فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۰۱ تا ۴٬۰۲۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
نورپردازی به عنوان یکی از پارامترهای اساسی در طراحی معماری و از عوامل ایجاد حس فضا و تقویت هویت مکان، حضور پررنگی در معماری ایرانی و اسلامی دارد. به نظر می رسد مدیریت حضور نور طبیعی و همچنین نورپردازی مصنوعی از جنب ههای بصری، معنایی، عملکردی و ... در حوزه طراحی گرافیک محیطی نیز حائز اهمیت است. پژوهش پیش رو در نظر دارد استفاده بهینه از امکانات نور و نورپردازی در گراف کی محیطی مسجد شیخ لطف الله اصفهان را به عنوان نمونه ای شاخص و با نگاهی آسیب شناسانه مورد بررسی قرار دهد. دو پرسش در این زمینه قابل طرح است؛ نخست اینکه آسیب های ناشی از نورپردازی نامناسب در گرافیک محیطی مسجد شیخ لطف الله کدام هستند و دوم اینکه در طراحی اصولی نورپردازی، کدام رو شها مؤثر واقع می شوند؟ در این راستا، تأثیرات طیف نور، یکفیت و شدت نور و مدت زمان تابش منابع نور مصنوعی بر بافت تاریخی و آسیب های ناشی از آن مورد بررسی قرار گرفت هاند. همچنین، ارائه راهکارهای عملی متناسب با منابع نوری مصنوعی متداول برای نورپردازی بافت تاریخی به منظور به حداقل رساندن این آسیب ها با استفاده از آخرین دستاوردهای علمی، از دیگر اهداف این مقاله است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است که به شیو ه کیفی و با هدف بررسی آسیب شناسی نور و نورپردازی در مسجد شیخ لط فالله اصفهان انجام شده است. گردآوری اطلاعات، با استفاده از روش میدانی (
تحلیل و بررسی مقاله «قرآن و هنرهای اسلامی» اثر« ژان لویی میشون» از دیدگاه هرمنوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
310 - 322
حوزههای تخصصی:
کتاب The study Quran تألیف سید حسین نصر در کشور آمریکا به چاپ رسیده است. کتاب مذکور علاوه بر ترجمه و تفسیر قرآن به زبان انگیسی، شامل پانزده مقاله پیرامون مسائل متفاوتی است که با قرآن و اسلام سرو کار دارد. در جستار حاضر، مقاله یازدهم این کتاب تحت عنوان «قرآن و هنرهای اسلامی» نوشته ژان لویی میشون مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. وی در مقاله مذکور برای پرداختن به قرآن و بیان هنرهای اسلامی به مباحثی از جمله دو هدیه آسمان، مسجد پیامبر(ص) در مدینه، موهبت تلفیق و ... پرداخته است. مقاله حاضر به شکل توصیفی تحلیلی در جهت دستیابی به تفکرات، دیدگاه، روش و نوع قلم مؤلف در زمینه قرآن و هنرهای اسلامی، ابتدا از زبان انگیسی ترجمه شده و سپس با توجه به تفکرات و اعتقادات مسلمانان، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. تحلیل و بررسی متن، از جنبه هنر، معماری اسلامی قرآنی، هنر اسلامی و صنایع دستی و آیات هنری از دیدگاه مؤلف به رشته تحریر درآمده و در عین بیان مهم ترین نقد، نقاط قوت نیز بیان شده است. اهداف پژوهش بررسی هرمونتیک و موضوعات محوری در مقاله قرآن و هنرهای اسلامی اثر ژان لویی میشون. 2.بررسی کتاب The study Quran از سید حسین نصر. سؤالات پژوهش هنر اسلامی چه بازتابی در کتاب The study Quran داشته است؟ در مقاله قرآن و هنرهای اسلامی رابطه قرآن و هنر اسلامی چگونه تبیین شده است؟
نگاهی به ظرفیت های آهنگ سازی در فرم بسیط، با توجه به تعاریف موجود در رسالات مکتب منتظمیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی این نوشتار این است که ساختارِ فرمالِ ((بسیط)) به عنوان یکی از فرم های موسیقی قدیم ایران چه خصوصیاتی دارد. هدف از طرح این پرسش ارائه ی راهکارهایی برای احیا و به کارگیری مجدد این قالب در آهنگسازی دوره ی معاصر موسیقی ایران است. در این رهگذر، ابتدا از میان مختصات تشریح شده توسط عبدالقادر مراغی و سپس با رجوع به آثار نویسندگان پس از وی، امکانات ساختار بسیط شناسایی و تشریح، و اشتراکات و تناقض های موجود در آن استخراج و دسته بندی شده است. در قدم بعدی با استناد به خصایص به دست آمده، قواعد فرمال و محتوایی ساختِ بسیط ارائه شده است. سپس با اشاره به خاصیت انعطاف پذیری موجود در بسیط، به انشعابات موجود در این قالب اشاره شده و سرانجام انواع شش گانه ای از قالب بسیط در اختیار خوانندگان قرار گرفته است. در بخشی از مقاله ی حاضر برای روشن شدن تفاوت های محتوایی هر یک از بخش های بسیط به بررسی انواع کلامِ مورد استفاده در ساخت این فرم پرداخته شده است. در بخش دیگری از این مقاله با بررسی کارکردهای متنوع اعاده ی سرخانه، قدم هایی کاربردی تر در چگونگی ساخت بسیط برداشته شده و دستور العملی از ساخت بسیط در اختیار خوانندگان قرار گرفته است و سرانجام برای حل تناقضات موجود بین تعاریف مختلف راه حل هایی پیشنهاد شده است.
تحلیل تحقق هویت مستقل عکاس فیلم در عکس های سینمایی غضبانپور و کودلکا بر مبنای نظریه های نقد تکوینی و تحلیل رمزگان تصویری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
29 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با اهمیت یافتن عکاسی فیلم به عنوان ابزاری برای فروش بیشتر آثار سینمایی، عکاسان فعال در سایر شاخه های عکاسی نیز به عکاسی فیلم تمایل نشان دادند. در پژوهش حاضر با مقایسه میان عکس های «جاسم غضبانپور» از فیلم «زندگی و دیگر هیچ» و عکس های «جوزف کودلکا» از فیلم «نگاه خیره اولیس»، مسئله هویت مستقل عکاس فیلم و آثارش در روند تولید فیلم بررسی شده است. بر این اساس، این پژوهش در پی این است که موارد تشابه و تفاوت عملکرد غضبانپور و کودلکا را در دستیابی به هویت مستقل، ورای موضوع و روایت فیلم، در عکس های سینمایی بیابد.هدف پژوهش: شناخت مراحل انتخاب عکاس فیلم در مرحله پیش تولید فیلم سینمایی و آشنایی با فعالیت عکاس در جریان تولید فیلم، با حفظ هویت مستقل هنری، اهداف این پژوهش به شمار می آیند.روش پژوهش: این پژوهش با روش تحلیل محتوا و رویکرد تطبیقی انجام گرفته و داده های آن به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. در ابتدا مراحل انتخاب غضبانپور وکودلکا برای عکاسی فیلم، به مدد نقد تکوینی، بررسی و سپس، نتایج فعالیت آن دو، بر مبنای نظریه رمزگان های رسانه ای دانیل چندلر، تفسیر و مقایسه می شود. تطبیق عملکرد هنری دو عکاس ایرانی و خارجی کمک می کند که درک عمیق تری از هویت مستقل عکاس فیلم حاصل شود. نتیجه گیری: به دلیل خصلت های روایی و سبکی ژانر هنری در سینما، جاسم غضبانپور و جوزف کودلکا هویت مستقل خود را هنگام عکاسی فیلم حفظ کرده اند. همچنین از مقایسه عکس های آن ها می توان نتیجه گرفت که عکس ها دارای درون مایه و خصلت هایی مشابه با گونه مستند اجتماعی هستند و این دو عکاس به موضوعی که پیش از تولید فیلم از آن عکاسی می کردند گرایش دارند.
بررسی ویژگی های عکس مستند هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عکاسی مستند یکی از قدیمی ترین و اصلی ترین شاخه های عکاسی است که هدفش ثبت و بازنمایی اشیاء، رویدادها و صحنه های مختلف جهان پیرامون به شکلی واقع نما، بی طرف و صادقانه است. بااین حال، ازآنجاکه عکاس مستند ثبت کننده خنثی و منفعل عناصر و صحنه پیش رویش نیست؛ عکس مستند نیز می تواند کارکردها و کیفیت های مختلفی به خود بگیرد. ازاین رو، با توجه به اهداف و قابلیت های گوناگون بازنمودی و بیانی عکاسی مستند، در این مقاله، به هدف بررسی و تبیین ویژگی های عکس مستند هنری، مفاهیمی چون بازنمایی، فرانمایی، صراحت، ابهام، توصیف و تفسیر را در رابطه با عکس مستند بررسی کرده ایم. همچنین، پرسش مطرح شده این است که عکس مستند به واسطه چه ویژگی هایی، وجه هنری به خود می گیرد و به عکس مستند هنری تبدیل می شود. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است و اطلاعات موردنظر از منابع کتابخانه ای جمع آوری شده است. نتیجه پژوهش بیانگر این است که عکس مستند هنری حاصل کنش هنری عکاس یعنی نگاه نو و متفاوت او به عناصر، رویدادها و پدیده های جهان واقعی است. در واقع، در عکس مستند هنری، سهم عکاس در مقام فاعل بازنما بیشتر از ابزار و موضوع خودنمایی می کند. لذا در عکس مستند هنری با غلبه جنبه های تألیفی، تفسیری، تلویحی و زیبایی شناختی روبرو می شویم. زیرا عکاس به جای ثبت صرف واقعیت بیرونی، به وسیله بازنمایی نیت مند و خلاقانه صحنه پیش رویش، واقعیت جدیدی بازآفرینی می کند و مفاهیم موردنظر خویش را فرا می نماید. از این طریق، مخاطب نیز به درنگ وا داشته می شود تا پیرامون عکس تفکر و تخیل نماید.
خاستگاه و ماهیت نظریه مولد، مبتنی بر تئوری طراحی، با تمرکز بر طراحی در رشته معماری
منبع:
رف سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲
98 - 123
حوزههای تخصصی:
تئوری طراحی، هسته معرفتی و دانش شناسانه در فرایند طراحی، و بن مایه هویت بخش آن است. درک این تئوری به صورتی که به فلسفه علم انسان معاصر نزدیک باشد، باعث می گردد که مسئله تعریف و استفاده از دستاوردهای علمی سایر رشته های مرتبط به معماری، در کنار سایر منابع درون رشته ای مطرح گردد. نکته مهم در این باره، داشتن الگویی است که بتواند بر پیچیدگی های ناشی از بین رشته ای و چندوجهی بودن این مقوله فائق بیاید. همچنین به صورتی این مقوله را باید بیان کند که درک آن برای طراحان، به زبان و روش جدید آنان، یعنی فرایندهای چرخه گونه الگوریتمیک و پارامتریک از مفاهیم، نزدیک باشد. از سویی دیگر، باید توان هماهنگ سازی این جنبه های مختلف غالباً نظری و مرتبط با طراحی معماری را به سمت ایجاد هم افزایی نیز داشته باشد. براین اساس، هدف پژوهش جاری ارائه تعریف سیستماتیکی از تئوری طراحی، در سه سطح، ترویج، تطبیق و تولید علم، در برداشتی فرایند محور و مولد گونه برای ارتقاء آن به نظریه مولد است. پژوهش حاضر، با روش کیفی و نوع بنیادین خود، ضمن اتکای به گردآوری منابع کتابخانه ای و بهره گیری از گفتمان تحلیلی و توصیفی، شکل گرفته است. باتوجه به این که تئوری طراحی در هسته بسیاری از زمینه های مختلف طراحی، از جمله طراحی صنعتی، طراحی مهندسی، طراحی معماری و موارد دیگر قرار دارد، کاربرد نتایج این پژوهش نیز می تواند علاوه بر معماری به سایر رشته های طراحی محور کمک کند. همچنین از لحاظ روش شناسی، دارای دستاورد نوینی در ارائه راهکارهایی ضمنی برای بیان فرایند مواجه با پیچیدگی، بسیط گونگی و ابهام های ناشی از چندوجهی بودن تئوری طراحی است. بدیهی است الگوی ارائه شده برای این امر، موجب شکل گیری ساختار فکری پژوهشگران به سمت دیدگاه های بین رشته ای مبتنی بر مقوله مشترکی به نام طراحی و روش مشترکی به نام واقعیت و داده پنداری می گردد.
حسینیه، تجلی منظر گردشگری مذهبی شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
25 - 32
حوزههای تخصصی:
حسینیه ها و تکایای ایرانی بعد از مساجد، از مهم ترین پایگاه های معنوی شیعیان به حساب می آیند. این مکان ها مظهر پیوند بین تاریخ، مردم و فرهنگ هستند و به دلیل ویژگی های خاصشان نه تنها در قیاس با مکان های هم عملکرد خویش در سایر کشورها، هویتی متمایز می یابند، بلکه به عنوان تنها فضاهای باز شهری با عملکرد مذهبی در فرهنگ شهرسازی منحصربه فرد هستند. در این پژوهش با هدف کاربردی و با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و از منابع مختلف مانند مجلات معتبر و کتاب برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. در این تحلیل کارکردهای مختلف حسینیه مورد بررسی قرار گرفته است تا بتوان این فرضیه را بررسی کرد که حسینیه ها و تکایا تا چه اندازه ظرفیت تبدیل شدن به جاذبه مهمی در گردشگری مذهبی را دارا هستند. برخی کارکردهای شناسایی شده عبارت اند از کارکردهای اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، مذهبی و ... شناخت محتوای عملکردی این عنصر معماری و روایت منظرین آن می تواند در تعریف این جاذبه و روایت آن اهمیت بسزایی داشته باشد. با توجه به کارکردهای متفاوت این مکان های مذهبی و روح مقدس حاکم، می توان از آنها به عنوان منظری انحصاری در گردشگری مذهبی در شیعه که با معنا و مفهومی غنی در ارتباط است، اسم برد و راهبردهایی را برای معرفی آن به گردشگران طراحی کرد.
متاورس، یک انقلاب شهری؛ تأثیر متاورس بر اد راک مخاطبان از شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
49 - 56
حوزههای تخصصی:
شهرها مهم ترین بستر سکونتی انسان معاصر هستند از این روی تحولاتی که بر منظر شهری اثرگذار باشد ، بر زند گی بخش عمد ه ای از افراد تأثیر می گذارد . متاورس به عنوان رسانه ای جد ید قاد ر است از طریق ابزارهای واسط امکان حضور افراد د ر جهان مجازی سه بُعد ی را فراهم آورد . از آن جهت که این فناوری امکانات ارتباطی بی بد یلی به د ست خواهد د اد که پیش تر برای انسان ممکن نبود ، می توان تصور نمود که ظهور این رسانه زمینه ساز تحولاتی شگرف د ر تمام مناسبات انسانی جوامع ایجاد کند . با توجه به آنکه متاورس د ر پی بازسازی جهان است، یکی از جنبه هایی که به نظر می رسد تحت تأثیر حضور آن متحول شود ، منظر شهری به عنوان ما حصل تعامل اد راکی انسان و شهر است. این پژوهش د ر پی پاسخ این پرسش است که «ظهور شهرهای مجازی که مابه ازای شهرهای فیزیکی هستند ، چه تأثیری بر اد راک این شهرها -یا به عبارت د قیق تر منظر شهری- خواهد گذاشت؟». به همین منظور این جستار با روشی کیفی و با اتکاء به د اد ه های کتابخانه ای، ابتد ا به تبیین مفهوم منظر از د ید گاه صاحب نظران و تشریح وجوه مختلف آن می پرد ازد ، سپس با معرفی مبانی رسانه و رسانه متاورس، اثرگذاری این رسانه را بر منظر شهری تشریح می نماید . یافته های این پژوهش نشان می د هد رسانه بالذات به عنوان یک واسطه مد اخله گر د ر پی ایجاد تصویری هد فمند از واقعیت د ر ذهن مخاطب است و متاورس به عنوان ابزاری که جهان را به طور سه بُعد ی تناظر می بخشد توانایی خلق تصاویر باورپذیرتر از واقعیت را د ارد که احتمال پذیرش آن توسط مخاطب را بیش از گذشته افزایش می د هد . از این روی این رسانه قاد ر است تصویری از شهر ارائه بد هد که بر انباشت های ذهن مخاطب بیافزاید و د ر هنگام مواجهه با نماد های شهری، ایجاد تد اعی -از تجربیات د ر جهان بازسازی شد ه مجازی- نماید . از آنجا که د ر این فرایند اد راک مخاطب متحول می گرد د ، بنابراین می توان اذعان د اشت که متاورس می تواند بر منظر شهری اثرگذار باشد .
بررسی اثرات رفتارهای زیست محیطی در ایجاد و بسترسازی توسعه پایدار شهری (مورد: شهر بوشهر)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
77 - 88
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر رفتارهای زیست محیطی در ایجاد توسعه پایدار شهر بوشهرو اهداف فرعی این پژوهش بررسی رابطه بین شبکه های مشارکت مدنی، هنجارهای اجتماعی و اعتماد اجتماعی با رفتارهای اجتماعی زیست محیطی می باشد. روش تحقیق در این پزوهش بصورت پیمایشی می باشد که جامعه مورد مطالعه شهروندان شهر بوشهر می باشد که باکمک فرمول کوکراین حجم نمونه 381 نفر انتخاب شده که این جامعه آماری بصورت نمونه گیری خوشه ای انجام شده است. باکمک نرم افزارهای 18SPSS وAMOS به پردازش داده ها پرداختیم. نتایج به دست آمده از محاسبات آماری نشان می دهد که با توجه مدل برازش داده شده و ضریب همبستگی پیرسون و سطح معنی داری به دست آمده از رگرسیون، چون سطح معنی داری در هر سه متغیر شبکه های مشارکت مدنی، هنجارهای اجتماعی و اعتماد اجتماعی برابر 00/0 بوده و از 05/0کوچکتر می باشد، همچنین سطح معنی داری بدست امده از معادلات ساختاری با کمک نرم افزاراموس به ترتیب 027/0 ،024/0، 012/0 و چون از 05/0 کوچک تر می باشد، بنابراین بین هر سه فرضیه و رفتارهای اجتماعی زیست محیطی رابطه وجود دارد.
پژوهشی پیرامون درون مایه آثار دوره سوم زندگی رضا عباسی (مبتنی بر زمینه های تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
56 - 72
حوزههای تخصصی:
آثار دوره سوم زندگی رضا عباسی که مربوط به زمان بازگشت مجدد وی به دربار است، کمتر موردمطالعه و مداقه قرار گرفته و به همین دلیل پژوهش حاضر با هدف تبیین ویژگی های درون مایه آثار دوره سوم زندگی رضا عباسی با تکیه بر سپهر زیستی هنرمند شکل گرفته است و با مرور وضعیت سیاسی، مذهبی، ادبی، فکری و اقتصادی قصد دارد به این سؤالات پاسخ دهد که با در نظر گرفتن زمینه شکل گیری، آثار دوره سوم زندگی رضا عباسی حاوی چه مفهوم و معنایی هستند و در مقایسه با دوره اول و دوم زندگی او، چه تفاوتی را در رویکرد هنرمند به نمایش می گذارند. جامعه آماری این پژوهش متشکل از پنج اثر است که به صورت هدفمند به مثابه نمونه کاملی از رویکرد غالب هنرمند در دوره سوم زندگی اش انتخاب شده اند. این پژوهش ازنظر هدف، بنیادی به شمار می رود و با روشی تفسیری - تاریخی و گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای شامل منابع دست اول و تحقیقات جدید، به تجزیه وتحلیل کیفی موضوع خود پرداخته است. نتایج حاصله نشان می دهد که آثار دوره سوم زندگی رضا عباسی بیانگر رویکردی دوگانه و همچنین انتقادی نسبت به زندگی هستند که بخشی از آن برآمده از تجربیات دوران دوری از دربار است.
مطالعه تطبیقی نقوش هندسی تزئینات مسجد جامع کرمان با مسجد جامع یزد با تأکید بر ایوان ها و ورودی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
145 - 161
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از تزئینات هندسی در ساخت بناها به خصوص بناهای اسلامی از دیرباز تا به امروز مورد توجه معماران و هنرمندان مسلمان ایرانی بوده است. در این مقاله تحقیقی سعی شده برخی نقوش شاخص دو بنای مسجد جامع کرمان (755ه ق) و مسجد جامع یزد (724 ه ق)، به لحاظ فرمی مقایسه شوند. با توجه به خلاء نسبی علمی تحقیقاتی در رابطه با معماری ایلخانی مظفری کشورمان بخصوص در حوزه ی آرایه های هندسی گردد. هدف این پژوهش وسعت بخشی به عرصه شناخت و معرفی ذخائر فرهنگی کشورمان از طریق آنالیز و معرفی نقوش هندسی شاخص این دو بنا باتوجه به ظرائف نهفته در نقوش هندسی بکار رفته در این مساجد وکشف رمز و راز نهفته درآن ها است. پرسش های این مقاله عبارت اند از: 1. چگونه می توان از طریق مقایسه ی نقوش هندسی بکار رفته در مساجد جامع کرمان و یزد به شاخص های نقوش هندسی این دو مسجد دست یافت؟ 2. با توجه به مرمت، بازسازی و الحاق قسمت هایی به بناهای هر دو مسجد جامع یزد و کرمان، طی ادوار مختلف تاریخی مهم ترین شاخص های سبکی حفظ شده در نقوش هندسی هر دو مسجد کدام است؟ با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و انجام تحقیقات کتابخانه ای در عرصه آرایه های معماری این دو بنا و تحقیقات میدانی به ارزیابی و مطالعه تطبیقی نقوش هندسی این دو بنای شاخص معماری ایران پرداخته شده است. شیوه ی گردآوری اطلاعات، اسنادی و بر پایه پژوهش های میدانی تصویری (عکاسی) است و با توجه به ارزش مشاهدات، برای تبیین مراحل بصری از روش نگاشت ادراکی، استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد، ساخت هر دو مسجد جامع یزد و کرمان فقط شامل یک دوره تاریخی نبوده مشتمل بر ادوار مختلف است اما در این بین شاخصه های اصلی نقوش در مسجد جامع یزد بیشتر مبتنی مشخصه های ایلخانی و تیموری است اما سبک غالب نقوش هندسی در مسجد جامع کرمان ایلخانی و مظفری است. اگر بخواهیم نقوش هندسی این دو بنا را به لحاظ سبکی ارزیابی کنیم مسجد جامع یزد بیشتر ملهم از معماری ایلخانی و تیموری است که به سبک آذری نزدیکی دارد و به لحاظ نقوش هندسی «منطق گرا و بغرنج»تر از جامع کرمان است. از دیگر سوی نقوش هندسی مسجد جامع کرمان بیشتر ملهم از معماری ایلخانی و مظفری است و به لحاظ شاخص های فرمی نقوش هندسی در حوزه ی «بیان حالات احساسی» در فرم و رنگ نمونه ی ارزشمندی محسوب می گردد.
تحلیل تأثیر تمایز مکانی بر میزان ارزش های مشترک بین شهروندان (مطالعه موردی: محلات منتخب اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
۷۰-۵۹
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ارزش های مشترک بین ساکنین و شهروندان یک محله از اهمیت بسزایی در داشتن یک ذهنیت جمعی و مشترک برخوردار است. بوجود آمدن ارزش های مشترک در محله به عوامل متعددی بستگی دارد. یکی از کیفیت ها و مفاهیمی که بر این ارزش های مشترک تأثیر زیادی دارد، تمایز مکانی محله است. هدف این مقاله بررسی تأثیر میزان تمایز مکانی محله ها بر میزان شکل گیری ارزش های مشترک بین شهروندان است. روش ها: این پژوهش با استفاده از پیمایش و بر اساس مطالعات میدانی در محله شهر اهواز و بر اساس نظرات 663 نفر از ساکنان محلات منتخب انجام گرفته است. یافته ها: بسیاری از مسائل شهر و آسیب ها ناشی از نداشتن ارزش های مشترک و ذهنیت جمعی و فهم جمعی مشترک است. محله هایی که دارای ویژگی منحصربه فرد، تشخص ویژه و تمایز مکانی متفاوت هستند، می توانند تأمین کننده خیلی از کیفیت ها باشند. ارزش های مشترک منجر به درک و فهم مشترک از محله شده، تجارب جمعی و مشترک را ارتقا داده و در نتیجه بر کیفیت زیست محله ای و کیفیت زیست شهری اضافه می کند. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان می دهد که تمایز مکانی محله ها به میزان بسیار معنی داری منجر به شکل گیری و ارتقاء میزان ارزش های مشترک و جمعی بین شهروندان می گردد؛ و تمایز سیمای کالبدی و تشخص محله در این بین از مهم ترین عوامل به شمار می آیند.
بررسی سیر تحول در قلم نسخ در ایران؛ از عبدالله طباخ تا علاءالدین تبریزی
منبع:
مطالعات نظری هنر سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
7-28
حوزههای تخصصی:
شیوه یاقوتی قلم نسخ از طریق پیروان ایرانی یاقوت، متأثر از درک زیبایی شناختی ایرانیان ابتدا در تبریز (عبدالله صیرفی) و شیراز (یحیی صوفی) و سپس در اوایل قرن نهم ق. درهرات (شمس بایسنقری و...) مراحل تکامل را پیمود. در نیمه دوم قرن نهم ق. مراکز فعال قلم نسخ، هرات، شیراز، بغداد و تا حدی تبریز هستند. خوش نویسان مهمی مانند قطب مغیثی، زین العابدین شیرازی، شیخ محمود هروی، عبدالله هروی (طباخ) در مراکز تأثیرگذارند. البته مهم ترین مرکز هرات است و این خوش نویسان به نوعی متأثر از جریان شکل گرفته در هرات هستند. با سقوط سلسله تیموری و انتقال مرکز به تبریز، با تعدد مراکز خوش نویسی روبه رو هستیم. هرات، شیراز و تبریز دیگر مانند دوره تیموری در ارتباط تنگاتنگ نیستند. تعدد مراکز با رویکردهای تقریباً مستقل، از عوامل شکل گیری شیوه های منطقه ای در قلم نسخ است. عامل مهم دیگر، قوت گرفتن خط نستعلیق از طریق ظهور نهضت تولید نسخه های خطی آثار ادبی فارسی است، که مرکز توجه کاتبان را از قلم نسخ معطوف به قلم نستعلیق می کند. عدم توجه به قلم های محقق و ریحان نیز از نیمه دوم قرن دهم ق. در تحولات قلم نسخ مؤثر است. در اثر عوامل مزبور و افول جایگاه هرات به عنوان مرکز تأثیرگذار شیوه کلاسیک یاقوتی، قلم نسخ پس از عبدالله طباخ دیگر شیوه غالب نیست. در شیراز متأثر از سنت نسبتاً مستقل دوره های پیش شیوه های نو در آثار خوش نویسانی مانند روزبهان، فخار و... پدید می آید. مرکز مهم خوش نویسی در قرن دهم ق. تبریز است و مهم ترین خوش نویس قلم نسخ علاءالدین تبریزی. او ابتدا به شیوه یاقوتی می نویسد؛ اما در روند تحول به شیوه مستقل خود دست می یابد. این دوره پایانی است بر سنت کلاسیک یاقوتی در ایران. هرچند انحراف از شیوه یاقوتی پیش از او در خوش نویسان شیراز آغاز شده بود. شیوه نو در قدم اول در شاخصه هایی از جمله نسبت اندازه قلم با اندام حروف، ضعف و قوت و دور و همچنین تأثیرپذیری از قلم ثلث از شیوه یاقوتی فاصله می گیرد. البته این نظر ضمن تردید در اصالت برخی آثار منسوب به علاءالدین ارائه می شود. زیرا او هم نامی داشته که زمینه این تردید را فراهم می کند. به نظر می رسد مکتب ایرانی قلم نسخ، حدود یک سده بعد در اصفهان، از تلفیق شیوه او با سنت نسخ نویسان شیرازی زاده می شود.
مقایسه تطبیقی قلم محقق در مصاحف بایسنقر میرزا و احمد قره حصاری
منبع:
مطالعات نظری هنر سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
115-129
حوزههای تخصصی:
قلم محقق و شکوه مثال زدنی آن در سیر کتابت کلام الله، در جغرافیای پهناور اسلامی با سبک ها و شیوه های متنوعی نگاشته شده است. گاه عظمت و وجه جلالی این قلم با حمایت نهاد سلطنت از کتابت قرآن افزون تر می شد که بر عیار و قدرت قلم و خلاقیت کتابت های چنین مصاحفی مؤثر واقع می گردید. مصحف بایسنقرمیرزا در عهد تیموریان و مصحف احمد قره حصاری در دوره عثمانی در زمره این آثار است که هر دو از شاهکارهای کتابت کلام الله است. مؤلفه های برگرفته از قلم محقق در قرآن بایسنقری، شامل نوع فاصله گذاری کلمات و ارتفاع الفات و تنظیم کرسی بر اساس سطرنویسی است. تیزی و برش شمره ها در مصحف بایسنقری در حد اعلاست و ازاین رو شمره و انتهای حروف مرسل و دندانه ها، بسیار تیز و یک دست و بسان لبه شمشیر است. سبک نگارش مصحف قره حصاری تلفیقی از محقق و ثلث جلی است و میزان دور در مصحف قره حصاری تحت تأثیر قلم ثلث و نسخ میل به نرمی دارد. این موضوع بی ارتباط به ویژگی تراش قلم، نوع کاغذ و مرکب برداری نیست. در وجوه مشابهتی، کنار هم چیدن و دسته کردن متوالی حروف «ر» و «و»، اتصالات «م» به «و» و نظایر آن در هر دو مصحف مشاهده می شود. همچنین در هر دو مصحف استفاده مکرر از کاف نفیری، نوعی مد و کشیده را در فواصل نگارش آیات رقم زده است. ترتیب نقطه ها و چیدمان آن در هر دو مصحف متنوع و در قالب های مربع، مستطیل، دایره و ریتم مثلثی اریب است و گاه نقطه ها با قلم کوچک تر و ریز نگاشته شده است.
هنر، قدرت و کلیت، گفت وگو با دکتر آرش حیدری
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶
97 - 106
حوزههای تخصصی:
تدوین چهارچوب نظری و مفهومی تبیین نقش حقوق مالکیت زمین در برنامه ریزی فضایی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
189 - 211
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تضاد بین حقوق مالکان خصوصی و منافع عمومی و تلاش برای ایجاد تعادل بین این دو همواره از مهم ترین چالش های برنامه ریزی فضایی بوده است. گسترش روزافزون شهرها و روند کاهنده عرضه زمین قابل توسعه، حق استفاده و توسعه زمین را به باارزش ترین منبع تبدیل نموده و ابهام در تعریف و عدم تعیین دقیق مالکیت این حقوق سبب رقابت غیرمولد مالکان زمین، توسعه گران و عاملان دولتی و عمومی برای کسب آن، تشدید تضاد منافع عمومی و خصوصی و نابرابری فضایی شده است که لزوم توجه به الزامات نهادی در برنامه ریزی فضایی را بیش از پیش ضروری ساخته است. هدف: ازینرو هدف این مقاله کشف چیستی حقوق مالکیت زمین و اجزاء آن و تبیین ارتباط و میان کنش بین نهادهای برنامه ریزی فضایی و حقوق مالکیت است. روش شناسی: این پژوهش براساس هدف، بنیادی و ماهیتاً کیفی است و با اتخاذ رویکرد تبیینی- اکتشافی به مرور و تحلیل سیستماتیک منابع و متون می پردازد. واقع گرایی انتقادی به عنوان موضع فلسفی و پس کاوی به عنوان منطق استدلال و راهبرد پژوهش انتخاب شده است. یافته ها: با استفاده از رهیافت نهادگرایی جدید و حقوق مالکیت و به کارگیری تحلیل نهادی، این مقاله علاوه بر تدوین چهارچوب نظری، یک چهارچوب مفهومی که رابطه و میان کنش بین دو نهاد برنامه ریزی فضایی و حقوق مالکیت زمین و چگونگی تخصیص این حقوق در شهر را تبیین می کند، ارائه می نماید. نتیجه گیری: تحلیل نهادی به کار رفته بیان می کند که محصولات نهایی نظام برنامه ریزی فضایی از قبیل پهنه بندی، ضوابط و مقررات و پروانه/مجوز ساخت، یک بسته حقوق مالکیت برای هر قطعه زمین است. ازینرو حل تعارض و تضاد منافع قابل توجه در توسعه زمین شهری نیازمند تعریف و تعیین دقیق و آشکار مالکان هر یک از اجزاء این بسته حقوق می باشد. بنابراین ضروری است برنامه ریزان فضایی، بازاندیشی در نحوه تخصیص حقوق زمین و تعیین مالکان این حقوق را در کانون توجه خود قرار دهند.
پژوهشی بر جایگاه طبیعت در حس سرزندگی ساکنان در مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر با افزایش روند شهرنشینی و انبوه سازی مسکن در کشور، ایجاد فضای طبیعی در شهرها که از عوامل مؤثر در افزایش سرزندگی ساکنان می باشد رنگ باخته است. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی جایگاه طبیعت بر سرزندگی ساکنان در مجتمع های مسکونی است. چهار مجتمع مسکونی اکباتان در تهران، پردیسان در قم، زیتون در اصفهان و مهرگان در قزوین به عنوان محدوده مطالعاتی انتخاب شدند. پژوهش به لحاظ هدف شناختی، روش انجام آن توصیفی - تحلیلی و روش پژوهش تلفیقی از روش کیفی و کمی است. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه و مشاهدات میدانی از محل؛ و روش تجزیه وتحلیل داده ها، استفاده از مدل ANP است. پس از شاخص سازی بر اساس نتایج، سرزندگی در مجتمع مسکونی زیتون و اکباتان وضعیت بهتری نسبت به مجتمع مسکونی پردیسان و مهرگان دارد. در مؤلفه ها نیز، در مؤلفه کالبدی دو مجتمع اکباتان و زیتون، مؤلفه ادراکی دو مجتمع اکباتان و زیتون، مؤلفه اجتماعی مجتمع زیتون و در مؤلفه های بصری و عملکردی نیز اکباتان و مؤلفه زمانی نیز دو مجتمع اکباتان و زیتون بهترین وضعیت را داشته اند. در راستای بررسی شاخص طبیعت و تأثیر آن بر سرزندگی مطالعات میدانی از طریق ساکنین با تدوین پرسشنامه انجام شد، بر اساس فرمول کوکران و جدول مورگان 384 پرسشنامه برای هر مجتمع تهیه، سپس شاخص های مورد بررسی مورد تحلیل واقع شد خروجی تحلیل بر اساس ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده است بر این اساس به ترتیب اکباتان و زیتون، بر اساس میزان فضای سبز و رضایت ساکنین در وضعیت بهتری قرار داند.
تأثیر داوری همراه با تأمل در ارتقاء کیفیت یادگیری دانشجویان معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات جهانی و بومی آموزش معماری، یادگیری تأملی، مفهومی آشناست؛ اما تاکنون، ارزیابی معماری به عنوان مکمل یادگیری تأملی، مورد مداقه و آزمون قرارنگرفته است. هدف از این پژوهش، بررسی نقش ارزیابی تأملی در ارتقاء یادگیری مفاهیم پایه در دانشجویان معماری است. در این پژوهش، نویسنده به همراه گروه مدرسان، در قالب یک آزمایش و با روش تحقیق تجربی-کیفی، میان 32 دانشجوی معماری سال سوم (گروه شاهد و آزمون) با ارائه روش آموزش تأملی و با ایجاد یک فضای تعاملی و دخیل نمودن مداوم دانشجویان در امر ارزیابی همتایان خود، تأثیر روش یادگیری تأملی را بر ارتقاء کیفیت یادگیری آنها، مورد بررسی قراردادند. پنج شاخص شامل داوری منطقی، رفت و برگشتی، با حضور دانشجویان، فرآیند محور و مبتنی بر به ثمر رسیدن ایده طراحی، مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا در یک آزمون دلفی دو مرحله ای شاخص های مذکور توسط پانزده خبره اعتباربخشی شدند. نتایج نشان داد که 62.5 درصد از اساتید با شیوه ارزیابی تأملی تدریس می کنند. پس از تدریس آزمایشی به شیوه ارزیابی تأملی، به دو گروه شاهد و آزمون، دو پرسشنامه داده شد. نتایج نشان داد که یادگیری دانشجویان در فهم مفاهیم پایه همچون زیبایی، استحکام و سلسله مراتب، و فرآیند پیچیده فهم طراحی و داوری اثر، ارتقاء یافته است.
مطالعه ی تطبیقی خوانش پسااستعماری آثار نقاشی مکتب سقاخانه ایران و گروه D در ترکیه با تکیه بر فضای سوم هومی بهابها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
33 - 42
حوزههای تخصصی:
فضای سوم در اندیشه ی هومی کی بهابها از اندیشمندان حال حاضر حوزه ی پسااستعماری، جایی است که در آن تعاملی بین استعمارگر و مستعمره و یا فرهنگ های آنان روی می دهد.در این فضا، برجسته شدن شباهت ها پدیده ای نو ایجاد می کند که دو رگه نامیده می شود و به صورت منسجم عناصر فرهنگی هر دوسویه را داراست که از نظر بهابها باعث جریان سازی می شود.با توجه به نقش و جایگاه مهم هنر در انتقال فرهنگ ها، بررسی فضای سوم و محصول آن در آثار هنری که مستقیم و یا غیر مستقیم متاثر از هنر غیرملی به عنوان یک عنصر تاثیرگذار بوده اند ضروری به نظر می رسد.فضایی که می تواند از یک سو هویت ملی را حفظ کرده و از سویی دیگر همسو با تحولات هنری پیش رود. بسط این دیدگاه موضوع پژوهش حاضر بوده و با هدف شناخت بیشتر هنر معاصر ایران و ترکیه در آثاری از مکتب سقاخانه ایران و گروه D ترکیه، به روش توصیفی-تحلیلی و رویکردی تطبیقی به انجام رسیده است.این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که آیا در جنبش های هنری معاصر در این دو کشور،فضای سوم هومی بهابها شکل گرفته است؟از نتایج این پژوهش می توان به دستیابی هر دو مکتب به فضای سوم با کمی تفاوت با یکدیگر اشاره کرد.
پُست مدرنیسم و تأثیر آن در هنر درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
105 - 114
حوزههای تخصصی:
جنبش پست مدرن در دهه 1960 به عنوان واکنشی علیه مدرنیسم پدید آمد که مهم ترین وجهه تمایز آن با دوران های قبل، نوع نگاه آن به واقعیّت و نگرش انتقادی نسبت به قطعیّت علوم و حقایق بود. فرهنگ پست مدرن بیان گر یک نظریه نظام مند و فراگیر نیست، در این دیدگاه، واقعیّت برای افراد، متفاوت بوده و بر اساس ادراک، فرهنگ و زبان آنها مشخص می شود. بر این اساس، شالوده شکنی از مهم ترین مظاهر پست مدرن به شمار می رود که نه تنها در گفتمان زیبایی شناسی، بلکه در علومی چون روان شناسی تاثیر گذاشته است. هدف این پژوهش، مطالعه نظری و بررسی تاثیر ویژگی های پست مدرنیسم در هنر درمانی پست مدرن به شیوه توصیفی- تحلیلی است. پرسش اصلی پژوهش این است که هنر درمانی پست مدرن تا چه میزان با مفاهیم مطرح در جهان بینی پست مدرن ارتباط دارد.در این پژوهش، فرض بر آن است که مفاهیم مطرح در پست مدرن، به طور مشخص به هنر درمانی پست مدرن راه یافتند. نتایج حاصل از این پژوهش موید آن است که ساختارشکنی سازه های اجتماعی، اهمیّت واقعیّت های چندگانه، اهمیّت وجهه اجتماعی هنر، فعالیت گروهی و مبتنی بر گفتمان، کثرت گرایی، اهمیت تاویل مخاطب، استفاده از استعاره، ایهام و کاربرد رسانه های مختلف در خلق آثار هنری از مهم ترین ویژگی هایی است که در هنر درمانی پست مدرن مطرح و به کار گرفته شدند.