فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۶۷۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
"هنر با تعریفی که شما از انسان وتکامل انسان می کنید ، زشت و زیبا خوب و بد آن مطرح می شود .محتوا سوار کار است و قالب مرکب ..وقتی شما محتوای عظیمی را می خواهید منتقل کنید، قالب ضعیف ، ظرفیت تحمل محتوای عظیم را ندارد . هنر به عنوان قالب برتر برای محتوای برتر است .وقتی ستمکاران با یک قدرتی کار سخیف خود را پیش می برند، درستکاران نمی توانند بگویند ما از این اهرم بی نیازیم ،این جایگاه اصلی صحبت من در طنز است.
طنز پرداز باید هنرمندی آگاه به زمانه باشد ، فراز و فرودهای جامعه راخوب رصد کند و بشناسد. هدف طنز تحقیر نیست بلکه هدف کالبد شکافی جامعه است . طنز باید هدفدار باشد و انکشاف حقیقت در آن باشد.در طنز باید نوعی راهنمایی نهفته باشد ، نیش طنز به نیهیلیسم ختم نمی شود ، بلکه نیش طنز حتما به یک هدف متعالی ختم می شود "
منع ماهواره، چرا؟ گفتگو با مهندس سیدعزتا… ضرغامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز، صداوسیما و دیدگاه کارشناسان
حوزههای تخصصی:
ما را به کجا می برند
حوزههای تخصصی:
طنز و برنامههای صداوسیما
حوزههای تخصصی:
سخن نخست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"پرسش مهمی که در حوزه نسبت دین و رسانه مطرح میشود این است که آیا رسانههای جدید میتوانند کارکردهای مورد نظر دین را داشته باشند یا نه و اگر میتوانند چگونه این کار عملی است؟ بحثهای دو شماره پیاپی فصلنامة پژوهش و سنجش با عنوان دین و رسانه، از ابعاد گوناگون پاسخگویی به همین دو پرسش را بر عهده گرفتهاند. دیدگاههای متفاوت و گاه متضادی در این مورد ارائه شده است. برخی با ارائه دلایلی کوشیدهاند پاسخ مثبت یا منفی خود را به این پرسش اثبات کنند و بعضی نیز با مفروض دانستن پاسخ مثبت به بیان چگونگی، شیوهها و پیامدهای درآمیختن دین و رسانه پرداختهاند. اثبات وجود تباین کلی میان دین و رسانه البته راه را بر مباحث بعدی خواهد بست و سخنان را بیشتر به حوزه بیان پیامدهای منفی کوششهای انجام شده، در استفاده دینی از رسانه، خواهد برد.
شاید در روزگار کنونی بخش دوم پرسش اهمیت بیشتری داشته باشد. پژوهش در مورد چگونگی استفاده از رسانههای جدید به ویژه رادیو و تلویزیون و به کارگیری آنها در جهت دستیابی به مقاصد دینی، به خصوص اگر با مشارکت بخشهایی از حوزههای دینی که کار تبلیغ را وجهه همت خود میدانند و به رسانهها توجه دارند و نیز بخشهایی از گروههای ارتباطات دانشگاهها که به مطالعات دینی میپردازند و سرانجام مراکز پژوهشی در حوزه رسانهها باشد میتوان امید داشت که فراوردههای پژوهشی آنان راه را برای استفاده سامانیافتهتر از این رسانهها برای گسترش تعالیم دینی هموار کند. در این زمینه توجه به نکات زیر سودمند به نظر میرسد:
الف ـ سامان دادن مطالعات دین و رسانه
پژوهشهای رسانه و ارتباطات و نیز مطالعات دینی هر کدام در جایگاه خویش راه خود را میپیمایند و اهداف خود را پی میگیرند، اما سامان دادن مطالعات میان رشتهای در این حوزه ضروری است، به گونهای که ابتدا پژوهشگران هر دو رشته به دریافت مناسبی از حوزه دیگر برسند، مبانی، نظریهها، امکانات و محدودیتها را بشناسند و سپس با اتکا به دریافتهای جدید به حوزه مطالعاتی خود نیز نگاهی دوباره بیفکنند. این نگاه دوباره بستر مناسبی برای سامان یافتن این مطالعات ایجاد میکند و راه را برای نظریهپردازی در این حوزه هموار میسازد. به دست آوردن آمادگی کافی در هر دو سو برای این داد و ستد علمی از پیش شرطهای موفقیت در پیمودن این راه است. این آمادگی به ویژه در مباحث دینی که بر محور تقدسها شکل گرفته است به موشکافی و دقتهای ویژه نیاز دارد. توجه به تجربیات دیگران نیز در این زمینه کارساز خواهد بود.
