فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
راهبرد فرهنگ سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
39 - 74
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن/ سازی به پدیده ای بدل شده است که همچنان بر بسیاری از قلمرو های کنش کنونی بشر سایه انداخته است. از این رو، ژر ف کاوی درباره رهاورد های خوانش های گوناگون از این پدیده که به گفتمان ها و کنش های ناسازواری انجامیده است گریزناپذیر به نظر می رسد. هدف این مقاله، دریافت سوگیری مطالعات ایرانی در قلمرو جهانی شدن/ سازی آموزش عالی است. نخست با بازنگری ادبیات نظری، چارچوبی برای گونه شناسی فراهم شد. در گام دوم، پس از غربال روشمند از میان 70 مقاله، 29 مقاله برای بازکاوی، برگزیده شد. یافته ها برپایه بازکاوی محتوایی به گونه شناسی سه گانه ای از این مطالعات انجامید: مطالعات همسو با رویکرد نولیبرال (55 درصد)، مطالعات بازمانده از بازشناسی دو رویکرد یا آشفته (38 درصد) مطالعات نقادانه/ دگراندیشانه (7 درصد). بر پایه الگو های گونه شناسی دانشگاهی، مطالعات بازکاوی شده، در دوگونه دانشگاه پژوهشی/ پایدار و نهاد های آموزش عالی صنفی/ شرکتی/ بنگاهی جای گرفتند. رهیافت های چنین داده هایی کم و بیش، می تواند روشنگر برخی از کاستی ها و دشواری های آموزش عالی ایران در رویارویی با پدیده جهانی شدن/ سازی انگاشته شود که در چارچوب دو پرسش پژوهشی، پایان بخش این مقاله است.
فهم دیدگاه دختران پیرامون مفهوم شرم: یک پژوهش کیفی پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
129 - 148
حوزههای تخصصی:
شرم یکی از انواع احساسات اجتماعی است که تعاریف مختلفی از آن شده اما تعریف روشنی از آن در بررسی های جامعه شناختی ارائه نشده است. هدف مقاله حاضر تبیین تئوریک نظرات دختران دانشجو از مفهوم شرم می باشد. این مطالعه با روش پدیدارشناسی هرمنوتیک انجام شده است. به این منظور مصاحبه های بدون ساختار با 13 دختر دانشجو در دامنه سنی 20 تا 26 سال از خانواده های طبقه متوسط شهر تهران صورت گرفته که طی آن پاسخگویان تجربیات خود را از این حس در زندگی خود بیان کرده اند. داده های به دست آمده از این مصاحبه ها با استفاده از روش پدیدار شناسی ون منن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در نتیجه چهار مضمون از یافته ها استخراج شد که می توانند تجربیات دختران دانشجو را از پدیده شرم به تصویر کشند. این مضامین عبارت اند از: «شرم از دست رفتن آبرو»، «شرم از شکست در دستیابی به ایده آل»، «شرم از خود» و «شرم اجتماعی». ویژگی های مشترک در انواع شرم، خودارزیابی منفی و ارتباط انواع شرم با هویت فردی و جمعی است. همچنین انواع احساس شرم استخراج شده، نسبت به نوع انحراف و خطا و نیز کارکردشان متفاوت بودند. شدت و ضعف تجربه انواع شرم نیز در موقعیت های مربوط به هرکدام از آنها متفاوت بوده است.
الگوی امنیّت اجتماعی در شهرهای قومیتی (مطالعه موردی: شهر رامهرمز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
31 - 66
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : شهرهای قومیتی با چالش هایی همچون تسلط فرهنگ قوم گرایی و طایفه گرایی، اتکا بر عرف و سنن قومیتی به جای قانون گرایی مواجه هستند. هدف این پژوهش، شناخت و بررسی و ارائه الگوی امنیّت اجتماعی در شهر رامهرمز است. روش: تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش در سه سطح «1- شهروندان با بهره گیری از جدول کرجسی و مورگان، 324 نفر برای حجم نمونه به روش تصادفی - طبقه ای، 2- زندانیان، 50 نفر از زندانیان اهل شهر رامهرمز (همه زندانیان بدون درنظرگرفتن نوع جرم) و 3- مدیران و مسئولان شهری شهر رامهرمز، به تعداد 40 نفر (همه مدیران و مسئولان) به روش تصادفی ساده» انتخاب شد. داده ها از طریق پرسش نامه محقق ساخته که روایی و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ (88/.) ارزیابی و تأیید شد؛ گردآوری گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها، با بهره گیری از نرم افزار spss26 از تحلیل عاملیِ اکتشافی و رگرسیون (برای جامعه آماری شهروندان)، آزمون تی تک متغیره، تحلیل واریانس برای جامعه آماری زندانیان و مدیران و مسئولان شهری استفاده شد. یافته ها : مهم ترین عوامل تأثیرگذار شناسایی شده در کاهش امنیّت اجتماعی شهر رامهرمز عبارت اند از: فرهنگ قومیت گرایی (%24)، سرمایه های اجتماعی (4/7)، امنیّت حقوقی و حقوق شهروندی (4/9)، خدمات و امنیّت عمومی (3/5)، نزاع قومیتی (3/4)، اقتصاد و اشتغال (4/5). نتیجه گیری: بهره گیری از ظرفیت های موجود و کاهش موانع در زمینه های اجتماعی خصوصاً تقویت سرمایه اجتماعی، تخصص گرایی و کاهش نفوذ و اثرگذاری اقوام خاص، مشارکت اجتماعی، توسعه و گسترش ارزش ها و هنجارها به جای عرف، توسعه عدالت اجتماعی درجهت مقابله با به حاشیه رفتن برخی اقوام، می تواند موجب ارتقای امنیّت اجتماعی در شهر رامهرمز شود. الگوی ارائه شده در این بررسی با تأکید بر دیدگاه ساخت گرایی، پذیرش قومیت گرایی فرهنگی و بسیج قومی را به جای ذوب کردن اقوام، اجتناب از تقسیم کار فرهنگی و تقویت سرمایه های اجتماعی را به عنوان مهم ترین عوامل در افزایش امنیّت اجتماعی شهر مطرح کرده است.
