فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۶۱ تا ۴٬۰۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
1 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مروری بر نقدهای صورت گرفته درباره ی شهرسازی ایران، نکات قابل توجهی را در رابطه باکیفیت فعالیت های حرفه ای شهرسازی، خروجی های پژوهشی و سیستم تولید دانش آن نشان می دهد. نقص ها و کاستی هایی که هر یک به صورت مجزا تجربه می کنند، حاصل یک نقص کلی در ارتباط میان آن ها است. برگزاری دوره های دکتری شهرسازی در دانشگاه های مختلف جهان از سابقه قابل توجهی برخوردار است و ماحصل پژوهشی آن تلاش در غنی ساختن پایه ی دانش این رشته دارد. دوره ی دکتری شهرسازی در ایران از سال 1347 در دانشگاه تهران آغاز شد و از سال 1388 دانشگاه های شهید بهشتی و تربیت مدرس و پس از آن دانشگاه های دیگر به این جریان پیوستند. اما سؤال این است که محتوای رابطه ی دانش-پژوهش در شهرسازی ایران چگونه تعریف می شود و برای بهبود دانش شهرسازی ایران، رساله های دکتری چه حیطه ی محتوایی را می بایست پوشش دهند؟ هدف: این پژوهش تلاش دارد تا دریابد رساله های دکتری در این سال ها چه تأثیر محتوایی در دانش شهرسازی ایران داشته و در سال های آتی چه نقشی را می بایست ایفا کنند. روش: با نوع پژوهش حاضر بنیادی بوده و روش تحقیق آن تحلیل محتوای کیفی است. نمونه های موردمطالعه در این تحقیق تعداد 461 رساله ی دکتری شهرسازی جهانی و 123 رساله ی شهرسازی دانشگاه های سطح یک کشور بوده است. یافته ها: مطالعات صورت گرفته حاکی از آن است که مقوله ی فلسفه و نظریه ها اولویت اول در دانش و پژوهش داخلی و جهانی در دوران معاصر بوده است. نتیجه گیری: درنتیجه ی مقایسه رابطه ی دانش-پژوهش داخلی و جهانی از خلال مطالعات صورت گرفته در این مقاله، می توان گفت که پژوهشگر دوره دکتری برای تعیین موضوع رساله خود می تواند سه هدف را دنبال کند. در پی غنی ساختن دانش شهرسازی ایران برآید؛ در راستای دانش شهرسازی جهانی گام بردارد یا تلفیقی از این دو هدف را مدنظر قرار دهد. مبتنی بر انتخاب هر یک از این اهداف، لیستی از اولویت های موضوعی برای پژوهشگران دوره دکتری پیشنهادشده است.
واکاوی مفاهیم مشترک تکرارشونده و مشخصات هندسی زمینه های منتظم در کاربندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۳)
210-194
حوزههای تخصصی:
کاربندی یکی از عناصر اصیل معماری ایرانی، حاصل ذوق و تسلط معماران ایرانی بر علم ریاضیات و هندسه بوده است. در استفاده از کاربندی ها، زمینه (پلان یا کارشیو) یکی از ارکان جدایی ناپذیر فرآیند طراحی می باشد و همواره این سؤالات مطرح بوده است که چگونه می توان برای یک زمینه، به سادگی کاربندی های مربوط به آن را پیدا نمود؟ زمینه های منتظم موجود در کاربندی ها با چه مفاهیم مشترک تکرار شونده هندسی تکرار می شوند؟ پژوهش حاضر با اتکا بر برهان های ریاضی و گزاره های قاعده مند و مبتنی بر علم هندسه و احکام بدیهی در صدد پاسخگویی به سؤالات مذکور است؛ لذا روش تحلیل به کار رفته در آن روش توصیفی و استدلال منطقی است که اطلاعات لازم در مورد کاربندی به صورت مطالعات کتابخانه ای، بررسی مقالات داخلی و خارجی، مشاهدات میدانی و مدل سازی های رایانه ای گردآوری شده است. نخست تمامی کاربندی های ممکن، ترسیم و مدل سازی شده و سپس زمینه های موجود در آن ها بررسی و کنکاش شدند. سپس شماره کاربندی ها، n ، نوع آن، m و الگوی تکرار برای زمینه های منطبق ، مربع، مستطیل، مثلث متساوی الاضلاع و چندضلعی منتظم مشخص شده است. نشان داده شد که برای هر k ضلعی منتظم جمله عمومی الگوی تکرار آن به ازای k ≥ ۳ به صورت a n =kn * n k,nϵN می باشد. در ادامه، نشان داده شد که تمامی کاربندی های زوج با شماره بزرگ تر از چهار، منطبق بر زمینه پر کاربرد مستطیلی خواهند بود. رابطه بین طول وتر در هندسه پلانی کاربندی، ارتفاع کاربندی و مساحت شمسه نیز ارزیابی شد. نتایج ارزیابی حاکی از آنست که برای یک شماره ثابت n ، هرچقدر در نوع آن کاربندی، m ، پیش می رویم، طول وتر، دهانه قوس، ارتفاع کاربندی و تعداد تقسیم بندی های داخلی در هندسه کاربندی افزایش و مساحت شمسه کاهش می یابد. همچنین برای یک نوع خاص m ، با افزایش شماره ، n ، طول وترها و در نتیجه ارتفاع کاربندی کاهش و مساحت شمسه افزایش می یابد.
