ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
۲۸۱.

توصیف نیمرخ ویژگی های پیکری (ترکیب بدنی، تیپ بدنی) و فیزیولوژیکی رویینگ کاران نخبه زن و مرد ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیکرسنجی نیمرخ فیزیولوژیکی روئینگ روئینگ کار نخبه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۹۳
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر توصیف نیمرخ پیکری (ترکیب بدنی، تیپ بدنی) و فیزیولوژیکی رویینگ کاران نخبه زن و مرد ایرانی و مقایسه با چند کشور دیگر بود که در راستای کمک به فرآیند استعدادیابی در کشور و بررسی وضعیت ملی پوشان ایرانی انجام شد. به همین منظور 25 قایقران سبک وزن و سنگین وزن تیم ملی ایران (18 نفر آقایان و 7 نفر بانوان) اعزامی به مسابقات آسیایی گوانجو 2010 مورد ارزیابی قرار گرفتند. روش شناسی: نیمرخ پیکری بر اساس دستورالعمل ایساک شامل قد، وزن، پنج نقطه محیط اندام، دو پهنای استخوان بازو و ران به اضافه قد نشسته و طول دو دست بود. متغییرهای ترکیب بدنی شامل وزن، درصد چربی و BMI بوده و متغییرهای فیزیولوژیکی هوازی(HRVO2max, P < sub>max, Vo2max) و بی هوازی (حداکثر توان نسبی و مطلق بالاتنه و پایین تنه) نیز اندازه گیری شد. از آمار توصیفی به منظور توصیف داده های پژوهش استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که در تمام ویژگی های پیکرسنجی، تیپ بدنی، شاخص های فیزیولوژیکی بین گروه مردان و زنان سبک و سنگین وزن اختلاف معناداری وجود داشت(0.05/≥P ) و تنها در شاخصHRVO2max  در گروه سنگین وزن اختلاف معنادار نبود.                 بحث و نتیجه گیری: بر اساس پژوهش حاضر مشاهده شد که ملی پوشان ایرانی به لحاظ پیکری نسبت به فیزیولوژیکی در جایگاه مناسب تری قرار دارند، هرچند که در شاخص های فیزیولوژیکی هم در مقایسه با سایر پژوهش ها در خارج کشور در وضعیت مطلوبی قرار دارند، به نظر می رسد با بهبود و تغییر در کمیت و کیفیت برنامه های تمرینی ملی پوشان می توان به هرچه بیشتر شدن تعداد مدال های جهانی کمک کرد، زیرا نشان داده شده که ملی پوشان به لحاظ ویژگی های پیکری و فیزیولوژیکی در جایگاه مناسبی قرار دارند. لذا بهبود کیفیت تمرین باعث افزایش تاثیر قابلیت های جسمانی مناسب ورزشکاران در بهبود رکوردهای قایقرانان خواهد شد.
۲۸۲.

کاهش بیان ژن عامل نکروز تومور آلفا و عامل هسته ای کاپای بی در بافت ریه موش-های صحرایی پس از یک دوره تمرین شنا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین شنا عامل نکروز تومور آلفا عامل هسته ای کاپای بی بافت ریه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۸ تعداد دانلود : ۵۹۲
با توجه به نقش مهم التهاب در بروز بسیاری از اختلالات ریوی، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرین شنا بر بیان ژن عامل نکروز تومور آلفا و عامل هسته ای کاپای بی در بافت ریه موش های صحرایی بود. برای بررسی این هدف، 20 سر موش صحرایی ویستار پنج هفته ای با محدوده وزنی23 ± 102 گرم به طور تصادفی به دو گروه کنترل (تعداد = 10) و تمرین شنا (تعداد = 10) تقسیم شدند. پروتکل تمرین شامل سه ماه تمرین شنا (پنج روز در هفته) بود که از 25 دقیقه در هفته اول (با اضافه بار تمرینی چهار لیتر در دقیقه) به 60 دقیقه (با اضافه بار تمرینی10 لیتر در دقیقه) در هفته انتهایی رسید. با استفاده از تکنیک Real-Time PCR ، بیان ژن های عامل نکروز تومور آلفا و عامل هسته ای کاپای بی در بافت ریه موش های صحرایی سنجیده شد. از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای بررسی طبیعی بودن توزیع داده ها و آزمون تی مستقل برای مقایسه بین گروهی استفاده گردید ( α<0.05 ). نتایج نشان داد که ۱2 هفته تمرین شنا سبب کاهش معنادار بیان ژن های عامل نکروز تومور آلفا و عامل هسته ای کاپای بی در بافت ریه شد (به ترتیب P=0.0001 و P=0.001 ). عامل نکروز تومور آلفا و عامل هسته ای کاپای بی مسئول اصلی رونویسی آبشاری از سایتوکاین ها و کموکاین های پیش التهابی و درنتیجه، شروع پاسخ های التهابی هستند؛ بنابراین، به نظر می رسد که کاهش این عوامل می تواند التهاب و خطر ابتلا به اختلالات ریوی را کاهش دهد.
۲۸۳.

تأثیر 8 هفته تمرین هوازی بر بیان ژن های SIRT1، CREB وBDNF در هیپوکمپ رت های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: SIRT1 CREB BDNF هیپوکمپ تمرین هوازی تناوبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۱۰۹
مقدمه و هدف: ورزش از طریقBDNF اثرات مفید خود را بر مغز القا می کند. با این حال، سازوکارهای سلولی این امر به طور کامل شناخته نشده است. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر 8 هفته تمرین هوازی تناوبی بر بیان mRNAژن های SIRT1، CREB و BDNF در هیپوکمپ رت های نر ویستار بود. روش شناسی: 12 سر رت 8 هفته ای آزمودنی های این مطالعه را تشکیل می دادند. رت ها به روش تصادفی ساده به 2 گروه تقسیم شدند: گروه ورزش و گروه کنترل. حیوانات گروه ورزشی، تمرین هوازی تناوبی را به مدت 8 هفته (5 جلسه در هفته با سرعت 10 الی 15 متر بر دقیقه) تجربه نمودند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی حیوانات تشریح شدند و بافت هیپوکمپ استخراج گردید. اندازه گیری بیان mRNA ژن های SIRT1، CREB و BDNFبا استفاده از روش Real time-PCR صورت پذیرفت. از آزمون t مستقل برای مقایسه گروه ها استفاده شد و معنی داری بین متغیرها در سطح 0.05≥P مورد توجه قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان بیان mRNA ژن های SIRT1، CREB و BDNF در بافت هیپوکمپ گروه تمرین ورزشی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت (0.001≥P ). بحث و نتیجه گیری: به طور کلی، به نظر می رسد که تمرین هوازی تناوبی قادر است از طریق مسیر پیام رسانی SIRT1/CREB/BDNF سطوح BDNFهیپوکمپ را به صورت مثبت تنظیم کند. از این رو، این نوع از تمرین ورزشی می تواند به منظور القاء اثرات مفید ورزش بر سلامت مغز بکار گرفته شود.
۲۸۴.

تأثیر هشت هفته تمرین هوازی به همراه مصرف مکمل کلرلا بر کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در قلب موش های صحرایی نر دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین هوازی مکمل کلرلا سوپراکسید دیسموتاز کاتالاز بافت قلب دیابت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۸ تعداد دانلود : ۴۷۳
هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر هشت هفته تمرین هوازی به همراه مصرف مکمل کلرلا بر فعالیت کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در قلب موش های صحرایی نر دیابتی بود. تعداد 50 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار 14-12 هفته ای، با میانگین وزن 10 ± 220 گرم در قفس های پلی کربنات با شرایط دمایی 22-20 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 10 ± 45 چرخه روشنایی/ تاریکی 12:12 ساعت، با دسترسی آزاد به آب و غذای ویژه موش های آزمایشگاهی نگهداری شده بودند. این موش ها پس از یک هفته آشناسازی با محیط آزمایشگاه به طور تصادفی به پنج گروه تقسیم شدند (چهار گروه دیابتی و یک گروه غیردیابتی): تمرین، مکمل، تمرین + مکمل، کنترل دیابتی و کنترل غیردیابتی. برنامه تمرینی در هشت هفته که با سرعت 21-10 متر در دقیقه و مدت زمان 50-10 دقیقه بود، اجرا شد. القای دیابت با یک بار تزریق درون صفاقی محلول استروپتوزوسین  (STZ) حل شده در بافر سیترات 1/0 مولار و به میزان 55 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن انجام شد. آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز به روش الایزا اندازه گیری شدند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس عاملی (2×2) استفاده شد . تمامی مداخلات (کلرلا، تمرین و تمرین مکمل) منجر به کاهش مقدار گلوکز خون در موش های دیابتی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بعد از دوره مداخله، مقدار فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز در همه گروه های دیابتی به طور معنا داری کمتر از موش های سالم غیردیابتی بود و همچنین، هر سه نوع مداخله مانع کاهش فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز ناشی از دیابت شده بود. هرچند تفاوتی بین مقدار تأثیر تمرین با مکمل وجود نداشت، اثر تجمعی مصرف مکمل همراه با تمرین سبب می شود که اثرگذاری گروه توأم در جلوگیری از کاهش مقدار فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز، بهتر از هر دو مداخله تمرین و مکمل به تنهایی باشد؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت که هشت هفته مکمل سازی کلرلا، تمرین هوازی و مکمل سازی کلرلا همراه با تمرین هوازی، مانع کاهش فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز ناشی از دیابت در بافت قلبی موش های صحرایی نر است.
۲۸۵.

تمرین استقامتی افزایش بیان ناشی از دیابت نوروتروفین-4/5 را در ریشه های حسی عصب سیاتیک کنترل می کند(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نروپاتی دیابت نوروتروفین-4/5 تمرین استقامتی عصب سیاتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۰ تعداد دانلود : ۴۶۷
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن نوروتروفین-4/5 در ریشه های حسی عصب سیاتیک رت های نر دارای نروپاتی دیابت بود. بدین منظور، تعداد 20 سر موش نر ویستار (ده هفته سن، میانگین وزن 4/8 ± 3/326 گرم) به کار گرفته شدند. رت ها به طور تصادفی به چهار گروه پنج تایی، دیابت تمرین کرده، گروه دیابت کنترل، گروه سالم تمرین کرده و گروه سالم کنترل تقسیم شدند. دو هفته پس از القای دیابت، پروتکل تمرین استقامتی به مدت شش هفته با شدت ملایم (معادل 55-50 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه) برای پنج روز در هفته انجام شد. برای سنجش بیان نوروتروفین-4/5 از تکنیک ریل تایم استفاده شد. همچنین، برای تجزیه وتحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که نروپاتی دیابت باعث افزایش معنادار بیان ژن نوروتروفین-4/5 در ریشه های حسی عصب سیاتیک شد ( 0.001 ≥ P ). شش هفته تمرین استقامتی نیز باعث افزایش معنادار بیان ژن نوروتروفین-4/5 در ریشه های حسی عصب سیاتیک رت های نر سالم شد ( 0.05 ≥ P ). همچنین، تمرین ورزشی بیان ژن نوروتروفین-4/5، در ریشه های حسی عصب سیاتیک رت های دارای نروپاتی دیابت تغییر معناداری نداد ( 0.938 = P )؛ اما بیان ژن نوروتروفین-4/5 گروه دیابت تمرین در مقایسه با گروه دیابت کنترل، کاهش معناداری یافت ( 0.001 ≥ P )؛ بنابراین، به نظر می رسد که دیابت و شش هفته تمرین استقامتی به تنهایی باعث افزایش بیان ژن نوروتروفین-4/5 در ریشه های حسی عصب سیاتیک می شود؛ اما در تعامل با یکدیگر تأثیرات آن ها کاهش می یابد.
۲۸۶.

بررسی تأثیر شش هفته تمرین استقامتی بر سطوح برخی پروتئین های شبکه آندوپلاسمی بافت سیاتیک موش های صحرایی دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شبکه اندوپلاسمی دیابت عصب سیاتیک فعالیت استقامتی XBP-1 و ATF6

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۸ تعداد دانلود : ۵۲۲
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر تمرین استقامتی بر میزان پروتئین های XBP-1 و ATF6 در بافت سیاتیک موش های صحرایی نر نژاد ویستار دیابتی بود.پژوهش ازنوع تجربی با طرح پس آزمون به همراه گروه کنترل بود و به شیوه آزمایشگاهی انجام گرفت. در این پژوهش، 32 سر رت 10 هفته ای با میانگین وزن 16/10 ± 253 گرم در چهار گروه سالم کنترل، سالم تمرین، دیابت کنترل و دیابت تمرین به صورت تصادفی تقسیم شدند. برای القای دیابت پس از 12 ساعت ناشتایی، از روش تزریق درون صفاقی محلول STZ (45 میلی گرم/کیلوگرم) استفاده شد. 48 ساعت پس از تزریق، پروتکل تمرین استقامتی با شدت متوسط به مدت شش هفته اجرا شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، رت ها تشریح شدند و عصب سیاتیک آن ها استخراج شد. میزان پروتئین های XBP-1 و ATF6 به روش الایزا اندازه گیری شد. برای تجزیه وتحلیل آماری از نرم افزار اس.پی.اس.اس.و از آزمون آماری تحلیل واریانس دوطرفه با اندازه گیری تکراری و تی مستقل برای آزمون تعقیبی استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که تمرین استقامتی باعث کاهش معنادار میزان پروتئین های XBP-1 (P=0.007) و ATF6 (P=0.001) در گروه دیابت تمرین کرده نسبت به گروه دیابت کنترل می شود. این یافته ها نشان می دهد که میزان پروتئین های XBP-1 و ATF6 که احتمالاً از عوامل مؤثر بر دیابت و تخریب عصب هستند، دراثر تمرین استقامتی در رت های سالم و دیابتی کاهش یافته اند که می تواند به روند جلوگیری از تخریب عصب کمک کند.
۲۸۷.

ارتباط بین فعالیت بدنی با برخی شاخص های فیزیولوژیک و پیکرسنجی شهروندان استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت بدنی فشارخون ضربان قلب نسبت دور کمر به دور باسن شاخص توده بدن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱۶ تعداد دانلود : ۵۸۶
هدف از انجام پژوهش حاضر ارتباط بین فعالیت بدنی با برخی شاخص های فیزیولوژیک و شاخص های پیکرسنجی شهروندان بالای 15 سال استان خوزستان بود. این پژوهش توصیفی ازنوع همبستگی – پیمایشی بود که به روش میدانی انجام شد. ازطریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 2075 نفر (1022 مرد و 1053 زن) از شهروندان بالای 15 سال استان خوزستان (میانگین سن 02/10 ± 69/22 سال، میانگین وزن 90/3 ± 11/67 گیلوگرم و میانگین قد 35/10 ± 27/168 سانتی متر) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسش نامه ویژگی های فردی و شغلی، پرسش نامه میزان فعالیت بدنی بک (1982)، فشارسنج دیجیتال، ترازوی دیجیتال و متر نواری بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیره و آزمون تی مستقل استفاده شد . نتایج پژوهش نشان داد که در سطح معناداری α ≤ 0.05 ، بین میزان فعالیت بدنی با شاخص های فیزیولوژیک (ضربان قلب، فشارخون سیستول و دیاستول) و شاخص های پیکرسنجی (شاخص توده بدن ( BMI ) و نسبت دور کمر به دور باسن ( WHR ) رابطه معنا داری وجود نداشت؛ اما بین شاخص ورزش در فعالیت بدنی با ضربان قلب و نسبت دور کمر به دور باسن رابطه منفی و معنا داری مشاهده شد. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که میزان فعالیت بدنی شهروندان مرد استان خوزستان (83/2) بیشتر از شهروندان زن (79/2) است. همچنین، میزان فشارخون سیستول، دیاستول، شاخص توده بدن و نسبت دور کمر به دور باسن شهروندان مرد بیشتر از شهروندان زن است؛ اما میزان ضربان قلب شهروندان زن استان خوزستان (01/83) بیشتر از شهروندان مرد (54/77) است. با توجه به نتایج پژوهش، انجام فعالیت بدنی مناسب و شرکت در برنامه های ورزشی می تواند باعث بهره مندی از فواید جسمی مانند کاهش ضربان قلب و نسبت دور کمر به دور باسن شود.
۲۸۸.

بررسی اثرهای تمرین هوازی بر تعدیل تغییرات هماتولوژیک در اسب های تولیدکننده پادزهر منووالان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت هوازی فاکتورهای هماتولوژی اسب های تولیدکننده پادزهر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۵ تعداد دانلود : ۴۳۵
در فرایند تولید پادزهر، تغییرات هماتولوژیک در اسب ها مشاهده می شود که بر سلامت آن ها تأثیرگذار است. به کارگیری فعالیت های ورزشی به عنوان روش غیردارویی می تواند در حفظ و ارتقای سلامت دام نقش مهمی ایفا کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرهای تمرین هوازی بر تعدیل تغییرات هماتولوژیک در اسب های تولیدکننده پادزهر منووالانبود. بدین منظور، 10 رأس اسب نژاد مخلوط بالغ پنج تا هشت ساله با میانگین وزنی 350-300 کیلوگرم، در چرخه تولید پادزهر به صورت تصادفی به دو گروه زهر (V) و گروه زهر + تمرین (TV) تقسیم شدند. گروه آزمایشی برنامه تمرینات هوازی را به مدت 22 هفته، سه جلسه در هفته و حداکثر زمان 30 دقیقه با شدت 50-60 درصد ماکزیمم ضربان قلب انجام دادند. از آزمودنی های هر دو گروه در دو نوبت قبل از شروع و پایان پروتکل، ازطریق سیاهرگ وداج برای ارزیابی فاکتورهای هماتولوژیک، خون گیری انجام شد. نتایجنشانداد که تعدادگلبول هایقرمز،هموگلوبین،هماتوکریت، تعداد پلاکت ها و تعداد گلبول های سفید، لنفوسیت و ائوزینوفیل ها، در هر دو گروه نسبت به سطوح پایه کاهش داشتند؛ اما تعداد مونوسیت ها، نوتروفیل ها، MCH و MCV MCHC در هر دو گروه افزایش یافتند؛اگرچه مقایسه نتایج بین دو گروه زهر و گروه زهر+ تمرین، در هیچ یک از فاکتورهای مذکور معنادار نبود (P ≥ 0.05). درمجموع، نتایجاینبررسینشانداد که بیشترین تغییرات هماتولوژیک تحت تأثیر عامل زهر قرار می گیرد و این شدت از تمرینات تأثیر معناداری در تعدیل تغییرات هماتولوژیک گروه TV ندارد.
۲۸۹.

اثر ویتامین D و تمرین تداومی بر نشانگرهای آپوپتوز بافت آئورت در رت های مسموم شده با آب اکسیژنه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آپوپتوز بافت آئورت ویتامینD کاسپاز سه تمرین تداومی BcL2

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۸ تعداد دانلود : ۴۴۴
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر ویتامین D و تمرین تداومی بر آپوپتوز در بافت آئورت در رت های مسموم شده با آب اکسیژنه بود. تعداد 36 رت نر بالغ در شش گروه به صورت زیر تقسیم شدند: گروه اول: کنترل؛ گروه دوم: دی متیل سولفوکساید (DMSO)؛ گروه سوم: آب اکسیژنه؛ گروه چهارم: دریافت داخل صفاقی آب اکسیژنه و ویتامین D؛ گروه پنجم: آب اکسیژنه + فعالیت تمرینی منظم؛ گروه ششم: آب اکسیژنه + ویتامین D + فعالیت تمرینی منظم. سپس، رت ها قربانی شدند و از بافت آئورت جدا شدند و مقدار پروتئین های کاسپاز سه، Bax و Bcl2 با روش الایزا اندازه گیری شد. از آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه برای آنالیز داده ها استفاده شد و معناداری به ص ورت 0.05  P < درنظر گرفته شد. نتایج نشان داد گروهی که فقط آب اکسیژنه دریافت کردند، نسبت به سایر گروه ها سبب افزایش Bax، کاسپاز سه و نسبت Bax/Bcl2 شدند و نیز میزان Bcl2 را کاهش داده بودند  (P < 0.05). همچنین، مشخص شد که ویتامین D، انجام تمرین تداومی و ترکیب این دو نیز سبب کاهش Bax، کاسپاز سه و نسبت Bax/Bcl2 و افزایش میزان پروتئین Bcl2 نسبت به گروهی که فقط آب اکسیژنه دریافت کردند، شدند (P < 0.05). تمرین های تداومی همراه با مکمل ویتامینD  باعث کاهش آپوپتوز ازطریق کاهش نسبت Bax/Bcl2 می شوند که احتمالاً این امر از آسیب های واردشده به بافت آئورت جلوگیری می کند.
۲۹۰.

پاسخ حاد و سازگاری شاخص های فیزیولوژیک و انتزاعی اشتها و وزن بدن به فعالیت هوازی در زنان میان سال و سالمند چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین هوازی ورزش حاد صبحانه ثابت اشتها کنترل وزن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۵ تعداد دانلود : ۵۲۶
در مداخلات کنترل وزن با خنثی شدن هزینه انرژی ورزش توسط افزایش اشتها، کاهش وزن کمتر از حد انتظار است؛ بنابراین، در این پژوهش، پاسخ حاد و سازگاری مزمن شاخص های فیزیولوژیک و انتزاعی اشتها و وزن بدن را به فعالیت هوازی در زنان چاق میان سال و سالمند بررسی کردیم. در ابتدا و پس از هشت هفته تمرین هوازی(سه جلسه دویدن در هفته برای صرف 500 کالری با 50 درصد ضربان قلب لحظه واماندگی در GXT) وزن، اشتها، گلوکز، انسولین و گرلین پلاسمایی 26 زن میان سال و سالمند چاق غیرفعال (وزن: 9/36 ± 58/92 کیلوگرم، سن: 3/7 ± 19/56 سال، حداکثر اکسیژن مصرفی: 78/3 ± 07/32 لیتر در دقیقه) در دو گروه تجربی و کنترل، قبل و پس از صرف صبحانه و یک جلسه فعالیت هوازی، اندازه گیری (چهار سنجش) شدند. از آزمون های تی مستقل، تی همبسته و تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد.با اینکه تمرین هوازی وزن گروه تجربی را کاهش داد(001.0 =P )؛ ولی وزن هر دو گروه دربین سنجش های اول با دوم و سوم با چهارم به دنبال صبحانه و یک جلسه ورزش افزایش یافت  (P < 0.05). قبل از دوره تمرین، گرلین گروه تجربی پس از صبحانه و فعالیت حاد افزایش یافت (P = 0.023) و در گروه کنترل (فقط صبحانه) کاهش یافت (P = 0.001). همچنین در هر دو گروه تجربی و کنترل، انسولین (P = 0.001) و گلوکز خون (P = 0.003) افزایش یافتند؛ درحالی که احساس گرسنگی   (P = 0.001) کاهش یافت. پس از دوره تمرین، بهره سیری صبحانه فقط در گروه تجربی افزایش معنا داری یافت (P = 0.018). پاسخ حاد گلوکز افزایش یافت (P < 0.05) و پاسخ حاد گرلین، انسولین و احساس گرسنگی در گروه تجربی کاهش یافت (P < 0.05)؛ اما در گروه کنترل، پاسخ حاد گلوکز و انسولین افزایش یافتند (P < 0.05)؛ اما گرلین و گرسنگی کاهش (P < 0.05) یافتند. افزایش گرسنگی ناشتایی ناشی از تمرین سبب دست نیافتن به کاهش وزن موردانتظار از تمرین می شود که پیشنهاد می شود حداقل در صبحانه، غذاهای کم کالری تر مصرف شود. همچنین، با توجه به اثر یک جلسه ورزش در افزایش بهره سیری غذا، پیشنهاد می شود که صبحانه به بعد از جلسه ورزش موکول شود. 
۲۹۱.

تأثیر مصرف مکمل ملاتونین بر عملکرد قلبی پس از فعالیت ورزشی شدید در سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکمل ملاتونین عملکرد قلبی بازگشت به حالت اولیه فعال سالمندان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷۷ تعداد دانلود : ۴۶۶
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مصرف مکمل ملاتونین بر عملکرد قلبی در بازگشت به حالت اولیه فعال پس از فعالیت ورزشی شدید در سالمندان بود. نمونه آماری پژوهش را هشت سالمند مرد فعال بین سنین 55 تا 75 سال (با میانگین سنی 9/5 ± 8/65؛ قد 2/7 ± 1/168؛ وزن 7/8 ± 7/74) با حداقل هفته ای دو جلسه فعالیت ورزشی مرتب تشکیل دادند. این افراد با طرح متقاطع در سه مرحله انداره گیری پایه، دارونما و مکمل ملاتونین به صورت دوسوکور موردبررسی قرار گرفتند. پس از ارائه توضیحات و تکمیل رضایت نامه، تغییرات ضربان قلب، انقباض پذیری و همودینامیک قلب و عروق در دوره استراحتی پیش از فعالیت و در دوره بازگشت به حالت اولیه فعال پس از فعالیت ورزشی شدید بر روی نوارگردان به مدت پنج دقیقه با دستگاه الکتروکاردیوگرافی و کاردیواسکرین ثبت گردید. تجزیه وتحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس و آزمون آماری تحلیل واریانس دوطرفه با اندازه گیری تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. نتایج نشان می دهد که مکمل ملاتونین موجب بهبود معنادار بازیافت ضربان قلب پس از فعالیت و بهبود غیرمعنادار اکسیژن مصرفی فلات شده است؛ اما تأثیری بر ضربان قلب استراحتی و مقاومت عروق دربرابر جریان خون نداشته است. با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد که این مکمل با اثرات تعدیل کننده سمپاتیکی خود، دارای تأثیرات مطلوبی بر افراد سالمند در حین فعالیت ورزشی باشد؛ لذا، برای نتیجه گیری قطعی نیاز به مطالعات بیشتر و آزمودن دوزهای بالاتر می باشد.
۲۹۲.

تأثیر مکمل دهی رزوراترول و فعالیت هوازی بر میزان پروتئین SIRT1 و PGC-1α عضله اسکلتی و UCP-1 بافت چربی زیرپوستی موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین هوازی رزوراترول UCP-1 SIRT1 PGC-1α

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۲ تعداد دانلود : ۵۳۱
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر هم زمان و مکمل دهی رزوراترول و فعالیت هوازی بر میزان پروتئین SIRT-1 ، PGC-1α عضله نعلی و بافت چربی شکمی -کشاله ای و UCP-1 بافت چربی شکمی -کشاله ای در موش های صحرایی نر بود. در این پژوهش، 32 سر موش صحرایی(میانگین وزن10 ± 260 گرم، سن هشت هفته)، به صورت تصادفی به چهار گروه شاهد، تمرین، مکمل-تمرین و مکمل تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 12 هفته ( هفته ای پنج جلسه، هر جلسه به مدت 45 دقیقه) روی نوارگردان فعالیت کردند. گروه مکمل-تمرین روزانه 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدنشان مکمل رزوراترول دریافت کردند. برای اندازه گیری پروتئین بافتی UCP-1 ، SIRT1 و PGC-1α از روش الایزا (ساندویچ دوتایی) استفاده شد. آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای تحلیل داده ها استفاده شد و سطح معنا داری ( P≤0.05 ) درنظر گرفته شد . نتایج نشان داد که میزان پروتئین های SIRT1 و PGC-1α در بافت عضله و چربی سفید زیرپوستی در گروه تمرین- مکمل و گروه مکمل، به ترتیب با P≤0.001 و P≤0.05 افزایش معناداری داشته است. پروتئین UCP-1 نیز در بافت چربی سفید، پس از تمرینات افزایش معناداری را نشان داد (P≤0.001) . با توجه به نتایج به دست آمده، احتمالاً مکمل دهی رزوراترول به همراه فعالیت بدنی هوازی تأثیر قوی تری بر افزایش میزان SIRT-1 و PGC-1α عضله نعلی و بافت چربی شکمی -کشاله ای و UCP-1 بافت چربی شکمی -کشاله ای نسبت به استفاده جداگانه از فعالیت بدنی یا مکمل رزوراترول دارد و احتمالاً موجب تغییر فنوتیپ چربی سفید زیرپوستی به چربی بژ (بینابینی) می شود.
۲۹۳.

اثر 16 هفته تمرینات پیلاتس بر تراکم توده استخوانی زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیلاتس پوکی استخوان یائسگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۱۱۷
مقدمه و هدف: زنان یائسه با مشکلات بسیاری از جمله پوکی استخوان روبرو هستند. یکی از راهکارهای پیشگیری از پوکی استخوان و عوارض ناشی از آن، شرکت منظم در فعالیت های ورزشی است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر 16 هفته تمرینات پیلاتس بر تراکم توده استخوانی زنان یائسه بود. روش شناسی: بنابراین 30 نفر از زنان یائسه به عنوان آزمودنی انتخاب شده و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت 16 هفته تمرینات پیلاتس را انجام دادند. از هر دو گروه قبل از تمرین، پس از 8 هفته و پس از 16 هفته تمرین، میزانT- score ، نواحی L1-L4  کمری و گردن استخوان ران توسط دستگاه دانسیومتری (DEXA) Stenosis اندازه گیری شد. برای بررسی داده ها از آزمون مقایسه ای اندازه گیری های مکرر با عامل بین گروهی استفاده شد. یافته ها: نتایج  نشان داد تعامل بین گروه و زمان معنادار می باشد (0.05p<). تراکم استخوانی مهره های کمری بعد از 8 هفته تمرینات پیلاتس نسبت به قبل از تمرین کاهش یافته، ولی معنادار نبود اما 16 هفته بعد از تمرین، نسبت به 8 هفته بعد از تمرین افزایش معناداری داشت (0.05p<). همچنین این تراکم پس از 16 هفته تمرین نسبت به قبل از تمرین افزایش معناداری را در تعامل با گروه کنترل نشان داد (0.05p<). در تراکم گردن استخوان ران نیز نتایج مشابهی با مهره های کمری دیده شد. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد اجرای تمرینات پیلاتس توسط زنان یائسه، در طولانی مدت تاثیر قابل ملاحظه ای در تراکم توده استخوانی دارد. بنابراین می توان شیوه تمرینی پیلاتس را روش تمرینی مناسبی برای زنان یائسه توصیه کرد.
۲۹۴.

اثر تمرین استقامتی زیربیشینه، بی تمرینی و آگونیست هورمون آزادکننده گونادوتروپین بر غلظت سرمی هورمون رشد و هورمون های تیروئیدی در دختران مبتلا به بلوغ زودرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بلوغ زودرس تمرینات استقامتی بی تمرینی آگونیست GnRH هورمون رشد تیرویدوتیرونین تیروکسین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱۷ تعداد دانلود : ۴۰۶
هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 12 هفته تمرین استقامتی و مصرف آگونیست هورمون آزادکننده گونادوتروپین (GnRH) و بی تمرینی، بر سطوح سرمی هورمون رشد (GH)، تیرویدوتیرونین (T3) و تیروکسین (T4) در دختران با بلوغ زودرس مرکزی بود. تعداد 25 دختر شش تا هشت سال با بلوغ زودرس (میانگین قد 124 سانتی متر، وزن 3/27 کیلوگرم) به صورت تصادفی به سه گروه (دارو، ورزش و دارو + ورزش) تقسیم شدند و 10 دختر شش تا هشت سال سالم (بدون بلوغ زودرس) با همان میانگین قد و وزن، به عنوان گروه کنترل درنظر گرفته شدند. ابتدا،سطوح سرمی GH، T3 و T4 به روش الایزا اندازه گیری شدند. سپس، گروه های آزمایش، برنامه تمرین استقامتی را سه جلسه در هفته، 25 تا 75 دقیقه با شدت 45 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت 12 هفته انجام دادند. همچنین، درطی مطالعه، گروه های دارو آگونیست GnRH را (هر چهار هفته یک میلی لیتر) به صورت تزریق عضلانی دریافت کردند. سطوح سرمی GH، T3 و T4، 48 ساعت پس از اتمام پروتکل و پس از چهار هفته بی تمرینی دوباره اندازه گیری شدند. آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری نشان داد که 12 هفته تمرین استقامتی به تنهایی و همچنین، تمرین استقامتی + آگونیست GnRH باعث کاهش سطوح GH، T3 و T4 شدند و پس از بی تمرینی، مقادیر هورمون ها تقریباً به سطوح پیش از تمرین بازگشتند. دارو سطوح GH را پس از 16 هفته کاهش داد؛ اما تأثیری در سطوح هورمون های تیروئیدی نداشت. باتوجه به یافته های این پژوهش، تمرینات استقامتی و استفاده از آگونیست GnRH می توانند تأثیر مثبتی بر عملکرد هورمون ها در دختران با بلوغ زودرس داشته باشند و بی تمرینی به ازبین رفتن فواید حاصل منجر می شود.
۲۹۵.

تأثیر فعالیت ورزشی تناوبی شدید انسدادی بر عملکرد سیستم ضداکسایشی و شاخص های آسیب سلولی زمان های بازیافت در زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت ورزشی تناوبی شدید محدودیت جریان خون (تمرین انسدادی) آنزیم های ضداکسایشی شاخص های آسیب سلولی دوره بازیافت زنان غیرفعال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۷ تعداد دانلود : ۵۳۶
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر یک جلسه فعالیت ورزشی تناوبی شدید همراه با انسداد بر عملکرد سیستم ضداکسایشی و شاخص های آسیب سلولی زمان های بازیافت در زنان غیرفعال بود. 14 زن دانشجوی غیرفعال دانشگاه خوارزمی با (میانگین قد 69/6 ± 21/161 سانتی متر، وزن 81/6 ± 92/58 کیلوگرم، سن 86/1 ± 57/25 سال، شاخص توده بدنی53/2 ± 48/22 کیلوگرم بر مترمربع و حداکثر اکسیژن مصرفی87/4 ± 87/39 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه انسدادی (هفت نفر) و غیرانسدادی (هفت نفر) تقسیم بندی شدند. قبل، بلافاصله، سه ساعت و 48 ساعت پس از انجام آزمون از آزمودنی ها خون گیری شد تا میزان آنزیم ضداکسایشی و شاخص های آسیب سلولی ازطریق روش آزمایشگاهی الایزا مشخص شود. از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف برای بررسی طبیعی بودن توزیع داده ها استفاده شد. همچنین، از آزمون های تحلیل واریانس آنوا با اندازه گیری مکرر دوراهه با عامل بین گروهی در سطح معنادار ( P<0.05 ) استفاده گردید و درصورت وجود اختلاف معنادار از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که پس از یک جلسه فعالیت ورزشی تناوبی شدید، بین گرو ه های انسدادی و غیرانسدادی در میزان گلوتاتیون ردوکتاز تفاوت معنادار وجود نداشت. همچنین، در میزان لاکتات دهیدروژناز گروه های انسدادی و غیرانسدادی تفاوت معنادار نبود؛ اما در میزان کراتین کیناز گروه های انسدادی و غیرانسدادی تفاوت معنادار بود و میزان آن در گروه انسدادی افزایش یافت. به طورکلی، به نظر می رسد که فعالیت ورزشی تناوبی شدید انسدادی توانسته است میزان آسیب سلولی را در گروه انسدادی به طور معناداری افزایش دهد.
۲۹۶.

تأثیر یک ماه تمرینات مرسوم برآمادگی جسمانی، ترکیب بدنی واجرای کاتای قهرمانان بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاراته کاتا تمرینات مرسوم قدرت عضلانی توان هوازی توان بی هوازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵۷ تعداد دانلود : ۵۴۲
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرینات مرسوم یک ماهه در کاراته شامل تمرینات قدرتی، هوازی و کاتا بر گشتاورهای فلکشن و اکستنشن ران و زانو، استقامت عضلانی، توان هوازی و بی هوازی، ترکیب بدنی و اجرای کاتای قهرمانان بین المللی کاتای تیمی سه نفره ایران با سابقه قهرمانی لیگ های جهانی و آسیا بود. این کاتاروها با دامنه سنی 3 ± 5/31 سال، شاخص توده بدنی 5/1 ± 5/25 کیلوگرم بر مترمربع، چربی بدنی 5/1 ± 5/12 درصد در تمرینات یک ماهه شامل هشت جلسه هوازی، شش جلسه قدرتی، شش جلسه تکنیک و کاتا و چهار جلسه ترکیبی (قدرت و هوازی) شرکت کردند. از ابزار مختلف آمار توصیفی همچون میانگین، انحراف معیار و درصد تغییرات فردی و تیمی برای مقایسه اطلاعات پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. نتایج افزایش قابل توجهی را در تمامی گشتاورها نشان داد. همچنین، افزایش قابل توجهی در مقادیر استقامت عضلانی مرتبط با نیم اسکات با وزن بدن (50 درصد)، پرس سینه با 8/0 وزن بدن (5/19 درصد)، بارفیکس (5/33 درصد) و در اجرای کاتا بهبودی از نسبتاً قوی به قوی مشاهده شد؛ بااین حال، در مقادیر ترکیب بدنی، توان هوازی (دوی 1600 متر) و توان بی هوازی (پرش سارجنت) تغییر چندانی مشاهده نشد. به نظر می رسد باوجود مفیدبودن تمرینات مرسوم کاراته، برای اثربخشی بیشتر باید به نیازهای فردی، رژیم غذایی مناسب و تمرینات تکمیلی توجه ویژه ای شود.
۲۹۷.

ویژگی های تیپ بدنی، ترکیب بدنی و فیزیولوژیک بازیکنان هندبال نوجوانان و جوانان مرد نخبه ایران به تفکیک پست بازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هندبال پیکرسنجی ترکیب بدنی توان هوازی پست بازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۸۰ تعداد دانلود : ۱۰۱۲
هدف پژوهش حاضر، مقایسه ویژگی های تیپ بدنی، ترکیب بدنی و فیزیولوژیک بازیکنان تیم ملی هندبال نوجوانان و جوانان مرد نخبه ایران، به تفکیک پست بازی بود. براساس پست های بازی، بازیکنان در پست گوش (10 نفر)، پست بغل (11 نفر)، پست خط زن (11 نفر)، پست پخش (10 نفر) و پست دروازبان (هشت نفر) طبقه بندی شدند. میانگین سنی بازیکنان 3/2 ± 17 سال بود. ویژگی های پیکری (با استانداردهای انجمن بین المللی پیشبرد پیکرسنجی ورزشی و به وسیله کالیپر و متر پیکرسنجی) و فیزیولوژیک توان هوازی (آزمون یک مایل دویدن)، توان بی هوازی (آزمون وینگیت 30 ثانیه با کارسنج مونارک) و قدرت پنجه (قدرت گرفتن پنجه با دستگاه دینامومتر) نیز ارزیابی شدند. برای مقایسه ویژگی های موردبررسی در پست های مختلف، از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. یافته ها نشان داد که بازیکنان پست گوش با میانگین 6/5 ± 180 کوتاه قدترین بازیکنان هستند و این مقدار در مقایسه با دیگر پست ها معنادار است ( 0.05 ≥ P ). سایر متغیرهای پیکری دربین پست های مختلف معنادار نیستند ( 0.05 < P ). از متغیرهای فیزیولوژیک، توان هوازی دربین پست های گوش-خط زن، خط زن-پخش، پخش-دروازبان و دروازبان-گوش، تفاوت معنادار دارد ( 0.05 ≥ P ) (پخش < گوش < بغل < خط زن < دروازبان). نتایج نشان داد که بازیکنان تیم ملی هندبال نوجوانان و جوانان مرد نخبه ایران، شرایط فیزیکی و فیزیولوژیک مناسبی ندارند. با توجه به نقش های ویژه بازیکنان در هر پست و نیازمندی فیزیکی و فیزیولوژیک آن پست، استفاده از این داده ها به عنوان مرجع در کشف یا شناسایی بازیکنان در پست های مختلف مفید خواهد بود.
۲۹۸.

بررسی تأثیر مصرف مکمل بی کربنات سدیم بر عملکرد بی هوازی تداومی و تناوبی دختران فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکمل بی کربنات سدیم عملکرد بی هوازی تداومی تناوبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۰۵
مقدمه و هدف: هدف اصلی هر ورزشکار رسیدن به حداکثر عملکرد ورزشی است. آنان برای کسب برتری به داروها و مکمل های نیروزا روی می آورند. این تحقیق با هدف تاثیر مصرف مکمل بی کربنات سدیم بر عملکرد بی هوازی تداومی و تناوبی دختران فعال انجام شده است.مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی، کاربردی و  یک سو کور با طرح متقاطع بود. در این مطالعه 12 نفر از دختران فعال شهر اهواز، به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها طی مدت دو هفته آزمون تداومی(اول هفته اجرای تست با مصرف مکمل و بعد از 3 روز تست مجدد با دارونما) و آزمون تناوبی (اول هفته اجرای تست با مصرف مکمل و بعد از 3 روز تست مجدد با دارونما) را اجرا کردند. 60 تا 90 دقیقه قبل از آزمون ها گروه مکمل، بی کربنات سدیم (0.3 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و گروه دارونما، کلرید سدیم (0.045 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) را مصرف کردند. میزان لاکتات خون 5 دقیقه بعد از فعالیت بی هوازی تداومی و تناوبی اندازه گیری شد. همچنین دو متغیر زمان واماندگی در آزمون تداومی و مسافت پیموده شده در آزمون تناوبی محاسبه شد. جهت بررسی داده ها از آزمون t وابسته استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد، پس از مصرف مکمل بیکربنات سدیم کاهش معناداری در شاخص های لاکتات خون پس از هر دو فعالیت بی هوازی تناوبی و تداومی مشاهده شد (0.05≥P < span lang="FA">)؛ همچنین افزایش معناداری در مسافت پیموده شده فعالیت تناوبی گروه مکمل نسبت به گروه دارونما مشاهده شد (0.05≥P < span lang="FA">). اما در شاخص زمان واماندگی فعالیت تداومی تفاوت معناداری بین دارونما و مکمل مشاهده نشد (0.05 ). بحث و نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است مصرف مکمل بی کربنات سدیم با دوز 0.3 گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن سبب بهبود عملکرد بی هوازی از نوع تناوبی در دختران فعال می شود.
۲۹۹.

تدوین نُرم های عوامل آمادگی جسمانی برای مردان سنین 60- 18 ساله شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نرم آمادگی جسمانی مردان اصفهان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۶ تعداد دانلود : ۴۹۰
هدف کلی پژوهش حاضر، تدوین نُرم های عوامل آمادگی جسمانی برای مردان سنین 60-18 ساله شهر اصفهان بود. پژوهش حاضر ازنوع توصیفی برای تدوین نُرم است. تعداد 396 نفر از مردان سنین 60-18 ساله شهر اصفهان با میانگین سنی 12/44  ± 39/47 سال، قد 6/20  ± 170/16 سانتی متر، شاخص توده بدن 2/92  ± 24/65 کیلوگرم/ مترمربع و وزن 8/54  ± 71/26 کیلوگرم، نمونه آماری پژوهش را تشکیل دادند که به صورت تصادفی در طبقات سنی مختلف تقسیم و انتخاب شدند. از آزمون های دویدن/ راه رفتن راکپورت برای اندازه گیری استقامت قلبی- عروقی، شنای روی زمین تعدیل شده برای سنجش استقامت عضلات کمربند شانه ای، درازونشست برای سنجش استقامت عضلات ناحیه شکم، نیروسنج دستی برای سنجش قدرت عضلات مچ دست، جعبه اندازه گیری انعطاف بدنی برای تعیین انعطاف ناحیه کمری و عضلات همسترینگ، چین پوستی سه ناحیه ای و معادله جکسون و پولاک برای تخمین درصد چربی بدن استفاده شد. از آمار توصیفی، معادله Z و محاسبه نقاط درصدی، به تفکیک آزمون های مختلف آمادگی جسمانی، نُرم تهیه شد. یافته های پژوهش نشان داد که میانگین استقامت قلبی- عروقی آزمودنی ها 43/8 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه، درصد چربی 17/79 درصد، قدرت مچ دست 38/04 کیلوگرم، استقامت عضلانی ناحیه شکم تعداد 22/95 دراز و نشست، انعطاف بدنی 29/18 سانتی متر و استقامت عضلانی ناحیه کمربند شانه ای تعداد 16/29 شنای سوئدی بود. در مقایسه میانگین و نُرم های افراد همسال کشورهای دیگر، آزمودنی های پژوهش در متغیرهای استقامت قلبی- عروقی، استقامت عضلات ناحیه شکمی و قدرت مچ دست در وضعیت ضعیف، در متغیرهای درصد چربی بدن و شنای سوئدی در وضعیت متوسط، اما در متغیر انعطاف بدنی در وضعیت تقریباً مطلوب قرار داشتند. به طورکلی، وضعیت آمادگی جسمانی و میزان فعالیت ورزشی منظم آزمودنی ها درحد بهینه نبود.
۳۰۰.

آثار یک دوره تمرین هوازی و مصرف خوراکی استویا بر شاخص های گلیسمیک، مقاومت به انسولین و عملکرد سلول های بتای موش های صحرایی دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیابت استویا تمرین هوازی مقاومت به انسولین شاخص عملکرد سلول بتا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۸ تعداد دانلود : ۴۸۲
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثر تمرین هوازی و مصرف عصاره استویا بر شاخص های گلیسمیک، مقاومت به انسولین و عملکرد سلول های بتای موش های صحرایی دیابتی بود. در این مطالعه، 28 ﺳﺮ موش صحرایی ﻧﺮ ﻧﮋاد ویﺴﺘﺎر ﺑﺎ میانگین وزنی 8/15 ± 86/188 ﮔﺮم به ﻃﻮر ﺗﺼﺎدﻓی به چهار گروه (کﻨﺘﺮل دیﺎﺑﺘی، دیﺎﺑﺘی ﺗﻤﺮیﻦ، دیابتی عصاره و دیابتی تمرین همراه با مصرف استویا) تقسیم شدند. ﺗﻤﺮینات هوازی ﺷﺎﻣﻞ دویدن روی نوار گردان، پنج روز در ﻫﻔﺘﻪ به مدت شش ﻫﻔﺘﻪ بود و دریافت عصاره نیز برای همین مدت ادامه یافت. در پایان مداخله ﺳﻄﻮح ﮔﻠﻮکﺰ، اﻧﺴﻮﻟیﻦ سرم برای سنجش شاخص HOMA-IR  و HOMA-β اﻧﺪازه ﮔیﺮی شد. نتایج نشان داد که برنامه تمرینی هوازی و دریافت عصاره استویا سبب کاهش معنادار سطوح گلوکز و افزایش معنادار HOMA-β درگروه های تجربی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد ( 0.05 P < ). سطوح مقاومت به انسولین، در گروه های تجربی پایین تر از گروه دیابتی بود؛ اما این تفاوت به لحاظ آماری معنادار نبود( P >0.05 )؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت ﮐﻪ تمرین هوازی و ﻣﺼﺮف ﻋﺼﺎره استویا، هرکدام ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ و ترکیبی می توانند ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮد ﻣﻌﻨادار گلوکز و ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺳﻠﻮل ﻫﺎی ﺑﺘﺎی ﭘﺎﻧﮑﺮاس موش ﻫﺎی صحرایی دﯾﺎﺑﺘﯽ منجر شوند. افزون براین، ﻣﺼﺮف عصاره ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﺗﻤﺮﯾﻦ در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﻣﺼﺮف عصاره استویا و تمرین هوازی، ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎیی می توانند تأثیر مضاعفی داشته باشند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان