مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
روایت تاریخی
حوزه های تخصصی:
قاضی ابوعلی المحسّن بن علی بن محمد تنوخی (384-327 ه. ق/994-938 م)، با استفاده از روش «روایت تاریخ به صورت حکایت»، فعالیت های اجتماعی مردمان روزگار خود را در چهارچوب شیوه بدیع نگارش خود در کتاب نشوار المحاضره و اخبار المذاکره یا جامع التواریخ، نقد و تحلیل کرده است. وجود انگیزه های خاص شخصی و موضوع شناسانه و نیز گزارش های ارزشمند تاریخی کتاب در ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، اهمیت ویژه ای به شیوه نگارش تنوخی در این کتاب بخشیده است و مخاطب را به خود جذب می کند. مهمترین ویژگی روش شناسی تاریخی تنوخی، استفاده از روش اِسناد اخبار و به کارگیری اصطلاحاتی است که نشانگر مشاهده مستقیم و رو در روی حوادث و وقایعی است که به رشته تحریر در آمده است. از طرف دیگر تنوخی تلاش کرده است تا درباره صحت و سقم روایت های تاریخی نشوار المحاضره، تا حد امکان نظری کارشناسی ارائه کند. علاوه بر این، وجود سنت های منصب قضاوت در خاندان تنوخی و تماس او با اقشار بالا و پایین و متوسط جامعه، به روش نگارش وی رنگ واقع گرایی ویژه ای داده است که در سایر تألیفات این مورخ نیز دیده می شود. در این مقاله، با روش توصیفی و تحلیلی به تبیین این فرضیه پرداخته خواهد شد که آیا تنوخی از طریق «روایت گری تاریخ در قالب حکایت» توانسته است تاریخ اجتماعی - سیاسی دوره خود را به تصویر کشد یا خیر؟
تحلیل انتقادی روایت های واقعه یورش غزبه خراسان(سال548ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یورش غزها به خراسان در دوره سنجردرسال 548ق، ازمهم ترین وقایعی است که راویان و گزارشگران هر کدام از زاویه خاصی بدان نگریسته و زوایای دید متنوعی را تولید کرده اند. این مقاله برای درک وتبیین اصالت ودقت درامر واقع روایت های واقعه غز، ازشاخص های روش تحلیل انتقادی روایت، بهره گرفته است تا نقش راوی،زاویه دید، تبار وریشه، زمان و مکان را در روایت های تاریخی نشان دهد، تاخواننده تاریخ بااستفاده ازاینروش نقد، معرفت لازم برای شناخت روایت هایی باشهرت روایی ومتواتر کسب نماید. هفده روایات مورد بررسی این پژوهش برگرفته ی سه سنخ از منابع یعنی تاریخ نگارانه، شاعرانه و منشیانه است.پژوهش حاضر نشان می دهدبه رغم آن کهاین روایاتِپسینی از ناحیه قوم مغلوب هستند، اما به نوعینمایان گر دوری تاریخ نگاری دوره سلجوقی از درباری بودن و همچنین تایید اثر عوامل درون ساختاری ـ از جمله سلطان ـ در این شکست می باشند.
ناکارآمدی ارزش زدایی از روایت تاریخی
حوزه های تخصصی:
دیدگاهی که می پندارد هرگونه روایت تاریخی باید فاقد بار ارزشی باشد، چه دیدگاهی است و چرا باید این دیدگاه را ناکارآمد پنداشت؟این دو پرسش اصلی و سؤالات فرعی دیگری که به فراخور بحث مطرح می شوند و تلاش برای پاسخگویی به آن ها، بنیاد مقاله ی حاضر را شکل می دهد. در واقع اساس این پژوهش بر این امر استوار است که هر کنش تاریخی، به ناگزیر دارای بار ارزشی است و چون روایت کردن تاریخ علاوه بر اینکه مقوله ای معرفتی است، یک کنش تاریخی نیز است، لاجرم نمی تواند ارزش گریز باشد.مدافعان ارزش زدایی از روایت تاریخی، با توسل به مفاهیمی چون واقع گرایی و عینیت، رویکرد خود را موجه می شمارند؛ اما رویکرد آنان حتی اگر بر اساس یک دغدغه ی صادقانه اتخاذ شده باشد، می تواند زمینه ساز ساده اندیشی نسبت به منطق کنش تاریخی و یا سوء استفاده از منطق روایت تاریخی نزد برخی مورخان شود.در این نوشتار می کوشیم با اتخاذ دو رویکرد تاریخی و منطقی، به نقد و ارزیابی مقوله ی «ارزش زدایی از روایت تاریخی» بپردازیم.
واکاوی داستانی از مثنوی معنوی دربارة سلطان محمد خوارزمشاه باز خوانی تاریخیِ داستانی از یک متن عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویداد حملة مغول و سرنگونی حکومت خوارزمشاهیان موجب ایجاد تصویری سرزنش آمیز و نکوهش بار از سلطان محمد خوارزمشاه نزد مورخان و به تبع آن پژوهشگران گردیده است. چنین به نظر می-رسد که این باور شایع در محتوای یکی از داستان های مثنوی مولانا جلال الدین بلخی، به صورتی متفاوت به نمایش درآمده است و ظاهراً شاعر در اثر عرفانی خود رویکردی متفاوت در مورد سلطان محمد نشان داده است. این پژوهش درصدد است تا با واکاوی عوامل مختلفی از جمله عناصر زبانی به کار رفته در داستان، سرچشمه های روایی و تغییرات ایجاد شده در روایت جدید و انگیزه های احتمالی شاعر، به بررسی جنبه های خاص روایت مولانا در مورد سلطان برافتاده خوارزمشاهی پرداخته و این داستان عرفانی را به لحاظ تاریخی و سیاسی روزگار سرایش آن مورد ارزیابی قرار دهد.
تحلیل رویدادها به روایت تاریخ جایگزین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ جایگزین در حقیقت بعد متفاوتی از حوادث گذشته را تصور کرده و برآیندهای این تفاوت را در جهان واقعی وارد می کند و تا آینده پیش می رود. به عبارت ساده تاریخ جایگزین تفسیر و یا بحث چه می شد اگرهای تاریخی با تفکراتی در مورد آثار و نتایج متفاوت منشعب از این چه می شد اگرهاست. تاریخ جایگزین بیشتر نقاط اساسی تاریخ را می چرخاند و تفسیری کاملا متفاوت را در زمان حال ایجاد می کند. این تفسیرها گاهی بر اساس واقعیت است؛ اما اغلب بر اساس حدس و گمان مورخ می باشد. این روش نگرش، یک تمرین است برای توجه به گذشته ،تحلیل برآیند رویدادها و پاسخ به پرسش چه می شد اگرها در تعدادی از حوادث اصلی تاریخی که به صورت متفاوت اتفاق افتاده و راهی برای تفسیری جدید و شاید التیام بخش تر از نتایج حوادث تاریخی می باشد. در حقیقت یک تنوع باور نکردنی از طرح چنین پرسش هایی توسط طرفداران تاریخ جایگزین ایجاد می شود و در رمان های تاریخی یا داستان های کوتاه و یا تک نگاری های تاریخی توسعه پیدا می کند. این نگاه به تاریخ می تواند منشاء نگارش متفاوتی از حوادث تاریخی باشد. پژوهش پیش رو مسائل چندی را مورد بررسی قرار داده است؛1. تاریخ جایگزین چیست؟2. تاریخ جایگزین با چه نام هایی شناخته شده است؟3.مسائل مورد توجه در تاریخ جایگزین شامل چه موضوعاتی می شود؟4.شباهت و تفاوت تاریخ جایگزین و دیگر تاریخ های جدید مانند تاریخ آینده و سفر در زمان در چه موضوعاتی است؟
سینما؛ محمل امتزاج میان رشته ای اندیشه سیاسی و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
سینما از همان آغاز به مثابة موقعیتی برای تألیف و عرضة اندیشه و از جمله اندیشة سیاسی شناخته شده است و بسیاری از سینماگران مؤلف تلاش داشته اند با بهره گیری از امکاناتی که تصویر سینمایی در اختیار آنها قرار می دهد، مؤلفه های هنجارین سیاسی و سامان نیک اجتماعی را بازنمایی کنند. این تلفیق اندیشه و هنر البته صورت های گوناگونی به خود می گیرد و در بیان خویش نیازمند ظرف های متنوعی است. به عنوان مثال، روایت تاریخی در سینما می تواند به مثابة محلی برای عرضة اندیشه های انتقادی و هنجارین سیاسی در نظر گرفته شود. پژوهش حاضر به دنبال آن است که با بررسی گونه های مختلف بهره گیری از روایت تاریخی به منظور عرضة اندیشة سیاسی در سینمای ایران، موقعیت میان رشته ای سینما به مثابة تقاطع معرفت های تاریخی و اندیشه ورزانة سیاسی را مورد کاوش قرار دهد.
