ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
۱۸۱.

تجلیّات الاستعاره الفضائیه فی أدعیه الصحیفه السجّادیه فی ضوء نظریه لایکوف وجونسون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لایکوف وجونسون الاستعارات المضمونیه الاستعاره الفضائیه الصحیفه السجادیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰ تعداد دانلود : ۵۸
الصحیفه السجّادیه غنیّه عن التعریف فهی ثالث مرجع فی تراث آل البیت علیهم السلام، وأورده الإمام السجاد علیه السلام بصیغه بلاغیه راقیه جدّاً. والاستعاره تعدّ أفضل آلیه لتصویر أدعیته التی أکثرها تنشأ عن الثقافه العقدیه وإیمانه بالله سبحانه وتعالى؛ وهذه الاستعارات الفضائیه نابعه من صمیم تجارب الإمام السجاد (ع) الیومیه، ولغته الاعتیادیه ولیست مجرّد زخرفه وتزیین فی البلاغه، فلا یمکن الاستغناء عنها أو تجاهلها، فهی حصیله تفاعل بین فکرین نشیطین، وعن طریق التفاعل تلعب الأدعیه فی الصحیفه السجادیه دوراً أساسیاً سواء أکان بین القارئ والمتلقی أم کان بین الإمام ومحیطه الذی یعیش فیه. إنَّ نظریه الإستعاره المضمونیه تقدّم لأوّل مرّه من جانب جورج لایکوف ومارک جونسون فی کتابهما "الاستعارات التی نحیا بها"، حیث رأى الاثنان بأنّ الاستعاره لیست سوى وسیله للمعرفه، تُسهم فی بلوَرَهِ التصوّرات المختلفه للإنسان، فکلّ تجاربنا فی المحیط هی بالدرجه الأولى تجارب استعاریه، ونظراً إلى أنّ الاستعاره تعتبر بنیه فی التصوّر لها علاقه وثیقه بدماغ وذهن الإنسان، لکونها تسهم فی المعرفه وإنتاج المعنى والفهم، ومن بین الاستعارات التی قام البحث بدراستها: الاستعاره الفضائیه باعتبارها نشاطاً ذهنیاً، وإنتاجها لتصورات من خلال الدور الذهنی، تنتج تفاعل بین المجالین الحسّی والذهنی وهی ترتکز الاستعارات الفضائیه على التصورات الفیزیائیه البسیطه مثل فوق- تحت، داخل- خارج والمرکز- الهامش أو الحاشیه. إنَّ البحث یعتمد فی هذه الدراسه بالمنهج التحلیلی- الوصفی، حیث یستخرج الاستعارات الفضائیه من بین أدعیه وکشف دلالاته السامیه. ومن أهمّ نتائج هذه الدراسه: أنّ الاستعاره الفضائیه فی الصحیفه السجّادیه تکمن بنیه صورّتها فی الضعف، الخضوع، الوعی، المستقبل، اللاوعی، الفشل، الانهزام، الانتصار ویستند الإمام السجّاد (ع) إلى التجارب الفیزیائیه وهی مرتبطه بالکائنات التی تحدّدها الاتجاهات الفضائیه نحو الأسفل: تحت، الأعلى: فوق، الورائیه: وراء، الإمامیه: أمام. وأهمّ الخطاطات التی تحضر فی استعارات الصحیفه السجّادیه هی خطاطه المسار العمودی فی مضمون التمرّد عن طاعه الله، الثنائیات الفضائیه فی الاستعاذه بالله من سیّئات الأخلاق، خطاطه الاتجاه والحرکه فی الاستعانه بالله عزّوجل للتخلص من الخطایا وغضبه.
۱۸۲.

