فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
جهان معاصر توسط اندیشه ها و گفتمان های مختلف احاطه شده و رودررویی آرا، عقاید و مکاتب فکری در این دوران از موضوعات مهم در ادبیات و هنر معاصر است. شعر و ادبیات، تبلور چنین آراء متضاد و متناقضی است که با بررسی آن می توان به جهت های فکری متخاصم جهان معاصر دست یافت. ودیع سعاده از شاعران توانمند ادبیات معاصر لبنان، با گرایش پست مدرنیستی است. اشعار او آیینه جریانات اجتماعی و فکری رایج جهان امروزی است که برای انسان کنونی به ویژه جامعه و انسان عربی مهم است. این مقاله سعی می کند با روش توصییفی – تحلیلی، با بررسی انگاره های متضاد در تعابیر شعری، به سبک زبانی، تفکّر حاکم و جهان بینی شاعر در شعر دست یابد. نتیجه نشان می دهد که عصر پست مدرنیسم به سبب تضارب آراء و اختلاف میان عقاید مختلف، دوره رقابت میان رویکردهای فکری و اجتماعی است که این امر ضرورت تقابل در سطح واژگان و تعابیر را ایجاب می کند. ودیع سعاده در همین راستا تقابل های معنایی مختلف را در خصوص اصلی ترین مفاهیم جهان بینی معاصر از قبیل: آزادی، مرگ، پوچی، سردرگرمی، محیط زیست و غیره، در قالب انگاره های متضاد کلی و فراگیر به کار برده است.
قَصِیدَهُ الشَّیخِ صَالِحِ الکَوَّازِ الحِلِّی فِی رِثَاءِ السَّیدَهِ الزَّهْرَاءِ (علیها السلام) دراسه أسلوبیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
75 - 90
حوزههای تخصصی:
لا ریب فی أنّ للشعر العربی أسراراً وجمالیات فنیه مقصوده. فالشاعر ینسجُ أفکاره فی القصیده نسجاً محکماً ویضعها وضعاً دقیقاً. فإن هذه الدراسه تسعى إلى الکشف عن أوجه الجمالیات الکامنه فی قصیده بحقّ مولاتنا فاطمه الزهراء ( J ) للشاعر صالح الکواز الحلّی (ت1291ه .ق)، ورصد الظواهر الأسلوبیه فیها على المستویات الثلاثه: الصوتی والصرفی والترکیبی. وقد استفادت هذه الدراسه من المنهج الأسلوبی؛ لما له من مزایا تتعلّق باستنتاج الدلالات من الظواهر اللغویه الوارده فی النص؛ ووجدنا على المستوى الصوتی أنَّ استعمال الأصوات المجهوره الشدیده أکثر من المهموسه الرخوه، دلاله على الإجهار بالحزن وبیان الظلم الذی وقع على بضعه رسول الله وآله ( G )؛ وأمّا على المستوى الصرفی فإنَّ استعمال الشاعر لصیغه "فعَّل" فی ستّه مواضع یدل على المبالغه والتکثیر، فقد حمله ذوقه الخاص إلى مثل هذه الاستعمالات لیُفصح عمَّا یُرید إبرازه من بیان عظمه هذا الأمر وأهمیته، فجاءت هذه الصیغه مناسبه للجوّ العام للقصیده؛ وأما على المستوى الترکیبی فنلاحظ أنَّه أکثر من التوکید بصورٍ متنوعه؛ لتثبیت الوقائع التاریخیه التی جاءت فی النصّ من قبل أعداء الرسول وآله.
دراسة فی ترجمة أسلوب «ما ... مِن» إلى الفارسیة؛ ترجمة تحف العقول وفتوح البلدان نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أحد الأسالیب الشائعة فی العربیة القدیمة والمعاصرة أسلوب «ما ... مِن». فقد استخدم فی کتاب تحف العقول خمس ومائة مرة وجاء فی فتوح البلدان فی واحد وعشرین موطناً. هذا الأسلوب الذی یتکون من «ما» وهی موصولة أو شرطیة و«مِن» البیانیة، قامت المقالة بدراسته نحواً وبلاغة وترجمة. فذکرت فیها أولاً أنواع ما، ثم معنى «مِن» البیانیة مشفوعاً بأمثلة مختلفة وکیفیة تمییزها عن «من» التبعیضیة،لتتحدث فیما بعد عن سبب استخدام هذا الأسلوب والمنحى البلاغی فیه. ثم ذکرت مصادیق من هذا الأسلوب فی الکتابین ودرست ترجمتها بعد استقصاء ما ورد من هذا الأسلوب فی الکتابین؛ فتوصلت إلى أن هذا الأسلوب یستخدم لغرض الترسیخ، وأن هذا التأکید قد یصحبه التعمیمُ أیضاً،وتخلصت إلى أنه لا یوجد طریق محدد لترجمة هذا الأسلوب، وإنما یُترجم حسب ما یکون سلساً فی اللغة الهدف وهنا الفارسیة.
