فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۴٬۴۶۷ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
89 - 96
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر، پیش از هر چیز، با هدف ابهام زدایی از یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین حوزه های عکّاسی ایران یعنی عکّاسی جنگ، ارائه شده است و سعی در تبیین نحوه ی بازنمایی جنگ در مجموعه کتاب های "جنگ تحمیلی" دارد؛ مجموعه ای که با توجّه به انتشار شماره های مختلف آن طیِ 27 سال و حضور بیش از 1500 عکس جنگ در آن، به عنوان یکی از غنی ترین آرشیوهای عکس جنگ تحمیلی شناخته می شود. در این راستا، ابتدا جهتِ آشنایی بیشترِ خوانندگان با داده های مورد بررسی، مجلّدات مختلف مجموعه ی مذکور معرّفی و سپس به اهمّیت متون نوشتاری در آنان اشاره می شود. در ادامه، عکس های این مجلّدات، بر اساس مشاهدات نگارنده و با توجّه به مضامین تکرارشونده شان، به چهار گروه اصلی، یعنی: ویرانگی و آوارگی، مرگ و احتضار، اتّحاد و همبستگی، خطّ مقدّم و نمایش قدرت، تقسیم و به طور اجمالی توصیف و تحلیل می شوند. در پایان نیز، بر مبنای این تحلیل، نگارندگان به این نتیجه می رسند که انتخابِ عکس های این مجموعه که بر پایه ی روایتی خطی از مراحل مختلف جنگ ایران و عراق است، بیش از همه بر حقّ ملّت ایران در دفاع از خاک کشورشان، صحّه می گذارد.
نظر افلاطون درباره ی نقاشی
حوزههای تخصصی:
نظریات افلاطون درباره ی هنر نقاشی دارای اهمیت فراوان است. تاکید او بر نقاشی بیشتر از جنبه ی هستی شناسی و معرفت شناسی است تا تربیتی و اخلاقی؛ زیرا نقاشی نسبت به هنرهای بیانگر(شعر و موسیقی)تاثیر کمتری بر روحیه مخاطب می گذارد. او نقاشی زمان خود را منحط خواند. هنر نقاشی در زمان او پیشرفت زیادی کرده بود و نقاشان فنونی را برای غلبه بر خطای باصره کشف کرده بودند. این پیشرفت برای افلاطون نوعی پسرفت بود. نقاش نباید از قوانین سنتی سرپیچی کند و با انحراف در واقعیت و ایجاد توهم بصری ما را فریب دهد. او فقط از اشیاء محسوس تقلید می کند و صورت ظاهری و تصویر چیزها را به ما می نمایاند نه حقیقت آنها را. نقاش سه مرتبه از حقیقت دور است و به آنچه می کشد علم و معرفت حقیقی ندارد. بنابراین هنر نقاشی جایگاه والایی در نظام فلسفی افلاطون ندارد. او در برابر نقاشی زمان خود از نقاشی مصر دفاع می کند و کمال مطلوب نقاشی را نه در هنر آتنی بلکه در مشرق زمین می یابد. نقاشان مصری از قوانین ثابت و تغییرناپذیری پیروی می کنند که منشاء الهی دارند. کار نقاش مصری میمسیس(تقلید)نیست بلکه آنامنسیس(یادآوری)است. نقاش واقعی کسی است که مُثُل و حقایق اعلی را به یاد آورد و در کار خود از آنها سرمشق بگیرد.
فرآیند شیء گونگی در طراحی محصول در جامعه معاصربا رویکردی به نظریه صنعت فرهنگ (بررسی موردی: تلفن همراه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
125 - 134
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به طراحی محصول از دیدگاه نظریه صنعت فرهنگ به دلیل وجه اشتراکی که با فرهنگ و کالاهای مصرفی دارند، پرداخته است. هدف کلی این پژوهش بررسی چگونگی تاثیر صنعت فرهنگ بر شکل دهی تفکرات در خصوص فرهنگ جامعه بدون زیر سوال بردن نقش شرکت های فعال و نیز بررسی تاثیرات صنعت فرهنگ بر مخاطبان تلفن همراه می باشد. سوال پژوهش این است که چگونه می توان برای طراحی محصول مصادیقی از نظریه ی صنعت فرهنگ قائل شد؟ رویکرد پژوهش بر اساس اندیشه های نظریه ی مکتب فرانکفورت و انتقادات آنها از فرهنگ انبوه و عامه پسند که یکی از مهم ترین نظریه های فرهنگی در جامعه شناسی محسوب می شود، می باشد. نتیجه حاصل از پژوهش حاکی از این است که طراحی محصول در جامعه معاصر به دلیل کارکردها و تاثیرات فرهنگی مستقیم در جامعه، مصداقی از نظریه ی صنعت فرهنگ می باشد. صنعت فرهنگ با استفاده از اصول یکپارچه سازی، شاخص گذاری و تعیین محصولات از قبل برای تمامی گروه های موجود در جامعه، سبک زندگی و تفکر در مورد فرهنگ، سیاست و ... را شکل می دهد و می تواند فرهنگ یک کشور را به جهان صادر کند و از فرهنگ خودی دفاع نماید. صنعت فرهنگ می تواند مصرف گرایی را در بین مخاطبان خود رواج دهد.
بازیابی طرح و نقش پارچه های ساسانی با نظر به سنگ نگاره های طاق بستان
حوزههای تخصصی:
سنگ نگاره های ساسانی نمودار بخش وسیعی از فرهنگ، روش سیاسی و مذهبی ساسانیان است که هریک برای بیان یک مفهوم و واقعه ای صادق خلق شده است. نظر به اهمیت بافندگی دوره ساسانی در قرون میانه و تأثیری که بر هنر نساجی قدیم داشته، تاکنون نوشته های فراوانی درباره بافندگی دوره ساسانی به نگارش در آمده است. این پژوهشگران در بررسی بافته های موجود علاوه براستناد به متون تاریخی و دیگر آثار دوره ساسانی به نقوش طاق بستان اهمیت داده و در استدلال های خود از آن مدد می گیرند. برای رهگیری طرح و نقش پارچه های آن روزگار، مقاله حاضر به دنبال این پرسش است: «چگونه می توان با مطالعه نقش سنگ نگاره های طاق بستان، نسبت به شناسایی طرح و نقش پارچه های ساسانی براساس اصول هنرهای سنتی ایران در آن دوره اقدام کرد؟» هدف مقاله آن است که به شیوه تحلیلی- تاریخی و با بررسی هفت مورد از نقش برجسته های طاق بستان، طرح و نقش پارچه های متداول دوره ساسانی را براساس اصول هنرهای سنتی ایران شناسایی کند. نتیجه مطالعه نشان می دهد افزون برپارچه های بدون طرح و نقش، گونه های دیگر براساس روش اجرای طرح اصلی به صورت قرینه انتقالی(واگیره ای، انواع قابی)، نامتقارن و مستقل(روایی) تقسیم می شود که معمولاً با نقوش گیاهی، جانوری، هندسی، انسانی، جمادی و تلفیقی آرایه بندی می شد.
تاثیر قدرت تبلیغات محیطی بر تغییر هویت کلان شهرها و شهروندان؛ مطالعه شهر به مثابه فضای فیلمیک در چارچوب دیدگاه های بنیامین و لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
91 - 100
حوزههای تخصصی:
شهرهای جدید و امروزی، آکنده از قطعات تصاویر، کالاها و کلمات چاپی پرشماری شده اند که معنای شهر را تغییر می دهند و آن را هم به کالا و تصویر مبدل می کنند. در واقع شهروند شهر مدرن، پرسه زنی است که با سفر در فضای فیلمیکِ شهر، دچار وقفه ای در وجود خود می شود؛ وقفه ای که به وسیله مونتاژی از این قطعات پر می شود و باعث تغییر هویت و تبدیل او به شیئ و کالا می شود. در این مقاله تحلیلی- توصیفی، سعی بر آن است تا در چارچوب دیدگاه های والتر بنیامین و ژاک لاکان، به تحقیق در نظریات فلسفی و روانکاوانه فیلم و تبلیغات پرداخته شود و به چگونگی تغییر هویت شهروندان در دنیای مدرن بررسی شود. نتایج حاکی از آن است که شهروند به مثابه یک پرسه زن، با حرکت در میان این گذرگاه ها و در تقابل با انبوه تصاویر تبلیغاتی که دائم در گوشه و کنار شهر او را احاطه می کنند، در جایگاه یک کارگردان هنری شروع به ساخت یک مونتاژی از تصاویر تبلیغاتی می کند. از این پیوست، فیلمی ذهنی حاصل می شود که تماشاگر را سرشار از احساس و حرکت می کند. این فیلم، با فضای فراواقعی و هوس انگیزش، حس میل مخاطب را برای به چنگ آوردن کالاها و ابژه های درون آن به شدت برمی انگیزد.
نماد و نمون قدمگاه در تاریخ شرق، با تأکید بر نگاره قدمگاه فالنامه تهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
69 - 80
حوزههای تخصصی:
انسان ها از آغاز تا کنون، به قدمگاه های اشخاص برجسته، به دیده احترام می نگریسته و آنها را نمادهایی از حضور معنویت، قدرت و تملک می شناخته اند. نیاز انسان به اسطوره سازی و انتساب مکان هایی خاص با افراد برجسته، موجب شده است "فرهنگ قدمگاه" در میان بشریت شکل بگیرد؛ به طوری که نشانه های آن از اعصار غارنشینی تا فضا دیده می شود. هدف این تحقیق، بررسی نماد قدمگاه در فالنامه تهماسبی و ارتباط آن با نقوش قدمگاه های موجود در ایران و جهان اسلام می باشد. اینکه پیشینه به وجود آمدن قدمگاه ها به چه دوره ای بازمی گردد؟ آیا قدمگاه ها بر اساس فرهنگ اسلامی ساخته شده اند؟ نمادهای موجود درقدمگاه فالنامهتهماسبی، برانگیخته از کدام خاستگاه می باشد؟، مسأله ایست که با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای به آن پرداخته می شود. یافته های پژوهش بیان می دارد، قدمگاه های متعددی در سطح جهان وجود دارند که پیشینه آنها، اغلب به پیش از اسلام باز می گردد. برخی از آنها براساس کشف و شهودهای شخصی ساخته شده اند و یا متأثر از فرهنگ هندی هستند. ضمن توجه به احترام قلبی ایرانیان و شیعیان به امامان و قدوم متبرک آنان و فرزندانشان، باید توجه داشت که نگاره قدمگاه فالنامه تهماسبی، به تقلید از نمونه های بودایی کشیده شده ولی در آن، از نمادهای اسلامی استفاده شده و ارتباطی با قدمگاه نیشابور ندارد.
گونه شناسی و قابلیت گرافیکی آرایه های معماری مسجد امام کرمان (مسجد ملک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
101 - 110
حوزههای تخصصی:
مسجد امام کرمان به دلیل برخورداری از قسمت های مختلف تاریخی از آل بویه تا دوره معاصر، و همچنین داشتن آرایه های گوناگون معماری از آجرکاری، کاشی کاری، گچ بری و غیره، منبع بسیار مناسبی برای مطالعات تاریخی، فرهنگی و هنری است و نقوش به کار رفته در آن، می توانند در طراحی گرافیکی مدرن مورد استفاده قرار گیرند. روش انجام تحقیق بر مبنای ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده است و گردآوری اطلاعات به صورت ترکیبی (کتابخانه ای و میدانی) صورت گرفته است. نگارندگان با رویکرد مطالعه کاربردی، این فرضیه را مبنای پژوهش خود قرار داده اند که: «نقوش گره چینی و تزیینی موجود در اجزای مختلف معماری مسجد امام کرمان، از غنا و قابلیت به روز کردن برخوردارند». پس از بررسی های لازم، مشخص شد که نقوش مجموعه یادشده، در گونه های انتزاعی، حاشیه پردازی، گره چینی، اسلیمی و مقرنس قابل تقسیم بندی است که البته هرکدام از آن ها نیز به دو زیرگونه دیگر تقسیم می شوند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که نقش مایه های موجود در بنا، می توانند با اندک تغییراتی در طرح و ابعاد، بر روی مصنوعات و کالبد معماری مدرن نیز استفاده شوند. این امر می تواند یک منبع غنی فرهنگی را برای هنرمندان و صنعتگران معرفی و شیوه بهره گیری از آن ها را به دیگر بناهای تاریخی، تعمیم دهد.
مطالعه تحلیلی پایان بازنمایی واقعیت در نقاشی پاپ آرت با تکیه بر رویکرد پُست مدرن بودریار
حوزههای تخصصی:
«بازنمایی» یکی از مهمترین نظریه ها در باب ماهیت هنرها است. براساس این نظریه که شکل اولیه آن ذیل طرح پرسش از نسبت هنر با واقعیت در آثار افلاطون نمود یافته است، هر اثر هنری ناگزیر محاکاتی از طبیعت است. پس از اختراع دوربین و امکان بازتولید مکانیکی این رویکرد با چالش جدی مواجه شد و سخن از تغییر ماهیت هنرها به میان آمد. این رخداد منجر به شکل گیری جنبش هایی در نقاشی مدرن شد که از تصویرکردن عناصر آشنا و شبیه سازی آنها اجتناب ورزیدند. با گسترش فن آوری های جدید بحران بازنمایی در عصر پست مدرن تشدید و منجر به طرح مباحثی پیرامون پایان نظام بازنمایی از سوی نظریه پردازی چون بودریار گردید؛ لیکن برخلاف چنین جریانی واقعیت عینی با جنبش پاپ آرت دوباره به بوم نقاشی بازگشت، در نتیجه این پرسش مطرح شد که آیا پاپ آرت تبلور بازگشت نقاشی به سنت بازنمایانه خویش است؟ بر این اساس، مقاله حاضر که با استناد به منابع معتبر و به شیوه کیفی انجام گرفته، درصدد است تا با روش توصیفی-تحلیلی ضمن تبیین اندیشه های بودریار در باب پایان نظام بازنمایی نشان دهد، آنچه در زیر متن سبک پاپ آرت جریان داشت، پذیرش ماهیت تکثیری و تولیدی هنرها و جایگزینی منطق بازتولید نشانه های واقعیت به جای بازنمایی آن است.
اثربخشیِ سبک هایِ هُنریِ پس از سده یِ بیستم بر معماریِ تندیس وارِ معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
19 - 28
حوزههای تخصصی:
با اندکی باریک بینی، تعاملِ تام وتمامِ معماری با هر سه عرصه یِ معارفِ آدمی، اعم از علومِ انسانی، علومِ طبیعی، و هنر، به چشم می آید. این شاخه هایِ شناخت، به ناچار، با یکدیگر سازگاری می یابند و گشادوبست هایی را از سر می گذرانند. این سان، سرمشق هایِ فنی و هُنری ای که زمانی بر صدر بودند و قَدر می دیدند، در هنگامه ای دِگَر، زیرِ تازیانه هایِ تفکراتِ تازه درد کشیدند و طرد شدند. روزگارِ پیش از جنگِ دومِ جهانی را "عصرِ مجسمه سازی" در تاریخِ معماری نام نهاده اند. این مهم، در نتیجه یِ ابداعاتِ انقلابیِ برخاسته از فناوری هایِ پیشرفته و مصالحِ جدید در صنعتِ ساخت وساز به ظهور رسید. معماریِ تندیس وار، که ساختمان را چونان مجسمه ای دُرسا، به قصدِ نمایش در معرضِ دیدِ عموم می گذارَد، در درجه یِ نخست، به خصایصِ ظاهریِ بنا شاملِ فرم، سازه، و مقیاس، وابسته است. بدین ترتیب، می بایستی که ردِپایِ مصادیقِ آغازینِ آن را در ابنیه یِ دورانِ باستان جست. با نگاهی انضمامی بر اولین زمینه، یعنی فرم، جستارِ حاضر تلاش دارد تا با کاربستِ راهبردِ کِیفی و تدابیرِ استدلالِ منطقی و بررسیِ موردی، نشان دهد که برخی از خیزش هایِ هُنریِ مدرنیستی مانندِ آر نُوو، اکسپرسیونیسم، نِئو بروتالیسم، کوبیسم، فوتوریسم، و کانستراکتیویسم، الهام بخشِ معماری-تندیسگریِ معاصر شده اند، که خود، در بسیاری از سبک هایِ معماریِ پسامدرنیستی نظیرِ های-تِک، دی کانستراکتیویسم، فولدینگ، پارامِتری سیسم، زیست ریخت شناسی، و بایودیجیتال، تجلیِ چشمگیری یافته است.
پیام رسانی فضای منفی در پوستر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
117 - 124
حوزههای تخصصی:
نقش اصلی پوستر، انتقال پیام به مخاطب است که غالبا توسط فضای مثبت انجام می شود؛ حال آنکه فضای منفی که عمدتا نقش پس زمینه در پوستر را ایفا می کند نیز می تواند در انتقال پیام به مخاطب، نقش آفرینی کند. بر این اساس، هدف مقاله حاضر شناسایی روش های انتقال پیام به مخاطبان پوستر از طریق فضای منفی است . روش این تحقیق کاربردی، توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات ضروری آن با استفاده از منابع کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج حاصل، حاکی از آن است که فضای منفی توانایی آن را دارد که از طریق "گستردگی" و یا " محدودیت" آن در پوستر، "رنگ"، "فرم نهفته"و " خطای بصری" مفهومی را به مخاطب منتقل کند. بدین گونه توجه مخاطب به فضای منفی پوستر، معطوف و سبب تاثیر بیشتر پیام در ذهن وی می شود. همچنین شیوه ی خطای بصری در فضای منفی به علت ابهامی که در پیش زمینه و پس زمینه بودن عناصر به وجود می آورد، بیشترین غافلگیری را برای مخاطب به همراه دارد. هر یک از روش های بیان شده به همراه نمونه پوسترهایی از سراسر جهان توضیح داده شده است. بنابراین روش های ذکر شده نقش موثری در انتقال پیام به مخاطب از طریق فضای منفی را دارند.
بررسی روند تکامل و نقش مورب نویسی در صفحه آراییِ نسخ خطی از سده چهارم تا نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
65 - 76
حوزههای تخصصی:
مطالعه بر روی نسخه های خطی نشان می دهد یکی از عواملی که باعث گردیده تا شیو ه ی تازه ای از نگارش و به دنبال آن چینش های مختلف و متنوعی از خطوط و تزیینات در صفحات یک نسخه شکل بگیرد، مورب نویسی است. اما مطالعاتی که سیر تحول و تکامل این شیوه نگارش را نشان دهد، تا کنون انجام نشده است. نگارندگان در این پژوهش برای یافتن پاسخی به این پرسش ها که: مورب نویسی از چه زمانی و درکدام نسخه ها آغاز شد؟ چگونه به عنصری برای صفحه آرایی تبدیل شد؟ و چگونه بر دیگر عوامل تزیینی صفحه تاثیر گذاشت؟، نسخه هایی با موضوعات مختلف و پیش از سده نهم را در کتابخانه های داخل و خارج از کشور به روش تحلیلی- توصیفی مورد مطالعه قرار داده اند. در نتیجه ی این پژوهش، قدیم ترین مورب نویسی متعلق به نسخه های علمیِ سده چهارم شناخته شده است، همچنین مورب نویسی در صفحه آرایی، موجب ایجاد تنوع در نحوه چینش سطور در جهت ممانعت از یکنواختی صفحات و استفاده بهینه از تمامی فضای پیرامونی یک صفحه گردیده است و علاوه بر آنها، مورب نویسی عاملی شده است برای اضافه شدن عناصر جدیدی همچون سرلوح مورب و لچکی ها به آرایه های تزیینی یک نسخه.
بررسی توصیفی مقالات تطبیقی در نشریه هنرهای زیبا- هنرهای تجسمی (هنرهای زیبا سابق) از سال 1390 تا 1396شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
115 - 122
حوزههای تخصصی:
علیرغم عادی بودن بررسی دوره ای نتایج تحقیقات علمی در بیشتر رشته های علمی، متاسفانه این مهم در میان تولیدات علمی شاخه هنر، بسیار ناچیز است. بررسی مقالات نشریه هنرهای زیبا-هنرهای تجسمی (هنرهای زیبا سابق)، به عنوان یکی از قدیمی ترین نشریات علمی-پژوهشی حوزه هنرهای تجسمی، می تواند نمودی از فعالیت های علمی این حوزه را به نمایش بگذارد. هدف از این پژوهش، ارائه تصویری از وضعیت «مطالعات تطبیقی هنر» برای برنامه ریزی بهتر پژوهش های آینده در این حیطه است. سؤال اصلی این است که وضعیت مقالات علمی-پژوهشی در حوزه «مطالعات تطبیقی هنر» مندرج در نشریه هنرهای زیبا-هنرهای تجسمی، چه نتایجی را نشان می دهد؟ روش تحقیق از نوع بررسی کمّی و توصیفی-تحلیلی مقایسه ای است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع متنی و تصویری انجام شده است. جامعه آماری، کلیه مقالات چاپ شده در نشریه هنرهای زیبا-هنرهای تجسمی از سال 1390 تا 1396 می باشد. براین اساس، از مجموع 244 مقاله چاپ شده در 7 دوره و 28 شماره این نشریه طی 7 سال، تعداد 173 مقاله در دسته مقالات مطالعات تطبیقی قرار گرفتند. نتایج این پژوهش حاکی از این است که سیر موضوعی این گونه مقالات روندی روبه رشد و دارای نوعی ثبات قابل قبول است. این پژوهش، نشان دهنده بستر خام تحقیقات بین رشته ای است و به پژوهندگان پیشنهاد دارد که به مقالات بین رشته ای توجه بیشتری نشان دهند.
بازتاب مهرپرستی در نقوش سفال های نیشابور در دوره سامانیان
حوزههای تخصصی:
سفالینه ها، دست ساخته هایی هستند که نقوش شان رازهایی از گذشتگان به همراه دارند. ظروف سفالین، همواره وسیله ای مناسب جهت بیان تخیلات، اعتقادات و آیین های مردم زمان خود با استفاده از نقاشی و پرداخت نقوش بوده اند. در این میان سفالینه های نیشابور در دوره سامانیان از جایگاه ویژه ای برخوردارند. این سفالینه ها به نوعی حلقه رابط میان دو دوره از مهم ترین دوره های تاریخ هنر ایران، یعنی هنر قبل و پس از اسلام، هستند و در بر گیرنده نقوش و تصاویر نمادینی که با آیین و رسوم ادیان پیش از اسلام در ایران ارتباط تنگاتنگ دارند. برخی از نقوش این سفالینه ها واجد مضامینی مأخوذ از آیین مهرپرستی است؛ مهرپرستی یکی از مذاهب آیینی مورد توجه و مطرح در ایران طی قرون متمادی پیش از ظهور اسلام است و در دوره اسلامی ایران نیز به صورتی دیگر تداوم یافته است. در این مقاله، که از جمله پژوهش های کیفی است، به بررسی تأثیرات این آیین کهن ایرانی بر نقوش سفال های نیشابور در دوره سامانیان اشاره می شود. این تأثیرات در برخی از این نقوش به صورت مستقیم و در برخی به صورت رمزی و در پوشش نمادهای برگرفته از آیین مهرپرستی مشهود است. گفتار حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی عهده دار بررسی این تأثیرات است.
نگاه در نقاشی از منظر پدیدارشناسی مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
33 - 38
حوزههای تخصصی:
نگاه، مجرای رویارویی هنرمند نقاش و نیز مخاطب اثر نقاشی با آن است. این مواجهه، نوعی تجربه ی انسانی است که از منظر هنرمند نقاش به هنگام خلق اثر، همچنین از ورای مخاطب در زمان نگریستن به نقاشی قابل بررسی است. سؤال اصلی در این پژوهش، این گونه مطرح شده است که نسبت نگاه با تجربه ی زیسته ی هنرمند نقاش، نیز درگیری آن با بدن زیسته ی مخاطب و خالق اثر در ادراک نقاشی چگونه است؟ بر همین اساس ماهیت آن، به عنوان نوعی از تجربه ی زیسته که رخدادش منتج به ادراک بصری و به طور خاص دریافت اثر نقاشی است، مطرح گردیده است و در باب بدن زیسته نیز، نگاه به عنوان جزء ساکن در آن، مورد تحلیل و تأمل قرار گرفته است. در نهایت با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی، به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و بر اساس شواهد موجود در آراء و نظریات فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی، موریس مرلوپونتی، وجود ارتباط نزدیک بین تجربه ی زیسته ی هنرمند نقاش و نگاه او نتیجه گیری شده است. بر اساس یافته های این پژوهش باید گفت، نگاه، نوعی از تجربه ی زیسته بوده است و به هنگام مواجهه ی مخاطب با اثر نقاشی، بدن زیسته ی او را درگیر می سازد؛ لذا به عنوان جزئی از آن، در بدن زیسته سکنا خواهد داشت.
تصویرسازی حرکات موزون با سماچه در سفال نگاری های ایران پیش از تاریخ
حوزههای تخصصی:
آدمیان در گذر زمان تلاش کرده اند اندیشه ها و باورهایشان را صورتی عینی بخشیده و آن را تصویرسازی کنند. تصاویر ظروف منقوش باستانی باقی مانده که حاوی پیا م های گوناگون است بهترین گواه این مدعاست. مطالعه ظروف کاربردی -هنری بخش اعظمی از هویّت مردمان سرزمین کهن ایران را می تواند آشکار کند و اطلاعات ژرفی از هنرهای دیگر این مرز و بوم را منتقل سازد. نقوش انسانی در حال انجام حرکات موزون از جمله آثاری است که در ورای خود سبقه فرهنگی و معنایی بارز توجه ایی را متبلور می نماید. در این میان حرکات موزون متفاوت و شاخص تر از دیگر نقوش رقصنده برظروف مشاهده می شود که می توان آنها را در یک گروه، به «رقص با سماچه» موسوم دانست. این مقاله با هدفی کاربردی در جهت شناخت و شناساندن این پدیده انجام شده و مسئله اصلی آن واکاوی و هویّت یابی تاریخی هنری رقص با سماچه در ایران می باشد. روش تحقیق کیفی می باشد و با رویکردی تحلیلی- توصیفی، براساس گردآوری اطلاعات مکتوب کتابخانه ایی انجام شده است. نتیجه حاصله نشان از آن دارد که رقص با سماچه پدیده ایی نمایش گونه و کهن در ایران است که می توان با کاربردی کردن آن در هنرهای نمایشی، راه برون رفت از بن بست های کلیشه ای نمایش در ایران و حتی جهان را مهیا ساخت.
واکاوی لایه های معنایی در نگاره های فالنامه نسخه طهماسبی با رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
51 - 64
حوزههای تخصصی:
فالنامه های مصور دوره صفوی از چند جنبه دارای اهمیت فراوانی هستند. با توجه به این که فالنامه از نخستین نسخ موجود مکتب قزوین به شمار می رود، نگاره های آن از جنبه ی سبک شناختی دارای ارزش مطالعاتی بسیاری است. اهمیت دیگر آن به ارتباط بینامتنی نگاره ها با متون چندگانه ی عصر خویش که شکل دهنده ی مضامینی مختلف در یک راستای مشخص است، بازمی گردد و دیگر این که هنر نگارگری برخلاف کارکرد معمولش در سنت کتاب آرایی و تصویرسازی متون ادبی، این بار در کارکردی متفاوت ظاهرشده است. بدین ترتیب نگاره های فالنامه به لحاظ معنامندی، از ساختاری چندلایه تشکیل شده اند. مسئله این است که چه لایه های معنایی آشکار و پنهانی در نگاره های فالنامه های عصر صفوی حضور دارند؟ در این مقاله تلاش شده است تا با روش توصیفی-تحلیلی، نگاره های فالنامه نسخه طهماسبی (پراکنده) طبق الگوی آیکونولوژی، خوانش و در مراحل سه گانه ی آن مورد تحلیل قرار بگیرد. نتیجه این پژوهش نشان داد که وجود مضامین دینی و قرآنی و همچنین فراوانی این مضامین نسبت به دیگر مضامین در نگاره های فالنامه طهماسبی (پراکنده) در جهت ایجاد این تلقی بوده که فالنامه کتابی منطبق بر سنت استخاره و در نتیجه از نظر شرع بدون اشکال است و در کنار آن نیز دیگر باورها از طریق مضامین غیردینی نگاره ها فرصت حیات یافته اند.
نیازشناسی طراحی برای افراد توانیاب جسمی و حرکتی در پارک های عمومی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
123 - 130
حوزههای تخصصی:
از جمله لازمه های توسعه پایدار جامعه، طراحی فراگیر شهرها به منظور دسترسی و استفاده مطلوب تر و بهینه تر بیشترین گروه های اجتماعی از فضاها و عناصر عمومی شهر، نظیر پارک های شهری است. برمبنای مطالعات میدانی و قیاس وضعیت موجود فضاها و امکانات شهری تهران با شهرهای برتر دنیا از منظر طراحی فراگیر، خلاهای بسیاری در این زمینه قابل ردیابی است؛ این پژوهش با تمرکز بر توانیابان جسمی و حرکتی، تلاشی است در راستای استخراج و مستندسازی بخشی از مهم ترین نیازها و مشکلات آنان در پارک های شهری؛ به منظور تحقق این هدف، نگارندگان از رویکرد طراحی مشارکتی و ابزارهای مطالعات میدانی نظیر مشاهده، مصاحبه عمیق، پرسشنامه و شبیه سازی رفتاری استفاده نمودند. نتایج این مطالعه پس از تحلیل استقرایی محتوای اطلاعاتِ میدانیِ جمع آوری شده، درقالب یک نمودار مفهومی ارائه شده است. این مدل مفهومی که بیانگر چهار دسته عمده مشکلات و نیازهای روحی-روانی، مسیریابی، دسترسی و استفاده است، بیانگر شکافی بزرگ بین نیازهای توانیابان جسمی و حرکتی با وضعیت موجود فضاها و امکانات پارک های شهری است. استفاده از تمهیدات طراحانه با تمرکز بر حل مشکلات شناسایی شده در این مطالعه، می تواند فضاهای پارکی شهر تهران را برای توانیابان جسمی-حرکتی قابل دسترس تر و از نظر استفاده بهینه تر، مطلوب تر و در یک کلام «فراگیر» سازد.
مطالعه موضوع نقاشی های دیواری کاخ کنوسوس
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضرمطالعه نقاشی های دیواری کاخ کنوسوس است. این کاخ واقع درجزیره کرت متعلق به تمدن مینوسی، درعصرمفرغ جدید(1400- 2000 پ.م) دارای زیباترین نقاشی های دیواری است. هدف اصلی مطالعه، بررسی موضوع های نقاشی دیواری دراین کاخ ازدیدگاه هنرنقاشی و مسئله اساسی، مطالعه درباره موضوعات گیاه، حیوان و انسان از منظر هنرنقاشی است. پژوهش به روش توصیفی انجام گرفته است. بررسی سوابق گویای آنست که محل قرارگرفتن نقاشی ها با توجه به موضوع آنها در بخش های مختلف کاخ به این ترتیب بوده است: موضوع گیاهی در بخش غربی کاخ، موضوع حیوانی واسطوره ای درضلع شرقی، موضوع انسانی در قسمت جنوبی و نقاشی های ضلع شمالی کاخ کنوسوس مربوط به جشن ها، مراسم روحانی و عبادت بوده است. نقاشی ها، در پُر رفت وآمدترین محله ای کاخ قرارداشته اند و در معرض دید بینندگان زیادی قرارداشته است. نتایج تحقیق نشان دادکه نقاشی ها ازریتم، وحدت و هماهنگی(کمپوزیسیون، خط، رنگ، بافت) برخوردار بوده اند. نقاشی های مینوسی از اولین مواردی است که در آن رهائی از قوانین و مقررات نقاشی درآن زمان اتفاق افتاده، نخستین مرتبه است که روش امپرسیونیسم بکار رفته و می توان گفت آغاز این سبک، از تمدن مینوسی ها بوده است، که تغییر تاریخ این روش نقاشی، در تاریخ هنر می باشد.
