فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۵۰۵٬۸۵۹ مورد.
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
263 - 280
حوزههای تخصصی:
توجه به مسائل زیست محیطی و داشتن استراتژی در این زمینه یکی از انتظارات جامعه از سازمان ها می باشد. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر منابع انسانی سبز بر سرمایه اجتماعی سبز با نقش میانجی فرهنگ سازمانی سبز و دانش زیست محیطی انجام شده است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کارکنان یکی از شرکت های فولادی در استان اصفهان به تعداد 450 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از قاعده سرانگشتی15Q 5Q<n<، 240 نفر تعیین شد و روش نمونه گیری به شیوه در دسترس بود. برای سنجش متغیرها از پرسشنامه استفاده شد. برای بررسی روایی پرسشنامه ها از، روایی محتوا، روایی همگرا، روایی واگرا و معیار HTMT استفاده شد. برای تعیین پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی مرکب استفاده گردید. نرم افزارهای مورد استفاده SPSS26 و SMART-PLS بودند. نتایج این پژوهش نشان داد، منابع انسانی سبز بر سرمایه اجتماعی سبز به صورت معنادار تاثیر دارد. نقش میانجی فرهنگ سازمانی سبز در تاثیر منابع انسانی سبز بر سرمایه اجتماعی سبز مورد تایید قرار گرفت. همچنین تاثیر منابع انسانی سبز بر سرمایه اجتماعی سبز با دانش زیست محیطی تایید شد.
تأثیر مدیریت منابع انسانی سبز بر تعهد سازمانی کارکنان وزارت ورزش و جوانان با نقش میانجی رفتارهای دوستانه با محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
305 - 321
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آزمون برازش مدل ساختاری ارتباط مدیریت منابع انسانی سبز و تعهد سازمانی با میانجیگری رفتارهای دوستانه با محیط زیست انجام شد. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بود و از طریق مدلسازی معادلات ساختاری به شیوه حداکثر درست نمایی انجام شد. جامعه آماری شامل همه کارکنان وزارت ورزش و جوانان بود و 261 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مدیریت منابع انسانی سبز فرخی وهمکاران، پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و میر و پرسشنامه رفتارهای دوستانه با محیط زیست تامپسون و برتون استفاده شد. تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و سطح استنباطی شامل مدل سازی معادلات ساختاری از طریق نرم افزارهای SPSS و AMOS در سطح معناداری 05/0 صورت گرفت. نتایج نشان داد ضریب مسیر بین مدیریت منابع انسانی سبز و رفتارهای دوستانه با محیط زیست و بین مدیریت منابع انسانی سبز و تعهد سازمانی معنادار هست و ضریب مسیر بین رفتارهای دوستانه با محیط زیست و تعهد سازمانی معنادار نمی باشد. نتایج شاخص های نیکویی برازش نشان داد مدل مفروض پژوهش با داده های تحقیق برازش دارد. در نهایت براساس نتایج بدست آمده از روش بوت استراپ نقش میانجی رفتار دوستانه با محیط زیست در ارتباط بین مدیریت منابع انسانی سبز و تعهد سازمانی تایید نشد. برنامه های جبران خدمت می تواند موجب ایجاد انگیزه و تحقق برنامه ها مدیریت منابع انسانی سبز در کارکنان شده و میزان تعهد سازمانی و رفتارهای دوستانه با محیط زیست را افزایش دهد.
تبیین کیفی عوامل مؤثر بر توسعه پوشش بیمه ای با رویکردی درمان محور در سازمان تأمین اجتماعی
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
330 - 370
حوزههای تخصصی:
با توجه به چالش های موجود در حوزه پوشش بیمه ای و کیفیت خدمات درمانی سازمان تأمین اجتماعی، به ویژه در استان مازندران، این پژوهش با هدف طراحی الگوی مفهومی بهینه برای توسعه پوشش بیمه ای و ارتقاء خدمات درمانی انجام شد. کمبود دسترسی عادلانه به خدمات درمانی، ناکارآمدی در پوشش گروه های آسیب پذیر، و تمرکز ناکافی بر نیازهای مناطق محروم از جمله مسائلی هستند که ضرورت انجام این مطالعه را آشکار ساختند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام گرفته و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 14 نفر از خبرگان حوزه بیمه، سلامت و سیاست گذاری سلامت گردآوری شد. تحلیل داده ها منجر به استخراج مفاهیم کلیدی و مقوله های اصلی شد که بر اساس آن، چهار محور اساسی برای بهبود وضعیت فعلی شناسایی گردید: توسعه زیرساخت های درمانی، تدوین سیاست های هدفمند و کارآمد، استقرار سامانه های نظارت و ارزیابی دیجیتال، و طراحی راهکارهای نوآورانه برای تأمین مالی پایدار. همچنین، پیشنهاداتی نظیر به کارگیری فناوری های نوین، تقویت خدمات درمانی سیار و افزایش مشارکت بخش خصوصی به عنوان بخشی از راهبردهای اجرایی مطرح شدند. نتایج این پژوهش می تواند مبنایی علمی برای تصمیم گیری سیاست گذاران و مدیران سازمان تأمین اجتماعی جهت بهبود عدالت در دسترسی، کیفیت خدمات و کارایی سیستم بیمه درمانی در سطح استانی و ملی فراهم آورد.
تحلیل فقهی همکاری با ظلم از منظر مدیریت اسلامی
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
399 - 428
حوزههای تخصصی:
همانگونه که اصل ظلم از گناهان کبیره است و ظالم مستحق کیفر شدید است، همکاری و کمک به ظالم نیز ظلم محسوب شده و همکار و موید ظلم نیز به منزله مرتکب اصل ظلم میباشد و سزاور کیفر مباشر ظلم است. فقها همکاری در ظلم را سه گونه تصور نموده اند که دو صورت آن قطعا حرام و از کبائر است یکی همکاری در ظلم ظالم و دیگری از اعوان ظالم محسوب شدن است اما در صورت سوم که کمک به ظالم در امور مباح است نه ظلم وی آن هم نه در حدی که مرتکب آن از اعوان ظلمه محسوب شود دیدگاه غالب فقها بر عدم حرمت است اگرچه در این مورد هم احتیاط را بر ترک کمک ظالم می دانند. این پژوهش بر آن است که با روش توصیفی و تحلیلی از منظر مدیریت اسلامی موضوع همکاری با ظالم را بررسی نماید.مصادیق همکاری در ظلم به حسب زمان قابل انقسام به پیش و پس و هم زمان با تحقق ظلم است و همراهی با ظلم محدود به همراهی جوارحی نیست بلکه همراهی جوانحی را نیز شامل میگردد و بر حرمت همکاری در ظلم ادله اربعه دلالت دارد و از مصادیق بارز همراهی در ظلم، پذیرفتن ولایت از جانب حاکم جائر است و پذیرش ولایت از جانب جائر تنها در موارد استثناء مجاز دانسته شده است. برخی فقها موارد مباح پذیرش ولایت جائر را بر سه قسم مکروه و مستحب و واجب تقسیم نموده است و صورت غیر واجب را درجایی میداند که شخص از پذیرش ولایت جائر قصد احسان به مومنین را دارد و صورت واجب را درجایی میداند که امر به معروف و نهی از منکر بر آن متوقف باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد صور مباح غیرواجب از روایات قابل استفاده نیست و موارد استثناء پذیرش ولایت جائر، شرایط اکراه و اضطرار و تقیه است و قدر متیقن مصلحت پذیرش ولایت جائر نیز حفظ مذهب حقه و پیروان آن است و نمی توان آن را به سایر مصالح مانند امر به معروف و نهی از منکر سرایت داد الا در خصوص اصل معروف و منکر یعنی امر به ولایت اهل بیت و نهی از ولایت غیر ایشان.
چارچوب سیاستی برای ارتقای سواد مالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
114 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر حاضر، سواد مالی یکی از دانش ها و مهارت های ضروری زندگی شناخته می شود؛ به طوری که در کشورهای توسعه یافته جهان، هر فردی باید از سطح مطلوبی از سواد مالی برخوردار باشد. اهمیت این موضوع تا حدی است که تاکنون بیش از ۶۰ کشور جهان سیاست ها و استراتژی های ملی ای را برای ارتقای سواد مالی طراحی کرده اند و برنامه های مشخصی را در این راستا در دستور کار خود قرار داده اند. کشور ما نیز از این قاعده مستثنا نیست. ارتقای سواد مالی در ایران، به خاطر شرایط خاص اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، اهمیت بسزایی دارد؛ زیرا افزایش آگاهی ها، دانش و مهارت های مالی در افراد، خطاهای مالی آنان را کاهش می دهد، تصمیم گیری های درست مالی را در آن ها تقویت می کند، به آنان احساس اعتمادبه نفس می دهد و در رسیدن به رفاه و امنیت مالی آن ها را یاری می کند. علاوه بر اینها می تواند برای بهبود وضعیت کلان اقتصادی و اجتماعی کشور نیز مفید باشد، ثبات اقتصادی جامعه را تضمین کند و افراد جامعه را بیشتر با سیاست های اقتصادی و مالی همراه کند. از این رو ضروری است که در حوزه سیاست گذاری های عمومی نیز، این موضوع در دستور کار نهادهای بالادستی قرار گیرد و سیاست های ارتقای سواد مالی احصا شود و بهترین و مطلوب ترین سیاست ها در این حوزه مبتنی بر فرهنگ بومی ایرانی اسلامی ما تدوین شود.
روش: پژوهش حاضر که با جمع آوری اسناد سیاستی و استراتژی های ملی دیگر کشورها و نیز با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با استادان، متخصصان و صاحب نظران مدیریت مالی، سواد مالی و سیاست گذاری اجرا و با شیوه تحلیل مضمون کیفی، تحلیل شده است، سعی دارد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که چارچوب سیاستی برای ارتقای سواد مالی در ایران چیست؟
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، چارچوب سیاستی برای ارتقای سواد مالی در ایران را می توان بر اساس چهار حوزه اصلی پی ریزی کرد که هر یک از این حوزه ها، از چند حوزه فرعی تشکیل می شود. این حوزه ها عبارت اند از: ۱. پیش نیازهای سیاستی (شامل پیش نیازهای قانونی، مالی، اجرایی و فرهنگی)؛ ۲. اهداف سیاستی (شامل اهداف آموزشی، اقتصادی و سیاسی اجتماعی)؛ ۳. الزامات سیاستی (شامل الزامات محتوایی، مخاطب شناسی، متخصص پروری و ارزیابی)؛ ۴. ابزارهای سیاستی (شامل ابزارهای سنتی و کلاسیک، نوین و حمایتی تشویقی). این چارچوب می تواند به عنوان طرحی جامع برای سیاست گذاری در زمینه ارتقای سواد مالی در ایران استفاده شود.
نتیجه گیری: برنامه های ارتقای سواد مالی در هر کشوری باید متناسب با شرایط خاص آن کشور طراحی شود. با توجه به شرایط خاص ایران، چارچوبی را که این پژوهش بر اساس الگوهای بین المللی و نظرهای خبرگان داخلی ارائه کرده است، می تواند راهنمای مناسبی برای سیاست گذاران در تدوین و اجرای سیاست های مؤثر بومی در این زمینه باشد.
واکاوی علل شکست ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی در ایران (حیطه پژوهش: خط مشی های توسعۀ صنعتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
13 - 43
حوزههای تخصصی:
هدف: مطابق شواهد تجربی و مطالعات مختلف، ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی در ایران، در چند دهه اخیر نتوانسته است به اهداف ارزشیابی منتهی شود که همانا ارائه بازخورد مناسب به مسئولان امر، افزایش انباشته تجربه و یادگیری، ارائه پیشنهادهای اصلاحی در خط مشی ها یا فرایند اجرای آن ها، ترمیم و تکمیل این خط مشی ها یا رفع موانع محیطی در ارتباط با اجرای این خط مشی ها است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش هایی اجرا شده که به چنین اشکالاتی منجر شده است و در پی پاسخ به چرایی مؤثر نبودن ارزشیابی های مزبور (شکست ارزشیابی) با تمرکز بر خط مشی های توسعه صنعتی است.
روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق کیفی و تحلیل مضمون انجام شده است. در این پژوهش با ۴۸ نفر از خبرگانی مصاحبه شد که با حوزه ارزشیابی خط مشی آشنا بودند و در سازمان های نظارتی (ارزشیاب)، دانشگاه ها و پژوهشکده ها، دستگاه های اجرایی و سازمان های خط مشی گذار در حوزه ارزشیابی فعالیت می کردند. این افراد به روش هدفمند و نمونه برداری گلوله برفی انتخاب شدند. داده های حاصل از مصاحبه با خبرگان، به کمک روش تحلیل تم، تجزیه وتحلیل و به استخراج ۵۶۴ کد از این مصاحبه ها منتهی شد.
یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل مضمون داده های پژوهش نشان داد که به طورکلی، پنج ابرچالش کلان (مضمون فراگیر اصلی) در نظام ارزشیابی ایران وجود دارد که به شکست ارزشیابی اجرایی خط مشی های زیربنایی منجر شده است. از این پنج ابرچالش، دو چالش «ایجاد بستر نهادی لازم برای ارزشیابی مؤثر» و «حکمرانی ضعیف سامان دهی نظام ارزشیابی»، در سطح ملی و کلان کشور نمود دارد که رفع آن ها، به اقدام های اصلاحی در سطح کلان نیاز دارد. سه ابرچالش دیگر، یعنی «چالش مربوط به روش ها و فرایندهای ارزشیابی»، چالش اختصاصی مرتبط با «ویژگی های سازمانی» و چالش مربوط به «ارائه نتایج ارزشیابی»، در سطح سازمانی نمود یافته و در آن سطح نیز رفع می شود. همچنین، از مجموع ۱۳۶ عامل (مضمون پایه) ۱۷ چالش کلان فرعی (مضمون فراگیر فرعی) و ۴۸ چالش جزئی تر (مضمون سازمان دهنده) نیز در زیرمجموعه هر یک از این ابرچالش ها به دست آمد که هر یک عاملی بسیار مهم برای شکست اجرای ارزشیابی خط مشی های زیربنایی در ایران به حساب می آید.
نتیجه گیری: مطابق یافته های پژوهش، برای ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی در ایران چالش های متعددی وجود دارد که به شکست ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی کشور منجر شده است؛ به نحوی که ارزشیابی های انجام شده به لحاظ کمّی، محدود است و برخی از آن ها، متناقض، مبهم، کلی، بی استفاده و دور از دسترس خط مشی گذاران قرار دارد. تنها با رفع چالش های موجود می توان به موفقیت ارزشیابی اجرای خط مشی ها در تحقق اهداف اصلی خود در درس آموزی، عبرت گیری، درک درست از اصلاحات لازم در اجرا و محتوای خط مشی های مصوب امیدوار بود. مطابق نتایج پژوهش، پیشنهاد می شود که برای رفع این چالش ها، ضمن بازبینی و اصلاح قوانین و مقررات حوزه ارزشیابی، بهبود فرهنگ ارزشیابی و پرورش نیروهای متخصص ارزشیابی در کشور و امکان پذیر کردن ایجاد مؤسسه های خصوصی و مردم نهاد ارزشیابی و بازمهندسی ساختار و بافتار سازمان های ارزشیاب متناسب با ویژگی های لازم، روی روش ها و فرایندهای بومی ارزشیابی، نظام های آماری مناسب برای ارزشیابی و انتشار به موقع و آزادی در نشر نتایج ارزشیابی تأکید و اقدام شود.
اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی بر حس امنیت و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه، دانش آموزان زیادی با چالش های تحصیلی و غیرتحصیلی فراوانی مواجه هستند که از جمله می توان به افت حس امنیت و افزایش اهمال کاری تحصیلی اشاره کرد. بنابراین، هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی بر حس امنیت و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه دوم بود. روش و مواد: مطالعه حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر دانش آموزان دختر متوسطه دوم منطقه 6 آموزش وپرورش شهر تهران در سال تحصیلی 3-1402 بودند که از میان آنها تعداد 60 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی با کمک قرعه کشی در دو گروه 30 نفری شامل گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش خودشفقت ورزی قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس حس امنیت ادموندسون (1999) و مقیاس اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984) بودند و داده های حاصل از اجرای آنها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس یافته های این مطالعه، بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر هر دو متغیر حس امنیت و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه دوم تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، آموزش خودشفقت ورزی باعث افزایش معنی داری حس امنیت و کاهش معنی دار اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه دوم شد (001/0P<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های ذکرشده، آموزش خودشفقت ورزی نقش موثری بر بهبود حس امنیت و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه دوم داشت. بنابراین، مشاوران و روانشناسان می توانند از روش آموزش خودشفقت ورزی در کنار سایر روش های آموزشی برای افزایش حس امنیت و کاهش اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه دوم استفاده نمایند.
رابطه انعطاف پذیری شناختی و بهزیستی روان شناختی زنان ورزشکار: نقش میانجی شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه بین انعطاف پذیری شناختی و بهزیستی روان شناختی در زنان ورزشکار بود. روش شناسی: روش تحقیق توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان ورزشکار ثبت نام شده در باشگاه های شهر بجنورد در نیمه دوم سال 1403 (n=980) بود. نمونه گیری به صورت خوشه ای انجام شد و 269 نفر انتخاب گردیدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندر وال (2010)، بهزیستی روان شناختی تنانت و همکاران (2007) و شفقت به خود رئیس و همکاران (2011) بودند. داده ها با نرم افزار AMOS نسخه 26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد مدل مفهومی از برازش مطلوب برخوردار است. انعطاف پذیری شناختی تأثیر مستقیم معناداری بر شفقت به خود (β=0.296, p<0.001) و بهزیستی روان شناختی (β=0.298, p<0.001) دارد. همچنین، شفقت به خود بر بهزیستی روان شناختی اثر مستقیم معناداری دارد (β=0.112, p=0.047). نتایج تحلیل بوت استراپ نیز حاکی از آن بود که شفقت به خود نقش میانجی بین انعطاف پذیری شناختی و بهزیستی روان شناختی ایفا می کند (β=0.033, p<0.01). نتیجه گیری: پژوهش حاضر اهمیت شفقت به خود به عنوان سازه ای میانجی در ارتقاء بهزیستی روان شناختی زنان ورزشکار را نشان می دهد. افزایش انعطاف پذیری شناختی می تواند از طریق بهبود شفقت به خود منجر به افزایش سلامت روان در این گروه شود. نتایج بر ضرورت طراحی مداخلات آموزشی مبتنی بر شفقت به خود برای بهبود سلامت روان زنان ورزشکار تأکید دارد.
بررسی تأثیر فناوری های دیجیتال بر صمیمیت زناشویی با تأکید بر نظریه مثلث عشق استرنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی یک مداخله آموزشی مبتنی بر نظریه مثلث عشق استرنبرگ بر صمیمیت زناشویی در بستر استفاده از فناوری های دیجیتال است. روش شناسی: این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پنج ماهه با گروه کنترل بود. نمونه شامل ۳۰ زن متأهل ساکن تهران بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام ۱۵ نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش در ده جلسه ۹۰ دقیقه ای آموزش روان شناختی شرکت کرد. ابزار اندازه گیری، مقیاس صمیمیت زناشویی بود و داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-27 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل در نمرات صمیمیت زناشویی تفاوت معناداری وجود دارد (p<0.001). میانگین نمرات گروه آزمایش از مرحله پیش آزمون به پس آزمون افزایش چشمگیری یافت و در مرحله پیگیری نیز حفظ شد. نتایج آزمون بونفرونی نیز معناداری تفاوت بین مراحل مختلف را در گروه آزمایش تأیید کرد. نتیجه گیری: مداخله مبتنی بر نظریه استرنبرگ منجر به افزایش معنادار صمیمیت زناشویی و پایداری آن در بلندمدت شد. این نتایج نشان می دهد آموزش های ساختاریافته در حوزه مهارت های ارتباطی دیجیتال و هیجانی می تواند کیفیت روابط زناشویی را در دوران دیجیتال بهبود بخشد.
اثربخشی پروتکل شفقت به خود ذهن آگاه بر اساس تجربه زیسته نوجوانان مبتلا به رفتارهای خودآسیب رسان بر تصویر بدنی و سلامت معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی پروتکل شفقت به خود ذهن آگاه مبتنی بر تجربه زیسته بر بهبود تصویر بدنی و سلامت معنوی در نوجوانان دارای رفتارهای خودآسیب رسان بود. روش شناسی: این پژوهش از نوع کارآزمایی تصادفی کنترل شده با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پنج ماهه بود. جامعه آماری شامل نوجوانان 13 تا 17 ساله مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بود که دارای رفتارهای خودآسیب رسان بودند. 30 نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله مبتنی بر پروتکل شفقت به خود ذهن آگاه قرار گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه چندبعدی تصویر بدنی و پرسشنامه سلامت معنوی الیسون و پالوتزین بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-27 تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل آماری نشان داد که اثر گروه، زمان و تعامل گروه × زمان برای متغیرهای تصویر بدنی و سلامت معنوی معنادار بود (p < 0.001). نتایج آزمون بونفرونی نیز نشان داد که در گروه آزمایش، تفاوت بین پیش آزمون و پس آزمون و نیز پیش آزمون و پیگیری در هر دو متغیر معنادار بوده است (p < 0.001)، در حالی که در گروه کنترل هیچ تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: پروتکل شفقت به خود ذهن آگاه مبتنی بر تجربه زیسته می تواند به طور معناداری موجب بهبود تصویر بدنی و ارتقاء سلامت معنوی در نوجوانان دارای رفتارهای خودآسیب رسان شود و اثرات آن تا پنج ماه پس از مداخله نیز پایدار باقی بماند.
Self-Praise Themes among Male and Female English and Iraqi Celebrities: A Discourse-Based Study(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۴, Autumn ۲۰۲۵
125 - 137
حوزههای تخصصی:
This study examines the employment of self-praise in online celebrity culture, particularly the self-presentation strategies adopted by male and female English and Iraqi celebrities on social media. Drawing on the theoretical frameworks of self-presentation, politeness theory, and self-praise, the study examines how male and female celebrities employ self-praise to negotiate their public images, engage with audiences, and enhance their market value. By examining posts on Instagram, Twitter, and Weibo, this study identifies prevalent self-praise strategies, such as explicit self-praise, adapted self-praise, and implicit self-praise, and draws attention to the affordances of platforms like hashtags, character limits, and multimodal content that influence these strategies. Further, this study investigates the degree to which cultural norms, primarily of individualism and collectivism, inform male and female celebrities' practice and perception of self-praise in different cultural settings. The findings suggest that as a global platform for celebrity branding and social validation, self-praise is grounded in the cultural expectations and affordances of given platforms. This study adds to the knowledge of self-presentation in the digital era and offers insights into the intersection of self-praise, gender, celebrity culture, and social media.
Modeling Patient Satisfaction in Hospital Design Using Evidence-Based Design (Case Study: Kasra Hospital)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۵, Issue ۱ - Serial Number ۵۵, Winter ۲۰۲۵
69 - 78
حوزههای تخصصی:
Patient satisfaction is a key indicator in evaluating the quality of healthcare services and plays a crucial role in the healing process and patients' perception of the healthcare system. Evidence-Based Design (EBD) is a scientific approach that uses empirical data to optimize healthcare environments. The goals of this research are to promote the principles of designing healthcare centers using an evidence-based approach, thereby improving the quality of space, enhancing patient satisfaction, and accelerating the recovery process. The research method is based on patient-centered principles, aligning with analytical-descriptive research that incorporates field observations, library studies, and data collection through questionnaires from 65 patients hospitalized at Kasra Hospital. These data are analyzed to provide a suitable solution for the design. Data analysis is conducted using the regression and correlation methods. The software used is ASPECT and SPSS 26. According to the obtained results, threshold rate of 6, the average factors of views (3.646), nature and outdoors (3.472), comfort and control (3.913), Legibility of place (3.900), facilities (3.079) and staff (3.594) means that the patients in the hospital are relatively satisfied with the aforementioned factors and the average of privacy and participation (2.769) and interior design (2.896) indicating low satisfaction with the mentioned factors. This study confirms that implementing evidence-based design principles in hospital environments significantly enhances the patient experience, increases satisfaction, and accelerates the healing process.
The Using Neural Network and Finite Difference Method for Option Pricing under Black-Scholes-Vasicek Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In this paper, the European option pricing is done using neural networks in the Black-Scholes-Vasicek market. The general purpose of this research is to compare the accuracy of neural network and Black-Scholes-Vasicek models for the pricing of call options. In the sequel, the finite difference method is applied to find approximate solutions of partial differential equation related to option pricing in the considered market. In the design of the artificial neural network required for this research, the parameters of the Black-Scholes-Vasicek model have been used as network inputs, as well as 720 data from the daily price of stock options available in the Tehran Stock Exchange market (in 1400) as the network output. The approximate solutions obtained in this article, which were carried out by two methods of neural networks and finite differences on the Tehran stock exchange based on the daily price of stock options, are shown that neural networks are more accurate method comparing with finite difference. The comparison of pricing results using neural networks with real prices in the assumed market is presented and shown via diagram, as well. In this paper, the European option pricing is done using neural networks in the Black-Scholes-Vasicek market. The general purpose of this research is to compare the accuracy of neural network and Black-Scholes-Vasicek models for the pricing of call options. In the sequel, the finite difference method is applied to find approximate solutions of partial differential equation related to option pricing in the considered market. In the design of the artificial neural network required for this research, the parameters of the Black-Scholes-Vasicek model have been used as network inputs, as well as 720 data from the daily price of stock options available in the Tehran Stock Exchange market (in 1400) as the network output. The approximate solutions obtained in this article, which were carried out by two methods of neural networks and finite differences on the Tehran stock exchange based on the daily price of stock options, are shown that neural networks are more accurate method comparing with finite difference. The comparison of pricing results using neural networks with real prices in the assumed market is presented and shown via diagram, as well.
The Structural Model of Democratic Parenting Based on Parental Stress Index and Couples' Communication Patterns with the Mediating Role of Wisdom(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to examine the structural model of the relationship between parental stress and couples' communication patterns with democratic parenting, with the mediating role of wisdom. Methods: The research method was applied in nature, considering the potential use of the data, and the design was descriptive-correlational. The statistical population consisted of parents of elementary school students in Tehran during the 2022-2023 academic year, from which 639 participants were selected through cluster sampling. Data collection tools included the Parental Stress Index by Abidin (1990), the Couples' Communication Patterns Scale by Christensen and Salovey (1984), the Sense of Coherence Scale by Antonovsky (1993), and the Authoritative Parenting Questionnaire by Robinson et al. (2001). The data were analyzed using structural equation modeling (SEM). Findings: The results showed that the stress index, demand/withdrawal, and criticism/defense patterns had a significant negative relationship with authoritative parenting (P < 0.01). Wisdom and constructive interactions demonstrated a positive relationship with authoritative parenting (P < 0.01). Additionally, the results of the modeling indicated that the model had a good fit, and wisdom could mediate the relationship between parental stress, constructive interactions, and demand/withdrawal with authoritative parenting. Conclusion: The findings showed that the variables of parental stress, couples' communication patterns, and wisdom influence parenting.
Parental Conflict and Adolescent Sleep Problems: The Mediating Role of Anxiety(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to investigate the mediating role of anxiety in the relationship between parental conflict and adolescent sleep problems. Methods: A descriptive correlational design was employed using a sample of 404 adolescents from Pakistan, selected based on the Morgan and Krejcie table. Participants completed standardized questionnaires measuring perceived parental conflict, anxiety symptoms, and sleep disturbances. Data analysis was conducted using SPSS-27 for Pearson correlation analysis and AMOS-21 for Structural Equation Modeling (SEM). The assumptions of normality, linearity, and multicollinearity were confirmed prior to analysis. The SEM approach allowed for testing both direct and indirect pathways within the proposed mediation model. Findings: Results from Pearson correlation indicated significant positive associations between parental conflict and anxiety (r = .51, p < .001), anxiety and sleep problems (r = .55, p < .001), and parental conflict and sleep problems (r = .47, p < .001). The structural model demonstrated good fit indices (χ² = 204.38, df = 84, χ²/df = 2.43, GFI = 0.94, AGFI = 0.91, CFI = 0.96, TLI = 0.95, RMSEA = 0.059). SEM analysis showed that parental conflict significantly predicted anxiety (b = 0.38, p < .001) and sleep problems (b = 0.19, p < .001), while anxiety significantly predicted sleep problems (b = 0.42, p < .001). The indirect effect of parental conflict on sleep problems through anxiety was also significant (b = 0.16, p < .001), confirming the mediating role of anxiety. Conclusion: The findings indicate that anxiety is a significant mediator in the relationship between parental conflict and adolescent sleep disturbances. These results underscore the need for family-based and anxiety-focused interventions to address sleep problems in adolescents exposed to high-conflict home environments.
Comparative Effectiveness of Reality Therapy and Emotion-Focused Therapy on Love Trauma Syndrome, Self-Worth, and Relationship Beliefs in Divorced Women in Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to compare the effectiveness of reality therapy and emotion-focused therapy (EFT) on love trauma syndrome, self-worth, and relationship beliefs in divorced women residing in Tehran. Methods and Materials: This research is applied in terms of purpose and quasi-experimental in terms of data collection, using a pretest-posttest-follow-up design with a control group. The statistical population included all divorced women residing in District 2 of Tehran in 2023, from whom 45 participants were selected through convenience sampling. The participants were randomly assigned, with age-matching, into two intervention groups and one control group. Participants completed the Relationship Beliefs Questionnaire, Ross's Love Trauma Syndrome Questionnaire, and the Self-Worth Questionnaire at pretest, posttest, and follow-up phases. The first intervention group received 8 sessions of reality therapy, while the second group received 10 sessions of emotion-focused therapy. Data were analyzed using repeated measures analysis of variance (ANOVA) with SPSS version 22. Findings: Both reality therapy and emotion-focused therapy were effective in enhancing self-worth, improving relationship beliefs, and reducing love trauma syndrome symptoms among divorced women in Tehran. Moreover, the effectiveness of both treatments persisted over time. No significant difference was found between the effectiveness of reality therapy and emotion-focused therapy on the studied variables. Conclusion: Based on the results, it can be concluded that both reality therapy and emotion-focused therapy are effective interventions for improving love trauma syndrome symptoms, enhancing self-worth, and modifying relationship beliefs in divorced women in Tehran
A Causal Model of Marital Quality of Life Based on Resilience with the Mediating Role of Sexual Satisfaction in Married Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to investigate a causal model of marital quality of life based on psychological resilience with the mediating role of sexual satisfaction in married teachers. Methods and Materials: The research employed a descriptive-correlational design using structural equation modeling (SEM). The sample consisted of 375 married teachers selected through purposive sampling. Data were collected using the Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISC), the Sexual Satisfaction Questionnaire by Hudson et al., and the Revised Dyadic Adjustment Scale (RDAS) by Busby et al. Descriptive statistics and inferential analyses were conducted using SPSS and AMOS software. Assumptions of normality, linearity, and multicollinearity were checked and confirmed prior to model testing. Findings: The results revealed a significant direct effect of resilience on marital quality of life (β = 0.42, p < 0.001), indicating that higher resilience is associated with greater marital quality among married teachers. However, the indirect effect of resilience on marital quality of life through sexual satisfaction was not statistically significant (β = 0.10, p = 0.113), suggesting that sexual satisfaction does not mediate the relationship between resilience and marital well-being in this population. Model fit indices confirmed the adequacy of the proposed model (χ²/df = 2.54, RMSEA = 0.05, CFI = 0.94, NFI = 0.91, GFI = 0.95, AGFI = 0.93). Conclusion: Resilience plays a crucial and independent role in enhancing marital quality of life among married teachers, while sexual satisfaction, despite its overall importance, does not serve as a mediating factor in this relationship. The findings underscore the importance of psychological strengths in marital dynamics and suggest the need for interventions that enhance resilience to promote relational well-being, especially in high-stress professional contexts.
آسیب شناسی مدیریت و سازماندهی سیاسی فضای جهانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
اندیشه های نو در علوم جغرافیایی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸
81 - 110
حوزههای تخصصی:
با توجه به نابرابری های سیاسی، ژئوپلیتیکی و اقتصادی موجود در ساختار حال حاضر فضای جهانی و غلبه الگوی قطبی مرکز- پیرامون بر این فضا، امکان تداوم و پایداری فضای جهانی را با موانع بیشماری از بحرانها و بی ثباتی های مستمر مواجه نموده است. پرسش مهمی که در این رابطه قابل طرح می باشد آن است که، برای تغییر بنیادین فضای کنونی جهان از وضعیت نامتوازن و غیرپایدار کنونی به وضعیت پایدار و متوازن، چه اقداماتی ضرورت دارد؟ بر همین اساس، هدف مقاله حاضر آسیب شناسی وضعیت نامطلوب مدیریت و سازماندهی فضای کنونی جهان در وجوه ژئوپلیتیکی، اقتصادی، اجتماعی و دیگر ابعاد فضا در وهله نخست و پیشنهاد و ارائه راهکارهای مناسب و موثر در جهت تغییر اساسی شرایط کنونی و نیل به ساختاری عادلانه، متوازن و پایدار در فضای جهانی است. پژوهش حاضر با رویکردی مساله محور و در قالب توصیفی- تحلیلی تدوین شده است. یافته های این مقاله نشان می دهد چنانچه مجموعه ای از اقدامات ضروری نظیر تغییر بنیادی رویکرد حاکم بر مناسبات بین المللی در زمینه های سیاسی، ژئوپلیتیکی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی... و دیگر اقدامات مشابه در مناسبات بین المللی به مورد اجرا گذارده شود، امکان تغییر وضعیت نامتوازن کنونی در فضای جهانی به وضعیت مطلوب، و متوازن وجود داشته و از این طریق دستیابی به صلح و امنیت جهانی ممکن می شود.
نقش پتانسیل های طبیعی و تاریخی در توسعه گردشگری (مطالعه موردی: شهرستان جم)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
گردشگری به عنوان یک بخش کلیدی در توسعه اقتصادی و اجتماعی، نقش بسزایی در افزایش درآمد، ایجاد اشتغال و جلوگیری از مهاجرت روستایی به شهرها ایفا می کند. با وجود چالش هایی نظیر عدم شناخت کافی از جاذبه ها و کمبود زیرساخت ها، این صنعت می تواند به تنوع اقتصادی و کاهش وابستگی به منابع محدود کمک کند. شهرستان جم، با جاذبه های طبیعی و تاریخی فراوان، پتانسیل قابل توجهی برای توسعه گردشگری دارد. این تحقیق به بررسی نظریه های مرتبط با توسعه پایدار و جاذبه های گردشگری پرداخته و بر اهمیت شناخت جاذبه ها و مشارکت جامعه محلی تأکید می کند. با استفاده از روش های توصیفی و تحلیلی، اطلاعات گردشگری شهرستان جم از منابع مختلف جمع آوری و نقشه های جغرافیایی با نرم افزارهای ArcGIS و Google Earth ترسیم شده است. یافته ها نشان می دهند که ویژگی های زمین شناسی و تاریخی این شهرستان، از جمله غار آدم و جنگل گلوبردکان، قلعه پدری، قنات های تاریخی، آسیاب های آبی، سدها، و غارهای طبیعی فرصت های بی نظیری برای جذب گردشگران فراهم می آورند. برای بهره برداری بهینه از این جاذبه ها، لازم است زیرساخت های گردشگری بهبود یابند، خدمات بهداشتی و تسهیلات افزایش یابند و برنامه ریزی های علمی انجام شود. با شناخت و توسعه جاذبه های طبیعی و تاریخی، شهرستان جم می تواند به یکی از مقاصد گردشگری مهم تبدیل شود و به توسعه پایدار و اقتصادی منطقه کمک کند.
تحلیل روند تغییرات هیدروکلیماتولوژی حوضه آبریز رودخانه آجی چای(تلخه رود)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
اندیشه های نو در علوم جغرافیایی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸
111 - 131
حوزههای تخصصی:
باتوجه به نقش مهم و ضروری رودخانه ها در اقتصاد، صنعت و کشاورزی، مدیریت نادرست این منابع و استفاده ناصحیح از آب های سطحی و عدم شناخت کامل از میزان منابع موجود، ما را بر آن داشت تا تأثیر منفی اثرات تغییرات اقلیمی بر منابع آبی که باعث ایجاد و تداوم خشکی و خشکسالی و اثرات زیست محیطی بسیاری را موجب گردیده و خواهد داشت در حوضه آبریز رودخانه آجی چای بررسی نماییم. به دلیل وسعت زیاد حوضه دریاچه ارومیه برای منطقه مطالعاتی فقط حوضه آجی چای در نظر گرفته شد. تحقیق حاضر با این نگاه به این مهم می پردازد و در این زمینه، اثرات و عوامل تأثیرگذار بر میزان بارندگی و دبی رودخانه آجی چای را بررسی می کند. دبی و بارش در حوضه رودخانه آجی چای واقع در استان آذربایجان شرقی در مقیاس های ماهانه، فصلی و سالانه از سال 1348 تا سال 1396 موردمطالعه قرار گرفت جهت بررسی و تحلیل وجود روند و یا عدم وجود روند از آزمون ناپارامتری من - کندال استفاده گردید. همچنین میزان ضریب همبستگی و ضریب تعیین با استفاده از رگرسیون خطی و ضریب تغییرات در نرم افزار xlstat استفاده گردید. نتایج تحلیل دبی در حوضه آبریز آجی چای نشان می دهد که جریان رودخانه آجی چای در مقیاس سالانه در ایستگاه ونیار روند نزولی با شیب تند داشته است. همچنین روند نزولی معناداری در دادهای دبی در مقیاس فصلی در فصول پاییز، زمستان و بهار مشاهده شد که در آن شدیدترین روند مربوط به فصل زمستان با سطح اطمینان 95 درصد و با 86 درصد ضریب همبستگی است؛ ولی در فصل زمستان داده ها دارای جهش هستند ولی روند خاصی برای تابستان متصور نیست.