مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
بدسرپرست
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مدل طرحواره درمانی جهت آسیب شناسی ارتباط والدین با کودک ارائه گردیده است و با تأکید بر روابط بین فردی از دوران کودکی تا زمان حال ، سبب کاهش سطح طرحواره های ناسازگار اولیه و نشانه های روان رنجوری می گردد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره، بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و طرح آن پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست ساکن در مراکز بهزیستی استان سمنان می باشد. از میان 31 نوجوان بی سرپرست و بدسرپرست ساکن در مراکز شبانه روزی بهزیستی، دو نمونه با روش نمونه گیری طبقه ای، با توجه به جنسیت آزمودنیها انتخاب گردید . درنهایت 16 نوجوان بی سرپرست و بدسرپرست به گروه آزمایش و 15 نفر دیگر به گروه کنترل اختصاص یافت. در مرحله پیش آزمون، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ بر روی همه آزمودنی ها( گروه مداخله و کنترل) اجرا شد و سپس گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره بر روی گروه آزمایش انجام پذیرفت؛ پس از پایان دوره 12 جلسه ای درمان ، مجدداً همان پرسشنامه در هر دو گروه اجرا گردید و پس از یک ماه نیز به منظور پی گیری، آزمونها مجدداً اجرا شد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که در خصوص کاهش طرحواره های ناسازگار اولیه ، بین دو گروه مورد مقایسه تفاوت معنادار آماری وجود ندارد؛ اما یک روند افزایشی ملایم در پنج طرحواره مشاهده شد. نتیجه گیری: گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره در طی 12 جلسه نتوانست سبب کاهش و تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست شود و جهت به دست آمدن نتایج آماری معنادار، به مدت جلسات بیشتری نیاز است. به لحاظ بالینی، سیر مثبت در طرحواره های خود تحول نایافته/گرفتار، معیارهای سرسختانه/ عیب جویی افراطی، استحقاق/ بزرگ منشی، رهاشدگی/ بی ثباتی و بازداری هیجانی به دست آمده است.
نقش سازمان بهزیستی در فرآیند سرپرستی از کودکان و نوجوانان بی سرپرست یا بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به موجب قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست مصوب 1392 تکالیف مهمی برعهده سازمان بهزیستی قرار گرفته است. هدف، تبیین نقش و جایگاه و حدودوثغور مداخله سازمان بهزیستی در فرآیند فرزندخواندگی وفق قانون مصوب 1392 است. بعد از آن مفهوم فرزندخواندگی(فرزندپذیری)، قانون 1392، آیین نامه ها و ضوابط و مقررات مربوط به آن بررسی، و سعی شد تا در خلال مباحث مطرح شده، بدین سؤال جوابی درخور داده شود که قانونگذار چه وظایف و نقش هایی را در فرآیند فرزندخواندگی به بهزیستی داده است و چالش های اجرایی سازمان بهزیستی در اجرای قانون چه می تواند باشد. مهم ترین نتیجه به دست آمده، این بود که قانونگذار علاوه بر واگذاری امور سرپرستی به سازمان بهزیستی، مرجعیت کارشناسی سازمان را در فرایند سرپرستی پذیرفته است، و برخی وظایف محوله سازمان بهزیستی نظیر اعلام نظر کارشناسی ظرف مهلت دو ماهه به دادگاه صالح، ساماندهی سرپرستی های غیرقانونی و نظارت تا پایان دوره سرپرستی در اجرا با موانع و مشکلاتی مواجه است.
تضمین عینی منافع کودک و نوجوانِ تحت سرپرستی
منبع:
تعالی حقوق تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۹
95 - 116
حوزه های تخصصی:
از راهکارهای قانون گذار در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست، اخذ تضمین عینی از متقاضی سرپرستی است که این امر به رغم آثار مثبت آن، مانع از رواج نهاد سرپرستی در جامعه می گردد؛ نهادی که مبتنی بر حس انسان دوستی و مورد تایید آموزه های دینی است. این نوشتار در صدد است ضمن احترام به دغدغه ی قانون گذار در خصوص تأمین هزینه های آتی کودک و نوجوان از طریق اخذ تضمین عینی، راهکارهایی در جهت تعدیل این حکم با هدف حفظ حقوق سرپرست ارائه نماید.
