فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱٬۷۱۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
قلب، هورمونی به نام پپتید ناتریورتیک دهلیزی تولید و ترشح می کند. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و سرعتی بر ANP در مردان غیرورزشکار بود. آزمودنی های تحقیق، 36 مرد سالم غیرورزشکار بودند که به طور تصادفی به سه گروه 12 نفری (مقاومتی با میانگین±انحراف معیار: سن 9/2 ± 1/33 سال، سرعتی با میانگین±انحراف معیار: سن 5/2 ± 1/32 سال، کنترل با میانگین±انحراف معیار: سن 6/2 ± 6/32 سال) تقسیم شدند. برنامه تمرینی گروه مقاومتی شامل 8 هفته،3 روز در هفته، 5 ست /5 حرکت،50-80 RM1 و برنامه تمرینی گروه سرعتی 8 هفته، 3 روز در هفته، 5 بار 10متر - 4بار 20متر- 3 بار 30متر- 3 بار 60 متر- 2 بار 100 متر-1 بار 200 متر بود و گروه کنترل در این مدت هیچ برنامه تمرینی نداشتند. قبل و بعد از دوره تمرین دو نمونه خونی برای اندازه گیری ANPگرفته شد. داده ها با استفاده از نرم افزارSpss (نسخه 18) و آمار توصیفی، آزمون های تی زوجی، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0≥ P تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد هشت هفته تمرین مقاومتی و سرعتی موجب افزایش معنادار ANP پلاسما شد (05/0≥P). در دو گروه مقاومتی و سرعتی تفاوت غیرمعناداری درANP پلاسما (106/0=P) و بین گروه کنترل و دو گروه مقاومتی و سرعتی تفاوت معناداری مشاهده شد (000/0=P). براساس یافته های تحقیق حاضر می توان گفت که تمرینات مقاومتی و سرعتی تغییراتی در سطوح هورمون ANP ایجاد می کند و احتمالاً تأثیرات سودمند فعالیت بدنی در افراد سالم به واسطه تغییر در این شاخص ها باشد.
مقایسه تراکم استخوان در زنان یائسه ورزشکار رشته های ورزشی با و بدون تحمل وزن بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر که از نوع علی - مقایسه ای بود، با هدف مقایسه تراکم استخوان در زنان یائسه که در گذشته ورزشکار رشته های ورزشی با و بدون تحمل وزن بودند، اجرا شد. نمونه آماری شامل بیست زن ورزشکار یائسه در دو گروه با و بدون تحمل وزن بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. گروه با تحمل وزن (هندبال و بسکتبال،10 نفر) با میانگین سن 7/2± 50/54 سال، قد 69/4±60/ 163 سانتی متر و وزن 02/9±50/70 کیلوگرم و گروه بدون تحمل وزن (شنا، 10 نفر) با میانگین سن 54/1 ±80/54 سال، قد 29/5±0/159 سانتی متر و وزن 10/4± 55/64 کیلوگرم بودند. تراکم استخوان از طریق جذب سنجی رادیوگرافیک با انرژی دوگانه (DEXA) اندازه گیری شد. روش های آماری شامل آزمون t مستقل و تحلیل کوواریانس بود. نتایج نشان داد که بین میزان تراکم استخوان (BMD) گروه با تحمل وزن در نواحی گردن ران، مهره های L2-L4 کمری، کل استخوان ران (001/0≥P) و تروکانتر ران (05/0≥P) نسبت به گروه بدون تحمل وزن اختلاف معناداری وجود داشت. گروه با تحمل وزن میزان تراکم استخوان بیشتری درنواحی گردن ران، مهره های L2-L4 کمری، کل استخوان ران و تروکانتر ران نسبت به گروه بدون تحمل وزن داشتند. همچنین از نظر محتوای مواد معدنی استخوان (BMC) گروه با تحمل وزن در نواحی گردن ران، تروکانتر ران (001/0≥P) و کل استخوان ران (05/0≥P) گروه با تحمل وزن بدن نسبت به گروه بدون تحمل وزن بدن اختلاف معناداری وجود داشت. گروه با تحمل وزن میزان محتوای مواد معدنی استخوانی بیشتری در نواحی گردن ران، تروکانتر ران و کل استخوان ران نسبت به گروه بدون تحمل وزن داشتند. در سایر نواحی اختلاف معناداری بین دو گروه وجود نداشت. با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رشته های با تحمل وزن که در آن فشارهای مکانیکی وارد بر بدن زیاد است، نسبت به رشته های بدون تحمل که در آن فشار مکانیکی وزن بدن کمتراست، موجب افزایش بیشتری در میزان تراکم استخوان و محتوای مواد معدنی استخوان در زنان در سنین بالاتر و دوران یائسگی می شود. به افرادی که ورزش های بدون تحمل وزن مانند شنا را انجام می دهند، توصیه می شود ورزش های با تحمل وزن و در خشکی را نیز انجام دهند.
مقایسه تمرینات ترکیبی با و بدون انسداد عروق بر عوامل منتخب آمادگی جسمانی زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه مقایسه تمرینات ترکیبی با و بدون انسداد عروق بر عوامل منتخب آمادگی جسمانی زنان یائسه غیر ورزشکار بود. روش ها: برای این منظور تعداد 28 زن یائسه غیر ورزشکار (سن بالاتر از 50 سال) انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه کنترل (9 نفر) ، تمرینات ترکیبی (قدرتی - هوازی) با انسداد عروق (10 نفر) و تمرینات ترکیبی (قدرتی - هوازی) بدون انسداد عروق (9 نفر) تقسیم شدند. بخش قدرتی تمرینات ترکیبی با انسداد عروق و تمرینات بدون انسداد به ترتیب با شدت 1RM 30-20% و 1RM 80-65% و بخش هوازی تمرینات ترکیبی با شدت 70-50% ضربان قلب بیشینه انجام شد. همچنین برنامه تمرین هشت هفته و هر هفته سه جلسه بود. قبل و بعد از تمرینات، آزمون های قدرت عضلانی، استقامت عضلانی و استقامت قلبی تنفسی به عمل آمد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس چندگانه (MANOVA) بر تفاضل نمرات، به وسیله نرم افزار SPSS (نسخه 16) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری 05/0 P ≤ در نظر گرفته شد. یافته ها: افزایش معنی دار قدرت عضلانی، استقامت عضلانی و استقامت قلبی تنفسی در دو گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد، اما بین دو گروه تمرین تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: تمرینات ترکیبی با شدت پایین همراه با انسداد عروق اثری مشابه تمرینات ترکیبی سنتی با شدت بالا بر قدرت و استقامت عضلانی و استقامت قلبی تنفسی زنان یائسه دارد. بنابراین تمرینات ترکیبی همراه با انسداد با شدت پایین می تواند جایگزین تمرینات ترکیبی با شدت بالا در زنان یائسه گردد
غوطه وری در آب سرد پس از فعالیت ورزشی آسیب زا، اوج بیان پروتئین HSP25 را به تعویق می اندازد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشان داده شده است فعالیت ورزشی نامتعارف به آسیب میوفیبریلی منجر می شود. در سال های اخیر، غوطه وری در آب سرد (CWI) پس از جلسات تمرینی سنگین و مسابقات با هدف کاهش کوفتگی رواج یافته است. با وجود این، هیچ منطق علمی محکمی در تأیید اینکه آیا این روش واقعا بازیافت پس از فعالیت ورزشی را تسریع می کند، وجود ندارد. علاوه بر این، سؤال حیاتی این است که آیا ممکن است این روش در سازگاری های کوتاه مدت ناشی از جلسات ورزشی تداخل ایجادکند. هدف:HSP25 به عنوان یکی از پروتئین های استرسی -که نشان داده شده است نقش مهمی در فرایند بازشکل گیری دوره بازیافت پس از فعالیت ورزشی آسیب زا دارد- در این تحقیق بررسی شده است. هدف این تحقیق بررسی بیان پروتئین HSP25 پس از به کارگیری غوطه وری در آب سرد در پی فعالیت ورزشی آسیب زا، در زمان های مختلف دوره بازیافت بود. روش: 96 سرموش صحرایی نر ویستار (با وزن 10±290 گرم و سن 8 تا 9 هفته ) در گروه فعالیت ورزشی (Ex) و گروه غوطه وری در آب سرد پس از فعالیت ورزشی (Ex+CWI) قرار داده شدند. هر گروه به شش زیرگروه در زمان های مختلف قبل و پس از فعالیت ورزشی (قبل، 5/0، و 24، 48، 72، و 168 ساعت پس از فعالیت ورزشی) تقسیم شد. پروتکل فعالیت ورزشی شامل 45 دقیقه دویدن سراشیبی روی نوارگردان ( سرعت 20 متر بر دقیقه، شیب منفی 17 درجه) و پروتکل غوطه وری در آب سرد شامل 10 دقیقه غوطه وری در آب 10 درجه سانتی گراد بود. پروتئین HSP25 عضله اسکلتی نعلی با روش ELISA، در زمان های مورد نظر سنجیده شد. آزمون آماری درون گروهی تحلیل واریانس بود. از آزمون تی مستقل نیز برای مقایسه بین گروه ها در زمان های مختلف استفاده شد. سطح معناداری آزمون 05/0 در نظر گرفته شد.
نتایج: مشاهده شد پروتئین HSP25 عضله در تمام زمان های مختلف مورد سنجش پس از فعالیت ورزشی- به غیر از زمان 168 ساعت -درحد معناداری افزایش داشت (P<0.05). با وجود این، افزایش بیان پروتئین HSP25 در گروه Ex، در وهله زمانی 48 ساعت و در گروه Ex+CWI، در وهله زمانی 72 ساعت به اوج رسید. نتیجه گیری: مهم ترین یافته پژوهش آن است که CWIدر بیان پروتئین HSP25 عضله اسکلتی تأخیر ایجاد می کند. این یافته ها غیرمستقیم نشان می دهند به کارگیری غوطه وری در آب سرد پس از فعالیت ورزشی می تواند میزان پاسخ عضله اسکلتی به آسیب ناشی از فعالیت ورزشی را افزایش دهد و دوره های بازیافت را به تعویق اندازد.
