فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۶۱ تا ۳٬۷۸۰ مورد از کل ۴٬۴۶۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و هنر ایران و هند دارای ویژگی های مشترکی بوده اند که هم به سبب ریشه های نژادی مشترک بعضی از اقوام ساکن در این دو سرزمین و هم به دلیل همسایگی دو کشور و تبادلات فرهنگی بین آن ها بوده است. این مشترکات البته باعث نشده است که اختلافات چشم گیری نیز در زمینه های مذهبی و اجتماعی وجود نداشته باشد. زنان در این دو فرهنگ یکی از نقاط اختلاف هستند. این اختلاف در هنر به شکلی و در جامعه به شکلی دیگر ظاهر می شود. هدف از انجام این پژوهش قیاس تطبیقی جایگاه زن در هنر هند و ایران باستان است. پرسش اصلی تحقیق این است که چه اشتراکات و چه افتراقاتی در این زمینه میان این دو فرهنگ وجود دارد؟ تحقیق بر این نظریه استوار است که آثار هنری مربوط به زنان، مشخص کننده ی نوع نگاه جامعه به ایشان است. روش تحقیق تاریخی - توصیفی است و نتایج تحقیق نشان می دهد که با وجود وفور تصاویر و آثار هنری زنانه در هند و پرستش ایزدبانوان بسیار، جامعه ی ایرانی احترام بیشتری نسبت به مقام زن داراست و تصویرگری زنان در هند نتوانسته به کسب حقوق اجتماعی برای ایشان کمک کند.
گل سلولزی؛ بررسی و شناخت ماده، قابلیت ها و کاربردهای آن از منظر هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴۸
69 - 82
حوزههای تخصصی:
استفاده از مواد مرکب رسینه به منظور بهبود خواص و کارآیی گل رس دارای سابقه ای طولانی است. گل رس ماده ای بسیار انعطاف پذیر و مناسب جهت ساخت احجام و سفالینه ها است، لیکن دارای کاستی ها و مشکلات بسیاری نظیر ترک خوردن و وزن زیاد و ... نیز هست که کار کردن با آن را مشکل می سازد. از قدیم افزودنی های مختلفی را برای بهبود خواص گل به آن می افزوده اند. امروزه نیز با توجه به پیشرفت های فن آورانه و نیز اختراع و کشف مواد جدید این روند همچنان ادامه دارد. در این مقاله، برخی از رایج-ترین افزودنی ها و نحو? تأثیر آنها در ارتقای کیفیت سرامیک های هنری مورد بررسی قرار گرفته است. در این میان الیاف سلولز به عنوان یک افزودنی مؤثر و چند منظوره جهت تولید "گِل سلولزی" به طور خاص مورد بررسی قرار گرفته و زمینه های تاریخی، خواص و ویژگی ها، فرمولاسیون، تکنیک ها، قابلیت ها و کاربردهای هنری این ماده ی مرکب، بخش اصلی این مقاله را تشکیل داده است. الیاف سلولز با توجه به ویژگی های ساختاری و شیمیایی خود موجب بهبود خواص متعددی از گل رس نظیر کاهش وزن، افزایش استحکام خام، کاهش ترک خوردگی ها و ... می شوند. در این خصوص آزمایشات مقایسه ای فنی نیز در خصوص تعیین برخی خواص گل سلولزی، نظیر استحکام خام و پس از پخت، میزان سبکی بدنه ها در حالت خام و پس از پخت، میزان تخلخل و جذب آب بدنه ها، انجام و نتایج آنها ارائه گردیده است.
زبان بصری مَحاجِر در کوفی تزیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
59 - 72
حوزههای تخصصی:
صورتِ بصریِ نوشتار، نه تنها مفهومی جدا از عبارتِ نوشتار دارد، بلکه متفاوت با تصویر درک می شود. بر این اساس، نخستین بار برای تحلیلِ دست نوشته، اصول و نشانه های ویژه گرافولوژی را مطرح کرده اند. به نظر می رسد در نخستین تفاسیرِ حروفِ مقطعه نیز از روشی مشابه گرافولوژی استفاده شده است. از این رو، احتمال می رود با بهره گیری از این تفاسیر و به کمک اصول گرافولوژی، بتوان گوناگونی خط کوفی تزیینی را تحلیل کرد؛ به خصوص که در پژوهش های پیشین، کمتر به زبان بصری نوشتارِ کوفی اهمیت داده اند. در مقاله حاضر، انواع مَحاجِر کوفی تزیینی به روش توصیفی، تاریخی و تحلیلی ارزیابی می شود تا بخشی از زبان بصری کوفی تزیینی، یعنی حروف روزنه دار تا حد امکان بیان شود. بدین منظور، ابتدا بر مبنای توصیف و تحلیلِ فرم و ساختار مَحاجِر در کوفی ابتدایی، امکانِ وجود دو رویکرد «کمال گرا» و «وحدت گرا» در طراحیِ تزییناتِ مَحاجِر پیش رو نهاده می شود. سپس تحت عنوان این دو رویکرد، انواع مَحاجِر تزیینی توصیف و تحلیل شده و خاستگاه تحولات فرمی آن ها در تفاسیر تاریخی حروف مقطعه و اندیشه ها و تشبیهات حروفی برخاسته از این تفاسیر جست وجو می شود. در نتیجه، با دستیابی به نشانه های نمادین حروف، زبان بصری مَحاجِر کوفی تزیینی تا حدی گشوده می شود.
بررسی تحلیلی نقشمایه های نمادین و اساطیری در هنر کلماکره لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
63 - 76
حوزههای تخصصی:
گنجینهکلماکره بهطوراتفاقیدرسال 1368 ه.ش توسطیکشکارچیمحلیدر غار کلماکره واقعدر 20 کیلومتریشمالغربشهرستانپلدختردراستان لرستان کشف شد. اشیاء این گنجینهشاملانواع ظروف،ریتون ها،مجسمه هایانسانیوحیوانی،صورتک ها،پلاک ها،زیورآلاتو...از جنس نقره و طلا استکه متعلق به دوران ایلام نو (هزاره اول ق.م) هستند.در پژوهشی که منجر به شناسایی و مستندسازی اشیای گنجینه غار کلماکره لرستان در موزه های داخل و خارج از ایران شد، نقوش اساطیری و نمادین روی اشیاء و چگونگی تحول باورهای آئینی و مذهبی آنها بررسی و تجزیه و تحلیل شد. در طی این پژوهش بخشی از حلقه ارتباطی فرهنگی/تاریخی سازندگان این اشیاء از نظر تکنیک هنر فلزکاری و نمادشناسی با سایر اقوام ایرانی و تمدن های همجوار در این دوره تاریخی و پس از آن مقایسه و بررسی شد. مفاهیم و بن مایه های نمادین و اساطیریآفرینش(نبرد نور و تاریکی)، چهره هاینمادین (شاهوقهرمان)، موجوداتاساطیری (موجوداتفراطبیعی و جانوران)، عناصر طبیعت (گیاهان، رستنی ها وآب)، ابزارهای تشریفاتی شگفتونقوش اساطیری روی اشیاء، همه تبیین کننده افکار، عقاید و باورهای صاحبان و سازندگان آنهاست که حضور قدرت های ماوراءالطبیعه در آنها مشهود است. این پژوهش به روش تحلیلی استقرایی و با تأکید بر مطالعه نقوش و فرم اشیاء انجام شده است.همچنین از روش مشاهدهومراجعه به موزه های داخل کشور و جستجوی اینترنتی در وب سایتموزه های خارجی،روش مقایسه ای و بررسی اسناد و متون تاریخی استفاده شده است.
مطالعه تطبیقی فرم و نقش جام های فلزی مکشوفه از مارلیک و حسنلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
81 - 92
حوزههای تخصصی:
مطالعه و بررسی اسناد مکشوفه در طی حفاری های باستان شناسانه، همواره پلی به سوی کشف مناسبات، همبستگی ها و مراودات اقوام و مردمان پیش از تاریخ بوده است. مطالعه و مقایسه جام های فلزی مکشوفه از حفریات دو حوزه جنوب دریای خزر و دریاچه ی ارومیه، از نظر ساختار بصری، تکنیک اجرایی و روش ساخت و محتوای نقوش آن ها، وحدت و همبستگی در ریشه های قومی، فرهنگی و مراودات میان اقوام ساکن در تپه های باستانی مارلیک و حسنلو در اواخر هزاره دوم و اوائل هزاره اول ق.م را آشکار می نماید. در این مقاله برآنیم تا با مطالعه و بررسی فرم و ویژگی های بصری جام های فلزی مکشوفه از این دو حوزه یاد شده، یعنی مارلیک و حسنلو به دو سؤال اساسی پاسخ گوییم. اول اینکه آثار فلزی حسنلو و مارلیک از چه وجوه مشترکی برخوردار بوده و دوم آنکه ویژگی های خاص این ظروف نشان دهنده چه تأثیر و تأثراتی از اقوام مجاور و همسایگان ایران کنونی می باشد؟ از این رو این پژوهش، که با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است، پژوهشگر توانسته با جمع آوری 12 نمونه از آثار (2 مورد متعلق به تپه حسنلو و 10 مورد متعلق به مارلیک) به طبقه بندی و بررسی آن ها اقدام و نتایج را در قالب جداول ارائه کند.
نقش گرافیک محیطی و چیدمان معماری بر روند درمان کودکان بستری در بیمارستان های کودکان از دریچه چشم کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم توجه به گرافیک محیطی و چیدمان معماری ضعیف فضاهای درمانی کودکان از جمله علل مهم اضطراب و مشکلات رفتاری کودکان بستری می باشد، بنابراین توجه به این مقوله می تواند موجب کاهش اضطراب کودکان و تسریع روند درمانی کودکان شود. با توجه به عدم توجه به این مسأله در بیمارستان های کودکان کشور، این پژوهش با هدف ارائه راه کارهای علمی و عملی در مقوله گرافیک محیطی و چیدمان معماری برای ارتقاء کیفیت فضاهای درمانی مختص کودکان انجام شد. روش این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، از نوع مشارکتی می باشد. هم چنین فرآیند پژوهش از نوع کیفی، مقطعی و استقرائی می باشد. در این پژوهش نیازهای کودکان در فضاهای درمانی از دریچه چشم کودکان دیده می شود. به همین منظور از 70 کودک با سن 7-12 سال (35 کودک با سابقه بستری و 35 کودک بدون سابقه بستری) خواسته شد تا با کشیدن نقاشی و نیز استفاده از بازی استاندارد فضای مطلوب خود را برای بیمارستان کودکان را به تصویر بکشند. با تجزیه وتحلیل نقاشی ها و بازی استاندارد توسط روانشناس متبحر کودکان و نرم افزار Atlas.Ti 9.1.3.0، مشخص شد کودکان توجه زیادی به فضای اطراف داشته و سعی می کنند این فضا را به محیطی امن و آشنا (مانند خانه یا مدرسه) تبدیل نمایند. بنابراین برای تسریع روند درمان کودکان بستری باید فضاهای درمانی کودکان را از طریق استفاده از گرافیک محیطی و چیدمان معماری به شکل فضاهای آشنا و امن درآورد.
بررسی تزیینات معماری سنتی ایران از منظر دیوار نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوارنگاری در این مقاله صرفاً به نقاشی های فیگوراتیو با تکنیک فرسک یا تمپرا اطلاق نمی شود؛ بلکه بررسی رابطه بین اثردیواری با محیط، معماری و مخاطب بعنوان سه عامل ارزش گذار در دیوارنگاری مورد نظر بوده است. ارتباط دیوارنگاره های اسلامی با معماری، محیط، مخاطب و چیستی عوامل موثر در ارتقائ یک اثر، از مرتبه تزیین به اثری دارای اصالت های هنری سوال اصلی این پژوهش بوده است. در این مقاله، به جایگاه دیوارنگاری در معماری سنتی ایران (دوره اسلامی) و نقش آن در ساماندهی بصری فضاهای معماری پرداخته شده است. با توجه به اینکه در اغلب منابع و تحقیقات انجام شده توسط محققین، دیوارنگاره های این دوره تحت عنوان تزیینات معماری مطرح گردیده است، ویژگی ها ،محدودیت ها و اشکالات این نام گذاری نیز بررسی گردیده است. در ادامه دیوارنگاره های دوره اسلامی ایران به دو دسته کلی مذهبی و غیرمذهبی تقسیم بندی شده و ارتباط های فرمی، معنایی و مفهومی این آثار با محیط پیرامون و معماری حاکم و مخاطب مورد بررسی قرارگرفته و مقایسه ای بین دیوارنگاره های مسجد شیخ لطف الله و کاخ عالی قاپو به عنوان دو شاخص دیوارنگاری مذهبی و غیر مذهبی صورت گرفته است.
نسبت سراسطوره با گفتمان های سیاسی در دوسالانه های هشتم و دهم پوستر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، بدون آن که به شاکله دیداری آفریده های گرافیکیِ دوسالانه های هشتم و دهم پرداخته شود، تنها مناسبات میان اسطوره ای در دو وضعیت چیره بر دوسالانه های هشتم و دهم، تحلیل خواهدشد. چارچوب نظری و روش شناسی آن نیز تحلیل گفتمان لاکلائو است که البته از نظریه سراطوره نیز با آن درمی آمیزد. بر پایه این چارچوب نظری برای سنجش اثرگذاری گفتمان های سیاسی بر حوزه هنری، نیاز به آن است که حوزه هنری از دو جنبه «تخیل ورزی زیباشناختی» و «سوژمندیِ هنرمندان» درنظر گرفته شود و دو مدل آنتاگونیستی و آگونیستی برای سنجشِ آن، تدوین شود. یافته های این مقاله نشان می دهد که دوسالانه دهم، هم خوانی بیشتری با مدل آنتاگونیستی دارد تا دوسالانه هشتم با مدل آگونیستی. چرا که وضعیت گفتمانی در زمان برگزاری دوسالانه هشتم آگونیستی نبود و حتی گفتمانی برتر، دیگر گفتمان ها را از میدان سیاست کنار زده بود و جایگاهی چیره داشت. حتی این گفتمان در حوزه هنری نیز وارد شده بود و رابطه های آنتاگونیستی خود را به این حوزه (البته تنها در ساحت سوژه سازی هنرمندان) گسترش داده بود. ولی با وجود گسترش آنتاگونیسم در سطح «سوژه شدگی هنرمندان»، زنجیره هم-ارزی گفتمان غالب در تولید معنا، به حوزه هنری گسترش نیافت است.
مطالعه چگونگی اقتباس انیمیشن های کوتاه کمپانی «تانت میو» از اشعار سورئالیستی فرانسه
حوزههای تخصصی:
اقتباس از امر ادبی(شعر) به امر فیلمیک(انیمیشن)از دغدغه های این پژوهش می باشد. هدف از این تحقیق، شناسایی مفهوم شعر و بررسی جنبش شعر سورئالیسم و چهار شاعر مطرح آن در اوایل قرن بیستم فرانسه برای تحلیل چگونگی انتقال کلمات و تعابیر ادبی آنها در شکل تصویری آثار کمپانی «تانت میو» است. بررسی امر اقتباس در گذرگاه سینما و مؤلفه های کاربردی آن جهت درک بهتر موضوع و همچنین نقش کارگردان در این مسیر از اصلی ترین موارد مطرح شده می باشند. بر طبق فرض اولیه، انیمیشن رسانه ای ارجح برای بازنمایی شعر است که دلیل آن قدرت خیال در خلق روایت هایی است که پیش از آن در شعر با زبانی فراتر از معنی معمول واژگان به زبان آمده است. در این پژوهش با تحقیق کتابخانه ای و دریافت چهار فصل از مجموعه انیمیشن های ۱۳ قسمتی کمپانی مذکور از تهیه کننده فرانسوی آن و همچنین ترجمه اشعار و مصاحبه ها از زبان فرانسه به فارسی توسط پژوهشگران، سعی شده است که رابطه ای میان انیمیشن و شعر برقرار کرده و به تحلیل آثار مربوطه پرداخته شود. نتایج به دست آمده، نمایش خصوصیات منحصر به فرد انیمیشن و روند اقتباس بین دو رسانه است که در نهایت به ما تصویری واضح تر از چگونگی اجرای موفق این روند می دهد.
تحلیل معناشناختی دو نگاره از شاهنامه فردوسی بر اساس الگوی نشانه شناسی اجتماعی تصویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی بیشتر از هر اثر ادبی دیگری در تاریخ نگارگری ایران مصور شده است. گستره مطالعاتی که تاکنون بر روی نگاره های مذکور انجام شده است را می توان به دو رویکرد عمده تقسیم کرد. در غالب این مطالعات، آثار صرفاً بازنمودی از متن مکتوب بشمار می آیند. تمرکز بررسی ها بر فُرم، تکنیک های اجرای آثار و دسته بندی های مکتبی بوده است. بخش دیگر، وارد حوزه معناشناسی آثار شده اند و هدفشان دست یافتن به دلالت های معنایی تصاویر بوده است. در این پژوهش که در گروه دوم قرار می گیرد، دو نگاره از داستان اسکندر در شاهنامه فردوسی، انتخاب شده است؛ یکی متعلق به دوره ایلخانی و دیگری متعلق به دوره صفوی. تحلیل معنایی تصاویر با استناد به الگوی نشانه شناسی اجتماعی تصویر انجام شده است، این روش در جهت دریافت جنبه ها و کارکردهای اجتماعی نشانه های تصویری به کار گرفته می شود. در این شیوه، بررسی ترکیب بندی در خدمت تفسیر دلالت های معنایی به کار برده می شود؛ همچنین برای تشریح معنا به عوامل بیرون از متن، یعنی بافت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و غیره رجوع می شود. در نهایت مشاهده می شود چگونه تصویر در همراهی با گفتمان مسلط جامعه به یک ابزار قدرت بدل می شود.یافته های این پژوهش حاکی از آن است که، این نگاره ها که در کنار روایت مکتوب از شاهنامه قرار گرفته اند، استقلال تألیفی دارند و تنها افزوده ای بر متن نیستند؛ همچنین در دوره خود، کارکردهای اجتماعی داشته اند.
بررسی هندسه در لحظه قطعی کارتیه برسون بر اساس الگو تقارن حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی هندسه در «لحظه قطعی» هنری کارتیه برسون براساس الگو «تقارن حرکتی» می پردازد. الگو «تقارن حرکتی» که درسال۱۹۲۰ توسط جی همبیج با انتشار کتابی با نام «تقارن حرکتی: گلدان یونانی» مطرح شد برگرفته از برخی نسبت های هندسی یونان باستان است که برخلاف تقارن ایستا حول یک نقطه مرکزی دارای قابلیت حیات و حرکت بوده و از نظر ترکیب بندی ساختاری پیچیده و هندسی را ایجاد می کند و در قرن بیستم مورد توجه برخی هنرمندان مدرن قرار گرفته است. این تحقیق پژوهشی کیفی بوده و با رویکرد تحلیلی-توصیفی براساس گردآوری کتابخانه ای اطلاعات تلاش کرده تا مفهوم هندسه و شیوه به کارگیری آن توسط کارتیه برسون را براساس الگو تقارن حرکتی جی همبیج بررسی کند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که کارتیه برسون، به عنوان یک هنرمند مدرن که شیوه شخصی عکاسی خود را بر پایه مواجهه با سوژه و ثبت آنی لحظه در قابی هندسی بنا نهاده بود، علیرغم میل به ترکیب بندی قاب هایش براساس نسبت های طلایی و هندسه کلاسیک از این الگو برای ترکیب بندی هندسی برخی عکس هایش بهره برده است.
اسب در نقاشی منصور قندریز: تحلیل نشانه- معناشناسانه ی یک اثر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منصور قندریز از جمله نقاشان مستعد معاصر ایران است که به طور معمول نامش در همراهی با مکتب سقاخانه به چشم می خورد؛ این در حالی است که بسیاری از آثار فیگوراتیو او که با بهره گیری از دنیای اساطیر و سنت های کهن تصویرگری ایرانی خلق شده اند و خصلتی بدوی و رازآمیز دارند، از دایره ی پژوهش برکنار مانده اند. این هنرمند در نقاشی هایش از ارزش های زیبایی شناختی سنت تصویری ایران در جهت هویت یابی و آفرینش معنا بهره برده و نیز نقش اسب را که از ادوار باستانی تا کنون در هنر ایران رایج بوده است، به صورتی پرتکرار و معناساز در کار خود گنجانده است. تحقیق پیش رو با انتخاب یک اثر از این هنرمند که حال و هوایی اسطوره ای و مرموز بر آن حاکم است و نیز نقش دو اسب در آن دیده می شود، در حالی که یکی از آن ها دو شاخ روی سرش دارد، در تلاش است سازوکار خلق معنا و چگونگی مشارکت نقش اسب را در فرآیند معناآفرینی اثر جست وجو کند. جستار حاضر به لحاظ هدف بنیادین بوده و روش گردآوری اطلاعات آن نیز کتابخانه ای است. انتخاب نظریه ی نشانه- معناشناختی گفتمانی این پژوهش را قادر می سازد تا از مربع معنایی عبور کرده و با تحلیل مربع تنشی معنای نهایی اثر و کارکرد نقش اسب را در آن آشکار کند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که نتیجه ی کنش و تعامل میان عناصر و عوامل گفتمانی موجود در تصویر کمال و تعالی است و اسب، نقش همراه و عامل کمکی انسان را بر عهده دارد. در اثر مذکور اسب شاخ دار از نیروهای حافظ طبیعت و وابسته به مادینگی برآورد می شود.
بررسی و تحلیل تصویر داریوش در نقش برجسته های بیستون و نقش رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
161 - 181
حوزههای تخصصی:
هنر هخامنشی اگر اوج قله هنر ایران در دوران پیش از ورود اسلام نبوده باشد، دست کم می بایست آن را یکی از اوج های درخشان هنر ایران در همه ادوار آن دانست؛ هنر رسمی هخامنشی، اغلب در نقش برجسته های صخره ای و دیواری ظهور یافته و داریوش اول، بیشترین نقش را در شکل گیری این هنر داشته است. نقش برجسته های صخره ای بیستون و آرامگاه داریوش در نقش رستم، دو یادمان اصلی و کتیبه دار هخامنشی بوده که در زمان داریوش برپاشده و تصویر او را در دو قاب مجزا اما ممتد نمایش داده اند. هدف این پژوهش، بررسی و شناخت بصری و معنایی تصویر داریوش به عنوان مهم ترین عنصر مشترک در این دو نقش برجسته و تبیین ارتباط تصویر پادشاه با دیگر عناصر بصری موجود در این آثار بوده است. سؤالات پژوهش عبارت اند از 1. نقش برجسته های بیستون و نقش رستم چه تصویری از داریوش را نمایش داده و چه نسبتی میان این دو تصویر وجود دارد؟ 2. اصلی ترین خط بصری پیونددهنده نقش برجسته های بیستون و آرامگاه داریوش کدام بوده و معنای آن چیست؟ 3. تصویر داریوش در دو نقش برجسته مذکور چه تفاوتی داشته و این تفاوت از کجا ناشی شده است؟ این پژوهش با روش توصیفی_تاریخی_تحلیلی انجام شده و اطلاعات موردنیاز آن از طریق منابع کتابخانه ای گردآوری شده است. در این مقاله، تصویر پادشاه و دیگر عناصر بصری در دو نقش برجسته بیستون و آرامگاه داریوش موردبررسی قرارگرفته و تلاش شده تا تصویر شفاف تری از داریوش (شاهنشاه پارسی) در هنر رسمی هخامنشی نمایان گردد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در نقش برجسته بیستون، داریوش، شاهنشاه پارسی پیروز، مقتدر و برحقی نمایش داده شده که با خواست اهورامزدا و حمایت سپاهیانش، توانسته بر شورشیان و مخالفان دروغ زنی که قصد برهم زدن اتحاد شاهنشاهی هخامنشی را داشته چیره گردد. تصویر داریوش در نقش رستم نیز شاهنشاه پارسی مقتدر، معتقد و پارسامنشی را نمایش داده که با خواست اهورامزدا و با پشتیبانی همراهان و سپاهیانش، بااقتدار و انصاف بر سرزمین های بسیاری فرمانروایی کرده و اینک آماده عزیمت به جهان دیگر است. تصویر داریوش در نقش رستم تکرار تغییریافته تصویر او در بیستون بوده و اصلی ترین خط بصری پیونددهنده میان این آثار، ایستادن داریوش در برابر اهورامزدا در ارتباطی دوسویه و منحصربه فرد بوده که به معنای برگزیده شدن او از جانب خدای بزرگ است. علاوه بر ماهیت و کارکرد متفاوت دو نقش برجسته، تفاوت تصویر داریوش در این دو اثر، به واسطه بومی سازی و شبیه سازی بیشترِ تصویر شاه و خدا در نقش رستم بوده است.
«جهان متن» و «زیبایی شناسی دریافت» در پوئتیک ارسطو و پوئتیکِ مدرن امبرتو اکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
13 - 20
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعات در تحلیل های فلسفی و نقد آثار هنری توجه به موقعیت مخاطب و نقش او در فرایند خلق اثر هنری است. در تاریخ فلسفه، ارسطو نخستین اندیشمندی است که در تبیین آراء فلسفی خود در پوئتیک ضمن توجه به ساختار متن و موقعیت هنرمند نخستین مبانی توجه به موقعیت مخاطب و زیبایی شناسی دریافت را ارائه نموده است. در فلسفه معاصر و زیباشناسی مدرن نیز اُمبرتو اِکو ضمن اذعان به اهمیت پوئتیک ارسطو در تاریخ زیبایی شناسیِ دریافت، به بحث از توان تفسیری متن و نقش مخاطب پرداخته و در اثر گشوده نقدی جامع از هنر و زیباشناسی مدرن ارائه داده است. نویسنده در این مقاله با روشی توصیفی تحلیلی ضمن بررسی آراء زیبایی شناسیِ دریافت از دیدگاه ارسطو و امبرتو اکو، فرایند خوانش متن و موقعیت مخاطب را هم در پوئتیک ارسطو و هم در پوئتیک مدرن امبرتو اکو مورد واکاوی و تحلیل قرار داده است. هدف از این پژوهش واکاوی فلسفی «جهان متن»، قابلیت تفسیری آن و نقش مخاطب در فرآیند خلق اثر در تاریخ فلسفه ی هنر است. نتایج پژوهش بیانگر اهمیت توجه به استراتژی متن، استراتژی مخاطب و نقش او در فرآیند خوانش اثرهنری در زیبا شناسی کلاسیک و زیبایی شناسی مدرن است.
پیامدپژوهی اندیشه زرتشتی در بشقاب فلزی ساسانی و سفالینه های سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
33 - 38
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر، مطالعه ای تطبیقی میان نمونه ای شاخص از بشقاب فلزی ساسانی با سفالینه های سلجوقی است که نقشمایه ای یکسان و نمادین از انسان را در طبیعتی جاویدان به نمایش می گذارند. هدف این مقاله، تبیین نسبت مفهومی این نقشمایه در دو دوره تاریخی ایران است که زینت ّ بخش بشقاب سیمین و زرین ساسانی بوده و در سفالینه های سلجوقی نیز تکرار میشود. پرسش اصلی بدین شرح است: معناشناختی جایگاه انسان که با الگوهای بصری یکسان در بشقاب فلزی ساسانی و سفالینه های سلجوقی نمود یافته با کدام حوزه اندیشگانی انسانگرایانه ایرانی مناسبت دارد؟ این پژوهش با منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی به بررسی کیفی داده ها میپردازد. براساس نتایج پژوهش به نظر میرسد نقشمایه مورد مطالعه که بر محوریت نقش انسان در طبیعتی ماندگار تمرکز دارد، وامدار مفاهیم انسانگرایانه زرتشتی است که در ادوار تاریخی ایران پیش از اسلام تجلی داشته و در دوره اسلامی نیز تداوم یافته است. در بشقاب ساسانی و سفالینه های سلجوقی، تصویرگری انسان دلالت بر جایگاه استعلایی انسان به مثابه باشندگان مینوی دارد که یاریگر امشاسپندان َه َ ئوروتات و اَمرتات در صیانت از آب و گیاه است. هنرمند ساسانی و سفالگر سلجوقی با آفرینش صحنه ای ممتاز بر َ مقام سپنتایی انسان خرد َورز و پیامد نیک َمنشی او در محیط پیرامونی تأکید نموده و جاودانگی فرهنگ ایرانی را در طبیعتی سرمدی می جویند.
اسطوره شناسی تمثیلی آرایه های کاخ چهلستون اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
93 - 104
حوزههای تخصصی:
در هنر ایرانی-اسلامی آرایه ها عناصری مازاد بر اصل اثر نیستند و نه تنها مایه ی تکمیل هنر بلکه مایه ی تشکیل هنر هستند چرا که در هنر ایرانی-اسلامی زیبنده بودن از همان ابتدا با ساختن همراه بوده است. از این راه هدف این مقاله تبیین بن مایه های آرایه های هنر ایرانی-اسلامی در جهت فهم نقش این آرایه ها در تشکیل این هنر قرار گرفت و پیکره ی مطالعاتی آن کاخ چهلستون اصفهان، چه این کاخ در یکی از دوره های طلایی هنر ایرانی-اسلامی یعنی دوره ی صفویه بنا شده است. روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر نیز روش تحقیق این نوشتار قرار گرفت، چرا که آرایه های دوره ی صفوی اغلب نقش مایه های اسطوره ای، نمادین و تمثیلی هستند و روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر روشی مناسب جهت تحلیل آثار تمثیلی است؛ کروزر بر آن است که در یک اثر تمثیلی رابطه ی میان صورت و معنا مبتنی بر تمثیل است و از این راه صورت اثر یا نمادی از معنا می شود یا از طریق روایتی اسطوره ای به معنا ارجاع می دهد. این مقاله در نهایت از اسطوره شناسی تمثیلی آرایه های کاخ چهلستون به این نتیجه رسید که معنای پس پشت آرایه های کاخ چهل ستون فرهمندی دقیق تر فرهمندی مورد نیاز برای شهریاری یا به اصطلاح فره ی کیانی است دال بر این که بنیان چنان کاخی تنها از چنین شهریاری ساخته است.
عکس های جوئل پیتر ویتکین و ناخودآگاه جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
123 - 130
حوزههای تخصصی:
عکاسی جوئل پیتر ویتکین از مرگ، ناقص الخلقه ها، دوجنسه ها و ... در کنارِ بازگوییِ خاطراتی غریب از کودکی از زبانِ خودِ ویتکین، همواره ذهنِ منتقدان را به سمتِ نوشتنِ تحلیل های روان کاوانه ی فرویدی و مبتنی بر زندگیِ شخصی بر آثار او کشانده است. اما هدف این مقاله کنار زدنِ این گونه تحلیل ها و بررسی این فرضیه بوده که دلیل تکرارهای ناخودآگاهِ این درونمایه ها در آثار ویتکین را نه در زندگیِ شخصی او بلکه در ناخودآگاهِ جمعیِ بشر می توان یافت. یکی از نمودهای بارزِ ضمیرناخودآگاه جمعیِ بشر اساطیر هستند، بنابراین این کار از طریق یافتنِ همسانیِ میان درونمایه های موردِ علاقه ی ویتکین و درونمایه های اسطوره ای کهن انجام گرفته است. این پژوهش کار خود را با بررسی عکس های ویتکین از اسطوره ها و یافتن ارتباط میان آن ها و درونمایه های تکرارشونده در آثار او آغاز می کند. سپس با کنار هم قرار دادنِ درونمایه های تکرارشونده، در عکس هایی از ویتکین که در ظاهر بی ارتباط با اسطوره ها هستند حضور پنهان اسطوره های کهن را می کاود. پژوهش، کیفی و روش تحقیق تحلیلی بوده است و نتایج نشان داده است که درونمایه های تکرارشونده در آثار ویتکین در کنار یکدیگر با یک شبکه ی اسطوره ای شباهت و تطابق دارند بنابراین تأثیر ضمیر ناخودآگاه جمعی بر آثار عکاسی ویتکین اثبات شده و دریچه ی تازه ای برای تحلیل آثار او را می گشاید.
سرآغاز عکاسی در ایران (درآمدی انتقادی بر تاریخ عکاسی ایران در دوره ی ناصری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
125 - 134
حوزههای تخصصی:
بایگانی عکس های دوره ی قاجار، یکی از بزرگترین گنجینه های تصویری تاریخ ایران است. اگر این بایگانی را همچون یک فضای بصری متصور شویم، می توان چیستی و چگونگی آن را مورد تحلیل انتقادی قرار داد و اگر نام دیدمان را به کلیت این فضای بصری اطلاق کنیم، می توان پرسید چه دیدمانی، چرا و چگونه در دوره ی ناصری صورت بندی شده و این دیدمان چه کارکردی می توانست در گذشته داشته و یا حتی در ادوار بعدی می تواند داشته باشد؟ چنین موضعی در قبال تاریخ عکاسی ایران، می تواند فصلی آغازین و مطالعه ای بنیادین در این حیطه باشد؛ امری که در تحقیقات انجام شده کم و بیش مورد غفلت قرار گرفته است. تبارشناسی به عنوان یک نظریه-روش تاریخی، راه گشای مناسبی برای این نوشتار خواهد بود. هدف، ارائه ی تحلیلی کیفی از تاریخ عکاسی ایران از بدو ورود دوربین عکاسی به این سرزمین، در دوره ی ناصری است. آنچه که نگارندگان در این مجال موجه می سازند، این مهم است که دیدمان عکاسی در دوره ی ناصری به شکلی سیاسی، البته با توجه به مفهوم سنتی سیاست، صورت بندی شده است. البته در این میان نباید دیدمان سیاسی-اریانتالیستی را هم از نظر دور داشت؛ موردی که می تواند کارکرد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود را به نحوی حتی تا به اکنون حفظ کند.
مطالعه ی نمادشناسانه و تطبیقی عناصر نقوش منسوجات ساسانی و صفوی
منبع:
دانش هنرهای تجسمی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱
21 - 42
حوزههای تخصصی:
هنر دوران ساسانی به عنوان چکیده ای از هنر تمامی اعصار ایران به شمار می رود. بیشترین مشخصه ی هنر ساسانی نقوش تزئینی آن است و یکی از تجلیات این نقوش در منسوجات ساسانی است که تاثیر عمیقی بر هنر ادوار و ملل مختلف تاریخ گذاشت. در دوره صفویه نیز به علت حمایت حاکمان وقت صنعت نساجی به ویژه قالی بافی از پیشرفت چشمگیری برخوردار بوده است. قالی های سده دهم هجری در زمره باشکوه ترین نمونه های باقی مانده آن دوره است. بیشتر شهرهای صفوی پیشرفت قابل توجهی در پارچه بافی داشته اند. شماری از مستشرقان بهترین منسوجات را متعلق به کاشان دانسته اند.در تحقیق حاضر به رمز و ماهیت نمادشناسانه نقوش خواهد پرداخت. رمز یا نماد بیان ادراکی و ً مشهود است که باید جایگزین چیزی مخفی و مکتوم شود و این ماهیت در نقوش هر دو دوره کامال قابل مشاهده است.در این مقاله، با استفاده از روش های تاریخی، توصیفی و تطبیقی، سعی در ردیابی عناصر نقوش منسوجات ساسانی با توجه به کیفیات فرمی و محتوایی آنها، در منسوجات دیگر دوره ی درخشان فرهنگ و هنر ایران، یعنی دوران طالیی صفوی شده است که به عنوان دوره ی اوج درخشش هنر پارچه بافی ایران به شمار می رود. در انتها این پژوهش به بررسی علمی و نمادشناسانه و تطبیقی نقوش منسوجات در دوره پرداخته و با ذکر مقایسه ای عناصر با یکدیگر تاثیر پذیری عصر صفوی از این نقوش اشاره کرده است.نتیجه ای که در این نوشته حاصل شده آن است که بیشتر نقوشی که به عنوان نقوش تزیینی در پارچههای صفوی مورد استفاده قرار گرفتهاند همان اشکال ساسانی است که با کیفیت فرمی و محتوایی متفاوتی به کار رفته اند.
مطالعه نقش مایه های هندسی در سفالینه های دوران میانی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
87 - 100
حوزههای تخصصی:
آثار هنری ایران،از جنبه های گوناگون همواره مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. سفالینه های منقوش از دیرباز به عنوان نمادی از هنر ماندگار انسان، مطرح بوده است. از گذشته تا به حال به کارگیری هنرهای تزیینی به ویژه نقوش هندسی در تزیینات معماری، سفالگری و... امری رایج بوده است. نقوش سفالینه ها که بسیاری از آنها با نقش مایه های هندسی پرداخته شده اند، همواره بیانگر دیدگاه ها، مفاهیم نمادین و ارتباطات فرهنگی جوامع در ادوار مختلف بوده است. در هنر متعالی اسلامی هندسه جایگاه والایی دارد چراکه اشکال آن می توانست بصورت غیرمستقیم تجلی گاه مفاهیم اسلامی باشد. در واقع این عامل سبب ایجادپیوندی عمیق میان عرصه های مختلف هنری ازجمله هنر سفالگری و علم هندسه شد. پژوهش پیش رو در نظر دارد با مطالعه، بررسی و تحلیل عناصر بصری نقش مایه های هندسی سفالینه های دوران میانی اسلامی، به چگونگی ساختار هندسی این نقوش دست یابد. این پژوهش با استفاده از مطالعه داده های بصری نمونه نقوش موجود در سفالینه های مجموعه های هنری و همچنین یافته اندوزی منابع کتابخانه ای صورت پذیرفته است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که نقوش هندسی به کار رفته بر روی سفالینه های این مجموعه ها، نشانگر استفاده از تنوع و دقت در نظم هندسی و نمادپردازی در آنها بوده و طرح این نقوش نیز، با علوم ریاضی و مثلثات قابل ارزیابی است.