فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۹۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط اشتیاق به فعالیت و هویت ورزشی با پاسخ های روانشناختی به آسیب ورزشی در کاراته کاهای نخبه بود. آزمودنی های تحقیق را 190 کاراته کای نخبه استان آذربایجان شرقی تشکیل می دادند که از طریق نمونه گیری در دسترس از میان باشگاه های مختلف انتخاب شده و پرسشنامه های شور و اشتیاق، هویت ورزشی و سیاهه ورزشی درد را تکمیل کردند. جهت تجزیه و تحلیل داده های تحقیق، از آزمون t مستقل و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0> α استفاده شد. نتایج نشان داد هویت ورزشی با هر دو اشتیاق سازگار و وسواسی رابطه معنی داری دارد ولی کاراته کاهای وسواسی هویت ورزشی بیشتری نسبت به کاراته کاهای سازگار داشتند. همچنین نتایج نشان داد ارتباط بین هویت ورزشی با پاسخ های روانشناختی به آسیب در کاراته کاهای سازگار و وسواسی معنی دار بود ولی این رابطه در کاراته کاهای وسواسی قوی تر بود. نتایج آزمون t نشان داد کاراته کاهای وسواسی بیشتر از پاسخ های روانشناختی شامل مقابله مستقیم، راهبردهای شناختی و فاجعه اما کاراته کاهای سازگار بیشتر از پاسخ های روانشناختی شامل دوری و آگاهی بدنی استفاده می کنند. در کل نتایج نشان می دهد کاراته کاهای وسواس از پاسخ های روانشناختی استفاده می کنند که ممکن است منجر به خطر افتادن سلامتی کاراته کا ها شود. این نتایج از رویکرد دوگانه اشتیاق والرند(2003) حمایت می کند.
بررسی میزان موفقیت ورزشی کاراته کاران ایران با تاکید بر خلاقیت فردی
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی میزان موفقیت ورزشی کاراته کاران ایران با تاکید بر خلاقیت فردی می باشد بررسی اینکه آیا نوع مشارکت اولیه در ورزش (تخصص اولیه و تنوع)، سن شروع ورزش و سطح عملکرد ورزشی می تواند خلاقیت را در ورزشکاران نخبه کاراته افزایش دهد یا خیر.مواد و روش هااین مطالعه مقطعی و توصیفی- تحلیلی در بین ورزشکاران کاراته تیم ملی و لیگ برتر (69 نفر) انجام شد. برای تعیین سطح عملکرد و نوع فعالیت بدنی افراد از مقیاس خلاقیت تورنس و پرسشنامه سابقه فردی استفاده شد. آزمون تفکر خلاق تورنس (TTCT) (1977) نشان داد که مولفه های روانی، انعطاف پذیری، اصالت و بسط، مهمترین فرآیندهای شناختی برای تعریف و ارزیابی خلاقیت هستند. شصت و نه ورزشکار کاراته (Mage = 24.05، SD = 1.42) به صورت در دسترس برای تکمیل پرسشنامه خلاقیت، نوع مشارکت و سابقه قهرمانی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها شامل آمار توصیفی و تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر دو طرفه (ANOVA) با استفاده از نرم افزار SPSS بود. بررسی آزمون تعقیبی با استفاده از مقایسه های اصلاح شده با بونفرونی زوجی انجام شد. همچنین سطح معنی داری 05/0 P= تعیین شد.یافته هانتایج حاصل از پژوهش نشان داد خلاقیت ورزشکاران در سطح رقابتی جهانی با تنوع بخشیدن به ورزش بهبود می یابد. با این حال، مسابقات محلی، خلاقیت ورزشکاران اولیه را که در ورزش خود تخصص داشتند، ارتقا داد. علاوه بر این، آغاز دوران ورزش باعث افزایش بسط و انعطاف پذیری، افزایش موفقیت در مقیاس جهانی و تأثیرگذاری بر خلاقیت شد. تنوع بخشی تفاوتی در مولفه های روانی و اصالت ایجاد نمی کند.نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان می دهد که نوع ورزش انجام شده و سن شروع ورزش می تواند بر خلاقیت ورزشکاران کاراته تأثیر مثبت بگذارد.
