فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱٬۰۶۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
کاربردشناسی1 مطالعه معنی است؛ معنایی که فرستندة پیام آن را منتقل و گیرنده، آن را برداشت می کند. از سرفصل های اصلی این رویکرد مباحث ادب2، اصول همکاری در مکالمه3، بهره گیری از قواعد نوبت گیری4 و همچنین کنش های گفتاری5 است. در میان اصول فوق، اصل نقض ادب در نمایشنامة وای بر مغلوب (1349) غلامحسین ساعدی (1364-1314) بروز بیشتری دارد. به همین علت در این پژوهش برآنیم تا شیوة شخصیت پردازی در آثار او را از این منظر مورد بررسی قرار دهیم. در تاریخ ادبیات نمایشی ایران، «ساعدی» را به عنوان چهرة نوگرای این عرصه می شناسند. از این رو پژوهش حاضر می کوشد با الگوهای منتج از دانش کاربردشناسی زبان، فارغ از ساختار نمایشی اثر، تم و سایر عناصر شکل دهنده به درام، نشان دهد نوگرایی، چگونه در زبان نمایشی او جلوه گر است و نیز به این پرسش پاسخ دهد چگونه شخصیت هایی که متعلق به طبقات فرودست جامعه هستند، با بهره گیری از زبان به عنوان یک ابزار بر دیگر شخصیت هایی که به طبقات فرادست اجتماع تعلق دارند چیرگی پیدا می کنند. تحلیل مبحث نقض ادب در این نمایشنامه نشان می دهد به طور نسبی، میزان بهره گیری هر شخصیت از این اصل، رابطه مستقیمی با میزان قدرت او در هر مقطع از نمایشنامه دارد. به عبارتی، شخصیت های مقتدر که لزوماً از شأن و طبقة اجتماعی بالاتری برخوردار نیستند، به طور گسترده تری اصول ادب را نقض می کنند. می توان چنین مدعی شد به نوعی ساختارهای تثبیت شدة نظام قدرت در این اثر رنگ باخته است.
نمود یا بی نشانی نویسنده؟ حضور محققان ایرانی در مقالات علمی (Stripped of Authorship or Projected Identity? Iranian Scholars’ Presence in Research Articles)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالات علمی قسمت قابل توجهی از نوشته های علمی در طول چند دهه گذشته بوده اند. با این حال، هویت نویسندگان مقالات، به ویژه در علوم انسانی مانند زبانشناسی کاربردی، توجه زیادی را به خود معطوف نکرده است. مطالعه ی حاضر تجزیه و تحلیلی از استفاده ی نویسندگان ایرانی از نشانگرهای حضور نویسنده در مقالات علمی در زمینه زبانشناسی کاربردی ارایه می دهد. در این پژوهش 30 مقاله ی علمی- پژوهشی از سه مجله منتشر شده در ایران بررسی شده است. مطالعه ی حاضر در دو مرحله انجام شده است. در مرحله ی اول، محتوای مجموعه مقالات برای یافتن نشانگرهای حضور نویسنده تجزیه و تحلیل و سپس فراوانی هر یک آنها محاسبه شده است. بررسی محتوا نشان داد که محققان ایرانی انواع مختلفی از نشانگرهای حضور نویسنده را بکار میبرند، به عنوان مثال، ضمایر شخصی، خوداستنادی، و دیگرکلماتی که به خودشخص اشاره دارند. نشانگرهای حضور نویسنده از نظر فراوانی در مقالات تک نویسنده و چند نویسنده باهم متفاوتند. برجسته ترین نشانگر حضور نویسنده ضمایر شخصی است. همچنین نویسندگان مقالات نشانگرهای حضور نویسنده را برای مقاصد مختلفی همانند نشان دادن منحصربه فرد بودن مطالعات خود و شناساندن خود به عنوان چهره ای برجسته در یک زمینه ی مطالعاتی بکار می برند. نتایج این مطالعه بر تحقیقات بیشتر در زمینه ی هویت های اتخاذ شده توسط نویسندگان در آثار خود و چرایی استفاده از نشانگرهای خاص تاکید دارد. این مطالعه برای نویسندگان و استادان دوره های نگارش علمی مفید است زیرا به آنها در تشخیص گزینه های زبانی قابل استفاده برای غیرانگلیسی زبانان کمک می کند. این گزینه های زبانی به آنها در شناساندن خود در نوشته هایشان و به دست آوردن پذیرش از سوی جامعه علمی کمک می کنند.
تأثیر عوامل کلامی بر تعیین نوع الگوی حالت در گویش هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر درصدد یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا نظام حالت غالب در گویش هورامی متأثر از ویژگی های کلامی است یا نه؟ دوبوا (1987, 2003) معتقد است که تعیین نظام حالت در هر زبان را تنها می توان در پرتو ملاحظات کلامی و فرانحوی به صورت کامل تحلیل کرد. وی نشان داده است که برخی ویژگی های کلامی سبب به وجود آمدن گرایش کلامی ویژه ای به نام «ساخت موضوعی ارجح» می شود که ویژگی های آن منطبق با ویژگی های ساخت های نحوی «ارگتیو» است. نحوة رقابت این گرایش با سایر گرایش های کلامی که عمدتاً ویژگی هایی شبیه به نظام حالت مفعولی در حوزة نحو دارند، درنهایت، موجب تعیین نظام حالت در حوزة نحو می شود. در این مقاله نخست نشان می دهیم که با وجود مشاهدة الگوی ساخت موضوعی ارجح در کلیة ساخت های زبانی گویش هورامی، میزان تأثیرگذاری این الگو در ساخت های گذشتة ساده بیشتر از ساخت های مضارع است و همین موضوع موجب ارگتیو شدن ساخت های گذشتة ساده در این گویش می شود. سپس به این موضوع می پردازیم که سایر گرایش های کلامی رقیب نظیر گرایش «جانداری مبتدا» و «پیوستگی مبتدا»، بر خلاف ساخت موضوعی ارجح، همواره محرک الگوی حالت مفعولی در حوزة نحو هستند و تأثیر آن ها در هر دو دسته از ساخت های ارگتیو و مفعولی گویش هورامی دیده می شود ولی میزان تأثیرگذاری هریک از این دو گرایش کلامی بر مفعولی شدن انگارة حالت در این گویش متفاوت است؛ چنانکه فقط گرایش جانداری مبتدا می تواند الگوی حالت را در ساخت های غیرارگتیو در گویش هورامی به سوی نظام حالت مفعولی سوق دهد. دستاوردهای تجربی این پژوهش می تواند به لحاظ نظری مؤید رویکردهایی باشد که معتقدند پدیده های نحوی بنیادین نظیر الگوی حالت غالب، تحت تأثیر عوامل کلامی و بر اساس ملاحظات کاربردشناختی شکل می گیرند.
بحثی درباره گویش شناسی متون فارسی عبری دوره نخست: وجود لغات شرقی در برخی متون جنوب غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توصیف و بررسی دستگاه فعل در گویش دلواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق توصیف دستگاه فعل در گویش دلواری است. داده های مورد نیاز تحقیق را یکی از نگارندگان که خود گویشور دلواری است، جمع آوری کرده است. روش انجام کار به صورت معرفی و توصیف عملکرد ستاک های حال و گذشته، صفت مفعولی و مصدر، پیشوندهای فعلی تصریفی، و پیشوندهای اشتقاقی است. گویش دلواری دارای دو نوع علامت مطابقه فعلی است. در افعال زمان گذشته متعدی، از پی بست های ضمیری و در سایر افعال از شناسه های فعلی استفاده می شود و، در تمام موارد، فعل از نظر شخص و شمار با فاعل منطقی جمله مطابقت می کند.
بررسی واژگان خویشاوندی هورامی براساس معیار های مورداک
حوزههای تخصصی:
به رغم مطالعات بسیاری که با هدف توصیف مسائل زبان شناختی زبان های ایرانی انجام گرفته اند، مسائل معنی شناختی و مردم شناختی این زبان ها تا حدی مورد غفلت بوده است. این مسأله به ویژه در مورد زبان ها و گویش های غرب کشور مصداق پیدا می کند. مطالعه حاضر در پی آن است تا با بهره گیری از مفاهیم نظری موجود در معنی شناسی و انسان شناسی، به ویژه آرای مورداک، واژگان خویشاوندی و مفاهیم مرتبط با آن را در زبان هورامی، گونه ای که در شهر پاوه بدان تکلم می شود، مورد بررسی قرار دهد. در نتیجه این پژوهش تعداد 63 واژه خویشاوندی هورامی، شامل 27 واژه نسبی، 18 واژه سببی، 9 واژه ناتنی و 9 واژه خویشاوندی جمعی، استخراج شده و بر اساس معیارهای مورداک و ارزشهای چندگانه هر کدام طبقه بندی شدند.
Структура словарной статьи и структура значений многозначного слова в ментальном лексиконе (на примере слова форма) (ساختار مدخل و ساختار معانی کلمات چندمعنایی در مجموعه واژگان ذهنی (بر پایه کلمه форма))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به مقایسه ساختار مدخل های فرهنگ ها و ساختار معنایی کلمات در مجموعه واژگانی ذهنی انسان می پردازد. ساختار مدخل را می توان به عنوان یک ساختار سلسله مراتبی کلمات چندمعنایی که بر اساس تجزیه و تحلیل متون تهیه شده است، بررسی کرد. این ساختار سلسله مراتبی در فرهنگ های گوناگون به اشکال مختلفی تجلی یافته است؛ ولی معانی گوناگون مربوط به یک کلمه چندمعنایی دارای سلسله مراتب قرارگیری ویژه خود هستند. تعیین این معانی به میزان کاربرد گویشوران بستگی دارد و معمولاً با سلسله مراتب موجود در فرهنگ های لغت مطابقت ندارد. بر پایه معانی و تصورات همگانی از کلمه форма برای پنج گروه اجتماعی نشان داده شده است که تعداد معانی پرکاربرد و سلسله مراتب آنها در مجموعه واژگان ذهنی برای گروه های اجتماعی گوناگون متفاوت است.
گویش روستای اردکول و متون کهن فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فراهم آوردن داده های زبانی برای تدوین فرهنگی که جامع تمام واژه های زبان فارسی باشد، سال هاست که مورد توجه سازمان های فرهنگی ـ پژوهشی و برخی از پژوهندگان زبان و ادب فارسی قرار گرفته است. بی تردید تداوم این سنت پسندیده فرهنگی و رفع کاستی ها و نقائص فرهنگ های موجود، نیازمند بررسی دقیق تمام متون فارسی، اعمّ از خطی و چاپی، و همچنین گردآوری گویش های مختلف زبان فارسی است. در همین راستا، این مقاله می کوشد با استفاده از واژه های موجود در گویش روستای اردکول، از روستاهای بخش زیرکوه قاین، معنی تعدادی از واژه های کمیاب و مبهم به کار رفته در متون کهن فارسی را تعیین کند. این واژه ها در فرهنگ های موجود ثبت نشده، یا صورت و معنی ضبط شده برای آنها ناقص و مشکوک است.
فرهنگ های عمومی یک زبانة فارسی از منظر برآورده کردنِ نیاز کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متأسفانه تاکنون برآورده کردن نیاز مخاطب در فرهنگ های فارسی چندان مورد توجه قرار نگرفته است. هدف این مقاله بررسی پنج فرهنگ عمومی یک زبانة فارسی، یعنی لغت نامة دهخدا، فرهنگ فارسی معین، فرهنگ فارسی عمید، فرهنگ فارسی امروز و فرهنگ سخن، از منظر برآورده ساختن نیاز کاربران و میزان رضایت آنان از این فرهنگ هاست. برای دستیابی به این مقصود، کاربران مورد نظر به سؤالات پرسش نامه ای پاسخ دادند، با برخی از آنان مصاحبه ای انجام شد و نتایج به دست آمده با استفاده از آزمون های آماری محک خورد. اصول کلی این تحقیق شامل شناسایی نیازهای ارجاعی کاربران، میزان رضایت آنان از فرهنگ ها و بررسی رابطة این نیازها با متغیرهای اجتماعی، همچون سن کاربران، میزان تحصیلات و نیز رشتة تحصیلی آنان، بوده است. در این تحقیق، مشخص شد که رشتة تحصیلی کاربران، در میزان استفادة آنان از فرهنگ، یافتن اطلاعات در بخش های مرتبط در فرهنگ، و همچنین رضایت کاربران از فرهنگ های موجود، عامل مؤثر و تعیین کننده است.
بررسی فرآیند ارتقاء اسم ملکی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی، درون حوزة کسرة اضافه، گاه عنصری به نام اسم ملکی به عنوان گروه نحوی حامل نقش معنایی مالک حضور دارد که به دلیل بازبینی مشخصه، جابه جا می شود و به حوزة بالاتر می رود. در تحلیل های زبان شناختی آراء مختلفی از بودن یا نبودن حرکت عنصر ملکی ارائه شده است. در این مقالة می کوشیم با رویکردی مشخصه بنیاد، فرایند یاد شده را در چارچوب مفاهیم نظری برنامة کمینه گرا تبیین کنیم و تحلیلی همگون و متفاوت از انگیزة حرکت و جابه جایی این سازه ارائه دهیم. در این مقاله در تقابل با تحلیل قمشی (1997) و به پیروی از تحلیل ریتر (1991 و 1992) محل ترکیب اسم ملکی را مشخص گر گروه اسمی کوچک قرار می دهیم و سپس برای بازبینی مشخصة «+معرفه»، آن را به جایگاه مشخصگر گروه تعریف ارتقاء می دهیم. بدین ترتیب به لحاظ ردهشناختی، زبان فارسی جزو زبان هایی قرار می گیرد که ساخت ملکی معرف مانند دارند.
تفاوت های گفتار و نوشتار در آموزش مهارت گفتاری زبان فارسی به غیرفارسی زبانان(مقاله علمی وزارت علوم)
در مقالة حاضر، به جایگاه گونه گفتاری در آموزش زبان پرداخته شده و رویکردهای آموزش سنتی و جدید در این حوزه معرفی گردیده است. آنگاه وضعیت آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان، در سطوح ابتدایی تا پیشرفته، و نقش مهارت گفتاری بررسی و بر اهمیت تفاوت های گفتار و نوشتار در روند یادگیری تأکید شده است. بخش پایانی مقاله حاوی دسته بندی و توضیح پرکاربردترین تفاوت های واجی، صرفی و نحوی فارسی گفتاری با فارسی نوشتاری از نظر تدریس به غیر فارسی زبانان است. داده های مقاله عمدتاً از دو طرح پژوهشی زبان فارسی (صفارمقدم، 1386) و فارسی گفتاری (صفارمقدم، 1391)، که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به انجام رسیده و از مجموعه های آموزشی عمده به شمار می آیند، گرفته شده و، ضمن استفاده از منابع کتاب خانه ای، بر اساس تجربه نگارنده، تنظیم و تدوین گردیده اند. با توجه به محدودیت مدرسان غیر ایرانی و بسیاری از استادان ایرانی به لحاظ تخصص زبان شناسی، کوشش شده است که از پیچیدگی بیان و کاربرد اصطلاحات تخصصی در حد امکان احتراز گردد. محتوای مقاله بخشی جدایی ناپذیر از هر برنامه آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان، که با هدف یادگیری مهارت گفتاری طراحی گردیده، محسوب می شود. از این رو، تسهیل در آموزش زبان فارسی و، درنهایت، کمک به ارتقای سطح و جایگاه فرهنگی ایران در دانشگاه ها و مراکز علمی خارج از کشور از نتایج آن است.
واکاوی موردی فرایند درک نوشتاری در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
در چند دهه اخیر، تحقیقات مرتبط با کشف فرایند های درک نوشتاری (خواندن) در زبان های اول و دوم فراگیرندگان زبان با استفاده از روش برون فکنی اندیشه، سیری افزایشی را نشان میدهد. در مقاله حاضر، دادههای بیانی یک دانشجوی کرهای را که بر اساس روش برون فکنی اندیشه به دست آمده است، تحلیل میکنیم تا بدین وسیله،الگوی خواندن او را از طریق راه کار های مورد استفاده اش برای حل مشکلات هنگام خواندن متن تعیین کنیم. این تحقیق با استفاده از روش سطح یک گزارشهای کلامی هم زمان درمدل اریکسون و سایمون [3] (1993) انجام شده است. دادههای بیانی شرکت کننده کرهای نشان میدهد که او هنگام تعامل با متن،برای مقابله با مشکلات درک متن، از راه کار های استنباطی یا مربوط به فرایند مرتبه بالا تر درک و راه کار های متنی یا مربوط به فرایند مرتبه پایین تر درک بهره گرفته است.فرایند های مرتبه بالا تر درک به ترتیب فراوانی، در حوزههای فراشناختی، ارزیابی و استنباط قرار دارند. درباره فرایند های مرتبه پایینتر درک، این دانشجو بیشتر، از راه کار رمز شکنی واژگانی استفاده کرده و بنابر این، مدل خواندن او از نوع تعاملی- استنباطی است. نتایج این پژوهش به درک بهتر تعامل فراگیرندگان زبان فارسی با متن، شناسایی حوزههای مشکل آفرین در این بخش و نیز طراحی روشهای آموزشی مفید تر برای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان کمک می کند.
تمایز جنس مؤنث و مذکر در گویش تاتی خلخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان تاتی یکی از زبان های ایرانی شما ل غربی است که در نقاط مختلفی از ایران (به نام تاتی جنوبی و گاه آذری) و خارج از آن (تاتی شمالی) رواج دارد و بسیاری از ویژگی های کهن زبانی را حفظ کرده است. تاتی جنوبی در مناطق جنوب غربی قزوین، اشتهاردِ کرج، دو بخش شاهرود و خورش رستم خلخال، طارم علیا و خویین، در خویین استان زنجان، دیزمار، کرینگان، کلیبر، کلاسور آذربایجان شرقی، و بخش های جیرنده و فاراب رودبار رواج داشته و دارد. تمایز جنس (مذکر، مؤنث و خنثی) یکی از مباحث مهم زبان شناسی است. به طور کلی جنس در زبان ها به دو صورت دستوری و غیردستوری یا طبیعی خود را نشان می دهد. گرچه در زبان تاتی خلخال تمایز جنس دستوری در مقوله های اسم، ضمیر (ضمیر شخصی، اشاره، مبهم و ملکی) و فعل به چشم می خورد، اما تا حال تحقیقی در این زمینه صورت نگرفته است. آنچه در این مقاله آمده بررسی جنس از منظر دستوری و طبیعی در زبان تاتی است. در این زبان اسم های مؤنث در حالت فاعلی مفرد، با داشتن پی بست بدون تکیه -a؛ ضمایر ملکی با -ə؛ و فعل ها با -â از نمونه های مذکر خود تمایز دارند. در بخشی از مقاله به جنس طبیعی تاتی اشاره ای شده است. در تاتی، علاوه بر واژه هایی که بر جنس مؤنث و مذکر دلالت دارند، تکواژهایی نیز یافت می شود که در آغاز بعضی از واژه ها ظاهر می شوند تا جنس آن را تعیین کنند. در انتهای مقاله تعدادی از اسم های مذکر و مؤنث تاتی فهرست شده اند.
نقش پس اضافه ها در اعطای حالت (مطالعه ای موردی در گویش تالشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هسته می تواند شکل وابسته ها را تعیین کند. به این امر حاکمیت می گویند. در بسیاری از زبان ها، هسته های فعلی و حروف اضافه ای، براساس این حاکمیت، می توانند، با اعطای نشانه های حالت به وابسته های خود، شکل صرفی آنها را تغییر دهند. وظیفه نشانه های حالت نشان دادن روابط دستوری میان هسته و وابسته ها و روشن نمودن نقش های معنایی است. گاهی حروف اضافه همه این نقش ها را به تنهایی به عهده می گیرند و از نشانه های حالت استفاده نمی گردد. با این حال، استفاده از نشانه های حالت در زبان هایی که تصریف غنی دارند امری طبیعی به شمار می رود. گویش تالشی در زمره چنین زبان هایی قرار می گیرد. این گویش از جمله زبان های ایرانی شمال غربی است که در قسمت هایی از استان گیلان و نیز جمهوری آذربایجان تکلم می گردد. در این تحقیق، گونه تالشی ماسال مورد بررسی قرار می گیرد. ما، در ابتدای این مقاله، دو سازوکار نشانه های حالت و حروف اضافه و نقش های آنها را مورد توجه قرار می دهیم. سپس نشان خواهیم داد که در بعضی زبان ها، هم زمان، از هر دو امکان برای بازنمودن روابط دستوری و نقش های معنایی استفاده می شود. در ادامه مقاله، نظام حالت گونه تالشی ماسال را به طور مختصر توصیف می کنیم و نشان می دهیم که این گونه، در زمان حال، دارای نظام حالت مفعولی و، در زمان گذشته، دارای نظام غیر فاعلی دوگانه است. این نظام مبیّن دستوری شدگی ترتیب کلمات و کم رنگ تر شدن تمایز دهندگی نشانه های حالت است. نکته حائز اهمیت در این گویش وجود پس اضافه هاست که، با توجه به حاکمیت خود بر اسم/ گروه های اسمی، موجب اعطای نشانه های غیرفاعلی به اسم/ گروه اسمیِ وابسته خود می شوند و، از این رهگذر، نقش های معنایی و روابط دستوری را مشخص می کنند. ازآنجاکه پس اضافه ها یکی از منابع اصلی به وجود آمدن پسوندهای نشانه حالت هستند، حتی با وجود نظام غیرکارآمدی مثل نظام غیرفاعلی دوگانه نمی توان انتظار داشت که نشانه های حالت به سرعت در این زبان از بین برود. تبدیل پس اضافه به پسوند حالت را هم اکنون نیز می توان دراین گونه مشاهده کرد.
مقاله به زبان انگلیسی: توصیف واژگانی چکیده های مقالات مجلات زبان شناسی کاربردی؛ A Corpus-Based Study of the Lexical Make-up of Applied Linguistics Article Abstracts(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله گزارش نتایج مطاله ای در مورد بسامد واژگان چکیده های مقالات مجلات حوزه زبان شناسی کاربردی می باشد. چکیده مقالات پانزده مجله پژوهشی برجسته زبانشناسی کاربردی از اغاز سال 2005 میلادی تا نوامبر 2011 با استفاده از نرم افزار های مجموعه Compleat Lexical Tutor تجزیه و تحلیل شد. بخشی از برونداد این تجزیه و تحلیل عبارت است ازفهرست پر بسامدترین کلمات محتوایی و فهرست کلمات و اختصارات پر بسامد ی که در پیکره ملی بریتانایا (BNC) و جود ندارد. علاوه بر این، واژه های این چکیده مقالات با فهرست کلمات عمومی انگلیسی (GSL) و واژگان اکادمیک (AWL) مقایسه شد و واژه های مشترک و واژه های منحصر به یکی از این مجموعه ها مشخص شد. همچنین، واژه هایی از این دو فهرست که در این چکیده ها دارای بسامد بیشتری از متون عمومی است به طور جداگانه فهرست شد. معنا و اهمیت این شباهت ها و تفاوت ها نیز در جای خود مورد بحث قرار گرفته است.
درباره وند / u ـ / در گونه زبانی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گونه های زبانی از نظر ویژگی های مختلف آوایی- واجی، صرفی- نحوی و واژگانی با یکدیگر تفاوت دارند. از جمله ویژگی های صرفی گونه کرمانی، پسوند / u - / است که در این گونه زبانی، کاربرد و حوزه عمل کردی گسترده دارد. این وند با پیوستن به عناصر قاموسی مختلف، مجموعه ای متنوع از مفاهیم مختلف را پدید می آورد. امروزه، اگر چه به دلیل نفوذ گونه معیار، از میزان زایایی این پسوند کاسته شده است، همچنان در گفتار گویشوران کرمان، این پسوند به کار می رود. مفاهیمی که پسوند / u - / به عنصر پایه می دهد، عبارت اند از: تصغیر، صمیمیت، تحقیر، فراوانی، دارندگی، تشبیه، توصیف، معرفگی و... . پسوند مورد بحث، بدین صورت، هویت صرفی خود را آشکار می کند؛ همچنین به دلیل دارا بودن قابلیت زیاد برای واژه سازی، امکان ترکیب شدن با بسیاری از مقوله های واژگانی را به منظور خلق اقلام واژگانی جدید دارد.
در پژوهش حاضر، با تکیه بر انواع متون گفتاری شفاهی و کتبی همچون مشاهده و ثبت گفتار گویشوران بومی منطقه و نیز گرد آوری داده های مرتبط از طریق متونی همچون مثل ها، داستان ها، حکایت ها و نمونه های گفتاری، در شناخت ساختار و نقش این عنصر واژه ساز در گونه کرمانی کوشیده ایم.