فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۱۲٬۸۷۲ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۱ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
47 - 54
حوزههای تخصصی:
آن چه مقاله ی حاضر می کوشد بدان پاسخ دهد، این پرسش است که آیا عکاسی می تواند به عنوان منبعی برای شناخت محسوب گردد یا خیر؟ اندیشمندان حوزه ی عکاسی با استناد بر جنبه ی عینی شکل گیری تصویر عکاسی که دیگر اشکال بازنمایی تصویری از آن بی بهره اند، کوشیده اند بر رابطه ی میان عکاسی، دانش و شناخت صحه بگذارند. در مقابل، عده ای عکاسی را نیز به مانند دیگر اشکال تصویرسازی، چندان هم فرایندی عینی ندانسته و بر این باورند که ذهنیت عکاس به شیوه ها و طرق مختلف (انتخاب نوع لنز، زاویه دید و…) بر روند شکل گیری تصویر عکاسی تاثیر گذارده و در آن دخیل است. علاوه بر این، رواج تصویرهای دست کاری شده در نتیجه ی پیشرفت چشمگیر فناوری دیجیتال و تکنیک های ویرایش عکس، تا حدودی جنبه ی واقع گرایانه و اسنادی عکاسی را زیر سوال برده است. با این حال عکس ها هم چنان از قدرتی مجاب کننده برخوردار بوده و با دیدن آنها می توان باورهایی را در خصوص جهان پیرامون شکل داد، هرچند این باورها برای بدل شدن به شناخت، نیازمند آن هستند که توسط منطق و دیگر باورهای پیشینی ما تائید شوند. علاوه بر این، این مقاله می کوشد تا تمایز میان عکاسی و دیگر اشکال بازنمایی تصویری از جمله واقع گراترین تصویرهای نقاشی (نقاشی های هایپررئالیستی) که در ثبت جزئیات صحنه شانه به شانه عکاسی می زنند را نیز توضیح دهد.
معرفی و تحلیل بصری نگاره های نسخه خطی جَرون نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۱ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
39 - 52
حوزههای تخصصی:
جَرون نامه، حماسه ای منظوم و مصور متعلق به نیمه دوم دوره صفوی و مکتب نقاشی اصفهان است که در موزه بریتانیا نگهداری می شود. این اثر را به قدری شیرازی نسبت داده اند و داستان آن شرح نبرد سپاه ایران با پرتغالی ها در زمان شاه عباس اول و توصیف صحنه های رزم و رشادت های فرماند هان سپاه صفوی می باشد. ده نگاره جَرون نامه فاقد هر گونه امضا یا شناسه است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و شیوه استقرایی، جَرون نامه را به عنوان یکی از نسخه نگاره های ناشناخته هنر صفوی معرفی کرده و به بررسی جزییات صوری و مشخصات هنری تصاویر آن پرداخته است. نتایجی که محقق شده است نشان می دهد؛ نگاره های جَرون نامه در سه مضمون رزم، بزم و سوگواری به تصویر درآمده اند و عناصر بصری و ساختاری هر یک از آنها در خدمت موضوع قرار دارند. علاوه بر آن، از ویژگی های بصری خاص نسخه می توان به مواردی چون تناسب رنگ ها با فضای بیان گرانه و حسی، طراحی شتاب زده مناظر و تزیینات، چهره های منفعل، تعدد پیکره ها و پیروی ابعاد صفحه از تناسبات اشاره کرد. قرابت سبکی تصاویر جَرون نامه با اصول زیبایی شناسی مکتب نقاشی اصفهان متقدم و شیوه مبتنی بر سنت نقاشی ایرانی، در طراحی و قلم گیری، پیکره های فاقد شکوه و اهمیت انسان بر فضای تصویر به ظهور می رسد.
چیدمان کتیبه نگاری: درآمدی برکتیبه نگاری در ایران؛ در گفتگویی با آقایان دکتر فرهاد خسروی بیژائم، استاد احمد عبدالرضایی، دکترحمیدرضا قلیچ خانی و دکتر مهدی مکی نژاد
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی مجسمه سازی و برجسته کاری ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی خوشنویسی و کتابت ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی هنرهای صناعی تزئینی وغیره ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی ایران و اسلام
نقش موسیقی در جنگ ها و انواع سازهای رزمی در ایرانِ دوران اسلامی با نگاهی بر تصاویر نگارگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازهای مورد استفاده در جنگ ها، سازهای بادی، پوست صدا و خودصدا بود و سازهای زهی نقشی نداشت. هدف از تحقیق حاضر، مطالعه نقش موسیقی در جنگ ها و انواع سازهای رزمی در تاریخ ایرانِ دوره اسلامی است. روش تحقیق تحلیلی- توصیفی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. از نتایج این تحقیق می توان به کاربرد موسیقی در مراحل مختلف جنگ از جمله پیش از آن، حین جنگ و پیروزی پس از آن اشاره کرد که نواها و وزن های ویژه ای با عناوینی چون «طبل حربی»، «طبل آسایش» و «طبل بازگشت» اجرا می شد. با اینکه در منابع تاریخی، با کثرت فراوان نام سازهای رزمی مواجهیم، در نگاره ها، حضور معدودی از آن ها را مشاهده می کنیم. کرنای و نقاره مهم ترین سازهایی است که در موقعیت جنگی تصویر شده است. کرنای در تصاویر، انواع متنوعی را شامل می شود که از حیث چندبخشی بودن لوله صوتی، ضخامت و شکل لوله صوتی، وجود گره بر لوله صوتی، و ضخامت و شکل دهانه ساز تفاوت هایی را داراست. سرنا در قیاس با کرنای از فراوانی بسیار کمتری در جنگ ها برخوردار است. نقاره مهم ترین ساز پوست صدا در تصاویر است. طبل های دوطرفه در نگاره ها، به ندرت مشاهده می شود و سِنج تنها ساز خودصدای موجود در تصاویر است که حضوری کمرنگ دارد.
تأملی بر بحث های فلسفی معاصر درباره ی بی معنایی در هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنرها در آفرینش، کاربرد، تفسیر و در نتیجه معنا از هم متفاوتند. دشواریِ دستیابی به معنا، اهمیت مطالعه ی معنا و بی معناییِ هنر را مضاعف می کند. زمانی معنا در واقعیتی جست و جو می شد که اثر هنری بازنمود آن بود، اما در هنر غیربازنمای معاصر، معنا همان رازی است که هستیِ هنر بر آن استوار است. اکنون جای بسی تأمل است که بدون معنا، هنر چگونه هستی می گیرد و چرا برخی بی معناییِ هنر را تحسین می کنند وقتی هنوز چیستیِ آن را نمی دانند. در این پژوهش با استعانت از مطالعه و تحلیل داده های برآمده از آرای فیلسوفانِ تأثیرگذارِ معاصر، تلاش می شود خاستگاه پندار بی معنایی و راه حل آن در شناخته شده ترین نظریه ها جست و جو شود. به نظر می رسد این که معناسازی پروژه ای انسانی است، عامل رواج پندار بی معنایی است، در حالی که تفسیرپذیری، تمایز میان این و آن اثر، تاریخ هنر، تمایز هنر و غیر هنر مواردی هستند که با لحاظ آنها نمی توان معمای معنا را به بی معنایی ختم کرد. وقتی هدف، جست و جوی معناست، تحقق بی معنایی ممکن نیست و تفسیرپذیری، بقای اثر است. برای اثبات این ادعا می توان به نظریه هایی رجوع کرد که بی معنایی را نفی معناداری نمی دانند. چالش اساسی نظریه سیستمی همین است که تجربه ی بی معنایی که همان نیستی است ممکن نیست.
تولد سِرِناد، تزلزل تنالیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرناد Op. 24، از مجموعه کارهای آرنولد شوئنبرگ در هفت موومان برای آنسامبل هفت نفره شامل کلارینت، کلارینت باس، ماندولین، گیتار، ویولن، ویولن آلتو و ویولنسل در سال های 1921-1923 نوشته شده است. موومان های این اثر به صورت قرینه ای توسط آهنگساز تنظیم شده است که موومان چهارم این مجموعه به نام Sonnet، دارای ویژگی هایی همچون همراهی خواننده سولو با ارکستر، استفاده از منظومه شعری فرانچسکو پترارک شاعر بزرگ دوره رنسانس، بکارگیری سیستم دوازده نتی و تکنیک ریتروگراد سری برای خواننده (از بدو ورود در تقابل با ارکستر) است. هدف از این مقاله، شناسایی عوامل موثر بر زایش دوده کافونیک در موومان چهارم این مجموعه، با نگاهی به سیر تحول آهنگساز در دوره های کاری و زندگانی است که منجر به دگرگونی نظام موسیقی قبل از خود و شروع مدرنیته در موسیقی به معنای واقعی گردید. منتقدان، این مکتب را پس از مکتب اول با حضور بزرگانی همچون هایدن، موتزارت و بتهوون، مکتب دوم وین نام نهادند. روش بررسی این موضوع نیز آنالیز و تحلیل ساختاری قطعه از روی پارتیتور اثر بوده و نتایج آن شامل، شناسایی موومان چهارم مجموعه به عنوان قطعه دوازده نتی است که می توان آن را مقدمه ای در دستیابی آهنگساز به این تکنیک و خلق سوئیت برای پیانو Op. 25 دانست.
چیدمان عکس: آنچه که باید تغییر کند
حوزههای تخصصی:
خوانش ترامتنی صحنه کشته شدن نر گاو آسمانی در تصویرسازی های روایت گیلگمش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه گیلگمش از کهن ترین حماسه های منظوم بشری است که تاریخ ثبت آن را بر الواح گلی مکشوف از کتابخانه آشور بانیپال در حدود 1800 ق. م. رقم زده اند. این منظومه از شاهکارهای ادبیات حماسی جهان به شمار می آید که روایت آن در دوازده لوحه گلی ثبت شده و به شرح حوادثی می پردازد که گیلگمش (پادشاه اوروک) طی حل معمای مرگ تا پذیرفتن سرنوشت با آنها روبرو بوده است. این الواح گلی در طول تاریخ و در فرهنگ های گوناگون توسط مؤلفان بسیاری برگردانده شده و نظر نویسندگان و هنرمندان بسیاری را به خود جلب کرده است. از این میان بازآفرینی ادبی «احمد شاملو» با تصویرسازی «مرتضی ممیز»(1340 ه.ش) و تألیف «هانیبال الخاص» با تصویرسازی «منوچهر صفرزاده» (1351 ه.ش) در این نوشتار قابل تأمل است. با نظر به اینکه متن روایتی مشابهی دستمایه تصویرگری مصوران قرار گرفته، گوناگونی در تصاویر ایجاد شده دیده می شود که البته عوامل مختلفی در این امر دخیل هستند. این مقاله تلاش دارد با استفاده از شیوه توصیفی تحلیلی و با روش بینامتنی ( ترامتنیت) و رویکرد بیش متنی به بررسی عوامل مختلف در دریافت تصویرگران از این روایت (گیلگمش) و بازنمود متفاوت آن در آثارشان بپردازد. بنابراین از مهم ترین اهداف این پژوهش بررسی عوامل فرامتنی چون بافت و پیش متن های فرهنگی و عوامل درون مؤلفی در نظام های تصویری مشابه از روایت است، تا با مطالعه این موارد شناخت بهتری در مورد ساختارهای ژرف این تصاویر و میزان همگرایی و ارتباطشان پیدا کنیم. از سوی دیگر علل تفاوت های ظاهری را در نظام های تصویری این روایت با مطالعه موردی یک صحنه مشترک (کشته شدن نرگاو آسمانی) با وجود محتوای مشابه بررسی کنیم. نتیجه بررسی ها بیانگر این است که اگرچه این تصاویر دارای مضمونی مشابه هستند لیکن، به دلیل تفاوت هایی که ناشی از تأثیر عوامل فرامتنی و پیش متن های فرهنگی هنری مؤثر بر هنرمندان است، از دیدگاه های تخیلی متفاوت در بازآفرینی مصوران دیده می شود.
سفالگری در مند گناباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفالگری در گناباد که حداقل پیشینه ای سه هزارساله دارد، با مراکز هم عصر خود از شیوه ای یکسان پیروی می کرد. سفال مند با مصالح و تزئینات متفاوت، به عنوان پدیده ای نوظهور از اواخر قرن یازدهم هجری در مند رایج شد. این سفال که با سفال میبد یزد و شهررضای اصفهان شباهت زیادی دارد، درطول زمان از محیط نیز تأثیر پذیرفته است. سفال مند به دلیل داشتن نقش مایه های سنتی و رنگ های گرم و شاد، همواره جذاب و در مجامع هنری مطرح است. هدف مقالة حاضر، بررسی سفالگری در مند گناباد است. در این پژوهش، مواد اولیه و تکنیک سفالگری مند، چگونگی رنگ و لعاب کاری سفال های مند و نقوش به کاررفته در آن ها را بررسی می کنیم.
این مقاله ازنوع توصیفی است و اطلاعات آن را با روش میدانی (عکس، گزارش و مصاحبه) و کتابخانه ای (یادداشت نویسی و گردآوری اطلاعات از منابع) جمع آوری کردیم. همچنین، از پژوهش های باستان شناسی، اطلاعات تاریخی، جمع بندی ها، نتیجه گیری ها و تحلیل های به دست آمده استفاده کردیم. بخش های اصلی مقاله شامل طرز تهیة مواد سفال، نقوش و لعاب است. مهم ترین ویژگی سفال مند عناصر تزئینی برگرفته از طبیعت است که در چهار گروه انسانی، حیوانی، گیاهی و هندسی جای می گیرند و نشان دهندة آیین ها و باورهای کهن ایرانی در خاستگاه آن نگاره ها هستند.
پژوهشی بر آلات موسیقی دوره اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران باستان اشکانی فرهنگی
- حوزههای تخصصی هنر و معماری تاریخ هنر تاریخ هنر ایران پیش از اسلام هنرسلوکیان و اشکانی
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای نمایشی موسیقی و آواز ایران و اسلام تاریخچه ایران باستان
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای نمایشی موسیقی و آواز جهان سازها
چیدمان خوشنویسی، گرافیک و نقاشیخط: مطالعه تطبیقی دو سبک رایج خط نستعلیق (سبک میرعماد الحسنی و محمدرضا کلهر)
حوزههای تخصصی:
قلم نستعلیق به عنوان دومین خط خاص ایرانیان در دوره اسلامی، پس از شکل گیری و پیدایش به همت خوشنویسان از دوره ای به دوره دیگر شاهد ویژگی ها و اختلافاتی هر چند جزئی در ساختار حروف، کلمات، اتصالات و نیز ترکیب بندی ها شد و در نتیجه این اختلافات جزئی، خوشنویسی نستعلیق هر یک از دوره ها از هم متمایز گشت. برخی از خوشنویسان شاخص هر دوره، ابتکارات و خلاقیت های نوینی را در ارتقاء زیبایی و تکامل خط نستعلیق به کار بردند که منجر به شکل گیری، تکمیل و ترویج طریقه و روش نگارش آنان شد. بعدها اقدامات و تلاش آنان توسط شاگردان و پیروانشان توسعه و ترویج یافت تا اینکه امروزه در خوشنویسی نستعلیق با دو قالب و ساختار متمایز با نام های ""مکتب