فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۱٬۷۵۱ مورد.
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
169 - 200
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مواردی که می تواند منجر به مزیت رقابتی سازمان صداوسیما در محیط پرتلاطم سازمان های رسانه ای شود، تدوین و اجرای راهبرد یا همان مدیریت راهبردی است. شناسایی ریسک های راهبردی و تمهید اقداماتی برای آن ها می تواند منجر به افزایش احتمال موفقیت مدیریت راهبردی در سازمان صداوسیما شود و قدرت رقابت پذیری این سازمان را در سپهر رسانه ای کشور و جهان افزایش دهد. هدف این پژوهش شناسایی و ارائه الگوی ریسک های راهبردی در سازمان صداوسیما می باشد. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، از روش نظریه زمینه ای (GT) استفاده شده است. داده های مورد نیاز پژوهش از طریق مصاحبه عمیق با چهارده نفر از خبرگان به دست آمد؛ این افراد به صورت هدفمند از بین معاونین، مشاوران، مدیران و کارشناسان سازمان صداوسیما که پست سازمانی و یا وظایف آن ها به مقوله راهبرد مربوط می شود و نیز اساتید دانشگاهی که آشنا به مقوله ریسک و راهبرد هستند، انتخاب شده اند. داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی با استفاده از نرم افزار اطلس تی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر این اساس 115 مفهوم در قالب هفت ریسک شامل ریسک های ساختاری، ریسک های دانشی، ریسک های تولید، ریسک های مدیریتی، ریسک های فنی و فناوری، ریسک های مالی و ریسک های منابع انسانی شناسایی و دسته بندی شدند.
واکاوی مضامین هنرِ اخلاق مدار در اندیشه استاد مطهری و سینمای اینگمار برگمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۷
195 - 216
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، مطالعه تطبیقی اندیشه های استاد مطهری و اندیشه های اینگمار برگمان (فیلمساز نامدار سوئدی) با توجه به فیلم های اوست. استاد مطهری درباره سینمای اخلاق مدار، به بررسی و تحلیل مباحثی همچون اخلاق، زیبایی، هنر متعالی و غیرمتعالی، فلسفه سینما، زن در سینما، بحران های جهان مدرن، مرگ و... پرداخته است. با پژوهشی جامع در آثار سینمای استعلایی برگمان و مطالعه گفته های وی در منابع مکتوب و غیرمکتوب، به مشابهت هایی چشمگیر میان نظرات و جهان های هنری– فلسفی آن دو می رسیم که مطالعه ای تطبیقی– تحلیلی میان آنها، دریچه ای جدید را برای فهم بهتر مفاهیم مذهبی و استعلایی خواهد گشود. فلسفه رستگاری و نجات، مرگ و آخرت گرایی، خداشناسی و عنصر ایمان، از مفاهیم مهم استخراج شده از آثار برگمان است.
بررسی تمایز میان دو جریان مستقل و شبه مستقل در سینمای معاصر آمریکا از منظر پی یر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با کم شدن قدرت استودیوهای فیلم سازی در هالیوود، جریانی از فیلم سازی مستقل در آمریکا به وجود آمد. به مرور زمان و با گذشت چند دهه از شروع این رویکردِ تازه، بر اساس مناسبات مختلف حاکم بر نظام سینمایی آمریکا، تفاوت هایی در دلِ این مدل از فیلم سازی قابل رصد است. هدف از این پژوهش، تبیین این تمایزات و گرایش هاست. تمایزهایی که در سینمای مستقل معاصر آمریکا انشعاب ایجاد می کنند. این پژوهش می کوشد با بهره گیری از آرای پی یر بوردیو، جامعه شناس فرانسوی، به ویژه «نظریه میدان» وی و مفاهیم پیرامونی آن، دو رویکرد مشخص در سینمای مستقل آمریکا را شناسایی و تبیین کند. نخست سینمایی موسوم به سینمای «شبه مستقل» که به مثابه تمهیدی اصلاحی در خدمت سینمای جریان اصلی قرار می گیرد و از طرفی دیگر، شکلی از سینما با عنوان «سینمای مستقل» که توانسته است از جنبه های گوناگونِ زیبایی شناختی، نگاه به اقلیت، مباحث اقتصادی و سیاسی در دل سینمای آمریکا، میدان متمایزی را ایجاد کند.
