مقالات
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بحث و بررسی جایگاه انسان در نقاشی هایی که توسط نقاشان عجایب نگار ترسیم شده از دیدگاه روانشناسی می تواند دریچه ای به سوی بهتر شناختن روحیه و حالات نقاشان و همچنین مخاطبان زمان خود باشد .در پژوهش حاضر سعی بر آن شد تا به این مقوله در نقاشی های محمد سیاه قلم و هیرونیموس بوش که به دلیل ترسیم صور غریبه از جمله نقاشان عجایب نگار زمان خود دانسته شده اند، از دیدگاه زیگموند فروید پرداخته شود. هدف: بررسی جایگاه انسان از دید فروید در نقاشی های هیرونیموس بوش و محمد سیاه قلم روش پژوهش: روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای است. یافته ها: با استفاده از نظریه زیگموند فروید درخصوص غرایز مرگ و زندگی نتایجی در خصوص نقش و جایگاه انسان در این آثار حاصل شد. یکی از نقاشان عجایب نگار دنیای شرق را می توان استاد محمد سیاه قلم دانست و از نقاشان دنیای غرب نیز هیرونیموس بوش. ارزش زیبایی شناختی بالای آثار محمد سیاه قلم و هیرونیموس بوش و دیدگاه منتقدانه، زیرکانه و ظریف به موضوعات روزمره ریشه در افکار و رویکردهای مختلف این دو هنرمند دارد.
بررسی مفهوم نامکانی در عکاسی ایران با نگاهی به آثار محمد غزالی و مهران مهاجر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: نامکانی مفهومی است که نخستین بار توسط انسان شناس فرانسوی، «مارک اوژه» در سال ۱۹۹۲ مطرح شد. این پژوهش در پی بررسی این مفهوم در عکاسی معاصر ایران، با استفاده از نظریات «اوژه» است. در این فرآیند نخست به تشریح نامکانی و عوامل پیدایش آن و سپس به ویژگی های دوران سوپرمدرنیته پرداخته شده و با استفاده از آن توضیح داده میشود که چگونه نامکانی در این عصر ایجاد می گردد. همچنین در ادامه به رابطه نامکانی و عکاسی و اینکه چگونه نامکانی پس از مدرنیسمِ عکاسی، در آثار جریاناتی نظیر زمین نگاری نوین هویدا شد، پرداخته می شود. در ادامه آثار دو عکاس معاصر ایرانی، «محمد غزالی» و «مهران مهاجر» مطالعه شده و چگونگی نمود نامکانی در آثار این دو جستجو می شود. هدف: شناخت مفهوم نامکانی با استفاده از نظریات اوژه در آثار دو عکاس معاصر ایرانی محمد غزالی و مهران مهاجر است. روش پژوهش: منابع این پژوهش کتابخانه ای و روش ارائه آن توصیفی وتحلیلی است. یافته ها: شیوه های بازنمایی مهاجر و غزالی، بیانگر مؤلفه های نامکانی است و فضا در آثارشان، برملاکننده مناسبات جغرافیایی، انسان شناختی و جامعه شناختی است. دو عکاس برای بازنمایی فقدان هویت، تاریخ و رابطه در نامکان، به تمهیداتی چون مواجهه موقت به واسطه عکاسی اسنپ شاتی و اتفاق، بازنمایی مخدوش بودن هویت جمعی در ارتباط با عامل هویت ساز، جایگزینی ارتباط بین فرد و شیء به جای افراد با یکدیگر و همگانی کردن خلق اثر در راستای افراط در مرجعیت های فردی متوسل شدند. افزون بر این، مشخص شد که با به تصویر کشیدن امور جزیی مخدوش مستتر در امر کلی بنای تاریخی از مکان، نسبت با زمان حال، نامکان می سازد.
