فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
13 - 37
حوزههای تخصصی:
کانت ولاتزال السَّماء بسحر جمالها وما تکتنفه من ظواهر فلکیه مصدر إلهام فی الوصف والمقارنه والتشبیه و الاستعاره وخلق الصور الفنیه البدیعه، وکانت الأجرام الفلکیه بما فیها المجره روافد یتخذها الشعراء للتعبیر عن کوامن نفوسهم وما یختلج فی صدورهم وتصویرما کان یجیش فی أعماقهم من مشاعر وأحاسیس وعواطف، وکذلک یستخدمونها فی إغناء لغتهم الشعریه وإبراز مقدرتهم فیها، وقد یخلعون علیها من رهافه الحس سرَّ جمالها لیضفوا إلیها قیماً جمالیه فنیه. فکانت المجره من الروافد التی تشغلُ قسطاً من أشعارالشعراء العرب فی أغراضٍ کالمدح والوصف والفخر والاعتزاز یستخدمونها فی الخطاب الشّعری خاصهً فی تشبیهاتم، مستمدین لونها و علوّها وشکلها وهیئتها وأنوار نجوم حوزتها لتصویر المعانی البدیعه معبّرین بها عن مشاعرهم وعواطفهم وأهوائهم.وقد تطورت المضامین والصور المستمده منها علی مرّالعصور. وهذه الدراسه یإیجازها تحاول ما تیسّر لها استقراء الأبیات الشعریه فی المجره من الشعر القدیم حتی نهایه العصر العباسی ودراسه جمالیه توظیفها فنیاً. الکلمات المفتاحیه: جمالیات. المجره . الشعر. القدیم. العباسی
دراسه السخریه و تجلیاتها فی أدب المازنی من خلال کتاب "السخریه فی أدب المازنی" لحامد عبده الهوّال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
158 - 171
حوزههای تخصصی:
الملخص إن السخریه تعد من الآلیات اللغویه الهامه التی اعتمد، ولا یزال، الکتاب والشعراء علیه لإبداء رؤیتهم تجاه المجتمع عامه والحکومه السیاسیه خاصه. وعلى هذا الضوء یعد المازنی أیضا شاعرا وروائیا وناقدا شهیرا فی العصر الحدیث مما کان له أبلغ الأثر فی توجیه الأدب المعاصر نحو التطور والرقی. ولما له من الأهمیه البالغه فی مجال السخریه قام بعض الکتاب بنقده من زوایا مختلفه لا سیما السخریه، من بینهم هو حامد عبده الهوال الذی ألف کتابه تحت عنوان "السخریه فی أدب المازنی" وتطرق إلى جوانب هذه الآلیه اللغویه فی آثار المازنی وحللها تحلیلا عمیقا. تهدف هذه الدراسه من خلال المنهج الوصفی التحلیلی إلقاء الضوء على السخریه باعتبارها سلاحا یتسلح به الکتاب والشعراء، نحو المازنی وغیره توجیها لنقدهم إلى المجتمع أو الحکومه. ومن الناحیه الأخرى، نقوم بنقد کتاب "السخریه فی أدب المازنی" للکاتب الهوال، نقدا بناءا مستفیضا. ومن النتائج التی توصلت إلیها الدراسه هذه هی أن المازنی حسب رأی الهوال هو استفاد من السخریه کسلاح یتسلح به للوقوف ضد القضایا الأخلاقیه السلبیه الحاکمه على البلاد أولا وتعذیب الحکومه الناس الابریاء ثانیا.
نگاهی جامعه شناسانه به مواجهه خود و دیگری بر پایه نظریه هورتون کولی (مطالعه موردی: رمان أَقودُك إلی غيري از عائشة أَرناؤوط)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
41 - 59
حوزههای تخصصی:
بی تردید، خود و دیگری در بستر مدرنیته، دستخوش ایده پردازی های متفاوت تری از دوران پیشامدرن قرارگرفته است. در چنین دورانی، از کارسازترین شیوه ها برای درک صحیح این پیوند، دریافت صورت بندی های جدید جامعه شناسان از آن می باشد. «چارلز هورتون کولی»، جامعه شناس آمریکایی، از نظریه پردازانی است که این موضوع را با نگاه متمایزی نسبت به ایده پردازان این حوزه نگریسته است. او با شیوه «درون نگری همدلانه» اش، خود را در پیوندی دائمی با جامعه تعریف می کند و جز در بافتار جامعه و آیینه اذهان دیگران، راهی برای کشف و فهم آن قائل نیست. کولی این پیوستار را در چهار شکل که مشتمل اند بر «پیوند ارگانیک»، «پنداربودگیِ دیگری»، «خودآیینگی» و «خود-دیگری گروهی»، با مختصاتی ویژه دسته بندی کرده است. این رویکرد جدید به خود و دیگری در پژوهش حاضر به عنوان مبنایی نظری برای تحلیل رمان «أَقودُک إلی غیری» از عائشه أرناؤوط انتخاب شده تا به محوری ترین مسئله اش که از پیشانی نوشت آن هویداست، نگاهی علمی بیندازد. نتایج حاصل از این جستار نشان می دهد که نویسنده سوری-آلبانیایی این رمان، بی توجه به نگره جامعه شناختی کولی و صورت های ارائه شده او در پیوند خود و دیگری نبوده است. او با طرحی که از وجود نامرئی «ساروس» -عنصر مهم قصه اش- ریخته، مواجهه با دیگریِ خیالی یا «پنداربودگیِ دیگری» را به شکل پرنمودی تجسم بخشیده است. همچنین از رهگذر ارتباط متمایز و عمیقی که مریم - قهرمان داستانش - با شخصیت های متنوع داستان می سازد، جلوه پرواضحی از پیوند ارگانیک، خودآیینه سان و خود-دیگری گروهیِ کولی را تداعی کرده است؛ امری که جزئیات آن در لابه لای این پژوهش، با ذکر شواهدی از رمان به اشاره درآمده است.