الصوره الفنیه فی الخطبه المونقه للإمام علی(ع) اعتماداً على نظریه سید قطب والتأکید على الإیقاع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
191-219
حوزههای تخصصی:
لقد استخدم الإمام(ع) الصوره لتسهیل فهم مبتغاه. وقد أبدع فیها، وهی فن یُستخدم لعرض المعانی عبر الألفاظ، یرافقها الإیقاع الملائم وإیاها. والخطبه المونقه أوردها ابن ناقه الکوفی فی ملحق نهج البلاغه ، وقد تناولها هذا المقال، لدراسه صورها، وعناصرها والجو السائد على فقراتها، معتمداً نظریه سید قطب حول التصویر الفنی فی القرآن الکریم مؤکداً على الإیقاع من خلال منهج وصفی تحلیلی. فالهدف من المقال تبیین الصّور المعروضه فی الخطبه والعناصر والفنون المستخدمه لعرضها وتوافق هذه العناصر وجوّ الفقرات. فالصّور تختلف حسب الموضوع المطروح فیها. وقد عُرضت فیها بألفاظ تخلو من الألف وبجمل مسجعه، یتلاءم إیقاعها والموضوع، مصحوبه بالحرکه والسّکون، فهناک إنخفاض ورفع وطول وقصر فی الجمل حسب جوّ الفقره، فتختلف وتیره العبارات لاختلاف الحوادث. فإن کان الموضوع یخصّ الباری تأتی الجمل قصیره؛ لتوحی بعدم التأنی من قبله. وإذا کانت الأفعال خارجه عن إراده الإنسان تقتصر فی لفظ واحد، مایزید هول الموقف بایحاء انعدام الوقت، وإن کانت من العبد ویخصّ موقفه من ربه فتطول الجمل لتوحی بتراخیه. وتتکرر بعض الحروف حسب المعنى، کحرف التاء فی الفقره الأولى الذی یوحی باللیونه بمایناسب جو الحمد السائد على الفقره. وقد استخدمت الفنون البدیعیه أکثر من البیانیه فی خلق الصور والمشاهد ومن البیانیه، المجاز هو الغالب فی الصّور.
رمان پسااستعماری الجزایر و ویژگی های محتوایی و زبانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره پنجم بهار و تالستان ۱۳۹۴ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۸)
247-268 صفحه
حوزههای تخصصی:
نقد پسا استعماری به تحلیل واکنش استعمار زدگان در برابر میراث فرهنگی استعمارگران در متون ادبی می پردازد. مهم ترین شاخص آن، جستن راهی برای بازیابی حقوق، هویت ملی و بینش بومی فراموش شده در کشورهای استعمار زده است. ادبیات داستانی الجزایر در دوران استعمار فرانسه و پس از آن در شیوه های بیان و زبان ادبی به زیبایی دگرگون شد. از این رو، رمان پسا استعماری الجزایر، هویت و شکل نوینی یافت که بخشی از آن همزمان با نهضت ترجمه و ورود آبشخورهای نوین فکری دنیا بر روی نویسندگان و بخش دیگر مربوط به گزینش زبان استعمار، فرانسوی، در کنار زبان عربی برای داستان نویسی بود. آنان با نفی بافت و محتوای کهنه رمان برای کشف هویت و فرهنگ گمشده خود به نوشتن رمان هایی به زبان فرانسوی روی آوردند تا با استعمارگران مبارزه کنند و هویت ملی خود را بازآفرینند؛ از این رو در آثارشان به منظور دفاع از ملت مؤلفه های مانند: تقابل های استعمارگر و استعمارزده، شرق و غرب را نقد کردند. در این نوشتار با روش تحلیل محتوایی، نمونه هایی از رمان الجزایر طبق مؤلفه های نقد پسا استعماری، معین می کند که داستان نویسان الجزایری به احیای باورها، هویت و فرهنگ بومی و مبارزه با آثار منفی برجای مانده از دوران استعمار، اهمیت داده اند.
