فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۰۱ تا ۳٬۵۲۰ مورد از کل ۳٬۹۷۴ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
273 - 285
حوزههای تخصصی:
نور، یکی از موتیف های اصلی عرفان اسلامی را به خود اختصاص داده است. پیامبر(ص) بزرگ مردی است که به دل های مؤمنین اطمینان و آرامش ارزانی می دارد. او چنان شخصیّتی است که حتّی نویسندگان و فلاسفه غیرمسلمان را نیز تحت تأثیر تعالیم عالی خود قرار داده است. نوری عالمتاب است که فروغش همچنان پابرجاست. پیامبر(ص) نوری توأم با سرور دین و انسان هاست. سیمای مبارکش، سرشار از عطوفت و محبت است. در این پژوهش، به روش تحقیق کتابخانه ای از سیمای حضرت محمّد(ص)، در دیدگاه عرفانی با تأکید بر مولانا سخن می رود. مولانا با تشبیه نمودن سیمای معنوی نبی اکرم(ص) به آفتاب عالمتاب، نتیجه می گیرد که ختم رسل نور مطلقّ حقّ است که در کالبَد بشری ظاهر شده است. به دیگر سخن، حقیقت نور محمّدی است که واسطه فیض موجودات دیگر شده است.
بنده آزاد (بررسی رابطه آزادی و بندگی در عرفان اسلامی با تأکید بر جایگاه آن در دیوان حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
103 - 126
حوزههای تخصصی:
آزادی و بندگی اگرچه درظاهر مفهومی متضاد دارند اما در عرفان اسلامی این دو مفهوم دارای ارتباط حقیقی با یکدیگر هستند. عبودیت و حریت مراتبی دارند که سالک در هر مرتبه از سیروسلوک بهره ای از آن دو را در خود متجلی ساخته و درنهایت به حقیقت عبودیت و حریت دست می یابد. حافظ این موضوع را در دیوان اشعار خود در چند بیت به وضوح آورده و آزادی را ثمره تجلی حقیقت بندگی در انسان می داند. این بندگی که حافظ آن را بندگی عاشقانه می نامد، ثمره سلوک عارفانه رهرو حقیقت است. عاشق، آزاده ای است که با بندگی، خود را از همه قیدوبندها رهاکرده و مظهر بنده آزاد گردیده است. در این مقاله سعی شده با تعمق در بعضی از آراء صوفیه و عرفا ضمن بررسی بن مایه های فکری رابطه آزادی و بندگی از منظر عرفان اسلامی، به بررسی مفهوم بندگی عاشقانه، مراتب و ارتباط آن با آزادگی از دیدگاه حافظ پرداخته شود.
بررسی چندمؤلفه عرفانی درمنظومه شیخ صنعان ادب عامیانه کردی با روایت مام احمدلطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
302 - 320
حوزههای تخصصی:
مبانی عرفان وتصوف از مهم ترین درون مایه های فرهنگ اسلامی وادبیات فارسی وکردی بوده و درآثار بزرگان ادب وعرفان به ویژه ادب عامیانه کردی بازتاب فراوانی داشته است. مام احمدلطفی، یکی از راویان این داستان به صورت فولکلوریک (ادبیات شفاهی)«بیت کردی»است که به تأثیر از داستان شیخ صنعان عطار روایت کرده است اما به لحاظ مردم شناسی وجامعه شناختی، تلفیقی بین عرفان عطار و اعتقادات عرفانی دوره و جغرافیای راوی درآن نمایان است و دیدگاه های متفاوت عرفانی را ارائه داده است. این مقاله با هدف مؤلفه های عرفانی در منظومه شیخ صنعان ادب عامیانه کردی با روایت مام احمدلطفی باروش پژوهشی ، توصیفی تحلیلی نگارش شده است.یافته های مقاله نشان می دهد که داستان کردی شیخ صنعان هرچند در کلیّات و مضمون و مفهوم آن مطابق با شیخ صنعان عطار است اما هم در قالب و فرم وهم در محتوا تفاوت هایی دارد که نشان از تأثیرات فرهنگی قوی و تحولات فرهنگ عرفانی در دوره های گوناگون است. تغییرات در شخصیت های مهم تأثیرگذار و حتی بعضی آداب عرفانی آشکار است.
فقر عارفانه و حماسی در نگاه علامه اقبال لاهوری و اهالی سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
211 - 234
حوزههای تخصصی:
بحث فقر و فقیر در نظرگاه عارفان و صوفیان جایگاهی بس مهم دارد. خواجه عبدالله در تعریف فقر می گوید: «فقر نامی برای بیزاری جستن از دارایی و دارا دیدن خویش است». نجم الدین رازی، آن را با عزت و افتخار همزاد می بیند، قشیری شعار اولیا و پیرایه اصفیایش دانسته و درویشان را گزیدگان خدا و موضع رازهای او می خواند. نوری، فقر را با آرامش، ایثار همراه دیده و ابوسهل خشاب آن را با عزّ و عرش می نگرد. ابوحفص فقر را در سخا و فراخ دستی و نیز برتری داد برستد معنا می کند و ابن جلا شرف فقر را زیبنده خرامیدن می داند. عبدالرزاق کاشانی، فقیر را آن کسی می داند که هیچ دارایی و موجودیتی جز برای خدا نبیند. مولانا جلال الدین، فقر را با قناعت، امنیت، تقوی، ناز، استغنای معنوی و نهایتاً نور ذوالجلال درآمیخته می داند و سعدی هم آن را با بذل و بخشش، قناعت و آزادگی همریشه و همسو می نگرد. شبستری هرکاری را در وادی سلوک به وفق فقر عالی یافته و لسان الغیب- حافظ- هم ارزش هایی چون قناعت، تنعم، خرسندی، بر تاج و تخت خسروی، آز ستیزی، بلندهمتی، کرامت، حشمت، دولت عشق، نازیدن بر فلک و حکومت بر ستاره را همه یکجا در فقر می بیند. علامه اقبال لاهوری، فقر را مشتمل بر عرفان، حماسه، شکوه و سرفرازی دانسته و مجموعه ای از آموزه های حکمی، ارزشی و آیینی را به عنوان ثمرات و برکات آن برمی شمرد انسان فقیر، انسان آرمانی اقبال است.
رهیافتی به تجربه های عرفانی عارفان در زبان عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
274 - 296
حوزههای تخصصی:
زبان عرفانی که گویای ناب ترین لحظات عارف است در پی خصلت متناقض نمای تجربه عرفانی پارادوکسیال می شود و یکی از ویژگی های کلام عارفان همین متناقض نماهاست، بی گمان تأمّل وامعان نظر در گستره و ژرفای این تقابل ها و تناقص ها و روابط دو سویه آنان هر نگاهی کاونده و خواهان را به حقیقت عرفانی عارفان نزدیکتر می کند. کوشش و رسالت پژوهشی این مقاله بر آن است که در رهیافت زبان عرفان جنبه تجربه های عرفانی یک عارف را یافته، واکاود، ویژگی ها، دلایل و موانع این گونه تجربه ها را بررسی کند، چرا که معرفت عرفانی پیامد گونه ای تجربه است که آن را هم تجربه عرفانی نامیده اند، مقدمات این گونه تجربه، «عرفان عملی» و نتایج آن عرفان نظری نامیده می شود.
مبانی اعطای حق تعیین سرنوشت در قرآن، ادیان و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
257 - 284
حوزههای تخصصی:
اسلام که آیین رحمت و رأفت، دین خاتم و اکمل، عرفان و ادیان الهی است. قرآن و مضامین عالی آن در بردارنده اصول و ارزش های عام انسانی حقوق بشر؛ عدالت، انصاف، تساوی و نماد حکمت و معرفت است. اصولی که بر حق خدشه ناپذیر آزادی و اختیار، استقلال و حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش تاکید دارد و ارزش های انسانی را از اصول دینی می داند که خدای متعال، مردم را به رعایت آن ها رهنمون و دعوت می کند. در واقع دین شامل دستورکار، حقوق انسان از جمله «حق تعیین سرنوشت» و تعالیم مربوط به آن است. از این رو حکمت و عرفان نیز به عنوان معارف آسمانی و زمینی، پل و حلقه اتصال و پیوند آموزه های دینی با همه ادیان الهی هستند. براین اساس دعوت انبیاء و شیوه تبلیغ ایشان، همگی بر مبنای آزادی انتخاب استوار بوده و انسان در قاموس قرآن کریم، موجودی مختار و آزاد و پیامبر نیز به مثابه بشارت دهنده و انذارکننده توصیف، تا گزینش مسیر هدایت یا ضلالت کاملاً آزادانه صورت پذیرد. دراین نوشتار عناصر و مولفه های فلسفی و عرفانی حق تعیین سرنوشت در آیات قرآن کریم، ادیان و اندیشه های عرفانی مورد تدقیق قرار گرفته و با کنار هم قراردادن گزاره های به دست آمده در باره این عناصر و مولفه ها، به دیدگاه قرآن کریم و اندیشه های عرفانی در باره حق تعیین سرنوشت اشاره گردیده است.
«التزام مولانا جلال الدین به شریعت، طریقت و حقیقت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غالباً صوفیه، سه مقوله شریعت، طریقت و حقیقت را مقوله ای واحد، تفکیک ناپذیرو به منزله چراغ راه تلقی کرده ومدعی بودند که طریقت، جز مجاهده در تزکیه نفس و مانع آمدن آن از تعلق خاطر به «ماسوی الله» نیست. ایشان سرآغاز ورود به مرحله حقیقت را شریعت می دانند و طریقت و حقیقت را بدون شریعت از باب زندقه و الحاد می شمارند. مولانا جلال الدین محمد بلخی عارف قرن هفتم، شریعت را بسان شمعی می داند که بی نور آن، سلوک در طریقت و رسیدن به حقیقت امکان پذیر نمی تواند بود. وی در آثار خود درباره ی عدم مغایرت این سه مقوله و وجوب انجام و رعایت آداب و معتقدات و معاملات شریعت و طریقت و حقیقت تأکید دارد. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند پس از تفکیک نظرات وی در زمینه باورداشت های او درباره آداب شریعت و لبّ و معنای آن ها در مقوله طریقت و حقیقت بررسی اجمالی داشته باشند
از آیینه داری تا آیینگی در اشعار صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۶
13 - 34
حوزههای تخصصی:
در عرفان، دیدن و دیده و بیینده، در وجود انسان به یگانگی می رسند و شعله یکتای عشق، در دو آیینه عاشق و معشوق به ازل و ابد می پیوندند. آیینه در ادب عرفانی، از رازهای تو در توی عشق، در طول سده های رفته، پرده ها برداشته است که شاید یکی از ژرف ترین شان، یگانگی بودی ِدوگانه های نمودی است. عارفانِ ما، به مدد این ابزار، مجاز انسان را در مجاز جهانضرب کرده و در نهایت شگفتی، حقیقت حق را حاصل آورده اند و حاصل ضرب منفی در منفی همیشه مثبت خواهد بود. ازین رو تا دل، همچون آب و آیینه و جام پاک و صافی نشود، در خور نور و آتش تجلی نخواهد گشت. صائب تبریزی نیز یکی از شاعرانی است که با گرایشات عرفانی ای که در اشعارش دارد، سیر تحول سالک را از آیینه داری تا آینگی را به تصویر کشیده است. در این مقاله، به شاخصه ها و مراحل این روند پرداخته شده است
بررسی معناداری مفاتح غیب و معرفت بخشی آن با رویکردی عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
130 - 152
حوزههای تخصصی:
مفاتح غیب» واژهای قرآنی و برگرفته از آیه 59 سوره انعام است. مفسران، فیلسوفان و عارفان در خصوص معنا، تفسیر و تأویل این آیه به بحث و بررسی پرداخته اند. نظرات عارفان درباره مفاتح غیب را می توان به دو دوره زمانی قبل و بعد از ابن عربی تقسیم کرد. در دوره پیشاابن عربی تبیین های معرفت شناسانه و انسان شناسانه از مفاتح غیب نمود بیشتری دارد و سپس با ظهور غزالی رویکرد وجودشناسانه به مفاتح غیب آغاز و قوت می گیرد، به طوری که او از آن به علم اسباب تعبیر می کند. ازاین رو، غزالی تنها صفت علم را مفاتح غیب می داند؛ اما با روزبهان بقلی این رویکرد نضج و تفصیل بیشتری می یابد. او تمامی صفات ازلی را به-عنوان مفاتح غیب معرفی می کند. با ظهور ابن عربی رویکرد وجودشناسانه به اوج خود می رسد. در دوره پساابن عربی رویکرد وجودشناسانه غالب است و از مفاتح غیب به اسمای ذاتی، مراتب وجود و سرِّ قدر تعبیر می شود. درباره امکان معرفت به مفاتح غیب نیز نظرات دو گونه است؛ برخی آن را حتی برای پیامبران و ملائکه مقرب غیرممکن دانسته اند و علم به آن را درانحصار خداوند می دانند و برخی نیز علم به آن را برای کمّلین انبیا و اولیا میسّر می دانند. برخی نیز با رویکردی شیعی از این نیز فراتررفته و از وجود حضرات معصومین(علیهم السّلام) به مفاتح غیب تعبیرکرده اند.
نگاهی به اندیشه های رودکی از منظر عرفانی و حکمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط قالب و معنی در شعر دوره رودکی آهسته آهسته کامل شده است. هنوز در عهد سامانیان قالب موضوع را معین می کرد و موضوع قالب خود را دریافته بود مانند قالب «قطعه» عموماً برای ترویج اخلاق و پند و اندرز و حکمت به کار رفته است. قالب «قصیده» بیشتر برای توصیف طبیعت، مدح و ستایش بزرگان و همچنین مباحث حکمی در نظر بوده است. قالب «تغزل» برای بیان احساسات، عواطف شاعرانه و عاشقانه استفاده می شده است. از این روی با عنایت به اشعار رودکی سمرقندی دریافته می شود که او در بیان حکمت و مباحث فلسفی و گونه ای از عرفان مبتدی پیش قدم بوده است. او در همه قالب های رایج آن دوره شعر گفته که از جمله موضوعات طرح شده در این قالب ها، نوعی از شناخت حقیقت و بیان معنویت است. گرچه او در آغاز راه است اما بی تردید موضوعاتی چون مرگ اندیشی، بحث های فلسفی، انسانی و ... از سوی رودکی مورد توجه شاعران پس از وی قرار گرفته است.
نقد استناد نظریه «رؤیاپنداری وحی» به متافیزیک وصال(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از اصول ادیان توحیدی، «نبوت» است که خود مبتنی بر وحی است. اندیشمندان دیدگاه های متفاوتی درباره حقیقت وحی و ابعاد گوناگون آن دارند. در این میان، گروهی از روشنفکران معاصر با استناد به برخی از کلمات عرفا، رویکردی متفاوت اتخاذ و نظراتی شاذ در باب وحی ارائه کرده اند. از جمله این افراد عبدالکریم سروش است. از منظر وی وحی همان رؤیا و رؤیا نیز همان وحی است و قرآن از جنس خواب، و نبی اکرم(ص) نیز راوی رؤیاهای رسولانه است. از دیدگاه وی، قرآن کلام محمد(ص) است و به صورت مجازی به خدا نسبت داده شده است. وی معتقد است: جبرئیل وجودی عینی و خارج از خیال پیامبر(ص) ندارد. درواقع وی نقش واسطه گری جبرئیل در انتقال وحی را نفی کرده و پیامبر(ص) را همه کاره وحی معرفی می کند. او برای تبیین دیدگاه خویش، از آراء اهل معرفت در باب متافیزیک وصال و قرب نوافل و فرائض بهره می جوید. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی اصل ادعای سروش و استشهادات عرفانی وی، می پردازد و روشن می سازد که اصل ادعای او مخدوش و استشهاد ایشان به متافزیک وصال، ناقص و نادرست است؛ زیرا انسان کامل با رسیدن به مقام فنا، فانی فی الله می شود و در نتیجه فقط مستمع است و سخنی از خویش ندارد.
تحلیل معناشناسی مفهوم مرگ و شهادت در نظام معرفتی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ همواره بغرنج ترین مسأله انسان بوده است. عرفای بزرگ همچون مولانا جلال الدین مرگ را نه تنها آغاز یک زندگی نو دانسته، بلکه در نگاهی عاشقانه آن را پلی به منظور نیل به وصال معشوق ازلی تلقی کرده اند. لذا، این پژوهش متکفل بررسی این موضوعات است: مفهوم مرگ در نظام فکری مولانا؛ مفاهیم معنوی مرگ در نظر مولانا مانند: تکامل و تجربه (مکاشفه)، خواب و همسانی آن با مرگ، عدم و فنا، مرگ ارادی، شهادت. این نوشتار در صدد آن است که اولاً مفهوم مرگ را که دغدغه مهمی است بر اساس آموزه های مولانا باز تبیین کند؛ ثانیاً مفهوم شهادت که مقوله ای بس گرانسنگ در اسلام است با تکیه بر آرای عارفانه مولانا واکاوی کند. در نتیجه می توان گفت از نظر مولانا شهادت بهترین نوع مرگ است، چرا که بر تکامل، موت ارادی و فنای فی الله ناظر است.این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای شیوه کتابخانه ای انجام پذیرفته است.
«وحدت وجود» از دیدگاه اسیری لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمس الدین محمد اسیری لاهیجی (ح840- 912 ق) یکی از عرفای شیعی در عصر تیموری است که در آثار منظوم و منثور خود به بیان اندیشه های عرفانی در حوزه نظری و عملی پرداخته است. محوری ترین بحث در عقاید او طرح نظریه «وحدت وجود»است که تحت تأثیر ابن عربی و شیخ محمود شبستری آن را با بیانی زیبا ترسیم می کند. وحدت وجود که تفسیری عرفانی از توحید به شمار می آید، از قرن دوم هجری در عرفان اسلامی سابقه داشته و توسط ابن عربی به زبانی فلسفی روش مند گردیده است و اسیری لاهیجی یکی از شارحان نظریه وحدت وجود به شمار می آید که ضمن بهره گیری از مضامین مولوی و حافظ به عارفان اولیه نیز اشاره دارد و از «وحدت وجود» به «انسان کامل» می رسد و خداوند را وجود حقیقی و اصیل به شمار می آورد که دیگر موجودات جلوه های آن نور سرمدی هستند
کارکرد عرفانی نماد رنگ در مثنوی های عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
231 - 252
حوزههای تخصصی:
رنگ ها شکلی از بیان احساسات، افکار و تجربیات آدمی هستند. توجه به آن ها در متون عرفانی به دلیل نقش تأویل پذیری در شناخت بینش شاعران صوفی مسلک اهمیت ویژه ای دارد. ضرورت پژوهش حاضر کشف رموز رنگ هایی بود که عطار از آن به زبان نمادین مفاهیم باطنی را تأویل کرده است. بازگشایی معنای رمزی رنگ های به کار رفته در چهار مثنوی عطار و رسیدن به معانی نهفته و عرفانی زﻣیﻨه تازه ای برای درک معانی اشعار وی فراهم می کند. پرسش اساسی اینجاست کدام رنگ ها و با چه مفاهیم رمزی در اشعار شیخ عطار بازتاب داشته است؟ نگارنده در این جستار حین بررسی چهار منظومه عرفانی شاعر با رنگ های نمادین مواجه شد. این رنگ ها، سپید یا سفید، سیاه و کبود، نیلی یا فیروزه ای، زرد، سبز و سرخ بودند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که عطار علاقه وافری به استفاده از زبان نمادین رنگ برای بیان مفاهیم عرفانی دارد. نمود حالات عرفانی از طریق زبان سمبلیک رنگ در مثنوی ها مخاطب را به عمیق ترین لایه های درونی عرفان کشانده است.رنگ ها در زبان شعری عطار با پیشینه اعتقادی، اساطیری، ادبی و عرفانی دارای تأویل های منفی و مثبت بودند.
پیدا و پنهان ایدئولوژی، شریعت و اخلاق در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
103 - 120
حوزههای تخصصی:
تأثیر عرفان اسلامی بر معماری ایرانی با تأکید بر تزئینات گنبد سلطانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر در ساحت عرفان، نوعی سیر و سلوک است که در طی آن هنرمند با الهامی آسمانی و معنوی به کشف و شهود می رسد. در حقیقت هنر و معماری اسلامی پرتو و بازتابی از وحی الهی در جهان خاکی است که لطائف و ظرائف آن، اهل معرفت را به مکاشفه و شهود می رساند. بناهای سنّتی در معماری اسلامی - ایرانی مصادیقی از عالم قُدس و مظاهری از سنّت الهی به شمار می روند که فُنون و ظرافت های به کار رفته در آن با اصول روحانی و معنوی مرتبط است. کثرت آیات قرآنی در کتیبه ها و تزئینات مساجد و بقاع و امامزاده ها و گنبدها از جمله گنبد سلطانیه را که جای جای آنها را متیمّن و متبرّک ساخته، می توان مرتبط با مسأله «ذکر» و «تسبیح» دانست که یکی از مسائل اصلی تصوّف و عرفان اسلامی است. هم چنین نقش یا تصویر «ستاره» به عنوان نماد روشنایی و زیبایی که در مرکز آن کلمه «اللّه» و در اضلاع آن کلمه محمد(ص) یا علی(ع) قرار گرفته، از نظر عرفانی نشانه ای از ولایت معنوی خدا و اولیاء الهی در هدایت باطنی و ظاهری اهل طریقت است که به وفور در نقش و نگاره ها و تزئینات گنبدها به ویژه گنبد سلطانیه دیده می شود. اتّحاد میان شریعت، طریقت و حقیقت یکی از مسائل مهم عرفانی است که در قسمت هایی از کتیبه ها و نگاره های بناهای اسلامی از جمله گنبد سلطانیه در قالب نام «الله، محمد(ص)، علی(ع)» در کنار یکدیگر به چشم می خورد.
رویکرد قرآن و عرفان به معنا و مفهوم تزکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در رابطه با رویکرد قرآن و عرفان به معنا و مفهوم تزکیه بحث می کند. واژه تزکیه در اصل حاوی دو معنای رشد و نمو دادن و تطهیر وپاکیزه سازی است. البته باید توجه داشت که این دو معنا با یکدیگر، پیوند دارند و به نوعی لازم و ملزوم یکدیگرند. معمولا در کتاب های تعلیم و تربیت و متون اخلاقی و عرفانی دو واژه تربیت و تهذیب را به جای تزکیه به کار می برند.
تزکیه در عرفان عبارت است از زدودنِ نفس و تخلیه آن از عقاید باطل و اوصاف مذموم، میراندنِ هوای نفس، تربیت کردن و به صلاح آوردن نفس و از صفت امّاره به مطمئنه رسانیدن آن. برخی تزکیه را به معنای ترک دنیا دانسته اند. در منابع عرفانی به تزکیه به طور مستقل کمتر پرداخته شده و بیشتر آن را ذیل، سیروسلوک و ریاضت نفس مطرح کرده اند. در آثار اخلاقی نیز، ذیل بحث تهذیب نفس، به تزکیه پرداخته شده است.
انسان و عمومیت عرفان از منظر شاه آبادی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آراء آیت الله شاه آبادی(ره) در زمینه های گوناگون با نگاهی عرفانی بیان شده است. از منظر ایشان انسان از دو بعد ظاهری و باطنی تشکیل شده است؛ جنبه باطنی انسان مراتب هفتگانه دارد که در طول هم اند و در فطرت انسان باالقوه اند. همه معارف الهی در آن سرشته است که معصوم و فراگیر است؛ اما با حجاب هایی پوشیده می شوند و با التزام به شریعت و خردورزی می توان به آن فطرت اولیه بازگشت. عرفان نیز سیر در این موانع به همین فطرت و حقیقت وجود انسان و تحقق آنهاست که انسان را آیینه تمام عوالم هستی و به تعبیر دقیق تر آیینه تمام نمای خدا می کند.
شاه آبادی با اعتقاد خود در مورد فطرت اولیه انسان به بیان عرفان برای همه گرایش داشت، تا هر کس به اندازه خود از آن استفاده کند. راه رسیدن به همه مراتب عرفانی تهذیب نفس با شریعت است. از مباحث این پژوهش این نتیجه حاصل می شود که دین ابعاد گوناگونی دارد که در بطن هم هستند و حقیقت آنها عرفان است. ضرورت معرفی جنبه باطنی دین از این جاست که تشنگی معرفت و حق امری حقیقی و درونی انسان است و این امر موجب رجوع تشنگان به آن و پویایی و زنده بودن نیز می شود.
خاندان سُهروَردی، خاندان تصوف و علم در سرزمین های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
223 - 246
حوزههای تخصصی:
نخستین رجال خاندان سهروردی از سهرورد، شهر کوچکی میان زنجان و همدان، برخاستند و با کوچ به بغداد به انگیزه قدم در راه تهذیب و تحصیل علم، این خاندان در سده 5ق در این شهر ظهور یافت و به تدریج به تصوف و علم شناخته شد. خاندان مذکور تا اوایل سده 9ق در عراق و جزیره دوام یافت و بیشترین اخلاف خاندان در این جا ظهور یافتند. با پراکنده شدن تدریجی برخی از رجال خاندان در سرزمین های اسلامی، از نیمه دوم سده 7ق تا سده 14ق اخلافی از این خاندان در ایران، مصر و شام، ماوراءالنهر و به ویژه هند نیز ظاهر شدند. منابع سلسله نسب همه اخلاف را به طور کامل بیان نکرده اند. درباره منتسبان با سلسله نسب ناقص اجمالا می دانیم که از نسل شیخ شهاب الدین عمر سهروردی(د.632ق) بوده اند. از این رو، می توان گفت برخی از اخلاف شیخ و تبعا خاندان تا سده اخیر نسب خویش را حفظ کرده یا از نسب بردن خویش از شیخ آگاهی داشته اند؛ با این همه، احتمال نسب سازی برخی از منسوبان متاخر برای خویش بسیار است. این پژوهش می کوشد پس از معرفی خاندان سهروردی، با استقصای نام اعضا و اخلاف آن، شجره نامه ایشان را بر پایه منابع موجود ترسیم و مدعیان انتساب به شیخ را نیز معرفی کند.
جدال بی امان روح با شش فرزند خویش در الهی نامه عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیخ فرید الدین عطار، پیر نیشابور، شاعری عارف و عارفی شاعر و شوریده ایی معنی آفرین است؛ البته مهارت او تنها به فن گویندگی خلاصه نمی شود؛ چرا که وی در میدان نویسندگی نیز گامی بس استوار دارد. عظمت اندیشه عطار تا بدان جاست که پرده هایی از حقیقت وجود آدمی بر می دارد و خواننده را از خویشتنِ خویش رها می کند و به افق بی کران اندیشه های الهی می کشاند. عطار صاحب آثاری است که اغلب آنها نتیجه ژرف نگری های عرفانی و ادبی اوست که از آن جمله است: مثنوی «الهی نامه». این سروده که عطار خود آن را «گنج الهی» معرفی می نماید و سخنانش را درآن «توحید پاک» می داند، منظومه ای است روحانی و عرفانی و در عین حال رمزی، که در برگیرنده حکایات و قصه های فراوانی است و از آن جایی که در سخنان عطار همواره احوال روح را باید جست، این اثر نیز نمایان گر جدال بی امان روح است، روحی که طایر عالم ملکوت است و تعلق بدین جهان خاکی ندارد و عطار درصدد آن است که با همت والای خویش این ودیعه افلاکی را پاک و بی آلایش به موطن حقیقی خود برساند؛ پس روح که در این منظومه نقش خلیفه و صاحب شش فرزند است با هر عامل بازدارنده ای به مبارزه می پردازد.