فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۰۱ تا ۳٬۲۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
استان گیلان به دلیل بارندگی ها و شرایط اقلیمی دارای پل های متعددی از دوره های تاریخی گذشته است. هدف پژوهش، گونه شناسی و شناخت عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری پل های تاریخی صفویه و قاجاریه استان گیلان است. پژوهش درصدد پاسخگویی به سؤالات ذیل است؛ کدام عوامل در شکل گیری گونه های مختلف پل های صفویه و قاجاریه استان گیلان مؤثر بوده اند؟ پل های صفویه و قاجاریه گیلان دارای چه تفاوت هایی از منظر؛ سازه ، هندسه، نوع قوس ، مصالح و تزئینات معماری با یکدیگر هستند؟ بر این اساس در این پژوهش، ابتدا برمبنای مطالعات کتابخانه ای مشخصات 15 پل تاریخی عصر صفویه و قاجاریه استان گیلان جمع آوری و در گام بعدی بر مبنای مطالعات میدانی عوامل مؤثر بر شکل گیری پل ها موردبررسی و جهت انجام تحلیل های هندسی پل ها از روش های ترسیم دستی و نرم افزارهای: فی ماتریکس حرفه ای و تقسیمات طلایی آتریس استفاده گردیده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است؛ اشتراکات مذهبی، اقتصادی، توسعه روابط سیاسی ایران با غرب و سپری نمودن اوقات فراغت شاهان صفوی عمده ترین عوامل شکل گیری پل های صفویه بوده است. پل های صفویه دارای 3 گونه مختلف؛ پل یک دهانه ای، دو دهانه ای و چهار دهانه ای هستند، استفاده از قوس پنج او هفت تند و کند، کانه پوش های متعدد، آجرکاری برجسته، وجود فضای اتراق، پشت بند دایره ای شکل، شیب بندی دومرحله ای و فرم پایه ها به صورت مستطیل و فرم موج شکن ها به صورت اشکال دایره ای لوزی امری رایج در پل های صفویه گیلان هستند. مهم ترین عوامل شکل گیری پل های قاجاری عبارت اند از؛ کنترل رابطه و کاهش تنش میان غرب و ایران، اقتصاد و ایجاد ارتباطات درون شهری و روستایی است. پل های قاجاری دارای 3 گونه مختلف؛ پل های یک دهانه ای، یک دهانه مرکزی و دو طاق جانبی و پل یک دهانه مرکزی و چهارطاق جانبی هستند. استفاده از قوس با ابعاد کوچک، آجرکاری عقب نشسته، شیب بندی یک طرفه و به کارگیری فرم دایره ای در موج شکن، پشت بندها و فرم مستطیل در پایه ها و عدم وجود فضای اتراق، میل راهنما و کانه پوش ها امری رایج در پل های قاجاری استان گیلان است.
بررسی گردشگری سبز و توسعه فرهنگی جوامع محلی با احیای میراث معماری صنعتی مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۱۰۴-۸۴
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از این پژوهش شناسایی راهبردهای بهره گیری مجدد از میراث صنعتی استان مازندران، ثبت شده در فهرست میراث ملی، در توسعه جوامع محلی با رویکرد پایداری است. از این رو پژوهش با شناسایی مؤلفه های مؤثر در توسعه گردشگری سبز آثار میراث صنعتی مازندران، با تاکید بر میراث مشترک ایران و آلمان؛ به تأثیر هر یک بر توسعه پایدار پرداخته، راهکارهایی را برای تغییر کاربری تطبیقی آن ها پیشنهاد می دهد. روش ها: به کمک روش ای.اچ.پی به ارزیابی مؤلفه های اصلی پرداخته؛ و تهیه پرسش نامه و روش دلفی از تجربه متخصصان کمک گرفته شد. سپس با بررسی میراث صنعتی مازندران و با مقایسه موقعیت آن با موارد مشابه، مؤلفه های تأثیرگذار در انتخاب نوع بهره وری، اولویت بندی شد. یافته ها: هریک از آثار میراث صنعتی مازندران مانند کارخانه پنبه بابل با 26.6 در صد، کارخانه نساجی قائم شهر با 21 درصد، راه ناصری با 20.6 درصد، پل فلزی چالوس با 16.8 درصد و پل لار با 15.5 درصد؛ رابطه میان توسعه گردشگری و توسعه جوامعی محلی را نشان می دهند. نتیجه گیری: معاصرسازی میراث صنعتی با اولویت توسعه پایدار اجتماعی و سپس با توسعه اقتصادی و زیست محیطی، سببِ توسعه جوامع محلی می شود. رونق گردشگری سبز با مفاهیم چون ایجاد امنیت دسترسی، امکان فروش، عرصه بندی عمومی و خصوصی، استفاده بهینه از محوطه مخروبه، ایجاد کاربری چندمنظوره و ساماندهی واحدهای تجاری و همچنین توسعه فرهنگی با حفاظت از آثار، توسعه یکپارچه، و برگزاری فعالیت های فرهنگی در توسعه جوامع محلی مازندران نقش مؤثری خواهند داشت.