تأثیر سبک اسنادی و راهبرد تفکر در توسعه مشارکت ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
63 - 78
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر سبک اسنادی و راهبرد تفکر در توسعه مشارکت ورزشی طراحی و اجرا گردید. روش تحقیق حاضر پیمایشی بود. تحقیق حاضر از جمله تحقیقات کاربردی بود که به صورت میدانی انجام گردید. جامعه آماری شامل کارمندانی ورزشکار ادارات ورزش و جوانان استان آذربایجان شرقی بود. این افراد شامل کارمندانی بودند که به طور منظم به ورزش می پرداختند. با توجه به اینکه تعداد این افراد نامشخص بود از روش حجم نمونه کوکران در شرایط نامشخص بودن حجم جامعه استفاده گردید. به صورتی که بر اساس این روش تعداد 384 نفر به عنوان نمونه مشخص شدند. ابزار تحقیق حاضر پرسشنامه استاندارد بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده های تحقیق حاضر از روش معادلات ساختاری استفاده گردید. کلیه روند تجزیه و تحلیل داده های تحقیق در نرم افزارهای SPSS و PLS انجام گرفت. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که سبک اسنادی (541/0) و راهبرد تفکر (454/0) بر مشارکت ورزشی تأثیرگذار است. به عبارتی سبک اسنادی و راهبرد تفکر به واسطه کارکردهای خود در مسائل نگرشی و فکری می تواند ضمن ایجاد رفتارهای پایدار باعث افزایش سطح مشارکت ورزشی افراد گردد.
تحلیل نقش سلامت روان در رابطه با اضطراب سلامتی و عملکرد ورزشی مربیان زن استان قم در برابر همه گیری بیماری کووید- 19
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف این مطالعه با هدف تحلیل نقش سلامت روان در رابطه با اضطراب سلامتی و عملکرد ورزشی مربیان زن استان قم در برابر همه گیری بیماری کووید- 19 انجام شد.مواد و روش هاروش پژوهش همبستگی بود و جامعه آماری آن را کلیه مربیان ورزشی زن شهر قم تشکیل دادند. از بین این افراد نمونه ای به حجم 150 نفر طبق فرمول میرز و همکاران (2006) با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد و با استفاده از پرسشنامه های سلامت عمومی (1979)، اضطراب سلامت (2002)، ارزیابی عملکرد مربیان (1392) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از روش های آماری تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری از طریق نرم افزار SPSS-26 و Smart PLS تجزیه و تحلیل شدند. یافته هانتایج پژوهش حاضر نشان داد که میزان سلامت روان، اضطراب سلامتی و عملکرد ورزشی مربیان زن استان قم حد انتظار است. نتایج ضریب همبستگی نشان داد که بین ابعاد سلامت روان با همه ابعاد اضطراب سلامتی رابطه مثبت و معنی دار و با ابعاد عملکرد ورزشی رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. همچنین بین ابعاد اضطراب سلامتی و ابعاد عملکرد ورزشی رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که مدل تحقیق دارای برازش کامل می باشد و اضطراب سلامتی در رابطه بین سلامت روان و عملکرد ورزشی نقش میانجی دارد.نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر نشان داد که اضطراب سلامتی بر سلامت روان و عملکرد ورزشی مربیان زن استان قم تاثیر دارند.
تاثیر خستگی ذهنی بر رفتار خیرگی و تصمیم گیری در ضربه ی تاس فورهند بدمینتون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
125 - 144
حوزههای تخصصی:
اهداف: خستگی ذهنی که ناشی از انجام فعالیت شناختی سخت تعریف می شود می تواند جستجوی بینایی، سرعت حرکت یا انتخاب های تاکتیکی در ورزش را مختل کند بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر خستگی ذهنی بر رفتارخیرگی و تصمیم گیری در ضربه ی تاس فورهند بدمینتون بود. مواد و روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی که در دو زمان پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. بدین منظور تعداد 36 دانشچو (سن:20-35، جنسیت: مؤنث) از دانشگاه الزهرا (س) به صورت در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به طور تصادفی در دو گروه خستگی ذهنی و گروه کنترل قرار گرفتند. در مرحله پیش آزمون، فیلم آزمون 20 ضربه تاس فورهند بدمینتون که در لحظه برخورد توپ با راکت قطع شده بود، نمایش داده شد. شرکت کنندگان جهت حرکت شاتل را در حالی که عینک ردیابی چشم زده بودند، تصمیم گیری می کردند. 48 ساعت پس از مرحله پیش آزمون، شرکت کنندگان پرسشنامه ی مقیاس آنالوگ بینایی را برای سنجش میزان خستگی ذهنی قبل و بعد از اجرای 60 دقیقه آزمون استروپ پر کردند. گروه کنترل در این زمان تکلیفی را انجام نداد سپس پس آزمونی مطابق مراحل پیش آزمون انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد خستگی ذهنی منجر به افزایش تعداد تثبیت ها و کاهش مدت زمان آن شد و دقت تصمیم گیری کاهش و زمان آن افزایش یافت.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که خستگی ذهنی دقت و سرعت تصمیم گیری را در بدمینتون مختل می کند. این اختلالات احتمالاً به تغییر در رفتار جستجوی بینایی مربوط می شود.
ویژگی ها و مهارت های روانشناختی بانوان نخبه کاراته در سه مرحله ی شروع، رشد و تسلط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
79 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین ویژگی ها و مهارت های روانشناختی بانوان تیم ملی کاراته ایران در سه مرحله ی شروع نخبگی ، توسعه نخبگی و تسلط در نخبگی می-باشد. پژوهش حاضر از نوع مطالعات ترکیبی (کیفی-کمی) بود است . در این پژوهش جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه، شرکت در کارگاه و همچنین ارائه چک لیست اولویت بندی ویزگی ها و مهارت های روانی بود که با مصاحبه از ورزشکاران نخبه در مرحله شروع نخبگی توسط مادران ودر مرحله توسعه و تسلط نخبگی توسط خود ورزشکاران نخبه تکمیل گردید. برای تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها از تحلیل داده های تماتیک (موضوعی) استفاده شد. همچنین نمونه گیری این پژوهش تا رسیدن به مرحله اشباع نظری ادامه یافت که در این پژوهش 22 نفر از ورزشکاران تیم ملی کاراته بانوان شرکت داشتند که در سه گروه تقسیم بندی شدند. این سه گروه شامل گروه اول مرحله شروع نخبگی شامل 10 نفر از مادران و دختران ،گروه دوم شش نفر از ورزشکاران درسطح توسعه نخبگی ، گروه سوم شش نفر از ورزشکاران نخبه در سطح تسلط نخبگی بودند. نتایج حاصل از تحلیل تماتیک مصاحبه های مربوط به گروه شروع بیانگر دستیابی به مضمون اصلی «ایجاد پایه ای از ویژگی های روانی» است. همچنین در گروه دوم (توسعه نخبگی )نتایج حاصل از مصاحبه ها بیانگر دستیابی به مضمون اصلی «توسعه اولیه مهارت ها و ویژگی های روانشناختی عملکرد» بود است . نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه-های مربوط به گروه تسلط نیز بیانگر دستیابی به مضمون اصلی «توسعه و اصلاح مهارت های روانی متمرکز برعملکرد » بوده است .
آیا مهارت های ادراکی-حرکتی دختران 7- 8 ساله توانایی پیش بینی وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده را دارند؟
حوزههای تخصصی:
وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده ازجمله مهمترین عوامل محیطی است که در دوره های مختلف بر جنین، نوزاد و کودک تأثیر می گذارد. براین اساس هدف از تحقیق حاضر بررسی قابلیت پیش بینی وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده از انواع مهارت های ادراکی-حرکتی دختران 8-7 ساله بود. در این مطالعه پس رویدادی، 113 دختر 8-7 ساله در دو گروه با وضعیت اجتماعی- اقتصادی مناسب (55 نفر) و نامناسب (58 نفر) بررسی شدند. از پرسشنامه سنجش وضعیت اجتماعی- اقتصادی، آزمون غربالگری Stay in Step، بخشی از آزمون برونینکس-اوزرتسکی و آزمون جستجوی بینایی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با تحلیل تشخیص در سطح معناداری 05/0 و نرم افزار 23 SPSS انجام شد. یافته های آماری نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های با وضعیت اجتماعی- اقتصادی مناسب و نامناسب در مهارت های حرکتی درشت (تمام متغیرها)، هماهنگی حرکتی دست و پا و چشم و دست، ظریف (فقط سکه) و مهارت های ادراکی-حرکتی فقط در آیتم های که عمدتاً مهارت های دشوارتر (با تعداد عوامل مخل زیاد= 64) را اندازه گیری می کردند، وجود دارد. مهارت های حرکتی درشت و هماهنگی حرکتی در دخترانی که وضعیت اجتماعی- اقتصادی نامناسبی داشتند با 93 درصد، مهارت های حرکتی ظریف و مهارت های ادارکی-حرکتی در دخترانی که وضعیت اجتماعی- اقتصادی مناسبی داشتند به ترتیب با 71 و 76 درصد قابلیت پیش بینی صحیح افراد را داشتند. مهارت های حرکتی درشت و هماهنگی حرکتی چشم و دست و دست و پا قابلیت پیش بینی بهتری برای کودکان با وضعیت اجتماعی-اقتصادی نامناسب داشت.
مقایسه سبک های پرخاشگری دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:پرخاشگری یکی از موضوع های مهم در جوانان به ویژه ورزشکارن و دانشجویان است. هدف این مطالعه مقایسه سبک های پرخاشگری ورزشی دانشجویان ورزشکار و دانشجویان غیرورزشکار است.
روش:این پژوهش یک مطالعه علّی-مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ مشغول به تحصیل بودند. به این منظور نمونه ای ۱۷۰ نفری (۶۴ پسر و ۱۰۶ دختر) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامهآنلاین سبک های پرخاشگری ورزشی (علوی زاده و همکاران، ۱۳۹۹) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t و تحلیل واریانس انجام شد.