مطالعه تقابل عاشق مبتدی و عاشق منتهی در تمثیل آشنا شدن سلیم بغدادی با مجنون از خمسه نظامی و نگاره نسخه مصور ۸۳۵ هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: مطالعات نگارگری در ایران عمدتاً متمرکز بر وجه بصری آن ها بوده در حالی که پیوند میان نگارگری ایرانی، ادبیات فارسی و عرفان ایرانی-اسلامی امری غیر قابل انکار است و بدون در نظر گرفتن متن ادبی و عرفانی نگاره نمی توان به واقع گرا و یا عارفانه بودن آن رأی داد. بر این اساس مطالعه حاضر با تطبیق تمثیل نگاره «آشنا شدن سلیم بغدادی با مجنون» از نسخه مصور ۸۳۵ ه.ق بر بنیان کتاب سوانح العشاق احمد غزالی به موضوع تقابل عاشق مبتدی و عاشق منتهی می پردازد. دلیل تطبیق نگاره خمسه نظامی با کتاب سوانح العشاق، نزدیکی دوره زمانی نظامی به زمان زندگی احمد غزالی و آراء جامع غزالی در باب عشق الهی و همچنین همسویی اندیشه نظامی با احمد غزالی در باب عشق الهی است. چیستی تأویل تمثیل نگاره مذکور بر مبنای عرفان اسلامی و نیز مفاهیم عارفانه مورد اشاره این تمثیل از جمله پرسش هایی است که در این مطالعه به آن پاسخ داده می شود. هدف: مطالعه حاضر با هدف تأویل تمثیل آشنا شدن سلیم بغدادی با مجنون از خمسه نظامی بر مبنای عرفان اسلامی بخصوص آراء احمد غزالی در کتاب سوانح العشاق و بررسی چگونگی بازتاب آن در نگاره نسخه مصور ۸۳۵ ه.ق انجام شده است. روش پژوهش: مطالعه به روش تحلیلی-تفسیری انجام یافته و اطلاعات تحقیق به روش کتابخانه ای جمع آوری گردیده است. یافته های پژوهش: اولاً رسیدن به این رای است که نگاره مذکور وجهی عارفانه داشته و در نظر گرفتن آن در شمار نگاره های واقع گرا صرف امری نادرست است و در گام بعدی تمثیل مورد اشاره این نگاره از خمسه نظامی بر بنیان آراء احمد غزالی تأویل گردیده و تفاوت احوال و صفات عاشق در بدایت و نهایت عشق بیان گردیده است.
مطالعه تزئینات «درِ چوبی» بقعه چهارپادشاهان لاهیجان موجود در موزه ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: درِ چوبی بقعه چهار پادشاهان لاهیجان یکی از آثار منبت کاری موجود در موزه ملی ایران است که به لحاظ قدمت و زیبایی و نیز کتیبه های به کار رفته در آن دارای ارزشی ویژه است. این در متعلق به دوره حکومت کیاییان است که همزمان با دوره صفوی در مناطق شمال کشور حکمرانی می کردند. از دوره کیائیان آثار هنری گران بهایی از جمله آثار چوبی با تکنیک منبت کاری به جای مانده است که یکی از آن ها بقعه چهارپادشاهان لاهیجان و از جمله در قدیمی این بقعه است. این پژوهش با پاسخ به سؤالات چیستی نقوش درِ بقعه گفته شده و نیز مضامین به کار رفته در آن به مسئله این تحقیق که شناخت مضامین و محتوی این اثر تاریخی ست، پاسخ می دهد. هدف: شناخت و آشنایی با هنر کیائیان در منطقه شمال ایران و آشنایی با عناصر بصری و معماری منطقه هدف این پژوهش است. روش پژوهش: پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و نگاه تاریخی به شیوه توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. یافته ها: در تزئینات درِ بقعه چهار پادشاهان، از نقوش گیاهی شامل اسلیمی و ختایی با ظرافت و تنوع چشم گیری استفاده شده است و همگی آن ها از نقوش رایج دوره صفوی ست. بیشترین خط استفاده شده در کتیبه ها خط ثلث است. همچنین مضامین کتیبه ها شامل دعا و شعر است. به طور کلی با بررسی ویژگی های این اثر می توان گفت، حکومت کیاییان مانند حاکمان هم عصر خود صفویان، اصول بصری نقوش را در حد کمال در نظر داشته اند.
