فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۴۸۱ تا ۸٬۵۰۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
نقش جهان سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
179-186
حوزههای تخصصی:
Twentieth Century Urbanization in Bangladesh and a Spell of High and Unsustainable Urban Growth(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Bangladesh is still a low urbanized country although it experienced a rising trend in the level of urbanization throughout the twentieth century and had a remarkably high urban growth immediately after its independence in 1971. The country recorded the highest ever annual average growth rate (9.04) and percentage of interval variation (137.57%) in an urban population in 1974; thereafter, growth rates of these two parameters went on falling and reached 5.19 and 65.89% respectively in 1991. As a result, urbanization during the tail end of the twentieth century increased but at a decreasing rate leading to an unsustainable urban growth trend. This study, however, exامینes the factors that contributed to urbanizing Bangladesh during the unsustainable growth period particularly in the last decades of the twentieth century. To this end, a multivariate regression model is developed and analyzed using the ordinary least square method involving stepwise-regression procedure. Primarily ten potential factors are taken into consideration and seven of them emerged as significant in explaining the process of urbanization in Bangladesh. Of these seven factors, the level of industrialization appears as the most influential factor with a coefficient of 1.34, which is followed by the share of urban area, initial level of urbanization and migration with coefficients of 1.13, 0.86 and 0.49 respectively; while the econometric model came up with an adjusted R2 of 0.95 and the Durbin-Watson Statistic of 1.98. Results of this study provide with better understanding towards guiding the urbanization process, particularly in the developing countries.
بازیابی ساختار فضایی و طرح کاشت باغ سالار جنگ شیراز بر اساس خاطرات ترنس اودانل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانسته های کنونی از میراث باغ سازی شیراز به باغ های نامدار و برجسته دیوانی و حکومتی محدود شده و داده های اندکی از دیگر باغ های آن برجای مانده است. از این میان، باغ سالار جنگ (مینوی سالار) از ناصرالدین کوپال شیرازی نمونه درخور توجه و ازیادرفته ای است که ارزش بررسی و پژوهش دارد. هدف این پژوهش بازیابی این باغ بر پایه خاطرات ترنس اودانل است که نزدیک به 10 سال (49-1338 خورشیدی) را در آن گذرانده است. توصیفات وی شرحی از طرح کاشت، در باغِ روزگار قاجار و پهلوی در اختیار می گذارد. پژوهش کنونی گامی نخست در شناخت مجموعه باغ های تاریخی منطقه قصرالدشت (بردی) است که تاکنون بدان پرداخته نشده است. بر این اساس شناخت ویژگی های هندسی – فضایی، بازخوانی طرح کاشت و فهم شیوه آبیاری باغ مورد توجه بوده است. افزون بر این به باغ به مثابه مکانی برای رخدادهای گوناگون زندگی فردی- اجتماعی نیز نگریسته شده است. روش پژوهش، ترکیبی شامل راهبرد تفسیری- تاریخی و نمونه موردی است که در رویکردی استنتاجی و تحلیلی پیش می رود. یافته های پژوهش ضمن بخش بندی مراحل توسعه و ویرانی باغ به چهار پرده، نشان می دهند که باغ، حاصل آمیختگی دو دسته از دوگانگی های الف) مفهومی و ب) کارکردی است؛ ماهیّت پاردوکس گونه باغ در تضاد میان مالکین و ساکنین باغ، تضاد میان شخصیت ادبی بنیان گذار آن و برخی عادات و خصوصیات او و سرانجام تمایز میان باغ و مزرعه قابل شناسایی است. همچنین باغ حاصل ترکیب دو ساختار باغ های حکومتی و الگوی باغ های میوه است که از دو محور عمود برهم شکل یافته و برخلاف رسم معمول، کوشک بر تقاطع دو محور طولی و عرضی مکان یابی نگردیده است. همه این ها سرانجام سبب می گردد گونه ای باغ در حومه شهر از مکانی برای تفریح و خوش گذارانی به باغی، باارزش تولیدی تبدیل شود. بدین سان باغ سالار جنگ به سامانه ای یکپارچه از زیست اجتماعی، اقتصادی و طبیعی بدل می گردد که نشان از تنیدگی زیبایی شناسی باغ با جنبه کارکردی و تولیدی آن دارد.
مطالعه تطبیقی فونت تاهوما و اصول ساختاری خوشنویسی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
65 - 74
حوزههای تخصصی:
طراحی حروف، در سیر تاریخی خود، همگام با قابلیت های فناوری، اقدام به بهینهسازی خوشنویسی سنتی کرده است. عصر حاضر، عصر تکامل فناوری رسانههای دیجیتال است. در آغاز رونق رسانه های دیجیتال، طراحان وب برای نمایش متون مورد نظر خود در عموم وب سایت های فارسی زبان، از فونت «تاهوما» به عنوان فونت استاندارد استفاده میکردند. با ظهور وبفونتها، امکان استفاده از فونتهای گوناگون برای چیدمان صفحات وب به وجود آمد. با این حال، همچنان فونت تاهوما بیشترین کاربرد را در میان فارسیزبانان دارد. به نظر می رسد این فونت فاصله زیادی با اصول نوشتاری خط فارسی داشته و تنها به دلیل هماهنگی فراوان با ساختار فضای وب، مورد استفاده قرار گرفته باشد. در همین راستا، این مقاله با هدف بررسی میزان هماهنگی فونت تاهوما با ساختار فرمی حروف فارسی، به بررسی تشابهات و تفاوت ها، بر مبنای مطالعه تطبیقی ساختار این فونت و چهار اصل مهم در خط نسخ فارسی که شامل: اصول، نسبت، ترکیب و کرسی هستند، می پردازد. نتایج نشان می دهد، بسیاری از تغییرات اعمال شده بر روی فونت تاهوما، ارتباطی با حفظ خوانایی حروف در فضای پیکسلی نداشته و تنها محصول شناخت ناکافی طراحِ آن از خط فارسی است. همچنین دلیل استفاده فراوان کاربران از این فونت را می توان حمایت اغلب مرورگر ها و نیز میزان هماهنگی این فونت با صفحات نمایش دانست.
سنجش میزان تاب آوری کالبدی محلات شهری در برابر زلزله با به کارگیری روش ویکور (نمونه موردی : منطقه 10 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
90 - 103
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر، افزایش قابل توجه وقوع بلایای طبیعی در سراسر جهان سبب شده تاب آوری به عنوان رویکردی جامع در مواجهه با مخاطرات مورد توجه قرار گیرد. منطقه 10 شهرداری تهران واقع در بخش مرکزی شهر، دارای ده محله است و با مشکلات کالبدی بسیاری روبرو می باشد که در صورت وقوع زلزله، دچار خسارات جبران ناپذیری میگردد. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تاب آوری کالبدی منطقه 10 شهر تهران به عنوان یک منطقه قدیمی و فرسوده میباشد. به این منظور ابتدا با استفاده از روش دلفی به تبیین شاخص ها پرداخته شد و سپس جهت تعیین وزن آنها از روش AHP استفاده گردید. در ادامه، محله های موردمطالعه با به کارگیری روش ویکور مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های حاصل از روش AHP نشان می دهد شاخص های بافت فرسوده”، فضاهای سبز و باز”، معابر اصلی” و مراکز ستاد بحران” بیشترین نقش را در تاب آوری کالبدی منطقه 10 ایفا میکنند. نتایج روش ویکور نیز حاکی از آن است که محله های زنجان جنوبی، شبیری-جی و سلیمانی-تیموری بیشترین میزان تابآوری کالبدی و محله های هاشمی، کارون جنوبی، بریانک و هفت چنار به ترتیب کمترین میزان تاب آوری کالبدی را دارند.
بررسی آسیب پذیری شهرها با رویکرد پدافند غیرعامل با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی معکوس(IHWP) و GIS -مطالعه موردی تهران بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
1 - 18
حوزههای تخصصی:
امروزه در شهرها به جهت اینکه سلسله مراتب شبکه های ارتباطی رعایت نشده، عرض راه ها کم و از مراکز خدماتی و درمانی دور بوده بنابراین آسیبپذیری شهرها بالا میباشد. از این رو دفاع غیرعامل بهعنوان یکی از موثرترین روش های مقابله با تهدیدات شناخته می شود. تهران، بزرگترین شهر ایران که قطب اقتصاد، جمعیت، فرهنگ و نیز منشاء بزرگ ترین فعالیت های اجتماعی، مذهبی، سیاسی و ملی و دارای یک نظام متمرکز است. تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کاربردی می باشد. در این مسیر از روش های اسنادی (کتابخانه ای)، پرسش نامه (کمی)، جهت گردآوری اطلاعات استفاده شده است. روش تحقیق پایان نامه حاضر توصیفی تحلیلی و جهت تجزیه و تحلیل آسیب پذیری نیز از منطق IHWP در نرم افزار GIS استفاده شده و جهت استخراج تهدید انسان ساخت پایه شهر تهران نیز از روش AHP استفاده گردید. دراین پژوهش با استفاده از 16 شاخص ، آسیب پذیری شهر، مدلسازی گردید که تهدید پایه شهر تهران، تهاجم هوایی شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که 29,83 درصد قطعات شهر در برابر تهاجم هوایی از آسیب پذیری خیلی پایین، 24,54 درصد پایین، 42,86 درصد متوسط، 15,96 درصد بالا و 8,97 درصد قطعات از آسیب پذیری خیلی بالا برخوردار هستند.