تحلیل کیفی «ناسزاگویی در خرده فرهنگ جوانان» عادت واره یا پدیده ای بازدارنده در برابر توسعه اجتماعی-فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله حاضر، ناسزاگویی، بدزبانی و افزایش خشونت در گفتار است. در فرایند توسعه اجتماعی-فرهنگی، همزمان با تغییر و دگرگونی، ناسازگاری اخلاقی در سطح عمومی جامعه، یکی از شیوه هایی است که افراد از طریق آن می توانند مخالفت خود را با ساختار اجتماعی نشان دهند. بررسی بهنجار شدن ناسزاگویی و بدزبانی در خرده فرهنگ جوانان به مثابه عادت واره، هدف اصلی این مقاله خواهد بود. سوال اصلی مقاله این است که چه عواملی موجب شکل گیری و رواج پدیده ناسزاگویی در جوانان می گردند ؟ اهمیت فراوان خشونت و پرخاشگری، با تاکید بر لایه های زیرین خشونت، بویژه ناسزاگویی و افزایش خشونت در گفتار؛ مورد توجه و مطالعه اندیشمندان و علمای حوزه های مختلف از جمله جامعه شناسی، روان شناسی، مطالعات فرهنگی و ... قرار گرفته است. نویسندگان در این مقاله ضمن مروری بر فضای مفهومی موضوع و نظریه های مرتبط با آن، دیدگاه های بوردیو ( با تاکید بر سرمایه فرهنگی ، میدان و عادت واره) و فیسک را مورد توجه قرار داده اند. داده های این مطالعه به روش کیفی و با روش نمونه گیری گلوله برفی و تکیه بر (11 مورد) مصاحبه عمیق، جمع آوری گردید. نتایج حاکی از آن است که، در خرده فرهنگ جوانان، ناسزاگویی، بیشتر برای سرگرمی و قلدری ناشی از بیکاری، آزاد کردن انرژی های سرکوب شده و عدم امکانات مناسب برای به کار گیری آنها، و عواملی که خود برگرفته از وضعیت نامناسب خانواده ها با توجه به میزان تاثیر پذیری از سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جوانان است شکل گرفته اند، در فرد درونی شده و به جامعه باز گردانده می شوند و نهایتا به عنوان نیروی بازدارنده در برابر توسعه اجتماعی-فرهنگی عمل می نمایند.
شناسایی عوامل مرتبط بر تاب آوری اجتماعی در شرایط شیوع بیماری کووید- 19 (مورد مطالعه: شهروندان بالای 18 سال شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی عوامل مرتبط با تاب آوری اجتماعی در شرایط شیوع کووید- 19 و تعیین اثرات مستقیم و غیر مستقیم عوامل مذکور در میزان تاب آوری اجتماعی در میان شهروندان همدان می باشد. متغیر وابسته در این بررسی میزان تاب آوری اجتماعی و متغیرهای مستقل، عواملی چون، آگاهی، نگرش، سرمایه ی اجتماعی، دسترسی به منابع و… است. روش مطالعه: روش پژوهش علّی- همبستگی می باشد و روش گردآوری داده ها زمینه یابی (پژوهش پیمایشی) بوده است. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایی چندمرحله ایی و جمع آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه ی محقق ساخته با سنجش پایایی و روایی انجام گرفته است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی شهروندان بالای 18 سال شهر همدان می باشد که با استفاده از فرمول کوکران 382 نفر به عنوان نمونه ی آماری انتخاب شدند. یافته ها: نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد، متغیرهای آگاهی، نگرش، سرمایه ی اجتماعی، امنیت شغلی، پایگاه اجتماعی و اقتصادی و سن افراد رابطه ی مثبت و معناداری با تاب آوری اجتماعی دارند. اما تاب آوری در میان زنان و مردان تفاوت معناداری را نشان نداد؛ نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد، حدود 28 % تغییر در واریانس متغیر تاب-آوری اجتماعی در شهر همدان، ناشی از تغییرات در متغیرهای مستقل است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد، تاب آوری شهروندان همدان در سطح پایینی قرار دارد. ضمن اینکه، متغیر سرمایه ی اجتماعی مهم ترین متغیر مؤثر در میزان تاب آوری اجتماعی در نتایج تحلیل مسیر به دست آمد.
