فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
161 - 196
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت ظرفیت سازی نهادی در اجتماعات محله ای پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش ها و راهکارهای ظرفیت سازی نهادی در اجتماعات محله ای انجام شد. برای این کار ضمن بررسی ادبیات و پیشینه پژوهش، چهارچوب کلی سوالات مطالعه برای فاز کیفی مطالعه مشخص شد. اطلاعات با روش کیفی و با رویکرد تحلیل محتوای قراردادی از طریق مصاحبه با 20 نفر از صاحب نظران حوزه های شهرسازی، برنامه ریزی شهری، علوم اجتماعی و ... که از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها در محیط نرم افزار مکس کیودا-2018 انجام شد. نتایج در دو مقوله اصلی چالش ها و موانع ظرفیت سازی نهادی و راهکارهای ظرفیت سازی و 13 زیرمقوله شامل: تمامیت خواهی دولت و نهادسازی تحمیلی، عدم بومی سازی ظرفیت سازی نهادی، فقدان ساختار سازمانی اجرایی کارآمد، موانع قانونی حقوقی، تعارض منافع و پتانسیل فسادزای برنامه های مشارکت نهادی، سرمایه اجتماعی پایین، بافت اجتماعی نامتجانس و روابط ارگانیک، (طراحی و اجرای برنامه های مشارکتی، طراحی و بازنگری قوانین و آیین نامه ها، تقویت نقش پرورشگری نهادهای دولتی، برنامه ریزی محله محور پایین به بالا، افزایش سرمایه اجتماعی، پیوند سنت و مدرنیته در ظرفیت سازی نهادی ارائه شد. در نهایت انجام مناسب ظرفیت سازی مستلزم توجه به چالش ها و موانع و استفاده از راهکارهای مناسب از جمله همکاری و هماهنگی عناصر ظرفیت سازی است.
تبیین و تحلیل شکاف میان پژوهش دانشگاهی و کنش سیاست گذاری؛ مطالعه موردی مقالات حوزه سیاست گذاری: مطالعه موردی مقالات حوزه سیاست گذاری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
75 - 104
حوزههای تخصصی:
راهکار های متعددی برای پر کردن شکاف پژوهش های دانشگاهی و کنش های سیاست گذاری و در نتیجه بالا بردن نقش پژوهش های دانشگاهی در فرایند سیاستگذاری ارائه شده است. یکی از این راهکار ها تغییر رویکرد محصولات پژوهشی از تولید دانش توصیفی تبیینی به دانش تجویزی است. تغییر رویکرد از توصیفی تبیینی به تجویزی و توجه به سرشت تجویز و روش های اعتباربخشی آن می تواند حلقه اتصالی میان پژوهش های سیاست گذاری و کنش سیاست گذاری را ایجاد کند. ما در این مقاله در گام نخست اهمیت این راهکار را در کنار دیگر راهکار ها تبیین خواهیم کرد و با تفکیک پژوهش تجویزی از پژوهش حاوی تجویز، تحلیل دقیق تری از مفهوم تجویز ارائه خواهیم کرد. در گام دوم، در چهارچوب یک مطالعه موردی و از طریق روش تحلیل مضمون، به بررسی 100 مقاله انتشاریافته در سه مجله اختصاصی سیاست گذاری در ایران خواهیم پرداخت و رویکرد ها و اهداف پژوهشی آنها را با توجه به دغدغه اصلی این پژوهش بررسی خواهیم کرد. طبق یافته های این مطالعه، اکثر مقالات بررسی شده رویکردی توصیفی تبیینی داشته اند و بیشتر مقالاتی نیز که حاوی گزاره های تجویزی بوده اند معیار های لازم یک پژوهش تجویزی را نداشته اند.
فرا تحلیل عوامل موثر بر ادغام اقتصادی-اجتماعی مهاجران ایرانی در جوامع مقصد با تأکید بر سرمایه انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف: گسترش مهاجرت های بین المللی، بیش از پیش بر اهمیت موضوع ادغام اجتماعی و اقتصادی مهاجران افزوده است. امروزه جوامع با جمعیت قابل ملاحظه ای از مهاجران، تازه واردان و پناهندگان روبرو هستند. ادغام مهاجران همواره به عنوان یک موضوع سیاسی و عام محل بحث بوده است، گرچه در مباحث علمی نیز کمابیش موردعلاقه و تفحص می باشد. در سال های اخیر، با توجه به اهمیت ادغام مهاجران، تحقیقات متعددی در این حوزه انجام شده است. با در نظر گرفتن فراوانی و تنوع تحقیقات انجام شده در این زمینه، نیاز به انجام تحقیقات ترکیبی نظیر فراتحلیل در این حوزه احساس می شود. اصلی ترین سؤال پژوهش حاضر این است که در تحقیقات انجام شده چه عناصری از سرمایه انسانی بر ادغام مهاجران ایرانی در جوامع مقصد بیشترین تأثیر را می گذارد؟روش: روش تحقیق پژوهش حاضر، فراتحلیل می باشد. جامعه آماری تحقیق همه ی مقالات معتبر علمی هستند که در سال های 2000 تا 2019 با موضوع ادغام مهاجران ایرانی منتشر شده اند. در نهایت 23 مطالعه انتخاب و با نرم افزار جامع فراتحلیل (CMA2)، مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای تحصیلات، مهارت های زبانی و مدت اقامت، به نسبت سایر متغیرها، تأثیر زیادی بر ادغام مهاجران ایرانی دارند. نتایج اندازه اثرات نشان می دهد که رابطه تحصیلات و ادغام مهاجران ایرانی، معادل 23/0 می باشد. رابطه مهارت های زبانی و ادغام مهاجران ایرانی در تحقیقات مرور شده حدود 17/0 قرار دارد. نتایج اثرات ترکیبی نشان می دهد که رابطه مدت اقامت و ادغام مهاجران ایرانی معادل 16/0 است. همچنین تأثیر عناصر سرمایه انسانی بر ادغام مهاجران ایرانی برحسب دو متغیر تعدیل گر دوره-های زمانی و کشورهای مقصد مهاجرت بررسی گردید.