ارزشیابی اثرات اجرای طرح ویژه بهسازی بر توسعه مسکن روستایی (مطالعه موردی: دهستان ابریشم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح ویژه بهسازی مسکن روستایی بر اساس اهداف کلان برنامه چهارم توسعه کشور تدوین و هدف گذاری شده است. این طرح، متأخرترین و از مهمترین طرح های عمرانی کشور می باشد. طرحی که با هدف تأمین مسکن مناسب، مقاوم روستایی، حفظ هویت معماری بومی، ارتقای بهداشت محیط، بهینه سازی مصرف انرژی و ... شکل گرفت. در قالب این طرح مقرر گردیده است که نیمی از واحدهای مسکونی روستایی کشور (دو میلیون واحد)، توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی نوسازی گردد. پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی اثرات اجرای طرح مقاوم سازی مسکن روستایی در دهستان ابریشم تهیه شده است. روش پژوهش، توصیفی– تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش حاضر دهستان ابریشم است که طرح ویژه بهسازی مسکن روستایی در آن اجرا شده است. در این دهستان، حدود 318 نفر از مردم روستاهای مورد مطالعه از 3138 خانوار موفق به دریافت وام شدند. برای تعیین حجم نمونه از روش کوکران استفاده شد. برای انتخاب نمونه از روش های نمونه گیری طبقه ای و تصادفی استفاده شده است. بر اساس این روش، 94 خانوار به عنوان جامعه نمونه تعیین شدند. برای جمع آوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای و میدانی و ابزار پرسشنامه استفاده گردیده است. برای تحلیل داده ها، از روش های آماری استنباطی نظیر آزمون فریدمن، آنوا و کولموگروف اسمیرنوف استفاده شده است. بر اساس یافته های تحقیق این نتیجه حاصل شد که تحولات کمی و کیفی بوجود آمده در واحدهای مسکونی جدید در انطباق با نیاز غالب روستاییان (خانوارهای نمونه) بوده است. طرح در عین برخورداری از اثرات مثبت در کمیت و کیفیت مسکن روستایی، از جنبه نوع نگرش و مدیریت اجرا نیازمند بازنگری و اصلاح است. نوآوری مقاله حاضر ، در بخش نتیجه آن است، زیرا نتیجه حاصل شده متفاوت با نتایج سایر پژوهش های انجام گرفته در این زمینه است. در سایر پژوهش ها، طرح مقاوم سازی مسکن ، زمینه تحول مسکن روستایی را به سمت مسکن شهری سوق داده و پیوستگی ساختاری– کارکردی در مسکن را متزلزل ساخته است. ولی تحقیق حاضر به نتیجه ای متفاوت در محدوده مورد مطالعه رسیده است.
ارزیابی عوامل مؤثر بر کیفیت فضای باز جمعی در سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: روستای عباس آباد شهرستان شاهرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶۴
۵۴-۴۱
حوزههای تخصصی:
روستاها اولین شکل از حیات جمعی انسان در یک عرصه طبیعی و پایه تولید نیازهای زیستی می باشند که مبتنی بر فعالیت گروهی و تولیدات جمعی هستند. چنین جامعه ای جهت ایجاد زمینه رویارویی و مشارکت افراد، تبادل اطلاعات و نظرات و تقویت تعاملات اجتماعی، نیازمند فضاهای جمعی است. این فضا ها با نقشی که در ارتقای کیفیت زندگی روستاییان دارند، به عنوان محرکی در تداوم حیات روستایی محسوب می گردند. هدف این پژوهش، ارزیابی عوامل مؤثر بر کیفیت فضای باز جمعی در سکونتگاه های روستایی می باشد که در قالب نمونه موردی در روستای عباس آباد شاهرود انجام گرفته است. روستای عباس آباد و کاروانسرای آن به گونه ای با هم تلفیق شده اند که با وجود عملکردهای ویژه خود، در حیات یکدیگر نقش مستقیم دارند و حیاط کاروانسرا، میدانگاه و فضای جمعی روستا را شکل داده و به عنوان نمونه ای منحصر به فرد از کاروانسراهای ایران برگزیده شده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده که به روش توصیفی- تحلیلی و در دو بخش اسنادی و میدانی انجام شده است. ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد و از مصاحبه ژرفکاوانه نیز در راستای تکمیل پرسشنامه ها استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه، مردم ساکن در روستای عباس آباد می باشند که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای با حجم 209 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده است. پایایی پرسشنامه نیز با آزمون آلفای کرونباخ عدد 9/0 به دست آمد که نشان دهنده اعتبار بالای آن است. داده ها با نرم افزار SPSS و با روش های آماری شامل میانگین داده ها، آزمون T تک نمونه ای و آزمون فریدمن مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان می دهد که ارتقای کیفیت فضای باز جمعی روستای عباس آباد با 4 مؤلفه «عملکردی»، «تجربی- زیباشناختی»، «اجتماعی» و «زیست محیطی» و 23 معیار کیفی قابل دستیابی است. با کاربست این معیارها در حیاط کاروانسرا و برقراری دوباره حیات جمعی در آن می توان نقش این بنا را در زندگی روزمره روستاییان پررنگ تر نمود.
