رابطه بین خودناتوان سازی و ترومای دوران کودکی با نقش واسطه ای احساس گرفتاری در دانشجویان تربیت بدنی
حوزه های تخصصی:
مقدمه و اهداف این پژوهش با هدف تعیین برازش مدل معادلات ساختاری خودناتوان سازی بر اساس ترومای دوران کودکی با توجه به نقش میانجی احساس گرفتاری در دانشجویان تربیت بدنی انجام گردید. مواد و روش هاپژوهش بنیادین، کمی و توصیفی_همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه کلیه دانشجویان تربیتی بدنی دانشگاه آزاد قم که درسال 1402-1403 مشغول به تحصیل بودند. به منظور انجام این پژوهش، 200 به روش دردسترس انتخاب و به پرسش نامه های خودناتوان سازی جونز و رودوالت (SHS)، ترومای دوران کودکی برنستاین (CTQ)، احساس گرفتاری گیلبرت و الان(FTQ)، پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل ماتریس همبستگی و مدل یابی و با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و smartPLS نسخه 3 استفاده شد. یافته هانتایج نشان داد که شاخص های مدل پیشنهادی از برازش قابل قبول برخودار هستند و مسیرهای مدل مورد پذیرش قرار گرفت. طبق یافته ها ترومای دوران کودکی و احساس گرفتاری اثر مثبت و معنی داری بر خودناتوان سازی داشتند. همچنین ترومای دوران کودکی اثر مثبت و معنی داری بر احساس گرفتاری داشت. همچنین نقش میانجی احساس گرفتاری در سطح 95/0 درصد اطمینان مورد پذیرش قرار گرفت .نتیجه گیریبر اساس یافته های فوق می توان گفت ترومای دوران کودکی به شکل مستقیم و غیر مستقیم بر خودناتوان سازی دانشجویان تربیت بدنی موثر است.