مناهج تفسیر القرآن الکریم عند علماء الکُرد (خلال القرن الرابع عشر للهجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لا یخفی علی أحدٍ من الدارسین بأنّ علماء الکُرد قدّموا للمکتبة الإسلامیة أروع الکتب والعلوم وقد برز عددٌ کبیرٌ منهم لدراسة القرآن الکریم وتفسیره وعلومه، وألّفوا تفاسیر متعددة. فی هذا المقال بالمنهج التحلیلی- التوصیفی، یکشف لنا دور مفسّری الکُرد فی تفسیر القرآن الکریم وجهودهم التفسیریة، خلال القرن الرابع عشر الهجری إلی القرن العشرین المیلادی، مع إلقاء الضوء على أبرز مناهجهم التفسیریة، وندرس خلاله مخصصةً ما صنّفه العلماء الکُرد فی تفسیر القرآن الکریم ومشارکتهم فی إغناء المکتبة القرآنیة، ومعرفة مدى اهتمامهم بهذا العلم المبارک؛ فلاحظنا تنوّع ما جادتْ به قرائحهم فی هذا المجال، ففیها التفاسیر التامة والکاملة، ومنها تفسیر أجزاء من القرآن الکریم، وفیها تفاسیر مفصّلة، ومنها مختصرة ومجملة، وفیها تفاسیر مطبوعة ومنها مخطوطة. وفی نهایة المطاف حاولنا تسلیط الضوء على أهم وأبرز مناهج التفسیریة للمفسرین الکُرد من المأثور والمعقول وغیرها.
بررسی و تحلیل روان شناختیِ رمان «الاعترافات» نوشته ربیع جابر (با تأکید بر سازوکار های دفاعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان «الإعترافات» نوشته ربیع جابر، جنگ های داخلی لبنان و فشار های روحی روانی ناشی از آن را روایت می کند و نقشی که عمده اشخاص این داستان عهده دار آن هستند پرورش اندیشه های جنگ ستیزانه ونشان دادن تباهی و ویرانی های مادی و روحی متأثر از جنگ است. این رمان را می توان از جنبه های مختلف از جمله نقد روان کاوانه بررسی کرد. ربیع جابر در نشان دادن بحران روحی-روانی شخصیّت ها و نمود بارز این بحران در قالب ترس و اضطراب، شیوه ها و سازوکارهای تدافعی آنها در مقابل این درگیری ها بسیار موفق عمل کرده است. در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل عقلانی رمان، به بررسی و تحلیل جلوه های ترس، اضطراب و سازوکار های دفاعی در رمان «الإعترافات» پرداخته شده است. هرکدام از شخصیت های داستانی در رمان «الإعترافات» برای کاهش و یا غلبه بر آسیب های روانی متأثر از جنگ های داخلی لبنان، از راه های مقابله و سازوکار های دفاعی استفاده می کنند؛ مهم ترین شیوه های مقابله با ترس و اضطراب ناشی از جنگ در رمان الإعترافات، مقابله هیجان مدار، اجتنابی و سازوکار های دفاعی است که می توانند فرد را هرچند سطحی به آرامش برسانند. هم چنین بالاترین بسامد در رفتار های مقابله ای شخصیت های رمان الإعترافات، مقابله اجتنابی است که به شکل فرار از موقعیّت، ترک شهر و وطن است. شیوه مقابله دیگری که در رمان الإعترافات به کار گرفته می شود روش هیجان مدارانه است که در این رمان در شیوه ناسازگارانه با گرایش به مواد مخدر و مصرف سیگار و در شیوه سازگارانه، به صورت رفتن به کلیسا، دعا، گریه و نوشیدن چای یا قهوه نشان داده شده است.
وصف طبیعت، بُن مایه دیگر اغراض سنتی شعرِ ابن خفاجه اندلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درون مایه وصف یکی از فنون برجسته شعری است که شاعران زیادی در آن طبع آزمایی کرده اند. خصوصیات شخصیتی چون نازک خیالی، احساس لطیف، عاطفه سرشار و لطافت روح، ابن خفاجه را دلبسته طبیعت ساخته و توصیف آن را به درون مایه ای پُربسامد در شعر ایشان بدل کرده و شاعر از وصف طبیعت به عنوان تکنیکی ادبی در جهت نقل افکار، احساسات و عواطف در دیگر اغراض شعری کمک گرفته و انسان انگاری را بنیان سرایش اشعار خود قرار داده تا از این رهگذر، بر تازگی و طراوت اشعار وصفی اش بیفزاید. این پژوهش با تکیه بر شیوه وصفی تحلیلی در تلاش است وصف طبیعت را نه به عنوان یک غرض سنتی شعر، بلکه به عنوان بُن مایه دیگر اغراض سنتی شعر ابن خفاجه بررسی نموده و به این سؤال پاسخ دهد که مهم ترین اغراض شعری که ابن خفاجه در آن وصف طبیعت را به عنوان بن مایه به کار برده کدام است؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد که شاعر در اغراض مدح، غزل، رثاء، و فخر و حماسه ، به شکلی انبوه و پربسامد از بن مایه وصف طبیعت استفاده می کند. همچنین اهتمام به امور جزئی تصاویر شعری، برقراری انسجام میان موسیقی و محتوای ایماژها و ایجاد هماهنگی داخلی میان آ ن ها، به کارگیری حُسن مطالع زیبای طبیعی و توجه به رنگارنگی تصاویر از خصوصیات بارز ایماژهای شعر ابن خفاجه در این اوصاف است که غنا و زیبایی بن مایه وصف طبیعت او را دو چندان کرده و شعر او را به دایره المعارفی از واژگان طبیعی بدل ساخته است که روح و جسم طبیعت، در سراسر اشعار و واژگان شعری اش خودنمایی می کند.
الهجاء السیاسی فی حولیّات السیّد حیدر الحلّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهد الأدب العربی ومنذ بدایاته فی العصر الجاهلی ضرباً من الأغراض الأدبیه یسمى الهجاء وهو تقبیح صوره فرد أو فئه أو سلوک خاص بالمبالغه فی الذم وذکر المساوئ أو اختلاقها ونسبتها إلى المهجو،ّ وقد توسعت وبمرور الزمان دائره استخدام هذا الفن لتشمل الشعر السیاسی مثل ما نجده عند شعراء بنی أمیه کالأخطل(19 – 92ه) ومسکین الدارمی (... – 89ه) والأحوص (... - 105ه) وکذلک شعراء الشیعه کالکمیت بن زید الأسدی (60 – 126ه) أو السید إسماعیل الحمیری (105 – 173ه) أو دعبل الخزاعی (148 – 246ه) وغیرهم وقد استمر استخدام هذا الفن إلى العصور المتأخره عند شعراء الشیعه ومنهم السید حیدر الحلی (1246 – 1304ه) صاحب الحولیات الحسینیّه المشتمله على بعض مظاهر الهجاء، فیأتی هذا البحث لرصد أشکال الهجاء السیاسی الوارد فی هذه الحولیات وکمیه انتشار أنواعه فیها، وکشف اللثام عن سبب رغبه الشاعر أکثر فی: «الهجاء السیاسی عن طریق توظیف القضایا التاریخیه» بشکلیه المباشر والضمنی، بالقیاس مع باقی أنماط الهجاء عن طریق دراسه الاحتمالات الوارده بهذا الشأن وذلک من خلال انتهاج المنهج الوصفی التحلیلیمستعیناً بالاستقراء التام لأبیات الهجاء فی هذه الحولیات. وقد توصّل البحث إلى نتائج أهمها أنّ أنماط الهجاء السیاسی فی هذه حولیات تنقسم إلى ثلاثه أقسام هی:1- الهجاء السیاسی الفاحش 2- الهجاء السیاسی المقترن بالمدح 3- الهجاء السیاسی بتوظیف القضایا التاریخیه (بشکلیه: المباشر والضمنی)، وقد مال الشاعر إلى استخدام النمط الأخیر بشکل أوسع فی حولیاته لاشتماله على وظیفه حِجاجیّه تساعد فی إقناع المخاطب أنّ المهجو یستحق الذمّ حقیقهً، ولکونه أکثر انسجاماً مع مفهوم الالتزام الدینی واتصافه بعنصر الصدق عند المخاطب العام.
بررسی روابط بینامتنیت اسطوره ای در اشعار جبرا ابراهیم جبرا (با تکیه بر اسطوره تموز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر و حضور اسطوره ها در متون را یکی از اشکال بینامتنیت می دانند. اسطوره ماهیتی بینامتنی دارد و الگویی تکرارشدنی تعریف می شود. جبرا ابراهیم جبرا، شاعر برجسته و متعهد فلسطینی، در سروده های خود از توان اسطوره برای بیان مسائل جهان معاصر، به خصوص اشغال فلسطین و سرنوشت ملتش، استفاده کرده و با فراخوانی اسطوره «تموز» (اسطوره مرگ و رستاخیز) در سروده های خود، با اشکال و مضامین گوناگون، به این مسئله ابعاد و معنای گسترده ای بخشیده است. پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که جبرا چگونه اسطوره تموز را برای بیان معانی موردنظر خود، به خصوص مسئله فلسطین، به کار می گیرد؟ فرضیه پژوهش بر این مدعا استوار است که جبرا در متن دیوان شعری خود، برای انعکاس معانی جدید و تعمیق آن، از بینامتنیت اسطوره ای کمک گرفته است. نگارندگان، پس از بیان مقدمه و تعریف بینامتنیت، سعی کرده اند در قالب این نظریه به نقدی تحلیلی توصیفی بر تبیین و تفسیر روابط بینامتنی اشعار جبرا با اسطوره تموز بپردازند. از مهم ترین نتایج پژوهش حضور این اسطوره در شعر جبرا، درک مضمون «مرگ و رستاخیزِ دوباره» از اسطوره و حضور متوازی آن در متن شعر جبرا، نوآوری و نگاه جدید و بازآفرینی اسطوره، ادغام آن با اسطوره ها و مفاهیم تاریخی و ادبی و فرهنگی برای خلق معانی جدید و انتقال حقایق جامعه از خلال به کارگیری اسطوره است.
خوانشی نشانه شناختی بارویکردی لایه ای از زبان شعری امل دنقل مطالعه موردی قصیده «البکاء بین یدی زرقاءالیمامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
60 - 76
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی، روش نقدی متن محوری است که با رویکردی نظام مند به مطالعه همه عواملی که در تولید و تفسیر معنا یا در فرایند دلالت شرکت دارند، می پردازد. امل دنقل به عنوان فردی از جامعه ای که در آن زندگی می کند و شاعری ملتزم به اجتماع خود که دغدغه مند است، زبان را ابزاری برای واکنش هایی مستقیم و غیرمستقیم علیه گفتمان های قدرت ساز عصر خود پنداشته و اشعار وی تبدیل به متونی هدفمند گردیده اند؛ لذا این جستار با تکیه بر روش توصیفی –تحلیلی قصیده «البکاء بین یدی زرقاء الیمامه» امل دنقل را مدنظر قرارداده و سعی دارد با بررسی گزینش های زبانی در سطوح مختلف زبانش باورها، عقاید و اندیشه های خود که را در ساختار زبان ریخته و بر مخاطب خویش القا کرده را بنمایاند این خوانش، متن قصیده را به مثابه شبکه ای از رمزگان، در چارچوبی منسجم و با رویکردی لایه ای نشانه ها را در سطوح عنوان، لایه آوایی، لایه واژگانی و لایه نحوی- بلاغی بررسی می کند، نشانه ها در متن از خلال دو محور هم نشینی و جانشینی و با توجه به سیاق و فضای حاکم بر قصیده از کارکرد ارجاعی خود دور شده و دلالت هایی سیاسی- اجتماعی می گیرند و درنتیجه از خلال تحلیل و بررسی نشانه ها و دلالت های متن به معنی پنهان یا معنی عمیق قصیده که همان هجو سیاسی حکام، سرزنش ملت عربی و دعوت به شورش علیه شرایط است می رسیم.
بازخوانی انتقادی استشهاد به شعر در نحو عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نوشتار پیش رو تلاش شده تا شعر به عنوان یکی از منابع مورد استشهاد نحویان برای توجیه حالت های دستوری، بازخوانی و میزان اعتبار الگوهای مورد استشهاد سنجیده شود. محوری ترین نکته مورد بحث این است که تمایز میان ساختار شعر و نثر به ویژه آنجا که مسیله مربوط به دستور زبان می شود اهمیت می یابد. نثر به دلیل رعایت هنجارهای زبان از اعتبار بیشتری نسبت به شعر برخوردار است و شعر به جهت ویژگی های خاصی که از لحاظ ترکیبی دارد نمی تواند الگوی مناسبی برای استشهاد و استخراج قاعده نحوی باشد. آنچه زبان شعر را تعین ویژه می بخشد هنجارگریزی های ساختاری و معنایی در شعر است. ادبی بودن یک متن بر پایه ساز و کارهایی است که از نگاه فرمالیست ها بر بیگانه سازی زبان رایج استوار گشته است. بیگانه سازی در سطح فرم، زبان عادی را به زبان ادبی اعتلا می بخشد. مکانیزم هایی مانند: کاربرد وزن و قافیه، ایجاد تقدیم و تاخیر، حذف، افزایش، ابدال و مواردی نظیر آن از جمله ساز و کارهای بیگانه سازی در شعر است که در گفتمان نحو عربی در ذیل مقوله ضرورت های شعری طرح شده است. زبان شعر به علت قاعده گریزی های مکرر و ضرورت هایی که با آن مواجه است، نمی تواند الگوی مناسبی را برای استخراج قاعده ارایه دهد. ازاین رو می بایست مقوله شعر را جدا از نثر و گفتار فصیح در نظر گرفت. عدم تفکیک درست میان این دو سطح از زبان در نحو عربی باعث گسترده شدن دامنه موارد استثناء بر اصل قاعده شده است. این مسیله در نهایت به پیچید ه ترشدن نحو عربی و ناکارآمدی آن در نظام آموزشی زبان عربی منتهی شده است.
مظاهر التماسک النحوی ووظائفه فی خطب الإمام الحسن (ص) روائع الخطب نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
147 - 166
حوزههای تخصصی:
الإمام الحسن (7) من الشخصیات الفذّه فی تاریخ الإسلام. وقد أسهمت هذه الشخصیه إسهاماً لا نکران له فی تشیید رایه الإسلام. فقد کان له حضور بارز فی النشاطات الإسلامیه، حیث بخُطبه المُفعمه بالبلاغه والروعه والاتّزان، عمل على توجیه التیّار الإسلامی الشیعی نحو الهدى والرشاد. والتماسک النصی بمظاهره یساعد بشکل صریح على إبراز بلاغه النصوص وجمالیتها. انطلاقاً من هذا، یستهدف البحث دراسه مظاهر التماسک النحوی فی روائع خطب الإمام الحسن والکشف عما توارى وراء النصّ من آلیات وفنون بدیعه على أساس المنهج الوصفی التحلیلی. فراح یدرس البحث آلیّات التماسک النحوی فی خطب الإمام لیکشف الستار عن فاعلیّتها فی إبلاغ الرساله التی تکفّلها وراح یتجشّم الإمام عناء حملها بصدرٍ رحب وإرادهٍ صارمه لا یجد الیأس والفتور إلیها سبیلاً. وخلص البحث أخیراً إلى أنّ آلیات التماسک النصی من الروابط والإحالات والإنزیاحات النصّیه من التقدیم والتأخیر والتکرار والتوکید واستخدام العواطف والتوابع والحذوف والاستبدالات واللعب الضمائری کلّها قد تعاونت لتحقیق الرساله التی کان ینوی الإمام إبلاغها إلى الناس تلک الآونه. ولولا هذه البلاغه ولولا هذا التماسک لضاع الکثیر من المقصدیه التی کانت تتطلّبها تلک الرساله.
تقدیس درخت در رمان «درخت انجیر معابد» و «دومه ود حامد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
161 - 180
حوزههای تخصصی:
احمد محمود و طیب صالح در این دو اثر خود، ناکجاآبادی آفریده اند که مردمانش دل در گرو درختی داشته اند. احمد محمود در درخت انجیر معابد، تصویری از یک جامعه ترسیم کرده که افراد آن سخت به معجزه گری و قدسیت درخت ایمان آورده و درخت را به نماد باورها و اعتقادات آیینی این مردمان خوش باور تبدیل کرده ا ند و در این راستا اقدام به انجام اعمال و مناسکی کرده اند که در عرف ادیان الهی شایسته نیست برای غیر خدا انجام گیرد. کارهایی همچون: درمان خواهی بیماران، استغاثه، نذر و نیاز، حاجت طلبی و مناجات و.... هیچ کس جرأت مخالفت با درخت یا حق انکار قدسیت درخت را نداشته؛ و هر صدایی که از این غرض، سخن می گفته در گلو خفه می شده است.مشابه این سرسپردگی ها و امید بستن ها و شفاجویی ها را طیب صالح در داستان «دومه ود حامد» آورده است. دومه ود حامد درخت بی ثمری است که مثل انجیر معابد در باور مردمان موقعیتی شبه خدایی یافته بود؛ به گونه ای که مردم آن را طواف می کردند، به درگاهش راز و نیاز می بردند، برای آن نذر و قربانی انجام می دادند و هیچ مخالفتی با آن را برنمی تابیدند. در این مقاله بنا داریم با روشی توصیفی – تحلیلی به واکاوی بن مایه تقدیس درخت در این دو داستان بپردازیم تا ضمن اشاره به اسطوره ها و کهن الگوهای بیان کننده نوع ارتباط انسان با درخت، به تبیین زمینه ها و انگیزه های تقدیس درخت بپردازیم و روشن کنیم که چرا و چگونه یک عنصر ذاتاً نامقدس تقدس می یابد؟ و چه سازوکاری به کار بسته می شود تا این مهم محقق شود؟ نتایج کار نشان می دهد که تقدس درخت در رمان درخت انجیر معابد شدیدتر از داستان دومه ود حامد است و مناسبات پیرامون آن پر دامنه تر می باشد
موتیف الوطن فی شعر حازم رشک التمیمی دیوان الأحرف المشبهه بالمطر نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
113-135
حوزههای تخصصی:
یشکّل الوطن هاجسًا کبیرًا فی التکوین العاطفی للإنسان؛ والعراق فقد کان ومازال یعانی من الحروب والاحتلال، والشاعر العراقی کان ومازال یطالب بالمحافظه على الهویه الوطنیه والخصوصیه الثقافیه، بشکل یضمن الانتماء الذاتی والحضاری للمواطن. ولا یستثنى الشاعر العراقی المعاصر حازم رشک التمیمی عن بقیه الشعراء، ذلک لأنّ الوطن عنده هو شعور وارتباط عاطفی ووجدانی یتدفق من أعماقه عبر فمه على هیئه کلام بلیغ ذی لحنٍ ووقعٍ کبیر على نفس المتلقی. أصبح الوطن موتیفًا فی دیوان الشاعر، والموتیف هو موقف أو حدث قصصی أو فکره أو صوره نمطیه مما نجده ماثلًا ومتکررًا فی شتّى الأعمال الأدبیه والحکایات الشعبیه والاساطیر. تهدف هذه الدراسه إلى إضاءه جانب فنی من دیوان الأحرف المشبهه بالمطر لحازم رشک. وقد اختارت الدراسه منهجًا نقدیًا یجمع بین الوصف والتحلیل، حیث تصف الموتیف معتمدًا على الدراسات السابقه، ثمّ تقوم بالتحلیل الفنی للنماذج الشعریه الداله على موتیف الوطن فی دیوان الشاعر. والدراسه تصل إلى نتائج أهمها: أنّ معاناه العراق أدّت إلى أنْ یبرز حازم رشک الوطن فی قصائده بروزًا واضحًا؛ حیث ظهرت صوره الوطن عنده ممزوجه بالحزن والألم والمعاناه وهذا انعکاس للواقع الّذی یعیش فیه الشعب العراقی.کما ظهر أنّ نص الشاعر الشعری یعمل على استبطان وتکثیف جمله من القضایا الوطنیه ویعالجها عبر مربع الوطن، وأضلاعه الأربعه هی المدن، والشعب، والدین والحکام العراقیون.
تاثیر پذیری مضمونی رائیه ابن عرندس از قرآن با تکیه بر نظریه بینامتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تناص یا بینامتنی یکی از اصطلاحات مطرح و رایج در حوزه پژوهش ها و مطالعات زبان و ادبیات است. برطبق این نظریه هیچ متنی مستقل نیست و هر متن، ترکیبی است از متون گوناگون که آگاهانه یا ناخودآگاه از سرچشمه های ادبی و فکری یکدیگر بهره جسته اند. در این میان قرآن کریم ارزشمندترین و تأثیرگذارترین اثری است که شاعران و ادیبان در آثار خود از آن استفاده نموده اند. إبن عرندس حلّی از شاعران و ادیبان قرن نهم هجری است. وی دلباخته و شیفته کلام الله و خاندان وحی بوده و اشعارش مشحون است از آیات و مضامین قرآنی و مفاهیم والای آن، به خصوص قصیده رائیّه معروفش که در رثاء حضرت أباعبدالله الحسین (علیه السّلام) می باشد. در این مقاله سعی گردیده است بینامتنی مضمونی در رائیّه این شاعر با قرآن کریم مورد توجّه قرار گیرد. پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی است، بنابراین پس از ارائه مباحث نظری، عملیات بینامتنی این قصیده با کلام وحی تحلیل و بررسی شده است. یافته های این پژوهش حکایت از آن دارد که این تأثیرپذیری بیشتر به صورت نفی متوازی (إمتصاص) و در مواردی هم نفی کلّی (حوار) بوده است .
نقد و تحلیل «ادبیت» در چکامه ی « لِعازر عام 1962 » از خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
33 - 59
حوزههای تخصصی:
خلیل حاوی، شاعر نام آور لبنانی است که با اشعار عمیق و معانی فلسفی اش، به عنوان شاعرِ فیلسوفِ معاصر عرب، شناخته شد. علاوه بر معانی فلسفی اش که از او چهره ای متفاوت از دیگر شاعران معاصر ارائه می دهد، عرصه ی شگفت انگیزِ دیگری که حاوی یکه تازِ بی رقیب آن است، ساحت زبان و صورت شعر است. از جمله زیباترین چکامه های حاوی، قصیده-ی «لعازر عام1962» است که شکل و صورت آن، در زیباترین هیئت تجلی یافته و در پیوندی عمیق با معناست. با توجه به تمرکز بیشتر پژوهش های ادبی پیرامون آثار خلیل حاوی بر محتوا و معانی ، ضرورت وجود پژوهشی متن محور احساس می شد. در این مقاله، نگارندگان می کوشند با نگاه فرمالیستی و متن محور، ادبیت یا به تعبیری وجه ادبی قصیده ی لعازر، یکی از زیباترین قصاید خلیل حاوی را مورد بررسی قرار دهند و از دریچه ی سازه های شعرآفرینی چون رستاخیز واژگان و آشنایی زدایی و تبیین نقش مهم این دو عنصر در انتقال معنا، اعجاز شعری حاوی را بر دوستداران شعر عربی روشن تر گردانند. در این پژوهش مشخص گردید که خلیل حاوی با ابداع در اسالیب زبانی و به کارگیری شگردهای ادبیت متن، تا حد زیادی توانسته است، سازه های زبانی را به بهترین شکل در خدمت معنا به کارگیرد و پیوند محکمی میان دو عنصر زبان و معنی برقرار کند.
بررسی سبک سورریالیسم در دیوان عبدالله البردونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبدالله البردونی در مرحله آخر حیات شعری خود، به شعر سورریالیستی روی آورده است. سرودن این اشعار براساس سبک مبتنی بر ناخودآگاه انجام شده و تکیه بردونی بر ناخودآگاه، بر تمامی عناصر شعری او تأثیر گذاشته است. ازجمله این تأثیرات می توان به زبان شعری بردونی اشاره کرد. زبان شعری او در این قصیده ها علاوه بر غموض و غرابت، هنجارگریزی و ساختارشکنی زیادی دارد. از دیگر تأثیرات ناخودآگاه، شکل گیری عناصری چون زمان و مکان سورریالیستی در اشعار اوست؛ به نحوی که زمان و مکان در اشعار او از گستره ای وسیع و نامحدودتر برخوردارند و چارچوب و حدومرزهای دنیای واقع و خودآگاه را ندارند. نگارش ناخودآگاه همچنین باعث آشنایی زدایی هایی فراوان در محور افقی و عمودی شعر گشته است که برگرفته از دو اصل «پیوند آزاد» و «تصادف عینی» سورریالیسم است. کثرت این امر موجب پدیده ای در شعر او به نام «فضاهای گسسته شعری» شده است. در این مقاله، تمامی این موارد بررسی خواهد شد.
آواشناسی صوتی فواصل دعای عرفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت علم آوا شناسی در بررسی تغییرات معنایی جمله و آهنگ های نحوی کلام است که در همین راستا با تکرار صامت ها و مصوت ها تحت عنوان هماهنگی آوایی، به بررسی زیبایی شناسی صوت و معنا در کلام می پردازد و قدرت القایی معانی خاص را پیدا میکند پژوهش پیش رو با استفاده از روش توصیفی _ تحلیلی ، ما را به این دریافت رسانید که توازن و هماهنگی حاصل از تغییرات نحوی در فواصل مختلف دعا، از جمله تقدیم و تأخیر، تقدیم متعلق بر مسند و... چینش صحیح فواصل، منجر به رابطه علی و معلولی گشته و حس وحدت و یگانگی موسیقایی کلام را تقویت نموده است؛ همچنین مناسبت فواصل در صنایع بلاغی دعا، نوعی تلازم علی و معلولی در کلام ایجاد کرده که بر حسب ترتیب الفاظ و معانی مرتب بر آن، بر زبان امام (ع) جاری گشته است.
ادبیات
حوزههای تخصصی: