رامین امیرساسان

رامین امیرساسان

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۵ مورد.
۱.

تاثیر تمرینات تناوبی با شدت بالا بر مقدار سرمی آسپروسین و پروفایل لیپیدی در زنان دارای اضافه وزن و چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین تناوبی با شدت بالا زنان چاق آسپروسین نیمرخ لیپیدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۹ تعداد دانلود : ۱۷۲
زمینه و هدف: آسپروسین از بافت چربی ترشح می شود و نقش اساسی در تنظیم متابولیسم گلوکز و تنظیم اشتها بر عهده دارد و ممکن است یک هدف درمانی برای پیشگیری از بیماری هایی مانند چاقی، دیابت نوع دو و مقاومت به انسولین باشد. از این رو، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر مقدار سرمی آسپروسین و پروفایل لیپیدی در زنان دارای اضافه وزن و چاقی انجام شد. روش تحقیق: تعداد 30 زن دارای اضافه وزن و چاق ( با 28≤BMI) با دامنه سنی 45-30 سال، در قالب یک طرح مطالعاتی نیمه تجربی با دو مرحله پیش آزمون- پس آزمون، به صورت هدفمند انتخاب شدند و به طور تخصیص تصادفی به دو گروه 15 نفره شامل تمرین تناوبی شدید (HIIT) و کنترل تقسیم گردیدند. دوره آماده سازی به مدت دو هفته و HIIT به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته با 100 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره به اجرا درآمد. نمونه های خونی قبل از شروع تمرینات و  48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی (بعد از اتمام 10 هفته تمرین) اخذ گردید. مقدار آسپروسین و نیمرخ لیپیدی به ترتیب با روش الایزا و اسپکتروفوتومتری اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و t زوجی و در سطح معنی داری 05/0>p تجزیه و تحلیل گردیدند. یافته ها: بعد از 10 هفته مداخله، گروه HIIT کاهش معنی داری در مقدار آسپروسین (02/0=p)، تری گلیسرید (01/0=p)، کلسترول تام (01/0=p)، لیپوپروتئین کلسترول با چگالی کم (01/0=p)، لیپوپروتئین کلسترول با چگالی خیلی کم (01/0=p)، وزن (0001/0=p)، درصد چربی (0001/0=p) و شاخص توده بدنی (0001/0=p)؛ و افزایش معنی داری در حداکثر اکسیژن مصرفی (0001/0=p) داشت. با این حال، تغییر معنی داری در مقدار لیپوپروتئین کلسترول با چگالی بالا (05/0<p) مشاهده نشد. نتیجه گیری: احتمالا انجام HIIT به عنوان یک روش غیر دارویی و موثر، می تواند مقدار سرمی آسپروسین و پروفایل لیپیدی را در زنان دارای اضافه وزن و چاق کاهش دهد و ترکیب بدنی آن ها را بهبود بخشد. 
۲.

تأثیر تمرین هوازی موزون و مکمل سازی کورکومین بر شاخص های نیمرخ لیپیدی و استرس اکسایشی زنان غیرفعال دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استرس اکسایشی زنان دارای اضافه وزن مکمل سازی کورکومین نیمرخ لیپیدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۸۳
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر تمرین هوازی موزون با و بدون مکمل سازی کورکومین بر برخی شاخص های نیمرخ لیپیدی و استرس اکسایشی زنان غیرفعال دارای اضافه وزن و چاق است. روش پژوهش: آزمودنی های تحقیق، 30 نفر زن غیرفعال دارای اضافه وزن و چاق (میانگین سنی 65/5± 9/28 سال؛ وزن 99/8± 3/79 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 01/3±6/32 کیلوگرم بر متر مربع) بودند. آزمودنی ها پس از همگن سازی بر اساس درصد چربی به صورت تصادفی به دو گروه همگن 15 نفره (گروه تمرین بدون مکمل و گروه تمرین با مکمل) تقسیم شدند. هر دو گروه پروتکل تمرین هوازی موزون را به مدت چهار هفته، چهار جلسه در هفته و هر جلسه 62- 106دقیقه و با شدت 50-80 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا کردند. گروه تمرین با مکمل، قرص کورکومین را به مقدار 1000 میلی گرم (دو نوبت در روز و هر نوبت 500 میلی گرم) به مدت چهار هفته مصرف کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که افزایش HDL در گروه تمرین با مکمل به طور معنا داری بیشتر از گروه تمرین بدون مکمل بود، اما کلسترول در گروه تمرین با مکمل به طور معنا داری کمتر از گروه تمرین بود (05/0>P). در متغیر مالون دی آلدئید (MDA) بین گروه های مطالعاتی تفاوتی مشاهده نشد. ظرفیت آنتی اکسیدانی کل (TAC) در هر دو گروه تمرین با و بدون مکمل افزایش معنا داری داشت. نتیجه گیری: اجرای چهار هفته تمرین هوازی موزون همراه با مکمل سازی کورکومین موجب کاهش کلسترول خون و افزایشHDL  و TAC زنان دارای اضافه وزن و چاق می شود.
۳.

تأثیر تمرین ترکیبی و مکمل دهی ویتامین D بر برخی شاخص های آسیب کبدی، عملکردی و افسردگی زنان معتاد در حال ترک مت آمفتامین و هروئین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آنزیم کبدی افسردگی تمرین ترکیبی زنان معتاد عملکردی ویتامین D

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۰ تعداد دانلود : ۱۷۰
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر تمرین ترکیبی و مکمل دهی ویتامین D بر برخی شاخص های آسیب کبدی، عملکردی و افسردگی زنان معتاد در حال ترک مت آمفتامین و هروئین است. روش پژوهش: در این تحقیق نیمه تجربی، 32 زن معتاد با میانگین سن 7/6 ± 34/28 سال، وزن 24/10 ± 06/62 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 93/2 ± 10/24 کیلوگرم بر متر مربع از اردوگاه ترک اعتیاد فرشته تبریز به صورت داوطلبانه انتخاب و در چهار گروه تمرین، تمرین+ مکمل (ویتامین D با دوز 2000 واحد بین الملل در روز)، مکمل و کنترل جایگزین شدند. برنامه گروه تمرین ترکیبی شامل شش حرکت مقاومتی دایره ای با شدت 40-70 درصد یک تکرار بیشینه به صورت ایستگاهی و فعالیت هوازی با شدت 50-70 درصد ضربان قلب ذخیره به صورت اینتروال های هوازی 5 دقیقه ای 3 جلسه در هفته در 8 هفته اجرا شد. پیش و پس از پروتکل تمرینی، نمونه خونی برای اندازه گیری آنزیم های ALT، AST،ALP  از داوطلبان اخذ شد. همچنین ولع مصرف، افسردگی، عملکرد ورزشی و استقامت عضلانی اندازه گیری شد. از آزمون شاپیروویلک برای بررسی توزیع طبیعی داده ها و از آزمون کروسکال والیس، آنوا و تعقیبی بونفرونی برای مقایسه گروه ها در سطح معنا داری 05/0α< استفاده شد. یافته ها : یافته ها نشان داد آنزیم های کبدی AST، ALP کاهش معنا داری در گروه تمرین + مکمل نسبت به سایر گروه ها داشت (03/0=P). اما آنزیم ALT در همه گروه ها به طور معنا داری کاهش نیافت (05/0 نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت تمرین ترکیبی به همراه مکمل ویتامین D می تواند آثار مطلوبی در کاهش آسیب های کبدی، افسردگی و افزایش عملکرد و استقامت عضلانی زنان معتاد داشته باشد.
۴.

تأثیر چهار هفته تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بر عوامل هورمونی آنابولیک، نیتریک اکساید و لاکتات مردان سنگ نورد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنگ نوردی محدودیت جریان خون نیتریک اکساید هورمون رشد IGF-1

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۱ تعداد دانلود : ۲۲۱
تمرینات مقاومتی (RT) از مهم ترین برنامه های تمرینی در بیشتر ورزش ها از جمله ورزش سنگ نوردی است. این تمرینات از طریق افزایش قدرت و استقامت عضله نقش مهمی در بهبود عملکرد ورزشی دارد. به تازگی استفاده از محدودیت جریان خون (BFR) به عنوان روشی برای بهبود کارایی RT پیشنهاد شده است. ازاین رو هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر 4 هفته تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بر عوامل هورمونی آنابولیک، نیتریک اکساید و لاکتات مردان سنگ نورد بود. در این تحقیق نیمه تجربی، به صورت هدفمند 20 سنگ نورد مرد نخبه با میانگین سنی 42/1±3/23 سال و درصد چربی 25/2±1/13درصد و حداقل 2 سال سابقه تمرینی با تخصیص تصادفی در دو گروه تمرین با BFR و تمرین بدون BFR قرار گرفتند. برنامه تمرین مقاومتی 3 جلسه در هفته و به مدت 4 هفته و هر جلسه به مدت 80 دقیقه با شدت تمرین30 درصد حداکثر قدرت بیشینه با یا بدون BFR بود. خون گیری در چهار مرحله حالت پایه، پس از آزمون ورزشی اولیه، پس از 4 هفته تمرین در حالت پایه و بلافاصله پس از قرارداد سنگ نوردی پس آزمون به منظور تعیین سطوح سرمی IGF-1، NO، هورمون رشد و لاکتات خون اخذ شد. در نهایت، داده های حاصله با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در سطح معنا داری کمتر از 05/0 تجزیه وتحلیل شدند. در مرحله پیش آزمون، افزایش غلظت IGF-1، NO، هورمون رشد و لاکتات در گروه BFR بیشتر از بدون BFR بود (05/0>P). علاوه بر این، افزایش مقادیر استراحتی NO تنها در گروه BFR معنا دار بود (05/0>P)، اما مقادیر استراحتی IGF-1، GH و لاکتات خون در گروه بدون BFR تغییر معنا داری نداشت (05/0<P). همچنین، پاسخ ورزشی IGF-1، NO و GH صرفاً در گروه BFR به طور معنا داری افزایش یافت (05/0>P). به نظر می رسد تمرین با BFR احتمالاً روشی مناسب برای دستیابی کارامدتر و موثر به سازگاری های تمرینی است، لیکن تا زمان انجام مطالعات بیشتر نتایج تحقیق حاضر باید بااحتیاط استفاده شود.
۵.

مقایسه تغییرات بیان ژن miR-146aو سطوح سرمی TNF-α ، IL-6 و CRP به دنبال تمرینات تناوبی و تداومی هوازی همراه با محدودیت کالریک در زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۱۱۹
زمینه و هدف : میکرو RNA (miRNA)، RNA های کوتاهی هستند که به عنوان تنظیم گرهای مهم فرآیندهای فیزیولوژیک مرتبط با چاقی، نقش مهمی در بدن بر عهده دارند؛ این در حالی است که ترکیب تأثیر تمرین تناوبی و تداومی همراه با محدودیت کالریک، می تواند بیان ژن miR-146a و پاره ای از عوامل التهابی همچون عامل تومور نکروزی آلفا (TNF-α)، اینترلوکین-6  (IL-6) و پروتئین واکنشی C (CRP) را تحت تاثیر قرار دهد. از این رو، مطالعه حاضر با هدف مقایسه دو نوع تمرین ورزشی به همراه محدودیت کالریک متناوب (ICR) بر بیان ژن miR-146a و سطوح سرمی TNF-α،  IL-6وCRP  در زنان چاق به اجرا درآمد. روش تحقیق : از میان زنان 45- 35 ساله چاق شهر تبریز، 28 نفر به صورت نمونه گیری هدف دار انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه ICR (ICR؛20 درصد)، ترکیب تمرین تناوبی شدید و ICR (10 درصد محدودیت کالری از تمرین و 10 درصد ICR)، ترکیب تمرین تداومی و ICR (10 درصد محدودیت کالری از تمرین و 10 درصد ICR)، و کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرین تناوبی (با شدت 95-75 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره)  و تداومی (با شدت 75-60 حداکثر ضربان قلب ذخیره) به مدت 8 هفته و با تکرار 3 جلسه در هفته به اجرا درآمد. متغیرهای وابسته تحقیق قبل از مداخله و 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین اندازه گیری شدند. نتایج با استفاده از آزمون های شاپیرو- ویلک، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و بونفرونی در سطح معنی داری 05/0>p استخراج گردید. یافته ها : هر دو گروه تمرینی همراه با محدودیت کالریک در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معنی داری در میزان حداکثر اکسیژن مصرفی و سطح بیانmiRNA-146a  و کاهش معنی دار در TNF-α، IL-6 وCRP را نشان دادند (05/0>(p؛ در حالی که بین دو گروه تمرین تناوبی و تداومی هوازی همراه با محدودیت کالریک، تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<  .(p نتیجه گیری : انجام تمرینات ورزشی (صرف نظر از تناوبی بودن یا تداومی بودن آن) و محدود کردن کالری دریافتی روزانه، می تواند در کاهش التهاب مزمن افراد چاق موثر بوده و به عنوان یک روش غیردارویی، برای کمک به حل مشکلات این قبیل افراد، مورد استفاده قرار گیرد.
۶.

مقایسه تأثیر یک هفته مکمل سازی سیترولین-مالات، ال-آرژنین و مکمل ترکیبی بر شاخص های فشار سوخت و سازی و عملکرد مردان کشتی گیر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۴۴
زمینه و هدف : به تازگی ال-سیترولین به عنوان یک مکمل کارآمدتر نسبت به ال– آرژنین، برای تولید نیتریک اکساید (NO) و عملکرد ارائه شده است. هدف تحقیق حاضر مقایسه تأثیر یک هفته مکمل سازی سیترولین- مالات، ال- آرژنین و ترکیب آن ها بر شاخص های فشار سوخت وسازی، فشار خون و عملکرد مردان کشتی گیر بود. روش تحقیق : در این مطالعه نیمه تجربی، 40 کشت ی گی ر (25-19ساله با میانگین وزنی 90-60 کیلوگرم و میزان چربی20-12 درصد) انتخاب و به صورت تصادفی و دوسویه کور، در چهار گروه همگن شامل مکمل سازی یک هفته ای ال- آرژنین (چهار گرم در روز)، سیترولین-مالات (چهار گرم در روز)، ترکیبی (دو گرم از هر کدام در روز) و دارونما قرار گرفتند. در ابتدا و پس از نمونه گیری اولیه خونی، کشتی گیرانی آزمون شبیه سازی شده کشتی را اجرا کردند و سپس نمونه خونی ثانویه پنج دقیقه بعد از آزمون، اخذ گردید. بعد از یک هفته مکمل سازی، مجدداً پروتکل تمرینی و اخذ نمونه های خونی تکرار شد و غلظت لاکتات، اوره و توان بی هوازی و هوازی شرکت کنندگان اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس (ANOVA) با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی، درسطح معنی داری 0/05 >p تجزیه و تحلیل شدند. یافته ه ا: یک هفته مکمل سازی ستیرولین-مالات و مکمل ترکیبی باعث افزایش معنی دار اوره و کاهش معنی دار لاکتات خون متعاقب آزمون شبیه سازی شده کشتی گردید (0/01=p). توان بی هوازی تنها در گروه مکمل سازی ترکیبی به طور معنی داری بهبود یافت (0/001=p). از طرف دیگر، هر سه نوع مداخله باعث افزایش توان هوازی، نیتریک اکساید (NO) استراحتی و پاسخ NO به آزمون شبی ه س ازی ش ده گردی دن د (0/001=p). با این حال، هیچ یک از مداخلات فوق الذکر تأثیری بر فشار خون شرکت کنندگان نداشت (0/05<p). نتیجه گیری : به نظر می رسد مکمل سازی ترکیبی سیترولین-مالات با ال-آرژنین، باکاهش شاخص های استرس سوخت و سازی و خستگی (تولید لاکتات) ناشی از رقابت کشتی، باعث بهبود عملکرد این ورزشکاران می شود.
۷.

تأثیر تمرین تناوبی شدید با مکمل سازی زردچوبه بر چربی احشایی، چربی زیرپوستی شکمی و مقاومت انسولین در زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین تناوبی شدید زردچوبه چربی احشایی مقاومت انسولین چاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۹ تعداد دانلود : ۳۶۳
هدف از انجام مطالعه حاضر، تعیین تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید با مکمل سازی زردچوبه بر چربی احشایی، چربی زیرپوستی شکمی و مقاومت انسولین در زنان چاق بود. تعداد 30 زن چاق با دامنه سنی 20 تا 25 سال درقالب یک طرح نیمه تجربی با پیش آزمون- پس آزمون، به صورت هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه همگن 15 نفری تمرین تناوبی شدید – مکمل زردچوبه (سه میلی گرم کورکومین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در یک روز) و گروه تمرین تناوبی شدید- دارونما تقسیم شدند. دوره آماده سازی به مدت سه هفته و تمرین تناوبی شدید به مدت شش هفته و چهار جلسه در هفته انجام شد. نمونه های خونی در دو مرحله ؛ یعنی قبل از شروع دوره تمرینی و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی در فاز فولیکولی گرفته شدند. چربی شکمی با دستگاه اولتراسونوگرافی اندازه گیری شد و انسولین و گلوکز سرمی به ترتیب به روش ایمونواسی آنزیمی و فتومتری اندازه گیری شدند. داده ها در سطح معنا داری P < 0.05 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که در هر دو گروه، چربی شکمی و مقاومت انسولین به طور معنتاداری کاهش یافتند. در مقادیر چربی احشایی و چربی شکمی دو گروه تفاوت معنا دار وجود داشت. این مقادیر در گروه تمرین- زردچوبه کمتر بود. تمرین های تناوبی شدید با مکمل زردچوبه احتمالاً می توانند مقاومت انسولین و چربی شکمی (چربی احشایی و چربی زیرپوستی) را کاهش دهند. به نظر می رسد که تمرین تناوبی شدید و زردچوبه در مقایسه با تمرین تناوبی شدید در کاهش چربی شکمی مؤثرتر بودند.
۸.

تأثیر دوازده هفته تمرین در آب و خشکی بر نیتریک اکساید سرمی و شاخص های خطرزای قلبی زنان دیابتی دارای نارسایی قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین در آب دیابت عوامل خطرزای قلبی– عروقی فعالیت ورزشی هوازی نارسایی قلبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۹ تعداد دانلود : ۳۷۳
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر دوازده هفته تمرین در آب و خشکی بر نیتریک اکساید سرمی و برخی شاخص های خطر قلبی زنان دیابتی مبتلا به نارسایی قلبی است. ازاین رو در طرح تحقیقی نیمه تجربی از بین زنان دیابتی 45 تا 65 ساله 40 نفر با میانگین و انحراف استاندارد شاخص توده بدنی 15/2 ±33 و قند خون ناشتا بالای 125 به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و در یکی از سه گروه تمرین در آب (16=n)، تمرین در خشکی (8=n) و گروه کنترل (16=n) قرار گرفتند. گروه تمرین در آب 3 جلسه در هفته به مدت 12 هفته تمرینات داخل آب را با شدت درک فشار 8-5 و گروه تمرین در خشکی فعالیت های هوازی و مقاومتی را با شدت مشابه به مدت 60 دقیقه اجرا کردند. گروه کنترل روند طبیعی فعالیت های روزمره را دنبال کردند. شاخص های دیابتی و خطرزای قلبی 48 ساعت قبل و بعد از تمرین از آزمودنی ها اخذ شد. برای تحلیل داده ها از آزمون آنوای یکراهه، کروسکال والیس و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنا داری 05/0=α استفاده شد. نتایج تحقیق افزایش معنا دار ALB (000/0=P) و  NO(006/0=P) و کاهش معنا دار  FBS(002/0=P) را در دو گروه تمرین در آب و خشکی نشان داد. در شاخص های TG (005/0=P)، LDL (016/0=P) تنها در گروه تمرین در آب کاهش معنا داری مشاهده شد. تحقیق حاضر نشان داد که انجام فعالیت های هوازی به ویژه در داخل آب به عنوان روش ایمن و مؤثر می تواند در بهبود عارضه بیماران مبتلا به دیابت تأثیرگذار باشد.
۹.

تأثیر سابقه تمرینی بر پاسخ هموسیستئین و مقاومت به انسولین نسبت به فعالیت هوازی در زنان یائسه چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هموسیستئین مقاومت به انسولین فعالیت بدنی منظم زنان یائسه چاق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۷۰۱ تعداد دانلود : ۵۱۵
در زنان یائسه میزان هموسیستئین و مقاومت به انسولین به دلیل کاهش سطح استروژن، کم تحرکی و افزایش وزن بالا می رود که باعث افزایش بیماری های قلبی- عروقی می شود. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر سابقه تمرین هوازی بر پاسخ هموسیستئین و مقاومت به انسولین نسبت به فعالیت هوازی در زنان فعال و غیرفعال چاق یائسه بود. به همین منظور، 21 زن چاق یائسه با دامنه سنی 65- 48 به طور داوطلبانه در تحقیق همکاری کردند و در دو گروه فعال (11n=) و غیرفعال (10n= ) قرار داده شدند. یک جلسه فعالیت هوازی پس از 10 ساعت ناشتایی، با انجام دو مرحله خون گیری قبل و بعد از آزمون پیاده روی بریسک با 75-70 درصد ضربان قلب بیشینه صورت گرفت. نتایج نشان داد که سطح پایه هموسیستئین (003/0p=) و مقاومت به انسولین (003/0p=) در گروه زنان فعال به طور معنی داری نسبت به گروه غیرفعال کمتر است. با وجود این، پاسخ هموسیستئین در زنان فعال از مقدار بیشتری نسبت به گروه غیرفعال برخوردار است (028/0p=). هرچند تفاوت معنی داری در پاسخ مقاومت به انسولین نسبت به آزمون بریسک در دو گروه مشاهده نشد (05/0p>)، می توان گفت فعالیت بدنی منظم سبب بهبود سطح هموسیستئین و مقاومت به انسولین در زنان یائسه چاق می شود، ولی یک جلسه فعالیت هوازی با شدت متوسط نمی تواند بر مقاومت به انسولین تأثیر گذارد، هرچند پاسخ هموسیستئین نسبت به فعالیت هوازی در گروه فعال بیشتر بود. به نظر می رسد رفتار این دو متغیر نسبت به فعالیت هوازی متفاوت است
۱۰.

بررسی نیم رخ فیزیولوژیک و آنتروپومتریک و ارتباط بین آن ها در بازیکنان جوان تیم ملی کبدی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کبدی آنتروپومتریکی آمادگی جسمانی ترکیب بدنی استعدادیابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۳۸
مقدمه و هدف: امروزه از ویژگی های پیکری و فیزیولوژیکی به منظور استعدادیابی و ارزیابی میزان آمادگی جسمانی ورزشکاران استفاده می شود. هدف از این پژوهش، بررسی نیمرخ آنتروپومتریک و برخی قابلیت های فیزیولوژیک و تعیین رابطه بین آن ها در بازیکنان جوان نخبه کبدی پسر ایرانی می باشد. روش شناسی: به این منظور 23 بازیکن تیم ملی جوانان کبدی با میانگین سنی 68/0±5/18 سال در این پژوهش شرکت کردند. متغیرهای آنتروپومتریکی شامل (قد، وزن، شاخص توده بدن و درصد چربی) و ویژگی های فیزیولوژیکی شامل (توان هوازی و بی هوازی، سرعت، چابکی و پرش جفت دوطرفه، قدرت دست، انعطاف پذیری و استقامت عضلات شکمی) اندازه گیری شد. داده های حاصله توسط آمار توصیفی (میانگین ± انحراف استاندارد) و ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین ارتباط بین متغیرهای پژوهش بر اساس هدف های مورد نظر در سطح معنی داری 0.05P< آنالیز شد. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین قد (97/3 ±26/176) سانتی متر، وزن (11/3±39/64) کیلوگرم، شاخص توده بدن (09/1±86/20)، 36 متر سرعت (25/±34/5) ثانیه، انعطاف (71/4±64/35) سانتی متر، چابکی (31/±20/9) ثانیه، توان (10/401±05/4330) وات، قدرت دست (28/6±09/68) کیلوگرم، دراز و نشست (14/6±33/60) تکرار، پرش دوطرفه (76/8±74/156) تکرار و در آزمون توان هوازی دوی 1600 متر (36/±52/5) دقیقه و ثانیه به دست آمد. هم چنین بررسی همبستگی نشان داد که بین سرعت دویدن 36 متر با توان بی هوازی (0.05P<، 63%) و انعطاف (0.05P<،53%-)، بین استقامت میان تنه و توان هوازی (0.05P<، 56%) و چابکی (0.05P<)، 44%)، بین استقامت عضلانی پا با شاخص توده بدن (0.05P<، 41-%) و قدرت (0.05P<، 52%) ارتباط معنی دار وجود دارد. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد مسائل تکنیکی و تاکتیکی در موفقیت تیم های هند نقش بیشتری بازی می کند. با این حال مربیان می توانند از ویژگی های پیکری و فیزیولوژیکی به منظور ارزیابی مستمر وضعیت بدنی و آمادگی جسمانی بازیکنان و استعدادیابی بازیکنان مستعد استفاده نمایند.  
۱۲.

تأثیر مکمل دهی کوتاه مدت بولاغ اوتی بر میزان تخریب DNA پس از فعالیت ورزشی وامانده ساز در مردان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکمل دهی کوتاه مدت بولاغ اوتی تخریب DNA فعالیت ورزشی وامانده ساز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۲۲
مقدمه و هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر مکمل دهی کوتاه مدت بولاغ اوتی بر میزان تخریب DNA پس از فعالیت ورزشی وامانده ساز در مردان غیرورزشکار می باشد. روش شناسی: 18 مرد غیرورزشکار با دامنه سنی 20-22سال، وزن65-75کیلوگرم، قد 175- 185سانتی متر و اکسیژن مصرفی بیشینه 38 -42 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه در قالب یک طرح نیمه تجربی به صورت تصادفی در دو گروه دریافت کننده گیاه بولاغ اوتی(روزانه80 گرم به شکل خام در روز به مدت 14 روز) به تعداد 8 نفر و کنترل به تعداد 10 نفر قرار گرفتند. همه ی آزمودنی ها پس از مکمل دهی، آزمون وامانده ساز بروس را انجام دادند. نمونه های خونی طی سه مرحله( قبل و بعد از مکمل دهی و پس از فعالیت ورزشی) جهت اندازه گیری میزان پلاسمایی 8-هیدرکسی 2-دزوکسی گوانوزین گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و آزمون تی مستقل در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد مکمل دهی کوتاه مدت بولاغ اوتی موجب کاهش شاخص پلاسمایی 8-هیدروکسی 2 دزوکسی گوانوزین در حالت پایه شده است(p<0.05). هم چنین، این مکمل دهی توانست از افزایش 8-هیدروکسی 2 دزوکسی گوانوزین پس از انجام فعالیت ورزشی وامانده ساز بکاهد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق می توان از مکمل دهی بولاغ اوتی برای کاهش آسیب های اکسایشی ناشی از فعالیت های ورزشی شدید استفاده کرد. با این وجود، با توجه به مطالعات اندک انجام شده در این حوزه، تحقیقات بیشتری مورد نیاز است. 
۱۳.

اثر دستکاری حجم تمرین بر افزایش قدرت در افراد تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نوبت تمرین قدرت بیشینه نسخه تمرینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹ تعداد دانلود : ۲۴
مقدمه و هدف: تعیین حجم تمرین از نکات کلیدی در طراحی تمرینات مقاومتی به حساب می آید. هدف از این تحقیق مقایسه اثرات دستکاری حجم تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی بالاتنه و پایین تنه در مردان تمرین نکرده بود.مواد و روش ها: 18 مرد تمرین نکرده با دامنه سنی 24-20 سال به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها پس از اندازه گیری قدرت (1RM) در دو حرکت (پرس سینه و پرس پا) با آزمون کولموگروف-اسمیرنوف در دو گروه دو ستی ثابت (9=n) و ست هایی با توالی و حجم متغیر (9=n) همگن سازی شد. همچنین وزن و محیط ران نیز اندازه گیری شد. آزمودنی ها به مدت چهار هفته برنامه تمرینی مشترکی را اجرا کردند و پس از چهار هفته مجدداً آزمون قدرت 1RM به عمل آمد و با رکوردهای جدید گروه دوستی همان برنامه را به مدت شش هفته دیگر ادامه دادند ولی گروه ست های متغیر در هر جلسه تمرینی ست های متغیری را در هر حرکت بر روی عضلات اعمال می کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t وابسته و آزمون t مستقل به ترتیب برای مقایسه تغییرات درون گروهی و بین گروهی در سطح p<0.05 استفاده شد.یافته ها: قدرت یک تکرار بیشینه به طور معنی داری پس از پایان چهار هفته و پس از پایان شش هفته در تمام حرکات بالاتنه و پایین تنه در هر دو گروه به طور معنی دار افزایش یافت (P≤0.05). درصد افزایش قدرت بیشینه در پایین تنه و بالاتنه در گروه ست های با توالی و حجم متغیر بالاتر از گروه دو ستی ثابت بود. همچنین وزن در پایان چهار هفته و محیط ران در پایان ده هفته به طور معنی داری افزایش یافت (P≤0.05).بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد پس از سازگاری اولیه، بالاتنه و پایین تنه نسبت به یک حجم تمرینی مشخص پاسخ مشابهی می دهند. همچنین پس از سازگاری های اولیه، تمرینات با حجم بالا (سه ست) در مقایسه با حجم پایین (دو ست) سازگاری های بیشتری ایجاد می کند.
۱۴.

تأثیر دو پروتکل تمرین مقاومتی بر پراکسیداسیون چربی و تغییرات ظرفیت آنتی اکسیدانی تام پلاسما در مردان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مالون دی آلدئید تمرین با وزنه آنتی اکسیدان فشار اکسیداتیو

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۸۵ تعداد دانلود : ۵۶۹
اجرای فعالیت مقاومتی با افزایش فشار اکسیداتیو همراه است. با وجود این به طور کامل مشخص نیست که چگونه شدت تمرین مقاومتی بر سطوح استراحتی شاخص های فشار اکسیداتیو تأثیر می گذارد. بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی تمرین مقاومتی با شدت متوسط و زیاد بر فشار اکسیداتیو بود. 20 آزمودنی مرد (7/.±6/20سال، 06/0±74/1 متر و 4±1/71 کیلوگرم) داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به طور تصادفی در دو گروه مقاومتی با شدت زیاد و متوسط قرار گرفتند. قبل و بعد از برنامه تمرینات مقاومتی نمونه گیری از خون صورت گرفت و فعالیت آنزیم کراتین کیناز (CK)، غلظت مالون دی آلدئید (MDA) و ظرفیت آنتی اکسیدان پلاسما (TAC) اندازه گیری شد. برنامه تمرینی سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته انجام گرفت. گروه مقاومتی با شدت زیاد و متوسط تمرینات را به ترتیب با شدت90- 85 و70-65 درصد یک تکرار بیشینه انجام دادند. مشاهده شد در تعامل گروه × زمان اجرای دو نوع تمرین مقاومتی بر کراتین کیناز، ظرفیت آنتی اکسیدان پلاسما و مالون دی آلدئید تفاوت معناداری ایجاد نکرد (05/0≤P ). با وجود این مقدار MDA بعد از دوره تمرینات در هر دو گروه به طور معناداری کاهش یافت (05/0≥P ). هرچند تغییرات معناداری نسبت به پیش آزمون در CKو TAC دیده نشد (05/0≤P ). می توان گفت تمرین مقاومتی با شدت متوسط تا زیاد می تواند موجب کاهش غلظت مالون دی آلدئید شود و فشار اکسیداتیو را کاهش دهد. به نظر می رسد این مسئله مستقل از شدت تمرینات مقاومتی است.
۱۵.

میزان، نوع و علل مصرف مکمل های غذایی در ورزشکاران ایرانی شرکت کننده در بازی های المپیک 2012 لندن بر اساس مدل رفتار با برنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکمل های غذایی ورزشکاران رده المپیک مدل رفتار با برنامه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۱۹۴ تعداد دانلود : ۱۴۲۵
مواد و روش ها: 42 نفر از ورزشکاران ایران (شرکت کننده در المپیک 2012 لندن) در تحقیق حاضر شرکت کردند. جهت گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه (پرسشنامه استاندارد زمینه یابی مکمل های ورزشی (دارای 4 مقیاس) و پرسشنامه محقق ساخته) استفاده شدند. تمامی تحلیل ها توسط نرم افزار های SPSS16 و AMOS انجام گرفت. جهت تعیین شاخص های نکویی برازش از مولفه های خی دو، NFI و RMSEA استفاده شد. یافته ها: اصلی ترین منبع پیشنهاد دهنده در بین ورزشکاران المپیکی ایران برای مصرف مکمل، متخصصین تغذیه (43%) بود. مهمترین دلایل مصرف مکمل از دیدگاه ورزشکاران افزایش سرعت و چابکی (48%) و افزایش قدرت و توان (47%) گزارش شد. بیشترین مکمل های مصرفی در ورزشکاران به ترتیب ب کمپلکس (92%) بود. برخلاف مطالعات قبلی، هنجارهای ذهنی قویترین شاخص پیش بین بود (β= 0/91) در حالی که نگرش ها با (β= 0/23) دومین شاخص پیش بین و کنترل رفتاری ادراک شده با (β= 0/13) ضعیف ترین شاخص پیش بین بودند. نتیجه گیری: عدم تاثیر گذاری کنترل رفتاری ادراک شده با مطالعات قبلی همخوانی دارد اما فقدان تاثیر گذاری نگرشها مبهم است زیرا اعتقاد بر این است که نیت رفتاری قویا از طریق پذیرش آنچه هنجار محسوب می شود کنترل می شود نه نگرش ها به سمت مکمل. این یافته ها نشان می دهند که در بین ورزشکاران المپیکی ایران، هنجارهای ذهنی هنگام شکل گیری نیت رفتاری برای مصرف مکمل های غذایی احتمالا اهمیت بیشتری دارد.
۱۶.

مقایسه شیوه ها و عوارض کاهش سریع وزن بین سه رده وزنی در کشتی گیران نخبه نوجوان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

۱۷.

مقایسه ی تأثیر فعالیت هوازی در اوایل دوره ی فولیکولی با اواخر دوره ی فولیکولی بر لپتین سرم زنان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لپتین فعالیت هوازی اوایل فولیکولی اواخر فولیکولی زنان غیر ورزشکار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۹۰۲ تعداد دانلود : ۵۷۵
تحقیق حاضر در نظر داشت تا تاثیر فعالیت هوازی در دوره های اوایل و اواخر فولیکولی را بر لپتین سرم زنان غیرورزشکار سالم بررسی کند. برای این منظور، 12 نفر از دانشجویان غیرورزشکار با میانگین و انحراف استاندارد سنی 2±26 سال، قد 0/4±6/160سانتی متر، وزن 8/3±4/53 کیلوگرم، درصد چربی 7/3±5/24، BMI 5/1±8/20 کیلوگرم بر مجذور قد و حداکثر اکسیژن مصرفی 9/8±5/35 میلی لیتر بر کیلوگرم داوطلب شدند تا فعالیت هوازی را که شامل دویدن روی نوارگردان با VO2max 70% تا حد واماندگی بود، انجام دهند. فعالیت در دو دوره ی اوایل و اواخر فولیکولی به صورت متقاطع انجام گرفت و نمونه های خونی(3 میلی مول)، قبل، بعد و 48 ساعت بعد از فعالیت جمع آوری شد. برای اندازه گیری لپتین از روش الایزا و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس(ANOVA) با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد در مقایسه ی سطوح استراحتی لپتین در این دو دوره، تفاوت معنا داری وجود ندارد(05/0 p >). همچنین، تغییرات سطوح لپتین نیز در پاسخ به یک جلسه فعالیت هوازی در اوایل فولیکولی معنادار نبود(05/0 p >). با این حال در اواخر فولیکولی بلافاصله بعد از فعالیت، سطوح لپتین، نسبت به قبل از فعالیت، افزایش معنا داری داشته است (02/0=p) و 48 ساعت بعد از فعالیت نیز نسبت به بلافاصله بعد از فعالیت به طور معنا داری کاهش یافت(04/0=p).از نتایج تحقیق حاضر به نظر می رسد که احتمالاً تأثیر فعالیت هوازی بر سطوح لپتین در اواخر دوره ی فولیکولی بیشتر از اوایل این دوره باشد.
۱۸.

تأثیر تمرینات هوازی منتخب بر ریخت شناسی تخمدان، هورمون های گونادوتروپین و VO2maxزنان مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Vo2max تمرینات هوازی سندروم تخمدان پلیکیستیک ریخت شناسی تخمدان هورمون های گونادوتروپین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵۵ تعداد دانلود : ۱۱۴۵
سندروم تخمدان پلی کیستیک (PCOS)، یکی از بیماری های زنان در سنین باروری است. متاسفانه تحقیقات دقیق و کاملی درباره تاثیر عوامل مختلف از جمله فعالیت ورزشی بر این بیماری انجام نگرفته، از این رو بررسی های بیشتر در مورد چگونگی تاثیر و نوع برنامه های تمرینی و حد بهبود تحت تأثیر تمرین بدنی، ضروری است. پژوهش حاضر در راستای تعیین تاثیر تمرین هوازی منتخب بر هورمون های LH و FSH و ریخت شناسی تخمدان های پلی کیستیک در زنان مبتلا به PCOS انجام گرفت. به همین منظور 12 زن مبتلا به PCOS )میانگین سنی 3±22 سال، متوسط BMI 24/5±26/89 کیلوگرم بر مترمربع و میانگین VO2max برابر81/4± 28/60میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه) در این تحقیق شرکت کردند. برنامه تمرینی منتخب شامل 12 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 30 دقیقه کار روی دوچرخه کارسنج با 75-70 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه بود. برنامه گرم کردن و سرد کردن به صورت 10 دقیقه حرکات کششی و 5 دقیقه کار روی دوچرخه کارسنج با 50 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی اجرا شد. سونوگرافی و نمونه گیری یک روز پیش از آغاز تمرینات و یک روز پس از پایان دوره تمرینی انجام گرفت. سپس داده ها با استفاده از آزمون آماری t- همبسته بررسی شد. یافته ها حاکی از تغییرات معنی دار در کاهش هورمون لوتئینی و حجم تخمدان های راست و چپ و عدم تغییر معنی دار در هورمون محرک فولیکولی و نسبت LH/FSH و نیز افزایش چشمگیر و معنی دار VO2max بود. نتایج نشان می دهد که ورزش هوازی سبب کاهش سطح هورمون LH و حجم تخمدان -ها شده است، بنابراین می توان آن را به عنوان یکی از راهکارهای بدون هزینه در کاهش عوارض و علائم بیماری PCOS پیشنهاد کرد.
۱۹.

تأثیر سن و جنس بر ریکاوری فشار خون، متعاقب یک جلسه فعالیت وامانده ساز در مردان و زنان سالم غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سن جنس فعالیت وامانده ساز مردان و زنان غیرورزشکار ریکاوری فشار خون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷۷ تعداد دانلود : ۹۶۱
هدف از تحقیق حاضر تعیین تأثیر سن و جنس بر ریکاوری فشار خون پس از یک وهله فعالیت وامانده ساز در مردان و زنان سالم غیرورزشکار است. به این منظور 60 آزمودنی سالم بدون هیچ نوع سابقة بیماری (به ویژه بیماری فشار خونی) و سابقة مصرف دارو و مکمل، در شش گروه جداگانه جایگزین شدند. گروه اول: 10 مرد 20 تا 30 ساله؛ گروه دوم: 10 زن 20 تا 30 ساله؛ گروه سوم: 10 مرد 30 تا 40 ساله؛ گروه چهارم: 10 زن 30 تا 40 ساله؛ گروه پنجم: 10 مرد 40 تا 50 ساله؛ گروه ششم: 10 زن 40 تا 50 ساله. بلافاصله قبل از آزمون، ضربان قلب و فشار خون افراد دو بار(بعد از 10 و 15 دقیقه استراحت) در وضعیت نشسته روی دوچرخة کارسنج اندازه گیری شد. در طول آزمون، ضربان قلب و فشار خون(با استفاده از دستگاه اندازه گیری فشار خون) به فاصلة دو دقیقه اندازه گیری شد. پروتکل آزمون از سه دقیقه گرم کردن در بار کاری 50 وات روی دوچرخه کارسنج شروع شده و در هر دقیقه 20 وات به بار کاری اضافه می شد تا زمانی که آزمودنی ها به خستگی قابل تحمل برسند. سپس ضربان قلب و فشار خون در اولین دقیقه پس از آزمون اندازه گرفته شد و هر دو دقیقه این اندازه گیری ادامه یافت تا لحظه ای که این دو متغیر به سطح قبل از آزمون رسیدند(در دقایق 1، 3، 5، 7 و ....). برای تعیین اثر سن و جنس بر ریکاوری فشار خون، از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و از آزمون تی مستقل برای مقایسة گروه ها استفاده شد. کلیة تجزیه و تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS16، در سطح معنیداری 05 /0P<، انجام گرفت. نتایج نشان داد بین زمان ریکاوری فشار خون، در سه رده سنی زنان سالم غیرورزشکار، تفاوت معنی داری وجود ندارد(05 /0
۲۰.

رابطه بین غلظت های لاکتات خون و بزاق برای برآورد غیرتهاجمی آستانه لاکتات با استفاده از بازی در زمین های کوچک (SSG) فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لاکتات خون لاکتات بزاقی بازی در زمین های کوچک (SSG)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶۶ تعداد دانلود : ۱۲۸۲
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه غلظت های لاکتات بزاقی با لاکتات خون و ضربان قلب برای برآورد غیرتهاجمی آستانه لاکتات پس از اجرای یک شیوه تمرینی توپی فوتبال (بازی سه در مقابل سه) در مردان فوتبالیست است. به این منظور، 12 مرد فوتبالیست (سن: 1±18 سال، قد: 4/4±6/173 سانتی متر، وزن: 6/4±8/67 کیلو گرم، درصد چربی: 8/3±3/14) در قالب چهار گروه سه نفری در این پژوهش شرکت کردند. هر گروه سه نفره از آزمودنی ها نوعی از تمرینات بازی فوتبال در زمین های کوچک (سه در مقابل سه) بدون دروازه یا درواز ه بان را در محوطه ای به ابعاد 25×25 متر اجرا کردند. فعالیت شامل حفظ توپ و تلاش حریف برای به دست آوردن توپ بود. برای تعیین شدت فعالیت، ضربان قلب آزمودنی ها در هر مرحله پنج دقیقه ای، با استفاده از ضربان سنج پولار ثبت می شد. مراحل نمونه گیری خون و بزاق در شش مرحله عبارت بودند از: حالت استراحت، بعد از 15 دقیقه گرم کردن و بعد از چهار مرحله بازی پنج دقیقه ای با شدت های 60%، 70%، 80% و 90% ضربان قلب ذخیره. بین هر مرحله، پنج دقیقه استراحت غیرفعال بود و نمونه های خون و بزاق در این مرحله جمع آوری می شدند. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر و همبستگی اسپیرمن در سطح معنی داری 05/0 تجزیه و تحلیل شدند. با توجه به نتایج، در مقادیر لاکتات خون و بزاق، بین شش مرحله تفاوت معنی داری مشاهده می شود. از طرف دیگر، بین لاکتات خون و بزاق در مرحله های پنج و شش (شدت های80% و 90%) از قرارداد تمرینی، همبستگی قابل قبولی وجود دارد (79/0=r5 ،05/0P< و 56/0=r6 ،05/0P<). بین ضربان قلب و لاکتات در مرحله های پنج و شش بزاق نیز همبستگی بالایی مشاهده می شود (6/0=r5 ،05/0P< و 68/0=r6 ،05/0P<)؛ بنابراین شاید بتوان از اندازه گیری غلظت لاکتات بزاقی به عنوان روشی غیرتهاجمی برای تحقیقات فیزیولوژیکی استفاده کرد. همچنین، به دلیل شباهت بین نقطه شکست لاکتات خون- ضربان قلب و لاکتات بزاق- ضربان قلب در منحنی های مربوط می توان آستانه بی هوازی چشمی را برای این نوع قراردادهای تمرینی تعیین کرد. (قطعاً تحقیقات بیشتر در این زمینه نیاز است).

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان