فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۶۷ مورد از کل ۱٬۰۶۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
رابطه میان فعل و موضوع های آن از روابط بنیادی در زبان های بشری محسوب می شود. این رابطه در زبان های مختلف به شیوه های متفاوتی شکل می گیرد و نقش های دستوری متفاوتی ایجاد می کند. هدف مقاله حاضر، تعیین روابط نحوی و نظام حالت زبان لری، گونه استان کهگیلویه و بویراحمد است. روش مطالعه توصیفی- تحلیلی است و داده ها از طریق ایجاد پیکره صوتی به دست آمده است؛ به دفعات، گفت وگوی افراد با گوشی تلفن همراه ضبط و پیکره صوتی ایجاد و اطلاعات لازم از آن استخراج گردید. نتایج مطالعه نشان داد که روابط نحوی و معنایی این گونه، شامل رابطه های فاعلی، مفعولی، اضافی، ندایی، انواع مفعول حرف اضافه ای و رابطه مکانی می شود. نظام حالت از نظر نحوی، چه موضوع های واژگانی یا ضمیری، چه زمان و نمود فعل، گذشته و کامل یا غیرگذشته و ناقص، در رده نظام های فاعلی- مفعولی یا کامل مفعولی جای می گیرد؛ با این حال از لحاظ معنایی و در صرف اشتقاقی، ردی از نظام کُنایی- مطلق نشان می دهد.
حرف اضافه «فرا» و «ها» در متون فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از متون ادب فارسی، ویژگی هایی دارند که در سایر متون دوره اسلامی کمتر دیده می شود، ولی می توان سابقه آن را در زبان های کهن ایرانی بررسی کرد. یکی از این ویژگی ها کاربرد «فرا» و «ها» در مقام حرف اضافه و پیشوند فعلی است. در برخی از متون، «فرا» و در برخی دیگر، «ها» که صورت دیگری از «فرا» است، به کار رفته است. در تاج التراجم، هر دو صورت به کار رفته . در این مقاله، سیر تحول «فرا» از منظر صورت و کارکرد در دوره های کهن زبان های ایرانی بررسی و چگونگی تحول آن از قید به حرف اضافه و پیشوند نشان داده شده است. در زبان اوستایی، frā قید به معنی «پیش، جلو» است و در برخی بافت ها، کارکرد معنایی خود را از دست داده و قرار گرفتن آن پیش از یکی از اجزای جمله سبب شده به عنوان حرف اضافه بازتحلیل شود. نزدیک شدن به فعل جمله نیز به تدریج آن را به پیشوند فعل بدل کرده است. frā در متون موجود فارسی میانه و پهلوی اشکانی جز به صورت عنصری رسوبی در ساخت برخی واژه ها باقی نمانده است، اما در برخی متون ادب فارسی، با کارکرد پیشوند فعل و همچنین، حرف اضافه برای دلالت بر نقش معنایی پذیرنده و مقصد فعل حرکتی باقی مانده است. طی روند تحول آوایی، frā به hā بدل شده و این صورت نیز، همان کارکردهای صورت پیشین را حفظ کرده است.
بررسی نمود در فرایند تکرار کامل ناافزوده در چارچوب نظریه صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۸
75 - 49
حوزههای تخصصی:
فرایند تکرار یکی از سازوکارهای مهم در ساخت واژه های زبان فارسی است که به ایجاد واژه های جدیدی با معنای مستقل از پایه واژگانی منجر می شود. این پژوهش با هدف تحلیل فرایند تکرار کامل ناافزوده در چارچوب نظریه صرف توزیعی هله و مرنتز (1993 ) انجام شده است. هدف کلی از این پژوهش تبیین فرایند تکرار کامل نا افزوده و همچنین چگونگی شکل گیری مفهوم نمود در صورت مکرر بر پایه این نظریه است. با توجه به اینکه با اضافه شدن بخش تکرار شونده برای تشکیل صورت مکرر غالباً مقوله نحوی پایه تغییر می کند و در بسیاری از این نمونه ها مفهوم نمود تداومی نیز شکل می گیرد، بررسی این فرایند از دیدگاه صرف توزیعی اهمیت می یابد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است و گردآوری داده ها به شکل کتابخانه ای است. ابتدا 78 نمونه از نمونه های تکرار کامل نا افزوده که مفهوم تداوم و تکرار عمل را در خود واژگانی کرده اند بر پایه ی طبقه بندی شقاقی (1379) و همچنین طبقه بندی رضایتی کیشه خاله و دیگران (1394) استخراج شد. سپس، در قالب نمودارهای درختی و از طریق ادغام واحد های زبانی و چگونگی به کارگیری اصول نظریه صرف واژگانی ازجمله قواعد ترمیمی، شکاف، وندافزایی، قواعد تنظیم آوایی و زیرمشخصه های تخصیصی به تبیین این داده ها پرداخته شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که در ساخت صورت های تکراری کامل مانند "آهسته آهسته" عموماً قواعد وندافزایی و قواعد ترمیمی و همجوشی دخیل هستند. هسته واژگانی در طی فرایند ادغام با بخش تکرارشونده گره نحوی مشخصی را به وجود می آورد در نتیجه جابجایی آن به گروه نمود مشخصه نمودی خود را بازبینی می کند. در این رابطه برای ساخت فرایند تکرار کامل نا افزوده قواعد شکاف و حذف، نقشی را ایفا نمی کنند و تشکیل صورت مکرر از طریق به کارگیری قواعد وند افزایی، قواعد ترمیمی و هم جوشی حاصل می شود. به این ترتیب، عناصر واژگانی در سطح نحو شکل می گیرند و از نمود تداومی برخوردار می شوند. این پژوهش نشان می دهد که تکرار صرفی به عنوان یک فرایند واژه سازی در سطح واژه و بالاتر از واژه عمل می کند و معنای جدیدی به این صورت زبانی می افزاید. یافته های این پژوهش همچنین می تواند در قالب الگویی برای تحلیل های صرفی در زبان ها و گویش های مختلف مورد استفاده قرار گیرد و چشم اندازی تازه برای درک بهتر ساختار صرفی زبان های دیگر فراهم کند.
شمار در زبان گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه چگونگی بازنمایی شمار در زبان گیلکی گونه لاهیجانی بررسی شده است. شمار در این زبان با جنبه های گوناگون ساختاری و کاربردشناختی در تعامل است. داده های پژوهش براساس گفتار روزمره گویشوران و شم زبانی یکی از نگارندگان گردآوری شده است. براساس نتایج پژوهش، ضمایر به لحاظ شمار و در حالت های فاعلی، مفعولی و اضافی دارای صورت های متفاوتی هستند. در گروه های اسمی غیرمعرفه حضور نشانگر جمع به همراه طبقه نما موجب بدساختی می شود، درحالی که در گروه های اسمیِ معرفه حضور تکواژ جمع برای دستوری بودنِ ساخت اجباری است. دوگان سازی از فرایندهایی است که در تعامل با مفهوم شمار قرار دارد. در این فرایند، استفاده از جزء مکرر به همراه پایه در برخی بافت ها برای اشاره به یک مجموعه به کار می رود. براساس سایر یافته ها، در ساخت های همپایه، علی رغم اطلاق مفهوم جمع به هر دو عضو، اگر هر دو به یک مجموعه تعلق داشته باشد (به عنوان مثال لوازم التحریر)، نشانگر جمع می تواند تنها بر روی سازه دوم تظاهر یابد. در برخی بافت ها عدم تطابق صوری یا معنایی به لحاظ شمار مشهود است که عواملی همچون رعایت ادب و تکریم، تعمیم و جانداری در آن دخیل هستند.
واکاوی بازخوردهای معنایی و خوانشی فارسی نویسی جای نام های کردی: مطالعه موردی برخی جای نام های استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیشِ رو مطالعه ای موردی است که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. در این پژوهش تلاش شده است با مطالعه برخی جای نام های کردی در استان کرمانشاه -باتوجه به معنا و خوانش آن ها درمیانِ گویشوران کُرد- بازخوردهای معنایی و خوانشی فارسی نویسی در این جای نام ها و احتمال آسیب رساندن فارسی نویسی به آن ها بررسی شود. یافته های این پژوهش نشان داد که فارسی نویسیِ جای نام های کردی استان کرمانشاه چهار بازخورد معنایی و خوانشی دارد: الف) دگرگونی معنایی و خوانشی جای نام ها؛ ب) بی معناشدن و ازبین رفتن خوانش کردی جای نام ها؛ ج) ثبات معنایی جای نام ها با معادل نویسی فارسی و ازمیان رفتن خوانش کردی آن ها؛ د) حفظ تقریبی خوانش کردی جای نام ها و انتقال نیافتن معنای آن ها به غیرکردزبانان. بیشتر این بازخوردها که بازخوردهای یک تا سه را شامل می شوند، حاصل فارسی نویسی واژه ها برپایه ریشه شناسی عامیانه یا همان ریشه شناسی برپایه حدس و گمان است. باتوجه به یافته های یادشده، در این پژوهش مشخص شد که فارسی نویسی جای نام های کردی در استان کرمانشاه، به اصالت خوانش و معنای آن ها آسیبی جدی رسانده است.
برابرسازی ساختاری-معنایی واژه های مصوب فرهنگستان سوم برای اصطلاحات انگلیسی: موردپژوهی پسوندها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش پیشِ رو با رویکردی ساخت بنیاد در چارچوب نظریه ساخت واژه ساختی، معادل های فارسی برگزیده فرهنگستان سوم دربرابر اصطلاحات انگلیسی در حوزه پسوند بررسی شده است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی الگوهای واژه سازی را برپایه طرح واره های ساختی-معنایی تبیین کرده است. هدفی که در این نوشتار دنبال می شود شناخت زوایای پنهان و آشکار ساخت واژه در واژه سازی زبان علم است. داده های پژوهش از 17 دفتر فرهنگستان زبان و ادب فارسی به صورت تمام شماری (51200 واژه) گردآوری شده است. براساس یافته ها، درمیانِ 51200 واژه مصوب، تعداد 8995 واژه با روش پسوندافزایی ساخته شده اند. فرهنگستان سوم با افزودن تعداد 11 پسوند و 156 پسوندواره (اسمی و فعلی)، تعداد 192 پسوند و پسوندواره فعّال و نیمه فعّال را در ساخت واژه های مصوب فرهنگستان سوم به کار گرفته است که این شمار برای ساخت واژه های علمی بسنده نیست و فرهنگستان سوم برای رفع نیاز زبان علم، برخی پسوندهای موجود را به لحاظ ساختاری و معنایی گسترش داده است. باوجودِ تلاش درخور ستایش فرهنگستان سوم می توان به وجود چندگانگی اشتقاق های پسوندی، ناهمگونی معنایی–ساختاری برخی پسوندهای فارسی دربرابر پسوندهای انگلیسی و مغایرت با برخی اصول و ضوابط واژه گزینی نیز اشاره کرد.
تحلیل پارامترهای آکوستیکی کیفیت صدا برای شناسایی گویندگان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی آکوستیکی پارامترهای کیفیت صدا در دو گروه زنان و مردان فارسی زبان می پردازد. این مطالعه با هدف ارزیابی توانایی پارامترهای کیفیت صدا در تمایز گویندگان فارسی زبان و بررسی میزان اثرگذاری این پارامترها در شناسایی ویژگی های گوینده محور طراحی شده است. علاوه بر این، با هدف گسترش دانش موجود در حوزه کیفیت صدا و پر کردن خلأ مطالعات محدود پیشین در زبان فارسی انجام شده است. داده های آوایی از ۲۰ گویشور زن و ۲۰ گویشور مرد در محیط آزمایشگاهی ضبط شدند. برای تحلیل تفاوت های میان گویندگان از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و برای ارزیابی اهمیت ویژگی ها، از الگوریتم جنگل تصادفی بهره گرفته شد. شش پارامتر کیفیت صدا شامل فرکانس پریشی، دامنه پریشی، نسبت هارمونیک به نویز، نسبت دامنه هارمونیک های اول و دوم، برجستگی قله طیفی و فرکانس پایه انتخاب شدند. نتایج نشان داد ویژگی های کیفیت صدا در نشان دادن تفاوت های آکوستیکی میان گویندگان فارسی زبان دارای تفاوت های معناداری بوده اند، اگرچه توانایی آن ها در تمایز گویندگان به طور یکسان نبوده است. برای گویندگان مرد، پارامترهای برجستگی قله طیفی، نسبت هارمونیک به نویز و نسبت دامنه هارمونیک های اول و دوم، به ترتیب بیشترین توانایی را در تمایز آن ها از یکدیگر دارند. برای گویندگان زن، فرکانس پایه، برجستگی قله طیفی و نسبت هارمونیک به نویز به عنوان مهم ترین ویژگی ها برای تشخیص هویت شناخته شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد پارامترهای کیفیت صدا نقش قابل توجهی در شناسایی گویندگان فارسی زبان دارند. بااین حال، برای دستیابی به دقت بالاتر در سیستم های شناسایی گوینده، توجه به تفاوت های جنسیتی و اهمیت متغیرهای مختلف ضروری است. از طرف دیگر، محدودیت تعداد شرکت کنندگان ممکن است بر تعمیم پذیری نتایج تأثیر بگذارد؛ بنابراین، پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده، از نمونه های بزرگ تر و تنوع بیشتر در گویندگان استفاده شود.