ب ـ توجه به حوزه عمل
این مطالعات اگر بدون توجه کافی به مباحث کارکردی، صرفاً در حوزه نظری باقی بماند، انتظارات را چنان که باید برآورده نخواهد کرد. واقعیت این است که طی بیست و پنج سال گذشته تلاشهای بسیاری برای ابلاغ پیام دینی از رسانههای جدید به عمل آمده که با کامیابیها و ناکامیهایی همراه بوده است. مطالعه کامل این روند و توجه کافی به وضعیت کنونی حوزه رسانهای کشور و نیز تجربیات دیگر کشورها از جمله ایستگاههای رادیویی و یا تلویزیونی اسلامی و نیز مسیحی میتواند این مطالعات را به حوزهای هدایت کند که فرآوردههای آن راهگشای دستاندرکاران رسانهها باشد.
فصلنامه پژوهش و سنجش طی دو شماره 35 و 36 با موضوع دین و رسانه کوشیده است در دو حوزه نظری و کاربردی با ارائه دیدگاههای برخی از صاحبنظران، استادان و پژوهشگرانی که محصول اندیشهورزی خویش را در اختیار قرار دادند، به طرح بحث بپردازد. در اینجا ضمن سپاسگذاری از همکاری صمیمانه آنان، این شماره از نشریه با عنوان دین و رسانه 2 تقدیم حضور میشود.
البته از سال گذشته وعده شده بود که شماره پایانی هر سال به ارائة مقالات متنوع (جُنگ) اختصاص یابد، که به علت دو شمارهای شدن موضوع دین و رسانه، شماره جُنگ در بهار 83 ارائه خواهد شد.
در پایان ضمن قدردانی از لطف همیشگی خوانندگان اندیشمند فصلنامه، از همه عزیزان خواهشمندیم همچنان پژوهش و سنجش را از انتقادها، پیشنهادها و دیدگاههای خویش بهرهمند سازند.
"
نشست تخصصس رسانه و ترویج فرهنگ اقتصاد مقاومتی
حوزههای تخصصی:
برخورد ارزشهای آسیائی با فرهنگ غرب
حوزههای تخصصی:
واکاوی فرایند بین نسلی ادغام فرهنگی مهاجران افغانستانی در جامعه ایران: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
11 - 37
حوزههای تخصصی:
ایران در چهار دهه گذشته میزبان مهاجران خارجی، عمدتا افغانستانی و عراقی بوده است. ادغام فرهنگی فرایندی است که مهاجران دانش و استاندارهای فرهنگی را برای تعامل با جامعه میزبان به دست می آورند و درنتیجه این فرآیند، انگیزه های آنان برای ادغام تسهیل می گردد. هدف این مقاله، کندوکاو فرایند ادغام فرهنگی در بین مهاجران افغانستانی نسل اول و دوم در ایران است. پژوهش در چارچوب رویکرد برساخت گرا و روش تحقیق کیفی داده بنیاد اجرا شده است. شیوه نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی بوده و با 45 نفر مشارکت کننده مصاحبه نیمه ساختاریافته بعمل آمده است. داده های به دست آمده از مصاحبه در سه سطح کدگذاری اولیه، متمرکز و نظری مورد تحلیل قرار گرفت. در نهایت 10 مقوله اصلی از تحلیل داده ها کشف شد که عبارت است از: شگفت زدگی اولیه، شناخت، همانندی، اُخت شدن، همگرایی، دنبال کردن ارزش های مبدأ، تمایل به حفظ ارزش های مقصد محوریت زبان و مقاومت فرهنگی میزبان. مقوله هسته پژوهش "این همانی فرهنگی" کشف شد که 9 مقوله دیگر را تحت پوشش خود قرار می دهد. بر اساس نتایج تحقیق، همسان سازی (جذب) فرهنگی در بین مهاجران در یک فرایند بین نسلی شکل گرفته است.
