معرفت سیاه کوهیان

معرفت سیاه کوهیان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۱ مورد.
۱.

بررسی تجویز فعالیت بدنی و مراقبت های ورزشی در بهبودیافتگان از کووید-۱۹(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کووید- 19 فعالیت بدنی مراقب های ورزشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳ تعداد دانلود : ۱۲۴
بیماری کووید 19 با طیف وسیعی از علایم بالینی و عوارض طولانی مدت همراه است. برای اکثر متخصصان فیزیولوژی ورزشی و پزشکی ورزشی این یک چالش جدید است که افراد بعد از بهبود از کووید 19 چگونه تحت تجویز و مراقبت های ورزشی قرار بگیرند و فعالیت های قبلی خود را ادامه دهند. هدف از این مطالعه، مروری بر فعالیت های بدنی مناسب برای بهبودیافتگان از عفونت کووید 19 بر اساس نوع مشکلاتی که طی بیماری بر آنها عارض شده، می باشد. برای انجام این مطالعه، روش بررسی مروری انتخاب و در سه مرحله انجام شده است. در مرحله نخست فعالیت بدنی در کووید، در مرحله دوم درگیری ارگان ها در کووید، و در مرحله سوم، تجویزات ورزشی در درگیری ارگان ها با جستجوی کلیدواژه های مناسب در پایگاه های معتبر علمی مانند Pubmed، ACSM، SID.ir و Science Direct جستجو شده، مطالب مرتبط با هدف از مقالات استخراج و گردآوری شدند و تحت آنالیز محتوا قرار گرفتند. بررسی اعضا پس از بهبود از عفونت کووید 19 برای بازگشت به فعالیت بدنی بسیار ضروری است. تجویزات فعالیت بدنی در بهبودیافتگان از کرونا از بیماری به بیمار دیگر، و عضوی به عضو دیگر، متفاوت است. انجام ورزش در شرایط کووید ملاحظاتی را می طلبد. سیستم قلب، تنفس، خون، گوارش و عضلانی-اسکلتی تحت تأثیر عفونت کووید 19 قرار می گیرند. از سویی ورزش بستگی به شدت آن، اثرات متفاوتی بر سیستم ایمنی می گذارد و سیستم ایمنی در بیماری کووید 19 دستخوش تغییراتی می شود. نوع، شدت و مدت ورزش یا فعالیت بدنی بر حسب بیمار و نشانه ها یا عوارضی که از کووید برای وی باقی مانده است، متفاوت است و آمادگی ارگان های گوناگون برای انجام فعالیت بدنی بایستی ارزیابی گردد.
۲.

The effect of special endurance training on the activity of some liver enzymes in inactive young men

کلیدواژه‌ها: Bruce test Aspartate Aminotransferase alkaline phosphatase inactive men

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹
Purpose: The activity of plasma liver enzymes is intensified under the influence of sports activities, which is affected by the duration, intensity, type and method of training. The purpose of this study was to investigate the effect of a special endurance training session on the activity of serum alkaline phosphatase and aspartate aminotransferase liver enzymes in inactive young men. Methods: In this semi-experimental study, 16 young inactive men were purposefully selected and examined in two groups (experimental and control). The experimental group performed Bruce's protocol after preliminary warm-up. Blood samples were collected before the test, immediately after the test, 24 hours and 48 hours after the test from both groups at the same time, and the amount of serum ALP (Alkaline Phosphatase) and AST (Aspartate Transaminase) enzymes were measured using an Auto analyzer. Statistical analysis of the data, independent T-test was used to compare the results of two groups and Bonferroni's post hoc test was used to determine the difference between different stages of sampling with a minimum significance level (P≥0.05). Results: The results of the independent T-test in the comparison between the groups showed that there is a significant difference between the two groups in the amount of ALP enzyme in the time intervals immediately after the activity (P≥0.020), but in the time intervals of 24 (P≥0.177) and 48 hours (P≥0.136), there is no significant difference between the two groups after the activity. The results of the independent T test did not show any significant changes in the amount of AST enzyme in any of the time intervals in the comparison between groups. Conclusion: Fatigue-inducing sports activity leads to an increase in the amount of enzymes, ALP, this increase can be a sign of damage to liver cells or heart muscle. Considering the role of recovery in liver damage, it seems that by considering enough rest time, it is possible to help improve the adaptation process while preventing the occurrence of muscle and liver damage
۳.

مقایسه تأثیر هشت هفته تمرین تداومی و تناوبی بر شاخص های سرمی محور هورمون رشد/فاکتور رشد شبه انسولین-1 و عملکرد هوازی مردان جوان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آمادگی هوازی عامل رشد شبه انسولینی-1 مردان جوان هورمون رشد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۶ تعداد دانلود : ۱۳۹
تحقیق حاضر به بررسی تأثیر 8 هفته تمرین تداومی و تناوبی شدید بر شاخص های سرمی محور GH/IGF-1 و عملکرد مردان جوان فعال می پردازد. در این مطالعه نیمه تجربی، 20 مرد جوان (18-25 ساله) انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه همگن تمرین تداومی (10= n) و HIIT (10= n) جایگزین شدند و در یک دوره تمرینی هشت هفته ای شرکت کردند. فعالیت اصلی گروه تمرین تداومی شامل 30 تا 50 دقیقه دویدن تداومی با شدت 50-70 درصد ضربان قلب ذخیره (HRR) بود. تمرینات گروه HIIT سه دوره با چهار تکرار و 15-30 ثانیه دویدن با شدت 85-95 درصد HRR در هر تکرار بود. خون گیری از تمام آزمودنی ها در سه مرحله پیش آزمون، بلافاصله پس از جلسه اول و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین انجام گرفت. بررسی ها نشان داد که پس از یک جلسه تمرین تداومی یا HIIT مقدار IGF-1 تام به طور معناداری در هر دو گروه کاهش یافته (0001/0=P، ، 63/21= 2،36 F)، درحالی که غلظت سرمی GH به طور معنا داری در هر دو گروه افزایش یافته است (04/0=P). افزون بر این پس از 8 هفته، هیچ یک از شیوه های تمرینی تغییری در غلظت IGF-1 تام ایجاد نکرد (78/0=P)؛ اما غلظت GH در هر دو گروه افزایش یافت (001/0=P). همچنین غلظت IGF-1 آزاد پس از 1 جلسه و 8 هفته تمرین در هر دو گروه به صورت معناداری افزایش یافت (001/0=P). در مقابل، ALS در آزمون مرحله سوم در هر دو گروه کاهش معنا داری داشته است (001/0=P) و مقادیر IGFBP3 در هیچ یک از دو گروه تغییر نکرد (64/0=P). همچنین افزایش VO 2max در هر دو گروه معنا دار بود (001/0=P)، ولی این افزایش در گروه HIIT بیشتر بود (032/0=P، 49/5= 1،17 F). نتیجه گیری: به نظر می رسد استفاده از هر دو شیوه تمرینی تداومی و تناوبی می تواند سازگاری های مثبتی در راستای بهبود استقامت قلبی-عروقی و تندرستی فرد ایجاد کند، ولی با در نظر گرفتن مواردی مثل افزایش IGF-1 آزاد و VO 2max، تمرینHIIT روش مناسب تری است.
۴.

Correlation between angiotensin converting enzyme gene polymorphism and endurance performance of novice adolescent wrestlers(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ACE adolescent wrestlers endurance performance Polymorphism Talent Identification

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۸۳
Background: Gene polymorphisms are related to athletic performance. Angiotensin converting enzyme gene polymorphism is essential in identifying talent and guiding adolescents to appropriate sports. Aim : The aim was to investigate the relationship between the angiotensin gene and endurance performance of novice adolescent wrestlers in Ardabil. Materials and Methods: Subjects were 15 Amateur adolescent wrestlers in Ardabil (age: 13.07±1.53 years, height: 164.60±10.68 cm, weight: 60.14±6.32 kg, BMI: 22.22±4.98 kg/m 2 ) with three-year wrestling. Chest and thigh muscle endurance, abdominal fat percentage and cardiovascular endurance, chest press, and squat muscle endurance were measured. ACE polymorphism was determined using tetra-ARMs polymerase chain reaction (PCR) and compared direct DNA sequencing in salivary samples. Chi-square and ANOVA were used to compare frequencies and their relationship with performance indicators. Results: ACE DD genotype frequency was higher in novice adolescent wrestlers, and there was a significant difference between ACE polymorphism frequency ( P =0.008). There was a significant difference between ACE genotype distribution with endurance performance of pectoral and triceps ( P =0.004) muscles, body composition ( P =0.0001), and Vo 2 max ( P =0.0001). There was a significant difference between body composition and Vo 2 max of Amateur adolescent wrestlers with ACE DD ( P =0.0001), ACE II ( P =0.0001), and between body composition and Vo 2 max with ACE II ( P =0.0001), ACE DD ( P =0.0001), and ACE ID ( P =0.0001). In body composition, ACE II was significantly higher compared to ACE DD ( P =0.0001) and compared to ACE ID ( P =0.0001). Also, in Vo 2 max, ACE II was significantly higher compared to ACE DD ( P =0.0001) and compared to ACE ID ( P =0.0001). Conclusion: Findings showed the superiority of ACE DD polymorphism and its relationship with the endurance performance of novice adolescent wrestlers in Ardabil. ACE DD polymorphism is probably essential in wrestler success. Other research with more subjects and other genes is important.
۵.

تدوین و به روز رسانی هنجار آمادگی جسمانی مردان و زنان 60-18 سال استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنجاریابی آمادگی جسمانی استان اردبیل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۴۳
هدف از انجام پژوهش حاضر، تدوین و به روز رسانی هنجار آمادگی جسمانی مردان و زنان 60-18 سال استان اردبیل بود. در این پژوهش، تعداد 400 مرد با میانگین سنی 07/29 سال و تعداد 400 زن با میانگین سنی 16/28 سال از 4 شهرستان استان اردبیل به شیوه خوشه ای و تصادفی انتخاب و به طبقات سنی مختلف تقسیم شدند. در پژوهش حاضر، شاخص توده بدن (BMI)، نسبت دور کمر به لگن (WHR)، درصد چربی، آمادگی قلبی- تنفسی، قدرت عضلانی ایزومتریک پنجه دست با نیروسنج دستی، استقامت عضلانی کمربند شانه با آزمون شنا، انعطاف پذیری و استقامت عضلانی شکم اندازه گیری شد. از آمار توصیفی برای دسته بندی داده ها، میانگین، انحراف معیار، حداقل و حداکثر متغیّرها مورد سنجش قرار گرفت و در قسمت آمار استنباطی هم برای توزیع نرمال بودن داده ها از آزمون کلموگروف-اسمیرنف و برای بررسی تفاو های بین گروهی از آزمون آماری T مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که میانگین استقامت قلبی- عروقی مردان 13/44 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه، و برای زنان هم 83/39 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه،درصد چربی مردان برابر با 29/14 و زنان 94/21، شاخص توده بدنی مردان 8/24 کیلوگرم بر مترمربع، زنان 2/24 کیلوگرم بر مترمربع، استقامت عضلانی شکم مردان برابر با 89/36 و زنان 20/28، انعطاف پذیری مردان 41/29 و انعطاف پذیری زنان 11/29 سانتی متر بود. با توجه به نتایج بدست آمده، وضعیت آمادگی جسمانی زنان و مردان استان اردبیل در شرایط مطلوبی هست که یافته های منتج از پژوهش حاضر می تواند به عنوان مرجعی برای پژوهش های آینده در حوزه سلامتی در سنین مختلف مورد استفاده قرار بگیرد.
۶.