فراخوانی شخصیت «میثم تمار» در شعر معاصر عربی (نمونه موردی: شعر حسن آل حطیط العاملی و جاسم الصحیح)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
60 - 76
حوزههای تخصصی:
در ادبیات معاصر شاعران، ادیبان و هنرمندان، در آثار ادبی خود اعم از شعر، داستان، نمایشنامه و غیره به نماد توجه ویژه ای نشان داده اند. یکی از جلوه های نمادگرایی فراخوانی شخصیت های مختلف تاریخی، مذهبی، اسطوره ای و... در شعر معاصر عربی است. شاعر معاصر –برخلاف مورخان- از دریچه داده های تاریخی و پیوند منطقی میان آن ها به تاریخ نمی نگرد، بلکه از تجربیات خود و با توجه به شرایط کنونی جامعه خود به شخصیت های تاریخی ابعادی را می افزاید و بدین وسیله معناها و دلالت های پویایی را که می خواهد به ذهن خواننده می رساند. یکی از شخصیت های که در شعر برخی شاعران معاصر حضوری پرمعنا دارد، صحابی پیامبر و یار باوفای امام علی (ع) میثم تمار است. در مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی چگونگی فراخوانی این شخصیت در شعر دو تن از شاعران معاصر عرب یعنی «جاسم الصحیح» از عربستان و «حسن آل حطیط العاملی» از لبنان مورد واکاوی قرار گرفته است. ازآنجاکه بر روی فراخوانی شخصیت میثم تمار در شعر معاصر عربی تاکنون پژوهشی انجام نگرفته است، بررسی و تحقیق درباره این موضوع، مهم و ضروری می نماید. یافته های بحث نشان می دهد که ویژگی های شخصیتی میثم چون حق مداری، حق گویی، صراحت سخن، پایداری در برابر ستمگران و رسواسازی آن ها باعث شده دو شاعر مذکور با حس تجربه مشترک، شخصیت وی را محور قصاید خود قرار دهند. این دو شاعر با همزادپنداری خود و میثم به فراخوانی او در شعر خود پرداخته اند و سعی کرده اند مشکلات و نابسامانی های سیاسی و فرهنگی جامعه و تجارب، دغدغه ها و اندیشه های اصلاحی خویش از ورای شخصیت میثم به خواننده منتقل کنند.
مظاهر الفانتازیا الفوقیه في قصه "ماه پیشوني" الفارسیه وبدر البدور" العربیه؛ دراسه مقارنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تُعَدّ فانتزیه أدب الأطفال والمراهقین من التقنیات التی یعتمد علیها الکُتّاب للترفیه عن هذه الشریحه وسدّ حاجاتها الضروریه التی تتمثّل فی تعزیز الخیال، والحثّ على التحلّی بمکارم الأخلاق، والشجاعه والحکمه. فمن القصص التی تتمیز بوجهتها الفانتزیه قصه "بدر البدور"، وهی قصه شعبیه یکاد لایخلو منها أدب من الآداب. تستعرض هذه الدراسه وبالاعتماد على المنهج الوصفی-التحلیلی وعلی أساس المدرسه الأمریکیه فی الأدب المقارن تستعرض الفانتازیا الفوقیه فی قصه "بدر البدور" العربیه والفارسیه، وتقارن بین نتاجات أربعه کتّاب من الفرس والعرب، وهم: فضل الله مهتدی ومیترا بیاتی (إیرانیّان)، ویعقوب الشارونی وکمال الکیلانی (عربیّان)؛ فمن خلال هذه االمقارنه تتمّ دراسه أوجه التشابه والاختلاف بین أنواع الفانتازیا الفوقیه، مثل القوطی، والتربوی، والحیوانی، والجنی، والبحثی، والتمثیلی وغیرها. إنّ نتائج البحث تشیر إلى أنّ القصص الفارسیه فی مجموعها هی أکثرُ خیالیّه من القصص العربیه، إذ تفوّقت علیها بنسبه7/4 بالمئه فی توظیف أنواع الفانتازیا الفوقیه؛ کما أن قصه "ماه پیشونی الفارسیه" المبنیه على الفولکلور قد ورد فیها 66 نوعاً من الفانتازیا، فلذا اتصفت بأکثر القصص خیالیه من بین القصص المدروسه.
