ناصر بهپور

ناصر بهپور

مدرک تحصیلی: دانشیار، دانشکده علوم ورزشی، گروه فیزیولوژی ورزشی دانشگاه رازی، کرمانشاه

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۳ مورد.
۱.

The effect of endurance training on serum glucose levels, weight changes and IGF-1 protein expression in the hippocampus of diabetic rats.

کلیدواژه‌ها: diabetes endurance training Hippocampus IGF-1

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۴۳
Purpose: Diabetes mellitus is the most common metabolic problem worldwide, which is associated with hyperglycemia and structural and functional disorders of the nervous system. The aim of the present study was to investigate the effect of endurance training on serum glucose levels, weight changes and Like Growth Factor 1 (IGF-1) protein expression in the hippocampus of diabetic rats. Method: For this study, the samples included 48 male Wistar rats (8 weeks old), which were divided into 4 groups: control (C), the diabetes control (DC), diabetes-training (DT) and exercise (T). In order to induce diabetes, streptozotocin injection was used. 5 sessions per week of endurance activity were performed for 6 weeks. 48 hours after the completion of the exercise program, hippocampal tissue was dissected and extracted. ELISA method and one-way variance test were used to analyze the data. Resalts: Based on the results, serum glucose levels decreased after six weeks of endurance training (p=0.001). The amount of IGF-1 in group DC was significantly lower compared to all groups DT, T, and C (P≤0.05). But the DT group had no significant difference with the C and T groups (P=0.210 and P=0.226, respectively). On the other hand, the amount of IGF-1 in group T was only significantly different from group D (P=0.001). The correlation between blood glucose and IGF-1 was significant (p=0.001, r=0.820). Conclusion: Diabetes reduces IGF-1 and hyperglycemia, but exercise moderates the effect of diabetes on IGF-1. Considering the appropriate duration of training and the correlation of this protein with blood glucose, maybe endurance training can reduce the negative effect of diabetes.
۲.

اثر محرومیت از خواب بر میزان اشتها دانشجویان پسر فعال

کلیدواژه‌ها: اشتها خوابی چاقی محرومیت از خواب فعالیت بدنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۳ تعداد دانلود : ۱۹۸
مقدمه: بی خوابی یکی از عوامل تاثیر گذار بر میزان انرژی دریافتی و اشتها است. گزارش شده است که محرومیت از خواب تحت تاثیر برخی از هورمون ها (برای مثال انسولین، لپتین، گرلین و کوله سیستوکینین و...) که در تعادل انرژی نقش دارند، ممکن است وزن بدن را از طریق اشتها تحت تاثیر قرار دهد .هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر محرومیت از خواب بر میزان اشتها در دانشجویان پسر فعال می باشد. روش شناسی: پژوهش به صورت تجربی می باشد. تعداد 20 دانشجوی پسر رشته علوم ورزشی به صورت داوطلب انتخاب و با شیوه انتخاب تصادفی ساده در طرح درونگروهی با موزانه متقابل در دو موقعیت مورد بررسی قرار گرفتند. شرکت کنندگان در دو موقعیت 1) پس از 12 ساعت ناشتایی و 8 ساعت خواب کافی، و 2) بعد از 12 ساعت ناشتایی و 30 ساعت بی خوابی کامل با شرایط کنترل شده مورد بررسی قرار گرفتند. اشتها آزمودنی ها با استفاده از مقیاس اندازه گیری آنالوگ بصری ارزیابی شد. تغییرات در متغیر وابسته ناشی از مداخله با آزمون تی وابسته در سطح معناداری 05/0>p و با استفاده از نرم افزار22 SPSS آنالیز شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که 30 ساعت محرومیت از خواب سبب افزایش معنادار تمایل به غذ (012/0p=) و کاهش معنادار احساس سیری (001/0p=) در دانشجویان گردید. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، مشخص گردید 30 محرومیت از خواب منجر به تغییر معناداری در میزان اشتها دانشجویان گردیده است .
۳.

آثار هشت هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر سالوسین ها و شاخص های التهابی در زنان دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سالوسین آلفا سالوسین بتا اینترلوکین یک بتا فعالیت ورزشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۸ تعداد دانلود : ۲۹۷
این پژوهش با هدف بررسی آثار هشت هفته تمرین هوازی و تمرین مقاومتی بر سطوح سالوسین های آلفا و بتا و شاخص های التهابیدر زنان مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. بدین منظور، 45 آزمودنی داوطلب به طور تصادفی به سه گروه 15 نفره تمرین هوازی، تمرین مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. تمرین های مقاومتی و هوازی به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته و با پیروی از یک الگوی پیشرفت تدریجی انجام شدند. تمرین مقاومتی شامل هشت تا 12 تکرار و شدت 60 تا 70 درصد یک تکرار بیشینه و تمرین هوازی شامل 30 تا 50 دقیقه دویدن روی نوار گردان با شدت 65 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه بود. پیش و پس از دوره مداخله، سطوح سرمی سالوسین های آلفا و بتا، مالون دی آلدئید و اینترلوکین یک بتا در هر سه گروه اندازه گیری شد. نتایج نشان دهنده کاهش معنادارسطوح سالوسین بتا در گروه هوازی(P = 0.015)  و گروه مقاومتی(P = 0.019)  بود. از سوی دیگر، سطوح سالوسین آلفا در هر دو گ روه ه وازی (P = 0.034) و مقاومتی (P = 0.012)افزایش معنادار داشت. هم چنین س طوح اینت رلوکین یک بت ادر گ روه ه وازی (P = 0.034) و مقاومتی (P = 0.041) کاهش معنادار داشت، اما سطوح مالون دی آلدئیددر هیچ کدام از گروه ها تغییر معنادار نداشت. تغییرات سطوح سالوسین آلفا، سالوسین بتا و اینترلوکین یک بتابین دو گروه هوازی و مقاومتی تفاوت معنادار نداشت. براساس نتایج پژوهش حاضر، انجام هشت هفته تمرین مقاومتی یا تمرین هوازی می تواند آثار سودمندی بر سطوح سالوسین های آلفا و بتا و اینترلوکین یک بتادر زنان مبتلا به دیابت نوع دو داشته باشد.
۴.

تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی و مکمل یاری دارچین بر سطوح پلاسمایی لپتین و آدیپونکتین در زنان غیر فعال دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۸ تعداد دانلود : ۹۸
زمینه و هدف: چاقی با بسیاری از مشکلات سلامتی از جمله دیابت، فشارخون، بیماری های شریان کرونری و استئوآرتریت مرتبط است. هدف این تحقیق بررسی اثر مکمل سازی تمرین مقاومتی با دارچین بر سطح لپتین و آدیپونکیتن در زنان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: چهل زن دارای اضافه وزن در چهار گروه 10 نفری شامل گروه تمرین مقاومتی+مصرف دارچین، گروه تمرین مقاومتی، گروه مکمل دارچین و گروه کنترل قرار گرفتند. سپس گروه های تجربی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته به اجرای تمرین مقاومتی با شدت 60 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه پرداختند. آزمودنی ها در گروه تمرین و مکمل در سه وعده اصلی غذایی روزانه، مقدار 7 میلی گرم پودر دارچین (به صورت کپسول) به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن خود دریافت کردند. نمونه خونی قبل از اجرای پروتکل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین به منظور اندازه گیری میزان لپتین و آدیپونکتین پلاسمای گرفته شد. به منظور استخراج نتایج از آزمون t زوجی و آزمون کوواریانس در سطح معنی داری 0/05p≤ استفاده گردید. یافته ها: در گروه های تمرین مقاومتی+ مصرف دارچین (به ترتیب با 0/001>p و 0/01>p)، تمرین مقاومتی (0/01>p) و مکمل دارچین (به ترتیب با 0/01>p و 0/02>p) به ط ور معن ی داری میزان لپتین کاهش و میزان آدیپونکتین افزایش یافت. هر چند، بین تاثیرتمرین مقاومتی و مکمل دارچین بر لپتین (0/07>p) و آدیپونکتین (0/24>p) تفاوت معنی دار مشاهده نگردید؛ اما تمرین مقاومتی + مصرف دارچین در مقایسه با تمرین مقاومتی و مصرف مکمل دارچین به تنهایی، موجب کاهش بیشتر لپتین (0/01>p) و افزایش بیشتر آدیپونکتین (0/01>p) گردید. نتیجه گیری: تمرینات منظم مقاومتی همزمان با مصرف مکمل دارچین، به واسطه بهبود مقادیر لپتین و آدیپونکتین خطر بالقوه ابتلا به بیماری های قلبی- عروقی را کاهش می دهد و می توان از آن به عنوان درمان غیردارویی مؤثر به منظور پیشگیری از این بیماری ها استفاده نمود.
۵.

تاثیر 12 هفته تمرین مقاومتی بر برخی شاخصهای سلامت قلب زنان سالمند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی شاخص های عملکردی قلب زنان سالمند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۸ تعداد دانلود : ۲۹۲
زمینه و هدف: مطالعات نشان داده اند که تمرینات ورزشی بر برحی از شاخص های قلب اثرگذارند؛ بنابراین، هدف از این تحقیق بررسی اثر ۱۲ هفته تمرین مقاومتی بر شاخص های عملکردی قلب زنان سالمند بود. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه تجربی و طرح تحقیق به صورت پیش آزمون پس آزمون، پیگیری با گروه تجربی و کنترل می باشد. جامعه آماری تحقیق را سالمندان مرکز بهزیستی شهر کرمانشاه تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و بر اساس معیارهای ورود و خروج از بین زنان سالمند ۶۰ تا ۶۵ سال بود که ۲۷ نفر به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. تمرینات با شدت ۴۰% یک تکرار بیشینه آغاز و در سه نوبت (ست) با ۱۰ تا ۱۲ تکرار و استراحت ۲ دقیقه ای بین هر مرحله و ۳ دقیقه بین هر ایستگاه انجام شد. پس از ۴ هفته اول شدت تمرینات به ۶۰% یک تکرار بیشینه و از هفته هشتم به ۷۰% یک تکرار بیشینه رسید و تا پایان هفته دوازدهم حفظ شد. از دستگاه اکوکاردیوگرافی برای اندازه گیری متغیرهای عملکردی قلب (حجم پایان سیستولی، حجم ضربه ای، کسر تزریقی) آزمودنی ها استفاده شد. جهت تعیین اثربخشی تمرین از آزمون اندازه گیری مکرر و جهت تفاوت بین گروه ها از آزمون بونفرنی در سطح ۰۵/۰ > p استفاده شد. کلیه محاسبات با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ انجام شد. یافته ها: میانگین نمرات متغیرهای عملکردی بین پیش آزمون و پس آزمون بعد از ۱۲ هفته در گروه تجربی افزایش معناداری داشت (۰۵/۰ ≥ p ). نمرات متغیرهای عملکردی بین پیش آزمون و پیگیری بعد از ۴ ماه (۲ ماه تمرین و ۲ ماه عدم تمرین) در گروه تجربی افزایش معناداری داشت (۰۵/۰ ≥ p ). همچنین نمرات متغیرهای عملکردی بین پس آزمون و پیگیری بعد از ۲ ماه (عدم تمرین) در گروه تجربی کاهش معناداری داشت (۰۵/۰ ≥ p ). میانگین نمرات متغیرهای عملکردی بین پیش آزمون و پس آزمون بعد از ۱۲ هفته (۰۵/۰ ≤ p )، بین پیش آزمون و پیگیری بعد از ۴ ماه (۰۵/۰ ≤ p )، بین پس آزمون و پیگیری بعد از ۲ ماه (۰۵/۰ ≤ p ) در گروه کنترل تفاوت معناداری نداشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که ۱۲ هفته تمرین مقاومتی بر شاخص های عملکردی قلب زنان سالمند تأثیر معنی داری دارد.
۶.

