فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله پیش رو این است که در آئین جوانمردان، چگونه استاد با ذوق و سلیقه ی خود، کارگاه را محل پرورش و رشد شاگردان و نونهالان و ترغیب آنان به فراگیری فنون و حرفه ها قرارمی دهد. و از میان شاگردان، استادان کارکشته ی آینده پا به عرصه کار می گذارند که به رونق و ترویج صنف مورد نظر می انجامید. فتوت نامه ها ارتباط حرفه با اعتقادات و مفاهیم مذهبی و اصول اخلاقی رایج را شکل می دادند و آن را مستحکم و نقشه راه به استادی نائل آمدن شاگرد را نیز، تبیین می کرد. مسئله این مقاله آن است که نظام آموزش سنتی در فتوت نامه ها بر چه موازینی تکیه دارد؟ جایگاه استاد و شاگرد در نظام سنتی استاد-شاگردی حرفه های جوانمردان و فتیان چگونه است؟روش پژوهش این مقاله، برمبنای شیوه کیفی بوده و با مطالعه مطالب کتابخانه ای و کاوش در فتوت نامه ها انجام پذیرفته است. هدف این مقاله بررسی چرایی و چگونگی آموزش سنی نزد جوانمردانی است که در حرفه های بازار فعالند. تبیین مبانی نظری نظام اموزش سنتی و سازوکار متداول در گردش کار نزد استاد و شاگر در کارگاه های سنتی.دستاورد این مقاله در جریان آموزش و پرورش شاگرد در نظام سنتی با پژوهش در فتوت نامه ها و رساله های اخوان الصفا به نتیجه می رسد و اذعان می دارد که در آئین فتوت شیوه ی شوالیه گری معنوی و مراتبی چهارگانه ا ی در آموزش فنون و صنایع وجود داشته است.
میراث کشاورزی روستای تاریخی وانشان با نگاهی ویژه به معماری بناهای وابسته به امور کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
231 - 246
حوزههای تخصصی:
میراث کشاورزی در فرم کالبدی به صورت باغ ها و کشتزارها و بناهای وابسته و در فرم فراکالبدی به شکل فنون کشاورزی، سامانه ای از ارزش های کالبدی و فراکالبدی را شکل داده است. گوناگونی اقلیمی، پیشینه و شیوه ساماندهی امور کشاورزی برای حصول معیشت، سبب شکل گیری نظامی متنوع از میراث کشاورزی در گستره ی جهانی شده است. امروزه شناخت و احیای این میراث نه تنها از جهت ارزش معیشتی، بلکه حفظ جوامع روستایی و دانش آن ها مورد توجه است. احیای این ارزش ها شاید با اهداف گردشگری، منظر، محیط زیستی و میراثی همراه گردد؛ اما در گام نخست باید به شناخت و مطالعه ی هردو جنبه ملموس و ناملموس به سبب آنکه لازمه ی درک یکدیگر هستند، پرداخته شود. هدف این پژوهش کیفی، مطالعه ی میراث کشاورزی یک روستا و بناهای مرتبط با امور کِشت به شیوه ای روش مند و با نگاهی وحدت بخش میان دو جنبه ی کالبدی و فراکالبدی است. در این راستا طی مطالعات کتابخانه ای پیرامون مفاهیم میراث کشاورزی، روستای وانشان به عنوان موضوع پژوهش انتخاب و طی سه سال مطالعات میدانی روی معماری بومی روستا و جنبه های گوناگون میراث کشاورزی آن انجام پذیرفت. سپس داده هایی که از طریق مشاهدات و برداشت های میدانی و مصاحبه به دست آمد، به کمک تحلیل منطقی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد میراث کشاورزی در این روستا متاثر از دو سامانه ی اقلیمی اصلی؛ کهن رود و کوه دیگاه است و دو بنای کبوترخانه و کِچِه از عناصر ارزشمند وابسته به شمار می روند. کبوترخانه کارکردی دوجانبه به عنوان برج دیده بانی نیز دارد که سبب تفاوت ویژگی های کالبدی آن با نمونه های منطقه شده است. کچه الگویی از اقامتگاه موقت در زمین های کشاورزی وانشان است که صفات خانه های تاریخی روستا را در سه خصلت سادگی، کمینگی و به اندازگی در خود حفظ نموده است. حدود هر یک از این صفات جهت درک مرز میان خانه و کچه در ادامه تفسیر شده است.
خوانش تحولات تاریخی جداره شمالی خیابان طالقانی (از میدان فلسطین تا تقاطع سپهبد قرنی)
حوزههای تخصصی:
خیابان طالقانی تهران، یکی از محورهای مهم شهری، به دلیل موقعیت مکانی و نقش تاریخی خود، شاهد تغییرات معماری و اجتماعی متعددی بوده است. این خیابان به عنوان فضایی اداری و دولتی، از سبک های رایج و سیاست گذاری های کلان حکومتی در زمان شکل گیری تأثیرپذیر بوده است. بررسی تحولات نمای ساختمان های این خیابان، فرصتی برای تحلیل چگونگی تأثیرگذاری عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر شکل گیری هویت معماری شهری در طول سده گذشته فراهم می کند. هدف این پژوهش، بازخوانی تحولات جداره شمالی خیابان طالقانی با تأکید بر ساختمان های اداری و دولتی، از میدان فلسطین تا تقاطع سپهبد قرنی و تحلیل تأثیر عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر نمای این ساختمان ها در سه دوره تاریخی است. پژوهش حاضر تلاش دارد تا علاوه بر شناسایی سبک های معماری رایج در هر دوره، ارتباط میان معماری و سیاست گذاری های حکومتی را نیز بررسی کند. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی بوده و با استفاده از مطالعات تاریخی و مشاهده میدانی انجام شده است. در این راستا، 8 ساختمان شاخص در جداره شمالی خیابان طالقانی به عنوان نمونه انتخاب و ویژگی های نمای آن ها با تأکید بر تأثیرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تحلیل شده اند. همچنین، داده های به دست آمده از منابع کتابخانه ای و اسناد تاریخی، با نتایج مشاهده های میدانی تلفیق گردیدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که در دوره پهلوی اول، سیاست های ملی گرایانه منجر به ایجاد نماهایی با تأکید بر خطوط افقی و استفاده از مصالح بومی شده است. در دوره پهلوی دوم، تأثیرات غرب گرایانه و شرایط اقتصادی مناسب، به طراحی نماهایی با سبک بین الملل و استفاده از فناوری های مدرن انجامید. در سال های پس از انقلاب اسلامی، سیاست های ایدئولوژیک و شرایط اقتصادی دشوار، نماهایی ساده تر با تأکید بر مصالح بومی و کارکردگرایی را شکل داده است. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که نمای ساختمان ها در خیابان طالقانی نه تنها بیانگر تحولات معماری هستند، بلکه به عنوان رسانه ای برای بازتاب سیاست های حکومتی و تغییرات اجتماعی و اقتصادی هر دوره عمل کرده اند.
سرمقاله: کمیته نما؛ انحراف سلیقه ای یک مطالبه دیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
3 - 3
حوزههای تخصصی:
قریب یک دهه است که ابتدا در تهران و سپس در شهرهای دیگر به تقلید از مرکز، کمیته های نما برای هدایت نمای ساختمان ها تشکیل شده است. این کار پاسخ به مطالبه ای به عمر چند دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که ابتدا «هویت» و سپس «هویت ایرانی-اسلامی» را در شهر و معماری تمنا می کرد. افزایش حساسیت در «بازگشت به خویشتن» و آغاز «رنسانس اسلامی» در سال های نخستین تشکیل جمهوری اسلامی به برقراری جلسات متعدد دانشگاهی و مذهبی برای بررسی رابطه «سنت و مدرنیته» انجامید. در جریان مبارزات پیش از انقلاب، گسترش نارضایتی روشنفکران و انقلابیون از خودباختگی رژیم پهلوی در برابر غرب، فرح پهلوی سیاستگذار فرهنگی رژیم را به ایجاد جریانی مصنوعی و شکل گرا از تلفیق معماری مدرن با عناصر سنتی واداشت. نسلی از معماری یادمانی از قبیل موزه هنرهای معاصر و مدرسه مدیریت نتیجه این سیاست دربار بود. برای تئوریزه کردن این جریان کنفرانس «پیوند سنت و تکنولوژی» با حضور دست چینی از مشاهیر معماری ایران و جهان به ریاست فرح پهلوی در اصفهان برگزار شد. در عین حال، جریان رسمی معماری کشور و آنچه که از سوی بدنه حاکمیت در لوای الگو و قانون ترویج می شد، مدرنیسم مثله شده و بی محتوای متکی بر مصرف کالای لوکس و تقلید از صورت جریان های غربی بود. انقلاب اسلامی مطالبه احیای هویت تاریخی ملت ایران را نمایندگی می کرد. در سال های پیش از انقلاب اما، اقدام مؤثری در این زمینه به عمل نیامد. شرایط اقتصادی ناشی از جنگ و تحریم، نادانی مدیریت های مربوطه در کشور و قدرت گرفتن جریان های غرب گرا در بدنه اجرایی نظام مجالی برای پاسخگویی علمی و عمیق به مطالبه احیای هویت باقی نگذارد. در دهه ۹۰ به سفارش شهرداری مطالعه ای برای تدوین ضوابط نما انجام شد. روش مطالعه به رویه بولتن سازانی که احساسات مسئولان را با گزینش اخبار مدیریت می کردند، شباهت داشت. در شهر تهران که همزمان هزاران ساختمان در حال ساخت بود، چند نمونه خاص که شاید جز همسایگان آن ها کسی از وجودشان باخبر نبود، نماد گرایش به ابتذال جا زده شد؛ با بهره گیری از مطالبه اجابت نشده یک قرن گذشته در بازگشت به خویشتن، احکام خارق العاده و عجیبی صادر شد: استفاده از رنگ های مبتذل ممنوع؛ و برای دینی شدن دفترچه ضوابط، «منع نصب مجسمه در نما» هم به آن افزوده شد. هیجانی که این مطالعه جهت دار و سست بنیاد در مدیریت شهری برپا کرد، به سرعت به نهادسازی برای مداخله در خصوصی ترین بخش های جامعه انجامید. کمیته های نما برای تصویب نقشه نما که به مدارک فنی قبلی افزوده شده بود تشکیل شد. این کمیته فلسفه وجودی خود را صیانت از حقوق عمومی بیان کرد. از آن پس تا امروز کمیته نما در تهران و بسیاری از شهرهای ایران به ابزاری برای طولانی شدن صدور پروانه، گران کردن ساخت و تحمیل سلیقه اعضای کمیته به هزاران متقاضی پروانه بدل شده است. فرایند تغییر ضوابط مبتنی بر افزایش کمی جزئیات فنی و غیر مرتبط با مطالبه هویت ملی-دینی است. در این مدت جزئیات کم اثر و پیچیده ساختن موضوع نما با هدف توجیه ضرورت وجود کمیته به ضوابط اولیه افزوده شده است. نتیجه عمل کمیته در یک دهه فعالیت آن برای دستیابی به هویت ایرانی-اسلامی تقریباً هیچ است. این ادعا از تکرار مطالبه رهبری انقلاب در آخرین گزارش شهردار تهران به شورا (روزن انلاین ۲۳/۱۲/۱۴۰۲) در مورد حرکت به سوی هویت ایرانی-اسلامی در معماری شهری تأیید می شود. این خواسته بنیادین راهبرد چندبعدی و پیچیده ای است که با ساده سازی مسئله تحقق پیدا نمی کند. همان طور که فرح پهلوی نتوانست مطالبه هویت را با اقدامات روبنایی و یادمانی منحرف کند، کمیته های نما نیز جز نارضایتی حاصلی نخواهند داشت. ادراک هویت، به معنای فهم چیستی متداوم یک پدیده، وابسته به بقای هستی آن است. فهم هستی یک شهر که از خلال مواجهه و تجربه فضا به دست می آید، قبل از هر چیز وابسته به بقای مؤلفه های هستی بخش شهر است. اهمیت احساس وجود شهر از آن روست که مقدمه و شرط ادراک چیستی آن و فهم هویت است. در صورت بقای مؤلفه های هستی بخش شهر است که می توان در خصوص ویژگی های چیستی دهنده آن صحبت کرد. بازخوانی سنت رسول اکرم (ص) در ساماندهی به شهر یثرب و نامگذاری آن به عنوان مدینه النبی نیز حاکی از دقت و اصرار ایشان بر اولویت انتظام مؤلفه های آفرینش شهر بود تا صورت عناصر شهری. دانش مربوط به فضا و مکان نیز بر همین رویه و اصالت هستی شهر نسبت به چیستی آن برای دستیابی به هر سنخ از مطلوبیت صحه می گذارد. با این ترتیب به نظر می رسد کمیته های نما با حاکم کردن سلیقه اعضای کمیته به جای سلیقه مالک نه تنها قاعده «الناس مسلطون علی اموالهم» را مراعات نکرده اند، بلکه در دستیابی به هدف بزرگی که پیش رو قرار داده اند راه اشتباه پیموده اند. اینان بجای شناسایی و خوانش سرشت شهر و مؤلفه های اصلی پدیدآورنده آن و حفظ و بسط آن ها، یکسره به سراغ صورت شکل های شهری رفته اند تا مطالبه هویت کنند. ادراک هویت از شهر یعنی توان خوانش گذشته آن از صورت امروز شهر. احساس و فهم قرارگیری در مکانی که به واسطه معیارها و نگرش خاص آفریده شده و در طی زمان عناصر آن به تدریج رنگ زمانه گرفته اند؛ و تحول صورت ها چنان تدریجی و پیوسته است که حس جدایی افتادگی و بریدن از منشاء در ناظر پدید نمی آید. روشن است که مداخله در پدیده ای پیچیده و تا این درجه از اهمیت که در ساخت ادراک شهروندان اثر مستقیم دارد و علاوه بر مطالبه اجتماعی یکصدساله، مورد عنایت پیامبر گرامی اسلام نیز بوده و در سیره ایشان نقش پررنگی داشته، اولاً بسیار ضروری و ثانیاً نیازمند روش و دانش بنیان است. تصویر روی جلد از نمایی در شهر قم اگرچه به دوگانگی دو نمای سنتی و لجام گسیخته اشاره دارد، در عین حال به سرگشتگی این نسل و مدیریت شهری در ایجاد منظری هویتمند از شهر مطلوب خود صحه می گذارد.
