فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۹٬۱۱۷ مورد.
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
55 - 80
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش با هدف ارائه «الگوی تربیت دینی در گستره تولد تا سه سالگی» انجام شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که مرتبه قابل تحقق هدف غایی در این گستره سنی چیست و نقشه راه تحقق آن چگونه است. نقشه راه دربرگیرنده مباحثی درباره ماهیت محتوای خاص این گستره سنی، روش های شکل دهی به پایه های اولیه دینداری، نقش مربی و ویژگی های شناختی، عاطفی و مهارتی مورد نیاز و شیوه ارزشیابی است.روش: روش پژوهش، روش توصیفی − تحلیلی − استنباطی مسئله محور است. پرسش ها بر مبانی نظری تدوین الگوی تربیت دینی عرضه می شود و با جمع آوری اطلاعات مرتبط و تحلیل آنها پاسخ ها استنباط می شود.یافته ها: نتایج یافته در بخش اهداف به کشف نظامواره اهداف تربیت دینی در قالب مرتبه قابل تحقق هدف غایی از تولد تا سه سالگی و اهداف واسطی انجامیده است. در بخش روش ها از چهار روش: درونی سازی پایه های اولیه احساسات دینی و شناخت خدا، افزایش تعالی جویی و توانمندسازی بعد جسمی بحث شده است. در مبحث نقش مربی، به نقش مربی در ذیل نقش خداوند به عنوان مربی اول اشاره شده و ویژگی های شناختی، عاطفی و مهارتی لازم برای انجام مطلوب فعالیتی توضیح داده شده است. در پایان شیوه ارزشیابی میزان رشدیافتگی دینی آمده است.
طراحی الگوی سواد رسانه ای در نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۴
189 - 223
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش طراحی الگوی کلان سوادرسانه ای در نظام تعلیم وتربیت جمهوری اسلامی ایران در دو بعد مفهومی و عملیاتی بود. ابعاد مفهومی مبتنی براسناد تحولی آموزش وپرورش و روش مطالعه کتابخانه ای، اسنادی و ابعاد عملیاتی براساس روش داده بنیاد بود. جامعه پژوهش اسناد تحولی آموزش وپرورش و اساتید،کارشناسان حوزه های ارتباطات، تعلیم وتربیت و معارف اسلامی که به روش نمونه گیری هدفمند و نظری،12 نفر انتخاب شد. ابزارگردآوری اطلاعات تحلیل محتوا و مصاحبه عمیق بود.درتحلیل اسناد تحولی آموزش وپرورش از روش تحلیل محتوای استقرایی و کدگذاری باز و از کدگذاری نظری در تحلیل مصاحبه ها استفاده شد. سنجش روایی و پایایی، براساس اعتمادپذیری و باورپذیری بود.یافته هادرالگوی کلان سوادرسانه ای با مشخصه های ساختاری ومحتوایی شناسایی شد: ساختار مدیریتی و اجرایی سوادرسانه ای دارای متولی قانونی است. نهاد حاکمیتی به عنوان متولی، به سیاست گذاری و قانون گذاری می پردازد همچنین نهادبینابینی به عنوان هماهنگ کننده راهبردی میان-کنشگران سوادرسانه ای درسطح(کلان، میان وخرد) نقش آفرین است و با استفاده از اهرم های مدیریتی خود، بازوهای اجرایی را رهبری می نماید. این نهاد دارای ساختار شورایی متشکل از نمایندگان حکومتی، دولتی و مردمی و ارتباطات منظومه ای دوایر و واحدها است. در نهایت با توجه به اهمیت نقش بستر آفرینی خانواده در حوزه سواد رسانه ای در دوران پسا کرونا، پیشنهاد می شود کمیته های شورایی-آموزشی ویژه باهدف تعالی سازی خانواده در کنشگران میان و خرد تشکیل شود.
چهار فضیلت اخلاقی متناظر در قرآن و تورات؛ بررسی ریشه شناختی و تطورات معنایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۳)
77 - 96
حوزههای تخصصی:
متون مقدّس ادیان ابراهیمی در بسیاری از مفاهیم با هم مشترک اند و این در موضوع اخلاق به نحو برجسته ای نمایان می شود. این مقاله بر چهار فضیلت اخلاقی در قرآن و تورات متمرکز خواهد بود که افزون بر پیوندهای ریشه شناختی، به جهت کاربست های معنایی نیز به صورت حداکثری متناظر هم هستند. این چهار ریشه فعلی عبارتند از: بِرّ (ברר/ḇrr) «نیکی»، زکو زکی (זכה/zkh) «خلوص»، صِدق (צדק/ṣdq) «راستی» و طُهر (טהר/ṭhr) «پاکی». پس از مقدمه و بیان مسئله، مقاله متضمن چهار بخش، به ترتیب واژه های مذکور است. طبق یک الگوی تقریباً ثابت، ابتدا مباحث ریشه شناسی تاریخی ۔تطبیقی مطرح و از دورترین معنای حسّی تا تحولات معنایی واژه ها بررسی می شود و بعد از آن کاربست های معنایی مشترک - به ترتیب تاریخی - در تورات و قرآن آمده و در نهایت، در ضمن یک تحلیلِ معنایی پیوند آنها را بررسی شده است. بخش نتیجه گیری نیز به جمع بندی کلی، سِیر مباحث و برخی بایسته های پژوهشی اختصاص یافته است.
پیشگیری از ضعف اخلاقی در روان شناسی شناختی؛ با تأکید بر نظریه های پیاژه، کلبرگ و بندورا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
141 - 168
حوزههای تخصصی:
ضعف اخلاقی یکی از مسائل مهم دانش روان شناسی اخلاق است که به چرایی و چگونگی پدیداری شکاف میان معرفت و عمل اخلاقی می پردازد. این پدیده را می توان در یک تعریف جامع، کنش آگاهانه بر خلاف باور، قضاوت و اصولی که شخص به لحاظ اخلاقی پذیرفته است دانست. ضعف اخلاقی یا مسئله شکاف میان باور و عمل اخلاقی و راه حل پر نمودن این فاصله از جمله دغددغه های بنیادین همه افرادی است که دل در گرو حیاتی فضیلت مندانه دارند. در این میان یکی از دانش هایی که دارای ظرفیت مناسبی جهت تبیین این پدیده و بیان راهکار جهت درمان یا پیشگیری این پدیده را داشته و کمتر بدان توجه شده است دانش روان شناسی است. بدین جهت پژوهش پیش رو با روش تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای بر آن است تا با عطف توجه به ظرفیت فراوان این دانش و معطوف به رویکرد شناختی آن، عوامل مؤثر بر پدیداری این مسئله و نیز راهکار پیشگیری از این پدیده را تبیین نماید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تقلید، عدم تقویت قدرت و استدلال عقلی و نیز توجیه غیرمنطقی می توانند از عوامل پدیدایی ضعف اخلاقی به شمار آیند که این ضعف را می توان با دوری از پذیرش سخنان تقلیدی و عمدتاً از طریق بحث و گفتگوی استدلالی میان متربیان و نیز طرح معماهای اخلاقی جهت تقویت این امر توسط مربیان و همچنین الگوپذیری از افراد اخلاقی برطرف نمود.
بررسی روش شناختی مطالعات تربیت معنوی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
37 - 52
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: در دهه های اخیر، به تبع ورود بحث «تربیت معنوی» به کشور، این موضوع مورد توجه بسیاری از پژوهشگران از رشته های مختلف قرار گرفته است. تأمل در این زمینه نشان می دهد که گرچه پژوهش های قابل توجهی در قالب رساله، پایان نامه، مقاله و کتاب در زمینه تربیت معنوی انجام و منتشر شده اند، با این حال، تنها تعداد معدودی از آنها به صورت روشمند و عمیق به این موضوع پرداخته اند و بر همان اساس، حرف جدی برای زدن دارند؛ در حالی که عنصر روشمندی، مهم ترین عنصر در اثربخشی تحقیق است. از این رو، بررسی دقیق و آسیب شناسانه پژوهش های تربیت معنوی از جهت روش تحقیق، یک نیاز جدی است تا مسیر طی شده طی این دو دهه مورد تأمل انتقادی قرار بگیرد و با رفع کاستی ها در پژوهش های بعدی، محتوای علمی تر، دقیق تر و اصیل تر فراهم شده، در اختیار دست اندرکاران تربیت معنوی قرار گیرد. این پژوهش در همین راستا انجام شده است. هدف این تحقیق بررسی روش شناسی مطالعات تربیت معنوی در ایران با رویکرد آسیب شناسانه است.روش: رویکرد این تحقیق، آسیب شناسانه و انتقادی بود. در این تحقیق 90 مطالعه منتشر شده و در دسترس بین سال های 1385 تا 1400 در قالب پایان نامه، رساله و مقاله معتبر داخلی در زمینه تربیت معنوی از لحاظ بایستگی ها و استانداردهای روش پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. سؤال تحقیق این بود که آثار مربوط به تربیت معنوی در ایران به لحاظ روش شناسی چه کاستی هایی دارند.یافته ها: کاستی های شناسایی شده به لحاظ روش شناسی مطالعات تربیت معنوی در ایران، بدین ترتیب هستند: عدم تمایز مفهومی (بین تربیت معنوی، تربیت دینی، تربیت اخلاقی و تربیت عرفانی)، غفلت از بحث های مبنایی(مانند فقدان چارچوب نظری و مبنای نظری، عدم تعریف مفاهیم کلیدی تحقیق)، گسست میان پژوهش های نظری و کاربردی(وجود نوعی گسست میان بحث های نظری و کاربردی؛ در حالی که برای نظریه پردازی در تربیت معنوی لازم است ابتدا مباحث نظری آن را روشن کنیم و بعد به سراغ مباحث کاربردی برویم)، کمبود پژوهش های چندرشته ای و میان رشته ای (و اکتفا به نگاه تک بعدی)، ورود غیرتخصصی(در برخی از مطالعاتی که با عنوان «تربیت معنوی» توسط افرادی غیر از متخصصان علوم تربیتی صورت می گیرد، «روش های تربیتی»، «اصول تربیتی»، «مبانی تربیتی» و نظایر اینها که اصطلاحاتی کاملاً تخصصی هستند، دقیق و بجا به کار گرفته نمی شوند؛ چرا که پژوهشگر به قدر کافی حساسیت نظری و تخصص علمی در این مورد ندارد)، بلاتکلیفی در سطح بومی سازی (بلاتکلیفی در نحوه استفاده از منابع اسلامی و غربی، ترکیب غیرروشمند معنویت اسلامی و غربی و توجه نکردن به اصالت اسلامی، گرفتن «چیستی» تربیت معنوی از آثار اندیشمندان غربی و «چگونگی» آن از منابع اسلامی، ترکیب تعاریف غربی و اسلامی و عدم موضع گیری مشخص و اصیل در این مورد، التقاط در بخش راهکارها و روش های تربیتی، استفاده از ملاک ها و مقیاس ها و پرسشنامه های غربی تربیت معنوی در پژوهش های اسلامی − ایرانی، اتخاذ چارچوب و مؤلفه های تربیت معنوی از نظریه های غربی و سپس جایگزین کردن محتوا با منابع دینی)، غفلت از مسئله محوری(موضوع محور بودن و غفلت از مساله ها)، پژوهش های سطحی و بدون تحلیل های عمیق(ساده سازی چیزی که دارای ماهیت ساده ای هم نیست و ابعاد و لایه های مختلفی دارد، شتابزدگی و کم مهارتی در تحلیل)، فقدان انسجام و پراکنده نویسی (نداشتن سناریوی مشخص برای پژوهش و عدم تبعیت از رویکرد و روش تحقیق مناسب و گاه نداشتن هیچ روش تحقیقی در برخی مطالعات تربیت معنوی)، روشمند نبودن در مطالعات تطبیقی و انتقادی، و در نهایت، کم توجهی به اخلاق حرفه ای پژوهش در برخی تحقیقات (گاهی، ذکر مطالب بدون ارجاع دادن به منبع اصلی).بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، تهیه یک کلان پروژه منسجم برای این حوزه پژوهشی نسبتاً جدید و همچنین، طراحی و تنقیح مدل های همکاری چندرشته ای و میان رشته ای در مطالعات تربیت معنوی در کشور ضروری است.سپاسگزاری: این مقاله حاصل پژوهشی است که با حمایت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه انجام گرفته است. بدین وسیله از حمایت های آن پژوهشگاه قدردانی می گردد.تعارض منافع: تعارض منافعی در این مقاله وجود ندارد.
چالش های اخلاقی والدگری در عصر دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
97 - 132
حوزههای تخصصی:
اخلاق در ابعاد مختلف زندگی نقش و تاثیر به سزایی دارد. یکی از ابعاد و عرصه هایی که اخلاق در آن حضور پررنگ و مداومی دارد، والدگری و روابط والد-فرزندی است. امروزه با توجه به رشد بی سابقه تکنولوژی، توسعه و فراگیر شدن رسانه ها و دسترسی آسان به فضای مجازی، گستره والدگری تحول یافته و دامنه نقش والدین به عنوان مسئول، راهنما و مربی اصلی فرزندان، از زیست واقعی به زیست مجازی آن ها نیز امتداد پیدا کرده است. پدر و مادر در عصر دیجیتال می بایست زمینه و ظرفیت کسب مهارت های لازم برای استفاده مسئولانه و ایمن از فناوری های دیجیتال را جهت بهرمندی و مصونیت حداکثری فرزندان فراهم آورند و متناسب با مختصات دنیای زیست دوم، تدابیر و اصول خاص والدگری دیجیتال را رعایت نمایند. طبیعتا هر رابطه ای نیازمند آگاهی و رعایت اخلاق در آن است و این مهم در رابطه والد-فرزندی که سطح ارتباط بالایی می طلبد، به فراخور نظارت، کنترل و ایجاد محدودیت ها از طریق وضع قوانین مصرف دیجیتال، بیشتر در معرض چالش های اخلاقی قرار می گیرد. در این پژوهش چالش های والدگری عصر دیجیتال شناسایی، دسته بندی و با نگاهی تحلیلی بررسی و ارزیابی شده است. نقض حریم خصوصی فرزندان، مواجهه غیرتخصصی با موقعیت های آسیب زای فضای مجازی، تعارض کنترل گری والدین با خودکنترلی، خودانگیختگی و خلاقیت اخلاقی فرزندان از مهم ترین چالش های اخلاقی والدگری در عصر دیجیتال به شمار می آیند.
طراحی الگوی یاددهی- یادگیری تربیت اخلاقی دانش آموزان مدارس دوره دوم استعدادهای درخشان آموزش و پرورش استان تهران مبتنی بر الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۲
169 - 196
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی یاددهی- یادگیری تربیت اخلاقی دانش آموزان مبتنی بر الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی - توسعه ای و از نظر ماهیت توصیفی - پیمایشی بود. اجرای پژوهش به صورت ترکیبی (کیفی-کمی) و در دو مرحله انجام شد. جمع آوری داده ها در مرحله اول (کیفی) مبتنی بر مصاحبه با 16 نفر از خبرگان علمی و اجرایی و تجزیه و تحلیل داده ها مبتنی بر روش تحلیل تم (مضمون)انجام شد. روایی و پایایی بخش کیفی مبتنی بر چهار عنصر قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال، تلفیق و ترکیب و قابلیت اتکاء مورد تایید واقع شد. در مرحله دوم (کمی) 330 نفر از معلمان مدارس دوره دوم استعدادهای درخشان آموزش و پرورش استان تهران به پرسشنامه حاصل از مرحله اول پاسخ دادند و تجزیه و تحلیل داده ها نیز مبتنی بر روش های آماری و مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. بر اساس نتایج پژوهش، الگوی یاددهی- یادگیری تربیت اخلاقی دانش آموزان مبتنی بر الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت دارای چهار بُعد فکری، علمی، زندگی و معنویت است که به ترتیب بُعد فکری شامل 6 مؤلفه و 22 شاخص، بُعد علمی شامل 4 مؤلفه و 16 شاخص، بُعد زندگی شامل 6 مؤلفه و 23 شاخص و بُعد معنویت شامل 5 مؤلفه و 21 شاخص است. نتایج پژوهش نشان داد که الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت می تواند به عنوان الگویی مناسب در خدمت فرایند یاددهی- یادگیری تربیت اخلاقی دانش آموزان قرارگیرد.
تبیینی از شبکه حقوق و تکالیف تربیتی از منظر فقه تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
57 - 70
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: مطالعات اسلامی در تربیت به دلیل اهمیت نگاه بومی و اسلامی لازم و ضروری است. فقه تربیتی هم جریان تازه ای در تربیت پژوهی اسلامی است و ضرورت دارد مطالعات نظام واره در آن برای استنباط سیستم تربیتی توسعه یابد و از رویکرد فقه فردی گذر نماید. به بیان دیگر از آنجا که تربیت، ذاتاً امری اجتماعی است و در عصر حاضر، عرضَاً امری سازمانی، فرهنگی و حتی حکومتی / حاکمیتی است، اقتضاء چنین نگاهی به تربیت در فقه تربیتی چیست؟ در اینباره نگاه نظام وار، کل نگر و جامع در تفقه تربیتی ضروری است. یکی از این مسائل بنیادین این است که آیا تربیت یک مکلف خاص دارد و یا اینکه گروه های مختلف به آن مکلف شده اند؟ آیا تربیت به مثابه یک تکلیف شرعی است که جایگاه بسیار مهمی در شریعت دارد و به مثابه «یکی از امور مهمه شریعت که لایرضی الشارع بترکه» می باشد؟ آیا با نگاه نظام وار و شبکه مند و با هدف استخراج الگویی از حکمرانی تربیتی، می توان احکام تربیتی را ناظر به مکلفان و عاملان تربیتی، صورت بندی کرد؟ بنابراین پرسش های نوشتار حاضر به قرار زیر است: 1. تربیت (به مثابه امری اجتماعی) از منظر فقه تربیتی در پهنه اجتماع، چه مکلفانی دارد؟ 2. تکالیف تربیتی برای هریک از عوامل / بازیگران / مکلفان در چه سطحی از الزام و رجحان است؟ 3. تکالیف تربیتی عوامل / بازیگران نسبت به همدیگر چیست؟ 4. و آیا می توان این تکالیف را به صورت شبکه ای از حقوق و تکالیف تنظیم کرد؟ در ادامه در بخش اول به سوال 1و2 و در بخش دوم به سوال 3و4 پاسخ داده می شود.
روش: روش تحقیق در نوشتار حاضر، روش توصیفی استنباطی است و محقّق برای کشف حقوق و تکالیف و احکام تربیتی مکلفان به تربیت از روش اجتهادی و استنباطی و اصطلاحاً «تفقه تربیتی» بهره می جوید و برای کشف و صورت بندی تناسب احکام مستنبطه و ترسیم شبکه حقوق و تکالیف تریبتی از روش تحلیلی و استنتاجی بهره می برد.
نتایج: طبق بررسی های تفصیلی هدایت و تربیت برعهده چند نهاد در اجتماع گذاشته شده است که عبارتند از: خانواده، نخبگان، عموم مکلفان و حاکمیت. بنابراین تربیت امری است که در میانه وظایف والِد، عالِم، حاکِم و مردم جای دارد. در این پژوهش تلاش شد به اجمال و اختصار، مهمترین ادله وظیفه مندی اصناف مذکور اشاره شود. این پژوهش نشان داد که تربیت در فقه تربیتی و شریعت اسلامی به میزانی مهم است که هیچ گاه بدون متولی نخواهد ماند. به صورت همزمان و درعرض یکدیگر، تربیت بر والد و حاکم واجب و بر عالِم و توده های مردم مستحب و در مواردی نیز واجب است. همچنین در کنار این مسئولیت / ولایت تربیتی در برخی موارد، ولایت طولی و ترتّبی با سازوکار ولایت، تسبیب، نیابت و وصایت نیز قابل تصویر است و درنهایت شبکه ای طولی و عرضی از احکام تربیتی و ناظر به خانواده، عالمان، حاکمان و عموم مکلفان ترسیم می شود که می تواند آغازی برای طراحی یک الگو از حکمرانی تربیتی برای تسهیم اقتدار تربیتی قرار گیرد.
بحث و نتیجه گیری: مساله نوشتار حاضر عبارت است از تبیین شبکه حق و تکلیف تربیتی از منظر فقه تربیتی که به چهار پرسش باید پاسخ می داد. برای این منظور در بخش اول تلاش شد احکام تربیتی عموم مکلفان، عالمان، حاکمان و خانواده تعیین گردد و وجوب و استحباب تربیت برای آنان استنباط شد. در ادامه در بخش دوم برای پاسخ به سوال سوم و چهارم، تلاش شد نسبت ادله و اطلاقات تربیتی در مورد مکلفان چهارگانه فوق با یکدیگر تعیین شود و شبکه حق و تکلیف تربیتی که به صورت طولی و عرضی درهم تنیده است، ترسیم شود و این نتیجه حاصل شد که تربیت به مثابه امری مهم که «لایرضی الشارعُ بِترکه» می باشد و در سپهر جامعه در هر شرایطی، کسی به تربیت تکلیف شده است که تکلیف آن یا به صورت
ترتّبی و لولایی و یا به صورت عرضی، تنجّز می یابد.
دلالت این نتیجه در شبکه طولی و عرضی حقوق و تکالیف تربیتی، تمهید شرایط برای نقش آفرینی اَصالی و بالعرضِ خانواده، نهادهای مردمی و نخبگان در تربیت (رسمی و غیررسمی) است که این مهم نیز، برعهده حاکمیت است. تجربه حکمرانی تربیتی در جمهوری اسلامی ایران با فراز و فرودهایی مواجه بوده و هست و تربیت در وجه رسمی و مدرسه ای آن مطابق دیدگاه فوق، به مشارکت خانواده ها، دیگر عوامل / ذی نفعان / بازیگران نیازمند است و الگوی مشارکت و تسهیم اقتدار / نفوذ در تربیت جای تاملات جداگانه ای دارد که در این مجال نمی گنجد. لزوم احیای ولایت های طولی و عرضی تربیتی مبتنی بر فقه اسلامی را با برخی تجارب در مسائل فتنه و اغتشاشات سال 1401 می توان تایید کرد. توضیح آنکه بنابر برخی گزارشات، میانگین سنی بسیاری از دستگیرشدگان، 15 سال بوده است. این وضعیت درحالی بوده که نقش های تربیتی و ولایت های طولی و عرضی تربیتی در خانه، محله و جامعه حذف شده و در پایان این فرایند، نوبت اقدام قضایی و پلیسی رسیده است. باید سهم ولایت های تربیتی و تعاضد تربیتی را افزایش داد و پیش و بیش از اقدام قضایی و امنیتی به احیای نقشهای تربیتی حذف شده (مانند نقش بزرگان فامیل و عشیره، نقش های محله محور مسجد و امام جماعت، نقش های اصلاحی معلمان و فرهنگیان و اساتید حوزه و دانشگاه) همت گماشت. اساساً در نظم اجتماعی مدرن و از منظر مکتب لیبرالیستی که با ابزار رسانه در جامعه ایرانی در حال نهادینه سازی است، چنین نقش هایی هیچ جایگاهی ندارند.
هرمنوتیک فلسفی گادامر در آینه فلسفه اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
7 - 26
حوزههای تخصصی:
هسته مرکزی و غایت هرمنوتیک گادامر، تأمل فلسفی در ماهیت فهم و تبیین چگونگی دستیابی به آن است. فهمی که تاریخ مندی، زبان مندی و بازی مندی شاخصه های آن هستند و در بستر ساحات وجودی انسان (سنت، تاریخ و فرهنگ) متعین می شود. نوشتار پیش رو بر آن است تا بر پایه شاخصه های تعیین کننده یادشده، هرمنوتیک فلسفی گادامر را در آینه وظیفه گرایی و پیامدگرایی اخلاقی بررسی کند و در متن این بررسی به امکان سنجی واگرایی وظیفه گرایی اخلاقی و هم گرایی پیامدگرایی اخلاقی با رویکرد هرمنوتیکی گادامر بپردازد. از منظر فلسفه گادامر، هر کنشی (اخلاقی/ سیاسی) در موقعیت هرمنوتیکی رخ می دهد. این بدان معناست که دانش اخلاقی ای با هرمنوتیک فلسفی گادامر منطبق است که در تقابل با مطلق انگاری، ماهیت وجودی و تاریخی کنشگر را در خود جای دهد. از این رهگذر به نظر می رسد دانش اخلاقی پیامدگرا دانشی است که امکان این کنش اخلاقی را برای کنشگر فراهم می کند و در نقطه مقابل، دانش اخلاقی وظیفهگرا بر پایه مطلق انگاری، این امکان را سلب خواهد کرد و کنش اخلاقی را تا سطح عمل بازتولیدی صرف، فرو خواهد کاست. البته شاخصه های خاص هرمنوتیک گادامر راه را برای امکان انطباق پذیری با اخلاق وظیفه گرا نیز هموار می کند.
الگوی پیشنهادی ارزیابی راهبردی نظام آموزش و پرورش مبتنی بر تحلیل اسناد و سیاست های جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام آموزش و پرورش نقش حائز اهمیتی در تحول فرهنگی و تربیت نسل آتی کشور دارد. از این حیث بازطراحی و اصلاح سازوکارهای برنامه ریزی و نظارت بر این نهاد، نیازمند توجه بیشتری از جانب سیاستگذاران است. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر، استخراج الگویی برای ارزیابی راهبردی نظام آموزش و پرورش مبتنی بر اسناد و سیاست های کلان کشور میباشد. تحقیق حاضر از نوع تحقیق کیفی بوده که با روش مطالعات اسنادی انجام گرفته و به منظور تحلیل و دسته بندی یافته ها، از روش تحلیل مضمون بهره گیری شده است در یافته ها، در بعد «مدیریت و حکمرانی»؛ مؤلفه هایی مانند برنامه و بودجه، ارزشیابی و تضمین کیفیت، اصلاح ساختارها و رویه ها و گسترش عدالت آموزشی، در بعد «نظام آموزشی»؛ مؤلفه های محتوا و کتب درسی، الگوهای یاددهی-یادگیری و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، در بعد «نظام تربیتی»؛ مؤلفه های شش ساحت تربیتی سند تحول، در بعد «نیروی انسانی»؛ مؤلفه هایی از جمله گزینش و جذب، آموزش و تربیت و منزلت اجتماعی، در بعد «زیرساخت»؛ مؤلفه های تجهیزات و فناوری های مدارس و فضاهای آموزشی، معماری و کالبد مدارس و فضاهای آموزشی، زیرساخت های آموزشی-تربیتی و در بخش «ارتباطات و تعاملات» مؤلفه های تعاملات بیرونی، به همراه شاخص های اصلی هریک، استخراج و با نشان دادن ساختار مفهومی ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های مذکور در قالب یک نظام جامع، الگوی ارزیابی راهبردی ارئه شده و در نهایت، توصیه های سیاستی، جهت تقویت نظام ارزیابی راهبردی نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد گردیده است.
جریان شناسی اخلاق عقل گرا در حوزه های علمیه ایران در یک صد سال اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
7 - 40
حوزههای تخصصی:
ظرفیت ها و بن مایه های تفکر شیعی و فرهنگ ایرانی در طول سده های پیاپی بخش مهمی از ظرفیت های حوزه های علمیه را به سمت وسوی علوم عقلی و درنتیجه شکل گیری گفتمان ها و جریان های عقل گرا سوق داده است. اگر در سده های پیشین شاهد ظهور اخلاق کلامی و جریان های اخلاق فلسفی جالینوسی، افلاطونی، ارسطویی و فیثاغوری - هرمسی و امتداد اخلاق خردگرای ایرانی بوده ایم، در سده حاضر حوزه های علمیه به منظور مواجهه نقادانه با آثار فلسفه اخلاقی و کاربردی اندیشمندان مغرب زمین و بن مایه ها و پیامدهای گاه متفاوت یا متعارض آن با نگره دینی و در ادامه با هدف حل مسائل عینی مورد نیاز جامعه اسلامی به عرصه کاوش های عقلی انتزاعی و انضمامی در دانش اخلاق روی آورده اند. حاصل این تکاپوی حقیقت جویانه، ورود بخشی از نخبگان حوزه های علمیه به دانش هایی مانند فلسفه اخلاق، فلسفه علم اخلاق، اخلاق کاربردی، روان شناسی اخلاق، تربیت اخلاقی و جامعه شناسی اخلاق بوده است. رهاورد کاوش های عقلانی اخلاق پژوهان معاصر ایران را می توان در قالب چهار نوع عقلانیت اخلاقی، صورت بندی و تبیین کرد: برخی از این کاوش ها تک رشته ای و برخی دیگر میان رشته ای هستند؛ پاره ای از عقلانیت قیاسی و بعضی دیگر از عقلانیت تجربی بهره می برند؛ گروهی بر میراث اخلاقی مسلمانان و دست مایه های کلامی و حکمی آن تکیه زده اند؛ بعضی به بازخوانی و بازنگری فلسفه اخلاق در سنت یونانی و مسیحی توجه کرده اند. ترسیم اطلس اخلاق پژوهی ایران معاصر امری بایسته است. ترسیم این اطلس بدون شناخت نمایندگان و آثار برجسته جریان های اخلاق پژوهی حوزه علمیه میسور نیست.
نقش گروه های مرجع در اثربخشی امر به معروف و نهی از منکر: تحلیل محتوای کیفی گزاره های قرآنی و حدیثی (مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
67 - 88
حوزههای تخصصی:
گروه های مرجع یکی از عوامل مهم اثرگذار در هدایت و کنترل نگرش ها، رفتارها و انتخاب های افراد، هستند. پس قادرند نقش مهمی در اثربخشی امر به معروف و نهی از منکر داشته باشند. در این مقاله، با هدف بررسی این نقش مهم، به تحلیل محتوای کیفی و ترکیبی گزاره های قرآنی و حدیثی پرداخته شده است. یافته های تحقیق، که بر اساس تحلیل روش مند و معتبر این متون استوار است، دو نکته کلیدی را آشکار می سازد: 1) تحلیل عمیق و گسترده اثرگذاری گروه های مرجع در سطوح فردی، بین فردی و جمعی، و پیش بینی و طراحی راهکارهایی برای استفاده بهینه از ظرفیت های این گروه ها در جهت افزایش اثربخشی امر به معروف و نهی از منکر؛ 2) عنایت به عوامل مؤثر در تأثیرگذاری این گروه ها. این مقاله، گامی ابتدایی برای شناسایی عوامل اثربخشی امر به معروف و نهی از منکر و نوعی طرح مسئله ای پژوهشی برای جلب توجه محقّقان و نهادهای ذی ربط در جهت احیای این «ام الفرائض» فراموش شده و فراهم آوردن زمینه بهره گیری از برکات فوق العاده آن است.
بررسی اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر طرح فهم قرآن بر هوش هیجانی دانش آموزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، طراحی و تدوین بسته آموزشی چند سوره از قرآن مبتنی بر طرح فهم قرآن و تعیین اثربخشی آن بر هوش هیجانی دانش آموزان پایه اول ابتدایی بوده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دربردارنده کلیه دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهر بروجن در سال تحصیلی 1401 1402 بوده است و نمونه ای به حجم 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون ها، گروه آزمایش به مدت نه جلسه مورد آموزش قرار گرفت. ابزار استفاده شده در این پژوهش، مقیاس هوش هیجانی بار اون بود. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر توسط نسخه 26 نرم افزار Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که بسته آموزشی توانسته است در افزایش هوش هیجانی دانش آموزان به طور معناداری مؤثر واقع شود.
نقش ویژگی های اخلاقی رسول خدا (ص) در گرایش به اسلام در دوران بعثت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
27 - 53
حوزههای تخصصی:
پیامبر اکرم (ص) برای همه انسان ها در همه زمان ها و در همه زمینه ها الگو و سرمشق است. یکی از ابعاد مهم زندگی پیامبر (ص) شخصیت اخلاقی رسول خدا(ص)است. حضرت محمد(ص) شخصیتی معروف گرا داشت که این مهم در سیره و عملکرد ایشان نمود عینی و عملی یافته بود. آنچه در این مقاله مدنظر است، بررسی نقش ویژگی های اخلاقی پیامبر(ص) در گسترش اسلام در عصر بعثت است که می تواند به عنوان یک الگو در همه دوران ها استفاده شود. یافته های مقاله حکایت از آن دارد که شخصیت اخلاقی والای پیامبر(ص) از اصلی ترین عوامل بنیادین در گرایش به اسلام است. جایگاه و موقعیت اخلاقی پیامبر(ص) پشتوانه گران بهایی بود که قدرت فراوانی به حضرت بخشید. این امر در میزان نفوذ و تأثیری که بر افراد داشت، تجلی یافت. تأثیر این امر به اندازه ای بود که از آن به «معجزه دوم» یاد می شود و در میان گروندگان به آیین اسلام در دو محور نمودار شده است: گرایش به اسلام و پذیرش آیین جدید و تحمل شدیدترین دشواری ها و سختی های طاقت فرسا که در این مسیر بر نومسلمانان تحمیل شد.
کارکردهای اصل کرامت در سیاست گذاری های جنایی در پرتو آموزه های شرعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
193 - 216
حوزههای تخصصی:
از آنجا که کرامت انسانی، به منزله یک حق یا مجموعه ای از حقوق غیر قابل سلب و انتقال محسوب می شود که دارای ظرفیت ها و زمینه های تکوینی و تشریعی فراوان در قاعده سازی یا تدوین اصول اساسی در عرصه مدیریت و کنترل جرائم یا همان سیاست جنایی است، لذا به نظرقادر است در عرصه سیاستگذاری های کلان و راهبردی جنایی به نحوی فراقانونی، نقشی سازنده و اثرگذار را ایفا نماید. در آموزه های دینی اسلام نیز کرامت انسانی، نه بر مبنای یک امر قراردادی و اعتباری، بلکه بر اساس امری هستی شناختی، اخلاقی و اصیل، که منشأ آن ذات خلقت بشری و موضوعی تکوینی است که بر مبنای احکام الهی و در بعد تشریعی توجیه می شود. حال سوال این است که با تمام این ظرفیتها چگونه می توان، در بستر سیاستگذاری های جنایی و در عرصه مدیریت و کنترل جرائم، در یک حکومت دینی به این موضوع جنبه کاربردی داد؟ به بیان دیگر جایگاه و کارکردهای کرامت مداری در سیاستگذاری های کلان جنایی و کیفری چیست؟ یافته های این مقاله که با روش توصیفی و تحلیلی تهیه شده بیان می دارد که حفظ کرامت انسانی که دارای منشاء اخلاقی از یک سو و همچنین موجد آثار اخلاقی فراوانی نیز هست، این قابلیت را دارد که به عنوان مهمترین رکن سیاستگذاری های جنایی در مفهوم عام و سیاستگذاری های -کیفری در مفهوم خاص شناخته شود. از آنجایی که این اصل عامل موجه و مبنای وجودی بسیاری از نهادها و سازوکارهای کیفری و اخلاقی موجود در نظام دادرسی کیفری مانند اصل تساوی، تناسب، عفو، برائت، تساوی سلاح ها، احتیاط، درأ و ..می باشد لذا با بازتعریف کارکرد قاعده کرامت، که این مقاله به بررسی آن پرداخته، می توان سیاستگذاری های کلان و راهبردی کیفری و جنایی را متحول نمود.
تبیین رویکرد فطرت گرایی توحیدی و تعیین دلالت های آن در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
17 - 35
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: یکی از اهداف پیامبران آسمانی در تربیت انسان، رساندن وی به مرحله توحید یا درجاتی از آن بوده است. توحید اساس دعوت همه پیامبران الهی و غایت مسیر هر انسانی می باشد. شناخت و ایمان به خدای یکتا تمام وجود انسان را متحول و زندگی انسان را معنا می بخشد. فطرت توحیدی ازجمله مفاهیم بنیادین در آموزه های قرآنی است که نیازمند تبیین است تا با داشتن تبیین و فهم روشنی از آن بتوان دلالت های تربیتی آن را در برنامه درسی دوره های مختلف تحصیلی تبیین نمود. در این مقاله تلاش خواهد شد تا با تبیین رویکرد فطرت گرایی توحیدی، دلالت های آن در برنامه درسی دوره ابتدایی تبیین و در اختیار دست اندرکاران، برنامه ریزان و معلمان قرار گیرد.با توجه به گستره برنامه درسی در تربیت رسمی و عمومی، و تنوع و سطوح مختلف اهداف، محتوا، راهبردهای های یادهی−یادگیری و روش های ارزشیابی در برنامه درسی با توجه به سطوح مختلف رشد مخاطب برنامه درسی و نیازها و شرایط فراگیر در دوره های مختلف، در این پژوهش تنها برنامه درسی دوره ابتدایی مورد مطالعه است. از طرفی دیگر، یکی از محاسن این پژوهش تخصصی نمودن وبه طور هدفمند، محدود کردن موضوع به اولین و مبنایی ترین و محوری ترین دوره تحصیلی یعنی دوره ابتدایی است.بنابراین، هدف کلی پژوهش، تبیین رویکرد فطرت گرایی توحیدی و تعیین دلالت های آن در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی بود. بر این اساس، پژوهش در پی پاسخ به این پرسش کلی است که رویکرد فطرت گرایی توحیدی چیست و دلالت های آن در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی کدامند؟ در سطحی دقیق تر پرسش های جزئی پژوهش نیز عبارتند از: الف. رویکرد فطرت گرایی توحیدی چیست و بر اساس برنامه درسی ملی چگونه تبیین می شود؟ ب. رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی درتعیین اهداف برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟ ج. رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی در تعیین محتوای برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟؛ د. رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی درتعیین راهبردهای یادهی−یادگیری در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟ و ه . رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی در تعیین روش های ارزشیابی در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟روش پژوهش: این پژوهش با توجه به عنوان، اهداف و پرسش های آن از نوع کیفی است. پژوهشگر با روش قیاسی به پرسش ها پاسخ خواهد داد. تحلیل محتوای کیفی قیاسی بر اساس مدل میرینگ[1] (2000) انجام می شود که در آن پژوهشگر نخست به تعریف و چگونگی گردآوری داده ها می پردازد و در گام های بعدی با توجه به نظریه، آن چه پژوهشگر به دنبال آن است از دل داده ها بیرون کشیده می شود و سپس با توجه به تحلیل به پرسش های پژوهش پاسخ داده می شود. در این روش پرسش ها و الگوهای گرفته شده از نظریه ها باید به روشنی توضیح داده شوند. این پژوهش به دنبال یافتن تعریف و تبیین مطلوب و معیارهای موجود و تعیین شده بر مبنای سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی در نظام تعلیم وتربیت جمهوری اسلامی ایران بود. برای تبیین چیستی و چگونگی و چرایی رویکرد فطرت گرایی توحیدی، منابع اصیل اسلامی و همچنین اسناد بالادستی نظام تعلیم وتربیت در جمهوری اسلامی مورد مطالعه، تأمل و تحلیل قرارگرفت. سپس برای تعیین دلالت های رویکرد فطرت گرایی توحیدی در حوزه شناسایی اهداف، محتوی، راهبردهای های یادهی−یادگیری، و روش های ارزشیابی در برنامه درسی دوره ابتدایی، برنامه درسی ملی مورد مطالعه دقیق قرارگرفت. تحلیل داده ها به شیوه قیاسی و بر اساس چهارچوب مستخرج از برنامه درسی ملی و معیارها و مؤلفه های مطرح در آن انجام شد. ایجاد مسیر بازشناسی، عامل اصلی اعتباریابی مورد نظر این پژوهش است.بحث و نتیجه گیری: در پاسخ به پرسش «رویکرد فطرت گرایی توحیدی چیست و بر اساس برنامه درسی ملی چگونه تبیین می شود؟»، با نگاهی انسان شناختی از منظر آموزه های قرآنی، می توان گفت فطرت یکی از مفاهیم بنیادی در توصیف انسان است.در این نگاه، فطرت سرشتی الهی در وجود آدمی است، یعنی آدمی نسبت به مبدأ عالم هستی، معرفت و گرایشی اصیل دارد. بنابراین، فطرت معرفت و میلی است که ضمیر وجود انسان نسبت به خداوند به عنوان یگانه خالق عالم هستی وجود دارد.با داشتن رویکرد فطرت گرایی توحیدی در برنامه درسی، انسان (در نقش مربی یا متربی) به عنوان مخاطب تربیت، دارای فطرت و سرشتی الهی است. این فطرت که هم از نوع شناختی و هم گرایشی است، قابلیت شکوفایی و فعلیت یافتن داشته و هم در معرض نسیان و فراموشی است.در پاسخ به پرسش «رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی درتعیین اهداف برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟»، بر اساس یافته های پژوهش، می توان گفت هدف کلی تربیت در چنین نگاهی، بیدار و فعال نمودن مستمر فطرت خداجوی بشر و دست یابی به قرب الهی است که این تقرب با معرفت و عمل عبادت حاصل می شود چنانچه خداوند متعال نیز در قرآن می فرمایند «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات، 56). اهداف جزئی نیز با در نظر داشتن تفاوت های فردی متربیان و تنوع استعدادها و ظرفیت های مختلف وجودی متربیان، و حوزه های مختلف تربیت و یادگیری و همچنین موضوعات درسی مختلف تعیین می شود.در پاسخ به پرسش سوم یعنی «رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی در تعیین محتوای برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟»، باید گفت در این رویکرد، محتوای آموزشی محدود به جزئیات علمی و دانسته ها و مهارت های خاص نمی شود، بلکه افزون بر پرداختن به جزئیات ضروری و آگاهی های لازم زندگی، زمینه ساز داشتن فهمی عمیق و کلی از خلقت انسان و جهان و مبداء و مقصد وی است.درپاسخ به این پرسش که «رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی درتعیین راهبردهای یادهی−یادگیری در برنامه درسی دوره ایتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟» باید افزود راهبردهای یادهی−یادگیری ناظر بر زمینه سازی ابراز گرایش های فطری، شناخت موقعیت یادگیرنده و اصلاح مداوم آن است. در این رویکرد، یادگیری حاصل تعامل خلاق، هدفمند و فعال یادگیرنده با محیط های متنوع یادگیری با درنظر داشتن جنبه های مختلف ارتباط با خود، خداوند، دیگران و سایر مخلوقات استدر پاسخ به پرسش «رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی در تعیین روش های ارزشیابی در برنامه درسی دوره ایتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟» می توان اذعان داشت که در این رویکرد، ارزشیابی زمینه ای برای رشد مداوم و مستمر افراد از نظر شناختی و عاطفی و گرایشی و ارادی است. بهره گیری از شیوه خودارزیابی و زمینه سازی آن، ضمن حفظ کرامت انسانی افراد، به درک موقعیت فرد و خودشناسی وی کمک می کند. با درنظرداشتن این مبنای انسان شناختی که انسان ها در عین برخورداری از مشترکات اساسی، ظرفیت های متفاوت دارند و هر کس به اندازه توان و وسع خویش مکلف است؛ می توان سطوح و شیوه های متنوع و متناسب با هر وسع، و سطوح مختلفی از تکلیف، برای ارزشیابی در نظر گرفت.در تحلیل نتایج پژوهش می توان اظهار داشت که در تربیت با نگاه فطرت گرایی توحیدی، هدف دست یابی انسان به قرب الی الله است که از طریق بندگی خالصانه در پرتو شکوفایی فطرت الهی انسان «فِطْرَهَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا...» (روم، 30) صورت می گیرد.
طراحی الگوی آموزش هنر مبتنی بر تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
33 - 65
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی آموزش هنر مبتنی بر تربیت اسلامی در دوره ابتدایی است. روش: برای دستیابی به این هدف از رویکردآمیخته و روش کیو استفاده شده است. برای جمع آوری اطلاعات از روش نمونه گیری هدفمند با 15 نفر از معلمان با تجربه دوره ابتدایی در استان فارس مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شده است. معیار انتخاب تعداد نمونه اشباع داده ها بود. در بخش دوم به منظور امتیازدهی به گزینه های کیو که برگرفته از نتایج کیفی بود از 27 نفر معلم با تجربه کمک گرفته شد. یافته ها: داده های جمع آوری شده با روش تحلیل عامل کیو تجزیه و تحلیل و خوشه بندی شد و آموزش هنر مبتنی بر تربیت اسلامی را با 5 عامل معرفی کرد که عبارت اند از 20 فعالیت آموزشی، 11 روش تدریس، 27 هدف آموزش هنر مبتنی بر تربیت اسلامی، 18 مورد کمبودهای آموزشی و 12 راهکار در جهت بهبودکیفیت آموزش هنر مبتنی بر تربیت اسلامی. نتایج پژوهش نشان داد که در دوره ابتدایی به تربیت اسلامی با تلفیق هنر توجه چندانی نشده و دچار ضعف ها و کمبودهای فراوانی است که پس از بررسی و جمع بندی داده ها الگوی آموزش هنر مبتنی بر تربیت اسلامی به دست آمد. این الگو با بازنمایی و برجسته سازی واقعیت موجود خواهد توانست علاوه بر تقویت هویت اسلامی−ایرانی در دانش آموزان چشم انداز جامعی درباره آنچه که باید به وسیله هنر در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی کسب شود را ارائه می دهد.
نقش زیست اخلاقی در معنای زندگی (از نگاه قاضی سعید قمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۴بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
113 - 154
حوزههای تخصصی:
در دنیای پرچالشی که بسیاری از انسان ها یا به سوی پوچ گرایی تمایل پیدا کرده اند و یا سرگردان و حیران روزگار می گذرانند، معنای زندگی اهمیت بیشتری پیدا کرده است. علم جدید و فناوری، با وجود فراهم کردن زندگی راحت تر؛ اما با حذف یا بی توجهی به امور معنوی و قدسی، انسان معاصر را از معنای حقیقی زندگی و زیست اخلاقی دور کرده است. قاضی سعید قمی با پیشینه فکری روایی، عرفانی و فلسفی، از اندیشمندان دوره ی صفویه است که برای انسان امروزی حرف های زیادی برای شنیده شدن دارد. پرسش اصلی ما این است که آیا زیست اخلاقی با رویکرد معنویت دینی بر معنای زندگی ما اثر دارد؟ در این مقاله با روش کتابخانه ای و تمرکز بر آثار و کتاب های این متفکر شیعی که بازتاب دهنده ی افکار او و اندیشه های اساتیدش است، تلاش شده که ارتباط میان اخلاق و معنویت و معنا بازخوانی شود و با ارائه راهکارهایی انسان بی هویت یا باهویت مصنوعی را به مسیر هدفمند خلقت بازگرداند و با نشان دادن خانه ی حقیقی معنابخش زندگی، از پوچ انگاری ها و خودکشی ها و بی اخلاقی های فردی و مشکلات روانی، اخلاقی فردی و اجتماعی جامعه بشری بکاهد. تنها راه معنابخشی به زندگی، بازگشت به معنویت دینی و اخلاق است. با این نگرش، زیست اخلاقی، بدون معنویت دینی معنا ندارد و بدون زیست اخلاقی و معنوی نمیتوان معنای دقیق و حقیقی برای زندگی داشت.
دیدگاه های تربیتی راغب اصفهانی در کتاب قیم (ذریعه الی مکارم الشریعه - مطالعه تربیتی استقرایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
217 - 236
حوزههای تخصصی:
دانش اخلاق در میان مسلمانان با رویکردهای متفاوتی روبرو بوده که به پیدایش دستگاه های اخلاقی و تربیتی مختلفى مانند رویکردهای عقلی، عرفانی، نقلی و تلفیقی منتهی شده است. رویکرد اخلاق تلفیقی تلاش کرده از ظرفیت های ممتاز مکتب فلسفی، عرفانی و نقلی استفاده کرده و نگاهی ترکیبی به علم اخلاق داشته باشد که از پیشروان آن، راغب اصفهانی است. وی در کتاب ارزشمند الذریعه الى مکارم الشریعه، پیوند خوبی بین رویکرد فلسفی و دینی ایجاد کرده است. آنچه از بحث در پژوهش حاضر قابل برداشت می باشد این است که راغب نسبت به عقل-گرایی تاکید بسیاری دارد و عقل را سرآمد فضائل نفسانی می داند و به عقل به عنوان سرسلسله زنجیره وار فضائل اخلاقی می نگرد. ویژگی بحث های راغب، تلفیق مباحث فلسفی اخلاقی با آیات، روایات و دین مبین اسلام است. نظریه اخلاقی راغب اصفهانی را از جهت ساختار کلی باید در زمره نظریات فضیلت گرایانه افلاطونی - ارسطویی دانست. با این وجود، دیدگاه های تربیتی اخلاقی آن، محتوای کاملاً قرآنی دارد و چنان به آیات و روایات اسلامی آراسته شده که رنگ و بوی فلسفی آن کمتر به چشم می خورد. ابتکار مهم راغب در بحث فضایل اخلاقی و تربتیی که برگرفته از قرآن کریم بود، افزودن فضایل توفیقی هدایت، رشد، تسدید و تأیید به فضایل اخلاقی فلسفی بود. علیرغم کارهای بدیع و شگرف راغب اصفهانی و با وجود آثار عمیقی که از خود بر جای گذاشته، ناشناخته مانده و علت این امر تأثیرپذیری عمیق غزالی از راغب در مباحث اخلاقی است.
جستاری در نگرش های اخلاقی به عدالت کیفری مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
71 - 88
حوزههای تخصصی:
عدالت از قدیمی ترین مفاهیمی است که بشر از آغاز تمدن خود می شناخته و برای استقرار آن کوشیده است عدالت اشکال مختلفی دارد که می توان به عدالت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره اشاره نمود. در این میان عدالت کیفری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. دانشمندان و صاحب نظران علوم اجتماعی عوامل متعددی را موثر بر عدالت کیفری دانسته اند که در این میان اصولی چون اصل برائت و اصل قانونی بودن جرائم و مجازات ها به علاوه شخصی بودن مسئولیت کیفری مورد توجه است لکن مسئولیت کیفری در میان آن ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است که لازم است در این خصوص موشکافی های جدی صورت گیرد و نگرش های اخلاقی به عدالت کیفری خصوصاً عدالت کیفری مشارکتی به صورت علمی انجام شود. بی توجهی به حوزه های مسئولیت اخلاقی در زمینه عدالت کیفری حق مراجعه کنندگان به دستگاه قضایی را تضییع نموده و موجبات بی عدالتی را فراهم می نماید. بنابراین توجه به شخصیت و کرامت انسانی افراد از ضروریت عدالت کیفری مشارکتی است. مقاله حاضر با روش کتابخانه ای به نگرش های اخلاقی در زمینه عدالت کیفری مشارکتی پرداخته و به مجهولات چندی در این خصوص پاسخ داده است.