فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۵۰۳٬۷۶۵ مورد.
منبع:
اقتصاد باثبات دوره ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
135 - 150
حوزههای تخصصی:
هر ساله مخارج درمانی، سهم بسیاری از بودجه دولتها را به خود اختصاص می دهد و مدیریت این مخارج بسیار مهم است. در سالهای اخیر بهره برداری از انرژی های تجدیدپذیر در اکثر کشورها افزایش یافته، مصرف انرژی تجدیدپذیر و بهره مندی از رشد اقتصادی می تواند بر انتشار دی اکسیدکربن و در نهایت مخارج درمانی موثر باشد. این مطالعه اثر مصرف انرژی های تجدیدپذیر، انتشار کربن و رشد اقتصادی را روی مخارج درمانی کشورهای نفتی عضو اپک که به دلیل بهره برداری از مخارن نفتی از آلودگی های زیست محیطی بالایی برخوردار هستند، طی سالهای 1379 تا 1401 با استفاده از روش داده های تابلویی پویا بررسی می کند. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که انتشار دی اکسید کربن و رشد اقتصادی در کشورهای نفتی عضو اپک، در کوتاه مدت و بلندمدت منجر به افزایش مخارج درمانی شده و افزایش به کارگیری و مصرف انرژی های تجدیدپذیر، مخارج درمانی را کاهش داده است. لذا به نظر می رسد کشورهای عضو اپک جهت کاهش مخارج درمانی، باید به دنبال دستیابی به رشد اقتصادی سبز، هم سو با کاهش انتشار دی اکسیدکربن و افزایش مصرف انرژی تجدیدپذیر باشند. به طوری که پیشنهاد می شود، کشورهای عضو اپک، مخارج حاصل از فروش درآمدهای نفتی را صرف توسعه استفاده از انرژی های تجدیدپذیر، در راستای کاهش انتشار دی اکسیدکربن و افزایش رشد اقتصادی نمایند.
توسعه تجارت ایران و روسیه؛ راهبرد تحقق سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد دفاع و توسعه پایدار سال ۱۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۵
97 - 133
حوزههای تخصصی:
با شدت گرفتن تحریم ها بر علیه دو کشور ایران و روسیه، گسترش و تقویت پیوندهای اقتصادی بلندمدت میان دو کشور می تواند بستر مناسبی را جهت مقاوم سازی اقتصادی در برابر تحریم ها فراهم کند. طی سالهای اخیر روابط موجود میان دو کشور فراز و فرودهای فراوانی را به خود دیده است؛ این درحالی است که بازار روسیه از جذابیت قابل توجهی برای صادرکنندگان ایرانی برخوردار است اما به دلیل عدم وجود راهبرد کلان مناسب جهت تغییر وضع موجود مغفول مانده است. از این رو پژوهش حاضر با هدف ارائه راهبرد توسعه روابط تجاری ایران و روسیه در راستای تحقق سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی نگاشته شد. در پژوهش حاضر از روش های پیمایشی و کتابخانه ای به منظور جمع آوری داده های پژوهش و از رویکرد SWOT-ANP به منظور تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده استفاده شد. بر اساس نتایج، تعداد ۷ نقطه قوت، ۱۲ نقطه ضعف، ۷ فرصت و ۸ تهدید شناسایی شدند. وزن تخصیص داده شده به هر نقاط قوت نیز معادل 346/0، نقاط ضعف ۳۰۸/0، تهدید ۲۱۸/0 و فرصت 128/0 می باشد. از میان انواع راهبردها نیز راهبردهای WO با وزن 38/0، راهبردهای WT با وزن 26/0، راهبردهای SO با وزن 23/0و ST با وزن 13/0 از بیشترین وزن برخوردار هستند.
A Decolonial Study of Postethnic Illusions: Universality vs. Pluriversality in Klara and the Sun and The Ministry of Utmost Happiness
حوزههای تخصصی:
Through a decolonial approach, this study questions the concept of postethnicity, proposed by David Hollinger, arguing that Hollinger’s vision of a rooted cosmopolitanism – a globally connected society built on shared values – is based upon narrow ‘universal’ values which solely align with Western standards. Decolonial critics like Walter D. Mignolo, in return, advocate for a ‘pluriversal’ world where multiple perspectives and voices coexist without being subsumed under a dominant Western narrative. The study uses two novels, Kazuo Ishiguro’s Klara and the Sun and Arundhati Roy’s The Ministry of Utmost Happiness, to illustrate this debate. It argues that Ishiguro’s novel, while exploring universal themes, is ultimately rooted in a Western ethnocentric perspective, reflecting a zero-point view where Western paradigms are presented as global patterns. On the other hand, Roy’s novel is situated in India, addressing local issues and challenging Western standards. The study concludes that Ishiguro’s approach at best leads to rewesternization – a reassertion of Western perspectives even while attempting to move beyond them, while Roy’s by integrating indigenous traditions, individual and local singularities, and global issues, contributes to the decolonization of Western paradigms advocating a pluriversal world where multiple voices are valued.
بررسی تطبیقی عناصر داستانی در حکایت 22 گلستان و داستان هاینریش بی نوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
111 - 135
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، تطبیق و مقایسه ی آثار ادبی اقوام و ملل مختلف بسیار مورد توجه پژوهشگران و نیز خوانندگان و منتقدان قرار گرفته و این بررسی های تطبیقی بستری مناسب برای ارزیابی مشترکات و شباهت های ساختاری و محتوایی دو یا چند اثر از زبان ها و فرهنگ های گوناگون فراهم آورده است. هدف اصلی پژوهش های تطبیقی، شناساندن مضمون و محتوای آثار ادبی و در گام بعدی رهیافتی برای نقد آنهاست. در همین راستا پژوهش حاضر تلاش می کند تا با بررسی تطبیقی مهم ترین عناصر سازنده ی داستان در دو اثر فارسی و آلمانی بیست و دومین حکایت گلستان سعدی و داستان هاینریش بی نوا، نوشته ی هارتمان فُن أوئِه، به همانندی و تفاوت های دو اثر، در پرداختن به موضوعی واحد پی برده و علت آن را آشکار سازد. بررسی و تحلیل درونمایه های این دو اثر مانند سبک نگارش، زاویه دید، شخصیت و شخصیت پردازی می تواند کمک به سزایی در شناخت جامعه و محیط اجتماعی عصر نویسندگان باشد. نتایج این بررسی تطبیقی نشان می دهد که با وجود بن مایه ی مشترک، هر نویسنده به نتایج متفاوتی دست یافته است. این پژوهش به شیوه ی کتابخانه ای و اسناد پژوهی با رویکرد تطبیقی و از نگاه مکتب آمریکایی (شباهت ها و تفاوت ها) صورت گرفته است.
واکاوی اربعین حسینی؛ ترسیم تصویری فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اربعین حماسه ای است که توسط محبان و مشتاقان امام حسین علیه السلام و در مواقع بسیاری، خارج از اراده ی بشری رقم می خورد، لکن نباید از ضرورت پرداختن به اقدامات کلان و اساسی غفلت داشت. در مدیریت خدمات به اربعین، نقایص مختلفی وجود دارد. برای مثال، دستگاه های مختلفی برای خدمات رسانی و تمشیت امور خود را مؤظف می دانند که آرایش سازمان ها و ادارات را پیچیده کرده است. یکی از نقایص سیاستی، نبود تصویری از اربعین است که جامع رویکردها و نظرات موجود در تشریح اربعین باشد. چنین تصویری در مواقع حساس و خطرگاه ها کاربرد دارد و ثمرات اربعین را دسترس پذیرتر می سازد. لذا، سؤال پژوهش حاضر آن است که «تصویر جامع از اربعین حسینی کدام است؟» لذا این پژوهش با روش تحلیل مضمون انجام شده است. طبق یافته های این پژوهش، از 128 گزاره اولیه، 106 مضمون به دست آمد و از آن میان، 13 مفهوم استخراج شد. در نهایت نیز از میان مفاهیم، سه مقوله به دست آمد که عبارت است از «امت»، «یاری گر» و «ظهور حضرت حجت ارواحنافداه». نتیجه آن که اربعین امتی است که به نحوی روزافزون برای نصرت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف آمادگی هرچه بیشتری کسب می کند.
اتحاد نرم: الگوی نوین اتحادسازی در روابط جمهوری اسلامی ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
121 - 137
حوزههای تخصصی:
روابط جمهوری اسلامی ایران و عراق طی دوران پس از انقلاب اسلامی، از تقابل خونین در جنگ هشت ساله، پس از سقوط صدام حسین، به روابطی عمیق و چندجانبه متحول شده است. این دگردیسی و تغییر پارادایمیک، مساله ای علمی و بایسته پژوهش است. در این راستا پرسش اصلی پژوهش مطرح می شود که ماهیت اتحاد در روابط جمهوری اسلامی ایران با عراق در دوره پساصدام چگونه است ؟ یافته های مقاله نشان می دهد که روابط جمهوری اسلامی ایران و عراق پساصدام، مبتنی بر اتحاد نرم بوده است. این اتحاد، با هدف مقابله با طیفی تهدیدات نوپدید، ایجاد شده و الزاما برای مقابله با تهدیدات سخت افزاری و کلاسیک یک کشور خاص نبوده است. اتحاد نرم بر مبنای اشتراکات چندجانبه دو کشور، در حوزه های گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و در لایه های مختلفی فروملی و ملی در بین دو کشور، نهادینه شده است. داده های خام در این مقاله با روش کتابخانه ای و استفاده از منابع معتبر گردآوری و با روش تحلیلی با رویکرد توصیفی-تحلیلی پردازش شده است.
فراترکیب مشخصات حکمرانی مطلوب آینده از منظر مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) و با محوریت بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکمرانی را فرایند سیاست گذاری، اجرای قوانین، بررسی، نظارت و به کارگیری بازخوردهای ناشی از آنها همراه با اعمال قدرت مشروع و برای رسیدن به اهداف مشترک برای همه بازیگران و ذینفعان در چارچوپ هنجارها و ارزش ها در محیط یک سازمان و یا یک کشور تعریف می کنند. بسیاری از پژوهش ها با محوریت حکمرانی خوب که توسط بانک جهانی ارائه شده است، به معرفی شاخص های مختلف حکمرانی پرداخته اند که نارسایی هایی برآن حاکم است. لذا توسعه مدل های حکمرانی مستقل از نظام ارزشی انقلاب اسلامی، نمی تواند راهنمای سازمان های مختلف جهت نیل به هدف بزرگ انقلاب اسلامی که همان تمدن نوین اسلامی است، باشد. به همین منظور و باتوجه به اهمیت «بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی» در تصویرسازی تمدن نوین اسلامی و ارائه نقشه راه برای نیل به این هدف متعالی، احصاء شاخص های حکمرانی از بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) با محوریت متن مذکور، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. در این پژوهش با استفاده از روش های کیفی فراترکیب و استفاده از پنل خبرگان به بررسی و دسته بندی آراء و نظرات رهبری (مدظله العالی) در رابطه با مشخصات حکمرانی مطلوب پرداخته شده است. بر این اساس شاخص های مذکور در هفت دسته بندی عبارتند از: توحید، مدیریت جهادی، مشارکت و همبستگی اجتماعی، تعالی معنوی در کنار رفاه مادی، امنیت و حاکمیت ملی، سبک زندگی اسلامی، تمدنی و هر کدام نیز ذیل خود، شاخص هایی دارد.
رتبه بندی مناطق توسعه حمل و نقل محور با استفاده از روش AHP و مقایسه آن با وضعیت کاربری اراضی (مطالعه موردی: خط یک متروی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه حمل و نقل محور[1] (TOD)پیوندی میان برنامه ریزی حمل و نقل و کاربری اراضی است. در این پژوهش به منظور ارزیابی کمی و رتبه بندی توسعه حمل و نقل محور در خط یک متروی مشهد از روش آنالیز سلسله مراتبی ([2]AHP)، استفاده شد. بدین منظور، نه ایستگاه با استفاده از 5 معیار، 14 شاخص و زیرشاخص از جمله شاخص تنوع، کاربری اراضی بررسی و مورد تحلیل قرار گرفتند. با توجه به اینکه نتایج AHP تنها یک میانگین از شاخص ها را نشان می دهد؛ لذا، برای ایجاد کاربری مناسب در هر منطقه باید شاخص کاربری اراضی در مناطق توسعه حمل و نقل محور مورد توجه قرار گیرد. برای این هدف، کاربری اراضی به 16 دسته تقسیم شد و تعداد آن ها در هر منطقه بررسی و نسبت آن به جمعیت هر منطقه به دست آمد. نتایج نشان داد که بیشترین کاربری در زمین های اطراف ایستگاه ها، کاربری تجاری و بعد از آن کاربری مختلط است. در رتبه بندی AHP نیز، بالاترین رتبه مربوط به ایستگاه هفت تیر و هاشمیه به دست آمد. به طوریکه این ایستگاه ها، به ترتیب در خدمات اولیه رتبه 8 و 9 درخدمات نوع 2، رتبه 3 و 8، و در خدمات شخصی رتبه 5 و 9 را به دست آورده اند. علاوه برآن، در خدمات اولیه، ایستگاه نمایشگاه، در خدمات شخصی هنرستان و در خدمات نوع 2، پارک ملت دارای رتبه یک می باشند. لذا، نتایج این تحقیق می تواند در برنامه ریزی شهری و اولویت های توسعه حمل و نقل محور به مسئولین کمک نماید.
[1]. Transit-Oriented Development (TOD)
[2]. Analytic Hierarchy Process
تحلیل دسترسی اضطراری در شهر خرم آباد
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
379 - 387
حوزههای تخصصی:
دسترسی سریع و گسترده به خدمات اضطراری در شهرها یکی از الزامات اساسی در کاهش آسیب های ناشی از بحران هاست. در این راستا، کمبود دسترسی به این خدمات، به ویژه در مناطق کم تراکم، می تواند زمان واکنش به حوادث را افزایش داده و امنیت عمومی را به خطر بیندازد. هدف از این پژوهش ارزیابی میزان پوشش و شناسایی نقاط ضعف دسترسی به خدمات اضطراری در خرم آباد است تا بر اساس نتایج حاصل، پیشنهادهایی جهت بهبود دسترسی و کارایی این خدمات ارائه گردد. این مطالعه با استفاده از داده های مکانی و ابزارهای GIS به ارزیابی دسترسی 5 دقیقه ای برای خدمات آتش نشانی، اورژانس و ایستگاه پلیس در شهر خرم آباد می پردازد. داده ها از نقشه های جامع شهری و شبکه های حمل ونقل با حداقل سرعت 30 کیلومتر بر ساعت جمع آوری شده و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که حدود 95.4 درصد از مساحت شهری تحت پوشش خدمات اضطراری است، اما 4.6 درصد از مناطق، به ویژه مناطق کم تراکم و حاشیه ای، فاقد پوشش مناسب می باشند. این یافته ها حاکی از توزیع نامتوازن خدمات اضطراری و نیاز به بهبود زیرساخت های شهری در این مناطق است. با توجه به نتایج، پیشنهاد می شود که برنامه ریزان شهری در خرم آباد به توسعه ایستگاه های خدمات اضطراری در مناطق کم تراکم پرداخته و با به کارگیری داده های مکانی و GIS، به بهبود شبکه های امدادی و کاهش زمان واکنش در حوادث احتمالی کمک کنند.
Investigation of Strategies for Branding and Exporting Pistachio in Iran Utilizing SWOT Model and Delphi Technique
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
754 - 767
حوزههای تخصصی:
In today’s world of competitions, the concepts of branding and market management are accompanied by brand and branding. Branding is the only way to stay in sustainable and profitable business in the market. As an identity provider for a product or a service, the brand represents the quality of the product and the service, as well as the commitment of the provider. It finally leads to an increase in economic value and an expansion of commercial activities out of geographical border. This research aims are to investigate branding strategies and pistachio products exporting as a strategic and beneficial agricultural product of Iran. To examine this aim, the SWOT model is used to analyze weaknesses, strengths, opportunities and threats. Delphi model is employed to examine group opinions and consensus-building. The results indicated that ‘high quality of pistachio in Iran’ and ‘existence of various types’ are the most critical strength points and ‘poor modern marketing technique’s acquaintance of exporters’ and ‘not recognition of various cultural tastes and features and global standards’ are the main weaknesses. The key opportunities are ‘global fame of Iranian pistachio’ and ‘existence of various global markets’. ‘Emphasis on the branding on rival countries’ and ‘‘neglecting foreign customers’ needs’’ are the main threats in this research. The results of internal and external factors’ investigation matrices revealed that according to the final total record of internal and external factors, W-O Strategies is the strategy for branding and exporting pistachio in Iran.
بررسی تاثیر سرمایه انسانی بر توسعه اقتصادی کشور عراق
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سرمایه انسانی در ساختار اقتصادی به عنوان یک منبع حیاتی برای تولید و ایجاد ارزش در نظام اقتصادی تلقی می شود. سرمایه انسانی از طریق مکانیسم های مختلف نقش مهمی در رشد و توسعه اقتصادی ایفا می کند. سرمایه انسانی در قالب دانش، مهارت، تخصص و توانمندی در افراد شکل می گیرد تا سبب افزایش درآمد، کیفیت خدمات و میزان تولیدات شود و جامعه و سازمان می تواند برای پیش برد اهداف خود از آن استفاده کند. درک سرمایه انسانی می تواند به شناسایی شکاف های مهارتی و نیازهای آموزشی ضروری برای بازسازی و احیای اقتصاد کمک کند. بنابراین مطالعه تأثیر سرمایه انسانی بر توسعه اقتصادی کشور عراق پس از سال ها درگیری داخلی، حیاتی است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر سرمایه انسانی بر توسعه اقتصادی عراق طی دوره 2023-1990 می باشد. روش شناسی: پژوهش حاضر اثرات کوتاه مدت و بلند مدت تاثیر سرمایه انسانی بر توسعه اقتصادی عراق در طی دوره سال های 2023-1990 را در قالب الگوها و روش های اقتصادسنجی تحلیل و بررسی می کند. برای این منظور از الگوی خودرگرسیونی با وقفه توزیعی (ARDL) استفاده می گردد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج مدل در کوتاه مدت نشان می دهد که سرمایه انسانی تاثیر منفی و معنادار بر تولید ناخالص داخلی داشته است. به طوری که با افزایش یک درصدی سرمایه انسانی باعث کاهش 593/0 درصدی تولید ناخالص داخلی شده است. متغیرهای مخارج دولت و توسعه مالی هم در کوتاه مدت تاثیر مثبت و معنادار بر تولید ناخالص داخلی داشته اند. نرخ بیکاری تاثیر منفی و معنادار بر تولید ناخالص داخلی دارد. در دوره بلندمدت سرمایه انسانی تاثیر مثبت و معنادار بر تولید ناخالص داخلی داشته است. به طوری که افزایش یک درصدی سرمایه انسانی باعث، افزایش 176/0 درصدی تولید ناخالص داخلی شده است. همچنین متغیرهای مخارج دولت و توسعه مالی هم در بلندمد تاثیر مثبت و معنادار بر تولید ناخالص داخلی داشته اند. نیروی کار و بیکاری تاثیر منفی و معنادار بر تولید ناخالص داخلی داشته اند. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که سرمایه گذاری در آموزش و پرورش، تقویت آموزش فنی و حرفه ای به منظور تطابق نیازهای بازار کار و مهارت های افراد تحصیلکرده و بهبود ظرفیت و کیفیت معلمان از طریق آموزش مداوم و فراهم سازی منابع به روز زمینه را برای افزایش توسعه اقتصادی عراق فراهم خواهد نمود.
شناسایی متغیرهای موثر بر سواد زیست محیطی دانشجویان رشته های کشاورزی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
123 - 136
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف شناسایی متغیرهای موثر بر سواد زیست محیطی دانشجویان دوره ی تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، انجام شد. جامعه آماری تحقیق را تمامی دانشجویان دوره ی تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، تشکیل می دهند (488=N). حجم نمونه با استفاده از جدولBartlett et al. (2001) ، 213 نفر تعیین و برای نمونه گیری از روش تصادفی طبقه ای با انتساب -متناسب (بر حسب گرایش تحصیلی دانشجویان) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS22 انجام شد. براساس یافته ها، سواد زیست محیطی دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در 3 بعد دانش و نگرش و رفتار زیست محیطی در سطح مطلوب ارزیابی می شود (میانگین= 37/4 از 5 و انحراف معیار= 92/0). لازم به ذکر است که براساس یافته ها بعد دانش زیست محیطی با بالاترین میانگین (میانگین=54/4 و انحراف-معیار=92/0)، اولویت اول وضعیت سواد زیست محیطی دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که ابعاد رفتار (میانگین=34/4 و انحراف معیار=94/0) و نگرش زیست محیطی (میانگین=24/4 و انحراف معیار=91/0) به ترتیب اولویت های دوم و سوم وضعیت سواد زیست محیطی دانشجویان را به خود اختصاص می دهند. اجرای رگرسیون ترتیبی نشان داد که متغیرهای دانش، نگرش و رفتار زیست محیطی دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، 58 درصد احتمال تغییر سطح متغیر وابسته ی سواد زیست محیطی دانشجویان مذکور را تبیین می کنند. یافته های این پژوهش می تواند به منظور ارتقای سواد زیست محیطی دانشجویان علوم کشاورزی و منابع طبیعی توسط سیاستگذاران، برنامه ریزان و مدیران آموزش عالی کشاورزی مورد بهره برداری قرار گیرد.
شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های مؤثر بر گردشگری ورزشی در استان خوزستان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: گردشگری ورزشی به عنوان یک صنعت رو به رشد، می تواند نقش مهمی در توسعه اقتصادی و اجتماعی مناطق مختلف ایفا کند. استان خوزستان با دارا بودن ظرفیت های طبیعی، تاریخی و فرهنگی متنوع، از پتانسیل بالایی برای توسعه این نوع گردشگری برخوردار است. هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های مؤثر بر گردشگری ورزشی در استان خوزستان است. متدلوژی: در این راستا پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش تحلیلی - اکتشافی است. این پژوهش با رویکردی کاربردی و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری نظر 30 نفر از خبرگان حوزه گردشگری ورزشی از طریق روش دلفی، و با استفاده از تکنیک DANP و نرم افزار اکسل بهره گرفته شد. یافته ها و نتایج: در این پژوهش، 6 شاخص کلی و 22 زیر شاخص شناسایی شد که بر گردشگری ورزشی در استان خوزستان تأثیرگذار هستند. در ادامه، با استفاده از تکنیک Danp، به شناسایی و اولویت بندی شاخص های تأثیر گذار پرداخته شد تا مشخص شود که کدام یک از این شاخص ها تأثیر بیشتری بر گردشگری ورزشی در استان خوزستان دارند. نتایج پژوهش وی نشان داد که توسعه این صنعت نیازمند رویکردی چندوجهی است؛ به طوری که عوامل مدیریتی و برنامه ریزی به عنوان محور اصلی، با تأثیر بر سایر عوامل، نقش کلیدی ایفا می کنند. همچنین، عوامل فرهنگی-اجتماعی، اقتصادی، بازاریابی، زیرساختی و محیطی نیز به طور قابل توجهی در این فرایند دخیل هستند. در کنار این عوامل کلان، زیرشاخص های اقلیم مناسب، جذب سرمایه های خارجی و مشارکت اجتماعی به عنوان محرک های اصلی توسعه گردشگری ورزشی در خوزستان شناسایی شده اند. این نتایج، نقشه راهی کاربردی برای سیاست گذاران و برنامه ریزان فراهم می کند تا با تمرکز بر این عوامل کلیدی، زمینه های رشد پایدار و رونق گردشگری ورزشی را در استان فراهم آورند.
اولویت بندی شاخص امنیت آب در مناطق شمال غربی حوزه آبخیز سامیان در استان اردبیل
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امنیت آب عبارت است از دسترسی مطمئن به میزان قابل قبول کمی و کیفی آب برای تولید، حیات و سلامتی که همراه با سطح قابل قبول ریسکی که تأثیرات غیرقابل پیش بینی مرتبط با آب را در جامعه داراست.هدف از پژوهش حاضر اولویت بندی شاخص امنیت آب در مناطق شمال غربی حوزه آبخیز سامیان در استان اردبیل است. روش شناسی: روش این پژوهش استفاده و تلفیق شاخص های هیدرولوژی، زیست محیطی و زندگی جهت برآورد شاخص امنیت آب (WSI) بوده است. نتایج و یافته ها: نتایج حاصله از شاخص هیدولوژی مشخص شد که بیش ترین میزان آبدهی مربوط به زیر حوزه 1 با مقدار یک است و کم ترین میزان آبدهی نیز به زیرحوزه 5 با مقدار 004/0 است. هم چنین میزان سرانه آب نیز بعد از استانداردسازی مقادیر این نتایج حاصل شد که بیش ترین سرانه آب با مقدار یک به زیرحوزه 3 اختصاص دارد و کم ترین مقدار مربوط به زیرحوزه 8 با مقدار 07/0 است.شاخص زیست محیطی نشان داد که بیش ترین امتیاز مربوط به زیرحوزه 7 با مقدار یک و کم ترین میزان مربوط به زیرحوزه 5 است. براین اساس نتایج حاصله نشان داد که بیش ترین شاخص امنیت آب مربوط به زیرحوزه آبخیز 1 با مقدار 63/0 است که نشان دهنده این است که این زیرحوزه از نظر شاخص های مورد مطالعه در سطح بالاتری قرار دارد. بنابراین نتیجه گیری میگردد که هرچه میزان شاخص های مذکور بیشتر باشد میزان امنیت آب بیشتر خواهد بود. در نهایت پیشنهاد می گردد در مطالعات آتی از ابزارهای هوش مصنوعی جهت برآورد امنیت آب استفاده گردد.
معماری خانه پس از پاندمی؛ مفهوم «فضامرز» کشف ساکنین برای در خانه مانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۸۹
۵۲-۴۳
حوزههای تخصصی:
هدف: دوران پاندمی کووید-19 تحولات بنیادینی در الگوهای سکونت ایجاد کرد و خانه ها را به فضایی ترکیبی برای فعالیت هایی نظیر کار، آموزش، تفریح و مراقبت بهداشتی تبدیل نمود. این پژوهش با هدف بازاندیشی در معماری خانه پس از پاندمی، به شناسایی قابلیت محوری برای در خانه ماندن و ترسیم مدل نظری سازگاری سکونتی پرداخته است. روش تحقیق: داده های پژوهش از تحلیل ۱۸ مصاحبه نیمه ساختاریافته، ۸۴ سند معماری و ۱۳۲ منبع پژوهشی گردآوری شده و با استفاده از نظریه داده بنیاد در سه مرحله کدگذاری، تحلیل گردیده است. یافته ها: در مدل نظری تحقیق که بر اساس پارادایم علیت ترسیم شده، عوامل ساختاری سازگاری سکونتی شناسایی شدند. ساکنان برای پاسخ به شرایط بحرانی، اقدام به بازآرایی اجزای فضایی و تغییر روابط میان آن ها نمودند. این بازآرایی از طریق جایگزینی کارکردهای شهری در خانه و افزایش حساسیت به جزئیات فضا رخ داد. روابط میان فضاها با مرز-بندی مجدد یا گشودگی مرزها تغییر یافت. نتیجه این کنش ها، ظهور فضاهای جدیدی به نام «فضامرز» بود؛ فضاهایی بدون برچسب کاربری مشخص که بیشترین انعطاف را برای پاسخ گویی به نیازهای نوظهور داشتند. این فضاها، مشابه ریزفضاهای خانه های سنتی ایرانی اند که از پیش فاقد نام گذاری عملکردی بودند و شاید همین ویژگی باعث راحتی در خانه ماندن می شده است. نتیجه گیری: خانه پساپاندمی که با حضور فضامرزها می تواند «خانه مرزی» نام گیرد، واجد تمایزهای اجتماعی-فضایی جدیدی چون افزایش عاملیت ساکن، سیالیت، تاب آوری و ارتباط با طبیعت است. از منظر موضع شناسی، خانه دارای حوزه های عملکردی سیال تر و از منظر ریخت شناسی، متخلخل تر است. این پژوهش پیشنهاد می کند که برای دستیابی به الگوی معماری خانه ای مناسب ماندن، لازم است فضاهای مرسوم به صورت هدفمند عقب نشینی کرده و فضامرزهایی میان آن ها ایجاد شوند؛ مرزهایی که امکان انتخاب در طیف میان دوگانه های فضایی را فراهم می سازند. این فرایند می تواند به شکل گیری طیف هایی از فضا، همچون تعامل تا خلوت فردی یا آلودگی تا پاکیزگی منجر شود و به افزایش انعطاف پذیری محیط در پاسخ به نیازهای سکونت در شرایط بحرانی کمک کند. در این رویکرد، فضاهای موجود همانند تماشاگران یک صحنه تئاتر، در موقعیتی معلق و منتظر قرار می گیرند تا زمان ایفای نقششان بر روی صحنه، یعنی همان فضامرز، فرا برسد.
شناسایی و ارزیابی عوامل مؤثر بر تحقق شهر هوشمند پایدار و بررسی میزان آمادگی در کلانشهر تهران
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تمایل ساکنان مناطق غیرشهری به شهرنشینی به دلیل کمبود منابع و بهره گیری از فناوری ها و امکانات زندگی شهری، موجب افزایش جمعیت شهرها شده است. این چالش ها منجر به تمرکز بیشتر مسئولان برنامه ریزی و توسعه پایدار شهری در جهت تحقق توسعه شهر هوشمند پایدار شده است. بدین منظور این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر تحقق شهر هوشمند پایدار و و ارزیابی آنها انجام شد. روش بررسی: جامعه آماری شامل تمامی خبرگان و متخصصان در زمینه شهرهای هوشمند پایدار در کلانشهر تهران هستند که به دلیل عدم اطلاع و عدم دسترسی به این جامعه و نامشخص بودن آن، مطابق دیدگاه های آماری، تعداد آنها، نامحدود و نامعین فرض شدند. نمونه آماری موردبررسی از این جامعه بر اساس فرمول کوکران به تعداد حداقل 385 خبره تعیین شد که در نهایت 392 نمونه محاسبه شد. پس از مرور جامع ادبیات، 20 عامل اولیه استخراج شد. یافته ها و نتیجه گیری: سپس با بکارگیری رویکرد دلفی و نظرات 60 نفر از خبرگان دردسترس، 14 عامل کلیدی نهایی شناسایی شد. به منظور ارزیابی عوامل از نظر اهمیت در تحقق شهر هوشمند پایدار از تکنیک تحلیل نسبت ارزیابی وزن دهی ترجیحی و نظرات 60 نفر خبره مورداشاره استفاده شد. نتیجه ارزیابی در نرم افزار اکسل حاکی از آن است که عامل تأثیرگذار یازدهم (سرمایه گذاری هوشمند) با بیشترین وزن در اولویت اول قرار گرفته است و عامل های پنجم (حکمروایی هوشمند) و دوم (اقتصاد هوشمند) در اولویت های 2 و 3 جای گرفتند. همچنین عامل دهم (فناوری اطلاعات و ارتباطات) با کمترین وزن در اولویت جای گرفت. در مرحله بعدی با استفاده از روش آزمون دوجمله ای در نرم افزار SPSS و جمع آوری نظرات 392 نفر از خبرگان و کارشناسان طی پرسشنامه سوم، از آنان خواسته شد تا با تمرکز بیشتر و با طیف 5 تایی لیکرت، میزان آمادگی کلانشهر تهران جهت تحقق عوامل کلیدی شهر هوشمند پایدار را اعلام نمایند. خروجی آموزن نشان داد که میزان آمادگی در حد زیر متوسط تا بالای متوسط است و در کل آمادگی در حد متوسط وجود دارد، اما نیازمند توجه و عنایت جدی مسئولان شهری جهت برنامه ریزی مناسب می باشد. در انتهای پژوهش، پیشنهادهای کاربردی ارائه شد.
بررسی تأثیر برنامه تمرینی +11 بر نمره کل FMS و نقش آن در پیشگیری از آسیب های اسکلتی-عضلانی در نوجوانان فوتبالیست
حوزههای تخصصی:
نوجوانان فوتبالیست به دلیل رشد فیزیکی سریع و شرکت در فعالیت های پرفشار، در معرض آسیب های ورزشی قرار دارند. آزمون غربالگری حرکتی عملکردی (FMS) یکی از ابزارهای ارزیابی کیفیت حرکتی است که می تواند به شناسایی ناهنجاری ها و نقاط ضعف حرکتی کمک کند. از سوی دیگر، برنامه تمرینی فیفا +11 به عنوان یک پروتکل استاندارد گرم کردن، برای بهبود عملکرد حرکتی و کاهش آسیب ها پیشنهاد شده است. ازاین رو، هدف این پژوهش بررسی تأثیر برنامه تمرینی +11 بر نمره کل آزمون FMS و نقش آن در پیشگیری از آسیب در نوجوانان فوتبالیست بود. در این مطالعه نیمه تجربی، ۴۰ فوتبالیست نوجوان 10 تا 15 ساله به طور تصادفی به دو گروه 20 نفره تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت ۶ هفته، سه جلسه در هفته، برنامه فیفا +11 را اجرا کرد، در حالی که گروه کنترل از برنامه گرم کردن معمولی استفاده نمود. ارزیابی های FMS در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. نتایج آزمون کواریانس نشان داد با کنترل پیش آزمون بین گروه تجربی و کنترل، نمره کل FMS در گروه تجربی به طور معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش یافت (P<0.05). اندازه اثر مداخله (ES=0.29) نشان دهنده تأثیر مثبت برنامه تمرینی +11 بر بهبود الگوهای حرکتی عملکردی است. این یافته ها تأیید می کنند که اجرای منظم برنامه تمرینی +11 می تواند به عنوان یک راهکار کارآمد در بهبود کیفیت حرکتی و کاهش آسیب های ورزشی نوجوانان فوتبالیست مورد استفاده قرار گیرد
السلاسل المعجمية الدلالية للخطبة رقم 190 و210 من نهج البلاغة على أساس نظرية ساكسنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
39 - 56
حوزههای تخصصی:
علم الدلاله فرع من فروع علم اللغه، یهتم بدراسه المعنى من خلال العلامات اللغویه وغیر اللغویه. ومن أهمّ فروعها هو الدلاله الإحصائیه. ومن أهمّ وأحدث مجالاتها هی السلسله المعجمیه. وهی تشتمل على مجموعه من الکلمات فی علاقه تماسک معجمی بعضها مع البعض، وبدورها تساعد فی تحدید النصّ، وتمثیل موضوعه، ومحتواه. تهدف هذه الدراسه إلى محاسبه السلاسل المعجمیه المختلفه للخطبه رقم 190 و210 من نهج البلاغه، وفقاً لنظریه ساکسنا لحساب أهمیه السلاسل المعجمیه، وفائدتها حسب العلاقات الدلالیه بین المفردات؛ ومن ثمّ، ندرس کیفیه دلاله أهمّها على الغرض الأصلی من إیراد الخطبتین المختارتین من قبل الإمام علی (8)، وذلک خلال المنهج الوصفی التحلیلی، مستمدّین من المنهج الإحصائی. تدلّ نتائج البحث على أنّ هناک 65 سلسله معجمیه للخطبه رقم 190، وأن علاقه الترادف (40%)، والاشتمال (34%) هما أکثر استخداماً فیها؛ وأن هناک 34 سلسله معجمیه للخطبه رقم 210، وأن علاقه الترادف (35%)، والتضاد (35%)، والاشتمال (24%) هی أکثر استخداماً فی هذه الخطبه. مضافاً إلى ذلک، 4.6% من السلاسل المعجمیه للخطبه رقم 190، و5.9% من السلاسل المعجمیه للخطبه رقم 210 هی السلاسل المعجمیه القویه. واستخدام المفردات الدالّه على العلم والمعلّم فی الخطبه رقم 210، یتلاءم مع موضوع ذکر لها محمد دشتی، وهو علمی؛ لکن البیانات والمفردات التی لها أهمّ دور فی تحدید المضامین الأصلیه للخطبه رقم 190، والتی تدلّ على الخوف من عذاب اللّٰه، وکذلک شدّه نار جهنم، وکیفیه حرقها، إلى جانب جزاء الأعمال الصالحه فی الجنه، وقرب یوم القیامه، کلها تدلّ على أنّ موضوع الخطبه اعتقادی، أخلاقی، خلافاً لما ذکر دشتی فی کتابه، وقام بتحدید موضوع اعتقادی، أخلاقی، عسکری لها.
Ecriture féminine en France et en Iran: de la définition aux stratégies discursives(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
L’écriture féminine est un moyen pour les femmes de s’exprimer, de se libérer des discours dominants masculin, et de revendiquer leurs places dans les créations littéraires. Théorisée par Hélène Cixous, ce type d’écriture existe depuis l’invention de la langue par l’humain, car elle relève du regard féminins, mais réprimée par le phallocentrisme. Les termes péjoratifs comme « féminisme » par Alexandre Dumas et « bas-bleus » par Barbey Aurevilly montrent les revendications des femmes à la fin du XVIIIe et au XIXe siècle. Elle est classifiée en trois générations en Iran et en France. La première génération commence avec Rabia Balkhi et Marie de France. La deuxième, liée au féminisme du XIXe siècle, apparaît avec des personnages audacieux comme « Lélia » de George Sand et de nouveaux thèmes comme l’identité féminine redéfinie par Parvin Etesami. La troisième génération commence avec la deuxième vague féministe et l’apparition de « Le deuxième sexe » de Simone de Beauvoir, ainsi que le débat sur la dualité de la langue neutralisée/sexualisée et une poétique phallocentrique. Hélène Cixous et Luce Irigaray ont défini les caractéristiques d’une langue féminine. Des exemples incluent « Claudine en ménage » de Colette et « L’île d’errance » de Simine Daneshvar. Julia Kristeva a approfondi ce débat en introduisant la mouvance du sujet dans la chora sémiotique, menant à une transformation perpétuelle. Cette théorie s’applique dans «La femme gelée» d’Annie Ernaux et «On s’y fera» de Zoya Pirzad, montrant des exemples contrastés entre la France et l’Iran.
تحلیل نظام علم شناختی فلسفه و مطالعات پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۱۵
101 - 125
حوزههای تخصصی:
«فلسفه پیشرفت»، ازجمله فلسفه های مضاف و ناظر به یک واقعیت انضمامی و اجتماعیِ است که به دنبال آن است تا چیستی، چرایی و چگونگی پیشرفت را با نگاهی فرانگر عقلانی بکاود. این مهم، با بهره گیری از روش تحلیل عقلی، مورد بررسی و واکاویِ مفهومی، نظری، ساختاری، ارزشی و هنجاری قرار می گیرد. پژوهش پیش رو، به دنبال آن است تا نظام علم شناختی یا مراتب مباحثی که برسازنده فلسفه پیشرفت هستند را تشریح و تبیین کند. این پژوهش، با تحلیل جایگاه علم شناختی فلسفه پیشرفت با دانش رشته های علوم انسانی و علوم اسلامی، می کوشد فرایند علمی پدیدآیی ادبیات پیشرفت را واکاوی و تشریح کند. این مقصود، بااستفاده از روش تحلیل مفهومی و نظری ساختار دانش بر پایه روابط بین مراتب دانش، از زیربنایی ترین مراتب فلسفی و نظری تا روبنایی ترین مراتب انضمامی و عینی انجام شده است. نوآوری پژوهش، آن است که پس از تحلیل مباحث موجود در فلسفه پیشرفت، مراتب دانش های ناظر به بنیادهای ارزشی، فلسفی و علمی پیشرفت را به صورت یک کل یکپارچه از نظام دانشِ تشریح و ترسیم کرده است.