فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲۵۸ مورد.
متون شرقی و سنتی زرتشتی «منظومه ی زراتشت نامه، علم خشنوم یا دانش اسرار»
حوزه های تخصصی:
مرگ و مراسم تدفین در دین مزدایی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر شامل مسائل مربوط به معتقدات مزداپرستان درباره مرگ و مراسم وابسته بدان در این جهان است . در این نوشته فرجام شناسی مزداپرستی و آیین دفن مردگان براساس متنهای کهن اوستا(اوستای کهن که شماری از یسنه هاست)واوستای جدیدکه(اوستای جدید کتابها و مجموعه هایی چون یشتها‘و ندیداد‘ خرده اوستا ویسپرد و یسنه های جدید را در بر می گیرد.) – و از لحاظ دوره های جدیدتر و براساس متنهای پارسی میانه یا پهلوی(مانند روایت پهلوی ‘ ارداویراف نامه ‘ گزیده های زادسپرم ‘ مینوی خرد و...) مورد بحث قرار میگیرد. طبیعی است که در مورد اقوامی چون ایرانیان که دارای آثار دینی مکتوبی از دورانهای کهن و میانه و نو هستند‘ باید هر دوره را به صورتی مجزا مورد مطالعه قرار داد. زیرا در طول زمان و با تغییرات و تحولات اجتماعی و فرهنگی و تاریخی گوناگون دیدگاهها وبرداشتهای تازه ای پدید می آید که در هر مقطع بر جهان بینی و چگونگی آرا و عقاید مردم آن زمان اثر می گذارد و به آن رنگ تازه ای می دهد.
زروان کیست؟
بررسی تحول آموزه ی رنج از بودا تا ذن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوکه یا رنج، به عنوان مهمترین آموزه ی آیین بودا، در طی تاریخ و در مکاتب مختلف آن، از حیث واقعیت رنج، و راه نجات از آن روندی متفاوت را پیموده است. بدین گونه که رنج در آموزه های نخستین بودا در قالب چهار حقیقت شریف، بسیار پررنگ و مؤکد است و با محوریت آن، نظام فلسفی و عقیدتی خاصی را بعدها، به خصوص در سنت تراواده، شکل می دهد. اما در سنت مهایانه، این آموزه مانند بسیاری از باورها چون کرمه، سمساره، نیروانه و... تحت الشعاع آموزه ی دیگری به نام شونیاتا یا تهیگی قرار می گیرد، و سرانجام این آموزه با اصطلاح ووسین یا نه ذهن در ذن ـ به عنوان یکی از شاخه های مهایانه به خصوص در خاور دور جایگاه وسیع تری یافته و واقعیت رنج در آن رنگ می بازد. به دنبال آن تحولاتی در شیوه های عملی و راه نجات از رنج نیز در شاخه های این مکتب ایجاد می گردد.
اصطلاحات یوگا (مربوط به «تجربه من یا یوگا» (2))
منبع:
مهرسال دهم ۱۳۴۳ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
بهکتی (آیین پرستش عاشقانه) در هندوییسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهکتی یا آیین پرستش عاشقانه صورتی از تفکر ویشنویی است که ریشه در تاریخ هندوئیسم دارد. این آیین طی جریان ها و سنت های گوناگون در جنوب و شمال هند مطرح می شود و از سوی حکیمان و متألهان مختلف دست خوش تحولات بسیار می گردد.
آثار و عناصر این صورت از دین داری در وداها، اوپانیشادها و در آیین بهگوت، ادبیات دوره ی حماسی، پورانه ها، سوتره ها و در نهایت در اندیشه ی شارحان مکتب ودانته به ویژه در تأملات عرفانی رامانوجه و دیگر متألهان ویشنویی شایان بررسی و شناسایی است.