بررسی شکل ظاهری موجودات مینوی در اسطوره های ایران به منظور بازنمایی در طراحی شخصیت پویانمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
69 - 100
حوزههای تخصصی:
تولیدات پویانمایی به دلیل آزادی تام در خلق شخصیت های رؤیایی و فضاهای تخیلی، نسبت به سایر گونه های نمایشی، امکان بیشتری را در استفاده از فانتزی بصری در خود دارند. هدف این پژوهش، بررسی دقیق نحوه تشریح شکل ظاهری موجودات مینوی در اسطوره های ایران، برای روایت صحیح داستان ها و افسانه های ایرانی همگون با نگرش ماهوی ایرانی به موجودات اساطیری است که با توجه به ماهیت آن، در هنر پویانمایی قابل بازنمایی و استناد خواهد بود. برای مقایسه و مطابقت دقیق، موجودات مذکور از لحاظ کارکرد به دو دسته : سپنته (خیر) و انگ ره (شر) تقسیم شده اند. هر دو دسته، از لحاظ توانایی و موقعیت، طبقه بندی شده اند و براساس متون کهن ادب پارسی، نشانه های ظاهری و نحوه بازنمایی هر کدام، استخراج و مشخص شده است. این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی است و به روش کتابخانه ای، با رویکرد گفتمان رشته ای (اقتباسی) انجام شده و در آن، از روش استنباطی (کیفی) استفاده شده است. نتایج نشان می دهد با توجه به دوگانه باوری یا ثنویت همه آفرینش در بیشتر متون کهن ایرانی، سپنته مینوان و انگره مینوان به راحتی قابل تشخیص و تصویرند. نیروی خیر همواره با هیبتی معمولی، با تعابیری کلی و به دور از ذکر جزییات، نورانی، خوشبو و زیبا توصیف می شود. در مقابل، نیروی شر، غول پیکر، سیه چرده یا ابلق، با اعضای نامتعارف بدن، حیوان نما و در نقطه مقابل ایزدان وصف شده است.
خوانش نشانه شناسانه فیلم های «آشوب» و «داستان توکیو» با تأکید بر ابعاد معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
58 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل نشانه شناختی مکان و فضای معماری فیلم های آشوب (1985) ساخته اکیرا کورساوا و داستان توکیو (1953) ساخته یاسیجیرو اوزو است. روش پژوهش، کیفی و از نوع تحلیل محتوای ساختارگراست و راهبرد اصلی آن، شیوه تفسیری با تحلیل نشانه شناختی بصری است. روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و آرشیوی و با استفاده از ابزار تحلیل کتاب، فیلم و عکس است. نوع یافته ها نیز توصیفی- تحلیلی است. نتایج این پژوهش در هر حوزه معماری (در درک مفاهیم مرتبط با معماری سنتی) همچنین در حوزه سینما (به لحاظ کمک به فیلم سازان برای نمایش انواع فضاها با توجه به اهداف القای انواع معانی) کاربرد دارد. نشانه شناسی، روش و ابزاری است که در سه سطح برای درک فیلم مطرح می شود: 1-معنایی که از عناصر فضا، نظم و ساختار حاکم بین آنها قابل دریافت است؛ 2- معنایی که از ارزش های زمینه ای بستر طراحی صحنه نشأت می گیرد؛ 3- معنایی که از ایدئولوژی حاکم بر تفکر سازنده فیلم در قالب معماری برمی خیزد. معنای اول، از عناصر کالبدی محیط، قابل استخراج است و جنبه عینی پررنگ تری دارد. معانی مراحل بعد را می توان معانی ضمنی خواند که در حقیقتِ رموز و اسرار معماری، قابل بررسی هستند. در فیلم های «آشوب» و «داستان توکیو»، برای پیوند بین عناصر و فضای کالبدی، فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، طبیعی و مذهبی، از آرایه های فضایی کالبدی استفاده می شود. به این ترتیب، فهم فرایند معنابخشی در فیلم و تحلیل آن، با کمک علم نشانه شناسی امکان پذیر است.
بازنمایی بحران زیست محیطی دریاچه ارومیه در سریال های تلویزیونی (مطالعه موردی: سریال دریا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۷
103 - 130
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل محتوای بحران زیست محیطی دریاچه ارومیه در سریال های رسانه ملی انجام شده است. در ابتدا، از مبانی نظری ارتباطات زیست محیطی- مبنی بر نقش رسانه ها در شکل دهی به تعامل جوامع و محیط زیست، آگاهی بخشی و نحوه مقابله با بحران های زیست محیطی- بهره برده ایم. در ادامه، نظریه های «تأثیر پیام های ارتباطی»، «سه گانه یادگیری اجتماعی و جامعه پذیری»، «برجسته سازی» و نظریه «چهارچوب سازی» را با محوریت برساخت معنا مورد بحث و بررسی قرار داده ایم. در این پژوهش، از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد قراردادی بدون تحمیل مقوله های ازپیش تعیین شده استفاده شده است. جامعه آماری، سریال «دریا»ست و مضامین مرتبط با موضوع پژوهش انتخاب و تحلیل شده اند. در سریال «دریا»، بحران زیست محیطی دریاچه ارومیه، اثرات اجتماعی و اقتصادی آشکاری را بر جوامع پیرامون حوضه آبریز تحمیل کرده که پدیده های بیکاری، مهاجرت، افزایش جرم، از بین رفتن کشاورزی، تعطیلی کشتی رانی و صنعت گردشگردی از جمله آنهاست. سریال «دریا»، دومقوله «مدیریت منابع آب» و «اصلاح روند توسعه نامتوازن کشاورزی» را به عنوان راهکارهای گذر از بحران، ارائه و آینده احیای دریاچه ارومیه را امیدبخش ترسیم می کند. در این سریال، انسان، مهم ترین عامل اثرگذار در پدیدآمدن بحران زیست محیطی دریاچه ارومیه تصویر شده، اما این عامل، بدون طرح مسئله یا پرداختن به معضل اقدامات کلان سیستم تنها به مسئله اقدامات انسان به مثابه کشاورز در سطح خُرد بسنده می کند.