تأثیر مکمل سازی گلوکز و گلوتامین طی چهارهفته تمرین تناوبی- استقامتی وامانده ساز بر HSP72 سرم مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر مکمل سازی گلوکز وگلوتامین طی چهارهفته تمرین تناوبی- استقامتی وامانده ساز، که باعث تخلیه گلیکوژنی عضلات می شود، بر HSP72 سرم مردان غیرورزشکار بود. بدین منظور 20 نفر مرد سالم که فعالیت بدنی منظم نداشتند انتخاب شدند و به طور تصادفی در چهار گروه تحت مطالعه قرار گرفتند: گروه مکمل سازی گلوکز به همراه تمرین تخلیه گلیکوژنی (n=5، مکمل 1)، گروه مکمل سازی گلوتامین به همراه تمرین تخلیه گلیکوژنی (n = 5، مکمل 2)، گروه تمرین تخلیه گلیکوژنی (n=5، دارونما) و یک گروه بدون هرگونه دستکاری (n=5، کنترل). نمونه های خونی در ابتدای دوره چهارهفته ای پروتکل تمرینی تناوبی- استقامتی وامانده ساز براساس آزمون RHIET و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی از سیاهرگ زند اعلی جمع آوری شد. غلظت HSP72 سرم به وسیله تکنیک ELISA اندازه گرفته شد. اثرات اصلی و متقابل با استفاده از آزمون آماری آنووای دوراهه اندازه گیری و به وسیله آزمون تعقیبی توکی کامل شد. سطح معنی داری نیز α=0.05 انتخاب شد. نتایج تحقیق نشان داد که متغیر مستقل تمرین باعث کاهش معنی دار HSP72 سرم [F(1,17)= 6.362 P<0.05] شد. متغیر مستقل مکمل نیز باعث کاهش معنی دار HSP72 سرم [F(1,17)= 15.362 P<0.01] شد. نتایج آزمون تعقیبی توکی حاکی از اختلاف معنی دار بین گروه های دارونما با مکمل گروه 1(p<0.05) و بین گروه های دارونما با گروه مکمل 2 (p<0.01) بودند. اثر متقابل بین دو متغیر مستقل مکمل سازی و تمرینی معنی دار نبود. به طور کلی، نتایج تحقیق پیشنهاد می کند که مکمل سازی گلوکز یا گلوتامین در وضعیت تمرینی تخلیه گلیکوژنی باعث کاهش میزان HSP72 سرم در مردان غیرورزشکار پس از چهارهفته می شود
توصیف و ارزیابی ابعاد پیکری عمومی و سوماتوتایپ بازیکنان نخبه مرد تیم ملی هندبال بزرگسالان ایران و مقایسه آن با بازیکنان نخبه اروپایی در پست های مختلف (از مجموعه مقالات استعدادیابی : شمارة 1 استعدادیابی در هندبال با توجه به ابعاد پیکری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر توصیف و ارزیابی ابعاد پیکری عمومی و سوماتوتایپ بازیکنان نخبه مرد تیم ملی هندبال بزرگسالان ایران و مقایسه آن با بازیکنان نخبه اروپایی در پست های مختلف بود. 19 هندبالیست نخبه عضو تیم ملی ایران (چهار دروازه بان، چهار گوش، دو پخش کن، دو خط زن، هفت بغل) با میانگین سنی3.79±24.42 سال و میانگین3.23± 5.88 سال سابقه عضویت در تیم ملی در این پژوهش شرکت کردند. ارزیابی ها شامل قد، وزن، شاخص توده بدنی و ویژگی های آنتروپومتریایی عمومی دیگر مانند درصد چربی، ضخامت چربی (6و8 نقطه ای)، WHR، و سوماتوتایپ بدنی بود. نتایج نشان داد میانگین قد همه بازیکنان 6.6.±188 سانتی متر و کمتر از میانگین قد تیم های نخبه اروپایی (188.98)، میانگین وزن 12.98± 91.57 کیلوگرم و بیشتر از میانگین وزنی تیم های نخبه اروپایی (86.74)، شاخص توده بدنی3.24± 25.76 کیلوگرم بر متر مربع و میانگین درصد چربی 2.65 ±9.06 کمتر از میانگین درصد چربی بدنی تیم های نخبه اروپایی (9.14)، و سوماتوتایپ بازیکنان به ترتیب اندومورفی، مزومورفی و اکتومورفی 2.12، 5.49 و 2.36 متفاوت تر از تیم های نخبه اروپایی (2.52و 4.76و 1.73) است. همچنین، ابعاد پیکری بازیکنان در پست های مختلف با هم متفاوت بود. هریک از پست های هندبال به ویژگی های پیکری و سوماتوتایپ ویژه ای نیاز دارند که مربیان و متخصصان امر استعدادیابی باید به آنها توجه داشته باشند. در نتیجه به طور خلاصه بازیکنان هندبال ایرانی نخبه در مقایسه با بازیکنان تیم های نخبه اروپایی سنگین وزن تر (حدود 5 کیلوگرم)، و کوتاه قد ترند (حدود 1 تا 3 سانتی متر). علاوه بر این سوماتوتایپ بازیکنان ایرانی در پست های مختلف و در مقایسه با تیم های اروپایی متفاوت است.