مطالعه کیفی ابعاد اجتماعی – حقوقی گرایش دختران و زنان مجرد به فرزندپذیری با تأکید بر قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
290 - 263
حوزه های تخصصی:
در بحث فرزندپذیری با توجه به ترکیب جمعیت کشور و وجود 1496 کودک بی سرپرست و بدسرپرست و 157396 دختر و زن مجرد 30 تا 50 ساله ساکن تهران بر اساس آمار سازمان بهزیستی و سرشماری سال 1397 کشور از یک سوی و تصویب قانون جدید فرزندخواندگی در سال 1392 از سوی دیگر، انتظار می رفت که دختران و زنان مجرد به این قانون اقبال بیشتری نشان دهند، درصورتی که از زمان تصویب این قانون تاکنون حدود 7 درصد از این کودکان پذیرفته شده اند. این تحقیق کیفی با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر گرایش جامعه آزمودنی در راستای کاهش موانع متعدد و افزایش عوامل مؤثر بر گرایش به فرزندپذیری این گروه از اعضای جامعه صورت گرفته است. با روش مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته در چارچوب «نظریه زمینه ای» داده های لازم از 16 نفر از دختران و زنان مجرد 30 تا 50 ساله ساکن تهران گردآوری و تنظیم شد. پس از تحلیل یافته های پژوهش، «عدم دریافت حمایت نهادی پس از فرزندپذیری» و «نگاه منفی به فرزندداری دختران و زنان مجرد» به عنوان شرایط زمینه ای، «ایماژ اجتماعی منفی نسبت به فرزندخواندگی دختران و زنان مجرد» به عنوان شرط علَی، «تصویب قوانین» به عنوان شرط مداخله گر، «عدم غلبه منافع فرزندپذیری بر معایب آن در مورد دختران و زنان مجرد» به عنوان تعاملات و در نهایت «ضعف استقبال از قانون جدید فرزندخواندگی از سوی دختران و زنان مجرد و نهادهای ذیربط» به عنوان پیامد در گرایش دختران و زنان مجرد به اقبال از قانون جدید فرزندخواندگی مشخص شدند.
تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر اضطراب اجتماعی و خشم نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست شهرستان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
165 - 182
حوزه های تخصصی:
مقدمه : همه انسان ها برای دست یابی به زندگی بهتر به آموختن مهارت های ارتباطی نیاز دارند. هدف پژوهش حاضر تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر اضطراب اجتماعی و خشم نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست شهر تهران می باشد.
روش : روش پژوهش کاربردی، شبه آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست شهر تهران بود. تعداد 16 نفر به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 8 نفره کنترل و آزمایش تقسیم شدند. برای گروه آزمایش آموزش مهارت های ارتباطی در 9 جلسه ی نود دقیقه ای برگزار گردید. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های اضطراب اجتماعی لاجرکا (1999) و خشم اسپیلبرگر (1999) بود. پس از تحلیل داده ها و نمرات، برای آزمون فرضیه ها از تحلیل کواریانس استفاده گردید.
یافته ها : نتایج نشان داد، آموزش مهارت های ارتباطی بر اضطراب اجتماعی (F<0.05) و خشم نوجوانان (02/0) با توجه به سطح معناداری(05/0) تأثیر گذار بوده است.
نتیجه گیری : فقدان مهارت های ارتباطی باعث افزایش اضطراب اجتماعی و خشم بین نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست می گردد و مشکلات اجتماعی زیادی به بار می آورد، توصیه می شود؛ مهارت های ارتباطی در مراکز نگهداری شبانه روزی و نیمه متمرکز کودکان و نوجوانان دارای آسیب های اجتماعی استفاده شود تا آن ها مهمترین اصل زیستن، یعنی باور داشتن خودشان را بیاموزند.
بهزیستی روانی-اجتماعی کودکان مراکز نگهداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
201 - 238
حوزه های تخصصی:
بررسی بهزیستی روانی-اجتماعی گرچه برای تمامی سنین واجد اهمیت زیاد است ولی کنکاش آن در دوره کودکی به دلیل پی ریزی شخصیت در این سنین، اهمیت دو چندان دارد. گروه مورد نظر در مقاله حاضر کودکان مراکز نگه داری است که چالش های بهزیستی آنها بیشتر و بررسی شان ضروری تر است. در اینجا منبع جمع آوری داده ها و یا به عبارتی جامعه پژوهشی نیز 16 نفر از مربیان مراکز نگهداری کودکان بوده که در بهار 1401 با آنها مصاحبه شده است. روش پژوهش به صورت کیفی با استراتژی استخراج داده ها از طریق تحلیل مضمونی و ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه به شیوه مصاحبه گروهی بوده است. در مطالعه حاضر از 4 مصاحبه گروهی متمرکز نیمه ساخت یافته استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق کدگذاری سه مرحله ای مطابق روش اشتروس و کوربین بوده است. مطابق آموزه های روش کیفی برای اعتبار و صحت کار از معیارهای چهارگانه لینکلن و گوبا مشتمل بر اعتماد پذیری، انتقال پذیری، مقبولیت و تصدیق پذیری استفاده شده است.یافته های به دست آمده در 40 مفهوم دسته بندی و در نهایت به سه مقوله نهایی تبدیل شده اند که مضمون اولیه از آنها انتزاع شد و در نهایت سه مضمون نهایی بن بست های احساسی- روانی، بهزیستی اجتماعی شکننده و غلبه واقعیت منفی بر انتظار مثبت می باشند. برآمده از یافته ها می توان گفت؛ بهزیستی روانی اجتماعی کودکان مراکز شبانه روزی وضعیت مطلوبی ندارد و مراقبت از آنها به نیازهای اولیه تقلیل پیدا کرده است و وضعیت مطلوب اکنون و آینده را در نظر نمی گیرند، لذا ضرورت دارد برنامه هایی به صورت جامع با لحاظ تمامی نیازهای کودکان و توانمندی آنها بازطراحی شوند.
مقایسه اثربخشی آموزش فنون بر اساس رویکرد روایت درمانی و تحلیل تبادلی بر کاهش تکانشگری دانش آموزان بد سرپرست(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
794 - 805
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مقایسه میزان اثر رویکردهای روان شناسی در حوزه های مختلف به ویژه مشکلات دانش آموزان یکی از موضوعات موردعلاقه محققان می باشد. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش فنون بر اساس رویکرد روایت درمانی و تحلیل تبادلی اریک برن بر کاهش تکانشگری دانش آموزان پسر پدر سرپرست (به واسطه طلاق) شهر زاهدان می باشد.
مواد و روش ها: طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود، به منظور بررسی فرضیه های پژوهش 45 دانش آموز بدسرپرست مراجعه کننده به کلینیک امید زاهدان مورد پژوهش قرار گرفتند، پکیج آموزشی فنون بر اساس رویکرد روایت درمانی و تحلیل تبادلی اریک برن به آنها آموزش داده شد و مورد آزمون تکانشگری قرار گرفتند و نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که آموزش فنون بر اساس رویکرد روایت درمانی بر کاهش تکانشگری دانش آموزان بدسرپرست شهر زاهدان، موثر است و همچنین آموزش فنون بر اساس رویکرد تحلیل تبادلی بر کاهش تکانشگری دانش آموزان بدسرپرست شهر زاهدان، موثر می باشد (05/0>P).
نتیجه گیری: باتوجه به نتایج تحقیق می توان گفت که تکانشگری دانش آموزان بدسرپرست با آموزش فنون بر اساس رویکرد روایت درمانی و تحلیل تبادلی اریک برن کاهش چشمگیری یافته است.