خوانش تطبیقی بازتاب هویت در رمان نوجوان عربی و فارسی براساس نظریه اریک اریکسون (مطالعه موردی: فاتن و هستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
60 - 78
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی هویت در دو رمان نوجوان عربی و فارسی براساس نظریه رشد روانی اجتماعی اریک هامبورگر اریکسون پرداخته شده است. در این نظریه، نوجوانی در مرحله پنجم قرار دارد و چالش اصلی این دوران بحران هویت؛ البته نه به معنای مخاطره آمیز آن است. دو رمان بررسی شده عبارت اند از: « فاتن»، اثر فاطمه شرف الدین نویسنده لبنانی و « هستی»، اثر فرهاد حسن زاده نویسنده ایرانی. فاتن در فضای جنگ داخلی لبنان (1985) و هستی در اوایل جنگ ایران و عراق (1980) روایت می شود و شخصیت های اصلی در هر دو، دختران نوجوان هستند. در رمان های نوجوان شرف الدین به تحلیل و نقد اوضاع اجتماعی لبنان، پرداخته می شود و در رمان های نوجوان حسن زاده رویکرد توانمندسازی و آگاهی بخشی به دختران به صورت برجسته ای نمود دارد. پژوهش ها از یک سو بر اهمیت مرحله نوجوانی و ضرورت شکل گیری هویتِ موفق در این مرحله تأکید دارد و از سوی دیگر، غفلت پژوهشگران ادبی از این دوران را نشان می دهد؛ به همین دلیل در پژوهش حاضر، با بهره گیری از نظریه اریکسون و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد ادبیات تطبیقی، این دو اثر بررسی شد. نتایج پژوهش نشان می دهد، در رمان های فاتن و هستی ، ویژگی های نوجوان براساس نظریه رشد روانی اجتماعی اریکسون در سه دسته بندی قرار می گیرد: 1. بحران هویت؛ 2. هویت یابی که خود شامل زیرمجموعه های همانندسازی، دریافت حمایت از جامعه، اعتراض نوجوان به نظام ارزشی بزرگ سالان و عشق در نوجوانی است؛ 3. تعهد. از بررسی جایگاه هویت و چالش های هویتی نوجوانان در رمان های فاتن و هستی، نتیجه گیری می شود که ترغیب جدی مخاطب نوجوان به کسب هویت سالم و موفق از طریق تحصیل، مطالعه و معاشرت با افراد شایسته، هدف اصلی دو رمان است.
واکاوی معنای معنا در خطبهل شقشقیه، بر اساس نظریه نظم جرجانی (مطالعه موردی استعاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشف لایه های نهفته وپنهان یک متن که با مشارکت پویا ونگرش خلاقانه خواننده حاصل می گردد، موجب ارزشمند شدن وبازتولید معانی مبهم و دورازذهن می گردد؛ ادیب ونویسنده حاذق وخلاق، از طریق شیوه غیرمستقیم کلام، خواننده را به تلاش فکری وا می دارد واینگونه میزان اثرگذاری سخن خویش به مخاطب را افزایش می دهد. جرجانی بین نظم ومعنا ارتباط مستحکمی برقرار می کند. وی با پایه گذاری نظریه نظم خود، مسئله معنای معنا را مطرح نمود ومتون را از یک ساختار ثابت وساکن به فرایندی زنده وپویا تغییر داد. در این میان استعاره به عنوان یکی از مهمترین نمودهای معنای معنا، نقش به سزائی در این فراگرد ایفا می کند. پژوهش پیش رو در پی بررسی معنای معنا در خطبه شقشقیه، بر اساس نظریه نظم جرجانی است که استعاره به عنوان محور اصلی آن مورد کنکاش قرار گرفته است. پی بردن به مقصود ومراد اصلی امام علی(ع)، در جمله هایی که دارای لایه های چندگانه می باشند، از جمله اهداف این پژوهش است؛ نتایج این مقاله که به روش تحلیلی – توصیفی انجام شده، حاکی از آن است که امیرمؤمنان (ع) در جای جای این خطبه، امور انتزاعی وغیرقابل فهم را در قالب استعاره و به طور ملموس تبیین نموده است. وجود عناصر انسجام بخش و نظم آفرین در عبارات، از جمله: نوع جملات به کار رفته، نحوه استفاده از اصطلاحات و واژگان، ارجاع و جایگزینی، حذف، ادات ربط و... منجر به ایجاد بافتی منسجم و روابطی متقابل در خطبه گردیده که در نتیجه آن معنا غنا یافته است.
دراسه میزات روایات المراهقین للدّفاع المقدّس (داوود غفارزادگان، محمدرضا بایرامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
139 - 157
حوزههای تخصصی:
الأدب الإقلیمی والریفی کفرع من الأدب الذی یتعامل مع خصائص الجغرافیا الطبیعیه والبشریه والتطورات الاجتماعیه فی منطقه معینه، له مکانه خاصه فی أدب معظم البلدان. لعب أحمد محمود باعتباره أحد الکتّاب الواقعیین للمناخ، دوراً مهمّاً فی روایه القصص فی الأدب الإیرانی المعاصر حتى أنه اعتُبر أحد الکتّاب النشطین فی المدرسه الجنوبیه. "الأرض المحروقه" هی الروایه الأولى بعد حرب العراق و ایران. تعکس هذه الروایه وهی تطرح المعاناه والتضحیات، وصمود الشعب فی الحرب التی شهدتها إیران فی أواخر القرن العشرین. کما تتضح أهمیه هذا العمل عندما یصوّر أحمد محمود ببراعه مشاهد سرد القصه بأسلوب واقعی تبدو فی نظر الناقد کوثیقه اجتماعیه تاریخیه لأحداث الحرب وانعکاس الوضع فی المنطقه الجنوبیه. اعتمد البحث فی دراسه هذه الروایه على المنهج الوصفی التحلیلی، تمّت دراسه الخصائص الجغرافیه والمحلیه فی روایه "الأرض المحروقه"فیما یتعلق بالعواقب الاجتماعیه. تُعتبر نتائج هذه الدراسه فی روایه الأرض المحروقه تأثیر الهویه الأصلیه للمؤلف على حدث تاریخی مهم للدفاع المقدس. بالإضافه إلى التحدیات البیئیه بعد الحرب المفروضه بسبب الظروف المعیشیه والاقتصادیه، ضروریه لتجنب التحدیات العرقیه والاجتماعیه وأغراض التنمیه المستدامه.
