فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
578 - 603
حوزههای تخصصی:
احیا، فرآیندی است که برای افزایش سطح حفاظت، مرمت و بهره برداری مناسب از آثار تاریخی و فرهنگی با حفظ ماهیت و یکپارچگی آن ها برنامه ریزی، طراحی و اجرا می شود. احیاء و سازماندهی همراه با مرمت اصولی بناهای تاریخی، می تواند ضمن رونق هرچه بیشتر صنعت گردشگری، باعث توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گردد. هدف کلی این پژوهش از نوع کاربردی بوده و هدف فرعی آن نیز یافتن کاربری بهینه برای احیا مجدد خانه مهرانگیز می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی بوده و روش جمع آوری اطلاعات، مشاهده مستقیم، برداشت میدانی و مطالعات کتابخانه ای می باشد. در بخش مطالعه میدانی با برداشت از بنا و ترسیم نقشه ها، به تحلیل وضعیت موجود بنا پرداخته شده است. در ابتدا مطالعات اولیه جهت شناسایی معیارهای تأثیرگذار بر انتخاب کاربری بهینه برای خانه مهرانگیز صورت گرفت. در ادامه طیف کاربری هایی که از ماتریس اعطاء کاربری ها، تهیه شده توسط صندوق احیاء و بهره برداری از بناها و اماکن تاریخی و فرهنگی در سال 1388، مورد مطالعه قرار گرفت. سپس کاربری هایی را که می توان برای احیا خانه های مسکونی در نظر گرفت، احصا گردید. در ادامه با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و نرم افزار (Expert Choice) EC وزن دهی معیارها و مقایسه گزینه ها با مشارکت10 نفر از متخصصین حوزه احیاء ابنیه تاریخی صورت گرفت. نتایج نشان می دهد کاربری مهدکودک (که توسط میراث فرهنگی تحت عنوان خانه فرهنگ نامیده شده) برای این خانه مناسب نیست و این عملکرد با ویژگی های تاریخی، اصالت و هویت ساختمان موجود چه از لحاظ شأن بنا، چه سازه و چه مبلمان چندان سازگاری نداشته، و احیای موفقی صورت نگرفته است. این درحالی است که کاربری های طیف پذیرایی با ارزش دهی وزنی 137/0در رتبه اول و کاربری های طیف مسکونی با ارزش دهی وزنی 126/0 در رتبه دوم قرار گرفتند.اهداف پژوهش: یافتن کاربری بهینه برای احیاء مجدد خانه مهرانگیز.بهره برداری از بنای تاریخی خانه مهر انگیز به عنوان یکی از مقاصد گردشگری.سؤالات پژوهش: کاربری بهینه برای احیاء مجدد خانه مهرانگیز چیست؟چگونه می توان با اعطای کاربری مناسب، موجب احیای این بنا در جهت توسعه گردشگری شد؟
شناخت و ارزیابی عوامل مضر حاشیه نشینی و تأثیرات آن بر محرومیت کودکان از فضاهای کودک محور (نمونه موردی: شهر سنندج)
حوزههای تخصصی:
حاشیه نشینی یکی از مسائل مهم در حیطه شهرسازی و معماری است و باید به نکات مهم تأثیرگذاری بر ساکنین و پیامدهای آن توجه ویژه داشت؛ نکاتی همچون کمبود فضاهای آمورشی و پرورشی مانند فضاهای کودک محور، مسائل امنیتی، فشارهای معیشتی و تربیتی می تواند پیامدهای بسیاری بر روی ساکنین خود بگذارد اما بزرگ ترین و حساس ترین قربانیان آسیب های اجتماعی کودکان هستند. در این راستا، محرومیت کودکان از فضاهای کودک محور باعث تخلیه انرژی کودکان در محیط های نامناسب می شود که همین امر زیان های مالی، جسمی، روحی و حتی جانی را می تواند به همراه داشته باشد. این پژوهش به شناسایی و بررسی عوامل تأثیرگذار بر شرایط نامناسب کودکان حاشیه نشین و کنکاش بر دلایل محرومیت کودکان از نبود یا کمبود فضاهای کودک محور و اثرات مخربی که بر کودکان در حال و آینده می گذارد، همچنین ارائه راهکارهایی برای بهبود این وضعیت می پردازد. پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است و داده ها از طریق جمع آوری اسنادی و کتابخانه ای اکتساب شده اند، سپس با استفاده از تجارب سایر اساتید و محققین، با ذکر نمونه ها و مقالات کار شده در زمینه های تخصصی متنوع، بررسی میدانی ازجمله بازدید، مصاحبه با ساکنین و پرسشنامه انجام شده است و در نهایت تحلیل و نتیجه گیری نویسندگان، صورت گرفته است. حاشیه نشینی اغلب همراه با تقابل فرهنگ های متفاوت و نامتجانس همراه است، این امر موجب بروز آسیب هایی ازجمله، افزایش جرم و جنایت و فروش مواد مخدر و کار کودکان، تهدید سلامت روانی ساکنان و به ویژه کودکان، توزیع نابرابر و نامتوازن امکانات رفاهی، بهداشتی، آموزشی و همچنین عدم کیفیت فضاهای باز شهری مانند پارک، فضای بازی کودکان است که با بررسی این عوامل در محلات (نایسر، اسلام آباد و فرجه)، کمیت و کیفیت آن ها تعیین شده و به ارائه راهکار جهت رفع این عوامل پرداخته شده است.
ارزیابی مولفه های کالبدی مساکن حاشیه شهر منطبق با سبک زندگی مهاجرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
5 - 18
حوزههای تخصصی:
کالبد معماری بیانگر هویت ساکنین می باشد. از این روی، عامل شکل دهنده به مساکن در حاشیه شهر، بازتاب مولفه های هویتی مهاجران است که سازنده سبک زندگی آنهاست. این درحالیست که الگوی مسکن در حاشیه شهر، اغلب براساس سبک زندگی غالب در جامعه شهری است و با نیازهای واقعی مهاجران مطابقت ندارد. بنابراین ارائه مولفه های کالبدی مسکن پاسخ مناسبی به انطباق این الگوها با سبک زندگی مهاجران است. هدف این پژوهش شناسایی و بررسی میزان ارتباط مولفه های کالبدی مسکن با سبک زندگی مهاجرین می باشد؛ لذا ابتدا ریزمولفه های این دو مبحث با روش تحلیلی-توصیفی استخراج گردید. سپس باروش کیفی و بهره گیری از مصاحبه با 11 نفر از متخصصین ارتباط ریزمولفه های کالبدمسکن با سبک زندگی شناسایی گردید. تحلیل داده ها توسط نرم افزار MAXQDA انجام شده است. یافته ها نشان می دهد در بعداجتماعی تاثیر ساختارخانواده و شغل بر سازماندهی فضایی و الگوی مسکن در بالاترین اولویت می باشد. درحالی که در بعدفرهنگی تاثیر باورهای مهاجران بر سازماندهی فضایی و همچنین تاثیر قومیت بر سازماندهی فضایی و موقعیت مسکن بالاترین اولویت را دارد.
نقش حافظه ی شناختی در رویداد پذیری مراکز تجاری بزرگ مقیاس (مطالعه موردی: مراکز تجاری ایران مال و امارات مال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
33 - 44
حوزههای تخصصی:
پرداختن به فضا و یا فضاپژوهی از حوزه هایی است که دستاوردهای آن می تواند طراحی فضا و تجربه ی آن را تغییر دهد. در همین راستا، این پژوهش در پی تفسیر نقش حافظه ی شناختی از منظر علوم شناختی در مواجهه با نظام فضایی و نظام نشانه ای در رویداد پذیری فضاهای بزرگ مقیاس است. روش شناسی این پژوهش در دستگاه تفسیری، به صورت کیفی و توصیفی است و با استفاده از فنون نگاشت رفتاری و نگاشت شناختی داده های تجربی استفاده کننده ی فضا را در دو مرکز تجاری با مساحتی بیش از یک میلیون مترمربع در تهران و دبی (ایران مال و دبی مال)، برداشت کرده است. فهم و تفسیر تجربه ی کاربران از نمونه ها نشان دادند که هر دو نظام، کاربرد و اثرگذاری متفاوتی در رویدادپذیری فضا دارند. نسبت نظام فضایی در رویداد پذیری بیشتر از نظام نشانه ای و سهم نظام نشانه ای در مسیریابی، به خاطرسپاری و به یاد اوری فضا در حافظه ی انسان بیشتر است.
مطالعه باستان شناسی روش تزئین سفالی نقش کنده در گلابه شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
199 - 215
حوزههای تخصصی:
در دوره اسلامی انواع مختلفی از روش های تزئینی سفالگری مورداستفاده قرارگرفته و در کارگاه های سفالگری مناطق مختلف ایران، شیوه های متنوعی از روش های تزئین، ابداع شده است. یکی از روش هایی که نقش بسیار اساسی در رشد فنّاوری سفالگری اسلامی ایفا کرده شیوه «نقش کنده در گلابه» (اسگرافیتو) است. این روش هم زمان با سده های سوم و چهارم هجری، آغاز و طی مراحل تکوین خود در سده های پنجم تا هفتم هجری به اوج خود رسید. این شیوه در اوایل دوره اسلامی روی سفال های بدون لعاب و سپس از اواخر سده سوم هجری هم زمان با شروع روش لعاب پاشیده به عنوان یکی از مهم ترین شیوه های تزئینی مورداستفاده قرار گرفت. این نوع روش در ایران به سه نوع گروس، آق کند و آمل تقسیم می شوند. هدف پژوهش حاضر مطالعه شمال غرب ایران، به عنوان خاستگاه اصلی این نوع سفال به دلیل کشف گروه قابل توجهی از این نوع سفالینه ها هم زمان با سده های سوم تا هفتم هجری در شمال غرب ایران است. در این پژوهش سعی شده به این دو سؤال اساسی پاسخ داده شود: 1. سفال اسگرافیتو در شمال غرب ایران در کدام مراکز تولیدشده اند؟ 2. سفال های اسگرافیتو شمال غرب ایران دارای چه ویژگی هایی بوده اند؟ این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و شیوه جمع آوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای است. نتایج این مطالعه نشان داد سفال اسگرافیتو در شمال غربی ایران، در مناطق مختلفی ازجمله شهر فعلی تبریز، محوطه های شهرستان چاراویماق (آغچه ریش، قره آغاج، شهر دل، عزیز کندی و غیره)، آق کند، شیخ تپه ارومیه ، منطقه گروس، تخت سلیمان، شهر فعلی زنجان، سلطانیه و برخی شهرهای استان اردبیل تولیدشده است. همچنین مشخص شد دو نوع سفال گروس و آق کند از سبک های رایج این منطقه در تولید سفال نوع اسگرافیتو بوده که در آن ها، بیشتر از نقشمایه های هندسی، گیاهی و حیوانی استفاده شده و از نقشمایه های کتیبه ای و انسانی کمتر استفاده شده است.
شناخت الگوهای اجرایی آیین کرب زنی و نقش این الگوها در تثبیت جایگاه آن به عنوان رقص سنتی- مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
83 - 96
حوزههای تخصصی:
با افزایش سطح آگاهی و شناخت بشر نسبت به پدیده های پیرامونش، برخی از آیین ها کارکرد خود را در تفسیر و توجیه پدیده های فوق به تدریج از دست دادند و یا به طورکلی متروک و مطرود شدند و یا با تغییراتی در فرم و ساختار، کارکردهایی تازه یافتند. از جمله این آیین ها مراسم آیینی کرب زنی است که در جایگاه رقص سنتی مذهبی مانند سایر رقص های همگون خود دارای الگوی اجرایی است. این الگوی اجرایی، دارای دلالت های معنایی قابل ارجاع به بافت فرهنگی هستند و در همان عرصه قابلیت رمزگشایی دارند. در این پژوهش تلاش گردیده است تا با بررسی الگوهای حرکتی و عناصر زمینه ای مرتبط با این رقص سنتی مذهبی به این پرسش ها پاسخ داده شود؛ وجود کدام مؤلفه ها در حالات و حرکات یک منسک می تواند آن را در زمره طبقه بندی تشریفات آیینیِ رقص قرار دهد؟ الگوهای اجرایی مراسم کرب زنی، بازنمود و بازنمایی کدام دلالت های فرهنگی است؟ در راستای رسیدن به پاسخ پرسش ها از شیوه تحقیق کیفی و روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.این پژوهش در تعیین جایگاه همسانی این آیین با حرکات موزون به بررسی عناصر همبسته با رقص پرداخته و در آیین کرب زنی شاهد عناصر زمینه ای همبسته با رقص بوده است. عنصر موسیقی با دو مؤلفه «ابزار تولید موسیقی» و «کلام موزون» در «دستگاه نوا» خلق می گردد. کرب نیز به عنوان نماد سوگواری و اندوه نیز به عنوان ابزار و ادوات مرتبط با رقص که موجب افزایش اثرگذاری در مخاطبان می شود، استفاده می گردد. فنون بدنی کنشگران آیین کرب زنی دارای دلالت های نشانه ای بر بدن به عنوان حامل ارزش های قدسی و ارتباط با جهان زمینی و بازنمایی تمثیلی پیروزی خیر بر شر و امر قدسی بر امر ناقدسی دارد. بنابراین می توان گفت که این آیین در مراسم سوگواری شیعی، بازنمایی و بازتولید دلالت های فرهنگی با هسته قدسی و مذهبی است.
تبیین الگوهای کالبدی فرم معماری بهینه با رویکرد تامین شرایط آسایشی در فضاهای باز مجموعه های مسکونی (نمونه مطالعاتی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
75 - 100
حوزههای تخصصی:
مسئله تحقیق:مسئله آسایش حرارتی کاربران در فضاهای باز موردتوجه معماران و طراحان فضاهای مسکونی بوده است. در معماری سنتی ایران با توجه به آب وهوای هر منطقه فرم، جایگیری فضاها و طراحی فضاهای باز با توجه به اقلیم هر منطقه شکل گرفته است که این تدابیر طراحی امکان تامین شرایط آسایشی مطلوب را می داده است. عملکرد بهتر این چیدمان در ارائه آسایش حرارتی در فضای باز را می توان به توزیع بلوک های ساختمانی نسبت داد که از ایجاد فضاهای باز بدون سایه بزرگ در داخل سایت جلوگیری می کند. سایه ای که توسط بلوک های ساختمانی ایجاد می شود از افزایش بیش ازحد دما در ساعات بعدازظهر تابستان جلوگیری می نماید.
هدف: هدف این پژوهش یافتن مؤلفه های طراحی فضاهای باز مجتمع های مسکونی مؤثر در تأمین آسایش حرارتی ساکنین شده است.
روش پژوهش: روش تحقیق در این پژوهش شبیه سازی نرم افزاری و میدانی است که خروجی های نرم افزاری برای اعتبارسنجی با استفاده از دادهه ای میدانی حاصل از اندازه گیری محیطی کنترل شده اند. بدین منظور با استفاده از مطالعه متون علمی مؤلفه های فرم شهری تأثیرگذار بر آسایش حرارتی فضاهای باز شهری در سلسله مراتبی از بافت تا بنا استخراج شده سپس برای شبیه سازی و تحلیل عوامل طراحی از نرم افزار ENVI-met بهره گرفته و هر یک از بلوک های مسکونی با ارتفاع مشخص در نرم افزار شبیه سازی شده است.
نتیجه: نتایج نشان می دهد که بلوک های شهری منفرد مکعبی شکل آسایش حرارت بهتری را در فضای باز ارائه می کنند. عملکرد بهتر این چیدمان در ارائه آسایش حرارتی در فضای باز را می توان به توزیع بلوک های ساختمانی نسبت داد.
تبیین مدل نظری جایگاه معماری در ارتقاء کیفیت های کالبدی فضاهای عمومی به مثابه میراث شهری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
۶۲-۴۳
حوزههای تخصصی:
اهداف: فضاهای عمومی شهری که در تجربه های قرن اخیر شهرسازی ایران شکل گرفته اند، بخشی از حافظه تمدنی معاصر و بستر زیست اجتماعی شهری پس از تحولات مدرنیته هستند. معماری به عنوان یک مؤلفه شهری، پیوسته جایگاهی مؤثر بر کیفیت فضاهای عمومی و ارتقاء مدنیت در آن ها داشته که در دهه های اخیر به دلایلی نظیر غلبه بعد اقتصادی فضا و فرهنگ مصرف گرایی، این نقش کمرنگ شده است. هدف این پژوهش ارائه مدلی نظری در جهت تبیین جایگاه معماری در ارتقاء کیفیات کالبدی فضاهای عمومی است. روش ها: پژوهش در قالب منطق پارادایمی اثبات گرایی، رابطه علت و معلولی میان عناصر معماری و کیفیات کالبدی فضای عمومی را بررسی کرده و با روشی توصیفی-تحلیلی به ارائه طرح نظری منسجم در این ارتباط می پردازد. یافته ها: نظام کالبدی شهر در سه مقیاس کلان، میانی و خرد مورد خوانش قرار می گیرد. مقیاس خرد مربوط به چگونگی ایفای نقش معماری در کیفیت کالبدی فضاهای عمومی است. این نقش معماری از طریق پنج دسته کلی از عناصر کالبدی یعنی پیکره، توده و فضا دیالکتیک درون و بیرون، اندازه فضا، و مؤلفه های فضا صورت پذیرفته که به طور مستقیم بر سه دسته کلی از کیفیات کالبدی فضاهای عمومی یعنی ماهیت عناصر (دسترسی و انعطاف پذیری)، روابط میان عناصر (محصوریت، پیوستگی، تحرک) و سکانس بندی (توالی، سلسله مراتب، و تضاد و تباین) تأثیر می گذارد. نتیجه گیری: معماری و فضای عمومی دو میراث مهم شهری معاصر هستند که در نظمی هم پیوند بر یکدیگر تأثیرگذارند. بیان هویت شهر، در گرو برقراری نسبتی متناسب و صحیح بین نظام کالبدی معماری و کیفیت زیست اجتماعی در شهر است.
ارزیابی عملکرد واحدهای خدمات شهری شهرداری اصفهان با بکارگیری تحلیل پوششی داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
۱۰۷-۸۸
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش شهرداری ها در کیفیت و افزایش سطح زندگی شهروندان، ارزیابی عملکرد آن ها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. در این میان معاونت خدمات شهری شهرداری اصفهان و ادارات زیرمجموعه به دلیل داشتن نقش محوری در خدمت رسانی به ارباب رجوع نیازمند برنامه ریزی، افزایش عملکرد و اندازه گیری کارایی می باشند. تحلیل پوششی داده ها یک روش برنامه ریزی خطی غیر پارامتریک برای سنجش میزان کارایی نسبی واحدهای سازمانی هست. در این پژوهش کارایی نسبی ادارات خدمات شهری مناطق 15 گانه شهرداری اصفهان برای دوره یک ساله با استفاده از مدل BCC خروجی محور مورد تحلیل قرارگرفته است و سپس راه کارهای افزایش سطح عملکرد هر واحد بر اساس بهبود ورودی ها و خروجی ها مشخص شد. در پایان نیز از روش کارایی متقاطع و روش تهاجمی جهت رتبه بندی واحدهای کارا استفاده شده است که جنبه نوآوری پژوهش حاضر محسوب می شود. ارزیابی عملکرد شهرداری ها در پژوهش حاضر با لحاظ نمودن چهار متغیر خروجی (مبلمان شهری و زیباسازی، آذین بندی ویژه در مناسبت ها، نورپردازی، هنر شهری و دیوارنگاره) و یک متغیر ورودی (بودجه تخصیص یافته به شهرداری هر منطقه) صورت گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که ادارات خدمات شهری مناطق 1،3،4،5،9،15 کارا با نمره کارایی می باشد و رتبه بندی واحدها با استفاده از روش تهاجمی نشان داد بهترین کارایی مربوط به واحد 3 است.
Towards a Critical Narrative Turn in Urban Planning
حوزههای تخصصی:
The “narrative turn” refers to a paradigm shift in planning theory and practice that emphasizes the importance of storytelling and narratives in understanding and shaping urban and regional development. This approach gained prominence in the late 20th and early 21st centuries as planners and scholars recognized the limitations of traditional, technocratic planning methods. Instead, they explored how narratives shape the perceptions, actions, and outcomes of planning processes. While the narrative turn has opened new avenues for more inclusive and reflective planning practices, it has faced significant challenges and critiques. This research aims to explore these challenges and critiques in depth and propose a critical narrative approach as a way to modify existing narrative turn in planning.
تحلیل دیداری خط کوفی و تزئینات کتیبه محرابی شکل عسکر مُکرم خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
125 - 140
حوزههای تخصصی:
شهر تاریخی باستانی عسکر مُکرم خوزستان که بر اساس منابع مختلف از قرن سوم تا نهم هجری شهری آباد بوده، درمحدوده تلاقی دوشاخه از رودکارون و نزدیک به روستای بندقیر درمیانه جاده اهواز به شوشتر واقع شده است. بازمانده های این شهر تاریخی که وصف آن در ادامه خواهد آمد به شکل تپه های متعدد در دوسوی رودخانه ی گرگر خودنمایی می کند. اخیراً در محل این شهر کتیبه ای با خط کوفی تزئین دار به دست آمده که مبین وجهی دیگر از فرهنگ بصری ایرانی است. بر همین اساس، مسئله این پژوهش چیستی ساختار خط و تزئینات و عناصر نشانه ای حاکم بر این کتیبه نویافته و جستجوی شواهدی برای زمان حدودی ساخت آن با توجه به دیگر کتیبه های محرابی ایران است. هدف: این پژوهش شناخت فرهنگ بصری ایرانی و بازنمایی سویه های دیگر این فرهنگ غنی است. روش این پژوهش کیفی است که با تحلیل محتوی عناصر بصری، اثر مورد بحث، نتیجه آن ارائه می شود. داده های این مقاله از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. با در نظرگیری تقسیم بندی های چندگانه خط کوفی و با اتکاء به تقسیم بندی دوگانه، سهل خوان و سخت خوان،کتیبه های نوشتاری، براساس یافته های این مقاله، خط این کتیبه از نوع کوفی سخت خوان با دنباله های تزئینی از نقوش در حروف و زمینه اثر است. در این اثر حروف الفبا وابستگی چندانی به نقوش تزئینی اطراف ندارد. در قسمت های مختلف این کتیبه نقوش در فضاهای موجود و ممکن در پیوند بصری با خط ترسیم شده و خط آن در مرز میان خط کوفی مورق (برگ دار) و مزهر (گل و شکوفه دار) ارزیابی می شود. در بالای این کتیبه که به احتمال زیاد، کتیبه محرابی مزاری است؛ متمایز با سایرکتیبه های محرابی شکل، نوشتار بر عکس نوشته شده و اسماء جلاله نسبت به سایر حروف با تزئین بیشتری همراه بوده است. تمام شواهد بصری در خصوص مقطع زمانی شکل گیری این کتیبه،گواهی دهنده تعلق آن به زمانی نزدیک به قرون سوم تا ششم (ه.ق) است و نشانه تصویری چلیپای این کتیبه به سنت دیگر کتیبه های نوشتاری ایران به معنای وحدت تلقی می شود.
تحلیل آیکونوگرافیک نگاره های شخصیت «عوج بن عنق» در عجایب المخلوقات قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
113 - 127
حوزههای تخصصی:
عوج بن عنق یکی از شخصیت های تصویر شده در نسخه های تصویری عجایب المخلوقات است. او مردی است بسیار بلندقامت و عظیم الجثه که در زمان آدم ابوالبشر به دنیا آمده و 3500 سال عمر کرده است. مطابق روایات، او در زمان طوفان نوح می زیسته و به دلیل قامت بلندش سیل و آب های دریاها تا زانویش بوده است. نخستین روایات در مورد این شخصیت در کتاب مقدس (عهد عتیق) ذکرشده و پس ازآن، در روایات و متون تفسیری دوره اسلامی نیز واردشده و در نسخه های مصور عجایب المخلوقات قزوینی نیز به نحوی متنوع ترسیم شده است. این مقاله تصاویر شخصیت عوج بن عنق را در دوره اسلامی و در پیوند با متون تاریخی همچون متن تاریخ طبری، جامع التواریخ، فال نامه طهماسبی، گرشاسب نامه و سام نامه بررسی کرده و به یاری این متون، ابعاد دیگری از شخصیت عوج بن عنق را مورد کندوکاو قرار داده است. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل تصاویر شخصیت عوج بن عنق در پرتو روایات و متون تاریخی و تبیین تفاوت های میان روایت متنی و روایت تصویری عوج بن عنق و پاسخ به این پرسش است که توصیف بصری عوج بن عنق با توصیف متنی او در کتب تاریخی و متون تفسیری، چه تفاوت هایی را نشان می دهد و این تفاوت ها چگونه در نگاره ها بازتاب یافته است؟ روش به کاررفته در این پژوهش روش تحلیل شمایل شناسی است که بر پایه داستان ها و تمثیل ها به دنیای رمزگان اثر ورود کرده و معنای ثانویه تصویر را استخراج می کند. شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی است. یافته های تحقیق نشان داد تداوم شخصیت عوج بن عنق از خلال روایات دینی کتاب مقدس به عجایب المخلوقات قزوینی، با تغییر و تحولاتی روبه رو بوده و متون کهن فارسی و به طور خاص، متن اوستا نقش مهمی در تداوم شخصیت عوج بن عنق در دوره اسلامی داشته است. همچنین، در بررسی تصاویر شخصیت عوج بن عنق، دو تصویر «سنگ بر دوش کشیدن» و «زیستن در دریا و ماهی گرفتن از آب» بسیار تکرار شده است. تحلیل ها بیانگر این موضوع مهم است که در این تصاویر مفاهیم نجومی به میانجی توصیفات ادبی انتقال یافته است.
هم سنجی اساطیر گیاهی در سفالینه های سلجوقی با یک قطعه پارچهٔ محفوظ در موزهٔ ویکتوریا و آلبرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقوش ثبت شده بر آثار هنری به ویژه مواردی که متعلق به اعصار دور هستند، علاوه بر جنبه های آرایه ای و زینتی، دارای کارکردهایی بوده اند که با اساطیر، اعتقادات و آیین های رایج در آن زمان، پیوندی تنگاتنگ دارند. به عبارت دیگر، نقوش مزبور به مثابه نمادهایی هستند که بر عقاید و یا پیام هایی خاص دلالت دارند. از مهم ترین مصادیق این موضوع می توان به آثار هنری ساخته و پرداخته در عصر سلجوقی اشاره کرد که از آن گنجینه ای غنی، به ویژه در زمینهٔ منسوجات و سفال برجای مانده است. مقالهٔ حاضر که به شیوهٔ اسنادی تدوین و از روش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته، با هم سنجی میان نقوش یک قطعه پارچهٔ محفوظ در موزهٔ ویکتوریا و آلبرت و شش سفالینهٔ موجود از دورهٔ سلجوقی، مشترکات فکری، اسطوره ای و اجتماعی ارائه شده در آن ها را مورد بررسی قرار داده و نسبت به شناسایی و دسته بندی اشتراکات کارکردی آن ها اقدام نموده است. نتایج پژوهش نشان می دهد تمامی نقوش به کار رفته در آثار یادشده، دارای کارکرد فرهنگی بوده و نشان گر عقاید روز آن زمان هستند، یعنی نقوش و نمادهای به کار رفته در آثار، برای مردم آن روزگار معنایی کارکردی داشته و صِرف تکرار گذشته و با هدف زیبایی نبوده اند.
مدل یابی برهم کنش عناصر منظرین پیاده راه و سلامت روان شهروندان؛ نمونه موردی: چهارباغ عباسی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیاده راه ها به عنوان فضاهای عمومی شهری، نقشی حیاتی در زندگی روزمره شهروندان ایفا می کنند. این فضاها فراتر از مسیرهای عبوری بوده و عرصه ای برای تعاملات اجتماعی، گذران اوقات فراغت، و تقویت حس تعلق به محیط شهری محسوب می شوند. کیفیت طراحی و عناصر منظرین این فضاها می تواند بر سلامت روان شهروندان تأثیر قابل توجهی داشته باشد. محور تاریخی و فرهنگی چهارباغ عباسی اصفهان، به عنوان یکی از شاخص ترین معابر پیاده راهی و نمادهای شهری، در این زمینه اهمیت ویژه ای دارد. این پژوهش با هدف مدل یابی برهم کنش عناصر منظرین پیاده راه و سلامت روان شهروندان، این محور را مورد بررسی قرار داده است. جامعه آماری شامل شهروندانی است که به طور مستمر از این محور استفاده می کنند. نمونه پژوهش به صورت تصادفی انتخاب و حجم آن شامل 150 نفر است. داده ها با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شده اند. از مدل یابی معادلات ساختاری به منظور تحلیل روابط میان متغیرهای مستقل (عناصر منظرین) و وابسته (شاخص های سلامت روان)، در محیط نرم افزار Smart PLS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که مدل نهایی بدست آمده در این پژوهش برازش مناسب داشته و عناصر منظرین شامل عناصر حسی- تجربی، عناصر فضایی-پویشی، عناصر عملکردی-پشتیبانی، عناصر اجتماعی-فرهنگی، عناصر محیطی- اکولوژیکی به طور معناداری بر سلامت روان تأثیرگذار هستند. یافته ها همچنین بر اهمیت بهبود طراحی و ارتقای کیفیت عناصر منظرین به منظور کاهش اضطراب و استرس و افزایش حس بهزیستی روانی تأکید دارند. مدل پیشنهادی این پژوهش می تواند به عنوان راهنمایی برای طراحان شهری، معماران منظر و مدیران شهری در جهت ارتقای کیفیت فضاهای عمومی و بهبود سلامت روان شهروندان به کار گرفته شود.
مطالعه تأثیر هنر مانوی بر نگارگری عصر تیموری بر اساس نظریه فرهنگ پذیری ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
244 - 260
حوزههای تخصصی:
نگارگری دوره تیموری یکی از مراحل مهم و تأثیرگذار تاریخ هنر سرزمین ایران است؛ متعاقب آن نقش هنر مانوی و تأثیر مانویت بر تعالی هنر دوره تیموری و نقش هنر سرزمین ایران در دوره تیموری و عاملیت عنصر ترک و مغولی از مباحث مهم تاریخ ایران می باشد. حاکمیت ایلخانی-مغولی محدودیتی برای هنرمندان و دانشمندان برای ارائه دستاوردها و هنرهایشان قائل نشدند؛ در پی آن از هنر مانویان بهره بردند. هوشمندی مانویت در استفاده آگاهانه از هنرهای بصری و تجسمی اثر وسیعی بر جهان پیرامون گذاشت. شاخص ترین این هنرها، هنر نقاشی و نگارگری بود. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. دستاورد تحقیق طبق نظریه تأثیرگذاری فرهنگی، عوامل فرهنگی از اصول مهم اثرگذاری هنر مانویت بر نگارگری دوره تیموریان بوده است. این موضوع باعث رشد و تعالی هنر در این دوره در شکل نقاشی مینیاتور شد.اهداف پژوهش:بررسی چگونگی استفاده ابزاری و هوشمندانه مانویان از هنر طراحی و نقاشی.بررسی چگونگی تأثیرگذاری فرهنگی هنر مانوی بر نگارگری تیموری.سؤالات پژوهش:مانویان چگونه از هنر به عنوان ابزاری هوشمندانه بهره بردند؟با تکیه بر نظریه تأثیرپذیری فرهنگی، تأثیر هنر مانوی بر نگارگری عصر تیموری چگونه بود؟
ارزیابی تأثیر ایوان در خانه های سنتی تبریز بر میزان تغییرات فاکتور نور روز (نمونه موردی: خانه های بهنام، قدکی، گنجه ای زاده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فاکتور نور روز به عنوان یک عنصر مهم در معماری و یک استراتژی مفید در طراحی ساختمان های کم مصرف شناخته شده است. در این میان، ایوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر میزان دریافت نور روز است که می تواند بر کاهش مصرف انرژی مفید واقع شود. نور روز، اثرات مثبت فیزیکی و روانی بر کاربران داشته و از جنبه های اصلی در طراحی است؛ لذا، مطالعه حاضر باهدف ارزیابی تأثیر ایوان در خانه های سنتی تبریز بر میزان تغییرات فاکتور نور روز انجام گرفت. در این میان، معماری دوران قاجار به دلیل قرابت به عصر حاضر و ویژگی ساختاری خانه های این دوران یعنی دارابودن ایوان و کاربری فعال بسیاری از آن ها و نیز جامعه آماری بالاتر دارای ارجحیت است؛ بنابراین، خانه های بهنام، قدکی و گنجه ای زاده شهر تبریز به عنوان نمونه و جامعه آماری انتخاب شدند. در پژوهش حاضر، اطلاعات به روش کتابخانه ای-میدانی گرد آوری شد. در ادامه، میزان نور روز فضاهای پشت ایوان با نرم افزار شبیه ساز انرژی ارزیابی گردید. بر اساس شاخص انتخابی، عملکرد ایوان در جهات و فصول مختلف مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تأثیر ایوان در میزان نور روز با کاهش 60-30 درصدی در تابستان در مقایسه با کاهش 30-1 درصدی در زمستان بیشتر است. باتوجه به نتایج می توان چنین استنباط کرد که خانه های سنتی دارای ایوان به لحاظ کنترل شرایط روشنایی در فضا نسبت به خانه های فاقد ایوان، عملکرد بهینه تری داشته و کیفیت روشنایی در فضاهای پشت ایوان این خانه ها به مراتب نزدیک تر به حد استاندارد در فصول مختلف سال است.
تحلیل دسترسی به خدمات عمومی شهری در شهر جدید سهند، با استفاده از روش تحلیل شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای جدید که حدود سه دهه از ایجاد آن ها در ایران می گذرد، اکنون با مشکلات مختلفی رو به رو شده اند، یکی از این مشکلات دسترسی به خدمات عمومی شهری در این شهرها، می باشد. در پژوهش حاضر، که به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای و میدانی انجام شده است، دسترسی به خدمات عمومی شهری در 7 ناحیه شهر جدید سهند در ارتباط با شبکه معابر آن تحلیل گردید در تحقیق حاضر، با استفاده از روش تحلیل شبکه، سطوح دسترسی به خدمات عمومی شهری در شهر جدید سهند، بررسی گردید و حاصل کار، به صورت نقشه های مجزا، برای 9 نوع کاربری خدمات عمومی شهری، ابتدا به صورت نقشه های شعاع دسترسی و سپس با یکپارچه کردن نقشه ها به صورت نقشه های شعاع دسترسی وزنی، تهیه گردید. در پایان نیز با ترکیب نقشه های تولید شده در مراحل قبل، نقشه نهایی دسترسی یکپارچه به خدمات عمومی شهری ارائه گردید. . با استفاده از روش تحلیل شبکه، در مجموع دسترسی به خدمات عمومی شهری در قالب 9 کاربری، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین کاربری های خدمات عمومی شهری، شهر جدید سهند از نظر مطلوب بودن دسترسی به ترتیب عبارتند از: آموزشی، تجاری، تجهیزات شهری، اداری-انتظامی، مذهبی، درمانی، پارک و فضای سبز، ورزشی و فرهنگی. شعاع دسترسی به کاربری آموزشی و تجاری نسبت به بقیه کاربری در وضعیت مطلوب تری قرار دارند؛ درحالی که کاربری های ورزشی و فرهنگی در وضعیت ضعیف تری از این لحاظ قرار دارند؛ که علت آن پراکنش فضایی و تعداد این کاربری ها می باشد. همچنین نتایج حاصل از نقشه دسترسی یکپارچه به خدمات عمومی شهری نشان داد تنها 45% از کل شهر تحت پوشش خدمات رسانی خوب و خیلی خوب قرار گرفته است و این سطوح اغلب شامل نواحی میانی و قدیمی تر می باشد و نابرابری در دسترسی به خدمات شهری در شهر جدید سهند مشهود است. نابراین باتوجه به جمعیت بالای شهر جدید سهند و نقش مهم این شهر در جذب جمعیت مادرشهر تبریز، نیازمند برنامه ریزی و توجه ویژه به ایجاد و طراحی عملکردهای مختلف خدمات عمومی شهری به خصوص در مناطق با سطوح دسترسی ضعیف و خیلی ضعیف می باشد.
تبیین مولفه های معماری مدارس سالم، منطبق بر نظریه سالوتوژنیک در بهبود کیفیت روان دانش آموزان دختر دبیرستانی شهرگرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۷
۱۲۴-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
استرس، افسردگی و افزایش رفتارهای پرخاشگرانه از جمله مشکلات شایع در بین دانش آموزان دختر است. هدف پژوهش یافتن مولفه های معماری مدارس سالم در طراحی سالوتوژنیک و بررسی ارتباط شاخص های درک دانش آموزان از محیط روانی و کیفیت روان در مطالعات جهانی است. روش پژوهش آمیخته و از جهت نتایج کاربردی است. نمونه پژوهش، 180 نفر از دانش آموزان دختر در دسترس و داوطلب دبیرستانی شهر گرگان(سال تحصیلی، 98-97) بودند. مدل مفهومی با روش پژوهش ترکیبی از مدل تحلیلی با استفاده از روش مدلسازی معادله ساختاری و مدل حاصل از کدگذاری روابط بین متغیری و بررسی محتوایی ارتباط متغیرها در پایگاه اطلاعات علمی گوگل اسکولار از سال 2017 تا 2022 میلادی با استفاده از روش کدگذاری در اسناد علمی، براساس ارتباط عوامل با بیش ترین تکرار در نرم افزار MAXQDA(2018) ترسیم شد. براساس مدلسازی معادله ساختاری به ترتیب فضاهای اجتماعی، فضاهای مابین، توده ساختمان مدرسه، جهت یابی و آسایش بر درک دانش آموزان از محیط روانی اثر گذار است. ادراک دانش آموزان از محیط روانی توسط زیر شاخص های حس تعلق به مدرسه، شفافیت قوانین در مدرسه، گزارش مشکلات و تقاضا کمک، پذیرش تفاوت ها و گوناگونی، روابط همسالان و پشتیبانی معلمان تعیین شد. در ارتباط درک دانش آموزان از محیط روانی و کیفیت روان، تعداد 45 مقاله علمی دارای استناد و 225 کد ارتباطی استخراج شد، بهبود حس تعلق به مدرسه با کاهش علایم افسردگی، شفافیت قوانین در مدرسه و گزارش مشکلات در مدرسه و تقاضای کمک با اولویت اول با کاهش رفتارهای پرخطر ارتباط دارد، بهبود روابط همسالان با کاهش استرس و اضطراب در بین دانش آموزان، پذیرش تفاوت و گوناگونی فرهنگی و مذهبی با بهبود عملکرد تحصیلی و کاهش رفتارهای پرخطر، ارتباط با معلمان و پشتیبانی معلمان از دانش آموزان با کاهش علایم افسردگی ارتباط دارد. بیست و نه مولفه معماری براساس بار عاملی استخراج شد، نسبت بحرانی بیش از 1.96 (96/1CR>) و در سطح معناداری است (P-value<0.05). مولفه ها، منطبق بر ابعاد سه گانه نظریه سالوتوژنیک شامل قابلیت شناسایی، کنترل پذیری و معناداری است و در جهت طراحی پشتیبان روانشناسانه در مدارس سالم می تواند سبب بهبود کیفیت روان دانش آموزان دختر دبیرستانی شود.
مطالعه تطبیقی ساختار نقش مایه دهان اژدری در دو اثر تذهیب مکتب ترکمان ایران و دوره معاصر افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
23 - 38
حوزههای تخصصی:
هنر تذهیب از قدیمی ترین هنرهای رایج کشورهای اسلامی است. این هنر به عنوان یکی از تاثیرگذارترین هنرهای ایران و افغانستان مطرح است. در این پژوهش، دو اثر مورد تطبیق و مطالعه قرار می گیرد. اثر اول، متعلق به دوره شیوه تبریز مکتب ترکمان و اثر دوم، متعلق به دوره معاصر افغانستان است که نقش مایه دهان اژدری در این دو اثر مورد مطالعه قرار می گیرد. علت انتخاب موضوع وجود نقش مایه دهان اژدری به صورت مشترک در دو دوره مورد بحث با ساختار و قابلیت های متفاوت است که تاثیرپذیری از مکتب ترکمان را بر هنر تذهیب معاصر افغانستان نشان می دهد. هدف از این پژوهش، مطالعه نقش مایه دهان اژدری به عنوان یک نقش اصلی و تاثیرگذار در تذهیب است که دارای پیشینه طولانی است و تذهیب افغانستان در دوره معاصر از پیشینه فرهنگی دوره های گذشته تاثیر پذیرفته است؛ بنابراین، در این پژوهش پرسش اصلی این است که، ویژگی های نقش مایه دهان اژدری تذهیب شیوه تبریز مکتب ترکمان و دوره معاصر افغانستان کدام است؟ خصوصیات نقش مایه دهان اژدری در تذهیب هر دو دوره دارای چه شباهت و تفاوت هایی است؟ روش پژوهش فوق به صورت مطالعه تطبیقی و از نوع پژوهش کیفی بوده و جمع آوری اطلاعات به شیوه اسنادی (کتابخانه ای) است. در انتهای پژوهش نتیجه گرفته می شود، نقش مایه دهان اژدری از نقش مایه های اصیل ایرانی با قدمت طولانی بوده و از غنای نقش برخوردار است. تذهیب شیوه تذهیب مکتب ترکمان در زمینه نقش مایه دهان اژدری دارای نوآوری و خلاقیت بوده و تذهیب افغانستان در دوره معاصر با شناخت و آگاهی از تزیینات مشابه درزمینه پهنای ساقه، نیم دایره های مارپیچ و پیچ های فرعی در تز یینات تذهیب خود به ز یبایی بهره برده است.
مطالعه و تحلیل آثار آلبرتو پازینی نقاش ایتالیایی در عصر ناصرالدین شاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
18 - 28
حوزههای تخصصی:
با روی کار آمدن ناصرالدین شاه نقاشان بسیاری در اثر مراوده با دولت های اروپایی به ایران آمدند. آن ها که اغلب در محافل آکادمی غرب پرورش یافته بودند و تکنیک های نقاشی آن خطه را به خوبی می دانستند با به تصویر کشیدن مناظر سرزمین های شرقی به ویژه خاورمیانه به شیوه ی خاصی رسیدند که به اورینتالیسم یا شرقی گرایی معروف شد. آلبرتو پازینی از آخرین و شناخته شده ترین نقاشانی است که در اواسط قرن نوزده به ایران می آید و پس از آن به چند کشور آسیایی، آفریقایی دیگر می رود. این تجربه ای است که تمام مسیر زندگی هنری او را تغییر می دهد. پازینی با گذر از جنبش باربیزون ها به شیوه ی اورینتالیسم می پیوندد. این پژوهش با مدارک مستند که برخی از آن ها به تازگی کشف شده اند و با هدف مطالعه و بررسی موردی آثار پازینی (نقاش ایتالیایی دوره ناصری)، سعی در پاسخ گویی به این پرسش ها دارد که: پازینی با کدام رویکرد از نقاشی زمانه ی خود به ایران می آید؟ پازینی کدام شیوه و رویکرد را برگزیده است؟ عینی گرایی او که ریشه در الگوها و چهارچوب های هنر غرب داشت، چگونه تأثیری بر آثار دیگر هنرمندان این دوره در ایران داشته است؟ دستاورد این تحقیق نشان می دهد پازینی که از جنبش باربیزون ها تأثیر گرفته بود، پس از بازگشت از ایران به شیوه ی اورینتالیسم می پیوندد. درحالی که ملاقات پازینی با نقاشان این دوره به جز ناصرالدین شاه به چشم نمی خورد، ولی با شواهدی که در دست است از راه های جنبی دیگری، چون کارت پستال های گراوور، آثار بزرگان هنر اروپا بر نقاشان سنتی ای مانند میرزا امامی ها و نجفعلی ها تا هنرمندان تعلیم دیده غربی مانند کمال الملک، تأثیر گذاشته است. در این بررسی به آثاری که آلبرتو پازینی از ایران تهیه کرده، شامل نُه اثر رنگ روغن و دو طراحی، به اضافه تابلوی ناشناخته او در کاخ گلستان تهران، پرداخته می شود و در کنار آن سه اثر از سه هنرمند شاخص متکی به سنت بررسی می شود: حسینی امامی، احمد نجفعلی و حسین مصورالملکی که از پرده مشهوری از انگر، یکی از پیشگامان اوریانتالیسم که از راه کارت پستال به دست آن ها رسیده الهام گرفته اند.