فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۱٬۰۶۷ مورد.
رویکردی پیکره محور بر افعال وجهی شش متن قرن ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه، کاربرد افعال وجهی در پیکرة شش متن از قرن ششم هجری (عتبه الکتبه، اسرارالتوحید، تذکره الاولیا، مقامات حمیدی، کلیله و دمنه و راحه الصدور) بررسی می شود. نتایج نشان می دهد که میزان استفاده از این نوع افعال در کنار دیگر انواع فعل چشمگیر است. در ساخت های وجهی علاوه بر فعل، صفت ها و قیدهای وجهی نیز به تقویت معانی لزوم، احتمال، توانمندی و خواستن کمک کرده اند. با توجه به معانی بافتی و کارکردی، در اثری همچون عتبه الکتبه، مفاهیم تعهد، ضرورت و... نسبت به پنج متن دیگر برجسته تر می نماید. بینش سیاسی، روایی و عرفانی، شخصیت، قدرت و جایگاه اجتماعی، عواملی هستند که در میزان به کارگیری و درجة عناصر وجهی تأثیرگذارند. این تحقیق نشان می دهد که تفاوت ژانرها به اختلاف هایی هر چند اندک کشیده می شود. ترسیم ویژگی های عمومی سبک دوره و تجربه های فردی هر نویسنده با موضوعی ارتباط دارد که به آن پرداخته است.
Concordance-Based Data-Driven Learning Activities and Learning English Phrasal Verbs in EFL Classrooms فعالیت های مبتنی بر فهرست های واژگانی در بافت جمله و یادگیری افعال دو کلمه ای در کلاس های زبان انگلیسی به عنوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In spite of the highly beneficial applications of corpus linguistics in language pedagogy, it has not found its way into mainstream EFL. The major reasons seem to be the teachers’ lack of training and the unavailability of resources, especially computers in language classes. Phrasal verbs have been shown to be a problematic area of learning English as a foreign language due to their semantic opacity and structural differences between English and learners’ first languages. To examine the pedagogic potentiality of the use of corpus linguistics in the context of EFL, the present study aimed at comparing the effect of paper-based data-driven learning (DDL) activities, as a substitute for online DDL activities, with the activities designed based on dictionary entries in terms of their effect on learning phrasal verbs in both short and long run. To this end, the study adopted a quasi-experimental pretest posttest control group design. The analysis of the data collected through an immediate posttest as well as a delayed posttest showed that the DDL activities led to greater improvements by the participants. Based on the results of the study, it is argued that paper-based DDL activities can be used effectively in EFL classes to enhance learning and help learners to become more autonomous in their learning efforts.
غزلی ملمّع از ناصرالدین خطیب شفعوی به سه زبان عربی، فارسی و شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان مردم شیراز تا اواسط قرن نهم گویش خاصی بوده که با فارسی تفاوت داشته است. این گویش دنباله یکی از گویش های فارسی میانه بوده و شیرازیان آن را شیرازی می نامیده اند. کهن ترین نمونه این اشعار از قطب الدین شیرازی، سعدی، حافظ، شمس پُسِ ناصر، شاه داعی شیرازی، ابواسحاق شیرازی است که هرکدام سروده های کوتاه و بلندی به این گویش دارند. از ویژگی های این گویش وجود ساخت کنایی (ارگتیو) از ماضی ساده افعال متعدی است. دیگر تبدیل g پایانی کلمات بعد از مصوت a، و شاید سایر مصوت ها، به γ (غ) است. در این مقاله، تنها غزل ملمّع یا مثلثی که از ناصرالدین خطیب باقی مانده و یک بیت از سه بیت آن به شیرازی است شرح و معنی شده است.
