فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۲۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
اصفهان در دوره اسلامی تا سدهی هفتم از مراکز تمدنی است که از سنت محلی نگاری قابل توجهی برخوردار بوده است. در این مقاله مکتوبات محلی نگاری اصفهان در دو شاخهی تاریخ نگاری محلی؛ یعنی نگاشتن کتب تاریخ محلی دنیوی و دینی، به لحاظ کمی و کیفی مورد بررسی قرار گرفته است. کتب بازمانده از دستبرد حوادث و همچنین اشارات و نقل قول هایی که از کتب مفقوده، در کتاب های دیگر باقی مانده است، روی هم رفته، مجموعه ای است از آنچه از تاریخنگاری محلی باقی مانده است. با مطالعه و تحلیل این مجموعه، الگوواره ای شکلی و محتوای در هر کدام از دو گونه ی محلی نگاری جلوه گر می شود. با مقایسه مجموعه موجودِ محلی نگاری اصفهان با مجموعه محلی نگاری موجودِ سایر نقاط ایران و با بهره گیری از مدل های مستخرج از آن، می توان به تحلیل چارچوبه محتوایی و ساختاری کتب تاریخ محلی اصفهان اقدام نمود. با استفاده از این تحلیل مشخص شده که هر یک از دو گونه تاریخنگاری محلی اصفهان، ضمن برخورداری از ممیزات و ویژگی های خاص خود، تا حد زیادی تابع سنت محلی نگاری رایج در سایر نقاط ایران است.
علیت در مطالعات تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعة علل وقایع و رخدادهای تاریخی یکی از اهداف اصلی و مهم مطالعات تاریخی است. با وجود این، وقتی دانش پژوهان در مطالعات تاریخی شان مدعی می شوند که فلان عامل «علّت» یک رخداد یا نتیجة خاص می باشد، دقیقاً روشن نیست که مدلول و منظورشان از واژة علّت چیست. در مقالة حاضر تلاش شده است تا ضمن معناشناسی علّیّت در علوم اجتماعی نشان داده شود که محققان تاریخی معمولاً علّیّت را به معنای شرط لازم/کافی برای نتایج مورد مطالعه شان در نظر می گیرند. استدلال شده است، هنگامی که فرد بدنبال تبیین تاریخی یا تبیین حوادث خاص و وقایع منفرد است، تقریباً بطور طبیعی به سمت علل لازم و/یا کافی سوق پیدا می کند، حتی اگر بدان خودآگاهی نداشته باشد. لذا، تأکید مقالة حاضر بر پنداشت علّیّت بر اساس علل لازم و/ یا کافی و مشتقات آنها است؛ چون، آنها پیوند تنگاتنگی با مطالعات تبیینی در تاریخ دارند. این نوع علل، به چهار دسته عمده تقسیم شده اند: شرط لازم و غیرکافی، شرط کافی و غیرلازم، شرط لازم و کافی، و شرط ناکازم؛ که به نظر نگارنده می توانند پوشش نسبتاً کاملی برای بحث علّیّت در مطالعات تاریخی باشند. در این مقاله، همچنین با ذکر مثال های متعدد؛ کاربرد هر یک از این علل را در مطالعات تاریخی و تبیین های زنجیره ای یا روایت های تاریخی نشان داده شده است.
دیباچه نویسی متون تاریخی افشاریه؛ تداوم و تحول در یک سنت تاریخی
حوزههای تخصصی:
دیباچه نویسی سنتی دیرپا و با ثبات در سیر تاریخ نگاری ایران از قرن چهارم هجری به بعد است که تا زمان حال تداوم یافته است.این وجه از تاریخ نویسی، از بدو پیدایش تا شکل گیری تاریخ نویسی جدید در ایران (در دوره مشروطه) از نظر ساختار شکلی، عناصر و قالب های نسبتاً ثابتی داشته است، اما با توجه به تحولات تاریخی و ویژگی سیاسی هر دوره و نوع رابطه ی مورخ با قدرت سیاسی، هر دیباچه از نظر ساختار مفهومی و مضمونی ویژگی های نسبتاً منحصر به فردی دارد که آن را از دیباچه های متون دیگر متفاوت می سازند.هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ویژگی های ساختاری و محتوایی دیباچه های متون تاریخی دوره ی افشاریه و تجزیه و تحلیل میزان شباهت ها و شیوه های الگوبرداری این دیباچه ها از منابع پیشین است.بررسی موردی دیباچه های این دوره و تجزیه و تحلیل آن ها نشان می دهد که گرچه این دیباچه از نظر قالب و ساختار شکلی در مواردی از نظر محتوایی و مضمونی، در تداوم سنت دیباچه نویسی متون متقدم قرار می گیرند، اما مورخان این دوره ضمن استفاده از دستاوردهای این میراث و گرته برداری از آن ها، توانسته اند وجوه متفاوتی به شیوه ها و الگوهای رایج دیباچه نویسی، به ویژه از نظر محتوایی و مضمونی اضافه کنند.
تطور تاریخنگاری شاهزاده علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورود اندیشه های غربی به ایران عصر قاجار، واکنش های اقشار گوناگون اجتماعی، به خصوص طبقه روشنفکر را برانگیخت. تعداد درخور توجهی از شاهزادگان قاجار نیز از امکانات ویژه ای که در اختیار داشتند، استفاده کردند و در علوم و فنون مختلف از سرآمدان روزگار خویش شدند. شاهزاده علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه یکی از شخصیت های فرهیخته این خاندان بود. زبردستی او در علم تاریخنگاری شایان توجه ویژه ای است. با مطالعه مواد تاریخنگاری اعتضادالسلطنه، تاریخ نویسی وی را می توان به دو مرحله: پیروی از تاریخنگاری سنتی و تاریخنگاری براساس شیوه های نوین تقسیم بندی کرد. این پژوهش مواد تاریخی و تاریخنگاری موجود در آثار علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه را با عناوین اکسیرالتواریخ، تاریخ وقایع و سوانح افغانستان، مدعیان نبوّت، فتنه باب، رصدخانه مراغه و جغرافیای محال مازندران واکاوی می کند و به دنبال یافتن پاسخ برای پرسش های ذیل است: علل تغییر شیوه تاریخنگاری اعتضادالسلطنه چه بود؟ مسائل پرداخته شده در تألیفات اعتضادالسلطنه تحت تاثیر چه ضرورت هایی انجام گرفته است؟ علل انتشار و توقیف روزنامه سنیه ایران چه بود؟ پژوهش حاضر از نوع پژوهش های تاریخی و از حیث روش، ترکیبی از روش های توصیفی روایی و تحلیلی است.
سیر تحول تبیین های مورخان مسلمان از قرن چهارم تا هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تبیین» به عنوان مسئله ای مهم از مسائل فلسفه تاریخ، علم تاریخ و نیز تاریخ نگاری با همه انواع، مدل ها و الگوهایی که دارد، عهده دار بیان رابطه منطقی میان رویدادها، تغییرات و تحولات تاریخی از یک سو و چرایی و چگونگی آنها از سوی دیگر است. توجه به روش ها و الگو های تاریخ نگاری مورخان مسلمان می تواند مبادی افکار و ایده های مربوط به تبیین ها در ارتباط با رخداد های تاریخ اسلام را بنمایاند. چنان که توجه به انواع تبیین می تواند سیر تحول تبیین ها در تاریخ نگاری اسلامی را که درسایه رشد و دگرگونی علمی، عقلی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، توسعه چشمگیری داشته، نشان دهد. در این نوشته با روش تحلیلی تلاش شده است انواع تبیین ها در آثار مورخان برجسته همچون: طبری، مسعودی، مقدسی، مسکویه، ابن کثیر و ابن خلدون از قرن چهارم تا هشتم، مورد توجه قرار گیرد. نتیجه آنکه می توان از تحول تبیین ها از روایی صرف به سوی تبیین عقلی و پی جویی علل و عوامل رخدادها و چرایی ها و چگونگی ها سخن گفت.