گزارشی بر وضع موجود بازار ارومیه و بخش های منفک شده از آن در سده اخیر
حوزههای تخصصی:
بازار در معماری و شهرسازی ایران جایگاه ویژه ای داشته و قلب تپنده شهر و هسته اولیه شهر ایرانی است. در میان بازارهای ایران بازار ارومیه با بیش از پنج هکتار مساحت اولیه (در اواخر دوره قاجار) پس از بازار تبریز ازجمله بازارهای وسیع با الگوی ارگانیک بوده است. با شروع سده اخیر و با تحولات شهرسازی صورت گرفته در دوره پهلوی اول دخل و تصرفات زیادی در این بازار صورت گرفته و بخش هایی از آن منفک شد. در سال های اخیر سعی شده است محدوده های منفک شده فوق در خط عرصه بازار تعریف شده و تحت حفاظت ضوابط محدوده اولیه بازار قرار گیرند. این نوشتار در نظر دارد ضمن معرفی وضع موجود بازار ارومیه به ارائه گزارشی از دخل و تصرفات صورت گرفته در خصوص خط محدوده بازار و اقدامات صورت گرفته در این زمینه بپردازد.
ارزیابی الگوی رفتاری شهروندان در ایستگاه های هوشمند حمل و نقل شهری (نمونه موردی ایستگاه هوشمند شهید خرازی شاهین شهر)
حوزههای تخصصی:
همزمان با افزایش جمعیت ، مدیریت آن ها نیز روز به روز سخت تر می شود؛ کنترل حجم عظیمی از جمعیت بدون استفاده از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی جدید امری بسیار دشوار خواهد بود. مباحث شهروند هوشمند، اقتصاد هوشمند، حمل و نقل هوشمند و ... از جمله مباحث مربوط به هوشمندسازی شهرها هستند. اکنون نحوه برخورد و همگام شدن گروه های مختلف مردم با این هوشمند سازی در شهرها امری مهم است. تحلیل پذیرفتن و همراه شدن مردم با نحوه ساماندهی ایستگاه های هوشمند در شهر های در حال توسعه در شبکه هوشمند سازی حمل و نقل عمومی از جمله اهداف ای ن تحقیق است. نوش تار حاض ر میکوش د تا فرضیه ی(همگام نشدن اقشار کم در آمد با هوشمند شدن شهر ها) مورد ارزشیابی و تحلیل قرار دهد. از نظر هدف پژوهشی، مقاله ی حاضر جزو تحقیقات کاربردی محسوب میشود. در جمع آوری اطلاعات، از روش کتابخانه ایی، اسنادی و میدانی استفاده شده است. نتایج تحقیق از تحلیل توصیفی با استفاده از نرم افزار spssبه دست آمده است و نشان داد که گروه هایی از شهروندان که 1/0 کل جمعیتی که در روز استفاده میکنند هستند از نظر اقتصادی قشر کم در آمد جامعه هستند همراهی کمتری در زمینه هوشمند سازی حمل و نقل عمومی میکنند. پس در نتیجه طراحی ها باید به صورتی انجام شود که این گروه از شهروندان را تشویق به همراهی کند.
طراحی مجتمع های مسکونی با حفاظت از انرژی با رعایت اصول معماری سبز
حوزههای تخصصی:
امروزه معماری و ساخت و ساز یکی از حوزه هایی است که توسعه پایدار خواهان برتری آن در عملکردهای زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی است. بهره گیری از انواع انرژی از الزامات زندگی بشر در قرن بیست و یک است. تولید و مصرف انرژی فسیلی تهدیدی جدی برای توسعه پایدار و محیط زیست بشمار می رود. بحران های زیست محیطی قرن بیستم نقطه عطفی برای تغییر نگرش در عرصه طراحی معماری بود. ظهور معماری سبز با بهره گیری از اصولی چون حفاظت از انرژی، کار با اقلیم، احترام به کاربران و گشایش جدیدی در معماری ایجاد کرد. در طراحی سبز چیزی که طراحان بر آن اتفاق نظر دارند این است که یک معماری ارزشمند دارای معنا، روح و زیبایی است. در آثار بزرگ، ایده پشت آجر و ملات شروع به فراتر رفتن از فرم صرف و مادیت می کند. سوال اصلی تحقیق این است که آیا بارعایت اصول معماری سبز می توان مجتمع های مسکونی طراحی کرد استفاده بهینه در انرژی کرد؟ روش تحقیق حاضر یصورت توصیفی – تحلیلی، کتابخانه ای و اسنادی می باشد. هدف این تحقیق روی مسایلی است که در مجمتع های مسکونی بتوان مصرف انرژی را بهینه کرده و در استفاده از آن صرفه جویی گردد.
تحلیل تاریخی-جنسیتی نقاشی هایی برگرفته از روایت جودیت با تأکید بر اثر فلورانسی آرتمیزیا جنتیلسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
17 - 26
حوزههای تخصصی:
جودیت شخصیت زنی در کتاب مقدس عهد عتیق است که با قتل هولوفرنس فرمانده آشوری، توانست شهر تصرف شده خود را آزاد سازد. این روایت، موضوع آثار بی شماری در طول تاریخ هنر بوده است. یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین نمونه های این مجموعه، آثاری از آرتمیزیا جنتیلسکی، زن نقاش دوره باروک می باشد. این نقاش چهار نسخه تأیید شده با این موضوع را در کارنامه خود دارد، که نسخه فلورانسی بیش از بقیه در این مقاله، مد نظر است. پژوهش حاضر قصد دارد، چگونگی روایت پردازی تصویری این مضمون را در چند اثر متفاوت از چند نقاش، و همین طور در آثار آرتمیزیا، بر اساس بافت تاریخیشان تحلیل و با یکدیگر مقایسه کند. یکی از این نقاشان، کاراوادجو است که آرتمیزیا، از پیروان او محسوب می شود. سؤالی که مطرح می شود، این است که: جنسیت آرتمیزیا و حوادث زندگی او چگونه در انتخاب و بیان این موضوع نسبت به دیگر نقاش ها مؤثر بوده است؟ نتایج نشان داد، با وجود ثابت بودن داستان، عوامل دیگری به غیر از شرایط تاریخی و سبکی، همچون جنسیت و سرگذشت مؤلف نیز در شکل گیری متفاوت نسخه فلورانسی آرتمیزیا، مؤثر بوده است؛ به ویژه که موضوع این اثر، در گروه موضوعات قدرت و قهرمانان زن قرار می گیرد.
آیین مهر در اسطوره و تاریخ و سیرتحول آن در شرق و غرب
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۲
41 - 48
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل مؤثر بر کاهش جرائم فردی و افزایش امنیت در فضاهای شهری با استفاده از نظریه CPTED
حوزههای تخصصی:
امروزه امنیت در فضاهای شهری یکی از مهم ترین شاخص های کیفیت زندگی و کیفیت فضا محسوب می شود و به رغم اینکه مسأله امنیت در هر جامعه یک مقوله پیچیده و دارای ابعاد متنوع و متعدد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است، در تأمین این نیاز نمی بایست از نقش و تأثیر شهرسازی و عوامل محیطی غافل شد. تبیین نقش کالبدی شهر بر کاهش جرائم، موضوع با اهمیتی است که در قالب نظریه های نوین شهرسازی مورد بحث قرار گرفته است. این امر از آن جهت دارای اهمیت است که فرآیندهای طراحی فضاهای شهری کمتر به پتانسیل های بالقوه مناطق شهر و ساختمان ها در کاهش یا جلوگیری از جرائم توجه می شود. رویکرد CPTED در طراحی و برنامه ریزی محیط و منظرشهری، در تلاش است تا با رعایت استانداردهای ویژه ای در ساخت سیمای محیط کالبدی، به ارتقاء ایمنی در شهر دست یافته و از این راه به احساس امنیت ساکنین شهر کمک نماید. استراتژی CPTED در ارتباط با طراحی محیطی و با هدف کاهش جرم شامل اصول بنیادین است که عبارتند از: تعیین قلمرو، افزایش امکان نظارت طبیعی و مراقبت طبیعی، روشنایی، منظرسازی، امنیت فیزیکی، کنترل دسترسی، فعالیت پشتیبانی و نگهداری که بدون دانستن آنها نمی توان از این تکنیک استفاده نمود. این پژوهش با تکیه ی بر روش تحلیلی-منطقی و با توجه به اطلاعات موجود به تعریف واژه امنیت و تعریف مفهوم امنیت و نظریه های مربوط به کانون های جرم خیز در فضای شهری پرداخته است و در ادامه به رویکرد CPTED می پردازد و در نهایت راه کارهایی را در راستای بهبودی و ارتقاء امنیت برای کاهش جرائم فردی و اجتماعی در محیط شهری و محیط معماری ارائه شده است.
نقاشی اویغور، حافظ میراث هنر نقاشی مانویان
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۲
55 - 64
حوزههای تخصصی:
بررسی رسانه های هنری جدید در آثار چهار هنرمند زن بین المللی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
21 - 33
حوزههای تخصصی:
رسانه های هنری جدید (ویدیو آرت، چیدمان، عکاسی، هنر مفهومی، هنر دیجیتال، هنر اجرا و ...) در بازگویی دغدغه های زنان هنرمند، نقش مؤثری داشته اند. هنرمندان زن معاصر با استفاده از امکانات رسانه های جدید ضمن نحوه ارائه هنرها فراتر از عرصه موزه ها و گالری ها با مخاطبین بیش تری ارتباط برقرار کرده و در بیان محتوا مؤثرتر عمل کرده اند. در این راستا، هنرمندانی از جمله مونا حاتوم[i] که دغدغه ذهنی او برقراری ارتباط میان سیاست و هنر با استفاده از هنر رسانه ای نو بوده است؛ همچنین سندی اسکاگلند[ii] هنرمندی که در آثارش به نقد زندگی و فرهنگ مصرف گرا و روزمره آمریکایی پرداخته است؛ و دیگری لورنا سیمپسون[iii]هنرمندی که نژادپرستی و جنسیت، موضوع اصلی آثارش را تشکیل داده است؛ و خانم جنی هولتزر[iv]که معتقد به آموزش توسط هنر بوده است، مورد بررسی و تحلیل قرارگرفته اند. اصلی ترین هدف این مقاله، بررسی تحولات ابزارهای بیانی هنری و چگونگی عملکرد هنر رسانه ای نو در هنر زنان معاصر است. این تحقیق درصدد پاسخ به این سؤالات است که مهم ترین آن ها عبارت اند از: رسانه های هنری جدید کدامند؟ کاربرد رسانه های هنری جدید در هنر زنان معاصر و تأثیرگذاری بیش تر در ذهن مخاطب چگونه بوده است؟ پس از پژوهش و تحلیل به نتایج ذیل دست یافتیم: رسانه های هنری جدید در بازگویی دغدغه های زنان هنرمند معاصر، به شکل مؤثری عمل نموده اند و به عنوان ابزار هنری باعث شده اند که هنرمندان زن، امکانات جدید و متفاوتی برای ارائه مفاهیم و پیام های خود داشته باشند. رسانه های هنری جدید، به دلیل امکانات متفاوت و بهره گیری از فنّاوری جدید باعث شده اند که پیام هنرمند صریح تر و واضح تر بیان شود و در ارتباط با اقشار متنوعی از مخاطبین قرار گیرد و تاثیرگذارتر باشد. تا کنون هنر زنان از دیدگاه فمینیسم و رسانه به طور عام در حوزه های علوم انسانی و رسانه های فرهنگی مانند تلویزیون، اینترنت و...مورد مطالعه قرارگرفته است؛ اما پژوهش حاضر منحصراً به رسانه های هنری جدید و تحلیل محتوایی آثار چهار هنرمند شاخص پرداخته است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، به شیوه کیفی و با رویکرد تصویری انجام گرفته است. نحوه گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و از طریق بررسی اسناد و منابع موجود و مکتوب و مشاهده آثار از طریق منابع الکترونیکی بوده است.
تقسیم بندی عکس های مستند اجتماعی بر اساس گونه های ادبی: نثر نظم و شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۱)
47 - 58
حوزههای تخصصی:
اگرچه به تصویر کشیدن عناصر و رویدادهای جوامع انسانی به شکلی بی طرفانه، راست نما و واقع گرا، از اهداف عکاسی مستند اجتماعی است؛ اما عکس های مستند اجتماعی، صرفاً به نمایش صریح و گزارش گونه وقایع و رخدادهای اجتماعی نمی پردازند، بلکه از جنبه صوری و معناشناختی نیز می توانند توجه مخاطب را به خود جلب نمایند. ازاین رو و با توجه به ماهیت ارتباطی و قابلیت بیانگریِ عکاسی مستند اجتماعی، می توان گفت، همان طور که انسان، از زبان به شیوه های مختلف بهره می گیرد، و یکی از گونه های ادبی یعنی نثر، نظم و شعر را می آفریند، عکاس مستند اجتماعی نیز با امکانات و قابلیت های ابزار بیانی خود، می تواند عکس هایی با کارکردها و کیفیت هایی شبیه گونه های ادبی خلق نماید. ازاین رو، تقسیم بندی عکس های مستند اجتماعی بر اساس گونه های ادبی، هدف این پژوهش است. به فرض وجود شباهت میان عکس های مستند اجتماعی و گونه های ادبی، این پرسش مطرح می شود که: عکاس، به واسطه چه عواملی می تواند عکس هایی شبیه گونه های ادبی خلق نماید؟ روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و شیوه جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد که، خصلتِ اصلیِ هرکدام از گونه های ادبی، در عکس های مستند اجتماعی قابل شناسایی است؛ بدین شکل که، برخی عکس ها مانند نثر، کارکردی ارجاعی دارند و اطلاعاتی به مخاطب عرضه می کنند، گروهی، شبیه نظم، به واسطه صورت خود، حظی بصری می بخشند و دسته ای دیگر، همچون شعر، کیفیتی مبهم دارند و مخاطب را به تأمل و تفکر وا می دارند. بر این اساس، عکس های مستند اجتماعی را می توان در قالب عکس های نثرگونه (گزارش گرایانه)، نظم گونه (فرم گرایانه) و شعرگونه (معناگرایانه)، تقسیم بندی کرد. قاب و لحظه گرفتن عکس، از عوامل اصلی در خلق هرکدام از این عکس ها هستند.
بررسی کاربرد رنگ بر افزایش خلاقیت کودکان کم توان ذهنی
حوزههای تخصصی:
کودکان کم توان ذهنی به لحاظ جسمی، فکری، عاطفی و رفتاری با سایر انسان ها متفاوت هستند، بر همین اساس برای شکوفایی استعدادهایشان نیازمند محیط های ویژه ای می باشند. از این حیث، مطالعات بسیاری در رابطه با کودکان کم توان ذهنی و به تبع آن محیط ها، که بیشترین اثر و نقش را بر این کودکان به عهده دارند، انجام شده است. معماری فضا با آگاهی از روانشناسی محیطی، فضایی را پدید می آورد که کودک در آن با توجه به خصوصیات اخلاقی و رفتاری و همچنین ضعف های ارتباطی می تواند، روانی بدون استرس و دور از تنش را با یادگیری بالا سپری کند. رنگ به عنوان اساسی ترین جلوه فضاهای آموزشی و پرورشی می تواند در کارایی درونی کودکان کم توان ذهنی مؤثر باشد. وجود رنگ مطلوب در فضاهای مورد استفاده تأثیر مثبتی در افراد داشته و موجب پیشرفت زندگی اجتماعی و نشاط آنان می گردد. رنگ های مختلف تأثیرات متفاوتی بر افراد می گذارند و می توانند سبب ایجاد هیجان و یا آرامش و در این کودکان، سبب رغبت و حس علاقه مندی به محیط و در نتیجه خلاقیت گردند. از این رو بر آن شد تا به بررسی و ارزیابی تأثیر رنگ در فضاهای مخصوص کودکان کم توان ذهنی پرداخته شود، چرا که رنگ به عنوان عنصری تفکیک ناپذیر از طبیعت معماری تأثیری فراوان بر روحیه و رفتارکاربران فضا دارد و حالات روانی و عاطفی آنان را شدیداً تحت تأثیر قرار می دهد. روش تحقیق کیفی می باشد و اطلاعات تحقیقی از طریق بررسی مدارک و شواهد، منابع و اسناد کتابخانه ای، اطلاعات شبکه های اینترنتی و مصاحبه با والدین و کودکان گردآوری شده است. در این پژوهش توانایی رنگ ها و تأثیر آن بر فضای مورد استفاده این کودکان و همچنین تأثیرات آن بر تفکر و خلاقیت آنان مورد بررسی قرار داده شده است. بدین صورت که استفاده از رنگ آمیزی متناسب با ویژگی های روان شناختی آنان، نگرش و دیدگاه مثبتی به فضا داشتند. نتیجه حاصل از این پژوهش بیانگر این است که فضاهای آموزشی و توان بخشی برای کودکان معلول ذهنی باید دارای پتانسیل های لازم برپایه شناخت ویژگی های روحی روانی و رشد آن ها بوده و از فضاهای متنوعی برخوردار باشد و استفاده از عناصر رنگ ها و شکلهای متنوع وگوناگون درطراحی فضاهای داخلی و خارجی برای به چالش کشیدن ذهن کودک معلول ذهنی بیش ازیک کودک نرمال ضرورت دارد. نتایج حاصل از تحقیق منجر به ارایه راه حل های بصری در طراحی رنگ برای فضاهای کودکانه با کارکرد متفاوت در جهت رشد بهتر ذهنی، جسمی و روحی این دسته از کودکان شده است.
هرمنوتیک شهرک های جدید
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر، ارائه تحلیلی زمینه ای از «جنبش شهرک جدید» و کنکاش بیشتر در بنیان ها و بُن مایه های فکری و ایدئولوژیکی آن با کمک «روش هرمنوتیک» است. چنین تلاشی از طریق جُستارهایی در تجربیات نوگرایی و برنامه ریزی شهریِ نوگرا و درک دنیای شهری بر پایه انگاره های آرمانی و آرمانشهرگرایی صورت گرفته است. یکی از دلالت های این کار، افکندن پرتویی بر ابعاد مثبت و منفیِ سیاست های شهریِ جامع و ارائه چارچوبی برای درک چالش های شهری شدن در دنیای امروزی است. شهرک های جدید به عنوان پروژه هایی اساساً آرمانی در سده بیستم، بر آن بوده است تا آینده شهریِ بهتری را برای انسان ها رقم بزند؛ آرمانشهرهایی جدید که با نقد همه آنچه در شهرهای موجود وجود داشت، امیدها و انتظارات بسیاری را بر ادعاهای مدعیان آن گره می زد. کاربست روش هرمنوتیک در بازاندیشی گذشته شهرک های جدید، در این مقاله، نشان می دهد که این جنبش، زمینه و بستر بسیار مناسبی برای کشف و درک بسیاری از زوایای پنهان و نامکشوف برنامه ریزی شهری و منطقه ای در سده بیستم است.
سطوح حس مکان در فضاهای شهری (نمونه موردی : میدان امام خمینی و امام حسین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
47 - 63
حوزههای تخصصی:
وجود حس مکان در یک فضای شهری یکی از پیش شرط های پایداری آن است. تاکنون نمونه مطالعات صورت گرفته در زمینه حس مکان در فضای شهری، به صورت کلی و کیفی بوده و بین سطوح مختلف حس مکان با شاخص های سنجش متفاوت، تمایزی قائل نشده اند. حتی مطالعات نظریه سطح بندی هفتگانه شامای نیز به صورت کیفی بوده و شاخص های مربوط به هر سطح را مشخص نکرده است. لذا نحوه سنجش سطوح حس مکان بدعت اصلی این مقاله به شمار می رود. در این پژوهش سعی شده است به عنوان مدخلی برای ورود به این موضوع، به صورت روشمند به سنجش سطوح حس مکان در یک فضای شهری پرداخته شود. بسط مفهوم حس مکان در فضاهای شهری و مفهوم سازی آن در قالب یک مدل تجربی سنجش حس مکان و سنجش سطوح مختلف آن بر پایه نظریه حس مکان شامای، از اهداف کلیدی این پژوهش هستند. پرسش اصلی پژوهش عبارتست از: «فعالیت ها چه تاثیری بر حس مکان افراد در فضاهای عمومی شهری دارند؟ »روش تحقیق نیز در ابتدا شامل مطالعات اسنادی بوده که نتایج آن در قالب جدولی تفصیلی آورده شده است. سپس مدل تجربی پژوهش با روش مفهوم سازی استخراج گردیده و با روش دلفی و به کمک مشورت خبرگان، تدقیق شده است. در مرحله بعد با استفاده از روش استقرایی و قیاسی و مطالعات پیمایشی در دو فضای شهری منتخب در تهران (میدان امام حسین و امام خمینی)، پرسشنامه ای متناظر با هر یک از بخش های مدل تجربی مذکور، تنظیم شده و بین 400 نفر از شهروندان حاضر در دو فضای نمونه تکمیل و به کمک نرم افزار SPSS تحلیل شده است. سطح بندی حس مکان با استفاده از آزمون آماری بتا صورت گرفته است. همچنین از طریق آزمون همبستگی مشخص شده که با افزایش جاذبه و به ویژه تنوع فعالیت ها و همچنین حرکت از فعالیت های اجباری به انتخابی و به ویژه اجتماعی، میزان حس مکان افزایش می یابد. در نهایت راهبردهایی در جهت ارتقای میزان حس مکان در فضاهای شهری بر اساس نتایج مباحث مذکور، ارائه شده است.