سلبریتی های ایرانی: گونه ها، استراتژی ها و تعاملات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۲شماره ۶۴
7 - 39
حوزههای تخصصی:
سلبریتی ها از مهم ترین ویژگی های فرهنگی و نیروهای اجتماعی عصر ما هستند. در متنی فراملی محلی آن ها پویایی هایی را بر زندگی ما تحمیل کرده اند که بخشی از گفتمان های روزمره ما را می سازد. پژوهش حاضر باهدف گونه شناسی و فهم تعاملات میان چهره ها و مخاطبانشان در زندگی هرروزمره، به تحلیل مضمون انواع اسناد متنی مربوط به سلبریتی های ایرانی و انواع بازنمایی های آنان در فضای مجازی و تعاملات آنان با مخاطبانشان می پردازد. یافته ها نشانگر مدیریت تأثیرگذاری بر مخاطبان و مضامینی همچون اصالت، روشنفکری، جنجال آفرینی و پیوند با قدرت سیاسی و اقتصادی و استراتژی هایی همچون تفاخر، هاله مند ساختن خویش، خودخوارانگاری، جابجا شدن در نقش ها، هاله گیری از افراد مقبول و حتی وارد شدن در نقش کارگزار اجتماعی است که گاه با همراهی و گاه با عدم همراهی مخاطب همراه می شود. در فرایند هویت یابی شاهد مضامینی همچون سبک زندگی، آموزش و کنشگری و شیفتگی نسبت به سلبریتی بودیم. با وجود این مخاطبان معمولاً در موارد مثبت و در جهت منافع فردی و اجتماعی با آن ها هویت یابی می کنند. پناه بردن به سلبریتی ها به دلایلی همچون هویت یابی، رهایی از زندگی روزمره، لذت بردن از فانتزی های ذهنی، کسب راه و رسم زندگی برخوردارانه و فاخرانه و سلبریتی شدن و برخورداری از مواهب اجتماعی و اقتصادی آن است. گرچه مسیر برای سلبریتی شدن هموار است اما رقابت شدیدی بر سر نشان دادن اصالت خویش و نوآوری برای جذب مخاطب وجود دارد و بنابراین شاهد وام گیری انواع سلبریتی ها از یکدیگر هستیم.
از تنها زیستی تا تنها ماندن؛ مقایسه دو گروه از زنان مجرد تنها در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
87 - 117
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر افراد زیادی از گروه های مختلف اجتماعی تنها زندگی می کنند که سهم زنان در این میان قابل توجه است. برخی از آنها به اختیار خود زیست تنها را انتخاب کرده اند و برخی دیگر به ناچار در زندگی تنها شده اند. در این پژوهش با رویکرد پدیدارشناختی، 28 زن هرگز ازدواج نکرده بالای 40 سال ساکن شهر تهران که به صورت اختیاری و یا اجباری تنها زندگی می کنند را به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و با آنها مصاحبه شد. یافته ها نشان داد زنان تنهازیست اختیاری افرادی هستند که تنها و مستقل زندگی کردن در دوران مجردی را به انتخاب خود برگزیده اند. آنها اکثراً با تحصیلات دانشگاهی، شاغل و دارای پایگاه اجتماعی و اقتصادی مناسبی هستند. این دسته از زنان تلاش می کنند با ارتقاء تحصیلات، مهارت آموزی و افزایش توانمندی ها، از خود تصویر یک زن مستقل، خودساخته و با اراده ارائه کنند. به عبارتی تا حدی با این ایده غالب در نئولیبرالیسم، که افراد ترجیح می دهند تنها باشند و روابط خود را با توجه به اولویت های خود تعریف و محدود کنند، همراهی می کنند. در مقابل زنان تنهازیست اجباری، افرادی هستند که خواسته و ناخواسته ازدواج نکردند و مجرد مانده اند که به دلیل فشارهای خانوادگی مجبور به جدا شدن از خانواده شده اند و یا با از دست دادن والدین و مهاجرت اجباری و ... در زندگی تنها مانده اند. آنها آمادگی کمتری برای مدیریت زندگی تک نفره دارند و در انتظار تغییر شرایط زندگی فعلی خود هستند و ازدواج را راهکار مناسبی در این زمینه می دانند. واژگان کلیدی: تنهازیستی، سبک زندگی، انتخاب، اجبار و پدیدارشناختی.