یافته ها:نتایج نشان داد که بین نمره سبک های گوناگون تفاوت معنادری بین دانشجویان پسر و دختر (۰/۰۵>p) و ورزشکاران و غیرورزشکاران (۰/۰۵>p) وجود دارد.
نتیجه گیری:بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد بین پرخاشگری ورزشکاران و غیر ورزشکاران تفاوت معناداری وجود دارد.
رابطه بین خودناتوان سازی و ترومای دوران کودکی با نقش واسطه ای احساس گرفتاری در دانشجویان تربیت بدنی
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف این پژوهش با هدف تعیین برازش مدل معادلات ساختاری خودناتوان سازی بر اساس ترومای دوران کودکی با توجه به نقش میانجی احساس گرفتاری در دانشجویان تربیت بدنی انجام گردید. مواد و روش هاپژوهش بنیادین، کمی و توصیفی_همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه کلیه دانشجویان تربیتی بدنی دانشگاه آزاد قم که درسال 1402-1403 مشغول به تحصیل بودند. به منظور انجام این پژوهش، 200 به روش دردسترس انتخاب و به پرسش نامه های خودناتوان سازی جونز و رودوالت (SHS)، ترومای دوران کودکی برنستاین (CTQ)، احساس گرفتاری گیلبرت و الان(FTQ)، پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل ماتریس همبستگی و مدل یابی و با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و smartPLS نسخه 3 استفاده شد. یافته هانتایج نشان داد که شاخص های مدل پیشنهادی از برازش قابل قبول برخودار هستند و مسیرهای مدل مورد پذیرش قرار گرفت. طبق یافته ها ترومای دوران کودکی و احساس گرفتاری اثر مثبت و معنی داری بر خودناتوان سازی داشتند. همچنین ترومای دوران کودکی اثر مثبت و معنی داری بر احساس گرفتاری داشت. همچنین نقش میانجی احساس گرفتاری در سطح 95/0 درصد اطمینان مورد پذیرش قرار گرفت .نتیجه گیریبر اساس یافته های فوق می توان گفت ترومای دوران کودکی به شکل مستقیم و غیر مستقیم بر خودناتوان سازی دانشجویان تربیت بدنی موثر است.
ارتباط مرزهای روانی خانواده، اضطراب رقابتی و خودتنظیمی والدین با خودکارامدی ورزشی در ورزشکاران ورزش های انفرادی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین ارتباط مرزهای روانی خانواده، اضطراب رقابتی و خودتنظیمی والدین با خودکارامدی ورزشی در ورزشکاران ورزش های انفرادی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است و جامعه آماری را کلیه ورزشکاران ورزش های انفرادی شهر تهران در زمستان سال 1402 تشکیل دادند. تعداد 169 نفر به عنوان نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند که این تعداد نمونه براساس جدول مورگان تخمین زده شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه مرزهای روان شناختی خانواده (1400)، پرسشنامه اضطراب حالتی- رقابتی (CSAI-2) و مقیاس خودتنظیمی شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) و پرسشنامه خودکارامدی ورزشی کرل و همکاران (2007). روش های آماری مورد استفاده برای تحلیل داده ها شامل تحلیل رگرسیون چندگانه بااستفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 بود. نتایج نشان داد که خودکارامدی ورزشی توسط متغیرهای پیش بین شامل مرزهای روانی خانواده، اضطراب رقابتی و خودتنظیمی والدین در ورزشکاران ورزش های انفرادی قابل پیش بینی است و متغیرهای پیش بین مجموعاً به میزان 4/33 درصد از واریانس خودکارامدی ورزشی را در ورزشکاران تبیین کرده اند. نتایج نشان داد مرزهای روانی خانواده و راهبردهای مثبت خودتنظیمی توان پیش بینی خودکارامدی ورزشی را دارند و به ترتیب با ضریب 34/0 و 29/0 درصد خودکارامدی ورزشی را در ورزشکاران ورزش های انفرادی به صورت مثبت و معنادار پیش بینی کرده است. علاوه براین، اضطراب رقابتی و راهبردهای منفی خودتنظیمی به ترتیب با ضریب بتا 14/0- و 20/0- درصد خودکارامدی ورزشی را در ورزشکاران به صورت منفی پیش بینی کرده اند.
تاثیر میزان مشارکت در فعالیت های ورزشی اوقات فراغت بر توانمندی اجتماعی و رشد اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
1 - 14
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر میزان مشارکت در فعالیت های اوقات فراغتی مبتنی بر ورزش بر توانمندی اجتماعی و رشد اجتماعی دبیران مدارس طراحی و اجرا گردید. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و از روش علی و مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دبیران مدارس استان بوشهر تشکیل داد که تعداد دقیق و جامع ای از آنان دردسترس نبود. لذا بر اساس فرمول حجم نمونه کوکران تعداد 384 نفر به عنوان نمونه پژوهش مشخص شدند. پس از پخش و جمع آوری پرسشنامه های پژوهش تعداد 321 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر به خوشه ای تصادفی و با توجه به مناطق جغرافیایی استان بوشهر بود. ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر شامل سه پرسشنامه وضعیت اوقات فراغتی مبتنی بر ورزش کریمیان و همکاران (1392)، توانمندی اجتماعی مرل و همکاران (2011) و رشد اجتماعی الیس و ایتزمن (1990) بود. روش آماری مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل روش معادلات ساختاری بود. نتایج نشان داد که مشارکت در فعالیت های اوقات فراغتی مبتنی بر ورزش بر توانمندی اجتماعی تاثیری معنادار به میزان 498/0 دارد. نتایج نشان داد که مشارکت در فعالیت های اوقات فراغتی مبتنی بر ورزش بر رشد اجتماعی تاثیری معنادار به میزان 527/0 دارد.
تاثیر برنامه تمرین متوالی حافظه ای بر عملکرد حافظه کاری جوانان: بررسی نقش واسطه ای برتری جانبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
15 - 34
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه تمرین متوالی حافظه ای بر عملکرد حافظه کاری جوانان و بررسی نقش واسطه ای برتری جانبی انجام شد. نمونه آماری این پژوهش نیز شامل 60 زن جوان راست و چپ دست می باشند که بصورت در دسترس و براساس معیارهای ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در چهار گروه تقسیم شدند. تکالیف مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل تکلیف زمان عکس العمل زنجیره متناوب، مقیاس حافظه وکسلر نسخه سوم و آزمون حافظه کاری اِن بَک بود. آزمودنی های مورد مطالعه در پیش آزمون، آزمون اکتساب، آزمون یادداری فوری و 48 ساعت پس از آن در آزمون یادداری شرکت کردند. نتایج نشان داد بین عملکرد حافظه کاری در مرحله پیش آزمون با هر یک از مراحل اکتساب، یادداری فوری و یادداری تاخیری، بین عملکرد حافظه کاری در مرحله اکتساب با مراحل یادداری فوری و یادداری تاخیری، و بین عملکرد حافظه کاری در مرحله یادداری فوری با یادداری تاخیری تفاوت معنادار بود. مقایسه عملکرد حافظه کاری گروه ها نشان داد آزمودنی های گروه های آزمایشی چپ دست در مراحل اکتساب، یادداری فوری و یادداری تاخیری عملکرد حافظه کاری بهتری نسبت به آزمودنی های گروه های دیگر دارند. نتایج مطالعه حاضر نشان داد افراد راست و چپ برتر دارای عملکرد بهتری در حافظه کاری بودند، لذا پیشنهاد می شود مربیان جهت آموزش و همچنین بازتوانی عملکرد به مسئله برتری جانبی توجه ویژه ای داشته باشند.
مدل یابی تأثیر مکانیسم های بی قیدی اخلاقی بر گرایش به دوپینگ در ورزشکاران حرفه ای: نقش میانجی مطلوبیت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
145 - 156
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر مکانیسم های بی قیدی اخلاقی بر گرایش به دوپینگ در ورزشکاران حرفه ای با نقش میانجی مطلوبیت اجتماعی بود. مواد و روش ها: روش تحقیق حاضر توصیفی- همبستگی و از لحاظ هدف کاربردی بود که اطلاعات به صورت میدانی جمع آوری شد. جامعه آماری تحقیق، شامل تمامی ورزشکاران حرفه ای شهر شیراز بود که با توجه به حجم بالای جامعه آماری، تعداد 384 نفر از ورزشکاران حرفه ای رشته های مختلف ورزشی به عنوان نمونه در نظر گرفته شد و از روش نمونه گیری در دسترس استفاده گردید. اطلاعات برای تحقیق حاضر از طریق سه پرسشنامه مکانیسم های بی قیدی اخلاقی (رینگ و همکاران، 2018)، مطلوبیت اجتماعی (استوبر، 2001) و گرایش به دوپینگ (پتروزی، 2007) با آلفای کرونباخ 89/0 می باشد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از الگوهای معادلات ساختاری، در قالب نرم افزار PLS3 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مکانیزم های بی قیدی اخلاقی بر دو متغیر مطلوبیت اجتماعی و گرایش به دوپینگ اثر معنی داری دارد. همچنین این مکانیزم ها بصورت غیر مستقیم و به واسطه مطلوبیت اجتماعی می تواند بر گرایش به دوپینگ در ورزشکاران حرفه ای اثرگذار باشد. نتیجه گیری: بنابراین هرچه بی قیدی اخلاقی در ورزشکاران با روش هایی مانند عدم مسئولیت پذیری، توجیه کردن و اعتقاد به کسب ارزشهای بیرونی نظیر جام و مدال، به جای ارتقا و رشد شخصی در ورزش، رواج پیدا کند می تواند به افزایش مطلوبیت اجتماعی در بین ورزشکاران شود در نتیجه احتمال گرایش به دوپینگ را بیشتر می کند.