بررسی تطبیقی عوامل مؤثر بر مدیریت «توجه» مخاطب در هنرهای تصویری و در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناخت عوامل مؤثر در مدیریت و کنترل توجه مخاطب در لحظه مواجهه با یک تصویر، همچنین دستیابی به فصل مشترک تصویر ذهنی در ادبیات و تصویرسازی گرافیکی است. در هنرهای تصویری و نیز ادبیات و مقوله شعر، با تصویر سازی روبه رو هستیم. گاهی این تصویر آن قدر مهم جلوه می کند که گروهی معتقدند بدون تصویرگری، هیچ هنری- به ویژه هیچ شعری- وجود ندارد. هر نشانه تصویری باید برای بیننده تصویر، معنا یابد. آنچه باعث می شود بیننده از بین نشانه های متعدد در یک تصویر، بر روی یک یا چند نشانه، بیشتر متمرکز شود، مدیریت هنرمند در کنترل این عوامل است که در تصویرسازی برای دریافت مخاطب اهمیت دارد. این پژوهش، مطالعه ای تطبیقی است که با روش کیفی تحلیل تصویر، عوامل مؤثر بر جلب توجه مخاطب در دو مقوله تصویر و شعر را مورد بررسی قرار داده است. نمونه گیری، به روش هدفمند و براساس اهداف تحقیق بوده است. در این راستا، 15 مورد از قوانین مؤثر در جلب توجه مخاطب استخراج و در برخی تصاویر و اشعار مورد بررسی قرار گرفتند. براساس یافته های پژوهش، تجسم، توجه و ماندگاری تصویر ذهنی، باعث انتقال بهتر و تأثیرگذارتر پیام در ذهن مخاطب می شود و ماندگارترین تصاویر، آنهایی هستند که دارای نقاط توجه جدی بوده اند و پیام هایی واضح داشته اند. این تأثیر پیام و ماندگاری تصویر در مقوله طراحی و ایجاد رفتار مشخص از سوی مخاطب جایگاه ویژه ای دارد. نتیجه ای که در نهایت حاصل می شود، ارتباط صمیمی تر بین ادبیات و گرافیک است.
تحلیل عوامل مؤثر بر پوشش خبری بحران ها در صدا وسیما (با تاکید بر بحران های امنیتی و اجتماعی داخلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اطلاع رسانی و انعکاس به موقع رویدادها و حوادث و پوشش اخبار بحران برای رسانه ها خصوصاً رسانه های خبری در عصر حاضر اهمیت ویژه ای یافته است و مخاطب، ناکارآمدی رسانه، تأخیر و سکوت و بی خبری را با توجه به ورود رقبای قدرتمند و فراگیری چون شبکه های اجتماعی، برنمی تابد. از آنجا که نیاز افکار عمومی در دسترسی به اخبار بحران ها بیش از حالت عادی است، پوشش نامناسب آنها محل انتقاد، مناقشه و حتی شکل گیری بحران های بعدی خواهد بود. سؤال اصلی این پژوهش آن است که مهم ترین عوامل تؤثیرگذار بر پوشش اخبار بحران زا در رسانه ملی کدامند؟ در این تحقیق با به کارگیری روش تحلیل مضمون، انتقادات و اظهارات کارشناسان، مسئولان و اهالی رسانه که در قالب های مختلف رسانه ای در فضای مجازی انتشار یافته، مطالعه گردید و پس از کدگذاری و تحلیل داده ها، سه مضمون فراگیر شامل عوامل درون رسانه ای ، عوامل برون رسانه ای و ناهماهنگی رسانه با محیط پیرامون شناسایی گردید و در میان مضامین فراگیر، نقش مقولات درون رسانه ای در اختلال پوشش خبری بحران، بیش از سایر مقولات برآورد شد و نیز راهبرد اصلی صدا و سیما در پوشش اخبار بحران زا، انفعالی تشخیص داده شد.
