فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱٬۹۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده فرهنگ شیردهی مادران بر اساس تجارب آنها و با تأکید بر مفهوم حمایت اجتماعی مورد کاوش قرار گیرد. این پژوهش، با بهره گیری از روش کیفی، مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با 37 نفر از پرسنل بهداشتی و مادران صورت گرفت. این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند ترکیبی انتخاب شدند و یافته های حاصل از مصاحبه با آنها توصیف و با استفاده از روش کدگذاری تجزیه و تحلیل شد. سه سنخ حمایت اجتماعی در فرهنگ شیردهی نمونه مورد مطالعه است. بر این اساس مقولات «وجود روابط محبت آمیز بین زوجین» و «درک نیازها و کمک همسر، خانواده و دوستان» سازنده حمایت عاطفی، «لزوم آموزش شیردهی در دوران بارداری و پس از زایمان» و «کسب اطلاعات از مراکز بهداشت، پزشکان و مشاوره شیردهی»، سازنده حمایت اطلاعاتی، «رعایت قوانین شیردهی» و «تأمین نیازهای مالی مادران شاغل» سازنده حمایت ابزاری هستند.
کودکان مهاجر و وظایف ما
بررسی رابطه میزان افسردگی و طرحواره های نقش جنسیتی در دانشجویان متاهل: مقایسه زنان و مردان دانشجو
8 مارس 84
بررسی نقش عملکردهای خانوادگی و هوش اخلاقی در گرایش به بزه نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بزهکاری به عنوان پدیده پیچیده اجتماعی، که گستردگی زیادی در میان جوامع مختلف دارد با آسیبهای زیادی در بعد فردی، خانوادگی و اجتماعی همراه است. شناخت عواملی که زمینه گرایش نوجوانان را به سمت بزهکاری فراهم می کند، نقش مهمی در تدوین برنامه های پیشگیرانه و درمانی با هدف کاهش گرایش نوجوانان به سمت بزهکاری دارد. بنابراین پژوهش با هدف بررسی نقش عملکردهای خانوادگی و هوش اخلاقی در گرایش به بزه نوجوانان انجام شد. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان تمام دبیرستانهای دولتی (پسرانه) شهر اصفهان در سال تحصیلی 94-95 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، 426 نفر در این پژوهش شرکت کردند. داده های پژوهش به کمک پرسشنامه های هوش اخلاقی (MCI)، عملکرد خانوادگی (FAD) و نگرش به بزهکاری جمع آوری شد. داده ها با نرم افزار SPSS و روش رگرسیون سلسله مراتبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین تمام مؤلفه های نقص عملکرد خانواده با گرایش به بزهکاری نوجوانان رابطه منفی و معناداری وجود دارد. هم چنین نتایج بیانگر رابطه منفی بین تمام مؤلفه های هوش اخلاقی با گرایش به بزهکاری نوجوانان بود (05/0> P). نتایج پژوهش نشان می دهد که عملکرد خانوادگی و هوش اخلاقی افراد می تواند پیش بین خوبی برای گرایش به بزهکاری در آنها باشد؛ لذا این نتایج می تواند در کمک به تدوین برنامه های پیشگیرانه و درمانی در زمینه گرایش به بزه نوجوانان مورد استفاده قرار بگیرد.
طرز تفکر دانشجویان در مورد معیارهای خانواده و ازدواج
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش مفاهیم اخلاق در خانواده به شیوة قصّه گویی بر اساس قصّه های دینی و قرآنی بر هوش اخلاقی و هوش هیجانی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم اخلاق در خانواده به شیوة قصّه گویی بر اساس قصّه های دینی و قرآنی بر هوش اخلاقی و هوش هیجانی دختران نوجوان انجام شد. این پژوهش مطالعه ای نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری آن را تمام دانش آموزان دختر دورة دوم متوسطه استان کرمان در سال تحصیلی 95 1394 تشکیل می دادند. 42 نفر از این دانش آموزان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (هرگروه 21 نفر). ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و کیل و پرسشنامه هوش هیجانی شات و همکاران بود. برنامه مداخله ای شامل نه جلسه آموزش مفاهیم اخلاق در خانواده به شیوه قصّه گویی بود که به شرکت کنندگان گروه آزمایش ارائه شد و شرکت کنندگان گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. هر دو گروه شرکت کنندگان یک بار قبل و یک بار بعد از اجرای برنامه مداخله ای به پرسشنامه ها پاسخ دادند. در نهایت، داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری (مانکوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که میانگین نمره های پس آزمون شرکت کنندگان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در هوش اخلاقی و هوش هیجانی به طور معنی داری بیشتر شده است؛ به عبارت دیگر، آموزش مفاهیم اخلاق در خانواده به شیوه قصّه گویی بر اساس قصه های دینی و قرآنی در گروه آزمایش به افزایش هوش اخلاقی و هوش هیجانی منجر شده است.
بررسی جامعه شناختی تأثیر تمایل به درونی سازی ایده آل لاغری، مدیریت بدن و نارضایتی بدنی بر بی نظمی های غذایی (تحقیقی در حوزه جامعه شناسی تغذیه)
حوزههای تخصصی:
سلامت پدیده ای است که آسیب می بیند و باردیگر بازیافته می شود. برای فهم درست مفهوم نیاز به تندرستی باید آن را در ارتباط با پاسخ اجتماعی- فرهنگی آن درک نمود. بر این اساس، هدف اساسی تحقیق حاضر، تعیین تأثیر تمایل به درونیسازی ایدهآل لاغری، مدیریت بدن، نارضایتی بدنی بر بینظمیهای غذایی میباشد. روش تحقیق، پیمایشی بوده و ابزار اندازهگیری، پرسشنامه بسته پاسخ میباشد. جامعه آماری این پژوهش، زنان و دختران 49-15 ساله شهر تبریز در سال 89 میباشد که تعداد آن بر اساس سرشماری سال 1385، 432127 نفر بوده که از این تعداد، 400 نفر به روش تصادفی طبقهای انتخاب شدهاند. اطلاعات پرسشنامه، توسطSPSS و LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد، بینظمی غذایی در بین زنان در حدود 37 درصد است. نتایج تحلیل مسیر صورت گرفته نیز نشان داد که از بین متغیرهای مورد استفاده، متغیر درونیسازی ایدهآل لاغری بیشترین تأثیر را بر میزان بینظمی غذایی پاسخگویان داشته است. نتیجهگیری: متغیرهای به کار گرفته شده، توانستهاند 31 درصد تغییرات متغیر وابسته (بینظمیهای غذایی) را تبیین نمایند.
انتخاب اهدای تخمک: راهی برای رسیدن به مادری (مطالعة پدیدارشناختی تجربة زنان نابارور مراجعه کننده به پژوهشگاه رویان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از شیوة اهدای تخمک ازجمله فناوری های کمک باروری (ART) است که در سال های اخیر به دنبال موفقیت روزافزون آن به زنان ناباروری که به دلیل مشکلات تخمدان یا دیگر موضوع های پزشکی قادر به فرزندآوری با تخمک خود نیستند، امید بسیار زیادی برای رسیدن به آرزوی داشتن فرزند بخشیده است. شناخت تجربة زنان نابارور در دورة دشوار تصمیم گیری برای استفاده از اهدای تخمک و ترجیح این شیوة درمان به دیگر راه های جایگزین (فرزندپذیری یا ادامة زندگی بدون فرزند)، بسیار بااهمیت می نماید و پژوهش های انگشت شماری در سطح داخلی با توجه به موضوعات اجتماعی و فرهنگی خاص کشور برای شناخت این پدیده صورت گرفته است.
مقالة حاضر به توصیف تجربة زنان نابارور از انتخاب اهدای تخمک به مثابة راهی برای رسیدن به مادری می پردازد. محقق با هدف شناخت و توصیف این تجربه از روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی استفاده کرده است و یازده مشارکت کننده را تحت مصاحبة عمیق نیمه ساختاریافته قرار داده است. مشارکت کنندگان این پژوهش از میان زنانی که برای درمان اهدای تخمک به پژوهشگاه رویان مراجعه کرده بودند، به شیوة نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. اجرای پژوهش و تحلیل داده ها براساس طرح عملی کلایزی انجام شد. یافته ها حاصل از توصیف های زنان شامل شش عبارت اصلی است: امکان حفظ محرمانگی در اهدای تخمک، امکان تجربة حاملگی، زایمان و شیردهی در اهدای تخمک، انتقال ژنتیک شوهر، تأثیر زمان در انتخاب اهدای تخمک، مجازبودن اهدای تخمک به لحاظ شرعی، بار عاطفی و اجتماعی ناباروری.
تبیین الگوی مفهومی در فرایند سازگاری با خانواده همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه الگویی مفهومی در زمینه عوامل و بسترهای شکل دهنده عدم سازگاری زنان با خانواده همسر و شرایط و متغیرهای واسطه ای ایجاد این عدم سازگاری و راهبردهای افراد برای مدیریت این روابط و افزایش سازگاری است. پژوهش مبتنی بر رویکرد کیفی و روش نظریه مبنایی انجام شد و اطلاعات مورد نیاز برای پژوهش از طریق نمونه گیری نظری و در هر مرحله با توجه به تحلیل داده های پیشین از بین هفده نفر از زنان متأهلی که حداقل یک سال تجربه ارتباط و زندگی نزدیک با خانواده همسرشان داشتند، گردآوری شد. پس از تجزیه و تحلیل مصاحبه ها، دو طبقه نظری عوامل زمینه ساز شکل گیری فرایند عدم سازگاری با خانواده همسر (ذیل سه شناسه محوری ""چگونگی شناخت، اسناددهی و پردازش اطلاعات توسط فرد""، ""چگونگی ارتباط های بین فردی زوج با خانواده گسترده"" و ""چگونگی ارتباط های بین فردی زوج با زوج"") و هم چنین راهبردهای مقابله ای در جهت سازگاری با خانواده همسر (ذیل چهار شناسه محوری ""راهبردهای مقابله ای شناختی""، ""راهبردهای مقابله ای ارتباطی""، ""راهبردهای مقابله ای ساختاری"" و ""راهبردهای مقابله ای دینی"") صورت بندی شد. یافته ها در بررسی و ارزیابی ابعاد و عوامل بسترساز ناسازگاریها با خانواده همسر بیانگر وجود ارتباطات چندگانه و به هم پیچیده ای از موضوعات مختلف فردی و بین فردی است که همین امر لزوم توجه زوج درمانگران و مشاوران را به اهمیت این مسائل در درمان ناسازگاریهای زوجی با خانواده همسر می رساند.
مقایسه تعارض زناشویی در ساختار توزیع قدرت در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور مقایسه میزان تعارض زناشویی در ساختار سه گانه توزیع قدرت در خانواده در زنان متأهل شهر همدان انجام شد. روش این پژوهش، علی مقایسه ای بود و جامعه آماری آن شامل تمام زنان متأهلی می شد که در شش ماه اول سال 1392 برای بررسی سلامت کامل خود به مرکز بهداشت شهرستان همدان مراجعه کرده بودند. نمونه مورد بررسی 200 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت کنندگان، پرسشنامه های 21 سؤالی ساختار توزیع قدرت در خانواده و 42 سؤالی تعارضات زناشویی را تکمیل کردند که داده های آن با استفاده از تحلیل رگرسیون لجستیک ترتیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تعارضات زناشویی در خانواده های زن سالار به طور معناداری بیشتر از خانواده های مردسالار است و تعارض زناشویی در خانواده های مردسالار و مشارکتی تفاوت معناداری ندارد (01/0p<). این یافته در رابطه با زیرمقیاسهای تعارض زناشویی مثل کاهش همکاری، افزایش واکنشهای هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزند و افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خودنیز صادق بود(05/0p<). در نتیجه می توان گفت در جامعه در حال گذاری همچون ایران، که از سویی در معرض ارزشهای سنتی خویش قرار دارد و از سویی تحت تأثیر روند جهانی شدن و حرکت به سمت جامعه توسعه یافته است، باید منتظر بروز تعارضاتی در خانواده بود.
تحلیل گفتمان و نقد الگوی خانواده مدرن مدنی در ایران پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نویسندگان با استفاده از نظریات و روشهای تحلیل گفتمانی تلاش می کنند تا در چشم اندازی از تاریخ اجتماعی و سیاسی معاصرِ جامعه ایران، عوامل الگوی خانواده مدرن مدنی را به عنوان محصول و کفایت تجربی گفتمان جامعه مدنی در سه سطح توصیفی، تفسیری و تبیینی تحلیل کنند. به این منظور، در این مقاله الگویی ترکیبی (برامده از آرای فرکلاف، لاکلاو و موفه) تنظیم و به کار گرفته شده است. در مجموع، مهمترین یافته ها و دستاوردهای تحلیلی و انتقادی مقاله عبارت است از: 1 الگوی خانواده مدرن مدنی تحت تأثیر دو پارادایم «تفسیری» و «انتقادی» و برخی مبانی معرفتی و نظری نظریه پردازانی همچون یورگن هابرماس و آنتونی گیدنز است. 2 این الگو بر محور مفاهیم «روابط و ارزشهای دموکراتیک» و «اصالت فرد» مفصل بندی شده و دالّ مرکزی آن «ارزشهای جامعه مدنی» است. 3 خانواده مدرن مدنی با ارکان هویتی جامعه ایران (بویژه آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی) سازگاری و تناسب ندارد.
بررسی سرمایه اجتماعی زنان و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن (مورد دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش و کارکرد زنان در عرصه های گوناگون نظام اجتماعی، هدف این تحقیق، بررسی سرمایه اجتماعی زنان، عوامل آن و هم چنین بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر آن خواهد بود. روش این پژوهش، پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه سرمایه اجتماعی اونیکس و بولن (2000 و 2012) است که این ابزار دو جنبه اصلی ساختاری و شناختی و هم چنین هشت عامل فرعی سرمایه اجتماعی را مورد سنجش قرار داده است. جامعه آماری تمام دانشجویان دختر یکی از واحدهای دانشگاه پیام نور استان اصفهان و نمونه آماری شامل 200 دانشجو در نظر گرفته شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که سرمایه اجتماعی زنان در حد کمتر از متوسط ارزیابی شده است. اگرچه بیشترین عوامل سرمایه اجتماعی زنان نمره بیش از متوسط دارد (به ترتیب سه عامل روابط اجتماعی با بستگان و دوستان، فعال بودن در متن و محتوای اجتماعی و مدارای فرهنگی) بقیه پنج عامل سرمایه اجتماعی (احساس اعتماد و امنیت، ارزشمندی زندگی، زمینه های کاری، روابط همسایگی و مشارکت در اجتماع محلی) در بردارنده نمره های میانگین کمتر از سه گزارش شده است. نتایج آزمون فرضیات تحقیق بیانگر این است که تفاوت معناداری در سرمایه اجتماعی زنان بر حسب پنج متغیر اجتماعی و آموزشی وضع تأهل، نوع رشته تحصیلی ، سال تحصیلی آموزشی، گروه های سنی و هم چنین شهر محل اقامت و سکونت وجود ندارد و در سرمایه اجتماعی زنان نوعی همگونی (تجانس) اجتماعی مشاهده شده است.
مقایسة طرح واره های ناسازگار اولیة دانشجویان دختر معتاد به اینترنت و غیرمعتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدفپژوهشحاضر،شناسایی و مقایسة طرح واره های ناسازگار اولیة دانشجویان دختر معتاد به اینترنت با دانشجویان دختر غیرمعتاد است.
روش: روش پژوهش، علی ـ مقایسه ای و نمونه، شامل 200 دانشجوی دختر دانشگاه های تهران، علامه طباطبایی و شهید بهشتی (100 نفر معتاد به اینترنت و 100 نفر غیرمعتاد) است. ابزار پژوهش، پرسش نامة اعتیاد به اینترنت یانگ و پرسش نامة طرح واره های ناسازگار اولیة فرم کوتاه یانگ است.
نتایج: تحلیل آزمون t نشان داد که طرح واره های ناسازگار اولیة معتادان اینترنتی تفاوت معناداری با افراد عادی دارند.
نتیجه گیری: طرح واره های ناسازگار رهاشدگی، بی ثباتی، محرومیت هیجانی، نقص و شرم، انزوای اجتماعی، بیگانگی، خویشتن داری و خودانضباطی ناکافی، می تواند در شناسایی تفاوت میان زنان معتاد و غیرمعتاد به اینترنت نقش مهمی داشته باشد.
نگرش سنجی پدیدة دیررسی ازدواج (مورد مطالعه: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده یکی از نهادهای مهم اجتماعی است که به لحاظ تأثیرگذاری بر اعضا و نیز بر سطوح مختلف جامعه، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. عامل پیدایش خانواده نیز ازدواج است که معمولاً با بلوغ جنسی و اجتماعی افراد رخ می دهد، اما با پیچیده ترشدن جوامع از جملهجامعه ایرانی، فاصله میان بلوغ جنسی و بلوغ اجتماعی- اقتصادی محسوس تر شده و در طولانی شدن دورة نوجوانی و افزایش سن ازدواج انعکاس یافته است. با توجه به تحولات جمعیتی و اجتماعی در دهه های اخیر، مسئله اجتماعی تأخیر سن ازدواج، ممکن است به بحران تبدیل شود و حیات جامعه را تهدید کند. براین اساس در پژوهش حاضر، به بررسی عوامل مؤثر بر افزایش سن ازدواج، در قالب اصطلاح «دیررسی ازدواج» پرداخته می شود. این مطالعه پیمایشی است. جامعة آماری آن شهر ایلام است و براساس نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 384 نفر از شهروندان 20 سال به بالا به عنوان نمونة آماری انتخاب شده اند. براساس نتایج، عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، بر مسئلة دیررسی ازدواج تأثیر دارند که از این میان، تأثیرگذاری مستقیم عامل فرهنگی، بیش از سایر عوامل بوده است که به تبع آن، هویت خاصی در جامعه شکل گرفته که تأثیر بسزایی بر تحقق ازدواج جوانان دارد. درمجموع براساس نتایج، عامل فرهنگی متغیر میانی (درون داد) و عوامل اقتصادی و اجتماعی، متغیرهای بیرونی مؤثر بر مسئلة دیررسی ازدواج به شمار می روند.
بررسی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر ترجیح باروری زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله تبیین عوامل جامعه شناختی مؤثر بر ترجیح باروری زنان در شهر کرمان است. روش پژوهش از نوع پیمایش و برای آزمون فرضیات از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. نمونه آماری شامل342 زن متأهل شاغل در سازمانهای دولتی شهر کرمان است که با شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد که نگرش منفی پاسخگویان نسبت به آینده جامعه (51/0) بیشترین همبستگی را با ترجیح باروری دارد؛ پس از آن سهم فردگرایی (305/0-)، منفعت طلبی (24/0-)، نگرش نسبت به فرزند (29/0)، خردگرایی (16/0-) و رضایتمندی زناشویی (28/0) محاسبه شده است. متغیرهای میزان مطالعه، تحصیلات، درامد و استفاده از رسانه به شکل غیر مستقیم ترجیح باروری زنان را تحت تأثیر قرار می دهد. مبتنی بر یافته ها مهمترین عامل اثربخش بر ترجیح باروری زنان نگرش منفی آنها نسبت به آینده است که به شکل غیر مستقیم تحت تأثیر میزان درامد (42/0)، میزان استفاده از رسانه ها (33/0) و میزان تحصیلات (39/0) است. پیشنهاد می شود با پرداختن به ابعاد معنوی فرزندآوری و تقویت پیامهای امیدبخش در رسانه ها و دانشگاه ها، نگرش زنان نسبت به باروری مثبت، و از کالاگون شدن پدیده فرزندآوری جلوگیری شود.