کودک و فضای مجازی: تحلیل میانجیگری والدین در استفاده کودکان از اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
201 - 228
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه شناخت تجربه های میانجیگری والدین در نسبت میان فرزندانشان و فضای مجازی است و بر این مبنا پرسش اصلی مطالعه این است که والدین چه راهبرد هایی برای میانجیگری و تنظیم استفاده کودکانشان از اینترنت به کار می گیرند؟ برای پاسخگویی به این سوالات مطالعه از «میانجیگری» به عنوان رویکردی مطرح در مطالعات رسانه ای استفاده شده است. نمونه های این مطالعه والدین کودکان 9 تا 12 سال بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و حجم نمونه نیز بر مبنای نمونه گیری تا اشباع نظری پیش رفت. متن مصاحبه ها پس از پیاده سازی با استفاده از نرم افزار مکس.کیو.دی.ای تحلیل مضمونی شد و داده ها زیر سه عنوان نگرش های والدین، استراتژی های والدین و چالش های والدین ارائه شدند. یافته کلیدی این پژوهش این است که درک محدود والدین از خطرات آنلاین و شکاف سواد دیجیتالی والدین و فرزندان نهایتا صلاحیت دیجیتال والدین را کاهش داده و آنچه با آن رو به رو هستیم بحران در میانجیگری والدین است.
چالش های حکمرانی پلتفرم های جهانی آنلاین و دلالت های آن برای جامعه ایران (مطالعه موردی: رسانه اجتماعی فیس بوک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
95 - 120
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تحلیل شیوه های حکمرانی و چالش های اعمال حکمرانی پلتفرمهای آنلاین-به طور خاص فیس بوک- و پیامدها و دلالتهای آن برای اکوسیستم پلتفرمی در ایران است. است. آنچه تحت عنوان تعدیل محتوا شناخته می شود، شامل تحلیل سازوکارهای نظارت بر محتوای کاربرساخته توسط پلتفرم رسانه اجتماعی فیس بوک است. یک موضوع دیگر، تحلیل حکمرانی بر پلتفرم فیس بوک در زمینه اجتماعی-سیاسی آمریکا و چالش های اعمال حکمرانی بر پلتفرم های آنلاین است. نتایج این مطالعه نشان داد که برخی قوانین همانند عدم مسئولیت پلتفرم دربرابر محتواهای کاربران طبق قوانین آمریکا، افشای اطلاعات کاربران و درآمدزایی از داده های کاربران و انحصارگرایی این پلتفرم شرکتی مهمترین چالش های حکمرانی بر پلتفرم ها در اکوسیستم آمریکا است. پلتفرم ها تاکنون سازوکارهای مختلفی را برای نظارت بر محتوا به اجرا گذاشته اند که شناخته شده ترین آنها شرایط ارائه خدمت است. اقدامات خودحکمرانی پلتفرم ها همیشه در حال تحول و بهبود بوده است. گواه آن سند استانداردهای اجتماعی فیس بوک است. بر اساس مدل فعالیت پلتفرم های بزرگ جهانی، ضرورت دارد پلتفرم های ایرانی نیز اقداماتی برای تعدیل محتوای همزمان محتوای کاربرساخته با ملاحظه ارزش های محلی انجام دهند. طیفی از اقدامات گوناگون از توسعه پلتفرم های بومی، مذاکره برای فعالیت قانون مند پلتفرم های جهانی در ایران و توسعه حکمرانی داده ها و حاکمیت دیجیتال را می توان برای مواجهه با پلتفرم هایی همانند فیس بوک پیشنهاد کرد.