بینش و روش در تاریخ نگاری عتبی
حوزههای تخصصی:
عتبی مورخ ایرانی عربی نویس قرن پنجم، نقشی مهمی در روشنگری تحول های شرق ایران داشته و تاریخ او الگوی مطالعات ادبی و تاریخی شده است.شرح های متعدد و اقتباس از داده های تاریخی او نشان می دهد تاریخ یمینی اثری تأثیرگذار بوده است.هدف این مقاله این است که با روشی تحلیلی تأثیر متقابل بینش و روش در تاریخ نگاری عتبی را روشن سازد. نظام فکری عتبی مبتنی بر چهار مؤلفه ی سلطنت گرایی، نخبه گرایی، انتقادی و شریعت مداری است که او را قادر ساخته است به روش توصیفی و تحلیلی به انحطاط شناسی دولت های شرق ایران و قدرت گیری غزنویان و نقش تفکر و رفتار نخبگان در این روندها بپردازد.هر چند عتبی در هماهنگی اجزای نظام فکری موفق عمل نکرده، و روایتی تاریخی با طرحی منسجم نپرداخته است، تاریخی ارزشمند با داده هایی منحصر به فرد درباره ی شرق ایران نوشته که مورخان بعدی به آن استناد کرده اند.این جامعیت، تاریخ او را از تک نگاری فردمحور به تاریخ منطقه ای بدل ساخته است.
مبانی علم تاریخ در تفکر و صاف
حوزههای تخصصی:
کتاب تجزیه الامصار و تزجیه الاعصار، مشهور به تاریخ وصاف، تألیف عبدالله شیرازی، مقلب به وصاف الحضره، یکی از مهم ترین متون تاریخنگاری ایرانی است.این اثر، افزون بر اخبار تاریخی، دیدگاه های مؤلف درباره ی اصول و مبانی دانش تاریخ را نیز در بردارد.این نوشتار می کوشد از خلال سبک تاریخنگاری و صاف و همچنین اشارات مستقیم و غیرمستقیم او، به دیدگاه هایش در این زمینه دست یابد.برای تحقق این هدف، پرسشس چنین مطرح شده است:دیدگاه های معرفت شناسانه ی وصاف شیرازی درباره ی مبانی علم تاریخ چیست و چه تأثیری در روش تاریخنگاری وی داشته است؟در پاسخ به این پرسش فرضیه ای نیز ارائه شده است:بینش معرفت شناسانه ی وصاف شیرازی دربارهی مبانی علم تاریخ، سبب اتخاذ روش علی، انتقادی، بر پایه ی بی طرفی تاریخی شده و تاریخنگاری وی را از سطح یک واقعه نگاری به سطحی نزدیک به تاریخنگاری علمی ارتقاء داده است. در این مقاله ضمن مروری بر زندگینامه ی وصاف شیرازی از دیدگاه های او درباره ی چیستی تاریخ، فایده و هدف معرفت تاریخی و ملاحظات روش شناختی در اثر او سخن رفته است.وصاف به علم بودن معرفت تاریخی باور داشته و تاریخ را از اقسام حکمت دانسته است.او در روش تاریخنگاری خود به دو رویکرد انتقادی و علی توجه داشته و کوشیده است با رعایت بی طرفی تاریخی، این دو رویکرد را در تاریخ خود به کار بندد.بدینسان او از واقعه نگاری محض فاصله گرفته و بینش تاریخی را از مرزهای سنتی و رایج آن فراتر بوده است
از تاریخ مردان نخبه تا تاریخ زنان فراموش شده:علل تأخیر در پیدایش تاریخ نگاری زنان
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد است تا ضمن فراهم آوردن خطوط اصلی شعبه نسبتاً تازه یاب تاریخ نگاری زنان و قراردادن آن در سیر کلّی تاریخ نگاری مدرن، به این پرسش پاسخ گوید که چرا، علیرغم گذشت دو قرن از پیدایش تاریخ نگاری پوزیتیویستی فون رانکه و پیدایش شعب مهمی، نظیر تاریخ نگاری فرهنگی و اجتماعی، تاریخ نگاری زنان عمر کوتاهی کمتر از نیم قرن دارد. برای پاسخ به این پرسش، نخست به تبیین سه رویکرد مهم تاریخ نگاری مربوط با تاریخ نگاری زنان می پردازیم و سپس در بخش مفصل تر، اهم ویژگی های تاریخ نگاری زنان را بررسی می کنیم. پاسخ کلی به پرسش اصلی مقاله ـ که تحلیل آن در آخرین قسمت مقاله انجام شده است – در غفلت عمومی مکاتب تاریخ نگاری (سیاسی، فرهنگی و اجتماعی) از موضوع زنان از یک سو و آگاهی زنان از حقوق خود و در مرکز توجه قرار گرفتن این حقوق در اثر پیدایش جنبش های فمنیستی از دیگر سو جست وجو شده است و مستندات آن یکایک برشمرده شده و مورد تحلیل قرار گرفته است.
