فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۲۱ تا ۲٬۶۴۰ مورد از کل ۴۹۹٬۰۲۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
یشینه و اهداف: شناسایی ابعاد قلمرو ناشناخته دانش آموزش محتوا و سیر تحول مفهوم پردازی های مختلف آن از آغاز تاکنون است. در ابتدای دهه 1358 تصور می شد آموزشگران با یادگیری برخی قواعد، قدرت تدریس مؤثر را کسب می کنند؛ اما این باور را لی شولمن با تأسی از دیویی و به استناد اختلاف بین فهم منطقی دانشمندان و فهم روان شناسانه معلمان، موردتردید قرارداد. ایده دانش آموزش محتوا توسط شولمن در دهه هشتاد قرن بیستم میلادی دریچه ای به قلمرو ناشناخته دانش حرفه ای آموزشگران گشود. روش ها : در این نوشتار ما رویکرد تاریخی را برای فهم تحولات دانش آموزش محتوا و تحولات و دگرگونی های آن از آغاز طرح این ایده تاکنون بکار گرفته ایم. گال، بورگ و گال (1398) پژوهش تاریخی را فرایند جستجوی نظام دار داده ها برای پاسخ به سؤالات مربوط به وقایع گذشته باهدف درک بهتر مسئله موردپژوهی می دانند. یافته ها: با گذر زمان و درنتیجه تحقیقات انجام شده، این دانش در سطوح «دانش جمعی آموزش محتوا»، «دانش شخصی آموزش محتوا» و «دانش درعمل آموزش محتوا» شناخته و مورد بررسی قرار گرفته است. به اعتقاد صاحب نظران معاصر، این دانش دارای دو ماهیت عام و منحصربه فرد است. قلمرو دانش آموزش محتوا به معلم کمک می کند تا محتوای دانش موضوعی را به چیزی تبدیل کند که برای شاگردان، قابل فهم است. نتیجه گیری: فرایند توسعه دانش آموزش محتوا فراتر از قلمرو دانش محتوایی و مستلزم تفکر و تأمّل بر نحوه شکل گیری چرخه های ماکرو و میکرو در دو سطح دانش شخصی آموزش محتوا و دانش در عمل آموزش محتوا است.
واکاوی روش های نفوذ و خنثی سازی فشار همسالان در استفاده از مواد مخدر و دخانیات در دانشجویان خوابگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۱۰۸-۷۹
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف واکاوی روش های نفوذ و خنثی سازی فشار همسالان در استفاده از مواد مخدر دانشجویان انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر کیفی مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش دانشجویان ساکن خوابگاه های مجتمع آموزش عالی لارستان در سال تحصیلی 1402-1403 بودند که براساس نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 30 نفر انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش کلایزی انجام گرفت. یافته ها: پس از تحلیل مصاحبه ها، چهار مقوله اصلی نفوذ غایب همسالان، روش های نفوذ منفعلانه، روش های نفوذ فعالانه همسالان و روش های مقابله موثر استخراج شد. مهمترین راهبرد مقابله ای موثر استفاده از چشم انداز زمان در ابعاد شغلی، تحصیلی، سلامتی و ترس از اعتیاد به مواد مخدر بود. نتیجه گیری: با توجه به موثر بودن راهبردهای مقابله موثر با نفوذ همسالان می توان از این روش ها برای آموزش رفتار اجتنابی از نفوذ همسالان استفاده نمود. این یافته می تواند راه حل چگونگی مقابله با نفوذ همسالان را برای اجرا در دستور کار مسئولان سلامت دانشگاه قرار دهد.
بررسی جامعه شناختی ادراک فساد در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۱۱۱-۷۹
حوزههای تخصصی:
فساد پدیده ای فراگیر و مسئله ای جهانی است که با درجات متفاوتی از نوع، شدت و عمومیت در تمامی کشورهای جهان دیده می شود. موضوع فساد به دلیل هزینه های اقتصادی و اثرات ویرانگر آن بر روندهای توسعه و کیفیت حکمرانی، بسیار موردتحقیق قرار گرفته است. باوجوداین به دلیل دشواری های «واقعیت سنجی فساد»، روش رایج در مطالعه این پدیده اندازه گیری «ادراک فساد» است. در این راستا مقاله حاضر با هدف سنجش ادراک فساد در ایران و تحلیل علل و پیامدهای آن به اجرا درآمد. ازنظر روشی این مطالعه به شیوه اسنادی و با تحلیل ثانویه داده های موج هفتم (2022-2017) پیمایش ارزش های جهانی به انجام رسید که آمارهای آن در 64 کشور جهان ازجمله ایران در سال 2020 گردآوری شد. یافته های تحقیق برحسب شاخص ادراک فساد، بیانگر رواج زیاد فساد مالی و اداری در کشور بود. یافته های تبیینی نشان داد که ادراک ایرانیان از فساد برحسب متغیرهای «تحصیلات»، «اندازه جمعیت»، «میزان پس انداز» و شاخص های «فقر معیشتی»، «عضویت در نهادهای مذهبی»، «دین باوری» و «گرایش رسانه ای» متفاوت است. نتایج همچنین گویای این بود که پیامدهای ادراک فساد علاوه بر آسیب های اجتماعی مانند «نارضایتی اجتماعی» و «احساس ناامنی»، عمدتاً معطوف به پیامدهایی است که نظام سیاسی را هدف قرار می دهد.