قدیم"" یا ""مکتب میرعماد"" و ""مکتب جدید"" یا ""مکتب کلهر"" روبه رو هستیم. میر عماد الحسنی قزوینی از هنرمندان دوره صفوی نامدارترین خوشنویس نستعلیق که تکامل این قلم با نام وی رقم خورده است با عنایت به پیشینیان موجد سبکی شد که خوشنویسان پس از او به خط وی اقتدا نمودند. سبکی که در آن دوایر، اتصالات و کشیده ها قدری درشت تر از حد معمول و در عین حال از تناسـب کامـلی برخوردار بودند. اندام حروف نیز بسیار مسـتحکم، واضح و مشـخص و همچنین با ظرافتی استادانه نگاشته می شد و اما میرزا محمدرضا کلهر از خوشنویسان برجسته دوره قاجار با تکیه بر نبوغ سرشارش نیز براساس اصول و خواست زمانه، برپایه سبک میرعماد سبکی را پی ریخت که قلم نستعلیق را با صنعت تازه وارد چاپ سنگی آشتی داد. وی طی این فرآیند در ساختار حروف و کلمات نستعلیق با پرهیز از نازک نویسی و تیزنویسی، نوعی چاق نویسی را مرسوم ساخت که در آن دوایر کوچکـتر و تنگ تر نوشته شده و کشیده ها و فاصله پیوند حروف و کلمات کوتاه تر و ضخیم تر می شدند.
بررسی نمودهای آراء و نظریات باختین در تئاتر استانیه فسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ولادزمیر استانیه فسکی، یکی از شناخته شده ترین کارگردانان اخیر تئاتر می باشد. وی بعنوان موسس و کارگردان هنری گروه تئاتر گارژنیتزه، دستاوردهای بسیاری را در زمینه های فرآیند تولید و اجرای تئاتر کسب نموده و این دستاوردها مورد توجه بسیاری از گروه های اجرایی و نظریه پردازان قرار گرفته است. بنابر اعتقاد بسیاری از منتقدان و نظریه پردازان عرصه ی تئاتر از جمله پال آلین محقق انگلیسی، مهم ترین علل کسب دستاوردهای کم نظیر در تئاتر گارژنیتزه، نهفته در ریشه ها و بنیان های نظری بکار گرفته شده در فرآیند تولید و اجرای تئاتر توسط استانیه فسکی است. شناخت بنیان های مورد اشاره ، در وهله ی نخست می تواند پاسخگوی چرایی تاثیرگذاری و جذابیت آثار استانیه فسکی و در وهله ی بعد می تواند کمکی شایان به گروه های اجرایی ای باشد که تلاش می کنند با بکارگیری این متد، آثار ارزشمندی را در حوزه ی تئاتر ارائه نمایند. در مواجهه با فرآیند تولید و اجرای آثار استانیه فسکی، نمود آراء و نظریات باختین مشاهده می شود. از همین رو، این پژوهش تلاش می نماید با بررسی دقیق تر فرآیند تولید و اجرای آثار استانیه فسکی، جایگاه آرای باختین در این آثار را مشخص نماید. مهم ترین دستاوردهای این تحقیق توصیفی- تحلیلی که با استفاده از منابع کتابخانه ای به انجام رسیده، شامل: تشخیص ارتباط مستقیم ایده های اولیه ی اکسپدیشن/ گدرینگ تئاتر استانیه فسکی با نظریه "کارناوال"، و ارتباط اکسپدیشن/ گدرینگ و تمرینات گروه با نظریات باختین در باب "منطق گفتگویی"،"فلسفه کنشی" و "دیگربودگی" می باشد.
چیدمان عکس: نگاهی به سیر نظریه پردازی در عکاسی
حوزههای تخصصی:
بررسی هویت معنوی مبتنی بر صفات در طراحی محصول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
73 - 84
حوزههای تخصصی:
بشر بر اساس فطرت الهی خود، قابلیت درک معنویت و حضور خداوندی را در تعاملاتش دارد. نیاز انسان به پرورش معنوی، انکارناپذیر است؛ اما تاکنون در طراحی صنعتی و مطالعات پیرامون آن، به قدر کافی به این نیاز فطری توجه نشده است. در پژوهش حاضر، طراحی محصول بر اساس این خصیصه کاربران بررسی شده است. هدف این مقاله، شناخت عوامل مؤثر بر ایجاد هویت معنوی محصول و احساسات معنوی کاربران است تا بتوان راهکاری را جست وجو کرد که هدایتگر طراحان در این مسیر باشد. این پژوهش نظری، بر مبنای فرایند برایان لاوسون شکل یافته و به دنبال آن، مطالعات کتابخانه ای و میدانی بر اساس مراحل سه گانه بررسی، تلفیق، ارزیابی و تعاملشان با یکدیگر انجام شده است. ساختار پژوهش بر اساس گروهی از واژگان بنا شده است. این واژگان که بیان کننده مشخصه های عملکردی، سمبلیک و استتیکی محصولات اند، از دو مسیر به دست آمده اند: گروه اول، با مروری بر مطالعات در زمینه هنر و معنویت، به ویژه هنر اسلامی و گروه دیگر، با مراجعه ای ساختاریافته به صفات خداوند در منبع مکتوب و بی نقص معنویت، یعنی قرآن کریم. کلیدواژگان و صفات مذکور با تحلیل های کیفی و محتوایی غربال شدند. در نتیجه، فهرستی نهایی از کلیدواژگان به دست آمد که طراحی محصولات بر اساس آن ها، ممکن است بر تجلی هویت معنوی در فرایند استفاده کاربران و به ویژه استفاده کنندگان ایرانی مؤثر واقع شود.
چیدمان عکس: ضرورت مباحث نظری در عکاسی؛ در گفتگویی با دکتر محمد ستاری، دکترمهدی مقی منژاد، دکتر محمدعلی بیدختی، نادر داوودی، محمدمهدی رحیمیان، مهرداد افسری
حوزههای تخصصی:
رویکرد شناختی به روایت اعتمادناپذیر در سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است تا مفهوم روایت اعتمادناپذیر را که بیشتر در حوزه ادبیات مورد مطالعه بوده است، در سینما بررسی نماید و چگونگی کارکرد راوی اعتمادناپذیر را از منظر نظریه شناخت در سینما طرح کند. بدین منظور، تلاش شده است بررسی شود چگونه خالق روایت سینمایی، در قالب کنش ها، گفتارها، نمودهای بیرونی و رفتاری، نشانه های محیطی و تصویری-صوتی، حس و حال فضا و شخصیت پردازی، روایت (راوی) سینمایی اعتمادناپذیر را ترسیم می کند و مخاطب با توجه به نشانه های موجود در اثر و چگونگی پیشبرد روایت، درجات گوناگونی از اشراف به جهان روایت پیدا می کند. بنابراین، این پژوهش پس از تبیین رویکرد شناختی پژوهشگرانی چون دیوید بوردول، نوئل کرول، گرگوری کوری و توربن گرودال در مطالعات سینمایی، و با تمرکز به رویکرد شناختی بوردول، علاوه بر مرور دسته بندی های پژوهشگران درباره انواع روایت اعتمادناپذیر، مدل تحلیلی هنسن را از چگونگی کارکرد روایت اعتمادناپذیر در سینما بررسی می نماید و نتیجه می گیرد که نظر به دخالت نوآوری در آفرینش روایت های تازه و امکان پیدایش گونه های جدید در هر نوع هنری، الگوهای گوناگون روایت و از جمله روایت اعتمادناپذیر، چارچوبی محدود و از پیش تعیین شده نداشته، با گذشت زمان و ارائه روایت های جدید ممکن است اشکال تازه ای از آن نیز ساخته شوند.