اطلس گویشی و گویش سنجی کرانه جنوب شرقی دریای مازندران به روش بسامد واکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گویش سنجی روشی کمّی برای اندازه گیری تفاوت های میان گویش های مختلف است که با محاسبه آماری مقدار این تمایزات در نمونه های گسترده ای از ویژگی های زبانی در یک منطقه گویشی به دست می آید. هدف پژوهش حاضر نیز ارائه نمونه ای از اطلس گویشی استان مازندران بر مبنای روش های گویش سنجی است. در پژوهش حاضر که مبتنی بر روش توصیفی هم زمانی و دادگان میدانی است، آوانگاشت معادل های محلّی 62 واژه مورد تحلیل انبوهه قرار گرفت و منطقه های گویشی کرانه های جنوبی دریای مازندران بر اساس بسامد واکه ها مکان یابی شده است. موادّ زبانی متشکل از 73 مصاحبه است. میانگین سنی گویشوران 36 سال، متوسط سواد آنها در حد آموزش ابتدایی و 38% آنها زن بودند. نقشه های تفسیری حاصل ضمن تعیین چهار منطقه گویشی شمال غربی، غربی، شمال شرقی، و جنوب مرکز با آلفای کرنباخ 84/0، نشان می دهد که واکه های پیشین /i/ و /a/، بیشترین شاخص تأثیر را در گوناگو نی های منطقه ای دارند.
نخستین پیکره نقش های معنایی زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
نخستین پیکره نقش های معنایی زبان فارسی که حدود 30.000 جمله از زبان فارسی معاصررا شامل می شود، به صورت دستی برچسب گذاری شده است. این پیکره بر اساس مفهوم نقش هایمعنایی فیلمور، لایه ای از اطلاعات مربوط به رابطهمحمول موضوعرا به ساخت نحوی پیکره وابستگی اضافه می کند. دراین مجموعه، افعال، اسم های گزاره ای و صفت های گزاره ای به عنوان محمول های جملهدر نظر گرفته شده و بنا بر نوع رویدادشان، در جمله تعیین ظرفیت شده اند. خروجی این پیکره بر اساس الگویهمایش زبان شناسی رایانه ای و پردازش زبان طبیعی(CoNLL) آماده شده است. نقش های معناییمورد استفاده در برچسب زنی معنایی شامل دو گروه برچسب های موضوعی و برچسب های نقشیهستند. برچسب های موضوعی ساخت ظرفیتی محمول های جمله را به دست می دهند و برچسب هاینقشی، افزوده های توصیف گر فعل یا کل جمله را شامل می شوند. تعداد نقش های معنایی27 مورد و تعداد موضوع های نقشی 15 مورد است. دو برچسب وجه نما و نفی هم به عنوانبرچسب نقشی مورد استفاده قرار گرفته است.
مقایسة پسوندها و پیشوندهای تصریفیِ فعل در کردیِ گورانی و فارسی معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با تحلیل ساخت تصریفیِ بیش از 200 فعل از کردیِ گورانی، به بررسی پسوندها و پیشوندهای تصریفیِ فعل در این گویش از زبان کردی و مقایسه آن با زبان فارسی معیار پرداخته می شود. این فعل ها در زمره رایج ترین و پرکاربردترین فعل های ساده در این گویش هستند. روش انجام این پژوهش از گونه توصیفی، تحلیلی و تطبیقی است و ما یافته های خود را در دو گروه پسوندها و پیشوندهای فعلی، دسته بندی کرده ایم. پسوندها خود چهار دسته را در بر می گیرد: 1. شناسه ها، 2. پسوندهای فعلیِ ستاک ساز، 3. پسوندهای فعلیِ نمود ساز و 4. پسوند التزامی. در دسته بندیِ ریزتر، پسوندهای ستاک ساز شامل پسوندهای ستاک گذشته، حال ، مجهول و سببی هستند. پسوندهای نمود ساز نیز خود به پسوندهای گذشته کامل، گذشته استمراری، گذشته استمراری دور، گذشته استمراری نقلی و حال کامل تقسیم می شوند. پیشوندهای فعلی هم چهار دسته: 1. نفی، 2. امر ، 3. نهی و 4. التزامی را شامل می شوند. یافته های این پژوهش همچنین نشان می دهد که فعل در گویش گورانی دارای تصریف شمار، شخص، زمان، نمود، وجه و جهت است.