تاثیر 8 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر بیان ژن فسفاتیدیل اینوزیتول کیناز-3 بطن چپ و مقاومت به انسولین در رت های نر ویستار مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۱۱۱
زمینه و هدف : موسسه ملی بهداشت (NIH) اصطلاح بیماری قلبی- دیابتی را به عنوان بیماری قلبی خاص در بیماران دیابتی تعریف کرده است که هایپرتروفی پاتولوژیک بطن چپ را هم شامل می شود؛ با این وجود فعالیت بدنی در بیماران دیابتی می تواند ساختار و عملکرد میوکارد را تحت تأثیر قرار دهد. با این حال، تنظیم مولکولی رشد فیزیولوژیکی قلب به عنوان یک پروتکل مکمل درمانی در مقابله با هایپرتروفی پاتولوژیک، کمتر درک شده است. از این رو در تحقیق حاضر اثر 8 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر بیان ژن فسفاتیدیل اینوزیتول کیناز-3 (PI3K)، مقاومت به انسولین، گلوکز و انسولین سرمی در رت های نر ویستار مبتلا به دیابت نوع 2 بررسی گردید. روش تحقیق : بیست سر رت نر نژاد ویستار با سن 10 هفته، در دامنه وزنی20±220 گرم به طور تصادفی به دو گروه شامل گروه تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) و گروه کنترل تقسیم  شدند. پس از آشناسازی، گروه تمرینی در یک پروتکل ورزشی 8 هفته ای، 5  جلسه در هفته، به مدت 30 دقیقه در هر جلسه شرکت داده شدند. برای بررسی بیان ژن PI3K از روش RT-PCR، مقاومت انسولین روش ارزیابی مدل هموستازیHOMA –IR  و سطوح سرمی گلوکز و انسولین از روش الایزا استفاده گردید. داده با آزمون t برای گروه های مستقل  در سطح معنی داری 0/05>p مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ه ا: در گروه HIIT افزایش معنی دار بی ان ژن PI3K نسب ت به گروه کنترل دیابتی تایید شد (0/003>p). همچنین تمرین باعث کاهش معنی دار مقاومت به انسولین (0/0001>p) و گلوک ز س رم  (0/0001>p) گردید؛ در ح الی ک ه انسولی ن سرمی همگ ام با این کاهش، افزایش معنی داری داشت (0/04 >p). به علاوه، وزن قلب نیز افزایش معنی داری در گروه تمرینی پیدا کرد (0/0001 >p). نتیجه گیری : تمرین HIIT با افزایش بیان ژن PI3K، مسیر مولکولی هایپرتروفی فیزیولوژیک را تحریک کرده و به عنوان یک درمان مکمل، در جلوگیری از هایپرتروفی پاتولوژیک بطن چپ نقش دارد.
۷.

تأثیر مصرف عصاره استویا و تمرین هوازی بر میزان امنتین -1 سرمی و نیمرخ لیپیدی در رت های دیابتی شده با STZ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آدیپوکین استویا امنتین تمرین هوازی دیابت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۳ تعداد دانلود : ۳۹۱
امنتین-1، آدیپوکین مترشح از بافت چربی احشایی، در توسعه اختلالات مرتبط با دیابت (همچون مقاومت انسولینی و دیس لیپیدمی) نقش دارد. ضمن استفاده از تمرینات هوازی به دلیل تأثیرات مثبت آنها، ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﺟﺪﯾﺪ ﺑﻬﺮهﻣﻨﺪی از ﮔﯿﺎﻫﺎن داروﯾﯽ را در ﺑﻬﺒﻮد ﺳﻄﺢ ﺳﻼﻣﺖ، ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ درﻣﺎن ﺑﯿﻤﺎری دﯾﺎﺑﺖ ﻣﺆﺛﺮ ﻣﯽداﻧﻨﺪ. یکی از اﯾﻦ ﮔﯿﺎﻫﺎن، ﮔﯿﺎه اﺳﺘﻮﯾﺎست. هدف این پژوهش، بررسی اثر تمرین هوازی و مصرف عصاره استویا، بر میزان امنتین-1 سرمی و نیمرخ لیپیدی در رت های دیابتی بود. 35 ﺳﺮ رت ﻧﺮ در محدوده وزنی180تا220 ﮔﺮم به طور ﺗﺼﺎدﻓی به گروه های کﻨﺘﺮل ﻏیﺮدیﺎﺑﺘی، کﻨﺘﺮل دیﺎﺑﺘی، دیﺎﺑﺘی ﺗﻤﺮیﻦ، دیابتی عصاره و دیابتی تمرین همراه با استویا تقسیم شدند. ﺗﻤﺮینات هوازی ﺷﺎﻣﻞ دویدن بر روی تردمیل (5 روز در ﻫﻔﺘﻪ، ﺑه مدت 6 ﻫﻔﺘﻪ) بود، دریافت عصاره نیز در همین مدت ادامه یافت. در پایان مداخله نمونه های خونی به منظور سنجش مقادیر امنتین-1 و نیمرخ لیپیدی به دست آمد. داده ها ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزﻣﻮن آنوآ یکسویه و آزمون توکی ﺗﺤﻠﯿﻞ شد. نتایج نشان داد ﺳﻄﻮح ﺳﺮﻣﯽ اﻣﻨﺘﯿﻦ- 1 در ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل دﯾﺎﺑﺘﯽ در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل ﻏﯿﺮدﯾﺎﺑﺘﯽ ﭘﺎﯾﯿﻦﺗﺮ ﺑﻮد (001/0= P). برنامه تمرینی هوازی و دریافت استویا به افزایش معنادار امنتین-1 و HDL و کاهش معنادار TG ، TC،  LDLو  VLDLدر گروه های تجربی نسبت به گروه کنترل دیابتی منجر شد (05/0P<). ایﻦ ﻧﺘﺎیﺞ ﺣﺎکی از افزایش اﻣﻨﺘیﻦ-1 و بهبود ﭘﺮوﻓﺎیﻞ ﻟیﭙیﺪی پس از انجام تمرین هوازی و مصرف استویا بود. این تأثیرات هنگام استفاده همزمان از تمرین و استویا بیشتر بود.
۸.