مطالعه تطبیقی ویژگیهای بصری و ساختاری نقوش هندسی کاشی های منتخب حرم امام رضا (ع) در دوره سلجوقی و تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
25 - 37
حوزههای تخصصی:
حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا (ع) مجموعه باشکوهی از برترین نمونه های هنر کاشی کاری از دوران مختلف تاریخی ست که در دوران سلجوقی و تیموری به اوج قله های پیشرفت و کمال رسید. همچنین نقوش هندسی این کاشی ها که متضمّن معانی والایی هستند با نمایش وحدت در کثرت و کثرت در وحدت، رجوع به عالم توحید را تجسم می بخشند. به همین علت از این دو دوره بهترین نمونه های هنر کاشی کاری را در پیش چشم داریم. هدف اصلی این تحقیق شناسایی نقوش هندسی 2 نمونه منتخب از کاشی های مجموعه حرم مطهر حضرت رضا (ع) بر اساس ویژگی های بصری و ساختار رنگ و نقش، در دوره های تاریخی سلجوقی و تیموری است. این تحقیق در پی پاسخ به این سؤالات است: 1- در دوران سلجوقی و تیموری در کاشی های حرم امام رضا (ع) از چه نقوش هندسی بیشتر استفاده شده است؟ 2- در طی این دوران چه تغییراتی از لحاظ ساختار نقش، رنگ آمیزی، ترکیبات و بن نقوش ایجاد شده؟ 3- چه اشتراکات و تفاوت هایی بین نقوش هندسی کاشی ها وجود دارد؟ این مقاله به شیوه توصیفی_ تحلیلی انجام شده و در بستر تطبیقی تاریخی به تحولات کاشی کاری حرم می پردازد. روش جمع آوری اطلاعات نیز به شیوه ترکیبی از روش کتابخانه ای و مشاهده ای می باشد. نتایج این پژوهش، بر اساس چهار معیار بن نقوش، ساختار نقوش، ترکیبات حاصل از نقوش و رنگ آمیزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند، بیان می دارد که به لحاظ بن نقوش و ساختار آن ها در هر دو دوره مشابهت هایی وجود دارد، ولی ساختارها در دوره تیموری متنوع تر و نقوش ظریف تر و پیچیده ترند. پایه نقوش بر شکل هندسی ستاره هشت پر استوار می باشد. کاشی ها از نظر رنگ آمیزی شبیه یکدیگر هستند؛ ولی ترکیب حاصل از نقوش (گره ها)، با وجود شکل مشترک ستاره هشت پر، نقطه اشتراکی با یکدیگر ندارند. در نتیجه شکل هندسی ستاره هشت پر می تواند به عنوان یک رمزگان معنادار بین هر دو دوره مورد نظر مشترک باشد.
بررسی مهارت های موردنیاز شهرسازان جهت ورود به حرفه و سنجش استقرار مدیریت کیفیت فراگیر (مطالعه موردی: گروه شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
65 - 80
حوزههای تخصصی:
پژوهش با سه هدف شناسایی مهارت های موردنیاز شهرسازان جهت ورود به حرفه، شناسایی ابعاد پاسخگویی مدیریت کیفیت فراگیر به مهارت ها و بررسی وضعیت این مهارت ها با استفاده از روش مدیریت کیفیت فراگیر است. پژوهش کاربردی و آمیخته است. ابتدا مهارت های موردنیاز شهرسازان از مبانی نظری استخراج گردید و با روش نمونه گیری گلوله برفی و مصاحبه های عمیق تدقیق گردید. سپس در جهت سنجش میزان مدیریت کیفیت فراگیر در قالب پرسشنامه مدیریت کیفیت فراگیر موسسه فدرال آمریکا ) 1990 ( مورد پرسش قرار گرفت تا میزان پاسخگویی ابعاد مدیریت کیفیت فراگیر در راستای کمک به این مهار تها استخراج شد. حجم نمونه 76 نفر از اساتید هیئ تعلمی و ح قالتدریس گروه شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد است. برای تحلیل از آزمون T-Tes t تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج نشان م یدهد که مهارت های عمومی، مدیریتی، برنامه ریزی، ارتباطی، نظری و طراحی برای شهرسازان جهت ورود به حرفه نیاز است و در انتها، راهکارهایی در این زمینه ارائه شده است.