بررسی زبان شناختی گویش محمدی جبالبارز کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جبالبارز جنوبی، از توابع شهرستان عنبرآباد کرمان، علی رغم وسعت و جمعیت کم، از تنوع گویشی فوق العاده ای برخوردار است. یکی از گویش های رایج در این منطقه، گویش«محمّدی» است که گویش طایفه ای به همین نام است. بین محمدی و گویش رودباری که گویش عمدة شهرستان های جنوبی کرمان است شباهت های بسیاری وجود دارد معهذا تفاوت های چشمگیری هم به ویژه تفاوت های صرفی و نحوی بین آنها دیده می شود که درک متقابل بین گویشوران رامشکل می سازد. موضوع این مقاله، بررسی زبان شناختی این گویش و هدف از آن، شناخت ویژگی های آوایی، صرفی و نحوی و واژگانی آناست.نگارندگان کوشیده اند با بیان ویژگی های مهم این گویش، توصیفی کوتاه، امّا دقیق از ساختار آن ارائه داده و تا حدودی وجوه اشتراک و افتراق آن را با فارسی معیار باز نمایند. بنابر یافته های این تحقیق، مهم ترین ویژگی های این گویش از جنبة آوایی، وجود واکه های مرکب /ie/ و /ue/ و همخوان های لبی شدة /xw/ و /gw/است و از نظر صرفی و نحوی،مشخصة بارز آن، تمایز بین افعال لازم و متعدی در صرف ماضی، و کاربردساخت ارگتیو در ماضی های متعدّی است.
Глаголы с семантикой обмана в тульских говорах (افعال دارای مفهوم «فریب» در لهجه های محلی تولا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این کار تحقیقی بررسی افعال با ماهیت معنایی «فریب» در لهجه های گویشوران مناطق مختلف تولا است. بر همین اساس، در این مقاله برآن هستیم تا ضمن تجزیه و تحلیل معانی مختلفی که از این گونه افعال استنباط می شود، شکل و ویژگی های دستوری این گونه افعال را در هنگام کاربرد در گویش های گوناگون مردم این مناطق بررسی نماییم. این گونه افعال غالباً ماهیت معنایی منفی دارند. افعال دارای ماهیت معنایی منفی در گویش ها و لهجه ها کاربرد بیشتری دارند. این گونه افعال از نظر تقسیم بندی در زمره افعالی قرار می گیرند که بیان گر نوع رابطه و رفتار افراد نسبت به محیط اطراف هستند. این افعال از اصلی ترین عناصر فعلی تشکیل دهنده گویش های محلی محسوب می شوند. از این گونه افعال معمولاً به عنوان افعال «انسان محور» یاد می شود. مجموعه افعالی که در این کار پژوهشی بررسی و تحلیل شده اند از نظر تک واژی ریشه های گوناگونی دارند. معمولاً تک واژهای ریشه ای این گونه افعال در معنای مستقیم و اولیه خود بیان گر تأثیرگذاری و یا تأثیرپذیری فیزیکی هستند و تا حدود زیادی از نظر شکل ظاهری و همچنین از نظر ماهیت معنایی فرم واحد و یکسانی دارند که وجود گروه افعال مترادف و زایا می تواند دلیلی بر این یک سان بودن باشد.
توصیف واکه های ساده در گویش لکی نورآبادی در قیاس با زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف توصیف واکه های ساده در گویش لکی نورآبادی در تقابل با فارسی نوشتاری معیار نگاشته شده است. بر این مبنا، به دنبال مقدمه ای کوتاه مشتمل بر جای گاه این گویش در خانوادة زبان های ایرانی، به ارائه مجموعه ای از تحلیل های ساختاری در آن می پردازیم. تحلیل فوق، با تأکید بر نقش واجی کشش واکه ای در گویش، واکه های ساده در آن را در چهار دسته: 1. پسین و گرد [/u/, /:ɔ/, /ɔ/, /:ɑ/, /ɑ/]، 2. پیشین و گسترده [/i/, /:I/, /I/, /ε/, /a:/, /a/]، 3. پیشین و گرد [/У/, /:ø/, /ø/] و 4. مرکزی [/ә/, /ɜ/] ارائه و توصیف می نماید. تقسیم بندی فوق مجموعه ای مشتمل بر 16 واکه ممیز را در نظام واکه ای گویش در مقابل نظام 6 واکه ای فارسی برمی شمرد.