خوانش ارزش ها و اصول مددکاری اجتماعی از منظر فلسفه اگزیستانسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
53 - 83
حوزههای تخصصی:
انسان، نظامهای ارزشی و اخلاقی موضوع مشترک بین فلسفه اگزیستانسیالیسم و حرفه مددکاری اجتماعی است. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی و پاسخ به پرسش اصلی پژوهش مبنی بر اینکه جایگاه وکاربرد فلسفه اگزیستانسیالیسم در ارزشها و اصول مددکاری اجتماعی چیست، مورد مطالعه قرار گرفته است. روش مطالعه با توجه به هدف پژوهش، بنیادی-نظری است. راهبرد استفاده شده، راهبرد تفسیرگرایی و استدلال منطقی است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی است. بر اساس مقایسه مفاهیم اصلی اگزیستانسیالیسم با ارزشها و اصول مددکاری اجتماعی می توان گفت این دو حوزه در مقوله های آزادی و اختیار، مسئولیت، فردیت، خودآگاهی، خودتصمیم گیری، مشارکت و تأکید بر تغییر و تحول پذیری و قادرسازی انسان، همگرا و همسو می باشند. این مقوله های مشترک بعنوان اصولی هستند که مددکاران اجتماعی در مداخلات خود به منظور بهبود کیفیت زندگی، افزایش سازگاری و حل مشکلات انسانها باید مورد توجه قرار بدهند.
مطالعه کیفی سلامت روانی در مناسبات کرونایی؛ مورد کاوش: پرسنل اورژانس پیش بیمارستانی بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
115 - 149
حوزههای تخصصی:
یکی از گروه های اصلی که در طی شیوع بیماری ویروس کرونا بار روانی سنگینی را به دوش می کشید، کادر درمان بود. این تحقیق در تلاش است تا شناخت وسیع تری از دلایل،زمینه ها و پیامد های بیماری کرونا بر سلامت روان کارکنان اورژانس پیش بیمارستانی بیرجند به دست آورد.از این رو با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق و آزاد در چارچوب نظریه زمینه ای و با استفاده از نمونه گیری نظری از 30 نفر از پرسنل این سازمان داده های لازم گرد آوری شد.از مصاحبه نیمه ساختار یافته به عنوان ابزار گردآوری داده ها بهره گرفته شد.برای رسیدن به معیار قابلیت اعتماد از سه روش:کنترل یا اعتبار یابی توسط اعضا،مقایسه های تحلیلی و استفاده از تکنیک ممیزی بهره گرفته شده است.طبق یافته های تحفیق محیط های استرس زا ی شغلی و اجتماعی/ خطر اشتباهات و بروز حوادث شغلی/ اختلال در سلامت جسمانی به عنوان مهمترین شرایط علی و همچنین وضعیت نامطلوب حقوق و مزایای شغلی/ منزلت و اعتماد اجتماعی ادراک شده / امید اجتماعی ادراک شده به عنوان عوامل مداخله گر،بی اعتمادی به مدیریت و (ضعف) زیرساختی فرهنگی-آموزشی به عنوان شرایط زمینه ای ، اقدامات اصلاحی دولت/ افزایش سطح آگاهی عمومی/افزایش انگیزه پرسنل ، بهبود مهارت کاری و حرفه ای به عنوان عمل-تعامل ها و واکنش رفتاری-عملکردی/ علائم جسمانی -روانی به عنوان پیامدها مشخص شده است.نتیجه گیری: سلامت روان پرسنل تحت تاثیر عوامل درون و برون سازمانی(اجتماعی) شکل می گیرد که مهمترین عامل تاثیرگذار بر آن عملکرد مدیریتی در جامعه است
مطالعه کیفی پیامدهای اقتصادی صنعت نفت و گاز در سرخس از نگاه ذینفعان محلی (دهیاران روستاها): مبتنی بر رویکرد نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است با رویکرد برساختی-تفسیری به کشف و بررسی پیامدهای اقتصادی صنعت نفت و گاز از منظر تجربه زیسته ذینفعان محلی بپردازد. داده های این مطالعه کیفی از طریق مصاحبه عمیق گردآوری شده و از روش نظریه زمینه ای برای تحلیل داده ها استفاده شده است. با روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 19 نفر از دهیاران روستاهای بخش مرکزی شهرستان سرخس مصاحبه گردید و نهایتا داده های گردآوری شده در قالب 27 مقوله محوری و یک مقوله هسته مورد کدگذاری و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان می دهد که بر اساس تفسیرها و تجربیات شکل گرفته در میان ذهنیت کنشگران محلی(دهیاران)، صنعت نفت و گاز در این منطقه پیامدهای اقتصادی مختلفی را در بر داشته است. از یک سو مؤلفه هایی همچون عدم تحرک اجتماعی، فقدان قدرت چانه زنی، منفعت طلبی شرکت ها، نفوذ و اقتدار شرکتی شرایط علی لازم را برای شکل گیری نوعی ساختار اقتصادی دوگانه(مبتنی بر مرکز/پیرامون) در صنعت نفت و گاز فراهم نموده است. از سوی دیگر تبعیض منطقه ای، اتخاذ رویکرد غیربومی گزینی، نابرابری اجتماعی، و فقدان نظارت این شرایط دوگانه را تسهیل و تقویت نموده است(عوامل مداخله گر). در شرایط خصوصی سازی شرکت ها(شرایط زمینه ای) ، ذینفعان محلی به میانجی دو راهبرد «مقاومت(اعتراض)» و «انفعال(پذیرش)» نسبت به این ساختار اقتصادی دوگانه واکنش نشان می دهند. یافته های مطالعه حاضر حاکی است که پیامدهای اقتصادی متعددی همچون ظهور قشرهای جدید، استثمار نیروی کار، تعارض منافع، تعارض هویتی، موقتی سازی نیروی کار و... در بسترهای صنعت نفت و گاز برساخته شده اند. در چنین زمینه ای کنشگران و اجتماع محلی، یا با ساختار دوگانه موجود«سازگار و همگرا» شده یا اینکه به سمت «ناسازگاری و واگرایی» سوق داده شده اند(مقوله هسته).
زمینه ها و فرایندهای شکل گیری الگوی سواد رسانه ای برای دانش آموزان مقطع متوسطه: یک مطالعه ی زمینه ای در میان معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر، مطالعه ی زمینه ها و فرایندهای شکل گیری الگوی سواد رسانه ای برای دانش آموزان مقطع متوسطه است. روش مطالعه: با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه ی زمینه ای و با نمونه گیری نظری و هدفمند تعداد 21 نفر از معلمان و فعالین حوزه ی آموزش انتخاب شده و با آن ها مصاحبه های عمیقی صورت پذیرفت. فرایند نمونه گیری نظری تا مرحله ی اشباع داده ها ادامه یافت. داده های گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شده است. یافته ها: نتایج نشان می دهد که «مزمزه واقعیت» به عنوان نتیجه ی کل فرایند آموزش سواد رسانه ای، خود را برای دانش آموزان نمایان می کند. این نتیجه به دنبال به کارگیری دانش رسانه ای برای درک واقعیاتی که در متن داده های رسانه ای وجود دارد حاصل می شود. به طور عمده مزمزه واقعیت به دنبال عواملی چون به کارگیری معلمان خبره، تدریس سواد رسانه ای در مدارس، تشکیل کلاس های مشارکت محور در فضای هندسی جدید، به روزرسانی محتوای دروس سواد رسانه ای و همزمان با تأثیرپذیری از مجموعه ای از عوامل زمینه ای و مداخله گر برساخته می شود. در کنار شکل گیری مزمزه واقعیت، سیستم آموزشی با استفاده از راهبردهایی چون استفاده از روش های روزآمد در آموزش سواد رسانه ای، مسیردهی به زندگی شبکه ای دانش آموزان و کنترل و نظارت گفتمانی بر فضای رسانه ها، مسیر دهی برای درک واقعیت های موجود را برای دانش آموزان آسان تر می کند. بر آیند و نتیجه ی به کارگیری راهبرد های فوق برای سیستم آموزش سواد رسانه ای و درک واقعیت، شکل گیری نگاه بازاندیشانه و انتقادی در بین دانش آموزان در مقابل رسانه ها و اطلاعات گوناگون آن خواهد بود. مدل نظری پژوهش درک بهتری از مسیر های فوق به دست می دهد.نتیجه گیری: برای برساخت سواد رسانه ای آموزش محور، سه سطح کلان و میانی و خرد در قالب یک سیستم با یکدیگر همکاری می کنند. برونداد نهایی تعاملات درون این سیستم، سواد رسانه ای است که برآیند و بازخورد کلی آن که نشانگر کارکرد صحیح سیستم است در قالب مزمزه واقعیت اجتماعی خود را نشان می دهد.
تبیین مدل پارادایمی فردیت یافتگی در ازدواج جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۱
493 - 514
حوزههای تخصصی:
هدف: الگوهای ازدواج در هر جامعه متناسب با شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی متغیر است. این پژوهش با هدف واکاوی الگوی ازدواج جوانان در شهر تهران انجام شده است. روش: روش تحقیق کیفی از نوع نظریه بنیانی است. تعداد 28 مشارکت کننده با نمونه گیری هدفمند انتخاب و داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شده است.دیدگاه به ازدواج و عوامل، نقش خانواده، خویشاوندان، مراسم و سنت ها، آشنایی قبل از ازدواج، سن مناسب، شیوه همسرگزینی و راهبرد آنان محور سؤالات بوده و پس از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی داده های متنی، به ترتیب 138 مفهوم، 28 زیرمقوله و 13 مقوله و درون مایه اصلی « فردیت یافتگی » به دست آمد. یافته ها: دیرهنگامی ازدواج، همتایابی فرد مدار و خانواده داور، سنت پذیری تقلیل گرا و به ویژه در پسران، تمایل دوستی با جنس مخالف، آسان گیری جنسی، بعضاً گرایش به ازدواج غیررسمی (عقد موقت، هم خانگی) به عنوان راهبرد مشاهده می شود. نتیجه گیری: امکانات اقتصادی و معیشتی، مناسبات نگرشی، ارزشی و کنشی میان دو جنس، از عناصر اصلی شکل گیری این الگوست. بازتولید فرهنگ ایرانی در ترویج ازدواج آسان، تربیت و مهارت آموزی و حمایت های اقتصادی به عنوان راهکار پیشنهاد می شود.
کاوش پدیدارشناختی بر شایستگی های پایه آموزگاران برای تحقق ساحت تربیت اجتماعی و سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی شایستگی های پایه آموزگاران برای تحقق ساحت تربیت اجتماعی و سیاسی در سند تحول بود. این پژوهش از نوع کیفی بوده و روش استفاده شده، پدیدارشناختی است. مشارکت کنندگان پژوهش را مدرسان مراکز تربیت معلم، اعضای هیئت علمی گروه علوم اجتماعی، علوم سیاسی و علوم تربیتی دانشگاه های اصفهان و یزد تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند از نوع گلوله برفی است. به گونه ای که 30 نفر تا رسیدن به اشباع داده ها با مصاحبه نیمه ساختار یافته در پژوهش شرکت داده شدند. اعتبار پذیری کدگذاری های انجام شده از روش بازبینی اعضا و بررسی همکار صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد شایستگی های پایه آموزگاران در تربیت اجتماعی و سیاسی شامل دانش اجتماعی و سیاسی (سواد اجتماعی و سواد سیاسی)، بینش اجتماعی و سیاسی (ارزش ها و تمایل های فردی، ارزش ها و تمایل های جمعی، ارزش های وطنی و فراوطنی) و رفتار اجتماعی و سیاسی (عاملیت فردی، عاملیت جمعی و عاملیت سیاسی) است. بر اساس نتایج پژوهش توصیه می شود، این شایستیگی ها به مثابه راهنمای عمل برای طراحی و برنامه ریزی برنامه های تربیت معلم و آموزش های ضمن خدمت آموزگاران استفاده تا بستر اندیشه و عمل بر اساس سند تحول در میان آموزگاران فراهم شود.
تحلیل فضایی فقر شهری در شهر بیجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۰
123 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل فضایی فقر شهری در سطح بلوک های آماری شهر بیجار می باشد. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی و بنابر هدف، کاربردی می باشد. داده ها از بلوک های آماری مرکز آمار استخراج شده و برای طبقه بندی داده ها از نرم افزار Gis بهره گرفته شد. همچنین با توجه به این که شاخص های مورد مطالعه پژوهش از نوع منفی و مثبت بودند، بسته به جهت هر شاخص از رابطه مثبت یا منفی روش بی مقیاس سازی فازی در نرم افزارExcel استفاده شد. ابتدا 12 شاخص فقر اقتصادی با روش فازی بی مقیاس شدند و در محیط نرم افزار Gis فراخوانی شد و با روش لکه های داغ و خود همبستگی موران تحلیل فضایی شدند. بر اساس نقشه پهنه بندی تولید شده می توان گفت، 259 بلوک شهری، که 80/27 درصد جمعیت شهر را به خود اختصاص داده اند، در پهنه خیلی مرفه شهری قرار گرفته اند، 279 بلوک با 16/33 درصد از جمعیت شهری در پهنه مرفه، 497 بلوک و 31/37 درصد جمعیت در پهنه متوسط و نهایتاً پهنه فقیر و خیلی فقیر با مجموع 274 بلوک و 7/1 درصد جمعیت را به خود اختصاص داده اند. براساس نتایج روش خودهمبستگی موران نیز می توان گفت که نحوه پراکنش شاخص های فقر به صورت الگوی خوشه ای است به این گونه که پهنه های قوی فقر شهری به سمت شمال شرق سوق یافته اند.
شناسایی و تعیین روابط ارکان و مولفه های دانشگاه نسل چهارم در دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
221 - 232
حوزههای تخصصی:
هدف: دانشگاه ها نقش مهمی در پویایی و رشد منطقه ای دارند و دانشگاه های نسل چهارم نسبت به دانشگاه های نسل اول تا سوم، نقش موثرتری در این زمینه دارند. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی و تعیین روابط ارکان و مولفه های دانشگاه نسل چهارم در دانشگاه آزاد اسلامی بود.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه بخش کیفی اساتید و مدیران آموزشی دانشگاه های آزاد اسلامی استان البرز بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 12 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه بخش کمّی اساتید دانشگاه آزاد اسلامی استان البرز در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 620 نفر بودند که طبق فرمول کوکران تعداد 273 نفر از آنها با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس جنسیت به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته گردآوری و روایی و پایایی آنها مناسب ارزیابی شد. همچنین، برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA-2020 و در بخش کمّی از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-25 و Smart PLS-3 استفاده شد.یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که برای دانشگاه نسل چهارم در دانشگاه آزاد اسلامی 48 شاخص، 16 مولفه و 4 رکن شناسایی شد؛ به طوری که ارکان شامل سطح سازمانی (با 3 مولفه تحلیل رقبا، منابع مالی و منابع انسانی)، سطح کلان (با 6 مولفه مدیریت راهبردی، تحلیل محیط داخلی، تحلیل محیط خارجی، فرهنگ سازی، آینده نگری و آینده پژوهی و سیاست گذاری)، سطح میانی (با 2 مولفه فناوری و استقلال و آزادی) و سطح خرد (با 5 مولفه آموزش کاربردی، ارزیابی و تغییرات محتوایی، تشخیص فرصت، خلاقیت و مهارت محوری) بودند. همچنین، یافته های بخش کمّی نشان داد که همه مولفه ها بار عاملی بالاتر از 70/0، میانگین واریانس استخراج شده بالاتر از 50/0 و پایایی بالاتر از 70/0 داشتند. علاوه بر آن، هر چهار سطح سازمانی، کلان، میانی و خرد بر دانشگاه نسل چهارم و هر یک از مولفه ها بر ابعاد مرتبط اثر معنادار مثبت داشتند (05/0P<).بحث و نتیجه گیری: با توجه به ارکان و مولفه های شناسایی شده در پژوهش حاضر، برای بهبود وضعیت دانشگاه نسل چهارم می توان زمینه را برای بهبود ارکان و مولفه های دانشگاه نسل چهارم از طریق شاخص های هر یک از آنها بهبود بخشید.
آسیب شناسی حمایت اقتصادی با تمرکز بر تخفیف و مساعدت مالی مددکاران اجتماعی مراکز درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
169 - 199
حوزههای تخصصی:
یکی از فعالیت های مهم مددکاران اجتماعی حمایت اقتصادی از بیماران نیازمند بر اساس ارزیابی و تشخیص حرفه ای است. این پژوهش کیفی باهدف شناخت عوامل مؤثر بر حمایت های اقتصادی مددکاران اجتماعی مراکز درمانی از بیماران نیازمند انجام شده است. پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی از نوع تحلیل محتوا قراردادی است. جهت جمع آوری داده ها از روش بحث گروهی متمرکز (FGD) به صورت مبتنی بر هدف، با حضور 18 نفر از مددکاران اجتماعی ستاد، دانشگاه های علوم پزشکی و مراکز درمانی در قالب چند سؤالی استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش قالب کدها، زیر طبقات و درون مایه/ طبقات تحت عنوان همراهی و همکاری ضعیف درون سازمانی و چالش های غیرمسئولانه برون سازمانی مؤثر بر موضوع تخفیف طبقه بندی شد. در محور درون سازمانی موضوعاتی چون ضعف سامانه HIS بیمارستانی، مداخله سایرین در ثبت تخفیفات، ضعف دستورالعمل ها، تصدی پست مددکاری اجتماعی توسط سایر رشته ها، ضعف در مستندسازی، کمبود نیرو و امکانات، نامتوازن بودن اختیارات با مسئولیت ها، عدم آشنایی کادر درمانی با ماهیت مددکاری اجتماعی و در حیطه برون سازمانی شامل ضعف عملکرد سایر ارگان های حمایتی، افزایش آسیب های اجتماعی، اتباع غیرقانونی، نقش بیمه، عدم توجه به برخی گروه های آسیب پذیر، هزینه های تحمیلی، افزایش مراجعه به بیمارستان های دولتی و فرهنگ استفاده از منابع دولتی می باشد. طبق نتایج پژوهش عوامل گوناگونی در میزان و چگونگی انجام حمایت های اقتصادی مددکاران اجتماعی از بیماران نیازمند تأثیرگذار است که این امر موجب تحمیل بار هزینه ای هنگفت بر سیستم بهداشت و درمان کشور شده است. از سوی دیگر منجر به غیرتخصصی شدن حرفه مددکاری اجتماعی و ایجاد نگرش منفی و سطح پایین در جامعه نسبت به این حرفه می شود.
شناسایی ابعاد و مولفه های تشکیل دهنده و عوامل اثرگذار بر کشف و حمایت استعدادهای دانش آموزان دوره متوسطه اول در مناطق محروم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
167 - 176
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت استعدادیابی در مدارس، هدف این پژوهش شناسایی ابعاد و مولفه های تشکیل دهنده و عوامل اثرگذار بر کشف و حمایت استعدادهای دانش آموزان دوره متوسطه اول در مناطق محروم بود.
روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد استعدادیابی و خبرگان دانشگاهی و غیردانشگاهی در زمینه استعدادیابی شهر تهران در سال 1399 بودند که 15 سند استعدادیابی و 20 نفر از خبرگان طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش یادداشت برداری از اسناد و مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان بود که روایی صوری و محتوایی آنها با نظر خبرگان تایید و پایایی آنها با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 79/0 بدست آمد. در نهایت، داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که کشف و حمایت استعدادهای دانش آموزان دارای یک بعد استعدادیابی و حمایت از آن (با چهار مولفه جذب استعداد، کشف استعداد، توسعه و آموزش استعداد و حفظ و نگهداری استعداد) بود. همچنین، عوامل اثرگذار بر کشف و حمایت استعدادهای دانش آموزان دارای شش بعد عوامل ساختاری (با سه مولفه فرهنگ، آموزش و حمایت مدیر)، عوامل خانوادگی (با سه مولفه امکانات اقتصادی خانواده، تسهیلات فیزیکی و وضعیت تحصیلی و شغلی والدین)، عوامل اجتماعی (با دو مولفه ارتباطات و مسئولیت اجتماعی)، عوامل فردی (با چهار مولفه اعتمادبه نفس، اعتمادپذیری، ریسک پذیری و خوانگیزشی)، عوامل محیطی (با دو مولفه مدرسه و معلم) و عوامل زمینه ای (با دو مولفه سن دانش آموز و جنسیت دانش آموز) بود.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به ابعاد و مولفه های تشکیل دهنده و عوامل اثرگذار بر کشف و حمایت استعدادهای دانش آموزان دوره متوسطه اول در مناطق محروم، مسئولان، مدیران و برنامه ریزان می توانند از آنها برای کشف و حمایت استعدادی دانش آموزان استفاده نمایند
عوامل مرتبط با سازگاری اجتماعی و فرهنگی مهاجران در محیط های شهری با استفاده از روش فراتحلیل تحقیقات انجام شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
66 - 100
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که مهاجران در کلان شهرها با آن همواره درگیری مستقیم دارند، سازگاری اجتماعی و فرهنگی در جامعه مقصد و به عبارتی چگونگی پذیرش فرهنگ کشور مقصد توسط آن ها است. در این راستا پژوهش های متعددی صورت گرفته است. هدف این مطالعه عوامل مرتبط با سازگاری اجتماعی و فرهنگی مهاجران در محیط های شهری ایران با استفاده از روش فراتحلیل تحقیقات انجام شده است. چارچوب نظری این پژوهش دیدگاه تلفیقی وارد در مورد سازگاری اجتماعی- فرهنگی و روان شناختی است. روش پژوهش اسنادی از نوع تحلیل محتوای متون است. جامعه آماری پژوهش، تحقیقات چاپ شده در مجلات علمی در ایران که در بازه زمانی 22 ساله از سال 1378 تا سال 1400 که در زمینه سازگاری اجتماعی و فرهنگی مهاجران انجام شده و از بین آن ها تعداد 25 مطالعه که از پایگاه های اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه مجلات تخصصی نورمگز و بانک اطلاعات نشریات کشور نمایه شده است، مورد تحلیل قرار گرفتند. تکنیک جمع آوری داده ها و اطلاعات پرسشنامه معکوس و سؤال های ارزیاب در پرسشنامه است. تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار آماری CMA2 انجام شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده ابتدا توصیفی خلاصه از مطالعات و ویژگی های آن ها بیان شد و در بخش استنباطی ابتدا پیش فرض های آماری سوگیری انتظار و همگنی مطالعات مورد بررسی قرار گرفت و سپس فرضیه ها مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان می دهد که پنج مجموعه عوامل شامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، جمعیت شناختی و روانشناسی در این پژوهش شناسایی شدند که هر کدام از آن ها با استفاده از چندین متغیر مورد بررسی قرار گرفته است. فاصله اطمینان گزارش شده از سوی این مجموعه عوامل از فاصله اطمینان (039/0- و 215/0) که مربوط به عوامل اقتصادی است تا فاصله اطمینان بالا و دامنه (275/0 تا 614/0) و همچنین مقدار مثبت عدد Z 2 بیانگر وجود ارتباط معنی دار مستقیم و مثبت بین مؤلفه های عوامل گوناگون و سازگاری اجتماعی فرهنگی مهاجران دارد. می توان نتیجه گرفت که عوامل جمعیتی با دارا بودن ضریب تأثیر 510/0 بالاترین ارتباط و عوامل روانشناسی با حداقل سطح ضریب تأثیر با مقدار 293/0 کمترین تأثیرگذاری را در فرایند سازگاری اجتماعی و فرهنگی مهاجران دارد و البته همه عوامل در سطح حداقل 95 درصد فاصله اطمینان دارای اثرگذاری مثبت بر سازگاری اجتماعی و فرهنگی مهاجران می باشند.
زندگی اجتماعی افراد دارای معلولیت جسمی- حرکتی در ایران (مرور نظام مند مطالعات در بازه ی زمانی 1400- 1375)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۲
73 - 116
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تغییرات اجتماعی سریع و پیشرفت تکنولوژی، بستر حضور افراد دارای معلولیت را در جامعه افزایش داده است با وجود این، افراد دارای معلولیت در ایران برای فعالیت در امور اجتماعی با چالش های روبه رو هستند و به نوعی زندگی آن ها با اختلال مواجه شده است. از این رو مسئله زندگی اجتماعی و بستر آن برای افراد دارای معلولیت اهمیت یافته و مطرح می شود. روش: روش مورد استفاده در این پژوهش مرور نظام مند است. جامعه آماری شامل کلیه ی پژوهش های موجود در زمینه زندگی و موقعیت های اجتماعی افراد دارای معلولیت جسمی- حرکتی ایران می باشد. مطالعات مرتبط در پایگاه های علمی کشور در بازه زمانی 1400- 1375 جست وجو شدند که براساس اهداف پژوهش و معیار ورود و خروج مطالعات، 117مطالعه انتخاب شدند. برای دست یابی به اطلاعات و تحلیل داده های مطالعات کاربرگ های استخراج داده در قالب 12 شاخص طراحی، تنظیم و مبنای کدگذاری و حاشیه نویسی توسط پژوهشگران شد. یافته ها: در مرور و بررسی داده های مطالعات مشخص شد که اکثر مطالعات در مناطق توسعه یافته تر ایران صورت گرفته است و مطالعات از لحاظ زندگی اجتماعی و زمینه های اجتماعی در دو دسته کنش های ذهنی و کنش های عینی زندگی اجتماعی افراد دارای معلولیت جسمی-حرکتی جای می گیرند. عوامل مؤثر بر زندگی اجتماعی شامل چهار عامل جمعیت شناختی، اجتماعی- فرهنگی، ساختاری و کالبدی و عامل فردی-روان شناختی است. همچنین راهکارها و پیشنهادها در سه بعد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و مشاوره ای ارائه شده اند.
Validation of a Model for a Multicultural Curriculum based on Foucault's View at the 2nd Stage of Secondary School(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The objective of the present study was to validate a model for a multicultural curriculum based on Foucault's view at the 2nd stage of secondary school. Methodology: This study was applied, descriptive survey. The statistical population of this study included 11,024 teachers (5,692 men and 5,332 women) at the 2nd stage of secondary schools in Semnan Province. The research sample included 360 second stage of secondary schools teachers who were selected by multi-stage relative cluster sampling and Cochran's formula. The data collection tool is a researcher-made questionnaire of a multicultural curriculum based on Foucault's view with 70 questions and 4 dimensions of "goal, content, teaching-learning strategies and evaluation" and each dimension has three components of "knowledge, attitude and skill" on a five-point Likert scale. In order to confirm the validity of the questionnaires, content validity was used and composite reliability (CR) was used for the reliability of the questionnaires, which was suitable and acceptable. Exploratory factor analysis (EFA), confirmatory factor analysis (CFA) and structural equations modeling were used for data analysis by SPSS21 and PLS. Findings: The study results showed that the components of goal, content, teaching method and evaluation affected explaining a model for a multicultural curriculum based on Foucault's view. Conclusion: According to the study results, the model had a good fit.
تهی دست شهری و فقر تجربه فیلم ساز ایرانی: تحلیلِ تصویر زندگیِ تهی دستان شهری در سینمای ایران دهه 1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل سازوکار روایی سینمای موسوم به «اجتماعی» دهه 1390 صورت گرفته است. بدین منظور با تمرکز بر طیفی از آثار پر مخاطب این دهه و مطالعه تحلیلی ساختارهای روایی این آثار تلاش شده است تا یک دسته بندی از این نظامات تصویرپردازی ارائه شود. این دسته بندی از سطح توصیف فراتر رفته و شرایط امکان آن با تأکید بر نظمی مفهومی با محوریت مفهوم «فقر تجربه» از والتر بنیامین مورد بررسی قرار گرفته است. با مروری بر سازوکارهای روایت پردازی 19 فیلم از آثار سینمایی دهه 90، هسته های روایی این آثار از خلال روش نشانه شناسی مورد بررسی قرار گرفت و نشان داده شد که چگونه این نظمِ روایی در خدمت چیزی است که آن را تماشایی کردنِ زندگیِ تهی دستان شهری می نامیم. در امتداد ژورنالیسم متمرکز بر آسیب های اجتماعی که از طریق تحلیل گفتمان مورد بررسی قرار گرفت، فرایند تماشایی کردن با سه استراتژیِ تقدیس، حاشیه ای کردن و تقبیح-مجرم سازی با زیستِ روزمره فرودستان اقتصادی مواجه می شود و در وهله نهایی به صورت چیزی در خدمت میلِ جامعه مصرفی و جامعه تماشا در می آید. به بیان دیگر در تبیین وضعیت موجود یک دگرگونی و اعوجاج رخ می دهد که حاصل تلاش عامدانه فیلم ساز برای ارائه برساختی معیوب از واقعیت یا تصویری تماشایی از زیست تهی دستان است. ازاین رو خصلت های اجتماعی و انتقادیِ ادعاشده در آثار را ازدست می دهد و در وهله نهایی به نوعی کالای مصرفی صرف تبدیل می شود.
مطالعه ی تطبیقی ارتباط دین و به هم پیوستگی اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسان از دیرباز، «دین» را به عنوان عامل مهمِ تأمین و حفظ به هم پیوستگی اجتماعی جوامع محسوب نموده و استدلال هایی را در معقول سازی این رابطه مطرح کرده اند. در مقابل، برخی نظریه پردازان متأخر سکولاریزاسیون در علوم اجتماعی این استدلال را مطرح نموده اند که امروزه یکی از مهم ترین پیامدهای مدرنیزاسیون و توسعه یافتگی بر حیات دینی جوامع آن بوده که پیوند دین و به هم پیوستگی اجتماعی را به شدت تضعیف نموده است تا جایی که به هم پیوستگی اجتماعی، دیگر وابستگی چندانی به دین و دینداری اعضای جامعه ندارد. در تحقیق حاضر، ابتدا استدلال های این دو دیدگاه نظری رقیب در جامعه شناسی به دو فرضیه ی متفاوت درخصوص چگونگی ارتباط دین با به هم پیوستگی اجتماعی ترجمه گردید. سپس، تلاش گردید با واحد تحلیل قرار دادن «استان» و استفاده از داده های جمعی نیمه ی دوم دهه ی 1390، اعتبار این فرضیات با روش تطبیقی درون کشوری در ایران مورد آزمون تجربی قرار گیرند. نتایج این آزمون از یک سو، حمایتی تجربی برای فرضیه ی سنتی در جامعه شناسی فراهم آورد مبنی بر آن که دین تقویت کننده ی به هم پیوستگی اجتماعی است. از سویی دیگر، یافته های تحقیق حمایتی تجربی برای پیش بینی نظریه پردازان سکولاریزاسیون فراهم نیاورد و فرضیه ی آن ها توسط شواهد تجربی برآمده از استان های ایران ابطال گردید. در مجموع، یافته های مربوط به آزمون تجربی فرضیات این تحقیق در ایران با روش تطبیقی درون کشوری و تحلیل بین استانی نشان داد که دین عامل مهمی در تقویت به هم پیوستگی اجتماعی است؛ حتی هنگامی که اثرات توسعه یافتگی کنترل و حذف شوند.
مشکلات اجتماعی تهدیدکننده سلامت اجتماعی و دارای اولویت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
171 - 195
حوزههای تخصصی:
با توجه به محدودیت منابع و لزوم تخصیص صحیح آنها و همچنین برای پایش و ارزشیابی برنامه ها و فعالیت های مرتبط با کاهش بار مشکلات اجتماعی، در درجه اول نیازمند اولویت بندی خودِ مشکلات اجتماعی هستیم. مطالعه حاضر با هدف شناسایی مهم ترین مشکلات اجتماعی دارای اولویت ایران در سال 1398 انجام شد. این مطالعه در دو مرحله شامل مرور مطالعات قبلی و نظرسنجی از صاحب نظران انجام گرفت. در مرحله اول با مرور منابع، چارچوبی برای طبقه بندی مشکلات اجتماعی تدوین شد و بر اساس این چارچوب، فهرستی از زیرطبقه های مشکلات اجتماعی تهیه گردید و در اختیار متخصصان سلامت اجتماعی قرار گرفت. در مرحله دوم مطالعه با مرور بر مقاله ها و کتاب های منتشرشده در حوزه سلامت اجتماعی، بیست نفر از صاحب نظران این حوزه انتخاب شدند و با روش دلفی از آنها خواسته شد که فهرست مزبور را بر اساس سه معیار شیوع، شدت و اهمیت درجه بندی کنند. نظرهای آنها در سه دور گرفته شد و مجموع مشکلات اجتماعی کشور به ترتیب اولویت در سه طبقه دسته بندی شد. هرچند مشکلات اجتماعی زیادی در جامعه وجود دارد، ده مشکلی که بیشترین اولویت را دارد، به ترتیب عبارتند از بیکاری، فساد اداری و مالی، نابرابری درآمدی، گرانی مسکن، کمبود اعتماد، فقر، کاهش سرمایه گذاری مولد، اعتیاد، جرم و ناامیدی از آینده. برنامه ریزی برای مداخلات و نیز پژوهش های سلامت اجتماعی در سال های پیش رو را باید به نحوی هدفمند انجام داد تا مشکلاتی که بیشترین بار را بر جامعه تحمیل می کنند، در اولویت تخصیص منابع و امکانات محدود کشور قرار گیرند.
آسیب شناسی تأثیر استفاده از شبکه های اجتماعی بر دین داری دختران و زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان به لحاظ نقشی که در خانواده دارند، به ویژه نقش مادری، در فرزندپروری و جامعه پذیری نسل آینده و از این طریق بر شکل گیری هویت این نسل تأثیرگذارند. از سوی دیگر تحولاتی که طی دهه های اخیر در جهان رخ داده است، فرصت هایی را برای افزایش این تأثیرگذاری فراهم کرده است. پژوهش حاضر با هدف کلی آگاهی از رابطه میان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و دین داری زنان و دختران انجام شده است. در این پژوهش از روش کمی (پیمایشی) استفاده شده است. ابزار تحقیق پرسشنامه همراه با مصاحبه است. جامعه آماری در این پژوهش، زنان و دختران 18 تا 65 ساله شهرهای همدان، شهرکرد، شیراز، اهواز، تهران و کرمان است که بر اساس ارزیابی سازمان مدیریت و برنامه ریزی از سطح توسعه یافتگی استان ها و همچنین ضریب نفوذ اینترنت تعیین شده اند. حجم نمونه، 1418 نفر است و روش نمونه گیری، چند مرحله است. یافته ها نشان می دهد که هرچند شبکه های اجتماعی بر دین داری زنان و دختران جامعه هدف تأثیر دارد، ضرایب تأثیر به گونه ای است که این تأثیر بر ابعاد مناسکی بیش از ابعاد اعتقادی و ابعاد تجربی دین داری است. همچنین شبکه های اجتماعی بر رفتارهای شرعی تاحدی تأثیرگذار است.