باز تعریف تاریخ سیاسی پیشنهاد برای سامان دهی تاریخ سیاسی پژوهی
حوزههای تخصصی:
درباره ی تاریخ سیاسی جوامع مختلف بسیار نوشته می شود، ولی در اکثریت قریب به اتفاق موارد، این تاریخ نگاری ها بر تعریف مشخص و موجهی از تاریخ سیاسی استوار نیست.به بیان دیگر، در اکثر این گونه کتاب ها و مقالات چیستی تاریخ سیاسی مفروض گرفته می شود، بی آنکه درباره ی این فرض سخنی به میان آید.در موارد اندکی هم که تعریفی از تاریخ سیاسی داده می شود، معمولاً تعریف از حد توضیح واضحات فراتر نمی رود.به علت این بی توجهی یا کم توجهی به تعریف و توجیه مفهوم تاریخ سیاسی، بنیاد و معیار معتبری برای ارزیابی این سنت پژوهشی و آثار منتشر شده شکل نمی گیرد.کاستی و ابهام در زمینه ی مفهوم سازی و روشمندی هم باعث می شود که مرز میان تاریخ سیاسی و تاریخ غیرسیاسی بیش از پیش به هم ریزد. با توجه به اینکه مرز میان علم و شبه علم روشمندی حاصل از تعریف مشخص و موجه موضوع است، هدف این مقاله تعریف تاریخ سیاسی به منزله ی تاریخ تحول قدرت سیاسی نهادینه شده در قالب دولت و توجیه آن تعریف است تا با موضوعیت بخشیدن به چنین بحثی، توجه مورخان و پژوهشگران را به ابهام ها و آشفتگی های موجود در این حوزه ی پژوهشی و اهمیت تلاش برای سامان دهی نسبی آن جلب کند.
دو نگاه و دو رویکرد: بازخوانی روشی دو کتاب «بعض مثالب النواصب» عبدالجلیل رازی و «مثالب النواصب» ابن شهرآشوب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«مثالب نویسی» گونه ای از نگارش تاریخی - جدلی است که بر نقاط ضعف، کاستی ها و عیب ها تأکید دارد و مطاعن افراد یا گروه های مخالف و رقیب را در نگارش، به صورت برجسته و یکجا مطرح می کند. ادبیات مثالب نگاری، که از قرن دوم با اوج گیری نزاع های ملی و مذهبی آغاز شد، روند رو به رشدی را پیمود و تا قرن ششم، بیش از 40 کتاب با عنوان «مثالب» پدید آمد. دو نمونه از این کتاب ها، که در قرن ششم نگارش یافتند، بعض «مثالب النواصب» اثر عبدالجلیل رازی (م 585 ق) و «مثالب النواصب» اثر ابن شهرآشوب (م 588ق) است. این نوشته با بررسی تطبیقی این دو کتاب، درصدد یافتن تشابه ها و تفاوت های آنهاست. دیدگاه و رویکرد عبدالجلیل رازی دیدگاه تقریبی، اصولی و کلامی است و تلاش کرده با مشی تقریبی میان اهل سنت و شیعه، به گونه ای تفاهم برقرار سازد، بر خلاف دیدگاه و رویکرد ابن شهر آشوب که رویکرد اخباری، حدیثی و به دور از رویة تقریب است. با توجه به این دیدگاه ها، هریک از این نویسندگان روش و شیوة خاص خود را برای تدوین مطالب برگزیده است. روش عبدالجلیل مبتنی بر اقناع، تحلیل، دفاع و همراه با ادبیات محترمانه است، اما روش ابن شهرآشوب بر پایه اسکات، استناد، هجوم و همراه با ادبیات تحریک کننده است.