بازشناخت دیوارنگاره های لایه چینی کاخ های صفوی اصفهان و بازآفرینی آن برای کاربردهای جدیدتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: لایه چینی گونه ای از هنر دیوارنگاری است که در برخی از آثار معماری دوره صفوی نمونه هایی از آن دیده شده است. این نمونه ها در کاخ های اصفهان از قبیل عالی قاپو، چهل ستون و هشت بهشت هم اکنون هم وجود دارند. مقاله حاضر، ضمن بازشناخت این هنر، روش های اجرایی و کاربردها، در پی کارآزمایی آن در عرصه های تزیینی و کاربردی جدید است. بدین منظور به سؤال چرایی کاربرد این هنر در عرصه های جدیدتر و چگونگی انجام برخی از نمونه های آن پاسخ داده می شود. هدف: بازآفرینی هنرهای کهن ایرانی به ویژه لایه چینی در عرصه های نو به منظور گسترش دامنه تولیدات هنرهای دستی ایران، از اهداف این پژوهش است. روش پژوهش: پژوهش حاضر که به صورت کیفی ارائه شده به شیوه توصیف تحلیل با تکیه بر مطالعات میدانی چون عکس برداری، مصاحبه حضوری و منابع کتابخانه ای یافته های خود را بیان کرده است. یافته ها: لایه چینی که در گذشته در کنار تزیینات دیگر از جمله کشته بری، آیینه کاری، نقاشی و گچ بری در دیوارنگاری کاربرد داشته در حال حاضر در عرصه ای جدید چون دکوراسیون داخلی و تابلوهای تزیینی به کار گرفته شده است. این روش اجرایی به منظور بازآفرینی و استمرار فرهنگ بصری ایرانی با در نظرگیری شأن نقوش و کاربرد آن ها در جایگاه خود در عرصه های تازه تر ادامه یافته است. کاربرد جدیدتر آن که به وسیله نگارندگان نمونه سازی شده؛ ساخت بسته ها و جعبه های تزیینی نفیس و مانند آن است.
تحلیل دیداری (بصری) نقوش آثار سفالی تَل باکون و استفاده از آن ها در طراحی پارچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: در رصد سفالینه های پیشاتاریخی تل باکون، پژوهش گران همواره بر مطالعات نظری این هنر بومی تمرکز داشته اند، لیک جنبه کاربردی و کارآفرینانه آن غالباً مورد غفلت واقع شده است. از مهم ترین کانون های سفال گری ایران، منطقه باکون و تل(تپه) معروف آن می باشد. ارزش های هنری و زیباشناختی سفال های تل باکون، یکی از وجوه بالقوه و ظرفیت قابل توجه این آثار در کاربردی کردن این ارزش ها و بهره گیری از آن ها در نقش پردازی هنرها و حرفه های امروزی هم چون طراحی پارچه است. از این رهگذر طرح ها و نقش های سفال تل باکون به واسطه قابلیت های دیداری برجسته و نهفته در خود، برای حضور و بازطراحی مجدد بر زمینه پارچه که خود یکی از دیرینه ترین هنرهای بومی و سنتی است، انتخاب گردیده است. بر این مبنا پرسش اصلی پژوهش این است که انواع نقوش ترسیمی بر بدنه سفال های تل باکون کدام است و چگونه می توان از آن ها در طراحی پارچه استفاده کرد؟ هدف : آشنایی بیش تر با نقوش سفال و بررسی تخصصی این نقوش در زمینه های کاربردی دیگر، هدف اصلی این پژوهش است. روش پژوهش: این تحقیق از نوع پژوهش های کیفی و کاربردی است و روش تحقیق توصیفی -تحلیلی است. شیوه گردآوری داده ها نیز از نوع کتابخانه ای است. یافته ها: برخی از یافته های تحقیق عبارت است از: نقوش سفال تل باکون تماماً دارای فرم انتزاع و خلاصه شده به کمینه ترین شکل ممکن است که به دو صورت اشکال عادی و غیرعادی(اغراق آمیز) دیده می شوند. هم چنین این نقوش به چهار طبقه گیاهی، جانوری شامل حیوانات، پرندگان، خزندگان، حشرات و ماکیان(ماهی)، انسانی و اشکال هندسی، تقسیم بندی می گردند. چه این که هنرمند سفال گر، دست ساخته خویش را علاوه بر نقوش کمینه، با دو الی سه رنگ محدود(اُخرایی، سیاه و قهوه ای)، آراسته نموده است.