مطالب مرتبط با کلیدواژه

ابژه قصدی


۱.

نسبت طرح واره سازی و انضمامی سازی در زیبایی شناسی پدیدارشناختی اینگاردن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زیبایی شناسی پدیدارشناختی اثرموسیقایی ابژه قصدی انضمامی سازی طرح واره سازی نقاط عدم تعین ناتمام بودگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۶ تعداد دانلود : ۴۳۲
رومن اینگاردن یکی از برجسته ترین نمایندگان زیبایی شناسی پدیدارشناختی است. اینگاردن بنیان پدیدارشناسی خود را بر زیبایی شناسی استوار می کند. او برای اثر هنری موجودیتی متفاوت قائل است. آثار هنری به باور او ابژه هایی متعین و خودآیین نیستند و برای هستی یافتن به کنش های قصدی خالق و مخاطبانشان وابسته اند. اثرهنری "ابژه قصدی بین الاذهانی" به حساب می آید و اثر موسیقایی یکی از بهترین مصادیق ابژه قصدی محسوب می شود. در این مقاله از رهگذر بررسی دو مفهوم اساسی طرح واره سازی و انضمامی سازی، گام به گام نشان خواهیم داد که در نظر اینگاردن این ابژه قصدی ساختاری طرح واره و ناتمام دارد که با امکان انضمامیت یافتن به ابژه زیباشناختی مبدل می شود. اثر هنری ساختار معناشناختی بسته ای نیست که به دست مخاطب آشکارگردد، بلکه موجودیتی گشوده است که معنای آن از میان انضمامیت یابی های متنوع بر می آید. بدین سان، اینگاردن با طرح این تمایزات هستی شناسانه، اثر هنری را به موجودیتی همواره زنده و نوشونده تبدیل می کند.
۲.

اثر موسیقی و اجرای آن در زیبایی شناسی پدیدارشناختی رومن اینگاردن

کلیدواژه‌ها: اثر موسیقی ابژه قصدی اجرا خودآیین دگرآیین ابژه فیزیکی ابژه ایدئال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۱۳۳
این مقاله به بررسی و توصیف رویکرد پدیدارشناسانه اینگاردن در خصوص هستی اثر موسیقی و اجرای آن، می پردازد. اینگاردن معتقد است که اثر موسیقی، وضعیت وجودی خاصی دارد و همواره از اجرایش مجزا باقی می ماند. اینگاردن در زیبایی شناسی پدیدارشناختی خود و با طرح قصدی بودن ابژه موسیقی، نشان می دهد که آهنگسازی، تنها فرایند سازنده اثر نیست و اجرا و شنیدن نیز در این فرایند دست اندرکار هستند. براساس دیدگاه وی، اثر موسیقی کاملاً تعیّن یافته و خودآیین نیست و وجود آن، به کنش های قصدی خالق و مخاطب اثر بستگی دارد. نظریه های متعددی همچون نظریه ساده انگارانه اثر به مثابه اجرا، روانشناسی گرایی و اثبات گرایی منطقی، نسبت اثر و اجرای آن را مورد بررسی قرار می دهند. اما از منظر اینگاردن، در نهایت، این نظریه ها نسبت اثر و اجرای آن را به چیزی فرو می کاهند که نمی تواند گویای ماهیت وجودی اثر موسیقی باشد. در این مقاله با تکیه بر روش پدیدارشناختی اینگاردن، تمرکز خود را بر وجوه وجودی اثر موسیقی و نسبت اثر موسیقی با اجرای آن قرار می دهیم تا نشان دهیم از منظر اینگاردن، اثر موسیقی نه وجود صرفاً فیزیکی دارد و نه ایدئال؛ بلکه وضعیت وجودی اثر، موسیقی دگرآیین و کاملاً قصدی است. به بیان پدیدارشناسانه، از میان تجربه های خود ما از اجراهاست که اثر به ما داده می شود و این خود ما هستیم که به واسطه تجربه هایی که از اجراهای یک اثر موسیقی به دست می آوریم، هویت و هستی اثر را مشخص می کنیم.