رابطه کرونا هراسی با میزان اضطراب افسرگی در افراد بهبودیافته از بیماری کرونا ویروس-19
منبع:
عصب روانشناسی بالینی ورزشی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
19 - 31
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:هراس، نگرانی اغراق آمیز، غیرمعقول، ثابت و بیش از حد نسبت به موقعیت ها و اشیاء است. در دوران همه گیری بیماری ویروس کرونا-۱۹ (کووید-۱۹) متاسفانه افراد زیادی درگیری این بیماری شدند و عده ای نیز درگذشتند؛ بسیاری از افراد بهبودیافته از کووید-۱۹ با مشکل های جسمی و روانشناختی زیادی درگیر می شوند؛ یکی از این مشکل ها هراس از کرونا است.هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط افسردگی، اضطراب و تنظیم هیجانی با هراس از ابتلا به کرونا در افراد بهبودیافته کووید-۱۹ در شهر تهران بود.
روش: پژوهش حاضر به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری، شامل افراد بهبودیافته از کووید-۱۹ در شهر تهران و در نیمه اول سال ۱۴۰۰ بود. نمونه به صورت نمونه گیری در دسترس تعداد ۱۲۵ انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های هراس از میکروب (علوی زاده و همکاران، ۱۳۹۹) تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۱) مقیاس افسردگی، اضطراب، استرسآنتونی و همکاران (۱۹۹۸) را تکمیل کردند و برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شده است.
یافته ها: نتایج نشان داد میان سه مؤلفه تنظیم شناختی هیجان (نشخوار فکری، تلقی فاجعه آمیز و دیدگاه گیری) و هراس از کرونا رابطه معنی داری به دست آمد. و سایر مولفه های آن (سرزنش خود، پذیرش شرایط، سرزنش دیگران، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت) معنی دار نبودند. بین دو متغیر نشخوار فکری و تلقی فاجعه آمیز و هراس از ابتلا به کرونا رابطه مثبت و با دیدگاه گیری و هراس از کرونا رابطه منفی وجود داشت. نتایج پژوهش بیانگر رابطه مثبت میان اضطراب و افسردگی با میزان هراس از کرونا بود.
نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش به متخصصان بهداشت روان پیشنهاد می شودباتوجه به نقش مهم و اساسی اضطراب، افسردگی و تنظیم هیجان در هراس از کرونا در افراد بهبودیافته از کرونا با آموزش مهارت های تنظیم هیجان به افراد بهبودیافته از کرونا احتمالاً سلامت روان این افراد را می توان بهبود داد.
تحلیل نقش نشاط معنوی در رابطه با استرس شغلی و عملکرد شغلی دبیران زن استان قم در برابر همه گیری بیماری کووید-19
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف این مطالعه با هدف تحلیل نقش نشاط معنوی در رابطه با استرس شغلی و عملکرد شغلی دبیران زن استان قم در برابر همه گیری بیماری کووید- 19 انجام شد. مواد و روش هاروش پژوهش همبستگی بود و جامعه آماری آن را کلیه دبیران زن شهر قم تشکیل دادند. از بین این افراد نمونه ای به حجم 150 نفر طبق فرمول میرز و همکاران (2006) با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد و با استفاده از پرسشنامه های استرس شغلی اسیپو (1987)، عملکرد شغلی (1970) و نشاط معنوی افروز (1395) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از روش های آماری تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری از طریق نرم افزار SPSS-26 و Smart PLS تجزیه و تحلیل شدند.یافته هانتایج پژوهش حاضر نشان داد که میزان نشاط معنوی، استرس شغلی و عملکرد شغلی دبیران زن استان قم حد انتظار است. همچنین بین نشاط معنوی و عملکرد شغلی با همه ابعاد استرس شغلی ارتباط منفی و معنی دار و بین نشاط معنوی و عملکرد شغلی ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که مدل تحقیق دارای برازش کامل می باشد و استرس شغلی در رابطه بین نشاط معنوی و عملکرد شغلی نقش میانجی دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که نشاط معنوی بر استرس شغلی و عملکرد شغلی دبیران زن استان قم تاثیر دارند.نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر نشان داد که نشاط معنوی بر استرس شغلی و عملکرد شغلی دبیران زن استان قم تاثیر دارند.