تحلیل انتقادی روایت های سقوط بغداد به دست مغولان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال هجدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
191 - 222
حوزه های تخصصی:
سقوط بغداد به دست هلاکوخان مغول (م 663ق) در سال 656ق، رویداد بسیار مهمی است که به خلافت عباسیان پایان داد و تحولات مذهبی، سیاسی و فرهنگی چشمگیری را به دنبال داشت. این مقاله، با بهره گیری از تکنیک های تحلیل روایت، به تحلیل انتقادی هفت روایت منتخب درباره سقوط بغداد پرداخته است؛ تا ضمن گزارشی از نقش راوی و چگونگی کانون سازی و توالی و گسستِ روایت ها، بکوشد از طریق ارائه روایت نزدیک به واقع نشان دهد که روایت ها چگونه و تا چه اندازه در طول زمان تحول یافته اند. روایت های مورد بررسی در این پژوهش، در سه گونه: روایتِ پیروزنگارانه، انحطاط نگارانه و داستان واره دسته بندی شده اند. این پژوهش، نشان می دهد که عواملی چون نزدیکی به مرکز قدرت و مذهب راوی و نیز نگاه سرگرم کنندگی و یا عبرت گیری او به رویداد، در شکل گیری هرکدام از روایت ها نقش داشته است.
مقتل الحسین علیه السلام به روایت حصین بن عبدالرحمان سلمی کوفی متوفای 136
حوزه های تخصصی:
حصین بن عبدالرحمان سلمی کوفی یکی از افراد و راویان شناخته شده ای است که شمار قابل توجهی روایت فقهی و تاریخی از او در منابع کهن است ولی کمتر در کارهای انجام شده در حوزه تاریخ نویسی مسلمانان، به وی پرداخته شده است. او کسی است که نسل پیش از ابن اسحاق بوده، در کوفه می زیسته و اخباری از طریق منابع خود، درباره سیره نبوی و نیز مقتل امام حسین (ع) دارد. این شاخص دارای تعداد قابل توجهی روایت تاریخی در حوزه سیره نبوی و مقتل امام حسین (ع) است که می توان از او به عنوان کسی که تصویری مشخص از اخبار عاشورا دارد، گرچه اخبار وی مفصل نیست، نام برد. نویسنده در نوشتار پیش رو، سعی در معرفی حصین بن عبدالرحمان دارد. وی در راستای این هدف، در نوشتار خود، نکات ذیل را مورد مداقه قرار می دهد: حصین بن عبدالرحمان کیست؟ از اخبار سیره نبوی و تاریخ اسلام چه روایاتی از او مانده است؟ و در نهایت اینکه، درباره مقتل امام حسین (ع) چه نقل هایی دارد.