زیبایی شناسی نورپردازی و تصویربرداری برنامه های تلویزیونی دعای کمیل از دیدگاه نظریه گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
171-208
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناخت مؤلفه های زیبایی شناسی نورپردازی و تصویربرداری در برنامه های مناسبتی غیرنمایشی مذهبی تلویزیون ایران، مانند برنامه های مربوط به قرائت دعا و به خصوص دعای کمیل است. برنامه سازی مناسبتی غیرنمایشی مذهبی در تلویزیون ایران مانند تولید برنامه دعای کمیل یا سایر ادعیه، بایستی محملی برای انتقال مفاهیم معنوی باشد. این پژوهش از نظر هدف، توصیفی- تحلیلی و از نظر روش، ازنوع مطالعه موردی و تحلیل مشاهده ای است. روش داده اندوزی پژوهش، اسنادی (کتابخانه ای) بر مبنای مشاهده بوده و برای داده کاوی، گونه شناسی ویدئوهای مربوط به برنامه های دعای کمیل مدنظر قرار گرفته، سپس چهار ویدئو با معیارهای مشخص و به صورت هدفمند انتخاب شده اند. بررسی ویدئوها نشان داد عواملی مانند بی توجهی در به کارگیری قوانین گشتالت در تولید این گونه از تلویزیونی باعث شده با وجود تولید حداکثری، این برنامه ها اثرگذاری مناسبی نداشته و تکراری شوند که درنتیجه، به جای جذب، باعث کاهش مخاطب می شود. از این رو، به نظر می رسد سازمان صدا و سیما باید در این 3مورد: 1- آموزش کامل فنی و محتوایی برنامه سازان حوزه دینی؛ 2- فراهم آوری تجهیزات مدرن؛ و 3- ایجاد انگیزه شغلی، اهتمام ورزد تا بتواند با هدف جذب و نگهداری مخاطب، در کیفیت برنامه های مناسبتی غیرنمایشی مذهبی خود، تحول ایجادکند.
تدوین و اعتباربخشی مدل ژورنالیسم سازنده بر اساس مدل سازی معادله ساختاری: ارائه راهبرد سازگار با بافت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
115-142
حوزههای تخصصی:
ژورنالیسم سازنده یک رویکرد نوین به ارتباطات است که با تکیه بر مبانی نظری روانشناسی مثبت و اتخاذ یک رویکرد راه حل-محور، به دنبال حل مسائل و مشکلات جوامعی است که در آن ها مخاطبان با مشکلات فردی و اجتماعی روبرو هستند. با توجه به فراوانی چالش های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در ایران و نیاز به تغییر رویکرد رسانه ای، تحقیق حاضر تلاشی است تا انگاره عینی و کاربست-پذیر از این رویکرد ارائه کند و بر اساس آن سازگارترین راهبرد بومی برای اجرای این رویکرد را پیشنهاد کند. بدین منظور از روش مدل-سازی معادله ساختاری در نرم افزار اس پی اس اس و برای تدوین و اعتباربخشی انگاره ژورنالیسم سازنده و از راهبرد سناریونویسی در نرم-افزار سناریو ویزارد برای ارائه سازگارترین سناریوی استفاده از ژورنالیسم سازنده در رسانه های کشور استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که در برساخت انگاره ژورنالیسم سازنده 15 متغیر اصلی با بار عاملی قابل قبول نقش دارند که بر اساس ارزش ایگن در سه محور دانشی-معرفتی، رویکردشناختی-روش شناختی و سازمانی-ساختاری توزیع شده اند. همچنین نتایج حاصل از سناریونویسی نشان داد که آگاهی افزایی شناختی – عاطفی، نگرشی و انگیزشی نسبت به ژورنالیسم سازنده، تغییر ساختار، قوانین و وابستگی نهادی در رسانه های سنتی و آموزش رسانه-کنش گر در زمینه روش شناسی و روانشناسی ژورنالیسم، کلیدی ترین متغیرها در راهبرد سازگار هستند. این یافته ها برای مدیران رسانه ای، خبرنگاران، و محققان حوزه رسانه در ابعاد محتوایی و روش شناسی تحقیق، دارای کاربرد است.
ظرفیت های بیانی در تولید برنامه های طنز رادیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
143-170
حوزههای تخصصی:
شیوه بیان مطلب توسط مجریان و بازیگران، در میزان و چگونگی اثرگذاری آن و شکل گیری برداشت مخاطبان، اهمیتی ویژه دارد. مطالعه ابزارها برای بیان یک مطلب و تعمق در آنها می تواند به شناخت بهتر ظرفیت های بیانی و در نتیجه، کاربست دقیق تر آنها توسط برنامه سازان منجر شود. این امر در برنامه های طنز بیشتر مشهود است. به طور مثال، اگر یک مطلب طنزآمیز به شکلی ضعیف و غیرهنرمندانه بیان شود، از بار طنز آن کاسته می شود، همچنین اگر مطلبی به اندازه کافی، طنزگونه نباشد، بیان خلاقانه و طنزآمیز می تواند آن را مخاطب پسند کند. در بیشتر پژوهش ها در حوزه طنز رادیویی، بحث ظرفیت های بیان مغفول مانده است. هدف این پژوهش، پرداختن به ابزارهای بیانی در بازیگری و مجری گری برنامه های طنز است. این پژوهش به دو روش کتابخانه ای - اسنادی و مصاحبه عمیق انجام شده و در این راستا با 9 نفر از متخصصان مرتبط با طنز رادیویی مصاحبه شده است. براساس یافته ها، تیپ و لهجه از مهم ترین ابزارهای طنز نمایشی شنیداری هستند که به واسطه تضاد و اغراق، باعث خنده مخاطب می شوند. همچنین تیپ موفق، تیپی است که از درون جامعه اقتباس شده، برای مخاطب، باورپذیر باشد و حس هم ذات پنداری را در وی تقویت کند. همچنین در زمینه ویژگی های مؤثر در بیان مجری برنامه طنز، مواردی نظیر شوخ طبعی و بداهه گویی، تسلط بر موضوعات عمومی، تسلط بر سیاق های زبانی و داشتن صدای بانشاط از شاخصه های مجری موفق به شمار می رود .
جلوه های دراماتیک صدا در دو فیلم مستند صنعتی از ساخته های کامران شیردل، بر اساس نظریه دریافت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدا به مثابه رمزگانی سینمایی تا با استفاده از آن، فیلمساز به خلق اثر هنری بپردازد. در این میان، «مستند صنعتی» به دلیل پیوند با تبلیغات و آموزش، تجربه ای متفاوت را برای مخاطب ایجاد می کند. فرایند رمزگذاری فیلم ساز و تأثیرات و ارتباط مخاطب و اثر، در نظریات مختلف بررسی شده است، از جمله «نظریه دریافت استوارت هال». در تحلیل دریافت، پیش فرض بنیادین این است که متون رسانه ای که حاوی معانی رمزگذاری شده هستند، معنایی ثابت ندارند، بلکه در لحظه دریافت از طرف مخاطب، معنا می یابند. در الگوی «رمزگذاری- رمزگشایی» هال، ابتدا رمزگذار شرح خاص خود از یک واقعه پردازش نشده اجتماعی را به صورت گفتمان معنادار ارائه می دهد و در نهایت، مخاطبان این پیام را رمزگشایی می کنند. این پژوهش که به روش تحلیلی- توصیفی انجام یافته، دربردارنده نوعی انتقال به «رویکرد نشانه شناسی» نسبت به صدا در فیلم است تا چگونگی پردازش آن برای تولید معنا در جهت اهداف تبلیغاتی، آموزشی و... مشخص شود. نتایج تحقیق نشان داد با بررسی ساختاری صدای فیلم می توان به پیام های صریح و ضمنی رمزگذاری شده پی برد. در دو فیلم مستند صنعتی، منتخب از سخته های کامران شیردل، صدا در معرفی رویداد، انتقال معنا، فعال سازی حس، حضور در گذشته، بیان تصویری، شخصیت پردازی، جان بخشی به فضا، نمادسازی و ایجاد حس مشترک، نقش آفرین بوده و با ایجاد ارزش افزوده بر تصویر، همسو با الگوی ارتباطی مؤلف و پیام، در زمینه اجتماعی توسط کارگردان به کار رفته است.
الگوی محتوایی برای جدول پخش (کنداکتور) شبکه تلویزیونی امید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
149 - 182
حوزههای تخصصی:
فرایند تنظیم جدول پخش برنامه های هر شبکه تلویزیونی، فارغ از محتوای پخش شده، یکی از عوامل شکل دهنده و هویت بخش شبکه محسوب می شود. چینش برنامه ها به شکلی منظم، منطبق با منطقی خاص به لحاظ موضوعی، محتوایی، جذابیت و... همچنین متناسب با نیاز و سلیقه مخاطب در ساعات مختلف روز، از مهم ترین وظایف و مأموریت های بخش تنظیم کنداکتور در هر شبکه تلویزیونی محسوب می شود. هدف این مقاله ارائه یک الگوی محتوایی برای جدول پخش(کنداکتور) شبکه تلویزیونی امید، ویژه گروه سنی نوجوان، است. برای گردآوری و تحلیل اطلاعات مورد نیاز، از روش مطالعه کیفی با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق استفاده شد. 25 نفر از کارشناسان در دو حوزه صاحب نظران دانشگاهی- پژوهشی و مدیران و برنامه سازان به عنوان مصاحبه شونده با به صورت هدفمند انتخاب شدند. مهم ترین نتایج حاکی است که سیاست های مختلف اعم از ساختارهای برنامه سازی، موضوع فعالیت رسانه، مخاطبان، توجه به مقوله زمان، توجه به ساختارها، محتوا و موضوعات، نوع و میزان پوشش جغرافیایی می تواند در تعیین هویت شبکه و انتخاب برنامه ها برای قرار گرفتن در جدول پخش مؤثر باشد.