جابه جایی جایگاه شاه تهماسب و خسروپرویز در نگاره های خمسه ی شاه تهماسبی (منظومه ی خسرو و شیرین) در جهت تاکید بر هویت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
106 - 115
حوزههای تخصصی:
صفویان در تاریخ ایران بعد از ورود اسلام، با اتکا به سه رکن اصلی مقام ارشاد کامل صوفیان، اعلام مذهب شیعی و تاکید بر احیای هویت ملی، از یک فرقه ی صوفیانه به حکومتی قدرتمند تبدیل شدند. شکوفایی نگارگری مکتب تبریز صفوی، زیر نظر اساتید بزرگ مکاتب هرات و تبریز با حمایت شاهانی همچون اسماعیل اول و تهماسب جانشین وی، منجر به خلق دو نسخه ی ارزشمند تاریخ این هنر، با عنوان شاهنامه و خمسه ی تهماسبی شد. در این میان نقش هنر به عنوان یک عنصر مهم در جهت اهداف تبلیغی و حافظ ایدئولوژی حاکم، غیر قابل انکار می نماید. از این رو، هدف این پژوهش بررسی چگونگی و چرایی پرداختن به جابه جایی شخصیت خسروپرویز و شاه تهماسب در نگاره های منظومه ی خسرو وشیرین از نسخه ی شاه تهماسبی بوده که در طی فرآیند تحقیق به سوالات: 1. اهمیت جایگاه خسروپرویز به عنوان شخصیت منتخب برای این جابه جایی در تاریخ و ادبیات ایران چیست؟ و 2. حضور شاه تهماسب در نگاره های منظومه ی خسروو شیرین چگونه و با چه هدفی بوده است؟، پاسخ می دهد. در جهت نیل به هدف تحقیق، ابتدا به نحوه ی شکل گیری ارکان تحکیم قدرت صفویان و اهمیت و جایگاه خسروپرویز از منظر تاریخ و ادبیات اشاره شده است. با تکیه بر مباحث فوق، متن پژوهش به اشارات مستقیم و غیرمستقیمی اختصاص دارد که به حضور شاه تهماسب در جایگاه خسروپرویز تاکید می کند. در جهت تجمیع داده های فوق، می توان گفت که در نگاره های مورد بحث، شاهد کارکردی فراتر از مصورسازی وابسته متن هستیم و می توان ادعا کرد چنین انتخابی در جهت تاکید بر احیای هویت ملی و بازسازی نقش پادشاهان پرآوازه ی ایران پیش از اسلام بوده که از ارکان تحکیم قدرت در این دوره ی تاریخی محسوب می شود.
نقش تحولات اجتماعی در شکل گیری مکتب نگارگری قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
47 - 67
حوزههای تخصصی:
نقاشی ایران در مسیر رشد خود دچار تحولات فروانی شده است. به همین جهت، مکاتب گوناگون نگارگری، دارای صبغه قومی و قبیله ای و دربرگیرنده فرهنگ حاکم زمان خود هستند. مکتب قزوین از جمله مکاتب نقاشی ایران دوره صفوی است که در سال 955 ق، هنگام تغییر پایتخت از تبریز به قزوین شکل گرفته و بسان سایر مکاتبْ در روند شکل گیری و تکامل خود، تحت تأثیر حوادث اجتماعی و سیاسی حاکم بوده است. همین ضرورت، نگاه جامعه شناسانه بر این مکتب را دو چندان می کند. پژوهش پیش رو، با هدف بررسی تأثیر بازتاب تحولات اجتماعی در ظهور مکتب نگارگری قزوین، ضمن معرفی این مکتب درصدد است با نگاهی جامعه شناختی، آن را از منظر نظریه بازتاب، مورد واکاوی قرار دهد. در این راستا، جهت پاسخگویی به سؤالات: ۱. تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در دوره صفویه چگونه شکل گرفته است؟ ۲. بازتاب این تحولات در مکتب نگارگری قزوین چگونه است؟ مقاله حاضر از روش نظری و شیوه توصیفی- تحلیلی سود جسته است. نتایج نشان می دهد که مکتب قزوین، همواره متأثر از تحولات سیاسی و اجتماعی دوره صفویه بوده است. از این رو، موضوع نگاره های این مکتب، توصیف و تمجید از انسان و حالات اوست و از این منظر شاهد جهان بینی و نگرشی جدید در آثار این مکتب هستیم. تک پیکره نگارها و اوراق تک برگ مستقل که عمدتاً تصاویری از شاه و درباریان را به نمایش می گذارند؛ اولین نمونه های تصویری هستند که به سفارش حامیان، در دستان توانمند طراحان چهره گشا رسامی می شوند. درکل، پر هزینه بودن تکمیل نسخه های خطی برای دربار، عدم توجه شاه تهماسب به نقاشی نسخه های خطی و معرفی نقاشی دیواری، تعصب مذهبی شاه تهماسب به نگارگری، ایجاد محیط هنری، رشد طبقه بازرگان و افراد کم ثروت تر جامعه، سفارش زیاد اوراق تک برگ و مرقعات تصویری و خوشنویسی؛ از مهم ترین عوامل ایجاد و رشد مکتب نگارگری قزوین می باشند.
بررسی میزان آسیب پذیری و تاب آوری شهر اصفهان در برابر پدیده فرونشست زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
24 - 37
حوزههای تخصصی:
پدیده فرونشست سطح زمین ناشی از عوامل طبیعی و فعالیت های انسانی در نقاط مختلف دنیا و در طی سال های اخیر در کشور به خصوص در اصفهان به علت برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی، خشکسالی و عوامل دیگر پدیدار و سبب آسیب های جدی به زمین های کشاورزی، ساختمان های مسکونی، جاده ها و دیگر سازندها و بروز خسارت های زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی شده است. تحلیل آسیب پذیری و تاب آوری شهری ناشی از این فرونشست زمین در اصفهان به عنوان ابزاری در راستای پیشگیری از زایش فاجعه مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش بر آن است تا به پرسش اینکه شهر اصفهان در برابر پدیده فرونشست زمین چه مقدار آسیب پذیر است؟ پاسخ دهد. هدف این پژوهش بررسی نقش تاب آوری شهری بر میزان آسیب پذیری شهر اصفهان در برابر پدیده فرونشست زمین باشد. در این مطالعه ابتدا با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری نرخ و دامنه فرونشست به عنوان فاکتور عامل در تولید خطر به تحلیلگر سیستم در محیط GIS وارد شد سپس با کمک تحلیل های کیفی به بررسی شاخص های تاب آوری شهری بر روی شهر اصفهان پرداخته شد. نتایج بیانگر این است که نواحی از شمال شهر و قسمت هایی به صورت نواری به علت نزدیکی به عوامل خطرزا مانند گسل، مسیل، قنات های قدیمی، منابع ذخیره سوخت، لوله انتقال نفت به این مخازن و تغییر مداوم مسیر رود روی آنها هم موجب افزایش آسیب پذیری است. همچنین نشان می دهد که اکثر ساخت وسازهای موجود در منطقه غیراصولی و غیرمتناسب با شرایط مخاطره آمیز است.