امکان سنجی استفاده از الگوی تاریخ نگاری« روح زمانه» به عنوان روشی برای مطالعات تاریخ معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای مهم در تدوین روایت تاریخ معماری، رویکرد روح زمانه است؛ این رویکرد سعی در ارائه تفسیری جامع پیرامون رخدادهای تاریخی دارد. اهمیت مسأله در این است که عمده تاریخ نگاریهای موجود معماری معاصر ایران دارای ماهیت توصیفی می باشند و فقدان نگاهی جامع که زمینه های گوناگون پیدایش آثار را مورد بررسی قرار دهد در آنها مشهود است. هدف این تحقیق ایجاد چارچوبی برای مطالعات دقیق تاریخ معماری معاصر ایران با الگو گیری از روش روح زمانه می باشد. در این پژوهش با استفاده از روش استدلال منطقی، ضمن استخراج الگویی از آثار تاریخ نگاران مطرح روح زمانه، امکان استفاده از این الگو به عنوان یک روش تحقیق در تاریخ نگاری معماری معاصر ایران ارزیابی می گردد. نتایج نشان می دهد ساختار چنین روشی دارای ماهیت کل نگر و تطبیقی بوده و طرح ریزی روایی آن مرکب از سه مرحله توصیف، تبیین و توجیه می باشد.
بازنمایی فرهنگ شفاهی تهران قدیم در «بوف کور» صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخشی از فضای مناقشه برانگیز و تأویل پذیر بوف کور را می توان در تصاویری بازجست که به فرهنگ شفاهی تهران سده ی سیزدهم اشاره دارد. به مردمانی قصه پرداز که اینک خود بخشی از قصه ها شده اند. حکایات بازمانده از این مردمان به اندازه ای به شخصیت ها و حوادث بوف کور نزدیک است که این گمان را ایجاد می کند: «شاید هدایت در نوشتن بوف کور از آن ها بهره جسته باشد.» این تصاویر را به طور خلاصه می توان در موضوعات زیر دسته بندی کرد: جغد ساعت، حکیم باشی یا قلمدان ساز انبار ارگ، بی بی خانم و حکیم باشی، سرنوشت یک بیمار در حال احتضار، سمساری حسین گدا و شرابخانه ی اعتضادالسلطنه، مهدیعلی خان مردی از بنارس، کلیسای طاطاووس، تصنیف رایج «حالا نخوریم کی خوریم؟»، وکلای بقال و چقال مجلس، جوانمرد قصاب، آبگوشت آدم، محاکمه ی محمدباقر گلپایگانی، آب بازی روز سیزده و عمارت سرخه حصار. بازخوانی این عناصر می تواند بوف کور را به یک اثر اتوبیوگرافیک تاریخی با محوریت تهران صفوی قاجاری نزدیک کند. این پژوهش در نظر دارد با تکیه بر مطالعات تطبیقی به روش کتابخانه ای به این پرسش پاسخ گوید که سهم بوف کور از این تصاویر، حکایات و فرهنگ شفاهی تا چه اندازه است؟ و آیا ایماژهای دگرگونه ی بوف کور تباری داستانی دارند یا پاره نقوشی از گلیم تکه تکه شده ی تهران هستند که در این اثر فرصت تجلی یافته اند؟ نویسنده معتقد است که با انگاره های مردم شناسی که نزد هدایت به امانت سپرده شده، بعید نیست که ساختار بوف کور بر پایه ی بخشی از این انگاره ها پی ریزی شده باشد؛ تهرانی که هدایت در آن زیسته و بدون شک با فرهنگ شفاهی مردمان آن آشنایی داشته است.
چیستی پژوهش تاریخی در مطالعات برنامه درسی از یک موضع پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر نگاه به دانش، اصلی ترین پیامد گفتمان پست مدرن است. ضرورتاً پژوهش تربیتی نیز که سروکار آن با دانش و چگونگی دستیابی به آن می باشد تحت تأثیر این تغییر قرار گرفته است. یکی از قلمروهای بنیادین حوزه مطالعات برنامه درسی، قلمرو تاریخی آن است، لذا تحقیق و پژوهش در آن به عنوان یک تکلیف در برابر دانش پژوهان این حوزه خودنمایی می کند. حال سؤال این است که پژوهش ها در حوزه تاریخ مطالعات برنامه درسی بر اساس کدام بنیاد فلسفی یا به طور دقیق تر متأثر از چه نوع نگاهی به دانش انجام گرفته است. بررسی پیشینه و پژوهش های برخوردار از صبغه تاریخی در این حوزه مؤید آن است که تصویر موجود از پژوهش تاریخی تحت الشعاع نگاه مدرن یا دیدگاه اثباتگرایانه به دانش قرار گرفته است لذا از این جهت تصویری نابسنده است. نگارنده در این مقاله که نوعی پژوهش فلسفی است با استفاده از رویکرد شکل گیری مفهوم به ارائه تفسیری از پژوهش تاریخی در حوزه مطالعات برنامه درسی متناسب با گفتمان پست مدرن می پردازد. در این تصویر، پژوهش تاریخی به عنوان روایتی توصیف می شود که در کنار دیگر روایت ها از پدیده ای خاص و به وسیله سبک گفتمانی ویژه با محوریت استعاره ها به عنوان موجودیت های معنادار، به تفسیر و تبیین وقایع گذشته پرداخته و درنتیجه فهم جدیدی از آن را فراهم می سازد.
تحلیل اجتماعی ابسنس (غیاب) در روایت های تاریخی عکاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم بهمن ۱۳۹۹ شماره ۹۲
63 - 74
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: کیفیتِ زیست و معنای زندگی همواره با حضور عناصر، اشیاء، چیزها، افراد و مفاهیم پیوند خورده است و غیاب به معنای نفی و سلبِ حضور، این معنا را قوام داده و از همین رو در فلسفه و هنر بسیار وارد شده است. مفهوم ابسنس به مثابه یک استراتژی هنری در بطن بسیاری از آثار هنری به ویژه در قرن حاضر تلقی می شود. در عکس ها، متونی که ردّ حضور چیزها را در گذشته عرضه می کنند، ابسنس کارکردی استنادی پیدا می کند. اما پرسشِ اساسی این است که چگونه در متون عکاسانه، از غیاب عناصر و چیزها، پی به وجود روایت های تاریخی نهفته در متن آن ها می بریم؟هدف پژوهش: عکس ها به عنوان متونی همه جا حاضر چه در آلبوم های خصوصی یا نهادهای هنری یاخبری، و چه در فضاهای اجتماعی مجازی و مبتنی بر وب، غیبت های گوناگونی را که خاستگاه های متفاوتی دارند، ارایه می کنند و تحلیل تاریخی غیاب در این آثار، به فهم بهتر بستر اجتماع انسانی منجر می شود. فرضیه این است که عکس به عنوان یک متن تاریخی وقتی با روایت های پیرامون و بیرونیِ خود پیوند خورده و تحلیل شود، غیاب را به مثابه نفیِ حضورِ نیروهای سرخورده ای در متن اجتماعی ارایه می دهد که هریک، به صورت بالقوه قدرت مشارکت و تغییر در رفتارها و کنش های زندگی روزمره را دارند. روش پژوهش: براساس تحلیل مبتنی بر تاریخ اجتماعی در متون عکاسانه خواهد بود، چرا که در این رویکرد، رفتارها، رخدادها و باورها در بافت زندگی روزانه، در روند تحقیق تاریخی دارای اهمیت است. نتیجه گیری: ابسنس در قاب عکس، می تواند اشکالی متنوع از قدرت های پنهانی لایه های مختلف اجتماعی را عرضه دارد؛ نیز به جایگاهِ عناصر غایب در سطح عکس ها پرداخته و توضیح داده شده است که چگونه عکاسی از ابسنس به عنوان مفهومی پست مدرنیستی بهره می برد تا به واسطه غیاب عناصر تاریخی، محتوای متفاوت و قرائت دیگرگونی را از رخداد شکل دهد.