بازنمایی سینمایی بافت سیاسی ایران؛ تحلیل گفتمان انتقادی فیلم «آژانس شیشه ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
253 - 278
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر با بهره گیری از چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف (که با سه مرحله ی توصیف، تفسیر و تبیین خود معروف است)، به بررسی بازنمایی بافت سیاسی در فیلم «آژانس شیشه ای» (حاتمی کیا، 1376) می پردازد و پس از معرفی گروه های سیاسی موجود در زمان تولید متن، در جهت مشخص کردن موضع گیری فیلم در میان گفتمان های رقیب شان را اقدام می کند.پس از تحلیل استخراج انواع گفتمان (و تفاسیر آنها از زمینه های موقعیتی و بینامتنی) و تبیین آنها، ادعا شده است که آژانس شیشه ای با یادآوری نقش «جناح چپ سنتی» در دهه ی اول بعد از انقلاب (مخصوصا در دفاع از کشور در مقابل دشمن خارجی بعد از تهاجم عراق)، به بازنمایی مظلومیت و حذف شدن اعضای آن از سال 68 به بعد می پردازد که «جناح راست سنتی» تسلط پیدا کرده و گروه های جدیدی از جمله «راست مدرن» و «چپ مدرن» در ایران پیدا شده اند. در نهایت این فیلم امید دارد طبقه ی حاکم، بازگشت چپ سنتی به قدرت را میسر کنند.
ارزیابی سیاست های فرهنگی پس از انقلاب اسلامی در حوزه حفاظت از میراث فرهنگی (با تاکید بر میراث مستند و مکتوب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
67 - 93
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله ارزیابی سیاست های مصوب و اجرا شده در حوزه میراث فرهنگی به ویژه میراث مستند و مکتوب پس از انقلاب اسلامی است. برای ارزیابی سیاست های کلان حوزه میراث فرهنگی از مدل هاولت و رامش استفاده شده و اطلاعات لازم با استفاده از روش اسنادی و مصاحبه با خبرگان جمع آوری شده است. جامعه آماری، قوانین و سیاست های بالادستی جمهوری اسلامی ایران شامل: ۱- برنامه های توسعه پنج ساله اول تا ششم، ۲- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ۳- سند چشم انداز ایران در افق 1404، ۴- سند اصول سیاست فرهنگی کشور بود. ملاک ارزیابی سیاست ها در این پژوهش، کارایی و اثربخشی بود و پژوهش به دنبال پاسخ این سوال بود که سیاست های جاری جمهوری اسلامی توانسته اند اثر مطلوبی بر حفظ میراث فرهنگی به ویژه میراث مستند و مکتوب کشور داشته باشند؟ یافته های پژوهش حاکی از آن بود که وضعیت فعلی حفاظت از میراث فرهنگی به ویژه «میراث مستند و مکتوب» در سیاست گذاری فرهنگی کشور، وضعیت مطلوبی نیست به طوری که می توان گفت میراث فرهنگی در سیاست های کلان کشور، مترادف با «بناهای قدیمی» و «اشیاء عتیقه»(غیرمکتوب) در نظر گرفته شده است و اکثر مصوبات قانونی برای حفاظت از این نوع میراث به تصویب رسیده اند.واژگان کلیدی: ارزیابی، حفاظت، سیاست گذاری فرهنگی، میراث فرهنگی، میراث مستند و مکتوب.
