فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۸۶۱ تا ۸٬۸۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
محراب و سنگ قبرهای محرابی، از دست ساخته های مهمی در ایران به شمار می روند که از کارکردهای دینی - آیینی متفاوتی برخوردارند. محراب مهم ترین مکان مسجد جهت بازنمایی قبله است و سنگ قبر، لوحی از مشخصات متوفی (نام، تولد، مرگ، مذهب) به نشانه تکریم و احترام برای متوفی است. سنگ قبرهای محرابی، به لحاظ فرمی شباهت بسیاری با محراب دارند. شباهت این دست ساخته ها، نه تنها در فرم ظاهری، بلکه در تزیینات ازجمله آیات قرآنی، ادعیه، اسلیمی و ختایی ها نیز مشهود است. یکی از مرسوم ترین نقوش در این دست ساخته ها، نگاره های نمادین وابسته به خورشید است. این مقاله باهدف شناخت مؤلفه های معنایی نقش خورشید، سعی در پاسخ به این مسأله دارد که نماد خورشید در چه اشکالی، با چه مفاهیمی و با چه افتراق و اشتراک هایی در محراب و سنگ قبرهای محرابی قرن 7-4 ه.ق. جدا از کارکرد آیینی این دست ساخته ها بازنمایی شده است؟ لذا تلاش بر آن است تا با روش تحلیلی- تطبیقی، نمادهای خورشید در این دست ساخته ها، شناسایی و مفاهیم آن ها در ایران باستان و نیز پس از ظهور اسلام بررسی و درنهایت وجوه اشتراک و افتراق آن ها آشکار گردد. یافته ها بیانگر آن است که نماد خورشید در اشکال متفاوتی ازجمله دایره، چلیپا، گل نیلوفر و شمسه در این دست ساخته ها به کاررفته است. تداوم نگاره های خورشید در این دست ساخته ها بیانگر در هم آمیزی فرهنگ ایرانی – اسلامی است که در حکمت ایران باستان نمادی از نور و روشنایی (اهورامزدا) بوده و پس از اسلام نیز به عنوان تمثیلی از جلوه نور الهی به ویژه در نقش شمسه تجسم یافته است. از میان نگاره ها، نقش دایره بیشترین کاربرد را در محراب ها و گل نیلوفر در سنگ قبرها داشته و نقش شمسه و چلیپا در محراب ها حضوری پررنگ داشته و در سنگ قبرها مشاهده نشده است.
مطالعه دیوارنگاره های بوم پارچه دوره اسلامی در ایران و منتخبی از آثار کشورهای اروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
۵۷-۴۳
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های انجام شده در ارتباط با موضوع دیوارنگاره بوم پارچه، برخی از محققان این آثار را در گروه نقاشی روی کرباس قرار می دهند و پژوهشگرانی نیز این آثار را در زمره دیوارنگاره ها می شناسند، درصورتی که این آثار، در واقع ترکیبی از نقاشی روی کرباس و دیوارنگاره است. همچنین سیر تحول و پیدایش این آثار به صورت ویژه مورد مطالعه قرار نگرفته و در رابطه با آن بحثی به میان نیامده است؛ بنابراین شناخت کافی در این حوزه وجود ندارد. برای شناخت بهتر این گونه از دیوارنگاره ها در ایران، بهتر است مقایسه ای بین این آثار و آثار مشابه در اروپا انجام پذیرد. چیستی و چگونگی شباهت ها و تفاوت های سیر تحول و پیدایش دیوارنگاره های بوم پارچه در ایران و اروپا از سؤالات اصلی این پژوهش است. هدف از نگارش این مقاله، آشکار ساختن شباهت ها و تفاوت هایی است که در نحوه و مراحل به وجود آمدن و همچنین شکل اجرای دیوارنگاره های بوم پارچه در ایران و اروپا وجود دارد. برای رسیدن به این مهم تلاش نگارندگان بر آن بوده تا با معرفی منتخبی از دیوارنگاره های بوم پارچه در ایران و اروپا، به ارتباط فنی و تکاملی نقاشی روی تخته چوبی، کرباس و همچنین دیوارنگاره دست یابند و سپس مقایسه صورت پذیرد. داده های پژوهش حاضر در یک بررسی کتابخانه ای و مطالعه میدانی گردآوری شده اند و در جهت پاسخ گویی به پرسش بیان شده، این پژوهش با روشی تحلیلی - تطبیقی سامان یافته است. یافته های تطبیقی بیانگر آن است که دیوارنگاره های بوم پارچه اروپا از نظر روش اجرا، مواد و مصالح، مراحل اجرا و شکل نهایی آثار، بسیار شبیه به هم است و درواقع به عنوان یک شیوه خاص دیوارنگاره موردپذیرش هنرمندان قرار گرفته است؛ ولی آثار موجود در ایران (که تعدادی از آنها در اروپا اجرا شده) از نظر روش اجرا، مواد و مصالح، مراحل اجرا، موضوع نقاشی ها و شکل نهایی آثار، متنوع است و به عنوان یک شیوه خاص دیوارنگاره شناخته نشده است.
جایگاه ادبیات فارسی در مجموعه آثار استاد محمود فرشچیان با تأکید بر نگاره «حافظ»
حوزههای تخصصی:
ادبیات فارسی از غنی ترین و تأثیرگذارترین مؤلفه های فرهنگی ایران و جهان بوده که شاهکار های آن همواره در شرق و غرب مورد ستایش بوده است. از دیرباز، نقاشی ایرانی با ادبیات فارسی دارای روابطی بنیادین و ریشه دار بوده است و هر یک سبب غنای دیگری بوده است. مسئله یا پرسش اصلی این پژوهش این بوده که استاد محمود فرشچیان تا چه میزان از ادبیات فارسی بهره مند بوده است؟ همچنین هنرمند چرا و چگونه از ادبیات بهره مند بوده و به طور کلی رویکرد هنرمند به قلمرو ادبیات فارسی چطور بوده است؟ هدف این پژوهش نخست، تبیین میزان بهره مندی هنرمند از ادبیات فارسی و سپس، تحلیل چرایی، چگونگی و رویکرد استاد فرشچیان به ادبیات فارسی بوده است. این پژوهش از نوع نظری و با روش توصیفی تحلیلی آثار و با رویکردی تأویلی و ترکیبی انجام گرفته است. روش گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای و میدانی و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز کمی و کیفی بوده است. نتیجه این بوده است که علاوه بر اهمیت اساسی جایگاه ادبیات فارسی و چرایی و چگونگی بهره مندی هنرمند از ادبیات فارسی که بدان پرداخته شد، به طور کلی، نگرش استاد فرشچیان به مقوله ادبیات فارسی، دارای سیری هدفمند و البته تدریجی از وابستگی به ادبیات تا استقلال از ادبیات بوده است. او در آغاز تحت سیطره شاعران بزرگ ایرانی و درصدد بازتاب جهان آفاقی و روایت تصویری اندیشه شاعران زبان فارسی است. اما در طول زندگی حرفه ای و به تدریج، با چرخشی معنادار به سمت روایت جهان انفسی و درونی خود گام برداشته است.
جهان بینی ایرانیان و شکل گیری الگوی محوری باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۹ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۱
6 - 15
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی به عنوان یکی از مهم ترین دستاوردهای تمدن ایرانی در جهان، بازتابی از جهان بینی ایرانیان است. سال هاست پژوهشگران متعدد ایرانی و خارجی به دنبال یافتن الگو یا کهن الگویی برای باغ ایرانی هستند. برای مدت ها الگوی «چهارباغ» به عنوان الگوی باغ ایرانی در جهان معرفی شده بود؛ الگویی هندسی که با تمسّک به جهان بینی چهاربخشی کتب کهن به دنبال انطباق آن با الگو و جهان بینی ایرانیان و بهشت موعود به ویژه در دوران اسلام، تفکر شکل دهنده به تقسیم چهارتایی در باغ ایرانی را توجیه و به عنوان کهن الگوی اصیل برای باغ ایرانی معرفی کنند. با گسترش مطالعات و انطباق فضایی میان این الگو و نمونه های متنوع باغ ایرانی، الگوی «چهارباغ» به عنوان کهن الگویی برای تمام باغ های ایرانی مورد تشکیک قرار گرفت. مطالعات سال های اخیر پژوهشگران عموماً ایرانی نشان می دهد که فراتر از تقسیم چهارتایی، باغ ایرانی باغی محوری است که در آن یک محور به عنوان محور اصلی نقشی بنیادی در شکل گیری هندسه باغ ایرانی بازی می کند. این نوشتار با پذیرش و اثبات الگوی تک محوری در باغ ایرانی تکیه بر تحلیل هندسی باغ های ایرانی و نظریات صاحب نظران و انطباق جهان بینی ایرانی و الگوی هندسی تک محوری، به دنبال خوانش احساس زیست انسان ایرانی و فهم اوست که شکل دهنده باغ ایرانی با حاکمیت یک محور فضایی غالب است. نتایج این نوشتار با رسمیت دادن به الگوی باغ ایرانی مبتنی بر شکل گیری محور اصلی که بین کوشک و ورودی اصلی شکل گرفته و مسیر حرکت از ورودی به سمت کوشک را تعریف می کند. انطباق این الگو با جهان بینی ایرانی را براساس حرکت از ظلمات به نور و تقسیمات سه گانه متعاقب آن نشان می دهد.
استوره اَناهیتا در ایران و ارمنستان باستان
منبع:
هنر و تمدن شرق سال پنجم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۷
51 - 60
حوزههای تخصصی:
ایران و ارمنستان دارای روابط تاریخی، سیاسی و فرهنگی بسیار گسترده در طی هزاره های متمادی تاریخی بوده اند، ارمنستان از دوران حاکمیت مادها تحت نفوذ شاهنشاهی ایران قرار گرفت؛ این آغاز اثرگذاری هم در عرصه سیاست و هم در عرصه فرهنگ و باورهای دینی بود. اثرگذاری ایرانیان بر ارامنه از لحاظ دینی تا زمان مسیحی شدن ارمنستان در میانه قرن سوم به دست “گریگوری روشنگر1” برقرار بود، با توجه به هم نژادی ارامنه و ایرانیان و نزدیکی جغرافیایی دو سرزمین به یکدیگر چنین به نظر می آید که این دو قوم در زمینه های گوناگون از جمله ادیان و باورها تأثیرات متقابل بر هم داشته اند، با این نگاه در پژوهش حاضر به بررسی جایگاه ایزد بانو اَناهیتا در میان ارامنه و ایرانیان در دوران باستان پرداخته شده و ریشه های اثرگذاری الهه ایرانی بر ایزد ارمنی مورد بررسی قرار می گیرد.
تبیین و ارزیابی مؤلفه های هنر عمومی (نمونه موردی : پارک لامپینی بانکوک و ایل گلی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شروع قرن بیستم، تغییرات ف نآورانه شتابان، شهرنشینی روزافزون و ورودِ هنر به فضای شهری، گره خوردن حیاتِ روزمرة مردم به «فضاهای عمومی » را باعث شد. نیاز به تأسیس «نهادهای » جدید سر بر آورد و «شهر » به یکی از مسئله های اساسی هنرمندان، برنام هریزان شهری، معماران، سیاست مداران و تک تک شهروندان بدل شد. «هنر عمومی » به عنوان یکی از بی شمار را ههای پاس خگویی به مسالة شهر و شهرنشینی در دهة دوم قرن بیستم به عنوان سبکی مستقل مطرح و به کار گرفته شد. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی به تبیین و ارزیابی دو فضای شهریِ عمومی مهم در تایلند و ایران از منظر هنر عمومی م یپردازد : پارک لامپینی در شهر بانکوک و پارک ای لگلی در شهر تبریز. از منظر ساختاری این دو پارک مشابهت های عدیده ای با یکدیگر دارند که این مطالعه را از منظر رو ششناختی توجی هپذیر م یکند. بر اساس تحلیل مؤلفه های موجود از عناصر مشترک این دو پارک، دریاچه، مقیاس مشابه و هم زمانی تاریخ احداث فضا است. این پژوهش در مقام آزمون مدعا با واقعی تهایی که این تحقیق بر آنها دلالت دارند از روش تطبیقی کمی استفاده کرده و بر مبنای تحلیل ثانویه تمایزات مابین دو فضا را مطرح م یکند به طوری که هر دو مکان در برخی از جنبه ها دارای ضعف و در برخی دیگر دارای آثار منحصر به فرد هستند.
بررسی مؤلفه های تعاملی فرم و متن در ساختار زیباشناسانه آثار نقاشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
23 - 32
حوزههای تخصصی:
آنچه نگاره های ایران رادرکنار دیگر ویژگیهایش متمایز از نقاشی های هم عصر خود و حتی پس از آن معرفی می نماید، نوع نگرش هنرمند در شرح موضوعاتی با بنمایه های تخیلی،افسانه ای، تغزلی و تاریخی و تعامل زیباشناختی میان متن و فرم وبسط مفهومی اثر است که با طرح سوال اصلی پژوهش یعنی؛ چگونگی وجوه زیباشناختی فرم متن نوشتاری و چیدمان وترکیب آن درکادر و عناصر بصری اثر، به مطالعه آن می پردازد. در مقاله حاضر، ضمن بررسی عناصر بصری و ساختار زیبایی شناختی نگاره ها، تلاش شده تا با مطالعه چگونگی تعامل مولفه های بصری فرم ها و متون ،تاثیر زیباشناختی، محتوایی و معنایی نوشته ها در کنار نقش ساختاری و تعاملی آنها، موردپژوهش و ارزیابی قرار گیرد که به نظر می رسد، هنرمند از این تعامل به عنوان کیفیت بصری در نگاره ها بهره برده است و بر این اساس محقق گردید که نگرش محققین و هنرمندانی که نگاره های ایران را صرفا تصویر سازی متون و مرتبط با متن می نگرند، فرض درستی نیست و نگاره هایی که هنرمند در کمپوزیسیون آنها متن را با دقت خاصی گزینش نموده است میان متن وفرم نوشتاری رابطه معناداری وجود داشته و از تعامل بصری ویژه ایی برخوردارند.
نظام آوایی- ادراکی آب در فضای باغ ایران؛ بررسی موردی: باغ فین و شازده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
81 - 98
حوزههای تخصصی:
ماهیت فضایی شکننده و میرای باغ های تاریخی از یک سو و اهمیت «میراث غیرمادی» و زیبایی شناسانه باغ های رسمی ایرانی که در متون ادبی به وفور به توصیف آن پرداخته شده از سوی دیگر، این ضرورت را ایجاب می کند که علاوه بر مطالعات انجام شده در زمینه های کالبدی و مورفولوژی، ثبت اتمسفر منحصر به فرد آنها در مطالعات علمی جایگاه ویژه ای پیدا کند. این مقاله با پرداختن به یکی از اجزای منظرساز باغ ایرانی یعنی آب به تبیین جایگاه کیفی آن در حوزه ادراکی می پردازد و این فرضیه را دنبال می کند که با وجود فقر محیطی در پهنه بیابانیِ بستر باغ های رسمی ایران، نوع به کارگیری کمیت حداقل آب در کنار سایر اجزای باغ به غنای ادراکی و به طور مشخص در این مقاله ادراک شنوایی منجر شده است. به همین منظور روش تحقیقی مشتمل بر سه مرحله (1) مشاهده و ثبت صدای آب، (2) بررسی توصیفات مبتنی بر حافظه ادراکی و (3) بررسی کیفیت ادراک پیاده از صوت آب در دو باغ مطالعه شده - فین و شازده - اتخاذ گردیده است. نتایج تحقیق به صورت استقرایی به استخراج قابلیت های صوتی آب در ساختار فضایی باغ به انضمام لیستی از افکت های صوتی منتج از آن برای استفاده در حوزه منظر و معماری می پردازد.
آفرینش معماری به روش قیاس با طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آفرینش اثر معماری با الهام از طبیعت، یکی از روش های مرسوم در طراحی معماری است، اما وجوه متفاوت برداشت از طبیعت در طراحی معماری چندان شناخته شده نیست. در زمینه ارتباط روش الهام از طبیعت با سبکها و روشهای مختلف آفرینش معماری، همچنین شیوه صحیح الهام از طبیعت، پژوهشها اندک است. در این پژوهش، در مرحله اول، انواع روشهای آفرینش معماری و ارتباط آن ها با الهام از طبیعت تحلیل شده و روش قیاس معرفی میگردد. انواع الگوهای موجود در طبیعت شناخته میشود و براساس آن، رویکردهای مختلف روش قیاس با طبیعت در معماری دسته بندی میگردد. در مرحله دوم، برای تحلیل عملکرد دانشجویان در قیاس با طبیعت مطالعه تجربی، به صورت اسکیس در بین دانشجویان کارشناسی معماری انجام میگیرد. ایدههای ترسیم شده دانشجویان از نظر نوع قیاس، دسته بندی میشود. یافتهها نشان میدهد روش قیاس یکی از روشهای مهم در بین سایر روشهای آفرینش معماری است. الگوهای طبیعت دارای ویژگیهای فرمی، ویژگیهای ساختاری عملکردی و ویژگیهای مفهومی است و سه رویکرد قیاس سطحی، قیاس ساختاری و استعاره در برداشت از این ویژگیها وجود دارد. همچنین یافتهها نشان میدهد که اهداف دانشجویان از انتخاب پدیدههای طبیعی به عنوان منبع الهام شامل عملکرد، فرم، سمبلیسم، زیبایی، بداعت، فرایند، طبیعت و اقلیم است و فرم بیشترین فراوانی را در بین سایر اهداف دارد. دانشجویان از قیاس مفهومی استفاده نکرده و از قیاس سطحی بیشتر از قیاس ساختاری استفاده میکنند. توجه فراوان دانشجویان به ویژگیهای فرمی و برداشت سطحی ضرورت آشنا نمودن دانشجویان با شیوه صحیح قیاس در آموزش معماری را نشان میدهد.
منظر ایرانی: منظر مقهور
منبع:
منظر دوره ۹ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۰
3 - 3
حوزههای تخصصی:
سالیان دراز، این درختان پناهِ جوی آبی بوده اند که از سرچشمه محلات به سوی مزارع پایین دست روان بود. ردیفی از درختان، سایه خود را بی هیچ منت به جویی می بخشید تا بتواند امانت خود را بی کم وکاست به دست صاحبانش برساند. منظر جوی مارپیچ، برآمده از شکل زمین در پای درختان نظام گرفته از آن، هر اهل دلی را به شوق می آورد. شاعران و هنرمندان این سرزمین به دفعات، صحنه هایی از این منظر را در آثار خود تجسم کرده اند تا بیان حال و فهمی باشد که در کنار آن تجربه کرده اند: مردمان سرِ رود آب را می فهمند (سهراب سپهری) بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین (حافظ) آب، آئینه عشق گذران است (فریدون مشیری) بنگر که جوی آب چه مستانه می رود (اقبال) جوی آبی که روان در نظرت می گذرد / آب چشمی است که ما بر گذرت ریخته ایم (شاه نعمت اله ولی) آن یکی در مرغزار و جوی آب / وآن یکی پهلوی او اندر عذاب (مولوی) تدریجاً این منظره به نماد مشترک خاطرات ایرانیان بدل شد. زندگی جدید اما سرنوشت دیگری برای آن رقم زد. ظهور بتن و جوی سنگی، آب را از ریشه درختان دریغ کرد. در ظاهر، برای حفظ آب و منفعت افزون تر، جوی ها نفوناپذیر شدند. اما در نتیجه، ریشه های درختان خشکید و درختان یک به یک قطع شدند؛ دو خسارت پی درپی حاصل این بی خردی بود: آب در برابر آفتاب قرار گرفت و تبخیر آن زیاد شد در حدی که با نشت آن به زمین برابری کرد و دیگر آن که منظر مثالی ایرانیان از دست رفت. پارک ها و بوستان های جدید، اگرچه در شمار مساحت سبز چشمگیرند، اما حالی و خاطره ای برنمی انگیزند. اینجاست که ارزش گوهرهای سرزمینی آشکارتر می گردد. منظرهای ایرانی که مقهور هجوم کمیت و فناوری شدند، به قالی های گرانبهایی می مانند که در زیر چرخ ماشین ها در حال فنایند.