واقعیت مجازی و جلوه های ویژه در سینما با رویکرد ژان بودریار، در وضعیت حاد واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
399 - 410
حوزههای تخصصی:
ژان بودریار، فیلسوف جامعه شناس و پست مدرن نظریه های درخوری در باب تصویر ارائه داد. در تمام نظریه های اجتماعی وی، دغدغه پایان ناپذیر او نسبت به تخریب امر واقعی و جایگزین شدن آن با وانموده مشهود است. در این میان او هنر را توطئه و وسیله ای برای محقق کردن وانموده تلقی می کند. به ویژه سینما به عنوان یک مرجع شبیه سازِ واقعیت، مورد انتقاد بودریار قرار گرفته است. یکی از راهکارهای اساسی ایجاد شبیه سازی از منظر بودیار، بهره گیری از جلوه های ویژه کامپیوتری است؛ بنابراین از یک طرف انتقاد بودریار از سینما و از طرف دیگر علاقه مندی وی و تأکید او بر توانمندی های آن مشهود است که خود موجب بروز دوگانگی هایی در نظریه های بودریار و سردرگمی مخاطب او می شود. این پژوهش تلاشی است در جهت مرتفع کردن دوگانگی های موجود و شناخت رویکرد حقیقی پسِ پشتِ این به ظاهر تناقضات در ساحت واقعیت مجازی و جلوه های ویژه در سینما. در این راستا، این پژوهش از طریق تحقیقات کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها و موشکافیِ بیانیه های بودریار به روش توصیفی-تحلیلی، به دنبال راهکارهایی برای جلوگیری از تخریب و جایگزینیِ «امر واقعی» در سینما و تعیین رابطه بین سینما و جلوه های ویژه می گردد؛ درنتیجه می توان شاهد بود که طرد جلوه های ویژه از نظر بودریار، به هدف به کارگیری آن بستگی دارد؛ نه به نفس آن. به عبارتی، به کارگیری جلوه های ویژه در راستای بازسازیِ واقعیت مطرود است و در راستای خیال می تواند مقبول باشد. اهداف پژوهش بررسی دیدگاه منفی بودریار نسبت به تخریب واقعیت توسط جلوه های ویژه. بررسی جلوه های ویژه در سینما از نظر ژان بودریار. سؤالات پژوهش سینما چگونه می تواند با وجود بهره وری روزافزون جلوه های ویژه و دیدگاه منفی بودریار نسبت به تخریب واقعیت توسط جلوه های ویژه به حیات شایسته خود ادامه دهد؟ جلوه های ویژه سینمایی در چه صورت می تواند از انتقاد بودریار فاصله بگیرد؟
عوامل معمارانه تأثیرگذار بر ماندگاری معماری سنتی ناحیه فلات مرکزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه جوامع پیوسته شاهد ساختمان های در حال تخریبی هستند که چهره شهرها را آشفته کرده اند. در پی تخریب هر ساختمان بتنی یا فلزی، مشکلات فراوانی نهفته هستند. در حال حاضر، به تبع دلایل متعددی از جمله؛ پیشرفت تکنولوژی از یک سو و عوامل فرهنگی از سوی دیگر، مصیبت تخریب و حمل و نقل نخاله های بناها گریبان جامعه ما را گرفته است. بسیاری از کشورهای جهان، گام های مؤثری برای افزایش عمر مفید بناها برداشته اند و در مسیر حفظ انرژی و سرمایه های ملی و منابع زمین، توصیه های بسیاری دیده می شوند. ضرورت طولانی بودن عمر مفید بناها در کشور ما، یکی از مسائلی است که پس از ورود ایران به دوره تجدد، به دست فراموشی سپرده شده است. این در حالی است که ماندگاری معماری در جامعه سنتی ایران همواره مورد توجه بوده و رویکردهای این معماری، ضامن تداوم حیات بناها در طول زمان بوده اند. در این راستا، هدف مقاله حاضر، تبیین عوامل معمارانه مؤثر بر عمر مفید معماری سنتی است. از منظر روش تحقیق، این پژوهش از نوع کیفی و به روش نظریه زمینه ای است. در این پژوهش، رویه ای از جزء به کل و استقرایی متکی بر تجزیه و تحلیل داده ها حاکم است. از طریق گردآوری نظام مند داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای، مطالعات میدانی، مصاحبه با معماران سنتی و تحلیل استقرایی آن، دانشی درباره ماندگاری معماری سنتی به دست آمده و در قالب دستگاه نظری "عوامل مؤثر بر ماندگاری معماری سنتی فلات مرکزی ایران" بیان شده است. تداوم کالبد و تداوم کارکرد، دو اصل کلی برای ماندگاری معماری سنتی ایران هستند. در این میان، ملاحظات مربوط به مکان یابی و استقرار شهر یا بنا، مصالح، تکنیک ساخت و محافظت از بنا، تداوم کالبد معماری را سبب می شوند. از طرفی، بقای کالبد در گرو استفاده عملکردی مداوم از بنا است. اجتماع پذیری و انعطاف پذیری معماری سنتی، تداوم کارکرد آن را تضمین می کنند.
