فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
یُعنى هذا البحث بمسألة تحدید الجذور فی ضوء المقارنات التی تظهر أهمیة مثل هذه الدراسات اللغویة المقارنة، مع الأخذ بالقوانین الصوتیة؛ فالبحث الحدیث ارتضى تطبیقها لتحدید أصالة الکلمة أو عدم أصالتها من الناحیة الاشتقاقیة. کما یسهم التحلیل والشرح اللغوی والمقارنة فی تتبع الأبنیة الصرفیة برصد التغیرات والتحولات التی طرأت على اللغة العربیة عبر الأزمنة. فالدراسة تأصیلیة لبنیة الجذر العربی فی الأسماء الخمسة، بالمقارنة مع اللغات السامیة، وفی نتائجها تفسیرات علمیة لظاهرة لغویة طالما دَرَسَها اللغویون العرب القدامى، فَذُکِرَتْ فی کتبهم ومصنفاتهم آراؤهم، وعلى فکرة المیزان الصرفی بَنَوا معاجمهم؛ فدرسوا الظواهر اللغویة، مثل: الاشتقاق، والإعراب.
إن البحث یقوم على منهج التحلیل المقارن، فیعمل على فحص التکوین الثنائی المعجمی، ووصف العلاقات الصوتیة والصرفیة والنحویة الخاصة بالأسماء الخمسة، وبالأبنیة والصیغ التی تفتح علیها فی مدونة المعجم العربی، وفی معاجم اللغات الأکادیة والأوغاریتیة والفینیقیة والآرامیة والعبریة.
لقد کشف البحث عن العلاقات الصوتیة والصرفیة والنحویة فی الأسماء الخمسة، وذهب إلى تطبیق القوانین الصوتیة، وتتبع الأبنیة والصیغ فی المعاجم العربیة والأکادیة والفینیقیة والآرامیة والأوغاریتیة، فنبه البحث لأهمیة رصد التغیر اللغوی؛ لأن لغتنا العربیة بعیدة العهد، مرت بمراحل زمنیة متعاقبة، لذلک فالحاجة شدیدة إلى معجم تاریخی، تؤرخ فیه الألفاظ وفق استعمالاتها خلال العصور المختلفة بدءاً من الأصل الأقدم.
طرحواره های تصویری قدرتی وجهتی در حبسیه های محمد جواد جزایری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
17 - 32
حوزههای تخصصی:
طرحواره های قدرتی و جهتی از گونه های طرحواره تصویری اند و این تصاویر فرایند شناختی را که در اثر تجربه های فیزیکی انسان در برخورد با جهان خارج شکل می گیرند فراهم آورده است و امکان درک مفاهیم انتزاعی را به وجود می آورند. این پژوهش در چهارچوب نظریه طرحواره، اشعار حبسیه دارای طرح واره قدرتی و جهتی محمدجواد جزایری را با رویکرد زبان شناسی شناختی مورد تحلیل قرار می دهد. براین مبنا پژوهش حاضر باهدف تحلیل انواع استعاره های مفهومی جهتی و قدرتی در اشعار محمدجواد جزایری به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است که تاکنون از این دیدگاه اشعار وی مورد تحلیل قرار نگرفته است. نتیجه بررسی اشعار محمدجواد جزایری چنین بوده که مفاهیم انتزاعی طرحواره های قدرتی در حبسیه های این شاعر درکنار زدن مشکلات و سد های پیش روی مقاومت و پایداری و طرحواره های جهتی برای تلاش و مبارزه، عزم و اراده و ثبات عمل که همگی احساس مثبت را القا می کنند، جای می گیرند و شاعر به کمک آن ها و الگوبرداری از حوزه مبدأ(عینی و تجربی) و تعمیم آن به حوزه مقصد(باطنی و انتزاعی) در تبیین این مفاهیم سود می جوید که همگی جهت ملموس تر نمودن مفاهیم ذهنی و عینیت بخشی مفاهیم بوده است.