اثر یک دوره تمرین مقاومتی با مکمل دهی سیترولین مالات بر میزان فشارخون، NO و VEGF سرم استراحتی و در پاسخ به فعالیت بدنی در زنان یائسه دچار پیش پرفشاری خون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی فعالیت بدنی مکمل سیترولین مالات نیتریک اکساید (NO) فاکتور رشد اندوتلیال عروق (VEGF) یائسگی پرفشاری خونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۶ تعداد دانلود : ۳۲۹
هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی با مکمل دهی سیترولین مالات بر پاسخ فشارخون، نیتریک-اکساید و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی سرم، نسبت به فعالیت بدنی و میزان استراحتی در زنان یائسه دچار پیش پرفشاری خون بود. تعداد 42 زن یائسه (سن: 82/1 ± 17/53 سال، قد: 86/1 ± 91/158 سانتی متر، 1.71 kg/m 2 ± 28.79 BMI = )، دچار پیش پرفشاری خون با میانگین فشارخون سیستولی 120 تا 139 میلی متر جیوه) به طور تصادفی در شش قرار گرفتند که عبات اند از: گروه تمرین + مکمل، تمرین + دارونما، تمرین، بدون تمرین و مکمل، مکمل و دارونما. تمرین مقاومتی شامل هفت حرکت، هر حرکت سه ست با 12-10 تکرار و سه جلسه در هفته با شدت 45 تا 55 درصد 1RM به مدت هشت هفته اجرا شد. مکمل دهی شامل مصرف روزانه هشت گرم سیترولین مالات بود. اندازه گیری ها در چهار نوبت قبل و بعد از دوره تمرین و میزان فشارخون، نیتریک-اکساید و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی در پاسخ به فعالیت استقامتی زیربیشینه با استفاده از دستگاه فشارسنج و کیت اندازه گیری شدند. از آزمون آنوای دوراهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری ( P<0.05 ) استفاده شد. نتایج نشان داد که مصرف مکمل سیترولین مالات بر کاهش فشارخون سیستولیک، دیاستولیک و افزایش نیتریک-اکساید در پاسخ به فعالیت بدنی و در میزان استراحتی مؤثر بوده است، اما هشت هفته تمرین اثری معنادار بر کاهش فشارخون سیستولیک، دیاستولیک و افزایش نیتریک-اکساید و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی در پاسخ به فعالیت بدنی نداشتند. همچنین، تمرین مقاومتی همراه با مصرف مکمل سیترولین- مالات بر کاهش فشارخون سیستولیک، دیاستولیک و افزایش نیتریک-اکساید و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی در پاسخ به فعالیت استقامتی مؤثر بود. به نظر می رسد که تأثیرگذاری تمرین + مکمل بر ﮐﺎﻫﺶ ﻓﺸﺎرﺧﻮن ﺳﯿﺴﺘﻮﻟﯽ و دﯾﺎﺳﺘﻮﻟﯽ در پاسخ به فعالیت بدنی و در میزان استراحتی بیشتر است ﮐﻪ اﯾﻦ اﺛﺮهای ﻣﻄﻠﻮب ﺑﺎ اﻓﺰاﯾﺶ ﺳﻄﻮح نیتریک-اکساید و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی ﻫﻤﺮاه ﺑﻮدند.
۹.

آثار یک دوره تمرین هوازی و مصرف خوراکی استویا بر شاخص های گلیسمیک، مقاومت به انسولین و عملکرد سلول های بتای موش های صحرایی دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیابت استویا تمرین هوازی مقاومت به انسولین شاخص عملکرد سلول بتا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۴ تعداد دانلود : ۴۱۹
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثر تمرین هوازی و مصرف عصاره استویا بر شاخص های گلیسمیک، مقاومت به انسولین و عملکرد سلول های بتای موش های صحرایی دیابتی بود. در این مطالعه، 28 ﺳﺮ موش صحرایی ﻧﺮ ﻧﮋاد ویﺴﺘﺎر ﺑﺎ میانگین وزنی 8/15 ± 86/188 ﮔﺮم به ﻃﻮر ﺗﺼﺎدﻓی به چهار گروه (کﻨﺘﺮل دیﺎﺑﺘی، دیﺎﺑﺘی ﺗﻤﺮیﻦ، دیابتی عصاره و دیابتی تمرین همراه با مصرف استویا) تقسیم شدند. ﺗﻤﺮینات هوازی ﺷﺎﻣﻞ دویدن روی نوار گردان، پنج روز در ﻫﻔﺘﻪ به مدت شش ﻫﻔﺘﻪ بود و دریافت عصاره نیز برای همین مدت ادامه یافت. در پایان مداخله ﺳﻄﻮح ﮔﻠﻮکﺰ، اﻧﺴﻮﻟیﻦ سرم برای سنجش شاخص HOMA-IR  و HOMA-β اﻧﺪازه ﮔیﺮی شد. نتایج نشان داد که برنامه تمرینی هوازی و دریافت عصاره استویا سبب کاهش معنادار سطوح گلوکز و افزایش معنادار HOMA-β درگروه های تجربی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد ( 0.05 P < ). سطوح مقاومت به انسولین، در گروه های تجربی پایین تر از گروه دیابتی بود؛ اما این تفاوت به لحاظ آماری معنادار نبود( P >0.05 )؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت ﮐﻪ تمرین هوازی و ﻣﺼﺮف ﻋﺼﺎره استویا، هرکدام ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ و ترکیبی می توانند ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮد ﻣﻌﻨادار گلوکز و ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺳﻠﻮل ﻫﺎی ﺑﺘﺎی ﭘﺎﻧﮑﺮاس موش ﻫﺎی صحرایی دﯾﺎﺑﺘﯽ منجر شوند. افزون براین، ﻣﺼﺮف عصاره ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﺗﻤﺮﯾﻦ در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﻣﺼﺮف عصاره استویا و تمرین هوازی، ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎیی می توانند تأثیر مضاعفی داشته باشند.
۱۰.

تأثیر 10 هفته شنای وامانده ساز بر بیان ژن هیستون داستیلاز4 و عامل افزایش دهنده میوسیت2c در بطن چپ موش های نر صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شنای وامانده ساز عامل افزایش دهنده مایوسیت2 نوعc هیستون داستیلاز4

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۵ تعداد دانلود : ۳۳۱
تغییرات اپی ژنتیک و تجدید ساختار قلب از مهم ترین سازگاری های تمرینات استقامتی است. هدف مطالعه بررسی میزان بیان ژن هیستون داستیلاز4 و عامل افزایش دهنده مایوسیت2c بطن چپ موش های نر صحرایی در تعامل با شنای وامانده ساز است. بدین منظور 12 سر موش نر نژاد صحرایی با میانگین سنی 1±7 هفته و وزن 25±275 گرم به صورت تصادفی به دو گروه شش تایی کنترل و تمرین تقسیم شدند. پس از اجرای شنای وامانده ساز به مدت سه ساعت در هر جلسه و پنج روز در هفته به مدت ده هفته، بافت بطن چپ قلب آنها جدا شده، سپس بیان ژن به روش Real Time-PCR بررسی شد. داده ها توسط آزمون تی مستقل تحلیل و سطح معنا داری 05/0 P≤ انتخاب شد. نتایج نشان داد که پس از 10 هفته تمرین شنای وامانده ساز در مقایسه با گروه کنترل، میزان ژن هیستون داستیلاز4 افزایش (02/0P=)، اما میزان ژن عامل افزایش دهنده مایوسیت2c کاهش معنا داری (001/0P=) یافت. بنابراین، اجرای 10 هفته شنای شدید وامانده ساز از طریق افزایش فعالیت فاکتورهای رونویسی متصل به هیستون داستیلاز4، به افزایش میزان بیان این ژن منجر شد، و در پی آن بیان ژن عامل افزایش دهنده مایوسیت2c را کاهش داد.
۱۱.

تاثیر 8 هفته تمرین استقامتی و مقاومتی همراه با مصرف عصاره سیر بر بیان ژن پروتئین Bax و مقاومت به انسولین در رت های مبتلا به سندرم متابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۹۹
زمینه و هدف : بی تحرکی و تغذیه نامتعادل خطر ابتلا به سندرم متابولیک و به دنبال آن بیماری های قلبی- عروقی را افزایش  می دهد. با توجه به اثر تمرین و عصاره سیر بر گلوکز، انسولین و نیمرخ لیپیدی؛ تحقیق حاضر به منظور مقایسه اثر 8 هفته تمرین استقامتی، مقاومتی و مصرف عصاره سیر بر بیان ژن پروتئین Bax، مقاومت به انسولین و نیتریک اکساید در رت های مبتلا به سندرم متابولیک انجام شد. روش تحقیق: چهل و هشت سر رت مبتلا به سندرم متابولیک (12 هفته ای با میانگین وزنی 25/22±325/36 گرم) در 6 گروه تصادفی همگن شده 8 تایی شامل گروه کنترل، تمرین استقامتی، تمرین مقاومتی، تمرین استقامتی + عصاره سیر، تمرین مقاومتی + عصاره سیر و عصاره سیر تقسیم شدند. پس از آشناسازی، رت های گروه های آزمایشی در یک پروتکل 8 هفته ای تمرینات استقامتی و مقاومتی (با تکرار 3 جلسه در هفته)  همراه با مصرف عصاره   سیر (500 میلی گرم به ازای هرکیلوگرم وزن بدن) شرکت داده شدند. برای بررسی بیان ژن پروتئین Bax و سطوح سرمی متغیرها از روش های RT-PCR و الایزا استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس یک سویه و آزمون توکی در سطح 0/05>p بررسی شدند. یافته ها: تمرین استقامتی و مقاومتی همراه و بدون مصرف عصاره سیر سبب کاهش معنی دار بیان ژن پروتئین (Bax (p=0/01 و مقاومت به انسولین  (0/01=p) و افزایش معنی دار نیتریک اکساید (0/01=p)  در رت ها شد. به علاوه، دامنه افزایش نیتریک اکساید در گروه عصاره سیر نسبت به گروه های تمرین مقاومتی+ عصاره سیر، تمرین استقامتی و تمرین مقاومتی؛ به طور معنی دار (0/0001=p)  بیشتر بود. نتیجه گیری: اجرای تمرین استقامتی و تمرین مقاومتی توام با مصرف عصاره سیر، تاثیر بهتری بر تغییرات نامطلوب نیتریک اکساید، انسولین و گلوکز در رت ها دارد و مانع از بیان شاخص آپوپتوزیس قلبی (ژن Bax) می شود.  
۱۲.

