فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱۲٬۸۷۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
سفال یکی از هنرهای رایج ایرانی است که همواره مظهر و نمود انواع تزیینات به وسیله انواع نقوش بوده است. یکی از نقش هایی که در سفال هر دوره مشترک هست و از آن به دفعات استفاده شده، نقش ماهی است که دارای تنوع نقش بوده و با ترکیب بندی های گوناگون در ساختار ظروف و اشیا سفالی استفاده شده است. در این پژوهش سعی بر آن است که نقش ماهی بر طبق تصاویر موجود از نظر بصری (ترکیب بندی، ساختار و فرم) مورد بررسی قرار گیرد که منجر به معرفی و شناخت انواع ترکیب بندی، ساختار، فرم و غیره نقش ماهی در این ظروف خواهد شد. حال این سؤال ها مطرح است: 1. جایگاه نقش ماهی در سفال ایرانی از نظر ترکیب بندی و ساختار کدام است؟ 2. فرم ظاهری و موقعیت قرارگیری ماهی در این سفال ها چگونه است؟ این پژوهش با رویکردی توصیفی - تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای و اینترنتی شکل گرفته است. که با روش نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند 30 نمونه سفال با نقش ماهی متعلق به سده 6 تا 14 هجری قمری انتخاب شد تا ویژگی های ساختاری آن ها مورد واکاوی قرار گیرد. نتایج این پژوهش نشان می دهد، نقش ماهی در پنج نوع ترکیب بندی شاخص (1/4، دایره ای، افقی، اسپیرال، عمودی)، و در ساختار 1/1 بر روی سفالینه ها به تصویر در آمده است. موقعیت جای گذاری بیشتر در پایین و مرکز تصویر، در فرم ها و اندازه های مختلف و متعدد به تصویر کشیده شده است. تمامی موارد ذکرشده نشان از این دارد کم تر محدودیتی در ترکیب بندی، ساختار و حتی فرم این نقش مایه در تصاویر می توان دید.
واکاوی امکانات بالقوّه و بالفعلِ هم آمیزی مُدال برای گسترش کارگان موسیقی کلاسیک ایرانی؛ مطالعهٔ موردی «داد و بیداد» و دستگاه شور به همراه متعلّقات آن از روایت عبدالله دوامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از امکانات بالقوّهٔ موجود در کارگان، هم آمیزی دو موجودیّت مُدال و حصول یک موجودیّت مُدال مستقل از آن ها است. یکی از نمونه های شاخص این امکان، «مقام داد و بیداد»، ابداع حسین علیزاده است. این مورد که در ادبیات موسیقی شناسی از نمونه های شاخص خلّاقیت در موسیقی کلاسیک ایران محسوب می شود، با استفاده از هم آمیزی امکانات مُدال دو موجودیّت مُدال «داد» از دستگاه ماهور و «بیداد» از دستگاه همایون پدید آمده است. بررسی لایه های زیرین و نهان ردیف نشان می دهد که امکان مذکور به صورت کاملاً سنّتی در بطن ردیف نیز به کار رفته است. مقالهٔ حاضر با استفاده از روش های توصیفی، تحلیلی و تطبیقی در راستای تلاش برای گسترش کارگان، با مطالعهٔ دو گروه نمونهٔ مطالعاتی امکان و چگونگی حصول موجودیّت های مُدال جدیدی را از طریق هم آمیزی های مُدال، استخراج و معرّفی کرده است. اطّلاعات لازم از طریق بررسی آثار صوتی و مکتوب، مطالعات کتابخانه ای و همچنین تجربیات عملی نگارنده گردآوری شده اند. این پژوهش نشان می دهد هم آمیزی فضا های مُدال فرایندی متمایز از «مُدگردی» یا «مرکّب نوازی/خوانی» در موسیقی کلاسیک ایرانی است. در چنین فرایندی موجودیّت های مُدال فرضی «الف» و «ب»، فضایی را به وجود می آورند که بسته به توانایی و ذوق خالق آن، از لحاظ موسیقایی معادل «اب»، «با» یا حتّی عنوان مستقل «ج» خواهد بود.
عوامل تأثیرگذار بر روان خوانی تایپ های حوزه چاپ بر اساس عادت خواننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
91 - 102
حوزههای تخصصی:
موضوع این پژوهش بررسی عوامل تاثیرگذار بر روان خوانده شدن یک فونت بر اساس سلیقه و عادت مخاطب در نشر چاپی است. با این فرض که انتخاب درست فونت بر اساس نیاز و عادت مخاطب، باعث تعامل بیشتر او با متن و ترغیب بیشتر او به خواندن می شود. به همین منظور در این پژوهش ابتدا به بررسی تعاریف خوانایی و روان خوانی و عوامل موثر در آن پرداخته شد و با تطبیق این عوامل با اصول خوشنویسی فارسی، الگوی اولیه برای شناخت سلیقه خوانندگان استخراج شد. در نهایت برای شناخت بهتر مخاطب این عوامل بر روی مخاطب آزمایش شدند تا تاثیر هر یک بر سرعت خواندن، درک مطلب و خستگی چشم به عنوان عوامل تکمیل کننده روند خواندن، سنجیده شود. تحلیل نتایج بدست آمده از 30 آزمودنی از کارمندان روزنامه ایران با سن های 25 تا 45 سال، با قدرت بینایی کامل و بدون سابقه بیماری های مغزی و ضربه به سر، نشان می دهد با تغییر فونت ها، که هر یک نماینده ای از یک عامل موثر بر روان خوانی است، سرعت خواندن، میزان درک مطلب و خستگی چشم تغییر معناداری ایجاد نمی کند و تاثیرگذارترین عامل در روان خوانده شدن یک فونت، فاصله میان حروف و کلمات در آن است.
لذت زیباشناختی در عکس های دردناک جنگی: تحلیلی براساس نظریه عاطفه زیباشناختی جروم استالنیتز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عکس های جنگی، فجایع و بلاهایی که جنگ بر سر انسان می آورند، با احساسی از درد بازتاب می دهند و شاید به راحتی نتوان تصور کرد که چنین عکس هایی لذت زیباشناختی نیز داشته باشند. برای جست وجوی چنین لذتی در عکس های دردناک جنگی باید به دیدگاهی متوسل شد که می تواند تحت تأثرات حسی ناخوشایند، تجربه زیباشناختی را با لحنی لذت گرایانه تعریف کند. در نظریه عاطفه زیباشناختی منبعث از آرای استالنیتز، تجربه زیباشناختی در توجه بی غرضانه و حاکی از همدلی به هرگونه ابژه آگاهی و تأمل در آن، صرفاً به خاطر خود دنبال می شود که لحنی لذت گرایانه می گیرد. به زعم او، تجربه لذت بخش، مغلوب شدنی و موفق است و در تحلیل های زیباشناختی، موضوعات زشت را نیز شامل می شود. زشتی، احساسات ناخوشایندی است که در توصیف صفاتی چون دردناک، انزجارآور و غیره در آثار هنری به کار می رود. این پژوهش با استعانت از چنین دیدگاهی در عکس های جنگی مک کالین و ادی ادمز که به احساسی از درد مربوط می شوند، نشان می دهد که می توان به عکس های دردناک جنگی با تأمل و تداوم علاقه زیباشناختی نگریست و تجربه لذ ت بخشی را حاصل کرد. در نتیجه، لذت و تجربه زیباشناختی با احساسی از درد ناسازگار نیستند و علی رغم ناخوشایندی عکس ها، تجربه مخاطب، زیباشناسانه و لحن لذت گرایانه ای دارد. بدین منظور، داده های نظری پژوهش از طریق مطالعه کتابخانه ای و جست وجوی اینترنتی گردآوری شده و سپس با نگاهی به آثار انتخاب شده از مک کالین و ادی ادمز تحلیل شده اند.
واکاوی شکل گیری جریان هنر مفهومی در ایران با تاکید بر اولین نمایشگاه های برگزار شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان هنر مفهومی از نیمه دوم دهه 1960م در انگلستان و آمریکا آغاز شد و اندکی پس از شکل گیری این جریان، هنرمندان ایرانی نیز گام هایی جهت نزدیک شدن به مفاهیم آن برداشتند. هدف از این مقاله، تحلیل و بررسی این تلاش ها از نخستین جرقه ها تا رسیدن به جریانی تثبیت شده در هنر معاصر ایران است. در مقاله حاضر که در گستره پژوهش های کیفی و توصیفی- تحلیلی قرار می گیرد، این سوالات مطرح شده است: بر مبنای ویژگی های هنر مفهومی در جهان کدام نمایشگاه شاخص برگزار شده را می توان خاستگاه شکل گیری و تثبیت این جریان در ایران دانست؟ جریان هنر مفهومی در ایران چه ویژگی های منحصر به فردی دارد؟ بر همین اساس، پیشینه هنر مفهومی در ایران با تاکید بر اولین نمایشگاه های برگزار شده ، مورد تحلیل قرار گرفت و این نتیجه حاصل شد که با وجود تلاش های اولیه از دهه 1340ش، برگزاری «نخستین نمایشگاه هنر مفهومی ایران» در سال 1380ش موجب شکل گیری جریان تثبیت شده هنر مفهومی در ایران شده است. مهم ترین ویژگی هنر مفهومی در ایران نیز بر خلاف روند جهانی آن به چالش کشیدن تعریف هنر نبوده، بلکه به مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به ویژه دغدغه های فردی و جمعی انسان معاصر در قالب سنت، مذهب و گذشته توجه داشته است.
مطالعه تحلیلی ساختار نگاره های نسخه خمسه نظامی سال 909 هجری موجود در کتابخانه بادلیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
5 - 21
حوزههای تخصصی:
ادبیات و هنر هر ملتی از پایه های بنیادین فرهنگ آن ملت محسوب می شود. ادبیات حماسی، غنائی، تعلیمی، مذهبی و عرفانی ازجمله مضامین پرکاربرد در هنر هستند و سرمنشأ آفرینش آثار ماندگار و غنای نگارگری ایران به شمار می روند. یکی از منابع ادبی مشهور که در دوره های مختلف موردتوجه هنرمندان بوده و توسط نگارگران مصور شده، خمسه نظامی است. یکی از نسخه های ارزشمند از خمسه نظامی مربوط به سال 909 هجری قمری مصادف با سال 1504 میلادی موجود در کتابخانه بادلیان دانشگاه آکسفورد است که در این پژوهش تلاش شده است ساختار طرح و ویژگی های شکلی و بصری نگاره های خمسه نظامی موجود در کتابخانه بادلیان بررسی و تحلیل شود. همچنین هدف دیگر، مطالعهٔ نسبت میان این نگاره ها با ویژگی های سبک شناختی مکتب شیراز است. پرسش های پژوهش عبارت اند از: 1. ویژگی های بصری و ساختار طرح و ترکیب بندی در نگاره های نسخه خمسه نظامی چیست؟ 2. نسبت میان این نگاره ها با ویژگی های سبک شناختی مکتب ترکمان شیوه شیراز چگونه است؟ پژوهش حاضر ازنظر هدف، بنیادی -نظری و از منظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. شیوه ی گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است و شش نگاره از این نسخه به روش غیر احتمالی انتخاب و به روش کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. یافته های پژوهش گویای آن است که ساختار و ویژگی های بصری این نگاره ها شامل، سادگی و هماهنگی در ساختار ترکیب بندی ، بی آلایشی آمیخته با دقت در رسم عناصر بصری، اهمیت به پیکره های انسانی و تبدیل آن به مهم ترین بخش از فضای تصویر، ترسیم ساده مناظر طبیعی در خدمت ساختار تصویر و رسم قالب بندی شده گیاهان و تبدیل آن به فضاهای پرکننده، است. همچنین ویژگی های موجود با خصلت سبک شناختی سنت نقاشی مکتب نگارگری ترکمان شیوه شیراز در تناسب بوده و کیفیت زیبایی شناسانه خاص نگاره ها، توسط شکل ها و ترکیب آن ها در کنار یکدیگر قابل درک است.
تحلیل انتقادی نظریه والتر بنیامین در باب زوال هاله هنر تجسمی در عصر بازتولیدپذیری تکنیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به یکی از مهم ترین آثار نظری سده بیستم در حوزه فلسفه و هستی شناسی هنر می پردازد. ایده هایی که والتر بنیامین، نویسنده آلمانی از حلقه مکتب فرانکفورت، در مقاله مشهور خود با عنوان اثر هنری در عصر بازتولیدپذیری تکنیکی آن مطرح می کند، به رغم آن که تا حدی قبول عام یافته، مسئله برانگیز است. مهم ترین مسئله ای که بنیامین پیش می کشد طرح مفهوم «هاله» اثر هنری و زَوال آن با بازتولید تکنیکی آثار است. اما سؤال اصلی درباره ادعا و استدلال بنیامین، مبنی بر این که هاله آثار هنری در روزگار ما زوال یافته، این است که چه دلایلی له و علیه مدعای او وجود دارد؟ این پژوهش قصد دارد به تحلیل انتقادی نظریه «زوال هاله» بنیامین بپردازد، کاری که تاکنون کم تر در منابع فارسی انجام گرفته است. با توجه به این که این مقاله صرفاً عهده دار نقد آرای بنیامین در مقاله پیش گفته است، روش پژوهش بر مطالعه و تحلیل انتقادی متن، موشکافی استدلال های منطقی او، و نیز یاری گرفتن از حاصل پژوهش های پیشین محققان خارجی در خصوص مسئله «هاله» استوار است. بنابراین، مواد و منابع کتابخانه ای، به ویژه آثاری که به زبان انگلیسی درباره بنیامین تألیف شده اند، مبنای داده های کیفی ما را تشکیل می دهند. در تحلیل نهایی، می توان بر اساس دلایل متعددی که در متن مقاله ذکرشده نتیجه گرفت که نظریه پرداز «زوال هاله» گرچه اهمیت پدیده «بازتولید تکنیکی» را به خوبی دریافته، اما در ارزیابی پیامدهای آن خطاهایی جدی مرتکب شده است؛ به این معنا که به باور ما، هاله اثر هنری در دوران معاصر نه تنها زدوده نشده، که برعکس، ابعاد و دامنه تأثیر و نفوذ آن بیشتر و قوی تر شده است. هاله امروز نه فقط متعلق به شاهکارهای بزرگ هنری، بلکه از آنِ خود مفهوم «هنر»، و کیش و آئین هایی است که مناسبات سرمایه داری متأخر و اقتصاد هنر معاصر رقم زده اند.
بازشناسی عنصر بصری خط در سیاه قلم های مرقوم شفیع عباسی محفوظ در موزه بریتانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
65 - 76
حوزههای تخصصی:
از جمله آثار برجای مانده از نگارگری مکتب اصفهان، آلبومی با جلد لاکی و نقاشی گل و مرغ، شامل 55 اثر به اسلوب سیاه قلم است که هم اکنون در موزه بریتانیا نگهداری می شود. مرقوم بودن سه اثر از این مجموعه به نام شفیع عباسی، باعث شده است تا این آلبوم به او نسبت داده شود. هدف از این پژوهش بازشناسی عنصر بصری خط در این سه اثر مرقوم است. طبقه بندی شاخصه های خط در قلم نگارگر، راهگشای صحت سنجی در سایر آثار منسوب به اوست. ازاین رو عنصر بصری خط در این آثار به روش توصیفی - پیمایشی با بهره جستن از منابع مکتوب و داده های اسنادی، واکاوی می شود. نتایج حاصل، خط را از لحاظ نوع، به منحنی های متنوعی تمیز داده و در پنج نوع، دسته بندی کرده است. برای هر اثر، دسته ای واحد از نوع منحنی را می توان برشمرد؛ خط های دوار و سیالی که هماهنگی را با ساختار ریتم و الگو، به اثر بخشیده اند. خط در این آثار از لحاظ کیفیت، با تصاحب ضخامت های متغیر، حرکتی ممتد ندارد، بلکه با آغازی نازک و ظریف به ضخامت می رسد که گویی به مثابه سایه و حجم پردازی عمل می کند. این ریتم تند و کند خط ها در قلم شفیع عباسی دارای انجامی ظریف بوده و از اتصال به خط دیگر، رها است.
پژوهشی در طرح و نقش سنگ قبرهای گورستان بُزلَر هفشجان و قبرستان ارامنه ی سیرَک با رویکرد تطبیقی-تحلیلی (با تأکید بر طرح و نقوش گیاهی و حیوانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
127 - 139
حوزههای تخصصی:
سنگ قبرها در مناطقی که مردمش به کمال صناعت و ذوق و غنای تمدن آراسته باشند، منظومه ای بکر جهت مطالعه خواهد بود. کثرت طرح و نقش در متن و زمینه ای که موضوعش با اساسی ترین مقوله ی زندگی انسان یعنی مرگ و زندگی عجین است، داستانی جذاب از تنوع نمادها و کیفیت یگانه ی تجربه ی زیبایی شناختی دارد. قبرستان «بُزلَر[i] هفشجان» و «ارامنه سیرَک[ii]» در چهارمحال و بختیاری از این دست منظومه ها هستند.این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و رویکرد تطبیقی می کوشد ارزش های هنری و نمادین (خصوصا نقوش گیاهی و حیوانی) سنگ قبور این دو حوزه را بررسی کرده و نحوه تعامل آن دو را با وجود تفاوت در دین و مذهب شان نشان دهد. از همین منظر نیم نگاهی به مطالعات جامعه شناختی در داد و گرفت فرهنگی ایرانیان با مهاجرین میهمان خواهیم انداخت. روش گردآوری داده ها عمدتا میدانی است و بر مبنای تحلیل طرح و نقش ها صورت می گیرد.جایی که پای هنر و زیبایی به میان می آید، حصارها و تمایزات ناشی از تعصب مذهبی در بحث تعاملات فرهنگی رنگ می بازد. یافته های پژوهش نشان می دهد در فرهنگ تصویری سنگ قبرهای «بزلر» و «سیرک» در یک منطقه ی واحد با دو مذهب متفاوت مردمش، کارکرد هنر و زیبایی بر تعصبات خاص مذهبی هرچند که اثر محرز دارد، تفوق تام می یابد.
بررسی نشانه های ابزوردیسم از منظر کاربردشناسی زبان در نمایشنامه گلدان اثر بهمن فرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
75 - 85
حوزههای تخصصی:
تئاتر ابزورد نوعی نمایش است که پوچ بودن وضعیت انسان و ویژگی هایی مانند سکوت، تکرارِ مکرراتِ بیهوده روزانه و گفت وگوهای غیرمتعارف و بی ارزش را بدون هیچ گونه رویدادی که باعث پیشرفت و تعالی زندگی انسان باشد، نشان می دهد. ویژگی بارز تئاتر ابزورد، استفاده ویژه و جدید آن از زبان است. به این معنا که زبان به عنوان ابزاری برای مراوده منطقی به کار برده نمی شود و برخلاف نمایش های رایج گذشته، رابطه علت و معلولی متعلق به دنیای خود نمایش است و احتمالاً خارج از آن جهان، معنا و مفهومی پیدا نمی کند. یکی از شاخه های زبان شناسی، کاربردشناسی است که به بررسی پاره گفتارها در درون بافت می پردازد واصول چهارگانه گرایس، ادب و نوبت گیری از جمله عواملی هستند که در کاربردشناسی مورد مطالعه قرار می گیرند. در این پژوهش به بررسی فصل مشترک نشانه های زبانی ابزوردیسم با کاربردشناسی زبان در نمایشنامه گلدان اثر بهمن فرسی پرداخته شده است. براساس داده های جمع آوری شده پژوهش، فرسی در نمایشنامه گلدان، کاملاً آگاهانه اصول کاربردشناسی زبان در مکالمه را نقض می کند تا علاوه بر تجسم فضا، ساختار و شخصیت، به نشانه های زبانی ابزوردیسم نزدیک تر شود. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی انجام شده و در این راستا از منابع کتاب خانه ای و پایگاه های معتبر اینترنتی بهره برده است. تحلیل الگوی داده ها نیز در چارچوب نظریات کاربردشناسی زبان انجام گرفته است.
اصول شناخت شیوه خوشنویسی میرعلی هروی با تکیه بر مطالعه زاویه قلم گذاری و کرسی نقطه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
119 - 128
حوزههای تخصصی:
وظیفه مهم نقطه در خطِّ نستعلیق، تعیین اندازه ها، زاویه قلم خوشنویس و نیز ترکیب بندی سطر و قطعه است که در آثار هر خوشنویس، متمایز از دیگری است. هدف اصلی این مقاله شناخت اصول حاکم بر چلیپاهای منتخب میرعلی هروی بر اساس بررسی زاویه قلم گذاری، کرسی و پراکندگی نقطه ها از منظر اصول و مبانی هنر های تجسمی در آثار منتخب وی است. مولفه های حاکم بر این مطالعه شامل1- زاویه نقطه گذاری 2- قطر افقی نقطه نسبت به کرسی3- کرسی و موقعیت نقطه ها و پراکندگی بوده و در پی پاسخ به این سوالات است: زاویه قلم گذاری نقطه و قطر افقی نقطه نسبت به کرسی در آثار میرعلی هروی چیست؟ وضعیت کرسی نقطه ها و پراکندگی آنها در آثار میر علی هروی چگونه است؟ اصول شناخت اصل و جعل آثار میرعلی هروی با تکیه برسنجش نقطه چیست؟ گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای با بررسی کیفی نقطه در چلیپاهای منتخب انجام و به شیوه توصیفی تحلیلی ارائه شده که ماحصل آن شناخت سبک نقطه گذاری میرعلی است. اگرچه زاویه نقطه گذاری در نستعلیق 62 تا 5/63 درجه شناخته شده، اما تحلیل آثار میرعلی هروی نشان می دهد که زاویه دست هر هنرمند در آثار گوناگون و نیز نسبت به آثار دیگران متفاوت بوده و اختلاف زیاد در آن می تواند گمانه غیرِاصل بودن اثر را تقویت کند.
صورت بندی هستی شناسیِ تئاتر واگرا با استفاده از نظریه مجموعه ها و نظریه سری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۵)
7 - 16
حوزههای تخصصی:
آنچه موجب اهمیت یک هستیشناسی جدید برای تئاتر امروز میشود نیاز تغییری بنیادین در تمامی جنبههای این پدیده است. برای پاسخ به این نیاز اصلاحات جنبی کمکی به حفظ جایگاه تئاتر به عنوان هنری رهاییبخش نمیکند. این هستیشناسی جدید که در اینجا به عنوان هستیشناسی تئاتر واگرا مورد خطاب قرار میگیرد میکوشد پیش از هر تغییری چهارچوب انتزاعی ـ فکری جدیدی برای این موضوع فراهم آورد. برای صورتبندی این هستیشناسی میتوان از ریاضیات مدد گرفت. در این روش ریاضیات به عنوان چهارچوب نظری این هستیشناسی مورد استفاده قرار میگیرد و در ادامه با توجه به آنکه متغیرهای ریاضی را میتوان از حوزه نمادشناسی به حوزه معناشناختی منتقل نمود، هرکدام از وضعیتهای ریاضی با تبدیل به وضعیتهای کلان تئاتر این امکان را به دست میدهد که با استفاده از نظریههای ریاضی، فرضیههای نوینی برای تئاتر مطرح نمود. تلاش این پژوهش آن است که ابتدا صورتبندی مشخصی از هستیشناسی موجود تئاتر امروز با کمک نظریههای ریاضی ارائه دهد و در ادامه صورتبندی هستیشناسانه جدیدی با استفاده از ریاضیات برای تئاتر واگرا بیان نماید و در انتها نشان دهد که هرگونه جنبه رهاییبخش در تئاتر نیازمند عدول از قواعد پیشین و تثبیت شده و دستیابی به نوعی واگرایی در تئاتر است.
تحلیل فلسفی و تطبیقی گفتمان قدرت در تراژدی های یونانِ باستان و داستان های حماسیِ شاهنامه فردوسی با تکیه بر اندیشه های میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
7 - 21
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در نظر دارد با تحلیل گفتمان قدرت در نمایشنامه های کلاسیک یونانی و شاه نامه فردوسی، به تبیین وجوه اشتراک و افتراق دو جهان بینی در دو حوزه مذکور بپردازد. به نظر می رسد می توان نتایج حاصل از این مطالعه تطبیقی را نیز به مثابه نمونه هایی، به جهان معرفت شناسانه و گفتمان غالب در روح دو جغرافیای فرهنگی یونان کلاسیک و ایران تعمیم داد. رویکرد نظری بحث برگرفته از آراء میشل فوکو و مفهوم گفتمان قدرت در اندیشه وی خواهد بود. روش این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه ای کتاب خانه ای و به واسطه ابزار تحلیل گفتمان حاصل خواهند آمد. شواهد این تحقیق گویای این واقعیت هستند که به رغم وجود مؤلفه های مشابه در اپیستمه هر دو جهان فکری، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی از مفهوم تقدیر و مرگ تا عشق، اصالت و خردورزی، نقطه تمایز بنیادین آن ها در تبیین گفتمان قدرت، رویکردشان در پذیرش یا تقابل با گفتمان قدرت متعالی خدا یا خدایان است. به عنوان نمونه اگر فردوسی در داستان سهراب، تقدیر یزدان را عامل فرجام پایانی می داند، در مقابل اوریپید، مده آیی می آفریند که درمقابل گفتمانِ غالبِ سنتیِ نهادینه شده می ایستد و حتی حاضر است فرزندانش را سر بریده، خدایان را همراه کرده و شکوه مندانه سوار بر ارابه خدایان گردد.
خوانش آرکی تایپی نقشمایه پدر در آثار اکبر رادی با تمرکز بر نمایشنامه های افول، روزنه آبی و مرگ در پاییز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
37 - 49
حوزههای تخصصی:
روایتها، عناصر و الگوهای داستانی از ظرفیت ها و مفاهیم کهنی ریشه می گیرند که در بستر خوانش کهن الگویی قابل تحلیل و بررسی هستند. در دوره ی نقد نو از اصلی ترین شیوه های تحلیل آثار ادبی، نقد آرکی تایپی یا کهن الگویی است که یونگ پایه گذار مبحث ناخودآگاه جمعی و آرکی تایپ هاست. هدف این پژوهش، تحلیل آرکی تایپی نقشمایه ی پدر یه عنوان یکی از پربسامدترین نقشمایه ها در نمایشنامه های اکبر رادی؛ پدر نمایشنامه نویسی نوین ایران است که نشانگر اهمیت کارکرد کهن الگویی این نقشمایه چه در ناخودآگاه فردی نویسنده و چه در موقعیت های داستانی، وضعیت های نمایشی، کنش ها و واکنش های جامعه ی نمایشی و کشمکش های اصلی نمایشنامه های اوست. با توجه به جولانگاه و تکثیر صدای پدر در نمایشنامه های اکبر رادی، این پرسش اساسی مطرح می شود که این صدا چه نقشها و سوژه هایی را خلق میکند، چه مفاهیم کهن الگویی دیگری را فعال کرده و اینکه نقشمایه پدر در چه نقشواره هایی تکثیر و بازتولید می شود. از این بررسی کیفی در نتایج نمایشنامه های افول، روزنه آبی و مرگ در پاییز می توان کارکرد اساسی، روایت غالب و قدرت نقش برجسته پدر در مقابل دیگر نقش ها، در ایجاد موقعیت های داستانی، عناصر دراماتیک و وضعیت های نمایشی را مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد.
پژوهشی در مفهوم زمان در سینمای آهسته با تاکید بر آراء ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
79 - 88
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا در ابتدا به معرفی مختصری از بعد زمان در هنر سینما پرداخته و در ادامه به طور مشخص، به بررسی زمان در سینمای آهسته بپردازد. طرح نظرات ژیل دلوز به عنوان یکی از متأخرترین نظریه پردازان در حوزه سینما، چهارچوب نظری مقاله حاضر را تشکیل می دهد؛ نگارنده، به نظریات این فیلسوف درباره سینمای زمان، به عنوان جدیدترین نظریات مطرح شده درباره سینمای آهسته پرداخته و دراین ارتباط، کریستال زمانی را به عنوان اصطلاحی مطرح توسط این نظریه پرداز سینما که اشاره به هم پوشانی واقعیت و خیال در دنیای فیلم، دارد، معرفی نموده و این نوع سینما را به عنوان یک شیوه بیانی جدید در بیان رابطه انسانی با خودش و با محیط پیرامون، مطرح نموده است. در این مقاله، شکل های مختلف زمان در سینمای آهسته بیان گردیده و برای کمک به درک بهتر موضوع نمونه فیلم هایی نیز برای هرکدام، آورده شده است. مسئله اصلی پژوهش، بیان نوع خاصی از زمان در سینمای آهسته با عنوان زمان فروپاشانه است که اشاره به فروپاشی درونی کاراکتر در طی گذر زمان فیلمی دارد. هدف این پژوهش از نوع بنیادی بوده به طور مشخص، بررسی مؤلفه زمان در سینمای آهسته است. تحقیق از نوع کیفی بوده و روش انجام تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی و بر مبنای شیوه مطالعه موردی و نمونه فیلم هاست. جمع آوری داده ها به شیوه کتابخانه ای و اسنادی انجام شده است.یافته اصلی تحقیق، همان زمان فروپاشانه یا ویرانگر است که شخصیت، طی آن به اوج ناامیدی و استیصال درنتیجه شرایط و سرنوشتی که در جهان فیلم بدان دچار شده، می رسد.هدف پژوهش از نوع بنیادی بوده به طور مشخص، بررسی مولفه زمان در سینمای آهسته استتحقیق از نوع کیفی بوده و روش انجام تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی و بر مبنای شیوه مطالعه موردی و نمونه فیلم هاست.یافته اصلی تحقیق، همان زمان فروپاشانه یا ویرانگر است که شخصیت، طی آن به اوج نا امیدی و استیصال در نتیجه شرایط و سرنوشتی که در جهان فیلم بدان دچار شده، می رسد
بازشناسی فرم و مضمون موجودات زنده غیر انسانی در کاشی های زرین فام امامزاده علی بن جعفر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
133 - 142
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف بررسی بازتاب موضوعات اجتماعی در نقوش موجودات زنده در کاشی های زرین فام در بنای مذهبی و آرامگاهی است. بر این اساس تلاش می شود تا به ماهیت نقش مایه های موجودات زنده و بکارگیری آن ها در بنای آرامگاهی علی بن جعفر قم و به موازات آن نقاشی دیواری امام زادگان طیب و طاهر پرداخته شود. اصلی ترین پرسش های مطرح شده بدین قرار است:۱- منبع تصویری موجودات زنده غیر انسانی کاشی های زرین فام بقعه علی بن جعفر قم چه بوده است؟ ۲- استفاده از نقشمایه های موجودات زنده در این بنای مذهبی در راستای چه ایده هایی شکل گرفته؟ بررسی ها نشان داد که فرم و موضوع نقشمایه ها با نمونه های تصویر شده در نسخه قرن هفتمی عجایب المخلوقات قزوینی مطابقت دارد. با این هدف که با زبانی ساده به مردم نشان دهد که همه چیز این دنیا جزیی از نمود آفریدگار است که شاید ناشی از همان دیدگاه وحدت وجودی باشد که ابن عربی استاد قزوینی مطرح می کند. این عقاید با سوگیری های فکری بانیان احتمالی بنا یعنی خاندان صفی در قم نیز هم راستا بوده. توجه به نقشمایه های عجایب المخلوقات به استناد نقاشی های دیواری امامزاده طیب و طاهر تا قرن ها بعد ادامه داشته است.
بررسی آخرین پر سیمرغ براساس نظریه ی اضطراب تاثیر هارولد بلوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۴)
89 - 77
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد در بررسی و مطالعه تاریخ ادبیات نمایشی ایران (از زمان آخوندزاده تا امروز)، با بازه هایی از زمان روبه رو هستیم که به دلایل سیاسی، اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و... گوناگون، نویسندگان گذشته و تاریخ نگریسته اند و این مهم غالباً از طریق اقتباس از آثار ادبی پیشین صورت گرفته است. در تاریخ معاصر، این نوع نگاه دست مایه آثار نویسندگانی همچون نغمه ثمینی، علی رفیعی، حسین کیانی، علی نصیریان و محمد چرمشیر قرار گرفته است. در این پژوهش، با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و با ابزار اسنادی-کتابخانه ای، پس از نگاهی به هارولد بلوم و نظریه اضطراب تأثیر، به مطالعه آخرین پر سیمرغ نوشته محمد چرمشیر به عنوان اقتباسی از شاهنامه پرداخته شده است. بررسی این متن با تکیه بر نظریه اضطراب تأثیر، بدخوانی خلاق و رابطه میان چرمشیر و پدر ادبی اش فردوسی پیش برده شده است تا با دست گذاشتن بر بن مایه های این نظریه، متن متأخر در نسبت با متن مبدأ خوانده شود. نتایج این بررسی موردی، نشان از رابطه ای ادیپ وار میان چرمشیر و فردوسی دارد. چرمشیر برای دستیابی به خلاقیت از نسبت های تجدید نظری بلوم عبور کرده و با اتخاذ جهت و رویکردی جدید در روایت اساطیر شاهنامه دست به خلق روایتی جدید و از آن خود زده است.
آسیب شناسی برنامه درسی رشته بازیگری در مقطع کارشناسی ارشد در دو دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه هنر تهران بر اساس الگوی فرانسیس کلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۳)
45 - 54
حوزههای تخصصی:
در این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی و از نوع پیمایشی و دلفی است، که نظر دارد بر اساس الگوی فرانسیس کلاین چه آسیب ها و موانعی در آموزش بازیگری در مقطع کارشناسی ارشد وجود دارد و چه راه کارهایی برای ارتقای جایگاه و سطح کمی و کیفی آموزش بازیگری در این رشته پیشنهاد می شود؟ جامعه آماری این تحقیق دانشجویانی هستند که در دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه هنر تهران در بازه زمانی سال های 1396 تا 1399 دروس الزامی خود را گذرانده یا فارغ التحصیل شده اند. تعداد کل این دانشجویان110 نفر است و 50 نفر از اعضای هیئت علمی و استادان مدعو در این دو دانشگاه است. در روش تحقیق، با استفاده از نمونه گیری تصادفی، 60 نفر دانشجو و 12 نفر از استادان، بر اساس جدول مورگان تعیین شدند. برای جمع آوری اطلاعات و داده ها از پرسشنامه محقق استفاده شده است. برای تعیین روایی، پرسشنامه در اختیار استادان و دانشجویان قرار گرفته و پس از بررسی و با حذف سؤالات تکراری، پرسشنامه نهایی با 65 سؤال برای دانشجویان و 63 سؤال برای استادان به وسیله آزمون پنج گزینه ای در مقیاس لیکرت، تهیه شد. برای تعیین پایایی آزمون، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. برای روش آماری در این پژوهش، آمار توصیفی و آمار استنباطی t برای دو گروه مستقل، و آزمون فریدمن برای مقایسه رتبه میانگین استفاده شده و برای محاسبه دقیق داده های آماری نرم افزار spss به کار رفته است. فرضیه اصلی در این مقاله آن است که دیدگاه استادان و دانشجویان در مورد کیفیت درونی برنامه درسی با توجه به عناصر ذکر شده تفاوت وجود دارد. نتایج نشان می دهد که با توجه به بازنگری های دقیق برنامه های درسی و آموزشی و با ارتقای محتوای برنامه های درسی و تحقق اهداف و نیروی متخصص می توان سطح کیفی آموزش را در این رشته ارتقا بخشید.
کارکرد خاطره از منظر «جریان سیال ذهن»: بررسی نمایشنامه خانمچه و مهتابی اثر اکبر رادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون متون مختلفی از زمان پیدایش شیوه جریان سیال ذهن در حوزه ادبیات داستانی ابتدا در غرب و سپس در ایران به این سبک نوشته شده اند، جریان سیال ذهن، برای اولین بار در حوزه روان شناسی توسط ویلیام جیمز معرفی شد. جریان سیال ذهن، شیوه ای بسیار متنی است که در حوزه درام کمتر به آن پرداخته شده است، و بیشتر در دنیای داستان قابل بررسی است، درحالی که در سال های اخیر متون متعددی به این شیوه نوشته شده اند. این پژوهش، به بررسی و مطالعه کارکرد و نمود خاطره از منظر شیوه جریان سیال ذهن با تمرکز بر نمایشنامه خانمچه و مهتابی اثر اکبر رادی نمایشنامه نویس معاصر ایران می پردازد. در این پژوهش، ابتدا زمینه های فلسفی، روان شناختی و ادبی توجه به آثار ذهنی در غرب مورد مطالعه قرار می گیرد، و بعد از آن به پیدایش شیوه جریان سیال ذهن در غرب پرداخته می شود، و سپس اصلی ترین مؤلفه های جریان سیال ذهن، از بعد روایت، گفتمان، زمان و طرح (پلات) مورد بررسی قرار می گیرند. و در انتهای این پژوهش، به پیدایش شیوه جریان سیال ذهن در ایران می رسیم. و در آخر بعد از مطالعه شیوه جریان سیال ذهن، این سبک از روایت را از منظر خاطره و مرور خاطرات با بررسی موردی نمایشنامه ی خانمچه و مهتابی بررسی می کنیم.
مطالعه تطبیقی تصوف در دو نگاره از صوفیان اثر بهزاد و سلطان محمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
97 - 107
حوزههای تخصصی:
هنرنگارگری ایرانی ریشه در اعتقادات دینی ومذهبی دارد و بسیار تحت تأثیر عرفان قرارگرفته است. نقش کردن اعمال صوفیان یکی ازمشترکات نقاشی های دوهنرمند، بهزاد(نگارگر مکتب هرات)و سلطان محمد(نگارگر مکتب صفوی) می باشد. شباهت این دونگاره از هنرمندان در ترسیم صوفیان این گمان را تقویت می کند که سلطان محمد نگاره سماع درویشانِ بهزاد را ازنظر گذرانده و با دیدگاه خود نگاره متفاوتی را ترسیم کرده است. هدف این پژوهش مقایسه ی تطبیقی آثار این دوهنرمند با نگاه به صوفی گری درنگارگری ایرانی می باشد. سوال پژوهش این است که چه تحولات تجسمی در نگاره صوفیان با فاصله اندک زمانی دیده می شود؟ و چه شباهت و تفاوت هایی تجسمی بین این دونگاره وجود دارد؟ این پژوهش بنیادین بوده و به روش تطبیقی، باماهیت تاریخی و به صورت کیفی انجام شده است. روش جمع آوری اطلاعات بااستفاده ازمنابع کتابخانه ای صورت گرفته و درج تصاویر به روش اسکن وبارگیری ازنسخه های اینترنتی می باشد. جامعه آماری این پژوهش دو نگاره از صوفیان می باشد که بهزاد در سماع درویشان و سلطان محمد در مستی لاهوتی و ناسوتی به تصویر کشیده اندو این آثار و ویژگی های بصری آنها مورد تطبیق قرارمی گیرد. نتایج این پژوهش نشان می دهد سلطان محمد درترسیم صوفیان به نگاره ی بهزاد وفاداربوده ولی با توجه به درآمیزی تصوف و سیاست درروزگار صفوی و فاصله گرفتن صوفیان ازعالم عرفان، جنبه طنزی به اثر اضافه شده است.