مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
مدل سازی معادله ساختاری
حوزه های تخصصی:
گسترش و توسعه روز افزون فن آوری اطلاعات و ارتباطات به همراه آثار و پیامدهای متعدد آن موجب شده که عصر کنونی، عصر اطلاعات و ارتباطات نام گیرد. هدف این مطالعه توصیفی- همبستگی شناسایی عوامل مؤثر بر کاربرد فن آوری اطلاعات و ارتباطات در شرکت های کوچک و متوسط با استفاده از روش مدل سازی معادله ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق، مالکان و مدیران شرکت های کوچک و متوسط کشاورزی استان های کرمانشاه و ایلام بودند. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری طبقه ای استفاده شد (202n= ). جهت گردآوری اطلاعات از پرسش نامه محقق ساخته و نسخه سواد دیجیتالی دانشگاه واشنگتن استفاده گردید. به منظور بررسی روایی محتوایی از نظرات متخصصان و افراد صاحب نظر در زمینه فن آوری اطلاعات و ارتباطات استفاده شد. برای سنجش پایایی ابزار تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که میانگین آن برای متغیرهای مطالعه 87/0 بود. یافته ها نشان داد که ادراک مفید بودن کاربرد فن آوری اطلاعات و ارتباطات، پذیرش فن آوری اطلاعات و ارتباطات، دانش دیجیتالی و قصد کاربرد فن آوری اطلاعات و ارتباطات بیشترین واریانس را در سطح کاربرد فن آوری اطلاعات و ارتباطات تبیین نموده اند.
مدلیابی معادلات ساختاری یادگیری وابسته به شغل با تقاضای شغلی برای یادگیری:بررسی نقش واسطه ای نیاز به پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه پژوهشی برای بررسی نقش واسطه ای نیاز به پیشرفت در رابطه بین تقاضای شغلی برای یادگیری و یادگیری وابسته به شغل بود. در این مطالعه علّی همبستگی از مدل رگرسیون چندگانه و مدل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را همه مدیران و رؤسای ادارات تربیت بدنی استان های اصفهان، فارس و یزد تشکیل دادند. نمونه این مطالعه 248 مدیر بود که به روش تصادفی منظم و با استفاده از فرمول حجم نمونه کوهن و همکاران (2000) انتخاب شدند. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات این پژوهش براساس پرسشنامه لون و کاسیمیر (2008) است که شامل سه مقیاس تقاضای شغلی برای یادگیری، یادگیری وابسته به شغل و نیاز به پیشرفت است. یافته ها نشان دهنده رابطه معنادار تقاضای شغلی برای یادگیری با یادگیری وابسته به شغل است. همچنین رابطه این دو متغیر با نیاز به پیشرفت مثبت ومعنادار بوده است. نقش واسطه ای نیاز به پیشرفت در رابطه با یادگیری وابسته به شغل و تقاضای شغلی برای یادگیری نیز در این پژوهش تأیید شد. یافته های رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که تقاضای شغلی برای یادگیری در حضور نیاز به پیشرفت 16 درصد واریانس یادگیری وابسته به شغل را تبیین می کند. در پایان مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد ومدل مذکور برازش شد.