بازشناسی آراء و رویکرد یحیی بن حمزه علوی صاحب "الطراز؛ المتضمن لأسرار البلاغه وعلوم حقائق الإعجاز" در تعریف حقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علوی الطراز واضع حقیقت رویکرد عقلگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۴۷
دانش بلاغت به عنوان یکی از پر نظریه ترین علوم، در معرضِ توجه متفکرانِ اسلامیِ حوزه های مختلف قرار گرفته تا جایی که مباحث این علم را با جریان های فکری متفاوت خود، در آمیختند. از طرفی، تاریخ این علم، مبیّنِ مطالعات فراوانی پیرامون دیدگاه های متفکران در رابطه با مباحثِ دانش بلاغت است. چیستی "حقیقت" واژه، به عنوان یکی از مقوله های اصلی در بلاغت کلاسیک همواره در کانونِ توجه بلاغیان بوده و در مباحث نظری که ارتباط مستقیمی با اندیشه متفکران داشته به یکی از بحث های جدلی تبدیل شده است. اختلافِ نظرها پیرامون این مفهوم، بیشتر متوجه رویکردهای فکری بلاغت پژوهان در ارتباط با دایره شمول مفهوم حقیقت و مجاز بوده که در علم بلاغت با اصطلاح "حدّ الحقیقه" و "حدّ المجاز" بیان می شود. تقسیم بندی و قید زدن بر مفهوم "حقیقتْ"، توسط عده ای از نظریه پردازان، منشأ اصلیِ پیدایش این اختلاف ها شد. از طرفی، حقیقت به مثابه ابزاری برای شناخت واقعیتِ اندیشه متفکران جزئی ضروری است.از این رو؛ لازمه این نوع شناخت، فهم دقیق و تصور آنها از چیستی حقیقت است که این تصور می تواند به عنوان زیر ساخت فکری متفکران در رویکرد کلیشان، تلقی شود. از این رو، چگونگی تبیینِ مفهوم "حقیقت" به عنوان یکی از مباحث کلیدی در بلاغت، مورد توجه متفکران اسلامی بوده و پژوهش های فراوانی پیرامون آن صورت گرفته است؛ اما اغلبِ این مطالعات به نقلِ دیدگاه های بلاغت پژوهان پیرامون این مقوله، بسنده کرده اند، نقد و بازکاوی آراء متفکران، محور اصلی پژوهش ها نبوده است. علوی (۷۴۹ه )، نظریه پرداز کلاسیک در کتاب بلاغیِ "الطراز؛ المتضمن لأسرار البلاغه وعلوم حقائق الإعجاز" ضمن اشکال گیری بر آراء اغلب بلاغت پژوهان، به تبیین مفهوم "حقیقت" می پردازد. پژوهش گرانی که به بررسی آراء علوی پرداخته اند، باور به رویکردِ تکاملی یا میانه وی، دارند و این باور را خلاف اصلِ اندیشه وی، در پیش گرفتند. از این رو؛ مقاله حاضر با هدفِ شناختِ منظومه فکری علوی با تکیه بر مباحث نظری وی در مبحث "حقیقت" می کوشد با رویکرد کیفی و روش توصیفی - تحلیلی، و تمرکز بر تضادهای موجود در آراء علوی، دوگانکی حاکم بر اندیشه وی را نشان دهد و به نفیِ انتسابِ رویکرد تکاملی او بپردازدMethodologyپژوهش حاضر، با تکیه بر رویکردهای حاکم بر بلاغت و شناخت اندیشه علوی، و با این هدف اصلی که مفهوم حقیقت می تواند به عنوان عنصری تعیین کننده برای شناختِ منظومه فکری علوی باشد، در تلاش است تا به نفیِ رویکرد تکاملی وی، بپردازد. شایان ذکر است که تمرکز جستار کنونی بر مباحث نظری بوده که زیر بنای فکری بلاغت پژوهان محسوب می شود، و از طرفی، تکیه اصلی بر استنباط آراء علوی از بطنِ اعتراض های وی بر دیگر متفکران کلاسیک بوده که در ضمن بحث، تا حدودی این اعتراض ها بررسی می شوند. Results and Discussionمفهوم "حقیقت" و چگونگی تبیین آن، یکی از مضامین اساسی در علم بلاغت است که توجه بسیاری از متفکران میراث عربی – اسلامی را به خود جلب کرده است. از آنجاکه مقوله حقیقت به مثابه ابزاری برای شناخت واقعیت اندیشه متفکری است؛ بنابراین لازمه فهم اندیشه وی، فهم دقیقِ تصور او از چیستی حقیقت است که این تصور می تواند به عنوان تکیه گاه فکری متفکر در رویکرد کلی وی، تلقی شود. از جمله نظریه- پردازانی که در این زمینه، آراء مهمی داشته یحیی بن حمزه علوی به عنوان یکی از متفکران منتسب به رویکرد تکاملی و صاحب کتاب "الطراز" است واکاوی آراء وی در این خصوص، با تکیه بر محورهای اصلی همچون "الوضع الأول"، "الوضع بالأصاله"، "الحقیقه اللغویه"، "الوضع اللغوی"، "المواضعه"، "استعمال فی الموضوع الأصلی"، و "معناه الأصلی" که به منزله سنگ بنای آراء علوی قرار گرفته و اندیشه متعارض وی را برجسته کرده، بر این مهم دلالت دارند که علوی مفهوم حقیقت را در دو مرحله بررسی می کند: الف: به اعتبار وضع واضع که از آن با عنوان دلالت تطابقی نوع اول یاد می شود. وی نخست بر بی اعتباری این مقوله به عنوان معیاری برای تعیین حقیقت واژه، تاکید داشته و آن را از دایره شمول حقیقت خارج کرده- است، و این بی اعتباری را حتی در اندیشه جرجانی و ابن جنی، نیز رقم زده است. به نوعی وی در این مرحله، بر این باور است که واژه قبل از استعمال، حقیقت بر آن صدق نکرده و نقل معنایی در آن صورت نمی گیرد. ب: به اعتبار اصطلاح تخاطب که از آن با عنوان دلالت تطابقی نوع دوم یاد می شود. وی این مقوله را ملاکی برای تعیین حقیقت واژه دانسته؛ یعنی واژه بعد از استعمال مشمول مفهوم حقیقت می شود؛ زیرا در این مرحله است که نقل معنا صورت می گیرد هر چند که در مبحثی دیگر، با اعتبار بخشی به وضع واضع (دلالت تطابقی نوع اول) ملزم به نقض چنین دیدگاهی می شود. جدال علوی میان اعتباربخشی به وضع واضع یا اصطلاح تخاطب، منجر شده نوعی دوگانگی و تعارض- گویی، آراء وی را پیرامون مفهوم حقیقت احاطه کند. با مشروط کردن وضع واضع به قید استعمال، به گونه ای میان دلالت تطابقی نوع اول و دوم تفکیک قائل شده، و سعی دارد قید استعمال را در اصطلاح تخاطب؛ یعنی استعمال واژه در بافت های لغوی، عرفی و شرعی پیش ببرد. از طرفی، علوی وضع اولیه واژه یا همان دلالت تطابقی نوع اول را مقدمه اصطلاح تخاطب قرار داده؛ اما در تعریف نوعی از حقیقت (شرعی) با تکیه بر محورهایی، این دیدگاه را نفی کرده و دلالت تطابقی نوع اول و دوم را در یک راستا پیش می برد؛ بنابراین با چنین رویکردی، ملزم به نقض قید استعمال، بی اعتباری وضع واضع، عدم نقل معنا در دلالت تطابقی نوع اول و حتی ایراد بر جرجانی و ابن جنی می شود. با توجه به دیدگاه های فوق، در مباحث نظری که ارتباط تنگاتنگی با اندیشه علوی داشته گویا جریان عقل گرایی بر ابعاد فکری وی، قابل تطبیق بوده و مجموع این موارد، در نفیِ رویکرد تکاملی وی بوده است. Conclusionیافته های پژوهش نشان می دهد؛ جدالِ میان اعتباربخشی به وضع واضع یا اصطلاح تخاطب، سبب شده نوعی دوگانگی بر آراء علوی پیرامون حقیقت سایه افکند و دو تعریف متعارض از حقیقت ارائه دهد. وی بر بی اعتباری وضع واضع و عدم انتقال معنا تاکید داشته و آن را، مشروط به قید استعمال می داند؛ یعنی وضع واضع را به عنوان معیار تعیین کننده نقل معنا از حقیقت به مجاز قبول ندارد؛ اما در جایی دیگر، با اعتباربخشی به وضع واضع، ملزم به پذیرش انتقال معنا و نفیِ قید استعمال در آن، و برابری وضع واضع با اصطلاح تخاطب می شود. بر این اساس، جریان عقل گرایی بر ابعاد فکری علوی غلبه دارد.
۱۸۳.

الأسطوره في الشعر النسوي الحدیث العربي والغربي، (إدیث سیتویل1946، نازک الملائکه 2007) أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الاسطوره الشعر النسوی الحدیث نازک الملائکه ادیث ستویل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۳ تعداد دانلود : ۱۷۶
یعد توظیف الأسطوره من إحدى الأدوات التعبیریه الجمالیه التی اهتدى إلیها شعراء الحداثه، واستعانوا بها فی شعرهم، وقد عظم توظیفها فی الشعر الحدیث حتى غدت من أهم ظواهر الأدب الحدیث والمعاصر، وشکل استعمالها سمه من سمات الأدب الحدیث فما یکاد یکون هناک عمل شعری یخلو من الإشارات الرمزیه والأسطوریه، وفی محاوله البحث حول نمط المرأه الشاعره فی توظیفها الأسطوری، المتناغم مع الطبیعه، تخرج لنا الأسطوره، ویخلق منها صوره ماورائیه أو عجائبیه، فالأساطیر حاضره فی أشعارها، واستخدمت العدید منها فی نصوصها الشعریه حتى تحرر من خلالها رسائل نصیه تشیر إلى واقعها الشعری، وکیانها الفلسفی والفکری فی الحیاه. أتاح لنا هذا البحث وعبر المنهج التحلیلی المقارن النظر فی تجلیات الأسطوره فی الشعر النسوی، وسلط الباحثون الضوء على الأدب النسوی وتأثیر الأدب الغربی فی الثقافه العربیه من خلال عقد مقارنه بین أنموذجین من شاعرات الأدب الحدیث، متمثلا ب (إدیث سیتویل 1887- 1964 / ونازک الملائکه 1923- 2007)، إن ما جعل کتابه هذا البحث کضروره عند الباحثین هو الغایه من استحضار المضامین الأسطوریه فی قصائد الشاعرات المعاصرات، وحاولنا من خلاله طرح إشکالیه توظیف الأسطوره فی الشعر النسوی الحدیث، واستدعاء الأسطوره بشکل مکثف عند الشاعرتین. تدل النتائج على تأثیر الأدب الغربی فی التطور الشعری عند نازک بدلیل أن الرموز الإغریقیه هی المسیطره على النص الشعری عندها، کما أن هناک بعض الأساطیر الدینیه تبنتها نازک فی خطابها وفقا للروایات المسیحیه، أما إدیث فکانت تخلق رموزاً وصوراً غیر مألوفه من إبداعات عالمها الخاص، ومن خلال هذه الدراسه التوظیفه للأسطوره بین الأدبین العربی والغربی نجد صوره الأسطوره فی معالم الخیال بین الشاعرتین التی تعبر عن النص اللغوی الفنی الممزوج بالتعابیر الملائمه للواقع وکانت لنا الریاده فی استخدامها من خلال دراستنا للثقافتین، یتبین أن توظیف الأسطوره هو نوع من الرجوع إلى الحیاه البدائیه الأولى
۱۸۴.