اقتباس بصری از دیزنی در انیمیشن های معاصر ایرانی (مطالعه موردی: انیمیشن سینمایی «پسر دلفینی»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
119 - 148
حوزههای تخصصی:
از رویکردهای رایج در انتخاب سبک بصری یک فیلم انیمیشن، وام گیری از سبک بصری آثار موفق معاصر است. در این رویکرد، با جلب توجه مخاطبان نسبت به تصاویر آشنای برگرفته از آثار موفق و بازآفرینی نمونه های مشابه، آثاری خلق می شوند که به مذاق مخاطب خوش می آید و به دنبال آن، از فیلم استقبال می شود. اما امکان اقتباس بصری و وام گیری از هرسنت تصویری، چالش هایی را نیز به همراه دارد. چه بسا برای اجرای بهینه، شرایطی لازم است که به راحتی قابل دست یابی نیستند. در سال های اخیر، برخی سازندگان انیمیشن های ایرانی اقدام به تولید آثاری با رویکرد به این قبیل از اقتباس های بصری کرده اند که نقد و بررسی آنها می تواند برای دیگر انیمیشن سازان مفید واقع شود. در این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی، با رویکرد کیفی متکی بر روش تطبیقی، شباهت عناصر بصری (کاراکترها و محیط) در انیمیشن «پسر دلفینی» (محصول 1401 ایران) با انیمیشن های شرکت دیزنی بررسی شده است. پس از تشریح زیبایی شناسی دیزنی و تبیین جایگاه انیمیشن «پسر دلفینی» در فرایند این نوع وام گیری بصری، در نهایت به این سؤال پاسخ داده شده که در ساخت انیمیشن هایی به سبک و سیاق «پسر دلفینی»، چه ملزومات و شرایطی ضروری به نظر می رسند؟ براساس یافته ها، برخورداری از سرمایه مالی متناسب، سرمایه انسانی، نیروی کار متخصص و مهم تر از همه، تعلق به بستر و سنت تصویری مبتنی بر واقع گرایی، از اصلی ترین ملزومات تولید این قبیل آثار به شمار می آیند.
کاربست مفهوم هنر اشراقی و سمبل فطری شهید آوینی در رسانه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
27 - 56
حوزههای تخصصی:
در حوزه فرهنگ، رسانه و هنر، بیان مفاهیم معنوی و غیرملموس، معمول تر از مفاهیم مادی و ملموس است. از این رو، ابداع راهبردهای فرهنگی و هنری مؤثر در جهت انتقال پیام به مخاطب از سوی تهیه کننده و کارگردان، ضروری است. در رسانه ملی نیز برنامه های با محوریت دین و با هدف گفت وگو پیرامون جهان بینی اسلامی، بیشتر در معرض این موضوع هستند و لازم است مفاهیم معنوی و غیرمادی را به شیوه مناسب و تأثیرگذار به مخاطب ابلاغ کنند. بنابراین، استفاده از قالب و ساختارهایی که سازندگان برنامه ها را در این امر یاری کند، ضروری است. هدف این پژوهش، بررسی کاربست الگوی اشراقی و سمبل فطری شهید آوینی در رسانه دینی است. در این تحقیق، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. شیوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای و براساس تحلیل داده های تطبیقی و مشاهده برنامه ها یا تولیدات این حوزه است. مطالعه موردی این پژوهش نیز واکاوی برنامه تلویزیونی «زندگی پس از زندگی» ویژه برنامه افطار شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی است که از سال 1399 تا 1403 پخش شده است. با انتخاب نمونه های تصادفی برنامه هایی از این مجموعه، به تحلیل فرم و محتوای آن پرداخته شده تا مشخص شود چه میزان از عناصر آنها، مبتنی بر رویکرد هنر اشراقی و سمبل فطری است. براساس نتایج، مؤلفه های موجود در مقوله هنر اشراقی شهید آوینی که بیش تر در سینما به کار گرفته شده اند، قابلیت پرداخت و استفاده در برنامه های دینی رسانه ملی را نیز دارند. بهره گیری از عناصر مبتنی بر سمبل فطری در وجه هنری و نمایشی برنامه ها، می تواند در ابلاغ مفاهیم معنوی به صورت درونی و نهانی در مخاطب، کارساز و مؤثر باشد.
