فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی و سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
137 - 162
حوزههای تخصصی:
کافی شاپ که عده ای آن را پدیده ای پست مدرن و عده ای هم آن را در امتداد تکامل قهوه خانه ها در ایران دانسته اند، مکانی است که با تعامل مناسب فضا و نظام معنایی موجود در آن، منجر به تصوری اجتماعی و به پاتوقی برای جوانان تبدیل شده است. این نوشتار با هدف بازاندیشی، درباره تجربه حضور جوانان در کافی شاپ و بازاندیشی در نظام روابط معنایی کافی شاپ، به دنبال پاسخ به چرایی استقبال جوانان از کافی شاپ در شهر بجنورد است. الگوی مسلط بر پژوهش، تفسیرگرایی است که سعی در شناسایی نظام روابط معنایی حاکم بر کافی شاپ، از خلال مصاحبه های نیمه ساخت یافته دارد. تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش با روش نظریه زمینه ای انجام شده است. با استخراج نتایج پژوهش در قالب مفاهیم اساسی (90 مفهوم)، مقوله های فرعی (22 مقوله)، مقوله های اصلی (7 مقوله) و کلیه مقوله ها با یکدیگر ترکیب شده است. الگوی زمینه ای حضور جوانان ساکن بجنورد در کافی شاپ، طراحی و مصرف مکان در راستای تولید زیست جهان انحصاری جوانان به عنوان پدیده اصلی استخراج شد. رهایی از سلطه ساختاری، به عنوان شرایط علّی، گسترش اندیشه جهانی شدن و هم آوایی با اسطوره ها، به عنوان شرایط مداخله ای، عاملیت وابسته به مکان، به عنوان شرایط زمینه ای و مقوله زایش صلح در مکان، به عنوان پیامد مصرف مکان در راستای تولید زیست جهان انحصاری جوانان از خلال راهبرد متمدنانه زیستن استخراج شد. کافی شاپ برای جوانان، مکان رهایی از خشونت های فرهنگی و مکان نمایش اختیار عاملیت در برابر اجبارِ ساختار است. همچنین کافی شاپ برای آنان زیست جهان صلح محوری است که از خلال متمدنانه زیستن و با آرزوی جهانی زیستن از آن استفاده می کنند تا فرهنگ صلح را تسری دهند. توجه به تغییرات در نظام روابط معنایی حاکم بر مکان های سوم همچون کافی شاپ ها از نگاه جوانان می تواند زمینه ساز فهم بهتر ارتباط آنان با مکان و شناسایی نیازهای مکانی - معنایی آنان شود.
واکاوی معنایی کودک کار از دیدگاه کارشناسان اجتماعی در کلان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
339 - 368
پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه کارشناسان ذی ربط و مواجهه آن ها با کودکان کار در شهر شیراز پرداخته است و در آن از روش تحقیق نظریه زمینه ای استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه عمیق به دست آمده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از سه نوع کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده گردید. از فرایند کدگذاری، ده مقوله محوری و یک مقوله هسته استخراج گردید. مقوله هسته تحت عنوان «بخشی نگری و انفعال نهادی» تدوین گردید. نتایج این پژوهش نشان داد شرایط علی مثل «ناسازوارگی و آشفتگی نهادی و مدیریتی»، «تنوع چشم انداز به پدیده کودک کار و سازمان های مردم نهاد» و «بی تفاوتی نسبت به کودک کار» موجب بروز و ظهور این پدیده شده است. از جمله شرایط مداخله گر می توان به «بازنمایی منفی و فعالیت های متعارض رسانه ای»، «بازدارندگی برخی از قواعد و قوانین داخلی و بین المللی» و «کودک کار اتباع و مشکل شناسایی و هویتی» اشاره کرد. پدیده کودک کار در شرایط و بستر ویژه و خاصی قرار دارد که از جمله این شرایط و بستر می توان به «فشار خانوادگی و شروع فرایند کار در کودکی»، «کودک کار به مثابه صنعت درآمدزا»، «کودک کار به سان منبع تأمین نیاز مالی خانواده» و «مهاجرپذیر بودن شیراز» اشاره کرد. نوع مواجهه با کودک کار موجب بروز پیامدهایی چون «افزایش بی رویه کودکان کار اتباع»، «عدم مهار و کنترل مسئله کودکان کار»، «عدم ساماندهی و حمایت اجتماعی مطلوب کودکان کار»، «ناشناس بودن کودکان کار» و «ترغیب و تشویق اتباع» برای مهاجرت به شیراز شده است. نتیجه این که ناهماهنگی های بین بخشی و بی توجهی به ضرورت های فعالیت نهادین، زمینه ساز گسترش پدیده کودک کار می شود.
گفتمان فرهنگی-سیاسی جمهوری اسلامی ایران در قبال هنر و هنرمند با رویکرد نظریه لاکلائو و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، به ارائه تحلیل گفتمانی بر مبنای نظریه لاکلائو و موفه، از چگونگی سیاست گذاری نظام جمهوری اسلامی از بدو انقلاب تا به اکنون، در قبال هنرمندان، پرداخته است. در هر جامعه ای هنرمند، به عنوان قشر پیشرو و دارای ویژگی اندیشه ورزانه، تلقی شده که نقش عمده ای در تاثیرگذاری بر جامعه، ایفا می کند. این تحقیق تلاش کرده است تا استدلال کند که سوژگی مد نظر گفتمان جمهوری اسلامی ایران، برای بسط در میان قشر هنرمند، بر مبنای گونه های مختلف مفصل بندی گفتمان، با توجه به شرایط زمینه ای دولت های متفاوت (اعم از اصولگرا و اصلاح طلب)، حاوی شاخصه های مختلف و متعددی بوده است که بعضا دربرگیرنده تضادهای درونی در موقعیت ایده آل سوژگی گفتمان فرهنگی-سیاسی ج.ا، ایران است. حاصل کار بر این نکته تاکید کرده که؛ حوزه فرهنگ ریشه در تفکرات بنیادینی دارد که در دال مرکزی پایه ریزی شده است. اگر این پایه ریزی به شکل آزادانه، تمام حوزه های فکری و فرهنگی خود را پوشش داد، می توان به آن امیدوار بود. پژوهش حاضر، از لحاظ هدف در زمره «پژوهش های توسعه ای» بوده و به لحاظ روش، از نوع «تحلیل محتوا» بهره برده و از نظر رویکرد، بر آراء «لاکلائو و موفه» استوار است.
پیمایش جامعه شناختی فاصله اجتماعی بین قومی در دانشجویان (مورد مطالعه: دانشگاه کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
135 - 167
حوزههای تخصصی:
فاصله اجتماعی همان درجه دوری و نزدیکی افراد و گروهایی قومی است. ایران جامعه ای چند قومی با ساختار جغرافیایی قومی متفاوت و همراه با مناسک قومی متنوع است. همین امر وجود فاصله اجتماعی را امری طبیعی نموده است. دانشگاه محل حضور افراد با گروه های قومی متنوع است. بر این اساس هدف اصلی پژوهش پیمایش جامعه شناختی فاصله اجتماعی بین دانشجویان است. روش پژوهش از نوع پیمایش (کمی) و ابزار آن پرسشنامه است. سطح پایایی متغیرها با استفاده از آلفای کرونباخ تأیید و حجم نمونه نیز با استفاده از فرمول کوکران برابر با 461 نفر تعیین گردید. یافته ها نشان می دهد میانگین فاصله اجتماعی در بین مردان بیشتر از زنان؛ در بین روستاییان بیشتر از شهری و در بین افراد مجرد بیشتر از متأهل است. یافته ها همچنین حکایت دارد رابطه بین سرمایه اجتماعی (اعتماد، انسجام و مشارکت)، تعصب اجتماعی، تصورات قالبی، تبعیض اجتماعی، اختلافات تاریخی و شناخت و آگاهی اجتماعی با فاصله اجتماعی معنی دار است. نتایج رگرسیون نشان می دهد ضریب تعیین برابر با 0.349 است.یافته ها همچنین حکایت دارد رابطه بین سرمایه اجتماعی (اعتماد، انسجام و مشارکت)، تعصب اجتماعی، تصورات قالبی، تبعیض اجتماعی، اختلافات تاریخی و شناخت و آگاهی اجتماعی با فاصله اجتماعی معنی دار است. نتایج رگرسیون نشان می دهد ضریب تعیین برابر با 0.349 است.
توصیف پدیدارشناختیِ تجربه سکشوالیته زنان جامانده از مهاجرت شوهران در شهر لار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیازهای جنسی یکی از مهم ترین نیازهای زیستی– غریزی در تار و پودهای شبکه های فرهنگی– اجتماعی، قاعده مند و بهنجار می شود. در ایران، یکی از مرسوم ترین و مشروع ترین کانال ها برای ارضای نیازهای زیستی، ازدواج و تشکیل خانواده است. تحولات صنعتی جدید و تحرک های جغرافیایی- جمعیتی برون مرزی و طولانی مدت ناشی از آن، زمینه پیدایی گروهی از زنان جامانده از مهاجرت را فراهم کرده است که برای مدتی طولانی (مدت زمانی 6 ماهه تا 1 ساله) ناچارند دور از شوهر خود، در مبدأ زندگی کنند. هرچند کیفیت زندگی این زنان را می توان در ابعاد متعددی کاوش کرد، اما یکی از مهم ترین مشکلات نسبتاً ناشناخته این زنان، دغدغه ها و تجربه سکشوالیته آنان است. شناخت تجربه این زنان در جامعه ایرانی، با توجه به اینکه پیوند ازدواج در نظام عرفی، شرعی و قانونی ما امری مقدس شناخته می شود و روابط جنسی فرازناشویی پیامدهای اجتماعی، هویتی و قانونی سخت گیرانه ای دارد، اهمیتی دو چندان دارد. این مقاله، حاصل پژوهشی است که سنت پدیدارشناسی تجربه زیسته سکشوالیته زنان جامانده از مهاجرت را در بین 14 نفر از زنان شهر لار واکاوی کرده است. روش تحلیل تماتیک کلایزیِ داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته، تجربه های سکشوالیته این زنان را ذیل سه مضمونِ محوریِ 1- مدیریت آگاهانه درگیری شدید ذهنی- جنسی؛ 2- کنکاش گری و دغدغه مندی درباره رابطه جنسی شوهر و 3 –سکسوالیته زدگیِ روابط اجتماعی، واکاوی و توصیف کرد. هرکدام از این مضامین در قالب خوشه ها و تم های فرعی تری تحلیل و تفسیر شده اند. درکل، زیست تجربه جنسی زنان جامانده در پروسه ای از سرکوب و رهاسازی مدیریت و دغدغه مندی آنان نسبت به روابط جنسی شوهر نیز در نمایی از اعتماد تا شک، تصویرسازی می شود.
مواجهه تکنولوژی با کودکی: تحلیل نشانه شناختی نقش آفرینی کودکان در تبلیغات تلویزیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
325 - 362
حوزههای تخصصی:
تلویزیون به عنوان یکی از مهم ترین درگاه های رسانه ای، روزانه پیام های زیادی به صورت آشکار و پنهان به مخاطب منتقل می کند. در این میان، کودکان یکی از مهم ترین مخاطبین برنامه های تلویزیونی، به خصوص ژانر تبلیغاتی هستند؛ آنان به دلیل فراغت کافی زمان بیشتری را در مقابل تلویزیون می گذارنند و روزانه اطلاعات زیادی از طریق تلویزیون و برنامه های تبلیغی آن به ذهن کودکان که هنوز ظرفیت تحلیلی و انتقادی منسجمی ندارند، وارد می شود و رفتارهای اقتصادی و مصرفی آنان و والدینشان را متأثر می سازد؛ از این رو، مطالعه حاضر درصدد بررسی نشانه شناختی حضور کودکان در تبلیغات تلویزیونی است. این پژوهش با رویکرد کیفی نشانه شناختی به بررسی یازده تبلیغ تلویزیونی که نقش اصلی آن را کودک به عهده داشته، پرداخته است. نتایج تحقیق نشان داد که کودکان در متن این تبلیغات، در موقعیتی منفعلانه و بی قدرت در برابر نیروی قدرتمند تکنولوژی، قرار می گیرند. ماحصل این تقابل میان دو سویه بی قدرت و قدرتمند، انضباط بدن های کودکان، تسلیم و یک دست شدگی آنان به واسطه کنترل و نظم القا شده ازسوی رسانه ها با تأکید به ظرفیت ماورایی محصولات تکنولوژیک است. در این تبلیغات آن چه مشهود است، صورت های تمرین و تربیت کودک برای ورود زود هنگام به دوران بزرگ سالی است؛ به گونه ای که او بیاموزد از ویژگی های کودکی فاصله گرفته و به واسطه قدرت ماورایی تکنولوژی به سوی دنیای بزرگ سالی گام بردارد و به این ترتیب از ناتوانی ها یا شیطنت های زندگی کودکانه که می تواند برای والدین مسأله آفرینی کند، فاصله بگیرد.
نقش زنان در شادکامی خانواده: مطالعۀ کیفی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شادکامی یکی از ویژگی های فرهنگ ایرانی که در نهاد خانواده اثر گذار است. ایجاد شادکامی در محیط خانواده از سوی والدین، پویایی جامعه را به همراه دارد. با توجه به اهمیت موضوع شادکامی در محیط خانواده، هدف پژوهش حاضر واکاوی نقش زنان در شادکامی خانواده است. روش پژوهش حاضر، کیفی و از نوع تحلیل مضمون است. همچنین، داده ها با 20 مصاحبه نیمه ساختاریافته در شهر یزد جمع آوری شد و در نهایت، کد گذاری با شش مرحله تحلیل مضمون صورت گرفت. نتایج در پنج مضمون نهایی با عنوان، پذیرش نقش مادرانگی، مدیریت اقتصادی، پذیرش نقش زنانگی، راهبردهای تعاملی-حمایتی و کنار گذاشتن کلیشه های فرهنگی مطرح شد. یافته های پژوهش نشان داد موقعیتی که به وجود آورنده شادکامی خانواده از سوی زنان است با پذیرش و ایفای نقش مادرانگی و زنانگی انجام می شود. همچنین، کنار گذاشتن کلیشه های فرهنگی و مقابله با چالش های اقتصادی در رویارویی با اعضا باعث افزایش شادکامی خانواده می شود. زنان با ایجاد راهبردهای تعاملی و حمایتی خویش در خانواده و ایجاد فضای گفتمانی صمیمی در پی ایجاد افزایش شادکامی در خانواده هستند. به این معنا که زنان پژوهش حاضر همه توان خویش را به کار می گیرند تا محیط خانواده ای شاد و بانشاطی داشته باشند؛ زیرا آنان شادکامی اعضای خانواده را شادی خویش می دانند و ازنظر آنان وقتی که همسر و فرزندانشان شاد هستند، آنان نیز احساس شادکامی می کنند. درواقع، شادی برای آنان در نهاد خانواده خلاصه می شود. نهادهای فرهنگی، آموزشی و خانواده ها برای گفتمان سازی ایجاد شادکامی در سطح خرد، خانواده و در سطح کلان، جامعه را توصیه می کنند.
خشونت فرهنگ و بی خانمان شدن: پژوهشی مردم شناختی در میان معتادها در دروازه غارِ تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش مردم نگارانه که در بین معتادهای کارتن خواب دروازه غار تهران انجام شده، به دنبال آن است که تمایل برخی از معتادها به بی خانمان شدن را بکاود. برخلاف تصورهای مرسوم که علت بی خانمانی معتادها را به مسائل اقتصادی یا حمایتی ربط می دهند، من بر تولد فرهنگ جدیدی تمرکز می کنم که تولیدکننده ی مقوله های معنایی و هیجانی منفی نسبت به معتادهاست. خشونت فرهنگ از خانواده آغاز می شود، با این تصور که معتاد شدنْ خانواده را بی آبرو و بدنام می کند. معتادها در برابر این فرهنگ جدید مجبور می شوند بی- خانمان شوند، خودشان بدنام شوند تا خانواده از بدنامی رهایی یابد. خشونت فرهنگ به خویشان، مردم عادی و دولت گسترش می یابد، با این پنداشت که معتادها آدم های بی ارزشی هستند و حتی جامعه را تهدید می کنند. برای همین، خشونت فرهنگ جدید صرفاً در حد نمادین باقی نمی ماند و اِعمال یک خشونت فیزیکی تمام عیار بر معتادها را مشروع می سازد، از کتک زدن تا کشتن. تولد این فرهنگ جدید در ایران معاصر عیان گر آن شکلی از اقتصاد اخلاق است که در آن گروه هایی از افراد جامعه، بنا بر متفاوت بودن و فاصله گرفتن از جامعه، تحت انواع خشونت ها قرار می گیرند. تولد این فرهنگ جدید در ایران معاصر عیان گر آن شکلی از اقتصاد اخلاق است که در آن گروه هایی از افراد جامعه، بنا بر متفاوت بودن و فاصله گرفتن از جامعه، تحت انواع خشونت ها قرار می گیرند.
نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه بین توانایی های شناختی با خردمندی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
262 - 273
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه بین توانایی های شناختی با خردمندی در دانشجویان انجام شد. روش شناسی: روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کل دانشجویان دانشگاه-های آزاد استان تهران در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل دادند، که از میان آن ها، تعداد 380 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای خردمندی (آردلت، 2003)، توانایی های شناختی (نجاتی، 1392) و ذهن آگاهی (ریان و براون، 2003) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از از مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین یافته ها نشان داد، توانایی-های شناختی اثر مستقیم بر خردمندی دانشجویان داشته است؛ تأثیر توانایی های شناختی بر خردمندی به صورت مستقیم برابر (33/11 = t و 73/0=β) و به صورت غیرمستقیم توانایی های شناختی بر خردمندی دانشجویان به واسطه ذهن آگاهی با 95 درصد اطمینان تأییدشد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته ها نتایج نشان می دهد با افزایش متغیرهای توانایی های شناختی و ذهن آگاهی می توان افزایش خرد در دانشجویان را انتظار داشت.
از وارونگی تا واسازی مالیات ستانی-مالیات دهی ایده آل به سوی یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دولت ایران بواسطه تحریم های اقتصادی و کاهش فروش منابع زیرزمینی، به درآمدهای مالیاتی نیاز بیشتری یافته است. اما مالیات گریزی و اجتناب از پرداخت آن، یکی از موانعی است که اکثر کشورها، از جمله ایران را در وصول مالیات واقعی با چالش هایی مواجه ساخته است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی وضعیت مالیات ستانی و مالیات دهی و عواملی که در بروز آن نقش دارند، با رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای انجام شده است. در این مسیر، با 13 نفر از مدیران مالی شرکت های تولیدی بزرگ و 7 نفر از کارشناسان اداره کل مالیاتی استان یزد مصاحبه های نیمه ساختاریافته ای انجام و همزمان با گردآوری داده ها، تحلیل آن ها نیز طی سه فرایند کدگذاری باز، محوری و گزینشی پیگیری شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد کادر مالیات ستانی و مودیان در سطح نظری و عملی از مالیات ستانی ایده آل و مالیات دهی داوطلبانه بیگانه شده اند. درنتیجه اقدامات آن ها و سایر شرایط، اعتبار سازمان و ارزش و معنای مالیات دهی زیر سوال رفته و وارونگی مالیات ستانی- مالیات دهی ایده آل بازنمایی می شود. اما بواسطه استراتژی هایی نظیر فرهنگ سازی در سطوح عینی و ذهنی می توان شاهد واسازی اعتبار سازمان و اعتماد و انگیزه مودیان برای مالیات دهی داوطلبانه و متعهدانه بود.
مطالعه جامعه شناختی چگونگی ورود افراد به بو رس اوراق بهادار با تاکید بر سهامداران خرد (مورد مطالعه: فعالان بورس در شهر سبزوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بازار سرمایه و مطالعه چگونگی ورود افراد به این بازار، از آن رو دارای اهمیت است که افزایش سرمایه گذاری در این بازار نقش عمده ای در توسعه اقتصادی دارد. ورود سهامداران خرد به بورس اوراق بهادار یکی از عناصر کلیدی افزایش سرمایه گذاری در بورس به شمار می رود. هدف این پژوهش شناخت چگونگی ورود افراد به بورس اوراق بهادار است. روش تحقیق: پژوهش حاضر، با رویکرد کیفی و روش تحلیل تماتیک انجام شده است. برای جمع-آوری داده های این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختار استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی فعالان بورس اوراق بهادار که در سال های1397 و 1398 در شهر سبزوار فعالیت در این بازار را آغاز کرده اند می باشد. یافته ها: یافته نشان داد که رفتار اقتصادی افراد را می توان به واسطه شبکه روابط قوی (دوستان، خانواده و همکاران) توضیح داد. از نظر مصاحبه شوندگان، اعتمادی که در این گونه روابط وجود دارد در ورود افراد به بورس نقش اصلی را ایفا می کند. در این میان، دورهمی ها و روابط دوستانه و کاری اهمیت کمتری دارند و اطلاعاتی که در این شبکه منتقل می شود در صورتی می توانند عامل رفتار اقتصادی باشند که به وسیله شبکه روابط قوی قابل اعتماد تآیید شوند. علاوه بر این، مشخص گردید اخبار و اطلاع رسانی از تلویزیون و روابط حرفه ای و تخصصی کمتر می توانند توضیح دهنده رفتار اقتصادی افراد باشند. همچنین زمانی که افراد وارد بورس اوراق بهادار می شوند بیشتر شبکه روابط قوی خود را به این بازار دعوت می کنند. نتیجه-گیری: این پژوهش با رویکرد تحلیل شبکه مسئله چگونگی افراد به بورس اوراق بهادار را تحلیل کرده است اما یافته ها نشان داد که در جامعه ایران شبکه روابط قوی نقش مهم تری در رفتار اقتصادی افراد دارد. درست است که شبکه روابط ضعیف اطلاعات تازه تری برای افراد ایجاد می کند اما برای افراد اطلاعات قابل اعتماد مهم تر است. می توان گفت رفتار اقتصادی افراد حک شده در شبکه روابط قوی به جهت اطلاعات قابل اعتماد بودنش است.
Development of a Local Model of Inclusive Education for Students with Special Needs in the Exceptional Education Organization(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Inclusive education plays an important role in improving the situation of students with special needs. The present study was conducted with the purpose of developing a local model of inclusive education for students with special needs in the exceptional education organization due to the lack of a local model in this field. Methodology: This study was applied in terms of purpose and qualitative in terms of execution method. The research community was professors and experts in educational management and psychology of exceptional children in the field of inclusive education in Tehran in 2020-21, and 10 people were selected as a sample using the purposeful sampling method according to the principle of theoretical saturation. The tool of the present study was a semi-structured interview, which its validity was confirmed by the opinion of experts and its reliability was calculated by the coefficient of agreement between two coders at 0.85. TO analyze data, the method of coding and thematic analysis was used in MAXQDA version 20 software Findings: The findings indicated that the local model of inclusive education for students with special needs had 40 indicators, 16 components and 7 categories; so that the categories included the development of cultural capital, development of human resources, communication between family and school, preparation of educational infrastructure, response to educational needs, continuous monitoring and follow-up, and continuous interaction with education. Finally, the local model of inclusive education for students with special needs was designed and developed in the exceptional education organization. Conclusion: The results of this research can be used by specialists and planners of exceptional education. Through planning to improve the components and categories identified in the current research, they can provide the basis for improving inclusive education for students with special needs in exceptional education organizations.
Investigating the Inefficiency Causes of Educational Institution in the Field of Knowledge Transfer(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Considering the role and importance of knowledge and its transfer in education, the purpose of this research was to investigating the inefficiency causes of education in the field of knowledge transfer. Methodology: This study in terms of purpose was from type of applied and in terms of implementation method was from type of qualitative. The research population was education specialists, principals, teachers, parents and high school students of Iran in the 2019-20 academic years. The sample size was considered 20 people which from each of the five group number of 4 people were selected as a sample by available sampling method. The research tool was a semi-structured interview whose validity was confirmed by the triangulation method and its reliability was obtained by the agreement coefficient method between the two coders 0.87. Data were analyzed by open, axial and selective coding method in MAXQDA software. Findings: The results showed that the inefficiency causes of educational institution in the field of knowledge transfer had 184 open codes or indicator, 16 axial codes or component and 7 selected codes or categorical. The category of objective had two components of human education and training, the category of teacher had four components of material and spiritual rights, selection, moral commitment and professional commitment, the category of student had two components of motivation and learning, the category of curriculum had two components of content and curriculum and settings, categories of educational methods had two components of teaching methods and teaching aids equipment, the category of educational environment had two components of educational space and secondary education space and the student's psychological category had two components of family and social status. Finally, based on them a pattern of inefficiency causes of education in the field of knowledge transfer was designed. Conclusion: According to the identified indicators, components and categories for the inefficiency causes of education in the field of knowledge transfer, planning is necessary to reduce the inefficiency of the mentioned institution in the field of knowledge transfer.
پیش بینی رضایت جنسی بر اساس سبک های دلبستگی،سبک های هویت و مثلث عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
287 - 307
حوزههای تخصصی:
رضایت جنسی از مهم ترین مسائل در روابط زوجین است که می تواند در بقای رابطه تأثیرگذار باشد. هدف از انجام این پژوهش پیش بینی رضایت جنسی توسط سبک های دلبستگی، سبک های هویت و مثلث عشق استرنبرگ می باشد. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری مورد نظر این پژوهش تمامی افراد متأهل شهر تهران در سال 1400، که از زمان ازدواج آنها پنج سال گذشته باشد، هستند که از این بین تعداد 416 نفر نمونه این پژوهش را تشکیل داده اند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های رضایت جنسی (کرمانی، 1386)، سبک های دلبستگی بزرگسالان (هازن و شاور، 1987)، سبک های هویت (بروزنسکی، 1992) و مثلث عشق (استرنبرگ، 1989) استفاده شد. برای تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS-23 و همچنین از رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان دادند مثلث عشقی، سبک های دلبستگی و سبک های هویت در افراد متأهل رابطه معناداری با رضایت جنسی دارند که هر کدام به ترتیب 28، 25و 19 درصد واریانس رضایت جنسی را تبیین می کنند. درنتیجه سبک های دلبستگی و هویت و مثلث عشق افراد می تواند در میزان رضایت جنسی افراد دخیل باشند.
مدل یابی تعارضات زناشویی بر اساس خودشناسی، عشق و هوش هیجانی با میانجی گری تمایزیافتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
309 - 332
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف سلامتی خانواده و کاهش تعارضات زناشویی به بررسی عوامل کاهنده مهم آن به بررسی مدل یابی تعارضات زناشویی براساس خودشناسی، عشق و هوش هیجانی با میانجی گری تمایزیافتگی پرداخت. تحقیق حاضر بنیادین و از نوع همبستگی می باشد به طوری که با نمونه گیری خوشه ای 248 نفر نمونه (115 زن و 133 مرد) به صورت تصادفی از مراجعین زوج مراکز مشاوره شهر تهران، انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات پرسش نامه تعارضات زناشویی ثنایی و همکاران (1396)، پرسش نامه خودشناسی قربانی و همکاران (2008)، پرسش نامه عشق استرنبرگ (1986)، پرسش نامه هوش هیجانی سیبریا شرینگ (منصوری، 1380) و پرسش نامه تمایزیافتگی دریک (2011) بودند. داده های پیمایش پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار SMART.PLS و از طریق مدل سازی معادلات ساختاری به شکل بدون خرده مقیاس تجزیه- تحلیل شدند. یافته ها حاکی از آن است که متغیرهای خودشناسی، عشق و هوش هیجانی، توانستند واریانس تمایزیافتگی را با مقدار 715/0 توجیه کنند و این سه متغیر همراه متغیر میانجی توانستند واریانس تعارضات زناشویی را با مقدار 517/0 پیش بینی کنند، همچنین نقش میانجی گری تمایزیافتگی در هر سه مسیر معنی دار بود. و نتایج نشان داد که مدل پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس خودشناسی، عشق، هوش هیجانی با میانجی گری تمایزیافتگی دارای برازش مطلوب است همچنین پیشنهاد این مطالعه بنیادی، تدوین پروتکل آموزشی- درمانی برای زوجین است تا قدم به قدم در جهت کاهش تعارضات زناشویی و سلامت جامعه به کار گرفته شود.
حافظه ی دیجیتال جنگ (مطالعه ی موردی: گروه تلگرامی رزمندگان سابق جنگ هشت ساله ی ایران و عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: رسانه های اجتماعی جدید، عرصه ی جدیدی را به وجود آورده اند که در آن خاطرات دیگر فقط مصرف نمی شوند؛ بلکه به طور خلاقانه و به شیوه ای مشارکتی تولید می شوند. در پژوهش حاضر، با مطالعه ی گروه تلگرامی متعلق به رزمندگان سابق یکی از تیپ های لشکر ده سیدالشهدا تهران، پرسش آن است که تظاهرات خاطرات جمعی جنگ در این عرصه ی جدید، در قالب چه الگوهای روایی یا طرح واره هایی پیکربندی می شوند؟ و این الگوها تا چه اندازه متفاوت از طرح واره هایی اند که شکل رسمی از حافظه ی جمعی جنگ را صورتبندی می کنند؟ در واقع، این بوم شناسی جدید حافظه ی جنگ تا چه اندازه ظرفیت تبدیل به عرصه ای برای ترویج حافظه ی جایگزین را دارد؟ روش مطالعه: در این مطالعه با روش مردم نگاری مجازی به مشاهده و توصیف نحوه ی ساختاریابی حافظه ی جمعی جنگ در میان اعضای گروه تلگرامی مورد بررسی پرداخته و با استفاده از تکنیک تحلیل تماتیک، طرح واره های شناختی سازنده ی چارچوب های معنایی و تفسیری یادآوری وقایع مهم جنگ الگویابی شده اند. یافته ها: طی فرایندهای کدگذاری، در مرحله ی اول، تعداد 404 مقوله ی توصیفی، در مرحله ی دوم تعداد 27 مقوله ی تفسیری و در نهایت از میان آن ها، چهار مقوله ی فراگیر یعنی «ساخت معنا در حافظه ی افراد»، «جایگاه های حافظه»، «جست وجو برای معنا» و «حافظه و هویت» شناسایی و استخراج شدند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که امکان استفاده از پلتفرم های پویا همچون تلگرام، ظرفیت و عملکرد حافظه ای رزمندگان سابق جنگ را گسترش داده است و عرصه ی جدیدی را برای پیکربندی، تجمیع و ترویج روایت های جایگزین و رقابت با چارچوب های رسمی حافظه ی جنگ به وجود آورده است.
نقش آفرینان سیاست گذاری بین المللی شدن آموزش عالی در نظام علم و فن آوری ایران (کارکردها، نهادها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل و نقشه ی راه آموزش عالی با رویکرد بین المللی شدن و اعتبارسنجی آن انجام شده است. روش مطالعه: پژوهش کیفی از نوع داده بنیاد کلاسیک است. مشارکت کنندگان شامل 20 نفر از صاحب نظران و استادان و پژوهشگران حوزه ی آموزش عالی می باشند که به روش هدفمند نمونه گیری و سپس به صورت نیمه-ساختاریافته مصاحبه شده اند. داده ها به کمک نرم افزار MAXQDAv2020 کدگذاری شده و برای اعتباریابی الگوی پژوهش از شاخص های مقبولیت اشتراوس و کوربین، تکنیک بازدید توسط اعضا و رویکرد خودبازبینی توسط محقق استفاده شده است. یافته ها: براساس یافته ها مهم ترین نهادهای تأثیرگذار بر بین المللی سازی آموزش عالی 5 دسته، یعنی نهادهای سیاست گذار کلان، نهادهای واسطه ی پیاده سازی سیاست ها، نهادهای اجرایی، نهادهای سیاست گذار اجرایی و نهادهای سیاست گذار برنامه ای می باشند. همچنین، مهم ترین کارکردها این نهادها در جهت بین المللی سازی آموزش عالی شامل کارکردهای سیاست گذاری، تنظیم گری، تسهیل گری و ارائه ی خدمات می باشد. نتیجه گیری: بنابر نتایج بیان می شود که جهت حرکت به سمت بین المللی شدن علاوه بر ساختار درون دانشگاه ها و آموزش عالی نهادها، کل محیط خارج از دانشگاه نیز در این امر دخیل هستند؛ چراکه نتایج آن به خارج از دانشگاه نیز برخواهد گشت؛ بنابراین زمانی قادر خواهیم بود در مسیر بین المللی شدن حرکت کنیم که علاوه بر نهاد دانشگاه کل کشور و نظام در حرکت به سمت بین المللی شدن دارای عزم و اراده ی جدی، سیاست، برنامه، سند، قانون و چشم انداز باشد و نقش، کارکرد و ارتباط تک تک این نهادهای کشور باید مشخص گردد تا بتوان در این مسیر گام درست برداشت.
تحلیل عناصر هویت فرهنگی فردی- زمینه ای در تکوین و پایداری هویت قوم ترک های آذربایجان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر تحلیل عناصر هویت فرهنگی فردی- زمینه ای در تکوین و پایداری هویت قوم ترک های آذربایجان ایرانی است. روش تحقیق به صورت کیفی و مصاحبه با 22 نفر از خبرگان ترک های آذربایجان ایرانی ساکن در شهر تهران و مراکز استان های ترک زبان به روش گلوله برفی در سال 1399 صورت پذیرفت. جهت اعتبارسنجی مضامین مصاحبه ها؛ دو مرحله متوالی از نظرسنجی با خبرگان استفاده شد. بر اساس روش «تحلیل مضمون» حاصل از مصاحبه ؛ از بین144 مضمون، 74 کد طبقه بندی شده، 12 مضمون فرعی و چهار مضمون اصلی شناسایی شد. این چهار مضمون شامل1. جغرافیا 2. زبان 3. نگرش فردی 4. ویژگیهای زیستی هستند که شاخص های آنها به عنوان عناصر هویت فرهنگی فردی-زمینه ای در تکوین و پایداری هویت قوم ترک های آذربایجان ایرانی شناسایی شدند. در نتیجه عناصر شناسایی شده، عمده ترین ویژگیهای تکوین هویت قوم ترک های آذربایجان ایرانی بوده و تداوم و همزمانی آنها منجر به پایداری هویت قوم ترک های آذربایجان ایرانی گشته است.
برساخت موسیقی قومی ایران در مجلات فرهنگی-هنری (1400 -1360)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موسیقی قومی، پس از تحولات فرهنگی برآمده از انقلاب، مورد توجه هنرمندان و پژوهشگران قرار گرفت. مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که در مجلات فرهنگی- هنری پس از انقلاب(1400 -1360)، چه برساختی از موسیقی قومی صورت گرفته است؟ هدف مقاله، تبیین چگونگی برساخت موسیقی قومی و چارچوب بندی مطالعات قوم موسیقی شناسی، توسط نویسندگان و پژوهشگران هنری در مجلات این عرصه است. به دلیل این که مجلات تخصصی فرهنگی- هنری، نمایای رویکرد فکری به این موضوع هستند، این مقاله با تحلیل مضامین برساخته در این مجلات، نشان داده است که دیدگاه پژوهشگران به موسیقی اقوام ایرانی، ذیل چه جریانهای اندیشه ای جای می گیرد. تحقیق در این مقاله، متکی بر روش تحلیل مضمون است. نمونه تحقیق را 10 مجله فرهنگی- هنری و یا تخصصی موسیقی شامل «فصلنامه هنر، گلستانه، سوره، ادبستان فرهنگ و هنر، عصر آدینه، مقام، آدینه، دنیای سخن، کلک، ماهور» تشکیل می دهند که به هنر موسیقی توجه نشان داده یا بر آن متمرکز بو ده اند. یافته ها نشان داد که موسیقی قومی در این مجلات ذیل 3. چارچوب، صورت بندی و برساخته شده است: 1. چارچوب معاصریت موسیقی غربی و غیبت یا طرد موسیقی قومی؛ 2. چارچوب اصالت موسیقی قومی با رویکردهای دینی و عرفانی؛ و 3. چارچوب اصالت موسیقی قومی و بازشناخت آن با مطالعات قوم موسیقی شناختی.
نسبت نهضت آزادی ایران با تکثرگرایی و مداراجویی سیاسی؛ از پیروزی انقلاب تا تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (بهمن 1357 -آذر 1358)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
163-194
حوزههای تخصصی:
اگرچه در روند گسترش و پیروزی انقلاب ایران، در سال های 1356 تا 1357، جریان اسلام گرا نقش تعیین کننده ای ایفا کرد، اما انقلاب ایران از حضور و مشارکتِ مؤثرِ احزاب و گروه ها سیاسیِ چپ، ملی گرای لیبرال و برخی گروه ها دارای گرایشاتِ توأمانِ اسلام گرا، چپ و ملی گرا نیز برخوردار شد. نهضت آزادی ایران، که ارتباطِ نزدیکی هم با جریان اسلام گرا داشت، نقشِ مهمی در تحولات دوره انقلاب ایفا کرد. با توجه به اینکه، امام خمینی، رهبر انقلاب، تکثرگرایی و سیاست ورزیِ حزبی را در چارچوب نظام جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته بود؛ در مقاله پیشِ رو تلاش می شود، به این پرسش پاسخ داده شود که نهضت آزادی ایران، از آستانه پیروزی انقلاب تا تصویب و تأییدِ نهاییِ قانون اساسی در آذر 1358، که چارچوب حقوقی قانونیِ نظام جمهوری اسلامی را بنیان نهاد، چه رویکردی به تکثرگرایی، تحزب و مداراجوییِ سیاسی، در میان احزاب و گروه ها سیاسیِ سهامدارِ انقلاب، داشت؟ پژوهش حاضر به روش بررسی تاریخی (توصیفی تحلیلی) و با بهره گیری از تکنیک ردیابی فرایند انجام می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد نهضت آزادی ایران، که گرایش سیاسی و مبانی فکری آن ترکیبی از اسلام و ملی گراییِ لیبرال بود، به رغمِ انتقاداتی که به گرایشات و عملکردِ جریان هایِ مختلفِ سیاسیِ داشت، خواستار تعامل و مداراجوییِ سیاسی در میان احزاب و گروه ها سهامدار انقلاب بود. نهضت آزادی ایران، از تکثرگرایی، تحزب و سیاست ورزیِ مسالمت آمیزِ حزبی، در چارچوب نظام جمهوری اسلامی، حمایت می کرد.