فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۳٬۳۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
«کلمه» در سنت یهودی و متن مقدس عبری گرچه همواره به طور مستقیم و با صراحت مورد اشاره قرار نگرفته است، اما واژه های «حکمت» و «ممرا» و... در عهد عتیق دیده می شود که همان کارکردهای «کلمه» در فلسفه یونان، عهد جدید و حتی قرآن را دارد.
فیلون به عنوان یکی از بزرگ ترین فلاسفه یهودی و به عنوان یکی از نخستین متکلمان فیلسوف، نقش مهمی در ورود این واژه به ادبیات دینی دارد. وی معانی زیادی را برای کلمه برشمرده است؛ به گونه ای که برخی، معانی موردنظر فیلون از این واژه را تا بیش از 60 معنا احصا نموده اند.
یوحنا نیز در فضایی یونانی می اندیشید. زمانی که او عیسی را در مقدمه انجیلش با عنوان «کلمه» خطاب کرد، مخاطبان انجیلش با دیدن این واژه، هیچ غرابتی نداشتند و آن را در فضای فلسفی یونان کاملاً درک می کردند.
به نظر می رسد، از میان رویکردهای گوناگون به ریشه این واژه در مقدمه یوحنا، این دیدگاه که فلسفه یونان و فیلون در ورود این واژه به ادبیات عهد جدید و یوحنا، مؤثرتر از دیگر عوامل بودند، از شواهد محکم تری برخوردار است.
تبیین علم الأسماء تاریخی در شکل گیری معرفت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
«علم الاسماء تاریخی» نقطه تلاقی دو اندیشه متفاوت در دو دوران مختلف است؛ علم الاسما دیدگاه کانونی ابن عربی در تدبیر عالم و تاریخیت برگرفته از نگاه هایدگر به هستی است؛ هرچند ابن عربی در فصوص الحکم درباره سیر تطور تاریخی اسماء الهی در بستر انبیا سخن می گوید و به نوعی، علم الاسماء را در بستر تاریخ انسان کامل بازگو می کند؛ این نقطه تلاقی خود را در فردید بروز می دهد که دلبسته عرفان اسلامی است، هرچند رسالت هایدگری دارد. در این پژوهش، می خواهیم با منظم کردن افکار فردید، به ویژه باتوجه به نوشته های سیدعباس معارف، و فربه تر کردن آن با میراث عرفانی ابن عربی، نقش این آموزه را در شکل گیری علم دینی بررسی کنیم. در آخر، با تبیین علم دینی به مثابه بنیاد علوم انسانی امیدواریم گامی در هموار کردن مسیر علوم انسانی-اسلامی برداریم.
آخرالزمان در نگاه مکتب صهیونیسم مسیحی
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به آخرالزمان جزء لاینفک آموزه های تمامی ادیان و حتی مکاتب دست ساز بشری است، به گونه ای که عدم پاسخ به پرسش آخرالزمان، ذهن ناآرام بشر را در وادی حیرت وانهاده و سکون و آرامش را که ثمره ایمان به ادیان و مکاتب است، حاصل نمی آورد. از این رو اعتقاد به این آموزه وجه مشترک تمامی ادیان و مکاتب است. بر این اساس مکتب صهیونیسم مسیحی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و حتی در میان مکاتب موجود، بیش ترین نقش را به آخرالزمان داده، به گونه ای که تفسیر آموزه های دیگر این مکتب تنها در سایه نگاه به آخرالزمان میسر خواهد بود. این تحقیق ضمن معرفی اجمالی مکتب صهیونیسم مسیحی به دنبال تبیین نقش آخرالزمان در مکتب صهیونیسم مسیحی است.
همدردی در آیین بودایی و فلسفه شوپنهاور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«همدردی» (کرونا)، یکی از آموزه هایی است که اهمیت آن در دو جریان اصلی آیین بودا (ترواده و مهایانه)، به یک میزان نیست. همدردی سومین مقام از مقامات چهارگانه معنوی است که در ترواده، تنها مقامی برای ارهت و در مهایانه، علاوه بر ویژگی اصلی بودیستوه، منجر به نجات نیز می گردد. برای آرتور شوپنهاور (1788-1860)، آموزه ودایی «تو همانی»، همان وحدت متافیزیکی است که همواره از آن سخن می گفت. وی همین آموزه را زیربنای اصل همدردی می داند. او زیربنای رنج را مایا دانسته و معتقد است زدودن مایا از طریق درک حقیقت هستی، یعنی درک همان آموزه تو همانی، منجر به تحقق آموزه «نه- خود» و فرادانش حقیقی می گردد. رهایی از سنساره نیز زمانی اتفاق می افتد که آموزه «نه- خود» عملی گردد؛ یعنی کرونا و پس از آن، نیروانه محقق می گردد. این سیر در آیین بودای مهایانه بسیار پررنگ است. درواقع، همدردی مشخصه اصلی آیین بودای مهایانه است که هدف نهایی بودیستوه است. نجات یا رستگاری، چیزی است که فلسفه شوپنهاور آن را به سختی ممکن می داند و از این جهت، فلسفه وی به آیین بودای ترواده نزدیک می شود.
بررسی لوگوس/کلمه در مجادله های کلامی مسیحیان و مسلمانان در سده های نخستین قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«لوگوس» (Logos) درازنای تاریخ در فرهنگها و مکتبهای فلسفی و برخی از دینها از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. این مفهوم در فلسفه ی یونان باستان، یهودیت و مسیحیت به گونه ای برجسته به چشم می خورد. در مسیحیت، عیسی(ع) با «لوگوس» یکی گرفته شده، از سوی دیگر، در اسلام (در قرآن) نیز عیسی کلمه ی خداوند نامیده شده است. این مسأله همواره در روابط مسیحیان و مسلمانان به ویژه در مجادله های کلامی مناقشه برانگیز بوده است؛ چرا که از یک سو بزرگان مسیحیت شرقی مثل یوحنای دمشقی باور داشتند که کلمه نامیده شدن عیسی(ع) در قرآن همچون لوگوس بودن وی در انجیل یوحنا، دال بر ازلی و الوهی بودن او است. از سوی دیگر، متکلمان مسلمان همواره با تأکید بر قرآن، کلمه را به معنای «کن» قلمداد و هرگونه الوهیت و ازلیت را از وی سلب می-کردند. همین فرآیند تا سده های بعدی نیز ادامه یافت، به گونه ای که قاضی عبدالجبار معتزلی در سده ی پنجم قمری، همان دیدگاه پیشین قبلی را درباره ی «کلمه» برگرفته است. افزون بر این، درباب کلمه نامیده شدن عیسی در قرآن از دیرباز میان پژوهشگران جای گفتگو بوده است. برخی پژوهشگران آن را همانند باور نسطوریان درباره ی لوگوس و حتی برگرفته از نسطوریه دانسته اند و برخی دیگر آن را مانند باور ابیونی ها قلمداد کرده اند. اما با بررسی منابع و مجادله های معتبر سده های نخستین قمری چنین برمی آید که کلمه در آیه های مسیح-شناختی، بدون هیچ قصد و غرضی به کار رفته است و به دیگر سخن، برگرفته از نسطوریه نیست.
تحلیل انتقادی پنج رهیافت به مسئلة شر در حیوانات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد اصلی نوشتار حاضر، واکاوی و بررسی پنج دیدگاه طرح شده در دورة معاصر، دربارة مسئلة شر در عالم حیوانات است. همچنان که می توان به نحو محصلی درباب شرور وارده بر انسان ها سخن گفت و راه کارهایی ارائه نمود، در حیوانات نیز، این دشواره، جای پژوهش و سنجش دارد. آنگاه این مسئله، اهمیت خویش را نمایان می سازد، که دفاع از اختیار و اراده مندی در حیوانات، به سختی قابل اثبات و طراحی است. دامنة طرح مسئله شر، تحقّق داشتن ادراک و وجود تصادم و به آستانة ادراک رسیدن آن است. با این سخن، طرح آن در صرف محدودة انسانی، نوعی تحویلی نگری به شمار می آید. ویلیام رو، سازوارة وجود خدا را با شر، گزاف خواندن شرور حیطة حیوانی، دگربار به چالش فرامی خواند. اندیشمندان مختلفی درپی پاسخ دادن به دشوارة رو هستند. جستار حاضر با پذیرفتن طرح مسئلة شر در عالم حیوانات، به گزارش و نقادی پاسخ به این دشواره، در قالب پنج رهیافت: رهیافت لوئیس مبنی بر نگرش تعیین عامل شر، رهیافت هریسون مبنی بر عدم آگاهی در حیوانات، رهیافت هیک مبنی بر تفکیک رنج و درد، رهیافت پیتر گیچ مبنی بر بی اعتنایی بر شرور وارده بر حیوانات، و رهیافت سوئین برن مبنی بر معرفت زا بودن آن، می پردازد.
تطبیق رَدا در ادبیات یارسان با رَتا (راتا) در آیین زرتشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون مقدس آیین یاری با چند اصل اخلاقی مؤکد روبه رویم که به صورت مکرر در طول زمان از زبان پیران این آیین بیان شده اند. این اصول اخلاقی عبارت اند از راستی، پاکی، نیستی و رَدا. در این مقاله سعی شده است ریشة واژة رَدا در متون یارسان بررسی شود. این پژوهش مشخص می کند که واژة رَدا در متون یارسان که به معنای بخشش، دهش و سخاوت است با رَتا (راتا) در اوستا و دین زردشتی یکی است، زیرا رتا در دین زرتشتی، ایزد دهش و سخاوت است و نیز از ضوابط اخلاقی در این آیین محسوب می شود. تنها تفاوت این دو واژه در واج «د» و «ت» است که آن هم در قواعد مربوط به تبدیل واج ها قاعده ای عام محسوب می شود.
نسبت دین و ایدئولوژی؛ دین ایدئولوژیک، ایدئولوژی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی نسبت دین با جهان بینی و ایدئولوژی از جمله مباحث جذاب و چالش زا در مطالعات دین شناختی است. این پژوهش، با رویکرد نظری و تحلیلی و با هدف پاسخ به این دست سؤالات که آیا ایدئولوژی همسان با دین است یا بخشی از آن، ایدئولوژی سازی دین، تعبیری رسا است یا مسامحی، دین ایدئولوژیک چه آثار و پیامدهایی دارد، و واکاوی آرای دکتر شریعتی در این عرصه تدوین یافته است. نوع تفسیر اندیشمندان مسلمان و غربی از ایدئولوژی و تلقی شریعتی از آن و میزان دوری و نزدیکی وی به تفسیر ایدئولوژی اسلامی، پیامدهای دین ایدئولوژیک و نقد و بررسی دیدگاه شریعتی در این زمینه از جمله مباحث این مقاله است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ۱. دین، در یک اصطلاح، اعم از ایدئولوژی است؛ هرچند ممکن است جنبه ایدئولوژیک داشته باشد؛ ۲. گاهی نیز دین، معادل ایدئولوژی نیست؛ نظیر دین غیرایدئولوژیک در تفسیر شریعتی که به صورت «نهاد» درآمده است؛ ۳. ایدئولوژی لزوماً امری دینی نیست؛ نظیر مکتب مارکسیسم که ایدئولوژی غیردینی است؛ ۴. هرچند دین، معادل ایدئولوژی نیست، رسالت ادیان توحیدی فحوای ایدئولوژیک داشته اند.
مسیح مهر یا مهر مسیح
ملائکه الله از دیدگاه ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به روش تحلیلی توصیفی به چیستی ملائکه و تبیین آن از دیدگاه ملّاصدرا پرداخته است. این مقاله درصدد اثبات ملائکه، چیستی ماهیت ملائکه و تعدد آنان، بیان اوصاف و اصناف ملائکه از نگاه فلسفی می باشد، و محوریت آن آرای ملّاصدرا است. ملائکه موجوداتی نورانی و مجرد هستند که شأنشان افاضه خیر است و انسان را به سوی سعادت فرامی خوانند. از نظر ملّاصدرا ملائکه دارای اصناف گوناگونی هستند و هر دسته از آنان موظف به انجام وظیفه ای می باشند که از سوی خداوند به آنان محوّل گشته است. در این میان، دسته ای از ملائکه، عهده دار ابلاغ پیام از عالم بالا به عالم مادی هستند. بحث از این دسته از ملائکه که واسطه میان عالم ملکوت و عالم مادی می باشند، با نظریه صدور و نیز سلسله طولی عقول و نحوه بر آمدن کثرت از وحدت، گره خورده است. اما در نهایت، وصول به نظر مختار ملّاصدرا مبنی بر انطباق یا عدم انطباق عقول با ملائکه الله، سخت و یا به بیان بهتر غیرممکن می نماید.
تحلیلی بر ادعاهای منجی گرایانه غلام احمد قادیانی و نقش آن در پیدایش قادیانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در طول تاریخ دستاویز بسیاری از افراد شده است، مسئله موعودباوری و ظهور منجی موعود است. کارکرد ظلم ستیزانه موعود منتظَر، برخی افراد را وسوسه کرده تا با سوءاستفاده از جهل افراد، مدعی منجی بودن کنند. میرزا غلام احمد قادیانی با چنین رویکردی، حدود یک قرن پیش در هند ظهور کرد. او خود را مهدی موعود و در عین حال با استناد به برخی روایات، مسیح منتظَر دانست. وی همچنین با تأویل معنای خاتم و نیز تأسیس نوع جدیدی از نبوت با عنوان نبوت ظلی، مدعی نبوت شد. سرانجام، وی با تغییر برخی احکام دین اسلام، موجبات خروج از دین خود را فراهم ساخت. این مقاله، به تحلیل ادعای منجی گرایانه میرزا غلام احمد قادیانی و نقش آن در پیدایش فرقه قادیانیه می پردازد.
تحلیل و نقد رویکردهای تربیت معنوی نوپدید (بررسی الگوی معنویت باوری فارغ از دین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکردهای «تربیت معنوی» را می توان از دو منظر دینی و فارغ از دین مورد توجه قرار داد. هدف مقاله حاضر بررسی و نقد رویکردهای تربیت معنوی در اردوگاه معنویت باوران فارغ از دین است. بنابراین نخست سه رویکرد تربیت معنوی نوپدید؛ تحویل دین به اخلاق، انتگرال و تک بُعدی نگر؛ مورد بررسی قرار گرفت و سپس اهداف و پیش فرض های «تربیت معنوی» در این رویکردها مورد تحلیل قرار گرفت و بالاخره ضمن نقد رویکردهای مورد نظر، از دو زاویه ساختاری (عدم تضمین ثبات، محدودنگری، تلاش برای رسمیت یافتن در عین مخالفت با آن و عدم انطباق با واقعیت های وجودی انسان) و روشی (مبتنی بر روش های استفاده شده در هر یک از سه رویکرد) نشان داده شد که معنویت های نوپدید، به رغم اثرگذاری های مقطعی و موضعی، به دلیل عدم برخورداری از ساختار متناسب با شرایط وجودی انسان و همچنین ضعف در روش های پیشنهادی برای تحقق اهداف خود، در دراز مدت با دشواری مواجه هستند.
اثبات تحریف ناپذیری قرآن با بررسی و نقد ادله نسخ تلاوت
حوزههای تخصصی:
بحث تحریف قرآن از اساسی ترین مباحث علوم قرآنی است. چه اینکه با اثبات آن، اعجاز و اعتبار قرآن و حدیث دچار آسیب جدی خواهد شد. قائلان به تحریف به دستاویزهایی چند برای اثبات آن تمسک جسته ا ند. موضوع نسخ تلاوت از جمله آن هاست، گر چه نسخ کتاب چندگونه تصور می شود و کما بیش اختلاف نظر در مورد آن دیده می شود؛ اما محور بحث در این مقاله بررسی ادله نسخ تلاوت است که عالمان اهل سنت آیات محذوف از قرآن را با همین عنوان توجیه می کنند. نتیجه ای که از این بحث به دست می آید این است که چون نسخ تلاوت در عهد نبوی به انجام نرسیده است، پس درحقیقت همان تحریف است که در قالبی دیگر رخ نموده و راه را به روی توجیه گران گشوده است. با انجام نقد و بررسی موضوع نسخ تلاوت، دیدگاه تحریف نیز در بوته نقد قرار خواهد گرفت. روش تحقیق و بررسی در این نوشتار، روش تحلیلی است.
جایگاه دین در عرصه علوم انسانی در ایران بعد از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا در قالب یک بحث نظری به بررسی دیدگاههای اثبات گرایی و مابعد اثبات گرایی در مورد امکان تاثیر گذاری ارزشهای دینی در علوم به خصوص علوم انسانی پرداخته شده است و با توجه به پذیرش نظری تاثیر ارزشها در علوم انسانی در دیدگاههای مابعد اثبات گرایی، تلاش گردیده تا ضمن بررسی گفتمانهای مختلف در مورد نحوه تاثیرگذاری ارزشهای دینی در علوم انسانی در دوران بعد از انقلاب اسلامی، ویژگیهای گفتمان و راهبرد مسلط در این دوران تبیین گردد.
انسان و ساحات وجودی او بر مدار آموزه های رشدشناخت قرآنی - اوصیایی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان، پدیداری خودآگاه و خواهان تغییر است که نیاز به تغییر از سر انتخاب، اصل ماهیت انسانی او را توضیح می دهد. اندیشه تغییر، خاستگاه مبنای انسان شناخت اندیشه پیشرفت است و قابلیت پیشرفت انسانی، نشان دهنده ماهیت، وجوه، ابعاد، سطوح و ژرفای وجودی او است. بر اساس عقل و وحی و در برآیند آنها، سنت اهل بیت(ع)، گستره و ژرفای امکانی و وقوعی انسان تفسیر و تدبیر می شود. بدین سان ماهیت وجودی آدمی، همان ساحت و ژرفای امکانی و وقوعی پیشرفت آدمی است و ابعاد رشد انسان، ابعاد وجودی او است. به مدد کاربرد منظومه ای از روش شناسی های استنتاجی، روش شناسی استنباطی و نیز روش شناسی علوم رفتاری، ساحات انسان نگر آموزه های دین در این چشم انداز دانسته تر می شود و بر همین اساس دریافته می شود که تفقه در دین، منظومه دانشی مدیریت انسان نگر رشد و ولایت مند تغییر است. لذا سامانه علوم انسانی رشدنگر، مستند به همین مبانی انسان شناخت پیشرفت شکل می گیرد و عرصه ها و وجوه دکترین انسان نگر نظام مدنیت اسلامی، در این راستا منقح می شود و در نهایت نظام انسان شناخت ولایت فقیه، این گونه به روشنی می گراید.
داستان شعیب (ع) در قرآن و عهد قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی اشتراکات و افتراقات داستان های انبیا در قرآن، عهد قدیم و عهد جدید، و مقایسه محتوا و شیوه داستان سرایی هر کتاب می تواند نتایج جالبی را به دست دهد. این مقاله با مقایسه داستان حضرت شعیب در قرآن و داستان یترون در عهد قدیم، این دو داستان را در هر کتاب به صورت جداگانه مورد ارزیابی قرار داده و سپس نقاط اشتراک و افتراق داستان ها را بررسی می کند. سؤالی که در این مقاله مطرح شده است این است که آیا می توان شعیب و یترون را یک شخص و همان پدر همسر حضرت موسی دانست؟ در جستار حاضر، به این سؤال با توجه به آیات قرآن و مطالب موجود در عهد قدیم و نیز مراجعه به تفاسیر موجود و بحث های لغوی پاسخ داده خواهد شد. نتیجه اجمالی این است که شعیب در قرآن، همان یترون و پدر همسر موسی در عهد قدیم است. در این مقاله همچنین سبک این داستان در هر یک از دو کتاب مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است و روش تحقیق در این مقاله روش تطبیقی متنی است.
مسیحیت شرقی؛ تحولات تاریخی
منبع:
هفت آسمان ۱۳۸۲ شماره ۲۰
حوزههای تخصصی:
چیستی و چگونگی وحی؛ بررسی تطبیقی دیدگاه آیت الله جوادی آملی و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان دیدگاه های متفاوتی پیرامون حقیقت و چگونگی نزول وحی دارند. به دلیل اهمیت موضوع و طرح شبهات پرشماری که گاه به نظر عرفا نسبت داده می شود، این مقاله تلاش دارد با طرح نظر دو تن از عرفای اسلامی، به این مسئله بپردازد. حقیقت وحی درواقع تجلی ذاتی خداوند در مراتب متعدد وجود است که در هر مرتبه متناسب با آن و متفاوت با مراتب دیگر ظهور می یابد. ازاین رو، این حقیقت که در مراتب بالا به صورت امری مجرد و بسیط و فارق از هرگونه ترکیب و کثرت و مبرای از صوت و لفظ ظهور یافته است، در مرتبة طبیعت در دستگاه ادراکی پیامبر در کسوت صوت و لفظ ظاهر می شود. بنابراین، الفاظ ظاهرشده بر زبان نبی، نیز فعل خداوند بوده، چشم و گوش و زبان پیامبر محل تجلی وحی بوده، او نقش فاعلی ای ندارد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی تحلیلی است.
نقد و بررسی وابستگی روان شناختی اخلاق به دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
عشق به خدا در لایه های وجودی انسان؛ بازخوانی آیه میثاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سریان عشق به خدا در لایه های وجودی انسان سخنی است که آیه میثاق بر آن گواهی می دهد. این آیه نه از باب تمثیل است و نه از اقرار عقل بر یگانگی خدا خبر می دهد و نه اخباری است از آنچه در عالم ارواح رخ داده است. بلکه بیان حال درونی انسان است که عقربه وجودی اش همواره رو به خدا دارد، هرچند زنگارهای طبیعت مانع از این سلوک معنوی و فطری باشند. نوشتار پیش رو، پس از مفهوم شناسی فطرت و میثاق، با بیان آرای هم تراز و نقد و بررسی آنها، خواننده را با چهره واقعی آیه از دیدگاه نویسنده مواجه می کند و حقیقت فوق را تقریر می نماید.