بررسی تطبیقی تاریخ نگری و تاریخ نگاری نیشابوری و راوندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهیرالدین نیشابوری، نویسنده سلجوقنامه، و محمدبن علی بن سلیمان راوندی، نویسنده راحه الصدور و آیه السرور، دو مورّخ فارسی نویس متعلق به دوره سلجوقی اند که بین آثار این دو شباهت ها و تفاوت هایی دیده می شود. این پژوهش در صدد است تا با روش تطبیقی و تحلیلی، به بررسی تاریخ نگری و تاریخ نگاری این دو مورّخ پرداخته و دریابد: آیا نسخه برداری راوندی از سلجوقنامه نیشابوری فقط انتقال داده های تاریخی است یا تاریخ نگری و تاریخ نگاری او را نیز شامل می شده است؟
نتایج این پژوهش نشان می دهد راوندی بخش عمده ای از روایات کتاب خود را از کتاب سلجوقنامه نیشابوری اخذ کرده، ولی تفاوت در تاریخ نگری این دو مورّخ و اهداف متفاوت آنان در تاریخ نگاری آنان نمود یافته است
بررسی جایگاه خلاصه التواریخ در تاریخ نگاری صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب خلاصه التواریخ نوشتة قاضی احمد قمی، یکی از مهم ترین تواریخ اوایل دورة شاه عباس است. این کتاب در ابتدا مشتمل بر پنج جلد بوده که امروزه تنها جلد پنجم که وقایع روزگار شیخ صفی الدین اردبیلی را تا اوایل سال های سلطنت شاه عباس اول صفوی روایت می کند، باقی مانده است. موضوعِ حاضر، علی رغمِ قابل توجه بودن در این حوزه، در مقایسه با دیگر تواریخ، به ویژه تاریخ عالم آرای عباسی، کمتر مورد اعتنا قرار گرفته است. در این نوشتار، برخی از جنبه های تاریخ نگاری قاضی احمد قمی، از جمله شکل شناسی و تحلیل محتوایی دیدگاه های مؤلف دربارة مضامینِ مختلف، اهمیت و ویژگی های تاریخ نگاری او، شناسایی اعتبار اخبار تاریخی و سبک و شیوة نگارش او در تاریخ نگاری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. درمجموع، روش های تاریخ نویسیِ قاضی احمد در کتاب خلاصه التواریخ، اگرچه در حدّی نبود که در تاریخ نگاری صفوی به عنوان یک سبک، مطرح شود؛ اما در برخی جنبه ها، از جمله دیباچه نویسی و سالنامه نگاری همراه با برخی تغییراتِ جزیی، انتقال دهندة روش هایی بود که از مورخان پیش از خود کسب کرده بود.
تلاش هایی برای بومی سازی مکتب آنال مطالعه ی موردی دیدگاه های استاد علی مظاهری در فصل های میانی کتاب جاده ی ابریشم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر به اهمیت فعالیت های گسترده ی استاد علی مظاهری در زمینه ی تلفیق علوم همسایه ی تاریخ و تحقیق در تاریخ اقتصادی ایران به شیوه ای آنالیستی، معرفی وی به عنوان الگوی مطالعه ی میان رشته ای با مرکزیت تاریخ برای رسیدن به گونه ای تاریخ نگاری آنال ایرانی- که امروزه در محافل تاریخ نگاری ایران از جذابیتی برخوردار است- ضروری می نماید. وی که در محافل تاریخ نگاری آنال فرانسه رشد کرده بود، انتقادهای جالبی درباب نظریه ی اروپامحور جاده ی ابریشم مطرح کرده و دربرابر محققانی مانند رنه گروسه، به بازخوانی تاریخ جاده ی ابریشم با محوریت مشرق زمین پرداخته است. او در کتاب جاده ی ابریشم ضمن بازتولید سفرنامه هایی شرقی درباب جاده ی ابریشم، حواشی بسیار سودمند و عالمانه ای بر آن ها نوشته است که پیدایش نوعی مکتب تاریخ نگاری آنالیستی با رنگ وبوی شرقی- ایرانی را نوید می دهد. در مقاله ی حاضر، حواشی مظاهری بر دو سفرنامه ی غیاث الدین نقاش و سیدعلی اکبر خطائی بررسی شده است.
ملاحظاتی روش شناختی در چیستی و اعتبار تاریخ نگاری های رسمی
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری رسمی، به منزله ی روایت حکومتی از تاریخ، یکی از کهن ترین و متداول ترین گونه های تاریخ نگاری است که از قدیم ترین دوره ها تا روزگار ما تداوم یافته است.مسئله ی اصلی این مقاله چیستی تاریخ نگاری رسمی و طرح یک رشته ملاحظات روش شناختی درباره ی ویژگی ها و اعتبار این نوع تاریخ نگاری است.برای این منظور کوشیده ایم با بررسی انتقادی روش و سبک تاریخ نگاری های رسمی، قلمرو و موضوع آن، بازیگران و مخاطبان آن و همچنین ویژگی های تاریخ نگاری های رسمی را به همراه هدف ها و جهت گیرهایش و نیز نسبت آن را با قدرت ارزیابی کنیم. این مقاله سرانجام با بیان برخی کاستی های این نوع تاریخ نگاری ، به این نتیجه می رسد که تاریخ نگاری های رسمی به علت جهت گیری های ویژه ی خود نمی توانند واقعیت ها را بازتاب دهند؛ به همین دلیل باید آن ها را در قیاس با منابع رقیب مطالعه کنند تا شناخت بهتری از گذشته به دست آید.
تحلیل رویدادها به روایت تاریخ جایگزین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ جایگزین در حقیقت بعد متفاوتی از حوادث گذشته را تصور کرده و برآیندهای این تفاوت را در جهان واقعی وارد می کند و تا آینده پیش می رود. به عبارت ساده تاریخ جایگزین تفسیر و یا بحث چه می شد اگرهای تاریخی با تفکراتی در مورد آثار و نتایج متفاوت منشعب از این چه می شد اگرهاست. تاریخ جایگزین بیشتر نقاط اساسی تاریخ را می چرخاند و تفسیری کاملا متفاوت را در زمان حال ایجاد می کند. این تفسیرها گاهی بر اساس واقعیت است؛ اما اغلب بر اساس حدس و گمان مورخ می باشد. این روش نگرش، یک تمرین است برای توجه به گذشته ،تحلیل برآیند رویدادها و پاسخ به پرسش چه می شد اگرها در تعدادی از حوادث اصلی تاریخی که به صورت متفاوت اتفاق افتاده و راهی برای تفسیری جدید و شاید التیام بخش تر از نتایج حوادث تاریخی می باشد. در حقیقت یک تنوع باور نکردنی از طرح چنین پرسش هایی توسط طرفداران تاریخ جایگزین ایجاد می شود و در رمان های تاریخی یا داستان های کوتاه و یا تک نگاری های تاریخی توسعه پیدا می کند. این نگاه به تاریخ می تواند منشاء نگارش متفاوتی از حوادث تاریخی باشد. پژوهش پیش رو مسائل چندی را مورد بررسی قرار داده است؛1. تاریخ جایگزین چیست؟2. تاریخ جایگزین با چه نام هایی شناخته شده است؟3.مسائل مورد توجه در تاریخ جایگزین شامل چه موضوعاتی می شود؟4.شباهت و تفاوت تاریخ جایگزین و دیگر تاریخ های جدید مانند تاریخ آینده و سفر در زمان در چه موضوعاتی است؟
سرکوب بدعت و نماد عدالت: انوشیروان در تاریخ نگاری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم عدالت در اندیشه ی سیاسی اسلام دوره ی میانه، مبتنی بر حفظ نظم جامعه و عمل سیاسی فضیلت محور و اخلاقی بوده است. بر این اساس، مهم ترین وظیفه ی فرمانروا مقابله با گروه هایی بود که نظم جامعه را، به خصوص از لحاظ عقیدتی، برهم می زدند، و این امر نمادی از عدالت پیشگی وی تلقی می شد؛ شیوه ی عملی که انوشیروان بر اساس آن، به دلیل سرکوب بدعت مزدکیان، در متون تاریخ نگاری اسلامی، دارنده ی این شاخص نشان داده می شود. به نظر می رسد برجستگی جایگاه انوشیروان در سنت تاریخ نگاری اسلامی از این زاویه قابل تبیین است؛ چرا که متون تاریخ نگاری اسلامی دارای کارکرد سیاسی و فرهنگی در قالب عبرت آموزی هستند. هرچند شاخصه های دیگری غیر از سرکوب بدعت مزدکیان توسط وی، در این انتخاب اهمیت داشته است.