تحلیل بازنمود زال، کودک اسطوره ای (رها شده) در نگاره ی "گفتار اندر داستان سام نریمان و زادن زال" از شاهنامه طهماسبی با استفاده از رویکرد بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
69 - 78
حوزههای تخصصی:
داستان هایی که دارای قدرت تاثیریِ جهانی هستند، برخوردار از عناصر ساختاری مشترک و جهان شمولی تحت عنوان کهن الگوی سفر قهرمان می باشند که در آنها به مضامینی از جمله مضمون کودکان اسطوره ای (رها شده) پرداخته شده است. مؤید این مطلب کتاب شاهنامه فردوسی است. متنی جامع و سرچشمه ای که بارها و بارها مورد استفاده یِ هنرمندان مختلف از جمله نگارگران قرار گرفته است. بررسی موفقیت نگارگرانِ این نگاره ها در بازنمایی مضمون فوق، هدف محوری این پژوهش می باشد. در همین راستا مقاله ی حاضر، زال را به عنوان نمونه ی مورد مطالعه از کودکان شاهنامه انتخاب و عناصر ساختاری داستان زال را بر اساس مراحل الگوی کمپبل در نگاره ی «گفتار اندر داستان سام نریمان و زادن زال » از شاهنامه طهماسبی، با استفاده از رویکرد بینا متنیت تطبیق می دهد. پژوهش با این روش، به رابطه یِ بین دو متنِ کلامیِ شاهنامه و متنِ تصویریِ (نگاره) می پردازد. فرض اساسی این مقاله بر آن است که شاهنامه طهماسبی، برخلاف بسیاری از نسخه های تصویریِ شاهنامه ها، با توجه به بافت فرهنگی مذهبی صفویه از عناصری نمادین و در جهت تاکید بر معانیِ اسطوره ای باستانی بهره برده و موفق به بازنمایی مضمون کودکان اسطوره ای و همچنین اعتقاد مردم دوره صفویه به متافیزیک و باورهای خرافی گشته است.
مطالعه تقابل هویت ایرانی و غیر ایرانی در مجلس «آوردن سر ایرج نزد سلم و تور» اثر محمد زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
57 - 64
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، نگاره آوردن سر ایرج نزد سلم و تور به قلم محمدزمان از شاهنامه شاه عباس بررسی می شود. فرضیه این مقاله آن است که تفاوت این نگاره در عنوان، محتوا و فضا، با متن شاهنامه و نیز دیگر نگاره ها از این مجلس؛ ناشی از تحولات فرهنگی عصر صفوی و نمایانگر مواجهه نقاشی ایرانی با نقاشی غربی است. روش تحقیق، تحلیلی است و برای درک دستور زبان تصویری و نشانه های مستتر در آن، به تحلیل اثر مبتنی بر متن ادبی پرداخته و سپس به تفسیر آن براساس زمینه های اجتماعی و فرهنگی اثر می پردازیم. در این نگاره، برخلاف متن فردوسی، به جای تصویر، فضایی تراژیک و خشونت آمیز از قتل ایرج، قهرمان ایرانی و تاکید بر حقانیتش، فضایی موقّر و باشکوه بازنمایی شده که درآن سلم و تور، که نمایانگر هویت غیرایرانی هستند، باصلابت و با پیکرهایی بزرگ تر از ایرج و سایر افراد تصویر شده اند. محمد زمان از تکنیک های نقاشی فرنگی، پرسپکتیو، حجم نمایی و سایه روشن در نمایش شکوه این دو بهره برده است. باتوجه به تحولات پارادایمی در اصفهان قرن یازدهم و تجربه گذار از سنت به تجدد، ذبح ایرج، قهرمان ایرانی، در بارگاه سلم و تور را می توان استعاره ای از کمرنگ شدن ارزش های نگارگری در برابر پرسپکتیو و دیگر تکنیک های غربی در سبک فرنگی سازی دانست.