بررسی میزان رابطه خودباوری با سرمایه روانشناختی در ورزشکاران دانش آموز در دوره کرونا
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان همبستگی بین خودباوری و سرمایه روانشناختی ورزشکاران (دانش آموزانی با سابقه فعالیت ورزشی مداوم حداقل یک سال) در دوران کرونا بوده است. جامعه آماری این پژوهش 200 ورزشکار دانش آموز پسر می باشد که به شیوه تصادفی انتخاب و بین آنها دو پرسشنامه خودکارآمدی و سرمایه روانشناختی توزیع شد. داده ها توسط آزمون های همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و نرم افزار SPSS نسخه 24 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین سرمایه روانشناختی و خودباوری با 99 درصد اطمینان (01/0=α) و ضریب همبستگی 369/0 رابطه مثبت معنادار وجود دارد. خودباوری و زیرمولفه های سرمایه روانشناختی (خودکارامدی، امیدواری، تاب اوری و خوش بینی) در سطح معناداری (01/0=α) 99 درصد اطمینان بوده است و ضریب همبستگی هر کدام به ترتیب 196/0، 254/0، 20/0 و 571/0 می باشد. همچنین، میانگین سرمایه روانشناختی برابر با 63/108 و میانگین خودباوری 56/27 می باشد. همچنین در زیرمقیاس های سرمایه روانشناختی، 25/29(خودکارآمدی)، 54/27(امیدواری)، 78/26(خوش بینی) و 97/24(تاب آوری) از بیشترین به کمترین میانگین را دارا می باشند. با توجه به نتایج می توان استنباط کرد که رابطه مثبت بین آنها برقرار است و سرمایه روانشناختی و مقیاس های آن عامل مهمی برای خودباوری افراد در شرایط حاد استرس زا مانند زمان شیوع ویروس کووید 19 می باشد و هر چقدر سرمایه روانشناختی دانش آموزان ورزشکار قوی تر و پررنگ تر باشد، خودباوری بیشتری در آنها دیده می شود.
مقایسه سبک های مقابله، پرخاشگری و ذهن آگاهی در ورزشکاران رشته های رزمی با افراد عادی
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف:هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه سبک های مقابله، پرخاشگری و ذهن آگاهی در ورزشکاران رشته های رزمی با افراد عادی بود.مواد و روش ها:روش تحقیق علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه ورزشکاران رشته های رزمی شهر قم به همراه همتایان عادی شان در سال 1402 بود. نمونه آماری شامل 60 نفر (30 نفر ورزشکاران رزمی و 30 نفر افراد عادی) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه فرم کوتاه شده مقابله با موقعیت های استرس زا اندلر و پارکر (1990)، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری و مقیاس ذهن آگاهی فرایبورگ بودند. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد. یافته ها:یافته ها نشان داد که بین سبک های مقابله، پرخاشگری و ذهن آگاهی در ورزشکاران رشته های رزمی با افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد. میانگین مقابله اجتنابی و مقابله هیجان مدار ورزشکاران رشته های رزمی کمتر از افراد عادی است. میانگین مقابله مسئله مدار ورزشکاران رشته های رزمی بیشتر از افراد عادی است. میانگین پرخاشگری فیزیکی، پرخاشگری کلامی، خشم و خصومت ورزشکاران رشته های رزمی کمتر از افراد عادی است. میانگین ذهن آگاهی ورزشکاران رشته های رزمی بیشتر از افراد عادی است.نتیجه گیری:نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد نشان داد که بین سبک های مقابله (مقابله اجتنابی، مقابله مسئله مدار و مقابله هیجان مدار)، زیرمقیاس های پرخاشگری (فیزیکی، کلامی، خشم و خصومت) وذهن آگاهی در ورزشکاران رشته های رزمی با افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که میانگین مقابله اجتنابی و مقابله هیجان مدار ورزشکاران رشته های رزمی کمتر از افراد عادی است. میانگین مقابله مسئله مدارورزشکاران رشته های رزمی بیشتر از افراد عادی است. میانگین پرخاشگری فیزیکی، پرخاشگری کلامی، خشم و خصومت ورزشکاران رشته های رزمی کمتر از افراد عادی است. میانگین ذهن آگاهی ورزشکاران رشته های رزمی بیشتر از افراد عادی است.