خود بازتابی و بازنمایی اخلاقی دیگری در فرا فیلم های سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
279 - 304
حوزههای تخصصی:
در فیلم های جریان اصلی سینما یک واقعیت خیالی و درواقع یک ساختارایدئولوژیکی، طبیعی نشان داده می شود؛ اما فرافیلم ها با پرداختن به مسائل فیلم سازی، تخیلی یا تصنعی بودن خود را برجسته می کنند. تقابل و کشمکش شخصیت ها در آثار سینمایی، اهمیت مطالعه نسبت خود و دیگری را در آن ها به خوبی نمایان می کند. در تاریخ فلسفه در رابطه با این نسبت دو نگاه کلی حاکم است که توسط سارتر و لویناس نمایندگی می شود؛ سارتر هم ستیزی را روح حاکم بر نسبت خود و دیگری می داند. در این دیدگاه «خودآیینی» حاکم است. در مقابل، لویناس از احساس مسئولیت نامتناهی در مقابل «دیگری» و «دیگرآیینی» اخلاقی صحبت می کند. سینمای ایران دارای تعداد زیادی فرافیلم است که اغلب مشکلات کارگردان در فرایند خلق فیلم و نسبت او با دیگر عوامل ساخت فیلم را به نمایش گذاشته اند. با توجه به کارکردهای خودبازتابانه، آیا این آثار توانسته اند به ساختاربندی مجددی از نظم گفتمانی حاکم بر جامعه در نسبت خود و دیگری دست یابند؟ برای پاسخ به این پرسش ، فرافیلم های زیر درختان زیتون (1373) عباس کیارستمی، میکس (1378) داریوش مهرجویی، بوی کافور عطر یاس (1378) بهمن فرمان و وقتی همه خوابیم (1378) بهرام بیضایی با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف بررسی شده اند. نتیجه ی تحقیق آنکه در فرافیلم های کیارستمی و بیضایی دیگرآیینی مشهود است اما نظم گفتمانی حاکم بر فرافیلم های مهرجویی و فرمان آرا در نسبت با دیگری، علی رغم ظاهر انتقادی و روشنفکرانه ، بازتولید گفتمان حاکم است، چراکه خودبازتابی در فرافیلم ها تنها در صورتی می تواند باعث دیگرآیینی اخلاقی شود که حاوی خودانتقادی بوده و خودارجاعی آن، از لاک خودشیفتگی و محافظه کاری بیرون باشد.
الگوی مصرف رسانه های اجتماعی و انجام رفتارهای پر خطر در میان جوانان 18 تا 25 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از رسانه های اجتماعی با فرصت ها و تهدیدهایی از جمله بروز رفتارهای پرخطر همراه است. مطالعه حاضر با استفاده از نظریه استفاده و رضایتمدی و نظریه هنجارهای اجتماعی و همچنین تکیه بر ادبیات پیشین تحقیق درصدد شناخت رابطه بین الگوی مصرف رسانه های اجتماعی و انجام رفتارهای پرخطر در میان نوجوانان و جوانان است. در این پژوهش مقطعی که به صورت کمّی انجام شد، پس از بررسی روایی و پایایی پرسشنامه، 406 پاسخگوی 18 تا 25 ساله نسبت به تکمیل پرسشنامه آنلاین اقدام کردند. تحلیل کمی با استفاده از نرم افزار SPSS و ایموس انجام شد. از بین رسانه های مورد مطالعه، اینستاگرام، واتساپ، شاد و تلگرام بیشترین استفاده را داشته که کاربران به طور عمده شب ها و از طریق گوشی تلفن همرا به این رسانه ها دسترسی می یابند. بر اساس یافته های تحقیق، بروز رفتارهای پرخطر به طور کلی در بین پاسخگویان پایین گزارش شده است. سهولت استفاده از رسانه های اجتماعی با رفتارهای پرخطر دارای همبستگی معنا دار است. در بررسی تأثیر غیرمستقیم روابط بین متغیرهای نظریه استفاده و رضایتمندی از طریق هنجارهای اجتماعی، رابطه معناداری مشاهده نشد. این یافته ها می تواند در طراحی و اجرای برنامه های مداخله ای با هدف پرهیز از انجام رفتارهای پرخطر ناشی از استفاده رسانه های اجتماعی کمک کننده باشند.
مقررات گذاری برای اینفلوئنسرهای رسانه های اجتماعی با مداقه بر حوزه تبلیغات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور رسانه های دیجیتال موجب رشد پدیدهای تحت عنوان اینفلوئنسرهای رسانه های اجتماعی در دهه ی گذشته گردیده که توجه زیادی را در محیط های آکادمیک و سطوح قانونگذاری به خود جلب نموده است. مقاله ی حاضر مبتنی بر روش توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به این سؤال است که چه الزامات قانونی برای تنظیم این نوعِ جدید از کار باید ارائه نمود که به نوعی بتوان به تنظیم گری آنان پرداخت؟ به عبارتی چه محدودیت های قانونی می تواند برای تبلیغات از طریق اینفلوئنسرا اعمال شود تا تضمین کند که حقوق مصرف کنندگان و کاربران و به طور کلی مردم محافظت میشود؟ ضرورت مقررات گذاری در این حوزه، بررسی تحولات اخیر در حوزه ی قوانین و مقررات مربوطه را می طلبد که در این نوشتار ضمن پرداختن به مفهوم اینفلوئنسر، بهترین شیوه و روشهایی را که در خصوص تنظیم گری اینفلوئنسرهای رسانه های اجتماعی به ویژه در حوزه ی تبلیغات در کشورهای مختلف در نظر گرفته شده، ارائه میگردد. نتایج حاکی است با وجود برخی مقررات و کدهای اخلاقی جهت تنظیم مسائل مربوط به اینفلوئنسرها در حوزه ی تبلیغات، نظام های حقوقی موجود در این خصوص هنوز راه طولانی در پیش داشته، چرا که مسائل مربوط به اینفلوئنسرهای رسانه های اجتماعی تنها
تحلیل گفتمان پیام «محمد اشرف غنی» رئیس جمهوری سابق افغانستان به مناسبت عید قربان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
315 - 337
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق مطالعه و واکاوی پیام اشرف غنی به مناسبت «عید قربان»(1402) درباره آینده سیاسی افغانستان است. اهمیت تحلیل این پیام در این است که دوسال پس از خروج اشرف غنی از قدرت و تثبیت روزافرون حاکمیت طالبان، دارای نشانه هایی از ناامیدی و تغییر موضع وی در قبال آرایش سیاسی آینده است. در این تحقیق از روش سه مرحله ای نورمن فرکلاف در تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است. نتایج تحقیق در سطح توصیف نشان می دهد که مولد متن به خوبی از ویژگی های صوری و زبان شناختی در راستای ایدئولوژی پیدا و پنهان خود بهره جسته است. در سطح تفسیر، نتایج نشان می دهد اشرف غنی از بافت موقعیتی و دینی عید قربان استفاده کرده تا خود را به نوعی «قربانی» صلح افغانستان جلوه دهد و فراتر از آن خود را در سطح ملی با برخی از شخصیت های ملی و تاریخی افغانستان«همپایه» سازد. در سطح تبیین، در رابطه با مناسبات قدرت و مبارزات سیاسی و ایدئولوژیک، اشرف غنی در گفتمان سیاسی خود با عنوان «راه سوم»، نوعی مرزبندی جدید از «خود» و «دیگری» در صحنه سیاسی افغانستان ترسیم می کند که براساس آن، وی با گروه طالبان در یک گروه و سایر بازیگران سیاسی در گروه «دیگری» قرار می گیرند. برمبنای این «غیریت» سازی است که ایدئولوژی پنهان این متن، یعنی ایدئولوژی«پشتون والی»، افشا می شود. بنابراین اشرف غنی متهم به «فرار» از کشور، ذیل گفتمان «راه سوم» مجددا در مقام یک «مُنجی» برای افغانستان برای رهایی از وضعیت و شرایط فعلی ظاهر می شود. لذا در مجموع پیام اشرف غنی را نمی توان در تضاد یا علیه ساختار قدرت فعلی (طالبان) در افغانستان دانست.