در این مقاله، سعی شده است با بررسی شیو ه ی انعکاس شخصیت انوشیروان در متون تاریخ نگاری اسلامی، بر اساس مبانی نظری رهیافت هرمنوتیک، از کارکرد عبرت آموزی متون تاریخ نگاری اسلامی رمزگشایی گردد و رابطه ی آن با بازنمایی شخصیت انوشیروان به عنوان نماد عدالت، در متون تاریخ نگاری اسلامی نشان داده شود. به دیگر سخن در این مقاله تلاش برآن است تا نشان داده شود که تبدیل انوشیروان به نماد عدالت در سنت تاریخ نگاری ایرانی- اسلامی، به دلیل واقعی بودن شخصیت انوشیروان، آن گونه که متون تاریخی گزارش می دهند، نیست؛ بلکه بر اساس برداشتی است که مورخان مسلمان از مفهوم عدالت داشته اند؛ و بر همین مبنا، شخصیت انوشیروان را به عنوان نمادی از الگوی عدالت در سنت تاریخ نگاری اسلامی بازنمایی کرده اند.
تاریخ نگاری مکتب پهلوی درباره دوره پهلوی
حوزههای تخصصی:
بررسی دیدگاه های حامد الگار در مورد ایران عصر قاجاریه با تکیه بر کتاب نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت
حوزههای تخصصی:
پرفسور حامد الگار استاد دانشگاه برکلی کالیفرنیا و مسلط بر چندین زبان می باشد. او در زمینه مطالعات خاورمیانه و به خصوص ایران فعالیت می کند و در مورد موضوعات مرتبط با ایران و اسلام تحقیق می کند و کرسی استادی در زبان فارسی، تاریخ و فلسفه اسلامی را داراست. تاریخ معاصر و عصر قاجاریه و تحولاتی که زمینه ساز تحول ایران می باشد، مشروطه و نقش بازیگران و کنش گران این دوره به خصوص روحانیت وی را برآن داشته که آثاری چند در این زمینه تألیف نماید. ما در این مقاله سعی بر آن داریم که ضمن شرح مختصری از زندگی این ایران شناس به معرفی آثار و تالیفات او در این زمینه و هم چنین نقد و بررسی یکی از کتابهای معروف او در این زمینه، یعنی نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت بپردازیم.
بررسی روانشناسی سیاسی - اجتماعی از دیدگاه ابن خلدون
حوزههای تخصصی:
ابوزید عبدالرحمن ابن خلدون (۸۰۸- ۷۳۲ه / ۱۴۰۶–۱۳۳۲م) یکی از بزرگترین اندیشمندان گران مایه اسلامی است که کتاب «العبر» در هفت جلد به او تعلق دارد. مقدمه این کتاب یکی از عظیم ترین شاهکارهای فلسفی، تاریخی و جامعه شناسی در عالم اسلام بشمار می رود و نام ابن خلدون نیز به خاطر همین پیشگفتار پرآوازه گشته است. همچنین مرتبه فلسفی ابن خلدون تقریباً بطور کامل تحت الشعاع شهرت وی در مقام جامعه شناس و نظریه پرداز تاریخ قرار گرفته است. وی از مورخانی است که جامعه را از منظر «روان شناسی» نگاه کرده و تلاش دارد که حوادث اجتماعی را از راه تحلیل روانی در جامعه مطالعه کند. بر این اساس این پژوهش به دنبال بررسی روانشناسی اجتماعی و سیاسی از دیدگاه ابن خلدون می باشد.