روایت سقوط: عدالت خواهی به مثابه گردن کشی در سینمای حاتمی کیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از محورهای اصلی گفتمان انقلاب اسلامی دستیابی به عدالت است و ابراهیم حاتمی کیا به عنوان فیلمسازی برآمده از این گفتمان، همواره دغدغه اصلی خود را عدالت اجتماعی معرفی کرده است. این پژوهش نیزدر راستای تفسیر فیلم های حاتمی کیا نسبت به مسئله عدالت با تکیه بر مفاهیم برآمده از نظریه جان رالز و جاسو و وگنر انجام می شود. برای این مطالعه، سه فیلم آژانس شیشه ای، ارتفاع پست و خروج با روش نمونه گیریِ معیاری، انتخاب و از طریق روش تحلیل روایت با رویکرد ساختارگرایی تحلیل شده است. یافته ها حاکی از آن است که گفتمان فیلم ها، جامعه ایران را جامعه ناعادلانه ای بازنمایی می کنند که در آن به کلیه مطالبات اقتصادیِ عدالت خواهان با لنز سیاسی-امنیتی نگریسته می شود. لذا نهادهای مربوطه به کارافتاده تا امنیت را دوباره برقرار کنند. نهادهای اختصاص دهنده، روند عدالت خواهی را با ترس از دشمن خارجی و دشمن داخلی معنا می کنند. از این قرار کنش عدالت خواهانه پایانی جزء سقوط برای عدالت خواهان به همراه ندارد. مرگ پاداش گیرنده و کان لم یکن شدن تحقق عدالت، سقوط کنشگران و ابهام در تحقق عدالت و بی نتیجه ماندن سفر از مصادیق این سقوط است.
بازتاب شرایط اجتماعی در شعر نو کُردی (مورد مطالعه: اشعار جلال ملکشا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
54 - 69
حوزههای تخصصی:
جلال ملکشا (1330 – 1399) از شاعران نوپرداز کرد زبان است که تجربه شاعرانه او به قبل از انقلابِ اسلامی بر می گردد. او در ابتدا به زبان فارسی شعر می سرود و با آنکه سن و سال چندانی نداشت، به دلیل توانایی خاصی که در نوشتن از خود نشان داد، توانست عضو کانون نویسندگان ایران شود. پس از سقوط سلطنت، با توجه به شرایطِ پیش آمده و فضای حاکم بر جامعه کردی، به سرودن شعر کُردی روی آورد و خیلی زود موفقیت هایی به دست آورد. یکی از مهمترین ویژگیهای شعر جلال، بازتاب مسائل جامعه در آن است. او به دلیل مشکلات فراوانی که دید، روان ناآرام و معترضی داشت. اعتراض های او که بیشتر به «منِ اجتماعی» او برمی گردد، گاه رنگ ایدئولوژیکی به خود می گیرد و توانسته است در این رابطه، از زبان شعر برای مبارزه با بی عدالتی ها و ستم ها و ظلم ها و فقرها بهره ببرد. شعر او بازتاب جامعه اوست و به خوبی توانسته است چهره زشت جامعه خود را در قالب شعر و چند داستان کوتاهی که نوشت، به نمایش بگذارد. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی، با استفاده از منابع کتابخانه ای و تکنیک تحلیل محتوا انجام شده، سعی شده است به بازتاب مسائل جامعه در اشعار جلال پرداخته شود. نتایج پژوهش حاکی از این است که شعر جلال نمودار مصائب و رنج هایی است که از نگاه او بر جامعه رفته است و از طرف دیگر توانسته است نگاه برخی از گروه های اجتماعی را در شعر خود نشان بدهد. در واقع شعر او همان گونه که لوکاچ گفته ، بازتاب مسائل جامعه اوست.
تبیین ارتباط مصرف رسانه ای و دینداری با رفتار باروری (مورد مطالعه: زنان متاهل 15-49 ساله شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
70 - 84
حوزههای تخصصی:
رفتار باروری نشان دهنده زمینه فکری، تصمیم گیری و نهایتاً عملکرد افراد برای داشتن فرزند است. پژوهشگران اجتماعی دگرگونیهای به وجود آمده در خانواده را نتیجه ی اجتنابناپذیر دگرگونی های ساختاری جامعه به ویژه دگرگونیهای ایدئولوژیکی میدانند. در این پژوهش رفتار باروری در ارتباط با متغیرهای دینداری، مصرف رسانه ای و سطح تحصیلات به روش پیمایشی مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر، زنان متأهل 15-49 ساله شهر تبریز بودند که بر اساس سرشماری سال 1395، تعداد آنها حدود 338220 نفر اعلام شده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 498 نفر برآورد گردیده و شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بوده است. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد و محقق ساخته استفاده شده است. یافته های توصیفی پژوهش نشان داد که 9/12 درصد زنان مورد مطالعه بدون فرزند بودند و 5/75 درصد زنان دارای یک یا دو فرزند بودند. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های تحقیق نشان داد که بین دینداری و رفتار باروری زنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و با افزایش میزان دینداری زنان، رفتار باروری و فرزندآوری آنها بهبود پیدا می کرد. در حالیکه بین مصرف رسانه ای زنان و رفتار باروری آنها ارتباط معکوس و معنی داری وجود داشت. همچنین میزان باروری زنان بر اساس سطح تحصیلات زنان و همسرانشان تفاوت معنی داری داشته است.
