مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
ساخت مجهول
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی فضای معنایی فعل «شدن» در زبان فارسی می پردازد تا برخی ویژگی های بنیادین شناخت زبانی بشر، همچون تحلیل پذیری و ترکیب پذیری را تحلیل کند. یکی از پربسامدترین افعال در زبان فارسی فعل «شدن» است که با توجه به نقش های متفاوتی که در سطح جمله ایفاء می کند، شاید فعال ترین فعل در این زبان باشد. با چشم اندازی درزمانی «شدن» با چهار کاربرد مجزا (فعل اصلی، فعل ربطی، فعل کمکی تکلیفی و جزء فعلی افعال مرکب) نقش مهمی در نظام فعلی زبان فارسی ایفاء می کند، ساخت مجهول در زبان فارسی یک فعل مرکب در نظر گرفته می شود که در آن عنصر فعلی «شدن» با مقوله های زبانی متفاوتی همچون اسم، صفت، صفت مفعولی و گروه حرف اضافه ای ترکیب می شود.
بررسی فضای معنایی فعل «شدن» نشان می دهد که انواع مختلف ساخت هایی که دارای این «فعل» هستند شبکه ای معنایی را شکل می دهند که در آن جزء فعلی «شدن» معنامند است؛ چنین برداشتی برخلاف مطالعاتی است که پیش تر در حوزة ساخت مجهول زبان فارسی انجام شده و در آن ها ساخت مجهول عنصری صرفاً نحوی و فاقد معنا تلقی می شود. براساس فضای معنایی فعل «شدن»، ساخت مجهول در فارسی را ساختی تحلیل پذیر فرض می کنیم که در آن وقوع «شدن» به عنوان جزء فعلی ساخت مجهول اتفاقی نیست، بلکه حاصل گسترش معنایی سایر کاربردهای آن در نظام زبان است. بنابراین ارتباط کاربردهای متفاوت «شدن» شواهد بیشتری برای این ادعای دستور شناختی ارائه می دهد که ساخت مجهول بخشی از شبکه گسترده تر ساخت های نحوی مرتبط است، نه ساختی اشتقاقی از ساخت معلوم.
نگاهی به ساخت مجهول در زبان فارسی با تکیه بر دیدگاه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان شناسی امروز سه دیدگاهِ بارز وجود دارد که هر یک از زاویه ای خاص به مقولة زبان و پدیده های مرتبط با آن می نگرند. این سه نگرش عبارتند از: زبان شناسی صورت گرا، زبان شناسی نقش گرا و زبان شناسی شناختی. زبان شناسی صورت گرا، زبان را همچون نظامی ساختْ بنیان و ریاضی گونه می پندارد؛ زبان شناسی نقش گرا زبان را نظامی برای ارتباط و زبان شناسی شناختی آن را نظامی شناختی می داند. بنیان گذاران این سه نگرش به ترتیب عبارتند از چامسکی (1957) و گیون (1979) و لانگاکر (1976).
در مقالة حاضر، نگارندگان در صدد هستند تا با معرفیِ مبانی نظری رویکرد شناختی و معرفی مفاهیم اساسی این رویکرد در تحلیل ساخت مجهول و مقایسة آن با مبانی نظری رویکرد زایشی (صورتگرا) در این مورد، تصویر واقعی تری از دیدگاه شناختی عرضه کنند و از این طریق به بررسی ساخت مجهول در زبان فارسی با تکیه بر دیدگاه شناختی بپردازند.
ساخت ناگذرا در گویش بختیاری مسجدسلیمان
حوزه های تخصصی:
ساخت ناگذرا ساختی است که فعل آن دارای جهت معلوم بوده و تنها یک گروه اسمی به عنوان موضوع مرکزی دارد. از نظر نقش معنایی، گروه اسمی موجود در این ساخت، همچون گروه اسمی ساخت مجهول، نقش معنایی مفعولی دارد. این جستار تلاش دارد تا با بررسی داده های گویشی نشان دهد ساخت ناگذرا در گویش بختیاری دارای چه ویژگی هایی بوده و تفاوت آن با ساخت مجهول در چیست؟ فعل گذرا و سببی از افزودن پسوند -(e)nبه پایان مادة مضارع گذرا ساخته می شود و ماده ماضی آن با افزودن پسوندīδ- به ماده مضارع به دست می آید. افعال ناگذرا نیز با افزودن پسوندeh - به پایان اسم، صفت و ماده مضارع فعل های اصلی یا بدون افزودن پسوند ساخته می شوند. ماده ماضی این افعال نیز از افزودن پسوند est- به ماده مضارع به دست آید. ساخت مادة ناگذرا در ساخت مجهول نیز به کار می رود. در نتیجه هر دو ساخت مجهول و ناگذرا دارای شباهت روساختی هستند؛ اما همانند زبان فارسی تفاوت این دو ساخت، با آوردن عامل در ساخت مجهول به صورت گروه حرف اضافه ای مشخص می گردد. همچنین با استفاده از عبارت قیدی xos be xos (خود به خود) در ساخت ناگذرا به جای عبارت کنادی در مجهول می توان به تفاوت دو ساخت پی برد.
ساخت ناگذرا ساختی است که فعل آن دارای جهت معلوم بوده و تنها یک گروه اسمی به عنوان موضوع مرکزی دارد. از نظر نقش معنایی، گروه اسمی موجود در این ساخت، همچون گروه اسمی ساخت مجهول، نقش معنایی مفعولی دارد. این جستار تلاش دارد تا با بررسی داده های گویشی نشان دهد ساخت ناگذرا در گویش بختیاری دارای چه ویژگی هایی بوده و تفاوت آن با ساخت مجهول در چیست؟ فعل گذرا و سببی از افزودن پسوند -(e)nبه پایان مادة مضارع گذرا ساخته می شود و ماده ماضی آن با افزودن پسوندīδ- به ماده مضارع به دست می آید. افعال ناگذرا نیز با افزودن پسوندeh - به پایان اسم، صفت و ماده مضارع
فعل های اصلی یا بدون افزودن پسوند ساخته می شوند. ماده ماضی این افعال نیز از افزودن پسوند est- به ماده مضارع به دست آید. ساخت مادة ناگذرا در ساخت مجهول نیز به کار می رود. در نتیجه هر دو ساخت مجهول و ناگذرا دارای شباهت روساختی هستند؛ اما همانند زبان فارسی تفاوت این دو ساخت، با آوردن عامل در ساخت مجهول به صورت گروه حرف اضافه ای مشخص می گردد. همچنین با استفاده از عبارت قیدی xos be xos (خود به خود) در ساخت ناگذرا به جای عبارت کنادی در مجهول می توان به تفاوت دو ساخت پی برد.
بررسی نحویساخت مجهول:رویکرد گذر پنهانی- کریمی/ عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، با اتخاذ رویکرد متأخر کمینه گرا به ساخت مجهول، موسوم به رویکرد گذر پنهانی (کالینز، 2005)، به بررسی ساخت مجهول در زبان فارسی پرداخته می شود. فرضیة یکنواختی تخصیص نقش های معنایی (بیکر، 1988) جایگاه زیرساختی موضوع بیرونی را هم در جملة معلوم و هم در جفت مجهول آن یکسان فرض می کند و این در حالی است که در انگاره های سنتی زایشی، شیوة ادغام موضوع بیرونی در دو ساخت معلوم و مجهول متفاوت است. رویکرد گذر پنهانی از آن جهت در نظریه پردازی زایشی مورد توجه قرار گرفته است که هم سو با فرضیه یکنواختی تخصیص نقش های معنایی می تواند تبیینی شفاف از اشتقاق ساخت مجهول در زبان هایSVO به دست دهد. بررسی مجهول در زبان فارسی می تواند در دو سطح به فهم ما از چگونگی اشتقاق نحوی این ساخت ها کمک کند. نخست آن که تبیین نحوی ساخت مجهول فارسی در رویکرد گذر پنهانی افق جدیدی را در حوزة نظریه پردازی در خصوص نحو زبان های ایرانی نمایان می سازد و دوم آن که بررسی ساخت مجهول در زبان فارسی به عنوان زبانیSOV این امتیاز را به ما می دهد تا به برطرف نمودن کاستی های رویکرد اتخاذی در تبیین مجهول در زبان هایSOVبپردازیم.
ساخت مجهول در گویش تالشی (سه سار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
311 - 330
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، به بررسی ساختِ مجهول، در گویش تالشی می پردازد. این گویش، در برخی نواحی استان گیلان رواج دارد و به سه گونه مرکزی، شمالی و جنوبی دسته بندی می شود. روش پژوهش، تلفیقی از میدانی و کتابخانه ای است. داده های پژوهش، به روش میدانی و از طریق مصاحبه با 30 گویشور بومی روستای سه سار گردآوری شده اند. در چارچوب نظری، از یافته های مرتبطِ سایر پژوهشگران نیز استفاده شد. گونه مورد بررسی در این مقاله، از نوع جنوبی بود که در روستای سه سار رایج است. این گویش دارای دو نظام حالت فاعلی - مفعولی و کنایی - مطلق است. بر این مبنا، مقاله حاضر، به بررسی چگونگی ساخت مجهول در این دو نظام حالت می پردازد تا به پرسش هایی پاسخ دهد. آیا در این گویش ساخت مجهول وجود دارد؟ همچنین، با وجود این دو نظام حالت، مجهول سازی در آن چگونه انجام می گیرد؟ یافته های پژوهش نشان داد که در گویش تالشی سه سار، ساخت مجهول وجود دارد. هر چند در این گویش ساخت مجهول با حذف عامل صورت می گیرد، اما در مواردی نیز عامل از جمله حذف نمی شود. بلکه، با تغییر جایگاه بعد از مفعول به صورت شناسه مبهم متصل می آید. همچنین ساخت مجهول فقط در صورتی به صورت همزمان در ساخت های کنایی رخ می دهد که عامل از جمله حذف نشود.
ساخت مجهول در گویش لکی دره شهر: رویکردی نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸ و ۷۹
145 - 169
حوزه های تخصصی:
لکی از گویش های زبان های ایرانی شمال غربی و از زیرشاخه ها ی زبان کردی جنوبی است. این گویش در استان های ایلام، کرمانشاه، لرستان، همدان و برخی از نقاط شمال ایران رایج است. گویش لکی دَره شهر نیز به عنوان گونه ای از لکی در شهرستان دره شهر، از توابع استان ایلام، رواج دارد. در جستار حاضر، که از نوع توصیفی – تحلیلی است، به بحث در مورد ساخت مجهول در گویش لکی دره شهر از دیدگاه دستور نقش و ارجاع پرداخته شد و توصیفی از شرایط و چگونگی وقوع این فرآیند ارائه گردید. اهداف این پژوهش عبارت بودند از: 1- ثبت و ضبط یکی از ویژگی های دستوری گویش لکی به عنوان یکی از گویش های در حال خاموشی؛ 2- بومی سازی دانش زبان شناسی در ایران و 3- شناخت ویژگی های رده شناختی گویش لکی دره شهر. حاصل این بررسی نشان داد که مجهول سازی به عنوان یکی از فرآیندهایی که سبب کاهش ظرفیت فعل می شود در سطح نحوی صورت می گیرد.
جهت مجهول در زبان فارسی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
81 - 110
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، مسأله جهت مجهول در زبان فارسی در رویکرد کمینه گرای بوورز مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. این رویکرد از تازه ترین تعدیل های شکل گرفته در چارچوب برنامه کمینه گرا است که در آن کاستی های موجود در نظریات پیشین از میان رفته و مهم ترین دستاورد آن ارائه ترتیب جهانی ادغام است؛ ترتیبی که به زعم بوورز با کمک آن می توان فرایند ادغام در زبان های گوناگون را سامان بخشید. در این مقاله با استناد به داده های زبانی مستخرج از «پیکره وابستگی نحوی زبان فارسی»، ضمن نشان دادن چگونگی عملکرد این ترتیب جهانی، به بررسی بخشی از پیکره با برچسب «جمله مجهول» پرداختیم. همچنین، با به کارگیری چارچوب نظری متأخر بوورز که در زبان فارسی نیز راهگشاست، به تحلیل ساخت های غیرمجهولی پرداختیم که در پیکره با عنوان جمله مجهول حضور یافته اند. تعیین جایگاه نحوی گروه های اسمی باتوجه به نقش های معنایی متمایز آنها، مشخص نمودن جایگاه عبارت کنادی در جملات مجهول، بررسی مقوله سور شناور و ایجاد تمایز در شیوه ادغام جملات اسنادی و جملات مجهول در زبان فارسی حاصل تحلیل های این پژوهش در چارچوب برنامه کمینه گرا هستند.
نقش مشخصه های معنایی فعل و عنصر کنش پذیر، در فراگیری ساخت مجهول در گفتار کودکان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرایش فارسی زبانان به افزایش کاربرد افعال مجهول، لزوم توجه به آن را در فراگیری زبان مطرح می سازد. نظر به اهمیت روند فراگیری مجهول، پژوهش حاضر با درنظر گرفتن سن دو تا سه سالگی به عنوان دوره حیاتی تکامل نحوی زبان کودکان، گروهی 60 نفره از کودکان دختر و پسر 24 تا 36 ماهه فارسی زبان را که در مراکز مهدکودک در معرض تماس با گروه های همسالان و مربیان قرار داشتند، با شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب و ضمن تقسیم آن ها به گروه های سنی 4 ماهه، با ضبط و جمع آوری داده های زبانی آن ها به دو شیوه «گفتار انفرادی و خودکار» و «مصاحبه گروهی و هدفمند» کیفیت و نحوه ظهور نشانه های مجهول و مجهول سازی را در گفتار این گروه مطالعه کرده است. همچنین جهت مطالعه تأثیر گفتار اطرافیان بر گفتار کودک با استفاده از شیوه «شبه آزمایشی»، داده های مرتبط با تولید جملات مجهول در دو گروه کنترل و آزمایش جمع آوری و ارزیابی شده است. نتایج حاصل از مطالعه حاضر مؤید آن است که مشخصه های معنایی فعل ازجمله «حرکتی» و «حسی» بودن آن، و نیز مشخصه معنایی عنصر کنش پذیر فعل در درک معنای جمله مجهول در گروه سنی 24 تا 28 ماه اثرگذار است. همچنین اولویت ظهور ساخت مجهول در این گروه سنی نشان دهنده تقدم تولید ساخت «صفت ساده/نسبی + شدن» بر دو الگوی «صفت مفعولی + شدن» و «اسم + شدن» در گفتار کودک فارسی زبان است. همچنین نتایج آزمون شبه آزمایشی صورت گرفته، شواهدی از تأثیرپذیری ساخت و فراوانی جملات مجهول کودک از گفتار اطرافیان را نشان می دهد.