مقایسه افسردگی و شناخت های فاجعه بار در بین نوجوانان ورزشکار و غیر ورزشکار
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه افسردگی و افکار فاجعه آمیز در بین نوجوانان ورزشکار و غیر ورزشکار بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علّی- مقایسه ای است و جامعه آماری در این پژوهش، دانش آموزان دبیرستان های شهرستان قدس استان تهران بود که با روش نمونه گیری تصادفی دومرحله ای، 797 نفر از آن ها انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، پرسش نامه افسردگی بک و پرسش نامه شناخت های فاجعه بار بود. نتایج آنالیز واریانس نشان داد که میزان افسردگی دختران بالاتر از پسران بود و در ارتباط با عامل ورزش، میزان افسردگی دانش آموزانی که فعالیت ورزشی منظم داشتند به طور معنا داری پایین تر از دانش آموزان غیر ورزشکار بود. برای مقایسه شناخت های فاجعه بار در بین دانش آموزان دختر و پسر ورزشکار و غیر ورزشکار، از آنالیز واریانس چند متغیره استفاده شد که نتایج نشان داد که پسران در هر سه عامل به طور معنی داری پایین تر از دختران بودند؛ بنابراین، به نظر می رسد ورزش می تواند راهکار مناسبی برای پیشگیری و درمان مشکلات جسمانی و روانی باشد.
طراحی الگوی دانش و شایستگی معلمان ورزش با بهزیستی روانشناختی دانش آموزان دختر ورزشکار مدارس مشهد
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف هدف از انجام این پژوهش طراحی الگوی دانش و شایستگی معلمان ورزش با بهزیستی روانشناختی دانش آموزان دختر ورزشکار مدارس مشهد بود. مواد و روش هاروش تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی بوده که مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری می باشد و به صورت میدانی اجرا شده است. جامعه آماری پ ژوهش را دانش آموزان دختر ورزشکار مقطع متوسطه دوم شهر مشهد (650=N) تشکیل دادند که با استفاده از فرمول کوکران از بین آنها تعداد 240 تن به شکل نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های دانش و شایستگی معلمان ورزش ساخته کیوناد و همکاران (2022) و بهزیستی روانشناختی ساخته ساساکی و همکاران (2020) استفاده شد. پایایی درونی پرسشنامه ها از طریق آزمون ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 74/0 و 80/0 به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و آزمون های آماری چولگی و کشیدگی، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر به روش حداقل مربعات جرئی در نرم افزارهای آماری SPSS و PLS استفاده گردید. یافته هانتایج نشان داد بین دانش و شایستگی معلمان ورزش با بهزیستی روانشناختی دانش آموزان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین مؤلفه های دانش حرفه ای و دانش بین فردی واجد شرایط پیش بینی بهزیستی روانشناختی دانش آموزان می باشند. از طرفی دیگر نتایج به دست آمده دانش و شایستگی معلمان تأثیر مثبت و معناداری بر بهزیستی روانشناختی دانش آموزان (467/11=T-Value، 273/0=β) دارد.نتیجه گیریدر نهایت می توان اذعان داشت که با افزایش سطح دانش و شایستگی معلمان ورزش در مدارس که با ارتقاء سطح عملکرد آنها همراه خواهد بود، می توان شرایط بهبود بهزیستی روانشناختی را در بین دانش آموزان فراهم نمود.
تأثیر بازی های رایانه ای مبتنی بر هوش مصنوعی بر مهارت های حرکتی درشت کودکان دارای اختلال حرکت
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی های رایانه ای مبتنی بر هوش مصنوعی بر مهارت های حرکتی درشت کودکان دارای اختلال حرکت بود. پژوهش حاضر از نظر هدف جز پژوهشهای کاربردی و بر حسب نوع گردآوری داده ها از طرحهای نیمه آزمایشی محسوب می شود. روش گردآوری اطلاعات در بحث مبانی نطری از روش کتابخانه ایی و در بخش میدانی استفاده از آزمون رشد مهارت های حرکتی درشت اولریخ می باشد. جامعه آماری این تحقیق را دانش آموزان مقطع ابتدایی (مقطع اول دبستان) شهرستان ابهر در سال تحصیلی 1402-1403 تشکیل دادند. با توجه به حجم وسیع جامعه مورد پژوهش برای انتخاب نمونه از روش نمونه های در دسترس استفاده شد و حضور شرکت کنندگان به صورت داوطلبانه بود. پس از انجام پیش آزمون با استفاده از چک لیستی که بر مبنای آزمون رشد حرکتی درشت اولریخ (2017) تهیه شده بود، 40 نفر که دارای تأخیر رشدی بودند انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده در 2 گروه 20 نفری (آزمایشی و کنترل) گزینش شدند. به منظور نرمال بودن داده ها از آزمون K-S استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بین میانگین نمرات مهارت های حرکتی درشت (جابجایی و دستکاری) آزمودنی ها بر حسب عضویت گروهی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0=P؛ 37/0=η2). استفاده از بازی های رایانه ای حرکتی باعث بهبود مهارت های حرکتی درشت در گروه آزمایشی شده است. بنابراین، می توان با طراحی برنامه متناسب رشدی- حرکتی و مناسب سازی محیط آموزش برای کودکان دارای اختلال حرکت، زمینه را برای رشد حرکات پایه که اساس رشد مهارت های ورزشی هستند را در کودکان دارای تأخیر حرکتی فراهم نمود.