شهر و رمان؛ مطالعه ای جامعه شناختی پیرامون شکل گیری رمان فارسی در فضای شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رهیافت جامعه شناسی رمان و در چارچوب روش شناختی پارادایم کیفی (روش اسنادی) انجام شده است. نمونه های مورد مطالعه نیز با تکنیک نمونه گیری هدفمند و با استفاده از روش شناسی کیفی انتخاب شده اند. پرسش محوری پژوهش این است که آیا بین شهرنشینی در ایران با شکل گیری رمان فارسی مناسبتی وجود داشته است یا خیر؟. مبانی تئوریکی تحقیق اقتباسی است از تئوری های جامعه شناسانه مارکس، زیمل، گلدمن و لوکاچ؛ تئوری هایی که هر دو مفهوم محوری تحقیق (رمان و شهر) را بررسی کرده اند. برای بررسی موضوع، نُه رمان مشهور از میان رمان های معاصر انتخاب شدند. معیار انتخاب این نُه نمونه، بازنمایی و انعکاس دو پدیده شهر و رمان در آن ها بوده است. نتایج نشان می دهند که به میانجی عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بین گسترش شهرنشینی (به خصوص پس از آغاز حکومت پهلوی اول و دوم) از یک طرف، و شکل گیری و تکامل رمان فارسی از طرف دیگر، مناسبت و هم راستایی وجود داشته است.
تبیین جامعه شناختی عوامل مؤثر بر شکل گیری فرهنگ فساد (مورد مطالعه: شهروندان نجف آبادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین ویژگی هر فرهنگ، اکتسابی بودن و تأثیر تعاملات اعضای جامعه در تولید و بازتولید آن هست. گاهی این تعاملات می تواند در راستای مبارزه با فساد و گاهی نیز در راستای پذیرفتن رفتارهای مفسده آمیز و چشم پوشی نسبت به آن ها و در نتیجه از بین رفتن قبح فساد شکل بگیرد و حالتی را در جامعه نهادینه کند که با نام «فرهنگ فساد» شناخته می شود. هدف این پژوهش مشخص نمودن میزان سطح فرهنگ فساد در بین مردم شهر نجف آباد اصفهان و نیز تبیین چرایی شکل گیری آن می باشد. این پژوهش به صورت کمّی و به شیوه پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته به انجام رسیده است. نمونه گیری در این تحقیق به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای بوده است. تعداد نمونه ها براساس جدول تعیین حجم نمونه لین برابر با 370 نفر مشخص گردیده است. در این تحقیق برای تحلیل نتایج از نرم افزارهای SPSS و نرم افزار Smart PLS مورد استفاده قرار گرفته است. تحلیل آماری داده های این تحقیق نشان داد سه مؤلفه از بین رفتن قبح فساد، عدم تمایل به افشای فساد و به هنجار شمردن مصادیق فساد می تواند درمجموع 2/61% از واریانس متغیر فرهنگ فساد را تبیین کنند. آزمون فرضیات نیز نشان دادند که متغیرهای مستقل جمع گرایی، فرهنگ شهروندی، فرهنگ افشاگری و برابری جنسیتی اثر منفی بر تمایل افراد به فرهنگ فساد دارند و در مقابل عواملی چون فردگرایی و فرهنگ هدیه دادن و فردگرایی سطح تمایل مردم به فرهنگ فساد را افزایش می دهند. نتایج مدل سازی معادله ساختاری واریانس محور متغیرها نشان داد که متغیرهای مستقل این تحقیق می توانند 2/45% از واریانس تمایل مردم به فرهنگ فساد را تبیین نماید. روند افزایشی فساد در ایران و پیامدهای منفی آن، این نگرانی را ایجاد می کند که قبح و زشتی اعمال مفسده آمیز از بین برود و با بهنجار شدن آن ها، فساد تبدیل به یک ویژگی فرهنگی شود. براساس یافته های این مطالعه می توان با اعتلای روحیه جمع گرایی و کاهش تمایلات خودمحورانه در بین مردم، آشنا ساختن آن ها با تکالیف و مسئولیت های شهروندی، مبارزه با نابرابری های جنستی، حمایت از افشاکنندگان فساد و نیز تشویق آن ها مانع شکل گیری فرهنگ فساد شد؛ هم چنین می توان با قانونمند کردن فرهنگ هدیه و جبران نکویی ها به این مهم دست یافت. یافته های پژوهش حاضر مؤید نظریه آنومی دورکیم و نظریه فشار مرتون و نظریه آنومی رفیع پور در مورد شکل گیری فرهنگ فساد است.
تأثیر مسئولیت اجتماعی درک شده سازمان بر شفقت در محیط کار، با توجه به نقش میانجی عدالت رویه ای، عزت نفس سازمانی و تعهد عاطفی؛ مورد مطالعه: سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، تأثیر ادراک کارکنان را از مسئولیت اجتماعی درک شده سازمان بر شفقت در محیط کار، با توجه به نقش میانجی عدالت رویه ای، عزت نفس سازمانی و تعهد عاطفی در سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس بررسی می کند و ازلحاظ هدف، کاربردی با روش توصیفی- همبستگی و برحسب نحوه اجرا، از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه کارکنان شاغل در سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس اند (271 نفر) که طبق فرمول کوکران با روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 159 نفر به عنوان حجم نمونه آماری، انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده های پژوهش، پرسش نامه های استاندارد بود که پایایی آنها با روش ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تصدیق و روایی واگرا و همگرای مدل اندازه گیری نیز تأیید شد. یافته های پژوهش نشان داد ادراکات کارکنان از مسئولیت اجتماعی سازمان بر عدالت رویه ای، عزت نفس سازمانی، تعهد عاطفی و شفقت در محیط کار، تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، ادراک کارکنان از عدالت رویه ای باعث افزایش عزت نفس سازمانی و تعهد عاطفی کارکنان سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس شد، ولی عدالت رویه ای به رفتار توأم با شفقت در بین کارکنان منجر نشد. همچنین، نتایج نشان داد عزت نفس کارکنان به تنهایی به تعهد عاطفی کارکنان سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس منجر نمی شود. گفتنی است تعهد عاطفی کارکنان سبب شفقت در سازمان صنعت، معدن و تجارت استان فارس شد. درنهایت یافته های پژوهش مشخص کرد عدالت رویه ای در تأثیر مسئولیت اجتماعی درک شده سازمان بر عزت نفس سازمانی و همچنین، در تأثیر مسئولیت اجتماعی درک شده سازمان بر تعهد عاطفی، نقش میانجی دارد و البته نقش میانجی های متوالی در این پژوهش، تأیید نشد؛ بنابراین در پژوهش حاضر، مشخص شد ادراک کارکنان از مسئولیت اجتماعی سازمان، جنبه مهمی از ادراک آنها از عدالت سازمان نسبت به خود، عزت نفس مبتنی بر سازمان و تعهد عاطفی آنان است که این امر درنهایت طبق نظریه رویدادهای عاطفی، به تغییر نگرش و رفتار کارکنان، یعنی شفقت در محیط کار منجر می شود.
The Entrepreneurship Competencies: Neglected Curriculum in Teacher Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this paper is to understand of the presence of entrepreneurial competencies in the curriculum of teacher education in Iran. Methodology: approach – This was a qualitative research with an interview and content analysis approach. The research population consisted of two groups of entrepreneurs with teacher education and the curriculum syllabus a bachelor of teacher education. The research tools included a semi-structured interview, and a content analysis checklist. Findings: The research findings resulted in the extraction of 42 competencies in the form of three classes of knowledge, attitude and skill. Results also indicated that the presence of entrepreneurial competencies among the syllabus of teacher education curriculum does not meet a suitable level. Conclusion: Therefore, the officials and curriculum developers should take the necessary steps to revise the curriculum syllabus according to the addition of intended competencies in this area to push teacher students towards entrepreneurship.
بررسی رابطه رهبری زهرآگین با فرسودگی شغلی معلّمان به واسطه نقش میانجی انسداد و سکوت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر هدف بررسی رابطه رهبری زهرآگین با فرسودگی شغلی معلّمان بواسطه نقش میانجی انسداد و سکوت سازمانی است. روش پژوهش کمّی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش، معلّمان ناحیه سه شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفیِ نظام دار و بر مبنای فرمول کوکران نمونه ای به حجم 324 نفر انتخاب شد. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های رهبری زهرآگین اشمیت[1] (2008)، انسداد سازمانی گیبنی و همکاران [2](2009)، سکوت سازمانی دیمیترس و وکولا[3] (2007) و فرسودگی شغلی مسلش و جکسون[4] (1981) استفاده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از الگوی معادله های ساختاری و به کمک دو نرم افزار Spss و lisrel انجام شد. نتایج تحلیل نشان داد که متغیرهای رهبری زهرآگین، انسداد سازمانی و سکوت سازمانی اثر مستقیم، مثبت و معنادار در سطح 05/0 بر فرسودگی شغلی معلّمان دارند. همچنین، رهبری زهرآگین با نقش میانجی انسداد سازمانی و سکوت سازمانی اثر غیرمستقیم، مثبت و معنادار در سطح 05/0 بر فرسودگی شغلی معلّمان دارد. یافته های پژوهش نشان داد که وجود رهبران زهرآگین در رأس سازمان های آموزشی و مدرسه ها باعث انسداد سازمانی، سکوت سازمانی و در نهایت، فرسودگی شغلی معلّمان می شود. [1] Schmidt [2] Gibney et al [3] Dimitris & Vakola [4] Maslach & Jackson
بیمه های اتکایی: بهره برداری از فرصت های بین المللی سازی در راستای امنیت اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
صنعت بیمه به دلیل ماهیتی که دارد یکی از کلیدی ترین پدیده های اجتماعی در راستای تضمین امنیت اجتماعی است. از این میان اشکال مختلف بیمه، بیمه اتکایی از تاثیرگذاری بیشتری بر امنیت اجتماعی برخوردار است. با توجه به گسترش پدیده جهانی شدن از یک سو و با عنایت به نقش تاثیرگذار بیمه های اتکایی بعنوان یکی از ابزارهای خط مشی گذاری عمومی در تضمین امنتی اجتماعی، این پژوهش با هدف طراحی مدل بیمه های اتکایی جهت ورود به بازارهای بین المللی انجام می شود. این مطالعه از لحاظ هدف، کاربردی است که از لحاظ ماهیت و شکل اجراء با رویکرد کیفی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 10 نفر از خبرگان و کارشناسان صنعت بیمه می باشد که با استفاده از نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند انتخاب شدند. ابزار اصلی گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه دلفی جهت غربال شاخص ها بوده است. برای تحلیل داده های بدست آمده از روش تحلیل محتوا و نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است. نتایج تحلیل کیفی توسط نرم افزار مکس کیودا نشان داد که ابعاد و مؤلفه های طراحی مدل بیمه های اتکایی در بازارهای بین المللی شامل سرمایه گذاری، بازاریابی بین المللی، استراتژ ی ها، توسعه بازار، بین المللی سازی، نگرش بین المللی شدن، کارآفرینی بین المللی و ورود به بازارهای بین المللی می باشند. همچنین جهت این مؤلفه ها تعداد 48 شاخص به تأیید نهایی خبرگان رسید. نتایج حاصل از تحلیل مقوله های فرعی پژوهش نشان داد که شاخص های عمل به تعهدات بین المللی، شفاف سازی، استقبال از ایده و خلاقیت در مورد دور زدن تحریم ها، توجه و اهمیت به فناوری اطلاعات، برقراری ارتباطات مطلوب و معرفی خود در سطح بین الملل از بیشترین اولویت برخوردارند.
دانشگاه فنی و حرفه ای در موقعیت دانشگاه کارآفرین؛ در جستجوی سناریوی تحولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشگاه کارآفرین یکی از سناریوهای مطلوب برای مشارکت نظام آموزش عالی و دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی در فرایند توسعه ملی پایدار است. دانشگاه فنی و حرفه ای به عنوان بزرگ ترین دانشگاه سراسر دولتی مهارتی ایران، بر مبنای اساسنامه و سابقه فعالیت، یک دانشگاه کارآفرین و جامعه محور است که می تواند با تعامل هم آفرین با جامعه، بیش ازپیش ارزش آفرین باشد. در این پژوهش، برمبنای «چارچوب راهنمای دانشگاه نوآور و کارآفرین»، محصول کمیسیون اروپایی و سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه، سطح کارآفرینی دانشگاه فنی وحرفه ای و کم وکیف تقرب آن به معیارهای دانشگاه کارآفرین به روش مطالعه موردی ملاک محور، ارزیابی شده است. در برهه زمانی اجرای برنامه ششم توسعه، دستاوردهای چشمگیر و جهش کیفی مناسبی نظیر دریافت مجوز شورای برنامه ریزی آموزشی، انتقال ردیف بودجه به بخش آموزش عالی، استقلال هیئت امنا، ساماندهی گروه های آموزشی، ارتقای تجهیزات و تسریع در جذب هیئت علمی، در حیطه رسالت دانشگاه حاصل شده است. به رغم دستاوردهای متعدد، سطح کارآفرینی این ابر دانشگاه در حد انتظار ارزیابی نشده است. غلبه کمیت گرایی، کمبود هیئت علمی، تقاضامحور نبودن برخی رشته ها و برنامه ها، کم توجهی به تحول دیجیتال، کمبود شدید منابع مالی، قدمت تجهیزات کارگاهی و آزمایشگاهی، ضعف تعاملات با صنعت و بازار، ضعف تحرکات بین المللی، غلبه نگاه عمدتاً سیاسی- محلی بر رویکرد حرفه ای- ملی در گسترش و حکمرانی واحدها، کمبود زیرساخت های پشتیبانی، چالش های مسیر کارآفرینی این دانشگاه هستند. برای تحقق دانشگاه کارآفرین، یک برنامه تحولی میان مدت با پشتیبانی مجلس شورای اسلامی، دولت و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، موردنیاز است. این برنامه باید در راستای بهره برداری بیشتر از ظرفیت ها و دستاوردها و رفع چالش های موجود باشد.
تحلیل تجارب زیسته اعضای هیئت علمی دانشگاه از پیوند آموزش و پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
۱۰۰-۷۸
حوزههای تخصصی:
مسئله و هدف: با وجود اهمیت آموزش و پژوهش به عنوان دو کارکرد اصلی دانشگاه ها و پذیرش این مفروضه جهانی که پژوهش برای آموزش سودمند است و همچنین مبهم بودن جایگاه این دو در سیاست و عمل آموزش عالی، هدف اصلی این پژوهش، تحلیل تجارب زیسته اعضای هیئت علمی گروه علوم انسانی (الف) از پیوند آموزش و پژوهش در دانشگاه فردوسی مشهد است. روش کار: برای دست یابی به این هدف، از روش پژوهش کیفی، از نوع پدیدارشناسی توصیفی بهره گرفته شد. کلیه اعضای هیئت علمی گروه علوم انسانی (الف) سرآمد آموزش و پژوهش در دانشگاه فردوسی مشهد جامعه موردمطالعه را تشکیل دادند که مشتمل بر 48 نفر بودند. از این میان، 20 نفر به عنوان مطلعان کلیدی و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری داده های موردنیاز از مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد. داده های حاصل با استفاده از شیوه کدگذاری باز و محوری تحلیل شد. یافته ها: بر اساس یافته های این پژوهش، چهارده مقوله اصلی با هدف درک ماهیت آموزش و ماهیت پژوهش، هفت مقوله اصلی حول محور رابطه آموزش و پژوهش و چهارده مقوله اصلی به عنوان عوامل پیش برنده و بازدارنده رابطه آموزش و پژوهش شناسایی و استخراج شد. نتیجه گیری: نظر به تجارب زیسته اعضای هیئت علمی موردمطالعه بین آموزش و پژوهش در دانشگاه فردوسی مشهد رابطه وجود دارد و جهت این رابطه به دو شکل مثبت و منفی قابل ملاحظه است. به نظر می رسد رابطه بین پژوهش و آموزش برحسب مقطع تحصیلی و ماهیت رشته تحصیلی نسبی است. چنانکه این رابطه در سطح دکتری قوی ترین و در سطح کارشناسی ضعیف ترین حالت را به خود اختصاص داده است.
برساخت و بازنمایی سوبژکتیویته در آثار ویلیام فاکنر (با تمرکز بر رمان خشم و هیاهو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی روند برساخت سوبژکتیویته و هویت همواره یکی از دغدغه های محوری برای رهیافت های گوناگون انتقادی در علوم انسانی به طور عام و در جامعه شناسی و روان تحلیلگری به طور خاص بوده است و از منظر های متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله حاضر بر آن است تا به بررسی فرایند شکل گیری ذهنیت و بازنمایی هویت شخصیت های رمان خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر از منظر پارادایم ساختارگرای لاکانی بپردازد. تمایزات نظری فروید و لاکان به مثابه ی دو نظریه پرداز بزرگ حوزه ی روانکاوی، راه را برای تحلیل های متفاوت در این خصوص گشوده است. مبانی نظری پژوهش حاضر عبارت است از بررسی مفاهیم انتقادی و تمایزات نظام اندیشه ی فروید و لاکان به ویژه درباره ی تعریف امر ناخودآگاه و بازتاب آن در زندگی اجتماعی سوژه و نیز نخستین مراحل روند انقیاد سوژه در محیط اجتماعی. بدین منظور رمان خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر از میان شاهکارهای ادبیات داستانی به عنوان مورد مطالعاتی انتخاب شده است. بررسی حاضر نشان می دهد شیوه مواجهه والدین و بزرگ ترها با کودکان و نوجوانان نقش به سزایی در برساخت سوبژکتیویته و هویت آ نها ایفا می کند. با به کارگیری مفاهیم نظری رویکرد مورد استفاده در پژوهش حاضر نظیر امیال سرکوب شده، ساختار ناخودآگاه، بیگانگی زبان شناختی، قانون نام پدر به مثابه ی نیروی ناگزیر اجتماعی و نیز دال های بزرگ نظام زبانی در نقد و بررسی رمان مذکور، نقش محوری و تاثیر اجتناب ناپذیر محیط اجتماعی در روند شکل گیری هویت سوژه ها بیش از پیش نمایان می شود. بستر اجتماعی-فرهنگی که در آن فرزندان کامپسون پرورش یافته اند در امیال ناخودآگاه و رفتار ملموس آنها قابل ملاحظه است.
تبیین ارزش ها و کنش های زنان ساکن در سه منطقه تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۶
۸۸-۵۵
حوزههای تخصصی:
مقد مه: در سال های اخیر شاهد بروز تفاوتهایی بین ارزش های زنان و کنشهای آنان هستیم. برخی از زنان کنشهایی مطابق ارزشهای خود دارند و برخی دیگر کنشهایی کاملا متفاوت با ارزشهای خود بروز می دهند. ارزشهای زنان تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد که در این مقاله با استفاده از نظریه فشار رابرت مرتون به مقایسه این کنشها در سه منطقه شهر تهران پرداخته شده است. روش: این تحقیق کمی بوده و با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است. جامعه آماری شامل زنان ساکن در سه منطقه تهران در شمال، مرکز و جنوب شهر بود. نمونه آماری شامل تعداد 390 نفر بود که از هر منطقه 130 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شد. یافته ها: عوامل ترس و نگرانی، تبعیض جنسیتی، عدم پذیرش اجتماعی، دل بستگی به خانواده و ضعف اعتقادات مذهبی و افول ارزشهای اخلاقی بر کنش زنان مؤثرند. این عوامل درمجموع موجب شکل گیری انواع چهارگانه کنشهای زنان، یعنی کنشهای هم نوایانه، کنشهای نوآورانه، کنشهای شکل گرایانه و کنشهای آنومیک شده است. نتایج آزمونها نشان داد رابطه معناداری بین متغیرهای ارزشی با انواع کنشهای زنان وجود دارد. بحث: نتایج حاصل از آزمون فرضیه های تحقیق نشان می دهد بین ارزشها و کنشهای زنان در مناطق سه گانه تهران در برخی موارد شاهد تشابه ها و در مواردی شاهد تفاوتهایی هستیم. درواقع کنشهای زنان تحت تأثیر ارزشهای آنان می تواند به صورت یکی از این اشکال چهارگانه بروز پیدا کند. در منطقه مرفه تهران اغلب کنشها حالتی شکل گرایانه و آنومیک داشت درحالی که در منطقه میانی تهران کنشها ماهیتی نوآورانه و شکل گرایانه داشت و در منطقه جنوب تهران، کنشها ماهیتی هم نوایانه و نوآورانه داشت. در تمام مناطق کنشهای چهارگانه با تفاوتهایی دیده می شود و این موضوع نشان دهنده تحول در ارزشهای زنان است.
بیکاری، توسعه نابرابر منطقه ای و الگوهای فضایی مهاجرت داخلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
41 - 65
حوزههای تخصصی:
مهاجرت و جابه جایی داخلی در پاسخ به دامنه گسترده ای از عوامل با اثربخشی های متفاوت رخ می دهد. یکی از بسترهای مهم و کلیدی شکل گیری مهاجرت های داخلی، نابرابری فضایی در امکانات، فرصت ها و مؤلفه های توسعه ای است. در این راستا، مقاله پیش رو با استفاده از تحلیل ثانویه داده های سرشماری 1395 در سطوح استانی و شهرستانی به بررسی تأثیر بیکاری جوانان و توسعه نابرابر منطقه ای بر مهاجرت داخلی در ایران می پردازد. نتایج بیانگر خوشه های فضایی بیکاری و توسعه نیافتگی در کشور و نابرابری در برخورداری از منابع و فرصت های اقتصادی و اجتماعی از یکسو و تفاوت های منطقه ای در میزان های مهاجرت از سوی دیگر است. بالاترین سطح توسعه یافتگی و کمترین میزان بیکاری جوانان و همچنین مهاجرپذیری بالا مربوط به مناطق مرکزی کشور، به ویژه پایتخت است. در مقابل، مناطق مرزی غرب، شمال غربی، شرق و جنوب شرقی کشور، کمترین سطح توسعه یافتگی و بالاترین میزان بیکاری و مهاجرفرستی را دارند. از این رو مهاجرت داخلی، فرایندی پویا، چندبُعدی و برخاسته از شرایط ساختاری و نابرابری های منطقه ای است.
تحولات خانواده در ایران معاصر با تأکید بر ازدواج و طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
95 - 126
حوزههای تخصصی:
نهاد خانواده در ایران طی چند دهه اخیر، با تغییرات مهمی، مانند گذار از خانواده گسترده به هسته ای، افزایش سن ازدواج، کاهش میزان ازدواج، افزایش تجرد قطعی، تغییر در معیار های همسرگزینی و افزایش طلاق روبه رو بوده است. هدف این مطالعه، ارائه تصویری از تحول خانواده و معرفی رویکردهای نظری با تأکید بر وضعیت ازدواج و طلاق است. برای تبیین تحولات خانواده، از سه رویکرد نظریِ «تئوری نوسازی»، «نظریه گذار جمعیتی دوم» و نظریه «پست-مدرن» استفاده شده است. در این مطالعه از دو روش «اسنادی» و «تحلیل ثانوی» استفاده شده است. ابتدا برای مباحث مربوط به پیشینه، ادبیات و نظریه های تحقیق، از منابع موجود علمی استفاده شده است. سپس با مراجعه به داده های نتایج سرشماری ها، سازمان ثبت احوال و گزارش پیمایش، ملی خانواده، تحولات ازدواج و طلاق مورد تبیین قرار گرفته است. نتایج نشان داد که طی چهار دهه اخیر، سهم خانواده های گسترده و میزان خالص ازدواج، کاهش یافته، میانگین سن ازدواج و میزان های طلاق، افزایش داشته است و نیز معیار ها و شیوه های همسرگزینی و نگرش به طلاق از ابعاد سنتی به سمت مدرن تغییر کرده است. برای سیاست گذاری جهت افزایش میزان ازدواج، کاهش سن ازدواج و کاهش میزان طلاق، چون علل اکثر تغییرات پدیدآمده، جنبه اجتماعی- فرهنگی دارند، پیشنهاد می گردد که به جای ارائه وام و تسهیلات برای ازدواج و یا صدور بخشنامه برای کاهش طلاق، در زمینه مسائل فرهنگی و تغییر مؤلفه های سبک زندگی در کشور، اقدامات ویژه به عمل آید.