تجزیه و تحلیل سیستم های انرژی بازیکنان نخبه والیبال شرکت کننده در مسابقات لیگ برتر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش شناخت سیستم های انرژی درگیر در والیبال با تاًکید بر تفاوت در پست های مختلفدر مسابقات لیگ برتر باشگاه های ایران بود. با توجه به جدول برگزاری مسابقات تمامی 24 بازی رفت و برگشت یکی از تیم ها توسط پژوهش گر فیلم برداری گردید. جهت بررسی بهتر ابتدا به وسیله برنامه تخصصی، فیلم ها به فرمت های قابل استفاده در برنامه آنالیز تبدیل شدند. سپس تعداد و نوع پرش ها جمع آوری و جهت بررسی و تجزیه و تحلیل ذخیره شد. از طریق تحلیل واریانس یک طرفه اطلاعات بدست آمده در سطح معناداری (P<0.05) مورد ارزیابی قرار گرفتند. در طول رالی های صورت گرفته در کل بازی، میانگین زمان های فعالیت و استراحت به ترتیب 4±6 و 9±20 ثانیه بود. میانگین تعداد پرش های انجام شده در پست های پاسور، دفاع میانی، قدرتی زن و پشت خط زنبه ترتیب 66، 70، 62، 53 مرتبه بود. هم چنین نحوه توزیع زمان های فعالیت برای رالی های انجام شده در طول مسابقات نشان داد بیشترین فراوانی در زمان های 4 و 5 ثانیه ( 44 درصد) است و میانگین زمان های فعالیت برابر با 6 ثانیه و بیش از 90 درصد از کل زمان بازی ها زیر 11 ثانیه است. بنابر یافته های این پژوهش سیستم های انرژی غالب در والیبال از نوع بی هوازی و با تکیه بر سیستم فسفاژن است. لذا با توجه به درخواست های متفاوت عملکردی که مشخصات فیزیولوژیکی، جسمانی و مهارتی متفاوتی نیاز دارد، باید برنامه های تمرینی خاص هر پست با توجه به تفاوت های فردی بازیکنان برنامه ریزی و اجرا گردد.
تاثیر 14 هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن HDAC4 بطن چپ رت های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف؛ فعالیت های استقامتی موجب هایپرتروفی قلب می شود ضمن اینکه دیده شده میزان بیان HDAC4 در عضلات اسکلتی تحت تاثیر فعالیت های استقامتی قرار می گیرد. بنابراین هدف این مطالعه بررسی اثر تمرینات استقامتی بر بیان ژن hdac4بطن چپ است. موتد و روش ها؛ بدین منظور 14 رت تحت شرایط کنترل شده (دما، چرخه روشنایی و تاریکی و دسترسی آزاد به آب و غذا) نگهداری و در ادامه به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی یک برنامه (14 هفته ای) استقامتی را روی تردمیل اجرا کرد و سپس 48 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی بی هوش و تشریح شدند، سپس قلب و بطن چپ آنها خارج و با استفاده از روشReal time-PCR میزان بیان ژن hdac4 بطن چپ آنها اندازه گیری شد، در پایان با استفاده از آزمون آماری t اطلاعات به دست آمده ارزیابی شد.یافته ها؛ نتایج نشان داد، میانگین بیان ژن hdac4 بطن چپ گروه تجربی به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود(P=0.002). بحث و نتیجه گیری؛ به نظر می رسد تفاوت ها در نوع هایپرتروفی ایجاد شده در بطن چپ ناشی از پاسخ متفاوت ژن hdac4 باشد.
کینتیک لاکتات پس از انقباض های درون گرا و برون گرای آیزوکینتیک در مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کینتیک لاکتات پس از انقباض های درون گرا و برون گرای آیزوکینتیک بود. بدین منظور 10 مرد با سطح ورزشی تفریحی در دو جلسه مجزا دو پروتکل انقباض آیزوکینتیک CON/CON و ECC/ECC (4 ست، 10 تکرار، سرعت 60 درجه بر ثانیه) را اجرا نمودند. غلظت لاکتات خون پیش از فعالیت و در زمان های 0، 3، 6، 10، 15، 30، 45، و 60 دقیقه پس از فعالیت اندازه گیری شد. منحنی های اختصاصی بازیافت لاکتات با فرمول دو نمایی ثبت گردید. برای مقایسه پاسخ های لاکتات در دو جلسه از آزمون t وابسته و برای مقایسه تغییرات کار انجامشده طی ست ها در دو جلسه از تحلیل واریانس مکرر استفاده شد. غلظت لاکتات در پاسخ به انقباض درون گرا از 34/0±65/1 به 19/1±05/5 (mmol.l) و در پاسخ به انقباض برون گرا از 42/0±71/1 به 64/1±12/4(mmol.l) افزایش یافت. تحلیل آماری داده ها نشان داد میزان افزایش غلظت لاکتات پس از فعالیت درون گرا به طور معناداری بیشتر از فعالیت برون گرا بود (P<0.05). توانایی تبادل لاکتات (P<0.01) و برداشت لاکتات (P<0.01) پس از فعالیت برون گرا به طور معناداری بیشتر از فعالیت درون گرا بود. هم چنین مدت زمان رسیدن لاکتات به اوج (P<0.001) و نیمه عمر لاکتات (P<0.001) پس از فعالیت درون گرا به طور معناداری طولانی تر از برون گرا بود. بر اساس این یافته ها نتیجه گیری می شود که فعالیت درون گرا منجر به فشار متابولیکی بیشتری نسبت به فعالیت برون گرا می شود. بنابراین، با توجه به تفاوت کینتیک لاکتات متعاقب فعالیت های درون گرا و برون گرا توصیه می شود که ریکاوری بعد از این نوع انقباض ها نیز متفاوت باشد و به دنبال فعالیت درون گرا ریکاوری فعال بیشتر استفاده شود.
بیان پروتئینی TGF-β1 در عضله اسکلتی متعاقب با تمرین تناوبی شدید و ارتباط آن با اکسیداسیون چربی درون عضلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی مقادیر بافتی TGF-β1 در عضله دوقلو متعاقب تمرین تناوبی شدید و ارتباط آن با اکسیداسیون تری گلیسرید درون عضلانی بود.روش شناسی: تعداد 40 سر رت نر از نژاد ویستار (در سن 8 هفتگی) به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (8n=) و تمرینی (32=n) تقسیم شدند. گروه تمرینی، یک جلسه تمرین تناوبی شدید شامل 10 مرحله دو دقیقه ای با شدت معادل 90 درصد سرعت حداکثرشان و با فاصله استراحت یک دقیقه بین هر تکرار را انجام دادند. تعداد 32 رت از گروه تمرینی در فواصل زمانی بلافاصله، 3، 10، 24 ساعت بعد از انجام جلسه تمرینی تشریح و عضله دوقلوی میانی جدا و نمونه خونی از قلب جمع آوری شد.مقادیر بافتی TGF-β1 و آنزیم آدیپوز تری گلیسرید لیپاز (ATGL) عضله دوقلوی میانی با روش ELISA اندازه گیری شد. تفاوت های بین گروهی با آزمون آماری آنالیز واریانس بررسی شد.یافته ها: مقادیر بافتی TGF-β1 و ATGL در عضله دو قلوی میانی گروه کنترل به ترتیب 2/1± 08/8 پیکوگرم/میلی گرم (پروتئین کل) و 01/0±95 پیکوگرم/میلی گرم )پروتئین کل) بود. مقادیر بافتی هر دو فاکتور 10 و 24 ساعت بعد از انجام تمرین شدید نسبت به گروه کنترل بالاتر بود (01/0p
اثر یک دوره تمرین قدرتی با دو الگوی باردهی متفاوت (هرمی دوگانه و هرمی مسطح) بر قدرت، استقامت، حجم عضلانی و توان بی هوازی در جودوکاران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مطالعة اثر یک دوره تمرین قدرتی با دو الگوی باردهی متفاوت (هرمی دوگانه و هرمی مسطح) بر قدرت، استقامت، حجم عضلانی و توان بی هوازی جودوکاران جوان بود. به همین منظور تعداد 24 نفر از جودوکاران شهر کرمانشاه که حداقل 6 ماه سابقه تمرین جودو داشتند (سن 54/1±03/19 سال، قد 14/4±24/177 سانتی متر، وزن 60/10±73/71 کیلوگرم و چربی بدن04/6±60/13 درصد) به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در سه گروه تمرینی با الگوی هرمی دوگانه (8نفر)، الگوی هرمی مسطح (8نفر) و گروه کنترل (8نفر) تقسیم شدند. قدرت، استقامت، حجم عضلانی و توان بی هوازی جودوکاران قبل و بعد از هشت هفته تمرین اندازه گیری شد. پس از اطمینان از طبیعی بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون کلموگراف - اسمیرنف، نتایج آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه در قدرت، استقامت، حجم عضلانی و توان بی هوازی وجود ندارد (P<0·05). اما تفاوت معناداری بین آن ها و گروه کنترل مشاهده شد. نتایج این مطالعه پیشنهاد می کند دو برنامه متفاوت تمرین مقاومتی مورد استفاده، نتایج مشابهی در افزایش قدرت، استقامت، حجم عضلانی و توان بی هوازی در جودوکاران جوان ایجاد می کنند.
اثر مصرف شیر پس از تمرینات هوازی و مقاومتی بر کاهش وزن دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، تعیین اثر مصرف شیر پس از تمرینات هوازی و مقاومتی بر کاهش وزن دانشجویان دختر بود. به این منظور، اطلاعات 80 دانشجوی دختر چاق که در آنالیز ترکیب بدن بیش از 10 کیلوگرم اضافه وزن داشتند، جمع آوری شد. سپس 40 نفر به صورت تصادفی به 2 گروه (تمرین هوازی+تمرین مقاومتی+مصرف شیر) و (تمرین هوازی+تمرین مقاومتی) تقسیم شدند که 30 نفر تا انتهای تحقیق حضور داشتند. آزمودنی ها بلافاصله و یک ساعت پس از اجرای تمرین هوازی و مقاومتی شیر مصرف کردند. پروتکل تمرینی به مدت 6 هفته، 3 روز در هفته به شکل تمرینات هوازی و مقاومتی با وزنه اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t مستقل بعد از 6 هفته تمرینات مقاومتی و هوازی نشان داد که در گروه تمرین و مصرف شیر نسبت گروه تمرین بدون مصرف شیر به طور معناداری کاهش شاخص های مربوط به کاهش وزن از جمله درصد چربی بدن (04/0=p)، وزن کل چربی بدن (03/0=p)، نسبت دور کمر به لگن (03/0=p)، و همین طور افزایش وزن عضله (002/0=p) در بدن مشاهده شده است. بنابراین به نظر می رسد یک دوره تمرین مقاومتی- هوازی همراه با مصرف شیر، موجب بهبود وضعیت ترکیب بدن می شود که در نتیجه ارتقاء شاخص های سلامت جسم را به همراه خواهد داشت.