اثر موسیقی و اجرای آن در زیبایی شناسی پدیدارشناختی رومن اینگاردن
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۳
8 - 20
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی و توصیف رویکرد پدیدارشناسانه اینگاردن در خصوص هستی اثر موسیقی و اجرای آن، می پردازد. اینگاردن معتقد است که اثر موسیقی، وضعیت وجودی خاصی دارد و همواره از اجرایش مجزا باقی می ماند. اینگاردن در زیبایی شناسی پدیدارشناختی خود و با طرح قصدی بودن ابژه موسیقی، نشان می دهد که آهنگسازی، تنها فرایند سازنده اثر نیست و اجرا و شنیدن نیز در این فرایند دست اندرکار هستند. براساس دیدگاه وی، اثر موسیقی کاملاً تعیّن یافته و خودآیین نیست و وجود آن، به کنش های قصدی خالق و مخاطب اثر بستگی دارد. نظریه های متعددی همچون نظریه ساده انگارانه اثر به مثابه اجرا، روانشناسی گرایی و اثبات گرایی منطقی، نسبت اثر و اجرای آن را مورد بررسی قرار می دهند. اما از منظر اینگاردن، در نهایت، این نظریه ها نسبت اثر و اجرای آن را به چیزی فرو می کاهند که نمی تواند گویای ماهیت وجودی اثر موسیقی باشد. در این مقاله با تکیه بر روش پدیدارشناختی اینگاردن، تمرکز خود را بر وجوه وجودی اثر موسیقی و نسبت اثر موسیقی با اجرای آن قرار می دهیم تا نشان دهیم از منظر اینگاردن، اثر موسیقی نه وجود صرفاً فیزیکی دارد و نه ایدئال؛ بلکه وضعیت وجودی اثر، موسیقی دگرآیین و کاملاً قصدی است. به بیان پدیدارشناسانه، از میان تجربه های خود ما از اجراهاست که اثر به ما داده می شود و این خود ما هستیم که به واسطه تجربه هایی که از اجراهای یک اثر موسیقی به دست می آوریم، هویت و هستی اثر را مشخص می کنیم.
پژواک های منقطع: پاسخی به اثر «درد» از مارگاریت دوراس»
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵
111 - 114
حوزههای تخصصی:
تجلی رنج انسان مدرن در آثار نقاشی اتودیکس با تکیه بر آرای نیچه
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵
178 - 181
حوزههای تخصصی:
آن تصاویر پارودیک: نگاهی اجمالی به هنر معاصر چین
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶
45 - 56
حوزههای تخصصی:
بررسی آسبادهای شرق ایران به عنوان نماد معماری پایدار
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
119-130
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به بحران های زیست- محیطی که در چند دهه اخیر با آن ها روبه رو هستیم وشاید در آینده ای نه چندان دور به تهدیدات جدی تری تبدیل شوند ، بحث پایداری و توسعه پایدار در معماری و شهرسازی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته اند. متخصصین کشور ما نیز از این جریان دور نیستند و پژوهش های دانشگاهی بیانگر میزان اهمیت بحث معماری پایدار در بین جامعه ی علمی ایران است. آسباد ها از سازه های کهن این مرز و بوم هستند که نقشی اساسی در تامین معاش ساکنان بخشی از قسمت های شرقی ایران داشته اند و همچنین نمودی از ترکیب معماری سنتی با نیازهای زیست بوم و بهره گیری مناسب از انرژی های پاک به شمار می آیند. ضرورت پژوهش حاضر از آن جا ناشی می شود که در دهه های اخیر با توجه به مشکل تجدیدناپذیر بودن سوخت های فسیلی و همچنین بحران زیست محیطی ناشی از استفاده از این سوخت ها نیاز به استفاده از انرژی های پاک به شدت احساس می شود . به همین جهت معماری پایدار و سازه هایی که در این راستا عمل می کنند اهمیت ویژه ای می یابد. بنابراین شناخت سازه ای مثل آسباد که در جهت بهره وری از انرژِی پاک باد عمل می کند ضرورت می یابد. سوال پژوهش این است که مولفه ها و قواعد معماری پایدار تا چه اندازه در ساختار و عملکرد آسبادهای مناطق شرقی ایران رعایت شده اند ؟ هدف از نگارش این مقاله این است که با بازشناسی ساختار و اجزاء آسباد ها، آن ها را به عنوان نماد معماری پایدارایران معرفی کند. به طور کلی روش تحقیق در این پژوهش ازنوع توصیفی – تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای بوده است. به این صورت که پس از شناخت پیشینه و دسته بندی آسبادها ، کارکرد و اجزا آن ها بررسی شده و در نهایت به بررسی مولفه های مربوط به معماری پایدار که در این سازه ها به کاررفته اند پرداخته خواهد شد. سپس نتیجه گیری می شود که به جهت رعایت قواعد عمومی معماری پایدار مانند سازگاری با اقلیم ، بهره گیری از مصالح بوم آورد و صرفه جویی در استفاده از منابع انرژی ، این بناها می توانند به عنوان الگوی معماری پایدار در کشورمان معرفی شوند و پیشنهاد می شود که با به روزآوری سازوکار آسبادها قدمی جدید در مسیر معماری پایدار برداشته شود.
