فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱۳٬۷۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
The word “Shahr” is an important word in the calendar system of the Qur'an. As the main element of the Qur’an, words have a special place within its text. Therefore, studying and analyzing the meaning of Qur’anic words is a necessary method of understanding and correct interpretation of verses. This article aims to investigate the meaning of the word shahr in the Qur'an based on a descriptive-analytical method; Explaining the literal and idiomatic meaning, the application of this word in the Qur'an are as follows: the time to do or leave a certain task, measurement tool for valuing a specific phenomenon, one of the main bases of the calendar, and expressing God's genesis law in the number of months of the year. Some of the examples of shahr in the Qur'an are specific, meaning the crescent moon. In the cases where there is no specific example, it means the crescent moon in the customary and literal sense, which in order to observe caution and make calculations easier in custom, it is also used to mean a numerical month (30 days). Since God has based the guidance and development of humans on time, at the end of some of the discussed verses, God speaks about the piety and the need to pay attention to Divine limits, such as observing the limits of certain months and their rules
مفسران برجسته سده اخیر حوزه علمیه قم؛ علامه سیدمحمدحسین طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
قرآن شناخت سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
173 - 192
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبائی، عالم نام آور حوزه علمیه قم، از بزرگ ترین اندیشمندان و مفسران جهان اسلام در سده اخیر است. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی نقش ایشان را در حوزه علمیه قم به مثابه مفسری برجسته بررسی کرده است. احیای تفسیر و فرهنگ قرآن و مقابله با فرهنگ های مهاجم، پاسخ گویی به نیازهای زمان با قرآن، مبارزه با جریان های انحرافی در تفسیر، و ترویج و تحکیم «تفسیر قرآن به قرآن» از مهم ترین خدمات ارزشمند علامه در حوزه علمیه قم است. روش تفسیری نویسنده در «المیزان فی تفسیر القرآن» ویژگی هایی دارد که به نام ایشان در حوزه علمیه قم ثبت و از آنجا در جهان اسلام منتشر شده است. استفاده کم نظیر از سیاق و سایر آیات، تکیه ویژه بر محکمات، تفسیر غایت محور و توحیدبنیان، دسته بندی بدیع موضوعات قرآن و عنایت خاص به احادیث اهل بیت (ع) از جمله این ویژگی هاست.
مدلول عبارت «ما کان لهم الخیرة» (قصص/ 68)
حوزههای تخصصی:
در تفسیر عبارت «ما کانَ لَهُمُ الخِیَرَه» در آیه 68 سوره قصص آرائی ارائه شده که شماری ناظر به مباحث کلامیِ مربوط به اعمالِ انسان، برخی بیانگر امرِ گزینش پیامبر یا امام، و پاره ای نیز ناظر به مواردی دیگر اند. ازآن جاکه آراءِ متعدد و مختلف درباره این عبارت با سیاق تأیید نشده اند و آیاتی نیز که به عنوان مؤید ارائه شده اند هم مضمون و شاهدِ دِلالی برای تأیید این آراء نیستند، و نیز، با توجه به این که این آراء و از جمله آراء متکلمانه به فضای نزول توجه نداشته اند، در این مطالعه کوشش خواهد شد با روشی توصیفی تحلیلی ضمن نقد آراء مزبور، مدلولِ آیه مذکور و ارائه تفسیر صحیح از آن به نحوی ضابطه مند بررسی شود. فرضیه این مطالعه آن است که این آیه، اولاً، بر هیچ یک از معناهایی که مفسران پیشین بازگفته اند دلالت ندارد و به ویژه سیاقش مؤید نظر آن ها نیست؛ ثانیاً، تعیین نادرست مرجع ضمیر در عبارت مذکور موجبِ اجمال در دلالتِ عبارت، و بالتَّبَع، پیداییِ آراءِ تفسیری مختلف گردیده است؛ ثالثاً، با توجهِ دقیق به سیاق و کشف مرجع صحیح برای ضمیر هُم در عبارت یادشده و بهره گیری از شواهد دیگری از قرآن می توان دریافت که این آیه بر توحید ربوبی دلالت دارد و شرک ربوبی را به مثابه مهم ترین چالش در خداشناسی مشرکان نفی می کند و ازاین رو آیه درباره نفی اراده شریکان خدا ست.
گونه ها و شیوه های تحول سیاسی - اجتماعی مطلوب در چهارچوب الگوی متعالی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
58 - 83
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، تبیین گونه ها و شیوه های تحول سیاسی - اجتماعی مطلوب در چارچوب الگوی متعالی قرآن کریم است و در این راستا سعی نموده تا با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی توأم با رویکرد تفسیر موضوعی، پس از بررسی آیات سیاسی اجتماعی قرآن کریم که مرتبط با موضوع تحول اجتماعی است، به ارائه الگویی مبتنی بر آموزه های قرآنی در این زمینه بپردازد. ازاین رو، تحقیق درصدد آن بوده که با تأثر از نظریه «ایده آلیسم معرفتی» بر تحلیل و استنباط آرمان های قرآنی (ایده آلیسم مبتنی بر قرآن کریم)، به استناد سیاق و مضمون تعدادی از آیات قرآن در زمینه تحول سیاسی اجتماعی بپردازد، لذا آنچه این مطالعه بدان دست یافته است، نشان می دهد که قرآن کریم برای ایجاد تحول در جامعه و در نهادهای سیاسی اجتماعی، بر موضوعاتی نظیر تحول باورها و اعتقادات انسان ها، گسترش توحید باوری در عرصه فکری و عملی، اقامه قسط و گسترش عدالت اجتماعی، اخوت و برادری دینی، مسئولیت فردی (تحول درونی)، و نهایتاً مسئولیت اجتماعی به عنوان متغیرهای اصلی ایده تحول در جامعه ایمانی تأکید می ورزد.
بررسی منظومه دلالت های تربیتی ارتباط وجودی در ساحت قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
191-210
حوزههای تخصصی:
رابطه با خدا از حاجت های ضروری در حیات بشری است. این نوع رابطه فواید زیادی برای آدمی به دنبال دارد، بلکه اساساً زندگی انسان را معنادار می نماید. انسان با توجه به استعدادها و حقایق نهفته، گمشده ای را در خود احساس می کند و لذا به هر کمالی که برسد کمالی برتر در نظرش از دور جلوه می کند و به این ترتیب همواره در تلاش و حرکت و کوشش است تا اینکه خود را به کامل مطلق نزدیک نماید. برای وصول به چنین قرب معنوی که ماهیتی روحانی و نفسانی دارد، به نماز، دعا، نجوی و مانند آنها روی می آورد تا بتواند به رضایت کامل مطلق تقرب پیدا کند. با واکاوی معارف دینی انواع ارتباط با خدا و مراحل آن کشف می شود که هر کدام دارای دلالت های تربیتی خاص خود است. لذا برای طی مراحل قربی شناسایی این مراحل و ویژگی های آن ضروری است. در این مقاله با روش توصیفی_تحلیلی، منظومه دلالت های تربیتی ارتباط وجودی در دو ساحت دلالت ها و ویژگی ها در دیدگاه دین مورد بررسی قرار گرفته که هر کدام مستقلا پردازش شده است.
مبانی مرجعیت علمی قرآن کریم از منظر دکتر صادقی تهرانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۱)
133 - 160
حوزههای تخصصی:
مرجعیت قرآن به معنای اثرگذاری قرآن بر سایر دانش های ساخت یافته بشری است. یکی از پیشگامان معتقد به مرجعیت علمی قرآن کریم در علوم مختلف اسلامی و انسانی که بیش از دیگران به این مسأله پرداخته، دکتر صادقی تهرانی، مؤلف تفسیر «الفرقان» است. وی بر این باور است که قرآن کریم به عنوان کتاب دین، در مرجعیت علمی بر همه چیز، حتی روایات نیز مقدم بوده و یک فقیه، بیش و پیش از هر منبع دیگری، باید به خود قرآن کریم مراجعه و نیازهای معرفتی و علمی خود را از آن برگیرد. این پژوهش در صدد است با روش توصیفی- تحلیلی، به این پرسش پاسخ دهد که دکتر صادقی، دیدگاه خود در مرجعیت علمی قرآن را بر چه مبانی ای استوار ساخته است؟ نتایج تحقیق حاکی از آن است که از منظر دکتر صادقی، اساسی ترین مبانی مرجعیت علمی حداکثری قرآن عبارت اند از: باور به فراعصری بودن قرآن، جامعیت موضوعی قرآن، قابلیت قرآن برای پاسخگویی به نیازهای عصری، دلالت الفاظ قرآن بر چندمعنا، توسعه پذیری معنای الفاظ قرآن و حجیت آن، و الگو دهی روایات تبیینی اهل بیت (ع) در مراجعه به قرآن.
زیبایی شناسی باغ ایرانی- اسلامی از منظر آیات توصیفگر بهشت در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
55 - 76
حوزههای تخصصی:
پس از ورود اسلام به ایران، معماری و شهرسازی و به تبع آن باغ سازی دستخوش تحولاتی شد. از آن دوران تاکنون، تلفیق مضامین قرآنی با هنر اسلامی جنبه تقدس به خود گرفته و تجسم زیبایی ها و توجه به زیبایی شناسی آیات کلام وحیانی، ابزار برجسته و منبع برگزیده هنرمندان و معماران باغ های جهان اسلام در اعصار مختلف گردیده است. ازآنجاکه آیات توصیف گر بهشت در قرآن کریم بهترین وصف را از منظر معماری باغ دارد، پژوهش حاضر بر آن است تا با استناد به آن ها، تطابق آیات بهشت افلاکی با معماری باغ های خاکی را صورت پردازی کند و نحوه انعکاس این مفاهیم ذهنی به تجسّدی عینی را مورد مداقه قرار دهد؛ لذا ابتدا بخشی از آیات قرآنی در رابطه با توصیف بهشت را بررسی می کند، سپس به صورت موردی، عناصر بطنی و محتوایی این آیات را که به صورت نمادین الگوی معماری و فضاسازی باغ های اسلامی شده است، با رویکردی زیبایی شناسانه و به شکل تطبیقی تحلیل خواهد نمود. روش پژوهش در این مقاله توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای است. تجزیه و تحلیل اطلاعات براساس تفاسیر قرآنی به ویژه تفسیر المیزان صورت گرفته است. نتایج به دست آمده رهنمونی به پیامد آهنگ الهی بهشت موعود در حیات دنیوی و اخروی انسان است. البته به یقین می توان اذعان داشت که باغ ایرانی تنها تبلوری ناقص از نمونه اصلی و مجازی از آن حقیقت عالی است.
خاستگاه قرآنی استعاره «رحمت» در نیایش های صحیفه سجادیه از منظر معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه شناختی زبان یکی از رویکردهای نوظهور در عرصه زبان شناسی است. در این رویکرد، افزون بر مطالعه جنبه های نظری زبان، تعامل زبان با مقوله های دیگر، چون ذهن، قوّه تعقل، رابطه با محیط و تجارب اجتماعی بررسی می شود. یکی از مباحث مهم معنا شناسی شناختی، مقوله «استعاره مفهومی» است. استعاره در این نگرش، صرفا یک مبحث بلاغی نیست؛ بلکه ابزار اندیشه به شمار می آید؛ پدیده ای که بر اساس آن یک حوزه مفهومی بر اساس مقوله مفهومی دیگر بیان می گردد. متون دینی و دعایی از عرصه های پُرظهور استعاره های شناختی ست؛ زیرا بسیاری از حوزه های انتزاعی و تجربه ناپذیر، در این نوع از متون به مدد نظام های استعاری دیگر سامان می یابند. در جستار حاضر تلاش گردید با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، مفهوم استعاری «رحمت» در صحیفه سجادیه و خاستگاه قرآنی آن بررسی شود؛ چه آن که بسیاری از گزاره های قرآنی در تار و پود نیایش های صحیفه بازتاب دارد. این پژوهش، نشان می دهد مفهوم انتزاعی «رحمت» در نظام معرفتی صحیفه سجادیه، در بستر شناخت تجربی و استعاره های مفهومی تعیّن یافته است که این نظام یافتگی و تجسم در صحیفه سجادیه با آیات قرآن تطابق فراوانی دارد. بیش ترین راهکار در عینی سازی مفهوم رحمت در صحیفه سجادیه به مانند آیات قرآن، استفاده از استعاره مفهومی وجودی از نوع «ماده» و «ظرف» است. «رحمت» در این مجموعه با حوزه هایی چون پناهگاه، مقصد، باران، گنجینه، طعم و مزه و غیره مفهوم سازی شده است. گاه نیز بر مبنای جهت گیری فیزیکی این مفهوم به تصویر درآمده است.
کاربرد دوگانه اِسراف در قرآن: تحلیلی معناشناختی
حوزههای تخصصی:
ماده س ر ف در قرآن کریم 23 مرتبه در صورت های صرفی مختلف به کار رفته است. از این تعداد، صورت اسم فاعلی (مُسرِف، مُسرِفین / مُسرِفون) به علاوه یک مورد الحاقی (مَن أسْرَفَ) در 16 کاربرد آمده است و تنها 7 کاربرد دیگر از این ریشه، صورت های صرفی غیرآن به خود گرفته اند. به رغم تفاوت معنادار کاربردها، درک از اسراف در تراث تفسیری و در فرهنگ اسلامی به ویژه در دوره معاصر در نظریه های اقتصاد اسلامی بیشتر مبتنی بر کاربردهای 7 گانه صورت بندی شده است. این پژوهش برآن است تا با روی کرد معناشناسی ساخت گرا به این پرسش پاسخ دهد که دو دسته کاربردها از ماده س ر ف چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ مهم ترین نتیجه در تمایز کاربردها آن است که ساخت اسم فاعلی المُسرِفین در قرآن کریم از سطح معنا ارتقاء یافته و تبدیل به اصطلاحی به معنای گروهی مقابل انبیاء است که عمل کردشان مخالف فرمان های الهی است، اما دیگر ساخت های صرفی این ماده در سطح معنا باقی مانده اند و معادل نوعی رفتار ناپسند و ناهنجار به شمار می روند، معنایی که امروزه بیشتر در فهم از اسراف در قرآن کریم به مثابه نوعی ناهنجاری رفتاری و اخلاقی از آن یاد می شود.
Typology of the Interpretation of Gharīb al-Quran wal Hadith in the Works of Shaykh Ṣadūq(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Quran and Religious Enlightenment, Volume ۵, Issue ۱, ُ۲۰۲۴
109 - 124
حوزههای تخصصی:
Shaykh Ṣadūq has his specific methods and criteria for semantic analysis of the Gharīb (unfamiliar) terms in the field of hadith in general, and in the area of interpretation and semantics of vocabulary in particular; recognizing his methods and criteria in the semantic analysis of Gharīb words in the Holy Quran and the sayings of the impeccable Imams (AS) leads to the discovery of new approaches and the presentation of a more precise image of his methods and criteria in semantic analysis. Among his remaining works, one can find some of his views. The present study aims to observe and discover the types of explanations of Gharīb words in the thoughts of Shaykh Ṣadūq. To this aim was used a descriptive-analytical method and data collection is library-based. The result indicated that he used methods such as: Utilizing Shia theological arguments, defining examples for words, leveraging Arabic culture and literature, interpreting Gharīb words according to the companions, followers of the Imams (AS), and his scholars, highlighting grammatical points, using the sayings of the impeccable Imams (AS), stating all semantic aspects of a word, and preferring one meaning over others. Through his specific criteria, Shaykh Ṣadūq has been able to reach the core meaning and interpretive significance of Gharīb words.
حجّیت خبر واحد در تفسیر: بازخوانی دیدگاه سیدعبدالاعلی موسوی سبزواری در مواهب الرحمن
حوزههای تخصصی:
حدیث پس از قرآن کریم عمده ترین منبع معرفت دینی است که دسترسی به آن تنها از طریق اخبار آحاد و متواتر امکان پذیر است. خبر متواتر و خبر واحدِ هم راه با قرائن قطعی در تمامی حوزه های دین معتبر است و در این امر اختلافی نیست؛ اما اعتبار خبر واحد معتبرِ بی قرائن در تفسیر اختلافی است. ش یخ م فید و شیخ طوسی و طباطبایی، تمسّک به خبر واحد در حوزه عقاید و تفسیر و تاریخ را معتبر نمی دانند. پرس ش اصلی پژوهش این است که آیا از منظر سبزواری، خبر واحدِ بی قرینه در تفسیر حجت است یا نه. سبزاوری، مراجعه به اخبار معتبر و ثقه را از ضروریات مذهب دانسته، و مهم ترین دلیل حجیت خبر واحد را سیره عقلاء می داند و بر این باور است که خبر موثَّق، همه جا اعتبار دارد. فرقی میان احکام فرعی و تفسیر و تاریخ و اعتقادات نیست. به زعم نگارنده این مدّعا بسامان نیست و خبر واحد در تفسیر معتبر نیست؛ اما مراجعه به آن ها به عنوان یک روش علمی جاری و به عنوان فحص از قرائن و رسیدن به علم عرفی ضروری است. روش تحقیق در این مطالعه روش توصیفی تحلیلی است و نگارنده درصدد است تا حجیت و جایگاه خبر واحد در تفسیر مواهب الرحمن را بازکاود.
تنغیم و کارکردهای آوایی و دلالت های معنایی آن در فهم قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فهم صحیح و انس با قرآن کریم، به عنوان انگیزه ای ریشه دار در کلام وحی و سیره بزرگان دین، نیازمند توانایی در ساحت های متعدد دانش با محوریّت علوم اسلامی و علوم ادبی است. در این میان برخی مفسّران گاه با بهره گیری از شیوه های خاص امّا اثرگذار به واکاوی معنایی معجزه خاتم پرداخته اند. تنغیم یا همان به کارگیری ریتم و آهنگ کلام در قرائت و معناسنجی آیات قرآنی یکی از این روش ها به شمار می رود. این درحالی است که به زعم برخی کاربست آوایی دلالی تنغیم در زبان عربی و به تبع آن زبان قرآن، امری نو و فاقد هرگونه پیشینه است. مسأله ا ی که پژوهش کتابخانه ای حاضر را بر آن داشت تا با توصیف و تحلیل برخی از آیات کلام الله به شناسایی گونه ها و کارکردهای آوایی و دلالت های معنایی تنغیم در تفسیر قرآن بپردازد. پژوهش حاضر دریافت که نظم و انسجام شفگت آوری میان الفاظ قرآن کریم و معانی جای گرفته در پس آن وجود دارد. نغمه های آیات قرآن افزون بر توانمندی خود در تأثیرگذاری و گوش نوازی اعجازانگیز، ارتباطی تمام با مفاهیم دربردارنده خود داشته و دقّت در به کارگیری آن ها زمینه ساز تداعی و درک بهتر مضامین و مقاصد آیات الهی می گردد. حسن نظر و توجّه دقیق به سازواری و استواری نظام آوایی و معنایی قرآن کریم که حاصل تمایز نهادن میان مقام های حاکم بر کلام و دقّت در انتخاب آهنگ متناسب با آن در نغمات سه گانه یکنواخت، رو به بالا و رو به پایین است، رویکردی کارآمد در فهم قرآن کریم و انس با کلام الله به حساب می آید
کنشگری فعّال قرآن کریم در محدود کردن تعداد همسران یک مرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
255 - 282
حوزههای تخصصی:
مصادف با آغاز نزول قرآن کریم، مردان حجاز می توانستند با تعداد نامشخصی از زنان، بدون رعایت حقوق آنان ازدواج دائم داشته باشند، اما در نودودوّمین سوره نازل شده (سوره نساء)، مردان به شرط رعایت عدالت، حداکثر با چهار زن و در غیر این صورت، فقط با یک زن می توانستند ازدواج دائم کنند. با توجه به حکیمانه بودن نزول تدریجی قرآن، این سؤال مطرح می شود که کنشگری فعال قرآن کریم در ایجاد این محدودیت در سیر نزول، بر اساس چه الگویی صورت گرفته است. بررسی ابعاد حکمیانه بودن نزول قرآن کریم و اهمیت روش تدریجی در تحولات فرهنگی، اقتضا می کند که این مسئله مورد بررسی قرار گیرد. بررسی تحلیلی شواهد مختلف نشان می دهد قرآن کریم در سه مرحله، این محدودیت را نهادینه کرده است: مرحله اول: سکوت هوشمندانه در برابر فرهنگ رایج و تلاش برای احیای شخصیت زن و تثبیت مطلوبیت ازدواج از طریق سیره عملی پیامبر(ص)؛ مرحله دوم: ممنوع کردن ازدواج های جدید برای پیامبر(ص) در سوره احزاب و در انتها، محدود کردن ازدواج های مؤمنان در سوره نساء. در این فرایند دو مرحله اول، زمینه ساز تحقق مرحله سوم هستند.
Evaluating the Critique of the Quran Verses Interpretation (Taʼwīl) in the Exegesis (Tafsīr) of Sayyid Murtaḍā(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"Interpretation (Taʼwīl)" is one of the key topics in Quranic literature that has had significant importance and a special place in the fields of religious knowledge. To study and understand the Holy Quran correctly, research and investigation on this subject are necessary. The extent of Sayyid Murtaḍā's knowledge and the value of his works have led many researchers to consider his perspectives and works as subjects of their own scientific research. The present study aims, using a descriptive-analytical method, to examine interpretation in the Quranic thought of Sayyid Murtaḍā through. The research approach shows that Sayyid Murtaḍā introduced interpretation in the field of exegesis; it has general (ʻĀm) meaning which encompass exegesis. Therefore, when explaining the clear (Muḥkam) verses and also explaining the unclear (Mutashābih) verses, he used the term interpretation (Taʼwīl). According to him, there is a difference between the credibility of interpretation (proof of possible aspects) and the correctness of interpretation. His exegesis is in line with scientific and rational principles and he has a scholarly understanding of the Quran. His beliefs include belief in the divine nature of the Quranic words, belief in the comprehensibility of the Quran, affirmation of the truths in the words and expressions of the Quran, and the discovery of reasonable meanings attributable to God in the unclear (Mutashābih) verses, among others. The result of this research is beneficial for understanding the Quranic views of Sayyid Murtaḍā and benefiting from his experiences and skills in Quran exegesis; also, it addresses the need for a comprehensive approach to interpreting unclear and difficult verses.
معناشناسی واژه «حُکم» در قرآن کریم و امکان سنجی دلالت آن بر حکومت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه «حُکم» سی بار در قرآن کریم به کار رفته است. باوجود کاربردهای پربسامد این واژه و سایر مشتقات آن در قرآن کریم که تفاوت های معنایی روشن یا مبهمی را در این متن مقدّس به نمایش می گذارد، لغت شناسان و صاحبان کتب وجوه و نظائر در عمل معانی کلّی و محدودی را برای آن گزارش کرده اند. این پژوهش سعی دارد علاوه بر پیجویی همزادهای این واژه در زبان های سامی، با توجه به هم نشین های این واژه و بافت کاربرد آن در قرآن کریم، برخی معانی را معرفی کند که لغت شناسان به آن توجه نکرده اند. براساس این، علاوه بر داوری که قطعی ترین و پرکاربردترین معنای این واژه در عربی قرآنی است، معانی توانایی داوریِ صحیح، فرمان و دستور، مسئولیت و مأموریت و احتمالاً فرمانروایی از معانی دیگر این واژه در قرآن کریم است. همچنین، کاربرد «حُکم» در معنای حکومت و فرمانروایی که در عربی کلاسیک و معاصر گسترش آن را شاهدیم، در قرآن کریم محدود و غیرقطعی به نظر می رسد و دالّ اصلی این معنا در قرآن کریم «مُلک» و مشتقات آن است.
معناشناسی «حیرت» با تکیه بر تحلیل مقایسه ای حوزه معنایی «سرگردانی» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشتقات واژه «حیرت» از کلمات پر کاربرد در معارف اسلامی است. خلأ معناشناختی واژه «حیرت» در پژوهش های پیشین سبب شده است نگارنده ظرایف معنایی این واژه را در مقایسه با واژگان همسو، ارزیابی و ازلحاظ معنایی مقایسه کند؛ ازاین رو، ابتدا معنای لغوی این واژه، مطرح و سپس به بررسی آن در میان واژگان حوزه معنایی «سرگردانی» پرداخته میشود. در این مرحله با قراردادن حیرت در نقطه کانونی این حوزه کلماتی معرفی و با واژه حیرت مقایسه معنایی شده اند که بیشترین مؤلفه های معنایی مشترک با حیرت را در قرآن کریم داشته اند؛ واژه هایی همچون «یُبْلِسُ»، «فَبُهِتَ»، «مُذَبْذَبینَ»، «یَعْمَهُونَ»، «یَتیهُونَ»، «مِرْیَه»، «یَهِیمُونَ» و «یَتَرَدَّدُونَ». از مقایسه واژگان معلوم می شود تحیر برخلاف واژه ابلاس فاقد مؤلفه ناامیدی از راهیابی است و نیز «مُذَبْذَبینَ» حاوی معنایی از سرگردانی است که به عمد رخ می دهد و مخصوص منافقان است. معنای مستظهر از «یَتیهُونَ» مشتمل بر تشبیه به سرگردانی در بیابان است. واژه «مِرْیَه» بیان کننده ریشه سرگردانی در شک است و کلمه «هام» از سردرگمیِ حاصل از عشق خبر می دهد؛ درحالی که واژه تحیر و تردد نسبت به این مؤلفه ها مطلق است.
مَثل و تحلیل کاربست های اخلاقی اجتماعی آن درآیه261 بقره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکیه قرآن، در راستای تغییر و تحول نفوس، نیل به کمالات و بهبودی احوال اجتماعى بشریت، بر انسان و تربیت اوست. خداوند براى این هدف بزرگ از زبان خود مردم در قالب تمثیل استفاده نموده تا معارف آن، قابل درک گردد. باید اعتراف نمود، آنچه تا کنون درباره تمثیلات قرآنى به رشته تحریر درآمده، بخش اندکی از معارف نهفته در این پهناى ژرف است و گستره تنوع دانشی این عرصه را پوشش نداده از این رو ضرورت دارد، اندیشمندان و فرهیختگان با مداقه، مثالهاى قرآن را از زوایاى مختلف، مورد بررسى قرار دهند و به اسرار متجلّى آن ها دست بیابند.بدین جهت، در این مقاله، سعی شده است به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از داده های کتابخانه ای و کتب تفسیری و روایی به «مَثل و تحلیل کاربست های اخلاقی اجتماعی آن در آیه261سوره بقره»پرداخته شود. برآیند و یافته های حاصل از پژوهش،گویای این است که: پایبندی به دو اصل زکات و نماز، پویایی تمدن جامعه بشری، مقام عبودیت و بسترسازی حیات طیبه را فراهم آورده، انفاق، مقوله ای عام و فرا مالی است؛ و قُرب افق معیشتی مردم به یکدیگر از طرق: تحریم رباخوارى به طور مطلق، وجوب پرداخت مالیاتهاى اسلامى از قبیل زکات، خمس، صدقات، انفاق، وقف، قرض الحسنه، کمکهاى مختلف مالى و زنده کردن روح ایمان و برادرى انسانى در میان مسلمانان، میسر می گردد؛ و اهتمام به امور مسلمانان، دستاوردهای اجتماعی ذیل: انس و وحدت، تقویت دین، کاهش فاصله طبقاتی، همسان سازی معاش افراد جامعه، امید آفرینی، ممانعت از انحرافات اجتماعی، اعطای آرامش و زدودن غصه، را به همراه دارد.
تحلیل و بررسی نام شناسانه تفاسیر عرفانی از منظر هسته معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش نام شناسی (Onomastics) یکی از شاخه های زبان شناسی است که حوزه ای گسترده از علوم گوناگون را در خود گنجانده است؛ پیشینه نام شناسی به اواخر قرن نوزده میلادی برمی گردد که دوره تدوین اصول و قواعد زبان شناسی تاریخی است. در نام شناسی، مطالعه نام ها از زوایای مختلف جغرافیایی، تاریخی، اجتماعی و زبانی بررسی می شود. این دانش می کوشد قلمروهای مختلفی از نام ها را بکاود و درباره ساختار نام، وجه تسمیه و دلایل و توجیهاتی را برملا سازد که در ورای نام گذاری نهفته است. در پژوهش حاضر، به شیوه ای توصیفی تحلیلی، عناوین تفاسیر عرفانی گرد آمده و از جهت هسته معنایی، بررسی شده اند. نتایج به دست آمده پژوهش نشان می دهند در نام هایی که واژه «حقائق» به عنوان مرکز نام استفاده شده و نام دارای ساختار اضافی است، باید بخش دوم را هسته ترکیب در نظر گرفت. این ویژگی در نام هایی که واژه «اسرار» در آنها به کار رفته است نیز دیده می شود؛ در حالی که در بسیاری از نام های تفاسیر که واژه «بیان» در آنها استفاده شده، هسته ترکیب همان بخش اول نام است. به عبارت دیگر، این نام ها جزء اسامی درون مرکز شمرده می شوند؛ اما نکته بسیار مهم در این تحقیق نام هایی هستند که در ساختار آنها جار و مجرور دیده می شود. می توان این ساختارها را در گروه اسامی مرکب اضافی قرار داد؛ البته در این بین، اسامی و عناوینی وجود دارند که فاقد هسته مشخص اند.
بازخوانی انسجام سوره «غاشیه» در پرتو نظریه بلاغت سامی (با تکیه بر پژوهش های میشل کویپرس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از الگو هایِ تحلیلِ انسجامِ متون، الگوی بلاغت سامی است که خاستگاه آن مطالعات کتاب مقدس است. تحلیل بلاغی مبتنی بر اصل بنیادین تقارن، به تبیین تألیف متن و تعیین ساختار آن می پردازد. به منظور این مهم ابتدا متن به سطوح مختلف تقسیم و سپس تقارن میان سطوح تعیین می شود. برای تعیین تقارن های موجود در کلام باید روابط بین عناصر سازنده متن را شناخت. این روابط به دو نوع رابطه تطابق و تعارض منحصر و خود از چهار جنبه واژگانی، صرفی، نحوی و گفتاری ملاحظه می شود. میشل کویپرس پژوهشگر بلژیکی برای اولین بار الگوی بلاغت سامی را در بررسی نظم سوره های قرآن به کار گرفت و پس از تطبیق قواعد نظم متقارن بر سوره های مختلف مکّی و مدنی، به توصیف و تفسیر آن سوره ها پرداخت. در پژوهش حاضر انسجام سوره غاشیه در پرتو نظریه بلاغت سامی و با تکیه بر پژوهش های کویپرس بررسی و بازخوانی شد و مشخص شد قواعد نظم متقارن در همه سطوح این سوره قابل تطبیق نیست؛ زیرا از میان سه سطح مفصل، فرع و جزء، قواعد نظم متقارن تنها در سطح جزء کارآمد و نظم آن از نوع نظم آینه ای و معکوس است.
بازخوانی داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم بر پایه نقش مایه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
94 - 118
حوزههای تخصصی:
یکی از گونه های پرکاربرد سخن در قرآن کریم، قصه است. قصص قرآن کریم گنجینه ای بس غنی از معارف ایمانی و اخلاقی و رفتاری است که آن ها را در عمل مجسم می کند و به تصویر می کشد تا قابلیت «تأسی» و «اقتدا» را برای دیگران مهیا سازد. ازسوی دیگر، در یک بازخوانی جامعه ساز از قصص انبیا در قرآن، اولین گام ها یافتن مضامین پرتکرار در روایت خداوند از آموزه ها و عملکرد انبیای الهی در قرآن کریم است. رویکردهای مضمون شناسی در دانش های ادبی، از جمله روایت شناسی، ابزارهای علمی دارای رَوایی و پایایی ارائه نموده است که می تواند به ما در این مسیر یاری رساند. براین اساس، نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با الگوی کاربست عنصر نقش مایه در دانش روایت شناسی، بخشی از داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم را بازخوانی کرده است. یافته های پژوهش نشان از نقش مایه هایی همچون تثبیت نگرش عقلانی تمدن ساز در پرتو نقش مایه محاجّه، تثبیت کوشش و مجاهدت در بسط امر تمدنی با نقش مایه ابتلا و دغدغه تداوم تمدنی در نسل های آینده با نقش مایه دعا برای فرزندان در داستان ابراهیم (ع) دارد.