مقایسه اثر یک جلسه فعالیت شناکردن و دویدن وامانده ساز بر اشتها و کالری دریافتی در دختران سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی اثر یک جلسه فعالیت شنا و دویدن بر میزان اشتها و کالری دریافتی دختران سالم بود. روش شناسی: طرح تحقیق متقاطع بود و 12 داوطلب دختر دانشجو (میانگین سنی 3/1 ±5/22 سال، وزن 46/5 ± 07/56 کیلوگرم، درصد چربی بدن 316/8 ± 125/27 درصد و شاخص توده بدن 68/2 ± 175/21 کیلو گرم بر متر مربع) در 3 حالت کنترل، فعالیت شنا و دویدن با شدت 80 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه تا حد واماندگی قرار گرفتند. میزان اشتهای افراد در چهار نوبت شامل دو ساعت قبل از فعالیت (در حالت ناشتا)، بلافاصله بعد از فعالیت، دو و هشت ساعت بعد از فعالیت به وسیله پرسشنامه اشتها اندازه گیری شد. همچنین کالری دریافتی در روزهای اجرای پروتکل پژوهشی و قبل و بعد از آن توسط خود آزمودنی ها ثبت شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری ANOVA با اندازه گیری مکرر و آنوای یکطرفه استفاده شد. سطح معنا داری آزمون ها 05 /0 P≤ در نظر گرفته شد. نتایج: تغییر معناداری در اشتها و کالری دریافتی در اثر یک جلسه فعالیت شنا و دویدن مشاهده نشد (005/0=P ). نتیجه گیری: یک جلسه فعالیت شنا و دویدن تأثیری بر میزان اشتها و کالری دریافتی نداشت. بنابراین یک جلسه فعالیت تا هشت ساعت بعد از آن برخلاف تصور برخی از افراد اشتها را افزایش نمی دهد و می تواند در کنترل وزن و کاهش وزن استفاده شود. به عبارت دیگر ورزش سبب تعادل منفی کالری می شود که احتمالاً در کوتاه مدت این تعادل منفی جبران نمی شود و بین شنا و دویدن از این حیث تفاوتی وجود ندارد.
تاثیر تمرین مقاومتی با بار فزاینده بر غلظت سرمی A-FABP و آپولیپوپروتئین A-I موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پروتئین متصل به اسید چربِ سلول چربی (A-FABP) یکی از اعضای خانواده FABP است که نقش مهمی در تنظیم متابولیسم انرژی و التهاب دارد و آپولیپوپروتئین A-I، آپولیپوپروتئین اصلی تشکل دهنده ی HDL است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین مقاومتی با بار فزاینده بر سطوح سرمی A-FABP و apoA-I بود. 16 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار (12 تا 14 هفته ای) به طور تصادفی به گروه های کنترل (8n=) و تمرین (8n=) تقسیم شدند. گروه تمرینی برنامه تمرین مقاومتی با استفاده از نردبان را (3 روز در هفته، برای 4 هفته) انجام دادند. غلظت ناشتای FABP و apoA-I سرم همراه با پروفایل لیپیدی سرم و کبد اندازه گیری شد. پس از 4 هفته تمرین مقاومتی سطوح سرمی FABP و apoA-I گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری بالاتر بود (به ترتیب؛ 026/0 = P و 028/0 = P). تفاوت معنی داری در پروفایل لیپیدی سرم و کبد گروه تمرین و کنترل مشاهده نشد. این نتایج بیانگر آن است که تمرین مقاومتی با شدت مناسب می تواند موجب افزایش سطوح سرمی FABP و apoA-I گردد.
ارتباط بین توان هوازی با سطح فعالیت بدنی و عوامل تن سنجی در پسران 16-12 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین توان هوازی با سطح فعالیت بدنی و عوامل تن سنجی در پسران 16-12 سال طراحی و مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور تعداد 275 نوجوان پسر 16-12 ساله شهر بردسکن با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ویژگی هایی شامل قد، وزن، BMI، WHR، درصد چربی بدن، سطح فعالیت بدنی، سطح بدن و Vo2max آزمودنی ها محاسبه شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss15 و آزمون ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن، رگرسیون چند متغیره، تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) انجام شد. بین توان هوازی با سن (0.35- r =)، وزن (0.34-r =)، درصد چربی (0.47-r =)، BMI (0.42-r=)،WHR(0.20-r =) و سطح بدن (0.30-r =) ارتباط معکوس معناداری مشاهده شد (0.01>P). بین قد و توان هوازی ارتباط معناداری مشاهده نشد (0.14-r =). هم چنین بین سطح فعالیت بدنی و توان هوازی ارتباط مستقیم معناداری مشاهده شد (r=0.47). مقادیر توان هوازی گروه سطح بالای فعالیت بدنی به طور معناداری نسبت به دو گروه سطح فعالیت بدنی متوسط و پایین بیشتر بود. مهم ترین متغیرها در پیش بینی اکسیژن مصرفی بیشینه نسبی پسران سن، درصد چربی بدن و فعالیت بدنی بود. میزان توان هوازی و سطح فعالیت بدنی با افزایش سن کاهش معناداری یافت. می توان نتیجه گیری نمود سن، درصد چربی بدن و فعالیت بدنی از عوامل موثر بر اکسیژن مصرفی بیشینه نسبی پسران است.
اثر یک دوره تمرینی منتخب بر ظرفیت های ریوی غواصان اسکوبا و حبس نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غواصان اسکوبا و حبس نفس برای اجرای بهترین غوص به اعماق آب، به آمادگی تنفسی نیاز دارند تا در حین مأموریت، دچار مشکلات تنفسی و خستگی نشوند. در این مطالعه که در تابستان 1388 روی غواصان استان اصفهان انجام گرفت، غواصان به دو گروه اسکوبا و حبس نفس تقسیم شدند. برای هر گروه تعهد نامه، برنامه تمرینی و تجهیزات خاص هر تکنیک اختصاص داده شد. آزمودنی ها 17 نفر (9 نفر اسکوبا و 8 نفر حبس نفس) بودند. از همه آزمودنی ها تست اسپیرومتری جاگر به عنوان پیش آزمون در آزمایشگاه فیزیولوژی گرفته شد و پارامترهای حداکثر ظرفیت حیاتی (VCMAX)، ظرفیت دمی (IC)، ظرفیت حیاتی اجباری (FVC) و حجم بازدمی اجباری در یک ثانیه (FEV1)، ثبت شد. بعد از دو ماه برنامه تمرینی زیر بیشینه برای هر گروه پارامترها دوباره اندازه گیری و ثبت شد. ابتدا از آزمون Tهمبسته، به منظور مقایسه نتایج حاصل از پیش آزمون و پس آزمون در هر گروه استفاده شد و سپس برای مقایسه دو جامعه ازT مستقل (P< 0/05 ) استفاده شد. بعد از یک دوره تمرینی در پارامترهایFVC , VC MAX افزایش معناداری در هر دو گروه و نیز در هر گروه نسبت به پیش آزمون خود مشاهده شد. نتایج حاکی از آن است که غواصان اسکوبا به علت حمل تجهیزات و سازگاری با دستگاه تنفسی بعد از یک دورة تمرینی در تست های ریوی خود پیشرفت داشتند، این حالت همپای غواصان حبس نفس بود که تمریناتی را برای افزایش رکورد حبس نفس خود انجام می دادند.
مقایسه اثر 4هفته تمرین قدرتی به دو روش مقاومت سازگارپذیر و یکنواخت بر قدرت بیشینه و توان ورزشکاران تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش مقایسه اثر 4 هفته تمرین قدرتی به دو روش مقاومت سازگارپذیر و یکنواخت بر قدرت بیشینه و توان ورزشکاران تمرین کرده بود. 61 نفر از
ورزشکاران مرد باشگاههای 70 کیلوگرم و /22±60/ 674 سانتی متر، وزن 00 /54±1/ 20 سال، قد 05 /00±2/ برگزیده تهران 8 نفر ووشو، 8 نفر کشتیگیر با سن 00
62 پس از نخستین آزمون از متغیرهای قدرت بیشینه بالاتنه و پایینتنه، توان بالاتنه و پایینتنه، درصد چربی، محیط دور اندام و وزن /87±4/ درصد چربی 25
بصورت تصادفی در دو گروه تمرین قدرتی مقاومت سازگارپذیر و یکنواخت قرار گرفتند و به مدت 4 هفته و هر هفته سه جلسه در تمرینات شرکت کردند.
تمرین در هر دو گروه شامل حرکات اسکات و پرس سینه بود که با مقاومت 80 درصد 1RM در سه نوبت با 0 تکرار انجام شد تمرین در گروه مقاومت
سازگارپذیر بدین صورت بود که به مقدار 20 درصد 1RM توسط زنجیر در درازای دامنه حرکتی به بار تمرین اضافه میشد. در پایان دوره تمرینی از
متغیرهای وابسته تحت شرایط مشابه آزمونی دوباره به عمل آمد. آزمون تحلیل کواریانس برای مقایسه میزان پیشرفت قدرت و توان دو گروه نشان داد که در
=0/ متغیرهای وزن 596 p = ، محیط دور اندام 645 P =0/ ، درصد چربی 465 P =0/ ، توان بالاتنه 217 P =0/ ، توان پایینتنه 202 P =0/ و قدرت بیشینه بالاتنه 805 P بین
=0/ دو گروه تفاوت معنیداری وجود نداشت، اما در متغیر قدرت بیشینه پایینتنه 04 P تفاوت معنیداری بین دو گروه وجود داشت در بررسی نتایج هرچند
=0/ بیشتر متغیرها اختلاف معناداری نشان ندادند، بررسی اندازه اثر گروهها نشان داد که 12 ES = 0/ در توان بالاتنه 14 ES =0/ در توان پایینتنه 65 ES در قدرت
=6/ بالاتنه و 84 ES %58/ 60 % در بالاتنه، 18 / در قدرت پایینتنه، به نفع گروه مقاومت سازگارپذیر است. این تفاوت در قدرت بیشینه در گروه سازگارپذیر 12
1% پایینتنه / 1% بالاتنه، 16 / 26 % در پایینتنه بود. همچنین این اندازه اثر بر توان درگروه سازگارپذیر 97 / 64 % در بالاتنه، 84 / درپایینتنه و در گروه یکنواخت 81
4% پایینتنه بود. روی هم رفته پژوهش نشان داد که برای افزایش قدرت بیشینه و توان، تمرین سازگارپذیر کارآمدتر / 4% بالاتنه، 17 / و در گروه یکنواخت 61
از روش سنتی )یکنواخت( است
بررسی تأثیر موسیقی با ریتم متوسط بر شاخص درک فشار و ضربان قلب در شدت های مختلف تمرین استقامتی در مردان جوان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر موسیقی با ریتم متوسط بر شاخص درک فشار و ضربان قلب در شدت های مختلف تمرین استقامتی در مردان جوان ورزشکار بود.10دانشجوی مرد ورزشکار با میانگین و انحراف استاندارد سن 60/2±6/21سال به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. تحقیق حاضر با استفاده از روش هم گذری در دو مرحله با و بدون موسیقی به انجام رسید. نتایج نشان داد ضربان قلب در مرحله گرم کردن بین دو شرایط تفاوت معناداری نداشت (05/0P>). در مرحله فعالیت با شدت های 60 و 70 درصد ضربان قلب بیشینه در شرایط موسیقی ریتم متوسط ضربان قلب فعالیت و شاخص درک فشار نسبت به شرایط بدون موسیقی کاهش معناداری نشان داد (05/0P<). در فعالیت با بیشترین شدت، میزان ضربان قلب حین تمرین و شاخص درک فشار، کاهش کمی را نشان داد، ولی معنادار نبود (05/0P>). یافته ها نشان داد که موسیقی با ریتم متوسط در شدت های تمرین کم و متوسط آثار فشار تمرین را بر ضربان قلب و شاخص درک فشار تعدیل می کند، ولی در شدت های بیشتر تأثیر زیادی ندارد.
ترکیب ویتامین E و تمرین شدید بر استرس اکسیداتیو بیضه و اسپرماتوژنز در موش های نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثر مکمل سازی ویتامین E بر مارکرهای استرس اکسیداتیو بیضه و اسپرماتوژنز حین 8 هفته تمرین شدید در موش های نر بود. سی سر موش (سن: 3 ماه، وزن: 10± 247 گرم) به صورت تصادفی به گروه های کنترل (10 سر)، تمرین شدید (10 سر) و تمرین شدید+مکمل (10 سر) اختصاص داده شدند. برنامه شدید تمرین شنا 5 روز در هفته و برای 8 هفته اجرا شد. در گروه تمرین شدید+مکمل، ویتامین E با دوز 50 میلی گرم/کیلوگرم/روز تزریق می شد. تمام حیوانات کشته و بیضه ها جهت ارزیابی شاخص های مختلف جمع آوری شدند. داده ها توسط نرم افزار آماری SPSS 15 و آزمون تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شدند. افزایش معنا دار در سطوح مالون دآلدهید (MDA) (P<0.02) و کاهش معنا دار در کیفیت اسپرماتوژنز بیضه گروه تمرین شدید مشاهده شد (P<0.03). در گروه تمرین شدید+مکمل ظرفیت آنتی اکسیدانی تام بیضه به طور معنا دار افزایش یافت (P<0.03). در حالی که سطوح MDA و کیفیت اسپرماتوژنز بدون تغییر باقی ماند (0.05P>). این نتایج پیشنهاد می کند که مکمل سازی با ویتامین E ممکن است در حفاظت از اثرات محتمل منفی تمرین شدید بر اسپرماتوژنز و ظرفیت باروری موثر باشد.
بررسی اثر مکمل یاری هم زمان کراتین و ال- کارنیتین بر عملکرد بی هوازی ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر مکمل یاری همزمان کراتین و ال-کارنیتین بر عملکرد بیهوازی و تغییرات وزن بدن در ورزشکاران انجام شد. در این
کارآزمایی بالینی تصادفیشده یکسوکور 54 ورزشکار رزمیکار 81 تا 03 مرد وارد مطالعه و به طور تصادفی به چهار گروه دریافتکننده الف( کراتین، ب(
ال-کارنیتین، ج( کراتین-ال-کارنیتین و د( دارونما تقسیم شدند و به مدت 81 روز مکمل یاری شدند. عملکرد بیهوازی ورزشکاران با آزمون وینگیت و
تغییرات وزن طی دو مرحله قبل و بعد از مداخله اندازهگیری شد. برای مقایسه قبل و بعد متغیرها در هر گروه از آزمون تی مزدوج و برای مقایسه میانگین
متغیرها میان چند گروه از آزمون تحلیل واریانس یکراهه استفاده شد. شاخصهای عملکرد بیهوازی در دو گروه دریافتکننده کراتین و کراتین-ال-کارنیتین
پس از مداخله نسبت به پیش از مداخله به طور معنیداری بیشتر بود. وزن بدن نیز در گروههای دریافتکننده مکمل افزایش معنیداری داشت، اما در مقایسه
بینگروهی تفاوتها معنیدار نبود. براساس دوز مصرفی و مدت مکمل یاری در این مطالعه، مصرف همزمان کراتین و ال-کارنیتین اثر مثبتی بر عملکرد بیهوازی
دارد. ازطرفی، کارنیتین عامل کاهش وزن شناخته شده است، درحالیکه طبق یافتههای این مطالعه این مکمل موجب افزایش وزن نیز میشود