المغامره المیتاقصیه في روایه "أفاعي النار" لجلال برجس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تتولی هذه المقاله بالبحث نمطاً من السرد الما بعد الحداثی یعنی المیتاقص الذی ینسب إلی الروائی الأمریکی "ولیام غاس". تعدّ المیتاقصیه من أهم سمات أدب ما بعد الحداثه وهی خلق نص سردی مغایر مع السرد التقلیدی ویعنی ذلک کسر الأسالیب التقلیدیه فی الکتابه الروائیه من خلال استخدام تقنیات جدیده فی النتاج الروائی. هذه الدراسه تحاول الکشف عن المغامره المیتاقصیه فی روایه "أفاعی النار" لجلال برجس حیث تضمنت هذه الروایه نصاً سردیاً مختلفاً عن النصوص السردیه التقلیدیه، إذ وضعنا الکاتب أمام فضاءات جدیده وواسعه واعتماداً علی المنهج الوصفی- التحلیلی توصلنا فی بحثنا هذا إلی أن السرد عند جلال برجس فی کثیر من الأحیان یتأرجح بین الخیال والواقع وبین الماضی والمضارع ومن أهم ما وظّفه من تقنیات میتاقصیه فی روایته هی: استحضار طقوس الکتابه، الإشاره إلی الکتابه، تجسید قلق الکتابه، تفتیت زاویه السرد وتوزیعها علی شخصیات مختلفه، أی تعدد الأصوات، التأرجح بین التخییل الإیهامی والحقیقه الواقعیه، شدّ انتباه القارئ إلی عملیه السرد نفسها أکثر من شدّ انتباهه إلی موضوع السرد والتشظی فی الزمن.
مظاهر التبئیر السینمائي في روایة "القنّاص" لزهران القاسمي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۵ الخریف ۱۴۴۵ شماره ۱۰
31 - 52
حوزههای تخصصی:
التبئیر فی السردیات والمحکی السینمائی قد یعنی تحدید زاویه الرؤیه، إذ یشکّل دوراً مهمّاً فی سرد الأحداث عبر تَعدّد مظاهر البؤره، وقد یتجزّأ إلى التبئیر الصفر والتبئیر الخارجی والداخلی والأبعاد البؤریه للصور المرئیه، التبئیر فی السرد الروائی هو تحدید موقع السارد أو الشخصیه الروائیه، والزاویه التی ینقل لنا من خلالها الأحداث، أمّا السرد السینمائی فتتبنّى الکامیرا السردیه فیه وجهه نظر الشخصیات على حده، فتُنتج بعض المفاهیم والأفکار الإیدیولوجیه فی التجربه السردیه السینمائیه، کما أنّ هذه الأدوات السینمائیه تُعزز قدره المتلقی على إدراک المحکی فیصبح التبئیر أداهً درامیهً وهذا العنصر انطبق تماماً على روایه "القنّاص" لزهران القاسمی حیث وزّع زوایا النظر فی أماکن عدّه من القرى العمانیه بواسطه المنظار الذی یسجّل به بطل الروایه صالح بن شیخان زوایا الرؤیه.
اعتمدت هذه الدراسه على المنهج الوصفی- التحلیلی، للوقوف على آلیات اشتغال التبئیر فی المحکی الروائی وتحدید أنواعه ومظاهره فی روایه "القنّاص" وفقاً لعناصر البناء الصوری. تهدف هذه الدراسه للکشف عن دلالات التبئیر البصری وکیفیه ایصال المتلقی لإدراک شمولی من زوایا الحکایه، وتبیین مواقع هذه الزوایا حسب الشخص السارد سواء کان الراوی للمشاهد المرئیه أو الشخصیه الروائیه. من أبرز النتائج التی توصلت إلیها الدراسه هی أنّ التبئیر السینمائی یتشکّل بتداخل الکامیرا والشخصیه السارده وتفاعل المتلقی للمشاهد المصوّره، لذا نرى أنّ السرد السینمائی له قابلیه هضم التبئیر المرئی لاعتماده على المجال الکلامی والصوری فی الروایه المذکوره، کما أنّ التعالق بین الصوره المرئیه والشخصیات السارده فی الروایه ینتجان نمطاً متنوعاً فی إیصال وسرد المعلومه، وعلى هذا الأساس یدور البحث حول محورین أساسیین هما؛ التبئیر البصری والبُعد البؤری للتبئیر.
الگوی جدید واژه شناختی در سده اخیر حوزه علمیه قم
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از علوم ادبی برای ورود به زبان قرآن و فهم صحیح پیام الهی ضروری است، پژوهش های انجام شده در دوره های مختلف نسبت به علوم ادبی، راه را برای بهره برداری بهتراز زبان قرآن و فهم پیام الهی هموار ساخته اند، بررسی تحولات سده اخیر حوزه علمیه قم در زمینه واژه شناسی زبان قرآن مورد اهتمام این پژوهش می باشد. برخی مفسران برای معنا شناسی دقیق واژگان قرآنی، از علوم لغت، صرف، نحو، بلاغت و... بهره جسته و بخش مستقلی با عنوان «اللغه و الصرف» به آن اختصاص داده اند، گرچه برخی علم صرف را به عنوان یک علم واقعی قبول نکرده و آن را نوعی ذوقیات نفسانی و استحسانات محافل علمی دانسته است. درعین حال روش معنا شناسی واژه های قرآنی آنان در تفسیر، تحوۤل جدیدی در صد سال اخیرحوزه علمیه قم می تواند به حساب آید. برخلاف روش رایج درعلم صرف، برای شناخت لازم و متعدی راهکار جدیدی ارائه داده اند، در قواعد اعلال روش جدید مبتنی بر «تبعیۤت حرکت» یا «سکون حرف» زمینه ساز تحوۤل بزرگی در قواعد اعلال می شوند. ارجاع معانی متعدد به یک معنا تحول دیگری در معنا شناسی است. با ارائه ملاک جدیدی برای اشتقاق کلمه (وجود دو وضع نوعی در مادّه و هیئت هر کلمه)، بسیاری از معانی ارائه شده برای اشتقاقات لغوی و صرفی را باطل دانسته اند. در این پژوهش تحوۤلات جدید سده اخیر حوزه در زمینه الگوی جدید معنا شناسی واژگان قرآن در تفسیر، بررسی می شود.
بررسی و تحلیل شعر جاسم الصحیح بر اساس نظریه ریفاتر (مطالعه موردی : قصیده "وطن لاسمی مشرد")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم نشانه شناسی نخستین بار توسط فردیناند سوسور به کار برده شد. وی نشانه را مفهومی می داند که دو رو دارد و آن دو رو همان دال و مدلول اند. این نظریه سپس توسط زبان شناسان معروفی چون پیرس مفهوم دیگری به خود گرفت و سرانجام کاربرد نشانه شناسی در شعر توسط یاکوبسن به عنوان روشی نوین برای تحلیل متون استفاده شد. ریفاتر به پیروی از یاکوبسن نشانه شناسی در شعر را گسترش داد و تا حدی پیش رفت که توانست نظریه وی را نقد کند. نظریه نشانه شناسی ریفاتر، از جمله نظریه هایی است که در تحلیل شعر کارآیی دارد. طبق این نظریه، شعر مجموعه ای از نشانه هاست که در کنار یکدیگر معنا می یابند. این نظریه نخستین بار در قرن بیستم توسط ریفاتر در کتاب نشانه شناسی شعر، مطرح شد. به اعتقاد وی، چینش کلمات در شعر بر خلاف کلام عادی، دستور و قواعد خاصی ندارد و مفاهیمی عمیق تری پشت این کلمات نهفته است. نظریه ریفاتر ابتدا با تکیه بر توانش زبانی، علاقه میان کلمات را بررسی می کند و با کمک توانش ادبی به مقصد نهایی شعر می رسد. نگارندگان در این مقاله ابتدا مفاهیم بنیادین نظریه ریفاتر را تبیین کرده و سپس شعر "وطن لاسمی مشرد" را با کاربست مولفه های این نظریه تحلیل کرده اند. از یافته های تحقیق استنباط می شود که مواردی چون انباشت، منظومه توصیفی، هیپوگرام و ماتریس ساختاری که با خوانش ناپویا به دست می آید و خاستگاه شعر را تعیین می کند، قابل تطبیق بر این سروده می باشد.این تحقیق با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است.
المقاومه الوطنیه ضد الاستعمار فی شعر ابراهیم المنذر الشاعر اللبنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
59 - 76
حوزههای تخصصی:
الملخص لاشک فی أن الاحتلال یؤدّی إلی المقاومه فی الدفاع عن الحق فی الحیاه والحصول علی الاستقلال والسیاده علی الوطن ویمکن القول بأن الشعر الذی یحتوی علی هذه المضامین فهو شعر المقاومه والشاعر المقاوم یدافع عن وطنه وقضیّته ضد المحتلّین بسلاح کلمته المتشعّبه بالصمود والتحدّی. یعدّ الشاعر المسیحیّ اللبنانی شیخ إبراهیم المنذر(1875- 1950م.)، من أکبر الشعراء المقاومین فی إبان فترات الاستعمار الأروبی علی البلاد العربیّه.کان المنذر ثائراً وطنیاً، مصلحاً اجتماعیاً، ومعلماً انسانیاً وقد کان یحاول فی أشعاره إذکاء روح المقاومه والوعی لدی الأمه العربیه. یهدف هذا البحث إلی دراسه ملامح المقاومه ضد الاستعمار فی شعر المنذر المقاومه علی المنهج الوصفی - التحلیلی. تدلُّ نتائج البحث علی أنّ الشاعر التزم فی شعره بمواقفه الوطنیه والقومیه، وقدنظم قصائد وطنیه جیّده یعبر فیها عن شعوره الوطنی. فیثبت أن الوطن والدعوه إلی الأخوه والوحده العربیه والقومیه، و إثاره نخوه الرجوله فی قلوب الأبطال، والغضب والتمرّد علی مُؤتمر السَّلام، وصرخه استغاثه للإخوه العرب بسوریا والعراق، وقوه الإراده وعلو الهمه فی الجهاد والابتعاد عن القعود، والشهاده فی سبیل الوطن، ونشر العلم والتربیه الوطنیه والحفاظ على اللّغه العربیه هی من أهم ملامح المقاومه فی شعر هذا الشاعر اللبنانی.
الثُنائیّات الجدلیه بین حضارتی الشرق والغرب ومحمولهما الثقافی فی تفکیر أمین الرّیحانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
77 - 97
حوزههای تخصصی:
إنّ ثنائیه الشرق والغرب من أکثر العبارات تداولاً فی الخطاب العربی الحدیث والمعاصر ومشکله التواصل بینهما ربما تکون أکبر مشکله واجهها عالم القرن العشرین فی عهد الریحانی وما زالت تواجهه فی القرن الحادی والعشرین.من ناحیه تستند المبادئ العامه والأسس الفکریه والثقافیه للغرب إلى الإنسانیه أو التمحور حول الإنسان، والصناعه، وإعطاء الأصاله للأداه، والإیمان بمبدأ التقدم، ومن ناحیه أخرى خصائص الحضاره والثقافه الشرقیه (والمقصود هنا من الشرق، المنطقه الجغرافیه للدول العربیه ومنها العالم العربی) هی التدین والإیمان بالغیب، والالتزام العملی بالدین والأوامر والتقالید الدینیه، والترکیز على الله سبحانه وتعالى وعدم حصریه العالم فی الماده والعالم المادی، والاهتمام والتأکید على السعاده البشریه وعدم حصریه المعرفه فی المعرفه التجریبیه. إذ أوجد هذا الوضع خللًا غریباً فی فکر الریحانی، لذلک تسعى الدراسه مستعیناً بالمنهج الوصفی التحلیلی إلى تقدیم الحلول المقترحه للریحانی لإزاله هذا الخلل وخلق تفاعل بین الحضارتین من خلال إحصاء مزایا وعیوب کل منهما. ومستجدات البحث وانجازاته هی أن الریحانی على الرغم من العیش فی الحضاره الغربیه والتمتع بکل ما کانت مزدهره ومتقدمه صناعیاً، فإنه یعطی الأصاله الواقعیه فی حیاه الإنسان للحضاره الشرقیه ویفتخر بکونه شرقی وینتمی إلى أرض المشرق ولکن المشرق الذی بصفاء النفس وروحانیته، یتمتع من امتیازات الحضاره الغربیه المتقدمه. وزاوج الریحانی فی تفکیره أیضاً بین روحانیّه الشرق ومادیّه الغرب، فلکلّ منهما سلبیّات وایجابیات، إذ دخل خط الحوار الثقافی بین حضارتی الشرق الروحیه والغرب المادیه.
التحلیل التّلوي في استقرار الأنظمة الفکریة القائمة على البناء في ترجمة رواية «النبي» لجبران خليل جبران من الإنجلیزی~ إلى العربیة على ضوء نظریة هليدي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۵ الخریف ۱۴۴۵ شماره ۱۰
77 - 95
حوزههای تخصصی:
إنّ النظام المعقد للقواعد العربیه ودلالتها متعدده المستویات على بناء الجمله جعل کتابه هذه اللغه وترجمتها أمراً صعباً. وفی الوقت نفسه، أصبحت ترجمه النصوص الأدبیه إلى اللغه العربیه أکثر صعوبه بکثیر بسبب سماتها الجمالیه وقدراتها الأدبیه على المستویات الصرفیه والدلالیه والنحویه والتداولیه والاختلافات الدلالیه فی البنیه الفوقیه والبنیه التحتیه، بحیث أصبحت دقه الترجمه وجودتها لا یمکن تتبعها فی هذه اللغه من خلال المناهج والأسالیب الشائعه فی بعض الحالات. ومن هذه النقاط المفقوده فی تقییم الترجمه العربیه الوظائف الفکریه المبنیه على النحو والدلاله، والتی تقوم على تفاعل هذین المستویین اللغویین تخلق معنى جدیداً، نظراً لقله اهتمام المترجمین والاعتماد على مناهج تمیل إلى الحفاظ على البنیه والمعنى، ومن ناحیه أخرى فإنّه یسبب انهیار الدلاله وانقطاع فی الکلام. تقوم هذه المقاله من خلال منهج تحلیل المحتوى وبالإعتماد بإطار تقییم الترجمه المبتکره من اللغویات الوظیفیه المنهجیه لهالیدی بدراسه الانهیارات الدلالیه والفکریه المبنیه على البنیه فی الترجمه العربیه للروایه "النبی". ولهذا الغرض، وباستخدام الإطار النظری التطبیقی، تمّ تحقیق العینات الإنجلیزیه والعربیه من الروایه المذکوره بناءً على تراجع أو تحسین الوظائف الفکریه. أظهرت نتائج هذه الدراسه أنّه على الرغم من نقل الوظائف الفوقیه للتفکیر بشکل صحیح فی ترجمه معظم النصوص إلى العربیه، لکنّها تواجه انهیار الوظائف الوصفیه فی العینه المترجمه استخداماً لأسالیب نحویه ومعجمیه غیر مناسبه. نظراً لأنّه لایمکن اکتشاف هذه التحدیات من خلال استخدام أسالیب تقییم الترجمه الشائعه؛ تعتبر هذه الدراسه مفیده من الناحیه النظریه والتطبیقیه لمدرسی اللغه والباحثین فی الترجمه واللغویات التطبیقیه والمترجمین.