Comparison the effect of three aerobic, resistance and combined (aerobic + resistance) training methods on serum levels of Irizin, Atherogenic Index of Plasma and some cardiovascular risk factors in Inactive Overweight Men

کلیدواژه‌ها: combined training resistance training Fat percentage Irisin AIP

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰
Purpose: The aim of this study was to compare the effect of eight weeks of aerobic, resistance and combination training on serum levels of irizin, atherogenic index of plasma (AIP) and some cardiovascular risk factors in inactive overweight men. Methods: In this quasi-experimental study, 32 inactive overweight men participated voluntarily and were randomly divided into 4 groups: aerobic training, resistance training, combination training and control. Serum levels of irizin, AIP and lipid profile of subjects were measured before and after eight weeks of exercise. Results : After eight weeks of exercise intervention, irizin levels increased significantly in all three experimental groups (P <0.05). Also, AIP decreased significantly in all three training groups (P <0.05). On the other hand, in examining the differences between groups, a significant difference was observed between the groups in AIP and irisin (P <0.05). Conclusion: The results of the present study showed that eight weeks of exercise training can possibly cause favorable changes in plasma irisin and biochemical parameters of the blood in overweight people. Also, combined training seems to have more favorable effects than other training methods.
۷.

تاثیر 3 ماه تمرین هوازی منظم بر بعضی عوامل مسیر میتوکندریایی آپوپتوزیس در بافت قلبی موش های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۱۰۶
زمینه و هدف: آپوپتوزیس در بافت پس میتوزی همچون قلب که قابلیت تکثیر سلولی ندارد، مهلک است؛ چرا که از دست رفتن کاردیومیوسیت ها جایگزین شدنی نیست. این در حالی است که تمرین ورزشی می تواند در کاهش آپوپتوزیس مؤثر باشد. هدف مطالعه حاضر تاثیر 3 ماه تمرین هوازی منظم بر بعضی عوامل مسیر میتوکندریایی آپوپتوزیس در بافت قلبی موش های نر ویستار بود. روش تحقیق: این تحقیق از نوع مطالعات کاربردی است که در قالب یک طرح تجربی با گروه کنترل به اجرا درآمد. تعداد 31 سر موش نر ویستار با میانگین وزنی 21/9± 80/173 گرم در سه گروه همگن کنترل سه ماهه (10 سر)، کنترل شش ماهه (10 سر) و تمرین هوازی (11 سر) تقسیم شدند. گروه تمرین هوازی به مدت 3 ماه در تمرینات ورزشی با شدت 75 الی 80 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی شرکت کردند. پس از اجرای پروتکل تمرینی، مراحل جراحی و استخراج بافت قلبی انجام شد و بیان ژن های Bax و Bcl-2 با استفاده از روش RT-PCR ارزیابی گردید. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 05/0>p استخراج گردید. یافته ها: بیان ژن Bcl-2 در گروه تمرین هوازی افزایش معنی دای در مقایسه با گروه کنترل شش ماهه پیدا کرد (001/0=p)؛ در حالی که بیان ژن Bax در گروه تمرین هوازی تغییر معنی داری در مقایسه با گروه کنترل شش ماهه نداشت (21/0=p). نتیجه گیری:تمرینات هوازی منظم می توانند در کنترل آپوپتوزیس میتوکندریایی بافت قلبی نقش داشته باشند.
۸.

تأثیر هشت هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل زعفران همراه با دو هفته بی تمرینی بر برخی شاخص های مرتبط با بیماری دیابت در زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آدیپونکتین تمرین هوازی دیابت نوع 2 رزیستین زعفران مقاومت به انسولین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۷ تعداد دانلود : ۳۸۵
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل زعفران همراه با دو هفته بی تمرینی بر برخی شاخص های مرتبط با بیماری دیابت در زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 بود. به این منظور 48 زن چاق دیابتی نوع 2 به صورت تصادفی به چهار گروه مساوی (تمرین، مکمل، مکمل+تمرین، دارونما) تقسیم شدند. گروه مکمل+تمرین و تمرین به مدت 8 هفته (3 جلسه در هفته، تمرین هوازی با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه) انجام دادند. دوز روزانه 400 میلی گرم پودر سرگل زعفران (یک بار در روز) به مدت دو ماه استفاده شد. دارونما، حاوی 400 میلی گرم آرد گندم بود. پس از 12ساعت ناشتایی خون گیری انجام گرفت. در ادامه متغیرهای آدیپونکتین، رزیستین، انسولین، گلوکز و HOMA-IR بررسی شدند. تجزیه وتحلیل داده با استفاده از آزمون شاپیرو-ویلک، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و تحلیل واریانس یک راهه با تست تعقیبی LSD انجام گرفت. نتایج نشان داد، در مرحله پس آزمون در متغیر آدیپونکتین، رزیستین، درصد چربی بدن، گلوکز، انسولین، HOMA-IR، (0001/0P<)، وزن (036/0P<) و   BMI(008/0P<) بین چهار گروه اختلاف معنا داری بود. همچنین در مرحله پس از دو هفته بی تمرینی در متغیر آدیپونکتین، درصد چربی بدن (0001/0P<)، رزیستین (001/0P<)، وزن (039/0P<)،  BMI (009/0P<)، گلوکز (002/0P<)، انسولین (002/0P<)،  HOMA-IR(002/0P<) بین چهار گروه اختلاف معنا داری داشت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد 8 هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل به تنهایی بر شاخص های مرتبط با بیماری دیابت نوع 2 اثر معنا داری دارد. با وجود این، مصرف مکمل همراه با تمرین هوازی بیشترین تأثیر را بر کنترل این شاخص ها دارد. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل زعفران همراه با دو هفته بی تمرینی بر برخی شاخص های مرتبط با بیماری دیابت در زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 بود. به این منظور 48 زن چاق دیابتی نوع 2 به صورت تصادفی به چهار گروه مساوی (تمرین، مکمل، مکمل+تمرین، دارونما) تقسیم شدند. گروه مکمل+تمرین و تمرین به مدت 8 هفته (3 جلسه در هفته، تمرین هوازی با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه) انجام دادند. دوز روزانه 400 میلی گرم پودر سرگل زعفران (یک بار در روز) به مدت دو ماه استفاده شد. دارونما، حاوی 400 میلی گرم آرد گندم بود. پس از 12ساعت ناشتایی خون گیری انجام گرفت. در ادامه متغیرهای آدیپونکتین، رزیستین، انسولین، گلوکز و HOMA-IR بررسی شدند. تجزیه وتحلیل داده با استفاده از آزمون شاپیرو-ویلک، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و تحلیل واریانس یک راهه با تست تعقیبی LSD انجام گرفت. نتایج نشان داد، در مرحله پس آزمون در متغیر آدیپونکتین، رزیستین، درصد چربی بدن، گلوکز، انسولین، HOMA-IR، (0001/0P<)، وزن (036/0P<) و   BMI(008/0P<) بین چهار گروه اختلاف معنا داری بود. همچنین در مرحله پس از دو هفته بی تمرینی در متغیر آدیپونکتین، درصد چربی بدن (0001/0P<)، رزیستین (001/0P<)، وزن (039/0P<)،  BMI (009/0P<)، گلوکز (002/0P<)، انسولین (002/0P<)،  HOMA-IR(002/0P<) بین چهار گروه اختلاف معنا داری داشت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد 8 هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل به تنهایی بر شاخص های مرتبط با بیماری دیابت نوع 2 اثر معنا داری دارد. با وجود این، مصرف مکمل همراه با تمرین هوازی بیشترین تأثیر را بر کنترل این شاخص ها دارد.
۹.

شناسایی واریانت های جدید در ژن های مرتبط با قدرت عضلانی در یک وزنه بردار نخبه با استفاده از روش توالی یابی کل اگزو: یک گزارش موردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت جسمانی قدرت عضلانی وزنه بردار هیپرتروفی عضلانی ژن AGT

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۷ تعداد دانلود : ۲۱۳
فاکتورهای ژنتیکی نقش مهمی در عملکرد ورزشی و فنوتیپ های مرتبط با آن مانند قدرت، توان و ظرفیت هوازی دارند. توالی یابی کل اگزوم پتانسیل زیادی برای شناسایی وایانت های مولکول دئوکسی ریبونوکلئیک اسید (DNA) مرتبط با عملکرد جسمانی دارد. اما با این وجود در تحقیقات ژنتیک ورزشی هنوز از این تکنیک جدید استفاده نشده است. بنابراین هدف از نگارش مقاله حاضر گزارش واریانت های جدید در ژن های درگیر در قدرت عضلانی در یکی از قهرمانان وزنه برداری جهان با استفاده از روش توالی یابی کل اگزوم بود. پس از اخذ رضایت نامه کتبی از یکی از ورزشکاران عضو تیم ملی وزنه برداری مردان، 5 سی سی خون دریافت شد و پس از استخراج DNA از نمونه خون، با استفاده از روش توالی یابی کل اگزوم مورد بررسی قرار گرفت. نتایج توالی یابی کل اگزوم جهش های بدمعنی (230845794A>G و (230845977G>A در ژن آنژیوتانسین (AGT) و همچنین جهش های (148206440G>A و (148206473G>C را در ژن گیرنده بتا-2 آدرنرژیک (ADRB2) نشان داد. نتایج تجزیه و تحلیل توالی یابی کل اگزوم واریانت-های جدیدی را در ژن های مرتبط با قدرت و توان در این ورزشکار نشان داد. تحقیقات بیشتر با حجم نمونه زیاد جهت بررسی ارتباط این واریانت ها با عملکرد ورزشکاران قدرتی مورد نیاز است.
۱۰.

بررسی تأثیر هشت هفته فعالیت ورزشی هوازی بر سطوح پنتراکسین 3 و پروتئین واکنشگر C در بیماران کرونری دیابتی و غیر دیابتی متعاقب مداخلات ریوسکولاریزاسیون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پنتراکسین سه پروتئین واکنشگر C فعالیت ورزشی هوازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۸ تعداد دانلود : ۳۲۲
هدف این پژوهش، بررسی اثرهای ورزش هوازی بر پنتراکسین سه و پروتئین واکنشگر- C در بیماران عروق کرونر دیابتی و غیردیابتی، بعد از مداخلات ریوسکولاریزاسیون بود. در این مطالعه، تعداد 59 بیمار عروق کرونری شرکت کردند و در دو گروه مداخله (تعداد = 29 نفر، سن 75/6 ± 65/58 سال، وزن 25/11 ± 58/76 کیلوگرم، دیابتی/ غیردیابتی: 14/15) و کنترل (تعداد = 30 نفر، سن 21/7 ± 33/58 سال، وزن 79/14 ± 13/76 کیلوگرم، دیابتی/ غیردیابتی: 15/15) جای گرفتند. گروه مداخله در هشت هفته، هر هفته سه تا چهار جلسه، هر جلسه 60 دقیقه و فعالیت ورزشی هوازی با شدت مطلق 70 درصد ضربان قلب بیشینه شرکت کردند. نمونه های خونی قبل و بعد از هشت هفته فعالیت ورزشی هوازی جمع آوری شدند و سطوح پلاسمایی پنتراکسین سه و پروتئین واکنشگر C اندازه گیری شد. مقایسه پیش آزمون ها با آزمون تحلیل واریانس انجام شد و درصورت وجود اختلاف معنادار، پس آزمون ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس با کنترل مقادیر پیش آزمون مقایسه شدند. سطح معناداری 0.05   P ≤ بود. نتایج نشان داد که پس از هشت هفته فعالیت ورزشی هوازی، سطوح پنتراکسین سه و پروتئین واکنشگر C در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل، کاهش معناداری یافت ( P ≤ 0.01 ). سطوح پلاسمایی پنتراکسین سه در بیماران غیردیابتی به صورت معناداری کمتر از بیماران دیابتی بود ( P ≤ 0.05 )؛ اما بین مقادیر پلاسمایی پروتئین واکنشگر C بیماران دیابتی و غیردیابتی، تفاوت معناداری مشاهده نشد ( P > 0.05 ). علاوه براین، در بیماران قلبی- عروقی، فعالیت ورزشی هوازی باعث کاهش سطوح بیومارکر التهابی پنتراکسین سه و پروتئین واکنشگر C می شود. همچنین، اثربخشی فعالیت ورزشی هوازی در بیماران غیردیابتی بیشتر از بیماران دیابتی است.
۱۱.

کمی سازی ارتباط بین حجم و شدت دویدن درمانده ساز به روی نوارگردان در مردان جوان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حجم تمرین شدت تمرین رگرسیون چند جمله ایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۲۱
مقدمه و هدف: ارتباط بین حجم و شدت تمرین به عنوان مولفه های کلیدی تمرین، موضوعی بسیار مهم و موثر برای اکثر مربیان است. لذا هدف از اجرای پژوهش حاضر کمی سازی ارتباط بین حجم تمرین و شدت تمرین مردان جوان فعال در طول دویدن وامانده ساز روی نوارگردان بود. روش شناسی: به همین منظور، تعداد 32 نفر از مردان جوان فعال با دامنه سنی 21 سال به عنوان آزمودنی انتخاب و به صورت جداگانه در چهار جلسه مجزا دویدن با شدت 70، 80، 90 و 100 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی را با حداقل 72 ساعت فاصله زمانی انجام دادند ارتباط بین حجم و شدت تمرین با استفاده از رگرسیون غیر خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که ارتباط معکوس بین حجم و شدت دویدن وامانده ساز روی نوارگردان از تابع درجه 2 غیرخطی تبعیت می کند که در آن حجم تمرین، متغیر وابسته و شدت تمرین به عنوان متغیر مستقل عمل می کند. بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده می توان نتیجه گیری نمود که ارتباط معکوس بین حجم و شدت دویدن وامانده ساز روی نوارگردان خطی نیست و بر همین اساس، به منظور برآورد حجم تمرین بر اساس شدت، معادله مربوطه برازش شد که می تواند برای مربیان و پژوهشگران علوم ورزشی مفید واقع شود.
۱۲.

مقایسه دو و چهار هفته مکمل یاری کوآنزیم Q10 بر آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی ورزشکاران استقامتی مرد جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آستانه تهویه آستانه تنفسی جبرانی مکمل یاری کوآنزیم Q10

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۳۷۶ تعداد دانلود : ۷۸۶
هدف از این پژوهش نیمه تجربی، تعیین تأثیر دو و چهار هفته مکمل یاری کوآنزیمQ10 بر آستانه تهویه(VT) و آستانه تنفسی جبرانی(RCP) ورزشکاران استقامتی مرد جوان بود. جهت انجام پژوهش، 14 مرد جوان ورزشکار (با میانگین سنی 2/1 ± 4/22 سال، درصد چربی 4/4 ± 5/12 و توان هوازی 7/2 ± 3/53 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه) به طور تصادفی در دو گروه مساوی (هفت نفره) قرار گرفته و در یک پژوهش دوسویه کور به مدت چهار هفته، کوآنزیمQ10 (گروه مکمل) و دکستروز (گروه کنترل) را به مقدار 60 میلی گرم در روز به صورت کپسول مصرف نمودند. درادامه، دو گروه به منظور تعیین آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی، آزمون بیشینه فزاینده ایلیف را در روزهای اول، چهاردهم و بیست و هشتم بر روی نوارگردان انجام دادند. شایان ذکر است که گازهای تنفسی با استفاده از دستگاه گازآنالیزور نفس به نفس جمع آوری گردید و مقادیرVO2 ،VCO2 وVE اندازه گیری شد. اکسیژن معادل با آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی نیز در فواصل زمانی 15 ثانیه ای برآورد گردید. همچنین، به منظور مقایسه متغیرها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، آزمون تعقیبی بونفرنی (درون گروهی) و تی مستقل (بین گروهی) استفاده شد (P<0.05 ). نتایج نشان می دهد که در گروه کوآنزیمQ10 ، میانگین اکسیژن مصرفی معادل با آستانه تهویه وVO2max افزایش معناداری داشته است؛ اما این افزایش نسبت به گروه کنترل اختلاف معنا داری ندارد(P>0.05 ). علاوه براین، در هیچ یک از گروه ها، آستانه تنفسی جبرانی در سه مرحله زمانی اختلاف معناداری را نشان نمی دهد (0.34 =P,1.19 = ( 2,12 )F ). به طورکلی، مکمل یاری کوآنزیمQ10 به مدت دو و چهار هفته، تأثیر معناداری بر آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی مردان جوان ورزشکار نداشته است؛ در نتیجه، مکمل یاری کوآنزیمQ10 به مقدار 60 میلی گرم در روز به مدت دو و چهار هفته، تأثیری بر آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی ورزشکاران استقامتی مرد جوان ندارد.
۱۳.

ارزیابی تاثیر برنامه غذایی رایانه ای بر برخی از ویژگی های پیکرسنجی و عملکردی ورزشکاران بدن ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۹۰
  زمینه و هدف : رشته بدن سازی بیش از دیگر ورزش ها، نیازمند تغذیه صحیح و علمی می باشد. هدف از این تحقیق، طراحی و ارزیابی رژیم غذایی رایانه ای و بررسی تأثیر آن بر برخی از ویژگی های پیکرسنجی و عملکردی ورزشکاران رشته بدن سازی بود. روش تحقیق : در این تحقیق نیمه تجربی، تعداد 7 دانشجوی بدن ساز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. رژیم غذایی معمولی آزمودنی ها به مدت یک هفته با نرم افزار تغذیه و رژیم درمانی، از نظر انرژی و ترکیبات مغذی تجزیه و تحلیل شد. سپس رژیم غذایی بر اساس نیاز آزمودنی ها و نیازمندی های فعالیت ورزشی (65- 55 % کربوهیدرات، 25-20% چربی و 20-18% پروتئین) به کمک نرم افزار برای یک هفته طراحی شد و توسط آزمودنی ها اجرا گردید. در دو مرحله پیش و پس آزمون، شاخص های وزن، درصد چربی، محیط اندام ها (دور سینه، کمر، باسن، بازو، ران و مچ دست)، میزان اوره و کراتینین ادرار، ، نیروی ایزومتریک پنجه دست، نیروی لیفت کمر و پاها و آزمون های پرش طول ایستاده، پرش عمودی، پرس سینه، یک تکرار بیشینه پا ، دراز نشست و بارفیکس و با روش های استاندارد بعمل آمد و رژیم غذایی روزانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. آزمودنی ها در طول هر دو مرحله، 3 جلسه در هفته تمرین با وزنه داشتند. برای بررسی تاثیر برنامه غذایی از آزمون t همبسته و همچنین برای بررسی رابطه بین متغیرها، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد و سطح معنی داری 0/05 <p منظور گردید. یافته ها : افزایش معنی داری در مقادیر دور بازو، دور ران، نیروی پنجه دست و عضلات کمر و پاها، و نتایج آزمون های پرش طول ایستاده، پرش عمودی، پرس سینه، یک تکرار بیشینه پا، درازونشست، بارفیکس و نیز کاهش معنی داری در درصد چربی و دور سینه وجود داشت (0/05 <p) . نتیجه گیری : اتخاذ یک هفته رژیم غذایی متعادل از نظر انرژی و درشت مغذی ها، متناسب با نیازهای فردی و ورزشی و همراه با تمرینات مناسب؛ حتی بدون استفاده از مکمل ها، می تواند موجب بهبود ترکیب بدنی، مشخصه های پیکری و عملکرد ورزشکاران رشته بدن سازی شود. 
۱۴.

سنجش اعتبار معادلات راه رفتن و دویدن (ACSM) در برآورد حجم اکسیژن مصرفی در مردان جوان فعال ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: راه رفتن معادلات سوخت و سازی ACSM حجم اکسیژن مصرفی برآورد شده دویدن مردان جوان فعال

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۲۲۷ تعداد دانلود : ۸۵۷
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی هم گرایی بین حجم اکسیژن مصرفی برآورد شده با استفاده از معادلات ACSM و روش تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی به عنوان روش مبنا در مردان جوان فعال بود. بدین منظور، 50 مرد جوان فعال (با میانگین ± انحراف معیار سنی 609/2 ± 04/21 سال، وزن 825/5 ± 11/70 کیلوگرم، شاخص جرم بدن 21/3 ± 36/22 کیلوگرم بر مترمربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 67/3 ± 08/51) به عنوان آزمودنی انتخاب شدند و حجم اکسیژن مصرفی آن ها با استفاده از معادلات ACSM و روش مبنا در سرعت های مختلف دو، چهار، شش، هشت، 10، 12، 14، 16 و 18 کیلو متر بر ساعت ( 495 مورد) برآورد شد. به منظور ارزیابی هم گرایی حجم اکسیژن مصرفی برآورد شده، از آزمون آماری بلاند آلتمن و ضریب همبستگی درون طبقه ای استفاده شد. یافته های پژوهش بیانگر عدم هم گرایی حجم اکسیژن مصرفی برآورد شده با روش مبنا و معادلات ACSM در سرعت های دو تا 18 کیلومتر بر ساعت می باشد ( راه رفتن: ICC=0.422, ±1.96, 95% CI = -15 to +7.2 ml/kg/min؛ دویدن: ICC=0.045, ±1.96, 95% CI =-28 to -1.3 ml/kg/min). بر پایه این نتایج می توان ذکر کرد که معادلات ACSM در برآورد حجم اکسیژن مصرفی در مردان جوان فعال ایرانی، فاقد اعتبار بوده و نیازمند بازنگری است.
۱۵.

تأثیر مکمل سازی طولانی مدت ال-کارنیتین به همراه تمرین استقامتی بر شاخص های چربی خون و سطوح پلاسمایی لیپوپروتئین لیپاز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین استقامتی لیپوپروتئین لیپاز ال-کارنیتین شاخص های چربی خون

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۷۱۶ تعداد دانلود : ۵۷۲
این پژوهش که با هدف بررسی تأثیر مکمل سازی طولانی مدت ال-کارنیتین بر شاخص های چربی خون و سطوح پلاسمایی لیپوپروتئین لیپاز در تمرین استقامتی انجام گردید از نوع مطالعات نیمه تجربی می باشد که به منظور انجام آن، ۲۰ دانشجوی غیر ورزشکار به طور تصادفی به دو گروه مکمل (۱۰ نفر با میانگین سنی ۹/۰±۱/۲۰ سال، وزن ۵/۲±۲/۷۴ کیلوگرم و قد ۸/۴±۱/176 سانتی متر) و گروه کنترل (10 نفر با میانگین سنی 6/0±1/20 سال، وزن 6/4±7/67 کیلوگرم و قد 6/4±7/177 سانتی متر) تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت شش هفته و هر هفته سه جلسه به تمرینات هوازی بر مبنای اصل اضافه بار پرداختند. شدتبرنامهتمرین درهرجلسه،65الی75 درصد ضربانقلببیشینه هرفردبود. در این مدت، گروه مکمل روزانه 13 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود مکمل ال-کارنیتین دریافت کرد و گروه کنترل نیز سه میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود نشاسته مصرف کرد. همچنین، پیش و پس از دوره تمرین، نمونه گیری خون به منظور اندازه گیری تری گلیسرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین پرچگال، لیپوپروتئین کم چگال، لیپوپروتئین بسیار کم چگال، عامل خطرساز بیماری های قلبی و لیپوپروتئین لیپاز انجام گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری اس.پی.اس.اس نسخه 20 و آزمون های تی هم بسته و تی مستقل تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهد که مصرف مکمل سازی ال-کارنیتین موجب افزایش معنادار لیپوپروتئین پرچگال (0.05>P) و کاهش کلسترول تام و درصد چربی بدن در گروه مکمل شده است (0.05>P)؛ اما شاخص توده بدن، میزان تری گلیسرید، لیپوپروتئین بسیارکم چگال، لیپوپروتئین کم چگال، عامل خطرساز بیماری های قلبیو لیپوپروتئین لیپاز در هر دو گروه تغییر معناداری را نشان نمی دهد. این نتایج بیانگر این است که اگر افراد جوان در کنار تمرینات هوازی از مکمل ال-کارنیتین استفاده کنند ممکن است در افزایش لیپوپروتئین پرچگال و کاهش کلسترول تام و درصد چربی بدن آن ها تأثیر داشته باشد؛ اما بررسی تأثیر مکمل ال-کارنیتین همراه با تمرینات هوازی در شاخص های چربی خون و سطوح پلاسمایی لیپوپروتئین لیپاز نیاز به مطالعات بیشتری دارد.
۱۶.