اجتماع پذیری فضای مابین کلاس ها در مدارس، مبتنی بر نحو فضای معماری (مدارس معرفی شده توسط سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
97 - 117
حوزههای تخصصی:
طراحی مناسب فضا، تعاملات اجتماعی دانش آموزان را افزایش داده و به تسهیل یادگیری کمک می کند. مدل چیدمان کلاس ها بر سازمان دهی فضاهای آموزشی و اجتماع پذیری فضا تأثیرگذار است. موقعیت کلاس ها، ارتباطات فضایی و دسترسی به نواحی باز بین کلاس ها می تواند به افزایش تعاملات اجتماعی و فعالیت های گروهی کمک کند. امروزه آموزش فقط در محدوده کلاس اتفاق نمی افتد و توجه به ویژگی های محیطی می تواند تأثیر زیادی در یادگیری دانش آموزان داشته باشد. به همین علت ضروری است کالبد مدارس تغییر کند و با نیازهای آموزشی هماهنگ شود. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل انواع چیدمان کلاس ها بر میزان اجتماع پذیری فضای دسترسی بین آن هاست. روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی بوده و با کمک روش کمّی به تحلیل اجتماع پذیری فضاهای دسترسی بین کلاس پرداخته شده است. داده ها به صورت کتابخانه ای جمع آوری و برای تحلیل اجتماع پذیری فضاهای دسترسی، از روش نحو فضا و رتبه بندی چندمعیاره تاکسونومی استفاده شده است. به این صورت که ابتدا پلان مدارس در نرم افزار Depthmap تحلیل و سپس با استفاده از تاکسونومی عددی ترکیب شده اند. درنهایت، تحلیل فضایی نقشه ها در ArcGIS برای نمایش سطح اجتماع پذیری فضاهای ارتباطی بین کلاس ها انجام شده است. نتایج نشان داد چیدمان های مختلف کلاس ها بر اجتماع پذیری فضاهای دسترسی تأثیرات متفاوتی دارند. چیدمان مربع، با یکپارچگی بالا، بیشترین اجتماع پذیری را دارد، اما تنوع عملکردی کمتری ارائه می دهد. چیدمان های پراکنده و H شکل با راهروهای وسیع تر، فضای پویاتر و متنوع تری را فراهم می کنند، که به تعاملات بیشتر کمک می کند. چیدمان کلاس ها با توجه به نیازهای گروه های سنی مختلف می تواند طراحی شود. مثلاً چیدمان مربع به دلیل اجتماع پذیری بالا و نظارت آسان، برای مقاطع ابتدایی که کودکان نیاز به حمایت بیشتری دارند، مناسب است. درمقابل، چیدمان پراکنده با ایجاد فضاهای متنوع و آرام، برای مقاطع دبیرستانی که نیاز به فعالیت های متنوع و تمرکز بیشتر دارند، گزینه بهتری محسوب می شود.
اهمیت دلبستگی مکانی در مدیریت شهری و نقش فاکتورهای طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۰
87 - 125
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی تأثیر محصولات شهری در افزایش ارتباط افراد با شهرهای خود و تقویت ارتباطات اجتماعی میان ساکنان آن ها پرداخت. به این منظور، با بررسی دقیق پایگاه های داده علمی امرالد[1]، ابسکو[2] و وب آف ساینس[3] اسناد منتشرشده از سال 2013 تا نوامبر 2022 موردمطالعه قرار گرفت. از مجموع 1532 مقاله ی اولیه، پس از چندین مرحله ارزیابی، 14 مقاله ی کلیدی برای بررسی نهایی انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که محصولات شهری نقش قابل توجهی در افزایش حس تعلق شهروندان به شهرهایشان داشته و بر بهبود کیفیت زندگی و میزان رضایتمندی آن ها تأثیر مثبتی گذاشتند. این پژوهش دیدگاه هایی را برای سیاست گذاری های شهری، برنامه ریزی ها و فرآیندهای برندسازی شهری ارائه داد و بر اهمیت در نظر گرفتن نقش طراحان محصول به عنوان بخش مهمی از فرآیند طراحی شهری تأکید داشت، چراکه این گروه از طراحان قادرند به تقویت پیوند شهروند با شهر و ارتقاء همبستگی اجتماعی کمک کنند. اصالت این تحقیق در رویکرد سیستماتیک آن برای درک تأثیر محصولات شهری بر ارتباط با شهر و پیوندهای اجتماعی بود. [1]. Emerald[2]. Ebsco[3]. Web of Science (wos)
ارتقاء کیفیت سکونت در مجتمع های مسکونی از طریق حریم، نمونه مورد مطالعه: چند مجموعه مسکونی در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
61 - 74
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان یک ضرورت در نظام برنامه ریزی شهری هر جامعه ای است. در پژوهش حاضر مسئله اصلی، کیفیت سکونت در مجتمع های مسکونی با پیش فرض پژوهش نقش حریم در ارتقای کیفیت سکونت است. هدف این پژوهش، دستیابی به ساختاری انسانی و اجتماعی در مجتمع های مسکونی از طریق ارتقای کیفیت سکونت است. تبیین مؤلفه ها و معیارهای کیفیت سکونت و حریم و چکونگی تحقق آن در نمونه های مورد پژوهش (چهار مجتمع مسکونی در مشهد) سئوال پژوهش است. نمونه گیری به صورت تصادفی با حجم نمونه (345 نفر) و با استفاده از پرسشنامه باز و میدانی انجام گرفت. نتایج مطالعات با استفاده از آزمون های توصیفی، میانگین، همبستگی، رگرسیون و تحلیل مسیر ارائه شده که با استفاده از نرم افزار Spss انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهد، بین دو متغیر حریم و کیفیت سکونت رابطه معنادار و همبستگی برقرار و تنها دو متغیر وضعیت سکونت و جنسیت تأثیر مستقیم و مثبتی بر متغیر کیفیت سکونت دارند. گونه منفرد یا متمرکز مانند مجتمع ونوس، بیشترین میزان کیفیت سکونت و حریم را در حالت کلی و در بین مؤلفه های کیفیت سکونت(ادراکی_عاطفی،کالبدی_عملکردی،اجتماعی_فعالیتی)و مؤلفه های حریم(فردی_اجتماعی، اخلاقی_اعتقادی، رفتاری_عملکردی) دارا ست. کیفیت سکونت گونه پراکنده(مجتمع فرهنگیان) و سپس گونه محیطی(مجتمع پارس) به ترتیب در شرایط مطلوبند. در رابطه با متغیر حریم، گونه محیطی(پارس)و سپس گونه پراکنده (فرهنگیان) در شرایط مطلوبند. حریم و کیفیت سکونت در مجتمع های مسکونی رابطه همبستگی و معناداری مثبتی دارند. در نهایت نتایج پژوهش، در سه حوزه طراحی واحدهای سکونتی، واحد همسایگی و مجموعه مسکونی ارائه شده است.
جستاری بر شعردرمانی: واکاوی کارکرد و ظرفیت های شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روانشناسی و ادبیات اشتراکات زیادی دارند و شعردرمانی یکی از حلقه های ارتباطی میان آنهاست. شعردرمانی روشی برای خواندن متون موزون در گروه یا به تنهایی است که هدف آن، تمرکز کردن بر تصویرهای استعاری در شعر و دریافت عمیق معنا در متن شعر است. این شیوه دل پذیر قابلیت هایی دارد که می تواند در مواردی که روان درمانی ها به روش خشک پاسخ نمی دهند، جایگزین مناسبی باشد. از یک سو شعر فارسی جایگاه منحصر به فردی در ادبیات فارسی دارد و از سوی دیگر تاکنون پژوهش مستقلی در خصوص استفاده از شعر فارسی در روان درمانی انجام نشده است. باتوجه به اهمیت رابطه تنگاتنگ میان ادبیات و روان شناسی، پژوهش حاضر می کوشد با رویکرد میان رشته ای به بررسی شعردرمانی باتکیه بر اشعار فارسی بپردازد. بر این مبنا با واکاری مطالعات صورت گرفته در این حوزه، تلاش شد جایگاه شعردرمانی در ایران و حوزه های بین المللی مشخص گردد. مراجعه به پایگاه های اطلاعاتی معتبر نشان داد که شعردرمانی برای مشکلات روان شناختی، پزشکی و حوزه نوروساینس مورد استفاده قرار گرفته است. روش های پژوهش شامل پژوهش کمی (آزمایشی و نیمه آزمایشی)، کیفی (مطالعات موردی) و آمیخته (تحلیل اشعار مشارکت کننده ها و تمرین های گروهی) است که به روش های انفرادی و گروهی، اما در اکثر موارد گروهی، مورد استفاده قرار می گیرد. برای اینکه جلسات روایی و پایایی داشته باشد، برخی الگوهای ساختاریافته برای جلسات شعردرمانی طراحی گشته که در این پژوهش معرفی شدند. در نهایت وضعیت شعردرمانی در ایران نیز مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین، قابلیت های شعر درمانی در مورد اشعار ایرانی مورد بحث قرار گرفت.
مطالعه ای بر نقش آثار سینمایی به عنوان منبعی جهت برانگیزش مولدهای اولیه در طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
19 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نقطه آغازین طراحی، مرحله ای پیچیده ، مهم و مبهم است. پژوهشگران معتقدند که طراحان در ابتدای طراحی، از فکر بسیار ساده ای استفاده می کنند تا زنجیره راه حل های ممکن را محدود کنند که به آن مولد اولیه می گویند. مولدهای اولیه منابع مختلفی دارند که یکی از آن ها رجوع به سایر عرصه هاست و در این میان، سینما زمینه ای است که گستره وسیعی از فضاهای نامکشوف را در اختیار قرار داده است. بنابراین، سؤال این پژوهش عبارت است از اینکه چگونه می توان آثار سینمایی را به عنوان یکی از منابع شکل گیری مولدهای اولیه در نظر گرفت؟ هدف پژوهش: این پژوهش سعی دارد تا نقش سینما را به عنوان یکی از منابع شکل دهنده به مولدهای اولیه، بررسی کند تا به واسطه آن، یک منبع قابل اعتنا برای تسهیل گام نخست طراحی که با پیچیدگی های زیادی روبه روست مطرح شود.روش پژوهش: این پژوهش ابتدا مبتنی بر مباحث نظری موجود در منابع کتابخانه ای، مفهوم مولد اولیه را شرح می دهد، سپس با به کارگیری روش پژوهش کیفی و تحلیل محتوای سکانس های برخی از آثار سینمایی، امکان بهره گیری از سینما به عنوان یکی از منابع مولدهای اولیه را بررسی می کند.نتیجه گیری: پس از حصول شناختی از مفهوم مولد اولیه، دسته بندی از آن ارائه می شود و برای هر دسته، شواهد نظری از متون سینما ارائه شده است. چهار نظرگاه مختلف با تکیه بر همین دسته بندی، شامل زیست انسان، استعاری- فلسفی، مباحث محیطی و مباحث شکلی برای بررسی مصادیق سینمایی اتخاذ شده و برای هر یک، مصادیقی از آثار سینمایی ارائه شده است. طبق این نکات، نشان داده شد، سینما منبعی قابل اعتنا برای مولدهای اولیه بوده و می تواند برانگیزاننده طیف وسیعی از مولدهای اولیه باشد.
بررسی تناسبات به کاررفته در نمای کارخانه های صنعتی شهر تبریز (نمونه موردی: کارخانه چرم سازی خسروی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۶)
153 - 182
حوزههای تخصصی:
معماری صنعتی به عنوان یک حوزه مهم و جذاب در عرصه معماری با تمرکز بر استفاده از مواد سخت و زیبا، تمرکز بر سادگی و کارکردی بودن، و البته توجه به جزئیات و تناسبات، به یک ارتباط بین زیبایی و عملکرد در ساختمان ها می پردازد. در نمای ساختمان های صنعتی تبریز، تناسبات معماری با بهره گیری از مدول های ثابت تکراری از قالب های آجری، با توجه به جزئیاتی مثل پنجره ها و بازشوها صورت می پذیرد. این تناسبات به زیبایی و کاربری بهینه این ساختمان ها کمک کرده و همچنین ارتباط بین زیبایی معماری و عملکرد کارخانه ها را به وضوح نمایان کرده است. از دیدگاه معماری، این تناسبات نشانگر یک ترکیب منحصر به فرد از اصول معماری صنعتی اروپایی و عناصر محلی تبریز می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است. از مطالعات کتابخانه ای - اسنادی و مشاهدات میدانی به گردآوری اطلاعات تناسبات به کاررفته در نمای کارخانه های صنعتی پرداخته است. تحلیل این تناسبات به ارتقاء زیبایی و کارایی ساختمان ها کمک کرده و ارتباط واضحی بین زیبایی معماری و عملکرد کارخانه ها ایجاد نموده است. این تناسبات همچنین با تلفیق عناصر معماری صنعتی اروپایی و عناصر محلی، شاهد یک نوآوری در زمینه معماری صنعتی در شهر تبریز می باشد. در این مطالعه، بررسی تناسبات به کاررفته در نمای کارخانه های صنعتی در شهر تبریز، با مورد مطالعاتی کارخانه چرم سازی خسروی، انجام شده است. این تحقیق بر روی تجزیه وتحلیل عناصر معماری و اصول طراحی مورداستفاده در ساختمان های صنعتی در تبریز و بر روی تناسبات معماری در بازشوها و ورودی ها و الگوهای مورداستفاده در این بخش ها، به ویژه بررسی جنبه های زیبایی شناختی و کارکردی نمای ساختمان ها تمرکز دارد. با مطالعه کارخانه چرم سازی خسروی به عنوان یک نمونه خاص، این تحقیق به دنبال ارائه برداشت هایی درباره رابطه میان هندسه، تزئینات و معماری صنعتی در دوره پهلوی در تبریز است. یافته های این پژوهش به بهترین درک از ویژگی های معماری و اهمیت تاریخی ساختمان های صنعتی در تبریز کمک می کند. نتایج نشان داده است که در نماهای ساختمان های صنعتی نیز همچون سایر بناهای تاریخی از تناسبات طلایی و هندسی استفاده شده است. همچنین با تحلیل تمام الگوهای به دست آمده از بازشوها و ورودی ها به یک الگوی پایه در نماها دست یافتیم که می توان از این الگوی پایه در طراحی بازشوها و ورودی های دیگر بناها استفاده کرد که به تنوع و زیبایی نمای ساختمان ها کمک می کند.
شناسایی نحوه اثرگذاری ابعاد بیوفیلیکی شهر رامسر بر ادراک کیفیت زندگی شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
95-112
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد بحرانهای محیط زیستی در دو دهه گذشته در سکونتگاههای انسانی بهطورکلی و در شهرها بهطور خاص، اندیشمندان و پژوهشگران حوزههای علوم محیطی در پی رویکردها و راهکارهایی بودهاند که موجب ارتقاء زیست پذیری در شهرها شود. یکی از فراگیرترین این رویکردها، که در راستای رسیدن به ابعاد محیط زیستی توسعه پایدار شهری ارائهشده، برگشت انسان به طبیعت یا بیوفیلیک بوده است. بااینوجود، پژوهش منسجم و جامعی در راستای چگونگی اثرگذاری این مفهوم بر زیست پذیری و کیفیت زندگی شهری صورت نپذیرفته است. در همین راستا، این پژوهش با هدف شناسایی نحوه اثرگذاری ابعاد بیوفیلیک بر ادراک افراد در شهرها از کیفیت زندگی خود انجام شد. بدین منظور، پس از مرور دو مفهوم بیوفیلیک در شهرها و همچنین کیفیت زندگی شهری، مدل مفهومی پژوهش تبیین شد و با استفاده از پیمایش پرسشنامهای در شهر رامسر در شمال ایران، موردبررسی قرار گرفت. نمونه مورد مطالعه شامل 384 نفر از شهروندان رامسر بر اساس فرمول کوکران بوده است. دادههای بهدستآمده با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری در نرمافزار Smartpls2 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که سه عامل "کالبد"، "سازمانهای طبیعت محور" و "نگرشها و آگاهیهای طبیعت محور" بهعنوان معنادارترین عوامل طبیعت محور در اثرگذاری بر کیفیت زندگی شهروندان رامسر طی سازوکار ویژهای مؤثر واقعشدهاند. از بین بردن تناسبات و عناصر طبیعی در سالهای اخیر توسط ساختوسازهای بیبرنامه و ناهماهنگی موجود بین کالبد و عناصر طبیعی در این شهر ازنظر شهروندان بهعنوان اصلیترین دلیل کاهش کیفیت زندگی در این شهر شناختهشده است. با توجه به ذهنیت شهروندان، فراگیر شدن نگرشها و آگاهیهای بیوفیلیکی موجب خواهد شد تا اولویتهای حکمروایی در شهرها تغییر پیدا کرده و توجه به طبیعت افزایش پیدا کند. همچنین، وجود نگرشهای و آگاهیهای بیوفیلیک در بین شهروندان موجب خواهد شد تا آنها به سلامت خود توجه کنند و در مجموع در این فرایند بهطور تدریجی سطح کیفیت زندگی شهروندان نیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.
شناسایی و سنجش پیامدهای مهاجرت معکوس بر مسکن روستایی (مطالعه موردی: روستاهای بخش مرکزی شهرستان ماسال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
119-144
حوزههای تخصصی:
امروزه بازگشت شهرنشینان به روستاها، تحت عنوان مهاجرت معکوس یا شهر گریزی با شدت و آهنگ رشد سریعتری نسبت به گذشته بوده که قطعا اثراتی را بر روستاها دارد. یکی از مهمترین آنها، تغییرات مسکن روستایی میباشد. هدف اصلی تحقیق، شناسایی و سنجش پیامدهای مهاجرت معکوس بر مسکن روستایی با مطالعه موردی روستاهای بخش مرکزی شهرستان ماسال است. پژوهش به روش آمیخته (کیفی-کمی) با هدف کاربردی و روش ترکیبی (اکتشافی و تجربی) انجام شده است، ابتدا عوامل اولیه استخراج شده از مطالعه کتابخانهای به همراه عوامل احصاء شده از 20 مصاحبه ساختاریافته؛ توسط10کارشناس مورد تحلیل محتوایی (CVR) قرار گرفته و نهایتاً عوامل نهایی در قالب پرسشنامه توسط نمونه آماری ارزیابی شده است. در حالت کلی، جامعه آماری این تحقیق را روستاهای بخش مرکزی شهرستان ماسال تشکیل میدهد که به روش ترکیبی تعداد 6 روستا به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. در حالت اخص ، جامعه آماری این پژوهش به دو بخش کیفی و کمی تقسیمبندی میشود. در بخش کیفی (مصاحبه)، متخصصین و خبرگان به روش انتخابی و در ادامه به روش گلوله برفی تعیین و بهصورت هدفمند مورد پرسشگری قرار گرفتند (20 کارشناس) و در بخش کمی (پرسشنامه)، جامعه آماری تحقیق ساکنان روستایی بودند که با استفاده از فرمول کوکران تعیین حجم شده (352 نفر از ساکن روستاهای مورد مطالعه) و به روش تصادفی طبقهبندی شده (متناسب با جمعیت هر روستا) نمونهبرداری شدند. با توجه به آمیخته بودن پژوهش، تجزیهوتحلیل دادهها در دو مرحله صورت پذیرفت. در مرحله نخست تجزیهوتحلیل مصاحبهها با استفاده از نرمافزار MAXQDA انجام شد. در مرحله دوم، برای تحلیل روایی پرسشنامه و نهایی کردن اثرات شناسایی شده، از روش تحلیل محتوایی CVR، جهت سنجش پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای کورنباخ و جهت سنجش اثرات مهاجرت از روش ساختاری حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شد. در همین خصوص نتایج تحقیق بیانگر این امر است که بیش از نیمی از گویههای احصاء شده (23 از 45) به تغییرات کالبدی مسکن روستایی اشاره دارد اما به لحاظ تکرار شاخصها از نظر مصاحبهشوندگان، شاهد پراکندگی در تمامی ابعاد می باشد . با این وجود گویهها و تکرار آنها نشان از مثبت بودن نقش مهاجرت در تغییر مسکن روستایی است. بگونهای که از بین 45 گویه احصاء شده (اثرات مهاجرت بر مسکن روستایی)، 25 گویه با مجموع 100 مرتبه تکرار، جزو اثرات مثبت مهاجرت معکوس بر مسکن روستایی و در مقابل 20 گویه با مجموع 67 مرتبه تکرار، جزو اثرات منفی مهاجرت بر مسکن روستایی میباشند. همچنین نتایج ارزیابی پرسشنامهها حاکی از تاثیرگذاری مهاجرت به مسکن روستایی است بگونهای که حدود 68 درصد نمونه آماری تحقیق (روستائیان)، تأیید کردند که مهاجرت باعث تغییر در مسکن روستایی شده است و 14 شاخص بررسیشده ، روی هم رفته 793/0 از اثرات مهاجرت بر مسکن روستایی را تبیین میکنند.
قیاس الگوها و تدوین معیارهای کالبدیِ طراحی میان افزا در بافت قدیم شهر رشت در تناظر با مفاهیم پایه در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیرزمانی است که بافت ها و بناهای باارزش کشور به فراموش شده های ذهنی بدل و به حال خود رها شده اند. تعامل میان "نو"و"کهنه"، زیرِ پوشِ طرح های میان افزا، قادر خواهد بود تداوم کالبدی را از طریق ساختارهای جدید در پیوند با ساختارهای تاریخی به بافت باارزش بازگرداند. پژوهش حاضر در پی یافتن الگوهای طراحی مناسب در مقیاس بناهای میان افزا در بافت قدیم شهرها و دستیابی به اهم معیارهایی از جنس کالبد و اثرگذار در طرحِ بناهای میان افزا در زمینه پژوهش است. بنابراین، ضمن تبیین انواع الگوهای میان افزایی، به شکل کیفی و با بهره گیری از روش های توصیفی و تحلیلی، در بداعتی خلاقانه، مبانی نظری موجود را در تناظر با "مفاهیم پایه در معماری" قرار داده تا نموداری جامع از معیارها و ریزمعیارهای کالبدیِ اثرگذار در میان افزایی ترسیم کند. در ادامه، با بهره گیری از آراء متخصصان، مؤثرترینِ آن ها طی فرآیند سلسله مراتبی AHP شناسایی و کارآمدترین و ناکارآمدترین الگوهای میان افزایی به کمک تکنیک TOPSIS ارائه داده شده است. از مقایسه تطبیقیِ مبانی نظریِ میان افزایی با مفاهیم پایه در معماری و تحلیل کیفی آن ها، نموداری شامل 4 معیار اصلی "فرم"، "پاسخ به بافت"، "فضا" و "مقیاس"، 15 معیار فرعی و 31 ریزمعیار به عنوان مؤلفه های مؤثر در میان افزایی، به دست آمد. بر اساس نظرسنجی از متخصصان نیز، الگوی طراحی "قیاس"، کاراترین روش طراحی در بافت رشت و برآوردن معیارهای کالبدی "پاسخ به بافت" و "فضا" به عنوان اثرگذارترین معیارهای میان افزایی، شناخته شد.
بررسی دگرگونی های نمایشی در نسخ خطی تعزیه نامه دوره ناصری و تأثیر آن بر تحوّل شبیه زینب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
67 - 82
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، یافتن دستاوردهای نمایشی حاصل از پیشرفت های ادبی در تحوّل و دگرگونی شبیه زینب در نسخ خطی دوره ناصری با توجه به شرایط اجتماعی/فرهنگی و سیاسی آن دوره است. گسترش روایت ها و داستان های نمایشی در هرکدام از این شبیه نامه ها، راه را برای تحوّل شبیه زینب به سمت شبیهی پویا باز می کند و درنتیجه مضمون های متنوع تری بروز می یابند. افزایش رخدادها و داستانک ها، باعثِ طرحِ مضامینِ متنوع برای شبیه زینب شده است و روی کردِ متفاوتِ شبیه زینب را برای مخاطب آشکار می سازد. عملکردهای متفاوت شبیه زینب، سیر تحول و دگرگونی این شبیه/ شخصیت را آشکار می کند. همچنین متناسب با ایستایی (ثابت و بدون تغییر) و پویایی، کارکرد و حرکت شبیه زینب به عنوان عامل اصلی شکل دادن داستان و وقایع، در تبیین شبیه/شخصیت زینب مؤثر است. دگرگونی های نمایشی در نسخ خطی تعزیه نامه دوره ناصری در راستای تحوّلات ادبی «افزایش مضامین» رخ داد و سبب بروز جنبه های نمایشی شبیه زینب در نسخ مربوطه شده است. اسناد و شبیه نامه های به جامانده از دوران ناصری، مهم ترین منابع موثق در رفع ابهام ها و کشف نکته های مورد ادعا است. سؤال اصلی این مقاله به چگونگی سیر تنوع و تطور شبیه زینب در نسخ خطی دوره ناصری معطوف می شود. همچنین فرضیه اصلی به سیر تنوع و تطور شبیه زینب با بررسی عملکرد وی در نسخ خطی دوره ناصری بر اساس شرایط اجتماعی/سیاسی و فرهنگی و همین طور نهادینه کردن جایگاه والای شبیه زینب به عنوان زن در اذهان عموم، برخلاف عرف جامعه آن زمان، شبیه زینب را از شبیهی بی هویّت به سوی شبیهی با نگرش منحصربه فرد معرفی می کند. داده های این تحقیق به روش تحلیل محتوای کیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و نسخ خطی تعزیه نامه به جامانده از دوران ناصری، تجزیه وتحلیل خواهد گردید. محدوده زمانی پژوهش به دوران ناصری «ناصرالدین شاه قاجار» و محدوده مکانی پژوهش مربوط به نسخ خطی تعزیه نامه تکیه دولت «تهران» مربوط است.
بررسی جایگاه آستانگی در معماری خانه های ویلایی شمال بخش مرکزی تهران در دوره پهلوی بر اساس مفهوم سکونت نزد نوربرگ شولتز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
21 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آستانگی، مرحله میانی از فرایند گذار، شامل جدایی، انتقالی/ آستانه ای و پیوستن، نزد صاحب نظران انسان شناسی است. این مفهوم، در امر سکونت نزد نوربرگ شولتز ناظر بر رابطه متقابل «سرگردانی» و «ماندن» در فرایند جدایی تا رسیدن میان مراکز و راه ها، جهت ایجاد رابطه ای صمیمانه با مکان جایگاهی اساسی دارد؛ دراین راستا، مجموعه ویژگی های آستانگی فضاها، حاصل از تبیین جایگاه آستانگی در سکونت برمبنای سلسله مراتب، تحت عنوان ماهیت انفصالی- اتصالی، گشودگی و نفوذپذیری، انعطاف پذیری و گوناگونی و پویایی قابل شناخت هستند.هدف پژوهش: هدف این پژوهش، بررسی جایگاه آستانگی بر اساس ویژگی های فضایی حاصل از تبیین آستانگی در سکونت، در عرصه های سه گانه گذار نمونه هایی از خانه های ویلایی شمال بخش مرکزی تهران در دوره پهلوی است. دراین راستا، این پژوهش با ارائه نتایج خود، شناختی از کیفیات آستانگی فضاهای مذکور با توجه به تغییرات آستانگی در دوره پهلوی در تهران به عنوان پایتخت، به وجود می آورد. نتایج پژوهش، به عنوان پاسخی به چیستی جایگاه آستانگی در فضاهای مذکور، می تواند گامی در حوزه بررسی و طراحی فضاهای قابل سکونت، به عنوان هدف معماری، به ویژه مسکن، قلمداد شود.روش پژوهش: این پژوهش توصیفی- تحلیلی، ازطریق موردپژوهشی متکی بر مطالعات اسنادی، مشاهدات میدانی، مستندنگاری و تحلیل و مقایسه تطبیقی یافته ها انجام شده است.نتیجه گیری: ماحصل تحقیق بیان می کند، بیشترین تغییرات در «سلسله مراتب»، «انفصال- اتصال» و «گشودگی» در «محدوده ورودی بنا»، «ورودی اتاق ها» و «فضاهای خارجی» است. این تغییرات، به ترتیب موجب غلبه گشودگی بر بستگی و انفصال بر اتصال؛ غلبه یکبارگی، ضعیف شدن حریم داخل اتاق - و در مواردی تقلیل خوانایی هال ورودی- و اشراف شده اند. علاوه بر این، «هال ورودی در ترکیب با راه پله» و «فضاهای نیمه باز» در نمونه های مطالعه شده دوره دوم پهلوی، نسبت به دوره اول، به لحاظ «ماهیت انفصالی- اتصالی» قوی تر عمل کرده اند. از سوی دیگر، همواره به شاخص های «انعطاف پذیری»، «گوناگونی» و «پویایی»، علی رغم اشراف، توجه شده و به خصوص در بخش «فضاهای نیمه باز»، در بناهای دوره دوم نسبت به دوره اول، در تقویت جایگاه آستانگی تأثیرگذارتر بوده اند.
تبیین راهکارهای حفاظتی مجموعه تاریخی بازار تبریز مبتنی بر شناخت و آسیب شناسی ارزش های فرهنگی- تاریخی میراث معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
61 - 74
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: حفاظت و احیای میراث معماری، تلاشی برای حفظ موجودیت بنا و احیای هویت برخاسته از فرهنگ است. از آنجا که سیاست های حفاظتی ساختاری و فیزیکی رایج که اهداف متمرکزی را در راستای افزایش طول عمر بنا دنبال می کنند به تنهایی نمی توانند هدف مذکور را محقق سازند.هدف پژوهش: این پژوهش سعی بر آن داشته تا با شناخت ارزش های غیرکالبدی در مختصات مکانی موردنظر، نگاهی فراتر از دیدگاه صرف فیزیکی را ارائه داده و از منظر هویت شناسی، مؤلفه های ارزشی آسیب دیده مجموعه بازار تاریخی تبریز را شناسایی و راهکارهای حفاظت مبتنی بر ارزش های غیرکالبدی مؤثر در تقویت ارزش های فرهنگی و تاریخی را عنوان کند.روش پژوهش: در راستای حل مسئله، از روش کیفی نظریه مبنایی مبتنی بر داده های اکتشافی حاصل از مصاحبه با دو گروه متخصصان و کسبه در حجمی برابر با 31 و 15 نفر بهره گرفته شد. تحلیل اظهارات گروه شرکت کننده طی فرایندی منظم و در عین حال مداوم در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و انتخابی انجام شد.نتیجه گیری: نتایج تحلیل یافته ها نشان داد که ارزش های غیرمادی فرهنگی و تاریخی مجموعه بازار تاریخی تبریز مجموعاً در هشت طبقه شامل قدمت، اصالت، سنت، اعتبار تاریخی/ ساختار فرهنگی، آیین ها، مذهب، و حیات فرهنگی قابل تدوین و دسته بندی بوده و در جریان آسیب شناسی ارزشی و تدقیق آسیب های وارده نیز بیشترین میزان آسیب متوجه ارزش هایی چون اصالت کالبدی، سنت کارکردی و کالبدی، ساختار فرهنگی (نگرش و قوانین)، سنت های آیینی- فرهنگی و باورها و اعتقادات است. از این رو راهبردهایی در راستای صیانت و احیای ارزش های آسیب دیده پیشنهاد شد که با اجرا و کاربست آن ها می توان بر طول عمر و ماندگاری این میراث ارزشمند تاریخی افزود.
تحلیل گرافیک رابط کاربری در اپلیکیشن فرهنگ و هنر گوگل بر اساس مؤلفه های خلاقیت گیلفورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت تکنولوژی و فناوری در صنعت ارتباطات، برقراری ارتباط بین افراد با ابزارهای الکترونیکی به خصوص در رایانه ها و تلفن های همراه افزایش یافته است. ازاین رو برای سهولت و مؤثر بودن این تعامل بسیاری از متخصصینِ رابط کاربری و تجربه کاربری در این زمینه به طراحی سیستم عامل ها یا اپلیکیشن ها می پردازند که هدف آن ها فراهم کردن محیطی مناسب برای کاربران است. مناسب بودن یک اپلیکیشن به میزان کاربردی بودن و قابل فهم بودن آن برمی گردد که در این زمینه فاکتورهای بسیاری از جمله گرافیک رابط کاربری حائز اهمیت هستند. گرافیک رابط کاربری با هدف بهبود و دل چسب کردن فضای اپلیکیشن با استفاده از عناصر بصری همچون رنگ، نوع چیدمان، آیکون، دکمه و دیگر عناصر در برقراری این تعامل نقش دارند. اما نکته مهمی که باعث تمایز بین اپلیکیشن ها و محبوب بودن آن ها بین کاربران می شود، رویکردهای خلاقانه در آن هاست. این مقاله به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که اپلیکشین فرهنگ و هنر در طراحی گرافیک رابط کاربری خود از کدام مؤلفه های خلاقیت استفاده کرده است؟ لذا با استفاده از نظریه خلاقیت پال گیلفورد که شامل هشت مؤلفه و ویژگی از جمله: سیالی، انعطاف پذیری، تازگی، گسترش، ترکیب، تحلیل، سازمان دهی و پیچیدگی است به رویکردهای خلاقانه در بخش های مختلف گرافیک رابط کاربری این اپلیکیشن پرداخته است. این تحقیق که از نوع تحقیقات کیفی بوده و به روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته، از شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی و مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده کرده است. نتایج تحقیق نشانگر آن است که در طراحی گرافیک رابط کاربری اپلیکیشن فرهنگ و هنر گوگل استفاده صحیح و توجه خاص به مؤلفه های تازگی، سیالی، گسترش موجب ایجاد جذابیت، پرکاربرد بودن و استقبال مخاطبان شده است.