لوله های نوری راهکاری برای صرفه جویی در مصرف انرژی ساختمان ها
حوزههای تخصصی:
نور روز از اساسی ترین نیازهای جسمی و روانی انسان به شمار می رود. این عامل ضمن حفظ سلامتی شرایط مطلوب تری را برای افراد فراهم می سازد و می تواند باعث ایجاد آسایش و افزایش بازدهی شود. باتوجه به پتانسیل بسیار زیاد ایران در زمینه تابش نور خورشید متأسفانه تنها 0.2 درصد از این پتانسیل استفاده شده است بنابراین ضروری است که با معرفی تکنولوژی های جدید در این زمینه و تحقیقات بیشتر از این پتانسیل بسیار بیشتر استفاده شود. در این مقاله به معرفی لوله های نوری به عنوان راهکاری برای استفاده از انرژی رایگان خورشید و در نتیجه صرفه جویی در مصرف انرژی پرداخته شده است. همچنین با مرور منابع مختلف پیشرفت ها و نوآوری های این لوله ها نشان داده شده است. ابتدا لوله نوری تعریف شد سپس در مورد ساختار لوله ها و انواع سیستم های انتقال نور، انواع لوله های نوری و ویژگی های آن ها صحبت شده است. در انتها هم بین لوله های نوری و پنجره های نورگیر سقفی مقایسه ای انجام شد. لوله های نوری علاوه بر کاهش مصرف انرژی، به سلامت روحی و جسمی استفاده کنندگان نیز کمک کرده است. به دلیل مزایای زیاد این لوله ها در بهبود مصرف انرژی در ساختمان ها، این لوله ها در آینده جایگزین مناسبی نسبت به تأمین روشنایی مصنوعی خواهند بود.
بررسی تطبیقی مفهوم واژه «انتزاع» در هنر اسلامی و هنر غربی (براساس نظریات سنت گرایان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۹۷
79 - 92
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نظریه پرد ازان حوزه حکمت و هنر اسلامی نظیر «بورکهارت» هنر اسلامی را انتزاعی یا تجرید ی می د انند که با بیانی نماد ین، رموز الهی را د ر هنر شرقی بازتاب می د هد . از این رو هنر سنتی هنری قد سی با بیانی انتزاعی است که از بازنمایی فیگوراتیو و طبیعت نگاری می پرهیزد . از سوی د یگر، د ر اروپای قرن بیستم جنبشی د ر هنرهای تجسمی پاگرفت که «کاند ینسکی» مبد ع آن بود و د ر پی کشف امکانات بصری فارغ از د ایره د ید اری - روایی جهان واقعی تلاش می کرد . آن ها عقید ه د اشتند نقاشی باید همچون موسیقی خود ش را از بند میمه سیس Mimesis یا تقلید از طبیعت و روایت برهاند و صرفاً با اَشکال و رنگ، د ر مخاطب تأثیر کند . هرد و نگرش، د لایل و مبانی نظری خود را د ارند که با یکد یگر متفاوتند . د ر این تحقیق تلاش بر این است که بد انیم واژه «انتزاع» د ر هرد و د ید گاه د ارای چه مفهوم، کارکرد و ویژگی هایی است؟ مفاهیمی که سنت گرایان و هنرشناسان غربی از واژه «انتزاع» اتخاذ می کنند ، چیست و چه نسبتی باهم د ارند ؟روش پژوهش: این مقاله پژوهشی، بنیاد ی با روشی توصیفی-تحلیلی است که ابتد ا به شناخت د قیق واژه «انتزاع» می پردازد، سپس با بررسی ویژگی های هنر اسلامی نزد متفکران سنت گرا و نیز مفهوم واژه «انتزاع» نزد هنرشناسان غربی آشنا می شود . و در نهایت به تطبیق این د و مفهوم می پرد ازد .اهد اف پژوهش: این مقاله طرح بحثی هنرشناسی و سبک شناختی است که به حوزه نظری پژوهش هنر مربوط می شود و د ر امر توسعه بحث هایی د ر باب «چیستی هنر» مؤثر خواهد بود .نتیجه گیری: شباهت ها و تفاوت هایی د ر کاربرد از واژه «انتزاع» د ر هنر اسلامی و هنر غربی د ید ه می شود ؛ د ر هرد و هنرمند و مخاطب از جهان و ماد یات و عینیات جد ا می شوند . هر د و د ید گاه، چیزی را فراتر از آنچه ما می بینیم بر ما عرضه می کنند از این رو هنرمند ان برای این کار به رمز و راز و سمبل و نماد رو می آورند .
تبیین نقش خرده فروشی های موقت در کیفیت محیطی پیاده راه های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۹۹
91 - 104
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه شاهد گسترش مال ها و مگامال ها و مراکز خرید بزرگی هستیم که علی رغم هزینه های هنگفتی که ساخت این دست فضاها به شهر تحمیل می کند، در بسیاری موارد به دلیل شرایط اجتماعی، فرهنگی و... عملاً در جذب مخاطب موفق نبوده و از رونق چندانی برخوردار نیست. این در حالی است که بررسی کیفیت محیطی ناشی از وجود خرده فروشی موقت در فضاهای شهری و به خصوص فضای پیاده، پدیده ای است که امروزه از منظر اقتصادی و اجتماعی مورد بحث و بررسی زیادی قرار گرفته است. هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی استقرار خرده فروشی های موقت از نگاه ذی نفعان و ذی نفوذان در تغییرات کیفیت محیطی محورهای پیاده شهری است.روش پژوهش: این پژوهش با رویکردی کیفی و با بهره گیری از نظریه زمینه ای انجام شده است. بر این اساس، با استفاده از تکنیک مشاهده مستمر و با انجام 47 مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته با کاربران، رهگذران، کسبه دائمی خیابان، شاغلین خرده فروشی موقت، متخصصان و مدیران شهری در یکی از پیاده راه های شهری معروف در شهر تاریخی اصفهان در ایران، مجموعه ای از مضامین اولیه طی فرایند کدگذاری، بازگردآوری شده و از بطن آن ها مقولاتی استخراج گردید.نتیجه گیری: یافته های این مطالعه 33 کد محوری و هفت مقوله هسته ای در مطالعه خرده فروشی در قالب الگوی نظری بر مبنای نظریه گراندد تئوری ارائه کرده است. نتایج پژوهش به هفت مقوله هسته ای در قالب شبکه مضامین شامل تعاملات اجتماعی، سنخیت فعالیتی، تحرک اقتصادی خردمقیاس، ادراکات چندلایه، ترکیب بصری موزون، تناسب زیست محیطی و کنترل هدفمند در بررسی نقش خرده فروشی موقت در کیفیت فضاها و پیاده راه های شهری تأکید می کند.
ادراک معنوی گردشگر در گستره فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴
5 - 12
حوزههای تخصصی:
ادراک معنوی گردشگر از سفر در مسیر شناخت و جستجوی معنای زندگی، مقوله ای فرهنگی است که در ظرف فرهنگ پدیدار می شود و در نهایت نتیجه فرهنگی برای گردشگر به همراه خواهد داشت. فرهنگ نه به عنوان منبع، محصول و محل رجوع، بلکه خود ارزش تلقی می شود؛ ارزشی که فلسفه گردشگری، حرکت و ماهیت الهی انسانی را معنا بخشیده، دریافت های وی از عالم را تفسیر نموده و خلقت هستی را محقق می گرداند. در این تحقیق که به شیوه کیفی و مبتنی بر توصیف و تحلیل انجام گرفته است، ادراک معنوی گردشگر به عنوان یکی از مهم ترین مقوله های دریافت و فهم انسانی، در بستر فرهنگ مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاکی از این مطلب است که فرهنگ، زبان معنویت تلقی می شود، با معنویت عجین است و در بطن ادراک معنوی گردشگر از سفر رخ می نمایاند. شناخت عمیق تر به مفهوم فرهنگ در گردشگری نیازمند مفاهیمی است که این تأمل را محقق نماید. از سوی دیگر، گردشگری حرکت در اعماق فرهنگ است و در درون فرهنگ با درک گردشگر از خویشتن و هستی جریان می یابد. ماهیت معنوی و فرهنگی حرکت گردشگر، مبتنی بر مؤلفه های پیش فرض گردشگر، حقیقت باطنی، حقیقت ظاهری و کنش گردشگر در ظرف فرهنگی توصیف می شود، با فرهنگ پیوند خورده است و در نهایت منجر به ادراک معنوی می شود.
تأثیر جهانی شدن بر معماری مسکن شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۳
21 - 32
حوزههای تخصصی:
پدیده جهانی شدن، عمدتاً به پدیده ای اطلاق می شود که براساس آن فاصله میان کشورها کاهش می یابد و جوامع کمتر توسعه یافته وکوچکتر تحت تأثیر جوامع بزرگتر و پیشرفته تر قرار می گیرند. براساس تعاریف مختلف برخی این پدیده را مرتبط با انقلاب صنعتی و برخی مرتبط با انقلاب تکنولوژیک در حوزه ارتباطات می دانند. این پدیده تأثیر بسیاری بر الگوی شهرنشینی و تشکیل شهرهای بزرگ و سرعت انتقال تکنولوژی دارد و مانند سایر کشورها، بر کشور ما نیز تأثیر بسیاری داشته است. علاوه بر شهرها، معماری نیز به واسطه این پدیده دچار دگرگونی شده است. در این تحقیق مسکن شهری به لحاظ چند وجهی بودن مسکن و به دلیل فراوانی آن در نوع معماری مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر می رسد تا به حال رابطه میان این پدیده و مسکن شهری در ایران به طور کامل تبیین نشده است، پس مسئله پژوهش این است که با توجه به تأثیر عمیق این پدیده بر مسکن شهری در ایران، این ضرورت وجود دارد تا رابطه مسکن شهری و این پدیده به درستی تبیین شود و به تعبیری باید گفت بدون تبیین رابطه این پدیده با مسکن شهری، نمی توان به درستی راجع به مسکن شهری در ایران اظهار نظر کرد. هدف این تحقیق آن است تا تأثیرات و مسائل به وجود آمده ناشی از این پدیده را بر معماری مسکن شهری به طور دقیق تر مورد بررسی قرار دهیم. لذا با روش کیفی و مطالعه اسنادی بر وجوه این پدیده و با مروری بر نظریات و پژوهش های انجام شده در ایران، به تبیین مسائل و تأثیرات ناشی از این پدیده بر معماری مسکن شهری خواهیم پرداخت. نتایج پژوهش نشان می دهد معماری مسکن شهری چه در شکل بیرونی و چه در فضاهای داخلی شدیداً تحت تأثیر این پدیده قرار گرفته و منطبق بر سبک زندگی وارداتی و مدرن است.
بررسی مفهوم نامکانی در عکاسی ایران با نگاهی به آثار محمد غزالی و مهران مهاجر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۳
12 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نامکانی مفهومی است که نخستین بار توسط انسان شناس فرانسوی، «مارک اوژه» در سال ۱۹۹۲ مطرح شد. این پژوهش در پی بررسی این مفهوم در عکاسی معاصر ایران، با استفاده از نظریات «اوژه» است. در این فرآیند نخست به تشریح نامکانی و عوامل پیدایش آن و سپس به ویژگی های دوران سوپرمدرنیته پرداخته شده و با استفاده از آن توضیح داده میشود که چگونه نامکانی در این عصر ایجاد می گردد. همچنین در ادامه به رابطه نامکانی و عکاسی و اینکه چگونه نامکانی پس از مدرنیسمِ عکاسی، در آثار جریاناتی نظیر زمین نگاری نوین هویدا شد، پرداخته می شود. در ادامه آثار دو عکاس معاصر ایرانی، «محمد غزالی» و «مهران مهاجر» مطالعه شده و چگونگی نمود نامکانی در آثار این دو جستجو می شود. هدف: شناخت مفهوم نامکانی با استفاده از نظریات اوژه در آثار دو عکاس معاصر ایرانی محمد غزالی و مهران مهاجر است. روش پژوهش: منابع این پژوهش کتابخانه ای و روش ارائه آن توصیفی وتحلیلی است. یافته ها: شیوه های بازنمایی مهاجر و غزالی، بیانگر مؤلفه های نامکانی است و فضا در آثارشان، برملاکننده مناسبات جغرافیایی، انسان شناختی و جامعه شناختی است. دو عکاس برای بازنمایی فقدان هویت، تاریخ و رابطه در نامکان، به تمهیداتی چون مواجهه موقت به واسطه عکاسی اسنپ شاتی و اتفاق، بازنمایی مخدوش بودن هویت جمعی در ارتباط با عامل هویت ساز، جایگزینی ارتباط بین فرد و شیء به جای افراد با یکدیگر و همگانی کردن خلق اثر در راستای افراط در مرجعیت های فردی متوسل شدند. افزون بر این، مشخص شد که با به تصویر کشیدن امور جزیی مخدوش مستتر در امر کلی بنای تاریخی از مکان، نسبت با زمان حال، نامکان می سازد.
تدوین شاخص ها و طبقه بندی کاربردی مدل های آموزش آتلیه ای طراحی معماری
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
103-121
حوزههای تخصصی:
هر آموزش طراحی معماری محوری ترین موضوع آموزش معماری است. اگرچه آموزش طراحی در ایران پس از انقلاب فرهنگی اصطلاحا بومی سازی شده، ولیکن اساس آن منطبق بر ساختار آموزشی بوزار، باهاوس و سپس شیوه های متاخر اروپایی و آمریکایی است. ضعف اساتید و مراکز آموزش عالی در دانش و فهم مدل های مختلف آموزشی منجر به انطباق آموزش طراحی معماری بر اساس سرفصل های سیال، منعقد نشده و سلیقه محور شده است. هدف مقاله حاضر شناسایی، تدقیق و طبقه بندی موثرترین شیوه های آموزشی است و فرض بر آن است که چنین طبقه بندی با شفافیت لازم می تواند تا حدود زیادی ضعف آموزشی دروس طراحی معماری را کاهش دهد. سوال اصلی پژوهش آن است که چه شیوه هایی در این زمینه تدوین و تجربه شده است؛ ویژگی های هر یک چیست و چه عواملی در انتخاب هر روش موثر است؟ این تحقیق از انواع پژوهش های ترکیبی است؛ علاوه بر تبعیت از روش های اسنادی و تاریخی، متکی بر روش های تحلیلی- مقایسه ای بوده ولیکن تجربیات آموزشی محققین در جمع بندی نهایی، روش های کیفی را بر ساختار تحقیق حاکم می کند. دستاورد پژوهش حاضر شناسایی پنج الگوی آموزشی بر مبنای شناسایی معیارهای کلان متمایز کننده می باشد.
شناسایی و مقایسه میان الیافِ گیاهیِ غیر چوبی (کتان،شاهدانه،کنف و پنبه) با الیافِ کاغذهایِ نسخ خطی قرون 5، 7 الی 12 ه.ق متعلق به موزه ملی ملک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاغذهای تاریخی متشکل از الیاف گیاهان غیرچوبی هستند، الیافی که تنها در منابعی انگشت شمار به آنان اشاره شده است. این پژوهش بر آن است تا تنوع و بیشترین نوع الیاف گیاهی مورد استفاده در نمونه کاغذهای نسخ خطی قرون 5، 7 الی 12 ه.ق را از طریق تطبیق با نمونه گیاهان موجود بررسی کند. بنابراین با استناد به منابع کتابخانه ای در خصوص بیشترین گیاهان مورد استفاده در کاغذسازی، جمع آوری گیاهان غیر چوبی و بررسی الیاف آنان با مرفولوژی الیاف کاغذهای نسخ خطی موجود در موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک داده ها را گردآوری می نماید. این داده ها بر پایه روش های آزمایشگاهی و از طریق معرف میکرو شیمیایی و بررسی های میکروسکوپی نوری و پلاریزان بدست آمدند که در نهایت به توصیف، تحلیل و دسته بندی انواع الیافِ سازنده در نمونه کاغذهای این پژوهش منتهی شدند. نتایج مطالعات نشان دادند که الیاف گیاهی کتان، شاهدانه، کنف در دو دسته فیبرهای چوبی و پوستی از یکدیگر متمایزند اما این تفاوت پایدار نیست و گاهی از استاندارهای بیومتری الیاف تبعیت نمی کند و گاهاً شباهت هایی، به ویژه در میان الیاف پوستی شان مشاهده می گردد. در نمونه کاغذهای مطالعاتی نیز، عمده مواد تشکیل دهنده فیبرهای پوستی گیاهان کتان، شاهدانه و الیاف لینتِ میوه گیاه پنبه حضور دارند و نشانه ای از حضور الیاف کنف در میان کاغذهای این نسخ خطی نیست. در خمیر همه این کاغذها، فیبرهای چوبی و سلول های همراه به ندرت وجود دارند که کار شناسایی الیاف گیاهی را دشوار می سازند، اما حضورشان نقش موثری در امر شناسایی و تشخیص صحیح الیاف گیاهی دارد.
اثرات رفتار حرکتی دوربین به مثابه تجسمی از انسان در فیلم فرزندان بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژان لویی بودری در بحث از تکنولوژی سینما و قیاس آن با غار افلاطون، با تکیه بر نظریات روانکاوانه، نظریه آپاراتوس را مطرح می کند و معتقد است آپارتوس سینما با ایجاد حالتی خواب آلود، تماشاگر را در فضایی به مانند مرحله ی آیینه ای لکان قرار می دهد تا بیننده مجدداً هویت خود را باز یابد. اما مخالفان این نظریه معتقدند، آنچه که بودری مد نظر دارد نیازمند نگاه و مکاشفه ای از بیرون غار یا سینما است، چرا که تا انسان ها یا تماشاگران فیلم در مکانی محصور شده اند، چگونه می توانند بنیان های فنی آنچه که بر آن ها روا می رود را دریابند؟ وینسنس هدیگر از دیگر منتقدان، رویکردی ذیل عنوان فلسفه ی تکنولوژی را مناسب جهت بررسی «درک سینما به عنوان تکنولوژی» می داند. محلی که تکنولوژی «میل به مجسم نمودن انسان» دارد. اما تحلیل او نه خود تکنولوژی سینما، بلکه فیلم هایی با روایاتی از تکنولوژی را مد نظر قرار می دهد. بنابراین پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای به روشی توصیفی-تحلیلی، سعی دارد صرفاً تکنولوژی سینما را در نوع به کارگرفتن دوربین فیلمبرداری در فیلم فرزندان بشر بررسی کند، تا نشان دهد چگونه ابزار می تواند هویتی مستقل و انسان گونه فارغ از محتوای فیلم و آپاراتوس داشته باشد تا تماشاگر را درگیر بنیان های فنی و تکنولوژی سینما کند.