توصیف و تحلیل کانونی سازی گسسته در زبان گیلکی (گویش اشکورات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ساخت کانونی سازی گسسته، یک سازه واحد زیرساختی مانند ساخت ملکی گسسته شده و بخشی از آن پیش آیند و بخشی دیگر ابقا می شود. این ساخت را می توان براساس اینکه هسته (سازه کانونی) از درون بند پایه یا بند پیرو حرکت کرده، به دو نوع کوتاه و بلند تقسیم کرد. سازه پیش آیند دارای مشخصه کانون و تقابل است و تکیه زیروبمی نیز روی آن قرار دارد. تبعیت از جزیره و اصل کوتاه ترین حرکت، عدم گسستگی متمم حرف اضافه، همبستگی بین پاره جمله ها و ساز ه های پیش آیند، و پیش آیند شدن بخشی از یک اصطلاح-پاره از مهم ترین ویژگی های نحوی این ساخت هستند و تمام آنها مؤید تحلیل حرکت اند. در این ساخت، هسته گروه کانون واقع در بالای گروه زمان دارای مشخصه کانون تعبیرناپذیر است. پس از بازبینی مشخصه مزبور از طریق تطابق، مشخصه [EPP] سبب حرکت غیرموضوع سازه کانونی می شود. در مقالة حاضر ساخت فوق و فرایندهای آن در زبان گیلکی (گویش اشکورات) مورد توصیف قرار می گیرد.
حالت نمایی در کردی سورانی (سنندجی و بانه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دستور زایشی اخیر دو دیدگاه عمده راجع به چگونگی نظام حالت دهی وجود دارد. دیدگاه چامسکیایی استاندارد این است که حالت توسط هسته ی دستوری به نزدیکترین گروه اسمی از طریق یک رابطه ی مطابقه اعطا می شود (بیکر 2010). در این رویکرد حالت به عنوان تجویز کننده ی گروههای اسمی، مفهومی کاملاً نحوی دارد و ارتباط مستقیمی بین حالتهای ساختاری و روابط ساختاری گروههای اسمی پذیرنده حالت ها وجود دارد. در دیدگاه دوم، حالت-دهی توسط قواعد پیکره ای و در بخش آوایی صورت می گیرد. در این رویکرد ارتباط مستقیمی بین حالت دهی و مطابقه برقرار نیست و سلسه مراتب ساختواژی، حالت گروههای اسمی را تعیین می کند. در این مقاله بر اساس داده هایی از زبان کردی (سنندجی و بانه ای) و با مقایسه ی شباهت ها و تفاوت های این دو گونه-ی کردی از گویش کردی سورانی نشان خواهیم داد که در نظام حالت دهی گونه های مختلف از گویش سورانی از رویکردهای متفاوتی استفاده می شود.
بررسی کاربرد فعل ""رفتن"" در گویش مشهدی و زبان انگلیسی: شباهت ها و تفاوت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت گویش مشهدی در مقایسه با دیگر گویش ها، این پژوهش به دنبال بررسی فعل ""رفتن"" به معنای ""شدن"" درگویش مشهدی زبان فارسی و زبان انگلیسی است و به مقایسه کاربرد این فعل با زبان انگلیسی می پردازد. از این رو، نگاهی به نظریه صورت و تحلیل نقش تجربی می اندازد. از دیگر اهداف این پژوهش می توان به بررسی تاثیر متغیرهایی از قبیل سن، جنسیت، سطح تحصیلات و طبقه اجتماعی بر میزان استفاده از فعل رفتن در گویش مشهدی اشاره نمود. به منظور گردآوری داده،300 مکالمه در موقعیت های مختلف از خانم ها و آقایانی با سنین مختلف (13 تا 76 سال)، سطح تحصیلات و شرایط اجتماعی متفاوت (پایین، متوسط و بالا) جمع آوری شد و نتایج به صورت جدول ارائه شد. همچنین، جهت بررسی نگرش افراد به گویش مشهدی و شم زبانی آن ها، ده نفر از افراد مذکور به صورت تصادفی انتخاب شده و مصاحبه ای با آن ها انجام گرفت. مصاحبه شوندگان نیز همچون سایر افراد شرکت کننده، خانم ها و آقایانی از سنین، سطح تحصیلات و شرایط اجتماعی مختلف بودند. جهت گردآوری داده در بخش انگلیسی و بررسی پیکره زبانی از بانک های اطلاعاتی زبان و کتب مرجع استفاده شد.
نقد و معرفی کتاب: فرهنگ توصیفیِ آسیب شناسیِ گفتار و زبان (انگلیسی- فارسی)، رضا نیلی پور و دستیاران، ویراستار علمی: حیات عامری. تهران: انتشارات فرهنگ معاصر، 1392
حوزههای تخصصی:
دست یابی به زبانی مشترک، در عرصة علم، از اهدافی است که متولیان امر آموزش و پژوهش درپی آنند (یوسفی، 1383). آنها بر آنند تا خوانندگان و کاربرانِ متون علمی، به دور از هرگونه ابهام، در درکِ مشترکی از مفاهیم سهیم، و با آگاهی بیشتری آنها را به کار گیرند. واژه نامه ها و فرهنگ ها از مهم ترین منابعی هستند که می توانند در امر تحقق این هدف، مؤثر واقع شوند (بیجن خان، 1391: 4- 1). فرهنگ ها با اهداف متفاوتی تولید می شوند (معین، 1353: 46) و یکی از انواع آنها، فرهنگ توصیفیِ تخصصی است که دربرگیرندة اصطلاحات فنی و تخصصی و متداول در یک یا چند حوزة مختلف اما مرتبط با هم است. هر فرهنگ، مخاطبانِ خاص خود را دارد و تدوین آن حاصل کار مشترک و نظام مند گروهی از متخصصان در حوزه های مربوطه است (ریچارد و دیگران، 1372: یادداشت مترجمان) مؤلفانِ فرهنگ توصیفی تلاش می کنند با به کارگیریِ کم ترین تعدادِ جمله یا عبارت، توصیفی بسنده و جامع برای هر اصطلاح به دست دهند.
بررسی ریشه شناختی چند واژه تالشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تالشی از زبان های ایرانی شمال غربی است که در کرانه های جنوب غربی دریای خزر، از سفیدرود در جنوب تا لنکران جمهوری آذربایجان در شمال، متداول است و به سه گویش شمالی، مرکزی و جنوبی طبقه بندی می شود. از منظر ریشه شناسی، زبان های ایرانی به ویژه تالشی کمتر مورد مطالعه قرار گرفته اند. ارتباط تاریخی زبان ها از طریق پژوهش های ریشه شناسی بیشتر و بهتر درک می شود. در این مقاله تعدادی از واژه های تالشی ریشه شناسی شده اند. این واژه ها براساس تلفظ رایج آنها در گویش تالشی مرکزی طولارود - که یکی از نویسندگان این مقاله گویشور آن است- آورده شده اند. برابر واژه در دیگر گویش های تالشی نیز ذکر شده است. در ریشه شناسی سعی شده است هم ریشه واژه در دیگر گویش های ایرانی گروه شمال غربی، بهویژه تاتی یا آذری که بیشترین نزدیکی را با تالشی دارند نیز آورده شود.
بررسی فرایندهای واجی گویش راجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردآوری گویش ها و زبان های محلی در ایران و نیز بررسی علمی آنها می تواند خیلی از مشکلات واژگانی و دستوری زبان را حل کند و واژگان آنها در ساختن واژه های نو مورد استفاده قرار گیرد و از این طریق، به غنای زبان فارسی کمک کند. یکی از این نمونه ها زبان افراد بومی شهر دلیجان است که راجی نامیده می شود. گویش راجی یک گویش ایرانی است که روزگاری دراز در یک قلمرو گسترده مرکزیت داشته و امروزه نشانه های آن در بخشی از مرکز ایران همچون دلیجان، محلات و نراق دیده می شود. این مقاله، پس از ارائه فهرست همخوان ها، واکه ها و واکه های مرکّب، به بررسی فرایندهای واجی این گویش می پردازد.
نویسنده در جمع آوری داده ها، علاوه بر شمّ زبان شناسی خود، شمّ زبانی گویشوران، مصاحبه مستقیم با گویشوران و تکمیل پرسشنامه های تدوین شده، از دو اثر واژه نامه راجی (1373) و داستان ها و زبانزدهای دلیجانی (1387) تألیف حسین صفری و «گونه های زبانی استان مرکزی در گذر زمان» (1385) تألیف نگارنده استفاده کرده است.
ریشه شناسی چند واژه از گویش گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گویش گیلکی از گویش های ایرانی نو است که در ناحیه وسیعی از استان گیلان در حاشیه دریای خزر و نیز بخش هایی از استان مازندران رواج دارد. این جستار اختصاص دارد به بررسی ریشه شناختی چند واژه از گویش گیلکی شرق گیلان. در هر مدخل، ابتدا ریشه ایرانی باستان و هندواروپایی واژه یا فعل مورد نظر و برابرهای آن در دیگر زبان های ایرانی را آورده ایم، سپس به بررسی ساخت اشتقاقی آنها در گویش گیلکی، فرایندهای واجی و گاه رابطه نحوی واژه موردنظر پرداخته ایم. واج نوشت داده ها بر پایة گونة گویشی شرق گیلان انجام پذیرفته است.
تعامل تلفظ و نگارش ارتباط بین مشکلات تلفظی و خطاهای نگارشی فارسی آموزان غیر فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
آنچه در پژوهش های انجام شده در حوزة آموزش زبان فارسی بیشتر دیده می شود، جدایی آموزش تلفظ از آموزش نگارش است. در این پژوهش، با تمرکز بر خطاهای زبانی زبان آموزان فارسی در حوزة آواها، به بررسی رابطة بین خطاهای تلفظی موجود در گفتار آنان با خطاهای موجود در نوشتار همان زبان آموزان پرداخته ایم. با این بررسی درصددیم تا نشان دهیم این دو حوزه اندرکنش های فراوانی داشته و تقویت یکی به معنی تقویت دیگری است. ابتدا داده های جمع آوری شده از گفتار شفاهی زبان آموزان را فهرست و موارد تکرار شونده در حوزه های واکه، همخوان و نیز فرایندها را استخراج کرده و برای هر مورد نمونه هایی را به دست داده ایم. سپس در مراحل بعدی از زبان آموزان درخواست کردیم تا انشاهایی در موضوعات مختلف تحریر کنند. خطاهای استخراج شده از این داده ها را با میزان فراوانی در نمودارها ارائه نموده ایم. مقایسة صوری این جداول با انواع خطاهای شفاهی و نیز تحلیل آماری نشان می دهد که خطاهای نوشتاری در حوزة تلفظ ناشی از خطاهای توانشی زبان بوده و تنها یک سهو کنشی در حوزة تولید محسوب نمی شود. اثبات فرضیة ارتباط معنادار بین خطاهای تلفظی و خطاهای نگارشی به این نتیجه رهنمون می شود که املا و تلفظ، دو روی یک سکه هستند. با این نتیجه و با بهره گیری از رویکرد ارتباطی، پیشنهاد می کنیم در آموزش و نگارش کتاب های درسی زبان فارسی به غیر فارسی زبانان، تدریس همزمان تلفظ و نگارش، مورد نظر قرار گرفته و به این دو حوزه به مثابه آیینة یکدیگر توجه شود.
غلت سازی در گویش کلهری
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش بر آن است تا با استفاده از نظریه بهینگی با رویکردی هم زمانی به تحلیل و توصیف فرایند غلت سازی در زبان کردی (گویش کلهری) پرداخته شود. در این مقاله نشان داده می شود که محدودیت [REL-const] که در بسیاری از زبان های دنیا (همانند زبان های نیجر کنگو) از رتبه بالایی در چینش محدودیت ها برخوردار است، در گویش کلهری رتبه پایینی را به خود اختصاص می دهد. در این مقاله همچنین، استدلال می شود که غلت سازی در زبان کردی علاوه بر واکه های افراشته، بر واکه های غیرافراشته مانند /e/ نیز اعمال می شود؛ بنابراین، افراشتگی V1برای غلت سازی در گویش کلهری، برخلاف بسیاری از زبان های دنیا، شرط اساسی و تعیین کننده نیست. همچنین، نشان داده می شود که شرط افراشتگی خروجی دستگاه واجی تخطی ناپذیر نیست؛ یعنی خروجی دستگاه واجی این گویش در شرایط و جایگاه خاص خود، هم می تواند افراشته باشد، مانند /y/ و هم می تواند غیرافراشته باشد، همانند /Y/.