تناسق العتبه والحبکه في روایه "برید اللیل" لهدی برکات دراسه تحلیلیه سیمیائیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هدی برکات الروایه برید اللیل العتبه الحبکه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳ تعداد دانلود : ۱۸۶
من الضروری للراوی، أن یستفید من التقنیات التی تعینه لکتابه الروایه، لإیجاد التناسق والتلاؤم بین الشکل والمضمون. کلما کان هذا التناسق أکثر کان نجاح الکاتب أکثر. هدی برکات تستغل فن التراسل، لترسیم الحبکه المثیره والمأساویه فی "برید اللیل". خیمت علی الروایه الضبابیه وعدم الوضوح، حیث لا یری القارئ، اسم علم للشخص، ولو مره. کل شیء فی العتمه والفراق مثل لیل المتشردین. قصه الذین یعیشون فی اللازمان واللامکان ولا یمتلکون أی شیء من الحیاه. وما یلفت نظر المتلقی أن العتبات النصیه مثل العناوین والألوان والغلاف وغیرها من العتبات الأخری کلها یتناسق هذه الحبکه ویخدم المضمون. حیث تتجلی براعه الکاتبه فی هذا التناسق الذی نراه بین الشکل والمحتوی فی روایتها کنسیج متکامل. فیدرس هذا البحث معتمدا علی المنهج السیمیائی والتحلیلی التلاؤم الموجود بین العتبه النصیه والحبکه لیفتح ألغاز هذه الروایه التراسلیه وترشد الناقد لتکون عملیه النقد أکثر دقه واعتبارا. والعتبات النصیه المدروسه فی هذا المقال؛ هی الغلاف، والألوان والعنوان الرئیسی، والعناوین الفرعیه والاستهلال.أما النتائج التی توصل إلیها البحث؛ فهی أن الکاتبه بالحبکه المعقده والمفککه ودون حل تشیر إلی الأزمات المعقده فی البلدان العربیه التی لا تحل بسهوله. فعلی القارئ أن یحلل الألغاز التی لا تقوم برکات بحلها وهذا الأمر یسبب تفاعلیه الکاتب والقارئ ویقلل من هیمنه الکاتب علی النص. عنوان الروایه والغلاف والألوان المستخدمه علی الغلاف کلها یرشد القارئ إلی ما سیجری فی الرسائل من خیبه الأمل. تستخدم برکات ثنائیه الخیبه والأمل فی کل من العتبه والحبکه للوصول إلی أهدافها من کتابه برید اللیل وحتی فی العنوان. کأنها ترید أن تؤکد أنه لا أثر للحوار والتعامل فی مثل هذا المجتمع، فالذین یعیشون فی هذا المجتمع لا یریدون التواصل حتی عبر الرساله
۱۸۵.

أسلوب الحجاج في مناظره الإمام الرضا (ع) مع رأس الجالوت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: التداولیه نظریه الحجاج مناظره الإمام الرضا (ع) رأس الجالوت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۲۸
إنّ الحجاج جهد لغوی یهدف إلى التأثیر علی المتلقی وانبعاث مشاعره وأحاسیسه ومراعاه مقتضی حاله عبر القوی العقلانیه والاستدلال المنطقی واللغوی، کما أنّ الحجاج یعدّ عملیه فکریه تتّخذ من الخطاب الملفوظ أو المکتوب وسیله لإیصال الحجه، بحیث یهدف إلى إقناع المخاطب والتأثیر فیه وفی سمعه لرأی أو اعتقاد ما. وإنّ المناظرات الکلامیه أو اللغویه من النصوص التی تستعمل فیها الآلیات الحجاجیه لإقناع المخاطب والتأثیر فیه وإلزامه علی الإفحام. فی هذا الأثناء، أن مناظره الإمام رضا (j) مع رأس الجالوت، والتی تعالج نبوه النبی الأکرم (-)، تعتبر خطابا حجاجیا فی حد ذاته. تأتی المقاله على المنهج الوصفی التحلیلی، لمعالجه المناظره المذکوره، اعتمادا علی نظریه الحجاج وآلیاتها المختلفه، وتهدف إلى دراسه الآلیات الحجاجیه وتقنیاتها اللغویه والبلاغیه اللتین تمّ الترکیز علیهما فی هذا البحث، وإن أُشیر إلی الحجج الفلسفیه التی تعدّ من الحجج المنطقیه المتمثّله فی الحجج النقلیه والعقلیه. فلقد رصدت هذه الدراسه أکثر أسالیب الإقناع حضوراً فی مستوین اثنین: اللغویه والبلاغیه، وتوصلت إلی أنّ التقنیات اللغویه والبلاغیه والحجج النقلیه والعقلیه تشکّل حجر الأساس فی مناظره الإمام (j) مع العالم الیهودی، وذلک لإثراء آرائه وإقناع المتلقّی وتکریس الرساله النبویه لأجل تبیان مرتکز حجاجی أسست علیه الأسالیب الإقناعیه والحجاجیه. فإن الأسالیب اللغویه التی تتمثّل فی المناظره هی الترابطات الکلامیه مثل "واو العاطفه، وثُمّ، وإنَّ، وأَنَّ": وهی قد ساهمت کثیرا فی إقامه الاتصال بین الحجج ورصفها فی إقناع المتلقّی؛ وأما الأسالیب البلاغیه، فهی أسالیب التقدیم والتأخیر، والحصر والاستفهام والکنایه، مما أدّتْ دورها الحجاجی فی هذه المناظره. 
۱۸۶.

فاعلیة الثنائیات الضدية لبناء الدلالة في شعر عبدالوهاب البیاتي (مقاربة في ضوء النظرية البنيوية)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عبد الوهاب البیاتی الثنائیات الضدیه الشعر العربی المعاصر السیمیائیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۹۹
الثنائیات الضدیه نوع من البناء النصّی یوظّفه الشاعر لکشف الأنساق الضدیه داخل نصّه. هذه البنیه النصّیه تعدّ من أهمّ الظواهر البیانیه فی شعر البیاتی، وقد وظّفها بشکل لافت للنظر لیعبّر عن آرائه وأحاسیسه. ولم یکن توظیف هذه الثنائیات إلا للتعبیر عن التجربه التی عاشها الشاعر، فاستطاع أن یصوّر لنا العالم بکلّ مناقضاته. هذه الورقه البحثیه تناولت بمنهجها الوصفی التحلیلی الثنائیات الضدیه البارزه فیه، منها ثنائیه الموت والحیاه، الأنا والآخر، والرحیل والعوده، والحبّ والثوره، والوطن والمنفى وأخیراً ثنائیه الأزمنه. ومن أهمّ النتائج التی توصلت إلیها هو أنّ الثنائیات الضدیه فی شعر البیاتی تحرّرت من ضیق الرؤیه فی استعمال المفردات المتضاده لفظاً مقابل الآخر، وأخذت دلالات سیاسیه واجتماعیه مختلفه منها نقد السلطات السیاسیه، ونقد الأوضاع المأساویه التی یعیشه الشعب العراقی. کشفت الدراسه أنّ الموت فی تفکیر البیاتی لازم للحیاه والتجدد، وذلک لبناء مستقبل زاهر للشعب العراقی بإضفاء دلاله أسطوره ققنوس على بعض شعره أحیاناً. فاستطاع البیاتی على الرغم من تقابل الموت والحیاه أن یعقد علاقه تلازم بینهما من أجل الغرض المذکور. والآخر عمل فی شعر البیاتی لرفض الواقع السیاسی والاجتماعی کما یظهر ذلک فی ثنائیه الشاعر / الحلاج، وأضفى على نصّه دلالات التلاحم بین الواقع والتاریخ. ولاحظنا أنّ الشاعر جاء بثنائیه الشاعر / الیسوع اختزالاً لکلّ معانی الألم والتضحیه والمکابده حیث یتألّم من أجل الآخرین ولیس فی ذاته. وقد عقد البیاتی بین الحبّ والثوره علاقه تلازمیه فأظهرت النماذج أنّ الثوره لا تتحقق إلا بالحبّ. أثبتت الدراسه أیضاً أنّ المعاناه فی الغربه واحتمال الآلام لم تکن إلا بغیه بناء مستقبل زاهر.
۱۸۷.

العدول الصوتيّ في الفاصله القرآنیّه والجمع بین الإیقاع والدلاله؛ مفرده (ضيزى) في الآيه ﴿أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ ا لأُن ثَى تِ لكَ إِذًا قِ سمَهٌ ضِیزی﴾ من سوره الشعراء نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوره النجم العدول الصوتیّ الإیقاع الدلاله الفاصله

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۰۲
تعتبر الفاصله إحدی روافد الإیقاع القرآنیّ فی تجسید المعنى والتأثیر على نفس المتلقی. قد اعتنی بها القرآن کاهتمامه بالمعنى وبالسیاق لتحقیق أغراضه ومقاصده بحیث لو طرحت لاختلّ المعنى فی الآیه. من هنا یلحظ بأنَّ القرآن قد یعدل عن نظم کلامه بسبب الفاصله، فیکون لهذا العدول تأثیر رائع فی نسق الکلام وتعدیل مقاطعه. تحدّث هذا البحث عن دقه انتقاء القرآن للألفاظ الغریبه وتوظیفها فی الفاصله القرآنیّه کأداه من أدوات التعبیر الإیقاعیّه وأثرها فی إیصال المعنى وما یحدثه ذلک من أثر فی نفس السامع. قد جمع بین دلالتها الصوتیّه والمعنویه فی الشّرح والتّحلیل إذ لم یکن الفصل مناسباً بینهما؛ لأنَّ إحداهما متعلّقه بالأخری ومکمله لها. وقد حددنا البحث فی الإیقاع باقتصاره على  الفاصله[ضیزی] التی جاءت فی سوره النجم، حیث إنّ القرآن قد آثر هنا استعمال الغریب من الألفاظ، فعدل عن کلمه (جائره) أو(ناقصه) أو ما یشبههما إلی ما هو أغرب، وهی لوحه عاکسه لترسم المعنى والتوافق الصوتیّ للآیه فی آن واحد.کان المنهج المتبع فی هذه الدراسه المنهج الوصفی التحلیلیّ الذی قام على وصف ظاهره العدول الصوتیّ وأغراضه البلاغیه والدلالیه ولطائف اختیار مفرده[ضیزی] فی السیاق الذی استعملت فیه، ومن أبرز نتائج هذه الدراسه عدم إمکانیه إحلال کلمه مکان أخری فی سیاق واحد فی القرآن الکریم حتی یتساوى معه فی إبراز المعنى تماماً، لقصدیه الألفاظ ودقه اختیار القرآن الکریم للمفرده (ضیزی) إذ جاءت مکملهً للمعنى والإیقاع معاً.
۱۸۸.

ظاهره الاستبدال اللغوي في رسائل الإمام علی بن أبی طالب (علیه السلام) "دراسه لغویه دلالیه في کتاب 1- 15 أنموذجا"(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الاستبدال الدلاله الرسائل الإمام علی علیه السلام

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۱۵۸
تتسم ظاهره الاستبدال اللغوی بالنصیه، وتساهم فی خلق نص متماسک بحیث تمتّ رسائل الإمام علی (علیه السلام) الاستبدال اللغوی بصلات لغویه ودلالیه لضخها مظاهر لسانیه جدیده. وعلى أساس مقوله إمکانیه مساهمه کلام الإمام فی المشارکه فی النظریات والظواهر اللغویه ومنها ظاهره الاستبدال اللغوی یهدف المقال إلى دور کلام الإمام فی إثراء ظاهره الاستبدال اللغوی مظاهر ومفاهیم لغویه جدیده وتبیین نوع الاستبدال لدیه بالإضافه إلى معرفه شکله. ویسعى إلى الإجابه عن کیفیه أشکال الاستبدال ومیزاتها الدلالیه فی رسائل الإمام، وتبیین رؤیته اللغویه تجاه الاستبدال، وفی هذا المجال انتهج المنهج الوصفی-التحلیلی، معتمدا على علم الدلاله والآراء اللغویه لتبیین الأهداف والأسئله، بحیث توصل إلى أنّ شکل الاستبدال قد یتفاوت مادهً ویتداخل صیغهً وبالعکس، ویلتحم مع الجانب الأسلوبی کما یوجد للاستبدال المعجمی الترادف بحیث تنضوی أشکال الاستبدال لدى الإمام تحت المستوى المعجمی والنحوی وقد تخرج إلى المستوى البلاغی والأسلوبی بحیث تتضافر مع الجوانب الأسلوبیه، ما یولد المستوى المعجمی والنحوی مستوىً بلاغیا وأسلوبیا کمیزات لغویه ودلالیه بحیث لا تنحصر رؤیه الإمام تجاه أنواع الاستبدال على الاسمی والفعلی والقولی بل تتعدى إلى الحرفی والمعجمی، معتمدهً على أسلوبیه التداخل والتفاوت والتمایز اللغویه منهجاً بین المفردات حین الاستبدال اللغوی، وتنبثق میزات الاستبدال الدلالیه لدى الإمام من أسلوبیه التداخل والتفاوت والتمایز لتبیین الدلالات ومع العنایه بالمقام ووجود علاقه الأصل والفرع اللغوی بین الوحدات اللغویه وکذلک إخضاع الاستبدال لغرض البنیه الداخلیه المرتبطه بالنص والبنیه الخارجیه المرتبطه بالمقتضى والمقام.
۱۸۹.

بررسی مؤلّفه های تروما در رمان «نسکافیة مع الشریف الرضی» اثر میادة خلیل بر اساس نظریه تکالیف سوگ جیمز ویلیام وردن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان شناسی نظریه تکالیف سوگ جیمز ویلیام وردن میاده خلیل رمان نسکافیه مع الشریف الرضی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۳۳
پرداختن به مسائل شخصیتی و روانی انسان از جمله مسئله سوگ و تروما که یکی از چالش های اساسی در زندگی انسان به حساب می آید، از موضوعات گیرایی است که امروزه نویسندگان سعی می کنند تا بدین طریق مخاطب را با خود همراه سازند. یکی از نظریه های کاربردی و علمی برای مشاوره و راهنمایی در راستای گذر از این مرحله چالش زای زندگی، نظریه تکالیف سوگ جیمز ویلیام وردن است. او چهار تکلیف یعنی «پذیرش واقعیت فقدان»، «گذر از درد سوگ»، «سازگاری با محیط بدون متوفی» و «تغییر جای متوفی از نظر عاطفی» را برای افراد سوگوار در نظر می گیرد و با کاربست این مراحل، وی را برای سازگار شدن با دنیای بدون متوفی راهنمایی می کند. رمان نسکافیه مع الشریف الرضی اثر میاده خلیل یکی از رمان های روان شناختی است که با نظریه تکالیف سوگ کاملاً قابل تطبیق است. در این رمان شخصیت های مختلف عراقی و هلندی با موضوع سوگ درگیر بوده و واکنش های مختلفی را از خود نشان می دهند. پژوهش حاضر می کوشد تا به صورت توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر نظریه تکالیف سوگ، حالات روحی و روانی یکی از شخصیت های اصلی داستان به نام دیوید را در ارتباط با سوگ همسر عراقی اش سلمی تحلیل کند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که از چهار تکلیف ذکر شده در نظریه تکالیف سوگ، فقط سه تکلیف، یعنی «پذیرش واقعیت فقدان»،
۱۹۰.

التحليل النقديّ لخطاب أصحاب الکهف في القرآن الکريم علي أساس نظريه نورمان فيرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل الخطاب النقدی نورمان فیرکلاف الأیدیولوجیا القوَّه أصحاب الکهف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۳ تعداد دانلود : ۲۱۴
إنّ التّقییم لمختلف مستویات الخطاب یوفّر لنا إمکانیه استکشاف معانی النصّ الخفیه ویعید الصّوغ لطرق مواجهه اللّغه للصّیاغات وراء اللّسانیه. یعدّ تحلیل الخطاب النقدیّ منهجاً جدیداً فی تحلیل النّص کما یعتبر السّیاق عنصراً مؤثّراً فی اکتشاف المعنى وتفسیره بالإضافه إلى الانتباه إلى السّیاق اللّغوی للنص فهو یدرس العلاقه بین اللّغه والسّلطه والأیدیولوجیا والخطاب. یمکن تحلیل معظم النّصوص وتفسیرها فی هذا الإطار مثل أدب الأمم والروایات وبعض القصص القرآنیّه، ومن النّصوص الدّینیه التی یمکن دراستها علی أساس الإطار المعنی هی قصّه أصحاب الکهف القرآنیه؛ إنّ الخطاب الذی یسود علی هذه القصه فهو خطاب توحیدی تواجه فیه قوّتان متعارضتان بعضهما مع البعض ویختار کل منهما نوعاً معیناً من الکلام لإثبات صحّه ادعائهما. إنّ الانتباه إلی الأنماط المختاره للّغه إلی جانب شرح الوضع الثّقافی والاجتماعی والسیاسی فی ذلک الوقت یمکن أن یؤدّی إلى إعاده فتح العدید من الأسرار الدّلالیّه للغه. لذلک، بسبب أهمیّه هذا الموضوع وضروره تفسیر النص القرآنی من زوایا مختلفه، یهدف هذا البحث علی ضوء المنهج الوصفی التّحلیلی، وبالاستناد إلی نظریه تحلیل الخطاب النقدیّ لنورمان فیرکلاف[1] -التی تتکوّن من ثلاثه مستویات: أ. الوصف، ب. التفسیر، ج. التأویل- إلی الکشف عن الطبقات الخفیه للنص القرآنی وتحلیلها فی هذه القصه. فالدّراسه اللّغویه وغیر اللغویه لهذه القصه تدعونا إلی الاعتقاد بأنّ کل وحده لغویه تخضع لسیاق لغوی خاص وهذا السیاق بکل میزاته الخاصه مثل التّجسیم واختیار المفردات وترتیبها ناتج عن المعتقد الخاص بصاحب الخطاب؛ وفی المستوی السطحی للعمل المتواجد فی هذه القصه القرآنیه نلاحظ أنّ تکرار کلمه «الربّ» علی النقیض من کلمه «الآلهه» یتبع تفکیر الوحدانیه لأصحاب الکهف ضدّ عباده الآلهه المختلفه لدی الملک والشعب آنذاک ولاشک فی أنّ الخطاب الذی جری بین هذین التیارین الفکریین لم یکن فکراً علی فتره تاریخیه خاصّه، وإنما کان مبنیاً لنوع خاصّ من المعتقد نحو التوحید والشرک والمقاومه والاتّحاد کما کان مؤثّراً فی اتّجاه فکریّ و ثقافیّ للمخاطبین والعلاقات المستقبلیه؛ حیث بنیت قبّه علی قبور أصحاب الکهف بعد مضی سنوات عدّه علی وفاتهم، وذلک یکون احتراماً لمعتقدهم ومذهبهم التوحیدی کما یکون توسیعاً لأصول عقیدتهم. [1] . Norman Faireclough
۱۹۱.

مقارنه أسلوبیه في القرآن الکریم ودورها في جمالیه الآیات سوره الإنسان وعبس نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الأسلوبیه الجمالیِه القرآن الکریم سوره الإنسان سوره عبس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۲۰
طریقه تجمیع الکلمات فی الجمله لها تأثیر کبیر على النقل الصحیح للمفاهیم إلى الجمهور؛ فلذلک أنشأ أخصّاء البلاغه فرعاً یدرس هذا الأمر یسمّى بالأسلوبیه، والتی من خلال دراسه أسلوب کتابه المؤلّف، تساعد على اکتشاف غرضه الرئیس من کتابه عمل معیّن؛ ومضافاً إلى ذلک، فإنّها تکشف عن جوانب الجمال فیه، ودور استخدام الأسالیب المختلفه، والمتنوّعه فی إنشائه. وقد کان هذا الاتجاه محور اهتمام العدید من الباحثین فی العقود الأخیره. هذه الدراسه تهدف إلى المقارنه الأسلوبیه بین الآیات المختاره من السورتین الإنسان، وعبس، والتی تکون حول غزاره العطاء، والکراهه، والاشمئزاز، خلال المنهج الوصفی التحلیلی، مستمدّه من المنهج الإحصائی. تدلّ نتائج البحث على أنّ أهمّ الأسالیب المستخدمه فی الآیات المختاره من السورتین، هو الأسلوب الخبری، والأسلوب الإنشائی، وأسلوب النفی، والترکیب الوصفی، وعملیّه الربط والتکرار، وأسلوب التقدیم والتأخیر، وأسلوب الحذف، والطباق والتقابل. ووصل البحث إلی أن الأسلوب الخبری هو الأکثر حضوراً فی کلتا السورتین، کما تم توظیف الجمل الفعلیه فی هذا الأسلوب أکثر بالنسبه للجمل الاسمیه، والفعل الماضی هو الأکثر استعمالاً (56%) فی سوره الإنسان، والفعل المضارع هو الأکثر حضوراً (64%) فی سوره عبس. وتعود کثره استخدام الفعل الماضی فی سوره الإنسان إلى أنّ محتوى هذه السوره یدور حول المکافأه، والجزاء القطعی لعمل الأبرار، والذی لا شکّ فی إعطائه، فیشجّع الجمهور للقیام بذلک، وکثره استخدام الفعل المضارع فی سوره عبس تدلّ على أنّه إذا بخل الإنسان فی الزمن الحاضر، أو ​​المستقبل سیعامَل معه مثله، ویؤدّی إلی غضب اللّٰه ونقمته؛ فضلاً عن ذلک، تنوّع الأسالیب فی سوره الإنسان یلفت انتباه الجمهور إلى هذه الواقعه المهمّه، ونتائجها المذهله.
۱۹۲.

دراسه وتحلیل مقامات بدیع الزّمان الهمذاني اعتمادا علی القراءه الکرنفالیّه لباختین (مقامات الأصفهانیّه والحرزیّه والموصلیّه نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الکرنفالیّه المقامه الأصفهانیّه المقامه الحرزیّه المقامه الموصلیّه بدیع الزمان الهمذانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۴۱
من الشّائع أنّ بدیع الزّمان الهمذانی هو أوّل من ابتدع فنّ المقامات واستطاع أن یقوم بتطویره من خلال کتاباته. وقد تطرّق بدیع الزّمان فی مقاماته إلی مختلف مسائل عصره واستطاع أن ینقل إلی الأجیال القادمه أهم میزات تلک الفتره الزّمنیّه. وقد اتّجه نحو السّخریه والضّحک کأسلوب لبیان ما یقصده بشکل غیر مباشر، وکان هدفه من ذلک إصلاح المجتمع من خلال نقده اللّاذع. وبما أنّ السّخریه مسیطره علی جمیع أجزاء مقامات الهمذانی، اعتمدنا علی آلیّات القراءه الکرنفالیّه لباختین الّتی تهتمّ بموضوع السّخریّه والضّحک فی الأدب. فبناء علی ذلک ومن خلال توظیف هذه القراءه رکّزنا علی أهمّ ملامح الکرنفالیّه الموجوده فی مقامات الهمذانی وکیفیّه توجیه الدّعوه إلی المتلقین لإعاده النّظر فی طریقه الحیاه والقیم المزیّفه السّائده. انطلاقا بتوعیه أفراد المجتمع. وقد ساعدتنا هذه القراءه فی مقاربه المقامات ودراستها وفتحت الطریق أمامنا للتّعرّف علی أهم المیزات الثّقافیه المسیطره فی المجتمع آنذاک. قد شاهدنا أهمّ ملامح الکرنفالیّه، ألا وهی اللّاتراتبیّه والتّدنیس والغروتیسک فی مقامات بدیع الزّمان الهمذانی. وجمیع هذه الملامح قد ساعدت صاحب المقامات فی الوصول إلی ما یهدف إلیه من إصلاح المجتمع والثّقافه. فباستخدام اللّاتراتبیّه یجعل الترکیز علی الانسان ذاته و یتّخذ موقفا أمام تقدیس الأفراد، کما نری مثل هذا التقدیس فی المقامات وکیفیّه استغلال النّاس للوصول إلی أهداف السّلبیّه، ومنهجنا فی هذه الدّراسه کان تحلیلیّاً توصیفیّاً. فمن خلال هذه القراءه استطعنا أن نستخدم آلیّات رؤیه معاصره فی دراسه نصّ یعود إلی قدیم الأیّام. وقد توصّلنا إلی بعض المعانی الموجوده خلف الأسطر وقلّما نجد التّطرّق إلیها فیما مضی من البحوث.
۱۹۳.

سیمیائیه التواصل غیراللفظی فی روایه الطریق إلى تل مطران لعلی بدر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: السیمیائیه التواصل غیر اللفظی علی بدر الطریق إلى تل مطران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹ تعداد دانلود : ۲۰۰
التواصل غیر اللفظی هو أحد فروع السیمیائیه، والذی یشمل جمیع أنواع السلوکیات الحرکیه للأشخاص، بما فی ذلک تعابیر الوجه وحرکات الجسم والإیماءات والحرکات لتنظیم المحادثه، إلخ. کما أن وضعیه الجسد، نوع الوقف، السلوکیات الصوتیه، الأشیاء والزمن، وما إلى ذلک هی علامات على التواصل غیر اللفظی التی یمکن أن تنقل رساله بشکل مستقل أو تساعد الرسائل اللفظیه على أن تصبح أکثر فعالیه. هذا النوع من الاتصال له ست وظائف هی الاستکمال، والتفنید، والتکرار، والتحکم، والاستبدال، والتأکید. تظهر دراسه الروایات العربیه المعاصره أن المؤلفین على درایه کامله بدور التواصل غیر اللفظی ولغه الجسد فی خلق مشاهد جدیده. الروائیون العراقیون لیسوا استثناءً من هذه القاعده وقد حاولوا استخدام هذا النوع من التواصل فی روایاتهم. یستخدم الکاتب العراقی علی بدر عناصر غیر لفظیه فی روایاته بالإضافه إلى اللغه المنطوقه. حاول فی هذا البحث دراسه روایه الطریق إلى تل مطران من منظور تعابیر الاتصال غیر اللفظیه، بما فی ذلک تعابیر الوجه، وتعبیرات العین، وتعابیر الید، وحرکات الرأس، وما إلى ذلک، باستخدام المنهج السیمیائی والتمسک بالمنهج الوصفی – التحلیلی. أظهرت نتائج البحث أن علی بدر استخدم ما مجموعه 171 علامه فی هذه الروایه. حقق أقصى استفاده من الحالات المختلفه للسلوکیات الصوتیه والوجه وتعابیر النظر، وأقل استخداما للمظهر المادی. استخدم علی بدر هذه العلامات للتعبیر عن أشیاء مثل: الخوف والقلق والحزن وإخفاء شیء ما والحصول على المعلومات وما إلى ذلک. أیضا، فإن وظیفه الاستبدال لها أعلى تردد ووظیفه التفنید لها أقل تردد.
۱۹۴.

مستوى توافر مهارات التفکير النقديّ في تدريبات کتب العربيّه للمرحله الثانويه الأولي في ضوء نظريّه ليبمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: التفکیر النقدی نظریه لیبمان تحلیل المحتوى کتب العربیه المرحله الثانویه الأولی التدریبات اللغویه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰ تعداد دانلود : ۱۶۵
تعتقد الأنظمه التعلیمیّه الفعاله (القائمه على الکفاءه) أن حیاه العلم والمعرفه قصیره جداً فی عالم الیوم المتطوّر والمتغیّر باستمرار، وعلى المرء أن ینظر إلى القضایا بالتفکیر النقدیّ؛لذلک، تحاول هذه الأنظمه تنمیه مهارات هذا النوع من التفکیر وتقویتها فی السیاقات والمستویات التعلیمیّه المختلفه. هدفت الدراسه تعرّف مدی توافر مهارات التفکیر النقدیّ فی التدریبات اللغویّه فی کتب العربیّه للمرحله الثانویّه الأولى على أساس نظریّه لیبمان. وقد استخدمت المنهج الوصفیّ أسلوباً لتحلیل المحتوى، ولتحدید معامل أهمیّه المؤشّرات المدروسه تمّ استخدام طریقه إنتروبیا شانون. وعیّنه الدراسه کانت مجتمع الدراسه نفسه وهی مکوّنه من جمیع التدریبات اللغویّه لهذه المرحله فی المدارس الإیرانیّه للعام الدراسیّ 1402-1401ه .ش/ ۲۰۲۳-۲۰۲۲م، ویصل عدد الکتب إلى ثلاثه مجلدات. ولتحقیق أهداف البحث، تمّ استخدام استماره تحلیل المحتوى المعتمده على نظریّه لیبمان للتفکیر النقدیّ کأداه للدّراسه. وتتکوّن هذه النظریّه من تسع مهارات، هی: الاجتماعیّه، وإلقاء الأسئله، وتقییم الأدله والتصریحات، والاستدلال، والتفسیر، والتحلیل، والعقلانیّه، والصراحه، والحکم المنطقیّ. وحصیلهً لبیانات البحث، فی جمیع مستویات التعلیم الثلاثه، فإن المهارات الثلاث أی التفسیر، والتحلیل، وتقییم الأدله والتصریحات کان لها أعلى تکرار مقارنهً بالمهارات الثلاث الأخرى، أی الصراحه والحکم المنطقیّ والاستدلال. وبشکل عام، أظهرت النتائج أنه لا یوجد توزیع متوازن لجمیع المهارات فی تدریبات الکتب المدروسه، وحتى هذه المشکله لم تتحسّن مع ارتقاء المستوى التعلیمیّ؛ لذلک، یحتاج المحتوى التعلیمیّ قید الدراسه إلى المراجعه والتعدیل.
۱۹۵.

بررسی شخصیت «ابوزید سروجی» براساس نظریه خودشکوفایی مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مقامات حریری شخصیت ابوزید خودشکوفایی مزلو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۵۳
در ادبیات داستانی تحلیل روان شناختی شخصیت، براساس نظریات روان شناسان انسانگرا، راهی برای شناخت عمیق تر آثار ادبی و نویسندگان آنهاست. روان شناسی انسان گرایانه با محور قرار دادن خودآگاه انسان، به رفتارهای اخلاقی و خودشکوفایی توجه دارد. ابراهام مزلو از نظریه پردازان این حوزه، با ارائه نظریه سلسله مراتب نیازهای انسانی و تبین ویژگی های افراد خودشکوفا کمک شایانی به علم روان شناسی انسان گرا کرده است. در این پژوهش ویژگی های روان شناسانه ابوزید سروجی، برپایه نظریه مزلو بررسی شده است. حریری در «مقامات» شخصیتی پیچیده و پویا به نام ابوزید آفریده است و با توجه به اهمیت ادبی و تاریخی اجتماعی این اثر بررسی روان شناختی قهرمان داستان اهمیت ویژه ای دارد. پژوهش پیشِ رو به روش توصیفی – تحلیلی برپایه داده های کتابخانه ای و نظرات ناقدان به بررسی نیازهای پنجگانه هرم مزلو و مؤلفه های خودشکوفایی و سیر آن در شخصیت ابوزید پرداخته است. در مقامات حریری، ابوزید در ظاهر شخصیتی گداپیشه، همواره مستمند و آشفته حال معرفی شده است که تنها در مقامه آخر دچار تحولی بنیادین می شود؛ حال آنکه با بررسی هر مقامه به صورت مجزا، نمونه های بارزی از آگاهی و زمینه های رسیدن او به خودشکوفایی به دست آمد و مشخص شد در طول مقامات نیازهای ابوزید، که پررنگ ترین آنها نیازهای فیزیولوژیک است، مرتفع می شود که مقدماتی برای ارائه شخصیت خودشکوفای او در مقامه آخر است. در نظریه مزلو ویژگی های متعددی برای افراد خودشکوفا مطرح شده است که تمام آنها در ابوزید نیز متبلور است؛ لذا می توان او را فردی خودشکوفا دانست.
۱۹۶.

نظریه روح معنا از نگاه دانشوران یکصد سال اخیر در حوزه علمیه قم (با تأکید بر دیدگاه های امام خمینی، علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: لغت شناسی روح معنا وضع الفاظ امام خمینی علامه طباطبایی آیت الله جوادی آملی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۵۱
بر اساس نظریه وضع الفاظ بر ارواح معانی یا به اختصار، نظریه «روح معنا»، الفاظ بر روح معنای مشترک بین مصادیق گوناگون وضع شده اند و خصوصیات مصادیق در وضع الفاظ دخالتی ندارد. طبق این دیدگاه، مراد از الفاظ متشابهی چون عرش، کرسی، لوح، قلم و... در کتاب و سنت، نه معنای ظاهری آن هاست و نه معنای مجازی آن ها، بلکه معنای آن ها چنان گسترده است که شامل مصادیق غیرمادی هم می شود. نظریه روح معنا در اصل برای توجیه الفاظ متشابه قرآن مطرح شده است؛ ولی می توان آن را به طور کلی آن را در دسته نظریه های کلان در لغت شناسی طبقه بندی نمود. این دیدگاه را برای نخستین بار غزالی مطرح کرد و پس از او بسیاری از بزرگان اندیشه اسلامی آن را پذیرفته اند. این نظریه در سده اخیر و در حوزه علمیه قم مجال طرح مجددی یافته است و به این منظور، به طور ویژه دیدگاه سه عالم برجسته در حوزه علمیه قم یعنی امام خمینی، علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی درباره این نظریه، از منظرها و با رویکردهای گوناگون شایسته بررسی است. در این مقاله تقریر هر یک از این سه بزرگوار از این نظریه و شباهت ها و تفاوت های تقریر آنان و امتیاز و برجستگی دیدگاه آنان در طرح این نظریه مورد بررسی قرار گرفته است.
۱۹۷.

استعاره مفهومی «کفر» و «ایمان» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معناشناسی شناختی استعاره مفهومی آیات قرآن کریم ایمان کفر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷ تعداد دانلود : ۱۴۷
استعاره مفهومی ابزاری نو از علوم شناختی است که با تکیه بر وضعیت شناختی انسان به مفهوم سازی مفاهیم انتزاعی و غیرعینی می پردازد. در این شیوه درک مفاهیم انتزاعی و ناآشنا (حوزه مقصد) به وسیله ی حوزه های مفهومی عینی و ملموس دیگر (حوزه مبدأ) صورت می گیرد. مهم ترین مسئله در استعاره مفهومی وجود تناظرهایی نظام مند میان دو حوزه ی مبدأ و مقصد است که از آن به عنوان نگاشت یاد می شود. قرآن کریم سرشار از مفاهیم انتزاعی همانند «کفر» و «ایمان» است که به منظور درک بهتر آن ها ضرورت دارد تا از شیوه های نوین تحلیل مفاهیم، به ویژه از استعاره مفهومی در تحلیل این مفاهیم و شیوه مفهوم سازی شان استفاده کرد. پژوهش حاضر بر مبنای روش تحلیلی-توصیفی به هدف شناسایی و تحلیل استعاره های مفهومی متعلق به مفاهیم «کفر» و «ایمان» در آیات مبارکه شش جزء آخر قرآن کریم انجام شده است تا شیوه بیان مفاهیم انتزاعی توسط قرآن کریم آشکار گردد. با تحلیل استعاره های مفهومی در این بخش از قرآن کریم می توان به این نتیجه رسید که قرآن کریم با بیان مفاهیم انتزاعی به شیوه استعاره مفهومی وضعیت شناختی انسان را مبنایی برای بیان مفاهیم کفر و ایمان قرار داده است و از آن در راستای مفهوم سازی استفاده کرده است. مفهوم «کفر» به عنوان حوزه مقصد با مفاهیمی شناخته شده همچون تاریکی، آلودگی، روی گردانی، جنگ، نیروی بازدارنده از ایمان و عدم کارایی حواس مفهوم سازی شده است و مفاهیمی همچون نور، پاکیزگی، تجارت، سفر، مسابقه و جهتِ راست به مفهوم سازی «ایمان» می پردازند. با تحلیل این استعاره ها می توان ایمان را به منزله نور، پاکیزگی، تجارت، سفر، مسابقه و شیء باارزشی که در جهت راست قرار دارد معرفی نمود و کفر را به منزله تاریکی، آلودگی، روی گردانی، جنگ و نیروی بازدارنده از ایمان در نظر گرفت.
۱۹۸.

دراسه سیمیائیه لقصیده بشری البستاني "موسیقی عراقیه" في ضوء نظریه مایکل ریفاتیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: السیمیائیه ریفاتیر بشری البستانی موسیقی عراقیّه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۵۸
  تُعدّ السیمیائیّه من المناهج النقدیه ذات التأثیر والفاعلیه فی فهم النص والتخطّی الواعی لنظام العلامات النصیه. وهی بوصفها من المناهج النقدیه الجدیده التی تتابع حرکه الدوالّ فی النص وتسهم فی تبیین الحقیقه وإماطه القناع المسیطر علی الألفاظ والأنساق، تُعدّ وسیله للنفاذ إلی مکامن النص والظفر بمضامینه. ویعدّ منهج ریفاتیر من أهمّ المناهج السیمیائیّه الجدیده وهو منهج یختصّ بالشعر دون غیره من النصوص. تقوم هذه النظریّه علی مجموعه من المحاور لدراسه النص الشعری ومعالجه رموزه تحت بعض المسمیّات کالماتریس البنیوی والمنظومات الوصفیّه وسلسله الدوال الشعریه. یعتمد هذا البحث علی المنهج السیمیائیّ فی ضوء الآلیات السیمیائیّه فی محاولته دراسه شعر بشری البستانی، قصیده «موسیقی عراقیّه». ومن النتائج التی توصّل إلیها البحث، أنّ الماتریس البنیوی فی القصیده یدور بین دلالات الموت والألم والانتصار والانفتاح، کما أنّ المنظومه الوصفیّه لا تتعدّى أربع منظومات وهی حاله الضعف والخیانه والاحتلال وحتمیه الفعل الفینیقی فی العراق الحضاری. تنطلق الحرکه النصیه من تصویر حاله الموت والضیاع والعقم وحاله الصراع وتنتهی حرکه الدوال فی القصیده بتجسید الانتصار ودحر العدوان وزوال القحل واستعاده الحیاه فی العراق والأرض.
۱۹۹.

دراسه الخطاب الجاهلی فی القرآن فی قصه إبراهیم () عبادته الأجرام وتحطیمه الأصنام وفی قصه عزیر اعتمادا علی طریقه بدام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الخطاب النقد المجتمع الجاهلی أسلوب بَدام عباده الأصنام إنکار المعاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۵ تعداد دانلود : ۲۰۲
تعتبر اللسانیات من الدراسات المهمه اللغویه من ناحیه بیان معنی النص الخطابی المراد دراسته؛ ومن الطرق المهمه فی هذه الدراسات طریقه بدام، وهی بشکل عام، تشبه طریقه فرکلاف فی شمولها علی ثلاث مراحل مهمه، وهی: الوصف والتفسیر والتبیین. فی ثنایا هذه المراحل، یدرس الباحث النص الخطابی دراسه معنویه تحلیلیه عمیقه من ناحیتین: من حیث المعنی الظاهری أو (السطحی) أولاً، ومن حیث المعنی الباطنی أو (العمیق) ثانیاً. فی هذا المقال، حاولنا دراسه ثلاث قصص قرآنیه قصیره، وهی: 1 عباده الأجرام السماویه زمن إبراهیم (j)؛ 2 موت عزیر مده مئه عام؛ 3 تحطیم إبراهیم للأصنام. بعد دراسه معنی الخطاب فی هذه القصص القرآنیه دراسه معنویه تحلیلیه، قارنّاه بمعنی الخطاب الجاهلی مقارنه نقدیه معتمدین علی الأسلوب الوصفی التحلیلی وعلی أساس طریقه بدام. من النتائج التی حصلنا علیها من هذه الدراسه أن موضوعات القصص القرآنیه تشبه موضوعات الشرک وعباده الأصنام التی کانت موجوده فی الجاهلیه وتشبه الموضوعات الأخری أیضاً، وهی موضوعات البعث والمعاد. موضوعات هذه القصص الثلاث بیان وعرض لعادات مشرکی الجاهلیه فی تقلید آبائهم وأجدادهم باعتقادهم بالآلهه الأرضیه والسماویه وإنکارهم للتوحید والبعث والمعاد. هدف القرآن الکریم من بیان هذه القصص الثلاث إثبات الشبه فی اعتقاد الإنسان بمسأله التوحید والمعاد وإقناع المخاطب أو المتلقی ببیان واضح مصحوبٍ ببیان تصویری منظور فی جواب منکری المعاد والرد علیهم، وذلک فی بعث الحیاه فی المیت وإعادتها إلیه بعد مرور مئه عام علی موته، أما بالنسبه إلی قصه تحطیم إبراهیم (j) للأصنام، ففیها معنی خفیّ یشیر إلی تحطیم الأصنام الجاهلیه بعد فتح مکه.
۲۰۰.

أسلوبية الرواية الغنائية؛ رواية «رؤیای نیمه شب» (حلم منتصف اللیل) لمصطفى سالاري نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الأدب الغنائی رؤیاى نیمه شب حلم منتصف اللیل الروایه الغنائیه جوانب المحتوى

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰ تعداد دانلود : ۹۲
الأدب الغنائی هو التعبیر الناعم عن مشاعر الشاعر أو الکاتب وأحاسیسه الشخصیه، ویتناول الحب والصداقه والمعاناه والخیبه. وما یمیز هذا النوع من الأدب عن غیره هو غلبه عنصر العاطفه والإحساس على العناصر الشعریه الأخرى؛ فکلما کانت عواطف الشاعر أعمق، وأحاسیسه أرق، کانت کلماته أکثر نفاذاً وإمتاعاً. یتمتع الأدب الغنائی بسمه أبرز قیاساً بالأنواع الأخرى، ویعتبر من حیث الرتبه، أقدم أنواع الأدب وأنقاها وأوفرها خیالا. یقوم البحث على التحلیل ودراسه الجوانب الغنائیه المهمه فی روایه حلم منتصف اللیل والنظر إلى آراء الخبراء وتلقیهم للأعمال الغنائیه مباشره. منهج البحث الحالی هو تحلیل المحتوى القائم على أسس المنهج الوصفی التحلیلی. أظهرت نتائج البحث أن فی الجوانب المضمونیه للأدب الغنائی فی روایه حلم منتصف اللیل مکونات مثل الانفعالیه والوجدانیه، ووصف (الإنسان والحیوان والمکان)، والشکوى والعتاب، وخصائص الإنسان الأخلاقیه، والرومانسیه، والنظره السلبیه للدنیا ولوم الدهر، والفضاء الحزین، والدعاء والمناجاه، والتمنی، وال مفاخره، والحدث الیومی، وحدیث النفس، والأمل، والفرح والفکاهه، والتحسر والقسم. حلم منتصف اللیل روایه تحتوی على معظم العناصر الغنائیه. وقد مزج المؤلف أغلب الجوانب الغنائیه مع مشاعره الداخلیه، وقدّمها فی هیئه مفردات وصوره روایه.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان