فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، مطالعه مصرف امگا-3 و فعالیت ورزشی شدید غیر هوازی بر برخی عوامل التهابی در موشهای نر است. به همین منظور160سر موش نر از نژاد سوری با میانگین سنی2 ماه و میانگین وزنی 3±36 گرم انتخاب و به چهار گروه کنترل (40 سر)، مکمل (40سر)، تمرین (40 سر) و مکمل –تمرین (40سر) تقسیم شدند. در ابتدا 10 سر موش از هر گروه جهت تعیین مقادیر پیش آزمون متغیرها کشته شدند. برنامه تمرینی شامل هشت هفته و هر هفته شامل سه جلسه دویدن روی تردمیل بر اساس سرعت، شیب و مدت زمان دویدن بود. هر روز به مدت 8 هفته مقدار 2/0 میلی لیتر امگا3 به موشهای دو گروه مکمل و مکمل -تمرین خورانده شد. برای اندازه گیری سطوحIL-17، CRP وCPK از 10 سر موش هر گروه، نمونه خونی گرفته شد بدین صورت که هر دو هفته یک بار قبل از شروع تمرینات و پس از پایان تمرینات (پنج نوبت). برای تعیین تفاوت بین گروهها از روش تحلیل واریانس تعاملی (ANOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری در سطوحIL-17، CRP وCPK در بین گروهها وجود دارد. همچنین آزمون تعقیبی نشان داد این تفاوت بین گروه تمرینی با گروههای مکمل و مکمل – تمرین است (p<0.05). نتایج کلی نشان می دهد در زمانی که فعالیت ورزشی شدید غیر هوازی انجام می شود، مصرف مکمل امگا3 یا باعث کاهش و یا حداقل منجر به کاهش شیب افزایشی فاکتورهای التهابی می شود.
مقایسه الکترومایوگرافی عضلات ساق پا و حداکثر نیروهای عمودی عکس العمل زمین در حرکت فرود تک پای مردان دارای زانوی پرانتزی و نرمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر مقایسه ی الکترومایوگرافی عضلات ساق پا، حداکثر نیروهای عمودی عکس العمل زمین در حرکت فرود تک پای مردان دارای زانوی پرانتزی و نرمال می باشد. 26 نفر از میان دانشجویان مرد رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی، شامل 13 نفر دارای زانوی پرانتزی و 13 نفر دارای زانوی نرمال در این مطالعه شرکت کردند. فعالیت الکترومایوگرافی برخی از عضلات ساق پا همزمان با داده های نیروهای عکس العمل زمین اندازه گیری گردید. ناهنجاری زانوی پرانتزی با استفاده از کولیس اندازه گیری و ثبت شد. آزمودنی ها حرکت فرود تک پا را از ارتفاع 30 سانتی متر روی صفحه نیرو انجام دادند. حرکت فرود به دو مرحله تقسیم گردید: 100 میلی ثانیه قبل از تماس آغازین پا با زمین و 100 میلی ثانیه بعد از تماس پا با زمین)مرحله جذب نیرو(. تجزیه و تحلیل داده هابا استفاده ازنرم افزار16SPSS و آزمون آماریt مستقل انجام شد(05 /0P). نتایج تحقیق نشان دادند که در مرحله قبل از فرود در فعالیت عضلات نعلی، دوقلوی داخلی و درشت نی قدامی بین دو گروه اختلاف معنادار نبود (به ترتیب (76 /0P)، (09 /0P) و (77 /0P)). در مرحله جذب نیرو در فعالیت عضلات نعلی و درشت نی قدامی اختلاف معناداری نشان داده نشد (به ترتیب (68 /0P) و (92 /0P))، اما اختلاف فعالیت عضله دوقلوی داخلی بین دو گروه معنادار بود (04 /0P). اختلاف معناداری در حداکثر نیروی عمودی عکس العمل زمین در هنگام برخورد پنجه نشان داده نشد (22 /0P)، اما اختلاف حداکثر نیروی عمودی عکس العمل زمین هنگام برخورد پاشنه (003 /0P) بین دو گروه معنادار بود. نتایج این مطالعه نشان داد که افراد دارای زانوی پرانتزی در مقایسه با افراد نرمال در مرحله جذب نیرو هنگام فرود میزان فعالیت کمتری را در عضله دوقلوی داخلی از خود نشان دادند که ممکن است به سبب آن نیروهای بیشتری به مفاصل اندام تحتانی آنها وارد شود. این موضوع ممکن است در طولانی مدت سبب آسیب دیدگی و بروز بیماری های تخریب مفصلی شود.
بررسی تغییرات ترکیب بدن و مقادیر سرمی مایوستاتین و فولیستاتین پس از کاهش وزن حاد کشتی گیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مایوستاتین به عنوان قوی ترین عامل مهار کننده رشد و تکثیر سلول های عضلانی، و فولیستاتین مهارکننده مایوستاتین نقش مهمی در تغییرات ترکیب بدن دارند. هدف: هدف از این مطالعه بررسی تأثیر کاهش وزن حاد بر تغییرات ترکیب بدن و مقادیر سرمی مایوستاتین و فولیستاتین کشتی گیران بود. روش شناسی : 15 کشتی گیر مرد تمرین کرده با میانگین سنی 8/1 ± 7/22 سال و میانگین وزنی1/9 ± 1/77 کیلوگرم طی 48 ساعت از طریق محدودیت شدید غذایی (کاهش تقریبی 80% کالری مصرفی روزانه) و دهیدراسیون اقدام به کاهش چهار درصد از وزن بدن خود کردند. قبل و بعد از برنامه کاهش وزن، شاخص های پیکر سنجی، ترکیب بدنی، و نمونه خونی آزمودنی ها به منظور برآورد مقادیر سرمی مایوستاتین و فولیستاتین، اندازه گیری شد. داده ها از طریق آزمون تی- استیودنت همبسته تجزیه و تحلیل آماری شدند. یافته ها: در پی کاهش وزن سطوح سرمی مایوستاتین و فولیستاتین به ترتیب به طور معناداری افزایش و کاهش یافت (01/0>P). توده چربی (مطلق و نسبی) و توده بدون چربی مطلق آزمودنی ها نیز کاهش معناداری داشت (01/0>P)، و افزایش معناداری در توده بدون چربی نسبی آزمودنی ها مشاهده شد (01/0>P). نتیجه گیری: کاهش سریع وزن از طریق افزایش مایوستاتین و کاهش فولیستاتین با تحریک فرایند کاتابولیک توده بدون چربی بدن، سبب تحلیل عضلانی می شود. واژه های کلیدی: مایوستاتین، فولیستاتین، ترکیب بدن، کاهش وزن، کشتی گیران
پاسخ حاد و تأخیری میوستاتین و مقاومت به انسولین به فعالیت مقاومتی دایره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخیراً نقش میوستاتین در کنترل مقاومت به انسولین مشخص شده است. هدف از این تحقیق، تعیین پاسخ حاد و تأخیری میوستاتین و مقاومت به انسولین به فعالیت مقاومتی دایره ای بود. به این منظور، 12 مرد سالم داوطلب، انتخاب شدند و در دو جلسه فعالیت مقاومتی و کنترل به فاصلة یک هفته شرکت کردند. بعد از یک جلسه آشنایی با فعالیت مقاومتی و اندازه گیری
1-RM، برنامة فعالیت مقاومتی دایره ای شامل هفت حرکت با شدت 55 درصد 1-RM در 3 دور با 15 تکرار اجرا شد. در هر جلسه، نمونه های خون قبل، بلافاصله بعد، یک ساعت بعد و 24 ساعت بعد از فعالیت، به منظور اندازه گیری غلظت میوستاتین، گلوکز و انسولین پلاسما جمع آوری و مقاومت به انسولین محاسبه شد. براساس نتایج آزمون تحلیل واریانس مکرر 4×2، زمان فعالیت تأثیر غیر معنی داری بر غلظت میوستاتین پلاسما داشت. این در حالی است که غلظت میوستاتین پلاسما بلافاصله بعد از فعالیت افزایش و یک ساعت و 24 ساعت بعد از فعالیت به تدریج کاهش یافت. زمان فعالیت تأثیر معنی داری بر غلظت گلوکز و انسولین پلاسما و مقاومت به انسولین داشت. به طوری که، غلظت گلوکز و انسولین پلاسما و مقاومت به انسولین بلافاصله بعد از فعالیت افزایش و یک ساعت و 24 ساعت بعد از فعالیت به تدریج کاهش یافت. تعامل جلسه و زمان تأثیر غیرمعنی داری بر غلظت میوستاتین و گلوکز پلاسما و تأثیر معنی داری بر غلظت انسولین پلاسما و مقاومت به انسولین داشت. بنابراین، فعالیت مقاومتی دایره ای نمی تواند تأثیر قابل توجهی بر پاسخ حاد و تأخیری میوستاتین و مقاومت به انسولین داشته باشد.
تأثیر مکمل سازی کوتاه مدت سیر بر مارکر آسیب لیپیدی مالون دی آلدئید پس از فعالیت ورزشی وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه وهدف: امروزه استفاده از مکمل های گیاهی جهت جلوگیری از تولید رادیکال های آزاد بیشتر رواج شده است. هدف از مطالعه حاضر، تأثیر مکمل سازی کوتاه مدت سیر بر آسیب لیپیدی پس از فعالیت ورزشی وامانده سازدر مردان غیر ورزشکار بود.
روش شناسی: 20 مرد غیر ورزشکار با میانگین و انحراف استاندارد سنی: 35/1±05/21 سال، وزن: 30/7±15/67 کیلوگرم، قد: 92/6±20/179 سانتی متر و شاخص توده بدنی 95/2±02/22 کیلوگرم بر متر مربع در قالب یک طرح نیمه تجربی- دوسویه کور، به صورت تصادفی در دو گروه دریافت کننده قرص سیر و شبه دارو(قرص سیر 500 میلی گرمی یا دکستروز به مدت 14 روز ) قرار گرفتند. همه ی آزمودنی ها پس از مکمل دهی، آزمون وامانده ساز بروس را انجام دادند. نمونه های خونی طی سه مرحله( قبل و بعد از مکمل دهی وپس از فعالیت ورزشی) جهت اندازه گیری میزان پلاسمایی مالون دی آلدئیدگرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر وآزمون تعقیبی بونفرونی وآزمون تی مستقل در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که اثر مراحل اندازه گیری در گروه سیر(175/0 = p و 923/1 = F) معنی دارنبود، اما در گروه کنترل (001/0 =p و 321/60 = F) تفاوت معنی داری مشاهده شد که نتایج آزمون تعقیبی نشان دهنده تفاوت معنی دار بین مرحله 2 و 3 (قیل و بعد از فعالیت ورزشی وامانده ساز) در گروه کنترل می باشد. بنابراین مکمل سازی کوتاه مدت سیر برشاخص پلاسمایی مالون دی آلدئید در حالت پایه هیچ گونه تاثیری نگذاشت. ولی این مکمل سازی توانست از افزایش مالون دی آلدئید پس از انجام فعالیت ورزشی وامانده ساز بکاهد.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق می توان از مکمل سازی سیر برای کاهش آسیب های اکسایشی ناشی از فعالیت های ورزشی شدید استفاده کرد. با این وجود با توجه به مطالعات اندک صورت گرفته در این زمینه، نیاز به تحقیقات بیشتری می باشد.
تاثیر برنامة تمرین ترکیبی (مقاومتی + استقامتی) بر مقادیر میوستاتین پلاسمایی مردان چاق غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین ترکیبی بر مقادیر میوستاتین پلاسمایی مردان چاق غیرورزشکار بود. تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی است. به همین منظور 23 مرد چاق غیرورزشکار به صورت داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به دو گروه تجربی (12= n) با میانگین سن 06 /2 ± 38 /21 سال، قد 07 /7 ± 65 /173 سانتی متر و وزن 05 /15±61 /86 کیلوگرم و درصد چربی 67 /2 ± 05 /27 و گروه کنترل (11= n) با میانگین سن 13 /1 ± 44 /21 سال، قد 09 /5 ± 61 /175 سانتی متر، وزن 05 /14±00 /90 کیلوگرم و درصد چربی 68 /2±15 /27 تقسیم شدند. گروه تجربی پروتکل 8 هفته ای تمرین ترکیبی شامل تمرین مقاومتی (5 حرکت، 3 جلسه در هفته با شدت 50 تا 80 درصد ) و تمرین استقامتی (دویدن با شدت 65 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه در مدت زمان 25 تا 40 دقیقه) را در یک روز و به ترتیب تمرین مقاومتی – استقامتی اجرا کردند. گروه کنترل در هیچ برنامة تمرینی شرکت نکرد. قبل و 48 ساعت بعد از اتمام آخرین جلسة تمرینی و در شرایط ناشتایی، 5 میلی لیتر خون از ورید بازویی آزمودنی ها گرفته شد. نتایج تحلیل آماری با آزمون t مستقل نشان داد که مقدار میوستاتین پلاسمایی در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری داشت (001 /0= P) . ازاین رو می توان نتیجه گرفت که اجرای تمرین ترکیبی در پیشگیری از آتروفی عضلانی و کاهش تودة عضلات مؤثر است.
مقایسه سطح فعالیت الکتریکی عضلات کمربند شانه ای هنگام اجرای دو روش متفاوت کشش بارفیکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مربیان ورزشی برای اندازه گیری استقامت عضلات کمربند شانه ای و اندام فوقانی، از آزمون کشش بارفیکس یا بارفیکس اصلاح شده استفاده می کنند. علی رغم به کارگیری آزمون های فوق در سطوح مختلف، همواره این پرسش وجود دارد که الگوی فعالیت عضلانی در هر یک از دو آزمون چه تفاوتی با یکدیگر دارد؟ در مطالعات انجام شده، نقش عضلات ذوزنقه، بخش قدامی و خلفی دلتوئید و پشتی بزرگ کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش تأثیر دو نوع کشش بارفیکس ایستاده واصلاح شده برالگوی فعالیت الکترومیوگرافی عضلات کمربند شانه (دلتوئید قدامی، دلتوئید خلفی، ذوزنقه، پشتی بزرگ، دوسربازویی، سه سربازویی و سینه ای بزرگ) مورد بررسی قرار گرفت. 10 نفر مرد سالم (میانگین سنی: 95/3± 32/25 سال و میانگین وزن 24/7± 31/72 کیلوگرم) که قادر به اجرای حداقل 5 بارفیکس ایستاده بودند انتخاب شدند. فعالیت الکترومیوگرافی عضلات با روش باسمجیان و دلوکا جمع آوری شد. مقایسه فعالیت الکترومیوگرافی عضلات در دو نوع کشش بارفیکس با آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری انجام شد (05/0p ). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که فعالیت عضلات دلتوئید قدامی، دلتوئید خلفی و ذوزنقه به طور معنی داری در کشش بارفیکس اصلاح شده بیشتر از بارفیکس ایستاده است، در حالی که فعالیت عضلات دوسربازویی، سه سربازویی و سینه ای بزرگ به طور معنی داری در بارفیکس ایستاده بیشتر است
مقایسه تأثیر فعالیت کوتاه مدت بیشینه بر غلظت برخی الکترولیت های سرم مردان جوان فعال و کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات الکترولیت ها در بدن به طور وسیعی برای تعیین ارتباط این تغییرات با فعالیت بدنی مطالعه شده است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر فعالیت کوتاه مدت بیشینه بر غلظت برخی الکترولیت های سرم مردان جوان فعال و کمتحرک اجرا شده است. این مطالعه روی 60 نفر از مردان داوطلب سالم دانشگاهی انجام شد که به طور تصادفی به دو گروه فعال و کم تحرک تقسیم شدند. مشخصات شرکت کنندگان در گروه مردان فعال (6/5 ± 9/26 سال، 12/6 ± 179 سانتی متر، 54/7 ± 20/75 کیلوگرم) و در گروه مردان کم تحرک (8/5 ± 5/27 سال، 05/5 ± 176 سانتی متر، 95/8 ± 50/88 کیلوگرم) بود. آزمون بیشینه نوار گردان بالک به عنوان فعالیت بیشینه به اجرا در آمد. بلافاصله پس از اجرای آزمون، نمونه خون پس آزمون آزمودنی ها برای تعیین غلظت الکترولیت های سدیم، کلسیم، پتاسیم و منیزیم سرم گرفته شد و با نمونه های خون قبل از آزمون، در هر دو گروه مقایسه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل و t همبسته در سطح معنی داری 05/0 > p استفاده شد. فعالیت کوتاه مدت بیشینه به افزایش غلظت کلسیم، سدیم و منیزیم و کاهش غلظت پتاسیم سرم منجر شد و این تغییرات در تمامی موارد معنی دار بود (05/0 > p). بین غلظت الکترولیت های سرم مردان جوان فعال و کم تحرک، پس از اجرای فعالیت بیشینه، تفاوت معنی داری دیده نشد. اگرچه ممکن است سطح آمادگی بدنی آزمودنی ها تأثیری بر مقادیر پایه ای یا پس از فعالیتِ الکترولیت های سرم نداشته باشد، فعالیت های بدنی کوتاه مدت با شدت بیشینه، اثرات واضحی بر تغییرات الکترولیت ها به جا گذاشت.
اثر هشت هفته تمرین هوازی، مقاومتی و ترکیبی بر میزان کلسترول LDL، HDL و آمادگی قلبی- تنفسی در مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش عبارت است از بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی، مقاومتی و ترکیبی بر میزان کلسترول، LDL، HDL و آمادگی قلبی-تنفسی در مردان چاق است.
روش بررسی: 48 مرد چاق به صورت تصادفی به چهار گروه هوازی(12 نفر) مقاومتی(12 نفر) ترکیبی(12نفر) و کنترل(12نفر) تقسیم شدند. از آزمودنی ها پیش و پس از هشت هفته فعالیت ورزشی(هوازی، مقاومتی، ترکیبی) نمونه خونی گرفته شد. سپس، پس از 48 ساعت VO2peakآزمودنی ها به وسیله آزمون بالک اندازه گیری شد. برای تحلیل استنباطی داده ها از آزمون t همبسته برای مقایسه تغییرات سطوح کلسترول ،LDL وHDL قبل و بعد از تمرین، و برای مقایسه بین گروهی از آزمون تحلیل واریانس یکراهه استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، 8 هفته فعالیت ورزشی منظم باعث کاهش معنادار کلسترول وLDL شد. هشت هفته فعالیت ورزشی باعث تغییرات معنادار در HDL نشد. VO2max پس از هشت هفته فعالیت ورزشی منظم به طور معنی دار افزایش یافت.
نتیجه گیری: درمجموع یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد، که هشت هفته تمرینات مقاومتی، هوازی و موازی می تواند اثرات مفیدی بر برخی شاخص های خطر ساز قلبی-عروقی داشته باشد. واکنش HDL به تمرینات مقاومتی، هوازی و موازی متاثر از شدت تمرین است. و به نظر می رسد اجرای تمرینات ترکیبی به نسبت اجرای تنهای تمرینات مقاومتی یا استقامتی اثر بخشی بالاتری بر عوامل خطر زای قلبی – عروقی دارد.
تاثیر یک دوره تمرینات نوتوانی قلبی بر آستانة بی هوازی و شاخص های همودینامیکی در بیماران مبتلا به اختلال عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عملکرد قلبی در حین فعالیت ورزشی نقش مهمی در ظرفیت ورزشی دارد. هدف از این تحقیق بررسی تغییرات همودینامیکی جریان خون در آستانة بی هوازی و نقش آن در ظرفیت ورزشی است. 24 بیمار مبتلا به اختلال عروق کرونر به صورت داوطلبانه به دو گروه تجربی (12=n) و کنترل (12=n) تقسیم شدند. گروه تجربی در تمرینات نوتوانی قلبی به مدت 8 هفته، 3 بار در هفته با شدت 70 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه و 40 تا 60 درصد از یک تکرار بیشینه شرکت کردند. تغییرات همودینامیکی در آستانة بی هوازی در ابتدا و 48 ساعت پس از پایان برنامه با روش امپدانس کاردیوگرافی بررسی شد. نتایج نشان داد که تمرین موجب افزایش معنی دار آستانه بی هوازی، اکسیژن مصرفی فلات و برخی از پاسخ های همودینامیکی در آستانه بی هوازی می شود. نتایج نشان داد که تمرینات نوتوانی قلبی با بهبود پاسخ های همودینامیکی موجب بهبود آستانة بی هوازی در بیماران مبتلا به اختلال عروق کرونر می شود.
اثر هشت هفته تمرین همزمان استقامتی تناوبی و مقاومتی و استقامتی تداومی و مقاومتی بر قدرت، ترکیب بدنی و پروفایل های لیپید در پسران غیرورزشکار 14 تا 17 سال دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر دو نوع تمرین همزمان بر درصد تودة چربی بدن، شاخص تودة بدنی، بیشینة اکسیژن مصرفی بدن، قدرت عضلانی بالاتنه و پایین تنه، کلسترول تام، تری گلیسرید، لیپوپروتئین های کلسترولی کم چگال و پرچگال در نوجوانان دچار اضافه وزن بود. با توجه به هدف پژوهش، 40 نوجوان پسر غیرورزشکار دچار اضافه وزن با میانگین سنی 58 /0±33 /15 سال انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه آزمایشی اول 14 نفر بودند و به صورت همزمان تمرین استقامتی تداومی و مقاومتی را اجرا کردند. گروه آزمایش دوم نیز 14 نفر بودند و تمرین استقامتی تداومی و مقاومتی را همزمنان انجام دادند. گروه کنترل شامل 12 نفر و بدون فعالیت بودند. متغیرهای درصد تودة چربی بدنی، شاخص تودة بدنی، بیشینة اکسیژن مصرفی بدن، قدرت عضلانی بالاتنه و پایین تنه، کلسترول تام، تری گلیسرید، لیپوپروتئین های کلسترولی کم چگال (LDL-C) و پرچگال (HDL-C) حداقل سه روز قبل و بعد از دورة تمرینی اندازه گیری شد. از T تست همبسته، آنالیز واریانس یکطرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی شفه برای آنالیز داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد که در هر دو گروه آزمایشی افزایش معنی دار در قدرت عضلانی بالا تنه و پایین تنه و کاهش معنی دار درصد چربی بدنی و تری گلیسرید به وجود آمد (001 /0P=) . مقدار LDL-C در گروه آزمایشی اول (001 /0 P=) و در گروه آزمایشی دوم (009 /0 P=) کاهش معنی داری داشت. مقدار HDL-C خون نیز به طور معنی دار درگروه آزمایشی اول (000 /0 P=) و هم در گروه آزمایشی دوم (003 /0 P=) افزایش یافت.بنابراین می توان گفت تمرینات همزمان استقامتی تناوبی یا تداومی و مقاومتی موجب بهبود قدرت، بیشینة اکسیژن مصرفی بدن، درصد چربی بدنی و پروفایل های لیپید خون در نوجوانان پسر غیرورزشکار دچار اضافه وزن می شود.
مقایسه تاثیر شیوه مداخله (فعالیت هوازی، محدودیت کالری و ترکیب هر دو) در سطح انرژی مصرفی یکسان بر سطح شاخص های التهاب عمومی(فیبرینوژن وCRP) سرم زنان چاق غیر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر ترکیبی فعالیت هوازی و محدودیت کالریکی بر سطح CRP و فیبرینوژن سرم زنان چاق کم تحرک می باشد. بدین منظور تعداد 40 نفر زن چاق کم تحرک با میانگین و انحراف استاندارد سن، درصد چربی و شاخص توده بدنی (98/6± 6/44سال، 95/3±6/26 درصد و81/2±6/30 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و بصورت تصادفی به چهار گروه تجربی1 (فعالیتهای ورزشی)، تجربی2 (محدودیت کالریک)، تجربی 3 (مداخله ترکیبی) و کنترل تقسیم بندی شدند. برنامه تمرینی هشت هفته ای در گروه تجربی1 شامل دویدن روی تریدمیل به مدت 50 تا 60 دقیقه، هفته ای 5 جلسه و گروه تجربی2 از یک رژیم غذایی با محدودیت کالری معادل انرژی مصرفی فعالیت ورزشی گروه تجربی 1 استفاده کردند، آزمودنیهای گروه تجربی 3 نیز از برنامه تمرینی گروه تجربی1 با نصف کردن جلسات تمرینی (25 الی 30 دقیقه در هر جلسه) و برنامه رژیم غذایی گروه تجربی2 با 2/1 محدودیت کالری به صورت ترکیبی استفاده کردند. در شیوه زندگی گروه کنترل تغییری ایجاد نشد. مرحله اول خونگیری پس از 12 ساعت ناشتایی و در پایان پس از 48 ساعت از خاتمه تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. یافته های پژوهش نشان داد که مقادیر وزن، شاخص توده بدنی و درصد چربی بدن در همه گروههای تجربی کاهش معنی داری یافت که بالاترین تغییر در گروه تجربی1 با مقادیر تغییرات 6/4%، 6/4% و 1/9% مشاهده شد(p>0/05). نتایج تحقیق حاکی از از کاهش قابل توجه 6/56%، 7/25% و 2/44% سطوح CRP به ترتیب در گروههای تجربی 1، 2 و 3 می باشد. این کاهش در گروه تجربی1 (فعالیت ورزشی)و 3 (مداخله رژیم غذایی و فعالیت ورزشی)معنی دار بود که به ترتیب از 64/1±1/3 به 08/1±3/1 و از 10/2±9/2 به 47/1±6/1 میلی گرم بر لیتر کاهش یافت(P>0/01). سطوح فیبرینوژن نیز در هر سه گروه تجربی 1، 2 و 3 به ترتیب 7/11%، 2/6% و 8/7% کاهش یافت که این کاهش در گروه تجربی 1(فعالیت ورزشی) و 3 (مداخله رژیم غذایی و فعالیت ورزشی)معنی دار بودکه به ترتیب از 83/27±4/278 به 25/8±7/24 و از 60/25±3/271 به 56/29±0/250 میلی گرم بر دسی لیتر(P>0/01). بین مقادیر سرمی CRP و فیبرینوژن با درصد چربی بدن، وزن بدن، شاخص توده بدنی و تغییرات درصد چربی بدن همبستگی پائینی مشاهده شد(P>0/05).
تأثیر تمرینات قدرتی استقامتی فزاینده و تحریک الکتریکی - بر قدرت عضلانی و پارامترهای الکترومیوگرافی سطحی در بازیکنان والیبال مبتلا به سندرم عضله تحت خاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ورزشهایی مانند هندبال، تنیس و والیبال فرد نیاز دارد نیروی زیادی را در بالای شانه اعمال کند. در
چنین ورزشهایی ورزشکاران در معر ضایعات استفاده بیش از حد قرار دارند. سندرم عضله تحت
خاری به مفهوم ضعف و آتروفی بدون درد این عضله است که به دنبال نوروپاتی عوب فوق کتفی به
وجود میآید. هدف این تحقین بررسی اثر شیوه تمرینی کوتاه مدت قدرتی استقامتی فزاینده و تحریک -
الکتریکی بر قدرت و پارامترهای الکترومیوگرافی عضله تحت خاری است.
21 بازیکن والیبال مبتلا به سندرم عضله تحت خاری به طور توادفی به دو گروه تمرینات قدرتی -
13/1±7/ 211 سانتیمتر، وزن 1 /3±1/ 11 سال، قد 6 /1±3/ استقامتی فزاینده ) 6 نفر، میانگین سنی 1
3 سال( و تحریک /11±2/ 1 و سابقه عضویت در تیم ملی 7 /1±1/ کیلوگرم، سابقه ورزش والیبال 0
16 کیلوگرم، /1±6/ 211 سانتیمتر، وزن 1 /0±2/ 11 سال، قد 0 /1±1/ الکتریکی ) 6 نفر، میانگین سنی 0
1 سال( تقسیم شدند. 15 نفر از /3±1/ 1 و سابقه عضویت در تیم ملی 1 /0± سابقه ورزش والیبال 1
10 سانتیمتر، وزن /6±3/ 10 سال، قد 1 /2±1/ بازیکنان سالم نیز به عنوان گروه کنترل )میانگین سنی 1
3 سال( در /1±1/ 1 سال و سابقه عضویت در تیم ملی 3 ±3/ 10/6±7/2 کیلوگرم، سابقه ورزش والیبال 1
نیر گرفته شدند. مداخلات درمانی به مدت 1 هفته انجام شد. الکترومیوگرافی سطحی عضلات تحت
خاری و گرد کوچک و حداکثر قدرت ایزومتریک عضلات چرخ دهنده خارجی قبل و بعد از مداخلات
اندازهگیری شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون t همبسته و تحلیل واریانس یکطرفه در سط اطمینان
10 درصد ) 5950 P< ( انجام شد.پس از هشت هفته، حداکثر قدرت ایزومتریک عضلات چرخدهنده خارجی در هر دو گروه تاربی
افزایش معنیداری نشان داد، ولی در فاکتورهای IEMG و RMSEMG تغییر معنیداری مشاهده نشد.طبن یافتههای این تحقین، تمرینات قدرتی استقامتی فزاینده و تحریک الکتریکی باعث افزایش حداکثر -
قدرت ایزومتریک عضلات چرخدهنده خارجی بازو میشوند. ولی هر دو روش درمانی تأثیری بر
پارامترهای الکترومیوگرافی عضلات تحت کتفی و گرد کوچک ندارند. به نیر میرسد نمیتوان از
الکترومیوگرافی سطحی برای تعیین اثر این پروتکلها بر عضلات فوق استفاده کرد
رابطه بین ویژگی های آنتروپومتری و انعطاف پذیری مفصل ران در دختران نوجوان عضو مدارس فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه بین ویژگیهای آنتروپومتری و انعطافپذیری مفصل ران در دختران
نوجوان عضو مدارس فوتبال است. جامعه آماری این پژوهش را 120 نفر از دختران نوجوان مدارس فوتبال
شهرستان مشهد تشکیل دادند. از درون جامعه آماری 40 نفر از دختران نوجوان با میانگین و انحراف
156 سانتیمتر بهعنوان آزمودنی /35 ± 4/ 51 کیلوگرم و قد 22 /62±6/ 13 ، وزن 51 /90±0/ استاندارد سن 84
شرکت کردند. متغیرهای آنتروپومتریکی شامل طول ساق پا، طول ران، محیط ساق، محیط ران، قطر زانو،
پهنای لگن و ضخامت چربی زیرپوستی ستیغ خاصره، فوق خاصره، جلوی ران، وسط ساق پا و دامنه حرکتی
تاشدن و بازشدن ران اندازهگیری شد. اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون در
مورد تحلیل آماری قرار گرفت. رابطه معکوس و معنیداری بین ضخامت چربی p≤0/ سطح معنیداری 05
زیرپوستی جلو ران و ضخامت چربی زیرپوستی وسط ساق پا با دامنه حرکتی تا شدن مفصل ران مشاهده
شد. در حالی که رابطه مثبت و معنیداری بین پهنای لگن با دامنه حرکتی باز شدن مفصل ران مشاهده شد.
نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که ضخامت چربی زیرپوستی و پهنای لگن با انعطافپذیری مفصل ران
رابطه دارد
اثر یک دوره تمرین قدرتی با دو الگوی باردهی متفاوت (هرمی دوگانه و پلکانی معکوس) بر برخی قابلیت های فیزیولوژیک کشتی گیران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مطالعه اثر یک دوره تمرین قدرتی با دو الگوی باردهی متفاوت (هرمی دوگانه و پلکانی معکوس) بر برخی قابلیت های فیزیولوژیک کشتی گیران جوان بود. به همین منظور 24 نفر از کشتی گیران که حداقل 6 ماه سابقه تمرین کشتی داشتند، (سن 42/2 ±30/17 سال، قد 14/6 ±41/ 170 سانتی متر، وزن 18/13±29/72 کیلوگرم، شاخص توده بدنی06/1 ± 89/24 کیلوگرم بر متر مربع و چربی بدن 39/7±36/12 درصد) به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در سه گروه تمرینی با الگوی هرمی دوگانه (7نفر)، الگوی پلکانی معکوس (7نفر) و گروه کنترل (8 نفر) تقسیم شدند. قدرت و استقامت عضلانی، هایپرتروفی، توان بی-هوازی و ترکیب بدنی کشتی گیران قبل و بعد از هشت هفته تمرین اندازه گیری شد. پس از اطمینان از طبیعی بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون کلموگراف-اسمیرنف، نتایج آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی توکی و همچنین آزمون t مستقل نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه در قدرت و استقامت عضلانی، هایپرتروفی و ترکیب بدنی وجود ندارد (05/0p≥)؛ ولی بین انها و گروه کنترل تفاوت معنی داری دیده شد. ارزیابی برونده توان، نشان داد که بین گروه های پلکانی معکوس و هرمی دوگانه، پلکانی معکوس و کنترل اختلاف معنی داری وجود ندارد (05/0p≥)؛ اما اختلاف بین گروه کنترل و هرمی دوگانه معنی دار بود (05/0p≤)؛. نتایج این مطالعه پیشنهاد می کند، دو پروتکل متفاوت تمرین مقاومتی مورد استفاده، نتایج مشابهی در ایجاد حداکثر قدرت و هایپرتروفی عضلانی ایجاد می کند، اما برای افزایش اسقامت عضلانی الگوی باردهی پلکانی معکوس و برای افزایش توان پاها الگوی باردهی هرمی دوگانه مناسب تر است.
بررسی پاسخ برخی از فاکتورهای مرتبط با بیش تمرینی طی دوره آماده سازی و رقابت در بازیکنان نخبه والیبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی پاسخ برخی از فاکتورهای مرتبط با بیش تمرینی طی دوره آماده سازی و رقابت در بازیکنان نخبه والیبال بود. آزمودنی های مورد مطالعه از گروه تجربی، 12 بازیکن مرد نخبه والیبال (سن5/6±8/25، قد 2/8±191، و وزن 2/8±2/88) حاضر در لیگ برتر و گروه کنترل، 12 مرد غیرفعال (سن 7/3±7/23 ، قد 7/7±2/180، و وزن 1/12±6/74 ) تشکیل شده بودند. گروه تجربی به مدت 8 هفته تمرینات آماده سازی شامل تمرینات استقامتی و قدرتی همراه با تمرینات مهارتی والیبال و یک دوره مسابقات لیگ برتر والیبال به همراه تمرینات حفظ آمادگی را انجام دادند، در حالی که گروه کنترل فعالیت بدنی منظم نداشتند. به منظور اندازه گیری تغییرات هورمون ها (ACTH، تستوسترون، کورتیزول، نسبت تستوستورن و کورتیزول) و اوج توان آزمودنی ها درسه مرحله، قبل از شروع تمرینات، پس از 8 هفته تمرینات آماده سازی و در پایان نیم فصل به آزمایشگاه دعوت شده و در حالت ناشتا 8 سی سی خون از ورید بازویی آنها گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد که مقادیر ACTH، تستوسترون، کورتیزول، نسبت تستوستورن به کورتیزول در بازیکنان والیبال در سه نوبت اندازه گیری تغییرات معنی داری نداشتند (05/0P>) و میزان آنها تفاوت معنی دار با گروه کنترل نداشت. در گروه تجربی تنها مقادیر اوج توان در مرحله دوم آزمون نسبت به مراحل اول افزایش معنی داری را نشان داد (05/0P<) و در مرحله سوم نسبت به مرحله اول افزایش یافت ولی معنی دار نبود (05/0P>). بر اساس یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گیری کرد که در طول مرحله آماده سازی و مسابقات رسمی در لیگ ایران عوامل نشان دهنده بیش تمرینی تغییری نکردند. احتمالا به دلیل پروتکل تمرینی مناسب ، برگشت به حالت اولیه و سازگاری با شرایط تمرینی و مسابقات این نتیجه حاصل شده است.
ارتباط بین تغییرات امتیاز اشتها و سطوحِ در گردش لپتین و گرلین اسیله شده متعاقب یک دوره تمرین قدرتی در مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده مقدمه و هدف: چگونگی ارتباط بین تمرین و اشتها هم برای افرادی که علاقه مند به حفظ وزن بدن سالم هستند و هم برای ورزشکارانی که می خواهند عملکرد خود را به حد مطلوب برسانند، مهم است. هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط بین تغییرات امتیاز اشتها و سطوحِ در گردش لپتین و گرلین اسیله شده متعاقب یک دوره تمرین قدرتی بود. مواد و روش ها: در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 21 مرد جوان چاق بطور تصادفی به دو گروه تمرین قدرتی (10 نفر، 3/3 ± 7/26 سال، 5/5 ± 1/96 کیلوگرم، 9/2 ± 2/31 درصد چربی، 8/2 ± 6/32 کیلوگرم بر متر مربع) و کنترل (11 نفر، 7/3 ± 1/28 سال، 7/5 ± 7/95 کیلوگرم، 2/3 ± 9/30 درصد چربی، 7/3 ± 1/32 کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند. ویژگی های عمومی آزمودنی ها، سطوح در گردش لپتین و گرلین اسیله شده (با بکارگیری کیت های الایزا) و امتیاز اشتها (با استفاده از پرسشنامه اشتهای کنسول تغذیه) قبل و پس از دوره تمرین اندازه گیری شد. پروتکل تمرین قدرتی شامل دوازده هفته تمرین با وزنه (3 جلسه تمرین در هفته، ده ایستگاه، 3 ست 12-8 تکرار در هر ایستگاه، شدت 80-60 درصد یک تکرار بیشینه، میزان استراحت بین ست ها 1 دقیقه و بین ایستگاه ها 2 دقیقه، مدت زمان تمرین اصلی حدود 60 دقیقه در هر جلسه) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با بکارگیری نرم افزار آماری SPSS-16 صورت گرفت. سطح معنی داری 05/0 > p در نظر گرفته شد. یافته ها: تمرین قدرتی غلظت لپتین سرم را کاهش (1/4 ± 0/8 در مقابل 6/3 ± 1/6 نانوگرم بر میلی لیتر) و غلظت گرلین اسیله شده پلاسما (6/4 ± 1/15 در مقابل 8/2 ± 6/18 پیکوگرم بر میلی لیتر) و امتیاز اشتها (7/1 ± 4/30 در مقابل 2/2 ± 3/32) را افزایش داد (به ترتیب 025/0=P، 039/0=P، 042/0=P). همچنین، تغییرات اشتها در گروه تمرین با تغییرات غلظت لپتین سرم بطور معکوس و با تغییرات غلظت گرلین آسیله شده پلاسما بطور مستقیم همبسته بود (به ترتیب 013/0=P، 022/0=P). نتیجه گیری: اجرای تمرین قدرتی به مدت دوازده هفته سطوح لپتین سرم را کاهش، اما غلظت گرلین آسیله-شده پلاسما را افزایش می دهد. این تغییرات، با بهبود اشتها همراه می باشد. همچنین، به نظر می رسد تغییرات حاصله در امتیاز اشتها متعاقب تمرین با تغییرات سطوح لپتین و گرلین اسیله شده رابطه (به ترتیب معکوس و مستقیم) داشته باشد.
توصیف استانی نیمرخ تیپ بدنی پسران13-9 ساله ایرانی در رشته های رزمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورزشهای مختلف به ورزشکارانی با ابعاد و اندازههای بدنی خاص نیاز دارند. نتایج برخی تحقیقات
پیکرسنجی از ارتباط ویژگیهای تیپ بدن با عملکرد ورزشی، تشابه نوع پیکری بازیکنان جوان و بزرگسال
یک رشته و ثبات تیپ بدنی در طول عمر حکایت دارد. با توجه به اینکه تیپ بدنی تحت تأثیر عوامل ژنتیکی
است و از تمرین و تغذیه تأثیر اندکی میپذیرد، این شاخص میتواند در شناسایی افراد مستعد سودمند باشد.
با توجه به نیافتن پژوهشی در خصوص نیمرخ تیپ بدنی نونهالان ایرانی، هدف تحقیق حاضر توصیف
نیم رخ تیپ بدنی پسران 9 تا 13 ساله ایرانی استان های کشور در رشت ههای رزمی بود. تحقیق حاضر توصیفی
13 ساله است که در برنامههای - و از نوع میدانی است. نمونه آماری شامل 1726 نفر از نونهالان پسر 9
اوقات فراغت تابستانی سازمان ورزش بسیج در مراکز استان ها ثبت نام کرده بودند. براساس دستورالعمل
متغیرهای منتخب پیکری اندازهگیری و تیپ بدنی به روش هیث-کارتر محاسبه گردید. نتایج نشان ،ISAK
داد جزء اکتومورفی نونهالان پسر ایرانی 3,1 ، جزء مزومورفی 4,1 و جزء اندومورفی آ نها 3,1 بود. همچنین
مشخص گردید که نونهالان پسر ایرانی به طور کلی تیپ بالانس مزومورف دارند. بر اساس مطالعات قبلی،
در رشته کاراته تیپ بدنی نخبگان تیمهای مطرح دنیا از جمله آلمان اکتومورفیک-مزومورف بود؛ همچنین
نوع پیکری نخبگان جهانی تکواندو نیز اکتومورفیک-مزومورف گزارش شده و در رشته جودو نیز تیپ بدنی
نخبگان جهانی بالانس مزومورفی بود. طبق یافتههای تحقیق بهلحاظ تیپ بدنی، نونهالان استانهای ایلام،
فارس، قزوین، قم، لرستان، خراسان رضوی و یزد از تیپ بدنی اکتومورفیک -مزومورف برخوردار بودند و
استانهای مازندران، کرمان، کرمانشاه، کردستان، مرکزی، آذربایجا نشرقی، اهواز، بوشهر نیز از تیپ بدنی بالانس مزومورفی برخوردارند. در مجموع، نونهالان استان ایلام از بالاترین تطابق با ویژگی تیپ بدنی
کاراتهکارهای نخبه برخوردار بودند و پس از آن نونهالان استانهای قم و قزوین قرار داشتند. همچنین
بهلحاظ بیشترین تطابق با ویژگی تیپ بدنی تکواندوکاران نخبه، استانهای فارس، لرستان، خراسانرضوی و
یزد از سطح انطباق بالاتری برخوردار بودند. در رشته جودو نیز استانهای مازندران و اهواز از بیشترین تطابق پیکری برخوردار بودند. به طورکلی، این اطلاعات میتواند زمینه مناسبی برای سیاست گذاری
هدفمند بخش های اجرایی کشور در عرصه استعدادیابی و ورزش قهرمانی بهویژه در رشتههای پرمدال
رزمی فراهم آورد. اگرچه نتایج آزمونهای پیکری بهویژه تیپ بدنی در استعدادیابی و تعیین قطبهای
ورزشی کاربرد گسترده و قابل اعتنایی دارد، با توجه به اهمیت سایر فاکتورها نظیر جسمانی و روانی در
موفقیت ورزشی انجام پژوهشهای بیشتر در این زمینه ضروری است
تأثیر یک دوره تمرین در آب روی هورمون رشد و عامل رشد شبه انسولینی (GH و IGF-1) کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هورمون رشد و عامل رشد شبه انسولینی 1، از هورمون های آنابولیک هستند که نقش حیاتی در بالیدگی دستگاه های مختلف بدنی به ویژه در کودکی و نوجوانی دارند. ورزش یکی از محرک هایی است که ترشحGH و IGF-1 را تحت تأثیر قرار می دهد، امروزه ورزش های آبی به علت ایجاد نشاط در کودکان، بسیار توصیه شده است. هدف این پژوهش بررسی اثر یک دورة 8 هفته ای تمرین در آب بر سطوح استراحتی GHو IGF-1 کودکان 9 تا 11 سال پسر است. 18 دانش آموز پسر غیرورزشکار (میانگین± انحراف معیار، سن 2±2 /10 سال، وزن 3±5 /26 کیلوگرم و قد 6±9 /130 سانتی متر) انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه تجربی (10نفر) و کنترل (8 نفر) قرار گرفتند. ابتدا از تمام آزمودنی ها نمونه های خونی ناشتا به منظور اندازه گیری سطوحGH و IGF-1 گرفته شد. سپس آزمودنی های گروه تجربی به مدت 8 هفته، سه جلسة 1 ساعته در هفته به تمرین با شدت 70 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب پرداختند. آزمودنی های گروه کنترل در این مدت هیچ گونه فعالیت ورزشی نداشتند. پس از 8 هفته از تمام بازیکنان بار دیگر نمونة خونی گرفته شد. از آزمون t همبسته و t مستقل برای آنالیز داده ها استفاده شد. تحلیل آماری نشان داد که 8 هفته تمرین در آب، روی غلظت سرمیGH و IGF-1 تأثیر معناداری ندارد (05 /0P> )، درحالی که در گروه کنترل بعد از 8 هفته، افزایش معناداری در غلظت GH و IGF-1 مشاهده شد (05 /0P< ). علاوه بر این، بین دو گروه بعد از 8 هفته اختلاف معناداری در مقدار ترشح GH و IGF-1 وجود داشت (05 /0P< ). به طور کلی نتایج نشان داد که 8 هفته تمرینات منتخب در آب با شدت 70 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب در دقیقه موجب تحریک ترشح GH و IGF-1 کودکان 9 تا 11 سالة پسر غیرورزشکار نمی شود (05 /0 P≤).
پیش بینی عملکرد سرعتی شنای کرال سینه در شناگران نوجوان با تأکید بر عوامل بیومکانیکی، معماری عضلانی و آنتروپومتریکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عملکرد شناگران نوجوان می تواند تحت تأثیر شاخص های بیومکانیکی، فیزیولوژیکی و آنتروپومتریکی
مختلفی قرار بگیرد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر شاخص های بیومکانیکی (طول استروک، تناوب استروک
و شاخص استروک) و معماری عضلانی (ضخامت عضلانی، زاویه پنیت و طول فاسیکل) و آنتروپومتریکی
(قد، وزن، شاخص توده بدن، طول دو دست، عرض شانه و طول بازو، ران و ساق) بر پیش بینی عملکرد
13 سال) بوده است. تحلیل رگرسیون /86 ±0/ شنای کرال سینه 50 متر 23 شناگر پسر نوجوان (سن: 86
مرحلهای برای بررسی چگونگی توصیف واریانس عملکرد شنا توسط این شاخص ها مورد استفاده قرار
از واریانس (p<0/ گرفت. شاخص استروک، ضخامت پهن خارجی و طول استروک حدود 89 درصد ( 01
عملکرد این شناگران را توصیف کردند و شاخص استروک بهترین پیشبینیکننده منفرد عملکرد شنا بود
R2 = 0/519) در نتیجه عملکرد شنای 50 متر کرال سینه در شناگران نوجوان به طور برجسته .(p<0/001 ،
توسط شاخص های بیومکانیکی و معماری عضلانی تعیین م یشود و در زمان پیش بینی عملکرد شناگران
نوجوان باید این شاخ صها را در نظر گرفت.