سریال «بازی تاج و تخت» در سنجه میتراییسم؛ (تطبیق سفر معنوی «برَن پاشکسته» با هفت گانه میترایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
57 - 88
حوزههای تخصصی:
آیین میترایی از ایران پیش از زردشت سربرآورد. میتراییسم طی دو قرن آخر پیش ازمیلاد به جهان رومی رسید و در غارنگاره ها، معماری، تزئینات بناها و حتی نمایش های قرون وسطی بازتاب یافت که این امر، نشانگر تأثیرگذاری فرهنگ مهردینی بر مغرب زمین است؛ حتی اثربخشی ناخودآگاه میتراییسم و هفت گانه آن را در جان مایه های سریال جهانی «بازی تاج و تخت» می توان یافت. مشابهت سیر و سلوک رازآموز میترایی برای رسیدن به جایگاهِ والا، با رخدادهای سریال یادشده و طی طریق «برَن استارک»، فرضیه زایش یک متن نوین از بطن میتراییسم را قوت می بخشد و این پرسش را به همراه دارد: با تحلیل متن سریال «بازی تاج وتخت»، چه وجوه اشتراک و افتراقی را بینِ سفر رازورزانه «برن استارک» با هفت گانه ای که نوآموز میترایی می گذراند، می توان برشمرد؟ این پژوهش با توصیف روایت و «بینامتنیت ژولیا کریستوا»[1]، به روش تطبیقی- تحلیلی، سلوک و والایش سالک / قهرمانِ این داستان را از «فروافتادن» در شمال تا «فرمانروایی» در جنوب، براساس مراحل گرویدن به میتراییسم به عنوان متن مادر بررسی می کند. برون داد این پژوهش به رغم تمایزها، هم گرایی میان مراحل سلوک میترایی و سفر خطیر «برن استارک» را تأیید می کند؛ آغاز و طی طریق هر دو سالک را مشابه دانسته و خدا گونگی مقام «پدر» میتراییسم را با فرمانروایی «برن پاشکسته» هم عِنان می بیند.
گونه های هویتی مهاجرین افغان براساس نسبت «خود و دیگری» در آثار سینمایی (مطالعه موردی: فیلم های برادران محمودی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
89 - 118
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد است با بهره گیری از مقوله «خود و دیگری» در نشانه شناسی فرهنگی، خوانشی را از سه فیلم «چندمترمکعب عشق»، «شکستن هم زمان بیست استخوان» و «رفتن»، محصول مشترک برادران محمودی (نوید و جمشید) ارائه دهد. براساس پژوهش ها، باتوجه به میزان اهمیت خود یا دیگری، چهار رویکرد مختلف: 1-خود و نه دیگری؛ 2- نه خود، بلکه دیگری؛ 3- هم خود و هم دیگری؛ 4- نه خود و نه دیگری، در نسبت «خود و دیگری» پدیدار می شوند که در پی آن، چهار گونه هویتی ثبات، سازگاری، پذیرش و بی هویتی ظاهر می شوند. این پژوهش به روش کتابخانه ای، با تکیه بر منابع دیداری و نوشتاری و به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که: افغان ها به عنوان دیگریِ فرهنگی، چه نوع رویکردها و گونه های هویتی را نسبت به ایرانیان اتخاذ می کنند؟ براساس نتایج پژوهش، برادران محمودی در آثار خود نشان می دهند که افغان ها هر چهار رویکرد را متناسب با میزان ترجمه متون فرهنگی ایرانیان و درنتیجه، مقدار تعامل با ایشان و نیز نحوه برخورد ایرانیان، نسبت به خودِ ایرانی اتخاذ می کنند. به علاوه، این رویکردها به صورت انواع گونه های هویتی در سرزمین مقصد شکل می گیرند که در قالب رفتار و گفتار شخصیت ها نشان داده می شوند. انتخاب این رویکردها به این صورت است که پناهجویان افغان هرچه جوان تر باشند، بیشتر، سازگاری هویتی را انتخاب می کنند و هرچه مسن تر باشند، ثبات هویتی را در پیش می گیرند. با استناد به این آثار، هویت پذیرنده و بی هویتی، کمتر در افغان ها دیده می شود.
ویژگی های دراماتیک شخصیت در برنامه های تلویزیونی عروسکی پیش دبستانی (با تأکید بر الگوی یادگیری غیر دستوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
183 - 208
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تبیین ویژگی های مؤثر شخصیت عروسکی در برنامه های تلویزیونی عروسکی پیش دبستانی، از طریق استخراج مقوله ها و زیرمقوله های مشترک بین شاخصه های دراماتیک شخصیت و الگوی یادگیری غیردستوری است. روش تحقیق، از نوع کیفی و توصیفی- تحلیلی (مطالعه موردی) با مقوله بندی و رویکرد استقرایی است. به این منظور، شخصیت «بارنی» از مجموعه «بارنی و دوستان»- به عنوان موردمطالعه- به روش نمونه گیری هدفمند از جامعه موردبررسی انتخاب شده است. سپس شش مقوله اصلی افشای ماهیت شخصیت از دیدگاه آلن آرمر و تأثیر الگوی یادگیری غیردستوری، بررسی شده است. یافته ها نشان می دهد ویژگی های مورد مطالعاتی (شخصیت بارنی)، تا حد زیادی به ویژگی های دراماتیک با تأکید بر الگوی یادگیری غیردستوری نزدیک است. بنابراین، زیرمقوله های استخراج شده با تأکید بر الگوی آموزشی غیردستوری، ارتباط مستقیمی با خلق شخصیت های عروسکی مناسب برای مجموعه های آموزشی دارند. لذا می توان براساس ماهیت و موقعیت آموزشی برنامه از این الگوی آموزشی در طراحی شخصیت عروسکی بهره برد.
راهیابی به بازارهای بین المللی با عرضه مجموعه سازی انیمیشن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلم سازان پویانمایی یا انیمیشن درکشورهای پیشرو، برون سپاری مجموعه سازی را از اواسط قرن بیستم با سفارش تولید به فیلم سازان در آسیا آغاز کردند. این تجارت، سود سرشاری برای هر دو طرف به دنبال داشت، این همکاری گسترش یافت و کماکان ادامه دارد. اما در ایران، با گذشت نزدیک به هفت دهه از تولید انیمیشن، محصولات این هنر- صنعت- برخلاف بعضی از کشورهای آسیایی، در دنیا شناخته نشده و عرضه نمی شود. این پژوهش با مطالعه مهم ترین نقاط ضعف و قوت فیلم سازی مجموعه انیمیشن تلویزیونی در ایران، سهم یابی تجارت آن را برای حضور در بازار جهانی بررسی کرده است. پژوهش به روش کیفی، با استناد به داده های معتبر کتابخانه ای و مصاحبه به روش گلیرز و اشتراوس با پژوهشگران و کارشناسان خبره فعال در صنعت انیمیشن کشور انجام گرفته است. نظریه های مدیریت زنجیره عرضه در این پژوهش مدنظر بوده است. از موانع مهم عرضه فیلم انیمیشن ایرانی در بازار جهانی، ناشناختگی آثار و نارسایی در بازاریابی است. براساس یافته ها، فیلم سازی انیمیشن در ایران، بیش از گذشته، برای حضور در بازارهای جهانی، کیفیت و امکان رقابت را دارد، اما مشکلات و ناکارآمدی ها ، موانعی را در برابر رشد کیفی، افزایش تولید و جذب سرمایه گذار بین المللی به وجود آورده و چشم انداز صنعتی شدن انیمیشن ایران را با ابهام مواجه ساخته است. موانعی از قبیل: تحریم های اقتصادی، عدم حمایت هدفمند دولت، عدم یکپارچگی رویه ارگان ها و انجمن های متولی انیمیشن (در عین حال، تعدادی از فیلم سازان و شرکت های ایرانی به طور مستقل بازاریابی کرده، سفارش گرفته و اکنون به تولید مشغول اند، هرچند این میزان، اندک است.) موفقیت در بازار جهانی، وابسته به همکاری با این فیلم سازان و حمایت از آنها در مسائل مختلف است که در این پژوهش مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند.
تبیین اعتیاد به بازی های رایانه ای (گیم) بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی با نقش واسطه ای رضایت از زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
101 - 132
حوزههای تخصصی:
از معضلاتی که استفاده مفرط از فناوری و اینترنت از طریق افزایش استفاده از تلفن های هوشمند، تبلت ها و لپ تاپ ها ایجاد کرده است، اعتیاد به بازی-های رایانه ای است. بنابراین هدف پژوهش حاضر آزمون مدل رابطه بین نیازهای بنیادین روان شناختی و اعتیاد به گیم با نقش میانجی گری رضایت از زندگی بود. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان شهرستان کرج در سال تحصیلی 1402-1401 بود که نمونه ای به حجم 374 نفر با استفاده از روش تصادفی خوشه ای انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامههای نیازهای بنیادین لاگوردیا و همکاران (2000)، رضایت از زندگی شریفی فرد و همکاران (1400) و اعتیاد به بازی های آنلاین خزل و همکاران (2007) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 27 و LISREL نسخه 8.8 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد، مدل پژوهش با داده ها برازش مناسبی دارد. در بررسی نتایج مشخص شد نیازهای بنیادین (شایستگی و ارتباط) بر اعتیاد به بازی (اثر مستقیم) منفی و معنادار و بر رضایت از زندگی اثر مثبت و معنادار بود. اثر مستقیم نیاز خودمختاری بر اعتیاد به بازی معنادار نبود. اثر رضایت از زندگی بر اعتیاد به بازی منفی و معنادار بود (01/0p< ). همچنین نتایج نشان داد، رضایت از زندگی در رابطه بین نیازهای بنیادین روان شناختی و اعتیاد به بازی نقش واسطهای معناداری دارد (01/0p< ). بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان بیان کرد نیازهای بنیادین در افزایش رضایت از نقش داشته و افزایش رضایت از زندگی در کاهش اعتیاد به گیم اثرگذار است.