شناسایی شاخص های مطلوب ارزشیابی عملکرد دانشجویان در رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
81 - 98
حوزههای تخصصی:
ارزشیابی به عنوان یکی از ابزارهای بسیار ارزشمند ارتقای کیفیت تدریس و یادگیری محسوب می شود، زیرا می تواند بازخورد مفیدی برای استادان و دانشگاه در مورد کیفیت عناصر برنامه درسی فراهم سازد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های مطلوب ارزشیابی عملکرد دانشجویان در رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها انجام شد. در پژوهش حاضر، از طرح آمیخته اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی استفاده شد. در بخش کیفی، از روش مطالعه موردی کیفی و در بخش کمی، از روش توصیفی _ پیمایشی بهره گرفته شده است. در بخش کیفی با 20 نفر از متخصصان و اعضای هیئت علمی دانشگاه های کشور که در حوزه ارزشیابی اهل نظر هستند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. جامعه آماری بخش کمی دانشجویان کارشناسی دانشگاه ها بودند که به روش خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 360 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش در بخش کمی از طریق پرسشنامه محقق ساخته مستخرج از بخش کیفی جمع آوری شد. برای تعیین روایی سؤال های مصاحبه و پرسشنامه از روایی صوری و محتوایی و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش در بخش کیفی از روش های ساختاری و تفسیری و در بخش کمّی از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که ده شاخص از منظر مصاحبه شوندگان مهم ترین شاخص های ارزشیابی بودند و می توان از شاخص های شناسایی شده برای ارزشیابی و بازنگری ارزشیابی عملکرد دانشجویان در دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها استفاده نمود. یافته های کمی نشان داد میانگین توجه به شاخص های ارزشیابی عملکرد دانشجویان در دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها نامطلوب بوده و نیاز به توجه بیشتری دارد.
واکاوی پیامدهای روانی ناشی از سندرم ساختمان بیمار در مجتمع های مسکونی؛ مطالعه موردی: مجتمع مسکونی مهر شهرستان بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
61 - 78
حوزههای تخصصی:
سلامت روان انسان تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد که محیط کالبدی یکی از مهم ترین این عوامل به شمار می رود. سندرم ساختمان بیمار حالتی است که در آن ساکنان یک بنا احساس ناخوشایندی را تجربه می کنند و این احساس با خروج از ساختمان برطرف می شود. هدف این پژوهش بررسی پیامدهای روانی این سندرم در مجتمع های مسکونی است. در این راستا، ۲۷ متغیر محیطی به عنوان عوامل مستقل و سه شاخص روانی شامل استرس، افسردگی و پرخاشگری به عنوان متغیرهای وابسته مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ی SCL-90 جمع آوری شد و جامعه ی آماری شامل خانوارهای ساکن در مجتمع مسکن مهر شهرستان بروجرد بود. نتایج پژوهش نشان داد که استرس با عواملی چون کیفیت و جنس مصالح طبیعی، احساس امنیت و ابعاد خانه ارتباط دارد. افسردگی نیز با چیدمان فضای داخلی، تنوع مصالح، احساس امنیت و حس خلوت در خانه مرتبط است. از سوی دیگر، پرخاشگری بیشترین ارتباط را با احساس خلوت و امنیت در خانه و محوطه دارد. همچنین، پرخاشگری بیشترین تأثیرپذیری را نسبت به استرس و افسردگی از عوامل محیطی نشان داد. نتایج این تحقیق بر لزوم همکاری میان معماران، برنامه ریزان شهری، روان شناسان و متخصصان بهداشت تأکید دارد تا تأثیرات منفی سندرم ساختمان بیمار کاهش یابد و محیط های زیستی آرامش بخش تر و سالم تری فراهم آید.
شمایل شناسی نماد کلاغ در اثر مهمانی عصرانه آندره آ کوچ بر اساس نظریه اروین پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
91 - 102
حوزههای تخصصی:
بانوی نقاش معاصر آمریکایی، آندره آ کوچ، که با نمادگرایی و نوعی رئالیسم جادویی شناخته شده است؛ غالبا با نقاشی های روایت گونه و داستانی به ترسیم خاطرات، مفاهیم و دغدغه های ذهنی خویش می پردازد. عنصر اصلی آثار وی زنانی هستند که با یکدیگر و همچنین با دیگر عناصر غیرانسانی در تعامل هستند. کوچ در کنار این زنان به کرات به بازنمایی طبیعت سرزمین مادری خویش چون مزارع ، دشت ها ، حیوانات و پرندگان از جمله کلاغ بنحوی نمادین در آثارش بویژه نقاشی مهمانی عصرانه پرداخته است. این پژوهش بر آن بوده است که با بهره گیری از مراتب سه گانه شمایل شناسی اروین پانوفسکی به توصیف پیشاشمایل نگارانه، تحلیل شمایل نگارانه و تفسیر شمایل شناختی نماد کلاغ ، در این اثر به این پرسش ها پاسخ دهد که معنا و مفهوم و سبقه نماد کلاغ در اثر مهمانی عصرانه آندره آ کوچ چیست؟ و زمینه های فرهنگی، اجتماعی و تاریخی آن کدام است؟ این پژوهش با استفاده از اسناد مکتوب و مشاهده و اینترنتی گردآوری و با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. یافته های تحقیق مبین آن است که، کلاغ برخلاف سویه نه چندان مثبت در اقوام مختلف، در اثر مهمانی عصرانه آندره آ کوچ با توجه به نگاه هنرمند که وامدار فرهنگ بومیان سرزمین خویش (سرخپوستان) است، نماد خیر و مثبت و راهنمایی نویدبخش است که انسان را در جهت تغییر و دگرگونی در مسیر شخصی خویش یاری می دهد.
بررسی موانع آموزش معماری اسلامی در شرایط پاندمی کرونا با محوریت سنجش آموزش سازنده گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
240 - 262
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق شناسایی چگونگی کاربست شاخص ها در چهار بخش برنامه، محیط، تدریس و ارزشیابی سازنده گرا در آموزش معماری دانشگاه های هاروارد، اِی.اِی، بیلکنت و شیراز است، به گونه ای که با اتخاذ تصمیمات متناسب با شرایط آموزش مجازی معماری، دانشجویان در امر ساخت دانش هدایت شوند. این تحقیق با رویکرد کیفی، به روش تطبیقی و زمان مقطعی در دو بازه زمانی پیش و پس از شیوع کرونا انجام گرفته است. در روند پژوهش ابتدا شاخص های سازنده گرایی از مبانی نظری استخراج و پس از اعتباریابی توسط خبرگان به کمک ضریب نسبی روایی محتوا با حداقل 49/0، در سیستم آموزشی چهار دانشگاه منتخب دنیا موردمطالعه و مقایسه تطبیقی با الگوی جرج بردی، قرارگرفته اند. پس از تحلیل تطبیقی نمونه ها، از راهکارهای اتخاذ شده جهت ارائه الگویی برای آموزش مجازی سازنده گرا معماری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد به روزرسانی مستمر برنامه آموزشی، تدریس مبتنی بر گفت وگو و تحقیق، استفاده از اساتید مهمان و دستیاران آموزشی و بازنگری آیین نامه های مربوط به آن ها، ایجاد محیط های تعاملی مجازی، کارآموزی های حرفه ای در کارگاه ها و برگزاری جلسات داوری آنلاین، مهم ترین مواردی هستند که می توان در جهت سازنده گرایی آموزش معماری به کار بست.اهداف پژوهش:مطالعه تطبیقی جهت شناخت ساختار آموزش مجازی معماری دانشگاه های منتخب در دوران همه گیری کووید 19.ارائه مدلی جهت کاربست شاخص های سازنده گرا در آموزش مجازی دانشگاهی ایران.سؤالات پژوهش:آموزش سازنده گرا در بخش های برنامه، محیط، تدریس و ارزشیابی شامل چه شاخص هایی است؟چه تدابیر و راهکارهایی جهت سازنده سازی آموزش مجازی معماری در دانشگاه های مورد بررسی به کار گرفته شده است؟
سنجش و بهینه سازی آموزش نگارگری در برنامه درسی مقطع کارشناسی صنایع دستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
201 - 228
حوزههای تخصصی:
نقاشی ایرانی به مثابه میراث فرهنگی، سرمایه نمادین و معنوی ماست که باید در ایجاد شرایط آموزش کارآمد و صحیح آن بکوشیم. پژوهش حاضر تلاش دارد ضمن واکاوی جایگاه نگارگری در آموزش عالی هنرهای سنتی، به ارزیابی و آسیب شناسی واحد درسی نگارگری و ارائه راه کار جهت بهبود آن در سرفصل مقطع کارشناسی صنایع دستی بپردازد. مؤلفان تلاش نموده اند تا با بهره گیری از رویکرد قیاس در واکاوی واحد درسی در دیگر رشته های نظام آموزش عالی-هنر یافته ها را غنایی دوچندان بخشد. مختصری از یافته ها گویای آن است که به دلایل متعدد از جمله عدم تناسب زمان در نظر گرفته شده با هدف گذاری و ماهیت درس، تعدد رئوس مطالب در دو شاخه تذهیب و نگارگری، عدم توجه به مبحث مهم طراحی، ضعف در شرح درست نویسی، عدم تناسب آزمون ارزیابی با اهداف و ماهیت درس؛ می توان بیان نمود که شرایط فعلی واحد نگارگری در مقطع کارشناسی مناسب نیست. نکته مهم دیگر موازی کاری بسیار، مجزابودن حوزه های نگارگری و تذهیب از صنایع دستی و در عین حال کم اهمیتی این واحد درسی در سرفصل کارشناسی صنایع دستی است. پیشنهادات و راه کارهای بهبود و یا جایگزینی واحد متناسب تر با هدف گذاری رشته به صورت منسجم و در قالب متن و پیش طرحی برای بازنویسی شرح درس در مقاله ارائه شده است.اهداف پژوهش:آسیب شناسی جایگاه آموزش نگارگری در سرفصل مقطع کارشناسی صنایع دستی.ارائه راه کارها و پیشنهاداتی در راستای بهبود وضعیت. سؤالات پژوهش: نقاط ضعف و قوت و ناکارآمدی های واحد آموزش نگارگری در مقطع کارشناسی صنایع دستی (سرفصل وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) کدام اند؟پیشنهادات و راه کارهای بهبود دهنده وضعیت فعلی آموزش نگارگری در مقطع کارشناسی صنایع دستی شامل چه مواردی هستند؟ نقاشی ایرانی به مثابه میراث فرهنگی، سرمایه نمادین و معنوی ماست که باید در ایجاد شرایط آموزش کارآمد و صحیح آن بکوشیم. پژوهش حاضر تلاش دارد ضمن واکاوی جایگاه نگارگری در آموزش عالی هنرهای سنتی، به ارزیابی و آسیب شناسی واحد درسی نگارگری و ارائه راه کار جهت بهبود آن در سرفصل مقطع کارشناسی صنایع دستی بپردازد. مؤلفان تلاش نموده اند تا با بهره گیری از رویکرد قیاس در واکاوی واحد درسی در دیگر رشته های نظام آموزش عالی-هنر یافته ها را غنایی دوچندان بخشد. مختصری از یافته ها گویای آن است که به دلایل متعدد از جمله عدم تناسب زمان در نظر گرفته شده با هدف گذاری و ماهیت درس، تعدد رئوس مطالب در دو شاخه تذهیب و نگارگری، عدم توجه به مبحث مهم طراحی، ضعف در شرح درست نویسی، عدم تناسب آزمون ارزیابی با اهداف و ماهیت درس؛ می توان بیان نمود که شرایط فعلی واحد نگارگری در مقطع کارشناسی مناسب نیست. نکته مهم دیگر موازی کاری بسیار، مجزابودن حوزه های نگارگری و تذهیب از صنایع دستی و در عین حال کم اهمیتی این واحد درسی در سرفصل کارشناسی صنایع دستی است. پیشنهادات و راه کارهای بهبود و یا جایگزینی واحد متناسب تر با هدف گذاری رشته به صورت منسجم و در قالب متن و پیش طرحی برای بازنویسی شرح درس در مقاله ارائه شده است.اهداف پژوهش:آسیب شناسی جایگاه آموزش نگارگری در سرفصل مقطع کارشناسی صنایع دستی.ارائه راه کارها و پیشنهاداتی در راستای بهبود وضعیت. سؤالات پژوهش: نقاط ضعف و قوت و ناکارآمدی های واحد آموزش نگارگری در مقطع کارشناسی صنایع دستی (سرفصل وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) کدام اند؟پیشنهادات و راه کارهای بهبود دهنده وضعیت فعلی آموزش نگارگری در مقطع کارشناسی صنایع دستی شامل چه مواردی هستند؟
ارائه شاخص های طراحی فضای باز پردیس های دانشگاهی با تکیه بر مؤلفه کنترل پذیری در جهت افزایش حضور دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
409 - 431
حوزههای تخصصی:
دانشگاه به عنوان جزئی از معماری شهری، ساختاری اجتماعی است. یکی از مؤلفه های کیفیت فضایی و یکی از با ارزش ترین حقوق فضاییِ انسان، احساس کنترل فرد بر فضا است. در راستای شناسایی ابعاد، معیارها و شاخص های مؤلفه کنترل پذیری در قالب یک چارچوب مفهومی و ارائه راهکارهایی برای برنامه ریزی کالبدی فضا؛ پژوهش حاضر انجام شده است. رویکرد این پژوهش، ترکیبی است و روش آن در قسمت کیفی، تحلیل محتوا و در قسمت کمّی، پیمایشی است و ازلحاظ هدف، کاربردی می باشد. جامعه آماری، کلیه دانشجویان معماری پنج واحد دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران می باشد و حجم نمونه با استفاده از نرم افزار G-Power، 246 نفر برآورد شده است. روایی پرسش نامه، با استفاده از روش اعتبار محتوا و تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آزمون، از طریق همسانی درونی و به شیوه آلفای کرونباخ بررسی شد. همچنین برای آزمون تأثیر کنترل پذیری بر حضور دانشجویان، از رگرسیون لُجستیک استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاخص های مؤلفه «کنترل پذیری» که در سه بُعد کالبدی، کارکردی و ادراکی بر حضور دانشجویان مؤثر است، عبارت ا ند از: «محصوریت»، «نگهداری و بهداشت فضا»، «نظارت مصنوعی»، «کنترل قلمرو»، «انعطاف پذیری چیدمان فضایی»، «قابلیت شخصی سازی» و «مشارکت در مدیریت و نگهداری از فضا». پس از تجزیه و تحلیل داده ها، مشخص گشت که مؤثرترین بُعد در پیش بینی میزانِ حضور دانشجویان به ترتیب، بُعد کارکردی، کالبدی و ادراکی است. در رابطه با تأثیر جنسیت، مشخص می گردد ارتقاء بُعدِ ادراکیِ کنترل پذیری، بیشترین تأثیر را در افزایش حضورپذیری دانشجویان زن دارد. این مطالعه نشان داد که کنترل پذیری بر حضور بیشتر دانشجویان در فضای باز مؤثر است و به آن ها این امکان را می دهد که بر محیط فیزیکی خود کنترل داشته باشند و بتوانند محیط اطراف خود را تغییر دهند.اهداف پژوهش:تعیین شاخص های مؤلفه کنترل پذیری و تبیین یک چارچوب مفهومی جدید.بررسی تأثیر مؤلفه کنترل پذیری بر میزان حضور پذیری دانشجویان در فضای باز پردیس های دانشگاهی.سؤالات پژوهش:شاخص های مؤلفه کنترل پذیری در جهت افزایش میزان حضورپذیری کدام اند؟تأثیر شاخص های مؤلفه کنترل پذیری بر میزان حضور دانشجویان دختر و پسر در فضای باز پردیس های دانشگاهی به چه میزان است؟
دگردیسی اسطوره یونانی از رهگذر دو اقتباس منظوم شکسپیر و ایرج میرزا از منظر راهکارهای ترجمه آندره لفویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله دگردیسی اسطوره یونانی را از رهگذر دو اقتباس منظوم شکسپیر و ایرج میرزا و از منظر راهکارهای ترجمه پیشنهادی آندره لفویر بررسی تطبیقی می کند. ایرج میرزا چه از طریق ترجمه فرانسوی آثار شکسپیر و چه از طریق دو ترجمه منثور و منظوم لطفعلی صورتگر از این دو منظومه، می کوشد اقتباس منظوم و البته ناتمام زهره و منوچهر را بسراید. در هر سه اثر، ماجرا حول محور شخصیت اصلی ونوس و زهره می چرخد. در هر سه اثر، راز و نیاز با ونوس و زهره است و امتناع از عشق با آدونیس و منوچهر. تمناهای زنانه در گذار از آوید به شکسپیر شدت و حدت رمانتیک تری پیدا می کند. در منظومه ایرج، این تمناهای زنانه رنگ و بوی تنانگی می یابد. دگردیسی اصلی در گذار از آوید به شکسپیر و ایرج به بهره مندی ایرج از فضاسازی ایرانی مطابق با سنت و فرهنگ ایرانی مربوط می شود. در مجموع، اسطوره یونانی در گذار از رنسانس انگلیسی به رنسانس ایرانی، که نوعی ترجمه آزاد از ترجمه آزاد است، خود دچار دگردیسی هایی می شود. این مقاله می کوشد این دگردیسی را از منظر یکی از راهکارهای ترجمه ای یعنی راهکار اقتباس بررسی و تبیین کند.
Perceptions of Incorporating Smartphones to Overcome Learners' Listening Difficulties in Bangladeshi Tertiary EFL Classrooms(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۱۳, N. ۴ , ۲۰۲۴
129 - 162
حوزههای تخصصی:
The use of smartphones in higher education has significantly impacted the global education landscape, particularly in Bangladeshi tertiary English as a Foreign Language (EFL) classrooms. Despite their importance in improving students' communicative competence, listening skills are often overlooked in these classrooms due to limited access to listening equipment. This study, at the very outset, seeks to address their challenges while developing listening. Furthermore, it focused on identifying the perception of the learners and teachers towards the appropriate and effective use of smartphones to minimize their listening difficulties. This research design followed the sequential explanatory mixed-method approach to align the objectives. Convenience sampling was employed to select 11 participants for the qualitative component, ranging from lecturers to associate professors, as well as 159 students from 25 universities across Bangladesh for the quantitative component. A questionnaire survey and semi-structured interview were used to collect data. The study utilized SPSS 25.0 to analyze quantitative data presenting mean, median, mode, and standard deviation for the descriptive study, and a deductive thematic analysis technique was employed for qualitative data. The results showed that learners believe smartphones effectively help them overcome challenges like context sensitivity, pronunciation, missed or misperceived words, natural speech rate adaptation, accent comprehension, and vocabulary deficits. This study also finds that using smartphones to improve students' listening abilities in tertiary EFL classes is highly doable. This study also recommends that EFL teachers and administrative authorities work together in order to successfully integrate cell phones in an EFL classroom.
بازنمایی برخی مولفه های فضا در گفتمان روایی کودکان اتیسم با عملکرد بالا و کودکان عادی فارسی زبان: محمول ها و زمینه فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
9 - 39
حوزههای تخصصی:
اختلال اتیسم یکی از اختلال های عصبی-رشدی است که می تواند توانایی های شناختی و زبانی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. از آن جایی که در گفتمان روایی به کارگیری هر دو حوزه شناخت و زبان ضرورت دارد، این افراد در تولید و درک روایت با چالش هایی روبه رو هستند. این پژوهش بر آن است تا با بررسی حوزه فضا، به عنوان یکی از مؤلفه های جدایی ناپذیر ساخت هر روایت، به بررسی این حوزه و در ابعاد گسترده تر، حوزه گفتمان روایی در کودکان اتیسم با عملکرد بالا و مقایسه با کودکان عادی فارسی زبان بپردازد. در این راستا، بازنمایی برخی مؤلفه های فضا همچون محمول ها شامل محمول های ایستا، کنشی، کنشی-پایا و منقطع و زمینه فضایی مشتمل بر اسم و ضمیر در گفتمان روایتی این دو گروه از کودکان، براساس الگوی هیکمن(Hickmann, 2004) و تقسیم بندی های رابرتس و همکاران (Roberts et al., 2009) مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش 20 کودک اتیسم با عملکرد بالا و 20 کودک عادی فارسی زبان بود که در آزمون تولید گفتمان روایتی براساس دو داستان تصویری «اسب» و «گربه» هیکمن (Hickmann, 2004) شرکت کردند. داده های گردآوری شده پس از بررسی و توصیف، با به کارگیری آزمون یومن-ویتنی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد عملکرد کودکان دارای اتیسم با عملکرد بالا و کودکان عادی در بازنمایی محمول های ایستا، کنشی، کنشی-پایا و همچنین زمینه فضایی شامل اسم و ضمیر به طور معناداری متفاوت (p<0.05) بود. به نظر می رسد عملکرد ضعیف کودکان دارای اختلال اتیسم با عملکرد بالا در مقایسه با کودکان عادی در بازنمایی برخی مولفه های فضا همچون محمول ها و ضمیر در گفتمان روایتی با نقائص شناختی و زبانی آنان ارتباط دارد.
کشش جبرانی در زبان کردی مرکزی: فرایندی تیره در چارچوب بهینگی متوالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
247 - 281
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر فرایند کشش جبرانی در زبان کردی مرکزی را در چارچوب نظریه بهینگی متوالی مورد بررسی قرار می دهد. در بهینگی متوالی دستور واجی زبان و به طور خاص دستگاه ارزیاب که تعامل محدودیت ها را با اِعمال بر گزینه های رقیب مورد ارزیابی قرار می دهد در هر مرحله از اشتقاق تنها یک تغییر بر درون داد را مجاز شمرده و پس از رسیدن به همگرایی و برآورده کردن همه محدودیت ها گزینه بهینه انتخاب می شود. در زبان کردی مرکزی، تنها همخوان های محرک کشش جبرانی، دو همخوان/h و ʕ/ هستند که در بافت وام واژه های عمدتاً برگرفته از عربی و فارسی، پس از حذف، کشش جبرانی واکه قبل از خود را در پی دارند. پیکره ای از گویشوران کردی سورانی استخراج و واج نویسی شد و واژه های مشابه به بافت موردنظر نیز از فرهنگ لغت استخراج شدند. اینکه کدام همخوان ها در زبان کردی مورایی هستند از اصلی ترین پرسش های مطرح شده در این مقاله است که به دنبال پاسخ برای آن بودیم و درپایان استدلال شد که همخوان های سایشی حلقی و چاکنایی به عنوان عضو اول خوشه های همخوانی مورایی و درنتیجه، غیرمجاز و یا نشان دارند و به عنوان مشخصه ای که وام گرفته می شود می توان با آن برخورد کرد. گویشوران بومی زبان کردی از حذف و کشش جبرانی به عنوان راهکاری استفاده می کنند تا همخوان های مورایی نشان دار در جایگاه مذکور در برخی وام واژه ها را بومی سازی کنند. بهینگی متوالی به عنوان رویکردی اشتقاقی منشعب از بدنه واج شناسی زایشی، در تبیین فرایندی تیره مانند کشش جبرانی دارای کفایت تبیینی بیشتری بوده و با اشتقاقی تدریجی و همگرا صورت های بهینه ای تولید می کند که با محدودیت های فعال در زبان کردی همگرایی کامل دارد و از جنبه رده شناختی نیز دارای توجیه نظری است.
بهبود حیات اجتماعی شبانه محورهای تاریخی-فرهنگی از طریق ارتقاء تصویر ذهنی شهروندان در شب نمونه موردی:خیابان انقلاب(میدان انقلاب تا چهارراه ولیعصر)
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
141 - 160
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث اساسی که در طراحی شهری باید مورد توجه قرار گیرد، آفرینش حیات اجتماعی شبانه در محورهای فرهنگی-تاریخی شهری است که به طور مستقیم تحت تاثیر ذهنیات و دیدگاه های شهروندان و گروه های مخاطب فضا می باشد. در حال حاضر آنچه از شهر و فضای شهری در ذهن شهروندان نقش می بندد و تبلور اجتماعی آن به صورت حیات شهری رخ می نماید، اغلب مربوط به تصویری است که آنها هنگام روز از محور دریافت می کنند. با وجود مطرح شدن حیات اجتماعی شبانه در چند دهه اخیر، هنوز اغلب طراحی ها برای روز انجام می شود. این پژوهش بر آن است تا با مقایسه تصویر ذهنی شهروندان در شب و روز و بهره گیری از معیارهای عمده شکل گیری تصویر ذهنی در شب در طراحی فضای شهر، مولفه کلیدی حیات اجتماعی شبانه ی شهر یعنی میزان خوانایی تصویر ذهنی در شب را در محورهای تاریخی-فرهنگی مورد کنکاش قرار دهد. روند انجام این پژوهش مبتنی بر روش تحلیلی- مشاهده مشارکتی، است. بدین ترتیب که پس از بررسی خصوصیات کالبدی، عملکردی- اجتماعی و ذهنی- معنایی عناصر تصویر ذهنی(راه، گره، لبه، نشانه و محله) میزان اهمیت هر یک از آنها در تشکیل تصویر ذهنی در شب و روز از طریق برداشت های میدانی( پرسشنامه و مصاحبه) در نمونه مطالعاتی مورد ارزیابی قرار می گیرد.در نهایت چنین نتیجه گیری می شود که هر چه قدر یک مکان دارای بستر مناسب برای فعالیت های مختلف و پیشینه فرهنگی-تاریخی بیشتری باشد به ضخامت حافظه ی جمعی آن جامعه افزوده می شود و خاطره هایی در ذهن استفاده کنندگان آن فضا نقش می بندد که باعث ارتقاء تصویر ذهنی آنها از مکان می شود.
از هوش انسانی تا هوش مصنوعی: بررسی برگردان های فارسی فنون ادبی غزلواره ش. ۶۲ شکسپیر از منظر راهکارهای انسانی و ماشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
29 - 50
حوزههای تخصصی:
ترجمه گری ژانر شعر به سایر زبان ها همیشه به چند دلیل مسئله ساز بوده است. نخست، ترجمه گری متون ادبی با دشواری های خاص همراه است؛ دوم، متون منظوم نیز به سبب کیفیاتی خاص به زبانی دیگر سخت ترجمه پذیر جلوه می کنند؛ سوم، سبک و سیاق شاعر در ترجمه به «بدیلی» کم رنگ از اصل بدل می شود؛ چهارم، ترجمه گری شعر از رهگذر هوش مصنوعی نیز مسئله ساز است. این مقاله می کوشد به شیوه کیفی تبیینی و با کمک ابزارهای هوش انسانی و ماشینی برخی از این مسائل را در پرتو برگردان های فارسی فنون ادبی غزل ۶۲ شکسپیر بررسی کند. هدف اصلی توجه به چالش های پیش رو در ترجمه فنون ادبی است. فرزاد ترجمه ای روان؛ موقر، ترجمه ای به نسبت آزادانه تر و شفا، ترجمه ای وفادار به مضمون و طبیب زاده، ترجمه ای بسنده و پذیرفته از غزل واره ارائه کرده اند. از میان ابزارهای هوش مصنوعی، گوگل ترجمه ای تقریباً نزدیک به متن اصلی و تحت اللفظی؛ بات تلگرامی، ترجمه ای کامل تر و روان تر و اوپن چت جی پی تی، ترجمه ای دقیق تر و نزدیک تر به هوش انسانی از غزل واره ارائه کرده اند. به نظر می رسد ترجمه ادبی به ویژه شعر از رهگذر ترجمه ادبی نیاز به خلاقیت هوش انسانی دارد تا حضور «بدیل» خود را به «اصل» نزدیک تر کند.
واکاوی مرگ و مرگ اندیشی در نثر صوفیانه (با تأکید بر متون منثور قرن ششم تا دهم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
279 - 298
حوزههای تخصصی:
مرگ اندیشی، بیان کننده طرز تفکر و دیدگاه گروهی از جامعه به پدیده زندگی، سرانجام هستی و جهان است. اندیشه مرگ، طیف وسیعی را دربرگرفته و در یک نوع یا یک گروه نیست. بررسی آن ها به نوع زندگی و شیوه معاشرت در جهان پاسخ داده و منجر به حلّ برخی از معضلات مربوط به سوءتفاهم های فکری و فرهنگی شده، مرگ گرایی یا مرگ اندیشی را با سرفصل های مشخصی آنالیزمی کند. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، مرگ اندیشی در نثر صوفیان قرن ششم تا دهم در چهارچوب نظام معناشناسی زبان و با به کارگیری داده های متن ابعاد مسئله از زوایای مختلف بررسی شده است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به پرسش چگونگی مرگ اندیشی در نظام گفتمانی صوفیه است. نتایج حاصل نشان می دهد که مرگ، تناسب یا تعامل خاصی با عرفان ایرانی اسلامی دارد و در آراء صوفیه می توان مصادیق و شواهد فراوانی درباره وجود آن، غلبه آن بر ذهن و زبان عارف یا صوفی؛ حتی گرایش به سمت مرگ را دید. درمقابل، گرایش به زندگی، راندن مرگ یا نادیده انگاشتن آن نیز از یافته های دیگر پژوهش است. صوفیه تعریف صوفیانه ای از «مرگ»، «شیوه» و «شگرد» آن دارند و با مفهومی که در جهان عادی جریان دارد، تفاوت دارد. همین تفاوت، جریانی را در اندیشه صوفیانه ایران پدیدآورده است که در این پژوهش تحلیل و بررسی می شود. از مهم ترین نتایج پژوهش، تفاوت ماهوی معنای مرگ در اندیشه متصوفه یا افرادی است که در سلک تصوف درآمده اند. تفاوت در نگرش و تفسیر جهان، تفاوت معنایی را نیز به دنبال دارد.
A Systematic Review of Technology-Mediated Feedback Research: Insights and Future Directions(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study builds on previous reviews of technology-mediated feedback up to 2020 to provide an updated account of research conducted from 2020 onwards. It offers an overview of contextual trends, feedback focus, and the types of technology and software used. The analysis focuses on peer-reviewed studies examining technology-mediated corrective feedback on writing in EFL or ESL contexts, using quantitative or mixed methods approaches. Data were coded using an Excel sheet, and frequencies were reported as percentages. The major findings indicate that technology-mediated feedback is more prevalent in higher education, emphasizing the importance of leveraging technology for enhancing feedback practices. Additionally, half of the publications employed a mixed-methods approach, contributing to a more comprehensive understanding of the topic. However, some studies lacked methodological transparency; therefore, the study highlights the need for stricter reporting guidelines. Furthermore, the findings reveal that teachers and computers are the primary sources of feedback in technology-mediated settings, aligning with their significant roles in traditional and online learning environments. According to the findings, educators are encouraged to adopt technology-mediated feedback in higher education and engage in training and professional development in this area. Moreover, researchers are recommended to continue conducting mixed-methods studies by following more rigorous transparency guidelines.
اثربخشی طرح واره درمانی (ST) و روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت (ISTDP) جهت بهبود تنظیم هیجان در اختلال استرس پس از سانحه پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجارب آسیب زای گذشته با مراقبان اولیه منجر به شکل گیری الگوهای شناختی و رفتاری می شود که به نوعی سبک هایی برای تفکر و عمل هستند. این الگوها راهبردهای ناسازگارانه ای هستند که تنظیم هیجانات را مختل می کنند. از سوی دیگر «تجارب هیجانی اصلاحی» در دو رویکرد طرحواره درمانی و رواندرمانی پویشی کوتاه مدت و فشرده، به تغییر الگوهای ناکارآمد و تنظیم هیجان کمک می کنند. ازاین رو در این پژوهش به بررسی اثربخشی این دو درمان بر تنظیم شناختی و رفتاری هیجان در اختلال استرس پس از سانحه پیچیده با روش مطالعه تک آزمودنی پرداخته شد.جامعه آماری شامل کلیه افراد 18 تا 40 ساله در شهر تهران بودند که در سال 1402، پس از اطلاع رسانی طرح پژوهش، داوطلب مشارکت در پژوهش شدند. درنهایت شش نفر با روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند. در ادامه پرسشنامه های تنظیم شناختی و رفتاری هیجان برای هر فرد در مرحله خط پایه (2 تا 4 بار)، مداخله (3 بار) و پیگیری (1 بار)، اجرا شد. گروه های آزمایش به مدت 16 جلسه 50 دقیقه ای تحت مداخلات طرحواره درمانی و رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت قرار گرفتند. نتایج تحلیل دیداری و آماری بین دو موقعیت مداخله و خط پایه شامل اندازه اثر دی کوهن، داده های ناهمپوش و همپوش، تغییرات میانه و میانگین و تغییرات سطح مطلق، بیانگر اثربخشی هر دو درمان بر تنظیم شناختی و رفتاری هیجان بود. اما طرح واره درمانی نسبت به روان درمانی پویشی کوتاه مدت و فشرده در بهبود تنظیم هیجان مؤثرتر عمل کرد و به نظر می سد تکنیک ها و ابزارها در این درمان برای رفع آسیب های زیربنایی در ترومای پیچیده موثرتر است.
مقایسه تأثیر دو روش آموزشی مونته سوری و مبتنی بر ربات بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر دو روش آموزشی مونته سوری و مبتنی بر ربات بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان است. تحقیق از نوع شبه آزمایشی با دو گروه آزمایشی همراه با پس آزمون و پیگیری است. در کل تعداد 34 دانش آموز دختر پایه دوم دبستان به صورت در دسترس از مدارسی که در آن کلاس های مونته سوری دایر بود انتخاب شدند. این دانش آموزان هیچ گونه مشکلات جسمی و ذهنی نداشتند و دارای اختلال یادگیری نیز نبودند. هر گروه آزمایشی یکی از روش های آموزشی را در 12 جلسه 90 - 75 دقیقه ای دریافت کردند. سپس پس آزمون و پیگیری با ابزارهای ویسکانسین برای ارزیابی انعطاف پذیری شناختی، استروپ برای ارزیابی بازداری پاسخ و کورنولدی برای ارزیابی حافظه کاری انجام شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته چندمتغیره استفاده شد. نتایج پژوهش، تفاوت معنادار این دو روش آموزشی را در ارتقای کارکردهای اجرایی دانش آموزان نشان داد (001/0> p). همچنین خرده مقیاس های کارکردهای اجرایی (طبق تعریف میاک،2000) نیز تفاوت های معناداری را نشان دادند که در نتیجه تأییدی بر مؤثربودن روش آموزشی مونته سوری بر ارتقای انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ بود؛ هرچند در مورد حافظه کاری، معلوم شد که روش آموزشی مبتنی بر ربات نقش مهم تری داشته است. به دلیل ماهیت روش آموزش مونته سوری که بر اساس ابزارها و فعالیت های کاملاً هدفمند شکل گرفته است نتایج فوق قابل قبول است؛ همچنین به دلیل توالی برنامه نویسی ها در ربات های آموزشی و نیاز به استفاده از اطلاعات و توجه به مراحل پیشین کدگذاری، مؤثربودن آموزش مبتنی بر ربات نیز قابل پذیرش است.
شناسایی نیازهای مشاوره ای والدین دانش آموزان دوره اول متوسطه به منظور تدوین بسته آموزشی و راهنمای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
187 - 232
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی نیازهای مشاوره ای والدین دانش آموزان دوره اول متوسطه به منظور تدوین بسته آموزشی و راهنمای اجرایی انجام گرفت. این پژوهش از نوع بنیادی و از نظر روش، کیفی است. نمونه پژوهشی در مرحله اول شامل: مبانی نظری و مقالات پژوهشی مرتبط، و مرحله دوم شامل: والدین در دسترس به تعداد30 نفر تا حد اشباع است. ابزار گردآوری داده ها: دسته اول شامل: تمامی لغات و مضامین مرتبط برگرفته از پیشینه پژوهشی و دسته دوم شامل: متون و مضامین حاصل از مصاحبه نیمه ساختار است. روش تجزیه و تحلیل: از نوع استقرایی «تحلیل نظام مند داده بنیاد»، که داده های حاصل از مطالعه متون فوق در قالب کدهای باز، مقوله ای و نظری به روش تحلیل محتوا کدگذاری شده اند. نیازها و مضامین استخراج شده در اختیار 5 ارزیاب خبره قرار گرفت که پس از ارائه برخی پیشنهادات، مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها نشان داد: که مهم ترین نیازهای مشاوره ای والدین در چهار مؤلفه کلی به ترتیب شامل: نیازهای روانی – اجتماعی/ روانی – عاطفی/ شناختی – تحصیلی/ اخلاقی – معنوی قرار دارند و سه نمونه از مهم ترین نیازهای جزئی آنان به ترتیب شامل: افزایش مهارت خودآگاهی فرزندان، تنظیم و مدیریت هیجان، و ارتباط صحیح والد-فرزندی می باشند، که در قالب بسته آموزشی و راهنمای اجرایی تدوین شد. نتیجه گیری: این بسته به عنوان پیشنهادات اجرایی و آموزشی می تواند خدمات مشاوره برای والدین و همچنین پیشرفت دانش آموزان را فراهم نماید، تا به نیازهای شان بصورت مناسب پاسخ دهد.