واکاوی زیباشناسی لفظی در زبان زنانه سوزان علیوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
20 - 42
حوزههای تخصصی:
توجّه به جایگاه و ویژگی های ادبیّات زنان در نقد ادبی معاصر، همزاد گسترش و رونق زنانه نویسی و موضوعات مرتبط با این حوزه، به ویژه هویّت زنان، سبک گویشی و زبان آنان می باشد که هرکدام در قالب مؤلّفه های جزئی تر قابل تأمّل و مداّقه است. به طوری که در این فضا می توان به شناخت عناصر احساسی زنان و رویکردهای زیباشناسی گفتار آنان پی برد. از جمله شعرای معاصر زن که کلامش را با رنگ عاطفه و شور احساس آمیخته و به ویژگی های روح زنانگی پرداخته و آنها را با قلم وزین خود آراسته، خانم سوزان علیوان، شاعر لبنانی است. او در بیان اندیشه ها و تفکّرات خود بر آن است تا دیدگاه جامعه عصرش را نسبت به زنان متحوّل ساخته و زن را الگوی عاطفه ای صادق و کانون محبّت و سرزندگی معرفی نماید و جوّ جامعه اش را متوجّه قابلیت ها و توانایی های نهفته زنان گرداند. در این مقاله سعی شده است به روش توصیفی تحلیلی، به معرفی این شاعر و ابعاد زیباشناسی زبان وی در چهار سطح آوایی، واژگانی، نحوی و ارتباطی در اشعارش پرداخته شود و مهم تر اینکه زوایای شخصیّتی، هنر نویسندگی و روح زیبا و لطیف او در تبیین مقاصدش تشریح گردد. بی شک واکاوی جلوه های زیبای ادبیات این شاعر و سبک گویشی او در تبیین موضوعات و معرفی فرهنگ و اعتقادات، نشان روشنی از قدرت بیانی و ترسیم هنرآفرینی و اعجاز در سخن اوست که در قالب شعری لطیف و گفتاری دلنشین به جامعه ادبی، به ویژه زنان تقدیم می کند تا بدین وسیله جایگاه و منزلت زن را در اجتماع تشخّص بخشد و با رویکردی منطقی اندیشه جامعه را با حوزه فکری و عدالت خواهانه زن و باورهای فرهنگی را در قالب اشعاری لطیف بر پایه نظرات فمینیستی تحکیم بخشد.
أثر المعتلات فی صیاغه المقاطع والإیقاع الخارجی للشعر العربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
17 - 34
حوزههای تخصصی:
إن البنیه الإیقاعیه تنبعث من البنیه الصوتیه والصرفیه والمعجمیه لأی لغه، کما فی اللغه العربیه، ترتبط الدراسه العروضیه بمعرفه نسج الکلمه وتوالی المقاطع الصوتیه. فدراسه المقطع الصوتی لها أهمیه بالغه فی میدان الدراسه العروضیه من حیث البناء والوزن، ولها أیضا تأثیر کبیر فی الحفاظ على اللغه. ومن المعلوم أن طاقات اللغه العربیه غیر المحدوده جعلت منها لغه موسیقیه، متوازنه ومنسجمه، فتتمیز عن غیرها من اللغات بهذه الصفه. اتخذ الإیقاع بآفاقه الواسعه اتجاهات مختلفه عند الباحثین، إلا أننا لا نجد بحثا یسلط الضوء على الفاعلیه الإیقاعیه للمعتلات وما تلعبه من دور فی لیونه الإیقاع وإثراء التشکیل الإیقاعی من هذا البعد. وعلیه، انصبت دراستنا فی موضوع الإیقاع الخارجی على کشف دور المعتلات. یهدف البحث الحالی، باستخدام المنهج الوصفی التحلیلی، إلى معرفه أثر المعتلات فی صیاغه المقاطع العربیه وموسیقى الشعر العربی الخارجیه ومدى فاعلیتها فی تشکیل البنیه الإیقاعیه العامه للنص وارتباط ذلک بالبعد الدلالی أحیانا. أما للکشف عن دور المعتلات فی الإیقاع الخارجی فرصدنا تلک الظواهر الإیقاعیه، حیث یکون لأحرف العله وحذفها وتبدیلها أثر بالغ فیها. فحاولنا أن ندرس أثر هذه المعتلات فی المقاطع الشعریه والقافیه وتشکیل الأوزان والبحور فی دراسه الموسیقى الخارجیه. قد تبین لنا من خلال الدراسه أن المعتلات تعد طریقا لتنظیم المقاطع التی یحتاج إلیها الشاعر فی نظمه؛ فمن أبرز میزات المعتلات وأهمها فی الشعر هو إغناء اللغه والشعر بحروف اللین لاسیما فی الأفعال، کما لوحظ أن الأشعار العربیه انمازت بهیمنه التفعیلات ذات المقاطع الطویله لاسیما المفتوحه (cvv)؛ کأنها بمثابه استراحه لغویه للشاعر والقارئ تخرج اللغه من أن تکون على وتیره واحده ممله أحیانا عند السامع.
تحلیل شخصیات روایه "المستنقع" لعبدالحمید جوده السحّار؛ على ضوء نظریه النموذج العاملي لغریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ "الشخصیه" من الأرکان الرئیسه المشکّله للنصّ القصصی. وتعدّ "العاملیه" أی "فعل الشخصیه" من الاتجاهات المهمه فی هذا المجال، فتوظیف کلّ شخصیه فی القصه یتطلّب دقه وإتقاناً خاصاً. و کلّ کاتب بإمکانه أن یقیم علاقه عمیقه مع قرّائه من خلال توظیفه السلیم للشخصیات ویمضی بالقارئ إلى بطن القصه ویحثّه على متابعه الروایه حتّى النهایه. یسعى هذا البحث عن طریق المنهج الوصفی-التحلیلی أن یلقی الضوء على شخصیات روایه "المستنقع" للسحّار وهی إحدى روایات الکاتب الواقعیه وذلک على أساس نظریه غریماس فی مجال "الأدوار العاملیه". إنّ غریماس طرح نظریته فی مجال الروایه متأثّراً بنظریه "بروب". بما أنَّ نظریه غریماس قابله للتطبیق فی جمیع الأنماط الأدبیه تقریباً، من هنا نموذجه لدراسه الأدوار العاملیه فی الشخصیات القصصیه تشتمل على ثلاثه نماذج ثنائیه وهی: «العامل/الهدف»، «المرسل/المعمول» و «المساعد/المعارض». یظهر لنا من خلال النتائج الّتی تمّ استنتاجها على ضوء المنهج الوصفی-التحلیلی بأنّ شخصیات الروایه یعانون من مفارقه کبیره بالنسبه إلى القیم (الحبّ والخیانه، العفو والأنانیه، الانتقام وطلب الخیر، المستنقع والطریق الصواب). إنّ فؤاد -بناء على نموذج غریماس حول العاملیه- یعیش فی فضاء المجتمع التقلیدی فی مصر، وهو یمضی فی سبیل أهدافه بنشاط ودون توقف أو جمود، ویلعب دوره فی العامل القصصی ویجعل المکونات الأخرى لهذا النموذج تسیر نحو طریق التفاعل.
