فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی متون ادبی از چشم انداز نظریات کارل گوستاویونگ، از جمله رویکردهای نقد روان شناسی است. یونگ شخصیت را یک واحد می داند که از سیستم های مختلف روانی فراهم آمده است. این سیستم های به ظاهر جدا، در اصل به هم وابسته اند و بر هم تاثیر متقابل دارند. تجلیات ناخودآگاه، کهن الگو نامیده می شود؛ تصاویری جهان شمول، با ریشه های عمیق تاریخی که به حوزه ی ناخودآگاه جمعی تعلق دارند و مظاهر آنها به صورت های گوناگون، در رویا انعکاس می یابد. براساس این رویکرد، توجه به اسطوره ها و نمادهای موجود در متن، از جمله ابزارهای شناخت دنیای متن و نشان دهنده ی پیوند میان ادبیات و روان کاوی است که چشم اندازی درخشان در برابر تحقیقات و پژوهش های میان رشته ای گشوده است. اسماعیل خلج، از دید کمیت و کیفیت آثار، نمایش نامه نویس نامدار ایران در حوزه ی «درام قهوه خانه ای» است. «نمایش نامه شماره6» از هفت نمایش کوتاه او، از جمله آثار مستعد خوانش با رویکرد نقد کهن الگویی است. پژوهش از نوع تحلیل محتواست که با بهره گیری از اسناد و منابع کتابخانه ای از طریق گردآوری منابع و یادداشت برداری، انجام شده است. هدف پژوهش، بررسی متن یادشده از دید کهن الگوهایی است که در سیر روایت، به کارگرفته شده است. نتیجه ی پژوهش، نشانگر حضور اغلب کهن الگوها در نمایشنامه است. این کهن الگوها بسیار محکم و نظام مند به کارگرفته شده اند؛ به گونه ای که می توان گفت دانش نویسنده از دیدگاه های یونگ، در پیش فرض هایی که روایت بر اساس آن پدید آمده، تاثیرگذار بوده است.
برگرفتگی های نقاشی معاصر ایران از یک نگاره بهزاد (گریز یوسف از زلیخا)
حوزههای تخصصی:
بررسی روابط میان متن ها که از دیر باز توجه محققان را به خود جلب کرده بود در قرن بیستم به شکل نظام مند و جدی در قالب نظریه بینامتنیت توسط کریستوا و بارت مطرح و نظریه پردازی شد. ژنت با بهره گیری از نظرات کریستوا انواع روابط میان متن ها را با عنوان ترامتنیت نامگذاری و آن را به پنج گونه تقسیم کرد که بیش متنیت یکی از آنهاست. مقاله حاضر در دو بخش مباحث نظری و نقد عملی، نخست به بررسی و شرح روابط بیش متنی از منظر ژرار ژنت و گونه شناسی این روابط متنی می پردازد. و سپس در بخش دوم سه نقاشی از آثار نقاشان معاصر ایران با رویکرد بیش متنیت تحلیل می شوند. علت انتخاب این سه نقاشی توجه و برگرفتگی آنها از یک نگاره بهزاد به عنوان پیش متنی واحد بود که زمینه لازم برای بحث و تحلیل بیش متنی را فراهم می آورد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی داده های برآمده از مطالعه کتابخانه ای درباره بیش متنیت، و مشاهده آثار، از مفاهیم مورد توجه در بررسی و مطالعه نقاشی معاصر ایران بهره خواهد گرفت. تحلیل این آثار تلاشی به منظور رمزگشایی از آنها و یافتن الگوی مناسب برای توصیف، نقد و تحلیل هنر معاصر ایران و ارتباط آن با هنر سنتی گذشته است.
چگونگی اثرگذاری شخصیت مسکات در انیمیشن هایِ تبلیغاتیِ محصولاتِ غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت های مسکات در طی چند دهه اخیر توانسته اند حضور خود را در عرصه تبلیغاتِ تلویزیونیِ محصولاتِ تجاری به معرض نمایش بگذارند. نقش مسکات در شناخت محصولات تجاری، سبب ارتباط آنان با مقوله برندسازی شد. از آنجا که بخش قابل توجهی از محصولات تجاری را، تولیدات خوراکی تشکیل می دهند، این پژوهش برآنست تا اثرگذاری شخصیت مسکات در انیمیشن هایِ تبلیغاتیِ محصولاتِ غذایی با هدف بازنمودِ هویتِ برندِ این محصولات را به عنوان مسئله اصلی خود مورد مداقه قرار دهد. در همین راستا، نویسندگان، با تکیه بر آرای محققینی چون، پیاژه، ولز، اولینز، گارستون، نِدریچ و .... به دنبال تشریح مسائل ذیل می باشند: • تعیین شاخصه های مسکات موثر بر ارتباط بین مصرف کننده و محصولات غذایی. • ارتباط بین مسکات با «اعتماد و باور به محصول تجاری». • مسکات بعنوان رویکردی نوین در تبلیغات (انیمیشنی) جهت ماندگاری محصولات تجاری در اذهان. بر اساس یافته های مقاله ، بواسطه کاراکتر مسکات، اعتماد لازم بین مصرف کننده و محصولات غذایی رقم می خورد. مسکات ها، قادرند بستر مناسبی را جهت اشاعه ی محصولات غذایی ایجاد نمایند. همچنین حضور کاراکترهای مسکات در تبلیغات بر شاخصه های روانشناسی مخاطب تاثیر بسزایی می گذارد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. همچنین از نمونه های شاخص مسکات برای بازیابی ویژگی های نامبرده استفاده شده است.
نقش رویداد هنری "چهار سالانه پراگ" (پی کیو ) در تبیین طراحی صحنه معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تاریخ معاصر طراحی صحنه به خصوص از حدود نیم قرن گذشته تا کنون، رویداد چهارسالانه پراگ (پی کیو)، نقش مهمی در تبیین طراحی صحنه معاصر دارد. پی کیو طی چندین دهه با دستاوردها و نوآوری هایی که در آن تجربه می شود، تعاریف سنتی طراحی صحنه را دستخوش تغییر می کند. در این مقاله تلاش می شود به اینکه چگونه تجربیات پی کیو، تعاریف و چارچوب های طراحی صحنه و فضا را تحت تأثیر قرار می دهد؟، پاسخ داده شود. در این مجال، فرض نگارنده بر این است که رویداد هنری چهار سالانه پراگ، در تغییر تعاریف و محدوده طراحی صحنه در زمان معاصر موثر است. ضمن بررسی دستاوردهایی مانند طراحی صحنه به مثابه اجرا، چالش فضای مشترک و عناصر آن، فضای معماری ناپایدار، و نقش اشیا و سازندگان در نتیجه این رویداد به مثابه جنبش هنری تاریخ معاصر قلمداد می شود که طراحی صحنه و برخی دیگر از هنرهای پیرامون خود را تحت تاثیر قرار داده و در تغییر و تحولات هنری و بینافرهنگی پیشرو است. این مقاله به روش کیفی انجام و به شیوه تحلیلی و توصیفی نگارش شده است و اطلاعات آن با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای و مشاهدات میدانی، جمع آوری شده است.
پدیده شناسی زمان در حفاظت و مرمت آثار تاریخی و فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
8 - 18
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پدیده شناسی زمان به عنوان بعد چهارم و اصل موجودیّت اجسام در حفاظت و مرمت انجام شده است. مسأله این است، بعد زمان در آثار چیست؛ چگونه مورد شناسایی قرار می گیرد؛ چه نقشی در حفاظت و مرمت دارد. برای حل مسأله با راهبرد پدیده شناسی زمان انحای پدیدار شدن آن بر آگاهی انسان تحلیل شده است؛ بدین قرار زمان با رویداد، فرهنگ مادّه ای ، لایه های فرسودگی، مکان و انسان معادل است و بر آگاهی پدیدار و تقویم می شود. در نتیجه بر مبنای شناخت پدیده شناسانه ی زمان و ارتباط آن با اصل موجودیّت اثر، حفاظت سطوح فرسوده به عنوان انباشت لایه های اکنون ضروری است؛ سنجش فرسودگی ها بر مبنای اصول زمان مندی مادّه و ارتباط آن با حرکت و دگرگونی امکان زمان سنجی، تحلیل های آسیب شناسی، اتّخاذ روش های مناسب حفاظت بهینه را فراهم می کند. پدیده شناسی زمان، انسان را در افق اهداف فرایندهای مداخله ای اثر قرار داده و پاسخگوی سؤالات اساسیِ حفاظت و مرمت پست مدرن است و افزون بر آنالیز مادّه ا ی، آنالیز فرامادّه ای اثر را نیز مقرّر می کند. با تمرکز بر مفهوم فرهنگ مادّه ای، زمان بدن مند یا زمان انسانی نیز علاوه بر زمان ساخت، زمان سپری شده، زمان مواجهه با اثر، در مرمت مطرح میشود. حفاظت بقایای گذشته، سبب فهم گذشته در زمان حال و آغاز فرایند انتقال گذشته از حال و هم زیستی آن با آینده است.