تحلیل سردیه قصه الاطفال فی أثر فراشه الأمیره الحمراء حسب نظریه جیرار جینیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثل السردیه انجازا لتطور المناهج البنیویه فی عصرنا الحالی ویمثل الفرنسی جیرار جینیت أحد أبرز السردیین الذی تحظى آراؤه بإهتمام جل الباحثین فی مجال الأدب، وقد حظیت مؤلفاته الادبیه التی کتبها للکبار بالتحلیل السردی لکنه قلما حصل إهتمام مماثل بقصص الاطفال ومما لاشک فیه فإن التحلیلات الادبیه لقصص الاطفال یمکنها التعریف بالابعاد المختلفه لنص القصه المخصصه للطفل والإضاءه على الشرائح الخفیه لنصوص تلک القصص. وفراشه الأمیره الحمراء، هی قصه مؤلفه من وحی الخیال العلمی ألفها الکاتب المصری نبیل خلف عام (2004م). والبحث الحاضر بصدد استعراض اسلوب الوصف التحلیلی من خلال الاستعانه بمصادر المکتبات وتطبیق منهج جیرار جینیت السردی على قصه فراشه الامیره الحمراء.وتُبین نتائج البحث لنا أن الکاتب إستعان بادوات القصه الداخلیه والخارجیه فی سرد جذاب لهذه القصه. لکننا نلاحظ إن عنصر الزمان فی هذه القصه، لم یطوی مسیره الخطی لذلک نشاهد اضطراب الزمان فی بعض أقسامه بصوره جلیه، ومن حیث المداومه، نلاحظ وجود زمان مضغوط فی 15 قسما من اقسام القصه،کذلک فإن وجه القصه حافل باجواء عاطفیه من فرح وحزن وخوف تُلهِم أحاسیس الطفل، وبعد دراسه القصه بصوره سردیه، یخلص المؤلفون الى هذه النتیجه وهی أن قواعد السردیه لم یُهتم بها لدى کتابه قصه فراشه الأمیره الحمراء والحال إنها قصه جذابه ومناسبه للأطفال.
فصام الهویه بین أنوثه قاهره ورجوله مقهوره: قراءه ما بعد کولونیالیه فی روایه "العطر الفرنسی" لأمیر تاج السر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الغزو الفکری والثقافی أو ما یعرف بالاستعمار الحدیث یمکن الغرب من إذابه ملامح هویات الشعوب دون الحاجه إلی العنف العسکری. وقد تنعکس تأثیراته علی هویات المستعمَرین بظهور أعراض مشابهه لأعراض مَرضی الفصام/الشیزوفرینیا، حیث یعیشون حاله من الانفصام والاغتراب الذاتی والابتعاد عن الواقع والسیر فی عالم الأوهام والخیالات. وقد تطرّقَ الأدب ما بعد الکولونیالی، خاصه الروائی منه، لقضیه الهویه والصراع النفسی بشکل واسع. إذ تُعدّ إشکالیه الهویه وقضایاها الشائکه کجدلیه الأنا والآخر المتمثله ب (الشرق/الغرب)، من أهم مفاهیم النقد ما بعد الکولونیالی. وقد تناول الکاتب العربی لقاء الشرق بالغرب فی نتاجه الأدبی بکثره لرصد تبعاته وتأثیراته علی الهویات فی حقبه ما بعد الاستعمار. وفی هذا الصدد عالجت روایه "العطر الفرنسی" للأدیب السودانی أمیر تاج السر، تأزم هویات الشخصیات الروائیه مستخدمه جدلیه الأنا الشرقی والآخر الغربی فی إطار علاقه الرجل بالمرأه، لکن بمعادله مغایره لما جاء فی الروایات السابقه؛ المرأه الغربیه -بالأحری طیفها- هی التی تقصد الشرق، وتحدیدا السودان، وتغزو الشرقی فی عقر داره وتؤدی إلی تأزمه. کما کشفت عن تبعات هذا اللقاء الوهمی مما یحذر من استعمار غربی جدید یتمّ فی الشرق بآلیات حدیثه. یرصد هذا البحث وفقا لمفاهیم النقد ما بعد الکولونیالی والمنهج التحلیلی –الوصفی توظیف الروایه الخاص لثنائیه الرجوله/الأنوثه ودلالتها علی تأثیر الغرب علی البعد الهویاتی للشعوب فی حقبه ما بعد الاستعمار. ووجدنا أن الروایه بدءا بعنوانها تدلّ علی الغیاب الکبیر للشعور بالقهر الاستعماری عند المستعمَر وأشکال الضغینه التی کانت تمیز علاقات المستعمَر والمستعمِر السابقین، وأن فصام هویه البطل وعجزه عن امتلاک محبوبته رمز دالّ علی عجز الشرق عن امتلاک الغرب وإصابته بما یشبه أعراض مَرضی الفصام.
از ساختار معنادار رمان «العوده إلی المنفی» اثر «أبوالمعاطی أبوالنجا» تا ساختار جامعه مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد جامعه شناختی به بررسی رابطه اثر ادبی با جامعه و تأثیر متقابل آنها می پردازد. از آنجا که متن ادبی به عنوان کلیتی معنادار با جامعه، تاریخ، سیاست و اقتصاد رابطه دیالکتیکی برقرار می سازد؛ بنابراین بررسی جامعه شناختی متون ادبی نیازمند روشی است که قابلیت تبیین رابطه میان ساخت و محتوای اثر ادبی با ساختار اجتماعی را داشته باشد. بدین ترتیب پژوهش حاضر بر آن است تا با روش تحلیل محتوای کیفی و با رویکرد ساخت گرایی تکوینی گلدمن، ابتدا ساختار اثر ادبی و اساسی ترین عناصر آن، مانند درونمایه، جهان بینی و شخصیت قهرمان رمان «العوده إلی المنفی» ( در راستای مؤلفه های نظریه ساختگرایی تکوینی) و سپس زیرساخت های مهم جامعه مصر در زمان «ابوالمعاطی ابوالنجا» را در دو سطح دریافت و تشریح، مورد نقد و تحلیل قرار دهد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که ابوالمعاطی از طریق درونمایه فساد سیاسی، فاصله طبقاتی، ظلم اجتماعی و فقر اقتصادی را به تصویر کشیده و زمینه کشف ارتباط بین ساختار اثر ادبی خویش و ساختار جامعه مصر در بازه زمانی 1859 تا 1877 را فراهم ساخته است. همچنین جهان بینی نویسنده در قالب آگاهی جمعی طبقه متوسط نمود یافته است که قهرمان پروبلماتیک این آگاهی جمعی را به سمت آگاهی ممکن سوق داده است. در مرحله تشریح نیز جهت فهم پذیر کردن متن ادبی، رابطه اثر ادبی و ساختارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی تبیین گردید و این امر حکایت از آن دارد که بین ساختار معنادار رمان ابوالمعاطی با ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه مصر در بازه زمانی پیش گفته تطابق و هماهنگی وجود دارد.
تحلیل گفتمان در سروده های باییه «مصعب العبدی» و هاییه «ابوفراس الحمدانی» باتکیه بر نظریه کنش گفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
27-55
حوزههای تخصصی:
یکی از اغراض مهم شعر شیعی، مدح است که شاعر آن را در دوره های مختلف با توجه به وجود الگوی یکسان مدحیات کلاسیک شعر شیعی که شامل مقدمه غزلی، ذم معاندان، بیان حقانیت امامت و سرانجام عرض ارادت به ساحت امام (ع) می شود به مخاطب سروده ها ارایه داده است. آنچه بایسته توجه است نوع و نحوه پردازش مواضع یکسان در این دست از اشعار می باشد که بررسی آن در گفتمان شعر آیینی ضروری است. در مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی ابیاتی از دو شاعر شیعی (مصعب عبدی و ابوفراس حمدانی) انتخاب و بر اساس طبقه بندی پاره گفتارها مبتنی بر نظریه «جان سرل» به تحلیل آن ها پرداخته شده است. از ویژگی های بارز کنش گفتارهای مصعب می توان به جزءنگری و انعکاس انگیزه ها و احساسات متفاوت اشاره کرد و در مقابل، گفتمان ابو فراس دارای صراحت بیان و یکپارچگی بیشتری است.
ادبیات
حوزههای تخصصی:
جمالیه السیمیاییه فی قصیده "بانت سعاد" (دراسه تحلیلیه و دلالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر لغه الشعر من أبرز و أسمى النماذج الأدبیه التی یرتبط فیها اللفظ بالمعنى ارتباطاً، وثیقاً و المیزه الأساسیه التی تتسم بها لغه الشعر أن طریقه التعبیر فیها طریقهٌ غیر مباشره ما یمنحها حیویه و دینامیکیه على صعید الدلاله و المضمون و تمکن السامع أو القاری من تفسیرها بالطریقه التی تنسجم مع أفکاره و رؤاه. الشیء الذی له دور محوری فی الفهم العمیق للنص الأدبی هو دراسه علمیه لعناصر لغه النص و اتجاهاته الأدبیه. من هذا المنطلق الاتجاه السیمایی من أهم و أبرز الاتجاهات التی یستطیع القاری فی ظلها أن یتوغل فی أعماق النص بفک الألغاز عن دلالاته السیماییه.یهدف هذا المقال إلى تحلیل قصیده "بانت سعاد" لکعب بن زهیر، تحلیلاً سیمیاییاً و یکشف عن الجمالیات الخفیه فی النص مستعیناً بالمنهج الوصفی- التحلیلی. و من النتایج التی توصلنا إلیها عبر المقال أن القصیده تعکس المخاوف و القلق الضاغط على نفسیه الشاعر فی ضوء الدلالات الرمزیه و الإیحاءات السیماییه التی شکلت لحمه القصیده. فثمه تناغم واضح بین ألفاظ القصیده و محتواها.
نحو إضاءة نقدیة لشعر ممدوح عدوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ینعقد هذا البحث لتقدیم قراءة استکشافیة لشعر ""ممدوح عدوان"" تأتی على أهمّ رکائزه ومُنطلقاته، وتکشف عن سماته وخصائصه العامّة من خلال معاینة النصوص والشواهد والإبانة عن المقوّمات الأسلوبیة التی تعیّن شعره بین حدّی البلاغة والإبلاغ بما یتفرّع على ذلک من الکلام على الطوابع الأدبیة والسیاسیة التی تَسِمُ الأداء فی ترجّحه بین الجانبین، وفی إنتاجهما معاً فی سبیکةٍ قولیة واحدة.
من هنا کان یجری الترکیز على تخیّر الشواهد المناسبة فی تمثیلها للتجربة، والعکوف على فحصها، لإعادة بناء المکوّنات العلامیة من جهة، ولاستخلاص ما ترشّحه من طاقات دلالیة ومصاحبات إیحائیة، ولوصل ذلک، من بعد، فی مراکز تجمیع تتقاطع عندها الشواهد، ویتقوّى بعضها بأثر من بعض فی عملیات الضمّ والتوجیه القرائی.
على أساس هذا النهج أشرنا إلى الرموز المتکررة فی شعر "" ممدوح عدوان""، وإلى طرائق توظیفها، وصولاً إلى بیان ما یترتب على أشکال التوظیف هذه من لوازم فکریة، أو من مقولات ضمنیة، أو بیان ما تشف عنه من منظورات محددة، تنطلق منها التجربة وتعود إلیها فی الممارسة، بما تحفل به من آلیات التنظیم، ومن متغایرات إنتاج القیمة وسبل التدلیل.
نشانه شناسی اجتماعی رمان «الحرب فی برّ مصر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده یوسف القعید، از نویسندگان نام آشنا و نام آور دوره معاصر مصر و یکی از برجسته ترین رمان نویسان معاصر عربی است. آثار او در سطح دنیا به زبان های گوناگونی چون انگلیسی، فرانسه و آلمانی برگردانده شده است. او در آثارش با چیره دستی و مهارت کم نظیر، مسائل ناهمسان اجتماعی، فرهنگی و چالش های سایه گستر بر جامعه خود را نمایان ساخته است . رمان «الحرب فی برّ مصر» از رمان های پرمغز اوست که در آن به شرایط ناگوار و نامناسب جامعه ای پرداخته است که سایه ظلم و ستم بر آن سنگینی می کند . این پ ژوهش ب ر آن اس ت تا با روش تحلیلی - توصیفی نشانه های اجتماعی به کاررفته در این رمان را در کانون واکاوی قرار دهد و از رهگذر آن به عیان سازی درون مایه پیام نویسنده اشاره کند. یافته این جستار نشان می دهد که نشانه های به کاررفته در متن گواه بر وضع اجتماعی نابسامان سایه افکنده بر جامعه آن روز مصر است که در ورطه ناهمسانی و وضع نابسامان طبقاتی، نابرابری، ستم و ستمکاری گرفتار آمده است، به گونه ای که عدالت و ظلم، راستی و ناراستی، خرد و جهل ، و عشق و خیانت به میهن در کنش تقابلی با یکدیگر قرار گرفته اند.
مطالعه نشانه شناسانه اشعار وطنی شوقیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چشم انداز گسترده و گوناگون شعر احمد شوقی، نشان از قدرت تخیّل و میزان پویایی آن دارد. نشانه های خودنما، آرزوهای قلبی شاعر را به نمایش می گذارد و عاطفه ی خواننده را بر می انگیزد. این نشانه ها همراه با تصویرهایی آکنده از دل تنگی، برای القای پیام وطن دوستی و ملی گرایی و در بیان تأثرات ذهنی شوقی به مخاطبان پویانمایی می کنند. پژوهش حاضر می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی، جلوه هایی از حس ملی گرایی شاعر را در چهار محور نشانه های زیبایی شناختی کلام، نشانه های زمانی و مکانی، نشانه های مربوط به هنجار گریزی نحوی و تحلیل متن به اعتبار محور افقی و عمودی بررسی کند. این نشانه ها نه تنها به قصد هنرنمایی ادبی و آفرینش تصاویر شعری، بلکه در جهت تولید معنا، برجسته سازی افکار و تجارب روحی و عاطفی شاعر به کار گرفته شده اند. این نشانه های معنایی باعث افزایش عاطفه در کلام، تصویر آفرینی، جلوه گری کلام و برانگیختن حس نوستالژی، و درنتیجه باعث ایجاد خوانش های متعدد در ذهن مخاطب خواهد شد.
روانشناسی تطبیقی رنگ ها در «سقط الزند» معرّی و دیوان رودکی برپایه نظریه ماکس لوشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالعلاء معری، شاعر نابینای عرب و رودکی، شاعر نابینای فارسی زبان، در تصاویر شعری خود استفاده قابل ملاحظه ای از رنگ دارند. از آن جا که شعر آیینه تمام نمای روحیات روانی شاعر است؛ تحقیق در رنگ های به کار رفته در آن نیز می تواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد و به عنوان ابزاری مهم در شناسایی هنجارها، واکنش ها و رفتارهای شاعر قلمداد گردد. جستار پیش رو با هدف روان شناسی شخصیت معری و رودکی بر اساس آزمایش رنگ ماکس لوشر، و با فرض این که خصوصیات رفتاری این دو شاعر نابینا قرابت هایی بسیار زیادی با هم دارند، در تلاش است تا با روش توصیفی-تحلیلی رنگ های «سقط الزند» معری و دیوان رودکی را بررسی و تحلیل کند. بررسی ها نشان می دهد که از میان چهار گروهِ رنگِ نظریه لوشر، گروه اول و دومِ رنگ های اشعار هر دو شاعر دقیقاً مانند هم است. بر این اساس، معری و رودکی هر دو افرادی هستند که از تحریکات شدید که منجر به جدایی آن ها از جامعه می گردد، رنج می برند و امیدوارند که بتوانند بر بسیاری از محدودیت های خود فائق آیند. با این تفاوت که ابوالعلاء علی رغم تمایلات درونی به ایجاد روابط صمیمی، روابط عاطفی خود را شدیداً کنترل می کند و فقط افرادی را به حیطه شخصی خود نزدیک می کند که نگرشی مشابه او دارند و همانند او می اندیشند؛ ولی رودکی تمایل به ایجاد روابط اجتماعی و مهرورزانه خویش را به راحتی آشکار می نماید و از این که به نیاز او برای عشق ورزی و درک محبت متقابل، پاسخی داده نمی شود، احساس ناشکیبایی می کند.
ادبیات
حوزههای تخصصی:
الاغتراب المکانی لدى المثقّف فی روایات سعد محمد رحیم بعد 2003م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یرنو البحث فی طرحه إشکالیه العلاقه القائمه بین المثقّف والاغتراب إلى نیل إجابات شافیه عن کیفیه بلوره الشخصیّه المثقّفه فی روایات العراقی، سعد محمد رحیم، والتعرّف على نوعیّه الأمکنه التی کابدت الشخصیّات الرئیسه فیها الاغتراب جرّاء الأزمات الناجمه عن الانقلابات، والحروب، والحصار والاحتلال. وتهدف الدراسه وبالإفاده من المنهج الوصفی - التحلیلی إلى إماطه اللثام عن بعض مکنونات الأعمال الروائیّه لرحیم فی توظیفها ظاهره الاغتراب، والترکیز على النوع المکانی منه فی ثلاث روایات له، وهی ترنیمه امرأه .. شفق البحر (2012م)، و مقتل بائع الکتب (2016م)، و فسحه للجنون (2018م). تعمّد الروائی اختیار شخصیّاته مثقّفه کونها الشاهد الواعی على ماضی العراق وحاضره؛ وعلیه صاغها إشکالیّه، ومستلبه، ومسکونه بأوهامها، وممثّله لجیل بأکمله. المثقّف واجه فی کلتا الحقبتین سلسله من الهزائم على الصعید الاجتماعی والثقافی والسیاسی، أرغمته إمّا على التنقّل بین الأمکنه المعادیه، وإمّا التنحّی مرمیّاً على الهامش؛ فما جنى سوی الفشل فی البحث عن الأنا وفقدان البوصله.
مناسبات و کارکردهای قدرت در رمان «اجنحه الفراشه» از محمد سلماوی (بر اساس الگوی کنشی گرماس و نظریه گفتمان میشل فوکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۳ (پیاپی ۷۱)
131-170 صفحه
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان، گرایشی بین رشته ای در مجموعه دانشهای علوم انسانی و علوم اجتماعی است که از اواسط دهه 1960م تا 1970م، ظهور کرده است. این اصطلاح را نخستین بار زلیگ هریس به کار گرفته و بر انواع مختلفی از روایی، قدرت و انتقادی اطلاق می شود. در تحلیل گفتمان تولید یا تقویت یک ایدیولوژی خاص، بررسی سطوح بالاتر جمله، نگاه علمی و کاربردی به متون، قدرت و غیر آن مورد نظر است.این پژوهش بر مبنای تحلیل گفتمان روایی بر اساس الگوی کنشی و مربع معناشناختی گرماس ونظریه تحلیل گفتمان قدرت میشل فوکو تدوین شده است. بر این اساس ابتدا با توجه به الگوی کنشی گرماس، ساختار داستان و ارتباط بین ساختار و متن بررسی و تبیین شد و سیر تحول در فرآیند داستان بر این اساس تبیین و مربع معناشناختی آن تدوین شد و سپس با توجه به نظریه گفتمانی فوکو موضوع قدرت و بررسی ارتباطات ساختاری و کلامی آن در متن تبیین شد. نتایج حاکی از آن است که نویسنده بر مبنای ساختار و پیرنگی دقیق سیر تحول در داستان را به اشکال متنوعی بیان کرده و سیر فعالیت کنشگران با توجه به اهداف پیش روی آنها مشخص شده است. در سیر فعالیت کنشگران و مسیر تحول آنها از یک سو و مربع معنایی رمان از سوی دیگر قدرت نقشی اساسی دارد. در این رمان همچنین نویسنده به مناسبات قدرت، قدرت و مردم و ارتباطات بین آنها، نقش قدرت بر مردم و کنترل آنها پرداخته و با متنی انتقادی بر علیه قدرت حاکم بر مصر به پا خواسته و با محکوم کردن نگاهی قدرتمندانه به مردم عادی و مشکلاتشان از آنها دفاع کرده است.
خاصیه تنوع المفردات فی الأسلوب الأدبی دراسه تطبیقیه لنماذج من کتابات ابن المقفع و الجاحظ وأبی حیان التوحیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
97 - 112
حوزههای تخصصی:
النقد الأدبی أحد المجالات الهامّه فی الساحه الأدبیه. فهو یوصلنا إلى معرفه الأدب الراقی. تستخرج أحکامه من خلال الأسس والعناصر الهامّه التی من أبرزها الأسلوب الأدبی الذی یتخذه الأدیب، لصیاغه أثره نثراً أو شعراً. إنّ تنوعالمفرداتهو أحدالملامحالأسلوبیه التییمکن بقیاسها فیالنصوص التوصلإلىالثراء اللغوی الموجود عند کلّ أدیب. فی الحقیقه، البعد الإحصائی فی دراسه الأسلوب هو من المعاییر الموضوعیه الأساسیه التی یمکن باستخدامها تشخیص الأسالیب. ترجع أهمیه هذه الدراسه فی حقل النقد الأدبی إلى أنّها خطوه فی طریق الابتعاد عن الظنّ وسیطره الذوق، للکشف عن أسلوب هؤلاء الکتاب. هذا من جانب، ومن جانب آخر هذه البصمه الأسلوبیه تساعدنا فی توثیق النصوص التی یخامرنا الشک فی صحّه نسبتها إلیهم. للوصول إلى هذه الثروه اللغویه طرق کثیره؛ أمّا الطریقه التی استخدمناها فهی طریقه جونسون التی ابتکرها کیت جونسون أستاذ قسم اللسانیات فی جامعه برکلی بأمریکا. تقوم هذه الطریقه بإحصاء الکلمات فی النصوص وقیاسها بالنصوص الأخرى وتقّدم صوره واضحه عن خاصیه تنوع المفردات مع دراسه تطبیقیه لکتابات ثلاثه من کبار کتّاب النثر الفنی فی العصر العباسی، وهم ابن المقفع والجاحظ وأبو حیان التوحیدی. أمّا منهج البحث فهو یعتمد على الطریقه الوصفیه. وصلت نتائج الدراسه بالمقارنه بین أسالیبهم إلى أنّ أسلوب الجاحظ أکثر تنوّعاً بالنسبه إلى الکاتبین الآخرین، و أنه یوجد فارق ضئیل بین أسلوب ابن المقفع و أبی حیان. ترجع الأسباب الرئیسه لهذا الفارق إلى البیئه العلمیه التی عاشها الجاحظ وثقافته وجهوده الفردیه فی تثقیف نفسه وتوسیع معارفها، إضافه الىأصالته العربیه. فالأصل الفارسی لابن المقفع أثر فی انخفاض تنوع مفرداته.
صوره الآخر الأجنبی والعربی فی شعر فاضل العزّاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یضم الأدب المقارن مجموعه متنوعه من الاتجاهات والأسالیب وتمثلّ صوره الآخر واحده منها. فقد نالت صوره الآخر عنایه کثیر من الباحثین المعاصرین؛ إذ درس هؤلاء الباحثون الصوره من زوایا مختلفه، ومنها دراسه صوره شعبٍ أجنبی أو طائفه دینیه أجنبیه أو شخصیه أجنبیه فی أدب شعبٍ آخر أو لدى أدیب بعینه، أو دراسه صوره شخصیَّهٍ أو طائفه أو مجموعهٍ تنتمی إلى بیئه الشاعر وثقافته ولکن تحمل فکراً معادیاً للشاعر کصوره داعش التی ظهرت سلبیه فی أدب العدید من الأدباء العرب بعد عام 2012. إذ یُعد الوجود بجانب" الآخر" السلبی إزعاجاً" للأنا"، حیث یمارس السطوه علیها، ویقمع حریتها فی ممارسه الحیاه أی بعباره أخرى تصبح حریه الآخر على حساب حریه الأنا. ویحاول هذا البحث دراسه صوره الآخر فی نصوص الشاعر العراقی فاضل العزاوی للتعرّف على خفایا ومستورات ذلک الآخر، ویعتمد على المنهج الوصفی – التحلیلی فی تحلیل النصّ الشعری للوصول إلی خصائص الصوره المرسومه للآخر کما یسعی للإجابه عن السؤال التالی: کیف تجلّت صوره الآخر الأجنبی والعربی فی أشعار العزاوی؟ ومن أهمّ النتائج التی توصّل لها البحث أن الصوره التی رسمها الشاعر عن الآخر نبعت بالدرجه الأولى من حاجاته وثانیاً حاجات مجتمعه العراقی والعربیوإنّ موقف الشاعر من الآخر کان مرتبطاً بمواقف هذا الآخر من القضایا الانسانیه.
البدیعُ بین الطَّبعِ والصَّنعةِ فی «طبقاتِ الشُّعراءِ والبدیعِ» لابن ال مُعتزِّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یسعى هذا البحثُ إلى معالجة إشکالیَّة البدیع فی نقد ابنِ المعتزِّ (ت296ه) فی ظلِّ قضیَّةِ الطَّبعِ والصَّنعةِ، بعد أنْ اتَّهمَهُ باحثون کُثرٌ بأنَّهُ أوَّلُ مَن ساعدَ على کثافةِ الزَّخرفةِ الشَّکلیَّةِ فی التُّراثِ العربیِّ؛ لأنَّهُ حدَّدَ عناصرَ المذهب البدیعیِّ، ویرجعُ الاضطرابُ فی الإلمامِ بمفهومِ البدیعِ عند ابنِ المعتزِّ إلى عدمِ التَّمییزِ بین البدیعِ بوصفِهِ منهجاً نقدیّاً یعتمدُ البُعدَ الأسلوبیَّ فی مُقاربةِ النُّصوصِ الأدبیَّةِ، والبدیعِ بوصفِهِ قیمةً زخرفیَّةً شکلیَّةً، ما یعنی أنَّ البدیعَ یحظى بازدواجیَّةِ الوظیفةِ؛ إذ یسهمُ فی الأداء النَّقدیِّ فضلاً على إسهامِهِ فی التَّشکیلِ الإبداعیِّ للنَّصِّ الأدبیِّ، بمعنى أنَّ هناک فارقاً کبیراً بین البدیعِ التَّکوینیِّ والبدیعِ النَّقدیِّ، وابن المعتزِّ فی صنعتهِ لم یکن قصدُهُ التَّأسیس لأحد فنون البیان العربیِّ، وإنْ کان بعضُ الدَّارِسین قد فهمَ منهُ ذلک؛ وإنَّما حاولَ أنْ یتلمَّس مواطن الشِّعریَّةِ فی نصوص القُدماءِ والمحدَثِین. إذن، فمِنْ أولى مهام هذا البحثِ التَّحقُّقُ مِن فرضیَّة مفادُها: هل ساعدَ بدیعُ ابنِ المعتزِّ على کثافةِ الزَّخرفةِ الشَّکلیَّةِ والتَّصنُّعِ فی التُّراثِ الأدبیِّ العربیِّ، واتَّجهَ بالنَّقدِ وجهةً شکلیَّةً بلاغیَّةً؟ أو إنَّهُ استطاعَ أنْ یرفدَ النَّقدَ بمادَّةٍ مُصطلحیَّةٍ مرنةٍ قابلةٍ للتَّداولِ النَّقدیِّ فی ظلِّ تحدیدِهِ أسالیبَ البدیعِ فی التُّراثِ الأدبیِّ العربیِّ.
تحلیل نشانه - معناشناختی گفتمان «رمان بازگشت به حیفا» اثر غسان کنفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
21 - 35
حوزههای تخصصی:
گریماس، معناشناس لیتوانیایی جهت ساحت مندی نظام روایت، الگوی منسجمی ارائه نمود که بر اساس نظر وی، درک بهتر متون ادبی با شناخت کامل از معنا حاصل می شود. و این معنا تنها با مبنی قراردادن انگاره های کُنشی و شوشی و رخدادی در قلمرو گفتمان حاصل می شود. از این رو، به دلیل اهمیّت و جایگاهی که بررسی و شناخت معنا در رمان «بازگشت به حیفا» از نگاه پژوهشگران داشته، در پژوهش حاضر سعی شده، با روش توصیفی-تحلیلی به واکاوی و تحلیل عوامل کُنشی و شوشی و انواع نظام معناشناختی گفتمان و چگونگی سیرِ تولید معنا در این رمان با بهره گیری از مبانی نظری تحلیل نشانه _ معناشناختی گفتمان گریماس پرداخته شود؛ تا نقش عملیّات انواع گفتمان حسی، عاطفی که با تأثیر بر عوامل معنایی مُنجر به تولید معنا شده، کشف نماییم. نتایج حاکی از آن است، که رمان بازگشت به حیفا به دلیل قراردادن محوریّت پایداری قابلیّت تحلیل و بررسی با انگاره های کُنشی و شوشی را دارد. نوع گفتمان رمان مذکور از نوع پویا است؛ چراکه روایت با تغییر در افکار و حرکت سعید(کنشگر) از رام الله به حیفا، به یاری همسرش صفیه(کُنش یار) برای رسیدن به هدف خویش(خلدون)، وضعیّت ابتدایی را به وضعیّت ثانوی یعنی مواجه شدن با نیروهای مخالفی چون کشمکش های سعید و خلدون سوق می دهد که در نتیجه منجر به تغییر در افکار سعید، مبنی بر آزاد نهادن خالد در عضویّت گروه فدائیان و تولید معنای استقامت و پایداری می شود. البته در این رمان شاهد گفتمان های رخدادی و مرام مدار نیز هستیم.
بازیابی نشانه های «جریان سیّال ذهن» در چکامه های ادونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتشار رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» توسط مارسل پروست، رمان «زیارت» از بانو دوروتی ریچاردسون، داستان «چهره مرد هنرمند در جوانی» و به ویژه رمان «اولیس» توسط جیمز جویس در سال های 1922-1913 به مثابه پیدایش نخستین نمونه های جدّی «جریان سیّال ذهن» به شمار می رود. برخی شاخص های بنیادین جریان سیّال ذهن در ادبیات عربی، دارای دیرینه ای دور است که به زعم نگارنده از متون کلاسیک مانند «حی بن یقظان» ابن سینا، «حی بن یقظان» ابن طفیل، «رساله الغفران» ابوالعلاء معری-که به بیان طه ندا متأثر از ارداویرافنامه فارسی پدید آمده است و هم چنین در «توابع و زوابع» ابن شُهید اندلسی آغاز شده و تا امروز در متن های داستانی جبران خلیل جبران، چکامه های سرایندگان مکتب تمّوز و در شعرهای داستانی ادونیس و به ویژه در قصاید کلیّه او ادامه یافته است. این جستار بر بنیاد توصیف و تحلیلِ مبتنی بر نقد روان شناختی و در پی شناسایی و کشف نشانه های روشن جریان سیّال ذهن در پیشرفته ترین و پیچیده ترین گونه شعری معاصر عربی یعنی «قصیده کلیه» ادونیس می باشد. یافته های حاصل از این پژوهش حکایت از آن دارد که ویژگی های بنیادین جریان سیّال ذهن مانند تک گویی درونی، حدیث نفس، فوران داده های ذهن، پیچیدگی و نمادپردازی تا سرحدّ ابهام، نوسازه های زبانی، باهم آیی زمان ها، و.... در «قصاید کلیّه» ادونیس در جایگاه نمونه ناب متون عرفانیِ سمبولیکِ سوررئال به روشنی قابل بازیابی است؛ همچنین ردّپای باورهای جیمز جویس، مارسل پروست و ویرجینیا وولف درباره زمان و خاطرات در گفتارهای ادونیس، نظریه پرداز قصیده کلیه به وضوح دیده می شود.