فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱۳٬۷۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
The word “Shahr” is an important word in the calendar system of the Qur'an. As the main element of the Qur’an, words have a special place within its text. Therefore, studying and analyzing the meaning of Qur’anic words is a necessary method of understanding and correct interpretation of verses. This article aims to investigate the meaning of the word shahr in the Qur'an based on a descriptive-analytical method; Explaining the literal and idiomatic meaning, the application of this word in the Qur'an are as follows: the time to do or leave a certain task, measurement tool for valuing a specific phenomenon, one of the main bases of the calendar, and expressing God's genesis law in the number of months of the year. Some of the examples of shahr in the Qur'an are specific, meaning the crescent moon. In the cases where there is no specific example, it means the crescent moon in the customary and literal sense, which in order to observe caution and make calculations easier in custom, it is also used to mean a numerical month (30 days). Since God has based the guidance and development of humans on time, at the end of some of the discussed verses, God speaks about the piety and the need to pay attention to Divine limits, such as observing the limits of certain months and their rules
رهیافت های عقل برهانی ذیل تفسیر آیه «شهدالله» با تأکید بر رویکرد تفسیری جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۲۰۰-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم حوزه علوم قرآنی، تبیین و تفسیر نوع شهادت خداوند و آثار آن در آیه ۱۸ آل عمران است که در این نوشتار، رهیافت های عقل برهانی با توجه به آثار تفسیری و قرآنی آیت الله جوادی آملی مورد بازخوانی قرار گرفت. آیت الله جوادی آملی ذیل آیه: «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ» متفاوت از نظر علامه طباطبایی که قائل به شهادت قولی و خبری در آیه بوده، ایشان ضمن پذیرش شهادت قولی و فعلی و احتمال انشاء در شهادت، بر شهادت عینی و ذاتی خدا تأکید داشته است. آیت الله جوادی آملی براساس نظریه بسیط الحقیقه بودن واجب، معتقد است چون واجب حق تعالی بسیط محض است، شریک ندارد و از آن جهت که مشهود محض و از پیش معلوم و معروف است، خود برای شناخت خویش کافی است تا یکتایی او نیز اثبات گردد. ایشان تصریح می کند اگر شهادت در آیه قولی یا فعلی باشد، توحید در نظام کیهانی از طریق آیات آفاق قابل استدلال است و اگر مراد از آیه، شهادت عینی یا ذاتی باشد، استدلال بر وحدت خدا از راه ذات اوست، چه عواملی در کار باشد یا نباشد، او واحد است و چون خداوند شاهدی عادل است، عدالتش بر یگانگی اش نیز دلالت می نماید؛ چنان که در برهان صدیقین و آیه ۵۳ فُصّلت نیز چنین دریافت می شود.
بایسته های جرم انگاری فضاسازی رسانه ای در پرتو آیه اِرجاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
133 - 156
حوزههای تخصصی:
به موازات گسترش نقش رسانه ها در زندگی اجتماعی و افزایش تأثیرپذیری عموم مردم از آن ها، بازار اخبار و اطلاعات غیرواقعی و شوک آور، به ویژه اخبار مربوط به مسائل امنیتی و درگیری های مسلحانه، داغ تر شده است. از سوی دیگر، نهی از «اِرجاف» و تعیین کیفر شدید و تأکید بر سنت بودنِ برخورد با «مُرجِفُون» در آیات 60 تا 62 سوره مبارکه احزاب، مبنای فقهی حمایت از «امنیت روانی شهروندان» و مکمل جرم محاربه (تضمین کننده امنیت مادی شهروندان) است. از جنبه حقوقی، قانون گذار با جرم انگاری «بغی» و «تبلیغ علیه نظام»، نظام سیاسی را در برابر هر دو نوع آسیب سخت و نرم حمایت کرده است، لکن حمایت از مردم منحصر به جرم انگاری «محاربه» و محدود به آسیب سخت (جانی، مالی و امنیتی) است و در قبال آسیب به امنیت روانی مردم، از طریق خبرسازی و خبرپراکنی های سازمان یافته که موجب دلهره، ناامیدی و ناراحتی مردم و شهروندان می شود، سکوت اختیار کرده است. پرسش این است که چه ضرورتی برای جرم انگاری «فضاسازی رسانه ای» وجود دارد؟ نوشتار حاضر با شیوه توصیفی - تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای انجام شده است و یافته های پژوهش نشان می دهد که تضمین امنیت روانی شهروندان (از مصادیق بارز حقوق عامه) نیازمند جرم انگاری جداگانه فضاسازی رسانه ای است.
تحلیل دستوری بلاغی جمله واره قرآنی «ما لکم» و همسان های آن و بازتاب آن در ترجمه های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله پیش رو، نگارندگان انواع کاربست های الگوی «ما (ی پرسشی) + لام (حرف جر) + ضمیر یا اسم اشاره» را از قرآن کریم استخراج کرده و پس از طبقه بندی، تحلیل نحوی و بلاغی کرده و آنگاه گردانیده های فارسی این نمونه ها را از دو منظر بررسی کرده اند. یکی مطابقت مفهومی با نحو جمله و دیگر میزان بهره مندی از نکات بلاغیِ متنِ مبدأ. ازجمله نتایج این پژوهشِ مبتنی بر گزارش و تحلیل، آن است که مترجمان بیشتر با شمّ زبانی یا با ملاحظه قدر مشترکِ ترجمه های دیگر، پیام متن را به درستی دریافته و در متن مقصد گنجانیده اند؛ هرچند ممکن است استدلال یا تحلیل درستی در دفاع از ترجمه خود نداشته باشند. دیگر آنکه برخورداری از دانش زبانی کافی به زبان های هر دو سوی ترجمه، راه را بر نقدهای بی پایه و بی مایه می بندد و به مترجم کمک می کند در ترجمه خود از اختیارات بیشتری بهره مند باشد.
اعجاز معنایی رسم الخط قرآن و چالش های ترجمه ای آن (مطالعه ی موردی: ترجمه عبدالعزیز سلیمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم نگارشی تا حدودی متفاوت از زبان عربی دارد، یکی از موارد اعجاز این کتاب آسمانی، اعجاز رسم الخط آن است که از دیرباز موردتوجه قرآن پژوهان و دوست دارانِ زبان عربی بوده و با گذر زمان، به علمی تبدیل گشته که چگونگی رسم الخط و نگارش مصحف از موضوعات مهمِّ آن است. باوجود اندک مخالفان، غالب صاحب نظران علوم قرآنی، به اعجاز معنایی رسم الخط در قرآن معتقدند و تابه حال آثار ارزشمندی در این خصوص از خود به یادگار گذاشته اند؛ اما بااین وجود، بازتاب این بُعد از اعجاز قرآنی در ترجمه های بیشتر مترجمان مغفول مانده است. با توجه به این که قرآن کریم لزوماً به زبان های مختلف و به خصوص زبان فارسی ترجمه می شود اهتمام به انعکاس تمام جنبه های معنایی آن از ضروریات یک ترجمه متعادل است. بر این اساس، مقاله حاضر با روش تحلیلی-نقدی، درصدد ارزیابی میزان بازتاب اعجاز معنایی رسم الخط قرآن کریم در ترجمه جدید قرآن از عبدالعزیز سلیمی است که در سال 1397 ش، به چاپ رسیده است. بررسی رسم الخطِ برخی از واژگان قرآنی و بازتاب معانی آن ها در ترجمه مذکور، نشان می دهد باوجود قابلیت انعکاس بار معنایی رسم الخط در ترجمه ، مترجم توجه چندانی به این موضوع نداشته اند. ازاین رو با تأمل بیشتر در رسم الخط مفردات قرآن، می توان بر غنا و گیرایی ترجمه ها افزود.
هنجارگریزی معنایی در سوره های زخرف و دخان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۰)
5 - 24
حوزههای تخصصی:
با ظهور مکتب فرمالیسم توسط زبان شناسان روسی، مباحثی چون آشنایی زدایی، برجسته سازی و هنجارگریزی در نقد صورتگرا مطرح شد که طی آن، شکل و ساختار سخن ادبی از دیگر سخن، متمایز می شود؛ امری که سبب شده تکنیک های هنری قرآن کریم بیشتر مورد توجه قرار گیرد. از این نظرگاه، قرآن با پرهیز از سخنان تکراری، کلیشه ای و ملال آور، دست به ابتکار زده و با جابه جایی، حذف و جایگزینی کلماتی خاص، توانسته تا با رمزآلود ساختن کلام و درنتیجه طولانی شدن فرایند ادراک، حس کنجکاوی را در مخاطب برانگیخته و وی را به کشف مفاهیم نهفته اش سوق دهد. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی نقش الفاظ در ایجاد هنجارگریزی به منظور القای مفاهیم خاص بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که ترکیب ها و هم نشینی های غیر عادی (تشبیه، تجسید، حس آمیزی و تناقض نما) و جابه جایی و جانشینی صورت های زبان (مجاز، استعاره)، منجر به خروج از هنجارهای دلالت و معنا گردیده و در نتیجه، فرایند ادراک پیام را با تأخیر مواجه نموده و زمینه تدبر در آیات را فراهم ساخته است. همچنین در سوره های زخرف و دخان، هر دو نوع مبالغه، یعنی مبالغه وصفی و مبالغه در صیغه دیده می شود که در گسترش و سیلان معنای مورد نظر، مفید واقع شده است.
نقد روشی و محتوایی انگاره سیاق رکوعات در فرایند فهم قرآن کریم (با تأکید بر دیدگاه مرحوم لسانی فشارکی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۲)
103 - 128
حوزههای تخصصی:
در طول دهه های گذشته، به دلیل حمایت جمهوری اسلامی از آموزش همگانی تفسیر و تدبر قرآن کریم و تلاش در توسعه فرهنگ قرآنی، بسیاری از دغدغه مندان عرصه تفسیر، کوشش ها و روش هایی را برای فهم و بهره مندی مردم از هدایت گری قرآن کریم ارائه کردند. یکی از گسترده ترین این فعالیت ها، تدبر و یا تحقیق موضوعی است که توسط مرحوم لسانی فشارکی ارائه شده و علاقمندان بسیاری به این حوزه روی آورده اند. اما روشی که این قرآن پژوه برای تعیین سیاق ارائه کرده، روشی نقلی و غیر معتبر است که نمی تواند مبنای تعیین سیاق قرار گیرد. وی مبنای تعیین سیاق را رکوعاتی قرار داده که در سده نخست هجری، برای نماز تراویح استفاده می شده است. این پژوهش با استفاده از دو محور نقد روشی و محتوایی، مبنای سیاق رکوعات را به عنوان یک خطای آشکار در فرایند فهم؛ چه از نظر روش و چه به صورت عینی و از جهت محتوا، در فهم سوره فرقان معرفی کرده و استفاده از وحدت موضوعی را راهکاری برای تعیین سیاق ارائه می کند که می تواند منجر به پویایی تفسیر گردد.
واکاوی معنای آیات«...أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَهَ أَیَّامٍ إِلاَّ رَمْزا...» و «..أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیًّا» در تفاسیر و ترجمه های فارسی و لاتین بر اساس مطالعه تاریخی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفسران و در پیِ ایشان، مترجمان، در معنای دو مفهوم «أَلاَّ تُکَلِّمَ» و «سَوِیًّا» از آیه ی 41 سوره ی آل عمران و آیه 10 سوره مریم - که در مورد بشارت حضرت زکریا به حضرت یحیی و واکنش ایشان به این بشارت است - اختلاف دیدگاه دارند. سیر تاریخی تفسیر دو آیه ی مورد بحث، نشان می دهد که مفسران عبارت «أَلاَّ تُکَلِّمَ» را دو گونه تفسیر کرده اند؛ یکی عدم قدرت زکریا در سخن گفتن و دیگری اختیاری بودنِ سخن نگفتن زکریا؛ و در مواردی یک مفسر از دو آیه، دو تفسیر مختلف ارائه داده است. در مورد واژه ی «سَوِیًّا» نیز گاهی آن را حال برای فاعل «أَلاَّ تُکَلِّمَ» و گاهی نیز صفت برای «لَیالٍ» عنوان نموده اند. روایات متعدی نیز در این زمینه وارد شده که از نظر سند مشکل دارند. اختلاف نظر مفسران بر ترجمه های فارسی و لاتین این عبارات تاثیر گذاشته و سبب پیدایش ترجمه هایی مختلف گردیده است. از طرف دیگر این موضوع در عهد جدید نیز آمده است که می تواند مؤید برخی دیدگاه ها باشد. این پژوهش با روش کتابخانه ای و رویکرد تاریخی تطبیقی برای رسیدن به معنای صواب از عبارات مذکور صورت پذیرفته است. نتایج حکایت از عدم توانایی حضرت زکریا در سخن گفتن دارد.
مکاتب تفسیری رایج در حوزه علمیه قم در سده اخیر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در دانش تفسیر قرآن، همانند برخی از دانش های دیگر، در طول زمان مکاتب مختلفی پدید آمده است. روش ها و آثار تفسیری مفسران حوزه علمیه قم در سده اخیر نیز قابل ارجاع به مکاتب تفسیری مختلفی است. این مقاله با رویکرد تاریخی و روش توصیفی تحلیلی می کوشد با شناسایی تفاسیر مهم و قابل اعتنای عالمان حوزه علمیه قم در سده اخیر و کشف و تحلیل روش و اصول تفسیری به کاررفته در آنها، مکتب تفسیری مورد اتّباع هر یک از آنان را مشخص و به معرفی و تحلیل آن بپردازد. حاصل پژوهش نشان می دهد که مفسران سده اخیر حوزه علمیه قم تابع سه مکتب تفسیری مختلف بوده اند: 1. مکتب تفسیری اجتهادی قرآن به قرآن به دو شکل افراطی و اعتدالی؛ 2. مکتب تفسیری اجتهادی روایی؛ 3. مکتب تفسیری اجتهادی نسبتاً جامع.
بررسی منظومه دلالت های تربیتی ارتباط وجودی در ساحت قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
191-210
حوزههای تخصصی:
رابطه با خدا از حاجت های ضروری در حیات بشری است. این نوع رابطه فواید زیادی برای آدمی به دنبال دارد، بلکه اساساً زندگی انسان را معنادار می نماید. انسان با توجه به استعدادها و حقایق نهفته، گمشده ای را در خود احساس می کند و لذا به هر کمالی که برسد کمالی برتر در نظرش از دور جلوه می کند و به این ترتیب همواره در تلاش و حرکت و کوشش است تا اینکه خود را به کامل مطلق نزدیک نماید. برای وصول به چنین قرب معنوی که ماهیتی روحانی و نفسانی دارد، به نماز، دعا، نجوی و مانند آنها روی می آورد تا بتواند به رضایت کامل مطلق تقرب پیدا کند. با واکاوی معارف دینی انواع ارتباط با خدا و مراحل آن کشف می شود که هر کدام دارای دلالت های تربیتی خاص خود است. لذا برای طی مراحل قربی شناسایی این مراحل و ویژگی های آن ضروری است. در این مقاله با روش توصیفی_تحلیلی، منظومه دلالت های تربیتی ارتباط وجودی در دو ساحت دلالت ها و ویژگی ها در دیدگاه دین مورد بررسی قرار گرفته که هر کدام مستقلا پردازش شده است.
بررسی تفسیری نقش اعتقاد به قیامت بر سرنوشت انسان در سوره های حاقه و معارج
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
13 - 39
حوزههای تخصصی:
انسان موجودی با اراده است که در تعیین سرنوشت دینوی و اخروی خود دخیل است. سرنوشت انسان از عواملی چون عقیده، عمل، محیط، وراثت، عملکردهای معنوی و... تاثیر پذیرفته، اما اختیار و اراده انسان غالب بر همه آنهاست. اعتقاد به قیامت از عوامل مهم در سرنوشت انسان است که در سرنوشت دنیوی و اخروی مومنان و منکران مؤثر است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ گویی به این سوال است که براساس دیدگاه مفسران فریقین آموزه های سوره های حاقه و معارج اعتقاد به قیامت چه نقشی در سرنوشت دینوی و اخروی انسان دارد. بررسی توصیفی تحلیلی این مسأله نشان می دهد سوره های حاقه و معارج که به صورت توالی در ترتیب نزول و مصحف بوده در فضای نزول یکسان نازل شدند. خداوند در این دو سوره اثبات حقانیت، عظمت و قطعیت قیامت را به تصویر کشیده و با بیان سرنوشت دنیوی و اخروی دو گروه منکر و مومن قیامت در این دو سوره توجه مخاطب را جلب می کند. همانگونه که برای منکران قیامت سرنوشت دنیوی هلاکت و نابودی است، برای مومنان نجات و رهایی است. سرنوشت اخروی منکران قیامت نیز پس از احساس شرم و حسرت، جهنم بوده، در مقابل سرنوشت اخروی مومنان قیامت احساس رضایت و متنعم بودن بهشت و رضوان الهی است.
بازخوانی انتقادی تفسیر آیه سوم سوره تحریم با تکیه بر تاریخ گذاری قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
35 - 54
حوزههای تخصصی:
آیه سوم سوره تحریم خبر از راز رسول خدا (ص) و افشای آن توسط برخی همسران ایشان می دهد که اخبار سبب نزول، افشای آن راز و نوع توطئه را به عنوان یک مسئله، به حسادت زنانه تنزل داده است. کشف این راز و نوع توطئه از این زاویه دارای اهمیتی ویژه است؛ زیرا از یک سو راز افشاشده را به حسادت زنانه کاهش داده و ازسوی دیگر، مفسران اهل تسنن و مکتب شیعه متأثر از این روایات، راز افشاشده را به خلافت ابوبکر و حضرت علی (ع) معطوف دانسته اند. در این مقاله، ابتدا اخبار سبب نزول از منابع و تفاسیر شیعه و اهل سنت ذیل حسادت زنانه و خلافت ابوبکر و حضرت علی (ع) دسته بندی و ارزیابی شده و آنگاه با استفاده از روش تاریخ گذاری سوره های قرآن و خط نزولی سوره تحریم و همجواری میانی آن با سوره های منافقون، نور، احزاب ، فتح و صف، حقیقت توطئه و راز افشاشده در آیه سوم را مربوط به پیروزی قطعی پیامبر (ص) در آینده نزدیک بر مشرکان دانسته است. بنابراین، گذشته از تبیین متفاوتی که از مفهوم راز افشاشده ذیل آیه سوم حاصل شد، روش تاریخ گذاری نقش مهمی در شناخت صحت و سقم روایات اسباب نزول ایفا کرد؛ زیرا تاریخ نزول این سوره به وضوح نشان می دهد که روایات اسباب نزول به غلط ذیل آیه سوم سوره تحریم آورده شده و برآن منطبق گردیده است.
خاستگاه قرآنی استعاره «رحمت» در نیایش های صحیفه سجادیه از منظر معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه شناختی زبان یکی از رویکردهای نوظهور در عرصه زبان شناسی است. در این رویکرد، افزون بر مطالعه جنبه های نظری زبان، تعامل زبان با مقوله های دیگر، چون ذهن، قوّه تعقل، رابطه با محیط و تجارب اجتماعی بررسی می شود. یکی از مباحث مهم معنا شناسی شناختی، مقوله «استعاره مفهومی» است. استعاره در این نگرش، صرفا یک مبحث بلاغی نیست؛ بلکه ابزار اندیشه به شمار می آید؛ پدیده ای که بر اساس آن یک حوزه مفهومی بر اساس مقوله مفهومی دیگر بیان می گردد. متون دینی و دعایی از عرصه های پُرظهور استعاره های شناختی ست؛ زیرا بسیاری از حوزه های انتزاعی و تجربه ناپذیر، در این نوع از متون به مدد نظام های استعاری دیگر سامان می یابند. در جستار حاضر تلاش گردید با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، مفهوم استعاری «رحمت» در صحیفه سجادیه و خاستگاه قرآنی آن بررسی شود؛ چه آن که بسیاری از گزاره های قرآنی در تار و پود نیایش های صحیفه بازتاب دارد. این پژوهش، نشان می دهد مفهوم انتزاعی «رحمت» در نظام معرفتی صحیفه سجادیه، در بستر شناخت تجربی و استعاره های مفهومی تعیّن یافته است که این نظام یافتگی و تجسم در صحیفه سجادیه با آیات قرآن تطابق فراوانی دارد. بیش ترین راهکار در عینی سازی مفهوم رحمت در صحیفه سجادیه به مانند آیات قرآن، استفاده از استعاره مفهومی وجودی از نوع «ماده» و «ظرف» است. «رحمت» در این مجموعه با حوزه هایی چون پناهگاه، مقصد، باران، گنجینه، طعم و مزه و غیره مفهوم سازی شده است. گاه نیز بر مبنای جهت گیری فیزیکی این مفهوم به تصویر درآمده است.
نقد تفسیر مشهور آیه 52 سوره حج با روی کرد دانش لغت و تفسیر قرآن با قرآن
حوزههای تخصصی:
ترجمه و تفسیر واژگان ازجمله مباحث مهم علم تفسیر است که گاه سبب می شود واژه از معنای اصیل و مراد حقیقی دور گردد و معانی ثانوی، بعید و گاه نوین جای گزین آن شود. توجه به تحول لغت در هنگام بررسی متون کهن از اهمیت شایانی برخوردار است؛ زیرا کلام در متون قدیم با عنایت به معنای اصیل و حاکم در آن برهه زمانی صادرشده است و متأخران با عنایت به معانی غیر از آن معنای اصیل به متن توجه می کنند. واژه مَنَى و دو مشتق آن یعنی تَمَنَّى و أُمْنِیتِهِ در آیه 52 حج از جمله این موارد است. در کتب لغت قدیم معنای اصیل مَنَی را مرگ و تقدیر گرفته اند؛ درحالی که مفسران واژه تَمَنَّى را در معنای آرزو (الأُمْنِیّه) لِحاظ کرده اند. در پی آن پرسش از امکان نفوذ شیطان در ساحت وحی و ماجرای غرانیق در کتب تفاسیر و... در تأملات کلامی مسلمانان ایجاد شده است. در این مطالعه با درنگ و تأمل در معنای این واژگان در کتب لغت قدیم و توجه به سیاق و حقیقت وحی، احتمال حمل واژه تَمَنَّى بر معنای رسیدن و مقدر شدن زمان مرگ پیامبران را مرور خواهیم کرد. فرضیه ما در این مطالعه آن است که تمنا به معنای مرگ، و امنیه نیز به معنای آرزو است. با این روی کرد مرجع ضمیر هاء در کلمه امنیته در آیه 52 سوره حج نیز شیطان خواهد بود.
ارزیابی نظریه «نجات در پرتو تمسک به عترت و صحابه»، نقدی بر دیدگاه فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
83 - 108
حوزههای تخصصی:
برخی از مفسران اهل سنت سعی نموده اند ضمن داخل نمودن محبت صحابه در کنار محبت اهل بیت (ع)، با طرح ادعاهایی فقط اهل سنت را اهل نجات معرفی نمایند. فخر رازی بعد از ذکر روایاتی در فضایل اهل بیت (ع) و لزوم محبت به ایشان با استناد به حدیث «سفینه نوح» و حدیث «اصحابی کالنجوم» ادعا می کند که برای رهایی از امواج شبهات و شهوات علاوه بر سفینه مطمئن، محتاج به راهنمایی ستارگان درخشان نیز هستیم و اهل سنت چون بر سفینه اهل بیت (ع) قرارگرفته و چشم به ستارگان صحابه دوخته اند، اهل نجات و سعادت دنیوی و اخروی هستند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی با تأکید بر آیاتی که درباره ویژگی های سفینه و ماجرای طوفان نوح صحبت می کند درصدد رد ادعای فخر رازی است و نتیجه می گیرد که با توجه به اوصافی که در قرآن کریم برای سفینه نوح ذکرشده و نیز نظر به عدم اعتبار سندی و دلالی روایت «اصحابی کالنجوم» تمسک واقعی به اهل بیت (ع)، موجب نجات و عدم آن، مساوی با هلاکت می باشد.
Evaluating the Critique of the Quran Verses Interpretation (Taʼwīl) in the Exegesis (Tafsīr) of Sayyid Murtaḍā(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"Interpretation (Taʼwīl)" is one of the key topics in Quranic literature that has had significant importance and a special place in the fields of religious knowledge. To study and understand the Holy Quran correctly, research and investigation on this subject are necessary. The extent of Sayyid Murtaḍā's knowledge and the value of his works have led many researchers to consider his perspectives and works as subjects of their own scientific research. The present study aims, using a descriptive-analytical method, to examine interpretation in the Quranic thought of Sayyid Murtaḍā through. The research approach shows that Sayyid Murtaḍā introduced interpretation in the field of exegesis; it has general (ʻĀm) meaning which encompass exegesis. Therefore, when explaining the clear (Muḥkam) verses and also explaining the unclear (Mutashābih) verses, he used the term interpretation (Taʼwīl). According to him, there is a difference between the credibility of interpretation (proof of possible aspects) and the correctness of interpretation. His exegesis is in line with scientific and rational principles and he has a scholarly understanding of the Quran. His beliefs include belief in the divine nature of the Quranic words, belief in the comprehensibility of the Quran, affirmation of the truths in the words and expressions of the Quran, and the discovery of reasonable meanings attributable to God in the unclear (Mutashābih) verses, among others. The result of this research is beneficial for understanding the Quranic views of Sayyid Murtaḍā and benefiting from his experiences and skills in Quran exegesis; also, it addresses the need for a comprehensive approach to interpreting unclear and difficult verses.
معناشناسی «حیرت» با تکیه بر تحلیل مقایسه ای حوزه معنایی «سرگردانی» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشتقات واژه «حیرت» از کلمات پر کاربرد در معارف اسلامی است. خلأ معناشناختی واژه «حیرت» در پژوهش های پیشین سبب شده است نگارنده ظرایف معنایی این واژه را در مقایسه با واژگان همسو، ارزیابی و ازلحاظ معنایی مقایسه کند؛ ازاین رو، ابتدا معنای لغوی این واژه، مطرح و سپس به بررسی آن در میان واژگان حوزه معنایی «سرگردانی» پرداخته میشود. در این مرحله با قراردادن حیرت در نقطه کانونی این حوزه کلماتی معرفی و با واژه حیرت مقایسه معنایی شده اند که بیشترین مؤلفه های معنایی مشترک با حیرت را در قرآن کریم داشته اند؛ واژه هایی همچون «یُبْلِسُ»، «فَبُهِتَ»، «مُذَبْذَبینَ»، «یَعْمَهُونَ»، «یَتیهُونَ»، «مِرْیَه»، «یَهِیمُونَ» و «یَتَرَدَّدُونَ». از مقایسه واژگان معلوم می شود تحیر برخلاف واژه ابلاس فاقد مؤلفه ناامیدی از راهیابی است و نیز «مُذَبْذَبینَ» حاوی معنایی از سرگردانی است که به عمد رخ می دهد و مخصوص منافقان است. معنای مستظهر از «یَتیهُونَ» مشتمل بر تشبیه به سرگردانی در بیابان است. واژه «مِرْیَه» بیان کننده ریشه سرگردانی در شک است و کلمه «هام» از سردرگمیِ حاصل از عشق خبر می دهد؛ درحالی که واژه تحیر و تردد نسبت به این مؤلفه ها مطلق است.
فرهنگ سازی الزامات غیر اقتصادی تمدن سازی در واژگان اقتصادی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
132 - 156
حوزههای تخصصی:
تحقق آرمان شهر قرآنی مبتنی بر درک همه زوایای فرهنگی و تمدنی کتاب وحی است. مسئله این پژوهش آن است که در نگاه موردی به واژگان اقتصادی قرآن کریم، الزامات تمدنی امّت اسلامی در بخش غیراقتصادی با چه مؤلفه هایی فرهنگ سازی می شود؟ براساس یافته های پژوهش به روش تحلیلی، زدایش آسیب های فرهنگی به عنوان حجیم ترین موضوع، هم چنین افزایش تعاون و همیاری اجتماعی و نیز افزایش و ثبات امنیت جانی و سرزمینی، الزاماتی است که در این گونه از واژگان قرآن جانمایی شده است. درنتیجه مشخص گردید قرآن با کاربست واژگان اقتصادی که همه فهم و برای عموم جامعه کاربردی است، می کوشد تا با این مضامین جامعه را به سمت آنچه تمدن تراز اسلامی بدان نیاز دارد، سوق دهد و با ایجاد گفتمانی رایج در فضای امت اسلامی، نسبت به نقش آفرینی تمدنی هرچه بیشتر آحاد مسلمانان هدف گذاری نماید. به علاوه قرآن در کاربست این واژگان، هم به آسیب های اقشار مسلمان توجه می کند و هم آسیب های غیرمسلمانانی را که بر فرهنگ و تمدن امت اسلامی اثر می گذارند، مطمح نظر قرار می دهد.
تحلیل گفتمان خداوند در مقابل مخالفان در سوره انعام بر اساس دو نظریۀ داده بنیاد و لاکلا و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با تکیه بر نظریه لاکلا و موفه به بررسی گفتمان خداوند متعال در مقابل مخالفان در سوره انعام می پردازد؛ لذا ابتدا داده ها بر مبنای نظریه داده- بنیاد کدگذاری گردید سپس بر اساس این نظریه تحلیل شد. بررسی داده ها نشان می دهد که گفتمان خداوند با دال مرکزی «توحید» در تقابل با گفتمان مخالفان با دال مرکزی «شرک» قرار می گیرد. مخالفان به منظور حفظ هژمونی و قدرت خود اقدام به طرد و حاشیه رانی گفتمان خداوند از طریق ایجاد شک و دودلی، بهانه جویی و نافرمانی می کنند اما خداوند، در مقابل، از طریق برجسته سازی گفتمان خود به بازنمایی هژمونی خود می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد خداوند مدلولی است مقتدر که در کنار دال شناور «مهربان بودن»، «عقاب دهنده» نیز هست. در نظام معنایی گفتمان خداوند برخی از دال ها مانند دال شناور «یکتا بودن» در تضاد با دال محوری گفتمان مخالفان در بازنمایی گفتمان هژمونیک خداوند نقش عمده ای را ایفا نموده اند.
بررسی تطبیقی عدم سجده ابلیس با استناد به دیدگاه علامه طباطبایی، شبستری و حلاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
173-190
حوزههای تخصصی:
آفرینش انسان و بیان جایگاه و دستور به سجده بر او یکی از مهم ترین موضوعاتی است که در قرآن کریم به آن پرداخته شده و به تبع آن اندیشمندان نیز به آن اهتمام داشته اند. ظاهر آیات شریفه درباره علت اصلی عدم سجده شیطان بر آدم (ع) استکبار وی بوده است. از آنجایی که شیطان در دیدگاه برخی عرفا و صوفیه از جمله حلاج به عنوان تنها موحد معرفی شده است، درواقع از فرمان الهی سرپیچی نکرده و عدم سجده وی از روی استکبار نمی باشد. لذا در این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی ضمن تبیین و دلایل عدم سجده ابلیس بر حضرت آدم (علیه السلام) بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی، شیخ محمود شبستری و منصور حلاج به دلایلی چون: استکبار، حسادت، قیاس کردن، قایل بودن به شرافت ذاتی، محبت و عضق به خدا و جبر موجود برای شیطان اشاره شده و در پایان دیدگاه ایشان مورد نقد و بررسی قرار گرفت.