مطالعه ویژگی نقاشی های دیواری تمدن اژه ای(مینوسی، میسنی)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش روی، مطالعه ویژگی نقاشی های تمدن های اژه ای1(مینوسی، میسنی) است. هدف اصلی، با استفاده از نظریه زیباشناختی در بخش های هنر- باستان شناسی، نشان دادن ویژگی های هنر نقاشی دیواری تمدن اژه ای به روش مطالعات کتابخانه ای انجام شد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بود که برای تفسیر و تحلیل داده ها به سه روشِ 1. تفسیرترکیب محور، . روش تحلیل، . نشانه شناسی انجام گرفت. نتایج درسه بخش استنباطی، توصیفی و نشانه شناسی شامل: در آمار استنباطی، ضریب همبستگی مثبت بین هنر نقاشی کاخ کنوسوس، باهاگیاتریادا نشان از رابطه معنادار بین دو تمدن نام برده دارد. نقاشی های این دوکاخ با نقاشی کاخ تیرنس روابط همبستگی معناداری ندارند و فقط دو تمدن کنوسوس و هاگیاتریادا بریکدیگر اثرگذار بوده اند. نتایج آمار توصیفی نشان داده: هرسه کاخ از نظر رنگ(رنگ های درخشان، اشباع، متضاد و مکمل)، و از نظر محتوا(مضامین اسطوره ای، اجتماعی، جنگی و احساسی) با یکدیگر تفاوت داشته اند. نتایج چیستی وچگونگی نشان داد که نقاشی های تمدن اژه ای به سبک امپرسیونیسم4 با تکنیک فرسک5 بوده است. تاریخ این سبک به تمدن اژه ای درکاخ کنوسوس6 تعلق دارد. در نتایج نشانه شناسی، اژه ای ها به مسائل درونی و صلح توجه داشته اند و نقاشی ها از هماهنگی، خلاقیت و تخیل برخورداربوده اند.
نظم گفتمانی در نمایشنامه مرگ یزدگرد بر اساس نظریه فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمایشنامه مرگ یزدگرد شامل نظام های گفتمانی است که در تحلیل های اولیه قابل شناسایی نیستند. اما با تحلیل گفتمان انتقادی می توان به سویه های اجتماعی و ایدئولوژیکی از متن دست یافت که در روش های دیگر قابل دریافت نیستند. در مقاله حاضر سعی بر این است که با تحلیل نمایشنامه در ساحت تحلیل گفتمان انتقادی، سویه ها و گفتمان های متعارض و متضاد حاضر در آن بررسی شوند. در مقاله حاضر تلاش نویسندگان بر این بوده است که با روش نورمن فرکلاف در تحلیل گفتمان انتقادی، نظم گفتمانی یا ترکیب بندی گفتمان های مختلف با قلمرو مشترک در این نمایشنامه را تحلیل کنند. این روش که بنیان تئوریک خود را با نظریه فوکو آغاز می کند مبتنی بر اصل رابطه مستقیم بین ایدئولوژی و قدرت با زبان است. اما نورمن فرکلاف توانست با بسط نظریه میشل فوکو صورت بندیِ رابطه علمی و عملی بین زبان و مناسبات قدرت و ایدئولوژی را ممکن سازد. حاصل آن که وجود دو گفتمان متعارض باستان گرایی و ضد باستان گرایی و نیز گفتمان های اصالت روایت تاریخی و گفتمان نقض روایت تاریخی که در فرم و محتوای نمایشنامه وجود دارد، نظم گفتمانی این نمایشنامه را تشکیل می دهد که با دیدگاه تحلیلیِ فوق به موضوع اصلی تغییر نظام سیاسی هم در نمایشنامه و هم در زمان نگارش متن اشاره دارد.
خط مشکّل (تحول و تطور فرم ومفاهیم آن)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با این فرضیه شروع شد که تحریم مذهبی و کلامی تصویر پیکره ای در صدر اسلام، خطاطان و خوشنویسان را به مشکّل سازی حروف رهنمود کرد و با انتقال مفاهیم و وجوه ارتباطی آن، ارزش های بصری والایی به خوشنویسی بخشید. خطاطان و خوشنویسان در ابداع خطوط مشکّل و با توجه به مواریث مذهبی و فرهنگی به افق های وسیعی از هنرتجسمی دست یافتند و حروف را من حیث حروف و نیز فرم های آن راه مشکّل سازی کردند. آنها انواع مشکّل ها را پدید آوردند و در این پدیداری از انواع قلم ها چون کوفی و نسخ و ثلث و رقاع و تعلیق گرفته تا نستعلیق و شکسته نستعلیق و غیره بهره گرفتند. مهمترین دستاورد آنها در مشکّل سازی بهره گیری از نمادهای انسانی و جانوری و گیاهی از برای تفسیر و توجیه بعضی از مفاهیم قرآنی و فرهنگ اسلامی بود. خط معرفت تصویرالفاظ شد؛ الفاظی که خود به تصویری جاندار و پرمفهوم بدل گشت و این شاخه از هنر اسلامی را در حد فاصل نوشتار و تصویر قرار داد. در این مقاله ارتباط نهادی خط و تصویر با بهره گیری از سه فرآیند وصف(چیستی) ارزیابی(چگونگی) و نقادی علمی در بوته بحث و فحص قرار گرفت.
کلیشه سازی در گذار از صفحه آرایی سنتی به چاپ سنگی دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
37 - 46
حوزههای تخصصی:
دوران قاجار، مصادف با نفوذ فرهنگ وهنر و ساخته های صنعت غرب در ایران است . برخی از این اتفاقات، به دنبال تبادلات سیاسی و ورود اختراعات و صنایع جدید نظیر دستگاه های چاپ، دوربین عکاسی و... تاثیر به سزایی بر هنر سنتی ایران گذاشت. کلیشه سازی، از شیوه های رایج حاکمان در جهت یکدست سازی فرهنگی و حفظ همبستگی است. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و با مقایسه دو سند دوره قاجار -یکی دستنویس و دیگری چاپ سنگی- که هر دو مربوط به دهه ی اول قرن چهاردهم هجری است، دستاوردهای جدید صفحه آرایی با توجه به کتاب آرایی سنتی را مورد سوال و تحلیل قرار داده و کلیشه سازی دوره قاجار را که برگرفته از فرهنگ ملی و سیاست گذاری های حکومتی بود، به ویژه درکلیشه های تصویری بررسی می کند. از نتایج این تحقیق آنست که؛ با توجه به تاثیرات چاپ سنگی، یکی از دستاوردهای صفحه آرایی این دوران، کلیشه سازی و ارائه ی الگوهای تصویری مبتنی بر حافظه فرهنگی و علایق مردم و سلیقه های سیاسی و حکومتی است. این کلیشه ها، برداشتی از سمبل های ملی و باستانی و نُسَخ دستنویس هستند که با شکل کارکردی جدید، توسط هنرمندان و دست اندرکاران چاپ سنگی، به دوران معاصر انتقال یافت.
نقش ساز تمبک در همنوازی با سازهای ملودیک موسیقی کلاسیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقدان نظام منسجم، مدوّن و معین ریتمیک-متریک برای ساز تمبک در همنوازی با سازهای ملودیک موسیقی کلاسیک حال حاضر ایران، موجب سردرگمی نوازندگان، آشفتگی اجراها و عدم دستیابی به نتایج دلخواه در همنوازی ها وغیره می شود. مانند شاخه های دیگر علوم می توان از تجارب موفق که به هر شکل پدید آمده است به نتایجی برای رفع این مشکلات دست پیدا کرد. هدف کلی این مقاله ایجاد منبعی برای کمک به تدوین روش های علمی تر اجرا و آهنگسازی برای تمبک، توسط نوازندگان این ساز و آهنگسازان است. شیوه ی تحقیق در مقاله ی حاضر، توصیفی و تحلیلی می باشد. اطلاعات و داده های اولیه ی پژوهش از طریق آوانگاری و شنود آثار صوتی موجود، توسط نگارنده به دست آمده است. جامعه ی آماری در این تحقیق تمامی آثار صوتی از همنوازی ها- شامل سازهای ملودیک و تمبک در موسیقی کلاسیک ایران می باشد. نمونه گیری به صورت غیرتصادفی و انتخابی است. داده های تولیدشده ی مقاله شامل زمان و شکل ورود تمبک در ابتدای قطعه، میزان نماها، فیگورهای ریتمیک اجرایی تمبک و سایر سازها، تکنیک های مورد استفاده ی تمبک، اساس بداهه یا غیربداهه بودن،کمی و کیفی بودن ریتم اجرایی سازها، حضور و نقش تقسمات استقراضی، نسبت خط ریتم تمبک با ملودی، بخش پایانی و تمپو می باشد. نگارنده پس از بررسی موارد فوق و یافتن نتایجی کلی، با نگاهی بر تمام یافته ها، نتایج دقیق تر و جامع تری را نیز ارائه کرده است.
مفهوم «تراژدی اگزیستانسیالیستی» در نمایشنامه «مانفرد» اثر لرد بایرون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگزیستانس ها وجود را تراژیک می دانستند و معتقد بودند آدمی هیچ گاه از این وضعیت بغرنج راه فراری نخواهد داشت. در فلسفه آنها، «تراژدی اگزیستانسیالیستی»، تراژدی انسانِ تنهایِ بدون پناهی است که گام به گام به سوی نیستی کشیده می شود و آگاهی از موقعیت اش در هستی، او را دچار دلهره و اضطراب می کند. یک قرن پیش تر نیز، رمانتیک ها زندگی را همین قدر بدبینانه و پوچ و وهم آلود می دیدند و نسبت به پیرامون خود احساس بیگانگی داشتند. به خاطر همین نگرش مشابه است که محققین، جنبش اگزیستانسیالیسم را تا حد زیادی تحت تاثیر رمانتیسم دانسته و معتقدند بخشی از گفتمان خود را از آن ها وام گرفته است؛ به نحوی که برای یافتن ریشه مفاهیم اساسی اگزیستانسیالیسم، باید در آثار رمانتیک ها جست وجو کرد. هدف این پژوهشِ تطبیقی، بررسی تشابهات جنبش های اگزیستانسیالیسم و رمانتیسم با محوریت مفهوم «تراژدی اگزیستانسیالیستی» است. پژوهش پیشِ رو با رویکردی تاریخی-تحلیلی، عناصر اساسی این تراژدی یعنی «ترس و اضطراب»، «بیگانگی و ازخودبیگانگی» و «نیستی و پوچی» را در نمایشنامه «مانفرد» و دوره رمانتیسم بررسی کرده است. نتیجه نشان می دهد که عناصر تراژدی اگزیستانسیالیستی در مانفرد وجود داشته و بنیان این تراژدی رمانتیک-بایرونی را شکل می دهند: «مانفرد» داستان انسانی مضطرب و بیگانه با جامعه است که بی توجه به مذهب به دنبال رهایی و آرامش خود می گردد.
ریخت شناسی خواب نگاره های شاهنامه ی تهماسبی بر اساس نظریه پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
65 - 76
حوزههای تخصصی:
از مباحث مهم نگارگری، بررسی شکل شناسانه ی عناصر تصویری و کارکرد آن ها در پیشبرد روایت تصویری است. این پژوهش، با هدف دست یابی به این مهم، خواب نگاره های شاهنامه تهماسبی را مورد بررسی ریخت شناسانه قرار داده است. لذا این سؤال را طرح کرده است؛ عناصر سازنده ی نگاره های شاهنامه ی تهماسبی در بازتولید موضوع خواب و رؤیا چه کارکرد و خویشکاری ای دارند؟ این تحقیق از زاویه ای نو به موضوعی که تا کنون مورد توجه قرار نگرفته، پرداخته است. کمبود یا نبود پژوهشی در نگارگری با موضوع "خواب" و "رؤیا"، نگارندگان این تحقیق را بر آن داشت تا به شیوه ی توصیفی - تحلیلی، به بررسی شکل شناسانه ی داستان های مصور شاهنامه ی تهماسبی با موضوع رؤیا بپردازند. با توجه به یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت، که خویشکاری عناصر تصویری در سه حوزه قابل دسته بندی است. 1- تمام عناصر تصویری به ساختار شکلی اثر کمک کرده و ترکیب بندی آن ها را تکمیل می کنند. 2- برخی از خویشکاره ها در هر سه نگاره مشترک هستند و می توان کارکرد آن ها را در حیطه ی روایت صریح داستان دانست. 3- برخی از عناصر تصویری در هر سه نگاره، کارکرد نمادین دارند. تعداد این عناصر نمادین کم و زیاد می شود اما در هر سه نگاره چنین عناصری دیده می شود.
ارتباط میزان ساعات تمرین با اضطراب و عملکرد اجراییِ دانشجویان نوازندگی سازهایِ غربی در امتحانات عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختصاص زمان لازم برای تمرین، عاملی اساسی در رشد مهارت های اجرایی، کاهش اضطرابِ مخربِ هنگام اجرا و بهبود عملکرد تحصیلی است. هدف از این پژوهش، یافتن روابطی معنی دار بین ساعات تمرین و اضطراب اجرایی و عملکرد تحصیلی دانشجویان رشته نوازندگی موسیقی جهانی دانشگاه هنر است. این مطالعه ی همبستگی-پیمایشی، به صورت مقطعی در دی ماه سال 1395 روی 102 نفر از دانشجویان کارشناسی نوازندگی موسیقی جهانی انجام شد. اطلاعات مربوط به ساعات تمرین هفتگی، روزانه و اطلاعات دِموگرافیک، با تکمیل پرسش نامه ای به صورت خود-گزارش دهی جمع آوری شد. میزان اضطراب با پرسش نامه های اضطراب صفت-حالت اسپیلبرگر و اضطراب اجرایی آزبُرن-کِنی ارزیابی و عملکرد تحصیلی بر اساس معدل کل دروس عملی به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t-مستقل و تحلیل رگرسیون چندگانه، توسط نرم افزار SPSS نسخه 22 در سطح معنی داری 05/0 انجام شد. نتایج نشان داد، بین ساعات تمرین و اضطراب و عملکرد تحصیلی دانشجویان، ارتباط معنی داری وجود ندارد. همچنین از بین متغیرهای دموگرافیک، سال های نوازندگی به عنوان متغیر پیش بینِ عملکرد تحصیلی در حاشیه معنی داری بود. با توجه به نتایج، به نظر می آید ساعات تمرین دانشجویان اثربخشی لازم را در بهبود عملکرد تحصیلی و کاهش اضطراب ندارد. لذا در نظر گرفتن برنامه ای آموزشی جهت آشنایی دانشجویان با روش های صحیحِ تمرین مفید به نظر می رسد.
چالش درون و بیرون در آثار نقاشی ایرانی با توجه به خوانشِ دریدا از پارارگونِ کانت
حوزههای تخصصی:
دریدا در خوانشی از«نقد قوه حکم»کانت، مفهوم پارارگون را در سایه قاب مورد بررسی قرار داده است. کانت با طرح پارارگون مرزهای غیرقابل نفوذی بین درون و بیرونِ اثر هنری ترسیم می نماید که به فرمالیسم و یا باور مشهورِ هنر برای هنر منجر شده است. سوال بنیادین این مقاله نیز دقیقاً براساسِ همین طرحواره صورت گرفته است: با توجه به مفهوم پارارگون، چگونه می توان چالش درون و بیرون در آثار نقاشی ایرانی را تحلیل نمود؟ باطرح این سوال، با هدف مواجهه ای دیگرگونه با متن(اثر هنری) و خوانش دیکانستراکشن، آثار از طریق پارارگون و رابطه بینامتنی به ساحت هایی غیر از زیبایی شناسی- فلسفه، ادبیات، تاریخ، جامعه شناسی، اخلاق، فرهنگ و... پیوند می یابند. مقاله ضمن مروری کوتاه بر آرای دریدا و تحلیل مفهوم پارارگون و برملا کردن تناقضات پنهان در آرای زیبایی شناسی کانت، به روشی کیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی به واکاویِ نقاشی ایرانی پرداخته، و مهمترین چالش مطرح شده در پارارگون کانت، یعنی درون و بیرون را در آثار نقاشی ایرانی ردیابی می نماید. اینگونه خوانش می تواند به مثابه رهنمونی روش شناختی، در حوزه های متنوع تجسمی بکار آید.
مطالعه تطبیقی نظریه لوسی لیپارد با آثارآیینه کاری منیر شاهرودی فرمانفرماییان
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر افزایش حضور زنان در عرصه هنر بین المللی مورد توجه قرار گرفته است. افزایش حضور زنان در عرصه هنرهای تجسمی بخصوص نقاشی در دهه های اخیر شاهد تحول و رشد فراوانی بوده است. افزایش حضور زنان در عرصه هنرهای تجسمی بخصوص نقاشی میدانی برای بررسی می گشاید تا بتوان نقش زنان را در عرصه هنرهای تجسمی دوران معاصر بررسی کرد. زنان معمولاً"مضامین جنسیتی را در آثار خود استفاده می کنند و از آثار خود برای نشان دادن هویت و بازنمایی خود و جنسیت بهره می گیرند. در این پژوهش به مطالعه آثار منیر شاهرودی فرمانفرماییان هنرمند معاصر ایرانی پرداخته می شود که در عرصه بین المللی فعالیت درخشانی داشته است. آثار او به شیوه آیینه کاری سنتی بر مبنای هندسه و شکست آینه ها صورت می گیرد، از این لحاظ می تواند با نظریه حفره لوسی لیپارد نظریه پرداز معاصر در حوزه جنسیت مورد تطبیق قرار گیرد که بر مبنای شکست بنانهاده شده است. در این پژوهش مبانی نظری در حوزه جنسیت و نظریه لیپارد به عنوان گرایش نظری مورد مطرح می شود و سپس آثار منیر فرمانفرماییان با این دیدگاه مورد مطالعه و واکاوی قرار می گیرد. محتوای پژوهش حاضر کیفی است و براساس روش شناسی توصیفی- تحلیلی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است. این سوالات در این پژوهش مورد مطالعه قرار می گیرد: جنسیت زنانه در آثار فرمانفرماییان چگونه تعریف می شود؟ آثار منیر فرمانفرماییان با نظریه لوسی لیپاردچگونه تحلیل می شود؟ نتایج یافته های این پژوهش حاکی از آن است که آثار منیر فرمانفرماییان دارای بار زیبایی شناسی ایرانی اسلامی است و مبنای اصلی آثارش برمبنای شکست آینه ها و نظم هندسی آن در آثارش است. شکست و حفره در آثار او رکن اصلی اثر هنری است و متأثر از هنجارهای زیبایی شناسی ایرانی اسلامی در هنر آینه کاری است. شکست در آثار او در تکامل فرآیند نهایی اثر کامل می شود و از این منظر مهم ترین تحول در جایگاه آثار هنری او شکست آینه ها است و فرآیند استحاله سنتی ابژه و تصویر استعاری و شکست در آینه ها اتفاق می افتد.
تحلیل گفتمان تبلیغات شهری سازمان هنری رسانه ای اوج از منظر میشل فوکو
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر با توجه به نقش تبلیغات در تعیین سبک زندگی افراد، کسب آگاهی هرچه بیشتر درباره ی چگونگی عملکرد آن ها امری ضروری بوده و منجر به شناخت بهتر جامعه می شود. یکی از کارکردهای اساسی تبلیغات شهری، نقشی است که در شکل گیری گفتمان عمومی در جامعه ایفا می کنند؛ که در این پژوهش به این مهم پرداخته شد. در پژوهش کیفی حاضر که رویکردی توصیفی تحلیلی دارد، تبلیغات شهری سازمان هنری رسانه ای اوج که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، از منظر میشل فوکو و به روش تحلیل گفتمان مورد مطالعه قرار گرفتند. در این پژوهش روش گردآوری داده ها اسنادی- مشاهده ای است. هدف از پژوهش حاضر کسب نحوه ی صورت بندی مفهومی- تصویری گفتمان سازمان هنری رسانه ای اوج در پرتو شبکه دانشی موجود بود. بر اساس یافته های پژوهش، هدف از طرح مفاهیمی همچون شهادت، همبستگی، بخشندگی، مذهب و عرق ملی در تبلیغات این سازمان، می تواند ایجاد باور و بازگشت به آن ارزش ها، بازتولید گفتمان های موردنظر و جلوگیری از حذف آن ها باشد؛ که این امر از طریق استفاده از عناصر بصری در جهت به تصویر کشیدن شیوه های بودنِ انسان در گفتمان موردنظر، استفاده از نمادهایی که در بستر تاریخی آن گفتمان معنادار شده اند، امحاء مرز میان گفتمان ها به لحاظ زمانی/ مکانی و به کارگیری گزاره های معنادار و صادق در گفتمان موردنظر، صورت می پذیرد.
نقد آرم (نشانه)، بر پایه ی کهن الگوهای آنیما «روان زنانه» و آنیموس«روان مردانه» براساس تئوری کارل گوستاو یونگ؛ مطالعه موردی: آرم های آب فاضلاب، آتش نشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
17 - 22
حوزههای تخصصی:
برخی از ا لگوها مانند مادینه روان (آنیما) و نرینه روان (آنیموس)، جنبه فعال تری دارند. منظور از آنیما، توصیف جنبه های زنانه ضمیر ناخودآگاه یک مرد است و همچنین آنیموس، برای توصیف صفات مردانه یک زن به کار می رود. این کهن الگوها می توانند در قالب یک فرم بصری بروز کنند و به طور مستقیم یا غیر مستقیم، در طراحی آرم یا نشانه تاثیر داشته باشند. پژوهش حاضر، به روش توصیفی – تحلیلی است. گردآوری داده ها با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای انجام شده است. هدف از این پژوهش، بررسی و نقد کهن الگویی دو آرم آب و فاضلاب و آتش نشانی، بر اساس دو کهن الگوی آنیما و آنیموس است. طراحی آرم به عنوان یک بیان تصویری که سابقه ای کهن دارد، خود نیز بیان نمادینی است که می تواند نمادهایی را به همراه داشته باشد که برگرفته از اسطوره ها، کهن الگوها و افکار اجدادیمان است. به موازات این امر، وجود کهن الگوهایی همچون آنیما و آنیموس، ممکن است در طراحی آرم ها تاثیر گذار باشد. ضمن تجزیه و تحلیل کهن الگویی آرم های آب و فاضلاب و آتش نشانی بر اساس تئوری یونگ، می توان نتیجه گرفت که در آرم آب و فاضلاب، تأثیر کهن الگوی آنیما و آرم آتش نشانی، تأثیر کهن الگوی آنیموس مشاهده می شود.
شدود سه گانه در آثار مراغی و فرزندش عبدالعزیز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی نمونه شَدّهای سه گانه ی مطرح شده در آثار عبدالقادر مراغی و فرزندش عبدالعزیر است. شَدّ معانی مختلفی داشته که در آثار شخصیت های مذکور به معنای کوک سازهای زهی از جمله عود بوده است. این کوک ها برآیند نغمات اصلی تعدادی از ادوار نغمگی، یا کوکی برای اداوار ایقاعی بوده اند. هدف از شکل گیری این گونه ها اتوس یا تأثیرگذاری بر مخاطبان از جمله گریه، خواب، خندادن و غیره بوده است. در این تحقیق انگیزه ی شکل گیری شدود، ساختار و تداوم آنها مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از این تحقیق بررسی شدودی است که در شکل گیری شدود چهارگانه ی صفوی نقش داشته، تا کنون مورد بررسی جدی قرار نگرفته است. روش تحقیق این مقاله توصیفی - تحلیلی است. درک زمانه از تأثرپذیری نظام ادواری دوران بازتابی از افکار قومی دوران بوده است. در این تأثیرگذاری رفتار اجرایی مجریان و مخاطبان، شرایط زمانی و مکانی شرط ضروری بوده است. شدود مذکور منحصر به تعداد برشمرده نبوده، حکایت از سیستم بازی در این زمینه داشته، از موسیقی آوازی و سازی بهره برده شده است. از منظر تخصصی این شدود با فاصله های غیر همسان کوک ها می شده اند. گاه ساختار عملی ادوار نغمگی با ساختار نظری آنها هم خوانی نداشته است. این شدود در دوران صفوی تغییرات کمّی و کیفی داشته اند.
تاملی بر تاثیرات تطور فرهنگ و جامعه ایران در میانه عصر قاجار بر دیوارنگاری (به گواه دیوارنگاره های عمارت صارم الدوله کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
17 - 28
حوزههای تخصصی:
دوران حکومت قاجار یکی از مهمترین اعصار تحول هنر ایران، به ویژه در قالب دیوارنگاری است. ارتباط با غرب و الگوبرداری از فرهنگ و هنر ایشان مشخصه هنر این دوره است. این پژوهش در پی یافتن پاسخ به این سوال است که تغییرات رخ داده در جامعه قاجار موجب پیدایش چه نوع دیوارنگاره هایی گردید. مقاله با بررسی دیوارنگاره های عمارت صارم الدوله در کرمانشاه به تحلیل این موضوع می پردازد؛ و در دو بخش مجزا به روش تاریخی و مطالعه اسنادی و نیز روش توصیفی – تحلیلی یافتن پاسخ این پرسش را پی می گیرد. در این راستا، مقاله پس از مطالعه جریانات اجتماعی در جامعه متحول شده ایرانی آن دوران، به مدد دیوارنگاره های عمارت صارم الدوله، به بازخوانی این تحولات خواهد پرداخت. به فراخور مبحث، مضامین موجود در این دیوارنگاره ها به پنج گروه کلی تقسیم گردید و پس از بررسی و واکاوی تصاویر، مشخص گردید که آنها چگونه حکایتگر تغییرات در جامعه ایرانی می باشند، که سیر آن را اغلب در سفرنامه ها و کتب تاریخی می توان مشاهده نمود. این تصاویر بازنمایی از تاثیر برخورد سنت ایرانی با مدرنیته اروپایی است، که تنها در ظاهر و همچون تصوری از فرنگِ رویایی، به شکل تغییر در پوشش و رفتارها به تقلید از اروپاییان، صورت پذیرفته است.
طراحی افردنس چند سطحی به منظور ارتقاء کاربردپذیری محصولات تعاملی؛ مطالعه موردی: دستگاه خودپرداز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
103 - 112
حوزههای تخصصی:
تناسب افردنس های محصولات و اطلاعات معرف آنها با سطح توانمندی های فیزیکی و شناختی کاربران، عاملی تعیین کننده در میزان کاربردپذیری محصولات مختلف، بخصوص محصولات تعاملی است. در بعضی از محصولات تعاملی، امکان شخصی سازی سطوح واسط کاربری و برخی از افردنس ها وجود دارد، اما در محصولات تعاملی عمومی که کاربران آنها از توانمندی های فیزیکی و شناختی متفاوتی برخوردارند، امکان شخصی سازی و تطبیق افردنس های محصولات و اطلاعات معرف آنها با کاربران وجود ندارد و تعامل گروهی از کاربران با محصولات، با مشکلات متعددی همراه است. لذا هدف پژوهش حاضر ارائه راهکار مناسبی برای ارتقاء طراحی محصولات تعاملی عمومی و بهبود کاربردپذیری آنها در سطح گسترده است. در این مقاله با فرض اینکه کاربرد افردنس چند سطحی در محصولات تعاملی عمومی می تواند موجب بهبود کاربردپذیری آنها برای قشر وسیعی از کاربران با توانمندی های متفاوت شود، فرایند کامل یک پژوهش کاربردی با مطالعه موردی دستگاه خودپرداز تشریح شده است. اطلاعات مورد نیاز این پژوهش به شیوه میدانی و با کاربرد ابزار اصلی پرسشنامه جمع آوری شده و داده های آماری به شیوه توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که کاربرد افردنس چند سطحی در محصولات تعاملی عمومی باعث بهبود تعامل کاربران و افزایش کاربردپذیری محصول می شود.