ارزیابی و تبیین راهکارهای اعتلای حس مکان، حس تعلق مکانی و معنویت مکان در معماری مساجد اسلامی؛ نمونه موردی: مساجد نوین شهر دیواندره
حوزههای تخصصی:
حس مکان، حس تعلق مکانی و هویت مکان از مهم ترین بحران های معماری معاصر است. مسجد به مثابه کانونی عبادی-اجتماعی برای ادامه حیات پویا نیازمند ارتباطی قوی با حوزه کارکردی خود است. این ارتباط با زمینه از طریق پیوندی انسانی، کالبدی و طبیعی با محیط بیرونی محقق می شود. مسجد در فرهنگ اسلامی جایگاه ارزشمند و نقش مهمی در نظام های اجتماعی دارد. مساجد در معماری اسلامی از جایگاه بسیار رفیعی برخوردار هستند تا حدی که در انگاره های عمومی، معماری اسلامی با معماری مساجد شناخته می شوند و گویی اگر مسجد را از معماری اسلامی بگیریم چیزی از آن باقی نمی ماند. بنای جامعه اسلامی بر محوریت مسجد گذاشته شده است. مسجد با کارکردهای متعدد خود در ابعاد مختلف اجتماعی و با تأکید بر جنبه معنوی، نقشی هدایت کننده برای انسان ها به سوی خداوند متعال دارد. مسجد به عنوان نماد اسلام و شکوه و عظمت معماری اسلامی باید خود به تنهایی تبیین کننده ی شاخصه های دین اسلام مانند توحید، نبوت، مبدأ و معاد، آرامش یاد خدا، ذکر، عدم دلبستگی به زرق وبرق مادی و... باشد. مجموعه ی این موارد یاد شده، حس معنویت را در مسجد ارتقا می بخشد که نیاز به تحلیل فنی، کار علمی و ارائه ی راهکارهای خردمندانه دارد. در تحقیق حاضر 10 مسجد جدیدالاحداث در شهر دیواندره(استان کردستان) مورد بررسی قرار گرفته است. پس از بازدید میدانی و استخراج شاخصه های معماری اسامی که در ساخت مساجد مذکور به کار رفته، تحلیل و بررسی نقاط ضعف و قوت هر مسجد با روش SWOT انجام گرفته است. شاخص های ارزیابی حس معنویت مشخص گردیده و طی پرسشنامه ای بین کاربران مساجد توزیع گردیده است در نهایت نمره ی حاصله از نظرات پاسخ دهندگان مشخص شده و 10 مسجد باهم مقایسه گروهی شده اند تا مشخص گردد که مساجدی که دارای نمره ی بالایی بوده اند، چه اصولی در آن ها رعایت شده است و آیا می شود نقاط ضعف طراحی و اجرای معماری مساجد را به قوت و تهدید را به فرصت تبدیل کرد؟ نتایج تحقیق می تواند معماران را نسبت به حساسیت موضوع آگاه نماید تا با راهکارهایی کوتاه مدت بتوانند حس معنویت مساجد فعلی را ارتقا بدهند و همچنین در طراحی مساجد آتی اصول حس معنویت مساجد را رعایت نمایند.
راهبردهای ارتقای سرزندگی در مجتمع های مسکونی مسکن مهر از طریق تحلیل تجربه زیسته ساکنان و آراء صاحب نظران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
79 - 92
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : نگاه مدرنیستی به سکونت و فروکاستن آن به نیازهای فیزیکی منجر به تنزل فضاهای شهری به کالبدهایی تک بعدی، غیر انسانی، بی روح، تهی از زندگی و تقلیل مجتمع های مسکونی تا حد سرپناه شد. رشد روزافزون جمعیت در جوامع شهری، به ساخت مجتمع های مسکونی، به خصوص در کلان شهرها، با رویکردهای مدرنیستی و کمینه گرا، صرفاً در جهت تأمین سریع و ارزان سرپناه برای اقشار کم بضاعت جامعه، دامن زد. تقریباً یک دهه است که ساخت این مجموعه های مسکونی در ایران تحت عنوان مسکن مهر انجام می شود. از جمله موانع اصلی در این مجموعه ها که دامن گیر مسئولین امر نیز شده است، مسئله تأمین مالی و محدودیت بودجه است.
هدف پژوهش: پژوهش در صدد است تا در ابتدا سرزندگی و مؤلفه های آن را شناسایی کند و سپس به تحلیل و بررسی نقاط قوت و ضعف سه مجتمع مسکن مهر شهر پردیس (هساء، پارسه و ثامن) در دستیابی به سرزندگی، با مشاهده دقیق، ثبت رفتارها و مصاحبه عمیق بپردازد و در ادامه راهبردهایی جهت ارتقاء سرزندگی این مجموعه ها در شرایط موجود و با کمترین هزینه ارائه دهد.
روش پژوهش : روش این پژوهش کیفی و پیمایشی با ابزار مصاحبه باز است و در این راستا، در گام اول پس از مطالعات اسنادی و بهره گیری از منابع معتبر نوشتاری (کتب و مقالات) و مرور تجارب مرتبط صورت گرفته، مفاهیم مربوطه در قالب ابعاد و متغیرهای سرزندگی استخراج شده اند و در گام دوم، در مرحله مطالعات پیمایشی در کنار مشاهده دقیق و ثبت رفتارها، با شهروندان سه مجتمع مسکونی هساء، پارسه و ثامن به عنوان نمونه موردی، مصاحبه عمیق به عمل آمده و اطلاعات به دست آمده از این طریق دسته بندی شدند و در ادامه با استفاده از روش تحلیل محتوا یافته های تحقیق مورد بررسی و تحلیل قرارگرفته اند .
نتیجه گیری : راه حل منطقی در شرایط کنونی و مضیقه مالی پروژه های مسکن مهر، توجه و پرداختن به مؤلفه های ذهنی، غیرمادی و غیر سرمایه بر سرزندگی است که از این میان نیز مطابق با آراء صاحب نظران و تحلیل مصاحبه های انجام شده با ساکنان، مهم ترین مؤلفه غیرمادی، حس تعلق به مکان است. بخشی از مسئله عدم تعلق ساکنان به محل زندگی شان طبیعی است چرا که ساکنان این مجتمع ها اغلب دارای سابقه سکونت پایین هستند، هیچ آشنایی با هم ندارند و خود را در مکانی جدید و ناآشنا می یابند. اما می توان با استفاده از تدابیری سرعت ایجاد حس تعلق به مکان در ساکنان این مجتمع ها را افزایش داد که سیاست پیشنهادی این پژوهش، جهت تسریع در فرایند ایجاد حس تعلق به مکان، تقویت همبستگی اجتماعی و آشناساختن آنها با هم از طریق فعالیت های مشارکتی و تعاملی با حضور خود ساکنان است.
پدیدارشناسی باغ ایرانی براساس نظریه روانشناختی ادراک گشتالت (نمونه موردی: باغ شازده ماهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۵
45 - 56
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی با سابقه درخشان خود، به عنوان بهترین الگوی منظرسازی در ایران، محصول تعامل انسان ایرانی در مواجهه با طبیعت است. این تعامل به صورت یک رابطه دوطرفه مابین انسان و طبیعت برقرار است و باعث تأثیر متقابل انسان و طبیعت بر یکدیگر می شود. هدف اصلی این پژوهش بازشناسی و تحلیل باغ ایرانی با تکیه بر دیدگاه روان شناختی گشتالت و تأثیر آن بر ادراک انسان از محیط پیرامون است. این تحقیق به چگونگی تأثیرگذاری اصول ادراک دیداری گشتالت بر انسان در درک نظام های کالبدی موجود در باغ ایرانی می پردازد. پژوهش حاضر با استفاده از روش پدیدارشناسی و پژوهش موردی در رویکردی قیاسی با ارائه ویژگی های روان شناختی و کارکردی موجود در باغ ایرانی به تطبیق قوانین گشتالت و نظام های کالبدی موجود در باغ شاهزاده ماهان کرمان می پردازد تا با بررسی آن ها سهم هرکدام را در استفاده از قوانین گشتالت بازیابد. در این روند با بهره گیری از قوانین ادراک گشتالت به ساده سازی هندسه موجود در باغ های ایرانی پرداخته و علاوه بر آن به تأثیر این قوانین در ادراک محیط پیرامون در نمونه موردی پرداخته شده است. باغ ایرانی به عنوان یک کل، حاصل پیوستگی عناصری است که به تنهایی ازلحاظ کالبدی دارای معنی و مفهوم خاصی نیستند. درصورتی که با قرارگیری این عناصر در کنار یکدیگر (با تفکر، هندسه و جهان بینی خاص) مفهوم والایی به نام باغ ایرانی شکل می گیرد. باغ ایرانی بر نگرش و باورهای شخصی انسان ایرانی در مواجهه با محیط پیرامون متکی است و از همین رو تنها یک اثر هنری نیست بلکه یک پدیده فرهنگی و چندبعدی است.
انتقاد از قشری گری در نگاره مستی در مسجد، برگی از بوستان سعدی، نسخه 883 ه.ق
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
67 - 78
حوزههای تخصصی:
در دوران سلطان حسین بایقرا و وزارت خواجه نظام الملک خوافی، علیرغم شکوفایی شهر هرات، بروز نوعی قشری گری در جامعه مطرح و موجب نارضایتی بود. با توجه به نسبت داشتن هنر و ضرورت های سیاسی و اجتماعی در این دوران، نگارگری حکایتی از بوستان سعدی، با موضوع درگیری فردی مست و خواجه مؤذن، در نسخه سال ۸۸۳ هجری قمری، موضوعی قابل توجه است؛ در این نگاره بروز قشری گری مورد تذکر بوده و به نظر می رسد با وضعیت اجتماعی این دوران نسبت داشته است. بنابراین با هدف شناخت نسبت بروز قشری گری در دربار سلطان حسین بایقرا و نگاره مستی در مسجد، این پرسش طرح گردید که انتخاب حکایت مستی در مسجد از بوستان سعدی، برای نگارگری در نسخه سال ۸۸۳ هجری قمری بوستان سعدی، چه نسبتی با بروز قشری گری در دربار سلطان حسین بایقرا دارد؟ ضرورت و اهمیت این مقاله نیز در بررسی وجوه سیاسی اجتماعی هنر ایران است. در این مطالعه، روش تحقیق توصیفی تحلیلی و تاریخی و روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که با شکل گیری نگاره مستی در مسجد، ضمن تجسم بخشیدن به وضعیت اجتماعی بروز یافته در هرات، ناپسندی قشری گری و ضرورت توجه راستین به توحید مورد اندرز قرار می گیرد.
مسیریابی بهینه تخلیه اضطراری در بافت های مرکزی شهری (نمونه مورد مطالعه: منطقه 1 شهرداری اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
79 - 94
حوزههای تخصصی:
تخلیه اضطراری و شناسایی مسیرهای بهینه تخلیه یکی از ابعاد اساسی مدیریت بحران به شمار می آید که کشورهای مختلف بنا بر سطح توسعه و میزان آینده نگری خود به آن توجه می نمایند. با توجه به خلأ مطالعاتی و عدم توجه کافی سیستم مدیریت شهری کشور و ضعف مطالعاتی و پژوهشی در این زمینه، این مطالعه شناسایی مسیرهای بهینه تخلیه اضطراری در منطقه 1 شهرداری اصفهان به عنوان یکی از هسته های هویتی- تاریخی و مرکزیت تجاری - گردشگری شهر اصفهان را وجه همت خود قرار داده است (در قالب ایجاد شبکه پویا و قابل استفاده جهت انواع مختلف بحران های انسانی - طبیعی). در این راستا شش شاخص اصلی کیفیت بنا، تراکم جمعیت، تراکم ساختمانی، قدمت بنا، عرض مسیر و شیب مسیر بر اساس پیشینه علمی و در دسترس بودن داده های مورد نیاز احصا گردیدند. بعد از آن 32 خیابان بر مبنای عرض حداکثری و پوشش حداکثری منطقه انتخاب شد و وضعیت شاخص های مذکور برای این خیابان ها و محدوده واقع در شعاع 100 متری آنها مورد بررسی قرار گرفت. سپس شاخص های مورد اشاره در سیستم تحلیل شبکه ای و نرم افزار SuperDecision مورد وزن دهی قرار گرفتند و پس از ایجاد شبکه، شناسایی مسیر بهینه بر مبنای هرکدام از شاخص ها مورد آزمون قرار گرفت و شش مسیر منحصربه فرد بر اساس هرکدام از شاخص های پژوهش مورد شناسایی قرار گرفتند. در نهایت با روی هم اندازی لایه ها، مسیر تخلیه اضطراری نهایی به سمت منطقه امن ترسیم گردید.
فرهنگِ مصرفی و بازنمود فضایی آن در شهرهای میانی (نمونه های مطالعه: سمنان، رشت، همدان، قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بستری از بسطِ مدلِ شهرِ سرمایه دارِ نئولیبرال، مصرف شهر با نشانه های فراوانی رخ نمون شده است. کالایی شدن شهر، توسعه خدمات تجاری شهری در خدمت مصرف بیشتر و اختصاص بهترین اراضی شهری برای امر مصرف و بروز فرهنگ پست مدرنیستی مصرف با شتاب و مقیاسی وسیع طی بیست سال گذشته در کلانشهرها و حتی شهرهای میانی از آن جمله است؛ که تعریف، شناسایی و تطبیق/عدم تطبیق آن، مسئله نظری و تجربی این پژوهش است. درواقع سوال اصلی اینجاست که بروزِ فرهنگ پست مدرنیستیِ مصرف، در سطح شهر چگونه است؟ هدف این مقاله، بررسی نحوه بازنمود روندهای عام مصرف گرایی شهری در شرایط خاص شهرهای میانی ایران بوده و روش آن از حیث هدف کاربردی و به دلیل پیوند عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بازنمود کالبدی آن، تبیینی است. مفاله حاضر به کمک روش تحلیل عاملی تاییدی، شاخصه های فضاییِ فرهنگِ مصرفی را در شهر استخراج نموده است. شاخص های برازش به دست آمده، تایید کننده مطلوبیت مدل بوده و مقادیر آماره t بین متغیرهای مرتبه اول و دوم، نشان از معنی دار بودن رابطه است. همچنین به کمک معادلات ساختاری، مسیر، نوع و شدت ارتباط بین متغیرهای مکنون فوق الذکر و متغیر مکنون شهرِ مصرفی، ترسیم شده است. بر این اساس متغیر مستقلِ فروشگاه های بزرگ با ضریب مسیر 0.83 بیشترین و متغیر مستقل طرح های کلان مقیاس با ضریب مسیر 0.14، کمترین رابطه را با شهرِ مصرفی داشته اند. یافته مقاله نشان می دهد مصرفِ مکان در شهرهای کشور، به اشکال مختلف ظهور یافته و در سطوح پیکر، سیما و چهره شهر، خود را بروز داده است.
بازشناسی پیکر بندی فضایی و چیدمان اجتماعی در معماری شهر سوخته برپایه رویکرد چیدمان فضا (نمونه های موردی: ساختمان 1 از دوره II, III و ساختمان 20 از دوره IV)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چیدمان فضا، یک رویکرد پژوهشی ساختارگرایی در معماری است که با مطالعه ی فنوتایپ(ساختار) و درک ژنوتایپ(کارکرد)، امکان تفسیر پیکربندی فضایی و سازمان اجتماعی را در محیط های ساخته شده فراهم می کند. بقایای معماری به جای مانده از گذشته، شاخصه ای مهم در جایگاه های باستان شناختی محسوب شده و مهم ترین یافته در به کارگیری رویکرد چیدمان فضا هستند. این که بناهای پیش از تاریخی تا چه میزان از قابلیت ارائه پیکربندی فضایی و چیدمان اجتماعی برخوردارند یا رویکرد چیدمان فضا تا چه حد قادر به شناسایی، ادراک و تفسیر آن ها در ساختارها و استقرارگاه های پیش از تاریخی و آغاز تاریخی است؛ اطلاعات بسیار کمی وجود دارد. مطالعات پیشین- جز موارد اندک- استفاده از رویکرد چیدمان فضا را نه در خانه ها یا مناطق جمعیتی پیش از تاریخی و آغاز تاریخی بلکه در دوران متأخر و معاصر لحاظ کرده اند. مقاله پیش رو با به کارگیری روش چیدمان فضا و استفاده از ابزارهای مشاهده، برداشت های میدانی، اسنادی، نرم افزارهای ای گراف و دپس مپ، به قیاس تحلیلی پیکربندی فضایی و چیدمان اجتماعی ساختمان های شماره ی 1(دوره های II و III ) و 20 (دوره ی IV ) شهرسوخته پرداخته و شاخص های عمق، مرتبه نسبی، هم پیوندی، کنترل و نوع فضا را از منظر ارتباط و نحوه ی دسترسی، خصوصی و عمومی بودن بررسی کرده تا به دو پرسش: الگوی پیکربندی فضایی در ساختمان های شماره 1 و 20 شهر سوخته چه تفاوت هایی با یک دیگر دارند؟ و چه ارتباطی بین پیکربندی فضایی و چیدمان اجتماعی آن ها وجود دارد؟ پاسخ دهد. مطالعه ی تحلیلی-تطبیقی ساختمان های 1 و 20 شهرسوخته آشکارا نشان گر آن است که ساختمان شماره ی 1 از عمق بیشتر و متعاقباً از درجه خصوصی بودن بالاتری برخوردار است که می تواند به طبقه ی اشراف یا فردی با موقعیت اجتماعی بالا تعلق داشته باشد؛ اما ساختمان شماره ی 20 دارای حرکت، هم پیوندی و اتصال بیشتری است بنابراین نمی توان آن را فقط به مثابه بنای کاملاً خصوصی لحاظ کرد احتمالاً این بنا، ساختمانی با درجه ی عمومی تر بوده است.
پویاسازی فضا های بی دفاع شهری (مورد پژوهی: منطقه یک شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۷
87 - 110
حوزههای تخصصی:
فضا های بی دفاع از مهمترین عوامل القای احساس عدم امنیت در فضا های شهری است که منجر به کاهش آرامش روانی شهروندان و افزایش فرصت های بزهکاری در این فضا ها می شود. با ﻛﻨﺘﺮل و به کارگیری ﻣﻨﺎﺳﺐ عوامل ﻓیﺰیﻜی و اﺟﺘﻤﺎﻋی، این ﻓﻀﺎﻫﺎ بهبود کالبدی و ارتقای معنایی یافته و از آﺛﺎر ﻧﺎﻣﻄﻠﻮﺑی که منجر به وقوع اﻧﻮاع ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻫﺎ ﻣیشود، جلوگیری می کند. این پژوهش با بررسی فضا های بی دفاع شهری منطقه یک شهر تبریز، سعی دارد تا بر اساس دیدگاه پویایی فضا های شهری، الگویی برای بهسازی و ارتقای امنیت این فضا ها ارائه دهد. نوع پژوهش بر مبنای هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است که بر مبنای داده های اسنادی و می دانی انجام شده است. جامعه آماری، محلات منطقه یک شهر تبریز انتخاب و در تحلیل داده ها از تکنیک VIKOR و تحلیل اهمیت-عملکرد IPA استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد محلات شرقی، کمترین و محلات غربی، بیشترین فضا های بی دفاع ترین محدوده مورد مطالعه را دارند. همچنین نتایج ماتریس ربعی اهمیت-عملکرد حاکی از آن است که نفوذپذیری و آسایش بصری و عملکردی؛ ارتقای امنیت اجتماعی و قابلیت های گردشگری؛ بکارگیری فناوری های نوین و پاسخگویی فضا به گروه های مختلف اجتماعی، مؤلفه هایی هستند که بالاترین اولویت در پویاسازی فضا های بی دفاع شهری را دارند.
مطالعه تطبیقی فن شناسی کاشی های مدرسه غیاثیه خرگرد با کاشی های سنتی معاصر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کاشی کاران سنتی در مشهد از نوعی کاشی معروف به کاشی جسمی استفاده می کنند. به نظر می رسد این کاشی در منطقه سابقه ای دیرینه داشته باشد. مطالعه فن شناسی کاشی های مدرسه غیاثیه خرگرد که ازنظر تاریخی در حوزه معماری خراسان بزرگ قرارگرفته می تواند در اثبات فرضیه فوق کمک نماید.این مطالعه مبتنی بر فن شناسی آثار است که با استفاده از علوم آزمایشگاهی بر روی نمونه های قدیمی مدرسه غیاثیه خرگرد به انجام می رسید. از مشاهدات به وسیله میکروسکوپ نوری Olympus PM G3 برای شناسایی بافت بدنه و قشر لعاب و برای تجزیه شیمیایی از روش ذوب قلیایی و آنالیز نقطه ای با دستگاه SEM-EDX استفاده می شود. نتایج حاصل از مطالعه آزمایشگاهی به روشنی نشان می دهد که کاشی های معرق در مدرسه غیاثیه خرگرد به جهت ترکیب مواد، روش کار و مراحل تکمیل شبیه روشی است که کاشی سازان سنتی معاصر مشهد استفاده می کنند. از این حیث کاشی های معقلی، حمیل ها و کاشی های هفت رنگی به خانواده کاشی های رسی بیشتر شبیه اند. کاشی سازان مشهد در حال حاضر از این ترکیب فقط برای هفت رنگی استفاده می کنند. اکسیدهای عامل رنگ در لعاب ها تأییدکننده شیوه معاصر مشهد است ولی در ترکیب مواد لعاب های امروزی و لعاب های مدرسه خرگرد این هماهنگی وجود ندارد. در کاشی های غیاثیه برای ساخت بعضی لعاب ها از سرب به عنوان فلاکس و در برخی دیگر از ترکیب مواد قلیایی استفاده کرده اند.
سیمای زن در رمان شوهرآ هوخانم اثر علی محمد افغانی در تطبیق با جایگاه زن در نقاشی های نسخه مصور هزار و یکشب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
227 - 238
حوزههای تخصصی:
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺗﻤﺪﻥ ﻫﺮ کﺸ ﻮﺭ ﺭﺍ ﻣیﺗﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﻃﺮیﻖ ﺍﺩﺑیﺎﺕ و هنر ﺁﻥ کﺸ ﻮﺭ ﺷ ﻨﺎﺧﺖ؛ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺗی، ﺍﺩﺑیﺎﺕ و هنر ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺁییﻨﻪﺍی ﺍﺳﺖ کﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺗﻤﺪﻥ ﻫﺮ کﺸﻮﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﻨﻌکﺲ ﻣیکﻨﺪ. ﺍیﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ کﺸﻮﺭﻫﺎیی است کﻪ ﺭﻣﺎﻥﻧﻮیﺴی ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺷکﻞ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩﺍی ﺟﺮیﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻧﻮیﺴﻨﺪﮔﺎﻥ آن ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛیﺮ ﺗﺤﻮﻻﺕ ﺳ یﺎﺳ ی، ﺍﺟﺘﻤﺎﻋی ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕی ﺑﻪ ﻧﻮﺷ ﺘﻦ ﺭﻣﺎﻥ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪﺍﻧﺪ. ﻋﻠیﻣﺤﻤﺪﺍﻓﻐﺎﻧی ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻮی ﺴﻨﺪﮔﺎﻧی است کﻪ ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺁﺛﺎﺭ ﻣیﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ چگونگی جایگاه زن در جامعه ایران پی برد. از سوی دیگر در آثار هنری این دوره مانند هنر نقاشی نیز می توان به در ک روشنی از سیمای زن در جامعه دست یافت. نسخه مصور هزار و یک شب از جمله آثاری است که به زنان نیز پرداخته است لذا در پژوهش حاضر سیمای زن در رمان شوهر آهوخانم و نقاشی های نسخه مصور هزار و یک شب بررسی می شود. ﺭﻭﺵ ﺗﺤﻘیﻖ ﺩﺭ ﺍیﻦ پژوهش ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﻮﺻیﻔی-ﺗﺤﻠیﻠی ﺑﺎ ﺭﻭیکﺮﺩ ﻣﻘﺎیﺴﻪﺍی ﺍﺳﺖ. یافته های پژوهش حاکی از این است که زن از در این دوره از جایگاه مناسبی برخوردار نیست و در تلاش برای تجدد و احقاق حقوق خویش است. اهداف پژوهش: بازشناسی سیمای زن در رمان شوهر آهوخانم از علی محمد افغانی بررسی تطبیقی سیمای زن در رمان شوهر آهوخانم و نقاشی های نسخه مصور هزار و یک شب. سؤالات پژوهش: براساس داده های رمان شوهر آهوخانم از علی محمد افغانی زنان دارای چه وضعیتی در جامعه بوده اند؟ سیمای زن در رمان شوهر آهوخانم چه شباهت و تفاوت هایی با سیمای زن در نقاشی های نسخه مصور هزار و یک شب دارد؟
تمایز معناشناختی بیان و بیانگری در داللت موسیقایی
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره دوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
103-106
حوزههای تخصصی:
نسبت بیان و موسیقی از دیرباز مورد توجه بسیاری از متفکرین بوده است. این مقاله بر آن است تا با دیدگاهی تبارشناختی به بررسی نسبت
میان داللتِ معنایی و موسیقی به عنوان هنری انتزاعی از هنرهای زیبا بپردازد. چنان که نشان داده خواهد شد، برخی از متفکرین این نسبت
را انکار کرده و در مقابل برخی از هنرمندان و متفکرین بر داللتِ موسیقی- حتی در شکل بیکالم آن صحه گذاشتهاند. علیرغم اهمیت و
توجه به جایگاه بیانگری، تعریفی روشن از واژه بیانگری و داللتهای معنایی آن در موسیقی وجود ندارد و همانطور که مالحظه خواهد شد،
دیدگاههای متفاوت و گاه متضادی در باب بیانگری و نسبت آن با هنر وجود دارد. به نظر میرسد منظور از بیانگری در دید اندیشمندان
مختلف متفاوت است. هنر همچون بیانگری احساسات و یا هنر همچون شکل نمادین زندگی، هنرِ ابهامآفرین در حکم معنای زندگی، تا
حتی هنر به مثابه روشی علمی در بیان زندگی، طیف وسیعی از دیدگاهها است که در میان این همه میتوان ردّپایی از بیانگری را مشاهده
نمود که اساساً برداشتهایی متفاوت از بیانگری در میان همه آنها قابل مشاهده است. در این میان ابزارهای بیانگری، مانند توصیف،
روایتگری، داستانسرایی، در مواردی به جای ذاتِ بیانگری به کار رفته است. این مقاله ضمن تبیین ابزارهای بیانگری و خودِ بیانگری در
موسیقی به طرح دیدگاههای مختلف در این زمینه میپردازد.
معناشناسی خرد عرفی و تأثیر آن در بازیابی هویت مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
35 - 48
حوزههای تخصصی:
توجه به خرد عرفی، به عنوان یکی از عوامل مهم و مؤثر در رابطه تجربی انسان-محیط از مسائلی است که در پژوهش ها و فرایندهای طراحی معماری کمتر به آن پرداخت شده است. مقاله حاضر باهدف ایجاد محیط های مسکونی باکیفیت، به بررسی و شناسایی تأثیر مؤلفه های خردعرفی بر شکل گیری هویت مکان می پردازد. مقاله حاضر ازنظر نوع تحقیق: کیفی و کمی، ازنظر راهبرد: تفسیری- تحلیلی، ابزار جمع آوری داده ها مشاهده و مصاحبه و روش تحلیل داده ها همبستگی هست. نتایج پژوهش، ارتباط معنی دار بین خرد عرفی و هویت مکان را به اثبات می رساند. بین مؤلفه های خرد عرفی و مؤلفه های هویت مکان، بالاترین رابطه معنی دار همبستگی مربوط به مؤلفه الگوی رفتاری-کالبدی و در سطوح بعدی، مؤلفه های خاطرات جمعی و رضایتمندی هست. در طراحی معماری، چهار سنجه به ترتیب: خوانایی فرم، مصالح بومی و تنوع فعالیتی و بصری بیشترین عوامل تأثیرگذار هست.
نشانه شناسی عروسک باربی با اسطوره شناسی های رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
53 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: صنعت اسباب بازی در عصر حاضر با پیشرفت تکنولوژی در طراحی و ساخت، وارد فاز جدیدی از تولید انبوه شده و همواره سود قابل توجهی برای صاحبان این صنعت داشته است. در این میان، برندسازی و تبلیغات عروسک باربی در میان اسباب بازی ها، کماکان آن را در صدر بازار عرضه و تقاضا در جهان نگه داشته و تکرار شخصیت باربی در چند نسل، آن را به خاطره ای جمعی برای کاربران مخصوصا دختران تبدیل کرده است؛ به گونه ای که اغلب کودکان و بزرگسالان این شخصیت را می شناسند و در بازه ای از دوران بازی و رشد خود با آن در ارتباط بوده اند.
هدف پژوهش: آنچه در پژوهش پیش رو مورد واکاوی و تحلیل قرار می گیرد، تأثیر عملکرد این اسباب بازی پرفروش در شکل گیری اسطوره های مدرن و تقویت بورژوازی در جهان است. در این زمینه، با تأکید بر نظریه اسطوره رولان بارت، رابطه انسان- اشیاء در عروسک باربی به عنوان نمونه پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. شناسایی نشانه های معطوف به اسطوره عروسک باربی برمبنای نظریه رولان بارت و چگونگی شکل گیری اسطوره عروسک باربی، از اهداف این پژوهش محسوب می شود.
روش پژوهش: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و در نمونه پژوهش از داده های کتابخانه ای و پایگاه های اینترنتی استفاده شده است. در بخش نخستِ تحقیق، دلالت های ضمنی باربی اسطوره نگاری و تشریح شده است تا زبان اسطوره ای عروسک به صورت فرازبان بازشناسی شود. در مرحله بعد، با توجه به نقد اسطوره ای بارت، لایه های فرا-فرا-زبان شناسایی و معرفی شده اند.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که در طراحی، تولید و فروش عروسک باربی، اسطوره سازی صورت گرفته است و پیام های ضمنی مشترک درتبلیغات و برندسازی، لایه های پنهانی است که در ناخودآگاه مصرف کننده اثر گذاشته و به صورت فریبی زمانی، او را به سمت مصرف فرا-باربی پیش می برد. همچنین در فرایند اسطوره زدایی مشخص شد که سلطه باربی، موجی از خدمات سیاسی، تجاری، صنعت سینما و مولتی مدیا را دربرداشته است.
بررسی چالش های تدریس موسیقی در مدارس به عنوان واحد درسی با تکیه بر هنرستان
حوزههای تخصصی:
موسیقی شکلی از هنر است که احساس، عاطفه، ادراک و شناخت انسان را بدون نیاز به تکلم و زبان منتقل میکند. بحث موسیقی از جمله
مباحثی است که با وجود این که دارای قدمت زیادی است ولی در عین حال، جزو مباحث روز بوده و از جمله مباحثی است که مخصوصاً
جوانان زیادی را به خود مشغول ساخته است و بالتبع سؤاالت زیادی پیرامون آن، مطرح شده و میشود. این پژوهش به منظور بررسی
چالشهای تدریس موسیقی در مدارس به عنوان یک واحد درسی انجام شده است. پژوهش به صورت کاربردی و با مطالعات میدانی و
کتابخانهای انجام گردیده است. پس از شناسایی عوامل مؤثر و موانع پیادهسازی موسیقی در مدارس با استفاده از روش AHP اقدام به
رتبهبندی عوامل مؤثر و موانع پیادهسازی موسیقی در مدارس به عنوان یک واحد درسی شده است. جامعه آماری شامل هنرجویان هنرستان
موسیقی در شهر قزوین میباشد. نتایج تحلیلها نشان داده است تدریس موسیقی به عنوان یک واحد درسی از جنبههای فردی و آموزشی
برای دانشآموزان مفید است و موجب بهبود یادگیری سایر دروس دانشآموزان میشود. همچنین، تدریس موسیقی به عنوان یک واحد
درسی موجب بهبود خلقوخوی دانشآموزان و ارتقای ظرفیتهای هوشی دانشآموزان میشود. موانع پیادهسازی موسیقی در مدارس به
ترتیب عبارت هستند از: بنبست تحصیلی، هزینه باال، کمبود نیروی متخصص، آینده کاری مبهم، بوروکراسی اداری، عدم توانایی در
استعدادیابی و بازخورد نامناسب والدین. عوامل مؤثر در پیادهسازی موسیقی در مدارس به ترتیب عبارت هستند از: استعدادیابی حرفه ای،
کمک هزینه های دولتی، توسعه زیرساخت ها، اشتغالزائی حین و پس از تحصیل، تسهیل بوروکراسی اداری، افزایش نیروی متخصص، همکاری
بین المللی، فرهنگسازی و ایجاد مشوقهای اجتماعی.
اشکال حضور زبان و ادب فارسی در فرآیند تولید نگاره ها در نقاشی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
99 - 105
حوزههای تخصصی:
فاصله گرفتن نقاشی معاصر ایران از زبان و ادبیات فارسی، با توجه به تاریخ طولانی پیوند این دو مدیوم، موضوعی در خور توجه است. قابلیت های تصویری و نمایشی زبان فارسی، چنان است که دستمایه ی بسیاری از مهم ترین هنرهای کاربردی و میراث تجسمی و بصری ایران قرار گرفته است. پژوهش ها اغلب حضور زبان و ادب فارسی در نگارگری را، به برگردان تصویری متن ادبی توسط نگاره، تقلیل داده و حضور زبان و ادب فارسی را در کل فرآیند تولید یک نگاره نادیده می گیرند. اما واقعیت این است که برای درک حضور زبان و ادب فارسی در نقاشی ایرانی، باید این حضور را در سراسر فرآیند تولید نقاشی ایرانی، جستجو کرد. این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و آرشیوی انجام شده، در ابتدا اجزای سه گانه ی فرآیند تولید نگاره در کتابخانه ها، یعنی جزء اول: «نگارگر، نگارگران و شاگردانشان»، جزء دوم: «نگاره به عنوان محصول» و جزء سوم : «عمل فنی نگارگر بر روی نگاره»، از یکدیگر تفکیک شد. سوال این است که زبان و ادب فارسی در نقاشی ایرانی، به چه اشکالی در نقاشی ایرانی حضور یافته است؟ یافته ها نشان می دهد که پیوند میان زبان و ادبیات فارسی و نگارگری را می توان به شکل صور سه گانه وحدت ذهن نگارگر و نویسنده متن ادبی، ادبیات به عنوان واسطه میان نگارگر و عرفان، ارتباط درونی متن و تصویر، نگاره به مثابه بازنمایی امر ظاهری و باطنی در ادبیات و عرفان، تهیه مضمون از ادب غنایی و حماسی، القای غیر مستقیم احساسات و جنبه های روانشناسانه از طریق نشانه ها و همچنین کارکرد اسلوب کنایی در نقاشی ایرانی مشاهده نمود. نتایج پژوهش حاضر و اهمیت حضور زبان و ادب فارسی در تمامی مراحل تولید نقاشی ایرانی، می تواند راهگشای نقاشی معاصر ایران که از ادبیات و زبان فارسی، دور افتاده است، قرار گیرد.
باغ ایرانی فراتر از یک باغ زمینی معماری باغ و امکان تأثیر آن در طراحی فضاهای سبز شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۵
57 - 70
حوزههای تخصصی:
با افزایش جمعیت شهرنشین جهان و متراکم تر شدن فضاهای شهری، هر روز شاهد گسسته تر شدن افراد شهرنشین از فضاهای سبز طبیعی هستیم. ارتباط با فضاهای طبیعی و سبز یکی از نیازهای اساسی افراد و با سلامت (فیزیولوژیک و روانی) آنها در ارتباط مستقیم است. اما به نظر بسیاری از محققان سلامتی زمانی ایجاد می شود که افراد در ارتباط مداوم با این گونه فضاها باشند، از این رو طراحان باید عواملی که باعث به وجود آمدن ارتباط مداوم افراد با این فضاها می شود را شناسایی و در طراحی خود به کار بگیرند. از این جهت معماری باغ سنتی که میراث به جامانده از نحوه به کارگیری ارزش ها و فرهنگ کشورها در ساماندهی محیط طبیعی است، می تواند منبع مناسبی برای استخراج نوعی طراحی باشد که زمینه ارتباط مداوم افراد با فضاهای سبز را به وجود آورد. در این راستا برای پاسخ به این سؤال که آیا معماری باغ ایرانی می تواند منبع مناسبی برای الگوبرداری در طراحی فضای سبز باشد یا خیر، در پژوهش حاضر برای شناخت عواملی که حس زیبایی در باغ ایرانی ایجاد می کند، از تحلیل زیبایی شناسی استفاده شده و از روش نشانه شناسی سعی شده تا نمادها و نشانه های استفاده شده مورد ارزیابی قرار گیرد. در ادامه نیز برای دستیابی به مفهوم باغ سازی که باغ ایرانی را به صورت مشخص به مکانی متمایز تبدیل می کند از شیوه ارزیابی پدیدارشناسی استفاده می شود.
واکاوی ارتباط زبان طراحی و کارکرد رابط کاربری هوشمند مبتنی بر فناوری واقعیت ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
121 - 129
حوزههای تخصصی:
جوامع مدرن بواسطه پیشرفت فناوری حسگر و پردازشگرهای رایانه ای؛ تجربه واقعیت ترکیبی را در سبک زندگی کاربران ایجاد نموده اند. ویژگی منحصربفرد این فناوری هوشمند در جهت برقراری ارتباط تعاملی سودمند سبب بهبود کارکرد های انسانی و اجتماعی شده است. هدف اصلی در طراحی تعاملی این فناوری؛ بهبود کیفیت زندگی و افزایش رفاه کاربران می باشد. مبرهن است که نقش طراحی رابط کاربری در این میان حائز اهمیت است و این امر را توسط طراحی تعاملی فرم های دوبعدی یا سه بعدی به نام هولوگرام انجام می دهد. این پژوهش به مفاهیمی نظیر زبان فرمی، طراحی تعاملی، طراحی رابط کاربری مبتنی بر واقعیت ترکیبی، کاربردپذیری و هولوگرام می پردازد. شایان ذکر است نمونه های موردی بصورت انتخابی هدفمند بر اساس منابع معتبر بین المللی که توسط شرکت های پیشرو درحوزه فناوری واقعیت ترکیبی تولید شده اند توصیف و تحلیل می شوند. پرسش اصلی این است که زبان طراحی رابط کاربری هوشمند چه ارتباطی برروی کارکرد فناوری واقعیت ترکیبی دارد؟ جهت بررسی، سیطره نظری پژوهش بر روی ارتباط مولفه های زیبایی شناختی، زبان فرمی و کاربردپذیری پروژه های موفق رابط کاربری واقعیت ترکیبی متمرکز می باشد که توسط مایکروسافت هولولنز صورت پذیرفته است. این پژوهش از منظر هدف کاربردی می باشد و نتایج کلی نشان می دهد طراحی درست رابط کاربری هوشمند به روش احساس گرا یا مدرن موجب ارتقای کارکرد واقعیت ترکیبی شده است و کاربران در تعامل با آن احساس خوشایندی دارند.
ظهور و بروز معتزله در جهان اسلام و انعکاس آن در سفرنامه حکیم ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
611 - 622
حوزههای تخصصی:
پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) افتراق هایی در میان امت اسلامی روی داد که معلول اختلاف برداشت های متفاوت از کتاب، سنت و تحولات سیاسی و ارتباط فرهنگی دیگر ملل بود. در چنین زمانه ای بود که فرقه های گوناگون ظهور کردند. یکی از این فرقه ها خوارج بود که مرتکبین گناهان کبیره را کافر می دانستند و گروه دیگر مرجئه بودندکه مخالف این اندیشه خوارج بودند. همین اختلاف بین خوارج و مرجئه سبب پیدایش معتزله شد. معتزله یکی از فرقه های عقلی–استدلالی است که بنیان گذار آن واصل بن عطاست. این گروه در پایان دوره بنی امیه از خلاء قدرت استفاده کردند و به تبلیغ مسلک و مرام خود پرداختند. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که در دوره اول بنی عباس به فعالیت فکری خود ادامه دادند و از نهضت ترجمه استفاده کرده و با افکار فلسفی آشنا شدند و خود را با عقل و فلسفه مجهز کردند. در عهد مأمون، معتصم و واثق به قدرت سیاسی نزدیک شدند و پیشرفت فراوان کردند. این فرقه در عهد متوکل با مشکلاتی مواجه شد و رو به ضعف نهاد. این اختلافات در بسیاری از منابع دوره اسلامی اشاره شده است. در سفرنامه ناصرخسرو نیز تا حدی به این شرایط مذهبی پرداخته شده است.. هدف از این پژوهش بررسی زمینه های پیدایش، رشد، گسترش و اضمحلال فرقه معتزله است. اهداف پژوهش:بررسی افتراق های پس از رحلت پیامبر اسلام در امت اسلامی.بررسی فرقه های گوناگون بوجود آمده پس از رحلت پیامبر و بازتاب آن در سفرنامه ناصر خسرو.سؤالات پژوهش:افتراق های پس از رحلت پیامبر اسلام در امت اسلامی معلول چه بود؟وضعیت فرق پس از رحلت پیامبر چگونه بود و در سفرنامه ناصر خسرو چگونه بازتاب یافته است؟