تأثیر مصرف کوتاه مدت سیر بر فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویه ای در مردان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مزاج مکمل سیر ایزوکپنیک بافری هیپوکپنیک پرتهویه ای

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۲۷ تعداد دانلود : ۵۴۲
هدف از این پژوهش تعیین تأثیر مصرف کوتاه مدت سیر بر فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویه ای در مردان ورزشکار بود. سی مرد ورزشکار سالم (با میانگین سنی 87/0±05/20 سال، قد 76/4±67/178 سانتی متر و وزن 9/8±55/71 کیلوگرم) به دو گروه همگن مکمل و دارونما تقسیم شدند. گروه مکمل هر روز 1000 میلی گرم مکمل سیر و گروه دارونما هر روز 1000 میلی گرم نشاسته به مدت یک هفته مصرف کردند. همة آزمودنی ها قبل و پس از مکمل سازی سیر در پروتکل درمانده ساز وابسته به فرد شرکت کردند. V-Slope برای برآورد فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویه ای توسط دستگاه تجزیه تحلیل گازهای تنفسی اندازه گیری شد. مساحت سطح زیر منحنی با استفاده از عملیات انتگرال گیری برآورد شد. برای مقایسه نتایج پس آزمون همراه با کنترل نتایج پیش آزمون به عنوان کوواریانس، از آزمون آماری آنکووا استفاده شد. نتایج نشان داد با مصرف هفت روزة مکمل قرص سیر، حجم اکسیژن مصرفی و دی اکسید کربن تولیدی در آستانة هوازی، آستانة بی هوازی و بیشینه در گروه مکمل افزایش داشت؛ اما سطح زیر منحنی در فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویه ای هیچ گونه تفاوت معناداری را در دو گروه مکمل و دارونما نشان نداد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان چنین ذکر کرد که سیر تأثیر مثبتی بر شاخص های تنفسی گذاشته است و باعث به تاخیر افتادن خستگی می شود؛ اما احتمالاً به خاطر شیفت یکسان آستانة هوازی و بی هوازی به سمت راست، هیچ گونه افزایش معناداری در سطح زیر منحنی فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویه ای پدیدار نمی شود که انجام پژوهش های آتی را اجتناب ناپذیر می نماید.
۱۷.

بررسی پاسخ های هورمونی کوتاه مدت تستوسترون و کورتیزول به تمرین مقاومتی حجمی و قدرتی در پسران جوان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تستوسترون تمرین مقاومتی کورتیزول نسبت تستوسترون به کورتیزول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷
مقدمه و هدف: تمرین مقامتی یک محرک قوی برای افزایش حاد غلظت هورمون های متابولیک نظیر تستوسترون و کورتیزول می باشد. هدف از این مطالعه تعیین پاسخ های هورمونی حاد تستوسترون وکورتیزول به دو شیوه ی تمرین مقاومتی حجمی و قدرتی به منظور توسعه و ارزیابی پروتکل های تمرین مقاومتی برای ورزشکاران و غیر ورزشکاران می باشد. روش شناسی: بدین منظور 20 پسر جوان غیر ورزشکار انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه مساوی قرار گرفتند. تمرین های مقاومتی حجمی و قدرتی در دو جلسه جداگانه به صورت متقاطع برای هر دو گروه تجویز شد. در هفته اول گروه یک تمرینات حجمی (70% یک تکرار بیشینه، 4 نوبت، 1 دقیقه استراحت) و گروه 2 تمرینات قدرتی (90% یک تکرار بیشینه، 8 نوبت، 3 دقیقه استراحت)، انجام دادند و در هفته دوم جای گروه ها عوض شد. پروتکل تمرینی شامل حرکات اسکات و پرس سینه بود. نمونه گیری خونی قبل و بلافاصله بعد از هر جلسه تمرین جهت اندازه گیری تستوسترون و کورتیزول سرم انجام شد. یافته ها: تستوسترون بعد از هر دو شیوه تمرینی افزایش یافت ولی فقط بعد از تمرینات مقاومتی قدرتی این افزایش معنادار بود. کورتیزول بعد از هر دو شیوه تمرینی افزایش معناداری داشت. نسبت تستوسترون به کورتیزول بعد از هر دو شیوه کاهش معناداری داشت. اما تغییرات غلظت تستوسترون، کورتیزول و نسبت آنها بین گروه ها معنادار نبود (05/0p < ). نتایج: نتایج این پژوهش نشان داد که هر دو شیوه ی تمرین مقاومتی حجمی و قدرتی موجب پاسخ های هورمونی حاد شده اند، اما تفاوت معناداری با هم نداشته اند. درحالی که هر دو استرس زا بوده و بدن را در موقعیت کاتابولیکی قرار داده اند.
۱۸.

تأثیر تمرینات تناوبی شدید و تمرینات تداومی متوسط بر شاخص های هوازی و بی هوازی در پسران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاخص های بی هوازی برنامه تمرین تناوبی برنامه تمرین تداومی شاخص های هوازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۸۱ تعداد دانلود : ۲۷۴۷
هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثر برنامه تمرین تناوبی شدید و تمرین تداومی متوسط بر حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max)، آستانه تهویه ای (VT) و نقطه جبران تنفسی (RCP)، زمان اجرای دو 3000 متر و همچنین اوج توان تولیدی (PPO) و میانگین توان تولیدی (MPO) بود. بدین منظور، تعداد 24 بازیکن فوتبال دانشگاهی داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آنان به صورت تصادفی به دو گروه تمرین تناوبی (12 نفر) و گروه تمرین تداومی (12 نفر) تقسیم شدند. هر جلسه تمرینی شامل 10 دقیقه گرم کردن، برنامه تمرین تناوبی (10-6 تکرار دویدن 30 ثانیه ای با شدت تمام و استراحت 4 دقیقه بین هر تکرار) یا برنامه تمرین تداومی (45 دقیقه دویدن با شدت 70 درصد VO2max هر آزمودنی) و 5 دقیقه سرد کردن بود که 3 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته متوالی اجرا شدند. به دنبال مداخله تمرینی VO2max (6/7 درصد در مقابل 9/8 درصد)، VT (5/4 درصد در مقابل 9/3 درصد) و RCP (2/4 درصد در مقابل 8/3 درصد) افزایش، و زمان اجرای دو 3000 متر (4/4- درصد در مقابل 2/4- درصد) کاهش معنی داری به ترتیب در گروه تمرین تناوبی و گروه تمرین تداومی نشان دادند (05/0 p ≤). تغییرات این متغیرها بین دو گروه، تفاوت معنی داری با همدیگر نداشتند (05/0 p >). همچنین، افزایش PPO (3/8 درصد) و MPO (9/10 درصد) تنها در گروه تمرین تناوبی معنی دار شد (001/0 p ≤). به نظر می رسد که برنامه تناوبی شدید با روش تمرینی حاضر در مقایسه با تمرین تداومی متوسط، باعث سازگاری های مشابهی در آمادگی قلبی- تنفسی و اجرای استقامتی می شود. همچنین، برنامه تناوبی شدید باعث افزایش همزمان در ظرفیت بی هوازی می شود.
۱۹.

تأثیر فعالیت هوازی حاد بر پاسخ های فیبرینولیز جودوکاران در صبح و عصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت ورزشی ترومبوز تغییرات روزانه tPA PAI-1

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸۶ تعداد دانلود : ۸۷۹
هدف از این تحقیق مقایسه پاسخ های فیبرینولیزی جودوکاران به فعالیت هوازی حاد در صبح و عصر بود. برای این منظور 15 نفر جودوکار با میانگین سنی 37/1 ± 9/24 سال، دو جلسه فعالیت ورزشی زیر بیشینه با شدت 70 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max) را روی دوچرخه کارسنج و به مدت 30 دقیقه در صبح و عصر و با فاصله حداقل 4 روز از یکدیگر اجرا کردند. نمونه های خونی برای اندازه گیری فعالیت فعال کننده پلاسمینوژن بافتی (tPA) و مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن نوع 1(PAI-1) در حالت استراحت، بلافاصله بعد از فعالیت و بعد از 30 دقیقه برگشت به حالت اولیه جمع آوری شد. فعالیتtPA به دنبال فعالیت ورزشی در هر دو نوبت صبح و عصر افزایش یافت (001/0 ≥P) و بعد از دوره برگشت به حالت اولیه، به مقادیر پایه بازگشت (05/0 <p نسبت به مقادیر پایه). فعالیت tPA تنها در مرحله بلافاصله بعد از فعالیت ورزشی در نوبت عصر بیشتر از نوبت صبح بود (05/0 ≥P). فعالیت PAI-1 در اثر اجرای ورزشی تغییر نکرد (05/0 <p)؛ اما میزان فعالیت آن در هر سه مرحله استراحت، بلافاصله بعد از فعالیت و بعد از 30 دقیقه برگشت به حالت اولیه در نوبت صبح به طور معنی داری بیشتر از نوبت عصر بود (05/0 ≥P). نتایج مطالعه حاضر نشان داد فعالیت هوازی حاد می تواند باعث فعال سازی دستگاه فیبرینولیز شود. اما این افزایش در طول دوره برگشت به حالت اولیه سریعاً به مقادیر استراحتی افت می کند. بعلاوه، فعالیت خالص دستگاه فیبرینولیز در طول جلسه ورزشی نوبت عصر بیشتر از نوبت صبح بود.
۲۰.

ارزیابی همگرایی پروت کل های وابسته به زمان و وابسته به مسافت در تعیین نقطه ی شکست ضربان قلب (HRDP) در بین دختران جوان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: همگرایی نقطه شکست ضربان قلب پروتکل وابسته به مسافت پروتکل وابسته به زمان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی ورزش معلولین
تعداد بازدید : ۱۴۲۲ تعداد دانلود : ۷۹۴
نقطهی ش کست ضربان قلب (HRDP) نقطهی انحراف ضربان قلب از خط مستقیم در بررسی ارتباط بین بار کار و زمان تعریف می شود که به عنوان ملا کی برای برنامه ریزی شدت تمرینات هوازی مورد استفاده واقع می شود. هدف از اجرای تحقیق حاضر ارزیابی همگرایی پروتکل های وابسته به زمان و وابسته به مسافت در تعیین نقطه ی شکست ضربان قلب (HRDP) در بین دختران جوان غیر فعال بود. بدین منظور، تعداد 20 نفر از دختران غیرفعال به عنوان آزمودنی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 10 نفره، گروه پروتکل وابسته به زمان (گروه الف): سن 02/1±19 سال، قد 14/7±11/163سانتی متر، وزن74/7±00/57کیلوگرم، و حداکثر اکسیژن مصرفی14/1±89/32میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) و گروه پروتکل وابسته به مسافت (گروه ب): سن 15/1±20 سال، قد 91/7±80/162سانتی متر، وزن 14/12±30/57کیلوگرم، و حداکثر اکسیژن مصرفی 35/1±21/33میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه)[جایگزین شدند. آزمودنی های گروه الف، پروتکل وابسته به زمان و آزمودنی های گروه ب، پروتکل وابسته به مسافت را با فاصله زمانی 72 ساعت تکرار کردند. HRDP تعیین شده با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی به عنوان روش مبنا مورد توجه قرار گرفت. برای ثبت لحظه به لحظه منحنی عملکرد ضربان قلب (HRPC) از دستگاه تله متری استفاده شد. برای پردازش داده ها و تعیین همگرایی بین پروتکل ها، از مدل گرافیکی بلاند-آلتمن و روش آماری Intraclass Correlation (ICC) استفاده شد. نتایج نشان داد پروتکل وابسته به زمان با روش مبنا همگرایی ندارد (ICC= -0.0191 ; ±1.96 ; 95% CI = -8.9 to +26.5 b/min). در حالی که یافته ها همگرایی متوسط به پایینی را بین پروتکل وابسته به مسافتو روش مبنا نشان داد (ICC= 0.4002 ; ±1.96 ; 95% CI = -5.1 to +35.5 b/min). بر اساس نتایج می توان گفت در تعیین HRDP، پروتکل وابسته به مسافت نسبت به پروتکل وابسته به زمان، با روش مبنا همگرایی بالاتری دارد. با این حال برای تعیین HRDP با استفاده از این پروتکل باید تردید نمود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان