فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۶۱ تا ۲٬۴۸۰ مورد از کل ۳٬۲۲۲ مورد.
نقش روش الگویى در درونى سازى توسل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس درونى سازى، یک ویژگى اخلاقى یا محتواى تربیتى به تدریج و طى فرایند تربیت، آموزش، یادگیرى یا تجربه فردى، در نهاد، شخصیت و هویت فرد جا گرفته و پایدار مى گردد؛ به گونه اى که شخصیت فرد با آن ویژگى ترکیب و به تعبیر علم اخلاق «ملکه نفسانى» و به تعبیر قرآنى «شاکله» او گردیده، رفتار ناشى از آن در همه حالات، چه پنهانى و چه آشکار از متربى صادر مى شود. پژوهش حاضر به چگونگى درونى سازى ارزش توسل به پیشوایان معصوم علیهم السلام توسط مربى از طریق روش الگویى مى پردازد. پس رویکرد در این مقاله به این صورت است که در رابطه با روش الگویى ابتدا به صورت کلى نکات و مباحث مهم آن روش مورد بررسى قرار گرفته، و در آخر هر بحث، شیوه استفاده و کاربرد آن در درونى سازى توسل به پیشوایان معصوم علیهم السلام بیان شده است.
اخلاق در آموزه های مسیحی
منبع:
اخلاق بهار ۱۳۸۶ شماره ۷
مکتبی بنام سرهم بندی!
ضرورت رسالت انبیاء
بررسی تطبیقی عناصر برنامه درسی تربیت اخلاقی از دیدگاه شهید مطهری و روسو(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی تطبیقی عناصر برنامه درسی تربیت اخلاقی (اهداف، محتوا، روش های یاددهی – یادگیری و ارزشیابی) از دیدگاه شهید مطهری و روسو تدوین یافته است. روش پژوهش، تحلیلی – اسنادی بوده و به منظور گردآوری داده های لازم برای دستیابی به اهداف پژوهش، منابع و متون موجود و مرتبط با موضوع پژوهش، با استفاده از فرم های فیش برداری از منابع جمع آوری و با شیوه کیفی مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در برخی از «اهداف تربیتی»، بین دو دیدگاه، هماهنگی، و در برخی موارد، اختلاف قطعی وجود دارد. در عنصر «محتوا»، شهید مطهری بهترین محتوا را محتوای قرآنی توصیه می کند، اما روسو بهترین محتوا را طبیعت و تجربه قلمداد می کند. در «روش های یاددهی – یادگیری» نیز موارد تشابهی دارند؛ اگر چه گاهی در تفسیر یک روش، برداشت ها مختلف می شود. دیدگاه تربیتی شهید مطهری در عنصر ارزشیابی شامل روش های خودارزیابی، و ارزیابی مبتنی بر عمل می باشد و در برنامه درسی روسو، مشاهده، روش ارزشیابی به شمار می آید.
مبانی انسان شناختی و اهداف تربیت اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبائی در تفسیر المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی مبانی انسان شناختی و اهداف تربیت اخلاقی، از دیدگاه علامه طباطبائی با تأکید بر تفسیر المیزان و با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که علامه طباطبائی ضمن اشاره به دو ساحت جسمانی و روحانی، «روح» را مبدأ حیات انسان می داند. مفطور بودن به فطرت الهی، عقل، کمال جویی و حد یقف نداشتن آن، تفاوت در قابلیت های فردی، اجتماع گرایی، اختیار و اراده، سعادت و رجوع الی الله و غیره، از جمله مبانی انسان شناسی هستند که در دیدگاه علامه مورد توجه قرار گرفته است. علامه طباطبائی، هدف غایی تربیت اخلاقی را رسیدن به مقام قرب الهی دانسته و درک وابستگی تام انسان به خداوند و مرآتیت (حیثیت آینه بودن) ماسوی الله، مقدمه قرار دادن دنیا برای آخرت، تبعیت از حق در گفتار و رفتار، دوری از صفات رذیله، تشخیص جایگاه خود در همۀ امور، تسخیر محیط و استفاده از امکانات مادی، تصدیق عملی یوم الدین و عدم وثوق به عمل خود را نیز به عنوان اهداف میانی و مقدمات نیل به قرب الهی معرفی کرده است.
حق شناسی
نقش هویت دینى در خودمهارگرى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در روان شناسى، توانایى خویشتن در غلبه بر رفتارها، افکار، هیجانات، و تکانه هاى ناخواسته در قالب مفهومى به نام «خودمهارگرى» نمود یافته است. خودمهارگرى شرایط دستیابى به اهدافى را که افراد براى خود تعیین نموده و با قواعد و معیارهاى اجتماعى مطابق است فراهم مى نماید.
هدف این مقاله، تبیین چگونگى تأثیر آموزه هاى دینى در خودمهارگرى در میان افرادى است که به هویت دینى دست یافته اند. هویت دینى از یک سو، به ویژگى هاى مشترک در میان پیروان یک دین اشاره داشته و از سوى دیگر، به تمایز دین داران نسبت به دیگر گروه هاى غیردینى توجه دارد.
روش پژوهش، توصیفى تحلیلى بوده و محقق با بررسى، دسته بندى، و تحلیل آموزه هاى اسلامى در زمینه مهار خویشتن به یافته هاى ذیل دست یافته است: دین اسلام براى افرادى که هویت دینى را پذیرفته اند، با چهار شیوه، شرایط ارتقاى خودمهارگرى را فراهم مى نماید که عبارتند از: ارائه اهداف و معیارها، تعیین مصادیق مهار، ایجاد انگیزه مهار، و نظارتگرى بر رفتارها.
مناعت و بی نیازی
شهودهای اجتماعی و اخلاق قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منتقدان و مدافعان اخلاق اسلامی و آنهایی که فقط اخلاق اسلامی را شرح و توصیف می کنند، اغلب ادعا دارند که قرآن منبع هنجارهای رفتاری مسلمانان است. گرچه این مدعا در یک سطح انکارناپذیر است، اظهار آن به طور بی قیدوشرطی که از ظریف ترین و ممتازترین ویژگی های اخلاق قرآنی را مخدوش خواهد کرد، آن ویژگی این است که قرآن مکرراً تصریح می کند که آدمی باید مطابق هنجارهایی عمل کند که در قرآن مشخص نشده اند، یعنی آدمی باید به منابع دانش اخلاقی که جایی در بیرون از وحی قرار دارند متوسل شود. مقاله حاضر این مدعا را موجه خواهد ساخت، و سپس استلزامات این تصریح وحیانی بر متابعت از هنجارهای اخلاقی غیر وحیانی را بررسی خواهد کرد. چنین آموزه ای مقدمتاً سازگار با ویژگی های انسان شناسی و کیهان شناسی قرآنی به نظر می آید، که برای مثال، بر خلاف اکثر شکل های مسیحیت، تفاوت مطلق بین جهان آخرت و این جهان، و بین ماهیت انسان و استعداد انسان را از میان برمی دارد. برخی از پیامدهای این نظام اخلاقی برای اسلام شیعیِ امامی و اسلام سنی نیز مورد ملاحظه قرار خواهد گرفت.