تأثیر دوازده هفته تمرینات یکپارچه حرکتی شناختی بر عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) سالمندان مبتلا به دمانس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناخت سالمند تعادل دمانس تمرینات حرکتی شناختی نوروتروفین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳۹ تعداد دانلود : ۶۰۸
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر تمرینات یکپارچه حرکتی شناختی بر BDNF سالمندان مبتلا به دمانس بود. بدین منظور، 24 مرد سالمند مبتلا به دمانس (12 نفر گروه تجربی و 12 نفر گروه کنترل) به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. برنامه تمرینی یک دوره دوازده هفته ای (هفته ای سه جلسه تمرین 45 دقیقه ای) تمرینات حرکتی شناختی بود که براساس رهنمودهای کالج آمریکایی طب ورزش (ACSM) اتخاذ شد. پیش و پس از انجام پروتکل تمرینی میزان BDNF و آزمون های عملکردی و شناختی ارزیابی شد. به منظور تحلیل آماری از آنالیز تحلیل واریانس دوعاملی با اندازه های تکراری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که 12 هفته برنامه تمرین حرکتی شناختی به افزایش سطوح BDNF (001/0=P)، بهبود نتایج آزمون رسیدن عملکردی (005/0=P)، آزمون بلند شدن و رفتن زمان دار (001/0=P)، آزمون تعادلی برگ (001/0=P) و آزمون کوتاه وضعیت ذهنی (015/0P=)، در گروه فعال منجر شد. به طور کلی یافته های مطالعه نشان داد که تمرین یکپارچه حرکتی در آزمودنی های مبتلا به دمانس، سبب افزایش سطوح BNDF می شود که از نظر بالینی این یافته ها اهمیت آمادگی بدنی به عنوان یک عامل پیشگیری کننده از ابتلا به زوال عقل در آینده را تأیید می کند. همچنین این نوع فعالیت، روش تمرینی سودمندی جهت حفظ عملکرد حرکتی و کاهش سرعت کارکردهای ذهنی سالمندان است.
۱۳.

نقش پاسخ های هورمونی اورکسین-A و HIF-1 در بروز کوه گرفتگی حاد (AMS)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اارکسین-A فاکتور القاشونده ناشی از هایپوکسی HIF-1 کوه گرفتگی حاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۹ تعداد دانلود : ۳۰۴
کوه گرفتگی حاد که ناشی از صعود سریع به ارتفاعات بیش از ۲۵۰۰ متر است، شرایط پاتوفیزیولوژیکی پیچیده ای دارد. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی عامل های مرتبط با هایپوکسی در افراد حساس به کوه گرفتگی حاد است. به این منظور ۲۱ فرد سالم با میانگین سنی 5/8± 7/31 سال در این مطالعه شرکت کردند. نمونه گیری خون به صورت ناشتا در سطح دریا، یک ساعت پس از صعود سریع به ارتفاع (۳۵۵۰ متر) توسط تله کابین و ۲۴ ساعت پس از صعود، از سیاهرگ بازویی آزمودنی ها گرفته شد و سپس میزان ارکسین-A و HIF-1 به روش الایزا اندازه گیری شد. همچنین، میزان کوه گرفتگی حاد توسط پرسشنامه لیک لوئیس در شش ساعت پس از در معرض قرار گرفتن در ارتفاع ارزیابی شد.  آزمون لیک لوئیس نشان داد که ۱۱ نفر از آزمودنی ها پس از در معرض قرار گرفتن در ارتفاع دچار کوه گرفتگی حاد شدند (۴LLS≥). نتایج نشان داد که میزان ارکسین و HIF-1 در سطح دریا در افراد مبتلا به کوه گرفتگی حاد بیشتر از افراد مقاوم به کوه گرفتگی حاد بود؛ اما، میزان پاسخ ارکسین و HIF-1 تقریباًَ در افراد حساس به کوه گرفتگی بیشتر از افراد مقاوم به کوه گرفتگی بود. نتایج نشان داد که سطح ارکسین-A و HIF-1 در سطح دریا ارتباط معکوسی با کوه گرفتگی حاد دارد. پس از در معرض قرار گرفتن در ارتفاع میزان افزایش ارکسین-A و HIF-1 در افراد حساس به کوه گرفتگی حاد نسبت به افراد مقاوم به کوه گرفتگی حاد به میزان چشمگیری بیشتر است.
۱۴.

شناخت، تعادل و گام برداری در سالمندان مبتلا به دمانس: یک رویکرد شناختی حرکتی برای کاهش خطر افتادن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توانبخشی دمانس افتادن تمرینات شناختی حرکتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳۰ تعداد دانلود : ۶۳۴
هدف از این پژوهش ارزیابی تأثیر تمرینات شناختی حرکتی در بهبود شناخت، تعادل و گام برداری است که پیش تر به عنوان عوامل خطرزای افتادن معرفی شده اند. مداخله تمرینی با رویکرد شناختی حرکتی به مدت 3 ماه با پیگیری دو ماهه روی 40 سالمند در دو گروه افراد مبتلا به دمانس (20) و افراد دارای وضعیت شناختی طبیعی (20) انجام شد. از این تعداد نیمی مرد و نیم دیگر زن بودند. ارزیابی ها شامل تجزیه و تحلیل عوامل خطرزای افتادن (گام برداری، تعادل و وضعیت شناختی) به علاوه ارزیابی متغیرهای افتادن و شاخص های عملکردی بود. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که آزمودنی های مبتلا به دمانس بهبود معنی داری در پارامترهای مختلف شناخت، تعادل و گام برداری پس از دوره مداخله داشتند که در 2 ماه پیگیری نیز حفظ شد. این بهبودها با کاهش افتادن و ترس از افتادن و نیز عملکرد بهبود یافته در آزمون های برخاستن و حرکت کردن زماندار و دسترسی عملکردی همراه بود (05/0>P). همچنین همبستگی متوسطی بین یکی از پارامترهای تعادل (مسافت نوسان COP در محور AP) با سابقه افتادن برای گروه دمانس مشاهده شد (75/0=r، 05/0>P). یافته ها بیان کننده کاهش معنی داری در خطر افتادن در این قشر آسیب پذیر در نتیجه بهبود عوامل خطرزای افتادن حاصل از مداخله بود. بهبود در این عوامل با تعداد افتادن های کمتر که توسط پرستاران و خود سالمندان گزارش شد همراه بود. این مطالعه می تواند به توسعه یک رویکرد جدید برای پیشگیری و مقابله با خطر افتادن در سالمندان دارای اختلال شناختی کمک کند.
۱۵.

اثر هشت هفته تمرینات قدرتی بر نوسانات درد گردنی-شانه ای زنان فرشباف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین قدرتی درد گردنی - شانه ای اختلالات عضلانی - اسکلتی زنان فرشباف نوسانات درد

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی حرکات اصلاحی
تعداد بازدید : ۸۱۳ تعداد دانلود : ۳۸۱
امروزه اختلالات عضلانی-اسکلتی از جمله شایع ترین عوامل زیان آور محیط های کاری است. ایستگاه های کار غیرارگونومیک و طراحی نامناسب محیط های کار، سبب شده است که کارگران در معرض ریسک فاکتورهای ایجادکننده اختلالات عضلانی-اسکلتی قرار گیرند. به نظر می رسد شیوع این اختلالات در میان فرشبافان سنتی بیش از سایر مشاغل باشد. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر تمرینات قدرتی بر درد گردنی-شانه ای زنان فرشباف است. این پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه مورد مطالعه زنان فرشباف 40-30 ساله بودند که 20 نفر از افرادی که شدت درد شدید آنها در مقیاس ارزش گذاری عددی 3 یا بالاتر بود، به طور تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. پس از هشت هفته تمرین قدرتی شدت درد جاری، معمول و شدید دوباره با استفاده از مقیاس ده درجه ای اندازه گیری شد. در مقایسه پیش آزمون و پس آزمون در گروه تجربی، میزان درد شدید، معمول و جاری تفاوت معنا داری داشت. این میزان کاهش 53، 50 و 58 درصد  به ترتیب برای درد شدید، معمول و جاری گزارش شد. اما در گروه کنترل تفاوت معناداری بین مقادیر پیش آزمون و پس آزمون مشاهده نشد. بر پایه یافته های این پژوهش، انجام تمرینات قدرتی ویژه موجب کاهش درد شدید، معمول و جاری می شود.
۱۶.

مقایسه زوایای ناحیه لومبو ساکرال هنگام ایستادن روی شیب های مختلف در زنان سالم و مبتلا به کمردرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کمردرد ثبات ستون فقرات کمری شیب مثبت شیب منفی لومبو ساکرال

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی آسیب شناسی ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی حرکات اصلاحی
تعداد بازدید : ۹۸۹ تعداد دانلود : ۵۴۹
مطالعه حاضر به بررسی تأثیر شیب های مختلف پاشنه بر زوایای مکانیکی لومبو ساکرال و ثبات آن در افراد مبتلا به کمردرد مکانیکال و افراد سالم می پردازد. این مطالعه مورد – شاهدی، 38 زن (18 نفر مبتلا به کمردرد، 20 نفر سالم) در بیمارستان امام خمینی شهر ساری مطالعه کرد. پس از ثبت اطلاعات دموگرافیک، 3 رادیوگرافی لترال درحالت ایستاده روی شیب های (صفر، 7/3+ و7/3- درجه) برای تعیین زوایای شیب ساکروم، لومبوساکرال، افقی ساکروم و لوردوز سگمنتال و بررسی ثبات کمری تهیه شد. نتایج نشان داد ایستادن روی شیب های مختلف بر زوایای بیومکانیکی ناحیه لومبوساکرال هریک از دو گروه سالم و کمردردی و در مقایسه دو گروه با هم تأثیر معنی داری نداشت(05/0<p). در مبتلایان به کمردرد، ثبات کمری نسبت به افراد سالم کمتر بود و میزان بی ثباتی در مقایسه بین دو گروه، هنگام ایستادن روی شیب منفی ( 009/0P=)، مثبت (023/0P=) و صفر (004/0P=) همچنان معنی دار بود، هرچند اختلاف معنی داری در ثبات کمری دو گروه سالم و کمردردی در زمان ایستادن روی شیب های مختلف دیده نشد(05/0<p). چنین به نظر می رسد که افراد مبتلا به کمردرد، غالباً از بی ثباتی ستون فقرات رنج می برند و این بیماری با استفاده از شیب های مختلف پاشنه جبران نمی شوند
۱۷.

بررسی تاثیر هشت هفته تمرین عضلات دمی (IMT) بر عملکرد شنای 100، 200 و 400 متر دختران شناگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شنا عضلات دمی سیستم تنفس تمرین عضلات دمی (IMT)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۱۸
مقدمه و هدف: مطالعات پیشین نشان داده است که تمرین عضلات دمی می تواند عملکرد استقامتی را در ورزشکاران رقابتی در محدوده ای از ورزش ها بهبود بخشد. تحقیقات معدودی به بررسی تاثیر تمرینات تنفسی بر عملکرد شناگران پرداخته است. به علت ویژگی های خاص سیستم تنفس در شناگران، این پژوهش به بررسی تاثیر تمرین عضلات دمی بر عملکرد شنای دختران شناگر پرداخته است.مواد و روش ها: در این پژوهش 16 نفر از اعضای تیم شنای دختران استان کرمانشاه به صورت داوطلبانه شرکت کردند و به شکل تصادفی به دو گروه 8 نفری شبه تمرین (با میانگین سن 1/98±10/75سال، قد 14/7±140/68سانتیمتر، وزن 10/61±32/17کیلوگرم) و تجربی (با میانگین سن 2/18±10/75سال، قد 13/62±143/68سانتیمتر ، وزن 9/01±36/6کیلوگرم) تقسیم شده و به مدت 8 هفته (3 جلسه در هفته، 30 تنفس در هر جلسه) به تمرین پرداختند. شدت تمرین در گروه تجربی معادل عدد 5 (شدید) و در گروه شبه تمرین معادل عدد 1 (خیلی سبک) در مقیاس بورگ اصلاح شده بود. قبل و پس از پروتکل تمرینی از شناگران آزمون های 100، 200 و 400 متر شنا گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل و وابسته و نرم افزار spss سطح معنی داری (P<0/05) استفاده شد.یافته ها: نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که پس از تمرین عضلات دمی، عملکرد شنا در گروه تجربی، رکوردهای 200 ( 0/007=P) و 400 ( 0/006=P) به صورت معناداری بهبود پیدا کرده بود اما در رکورد 100 متر (P=0/1)، میانگین تغییرات معنادار نبود. بحث و نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که سازگاری های فیزیولوژی که در عضلات تنفسی ممکن است بر اثر تمرین عضلات دمی رخ دهد، بهبود عملکرد را در رکورد 200 و 400متر تفسیر می کند اما رکورد 100 متر تغییری معناداری نداشت؛ مکانیزم های درگیر در نتایج به دست آمده هنوز به روشنی مشخص نشده اند اما احتمالا ناشی از به تاخیر انداختن خستگی عضلات تنفسی باشد.
۱۸.

تأثیر مصرف مکمل ال - آرژینین بر پاسخ هورمون رشد، لاکتات و گلوکز سرم به فعالیت هوازی در دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۸۱
زمینه و هدف : در طول دو دهه گذشته، استفاده از مکمل های اسیدآمینه ای برای پیشرفت در عملکرد ورزشی مورد توجه قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر مصرف مکمل ال - آرژینین بر پاسخ هورمون رشد، لاکتات و گلوکز سرم به فعالیت هوازی در دانش آموزان پسر بود. روش تحقیق : آزمودنی های این پژوهش تعداد 10 دانش آموز ورزشکار با دامنه سنی 16 تا 18 سال بودند. مطالعه به صورت نیمه تجربی تصادفی، دو سوکور و متقاطع در یک موقعیت پایه و دو موقعیت مصرف مکمل 1/0 گرم/کیلوگرم/وزن بدن و دارونما )نشاسته( انجام شد. آزمودنی ها در سه مرحله فعالیت دوی هوازی )دویدن با شدت درک فشار بورگ 15 معادل 70 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت 30 دقیقه( شرکت کردند. مرحله اول قبل از دریافت مکمل و دارونما و مرحله دوم و سوم بعد از دریافت دوره های سه روزه مکمل و دارونما انجام شد. خون گیری از ورید بازویی در مرحله اول، قبل و بعد از آزمون هوازی و در مرحله دوم و سوم بعد از دریافت مکمل و دارونما و بلافاصله پس از آزمون دوی هوازی به عمل آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون t همبسته در سطح معناداری 0/05>p بهره برداری شد. یافته ها : افزایش معنی داری پس از مصرف مکمل ال- آرژینین همراه با تمرین، بر پاسخ هورمون رشد سرم مشاهده گردید (0/0001= p) در حالی که در میزان گلوکز (0/11=p ) و لاکتات سرم (0/09=p) تغییر معنی داری ایجاد نگردید. نتیجه گیری : استفاده از مکمل ال- آرژینین می تواند برای ورزشکاران شرکت کننده در فعالیت های هوازی مفید باشد؛ اما پیشنهاد می شود دوزهای بالاتر این مکمل در دوره های طولانی تر مصرف نیز مورد ارزیابی قرار گیرد.
۱۹.

تأثیر شش هفته تمرین قدرتی بر درد گردنی-شانه ای زنان فرش باف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین قدرتی کاهش درد زنان فرش باف درد گردنی - شانه ای

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی آسیب شناسی ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی حرکات اصلاحی
تعداد بازدید : ۱۴۵۲ تعداد دانلود : ۷۸۲
هدفازانجامپژوهشحاضر،بررسیتأثیرششهفتهتمرینقدرتیبردرد غیر ویژةگردنی -شانه ایزنانفرش بافبود. آزمودنی ها،شامل20زن با میانگین سن 2/0±24/29 سال، وزن 6/1±74 کیلوگرم و سابقة کار 3/±2/7 سال بودند که شدت درد گردنی-شانه ای ناشی از کار آن ها در آغاز برنامه سه و بالاتر بود. آن ها به طور تصادفی در دو گروه 10نفرة کنترل و تجربی قرار گرفتند. پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود و شدت تظاهرات درد ناحیة گردنی- شانه ای آزمودنی های دو گروه به وسیلة مقیاس ارزش گذاری عددی درد (9-0) ارزیابی گردید. کار تجربی که به شکل انجام تمرینات قدرتی ویژة ناحیة شانه و گردن بود سه جلسه در هفته، هر جلسه 45 دقیقه به مدت شش هفته اجرا شد.عملیات آماری از طریق آمار توصیفی و تی مستقل و همبسته انجام گرفت. در پایان برنامه نتایج آزمون تی همبسته بر کاهش 2/0±8/3 درجه ایدرد (در مقیاس ارزش گذاری عددی) گروه تجربی در پس آزمون دلالت داشتند )05/0>(p. همچنین براساس نتایج آزمون تیمستقل، درد گروه تجربی در پایان کار تجربی، 65/0 ± 2/3 درجه کمتر از درد گروه کنترل بود )05/0 .(p<بر طبق این یافته ها، انجام 18جلسه تمرینات قدرتی ویژة ناحیة گردن و شانه باعث کاهش معنادار درد گردنی-شانه ای در زنان فرش باف می شود.
۲۰.

اثر تداخل زمینه ای و نوع ارائة بازخورد (خودکنترلی و جفت شده) بر مراحل مختلف یادگیری مؤلفة پارامتر در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان