فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۷٬۸۸۱ تا ۲۷٬۹۰۰ مورد از کل ۴۹۸٬۹۳۴ مورد.
منبع:
سرزمین سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
15 - 41
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین تاثیر امنیت و سرزندگی فضای شهری بر توسعه روابط شهروندی در خیابان گوهردشت شهرکرج بوده است. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه ساکنان شهر کرج (1592492 نفر) بودند که از بین آنها با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران تعداد 384 نفر به عنوان نمونه تعیین که با روش طبقه ای تصادفی انتخاب گردیدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود. یافته های پژوهش نشان داده است که رابطه بین ایمنی و امنیت و سرزندگی فضاهای شهری با توسعه روابط شهروندی در بین شهروندان شهر کرج معنادار بوده که در این بین با توجه به مقادیر ضریب همبستگی رابطه سرزندگی فضاهای شهری با توسعه روابط شهروندی از شدت بالاتری برخوردار است. همچنین مشخصه ی آماری رگرسیون نیز نشان داده است که 43.5 درصد واریانس مربوط به توسعه روابط شهروندی در بین ساکنان شهرکرج به وسیله متغیرهای ایمنی و امنیت، سرزندگی و خوانایی تبیین می شود. که متغیر سرزندگی فضاهای شهری بیشترین ضریب تاثیر و ایمنی و امنیت کمترین ضریب را به خود اختصاص داده است. ایمنی و امنیت فضای شهری بر توسعه روابط شهروندی خیابان گوهردشت شهرکرج تاثیر داشته که ضریب تاثیر آن از مقدار قابل توجهی نیز برخوردار است. ضمنا در بین دو متغیر مورد بررسی (ایمنی و سرزندگی) متغیر ایمنی کمترین تاثیر را بر ارتباط شهروندی داشته است. سرزندگی فضای شهری بر توسعه روابط شهروندی در خیابان گوهردشت شهرکرج تاثیر داشته و ضریب تاثیر آن نیز از مقدار قابل توجهی برخوردار است. ضمنا در بین دو متغیر مورد بررسی(ایمنی و سرزندگی) متغیر سرزندگی بیشترین تاثیر را بر ارتباط شهروندی داشته است نتیجه اینکه سرزندگی فضاهای شهری بویژه در خیابان گوهر دشت کرج در ارتباطات اجتماعی شهروندان تاثیر داشته است. زیرا وقتی فضا از سرزندگی لازم برخوردار باشد با حضور فرد در این فضا احساس شادی و نشاط در او ایجاد گردیده که این احساس شادی و نشاط منجر به برقری ارتباط با دیگران می گردد. این شادی و نشاط هم منجر به تقویت حس تعلق خاطر نسبت به شهر در شهروندان گردیده و هم از آنجایی که یک نیاز طبیعی فرد را مرتفع می کند احساس خوشی در زندگی به او دست خواهد داد
مسأله محیط زیستی مسأله ای اجتماعی (اثر مخاطرات محیط زیستی بر بیمه های اجتماعی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
145 - 166
این مقاله به مسأله اجتماعی تبدیل شدن مسائل محیط زیستی را بررسی می کند. به موضوع اثر مخاطرات محیط زیستی بر بیمه های اجتماعی ایران، نمونه های برجسته آن که می توانند چرخه اقتصاد و پیامد آن سیستم بیمه های اجتماعی کشور را با اختلال روبرو کنند می پردازد؛ سه مخاطره خشکسالی، ریزگردها و آلاینده های صنعتی و انقراض گونه های زیستی. پژوهش به روش اسنادی و کتابخانه ای، و در اجرای آن، گردآوری و تحلیل داده ها به شیوه تحلیل محتوای مضمونی انجام شده است. مطابق یافته های پژوهش مخاطرات محیط زیستی، بحرانی طبیعی نمی مانند، تأثیر مختل کننده بر فرآیند کسب و کار و به دنبال آن بیکاری در مناطق مختلف کشور دارند. هم افزایی میان مخاطرات محیط زیستی و اقتصادی در ایران مسبب اثرات جابجاشونده ای در حوزه مسائل اجتماعی است که به دلیل پیچیدگی شان شاید در نگاه اول پنهان بمانند. در حالی که، از میان رفتن صنایع فرآوری یا کشت و صنعت هایی که از محصولات کشاورزی تغذیه می شوند، کارکنان این بخش تحت پوشش بیمه های اجتماعی اند و بیکاری آنها منابع نظام تأمین اجتماعی کشور که حاصل حق بیمه چنین گروه هایی از نیروی کار کشور است را تهدید می کند. از زاویه ای دیگر مخاطرات محیط زیستی سبب تحمیل هزینه های درمانی بیماری هایی همچون عوارض آسمی، برونشیت مزمن، عفونت های تنفسی، بیماری های چشمی و بیماری های گوارشی است که به واسطه ریزگردها، آلودگی آب شرب و آلودگی هوا در اثر آلاینده های صنعتی و محیط طبیعی ایجاد می شوند. لذا، نظر به چنین مواردی، هم توجه بیشتر به محیط زیست و پیامدهای اجتماعی آن و هم لحاظ نمودن آنها برای اداره بهینه نظام تأمین اجتماعی ضرورت دارد.
مقایسه ساز و کار سوء مصرف مواد و سیاست گذاری های مرتبط با آن در ایران و دیگر کشورهای جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۷
129 - 168
حوزههای تخصصی:
امروزه گسترش وابستگی به مواد در عرصه ملی و بین المللی هزینه های زیادی برای دولتها دربر داشته است که لازم است برای کاستن از این حجم هزینه، تحقیقات اجتماعی و حقوقی انجام گیرد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه ساز و کار مصرف مواد و سیاستگذاری هایی که در این خصوص در ایران و برخی کشورها انجام گرفته می باشد تا بدین وسیله دریابیم موفقیت سیاستهای کلی کشورها در مهار اعتیاد به مصرف مواد چگونه و به چه عواملی بستگی دارد. روش انجام پژوهش در تحقیق حاضر تحلیل ثانویه می باشد. شواهد آماری و اسناد و کتب مرتبط با موضوع مصرف مواد و مطالعه سیاستگذاریهای مرتبط با آن، منابع انجام این پژوهش هستند. در این پژوهش یافته ها در 4بخش مقایسه وضعیت مصرف مواد در ایران با سایر کشورها، مصرف مواد و برخی شاخصهای رفاه و توسعه انسانی، سیاستهای کلی در حل مساله مصرف مواد در ایران و جهان و پویایی بازار مواد در جهان بدست آمد. این پژوهش نشان داد مصرف مواد در ایران و جهان رو به افزایش است و روند آن غلبه روانگردانها بر مواد با منشا طبیعی است. در این رو به تزاید بودن، سیاستگذاری های مبتنی بر مبارزه با کاهش عرضه و یا کاهش تقاضا بدون تقویت زیرساختهای حیات اقتصادی و اجتماعی یک جامعه تنها به افزایش هزینه های اعتیاد در جامعه می افزاید. لذا تجارب سیاستگذاری کشورهای دارای مصرف مواد کم گویای ان است که این موضوع نیازمند فرهنگ سازی و تقویت بنیان اقتصادی اجتماعی جامعه است نه مبارزه با معلول.
بررسی ماهیت تورم در اقتصاد ایران: رویکرد همدوسی موجکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اقتصادی ایران سال ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۴
47 - 79
حوزههای تخصصی:
تورم بالا و مستمر در اقتصاد ایران به عنوان یک معضل ساختاری دارای پیامدهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی گسترده ای است و برای کنترل تورم در کشور، سیاست گذاران باید سیاست های مناسب، به موقع و متناسب با ساختارهای اقتصادی را اتخاذ کنند. از این رو، هدف این مطالعه، شناسایی ماهیت تورم و ارائه تحلیل های واقعی در مورد تورم است. برای این منظور، مطالعه حاضر با استفاده از رویکرد تبدیل موجک پیوسته پویایی های رابطه علی میان تورم و نقدینگی و رابطه میان تورم و نرخ ارز را با استفاده از داده های ماهانه طی سال های 1361: 1 تا 1399: 12 در اقتصاد ایران مورد بررسی قرار می دهد. طبق نتایج تحقیق: 1- نقدینگی در بلندمدت بر نرخ تورم تاثیرگذار نیست و علیت معکوس (علیت از سمت تورم به نقدینگی) وجود دارد و این نتیجه موید تایید درون زایی نقدینگی در بلندمدت در اقتصاد ایران است. 2- تکانه های رشد نرخ ارز (طرف عرضه اقتصاد) بر تورم موثر است؛ به گونه ای که نرخ ارز در هر دو فرکانس کوتاه مدت و بلندمدت اثر معناداری بر تورم داشته است.
تحلیل جایگاه نوپاتریمونیالیسم در سیاست خارجی عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت نقش، جایگاه و میزان تأثیرگذاری متغیرهای داخلی و اهمیت آن بر فرایند تصمیم سازی در عرصه سیاست خارجی اهمیت ویژه ای دارد. سیاست خارجی در امتداد سیاست داخلی قرار دارد و تصمیمات این حوزه برخواسته از شرایط و متغیرهای داخلی مانند ساختار اداره دولت، سازوکارهای انتقال قدرت، تأثیر افراد، نهادها و ساختار و فرهنگ سیاسی کشور است. از دیگر سو، پاتریمونیالیسم به عنوان بخشی از ساختار سنتی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس که انتقال قدرت به صورت موروثی را به همراه دارد و تأثیر آن بر سیاست خارجی این کشورها به ویژه عربستان سعودی، موضوعی است که کمتر بدان پرداخته شده است. در این پژوهش با این فرض که کاربست رویکردهای مختلف در سیاست خارجی عربستان، از ابتدای شکل گیری بر عنصر پادشاه به عنوان هسته اصلی قدرت بناشده، به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که نوپاتریمونیالیسم و تأثیر آن در سیاست خارجی این کشور چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که مفاهیم هویتی، جانشینی و ساختاری و فرهنگ سیاسی از مهم ترین عوامل در رویکردهای مختلف سیاست خارجی عربستان هستند که از ابتدای شکل گیری آن تاکنون بر عنصر پادشاه به عنوان هسته اصلی قدرت بناشده و رفتار دولت در حوزه خارجی را همواره تابعی از وضعیت و شرایط قدرت پادشاه در نظام سیاسی، فرایندهای جانشینی در این کشور و سیستم های تابعه آن کرده است. در حالی که تصمیم سازان سیاست خارجی نسل پیشین عربستان، احتیاط، محافظه کاری و شکیبایی را در سیاست خارجی مهم می دانستند، انتقال قدرت در قالب نوپاتریمونیالیسم به نسل جدید نخبگان سیاسی عربستان، به درپیش گرفتن سیاست های جدید و تهاجمی منجر شده است.
توسعه محرک های تقویت حسابداری شنیداری واکنشی در مقابل محورهای اختلال هیستریک مدیر عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارزیابی توسعه محرک های تقویت حسابداری شنیداری واکنشی در مقابل اختلال هیستریک مدیرعامل است. روش: این مطالعه در دسته پژوهش های توسعه ای قرار می گیرد که ضمن ایجاد چارچوب نظری در مورد ابعاد پژوهش، به دنبال بسط آن در عملکردهای شرکت های بازار سرمایه است. لذا از طریق غربالگری محتوایی ابتدا تلاش می شود تا ابعاد پژوهش بر اساس دو محور « » و « » در تحلیل گام بعدی یعنی مجموعه راف ابتدا شناسایی شود و از طریق تحلیل فازی نسبت به قابلیت تعمیم ابعاد پژوهش به شرکت های بازار سرمایه اقدام لازم صورت گیرد. در نهایت در بخش کمی طی چند مرحله نسبت به پیاده سازی فرآیند راف جهت تعیین محرک ترین بعد تقویت حسابداری شنیداری به عنوان مبنایی برای کنترل اختلال شخصیت هیستریک مدیرعامل اقدام می گردد. یافته ها: نتایج در بخش کیفی از وجود مؤلفه به عنوان محرک های تقویت حسابداری شنیداری و 5 مضمون به عنوان محورهای اختلال شخصیت هیستریک مدیرعامل حکایت دارد. در بخش کمی نیز مشخص گردید، مهمترین محور اختلال شخصیت هیستریک مدیرعامل در مواجه با ذینفعان شرطی سازی ذینفعان بود. از طرف دیگر مشخص شد، مهمترین محرک تقویت کننده ی حسابداری شنیداری که می تواند واکنشی به چنین اختلالی در عملکردهای مدیرعامل باشد، توسعه سیستم های اطلاعات مالی ( ) است. نتیجه گیری: یافته های مطالعه نشان می دهد، توسعه سیستم های اطلاعات مالی به عنوان محرک حسابداری شنیداری سبب خواهد شد تا سطح شناخت از انتظارات و نیازهای ذینفعان در بسترهای اجتماعی ارتقاء یابد و با سرعت بخشیدن به ارزیابی محیطی، واحد حسابداری فرآیندهای فنی و رفتاری لازم را نسبت به ارائه ی پاسخ درخور به انتظارات و خواسته های آنان به کارگیرند.
شیوه های دشمنان در مأیوس سازی مدیران از منظر قرآن (با تأکید بر بیانیه گام دوم)
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
180 - 211
حوزههای تخصصی:
قرآن به عنوان تنها منبع اصیل و ماندگار در تمام عرصه های زندگی، رهنمودهای حیات بخش ارائه نموده و بستر رشد و تعالی انسان را فراهم ساخته است. بدون تردید از جمله مسائل مهمی که مانع هدایت و شکوفایی است، ناامیدی مدیران است و دشمنان جامعه اسلامی تمام تلاش خود را انجام می دهند؛ تا بتوانند مدیران را مأیوس سازند. اهمیت مسئله و عدم سابقه پژوهش با رویکرد اتخاذ شده، موجب شد نگارنده با مراجعه به آیات کلام وحی و بیانات مقام معظم رهبری با محوریت بیانیه گام دوم، شیوه های دشمنان اسلام در مأیوس سازی مدیران را مورد تجزیه وتحلیل قرار دهند. یافته ها نشان می دهد که شیوه های دشمنان اسلام در مأیوس سازی مدیران مسلمان، مختلف بوده و آنان جهت اجرا و عملیاتی سازی برنامه ها و رسیدن به اهدافشان از حربه هایی همچون ایجاد تزلزل در اعتقادات و باورها، ایجاد سستی و بی انگیزگی در رسیدن به ارزش ها و اهداف، تحمیل رنج و مشقت به منظور عدم پیشرفت، جلوگیری از خیرات و خوبی ها، ایجاد اختلاف بین مدیران و مردم، تضعیف جامعه اسلامی و به سلطه درآوردن آن که نتیجه اش هدر دادن منابع و ثروت های آن جامعه است، استفاده می نمایند. همچنین روشن شد که راه برون رفت و خنثی سازی روش های شوم دشمنان عنود لدود، در شناسایی طرح و برنامه ها و مبارزه و مقابله با آنان است و مسلمانان از این طریق می توانند با اتحاد و انسجام و تمسک به قرآن و عترت (علیهم السلام) در مسیر رشد و تعالی قرار گیرند و به اهداف خود برسند.
ارائه الگوى کیفی استفاده از تاثیرگذاران رسانه های اجتماعى در رفتار مصرف کنندگان صنعت لوازم آرایشى و بهداشتى لوکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه الگوى کیفی استفاده از تاثیرگذاران رسانه های اجتماعى در رفتار مصرف کنندگان صنعت لوازم آرایشى و بهداشتى لوکس می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی، بر مبنای روش داده بنیاد می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 15 نفر از مدیران شرکت های تبلیغاتی با حداقل 5 سال سابقه کار باشند، مدیران فروشگاه های اینترنتی در رسانه های اجتماعی و اساتید دانشگاهی رشته مدیریت بازاریابی که تحقیقاتی داشتند، می باشد. حجم نمونه با منطق نمونه گیری نظری و روش قضاوتی و از طریق مصاحبه های نیمه ساختاری از متخصصین حوزه تبلیغات انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای کدگذاری داده ها از نرم افزار MAXQDA استفاده گردید. نتایج نشان داد که بازاریابی رسانه های اجتماعی در مجموع 11 عامل و 93 مولفه استخراج و شناسایی شد. عوامل شناسایی شده شامل: شرایط علی (تغییر در نحوه بازاریابی، تغییرات فناورانه، تغییرات زیستی مردم)، پدیده محوری (فرایند استفاده از تاثیرگذاران رسانه های اجتماعى)، عامل زمینه ای و بسترساز (ویژگی های تاثیرگذاران رسانه های اجتماعی، ویژگی های برند)، عامل مداخله گر (عوامل دولتی، بینش اجتماعی از رسانه های اجتماعی)، عامل راهبردی (استفاده از استراتژی های مختلف بازاریابی، سنجش موفقیت تبلیغات تاثیرگذاران)، پیامد (اثربخشی تبلیغات) می باشد.
مقایسه سبک های دلبستگی، ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی و سلامت اجتماعی در افراد وابسته به مواد و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
333 - 351
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک های دلبستگی، ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی و سلامت اجتماعی در افراد وابسته به مصرف مواد و افراد بهنجار بود. روش: پژوهش حاضر علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمانی اقامتی و افراد بهنجار در شهر مرودشت در سال 1402 بود. از این بین، 106 نفر در دو گروه افراد وابسته به مواد (53 نفر) و افراد بهنجار (53 نفر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های سبک های دلبستگی، ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی و سلامت اجتماعی پاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که افراد بهنجار از دلبستگی ایمن بالاتری نسبت به افراد وابسته به مصرف مواد برخوردار بودند. افراد وابسته به مصرف مواد سبک های دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرایی بیشتر؛ میزان کمتری از ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی در سه بعد خودمختاری، شایستگی و ارتباط، و سلامت اجتماعی پایین تر در چهار بعد شکوفایی، همبستگی، پذیرش و مشارکت نسبت به افراد بهنجار داشتند. نتیجه گیری: سبک های دلبستگی در کنار عدم ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی از عوامل زمینه ساز در گرایش و ابتلا به اعتیاد به مواد مخدر می باشد و سطوح پایین تر سلامت اجتماعی در بین افراد وابسته به مصرف مواد نسبت به افراد بهنجار از نشانه ها و پیامدهای اعتیاد به مواد مخدر می باشد.
دولت سازی؛ رویکردها، زمینه ها و پیامدها
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
99 - 116
حوزههای تخصصی:
موضوع این نوشتار بحث و تحلیل در خصوص دیدگاه های مرتبط با دولت سازی (State Building) است. در سه دهه پایانی قرن بیستم بحث های نظری مفصلی در خصوص مسیرها و فرایندهای دولت سازی توسط اندیشمندان و محققین حوزه دولت پژوهی مطرح شده است و همچنان در مسیر بسط و تعمیق هستند. نکته کانونی و مشترک همه این مباحث، متأخر بودن دولت (State) و ارتباط آن با تحولات عصر مدرن است. پرسش بنیادی در همه این نظریه ها عبارت از آن است که چه بسترها و زمینه هایی موجبات شکل گیری دولت ها را در ادوار جدید (از قرن شانزدهم به بعد) فراهم آوردند و نیز اینکه این تأسیس جدید که غالباً با هیبت و هیمنه خارق العاده ای هم همراه بوده، طی چه فرایندی پا به عرصه نهاده و چه تحولاتی را از سر گذرانده است. در این نوشتار تلاش شده است که ضمن بحث در خصوص متأخر بودن دولت و تفاوت آن با سایر مفاهیم هم ارز؛ حکومت و رژیم، گونه بندی ای از این دیدگاه ها طرح نموده و درونمایه هاو بنیان های نظری هر سنخ مورد بحث قرار گیرد. سه گونه ارائه شده (اثر جنگ های جدید بر دولت سازی، وجود بسترها و زمینه های جدید برای شکل گیری دولت و وجود بستر مناسب فرهنگی)، گر چه کاملاً از هم منفک نیستند، اما هر کدام استدلال های خاص خود را در خصوص دلایل و فرایند شکلگیری دولت در عصر جدید را طرح کرده اند.
بررسی نقش های «که» در بندهای موصولی: رویکردی رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده "که" از پر کاربردترین تکواژها در نظام گفتاری و نوشتاری زبان فارسی است که علاوه بر کاربردهای گسترده ای چون ضمیر مبهم، متمم نما، نشانه تأکید و...به عنوان موصول نما در ابتدای بندهای موصولی بدون تغییر شکل حضور یافته و نقش های متفاوتی را پذیرا می باشد. هدف اصلی این جستار مطالعه نقش های دستوری، معنایی و کاربردشناختی تکواژ "که" در بندهای موصولی زبان فارسی می باشد. لذا برای ارائه توصیفی تا حدامکان کامل از تکواژ "که" بررسی دقیق مجموعه ای از شواهد طبیعیِ کاربردِ این پدیده در زبان فارسی ضروری است. ازاین رو برای کارآمدی این تحقیق، داده ها از جملات طبیعی گفتاری و نوشتاری گویشوران زبان فارسی جمع آوری شده اند. سپس تکواژ "که"در بند های موصولی بر اساس نقش های دستوری و معنایی و نیز کاربرد شناختی مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش که مبتنی بر تحقیق توصیفی و تحلیلی می باشد تلاش بر این است تا در چارچوب نظریه رده شناختی با تکیه بر تعمیم های رده شناختی کمری (1989) به این پرسش ها پاسخ داده شود که در بندهای موصولی زبان فارسی تکواژ "که" کدام نقش های دستوری،معنایی و کاربردشناختی را به عهده دارد؟در فرض اصلی تمام نقش های دستوری یک گروه اسمی برای "که" در نظر گرفته شده اند. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که تکواژ "که" تمام نقش های دستوری یک گروه اسمی مانند: فاعل، مفعول...را دریافت می نماید. این تکواژ نقش های معنایی متنوعی را چون کنشگر،کنش پذیر،هدف... پذیرا می باشد. همچنین "که" به عنوان نشانگر تأکید پس از هر سازه ای که هم دارای اطلاع کهنه و هم اطلاع نو باشد قرار گرفته و آن را مورد تأکید قرار می دهد. کلید واژه ها: بند موصولی،موصول نما،نقش های معنایی،اطلاع نو،اطلاع کهنه
کتابت قاضی، مبنایی برای اعطای نیابت قضایی و اجرای احکام صادره از محاکم؛ با تحلیلی در فقه اسلام و رویه قضایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه حقوق اسلامی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۱)
407 - 434
حوزههای تخصصی:
اگر چه معرفی صحیح احکام و آثار یک نهاد حقوقی، بی نیاز از انطباق آن با رویه قضایی نیست، لکن در خصوص نهاد نیابت قضایی، با توجه به سابقه فقهی که برای آن در ابواب موسوم به «کتابت قاضی بر قاضی» وجود دارد، نیازمند این است تا مبنای فقهی پیش گفته ملاک معرفی آثار و احکام نهاد مزبور قرار گیرد. لذا در پی فحص «وضعیت مقررات موضوعه در خصوص اعطای نیابت قضایی در نظام حقوقی ایران» با جستار در روایات شریفه و آثار فقهای امامیه و عامه، ضوابط مرتبط با اعطای نیابت قضایی، مشتمل بر وثوق نیابت دهنده، استفاده از ملاک شهادت بر شهادت، تفکیک میان جزای حدی و غیر آن جهت روشن شدن وضعیت انتقال صحیح مفاد نیابت قضایی و مأخوذ بودن به آن توسط مجری نیابت از یک طرف، و از سوی دیگر اختصاص التزام به استماع مفاد نیابت قضایی توسط مرجع معطی نیابت به مجری حکم اصداری، و نه در استماع تحقیقات، دستاورد مبنایی این بررسی ها در پاسخ به سوال پژوهش معرفی شده اند. نهایتاً اصلاح و توسعه ماده 290 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، و لزوم تقنین در حوزه وجهه تحمیلی مفاد نیابت قضایی و درخواست اجرای حکمی که قاضی در آن جازم و قاصد در اجرای مفاد آن باشد نیز پیشنهاد گردید.
آنتونی کنی و زبان دینیِ استعاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
224-215
حوزههای تخصصی:
آنتونی کنی با اخذ مفهوم «بازی زبانی» از ویتگنشتاین، نظریه ای در باب زبان دینی می پروراند: اولاً استعاره یعنی اخذ کلمه از یک بازی زبانی و استعمال آن در بازی زبانی دیگر؛ ثانیاً ملاک تعلق کلمه به یک بازی زبانی برهم کنش کاربران با مابازای آن کلمه است؛ ثالثاً ما با خدا برهم کنشی نداریم. بنابراین هر نوع استعمال کلمه «خدا» استعاری است. مایکل اسکات سه نقد بر این نظریه وارد می کند: ۱. شرط کنی برای تعلق کلمه به یک بازی زبانی غیرقابل دفاع است؛ ۲. نوعی تماس با مابازای کلمه «خدا» متصور است. ۳. در برخی جملات موضوع و محمول دینی اند و استعمال «خدا» در این جملات استعاری نیست. در این مقاله با استناد به بیان ناپذیری کنی، مفهوم «غیریت طولی» معرفی و براساس آن به نقدهای اسکات پاسخ داده می شود. اما چون مفهوم بازی زبانی حد استعلایی فعالیت های زبانی است، می توان رویکرد آنتونی کنی را به چالش کشید.
ضرورت بازنگری دروس معارف اسلامی با رویکرد به مباحث حوزه سلامت در دانشگاههای علوم پزشکی با تکیه بر دروس مبانی نظری اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر، پاسخ به این سؤال بود که به لحاظ مبنایی چگونه می توان آموزه های دینی را از منظر و رویکردی سلامت محور و برای رشته های پزشکی و پیراپزشکی بازخوانی و بازنویسی کرد. روش: نوع طرح در این پژوهش، بنیادی-کاربردی (توسعه ای) است و روش مطالعه آن، توصیفی تحلیلی پیمایشی همراه با تحلیل گفتمان و مبتنی بر روش دلفی است. نوع طراحی مطالعه نیز مطالعات ارتقای کیفیت خدمات است که با نگرشی نیازمحورانه و با دغدغه توسعه محتوا شکل گرفته است. یافته ها: این پژوهش نشان داد که ارائه دروس معارف اسلامی با رویکرد به مباحث حوزه سلامت، امری ممکن و مطلوب و بلکه ضروری است که طی آن، مفاهیم کلامی و حوزه سلامت در رابطه ای متقابل، همزمان به عنوان پیش فرضهای بنیادین مورد توجه قرار می گیرند. به نظر می رسد ضرورت این تحول اکنون به خوبی احساس شده و استادان مجرّب دروس معارف اسلامی برای تحقق آن به راه حلهایی نیز می اندیشند و طرحها و پیشنهادهایی عملی و کاربردی در این زمینه دارند. نتیجه گیری: رویکرد سلامت محور در دروس مبانی نظری اسلام امری ممکن و ارائه آن برای دانشجویان علوم پزشکی مفید و ضروری است. این رویکرد می تواند پایه و اساس ایجاد تحول، نوآوری و در نتیجه، کارامدی بیشتر این دروس باشد و ارائه سرفصلهای پیشنهادی، زمینه مناسبی را برای بازنگری این دروس فراهم می کند.
تأثیر هوش استراتژیک بر مزیت رقابتی با کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
213 - 230
حوزههای تخصصی:
تحولات بازارهای کسب و کار کنونی سبب پیدایش تغییرات در فلسفه حیات سازمان ها شده، ازاین رو سازمان ها ملزم به گذر از قواعد سنتی کسب و کار، به کارگیری و تسلط بر قواعد و فناوری های نوین و نیز گسترش قابلیت های درونی سازمان با هدف کسب مزیت رقابتی هستند. لازمه این امر پیشرو بودن، ریسک پذیری، نوآوری و در کل کارآفرینی است. بنابراین شناسایی عوامل موثر در راستای فراهم نمودن بستری جهت توسعه کارآفرینی سازمانی ضرورت دارد. یکی از ابزارهای تأثیرگذار در این زمینه هوش استراتژیک است که از هم افزایی هوش تجاری، هوش رقابتی و مدیریت دانش در سازمان بوجود می آید. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر مؤلفه های هوش استراتژیک بر کسب مزیت رقابتی با درنظر داشتن متغیر میانجی کارآفرینی می پردازد. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری را 160 نفر از مدیران سطوح مختلف شرکت توزیع نیروی برق تهران تشکیل می دهند که با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان، حجم نمونه 113 نفری در نظر گرفته شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های استاندارد هوش تجاری (پروویچ 2012)، هوش رقابتی (کالف 2001)، مدیریت دانش (نوناکا و تاکوچی 1995)، کارآفرینی سازمانی (مارگریت هیل 2011) و مزیت رقابتی (حسینی 1390) بود و داده ها از طریق روش مدلسازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بطورکلی هوش استراتژیک با درنظر داشتن نقش میانجی کارآفرینی بر کسب مزیت رقابتی در شرکت توزیع نیروی برق تهران تأثیر مثبت دارد. از میان مؤلفه های هوش استراتژیک تنها هوش تجاری رابطه مثبت و معناداری با کارآفرینی سازمانی و کسب مزیت رقابتی با درنظر داشتن نقش میانجی کارآفرینی ندارد.
دیپلماسی سلامت اتحادیه اروپا در دوران شیوع کووید-19
حوزههای تخصصی:
کشورهای اروپایی پیشتاز خلق مفهوم دیپلماسی سلامت در قرن 19 محسوب می گردند. این کشورها در طول یک سده گذشته مجموعه ای از اقدامات برای تقویت دیپلماسی سلامت جهانی در پرتو سازمان بهداشت جهانی اتخاذ کردند. در آغاز سال 2020 اعضای این اتحادیه نیز همانند سایر کشورهای جهان شیوع گسترده کووید-19 در داخل کشورهای خود را تجربه کردند. سوالی که مطرح می شود این است که با توجه به سابقه گسترده کشورهای اروپایی در دیپلماسی سلامت، عملکرد دیپلماسی سلامت اتحادیه اروپا در دوران شیوع کووید-19 چگونه بوده است؟ فرضیه پژوهش بر این گزاره استوار گردید که «دیپلماسی سلامت اتحادیه اروپا برای مقابله با کووید-19 کارامد و موفق بوده است». برای ارزیابی فرضیه از روش کیفی از نوع اکتشافی و شیوه تحلیلی-تبیینی استفاده گردید. همچنین داده های لازم به روش کتابخانه ای گرداوری شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد این اتحادیه برخلاف آنچه انتظار می رفت در عرصه دیپلماسی سلامت جهانی موفق ظاهر نگردیده است. آنها در هیچ یک از ابعاد دیپلماسی سلامت پساکووید یعنی دیپلماسی ماسک و دیپلماسی واکسن موفقیت چشمگیری بدست نیاورند. اتحادیه اروپا به جای اینکه کووید-19 را به فرصتی برای تقویت حضور بین المللی خود تبدیل کند و رهبری جهان را در دست گیرد گرفتار ملی گرایی و منطقه گرایی گردید. همچنین، همه گیری کرونا نشان داد که تا چه میزان گزاره هایی که لیبرالیست ها درخصوص همکاری دولت ها و وابستگی متقابل بیان می کنند در شرایط بحرانی و در کانون نشر این نظریه ها-اروپا- می تواند در سایه تردید قرارگیرد.
منِ او: بازی رمزگان در چرخه ایدئولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
127 - 153
حوزههای تخصصی:
منِ او پرفروش ترین رمان رضا امیرخانی است که تاکنون از منظر نشانه شناختی مورد بررسی قرار نگرفته است. در این مقاله کوشیده ایم با بهره گیری از نظریه رمزگان رولان بارت در کتاب اس/زد به بررسی این رمان را بپردازیم. برای این کار با استفاده از روش گزیده خوانی، واحدهای خوانش برگزیده ای از متن را تحلیل و رمزگان های بدست آمده را به کمک آرای پی یر ماشری و تری ایگلتون از منظر ایدئولوژیک تفسیر کردیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که تأکید بر مفاهیم «مطلق اندیشی»، «علم ستیزی»، «تقدیرگرایی» و «اصالت باوری» و بازتولید و تقویت این مفاهیم در سراسر رمان، تمهیدی است که نویسنده با استفاده از آن بر ستیزه های اجتماعی و منازعات طبقاتی سرپوش می گذارد. به تعبیردیگر، امیرخانی با «مطلق انگاری» صدای مخالف را ناشنیده می گیرد و با «علم ستیزی» و «تقدیرگرایی» علت واقعیت های عینی را به امور انتزاعی حواله می دهد و با تلقی «اصالت تهرانی» به مثابه ارزش، راه را برای به کرسی نشاندن باورها و عقاید قهرمان داستانش هموار می کند. اما، نویسنده برای رسیدن به این هدف دچار تناقضاتی شده و تلاش او برای برطرف کردن این تناقضات، تنها بر شکاف ها و تعارضات متن افزوده است.
تأثیر فرهنگ سیاسی تبعی بر روند دموکراسی در دولت نهم و دهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
11 - 38
حوزههای تخصصی:
هر چند افزایش درآمدهای ارزی ناشی از بالا رفتن قیمت نفت در بازارهای جهانی، توان این دولت در انجام اقداماتی چون پرداخت یارانه نقدی،توزیع سهام عدالت و اجرای پروژه مسکن مهر را بالا برد،اما ناخواسته به اقتدارگرائی دولت که اینک خود را ولی نعمت مردم می دید،دامن زد تا جائی که ثروت بیش از حد نفتی، ضرورت پاسخگو بودن در برابر گروه های پرسشگر را تحت الشعاع خود قرار داد و در نتیجه با رواج فرهنگ سیاسی تبعی، دولت خود را از مشروعیت دموکراتیک بی نیاز دید."بهره مندی از درآمدهای نفتی پشتوانه طرح آرمان های عامه پسند که با تقویت ماهیت رانتیر دولت، وابستگی اقشار ضعیف و متوسط جامعه به دولت را افزایش داد، پاسخگوئی دولت در برابر مردم که از لوازم تحقق دموکراسی در هر جامعه ای است را کاهش داد"، فرضیه این نوشتار در پاسخ به سوال اصلی چرائی به محاق رفتن دموکراسی در دولت مدعی مردمسالاری، را تشکیل می دهد. یافته های حاصل از پژوهش حاضر که با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است، نشان می دهد عدم توزیع عادلانه ثروت حاصل از درآمدهای نفتی در دولت بهار و در نتیجه مواجهه مردم با اَشکال جدیدِ «سرمایه داری رفاقتی» بازتولید شده توسط قدرت های سیاسی ثروت محور، ضمن کاهش ضرورت پاسخگوئی دولت در برابر شهروندان ، با سلب امکان تبدیل ایرانیان به فاعلی شناسا و سوژه وتداوم بقاء آنان در حالت ابژه و سوژه منقاد،فصل خزان دموکراسی در دوران حاکمیت دولت بهار رقم خورد.
پیش بینی نشانگان شخصیت مرزی بر اساس ذهنیت های طرح واره ای با میانجی گری کارکردهای اجرایی در دانشجویان دختر دانشگاه های منتخب استان اصفهان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
31 - 42
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی نشانگان شخصیت مرزی بر اساس پردازش با میانجی گری کارکردهای اجرایی در دانشجویان دختر دانشگاه های منتخب استان اصفهان بود. پژوهش حاضر، از نظر هدف، پژوهشی بنیادی و از نظر روش، توصیفی (غیرآزمایشی) از نوع تحلیل مسیر و معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دختر در دانشگاه های منتخب استان اصفهان در سال ۱۴۰۱ بوده است. حجم نمونه ۳۰7 نفر در نظر گرفته شده و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مشارکت کنندگان به پرسش نامه های شخصیت مرزی STB (1991) ، ذهنیت های طرح واره ای یانگ و همکاران (۲۰۰۸)، و کارکردهای اجرایی نجاتی (۱۳۹۲) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS 25 و Amos 24 در سطح توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از آن بودند که تأثیر غیرمستقیم ذهنیت طرح واره ای بر نشانگان شخصیت مرزی با میانجی گری کارکردهای اجرایی معنی دار به دست آمده است(01/0> p)همچنین نتایج نشان داد، اثرات مستقیم و غیرمستقیم ذهنیت های طرح واره ای و نشانگان شخصیت مرزی معنی دار شده بود (05/0> p).
فراتحلیل پیشایندها و ره آوردهای انعطاف پذیری منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
79 - 102
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه انعطاف پذیری به یکی از موضوعات مهم در تئوری ها و سیاست های مدیریت تبدیل شده و نیروی انسانی انعطاف پذیر، مهم ترین عاملِ پاسخ گویی به تغییرات محیط بیرونی است. الگوهای انعطاف پذیری منابع انسانی، یکی از جنبه های مهم انعطاف پذیری سازمانی است که روی سازگاری کارکنان در ویژگی هایی مانند دانش، مهارت و رفتار با شرایط متغیر محیطی تمرکز دارد. در این راستا، پژوهش حاضر به دنبال بازشناسی عوامل مؤثر و نتایج حاصل از انعطاف پذیری منابع انسانی، بر اساس مطالعات کمّی انجام شده است.
روش: ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ از ﻧﻈﺮ ﻫﺪف توسعه ای، از ﻧﻈﺮ ﻧﻮع اﺳﺘﻔﺎده ﮐﺎرﺑﺮدی و از ﻧﻈﺮ ﻧﻮع دادهﻫﺎ ﮐﻤّﯽ اﺳﺖ. ﺟﺎﻣﻌﻪ آماری پژوهش، مقاله های علمی پژوهشی و ﭘﺎﯾﺎن نامه های پایگاه ﻫﺎی اطلاعاتی داﺧﻠﯽ و ﺧﺎرﺟﯽ، در زﻣﯿﻨﻪ انعطاف پذیری منابع انسانی، از سال ۱۳۹۰ تا سال ۱۴۰۰ ﺑﻮد ﮐﻪ از بین آن ها، ۳۸ سند ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔﯿﺮی ﻏﯿﺮﺗﺼﺎدﻓﯽ ﻫﺪﻓﻤﻨﺪ به عنوان ﻧﻤﻮﻧﻪ وارد ﻓﺮاﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺪ. تحلیل ﭘﮋوﻫﺶ ﻫﺎی ﻣﻨﺘﺨﺐ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﺮم اﻓﺰار ﺟﺎﻣﻊ ﻓﺮاﺗﺤﻠﯿﻞ انجام شد.
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، دو نوع عامل در ایجاد انعطاف پذیری نیروی انسانی مؤثر است: یک) عوامل سازمانی و دو) عوامل فردی. از ﺑﯿﻦ پیشایندهای انعطاف پذیری منابع انسانی، ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی سبک رهبری، آموزش رویکرد معناداری و اقدامات مدیریت منابع انسانی تعهدمحور، ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ اﻧﺪازه اﺛر را داشتند. همچنین، از بین ره آوردهای انعطاف پذیری منابع انسانی، متغیرهای توسعه منابع انسانی، رفاه کارکنان و دوسوتوانی سازمانی، اﻧﺪازه اﺛﺮ بیشتری داشتند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، چارچوب مناسبی از پیشایندها و ره آوردهای انعطاف پذیری منابع انسانی ارائه شده است. شناخت و ایجاد انعطاف پذیری منابع انسانی، به عنوان قابلیت واکنش مناسب در برابر تغییرات محیطی، در کسب مزیت رقابتی و موفقیت سازمانی تأثیرگذار است. تحقق بهره مندی از منابع انسانی انعطاف پذیر، از طریق ابزارهایی همچون سبک رهبری، آموزش و اقدامات تعهدمحور امکان پذیر است که در اختیار مدیران قرار دارد و در کنار آن، مستلزم داشتن کارکنانی خلاق، نوآور، کمال گرا و منعطف در رفتار است.