فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۲۶۱ تا ۷٬۲۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
11 - 28
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، تشریح ریشه های زیبایی شناختی نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی است، که این هدف را با تحلیل و بازسازی آراء علامه و ضمن تشریح مفروضات زیبایی شناختی حاضر در این نظریه دنبال خواهیم کرد. این پژوهش نشان می دهد که دستگاه شناسایی و قوای کنش ورزی آدمی با نظم نگاری طبیعت، قوانین موجود در آن را یافته و کنش خود را بر همین مدار تنظیم می کند. امکان اِسناد حدود اشیاء به یکدیگر، که با مَجازسازی صورت می گیرد، غایاتی مفروض، محتمل و پیش بینی پذیر را که حاصل فعالیت قوه خیال است، پیش چشم انسان قرار داده و او را با قرار دادن در دو مقام فاعل اخلاقی و خالق زیبایی، به تصمیم گیری، کنش ورزی و داوری فرا می خواند. این همه، در فرآیند هدایت تکوینی انسان به بار می نشیند و اصطلاح مشهور قانون طبیعی، معادلی برای این نوع هدایت است. بر مدار نظریه ادراکات اعتباری، قانون طبیعی همان عنوان مستجمع برای دو ساحت اخلاق و زیبایی است.
مطالعه تطبیقی مضامین نگاره های شاهنامه بایسنقری و آثاری از نگارگری حماسی معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
60 - 73
حوزههای تخصصی:
یکی از منابع اصلی نقاشی ایرانی کتب ادبی بوده و از همه انواع ادبی مانند غنایی، حماسی، مذهبی و... در آثار نقاشی به کار گرفته شده است. از آن جا ادبیات حماسی و به ویژه شاهنامه فردوسی که به شرح دلاوری پادشاهان و قهرمانان ملی و ه مچنین مردم ایران پرداخته، بیش از انواع دیگر ادبی مورد توجه بوده است و در دوره های مختلف، هنرمندان ایرانی از مضامین این کتاب ارزشمند که یکی از ارکان اصلی ادبیات ایران را تشکیل م یدهد بهره برده اند؛ اما مواجهه هنرمندان با این اثر در هر دوره متفاوت بوده است که این پژوهش به بررسی این مواجهه پرداخته است. موارد مورد مطالعه در این پژوهش شاهنامه بایسنقری از نگارگری قدیم ایران و تطبیق نگاره های آن از لحاظ محتوایی و مضامین ادبی با آثاری از هنرمندان معاصر ایران می باشد. پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و با رویکردی تطبیقی به انجام رسیده است و هدف اصلی آن چگونگی مواجهه نگارگری قدیم و معاصر ایران با مضامین شاهنامه فردوسی به عنوان پایه اصلی ادبیات حماسی ایران است. پژوهش حاضر ضمن بررسی وجوه شباهت و تمایز این مواجهه، به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که علل و عوامل وجود این تفاوت ها و تغییرات چیست؟ از نتایج این پژوهش می توان به وابستگی بیشتر نگارگری قدیم به متن، مرکزیت قرار گرفتن پادشاهان و اعمال آن ها، پرداختن به جزییات اشاره کرد. در دوران معاصر از آن جا که طیف مخاطبین گسترده شده است، در آثار هم از وابستگی صرف به متن کاسته شده است و مخاطب جایگاه ویژه ای یافته است؛ ه مچنین از پرداختن به جزییات کاسته شده و موضوع اصلی را غالباً پهلوانان ملی و اعمال پهلوانی آ نها تشکیل م یدهد.
تحلیل محتوای کاربرگ های ارزیابی کیفیت مقالات در مجلات علمی پژوهشی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
101 - 111
حوزههای تخصصی:
کاربرگ های ارزیابی مجلات علمی مهم ترین ابزار ارزیابی کیفیت مقالات علمی اند. به نظر می رسد، علاوه بر ویژگی های خاص پژوهش های این حوزه و مشکلاتی همچون میزان تسلط پژوهشگران، به ویژه در روش شناسی و رویکردهای نظری شاخص ها و ملاک های ارزیابی مقالات مندرج در کاربرگ های داوری مجلات علمی پژوهشی هنر، نقش بسزایی در تأثیر گزارش های علمی حوزه هنر در تولید علم کشور خواهد داشت. هدف از این مطالعه، که به روش تحلیل محتوا انجام شد، توصیف عینی و کیفی شاخص های کاربرگ های ارزیابی مجلات علمی پژوهشی هنر است. لذا، این پرسش به وجود می آید که: آیا شاخص های موجود در کاربرگ های داوری مقالات علمی پژوهشی هنر از کیفیت لازم و کافی برخوردارند؟ بر مبنای شیوه تمام شماری، نمونه های آماری شامل 9 کاربرگ ارزیابی مجلات تخصصی هنر با رتبه علمی پژوهشی بود. گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و مراجعه به پایگاه های استنادی مجلات علمی انجام شد. به منظور استخراج وضعیت موجود شاخص ها از سیاههوارسی محقق ساخته و نرم افزار اکسل به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. داده های گردآوری شده به کمک روش آمار توصیفی برحسب درصد توزیع فراوانی و رسم جدول و نمودار تجزیه وتحلیل شد. یافته های تحقیق نشان می دهند، از مجموع 53 شاخص موجود، شاخص «استفاده از منابع معتبر کافی و جدید (داخلی و خارجی)» با 78/77% بیشترین و 26 شاخص دیگر، با 11/11% کمترین درصد فراوانی را دارا می باشند. از مجموع 18 مؤلفه ساختاری و مفهومی مقالات علمی 8 مؤلفه در این کاربرگ ها لحاظ شده و «اخلاق» و «آیین نگارش» به عنوان دو مؤلفه متفاوت از مؤلفه های هجده گانه در این کاربرگ ها قابل مشاهده است. نتایج به دست آمده، حاکی از پراکندگی و توزیع نامتوازن مؤلفه ها و شاخص های ارزیابی در این کاربرگ ها بوده و بازنگری در آن ها را ضروری نشان می دهد.
وجه اشتراک ما در منظر چیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۹
58 - 65
حوزههای تخصصی:
تاریخ حاکی از آن است که «منظر»، نسخه ویژه ای از جهان بینی (نمودی از جهان در دید یک موجود به خصوص) است که مدت های مدید، امتیاز انحصاری قشر متخصص بوده است. اما در جهان کنونی، مفهومی مشترک میان گروه بزرگی از جامعه بشریت است. فیلسوفی چون جورجو آگامبن منظر را «پدیده ای که به صورت ذاتی به انسان مربوط می شود» دانسته و تا تسلط آن به جهان حیوانات نیز پیش می رود. نوشته حاضر تلاشی برای تبیین چند شاخص تاریخی و هستی شناسانه بر این ملغمه همگانی است.
تحلیلِ تطبیقی جایگاه نوشتار در کنش زیباشناختی سای تومبلی و فریدون آو بر اساس آرای دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق می کوشد تا جایگاه زیباشناختی نوشتار را با محوریت تقابل "نوشته/تصویر" در آثار دوره های مختلف کاری سای تومبلی و فریدون آو روشن کند. مسئله اصلی آن، چیستی جایگاه نوشتار بر اساس چگونگی رابطه تصویر و متن در کنش زیباشناختی هنرمندان انتخابی است. روش تحقیق، تحلیلی- تطبیقی است. هدف پژوهش، خوانش، تطبیق و توازی سازیِ تقابل های دوگانه دریدایی با محوریت تقابل گفتار و نوشتار در آثار دو هنرمند است تا مبنایی برای خوانش و البته مقایسه سبک فردی هر دو فراهم شود. مفاهیم طبقه بندی شده به هم مرتبطی چون؛ نوشتار و گفتار، حضور/غیاب: نگاه و لمس، سابژکتیل و رد ضربه قلمی، از میان آرای دریدا انتخاب شده اند. مطالعه شباهت های اجرا و محصول کنش زیباشناختی سای تومبلی و آو بر اساس آرای دریدا نشان می دهد هر دو نوشتار را به حالت خط خطی های عصبی و خطوط در هم تنیده، اثرگذاری و رد ضربه قلم، بسترسازی پشتیبان، خط زدن خودانگیخته نوشته های خودآگاه و کاربرد خط زدن به منزله "رد" و مانعی در برابر بازنمایی، به کار می گیرند. با وجود این، تمایزهای ظریفی در این تمایل و استفاده از مؤلفه های فرهنگی، اسطوره ها و آیین های مختلف بین گرایش های دو هنرمند وجود دارند. نتیجه اینکه فرم بیان آثار هر دو هنرمند با گذر از سلسله مراتب تصویر و نوشته و تکیه بر جنبه رد ضربه قلمیِ نوشتار، آن را به منزله فرآیند دلالت پذیری، بازی حضور و غیاب و مرزهای تصمیم ناپذیر تقابل های نقاشی/طراحی به کار می گیرد. هر دو بر اساس کارکرد استتیکی نوشتار و با حرکات خودانگیخته دست و لامسه ای کردن شیوه خلق آثار هنری، با نسبت های متفاوتی از هنرهای صرف بصری فاصله گرفته اند.
تحلیل عوامل و عناصر پایدار مساجد اولیه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۸۶)
247-226
حوزههای تخصصی:
معماری شاخه ای از فنون و هنر تمدن بشری است که در هزاره های متمادی تا به امروز، به صورت خاص، مورد توجه جوامع انسانی قرار گرفته است. در میان شاخه های معماری، ساخت بناهای مذهبی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. معماری در ایران از سابقه هزارساله برخوردار است که در طول زمان و تحت تاثیر عوامل مختلف جغرافیایی و فرهنگی شکل گرفته و تکامل یافته است. ایران با تجارب غنی و معماری پیشرفته و ریشه دار، در قرن اول هجری، در زمان حکومت ساسانیان، مغلوب اعراب تازه مسلمان شد که در نتیجه آن، بسیاری از ایرانیان زرتشتی، به اسلام گرویدند و ساخت مساجد متعدد جانشین ساخت آتشکده ها شد. معماری اعراب در ابتدا تحت تاثیر معماری ایرانی و بیزانسی بود؛ درنتیجه تصرف بین النهرین و ایران به وسیله اعراب، هنر و معماری ایرانی در قالب معماری اسلامی به شدت گسترش و تداوم یافت و مساجد بی شماری در گوشه کنار ایران ساخته شد که امروزه تنها آثار اندکی از آنها بر جای مانده است. پژوهش حاضر سعی دارد تا به تحلیل عوامل و عناصر پایدار مساجد اولیه اسلامی مطابق با مستندات موضوعی بپردازد. روش تحقیق در این مقاله، روش استقرائی و شیوه نگارش و تدوین آن به صورت توصیفی-تحلیلی است. استخراج اطلاعات و داده ها نیز به صورت کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که بین عناصر و عوامل جغرافیایی هر منطقه و مولفه های دینی و فرهنگی آن با معماری برآمده از آموزه های دین اسلام ارتباط تنگاتنگ و ناگسستنی وجود داشته است. این اثرگذاری تا جایی است که به جرات می توان ادعا کرد، عمده عناصر و مولفه های ساخت مساجد و سازه های معماری غیر بومی در ایران، تحت تاثیر جغرافیا، عوامل و عناصر جغرافیایی و فرهنگ بومی هر منطقه بوده است.
نگرشی بر ژرفانمایی (پرسپکتیو) در نگارگری ایرانی برپایه آرای ابن هیثم در المناظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
77 - 90
حوزههای تخصصی:
ژرفانمایی در نسخه نگاره های ایرانی با آنچه امروز از پرسپکتیو دانسته می شود، بسیار متفاوت است. در نگارگری، پیکره های دورتر را هم اندازه پیکره های نزدیک تر، اما بالاتر از آن ها بازنموده اند. پژوهشگران این شیوه را در عبارتِ «بالاتر یعنی دورتر» خلاصه کردند. گمان می رود چنین عبارتی، گوناگونی ژرفای صحنه ها و مفاهیم در پس آن ها را بیان نمی کند، زیرا پذیرفتنی نیست هنری چندصدساله که در خدمت بازگفت دیداری روایات ادبی متفاوت بوده است، یکی از مهم ترین ارکان صحنه پردازی (ژرفا) را چنین ساده انگارانه بازنموده باشد. براین پایه، پرسش های جستار حاضر برمی آید: مبانی شکل گیری ژرفانمایی بالاوپایین چیست؟ آیا بربنیان این مبانی می توان گوناگونی ژرفانمایی را چندان که ایرانیان قدیم درمی یافتند، بازفهمید؟ رسالات مناظرومرایای کهن (المناظر ابن هیثم)، درک مفهوم ژرفا در نگاه ایرانیان و تبیین شیوه های بازنمایی آن را ممکن می سازد. براین بنیان، شش گونه ژرفانمایی در نقاشی ایرانی شناختنی است که هریک از جهتِ عمق صحنه ها، کاربرد و مفهوم با یکدیگر تفاوت دارد: انبوه نگاری؛ انجمن نگاری؛ بوستان نگاری؛ صحرانگاری؛ ژرفانمایی با لایه های میانجی؛ و ژرفانمایی های ساختمانی. پژوهش درپیِ فهم تاریخی اثر می کوشد دریافت مخاطب امروز را به فهم بیننده سده های پیشین نزدیک گرداند و چارچوب های نادیده نگارگری ایرانی را بازنمایاند. ازاین رو، پژوهشی بنیادین با رویکردی تاریخی است که اصول المناظر را به شیوه توصیف بازمی خواند و ژرفانمایی نگاره ها را با توصیف تحلیل و نیز سنجش چارچوب های علمی و هنری (تطبیق هم زمان) تبیین می کند.
بازشناسی مفهوم ارزش در رابطه انسان و محیط در فضاهای باز سکونتی در معماری سنتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
101 - 114
حوزههای تخصصی:
تعامل انسان و محیط را می توان واجد مفاهیمی اعتباری دانست که بنا بر ماهیتی ساختاری مستمراً در فرایند شکل گیری مکان، بر بستری فرهنگی- طبیعی بازتولید می گردند. مفهوم ارزش اساسی ترین شکل این مفاهیم اعتباری است و فضای باز سکونتی هم به جهت استقرار کوچک ترین واحد اجتماعی که ارتباطی بی واسطه با پدیده های طبیعی را فراهم می آورد، عرصه ای مناسب برای ارزیابی این مفاهیم به عنوان بخشی از نظام شناخت مفهومی و مداخله انسان در محیط پیرامون است. ازاین رو در این پژوهش باهدف ارائه یک مدل مفهومی از نظام ارزش ها، این پرسش مطرح گردیده که شکل گیری، کارکرد و ظهور ارزش ها در فضاهای باز سکونتی در معماری سنتی ایران چگونه قابل تبیین است. جهت پاسخ به این پرسش ضمن ارائه خوانشی کاربردی از مفهوم ارزش و بر پایه نظریه اعتبارات، ساختاری مدور بر مبنای ارتباط انسان با ارکان اصلی محیط پیشنهاد شد که از دو مؤلفه محتوی و اهمیت نسبی ارزش ها تشکیل شده است. این نظام مدور در 10 گونه فضای باز سکونتی در معماری سنتی ایران استخراج و مقایسه شده است که نشان می دهد علی رغم شباهت بسیار در محتوی ارزش ها، نظام ارزش ها بر اساس شرایط محیطی دارای تفاوت هایی در این گونه ها است و بنابراین نمی توان نظام ارزش ها را موضوعی مجرد و ذهنی در نظر گرفت.
بررسی میزان مشارکت مردم در بازسازی بافت فرسوده کلان شهرها مطالعه موردی: خیابان شاهداعی اله شیراز
حوزههای تخصصی:
چینی جاهای فرسوده و قدیمی شهرهای کشور که در اغلب موارد هسته اولیه و اصلی آن شهرها را تشکیل می دهند، ازیک طرف جزو میراث فرهنگی و تاریخی آن شهرها محسوب شده و حفظ، بهسازی کالبدی و توانمندسازی عملکردی آن ها اجتناب ناپذیر می باشد و از طرف دیگر اغلب این چینی جاها با گذشت زمان و عدم توجه و نگهداری مناسب، دچار فرسودگی و اضمحلال کالبدی و عملکردی می گردند. شهر شیراز نیز همانند این شهرها از بافت کهن برخوردار است. یکی از محله های این شهر محله شاه داعی اله است که منطبق بر بافت قدیم و هسته اولیه شکل گیری شهر شیراز می باشد. این محله با مشکلاتی از قبیل نابسامان بودن عرض شبکه معابر، وجود شیب در پارهای از معابر، فرسودگی شدید بناهای مسکونی، همجواری با گورستان، دانه بندی قطعات کوچک و خیلی کوچک مواجه است. در این جهت، هدف از تحقیق حاضر مشارکت مردمی در ساماندهی بافت فرسوده محله شاهداعی اله بود که از روش توصیفی- تحلیلی استفاده گردید و نیز روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق، اسنادی و میدانی بوده است. ابزار گردآوری اطلاعات تحقیق حاضر نیز پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و مطالعات میدانی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه شهروندان ساکن محله شاهداعی اله تعیین شد که با استفاده روش نمونه گیری کوکران 150 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. نتایج نشان داد، مشارکت مردم و شهروندان در تسریع روند بهسازی بافت فرسوده محله شاهداعی اله تأثیرگذار است و ساماندهی معابر محله مورد مطالعه باعث ارتقاء کارکرد و نقش پذیری جدید آن می شود.
بازشناسی عناصر کالبدی کارکردی موثر در شکل گیری بافت تاریخی بهبهان (از دروه صفویه تا پهلوی) بر مبنای الگوی شهرهای تاریخی
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی شهرها متشکل از مولفه های اجتماعی و کالبدی می باشند که روی هم رفته هویت شهر را تشکیل می دهند. بازشناسی و مطالعه این مولفه ها می تواند در رشد و توسعه ی درون زا در بافت های تاریخی و حفظ ارزش های آن موثر گردد. لذا در این مقاله با هدف بازشناسی الگوی شکل گیری شهرهای سنتی و با تاکید بر مولفه های کالبدی– کارکردی، بافت تاریخی شهر بهبهان بررسی شده است. در این پژوهش به روش تحلیلی- توصیفی و با راهبرد مطالعه میدانی و اسنادی، ساختار کالبدی شهر از زمان صفویه تا پهلوی و عناصر کالبدی کارکردی تشکیل دهنده ی بافت سنتی، مورد بررسی تاریخی قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد رشد اولیه شهر به صورت ارگانیک و بر اساس اصل ارتباط، پیوستگی و سلسله مراتب شهری بنیان شده است و محله به عنوان اصلی ترین مفهوم شکل دهنده به بافت، تقسیمات کالبدی و اجتماعی شهر را ایجاد نموده است. این الگو از دوره صفویه تا قاجار روندی تدریجی و پیوسته داشته است، ولی در دوره پهلوی همزمان با تحولات شهرسازی در سراسر کشور، سرعت رشد، نه به کندی دوره های پیشین بلکه با تاثیر از شرایط گسترش شهرها در دهه های اول قرن حاضر شکل گرفت. در این دوره همچان ارزش فضایی گذشته حاکم بود ولی پیوستگی بافت شهری تضعیف شد. این پژوهش همچنین شکل گیری بافت تاریخی بهبهان بر اساس اصول حاکم بر سازماندهی فضای شهری سنتی را تصدیق می کند و تایید کننده ی این مطلب است که شهرهای سنتی بر اساس اصول مشترکی شکل گرفته اند و در اقلیم های مختلف، با توجه به بستر و زمینه شکلگیری، کالبد منحصر به فردی یافته اند.
کنکاشی در مطالعه نظام مند زندگی جمعی در فضای شهری موردکاوی: پیاده راه هفده شهریور تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۶
40 - 49
حوزههای تخصصی:
پیشرفت روزافزون تکنولوژی باعث کاهش نیاز شهروندان به خرید، کار و حتی تعاملات اجتماعی در فضای شهری شده است. این امر موجب افزایش قدرت انتخاب افراد برای حضور یا عدم حضور در فضای جمعی شده و در نتیجه کیفیت فضاهای جمعی اهمیتی دو چندان یافته است. در این چهارچوب، هدف از بررسی وضعیت زندگی جمعی این است که با تمرکز بر زندگی جاری و روزمره فضای شهری، عوامل تأثیرگذار بر زندگی جمعی استخراج شده و به تأمین فضای شهری مطلوب برای حضور اقشار اجتماعی گوناگون کمک شود. در این راستا، محدوده طرح پیاده راه هفده شهریور شهر تهران انتخاب شده است؛ زیرا با وجود برنامه ریزی برای افراد پیاده، نتوانسته فضای دعوت پذیر و مورد میل شهروندان را فراهم کند. پژوهش حاضر با تأکید بر اندیشه های یان گل، از ابزارهای مطالعاتی گردآوری شده توسط او شامل شمارش، تبدیل اطلاعات به نقشه، ردیابی، پیاده روی آزمایشی و یادداشت های روزانه، جهت تحلیل وضعیت زندگی محدوده استفاده کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که محدوده موردمطالعه به جز هنگام عصر، وضعیت زندگی جمعی مناسبی ندارد که عامل اصلی آن نبود فعالیت های شفاف، جذاب، پویا و متنوع در محور است. بنابراین فضاهای رهاشده و با نظارت اجتماعی کم در این قسمت به وجود آمده است. این فضاها موجب شکل گیری عملکردهای ناخواسته و برنامه ریزی نشده ای مثل پارک وسایل نقلیه یا فعالیت های نابه هنجار اجتماعی شده است که با پیشینه و پتانسیل های زمینه ای فضا ارتباط دارد. این وضعیت با تغییر بافت اجتماعی استفاده کنندگان به سمت افراد ناسالم، بیگانه و خاص، باعث کاهش بیشتر کیفیت محیط به ویژه از لحاظ امنیت روانی شده و حضور افرادی چون زنان و کودکان را کاهش داده است.
راهکارهای افزایش تعاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع مسکونی اکباتان، بهجت آباد و فرهنگیان تهران)
حوزههای تخصصی:
میزان موفقیت فضاهای معماری با میزان استفاده از آن فضا و حضور انسان در آن متناسب است. در واقع معماری باید به جای افتراق و جدایی در پی افزایش تعاملات اجتماعی و همبستگی انسان ها باشد. اما آنچه امروزه در اغلب فضاهای معماری با آن روبه رو هستیم کاهش روابط و مشارکت اجتماعی ساکنان در این فضاهاست. این تحقیق با توجه به پایین بودن سطح تعاملات اجتماعی در فضاهای معماری، سعی کرده به دنبال راه حل مناسب برای این مسئله با استفاده از روش های کتابخانه ای و مطالعات میدانی(پرسشنامه) باشد. هدف ازانجام این تحقیق تعیین رابطه میان ویژگی های کالبدی فضاهای معماری و تعاملات اجتماعی ساکنین در مجتمع های مسکونی می باشد. برای رسیدن به این هدف از روش همبستگی دو متغیره استفاده کرده ایم که در آن رابطه بین متغیرها براساس هدف تحقیق بررسی می شود. پرسش مطرح شده در این تحقیق این است که چه رابطه ای میان ویژگی های کالبدی فضاهای معماری و تعاملات اجتماعی ساکنین در مجتمع های مسکونی وجود دارد؟. جامعه آماری مورد نظر در این تحقیق کلیه ساکنین مجتمع های مسکونی می باشند که به دلیل بالا بودن تعداد مجتمع های مسکونی، سه مجتمع مسکونی اکباتان، بهجت آباد و فرهنگیان شهر تهران که به موضوع تحقیق نزدیکتر بود انتخاب گردید. نتایج حاصل از این تحقیق که به روش استنباطی و توصیفی و با کمک نرم افزار SPSS به دست آمده نشان می دهد که رابطه مستقیم و معنی داری بین ویژگی های کالبدی فضاهای معماری و تعاملات اجتماعی ساکنین مجتمع های مسکونی وجود دارد که با توجه به این نتایج یکسری راهکار برای افزایش تعاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی ارائه گردیده است.
بازنمایی اشراقی هاله قدسی در نگارگری
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
121 - 146
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های بیان حقایق هستی که کاربردی عمومی و قابل فهم برای عمومی افراد دارد، زبان رمز و سمبل است. یکی از این رموز، نور است. در سنت ایرانی پیش از اسلام، نور جایگاه ویژه ای در بین حکما و متألهین فهلوی داشته است. در سنت پس از اسلام نیز همین توجه بوده است. چرا که خداوند نور آسمان و زمین معرفی می شود و سوره ای تحت عنوان نور آمده است. بر همین اساس است که سهروردی فلسفه اشراقی اش را بر اساس نور بنا می کند و سلسله انوار الهی از نور الانوار تا عالم غاسق را به نحو تشکیکی قرار می دهد. در چشم انداز اشراقی، فرّه به عنوان تأیید و اشراق الهی به نحو تشکیکی در عالم مادی از نباتات تا انسان کامل را دربرمی گیرد. هنرمند ایرانی، چه پیش از اسلام و چه پس از آن، از آن جا که در این فضای اشراقی تنفس می کند، با این اندیشه آشنا است و در بیان هنری خود سعی در نشان دان آن دارد. یکی از بسترهای مناسب برای بیان اشراقات و فرّه الهی، نگارگری است که آن را به صورت هاله نورانی در اطراف سر انسان ها یا قدسیان تصویرگری می کردند. بیان هاله نورانی یا قرص خورشید، مورد پژوهش های مختلف قرار گرفته است، اما بیان اشراقی و سمبولیک آن کمتر مورد پژوهشی مستقل قرار گرفته است. سعی در این پژوهش، بیان اشراقی هاله قدسی در وهله نخست و در ادامه، بیان و تطبیق آن در نگاره ها است.
نمادشناسی نقش مرغابی سانان در آثار هنری ایران
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۶
21 - 30
حوزههای تخصصی:
هنر ایرانی بازتاب نمادین و رمزگونه واقعیات و حقایق است. فرهنگ اسطوره ای-نمادین ایران با طبیعت و عناصر زمینی و آسمانی آن پیوند تنگاتنگ دارد. از دیرباز شرایط زندگی کشاورزی در مرز و بوم ایران موجب وابستگی مردم به آب و در نتیجه تکریم این عنصر مقدس بوده است. حضور عناصر مرتبط با آّب، مانند گیاه و پرنده، و به ویژه مرغابی، در ادوار مختلف تاریخ هنر ایران حاکی از پررنگ بودن باورهای مبتنی بر طبیعت نزد ایرانیان است از آنجا که نقش این پرنده در دوران ساسانی و اوج آناهیتاپرستی به وضوح در هنرها جلوه گر شده است می توان این فرضیه را مطرح کرد که مرغابی نمادی از آناهیتا، ایزدبانوی باروری، و آّب های پاک باشد. از سوی دیگر، با توجه به گذشته های دورتر، مرغابی می تواند به منزله پرنده ای نقش شده باشد که در نی زارهای ایران فراوان بوده و پرنده بومی منطقه محسوب می شده است. نقش مرغابی بر ظروف و اشیا در هنرهای تزئینی و کاربردی ایرانیان دیده می شود و تداوم آن در هنر دوران اسلامی تا عصر صفویه نیز مشهود است. این نقش در تاریخ بارها تکرار شده است، اما چندان به چرایی حضور مداوم آن توجه نشده است. در این مقاله سعی شده است با نگاهی اجمالی، ضمن شناسایی نقش مرغابی در هر دوره، به این سؤال پاسخ داده شود که معانی و فرم نقش مرغابی در هنر مردم ایران از دوران باستان تا دوران اسلامی چه تغییراتی کرده است. این پژوهش از نوع نظری و اکتشافی، و روش تحقیق توصیفی و تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای و الکترونیکی ای است که تصاویر تکرارشده مرغابی سانان را در هنرهای تزئینی و کاربردی ادوار گوناگون تاریخی شامل می شود. به نظر می رسد هنرمندان در ابتدا دیدی واقع گرا به مرغابی سانان داشته اند و آنچه در محیط خود مشاهده می کرده اند را به تصویر می کشیده اند و به مرور زمان نقش مرغابی به صورت نمادین درآمده و دارای بار معنوی و سلطنتی شده است تا آنجا که در اوج این فرایند مرغابی به صورت نمادی ایزدی نقش شده است. در نهایت با گذشت زمان و تحول باورهای مردمان به نقشی صرفاً تزئینی افول می کند.
واکاوی شکل گیری نقوش هندسی شکسته در کاشی کاری های مسجد جامع اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
155 - 169
حوزههای تخصصی:
نقوش هندسی همواره بخش مهمی از هویت معماری سنتی ایران است. این نقوش که با استفاده از خطوط مستقیم شکل می گیرند، نقش مایه های گره را بوجود می آورند. نقش مایه هایی که هر یک دارای ویژگی های مخصوص به خود هستند. مسجد جامع اصفهان یکی از مهم ترین ابنیه معماری ایران، به لحاظ حجم تزیینات و استفاده از نقوش هندسی متعدد است. لذا در این مقاله به دلیل اهمیت ویژه ای که این بنا در تاریخ الگو های هندسی داراست به عنوان نمونه مناسب برای الگوی برداری انتخاب شد. در این راستا با جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعه کتابخانه ای، اسناد معتبر و تحقیقات میدانی، ابتدا الگوشناسی پیشنهادی مبحث مورد نظر ارائه شد(آلات گره)، سپس نمونه های موجود از نقوش هندسی (گره) کاشی کاری مسجد برداشت، و پس از نام گذاری و ترسیم، زمینه، واگیره و قاب آنها مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که زمینه شکل گیری گره ها در کاشی کاری ها مسجد جامع اصفهان به ترتیب شامل زمینه پنج، شش، هشت، ده، یازده، دوازده، چهارده، هشت و گره هشت و دوازده و نه و دوازده است. واگیره های آنها شامل اشکال مستطیل، مربع، مثلث و متوازی الاضلاع است. همچنین شکل قاب ها شامل لچکی، مربع، مستطیل، مثلث، نیم دایره، ستاره چهار پر، ستاره پنج پر، ستاره هفت پر، ستاره هشت پر، پابزی است که قاب لچکی دارای بیشترین شکل قاب گره های موجود است.
بررسی تأثیر سیلیکات سدیم و آکریلیک بر مقاومت فشاری، خمشی و رطوبتی ملات کاهگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۸
۶۰-۵۱
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از منابع و مصالح محلی نقش بسزایی در کاهش قیمت مصالح و قطعات و نیز انطباق محصول با شرایط اقلیمی دارد. مصالح خاکی، پرمصرف ترین مصالح بکار رفته در اجزای سازه ای و پوششی بناهای تاریخی و همچنین روستاهای سراسر ایران محسوب می شوند. این در حالی است که پشت بام و دیوار های پوشیده شده با ملات های گلین به دلیل مقاومت کم در برابر بارهای جانبی و ترک خوردگی دیوارها، فرسایش سریع در اثر رطوبت، مقاومت کم در برابر سایش و ضربه سالانه نیازمند بازسازی و تعمیر مکرر می باشند که این امر، موجب اجتناب مردم از استفاده از این گونه مصالح شده است. لذا دوام مصالح گلین از جمله کاهگل به عنوان یکی از مصالح پایدار و سازگار با محیط زیست و اقلیم، بسیار حائز اهمیت است . هدف از پژوهش حاضر، یافتن طرح اختلاط بهینه ملات کاهگل براساس بررسی برخی پارامترهای فیزیکی و مکانیکی ملات کاهگل ساخته شده با افزودنی های مختلف می باشد. در این راستا ملات های ساخته شده از خاک، کاه به نسبت حجمی 80 و آب با نسبت حجمی 42 درصد با افزودنی های سیلیکات سدیم و آکریلیک، به نسبت های مختلف ترکیب می شوند و تفاوت مقاومت آن ها در برابر بارهای خمشی و فشاری و همچنین رطوبت بررسی می شود. همه مراحل تهیه، ساخت و آزمایش براساس استانداردها در آزمایشگاه مکانیک خاک دانشگاه یزد انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مقاومت کاهگل حاوی سیلیکات سدیم با نسبت 100 درصد حجمی آب به طور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد که شاخص های مقاومت در برابر رطوبت، فشار و خمش کاهگل دارای افزودنی سیلیکات سدیم، خیلی بیشتر از کاهگل معمولی است. همچنین دوام اثر افزودنی کاهگل ساخته شده با افزودنی 100% سیلیکات سدیم در برابر فشار آب، بسیار بیشتر از نمونه های پیشین برآورد شد. از طرف دیگر با افزایش میزان آکریلیک در نسبت های بالاتر از 70 درصد حجمی خاک، چسبندگی سطحی بیشتری بین ذرات بوجود می آید.
بررسی اندیشه های جهانی در شیوه مداخله در بافت های مسکونی کم برخوردار داخل شهر (با مقایسه دو محله در ایران و اسپانیا)
حوزههای تخصصی:
در گذشته شکل گیری بافت های شهری با توجه به نیازهای زمانی- مکانی و شاخصه های فرهنگی- هویتی دوره خود بوده و طبعاً این شکل گیری در زمان خود هویت مشخصی داشته است، ولی با گذشت زمان و به وجود آمدن تکنولوژی های نوین و پیشرفت انسان به سوی زندگی ماشینی، این بافت ها که زمانی خود زیستگاه های بافت شهری بوده اند مبدل به بافت های فرسوده گردیده اند، بافت های فرسوده به قسمتی از شهر اطلاق می گردد که ارزش های زندگی شهروندی آن کاهش یافته و ساکنین آن از شرایط زندگی در محل خود رضایت نداشته و نیازهای اساسی آنان (نیازهای خدماتی و فرهنگی) برآورده نمی گردد. این فرسودگی های طبیعی عناصر و اجزای شهری در صورت عدم بهسازی به موقع، در اوقات بحران اثرات مخرب شدیدی بر انسان و محیط در پی خواهد داشت و آنجا که تحقق عدالت اجتماعی، ایجاد و شکل گیری محیط زیست امن و مطلوب از اهداف کلان چشم انداز کشور است، می طلبد با نگاهی ویژه به بهسازی و نوسازی این بافت ها توجه نمائیم؛ اما پیشینه توجه به بافت های قدیمی شهرها در سطح جهانی طی دهه های اخیر اشکال مختلفی به خود گرفته است، ظهور و بروز نظریات توسعه کالبدی و احیاء بافت های فرسوده غالباً از سوی اندیشمندان به نامی مطرح گردیده است، شایسته است این نظریات ارزشمند در روند اجرایی این کار (بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده) منعکس گردد. پژوهش حاضر در نظر دارد که با بررسی آراء و نظریات مختلف محققین بنام در این عرصه، روند اجرایی این نظریات را در عمل نیز مورد بررسی قرار دهد و همچنین با تطبیق دو نمونه موردی از مداخله در بافت های فرسوده در تهران و مادرید، روشی مؤثر در انتخاب شیوه مداخله مناسب در بافت های مسکونی کم برخوردار داخل شهر ارائه شود.
شناسایی ریسک های حریق برای ساختمان های بلند: یک رویکرد تحلیل عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶
104 - 123
حوزههای تخصصی:
وقوع حریق در ساختمان های بلند ممکن است باعث خسارت زیادی به اموال و تلفات جانی شود. بنابراین شناخت ریسک های حریق یک گام مهم به منظور حفظ ایمنی حریق در ساختمان های بلند است. در این راستا، هدف اصلی این مطالعه شناسایی ریسک های حریق برای ساختمان های بلند است. پژوهش حاضر بر اساس هدف یک تحقیق کاربردی و به لحاظ روش اجرا یک تحقیق توصیفی – اکتشافی است. جامعه آماری تحقیق همه ایستگاه های آتش نشانی استان تهران است که فرماندهان عملیات حریق این ایستگاه ها به عنوان واحد تحلیل آماری انتخاب شدند. ریسک های فرعی حریق برای ساختمان های بلند بر اساس مطالعه عمیق ادبیات گذشته استخراج شدند و سپس به منظور شناسایی و تایید ریسک های اصلی حریق از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که هفت ریسک اصلی به نام های “ریسک عوامل فاجعه ساز” ، “ریسک تجهیزات ایمنی حریق در ساختمان” ، “ریسک تیپ اطفاء حریق” ، “ریسک وضعیت مدیریت ایمنی حریق” ، “ریسک رفتار انسانی” ، “ریسک عملکرد حریق ساختمان” و “ریسک تخلیه ایمنی حریق” شناسایی و تایید شدند. مطالعه حاضر میتواند ادبیات نظری درباره ریسک های حریق برای ساختمان های بلند را گسترش داده و بینش عمیقی درباره مجموعه ای از دستورالعمل های حفاظت از ایمنی حریق در ساختمان های بلند برای مهندسان حریق و آتش نشان ها فراهم سازد.