در این نوشتار، سعی بر آن است که ابتدا به نشانه های این شیوه از صور اعتقادی در دوره های مختلف تاریخ تفکر هندویی پرداخته شود، سپس از پیچیدگی اندیشه های فلسفی و سهولت تفکر معطوف به پرستش عاشقانه سخن به میان آید.
نقدی بر قرائت پولس از مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نیمه دوم قرن دوم میلادی، تقریری از مسیحیت اشاعه یافت که به قرائت پولسی معروف است و از همان زمان تاکنون بر جهان مسیحیت حکم فرماست. پولس یهودی متعصبی از قبیله بنیامین است که پس از تعقیب و شکنجه بسیاری از مسیحیان، به واسطه مکاشفه ای اثبات ناپذیر به جرگه مسیحیان پیوست و به زعم خود، همة عمرش را وقف ابلاغ و اشاعه دین مسیح کرد. از نظر پولس، مسیحی کسی است که به تجسد خداوند در قالب انسان و قربانی شدن او برای بخشش گناهان بشر و زنده شدن و رجعتش به آسمان ایمان داشته باشد و اقرار کند که آدمی به واسطه گناه ذاتی اش، که به واسطه حضرت آدم در نوع بشر نهاده و نهادینه شده است، نه از طریق اعمال نیک که فقط به واسطه فیض یا ایمان به نجات از سوی خداوند به سعادت و بخشش و رستگاری رهنمون خواهد شد و سرآخر مسیحی کسی است که کلیسا را نماینده مسیح بر زمین بداند و به نجات از طریق تبعیت از آن و اذعان به حقانیتش ایمان داشته باشد. قرائت پولس با توجه به پیش زمینه های معرفتی و غیر معرفتی اش، اعم از تعصبات دینی، یونانی مآبی، زبان یونانی، و نیز اوضاع حاکم بر اجتماع و محیط دوران و تعارضات وی با یهودی ـ مسیحیان، مبتنی بر الوهیت حضرت عیسی (ع) و کلیساست. متابعت یا مشابهت برخی از بخش های عهد جدید با قرائت پولس، که در نامه هایش به دیگر مسیحیان نمایان است، به تعارضات موضوعی مفهومی با اناجیل همدید و تعارض در نگرش و سلوک اخلاقی برآمده از اناجیل همدید با حیات عیسی (ع) منجر شد. قرائت پولسی پیامدهایی دارد که برآمده از انسان خداپنداری یا الوهیت عیسی (ع) است که ضمن تنزل شأن ربوبی از منظر قدرت و علم، خداوند را به عاملی خارج از نظام خلقت و دستگاه آفرینش تبدیل می کند.
حکمت خودی و فلسفه شرقی در نگاه اقبال لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علامه اقبال لاهوری نظریه پرداز فلسفه و حکمت خودی است که حکمت درآمیخته با درد و عشق و نیز عشق همراه با حکمت و خردورزی و خودباوری را که از ژرفای فطرت، خلقت و حقیقت برخاسته، بیان می دارد. پیامدهای چنین حکمتی عبارت اند از: حرکت، حرارت، تپش، کوشش، مقاومت، پویایی، رهایی و تعالی:
ای خوش آن کو از خودی آیینه ساخت و اندر آن آیینه عالم را شناخت (16، ص: 428)
نقطه ی نوری که نام او خودی است زیر خاک ما شرار زندگی است
(9، ص: 14)
یا:
تو خودی اندر بدن تعمیر کن مشت خاک خویش را اکسیر کن
(16، ص: 419)
نظام دیدگاهی اقبال گونه ای خرد و عرفان نورانی شرقی است که افزون بر نفی خرد غربی (سکولاریزم، فمنیسم، مارکسیسم، اپیکوریسم، نیهیلیسم، ناسیونالیسم، آمپریالیسم و ...) بر ابعاد گوناگون شخصیتی یک انسان آرمانی تأکید می ورزد؛ انسانی که هم دارای خرد رحمانی و هم صاحب دل، پرتپش، پویا و ستم سوز است.
وجود مطلق از دیدگاه ابن عربی(د.538 هـ) و شنکره (د.820 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تردید اندیشه¬های وجودشناختی شیخ اکبر، محیی الدین بن عربی و شنکره از بزرگترین ره¬آوردهای حوزة ه تحقیقات نظری و کشف و شهودهای عرفانی در گستر ه عالم اسلام و خطة پهناور هند، بلکه سرتاسر پهنه خاک به شمار می¬رود. اندیشهای عرفانی که در تنگنای حصار «وجود بما هو موجود» محدود و محصور نمی¬ماند، بلکه فراتر از همه شناخت آن را روزنه¬ای به روی خورشید و راهی به سوی رهایی می¬داند و مکتب رفیعی را بر شالوده آن استوار می¬سازد که به مکتب «وحدت وجود» معروف است. از این روی، نوشتار حاضر به لحاظ اهمیت موضوع برای شناخت عمیق¬تر و فهم هر چه بهتر آرا و اندیشه¬های وجودشناختی این دو اندیشمند بزرگ مسلمان و هندو براساس وجوه تشابه و قرابتهای قیاس پذیر که مآلاً آنها را در کنه و ذات خود همسان جلوه می¬دهد، به بررسی و مقارنة مفهوم ذات بلا تعین در نظام عرفانی ابن عربی با نیرگونه برهمن شنکره، که در هر دو مکتب «وجود» خوانده می¬شود، می¬پردازد.
میترائیسم و آثار آن در آذربایجان غربی (با تکیه بر دخمه سنگی نناس)
حوزه های تخصصی:
دین و دین باوری از مقوله های مهم زندگی بشری است. همه جوامع به نوعی از باورهای دینی اعتقاد دارند. باورهای دینی در سیر تکاملی خود به شیوه های مختلفی ظهور کرده اند. ایرانیان قبل از آیین زرتشت به میترائیسم اعتقاد داشتند. این آیین در زمره ی آیین های رمزی قرار می گیرد. میترائیسم- پرستش مهر- آیین پرستش عناصر طبیعی است. میترائیسم به دلایل سیاسی (حمایت امپراطور) و دلایل عقیدتی و اجتماعی (پاکیزگی معنوی و وفاداری به عدالت) نفوذ عمده ای در مناطق مختلف جهان یافت. این آیین در اروپای مسیحی نیز نفوذ زیادی یافت تا جایی که هنوز هم نشانه ها و عناصری از میترائیسم را می توان در آیین مسسیحیت یافت. در اوستا «مهر» به عنوان تجسمی از انسان توصیف شده است. میترائیسم هم مانند سایر آیین های دارای آموزه های عملی و آداب و مناسک عبادی خاص خود است. این آیین در مناطق کردنشین (آذربایجان غربی) نیز پیروانی داشته است. نگارنده آثار میترائیسم را در دخمه ی سنگی نناس (روستایی از توابع ارومیه) مورد بررسی و تطابق علمی قرار داده است. دخمه ی سنگی نناس نمونه کاملی از مهرابه های دینی مهری دینان است. گورهای خمره ای بین شاوله و پسوه (از توابع نقده) نمونه ای دیگر از آثار میترائیستی منطقه است. همچنین نشانه های میترائیسم را می توان بر حکاکی های روی کاسه ی طلایی حسنلو مشاهده کرد.
معناشناسی توصیفی از نام خدا در عرفان اسلامی و آیین سیکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل کلامی و عرفانی مسلمانان، تحلیل اسمای الهی و ازجمله اسم اعظم خداوند است. اسمای الهی، تجلیات حق در عالم غیب و شهادت محسوب می شوند. به اعتقاد مسلمانان، ذکر این اسما به خصوص اسم اعظم، رهگشا و ره گستر مسائل بسیاری است؛ اما اینکه اسم اعظم لفظی است یا معنوی و باید آن را به زبان خاصی ادا کرد یا اینکه به دین خاصی اختصاص دارد یا نه، مورد تأمل و تدبر است. در آیین ﺳیکﻬ نیز به این مهم توجه شده و با ذکر مکرر و هر روز آن، اهمیت نام الهی متذکر شده است. آنان معتقدند برای ر هایی از رنج تناسخ، ذکر نام خدا نجات دهنده و راه گشا خواهد شد. به عبارتی منشأ هر چیز را تنها در نام های پرآفرین و بردل هانشین خدا جستجو میکنند . ازهمین رو نام های خداوند را بیشمار و دست نیافتنی تلقی نموده، بسیاری از اسمای الهی موجود در سایر ادیان را نیز نام خدا خوانده اند.
تصوف و عرفان (1)
تأملی در کیهان شناسی بودایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آنکه بودا پیروان خود را از پرداختن به مباحثی همچون آغاز و انجام جهان برحذر می داشت، اما بعدها متون دینی مکاتب اصلی بودایی، تصویری از جهان شناسی بودایی ارائه می کنند. کیهان شناسی بودایی به دو نوع کلی تقسیم می شود: کیهان شناسی فضایی یا مکانی که آرایش عوالم مختلف را توصیف می کند و کیهان شناسی زمانی که چگونگی پیدایش و نابودی کائنات را بیان می کند. کیهان شناسی فضایی بر دو نوع کیهان شناسی عمودی یا چَکرَوادَه یا چَکرَواله و کیهان شناسی افقی یا شاهسره واده تقسیم می شود. لازم به یادآوری است که در دین بودا یک نظام جهان شناختی واحد وجود ندارد و این نشان از ناهماهنگی در این آیین است.
میزگرد: فلسفه معاصر
حوزه های تخصصی:
بررسی مقایسه ای اصل لذّت در فلسفه چارواکه و فلسفه اپیکوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لذّت گرایی به عنوان یک اندیشه، نظریه ای است که بنا بر آن شادی، خیر نهایی است و ناخشنودی شر غایی. مکاتب فکری ماده گرا، که عموماً به اصالت لذّت قائل اند، در فرهنگ های مختلف انسانی نمودهای متنوعی داشته اند. فرهنگ هندویی نیز از این قاعده مستثنا نبوده است، زیرا در این فرهنگ، مکتب متمایزی به نام چارواکه وجود دارد که با برخورداری از مشرب فکری ماتریالیستی، لذّت را تنها معنا و غایت حیات می داند. فلسفهٔ اپیکوری در یونان شبیه ترین مکتب فکری به چارواکه است. این فلسفه ها، هر دو مکاتبی را با ماهیت لذّت گرایی به وجود آوردند که به رغم معاندان و مخالفت های فراوان توانستند طی قرن ها طرفدارانی را جلب کنند. با مقایسهٔ اصل لذّت از منظر این دو فلسفه بر اساس منابع کتاب خانه ای موجود، روشن می شود که آنها هر دو، ظاهراً چون فقط قائل به اعتبار و وجود دنیای مادی هستند و هستی انسان را فقط بر مبنای بُعد مادی او تبیین کرده اند و نیز هر گونه هستی پس از مرگ را انکار می کنند، بنابراین نتیجه می گیرند که، پس باید شاد بود و از لذات زندگی بهرهٔ کامل برد. با وجود این، بین آنها اختلاف نظرهایی نیز وجود دارد: اپیکوریان مخصوصاً با دستهٔ خاصّی از چارواکه ای ها در معنا و انواع لذّت اختلاف تامّ دارند؛ همچنین اپیکوری ها برخلاف پیروان چارواکه که لذات جسمانی را معتبر می دانند، شادی و لذّت برتر را بیشتر به معنای فقدان الم در نظر می گیرند؛ در حالی که، هدف چارواکه ای ها، تعمیق و گسترش دامنهٔ لذّت است، هدف اپیکوری ها، تقلیل حدالامکان درد است.