هویت گرایی فرهنگی در ادبیات کودک با ورود عناصر بومی در تصویرگری ( با تاکید بر آثار پرویز کلانتری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دهه چهل شمسی، یکی از دوره های مهم و تأثیرگذار بر فرهنگ و هنر ایران است. در این دهه، روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان در محافل خود برای یافتن هویّت ملّی، مذهبی تلاشی وافر داشتند، زیرا به واسطه روشنگری های این دوران ضرورت بازگشت به خویشتن یک نیاز اجتماعی بود. حامیان خصوصی و ناشران کتب کودکان نیز، از تصویرگران می خواستند تا با استفاده از عناصر هویّت مدار آثاری همسو با این تقاضا خلق کنند. در این مقاله این فرضیه ارائه شد که ورود عناصر بومی در تصویرگری کتب کودکان دهه چهل در راستای ضرورت اندیشه هویّت گرا ایجاد شده است. و پرویز کلانتری، بومی گرا ترین تصویرگر این دهه، توانست آثاری از خود به جای گذارد که بیش از نیم قرن بر فرهنگ و هنر جامعه ایرانی تأثیرگذار باشد. روش تحقیق این مقاله براساس اطلاعات گردآوری شده، تحلیلی توصیفی بوده و مبتنی بر گردآوری اسناد و منابع کتابخانه ای و به شیوه استقرایی به استنتاج رسیده است. یافته ها نشان داد که پرویز کلانتری با شناخت ویژگی های بومی و بهره گیری از تزئینات، آرایه ها، آرایش چهره ها و پوشش ها به شخصیت سازی هویّت مدار پرسناژهای آثار خود اقدام کرده است. موفقیت او در تصویرگری هویّت مدار خود منتج به این امر شد که یادآوری خاطرات قومی و بومی گرای آثارش طی چندین دهه تأثیری ژرف بر تصویرگری ایران داشته باشد.
Investigating the Effective Physical Factorson Promoting Social Interactions in CulturalComplexes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The success of urban spaces is proportional to the extent in which that space is being used and to human presence. In fact, architecture and urban planning should attempt to enhance social interactions and human soلیداrity rather than differentiation and separation. However, today what is witnessed in most of urban spaces is reduction of relationships and social participation of those residing in these spaces. On the other side, in recent decades, with the increasing progress of technology most of traditional patterns have been changed, and these changes have altered culture and life appearance in Iranian community. What is observed in today’s societies is the reduction in level of people’s social interactions. Regarding the role and function of cultural complexes as a space for improving social interactions, the physical structure of cultural environments should play a significant role in boosting people’s social interactions. The purpose of this research is to identify social interactions and effective physical components affecting promotion of social interactions among people in cultural complexes which provide an opportunity for individuals to take a relief from daily tensions, to gather together and interact. The methodology used in this research is descriptive and analytical, exploiting library studies in order to achieve the desired results. Finally, after studying various theories and effective physical components in promotion of social interaction in public urban spaces such as cultural complexes, appropriate architectural strategies have been provided. The results of this research indicate that six components of stagnation, aggregation, integrity, vitality, spatial determination and flexibility are among most important physical factors affecting the promotion of social interaction in cultural complexes.
حکمروایی چندسطحی منطقه کلان شهری در راستای رویکرد نومنطقه گرایی (مطالعه موردی: منطقه کلان شهری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۱
27 - 39
حوزههای تخصصی:
ریشه بسیاری از مشکلاتی که کلان شهرها با آن ها مواجه هستند خارج از مرزهای سیاسی و محدوده ی تحت قلمروی آن ها می باشد. کلان شهر مشهد از این امر مستثنی نبوده و با مشکلاتی روبرو می باشد که منشا آن در سطحی بالاتر، یعنی منطقه ی کلان شهری مشهد اتفاق می افتد. از این رو، هدف از این پژوهش بررسی نظام کارآمد مدیریت منطقه ای بر اساس رویکرد نومنطقه گرایی جهت رسیدگی به مشکلات منطقه ی کلان شهری مشهد می باشد. در بخش بررسی ادبیات نومنطقه گرایی و مدیریت منطقه ای از روش تحقیق بازنگری پژوهش، و در بخش بررسی نظام کارآمد مدیریت منطقه ای برای منطقه ی کلانشهری مشهد از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی از نوع مطالعه موردی بهره گرفته شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که نظام حکمروایی دوسطحی با مشارکت همه کنشگران منطقه ای مبتنی بر اصل واگذاری امور به پایین ترین سطح قابل اجرا، می تواند موجب کارآمدی نظام مدیریت منطقه ای منطقه ی کلان شهری مشهد گردد
تغییرکاربری تطبیقی میراث صنعتی، الگویی برای خلق فرصت های جدید درون شهرها
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۱ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
21 - 33
حوزههای تخصصی:
مفهوم میراث صنعتی در اواسط قرن بیستم یعنی دوره ه ایی که چندین و چند ساختمان صنعتی و منظر شهری ویران شد در انگلستان مطرح گردید. از آن هنگام به بعد تلاش های متعددی در راستای شناخت آثار میراث صنعتی شکل گرفته است. سایت های صنعتی نقطه عطفی در تاریخ بشریت شمرده می شوند. آن ها خاطرات روزهایی را در بر دارند که هم موجب پیشرفت و هم مایه رنجش بوده و در عین حال نمادی از امید به زندگی بهتر هستند. بناهای صنعتی توسعه فناوری کشورها را از طریق معماریشان نشان می دهند و ارزش های اجتماعی و فرهنگی زمان خود را نمایان می سازند. از دست رفتن کاربری صنعتی در دل شهرها و عدم توفیق اجتماعی آن، این مجموعه ها را به سرعت به فرمان تخریب می سپارد. انتقال روحیه کار و فعالیت و سبکی از معماری که متعلق به تجربیات جهانی است، لزوم حفظ و مطالعه این آثار را تشدید می نماید. اینجاست که دانستن چگونگی حفاظت از بناهایی که دیگر قادر به تأمین آینده ی خود نیستند اهمیت می یابد. عدم تأمین آینده به دلیل کاهش نیاز به این بناها به وجود آمده و نتیجه آن ایجاد محیطی متروک و ناامن است که به ظهور و پرورش جوامعی ناسالم دامن می زند. تغییرکاربری تطبیقی بنایی موجود و تاریخی و افزودن بنایی جدید به آن، حرکت، سرزندگی و تنوع بصری می آفریند، در عین اینکه شخصیت مجموعه حفظ می گردد. مقیاس عظیم کارخانه، تکرار ریتمیک آن، طول آن که به بی نهایت اشاره می کند و حتی رنگ های غم انگیز بنا، به هنگام جستجوی یک طراحی اصیل برای استفاده مجدد از آن یک موضوع کلیدی است.
معماری و MBTI؛ بررسی شیوه استفاده از شخصیت شناسی و ویژگی های شخصیتی کاربر فضا در طراحی مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۲ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
75 - 88
حوزههای تخصصی:
با هدف برقراری ارتباط هرچه بهتر میان معماری و انسان، نگاه به معماری از زاویه روان شناسی- به ویژه شخصیت شناسی- اهمیتی روز افزون یافته است. واکنش های متفاوت افراد در برابر یک اثر معماری، از تفاوت در نگرش و طرز تفکر افراد ناشی می شود و شناخت زاویه نگاه و درک هرچه بهتر مطالبات انسان، راه گشای این ارتباط است. در این تحقیق از دریچه تیپ های شخصیتی MBTI – نمایان گر گرایشات مادرزادی و غیراکتسابی افراد- به معماری نگاه شده که می تواند اطلاعاتی صحیح و بی واسطه در اختیار طراح قرار دهد، معیاری اصولی فارغ از سلیقه تک بعدی برای طراحی باشد و پیش بینی نتیجه طرح را نیز امکان پذیر سازد. جهت بررسی دقیق تر، دو تیپ از 16 تیپ شخصیتی (INTJ و ESFP) مورد کنکاش قرار گرفته اند. روش تحقیق مورد استفاده، روش همبستگی است که در آن، متغیر مستقل، شخصیت افراد و متغیر وابسته، انتخاب ها در فضای معماری می باشد و تحلیل آماری نتایج به وسیله آزمون پیرسون و پایایی درونی پرسش نامه معماری از طریق آلفای کرونباخ در SPSS انجام گرفته است. نتایج به دست آمده، نشان دهنده همبستگی مثبت میان ترجیحات و انتخاب ها در فضا می باشد. بنابراین، ویژگی های شخصیتی کاربران فضا می تواند به عنوان پیش زمینه نگرش شخصیت شناسانه به معماری، هدایت گر معمار به طراحی فضای مطلوب تر، همراه با رضایتمندی بیشتر از سوی مخاطب باشد.
بررسی نقش مدیریت رشد کلانشهرها در جهت نیل به توسعه پایدار (نمونه موردی: محله کیانپارس اهواز)
حوزههای تخصصی:
در قرن حاضر صنعتی شدن کشورها، افزایش چشمگیر جمعیت انسانها و نابودی و تخریب مراتع و جنگلها را به دنبال داشته و از سوی دیگر به لحاظ رشد چشمگیر جمعیت ناگزیر به توسعه در سطح، ارتفاع و عمق شده است. همزمان با رشد شهرها و گسترش شبکه های ترافیکی و کمبود فضاهای باز، ناکافی بودن زیرساختهای شهری و آلودگی های زیست محیطی نیز افزایش می یابد. یکی از مسائل مورد توجه امروز کلانشهر ها، کمبود فضاهای باز قابل استفاده در مواقع بحران است. لکن طراحی شهری عمودی به عنوان یک نظریه جدید در راستای حل مشکلات شهری ناشی از کمبود زمین، خصوصا در کلانشهرها در عصر حاضر در حال بررسی است. هدف اصلی این مقاله بررسی تاثیر بلندمرتبه سازی در رشد قطب های شهری، مزایا و معایب آن و بازتاب رشد روز افزون ساخت و ساز در اقتصاد شهری، اجتماع و توسعه پایدار در محله کیانپارس اهواز، به عنوان سوال اصلی پژوهش مسئله گشایی می شود.
مطالعه شیوه ساخت و اجرای تزیینات برجسته و زراندود در سفال مینایی دوران میانی اسلامی در ایران
حوزههای تخصصی:
سفال مینایی به گروهی از سرامیک، با نقاشی رولعابی و تزیینات پیکره ای، هندسی و گیاهی اشاره دارد که در بسیاری موارد به کتیبه های نسخ متمایل به رقاع و کوفی مزین بوده و گاهی با تزیینات برجسته کاری و طلایی آراسته شده است. با استناد به سفال های مینایی کتیبه دار، سفال مینایی در دوره بسیار کوتاهی (در حدود شصت سال) در ایران رواج داشته و سپس از بین رفته است. با توجه به اهمیتی که شناخت تکنولوژی های فراموش شده در هویت بخشی به فرهنگ و تمدن یک سرزمین دارد، مطالعه در شیوه ساخت و تزیینات این گونه هنرهای فرامو ش شده، به گونه ای حفاظت از آن به عنوان اثری ناملموس محسوب می شود. در این پژوهش، شناخت فناوری برخی تزیینات روی سفال مینایی از جمله برجسته کاری و زراندود، مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش مبتنی بر شیوه تجربی تحلیلی است که با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای و مطالعات دستگاهی، روی سفال های مینایی انجام شده است. با کمک مطالعات دستگاهی و آزمایشگاهی، گستره دانش فناوری مربوط به تزیینات سفال مینایی، از لحاظ ساختار شیمیایی و میکروسکوپی مورد توجه قرار گرفته است. مطالعات تکمیلی، بررسی سند مکتوب عرایس الجواهر و نفایس الاطایب نوشته ابوالقاسم عبدالله بن محمد بن علی بن ابی طاهر را شامل می شود. نتیجه نهایی نیز از مقایسه داده های تکنولوژی و مستندات ابوالقاسم به دست آمده است. نتایج نشان می دهد که به منظور برجسته کردن سطح در سفال مینایی، از دوغاب تشکیل شده از گل بدنه که میزان اکسید سرب بیشتری نسبت به ترکیبات بدنه دارد، استفاده شده است. بخش برجسته روی لعاب زمینه اجرا شده و سپس روی آن مجددا لعاب زده شده است. نتایج همچنین هم سویی داده ها را با متن رساله وی تأیید می کند و نشان می دهد که در شیوه زراندود، از طلای به صورت ورق استفاده شده که با کمک یک چسب آلی چسبانیده شده است. در مرحله نهایی، ورق طلا طی یک عملیات حرارتی، روی سطح تثبیت شده است. بر اساس یافته های مزبور در بخش انتهایی پژوهش، به صورت تجربی، ورق طلا روی سطح لعاب چسبانیده و با کمک حرارت روی لعاب تثبیت شد.
بازتاب فرهنگ غرب درتحول سبک زندگی و معماری خانه های اواخر قاجار شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی، اصطلاحی است که در بطن خود، مؤلفه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را م یپروراند، تأثیر عمیقی در الگوهای رفتاری و گرایش های ذهنی افراد جامعه داشته و تأثیر فراوانی در شک لگیری فضای سکونت دارد. این گفتمان مکا نگزینی و فضای سکونت در رابطه سبک زندگی به عنوان موضوعی جدید و قابل تأمل در چند دهه معاصر مورد توجه پژوهشگران و اندیشمندان در حوزه های مختلف علوم و م نجمله در عرصه معماری و شهرسازی بوده است. یکی از مصادیق و جلوه های تجلی سبک زندگی، کیفیت مکا نگزینی و فضای زیست بوده که به تبع آن معماری خان هها را تحت شعاع قرار داده است. هدف از تدوین این پژوهش میزان اثربخشی فرهنگ غرب در سبک زندگی مردم شهر همدان در دوره اواخل قاجار بوده و به تبع آن، میزان تأثیرگذاری آن را در عرصه معماری خانه ها بازنمایی کرده است. روش تحقیق پژوهش به لحاظ روش تحقیق، از نوع تحلیل تاریخی، تفسیری است. منابع اطلاعاتی پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده و روش انتخاب نمونه های میدانی بر اساس نمون هگیری هدفمند بوده است. جهت انتخاب نمونه ها تمامی خانه های مربوط به اواخر دوره قاجار که دارای اسناد مطالعاتی بوده و امکان مطالعات میدانی فراهم بود مورد بررسی قرار گرفت و از میان نمونه ها، شش خانه انتخاب شد که دارای بیشترین تحول در عرصه معماری، با توجه به تغییر سبک زندگی صورت گرفته بود. مبنای سنجش و گزینش نمون هها بر اساس بیشترین میزان تأثیرپذیری و تحول آنها در سه سطح کلان، میانی و خرد معماری انجام پذیرفت. نتایج تحقیق نشان دهنده تغییرات سبک زندگی در عرصه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بوده که به تبع این تغییرات، معماری خان هها را تحت شعاع قرار داده است. این تغییرات در مرحله اول در معماری خانه های طبقه اعیانی و تجار به منصه ظهور رسیده است. بازنمایی تحول فضا در معماری این خان هها در قالب تحول در عرصه های کلان، میانی و خردفضا صورت گرفته است. در عرصه کلان فضا، سادگی فرم و حذف حیاط های چندگانه قابل ملاحظه است. در عرصه تحولات میانی ، تحول در سازماندهی فضای داخلی و توسعه و بسط فضای داخلی مطرح بوده و در عرصه خرد فضا، اهمیت نمادین برخی از عناصر معماری شامل ستون، پله، و تزیینات مورد توجه بوده است.
بازیابی لایه های هویتی در هنر دوره قاجار (مطالعه موردی روی کاشی های دوره قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۱
17 - 29
حوزههای تخصصی:
مساله هویت در هنر ، به عوامل گوناگونی چون اعتقادات و اندیشه های مذهبی ، جهان بینی ، روابط اجتماعی و سیاسی ، پیشینه و قدمت تاریخی و مواردی از این دست بستگی دارد . همچنین هویت موجود در اثر هنری ، هویتی تک بُعدی نیست بلکه دارای وجوه و لایه های مختلفی است که هر وجه از آن به عوامل متفاوتی باز می گردد . لذا هر اثر هنری می تواند دارای تعداد لایه های هویتی باشد که یک یا چند لایه در سطوحی پنهان از مخاطب قرار دارند و یک لایه شاخص در اولویت قرار می گیرد .لازم به ذکر است که این لایه های پنهان یا کم اهمیت تر ، بر نمود لایه هویتی بارز تاثیر خواهند داشت . دوره قاجار از جمله ادوار شاخص در ایران است که هنر آن با توجه به مسائل سیاسی و اجتماعی و رجوع به فرهنگ ایران باستان و نیز ارتباط گسترده با غرب ، از وجوه مختلفی برخوردار است لذا می توان لایه های هویتی چندگانه ای را در هنر دوره قاجار باز شناخت . این مقاله درصدد پاسخ به این سوال ها است: لایه های هویتی موجود در هنر دوره قاجار کدامند ؟ در کاشیکاری دوره قاجار ، کدام لایه های هویتی بروز و ظهور بیشتری داشته اند ؟ نتایج نشان داد که چهار لایه هویتی شامل : ایران باستان ، ایرانی _اسلامی ، فرنگی مآبی و اسلامی در هنر دوره قاجار قابل بازیابی است و در هر گونه هنری ، هر کدام از این لایه ها اهمیت بیشتری داشته اند . روش تحقیق این مقاله توصیفی _ تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات ، کتابخانه ای است.
مقایسه زیبایی شناسی بازتاب منظر آسمان در گنبدها و عکس های عصر حاضر
منبع:
هنر و تمدن شرق سال پنجم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
55 - 66
حوزههای تخصصی:
آسمان در تطور تاریخ از زمان اسطوره ای تاکنون، در تمامی ملت ها، بار سنگینی از معانی و رمز و رازها را بر دوش کشیده است. بی کرانگی، وسعت، رفعت، رمزگونگی، گستردگی و غیر قابل دسترس بودن، وجود خورشید به عنوان اصیل ترین منبع نوری و بی شمار عامل دیگر، تصور حضور خدایان را در آسمان قوت بخشیده است. در ایران این باور از دیرزمان در مکتب زرتشت وجودداشته و در دوران اسلامی نیز به نوعی دیگر به حیات خویش ادامه می دهد. آسمان و مفهوم آن در هنر، ادبیات، فلسفه، و هنرهای کاربردی، معماری و دیگر رشته ها بازتاب داشته و توصیفات بسیاری از آن به صور گوناگون متن، تصویر و غیره وجود دارد. آسمان به عنوان بخش از طبیعت که دارای ابعاد وسیعی است در سرشت انسان ریشه دار بوده و چگونگی ترجمان این خلقت در آثار هنری خلق شده توسط انسان، زیبایی شناسی منظر آسمان را پدید می آورد. منظر آسمان به عنوان پدیده ای عینی-ذهنی یکی ازناب ترین، پویاترین و متغیرترین و زیباترین مناظر طبیعی است که بر ادراک انسان از منظر بسیار موثر می باشد. زیبایی شناسی منظر آسمان از خلال بازتاب های آن در هنرها در طول تاریخ به استناد نقوش زیرگنبدها و ایوان ها و در عصر حاضر به استناد عکس های گوگل با توجه به سازو کار موتور جستجوگر گوگل قابل بررسی می باشد. در این مقاله با بررسی 15 نمونه از نقوش گنبدها و ایوان ها، در مقام قیاس با نتایج حاصل از بررسی نمودار درختی حاصل از نام گذاری های عکس های آسمان در گوگل، مشاهده شد که عناصر خورشید، ابر، ستارگان در زیبایی شناسی منظر آسمان نقش دارد که چگونگی آن به تفصیل در مقاله توضیح داده شده است. اما آن چه دراین میان حائز اهمیت است این است که زیبایی شناسی منظر آسمان در نتیجه تغییر نگاه انسان، و کمرنگ شدن وجوه ذهنی در نسبت با عینیت آن، دستخوش تغییراتی نسبت به ویژگی هایش در طول تاریخ شده است.