دراسة النرجسيّة الأدبيّة في تقديم النماذج التربويّة - الأخلاقيّة في أشعار الشعراء العرب المعاصرين بالاعتماد على نظریة «الذات» لهاينز کوهوت (محمود سامي البارودي انموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۹
92 - 118
حوزههای تخصصی:
الیوم إذ یلقی الإهمال والغزو الثقافی فی إطار عوامل جذب افتراضیه، بظلاله على أفکار الناس، تتخذ المهمه الأخلاقیه - التربویه للشعر فی میدان الأدب، دوراً أکثر أهمیه، رغم اختلاف آراء النقاد والأدباء بهذا الشأن، إلا أنه یجب القول بأن الشعر لیس مجرد حفنه من التشبیهات والاستعارات والصور، ولا شک أنّه یحمل معه رساله أخلاقیه وعاطفیه. یتمثل هدف الکاتب، إلى جانب تأکیده على وجود التفاعل بین الفن والأخلاق، بدراسه دور النرجسیه فی تقدیم النماذج السلوکیه - الأخلاقیه فی الأدب العربی المعاصر، وفقاً لمنهج تحلیل المحتوى ووصفه استناداً إلى شعر محمود سامی البارودی. تشیر نتائج البحث إلى أن ذلک التطور الضخم الذی حدث فی الأدب العربی المعاصر، شق طریقه إلى مجال النرجسیه أیضاً، فأبعده عن الترکیز على النرجسیّه والتعطش لحب الظهور، وأدخله إلى الحدود الطوباویه وتصویر مدینه فاضله، ولذلک ومع استعراض أشعار محمود سامی البارودی، الشاعر العربی النرجسی المعاصر الکبیر، اتّضح أن مفاهیم مثل الإشاده بالشجاعه والبطولات، ومقارعه الفقر، وامتلاک الروح الجهادیه والاستشهادیه، وعدم التعلق بالدنیا وملذاتها، والعفه والحشمه، وتجنب النمیمه والکذب والإسراف، والوفاء بالعهد، والصبر والجلد، والسخاء والکرم، هی من جمله أهم مکاسب النرجسیه الأدبیه الصحیه فی شخصیه الشاعر.
دراسة الأسطورة في مجموعة «عام النمل» القصصیة لسناء الشعلان بناءً علی المنهج الأسطوري(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر الأساطیر وسیله لنقل المعرفه والتراث الثقافی من جیل إلى آخر، ومن خلال الأساطیر، یتم توثیق التاریخ والتقالید والقیم الثقافیه للشعوب، من هنا کانت الأساطیر ملهمه الأدباء والفنانین فی عملیه الخلق والإبداع. وکانت قصص سناء الشعلان من أبرز الأعمال الأدبیه التی تتمیز بتوظیفها للأسطوره کأداه رئیسه فی سرد الأحداث وتطویر الشخصیات. نسعی فی بحثنا هذا من خلال النقد الأسطوری و المنهج الوصفی التحلیلی أن نبیّن الجوانب الجمالیه والفنیه التی أضافها حضور الأساطیر على مجموعه «عام النمل» القصصیه.إنّ هذا البحث یساعدنا فی فهم رساله الکاتبه حیث أن توظیف الأسطوره یساهم فی خلق تأثیرات مختلفه على القارئ، مثل إثاره الدهشه والتعجب، أو خلق جو من التوتر والتشویش. ویظهر أن الشعلان تستخدم الخلفیه الأسطوریه والبناء الشبه أسطوری لمولانا الماء کجزء من تقنیه التجلی المضمر، ویصیب هذه الأسطوره الکثیر من التشویه والتغییر فی التوظیف حتی کان اشعاعه ساطعاً فی نص القصه. وأخذت عنوان أسطوره الشهریار وشهرزاد لیکون التجلی ظاهرأ، ولکن عند استخدام تقنیه المطاوعه دخل التشویه والتغییر علی القصه، من هنا استخدمت هذه الأسطوره للتعبیر عن وضع المرأه فی المجتمع الشرقی وغیاب التوازن فی العلاقات بین المرأه والرجل. کما کانت المطاوعه من نوع التشابه والتماثل فی عنوان قصه أسطوره بجمالیون وجالاتیا. ولکنها لم تخلو من التشوه والتغییر لأن بجمالیون کان فناناً إنتهازیاً یوطف فنه فی خدمه رغباته الشهوانیه. أما أسطوره السندباد فکانت متجلیه فی عنوان القصه تجلیاً صریحاً، فکان العالم الذی یتم استغلاله فی خدمه المصالح البنتاغونیه. کما ظهرت الإیحاءات الدلالیه فی قصه السندریلا مشوهه، فقد کانت سندریلا القصه شخصیه ملوثه ومنافقه تستغل الآخرین للحصول على مصالحها الشخصیه.