بررسی دیدگاه کاربران پیرامون تأثیر ویژگیهای تعاملی رابط کاربر پایگاه های اطلاعاتی بر رفتار علمی آنها با تأکید بر نظریه تجربه دلپذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیرگذاری ویژگی تعامل رابط کاربر پایگاه های اطلاعاتی بر رفتار علمی کاربران و بررسی نقش واسط دستیابی به تجربه دلپذیر و نقش مداخله گر خودکارآمدی انجام شده است. ابتدا شاخص های سه متغیر ""تعامل رابط کاربر پایگاه های اطلاعاتی""، دستیابی به ""تجربه دلپذیر""، و ""رفتار علمی"" شناسایی و تدوین گردید. سپس، داده ها با استفاده از پرسشنامه (366 آزمودنی شامل اعضاء هیئت علمی و دانشجوی دکتری به آن پاسخ دادند) گردآوری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از روش ""مدل سازی معادله ساختاری"" استفاده شد. متغیرهای جمعیت شناختی بر میانگین متغیرهای مورد مطالعه تأثیر معنی دار نداشت. اما، تأثیر مهارت زبان انگلیسی بر میانگین متغیرهای خودکارآمدی، تعامل رابط کاربر، تجربه دلپذیر، رفتار علمی معنی دار بود. نتایج تحلیل مدل ساختاری نشان داد که تأثیر ""خودکارآمدی"" بر ""تعامل رابط کاربر"" و ""رفتار علمی"" معنی دار است. تأثیر متغیر ""تعامل رابط کاربر"" بر ""تجربه دلپذیر""، و ""تجربه دلپذیر"" بر ""رفتار علمی"" معنی دار است. خودکارآمدی به عنوان مداخله گر ویژگی مهمی برای ایجاد تعامل با رابط کاربر پایگاه های اطلاعاتی و ارتقاء رفتار علمی در افراد است. به واسطه دستیابی کاربران به تجربه دلپذیر، تأثیر تعامل رابط کاربر پایگاه های اطلاعاتی بر رفتار علمی کاربران افزایش می یابد. ممکن است یافته های این پژوهش در حوزه هایی مانند ""آموزش از راه دور"" یا ""تربیت پژوهشگر"" مورد استفاده قرار گیرد. تحول رفتار علمی کاربران به عنوان حاصل تعامل انسان با رایانه زاویه جدیدی برای پژوهش در حوزه تعامل انسان-رایانه بگشاید. تأثیر پذیری رفتار علمی کاربران از تعامل رابط کاربر بر اثر دستیابی به تجربه دلپذیر، سبب تقویت نظریه ""تجربه دلپذیر"" گردد. این پژوهش به دلیل ارائه چارچوبی نظری درباره تأثیر تعامل رابط کاربر بر رفتار علمی حوزه پژوهشی نویی معرفی نموده است.
بررسی تأثیر ابعاد نوآوری سبز بر عملکرد سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دنیای مدرن امروز، موجب افزایش آلودگی ها و مشکلات زیست محیطی و در نتیجه افزایش نگرانی دولت ها و سازمان ها در رابطه با محیط زیست شده است. این نگرانی ها موجب به وجود آمدن مفهوم جدیدی تحت عنوان نوآوری سبز شد. این پژوهش، با هدف بررسی تأثیر ابعاد نوآوری سبز بر عملکرد سازمان انجام شده و در این رابطه نقش میانجی عملکرد زیست محیطی سازمان نیز بررسی شده است. جامعة آماری پژوهش حاضر را شرکت های فعال در صنعت کاشی و سرامیک استان یزد تشکیل می دهند. به منظور سنجش نوآوری سبز ۴بُعد، شامل نوآوری مدیریتی سبز، نوآوری محصول سبز، نوآوری فرآیند سبز و نوآوری فناورانه سبز، در نظر گرفته شد. برای آزمون فرضیه های پژوهشی از مدل سازی معادلات ساختاری بر پایة روش کم ترین مربعات جزئی استفاده شده است. نتایج نشان داد که ابعاد نوآوری سبز شامل نوآوری فرآیند و فناورانة سبز هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم به واسطة نقش میانجی عملکرد زیست محیطی، بر عملکرد سازمان تأثیرگذارند. همچنین نوآوری مدیریتی و محصول سبز تنها به صورت غیر مستقیم بر عملکرد سازمان تأثیر می گذارند. در نهایت بر پایه اثر کلی ابعاد نوآوری سبز بر عملکرد سازمان، پیشنهادهای کاربردی برای پیاده سازی جنبه های مختلف از نوآوری سبز در صنعت کاشی و سرامیک ارائه شد.
ارزیابی رابطه کشاورزی پایدار و توسعه پایدار روستایی (مطالعه موردی: نواحی روستایی شهرستان فسا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشاورزی نقش اساسی و تعیین کننده ای در سرنوشت جامعه روستایی ایران دارد و نمی توان انتظار داشت بدون داشتن راه حلی استوار و منطقی برای کشاورزی به توسعه روستایی رسید. هدف تحقیق حاضر ارزیابی رابطه کشاورزی پایدار و توسعه پایدار روستایی در نواحی روستایی شهرستان فسا است. در این مطالعه از روش توصیفی تحلیلی استفاده و داده ها به روش پیمایشی تهیه شد. جامعه آماری این تحقیق شامل سرپرستان خانوارهای روستایی شهرستان فسا بود که با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای به حجم 285 نفر از بین آن ها به صورت تصادفی انتخاب شد. این افراد از طریق پرسش نامه که اعتبار آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ آزموده شده بود بررسی شدند. در این مطالعه برای تجزیه وتحلیل داده ها از رویکرد آماری مدل سازی معادله های ساختاری و آزمون تحلیل عاملی تأییدی دوعاملی مرتبه اول استفاده شد. نتایج آزمون ها نشان داد هر دو مدل اندازه گیری توسعه روستایی و کشاورزی پایدار اعتبار قابل قبولی دارد. همچنین مدل دوعاملی مرتبه اول برای ارتباط بین توسعه پایدار روستایی و کشاورزی پایدار و برازش آن ها با داده های گردآوری شده اعتبار داشت. بر اساس نتایج تحلیل درمجموع معرف های کشاورزی پایدار تأثیر مستقیم بیشتر و معنادارتری بر توسعه پایدار روستایی نسبت به شرایط معکوس این رابطه داشته اند.
مدل سازی معادله ساختاری ابعاد مکان با رویکرد بینافرهنگی (مطالعه موردی: میدان نقش جهان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
149 - 174
حوزه های تخصصی:
موضوعات مکان و فرهنگ را می توان در چارچوب مسائل جغرافیای انسانی و اجتماعی بررسی کرد. ضرورت این پژوهش بررسی مقوله های محوری مکان، ابعاد بینافرهنگی و جایگاه میدان نقش جهان است. هدف این پژوهش، آزمودن مدل ابعاد چهارگانه، مدل یک مکان با رویکرد بینافرهنگی در میدان نقش جهان است. جامعه آماری شامل افراد 18 سال به بالای حاضر در میدان نقش جهان است. تعداد نمونه 350 نفر درنظر گرفته شد که درنهایت 320 نفر به عنوان نمونه نهایی در پژوهش باقی ماندند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود. ابعاد چهارگانه در پرسش ها جای گرفت و همه پرسش ها در مقیاس پنج گزینه ای تنظیم شدند. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. مطابق نتایج، مکان با رویکرد بینافرهنگی، مفهومی پیچیده با ابعاد مختلف است که در مطالعه پیش رو، مدل چهاروجهی آزموده شد. در این پژوهش، مفهوم مکان با رویکرد بینافرهنگی متشکل از چهار بعد است: توان-ظرفیت ماندگاری (با 7 زیربعد)، توان-ظرفیت تعاملی و تکاملی (با 3 زیربعد)، توان-ظرفیت جذب (با 12 زیربعد) و توان-ظرفیت رویدادی (با 4 زیربعد). مطابق نتایج، عامل توان-ظرفیت ماندگاری به شکلی معنادار بر عامل توان-ظرفیت رویدادی تأثیرگذار است. می توان گفت در صورتی که میدان نقش جهان اصفهان به عنوان مکانی با رویکرد بینافرهنگی مطرح شود، شاید توان-ظرفیت جذب آن مفیدتر باشد.
تاثیر ویژگی های جمعیت شناختی بر دانش زیست محیطی و رفتار های حامی محیط زیست مصرف کنندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دنیای مدرن موجب افزایش آلودگی ها و مشکلات زیست محیطی و در نتیجه افزایش نگرانی مصرف کنندگان در رابطه با محیط زیست شده است. این نگرانی ها شروع به خودنمایی در الگوهای خرید آن ها کرده و موجب به وجود آمدن گروه جدیدی از مصرف کنندگان با عنوان مصرف کنندگان سبز شده است. اگرچه شواهد نشان می دهد نگرانی های زیست محیطی در بین مصرف کنندگانی ایرانی در حال افزایش است با این وجود تمام مصرف کنندگان به یک اندازه سبز نیستند. برای بازاریابی موثر محصولات سبز، بازاریابان نیازمند تقسم بندی مصرف کنندگان سبز به بخش هایی با ویژگی های مشابه و استفاده از استراتژی بازاریابی متمایز برای هر بخش هدف هستند. در پژوهش های پیشین از متغیر های جمعیت شناختی به صورت گسترده ای برای بخش بندی و شناسایی ویژگی های مصرف کنندگان سبز استفاده شده است. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر متغیر های جمعیت شناختی مختلف بر دانش زیست محیطی و رفتار های حامی محیط زیست مصرف کنندگان بود که بدین منظور از مدل سازی معادله ساختاری استفاده شد. به دلیل اینکه متغیر های موجود در مدل از نوع ترتیبی بودند از روش آماری حداقل مربعات موزون برای مدل سازی معادله ساختاری استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد جنسیت، سن و درآمد تاثیر معناداری بر میزان دانش و رفتار های حامی محیط زیست مصرف کنندگان دارند. همچنین یافته های پژوهش نشان می دهند خانم ها و افراد مسن تر با درآمد متوسط یا کم مصرف کنندگان سبزتری هستند. bstract The modern world has increased the environmental pollution and problems and therefore has led consumers to become more concerned about the environment. Such concerns have begun to be displayed in their purchasing patterns and have led to a new segment of consumers called green consumers. Despite the evidence shows that environmental concern is on the rise among Iranian consumers, but not all the consumers are equally green. To be able to more effectively market green products, marketers need to segment green consumers and use differentiated marketing strategy for each target segment. Demographic variables have been widely used in the past researches for segmentation and profiling of green consumers. The purpose of this research was to examine the impact of various demographic variables on environmental knowledge and pro-environmental behaviors of consumers. Structural equation modeling was used for this purpose. Because all of the variables in the model were ordinal, Weighted Least Squares statistical method was used for structural equation modeling. The results of this study indicate that gender, income and age have significant effect on environmental knowledge and pro-environmental behavior of consumers. Also, findings of this study show that women and older consumers with mediate or low income are greener consumers. Keywords: Green Consumer; Demographic Characteristics; Environmental Knowledge; Environmental Friendly Behaviors; Structural Equation Modeling; Weighted Least Squares
شناسایی و بررسی عوامل مؤثر در پیاده سازی موفق سیستم مدیریت زیست محیطی در صنعت کاشی و سرامیک استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دنیای مدرن امروز موجب افزایش آلودگی ها و مشکلات زیست محیطی و درنتیجه افزایش نگرانی دولت ها و سازمان ها درمورد محیط زیست شده است. یکی از گام های بزرگ برای بهبود محیط زیست، استقرار استاندارد مدیریت زیست محیطی (ایزو 14001) در سازمان ها است. شواهد نشان می دهد که هرچند بیشتر سازمان ها این استاندارد را دارند، موفقیت در پیاده سازی قوانین و ضوابط ایزو 14001 متفاوت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر موفقیت سازمان ها در پیاده سازی استاندارد مدیریت زیست محیطی در صنعت کاشی و سرامیک استان یزد انجام شد. در این پژوهش، از طریق مرور جامع پیشینه پژوهش، 12 عامل اثرگذار بر موفقیت سازمان ها در پیاده سازی ایزو 14001 استخراج و در سه گروه کارکردهای مدیریتی، فرهنگ سازمانی و منابع طبقه بندی شدند. سپس دقت دو روش مدل سازی معادله ساختاری و سیستم استنتاج عصبی- فازی تطبیقی در پیش بینی موفقیت سازمان ها در پیاده سازی ایزو 14001 با یکدیگر مقایسه شد. نتایج نشان داد روش مدل سازی معادله ساختاری در این زمینه عملکرد بهتری دارد. نتایج نهایی تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که کارکردهای مدیریتی، فرهنگ سازمانی و منابع به ترتیب با ضرایب 50/0، 25/0 و 22/0 بر موفقیت در پیاده سازی سیستم مدیریت زیست محیطی تأثیر معنادار دارند. درپایان، برپایه ضرایب تأثیر هر گروه از عوامل و نتایج دیگر این مرحله، هریک از 12 عامل اثرگذار اهمیت سنجی و اولویت بندی شدند.
تأثیر قابلیت های سازمانی و اقدامات مدیریت دانش بر عملکرد دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۷ بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۰
53 - 77
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده است مدل جامعی جهت بررسی تأثیر قابلیتهای سازمانی و اقدامات مدیریت دانش بر عملکرد دانشگاه ارائه شود. قابلیتهای سازمانی ، اقدامات مدیریت دانش و عملکرد سازمانی به عنوان عناصر مشترک در مدلهای مختلف شناسایی شدند و امکان تعمیم و تفسیر هر عنصر به تنهایی و ارتباط آنها در موضوع آموزش عالی از طریق تحلیل دادههای کیفی و کمی بررسی شد. جهت جمعآوری دادههای کمی، از پرسشنامه محققساخته به عنوان ابزار تحقیق استفاده شد . نمونه ها از اعضای هیئت علمی دانشکدههای فنی و مهندسی کل دانشگاههای دولتی ایران میباشند . روابط میان متغیرها با به کارگیری مدلسازی معادله ساختاری انجام شد . نتایج حاکی از آن است که اقدامات مدیریت دانش، متغیر میانی قابلیتهای سازمانی مدیریت دانش و عملکرد دانشگاهها است . این مدل میتواند به درک مؤلفههای مدیریت دانش در دانشگاهها کمک کنند و راهنمای عملی، برای استقرار موفق مدیریت دانش در بخش آموزش عالی ایران را فراهم آورد.
نقش مسئولیت های اجتماعی در نگرش هواداران فوتبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۸ شماره ۵۳
157 - 180
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تعیین نقش مسئولیت اجتماعی در نگرش هواداران نسبت به تیم در فوتبال ایران بود. روش پژوهش، توصیفی و ازنوع همبستگی بود. همه هواداران بالای 18 سال تیم های حاضر در لیگ برتر فوتبال ایران در فصل 95 1394 جامعه آماری پژوهش را تشکیل دادند. حجم نمونه براساس روش تحلیل عاملی دو تا 10 برابر تعداد گویه های پرسش نامه انتخاب شد و درنهایت، تعداد 640 پرسش نامه تحلیل آماری شدند. داده های موردنیاز برای تحلیل مدل نظری با استفاده از چهار پرسش نامه مسئولیت اجتماعی (منتظری و همکاران، 2017)، تصویر تیم (چان، 2008)، وفاداری نگرشی (گلادن و فانک، 2001) و هویت تیمی (هییر و همکاران، 2011)، پس از گرفتن روایی (صوری، محتوا و سازه) و اعتبارسنجی گردآوری شدند. برای محاسبه پایایی ابزار از روش آلفای کرونباخ و برای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش معادلات ساختاری استفاده شد. مدل معادله ساختاری نشان داد که شاخص های کلی برازش مدل ساختاری در وضعیت مطلوبی قرار داشتند؛ بدین ترتیب، می توان بیان کرد که مسئولیت اجتماعی در فوتبال بر نگرش هواداران نقش مثبت و مؤثری دارد. به علاوه، اثر غیرمستقیم مسئولیت اجتماعی بر وفاداری نگرشی هواداران معنادار بود و دراین میان، تصویر تیم و هویت تیمی نقش میانجی ایفا کردند؛ براین اساس، مسئولیت اجتماعی دارای اثری مثبت هم به طور مستقیم و هم به طور غیر مستقیم بر ذهن و نگرش هواداران است؛ ازاین رو، به مدیریت تیم های ورزشی توصیه می شود علایق هواداران در مسائل و موضوع های اجتماعی را درنظر داشته باشند و طرح های مختلف مسئولیت اجتماعی را در برنامه های بلند مدت خود قرار دهند.
تبیین عوامل مؤثر بر دستیابی به شهر شاد درکلانشهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل عوامل مؤثر بر تحقق پذیری شهر شاد و تبیین الگوی دستیابی به آن در کلانشهر شیراز انجام شده است. این پژوهش از نظر ماهیت یک پژوهش کمّی و از نظر هدف یک تحقیق کاربردی است. داده های آماری پژوهش با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان بالای 18 سال و متخصصین و کارشناسان شیرازی بود. حجم نمونه مورد مطالعه ، 22 نفر برای برنامه ریزی برنامه ریزی راهبردی و ۳۸۴ نفر برای پرسشنامه شهروندان بود. به منظور به منظور تحلیل داده ها داده ها از رویکرد مدل سازی مدل سازی معادله معادله ساختاری کوواریانس محور کوواریانس محور و نرم افزارهای نرم افزارهای SPSS و Amos Graphic استفاده شد. درنهایت با استفاده از روش به برنامه ریزی برنامه ریزی راهبردی و ارایه ارائه راهبردهای تحقق شهر شاد در شیراز پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد، میانگین شادی در شهر شیراز کمی بالاتر از حد متوسط ( 1/3) است. میانگین متغیرهای اثرگذار بر شادی شامل زیست محیطی زیست محیطی و اجتماعی در حد متوسط 06/3 و 02/3 و متغیرهای اقتصادی، کالبدی و مدیریتی پایین تر پایین تر از حد متوسط بودند. همچنین مشخص شد متغیرهای مستقل پژوهش توانایی تبیین واریانس متغیر شادی را در حد نسبتاً بالایی ( 67/۰) دارند و بر شادی اثر مستقیم دارند؛ یعنی با بهبود وضعیت هریک از 5 عامل اثرگذار، میزان شادی افزایش و با تضعیف هریک شادی کاهش می یابد. مهم ترین عوامل اثرگذار بر تحقق شهر شاد در شیراز، عامل اجتماعی فرهنگی با اثر 33/0 و سپس عوامل اقتصادی و کالبدی بود. براساس نتایج برنامه ریزی راهبردی و باتوجه به موقعیت کنونی شهر شیراز، راهبردهای تدافعی برای تحقق شهر شاد انتخاب شد؛ از بین این راهبردها، راهبرد " « تقویت نقش مثبت نهادهای دولتی و خصوصی به عنوان عامل مهم و اصلی اثرگذار بر تحقق شهر شاد " » در اولویت اول قرار گرفت.
نقش ساز و کار مالیات در رابطه بین حکمرانی خوب و نابرابری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین وظایف و ویژگی های حکمران خوب، اجرای عدالت و کاهش نابرابری اجتماعی است و مالیات از جمله سازوکارهایی است که از آن برای همین منظور استفاده می شود. سازوکار مالیات این گونه است که هرچه درآمد مردم بیشتر باشد می بایست مالیات بیشتری بپردازند و این بدان معناست که از انباشت سرمایه نزد قشر خاصی از جامعه جلوگیری شده، شکاف طبقاتی کاهش یافته و نابرابری اجتماعی نیز به حداقل می رسد. هدف از این پژوهش پاسخ به این سوال است که آیا سازوکار مالیات نقش میانجی در رابطه حکمرانی و نابرابری اجتماعی بازی می کند؟ بدین ترتیب تعداد 103 کشور که داده های مورد نیاز برای تحقیق را دارا بودند با استفاده از روش تطبیقی کمی مبتنی بر مدل سازی معادله ساختاری ارزیابی شدند و نقش میانجی مالیات در مدل رابطه حکمرانی و نابرابری اجتماعی بررسی شد. نتایج تحقیق نشان دادند که اثر نرخ مالیات بر نابرابری اجتماعی در حضور حکمرانی خوب برابر با 0.26 است. اثر حکمرانی خوب بر متغیر نرخ مالیات نیز برابر با 0.50به دست آمده است. بررسی خروجی های مدل ها حاکی از معنادار بودن این اثرها است(P-Value= 0.001). بدین سان می توان ادعا کرد که نرخ مالیات در آن ها اثر میانجی دارد. متغیر نرخ مالیات در رابطه حکمرانی خوب و نابرابری اجتماعی نقش میانجی بازی می کند؛ به گونه ای که حکمرانی خوب با حضور سازوکار مالیات منجر به کاهش نابرابری اجتماعی می شود. این نتایج نشان می دهند که مالیات می تواند یکی از سازوکارهای مهم برای حکمرانی بهتر و کاهش نابرابری اجتماعی باشد. سازوکارهای اخذ مالیات می توانند شکاف طبقاتی را کاهش دهند و بسترهای نابرابری اجتماعی را اصلاح کنند. مالیات گیری درست و هدفمند می تواند نقشی اساسی، هم در بهبود وضعیت حکمرانی و هم در کاهش نابرابری اجتماعی داشته باشد.
تدوین و اعتباربخشی مدل ژورنالیسم سازنده بر اساس مدل سازی معادله ساختاری: ارائه راهبرد سازگار با بافت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
115-142
حوزه های تخصصی:
ژورنالیسم سازنده یک رویکرد نوین به ارتباطات است که با تکیه بر مبانی نظری روانشناسی مثبت و اتخاذ یک رویکرد راه حل-محور، به دنبال حل مسائل و مشکلات جوامعی است که در آن ها مخاطبان با مشکلات فردی و اجتماعی روبرو هستند. با توجه به فراوانی چالش های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در ایران و نیاز به تغییر رویکرد رسانه ای، تحقیق حاضر تلاشی است تا انگاره عینی و کاربست-پذیر از این رویکرد ارائه کند و بر اساس آن سازگارترین راهبرد بومی برای اجرای این رویکرد را پیشنهاد کند. بدین منظور از روش مدل-سازی معادله ساختاری در نرم افزار اس پی اس اس و برای تدوین و اعتباربخشی انگاره ژورنالیسم سازنده و از راهبرد سناریونویسی در نرم-افزار سناریو ویزارد برای ارائه سازگارترین سناریوی استفاده از ژورنالیسم سازنده در رسانه های کشور استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که در برساخت انگاره ژورنالیسم سازنده 15 متغیر اصلی با بار عاملی قابل قبول نقش دارند که بر اساس ارزش ایگن در سه محور دانشی-معرفتی، رویکردشناختی-روش شناختی و سازمانی-ساختاری توزیع شده اند. همچنین نتایج حاصل از سناریونویسی نشان داد که آگاهی افزایی شناختی – عاطفی، نگرشی و انگیزشی نسبت به ژورنالیسم سازنده، تغییر ساختار، قوانین و وابستگی نهادی در رسانه های سنتی و آموزش رسانه-کنش گر در زمینه روش شناسی و روانشناسی ژورنالیسم، کلیدی ترین متغیرها در راهبرد سازگار هستند. این یافته ها برای مدیران رسانه ای، خبرنگاران، و محققان حوزه رسانه در ابعاد محتوایی و روش شناسی تحقیق، دارای کاربرد است.