قصه؛ الگوی روایت تاریخی از منظر قرآن کریم (بازخوانی سوره ی مبارکه یوسف به عنوان بهترین روش تاریخ گویی)
حوزه های تخصصی:
تاریخ یکی از دانش های بشری ا ست و تاریخ نویسی یکی از ابزارهای مهم انتقال تجربیات و فهم زندگی بشر به شمار می رود که از دیرباز بسیاری از افراد و متون، به ثبت و ضبط آن همت گمارده اند. در این میان، کتب ادیان ابراهیمی به طور عام و قرآن کریم، به طور خاص از جمله متونی هستند که مفادی تاریخی را به همراه دارند. از سویی دیگر متون دینی نظیر قرآن، در پی انسان سازی و بیان آمده اند و بیهو دگی و زیاده گویی در آن ها راه ندارد. قرآن کتاب زندگانی و الگوی مسلمانان است و همه علوم در آن نهفته است و برداشتن پرده های ابهام از هر چیزی در لوای آن میسر است. این مقاله با بازخوانی دقیق تر سوره مبارکه یوسف )ع(، به عنوان سوره ای تاریخی از قرآن، در تلاش است تا به ویژگی های الگوی روایت تاریخی از منظر قرآن کریم دست یابد. مقاله ی پیش رو، ابتدا با تبیین نسبت میان روایت داستانی قرآن و روایت تاریخی مرسوم، نگاه مخاطب را به قابلیت الگویابی روایت تاریخی از میان الگوی روایت داستانی قرآن معطوف میدارد. سپس با تحلیل روایت داستانی سوره ی یوسف)ع( به مثاب هی الگویی برای روایت تاریخی، و دسته بندی نتایج به دست آمده، به توصیه هایی مناسب به رهگیری برای رسیدن به روایت مطلوب تاریخی دست می یابد. روشن گری، دارای پیام انسان ساز بودن، توجه به بندگی خدا به عنوان نخ تسبیح روایت تاریخی، توجه به غیب و قدرت الهی، درنظرگرفتن نقش شیطان در تاریخ، پرداختن به شخصیت های تاریخی و ارائه ی الگوها، گذشتن از حواشی روایی، ارجاع مدام به سنن الهی، و روایت منزل به منزل با جانب داری حق با محوریت نقاط عطف روایت بر اساس سیر توحیدی تاریخ از جمله ویژگی های روایات تاریخی قرآن کریم هستند که در این مقاله مورد توجه قرار دارند.
رویکردهای کلامی ائمه اطهار(ع) در روایات تاریخی کتاب اصول کافی
منبع:
تاریخ اهل بیت سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴
9 - 28
حوزه های تخصصی:
منابع روایی شیعه با استناد از روایات معصومان محتوای متنوعی از گزاره های تاریخی، اعتقادی، کلامی و فقهی را در بردارد. پژوهش حاضر به روش کیفی از نوع تحلیلی و با هدف بررسی رویکردهای کلامی ائمه اطهار(ع) درروایات تاریخی کتاب اصول کافی انجام شد و به این سؤال که ائمه اطهار(ع) با چه رویکردی تاریخ را بیان نموده اند، پاسخ داد. نتایج بررسی ها نشان داد که ائمه اطهار(ع) با رویکرد افزایش و اصلاح آگاهی های اعتقادی جامعه از روایات تاریخی بهره برده اند. این مهم، به واسطه گسترش قلمرو اسلامی و چالش های فکری ایجاد شده در جامعه که ابزاری راهبردی در هدایت جامعه است، جلوه می کند. براین اساس، پژوهش حاضر با تحلیل محتوای کیفی 105 روایت تاریخی کتاب اصول کافی، هفت عنوان از مباحث کلامی را استخراج نمود. این مباحث از نظر محتوایی چالش های کلامی شیعیان را در عصر حضور نشان می دهد و تاریخ به مثابه ابزاری برای رفع شبهات عمل کرده است. حجم بیشتر روایات در رابطه با خصوصیات امام، عصمت و انتخاب جانشین پیامبر(ص) از طرف خداوند، دانش امام، ویژگی های پیامبران پیشین در اثبات امامت ائمه و چالش های فکری شیعیان است.